بخش 2
ب ) باریافته خدا ( وفد الله ) ج ) در ضمان الهی ( ضمان الله ) حکمتها و آثار حج الف ) تندرستی ب ) رزق فراوان ج ) شفاعت د ) نور فصل دوّم اسرار عرفانی کعبه شروع ساختن کعبه اسرار نام های کعبه یک ) کعبه دو ) عتیق سه ) بکّه اسرار عرفانی کعبه یک ) شکوه و عظمت کعبه
|
25 |
|
زائر بيت الله الحرام ميهمان خدا مي شود و خدا از او پذيرايي خواهد كرد . خداوند سبحان به آدم ( عليه السلام ) چنين وحي نمود :
« منم خداي صاحب بكة . اهل آن ، همسايگان منند و زائرانش ميهمانان من . آن را با آسمانيان و زمينيان آباد مي كنم ، گروه گروه ، ژوليده و غبارآلود به زيارت آن مي آيند و با تكبير و لبيك گويي ، به درگاه من مي نالند . پس هر كه به قصد زيارت آيد و جز آن نيتي نداشته باشد ، مرا ديدار كرده و او مهمان من است و بر من نازل شده و سزاوار است كه با كرامت هاي خود به او هديه دهم » . ( 1 )
انساني كه به ميهماني مي رود ، طبعاً از قبل دعوتي از او شده است . آنگاه كه به ميهماني مي رود ، خود را كاملا براي ضيافت آماده مي كند . در ميهماني معمولا ميزبان و عوامل او از ميهمان پذيرايي مي كنند و تا هنگامي كه ميهمان در خانه اوست ، ميزبان اين مسؤوليت را در حد كمال انجام مي دهد . خداوند انسان ها را به اين ميهماني فراخوانده است : ( وَللهِِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا . . . ) . ( 2 ) همچنين در فراخواني عام فرمود : ( وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ . . . ) . ( 3 )
از سوي ديگر خداوند خانه خود را براي ميهمانان آماده و پاكيزه كرده است : ( أَنْ طَهِّرَا بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ . . . ) . ( 4 ) خداوند بيگانه را به اين ميهماني راه نمي دهد . « در روز حج بزرگ از جانب خدا و پيامبرش به مردم اعلام شد كه خدا و پيامبرش از مشركان بيزارند » . ( 5 ) خداي سبحان منافع بيشماري را در حج قرار داده است ( 6 ) تاحج گزار از تمامي آنها بهره ببرد ، حيوانات هم در اين ميهماني آسوده اند ؛ زيرا صيد آنها حرام است . پروردگار عالم زائران خانه اش را به عنوان ميهمان خود پذيرفته و تحفه ها و هدايايي براي آنها آماده ساخته است .
اميرمؤمنان ( عليه السلام ) براي انجام كاري وارد مكه شد ، باديه نشيني را ديد كه خود را به پرده هاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الخرائج والجرائح ، ج1 ، ص80
2 . آل عمران : 97
3 . حج : 27
4 . بقره : 125
5 . توبه : 3
6 . حج : 28
|
26 |
|
كعبه آويخته و با خداي خويش چنين مي گويد : « اي صاحب خانه ! خانه ، خانه تو و ميهمان ، ميهمان توست . هر ميهماني در ميهماني اش بهره اي دارد ، پس امشب بهره مرا آمرزش من قرار بده » . حضرت علي ( عليه السلام ) خطاب به اصحابش فرمود : « خداوند بزرگوارتر از آن است كه ميهمان خود را رد كند . ( 1 ) »
امام صادق ( عليه السلام ) حاجي و نيز معتمر را مهمان خدا خواند و فرمود :
« زائري كه به خانه خدا مي رود تا به خانه اش بازگردد ، ميهمان خداست » . ( 2 )
كسي كه به ميهماني مي رود معمولا هنگام خداحافظي ميزبان به او مي گويد : باز هم بيا . دعوت مجدد خدا انسان را شايق مي كند تا بار ديگر هم به ديدار او بشتابد ؛ از اين روست كه ما هر سال از خدا طلب حج مي كنيم و به او مي گوييم :
« اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ ، فِي عَامِي هَذَا وَفِي كُلِّ عَام ، مَا أَبْقَيْتَنِي فِي يُسْر مِنْكَ وَعَافِيَة وَسَعَةِ رِزْق ، وَلا تُخْلِنِي مِنْ تِلْكَ الْمَوَاقِفِ الْكَرِيمَةِ ، وَالْمَشَاهِدِ الشَّرِيفَةِ . . . » . ( 3 )
و جالب است كه اين دعا را در ماه مبارك رمضان مي خوانيم ؛ ماهي كه در آن دعاها بيشتر مستجاب مي شود .
ب ) باريافته خدا ( وفد الله )
پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) باريافتگان الهي را سه دسته معرفي نمود ؛ ( 4 ) رزمندگان ، حج گزاران و كساني كه عمره بجا مي آورند . امام حسن ( عليه السلام ) فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . امالي الصدوق ، ص533 ، روايت742
2 . الخصال ، ص127 ، روايت127
3 . مفاتيح الجنان ، دعاهاي هر روز ماه مبارك رمضان .
4 . سنن نسائي ، ج5 ، ص113
|
27 |
|
« سه نفر در پناه خدايند . . . و مردي كه براي حج و عمره بيرون آيد و جز براي خدا بيرون نيامده باشد . او باريافته خداست تا به خانواده اش بازگردد » . ( 1 )
امام زين العابدين رساله اي به نام « رسالة الحقوق » دارد . ايشان در اين رساله حق حج را اين گونه بيان مي دارند :
« وَحَقُّ الْحَجِّ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ وِفَادَةٌ إِلَي رَبِّكَ وَفِرَارٌ إِلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِكَ وَفِيهِ قَبُولُ تَوْبَتِكَ وَقَضَاءُ الْفَرْضِ الَّذِي أَوْجَبَهُ اللَّهُ تَعَالَي عَلَيْكَ » ؛ ( 2 )
« حق حج آن است كه بداني حج ، در آمدن به آستان الهي و گريز از گناهانت به سوي اوست و پذيرش توبه و اداي تكليفي كه خداوند بر تو واجب ساخته بواسطه آن است . »
اگر حاجي باريافته خدا « وفدالله » است ، اگر چيزي از خدا بخواهد به او عطا مي كند . اگر خدا را بخواند او پاسخش مي دهد ، اگر شفاعت كند ، شفاعتش را مي پذيرد و اگر سكوت كند و هيچ از خدا نخواهد ، خداوند خود ، ابتدا به بخشش مي كند و در مقابل هر درهم هزار درهم به كسي كه به درگاهش پناه آورده پاداش مي دهد . ( 3 ) خداوند بر خود حقي مقرر فرموده و آن اينكه زائر باريافته خود را تكريم كند ، تحفه ها و هداياي خود را ارمغان او كند و محبت خود را از طريق مغفرت به او نشان دهد . ( 4 )
ج ) در ضمان الهي ( ضمان الله )
زوّار خانه خدا در ضمانت خدا هستند ؛ خداوند ، آنان را در سفر و خانواده شان را در حضر ضمانت كرده است . در صورتي كه حاجي باايمان به حج برود ، خدا ضمانت او را كرده است ؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تنبيه الغافلين ، ص303 ، روايت428
2 . فقيه ، ج2 ، ص620 ، روايت 3214
3 . فروع كافي ، ج4 ، ص255 ، روايت14 ؛ تهذيب الاحكام ، ج5 ، ص24 ، روايت71
4 . خصال ، ج2 ، ص635 ؛ وسائل الشيعه ، ج4 ، ص116 ، روايت4666
|
28 |
|
بدين صورت كه اگر در سفر بميرد ، وارد بهشت مي شود و اگر به خانه اش بازگردد ، پس از رسيدن به خانواده تا گذشتن هفتاد شب خداوند گناهي بر او نمي نويسد . ( 1 ) امام صادق ( عليه السلام ) در تعبيري زيبا مي فرمايد :
« معناي اينكه حج گزار در ضمان الهي است ، اين است كه خداوند جانشين او در خانواده اش مي باشد و امور منزل او را تدبير مي نمايد و حوادث را از آن خانه دفع مي كند » . ( 2 )
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نيز درباره ضمانت خدا براي حاجي فرمود :
« حج گزار چه در رفتن و چه در بازگشتن ، در ضمانت خداست . پس اگر در سفرش به او رنج و خستگي برسد ، به خاطر آن گناهانش آمرزيده مي شود و در برابر هر گامي كه برمي دارد ، هزار درجه در بهشت بالا مي رود و مقابل هر قطره باراني كه به او ببارد ، پاداش يك شهيد دارد » . ( 3 )
امام صادق ( عليه السلام ) به لحاظ اهميت فراوان ضمانت الهي ، در اين باره فرمود :
« حج گزار و عمره گزار در ضمانت خدايند . اگر در راه رفتن به حج بميرد ، خداوند گناهانش را مي آمرزد و اگر در حال احرام بميرد ، خداوند او را لبيك گوي بر مي انگيزد و اگر در يكي از دو حرم بميرد ، خداوند او را در زمره ايمن شدگان محشور مي كند و اگر در راه بازگشت بميرد ، خداوند همه گناهانش را مي آمرزد » . ( 4 )
ضمانت زائر يا معتمر بر خداست ، بنابراين اگر عمرش باقي باشد ، خداوند تا بازگشت به منزلش او را همراهي مي كند ، اجر او را هم مي دهد و اگر از عمرش چيزي باقي نمانده باشد ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . دعائم الاسلام ، ج1 ، ص294
2 . معاني الاخبار ، ص407 ، روايت85
3 . الفردوس ، ج2 ، ص149 ، روايت2761
4 . فروع كافي ، ج4 ، ص256 ، روايت18
|
29 |
|
خداي سبحان او را وارد بهشت مي كند .
يكي ديگر از وجوه ضمانت الهي براي كسي كه وارد حرم مي شود ، اين است كه خداوند دو فرشته خود را همراه او مي كند تا طواف و سعي خود را درست انجام دهد . هر گاه به عرفه رسيد ، به او مي گويند : خداوند از گذشته هاي تو درگذشت ، به فكر آينده ات باش تا گناه نكني . ( 1 ) خداوند ضمانت خود را تا بدانجا گسترش داده است كه حفظ بار اثاثيه حاجي را نيز بر عهده گرفته است . ( 2 )
4 . حكمتها و آثار حج
حج حكمتها و علتهاي فراواني دارد . حج آثار و منافع بي شماري در پي دارد و قرآن به اين حقيقت خبر داده است :
( وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَي كُلِّ ضَامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق * لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ . . . ) ( 3 ) ؛
« در ميان مردم را به حج فراخوان تا ، پياده و سواره بر شتران لاغر از راههاي دور به سوي تو آيند تا سودهايي را كه براي آنان هست ، بنگرند . »
منافعي كه در اين آيه آمده است اختصاصي به آخرت ندارد و شامل منافع دنيوي هم مي شود . فوايدي نظير صحت بدن ، رزق و مال فراوان ، محفوظ ماندن در كنار مغفرت و بخشش خداوند ، بهشت و نورانيت . تمامي اين موارد منافع و آثاري است كه حج دربردارد و براي انسان به ارمغان مي آورد .
در تفاسير ، منافع به معناي عام آن لحاظ شده ؛ يعني هم تجارت دنيا مراد است كه طلب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ثواب الاعمال ، ص71 ، روايت6 ؛ بحارالانوار ، ج99 ، ص254 ، روايت21
2 . بحارالانوار ، ج99 ، ص8 ، روايت18
3 . حج : 27 و 28
|
30 |
|
روزي حلال باشد و هم ثواب و بهشت آخرت . ( 1 ) در حج رحمت و مغفرت و بركات آسماني نازل مي شود . كسي كه به مكه آمده ، از تمام بركات دنيوي ، ديني و اخروي بهره مند مي شود . به عبارت ديگر نكره بودن « منافع » افاده عمومي مي كند . ( 2 ) كسي كه اهل مال دنياست ، از حج منافع مادي برمي گيرد و آنكه اهل عمل و طاعت است ، از حج ، شيريني طاعت نصيبش مي شود و آنكه اهل حال است ، صفاي باطني دريافت مي كند و اهل توحيد رضاي حق مي خرد . ( 3 )
در اينجا برخي از آثار و بركات حج ابراهيمي بيان مي شود :
الف ) تندرستي
يكي از آثار حج صحت و سلامت بدن است . خدا به انسان وعده داده كه اگر به تمتع يا عمره برود ، بدني سالم خواهد داشت ؛ پس حج ، سلامت جسماني هم به انسان مي دهد . امام سجاد ( عليه السلام ) اين مژده را داد كه :
« حُجُّوا وَاعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَبْدَانُكُم » ؛ ( 4 )
« حج و عمره به جاي آوريد تا بدنهايتان سلامت باشد . »
شايد يكي از ابعاد آن پياده روي مستمر باشد . در حج ، پياده روي فراوان وجود دارد و از سوي ديگر مي دانيم كه يكي از بهترين ورزشها پياده روي است . همچنين هر گاه روح و روان انسان به سمت خلوص گرايد ، بدن از روح تبعيت مي كند و سلامت خود را باز مي يابد . به عبارت ديگر روح و جسم دو موجود جدا از يكديگر نيستند ، بلكه وجودي درهم تنيده اند و در يكديگر تأثير و تأثر متقابل دارند . هر گاه بدن سالم باشد ، روح بهتر مي تواند رابطه معنوي برقرار كند و اگر روح انسان ارتباطي عميق با آسمان الوهيت داشته باشد ، بر صحت و سلامت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كشف الاسرار ، ج6 ، ص362
2 . بيان السعادة ، ج3 ، ص74
3 . لطائف الاشارات ، ج2 ، ص540
4 . فروع كافي ، ج4 ، ص252
|
31 |
|
بدن و كالبد فيزيكي انسان تأثير مستقيم دارد . از نكات جالب اينكه اگر كسي بكوشد تا حج خود را تكرار كند وبه اصطلاح « مدمن الحج » باشد ، خداوند هرگز او را مبتلا به « حمّي » نمي كند . به بيان ديگر او هرگز در آتش تب نمي سوزد . ( 1 )
ب ) رزق فراوان
بخش مهمي از رواياتي كه درباره آثار و حكمتهاي حج وارد شده ، مربوط به نفي فقر و افزايش مال است . در اين احاديث تعابير متعددي وارد شده است نظير : وسعت رزق ، كفايت مؤونه اهل و عيال ، كثرت مال ، نفي فقر ، غنا ، نفي امعار و نفي املاق . اين همه ، نشان از اهميت فراوان تأثير حج در تأمين نيازهاي مادي و دنيوي انسان ها دارد . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :
« حُجُّوا لَنْ تَفْتَقِرُوا » ؛ ( 2 )
« حج گزاريد تا هرگز نيازمند نشويد . »
نكته جالب در اين حديث استفاده از تعبير « لن » مي باشد كه دلالت بر نفي ابدي مي كند . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در حديثي ديگر به اين واقعيت اشاره كرد و فرمود :
« حج و عمره فقر را مي زدايند . همانگونه كه كوره آهنگري زنگار آهن را مي زدايد » . ( 3 )
اين تشبيه نشان مي دهد كه فقر و ناداري همانند زنگارهاي آهن است . اگر انسان بتواند زنگار زدايي كند ، از لحاظ امكانات مادي هم بي نياز خواهد شد . همانگونه كه حج رفتن باعث بي نيازي مالي مي شود ، اگر كسي از حج تخلف كند ، نتيجه اي جز فقر نخواهد داشت . به اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان ، ص254
2 . الجعفريات ، ص65
3 . فقيه ، ج2 ، ص222 ، روايت2238 ؛ دعائم الاسلام ، ج1 ، ص295
|
32 |
|
حقيقت نبي اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) اشاره فرمود :
« اي گروه مردم ! حج خانه خدا را انجام دهيد . پس هيچ خانواده اي وارد خانه خدا نمي شود ، مگر آنكه بي نياز مي گردد و از حج گزاردن تخلّف نمي كنند ، مگر آنكه تنگدست شوند » . ( 1 )
اگر از معناي وسعت رزق و بي نياز شدن سئوال شود ، پاسخ اين است كه منظور تأمين مخارج زندگي است . امام سجاد ( عليه السلام ) فرمود :
« حج و عمره به جاي آريد تا تندرست باشيد ، روزي هايتان وسعت يابد و مخارج خانواده شما تأمين گردد » . ( 2 )
روزي اسحاق بن عمار به امام صادق ( عليه السلام ) گفت : من نيت كرده ام كه هر سال خودم يا كسي از خانواده ام با مال من به حج برود و بر اين كار مصمم و جدي هستم . امام ( عليه السلام ) او را اين گونه بشارت داد :
« اگر چنين كني مژده باد كه مالت زياد خواهد شد » . ( 3 )
راوي از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند :
« حج گزار هرگز گرفتار املاق نمي شود » مي پرسد : معناي املاق چيست ؟ امام در جواب مي فرمايد : « حاجي تنگدست ، ورشكسته و فقير نمي گردد . » ( 4 )
از مجموع احاديث پيش به دست مي آيد كه حج نافي فقر است و باعث كثرت مال و حج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الاحتجاج للطبرسي ، ج1 ، ص156 ، روايت32
2 . فروع كافي ، ج4 ، ص252 ، روايت1 ؛ مكارم الاخلاق ، ج1 ، ص518 ، روايت1805
3 . فروع كافي ، ج4 ، ص253 ، روايت5
4 . تفسير عياشي ، ج2 ، ص289 ، روايت63
|
33 |
|
وسعت روزي در پي دارد . اين امر آزمودني است و هر كس مي تواند اين واقعيت را در مورد خود و هر كس كه به حج رفته به صورتي پيمايشي در نظر گيرد و نسبت به آن مطالعه كند . بهر تقدير ، حج با فقر مالي و مادي سازگار نيست و اين حقيقتي آزمون پذير است .
ج ) شفاعت
خداوند به حج گزار مقام شفاعت مي دهد . اگر كسي توفيق زيارت خانه خدا را پيدا كرد ، در آخرت شفاعت ديگران را مي تواند كند . اين مژده را امام جعفر صادق ( عليه السلام ) داد :
« كسي كه در عرفات وقوف كند ، براي هر كس دعا كند اجابت مي شود . حاجي شفاعتش براي فرزندانش ، اهل خانه اش و همسايگانش پذيرفته مي شود » . ( 1 )
شفاعت فقط در اختيار خداست ، اگر كسي بخواهد به اين مقام بزرگ دست يابد بايد با اذن و اجازه خدا باشد ؛ تنها شفاعت اين دسته از انسان ها پذيرفته است .
( يَوْمَئِذ لاَ تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ . . . ) ( 2 ) ؛
« در آن روز شفاعت هيچكس سود نبخشد جز آنكس كه خداي رحمان به او اذن داده . »
خداوند مقام شفاعت را به بعضي از انسان ها داده است . انبيا و اوليا صاحبان شفاعت الهي اند ، شهدا هم اجازه شفاعت دارند . از جمله كساني كه خداوند به او اجازه شفاعت داده زائر خانه خداست .
د ) نور
يكي از ويژگيها و آثاري كه بر حج مترتب است ، نورانيت حاجي است . زائر خانه خدا از منبع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . جعفريات ، ص66
2 . طه : 109
|
34 |
|
لايزال الهي يعني بيت الله الحرام ، نور دريافت مي كند و آن را با خود همراه دارد ، لذا حج براي حج گزار نورانيت در پي خواهد داشت . امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :
« حج گزار دائماً همراه با نور حج است مادام كه خود را با گناه نيالوده باشد » . ( 1 )
خداي سبحان اصل و منبع نورانيت جهان هستي است . همچنين باطن آسمانها و زمين و تمامي كائنات نوري است كه از خدا دريافت مي كنند . ( اللهُ نُورُ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضِ ) . ( 2 ) و نيز خداوند ، زميني كه مظهر ماده و جسمانيت است با نور خود روشن نمود . ( وَأَشْرَقَتْ الاَْرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا ) ؛ ( 3 ) بنابراين جهان هستي و به تعبيري عالم تكوين سراسر نورند .
عالم تشريع هم سرشار از نور است . تورات نور است ، انجيل نور است ، قرآن هم نور است ( 4 ) و اساساً تمامي كتب آسماني همه نورند و خداوند با نور ، مسير انسان را روشن و بني آدم را هدايت مي فرمايد .
اي خدا اي نوربخش هر ظُلَم * * * از تو پيدا هر چه پنهان در عدم
اي خدا اي از تو نور كائنات * * * اي زتو نور ظهور كائنات
نور عالم پرتو رخسار تو است * * * عطرها هم بويي از گلزار تو است
نور هر بودي زنور بود تواست * * * هر كمالي رشحه اي از جود تو است
در ميان انسان ها انبياء نورند و به نورانيت دعوت مي كنند . قرآن كريم شهدا را هم وجودهاي نوراني مي داند . ( وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ . . . ) . ( 5 ) مؤمنين هم همراه با نورند و نور آنها را همراهي مي كند . ( أَفَمَنْ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاَمِ فَهُوَ عَلَي نُور مِنْ رَبِّهِ . . . ) . ( 6 ) نكته ظريفي كه در اين آيه وجود دارد اين است كه نفرمود « مع نور » يعني با نورند بلكه فرمود « علي نور » يعني بر نورند . به بيان ديگر آنها بر نور مسلط و سوارند . نور در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . فروع كافي ، ج4 ، ص255 ، روايت11 ؛ المحاسن ، ج1 ، ص147 ، روايت208
2 . نور : 35
3 . زمر : 69
4 . مائده : 15 ، 44 و 46
5 . حديد : 19
6 . زمر : 22
|
35 |
|
اختيار آنهاست ، نور مركب آنهاست و نور رام ران آنهاست ، آنها با نور مي روند ، با نور مي آيند ، با نور مي نشينند ، با نور مي گويند ، با نور مي شنوند و از همين روست كه لحظه لحظه آنها نور است و سلام و از همين روست كه ما به لحظات و آنات اين وجودهاي نوراني سلام مي دهيم . « السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقُومُ السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَتُبَيِّنُ . . . » . به هر تقدير يكي از كساني كه نوراني بوده و نور در اختيار اوست زائر بيت الله است . حج گزار دائماً همراه نور خداست و مادام كه مخالفت خدا نكند ، نور از او زائل نمي شود .
حج آثار و منافع متعدد ديگري هم دارد كه يكي از آنها عمر طولاني است . كسي كه از مكه باز گردد و تصميم او بر اين باشد كه در سالهاي آينده هم به حج برود عمرش زياد مي شود و خداوند بر عمر او مي افزايد . ( 1 ) كسي كه دوبار به حج برود همواره در خير و بركت است . ( 2 ) كسي كه سه بار به حج برود هرگز تنگدستي به او نرسد . ( 3 ) اگر كسي چهار بار به حج برود هرگز فشار قبر او را آزار ندهد . ( 4 ) آنكه پنج بار به حج برود هرگز خداوند عذابش نمي كند . ( 5 ) كسي كه ده بار به حج برود بدون محاسبه به بهشت مي رود ، ( 6 ) هر كس بيست بار حج گزارد دوزخ را نخواهد ديد و شهيق و زفير آنرا نخواهد شنيد . ( 7 ) اگر كسي چهل بار توفيق زيارت خانه خدا را داشته باشد به او گويند هر كس را كه مي خواهي شفاعت كن و دري از درهاي بهشت به روي او گشوده مي شود و او كساني را كه شفاعتشان كرده از آن در وارد مي شوند . ( 8 ) هر كس پنجاه حج گزارد خداوند در بهشت شهري با صد هزار قصر براي او مي سازد كه در هر قصري يك حوري و هزار همسر براي او قرار مي دهد ( 9 ) و اگر كسي بيش از پنجاه بار حج خانه خدا كند همچون كسي است كه با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و اوصيائش حج گزارده است ، خداوند هر جمعه به ديدار او مي آيد ، خداوند او را وارد بهشت خودش مي كند كه نه چشمي آنرا ديده و نه مخلوقي از آن آگاه است . ( 10 )
از سويي ديگر اگر كسي ترك حج كند آثار منفي بي شماري در انتظار اوست كه به سه نمونه از آن اشاره مي شود ؛ يكي اينكه اگر كسي اراده حج كند و كاري از كارهاي دنيا او را مشغول به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . فروع كافي ، ج4 ، ص281 ، روايت3
2 . الخصال ، ص60 ، روايت81
3 . همان ، ص117 ، روايت101
4 . همان ، ص215 ، روايت17
5 . همان ، ص283 ، روايت30
6 . همان ، ص445 ، روايت43
7 . همان ، ص516 ، روايت3
8 . همان ، ص548 ، روايت29
9 . همان ، ص571 ، روايت3
10 . فقيه ، ج2 ، ص217 ، روايت2213
|
36 |
|
خود كند به گونه اي كه مانع حج او شود ، رسول خدا فرمود ( 1 ) :
« در اين صورت كارش و حاجتش انجام نمي شود تا حاجيان را بعد از بازگشت ببيند . »
ديگر اينكه اگر كسي بناي حج داشت و به دليل دنيوي آنرا به تأخير انداخت ، امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد ( 2 ) :
« خداوند او را به مصيبتي گرفتار مي كند و اين مصيبت غير از آن چيزي است كه در آخرت براي او ذخيره شده . »
چنانكه در روايتي مي خوانيم كسي كه توان حج دارد ولي پنج سال آنرا به تأخير بيندازد خداوند او را محروم قرار مي دهد . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان .
2 . همان .
3 . همان .
|
37 |
|
فصل دوّم : اسرار عرفاني كعبه
فصل دوّم
اسرار عرفاني كعبه
|
39 |
|
كعبه ، مقدس ترين و با احترام ترين خانه هاي روي زمين است . خانه كعبه نخستين و برترين نقطه خاكدان طبيعت است ، كعبه در جايگاهي بسيار مقدس قرار دارد و خداوند به آن نظر و عنايتي ويژه داشته و دارد . خداوند از هر چيز يكي را به عنوان بهترين برمي گزيند . او از زمين كعبه را برگزيد ، هيچ منزلي روي زمين محبوب تر و عزيزتر از كعبه نيست ، پس هتك حرمت آن جايز نبوده ، بيرون راندن كسي كه به آن جا پناه برده هم جايز نمي باشد . كعبه ستون دين و بنياد بقاي شريعت محمدي است ، چنان كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :
« لاَ يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَة » ( 1 ) ؛
« مادامي كه كعبه پابرجاست دين پايدار خواهد بود . »
اولين سؤالي كه مطرح است اين كه ساختن كعبه از چه زماني آغاز شد ؟
1 . شروع ساختن كعبه
درباره آغاز ساختن خانه خدا احاديث متعددي وارد شده و در اين زمينه به گونه هاي مختلف مطالبي مطرح شده است . پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :
« خداوند جبرئيل رانزد آدم و حوا فرستاد و به آن دو فرمود : براي من خانه اي بسازيد . جبرئيل برايشان نقشه كشيد . آدم حفر مي كرد و حوّا ( خاك را ) منتقل مي كرد تا به آب رسيد . از زير آن چنين ندا آمد : بس است اي آدم ، پس چون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . فروع كافي ، ج4 ، ص271
|
40 |
|
خانه را ساختند ، خداوند به او وحي فرمود كه بر گرد آن طواف كند و به او گفته شد : تو اولين كسي و اين ، اولين خانه است ، سپس قرن ها گذشت تا آن كه حضرت نوح آن را ديد بعد قرن ها گذشت تا آن كه حضرت ابراهيم ، پايه هاي آن را برافراشت . » ( 1 )
در روايت پيش ساختن كعبه به آدم ( عليه السلام ) نسبت داده شده است . خانه خدا را آدم ( عليه السلام ) به عنوان اولين پيامبر خدا حفر كرد و در آن جا خانه اي بنا نمود ؛ اين خانه معادل خانه اي است در عرش خدا كه توسط فرشتگان ساخته شد ، اما در بعضي احاديث آمده است كه ابراهيم ( عليه السلام ) كعبه را بنا كرد . امام باقر ( عليه السلام ) مي فرمايد :
« خداوند به فرشتگان فرمان داد كه در زمين براي او خانه اي بسازند تا هركه از فرزندان آدم گناه كند ، برگرد آن طواف نمايد ـ آن گونه كه فرشتگان عرش خدا را طواف مي كنند ـ تا از آنان خشنود شود همچنان كه از فرشتگان راضي شد . پس در محل كعبه خانه اي ساختند كه زمان توفان بالا برده شد كه اكنون در آسمان چهارم است . هر روز هفتاد هزار فرشته بر گرد آن طواف مي كنند و هرگز به سوي آن برنمي گردند . حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) بر پايه همان ، كعبه را بنا نهاد . » ( 2 )
درباره زمان بناي كعبه دوقول پيدا شد : برخي معتقدند كه كعبه را حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) ساخت و پيش از آن خانه اي به نام كعبه وجود نداشت ، بعضي ديگر هم بر اين باورند كه خانه خدا قبل از ابراهيم ( عليه السلام ) ساخته شده بود و نخستين سازنده كعبه آدم ( عليه السلام ) است . مي توان ميان اين دو قول جمع نمود : كعبه نخستين بار توسط آدم ( عليه السلام ) و به امر خدا بنا شد ، اما بر اثر توفان نوح ( عليه السلام ) يا پديده اي ديگر از بين رفت ، پس از آن با راهنمايي خدا و به دست ابراهيم ( عليه السلام ) اين بنا تجديد شد . لذا ابراهيم ( عليه السلام ) در بناي كعبه و آداب و مناسك آن نقشي عظيم دارد . تعبير دقيق قرآن هم شاهدي بر اين مدعاست :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كنز العمّال ، ج12 ، ص213 ، روايت34718
2 . دعائم الاسلام ، ج1 ، ص292
|
41 |
|
( وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ ) ( 1 ) ؛
« و مكان خانه را براي ابراهيم آشكار كرديم . »
البته داستان آفرينش داستاني نغز و دلكش است و قرآن آنرا با بيان هاي متنوع به بشر تعليم داده است گاهي مي فرمايد : ( اللهِ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ) ؛ ( 2 ) « خدا موجودات را مي آفريند آنگاه ديگربارشان باز مي گرداند . » يا ( يُدَبِّرُ اْلأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَي اْلأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ ) ؛ ( 3 ) « كار را از آسمان تا زمين سامان مي دهد پس بسوي او بالا مي رود . » يا ( وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَاْلأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيّام وَكانَ عَرْشُهُ عَلَي الْماءِ ) ؛ ( 4 ) « اوست كه آسمان ها و زمين را در شش روز آفريد و عرش او بر روي آب بود . » يا در سوره نازعات ( 33 ـ 27 ) به خلقت آسمان ، شب ، آب و كوه ها اشاره مي كند . يا اين كه به پديده دخان اشارتي دارد . ( 5 ) اما بجز اين ها ، قرآن به مسأله دحوالارض يا انبساط زمين هم اشاره اي دارد : ( وَاْلأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها ) ؛ ( 6 ) « و پس از آن زمين را بگسترد . » دحوالارض از نقطه اي شروع مي شود كه طبعاً آن منطقه مركز زمين خواهد بود ، مركز زمين جايي جز كعبه نيست . ( 7 )
نكته جالب و ظريفي كه بدان تصريح شده است علت سياهي جايگاه كعبه است در حالي كه براساس احاديث جايگاه كعبه از كف هاي روي آب ساخته شده كه طبعاً بايد سفيد باشد ، علت تغيير رنگ جايگاه كعبه و اطراف آن گناهان بشر و پيش از همه كشتن فرزند آدم بود . ( 8 )
حاصل آن كه خانه خدا به امر خدا ساخته شد ، جبرئيل آن را طراحي كرد ، اولين پيامبر خدا و اب الأنبيا در ساختن آن دخالت داشتند ، كعبه در برابر خانه خدا در عرش است ، كعبه وسيله استغفار بني آدم است ، فرشتگان در ساختن كعبه نظارت داشتند ، كعبه قطعه اي از بهشت است و هركس به بهشت نظر كند ، گناهانش آمرزيده مي شود ، نوح ( عليه السلام ) با كشتي خود چهل روز به دور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . حج : 26
2 . روم : 11
3 . سجده : 5
4 . هود : 7
5 . فصلت : 11
6 . نازعات : 30
7 . ر . ك : الكعبة مركز العالم ، ص139ـ215 ؛ الكعبة المشرفة ، سرة الارض ووسط الدنيا ، ص21ـ35 ؛ اخبار مكه ، ج1 ، ص31ـ75
8 . فروع كافي ، ج4 ، روايت1
|
42 |
|
كعبه گشت تا سرانجام در وادي جودي سكنا گزيد . ( 1 )
كعبه بعد از پيدايش در دوره هاي مختلف تاريخي تحولات و تطورات فراواني به خود ديد . كعبه در دوره انبياي پيشين ، در عهد جاهليت ، در دوره پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، در عصر خلفا و نيز دوره هاي بعدي تا به امروز ادامه حيات داده است . در اين زمينه ، كتب تاريخي مباحث مبسوطي را مطرح كرده اند . ( 2 )
2 . اسرار نام هاي كعبه
نام هاي كعبه هم در قرآن و هم در احاديث ذكر شده است و اسرار فراواني ذيل آنها وجود دارد . در قرآن از خانه خدا بيست بار و جمعاً در شانزده آيه ياد شده است ، بدين صورت كه واژه « كعبه » دوبار ، واژه « البيت » هفت بار ، واژه « بيت » يك بار ، واژه « بيت الحرام » دوبار ، واژه « بيت العتيق » دوبار ، واژه « بيتك المحرّم » يك بار ، واژه « بيتي » دوبار ، « بكه » يك بار ، « مسجدالحرام » يك بار و « بيت المعمور » هم يك بار به كار برده شده است . شايان ذكر است كه در تفاسير و بعضي احاديث نكاتي در باب اسرار برخي نام هاي كعبه به چشم مي خورد كه مناسب است به آنها اشاره شود .
يك ) كعبه
عنوان كعبه در دو جاي قرآن به كار رفته است كه عبارتند از : ( جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ ) ؛ ( 3 ) و ديگري : ( هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ ) ؛ ( 4 ) درباره علت اين نام گذاري چند قول مطرح است :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اخبار مكه ، ج1 ، ص52
2 . ر . ك : تاريخ الكعبة المعظمة ؛ آثار اسلامي مكه و مدينه ، ص64ـ83 ؛ تاريخ عمارة مسجدالحرام ؛ بناء الكعبه علي قواعد ابراهيم ( عليه السلام ) ؛ تاريخ الكعبة ؛ الكعبة المشرفة ؛ بناء الكعبه البيت الحرام ؛ مكة المكرمةوالكعبة المشرفة ؛ تاريخ و آثار اسلامي ، ص43ـ48
3 . مائدة : 97
4 . مائده : 95
|
43 |
|
الف : كعبه به صورت مربع است و در زبان عربي معمولاً به خانه هاي چهارگوش و مربع ، كعبه اطلاق مي شود . امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :
« كعبه را از آن جهت كعبه نام نهاده اند كه چهارگوش است . علت چهارگوش بودنش نيز آن است كه درمقابل بيت المعمور است كه آن هم چهارگوش است . بيت المعمور چهارگوش شده ، چون در برابر عرش است كه آن هم چهارگوش است . عرش چهارگوش شده چون كلماتي كه اسلام برآنها استوار است چهار كلمه است : سبحان الله ، الحمد لله ، لا إله إلاّ الله و الله اكبر . » ( 1 )
بنابراين چهارگوش بودن كعبه بدين دليل است كه عرش خدا چهارگوشه دارد و هر گوشه اي بر اسمي از نامهاي الهي استوار شده است .
اين نامها يا به عبارت ديگر تسبيح ، تحميد ، تهليل و تكبير اركان اسماء الهي ، اسماء محيط و امهات اسماء محسوب مي شوند و تحت اسماء جمال و جلال مي گنجند . از آن جا كه اين اسماء چهارگانه بر اسماء ديگر الهي احاطه و هيمنه دارند ، طبعاً كعبه هم احاطه بر زمين خواهد داشت .
ب : در زبان عربي به وسط هر چيز ، كعبه مي گويند . از آن جا كه خانه خدا و بيت الله الحرام در وسط دنيا قرار گرفته است ، به آن كعبه مي گويند . گروهي از يهود نزد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) آمدند و درباره بعضي مسائل از ايشان سئوالاتي پرسيدند . يكي از آنها پرسيد : چرا به كعبه كعبه مي گويند ؟ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « لأنّها وسط الدنيا » ؛ ( 2 ) « زيرا كعبه در وسط دنيا قرار گرفته است . » مسأله دحوالأرض مؤيدي بر اين سخن است ؛ زيرا كه زمين از كعبه انبساط و گسترش يافت . بر اين اساس كعبه مركزيت داشته ، اساس و پايه اين كره خاكي است ، از اين رو مادامي كه كعبه باقي است ، زمين و دنيا هم وجود دارد ، يعني پيدايش دنيا از كعبه است و پايداري و بقاي آن هم وابسته به اوست .
ج : يكي ديگر از معاني كعبه ارتفاع و بلندي از سطح زمين است . به هر چيزي كه داراي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . فقيه ، ج2 ، ص190 ، روايت2110
2 . امالي صدوق ، ص166
|
44 |
|
ارتفاع از سطح زمين باشد كعبه مي گويند . كعبه داراي دوگونه بلندي است : ظاهري و معنوي . هم به لحاظ ظاهر بناي كعبه از سطح زمين ارتفاع دارد ، هم به لحاظ شرافت و عظمتي كه نزد خدا دارد ، رفعت و بلنداي معنوي دارد . احتمالاً به همين دليل است كه ساختن بنايي بلندتر از خانه كعبه مجاز نيست . ( 1 )
دو ) عتيق
عنوان « عتيق » در قرآن در دو مورد ذكر شده است : يكي در باب طواف خانه خداست : ( وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ) ؛ ( 2 ) و ديگري درباره جايگاه قرباني ها مي باشد : ( ثُمَّ مَحِلُّها إِلَي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ ) . ( 3 )
در زمينه علت اين نامگذاري وجوه مختلفي بيان شده است كه عبارتند از :
الف : آزاد ؛ در احاديث بيان هاي مختلفي درباره آزادي كعبه ذكر شده است ؛ از جمله اين كه :
ـ آزاد از مالكيت مردم . هر خانه اي كه در زمين ساخته شود ، مالكي از انسان ها دارد ، مگر خانه خدا كه مالك آن فقط خداست . ابوحمزه ثمالي مي گويد : در مسجدالحرام بودم و به امام ( عليه السلام ) عرض كردم كه خداوند چرا اين خانه را عتيق ناميد ؟ امام ( عليه السلام ) فرمود :
« إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ بَيْت وَضَعَهُ اللَّهُ عَلَي وَجْهِ الاَْرْضِ إِلاَّ لَهُ رَبٌّ وَسُكَّانٌ يَسْكُنُونَهُ غَيْرَ هَذَا الْبَيْتِ فَإِنَّهُ لاَ رَبَّ لَهُ إِلاَّ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ وَهُوَ الْحُرُّ . . . » ؛ ( 4 )
« هيچ خانه اي نيست كه خدا بر روي زمين قرار داده مگر آن كه صاحب و ساكناني دارد ، جز اين خانه كه جز خداي متعال ، صاحبي ندارد و آزاد است . »
امام باقر ( عليه السلام ) با بياني روشن تر به همين مضمون اشاره دارد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . فروع كافي ، ج4 ، ص230 ؛ بحارالانوار ، ج96 ، ص60
2 . حج : 29
3 . حج : 33
4 . فروع كافي ، ج4 ، ص189 ، روايت5
|
45 |
|
« كعبه خانه اي است كه آزاد از مردم بوده و هيچ كس مالك آن نيست . » ( 1 )
بنابراين تنها خانه اي كه روي زمين مدعي از سوي انسان ها ندارد كعبه است . كعبه خانه اي است كه ساكني جز خدا ندارد ، مالكي جز خدا ندارد ، انتسابي جز به او ندارد و هيچ انساني حقي بر اين خانه ندارد . كعبه ، خانه خداست . لذا ادعاي مالكيت كعبه چه با صراحت چه تلويحي و چه آشكارا چه پنهاني و از سوي هركسي كه باشد ، مردود است .
ـ آزاد از غرق و توفان نوح : خداوند در داستان نوح ( عليه السلام ) تمام زمين را غرق آب كرد ، لذا هر چيز كه در زمين بود غرق شد مگر بيت كه خداوند آن را از زمين بالا برد تا غرق نشود . از آن روست كه به كعبه عتيق گفته اند ؛ چرا كه از غرق شدن رهايي يافت . امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :
« خداوند در ماجراي نوح ، همه زمين را زير آب برد جز خانه خدا را ، آن روز اين خانه « عتيق » نام نهاده شد ، چون كه آن روز از غرق شدن رها شد . » ( 2 )
لذا خانه خدا از غرق شدن و توفان نوح رهايي يافت .
ـ آزادي از جهنم : در بعضي از تفاسير ( 3 ) به اين نكته اشاره شده است كه اگر كسي خانه خدا را در دنيا زيارت كند و زائر بيت الله الحرام باشد ، خداوند او را از جهنم نجات مي دهد و برائت از جهنم هديه او خواهد بود ، پس كعبه باعث برائت از آتش جهنم مي باشد و به همين دليل به آن بيت العتيق گفته اند .
ب : قديم و كهن : از جمله معاني عتيق ، كهن و قديمي است ، همين مضمون در روايات هم آمده است . امام باقر ( عليه السلام ) در مسجدالحرام نشسته بودند . از ايشان درباره بيت عتيق سئوال شد ، امام ( عليه السلام ) فرمود :
« إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خَلَقَهُ قَبْلَ الاَْرْضِ ثُمَّ خَلَقَ الاَْرْضَ مِنْ بَعْدِهِ فَدَحَاهَا مِنْ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان ، روايت6
2 . علل الشرايع ، ص399 ، روايت5
3 . التفسير الكبير ، ج8 ، ص158
|
46 |
|
تَحْتِهِ » ؛ ( 1 )
« خداوند كعبه را قبل از خلقت زمين آفريد ، سپس به آفرينش زمين پرداخت و زمين را از زير آن گستراند . »
در تفاسير ، اين آيه ناظر به حج تلقي شده است . ( 2 ) « تفث » اشاره است به مناسك حج و مراد از قضاء آن تدارك آنهاست يا اين كه مراد تعلقات نفساني به هنگام حج است . انسان بايد در ايام حج از تعلقات خود بكاهد و خواهش هاي نفساني خود را مهار كند تا به لقاء امام نائل آيد ، چه در مُلك ، چه در عالم ملكوت .
سه ) بكّه
اين عنوان از قرآن گرفته شده است . در يك آيه واژه « بكّه » با ويژگي هاي خاصي بيان شده است :
( إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً ) ( 3 ) ؛
« نخستين خانه اي كه براي مردم بنا شده ، همان است كه در مكه است . »
درباره بكه احتمالات مختلفي است كه در مباحث پيشين به آنها اشاره شده است . يكي از احتمالات اين است كه بكة نامي براي كعبه است .
عبدالله بن سنان از امام صادق ( عليه السلام ) درباره اين نامگذاري سئوال مي كند ، امام ( عليه السلام ) مي فرمايد : « زيرا مردم در اطراف آن و درون آن مي گريند . » ( 4 ) لذا از اين كه خانه خدا پيوندي با اشك و آه دارد و از بركات و خيراتي براي انسان به ارمغان مي آورد ، وسيله هدايت بشر است . خانه اي با
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . فروع كافي ، ج4 ، ص189
2 . بيان السعادة ، ج3 ، ص74 ؛ كشف الأسرار ، ج6 ، ص364 ؛ لطائف الإشارات ، ج2 ، ص540 ؛ تفسيرمنسوب به ابن عربي ، ج2 ، ص57
3 . آل عمران : 96
4 . علل الشرايع ، ج2 ، ص297
|
47 |
|
جايگاه كعبه مي تواند هادي بشر باشد ، دست او را تا وصول به مقصود بگيرد و او را راهنمايي كند . اين مهم با تضرع ، راز و نياز با خدا و اشك و آه امكان پذير است .
3 . اسرار عرفاني كعبه
جهان هستي از مبدأ واحدي آفريده شد . تنزل و تجلي وجود از واحد است ، لذا مبدأ جهان هستي امر واحدي است كه عالم را براساس اراده حبّي خود آفريد :
« كنت كنزاً مخفياً فأحببت أن أعرف فخلفتُ الخلق لكي أعرف » ؛
« من گنج پنهاني بودم ، خواستم تا شناخته شوم ، پس جهان را آفريدم تا شناخته شوم . »
بنابراين خداوند از روي حب و عشق هستي را خلق نمود . اين همان عشق نخستين است كه سرآغاز تجلي بود . به قول حافظ :
در ازل پرتو حسنت زتجلي دم زد * * * عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه اي كرد رخت ديد ملك عشق نداشت * * * عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد
عشق نخستين خدا به ماسوا سرمنشأ پيدايش عشقي ديگر شد و آن عشق ماسوا براي رجوع به اوست . عشق اول در قوس نزول است و عشق دوم در قوس صعود ، عشق اول منشأ خلقت است و عشق دوم باعث رجوع خلقت ، عشق اول مي آفريند ، عشق دوم مي برد و عشق دوم دايره هستي را كامل مي كند : ( إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ ) . ( 1 )
جهان به سمت واحد پيش مي رود ، تاريخ و عالم هستي هدفمند است ، هدف و غايت عالم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بقره : 156
|
48 |
|
و تاريخ به سمت خداست ، لذا حركت گيتي وحدت گراست ، يعني همه چيز از جمله انسان به سوي عالم وحدت پيش مي رود و در حال شدن هستند ( وَإلَيْهِ المَصيرُ ) ؛ ( 1 ) در يك كلام جهان و انسان سمت و سويي توحيدي دارند ، براين اساس لازم است توحيد در عالم خودنمايي كند . اولين مظهر توحيد روي زمين كعبه است . كعبه تنها قبله گاه عاشقان خداست . كعبه خانه خداي واحد است و كعبه تجلي گاه توحيد در دنياست . هر وجودي سرّي دارد كعبه هم سراسر سرّ است و اسرار الهي را درون خود جاي داده است . بي جهت نيست كه كعبه خانه خدا روي زمين است .
از آيات و احاديث به صورت مجموعي به دست مي آيد كه خانه خدا دوگونه اوصاف دارد : اوصاف جلال و اوصاف جمال . گاهي كعبه انساني را نابود مي كند ، گاهي وسيله بخشش و مغفرت مي شود ، گاهي خانه خدا اجازه نزديكي به خود را به انساني نمي دهد و گاهي نگاه به او عبادت و نيكي است . كعبه از يك طرف گنهكاري را مسخ مي كند و از سوي ديگر بنده خاشع را در آغوش مي گيرد . خانه خدا با يك نگاه سپاه ابرهه را از پاي درمي آورد و با نگاه ديگر تمام زائرين خود را شفاعت مي كند . بيت الله الحرام تجلي گاه جلال و جمال الهي است و خداوند خودش را با كعبه به انسان ها نشان مي دهد . براين اساس اسرار عرفاني كعبه به دوبخش تقسيم مي شوند :
يك ) شكوه و عظمت كعبه
خدا عظيم است و باشكوه و او عظمت و جلال خود را در خانه اش در چند چيز نشان داده است :
مسخ گنهكار
اگر كسي نزد كعبه گناهي انجام دهد ، ممكن است كعبه چنان او را ادب كند كه باعث مسخ انسان شود . اين حادثه در تاريخ رخ داده است ، در زمان جاهليت عرب ها بت پرست بودند . در اين ميان نام دو بت معروف تر بود : يكي به نام « اساف » كه بت قريش بود و ديگري به نام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مائده : 18
|
49 |
|
« نائله » كه آن را ميان صفا و مروه براي پرستش قرار داده بودند . قريش آن دو را مي پرستيدند . اين دو بت شباهت زيادي به انسان داشتند . از حضرت علي ( عليه السلام ) در اين باره سئوال شد ، امام فرمود :
« آن دو جواني زيبا بودند ، اساف پسر و نائله دختر بود . زماني با هم براي طواف كعبه رفتند ، در آنجا خلوتي يافتند و گناهي مرتكب شدند . خداوند آن دو را مسخ نمود . » ( 1 )
حديث ديگري از امام صادق ( عليه السلام ) است :
« زني مشغول طواف بود ، مردي پشت سر او قرار گرفت آن مرد به گناه ، دست زن را گرفت . در اين حال دست او به دست زن گره خود به گونه اي كه جدا نمي شد . آن دو را نزد حاكم بردند ، فقها آمدند ، صحنه را ديدند و فتوا به قطع دست دادند . در آن جا يكي از نوادگان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) حضور داشت گفت : بهتر است از حسين بن علي ( عليه السلام ) استمداد جوييم . شب همه نزد او حاضر شدند و از او كمك خواستند ، امام ( عليه السلام ) رو به قبله شد ، مكث طولاني نمود و از خدا خواست تا اين كه دست آنها از هم جدا شد . » ( 2 )
كشتن بي ادب
اگر كسي از روي تعمد و عناد كعبه را آلوده و نجس كند ، اعدام خواهد شد و كسي كه مسجدالحرام را عمداً نجس كند ، محكوم ضرب شديد است . ابي صباح كناني مي گويد :
از امام جعفر صادق ( عليه السلام ) پرسيدم : نظر شما درباره كسي كه مسجدالحرام را عمداً نجس كند چيست ؟ امام ( عليه السلام ) فرمود : « سر او را شديداً مي زنند . » سپس پرسيد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . فروع كافي ، ج4 ، ص546
2 . تهذيب الاحكام ، ج5 ، ص470