بخش 3
حج آزمایش بزرگ خدا بُعد اقتصادی حج تجلی نظام امت و امامت در حج گام دوّم : بازگرداندن حجّ به شیوه ابراهیمی سابقه تاریخی مکّه و کعبه سابقه تاریخی حج و مناسک آن حج آدم حج فرشتگان
|
50 |
|
نمونه و الگو براي مردم و وسيله امنيت قرار داديم » مفاهيم عمده وبرجسته سياسي را در بر مي گيرد .
در حكمت سعي بين صفا و مروه ، نمونه و الگويي از كوشش و تلاش مداوم براي يافتن ياور و همياري مي بينيم . ( 1 ) و وقتي شيطان در اين تلاشِ فعال مزاحم مي شود ، ابراهيم براي فرار از چنگش به هروله مي پردازد . ( 2 ) و در اينجاست كه همه به سعي مي پردازند و جباران كينه توز به ذلت و خواري مي افتند ، آنگونه كه امام صادق ـ ع ـ تفسير مي كند :
« ما مِنْ بُقْعَة اَحَبُّ اِليَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنَ المَسْعي لاَِنَّهُ يَذِلُّ فيهِ كُلُّ جَبّار . » ( 3 )
« هيچ مكاني پيش خدا از محل سعي محبوب تر نيست ؛ زيرا در آن محل ، همه جباران به ذلت كشانده مي شوند . »
در شبانگاه عيد ، دريايي از انسانها به سوي مشعرالحرام جاري است و همه به ياد خدايند ؛ « فَاِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذْكُرُوا اللهَ عِنْدَ المشْعَرِ الحَرامِ » ؛ ( 4 ) « هنگامي كه از عرفات به راه افتاديد خداوند را در كنار مشعرالحرام ياد كنيد » ولي دشمن در كمين است . ياد خدا مبارزه با دشمن خدا را تداعي مي كند ؛ زيرا مشعر جاي شعور است و شناخت كسب شده در عرفات كافي نيست . اين شعور است كه انسان را به تعهد و مبارزه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ عن الصادق ـ ع ـ : « انّ ابراهيم لما خلف اسماعيل بمكة عطش الصبي و كان فيما بين الصفا والمروة شجر فخرجت امّه حتي قامت علي الصفا فقالت : هل بالوادي من انيس ؟ فلم يجبها احد فمضت حتي انتهت الي المروة فقال : . . . حتي صنعت ذلك سبعاً فاجري الله ذلك سنةً ( علل الشرائع ، ص 432 ) .
2 ـ همان مأخذ ، ص 433
3 ـ همان مأخذ .
4 ـ بقره : 198
|
51 |
|
وامي دارد ، گرچه بين آن دو ، رابطه متقابلي نيز وجود دارد . اينك در سرزمين شعور يكباره براي مبارزه فردا با شيطان ، همگي به فكر سلاح مي افتند و سپاه عظيم توحيد و سازمان مسلح در انتظار صبحند تا به قربانگاه روند و با ريختن خون هدي ، كار ابراهيمي كنند ( 1 ) و تا پاي جان و خون ، اطاعت و بندگي خود را در برابر خدا و اجراي فرمان او به ثبوت رسانند ؛ همين قربانيهاست كه فردا مَركب نجاتمان خواهد شد ( 2 ) وخداوند آن را از شعائر مي شمارد ؛ « وَالْبُدْنَ جَعَلْناها مِنْ شَعائِرِ اللهِ » ؛ ( 3 ) « و شترها ( حيوانات قرباني ) را از شعائر خدا قرار داديم . » و نثار خون ، شعور بر انگيز و از عوامل بيداري محسوب مي شود و اين عامل جاودانگي اسلام است كه هم طواف دارد و هم مسلخ ، هم مسجد و هم جهاد .
در جمرات ، در جايگاه خودِ دشمن ، قبل از آن كه به او فرصت تاخت و تاز و سلطه گري داده شود ، حمله مسلحانه آغاز مي گردد . همه با هم مي زنند ، نه يكبار ، آن اندازه كه به دشمن ضربه زند ، آن هم هفت بار ضربه و سه روز متوالي . شيطان بزرگ و متوسط و شيطانك را ، تا آنجا كه دشمني ضربه نخورده باقي نمي ماند .
در حج امروز نيز چون زمان ابراهيم و محمد ـ ص ـ بايد شعور سياسي ـ نظامي را در سيل خروشان حجاج به وجود آورد و در بازگشت از حج ، اين الگوي كوچك ، در صحنه واقعي و وسيع زندگي يك ميليارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ فلمّا أسلما وتَلَّهُ للجبين و ناديناه أن يا ابراهيمُ قد صدّقت الرؤيا انّا كذلك نجزي المحسنين ( صافات : 103 تا 105 ) .
2 ـ قال رسول الله ـ ص ـ : « استفرهوا ضحاياكم فانّها مطاياكم علي الصراط » ( علل الشرائع ، ص 438 ) .
3 ـ حج : 37
|
52 |
|
مسلمان در سراسر جهان به تدبير و آزمايش گذاشته شود و يكپارچگي و اتحاد در مراسم و مناسك حج ، آنان را به اتحاد و تشكل جهاني اسلام وادار نمايد .
ترديدي نيست كه چنين شعور سياسي ، در تمامي حوزه ها و قلمروهاي زندگي مسلمانان جهان ، قدرت و خلاقيت آن را دارد كه مسلمانان جهان را به تشكّل و وحدت و سازماندهي و آمادگي لازم وادارد و همه جامعه بزرگ اسلامي را براي گستن بندها و اسارتهاي سياسي و نظامي بسيج كند . سياست را ، اگر به معناي حسن تدبير امور يك جامعه يا چگونگي تنظيم روابط اجتماعي يا خود آگاهي انسان نسبت به محيط و جامعه و سرنوشت مشترك و زندگي مشترك خود و جامعه اي كه در آن زندگي مي كند و به آن وابسته است بدانيم يا هر تعريف ديگري را در تبيين آن بكار گيريم ، بالاخره هر سياست و هر جريان سياسي احتياج به تدبير و تفكر دارد و هر تدبير متفكرانه اي بايد مبتني بر اميدها و آرزوها باشد .
در مراسم حج ، انسانهايي كه بايد به كار تدبير متفكرانه فرداي جامعه شان بپردازند ، چند روزي را در وادي اميدها و آرزوها ( مني ) بسر مي برند و آنگونه كه به ابراهيم در منا توصيه شد :
« هُنالك يا اِبْراهيم تَمُنُّ عَلي رَبِّكَ ما شِئْتَ » ؛ ( 1 ) « اي ابراهيم ، در اينجا هر چه مي خواهي از خدا مسألت كن . »
و به همين مناسبت است كه آن وادي « منا » ناميده شد . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ علل الشرائع ، ج 2 ، ص 120
2 ـ ان أبا الحسن عليه السلام كتب . . . العلّة التي من أجلها سميّت مني أنّ جبرائيل قال : هناك يا ابراهيم ! تمَن علي ربّكَ ما شئت ( مأخذ سابق ) .
|
53 |
|
بايد با پهن كردن سفره آرزوها در كنار ايثار خون و رجم خائنان بزرگ و كوچك و رزميدن با شياطين ، افكار را سيراب و روح را تغذيه و زاد و توشه را پرتر گرفت . بي شك وقتي آرزوها مي ميرند ، حيات انسان نيز پايان يافته است . ( 1 )
در كنگره حج ، مسلمانان از مشكلات سياسي و دردهاي اجتماعيِ يكديگر مطلع مي شوند و با همفكري و همياري و تعاون ، راه حلهاي اصولي و مبتني بر معيارهاي اسلامي را پيدا مي كنند . ( 2 )
همچنين در رفع مشكلات سياسي كه در رأس آنها وابستگيها و سلطه هاي اهر يمنانه دشمنان خارجي است ، مشاركت مي نمايند و براي پيشگيري و خنثي كردن توطئه هاي مداوم استكبار جهاني ، كه دشمن آشتي ناپذير اسلام و ملل مسلمان جهان است ، تدابير لازم را اتخاذ و در اين مبارزه بزرگ هما هنگي بوجود مي آورند .
شماري قابل توجه از مسلمانان مستطيع وآنان كه از نظر نيروي جسماني و امكانات مالي و بالتبع عقلاني صاحب قدرتند و ممتاز ، همه ساله در مراسم حج تجلّي شكوه وحدت انسانها را مي بينند كه حقيقت انسانيت به فطرت و ايمان و ارزشهاي والايي بستگي دارد كه او كسب كرده است . آنان در صحنه هاي عيني مناسك حج ، درمي يابند كه امتيازها و تبعيضها ، كه بر اساس نژاد و رنگ پوست و زبان و محيط زيست و غيره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بخاري از پيامبر ـ ص ـ نقل مي كند : « لا تَقومُ السّاعة حتّي لا تحجّ البيتُ ( صحيح بخاري ، كتاب حج ، 47 ) .
2 ـ موعظه پيامبر اكرم ـ ص ـ به ابوذر : وحِجَّ حجّةً لعظائم الأمورِ ( خصال ، ج 2 ، ص 300 ـ 303 ) شايد ناظر به اين مطلب باشد .
|
54 |
|
بوده است ، چه سان ظالمانه و ضد انساني بوده است . آنان در يك دوره آموزش سياسي مي آموزند كه طرح امت وامامت اسلام ، با وجود اين همه عوامل تفرقه انگيز و جدايي ، چگونه قابل عمل است .
همه مسلمانان مستطيع . و قدرتمند در تمام عمر ، حداقل يك بار با تحقّق عيني ( بطور سمبليك و نمادين ) امت واحده و حركت واحد و وحدت هدف و تشكّل و نموداري از امامت آشنا مي شوند .
در حقيقت ، اتّحاد جامعه بزرگ اسلامي كه يكي از والاترين ارزشها و هدفهاي سياسي ـ اجتماعي اسلام است ، در مراسم بزرگ حج بطور عيني آموخته مي شود و راه حل مبارزه با عوامل تفرقه ارائه مي گردد ؛ گويي همگي بالباس واحد و عمل واحد و گفتار و سنخيت واحد و هدف واحد و شكل واحد ، تمرين اتحاد در سراسر زندگي مي كنند . ( 1 )
حج آزمايش بزرگ خدا
فلسفه آزمايش را در قرآن خوانده ايم و مي دانيم كه خداوند انسان را در مراحل حسّاس زندگي ، در تنگناها و كمبودها و وضعيت بحراني در بوته آزمايش مي نهد تا حق از باطل و خالصي از ناخالصي جدا گردد . ( 2 )
« اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ يُتْرَكُوا اَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ . » ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اين همان آموزشي است كه پيامبر اكرم ـ ص ـ در حجة الوداع با زبان رسا آموخت كه :
النّاس في الاسلام سواء الناس صفّ الصاع لآدم و حواء ، لافضل لعربي علي عجمي ولا لعجمي علي عربي الاّ بتقوي الله . . . ثم قال : لا تأتوني بأنسابكم و آتوني بأعمالكم ( تاريخ يعقوبي ، ج 1 ، ص92 ) .
2 ـ ولَنبلُونَّكُمْ حتّي نعلمَ المجاهدينَ منكم والصّابرينَ ونبلو أخبارَكُمْ ( محمد : 31 ) .
3 ـ عنكبوت : 2
|
55 |
|
« آيا مردم گمان كرده اند كه با ادعاي ايمان رها مي شوند و آزمايش نمي گردند ؟ »
اين آزمايش در همه كس يكسان نيست ، در حالتهاي مختلف به گونه هاي متفاوت ، صحنه آزمايش براي انسان پيش مي آيد :
« وَلَنَبْلُوَنَّكُم بشيء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنَ الاَْمْوالِ وَالاَْنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ . » ( 1 )
« ما شما را با ترس و گرسنگي و كمبود مال و جان و سودها آزمايش مي كنيم . و بشارت ده صابران را . »
در آزمايش الهي حتي پيامبران نيز مستثني نيستند و آزمايشهاي باشكوهي را مي گذرانند .
« وَاِذ ابْتَلي اِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِمات فَاَتَمَّهُنَّ . » ( 2 )
« و زماني كه ابراهيم را پروردگارش آزمود و او آزمايش را به پايان برد . »
برخي از اين آزمايشها چهره مطلوب دارد و آشكار نيز هست ( 3 ) و برخي ديگر پيچيده و سنگين و ناپيدا كه قرآن از آنها به بلاي عظيم ياد مي كند . ( 4 )
حج از آزمايشهاي سخت و بزرگي است كه بگونه اي همگون ، همه مؤمنان در تمام عمر يك بار در آن آزمايش مي شوند . علي ـ ع ـ در اين مورد چنين بيان مي فرمايد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بقره : 155
2 ـ بقره : 124
3 ـ وليبلي المؤمنين منه بَلاءً حسناً ( انفال : 17 ) . إنّ هذا لهو البلاءُ المبينُ ( صافّات : 106 ) .
4 ـ وَفي ذلكم بلاءٌ من رَبِّكم عظيمٌ ( اعراف : 141 ) .
|
56 |
|
« أَلا تَرَوْنَ أَنَّ اللهَ ـ سُبْحانَهُ ـ اخْتَبَرَ الأَوَّلينَ مِن لَدُنْ آدَمَ ـ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ ـ إلَي الآخِرِينَ مِنْ هذَا الْعالَمِ بِأَحْجار لا تَضُرُّ وَلا تَنْفَعُ ، وَلا تُبْصِرُ وَلا تَسْمَعُ ، فَجَعَلَها بَيْتَهُ الْحَرامَ الَّذِي جَعَلَهُ اللهُ لِلنّاسِ قِياماً ، ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقاعِ الاَْرْضِ حَجَراً ، وَاَقَلِّ نَتآئِق الدُّنْيا مَدَراً ، وَأَضْيَقِ بُطُونِ الاَْوْدِيَةِ قُطْراً بَيْنَ جِبال خَشِنَة وَرِمال دَمِثَة ، وَعُيُون وَشِلَة ، وَقُريً منقَطِعَة ، لاَ يَزْكُو بِها خُفٌّ ، وَلا حافِرٌ وَلا ظِلْفٌ .
ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ ـ عَلَيْهِ السَّلامُ ـ وَوَلَدَهُ أَن يَّثْنُوا أَعْطافَهُمْ نَحْوَهُ ، فَصارَ مَثابَةً لِمُنتَجِعِ أَسْفارِهِمْ ، وَغايَةً لِمُلْقي رِحالِهِم ، تَهْوِي إِلَيْهِ ثِمارُ الاَْفْئِدَةِ مِنْ مَفاوِزِ قفار سَحِيقَة ، وَمَهاوي فِجاج عَمِيقَة ، وَّجَزائِرِ بِحار مُنقَطِعَة ، حَتّي يَهُزُّوا مَناكِبَهُمْ ذُلُلا ، يُهَلِّلُونَ للهِِ حَوْلَهُ ، وَيَرْمُلُونَ عَلي أَقْدامِهِمُ شُعْثاً غُبْراً لَهُ ، قَدْ نَبَذُوا السَّرابِيلَ وَراءَ ظُهُورِهِمْ ، وَشوَّهُوا بِإعْفاءِ الشُّعُورِ مَحاسِنَ خَلْقِهِمْ ، ابْتِلآءً عَظيماً وَامْتِحاناً شديداً ، وَاخْتِباراً مُّبِيناً وَّتَمْحِيصاً بَلِيغاً ، جَعَلَهُ اللهُ سَبَباً لِّرَحْمَتِهِ ، وَوُصْلَةً إِلي جَنَّتِه .
وَلَوْ اَرادَ ـ سُبْحانَهُ ـ أَنْ يَّضَعَ بَيْتَهُ الْحَرامَ وَمَشاعِرَهُ الْعِظامَ بَيْنَ جَنّات وَّأَنْهار ، وَّسَهْل وَّقَرار ، جَمَّ الاَْشْجارِ ، دانِي الثِّمارِ ، مُلْتَفَّ الْبُني ، مُتَّصِلَ الْقُري ، بَيْنَ بُرَّة سَمْراءَ ، وَرَوْضَة خَضْراءَ وَأَرْياف مُحْدِقَة ، وَّعِراص مُّغْدِقَة ، وَرِياض ناضِرَة ، وَّطُرُق عامِرَة ، لَكانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزاءِ عَلي حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلآءِ .
وَلَوْ كانَ الاْساسُ الْمَحْمُولُ عَلَيْها وَالأَحْجارُ الْمَرْفُوعُ بِها بَيْنَ زُمُرُّدَة خَضْراءَ ، وَياقُوتَة حَمْراءَ وَنُور وَّضِياء ، لَخَفَّفَ ذلِكَ مُصارَعَةَ الشَّكِّ فِي الصُّدُورِ ، وَلَوَضَعَ مُجاهَدَةَ إِبْلِيسَ عَنِ الْقُلُوبِ ، وَلَنَفي مُعْتَلَجَ الرَّيْبِ مِنَ النَّاسِ ، وَلكِنَّ اللهَ يَخْتَبِرُ عِبادَهُ بَأَنْواعِ الشَّدائِدِ ، وَيَتَعَبَّدُهُم بِأَنواعِ الْمَجاهِدِ ، وَيَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ الْمَكارِهِ ، إِخْراجاً لِلتَّكَبُّرِ مِن قُلُوبِهِمُ ، وَإِسْكاناً لِلتَّذَلُّلِ
|
57 |
|
فِي نُفُوسِهِمْ ، وَلِيَجْعَلْ ذلِكَ اَبْواباً فُتُحاً إلي فَضْلِهِ ، وَأَسْباباً ذُلُلا لِعَفْوِهِ . » ( 1 )
« نمي بينيد خداوند چگونه آزمايش نمود آدم را تا آخرين نفر از مردم اين دنيا ، با سنگهايي كه نه زياني دارد و نه سودي و نه مي بينند و نه مي شنوند ، آن تخته سنگها را بيت خود قرار داد آنگونه كه وسيله قوام و قيام مردم باشد . آنگاه آن خانه را در سخت ترين سرزمينها كه سنگ بسيار و كلوخ كمتر و دره هاي پرعمق دارد ، در ميان سلسله جبال درشت و ريگهاي نرم و چشمه هاي كم آب و آباديهاي پراكنده كه هرگز دام در آن پروار نمي شود . آنگاه خداوند آدم و فرزندانش را فرمود كه چشم به سوي آن بگردانند .
از اين رو ، اين خانه ، مرجع و مأواي آنها شد . دلها به آن سمت كشيده شد و از سرزمينها و بيابانها و دره ها و جزاير جدا افتاده با ذلت و تهليل گويان در حالي كه موهاي ژوليده و غبارآلود دارند ، به زيارت آن مي شتابند . و اين در حالي است كه لباسهاي خويش را پشت سر گذارده و با زياد نمودن موها ، سيماي زيباي خود را زشت نموده اند تا امتحاني بزرگ و آكنده از مشقت را در برابر خدا به نمايش گذارند . و خداوند اين آزمايش را وسيله رحمت و رسيدن به قرب وصال و بهشت خويش قرار داد .
اگر خداوند مي خواست خانه خود و مشاعر بزرگ دين را در ميان انبوه درختان سرسبز و نهرها و زمينهاي هموار و محلّ خرم پردرخت ميوه دار و پربنا و آبادي هاي متصل به يكديگر كه گرداگردِ آن مزارع گندم سرخ فام و مرغزار سبز و كشت زارها و بساتين پرآب و زراعتهاي تر و تازه و راههاي آباد و پر رهرو قرار دهد ؛ در اين صورت ميزان اجر حج نيز برحسب كاهش ميزان سختي آزمايش اندك مي شد . و هرگاه پايه هايي كه اين را محتمل گشته و سنگهايي كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نهج البلاغه ، خطبه قاصعه ، 192
|
58 |
|
به واسطه آنها ، اين بنا برافراشته ، از سنگهاي قيمتي چون زمرد سبز و ياقوت سرخ با نور و درخشش چشمگير ساخته مي شد ، از شتاب شك در دلها فرو مي كاست و تلاش ابليس را در وسوسه كردن دلها خنثي و ريب را از دلها مي زدود . لكن خداوند بندگانش را با انواع سختيها و تعبدهاي جانكاه و شدايد ، آزمايش مي كند تا تكبر را از دلهاي آنان بزدايد و امكان تذلل در آنها بوجود آورد و آن را وسيله و مركبي هموار براي رسيدن به فضل و عفو خويش قرار دهد .
بُعد اقتصادي حج
حقيقت اين است كه انسان وقتي عمق و گستردگي ابعاد معنوي و روحي حج را مورد مطالعه قرار مي دهد ، در اين كه چنين عبادت پرمعنويتي ، بعد اقتصادي و آثار سازنده مادي نيز در زندگي انسان داشته باشد ، احساس ترديد مي كند . اين نوع يك سو نگري ، آفتي است كه بسياري در بررسي مسائل جامع اسلامي دچار آن مي گردند و در تحريف مسائل اساسي عاملي عمده محسوب مي شود .
آنان كه به بهانه حفاظت از معنويت و روحانيت حج ، سعي در هر چه تهي تر كردن محتواي حج دارند ، معمولا دچار چنين آفتي هستند ولي غافل از آنند كه اسلام و روح حج بزرگتر و وسيع تر از ظرفيتِ كوچكِ فكر و مطامع آنها است .
شايد به دليل همين آفت فكري است كه پيامبر خدا ـ ص ـ ناگزير طي يك توصيه ، جامعيت حج و بعد اقتصادي آن و امكان بهره گيري هاي
|
59 |
|
اقتصادي و تجارت در اوقات حج را به صراحت تجويز فرموده است . ( 1 )
گر چه تعبير جامع « لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ » در قرآن ، بي شك منافع اقتصادي حج را نيز شامل مي گردد و نكته ظريفي را در رابطه با بعد اقتصادي تفهيم مي كند كه ملتهاي مختلف مسلمان مي توانند با ارائه مظاهر رشد اقتصادي و نمونه كالاهاي توليدي خود در ايام حج ، همه مسلمانان را در جريان وضع كلي اقتصادي جهان اسلام قرار دهند و سطح توليد و رشد اقتصادي را از نظر كمي و كيفي به اطلاع همگان برسانند . و از اين رهگذر زمينه هاي همفكري و تعاون و مشاركتهاي اقتصادي را در ميان ملل مختلف مسلمان فراهم آورده و در بالا بردن رشد اقتصادي كشورها و ملل عقب افتاده مسلمان و در حال رشد كمك نمايند .
به اين ترتيب ، در ايّام حج نمايشگاه عظيمي از فراورده هاي كشاورزي ، صنعتي ، و . . . مسلمانان كشورهاي مختلف اسلامي تشكيل مي گردد و جوامع اسلامي مي توانند به بركت حج ، از يك بازار مشترك و بين الملل اسلامي برخوردار گردند و مبادلات تجاري و روابط اقتصادي فيمابين كشورهاي اسلامي رونق و گسترش بيشتري پيدا كند .
اين نكته را مي توان از روايتي كه هشام بن حكم در زمينه فلسفه حج از امام صادق ـ ع ـ نقل مي كند استنباط نمود :
« وَليَنْزعَ كُلُّ قَوْم مِنَ التّجاراتِ مِنْ بَلَد اِلي بَلَد وَيَنْتَفِعَ بِذلِكَ الْمكاري والْحمال . » ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سنن ابي داود ، كتاب 11 ، باب الاذن بالتجارة في اوقات الحجّ ، حديث 4-6 . امام علي ـ عليه السلام ـ نيز در خطبه اول نهج البلاغه مي فرمايد : فرض عليكم حجّ بيته . . . يحرزون الأرباح في متجر عبادته .
2 ـ وسائل الشيعه ، ج8 ، ص9 ، به نقل از علل الشرايع .
|
60 |
|
« تا هر ملتي بخشي از تجارتهاي خود را از شهري به شهري ببرند و از اين رهگذر ، صاحبان مركبها و چارپايان باربر ، سود ببرند . »
در دنباله اين روايت آمده است :
« لَوْ كانَ كُلُّ قَوْم اِنَّما يَتَكَلَّمُونَ عَلي بِلادِهِمْ . . خرَبَتِ الْبِلادُ وَسقطَتِ الْجلب وَالاَْرْباح . » ( 1 )
در روايتي ديگر ، امام زين العابدين ـ ع ـ مي فرمايد :
« حَجُّوا . . . تَتَّسِعَ اَرْزاقُكُم وَيَصْلُحَ اِيمانكُمْ وَتَكُفُّوا مَؤُونَةَ النَّاسِ وَمَؤُونَةَ عَيالاتِكُمْ . » ( 2 )
« حج بجا آوريد تا روزيتان افزون و ايمانتان شايسته تر شود و در تأمين معاش مردم و زندگي خويش خودكفا شويد . »
فقر ، كه يكي از عوامل ريشه اي كفر ( 3 ) است و از مناسبات غلط اقتصادي و ركود فعاليتهاي توليدي ناشي مي گردد ، با حج بيت الله درمان مي پذيرد . آنگونه كه امام علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد :
« اِنَّ اَفْضَلَ ما تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ . . . وَحَجُّ الْبَيْت وَاْعتمارُهُ فَاِنَّهُما يَنْفِيانِ الْفَقْرَ وَيَرْحضانِ الذَّنبَ . » ( 4 )
« از بهترين وسائلي كه مي توان به آن توسل جست . . . حج خانه خدا و بجا آوردن عمره است كه فقر را از ميان مي برند و گناهان را پاك مي گردانند . »
كدام تعبير در ارائه بعد اقتصادي حج و تشويق مسلمانان به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسائل الشيعه ، ج8 ، ص9 ، به نقل از علل الشرايع .
2 ـ وتتّسع أرزاقكم وتكفّون مؤوناتِ عَيالاتِكمْ ( مأخذ سابق و نيز ص 5 ، حديث 7 ، از همان مأخذ ) .
3 ـ قال الصادق ـ ع ـ : « كادَ الفقرُ أن يكونَ كُفراً » ( سفينة البحار ، ج2 ، ص378 ) .
4 ـ نهج البلاغه ، خطبه 110
|
61 |
|
بهره گيريهاي مشروع اقتصادي از عبادت بزرگ حج ، رساتر از اين جمله مي تواند باشد كه پيامبر خدا ـ ص ـ فرمود : « وَحَجُّوا تَسْتَغْنُوا » ؛ ( 1 ) « وحج بجا آوريد تا بي نياز و خودكفا شويد . »
استغناي مادي مسلمانان حقيقتي برتر از استقلال اقتصادي است ؛ زيرا بسياري از كشورها كه با تلاش فراوان به مرحله استقلال اقتصادي رسيده اند ، ناگزيرند تا خودكفايي نهايي سياست اقتصادي منفي و صرفه جويي و چشم پوشي از بسياري از نيازهاي مبرم خود را تحمل كنند .
براي رسيدن به خودكفايي نهايي جهان اسلام و استغناي همه جانبه جامعه بزرگ اسلامي ، بايد با برنامه ريزيهاي حساب شده و دقيق از فرصت خدادادي حج بهره گيري نمود و بدون آن كه لطمه اي به قداست و معنويت حج وارد شود ، همه مسلمانان از اين خوان گسترده الهي استفاده كنند .
تجلي نظام امت و امامت در حج
قرآن ، همه مسلمانان را از هر نژاد و رنگ و با هر زبان و تاريخ و فرهنگ و در هر سرزمين كه زندگي مي كنند ، امت واحده مي خواند :
« اِنَّ هذِهِ اُمَّتُكُمْ اُمَّةً واحِدَةً وَاَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ . » ( 2 )
« اين است امت شما كه متحد است و من خداي شمايم ، همگي مرا پرستش كنيد . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص94 ؛ به نقل از وسائل الشيعه ، ج8 ، ص7
2 ـ انبياء : 21
|
62 |
|
پيوستگي و وحدت امت ، به خاطر داشتن عقيده ، نظام ، آرمان و هدفهاي مشتركي است كه همه مسلمانان در عمل آن را متجلّي مي سازند .
چنين پيوستگي و وحدتي ، ناگزير به هماهنگي و مركزيت و رهبري بسيار عميق و وسيع و پيچيده اي نيازمند است كه با توجه به همه زمينه ها و استعدادها و امكانات بالقوه وبالفعل ، حركتها و جنبشها را در تمامي ابعاد حيات امت بر اساس عقيده و نظام اسلامي و در جهت آرمانهاي مردم مسلمان برنامه ريزي و سازماندهي و رهبري نمايد .
حركت با آهنگ واحد و تحت نظام و در خط واحد ، آن هم ابعاد گسترده امت ، نياز به تمرين و عادت دارد . اسلام چنين آموزشي را كه بدون آن ، نظام امّت و امامت تحقق نمي پذيرد ، در عبادات دسته جمعي به شكل مؤثري معمول داشته است . برگزاري فرايض يوميه و نماز جمعه و عيد به صورت اجتماعي و جماعت و همچنين مراسم حج ، آموزشگاه بزرگ اين تشكل و هماهنگي و حركت در جهت هدفهاي مشترك است .
ميزان تجلي روحِ امامت در حج را مي توان از روايتي كه مفضل بن عمر از امام صادق ـ ع ـ نقل مي كند به دست آورد :
« ثُمَّ اِنّي اُخْبِرُكَ اَنَّ الدّينَ وَاَصل الدّينِ هُوَ رَجُلٌ وَذلِكَ الرَّجل هُوَ الْيَقِين وَالايمان وَهُوَ اِمامُ اُمَّتِهِ اَو اَهْلِ زَمانِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ عَرَفَ الله وَدينَهُ وَمَن اَنْكَرَهُ اَنْكَرَ اللهَ وَدِينَهُ وَمَنْ جَهِلَهُ جَهِلَ اللهَ وَدينَهُ وَلا يُعْرَفُ اللهُ وَدينُهُ وَحُدودُهُ وَشَرايعُهُ بِغَيْرِ ذلِكَ الاِمام فَذلِكَ أَنَّ مَعْرِفَةَ الرِّجالِ دينُ اللهِ . . . وَاُخْبِرُكَ اَنّي لَوْ قُلْتُ اَنَّ الصّلوةَ وَالزَّكوةَ وَصَوْمَ شَهْرِ رَمَضان وَالْحَجّ وَالْعُمْرَةَ وَالْمَسْجِدَ الْحَرامَ وَالْبَيْتَ الْحَرامَ وَالطُّهُور وَالاِغْتِسال مِنَ
|
63 |
|
الجِنابَةِ وَكُلّ فَريضَة كان ذلِكَ هُوَ النَّبِيُّ الّذي جاء مِنْ عِنْدِ رَبِّه لَصَدَقْتُ لاَِنَّ ذلِكَ كُلّه اِنَّما تُعْرَفُ بِالنّبيّ وَلَوْ لا مَعْرفَةُ ذلِك النَّبِيّ وَالاْيمانُ بِهِ وَالتَّسْليمُ لَهُ ما عُرِفَ ذلِكَ . فَهذا كُلُّهُ ذلِكَ النَّبيّ ـ صلي الله عليه وآله ـ . . . اِنَّما هُوَ الرَّجلُ . . . مَنْ يُطِعِ اللهَ وَالرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللهَ . » ( 1 )
« آنگاه من تو را خبر مي دهم كه بداني دين و ريشه آن مردي است ، و آن مرد همان يقين و ايمان است ، و او امام امتش و پيشواي مردم زمانش . هر كس او را بشناسد ، خدا و دينش را شناخته است و هر كس او را انكار كند خدا و دينش را انكار نموده . كسي كه او را نشناسد خدا و دينش را نشناخته است و او خدا و دين خدا و حدود و شرايع خدا را نمي شناسد . همه اينها تعبيراتي است از شخص امام . اينست كه شناخت مردمان شناخت دين خدا است . . .
من به تو خبر مي دهم ، هرگاه من گفتم نماز و زكات و روزه ماه رمضان و حج و عمره و مسجدالحرام و بيت خدا و پاكي و غسل و هر واجب ديگر ، همه اينها پيامبر است كه از پيش خدا آمده ، درست گفته ام . چون همه اين حقايق با پيامبر شناخته مي شود و اگر معرفت به پيامبر نبود ، ايمان به او و تسليم در برابر او شناخته نمي شد . اينها ، همه ، پيامبر است و او يك مرد است . هر كس كه رسول خدا را اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است . »
رسول خدا ـ ص ـ فرمود :
« مَنْ حَجَّ وَلَمْ يَزُرْني فَقَدْ جَفاني . » ( 2 )
« كسي كه حج بجا آورد و مرا زيارت نكند به من جفا كرده است . »
امام باقر هنگامي كه به انبوه طواف كنندگان نگريست ، فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مرآة الانوار و مشكوة الاسرار ، ص13-14
2 ـ مستدرك الوسائل ، كتاب حج ، ص189
|
64 |
|
« اُمِرُوا اَنْ يَتَطَوَّفُوا بِهذا ثُمَّ يَأتُونا فَيُعَرِّفُونَنا مَوَدَّتَهُمْ ثُمَّ يُعرِضُوا عَلَيْنا نَصْرَهُمْ . » ( 1 )
« به مردم دستور داده شده است كه طواف بجا آورند ، آنگاه به سوي ما آيند و دوستي خود را نمايان سازند و ياري خود را به ما عرضه نمايند . »
گويي پايان حج حركت امت و رهبري امام است كه امّت با نيرو گرفتن از مناسك حج تمامي امكانات و قدرت خود را در اختيار رهبري مي گذارد تا امت ، امام را پيروز كند و امام نيز در نهايت ، امت را .
بار خدايا ! حج مسلمانان را با روح و زنده بدار !
ما را به روح و فلسفه و حقيقت حج آشناتر فرما !
آنچه را كه نداريم و بايد داشته باشيم در سايه حج خانه ات به ما عطا فرما !
نظام امت را كه باقي دارنده نبوّت و وحي است ، در حج ما متجلّي گردان !
پيروزي امام و امت را در سايه حقّ تعجيل فرما !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مستدرك الوسائل ، كتاب حج ، ص189
|
65 |
|
Gگام دوّم
بازگرداندن حجّ به شيوه ابراهيمي
s
بزرگترين آفت جريانها و حركتهاي سرنوشت ساز تاريخي ، خطر رجعت و تحريف و بدعت است . عوامل آفت زا ، بدون آن كه از خود مخالفت و مقاومتي نسبت به اصل جريان و حركت نشان دهند ، در كنار آن رشد مي كنند و به تهي كردن محتواي حركت و بازگرداندن آن به سود خويش و ايجاد دگرگونيهاي ريشه اي ، كه جريان و حركت را خنثي و از تحرك بازدارد ، همت مي گمارند . گونه هاي مختلف اين آفت ها را در كنار همه جريان هاي بزرگ تاريخي مي توان يافت . هرقدر عظمت حركت بيشتر باشد ، نوع آفت نيز پيچيده تر و خطرناكتر خواهد بود . ولي بسياري از جريان هاي عظيم تاريخي توانسته اند علي رغم وجود آفتهاي گوناگون ، به راه خود ادامه دهند .
حركتِ رهايي بخش اسلام در مسير تاريخي خود ، همواره دچار
|
66 |
|
اين آفت ها بوده و از راههاي مختلف و به اشكال به ظاهر متفاوت در معرض خطر رجعت و تحريف و بدعت قرار گرفته است ؛ ولي از آنجا كه منبع و ريشه اصيل اين نهضت جهاني بزرگ ؛ يعني قرآن ، با صيانت الهي تضمين شده : « إنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَاِنّا لَهُ لَحافِظُونَ . » ( 1 ) علي رغم آسيب هايي كه بر برخي فروع آن وارد شده ، همچنان استوار و بي خلل ، روشنگرِ راه انسان هاي حقيقت جو مانده است .
در اين ميان ، گروهي كه قرآن آنان را تحت عنوان و مشخّصه « فَاَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ » ( 2 ) معرفي مي كند ، با تلاشي مذبوحانه و تفسيرهايي ناهنجار ، برخي از فروع و بخشهاي اصيل اسلام را هدف اغراض شوم خود قرار داده و به تحريف و بي محتوا كردن آنها پرداخته اند .
در بسياري از موارد ، هدف اينان نسخ و مسخ اسلام و تحريف اصل دين نبوده است ؛ بلكه اميال و هواها و بازتاب منفعت طلبي ها و جبهه گيري هاي نابحق و مقاومت در برابر موضع حق ، آنان را به تحريف و بدعت در فروع واداشته است « ثُمَّ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ اَساؤُوا السُّوأي أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللهِ . » ( 3 )
از جمله بخشهاي اصيل و مهم اسلامي ، كه به دليل اهميت بيشتر و نقشي كه در حفظ و حراست اساسي اسلام دارد و همواره در معرض خطر بي محتوا شدن و تحريف قرار گرفته است ، مسأله حج و محتواي گسترده و حركت آفرين آن مي باشد كه فرمود : « لا يَزالُ الدّينُ قائِماً ما قامَتِ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ حجر : 9
2 ـ آل عمران : 7
3 ـ روم : 10
|
67 |
|
الْكَعْبَةُ . »
حج ، با داشتن بار سياسي و ابعاد مختلف اجتماعي ـ اقتصادي ، مي توانست هر سال تحوّلي بنيادين و حركتي انقلابي در زندگي مسلمانان و در نهايت در اوضاع سياسي جهان اسلام ايجاد كند و به دليل تماس مستقيم با مسأله حكومت و رهبري و امامت مسلمانان مهمترين اصل اسلامي و بنيادي ترين مسأله جهان اسلام را همراه داشته است ؛ به طوري كه حج صحيح و پرمحتوا مي توانست اوضاع جهان اسلام و زندگي صدها ميليون مسلمان را دگرگون و در نتيجه همه قدرت طلبان ناصالح و حكام و سردمداران آشفته بازار سياست و اقتصاد مسلمانان را از رسيدن به مقاصد شوم خود محروم سازد .
از اين رو ، همه كساني كه به نحوي منافعشان از طريق انجام مراسم صحيح حج به خطر مي افتاد و سرنوشت خود را با مسأله حج در ارتباط مي ديده اند ، سعي بر آن داشته اند كه به گونه اي از آثار بنيان كن حج در امان بمانند و قدرت و منافع خود را در برابر خطرات ناشي از حج ، آسيب ناپذير سازند .
شيطاني ترين راه براي تأمين اين هدف شوم ، ابقاي ظاهر حج و حفظ شكل و قالب ظاهري و بي محتوا كردن و خنثي نمودن آن بود ، كه در نهايت ( حج بي محتوا ) مي توانست به صورت عامل و وسيله اي براي تأمين اهداف شوم آنها تغيير ماهيت دهد .
در چند قرن اخير كه پاي استعمار غرب و شرق به كشورهاي اسلامي باز شد و منابع سرشار اقتصادي مسلمانان به صورت وحشتناكي
|
68 |
|
مورد هجوم قرار گرفت و به يغما رفت و به منظور هموار شدن راه غارتِ بيشتر ، استقلال سياسي ، اقتصادي و فرهنگي از مسلمانان سلب گرديد . خطر تحريف حج بيش از پيش مطرح شد و اين فاجعه عظيم به شكل ديگري رخ داد .
اين بار حج ، به عنوان عامل بزرگ بيداري مسلمانان و حركت عظيم ضد استكباري ، به صورت سدي محكم و استوار در برابر هجوم و يورش غرب و شرق قرار گرفت و اينجا بود كه دشمن جديدي براي خنثي كردن آن ، به مبارزه و پيكار با حج همّت گمارد .
اين دشمن غدار نيز ، از تجربيات شيطاني دشمن اول سود برد و سعي بر آن داشت كه بدون ايجاد وقفه و خللي در انجام شكل ظاهري مراسم حج ، آن را از درون تهي نمايد و به سود خود تغيير ماهيت دهد .
اين ساده لوحي است اگر ما تصور كنيم كه توطئه مشترك استكبار و طاغوتها ، متمركز در براندازي حج و ممانعت از برگزاري مراسم آن است ؛ زيرا اين توطئه نه تنها عملي نيست كه اصولا سودي هم براي استكبار و طواغيت دربر نخواهد داشت ، و حتي الامكان بهره گيري از اين فرصت مناسب و ايده آل را از آنها خواهد گرفت .
عمق و پيچيدگي اين توطئه و سياستگزاري مشترك شوم در اين است كه : دشمن سعي در برگزاري حج دارد و تلاش ظاهري و سياستگزاري آشكار او در اين است كه اين مراسم هر چه با شكوه تر و با آرايشي بهتر انجام گيرد ؛ ولي به صورت قالبي تهي و صد در صد فاقد محتوا و به دور از هر نوع بهره گيري ، در جهت ايجاد وحدت و قدرت
|
69 |
|
و تشكل امت اسلامي .
اين بدعت بزرگ و خطرناك ، با زمينه سازي ها و تمهيدات فراواني به صورت يك امر عادي و كاملا اسلامي درآمده و دشمن با كمك وعاظ السلاطين و فقيهان درباري ، حج بي روح و فاقد محتوا و بي خاصيت را به جاي حج واقعي و حج رسول الله ـ ص ـ به كرسي مشروعيت نشانده است . و در اين موفقيت تا آنجا پيش رفته كه حجي جز اين مراسم خشك و بي روح را غير اسلامي و احياناً بدعتي در اسلام معرفي كرده است . متأسّفانه بايد اعتراف نمود كه اين توطئه عميق و پيچيده در بسياري از محافل اسلامي و قشرهاي ناآگاه ، مؤثّر افتاده و جبهه طواغيت و استكبار در اين مبارزه خطرناك به پيروزي نسبي دست يافته اند .
بايد توجه داشت اين اولين بار نيست كه حج ، اين سنّت حيات بخش الهي ، دچار تحريف و قلب ماهيت مي شود ، بلكه در دوران جاهليت قبل از اسلام نيز ، علي رغم حج صحيح ابراهيم و انبياي عظام ـ عليهم السلام ـ استعمارگرانِ فرصت طلب آن را به مراسم تجليل بتها و وسيله اي براي مقاصد سلطه جويانه خود تبديل نمودند . و سالهاي متمادي ، دستِ توده هاي محروم و تحت ستم را از بهره گيري صحيح از اين موهبت قدرت آفرين مستضعفان ، كوتاه ساختند .
بررسي مشابهت ها و مشتركاتي كه بين بدعت جديد و تحريف دوران جاهلي وجود دارد ، مي تواند با توجه به قاطعيتي كه اسلام در ايجاد و تحول عميق در انجام مراسم حج و پاك سازي آن از لوث شركها و بدعت ها نشان داده است ، ما را به لزوم تجديد اين تحول و پاكسازي
|
70 |
|
و نيز خطر چنين بدعت شومي واقف گرداند .
سابقه تاريخي مكّه و كعبه
نصوص اسلامي از قدمت و سابقه تاريخي شهر مكه و ارزش والاي اين سرزمين ، سخنان جالبي به ميان مي آورد . ( 1 ) و « دحوالأرض » را ، كه اشاره اي پيچيده به خدا و ارزش شهر تاريخي مكه است ، از روزهاي مقدّس و داراي ارزش اسلامي معرفي مي كند . همچنين « بكّه » كه نام ديگر مكّه است ، بيانگر ازدحام و تراكم جمعيت است كه خود ، شاهد ديگري است بر سابقه تاريخي و ارزش اين سرزمين مقدس .
قرآن ، احترام به مكّه را آنقدر بالا مي برد كه چون امر مقدسي بر آن سوگند ياد مي كند ؛ « لا أُقْسمُ بهذا البَلدِ وَأنْتَ حِلٌّ بهذَا البلدِ . » ( 2 )
رسول خدا ـ ص ـ فرمود :
« يا أَيُّهَا النَّاسُ ! إنَّ اللهَ حَرَّمَ مكّةَ يومَ خَلقَ السمواتِ والأَرْضَ . » ( 3 )
ولي آنچه كه در اين بحث ، درخور اهميت بيشتر است ، بحث از كعبه ، خانه مقدس خداست . كعبه ، اوّلين خانه اي است كه به منظور عبادت توده هاي مردم بنا گرديد و اولين مركزي است كه به عنوان پايگاه توحيد ، پايه هايش برافراشته شد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ر . ك . فروع كافي ، جلد 4 ، ص 190-188
2 ـ بلد : 2
3 ـ سنن ابن ماجه ، جلد 2 ، ص 1038
|
71 |
|
« انّ اوّلَ بَيت وُضعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكّةَ مُباركاً وهديً لِلْعالمينَ فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مقامُ اِبراهيمَ ومنْ دَخلهُ كانَ آمناً . » ( 1 )
وقتي يهوديان از تغيير قبله مسلمانان خشمگين شدند و پشت به بيت المقدس ايستادن را نوعي بي احترامي نسبت به شهر تاريخي و معبد پرسابقه بيت المقدس تلقّي كردند ؛ قرآن آنان را به سابقه تاريخي كعبه متوجّه ساخت و كعبه را داراي سابقه بيشتر و ارزش كهن تر معرفي كرد ، و آن را بيت عتيق ( وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ العَتيقِ ) ( 2 ) ، خانه كهن ، ديرپاي و سابقه دار خواند . و پيامبر آن را محاذي بيت معمور و برابر عرش پروردگار ، كه مطاف فرشتگان است ، و تنزّل ملكي آن دانست .
قرآن ، كعبه را يادگار ابراهيم و مبيّن توحيد خالص شمرد ، كه در بناي آن خلوص و پاكي بيت ابراهيم و اسماعيل قداست خاصي به شكل هندسي آن بخشيده است .
« وَاِذْ يَرْفعُ اِبراهيمُ القَواعدَ منَ البيتِ واسماعيلُ ؛ رَبَّنا تَقبَّلْ منّا اِنَّكَ أَنتَ السَّميعُ العَليمُ . » ( 3 )
و به دستور خدا مي بايست اين خانه مقدس از هر نوع آلودگي ظاهري و نيز از شرك و ستم مبرّا و پاك باشد : « وَاِذْ بَوَّأْنا لابراهيمَ مكانَ البيتِ أنْ لا تُشْرِكْ بي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيتِي لِلطَّائِفينَ وَالقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ . » ( 4 ) و اين فرمان ، به صورت پيماني توحيدي با ابراهيم و اسماعيل بسته شد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ آل عمران : 96
2 ـ حج : 29
3 ـ بقره : 127
4 ـ حج : 26
|
72 |
|
« وَعَهِدْنا اِلي اِبراهيمَ واِسْماعيلَ اَنْ طَهِّرا بَيتي للطَّائِفينَ وَالعاكفينَ والرُّكَّعِ السُّجُودِ . » ( 1 ) خدا با وجود آن كه مبرا و منزّه از تلبس زماني است ، چنين خانه پاكي را به خود اختصاص داد و به شرف « بيتي » مفتخر فرمود . و در آلوده سازي آن سخت ترين هشدار و دردناكترين عقوبتها را وعده داد كه :
« وَمَن يُرِدْ فيهِ بِالحاد بِظُلم نُذِقْهُ منْ عذاب اَليم . » ( 2 )
سابقه تاريخي حج و مناسك آن
تمامي اين تمهيدها ، بدان جهت بود كه اين پايگاه توحيد ؛ خانه خدا ، الگو براي مردم ( مَثابةً لِلنَّاسِ ) و نيز مبارك و وسيله هدايت انسانها باشد و در آن مراسم ويژه اي انجام گيرد كه نشان دهنده قداست و متناسب با اهداف و ثمرات آن باشد ؛ مراسمي كه هرگونه شرك و وابستگي به غير خدا را از دلها و از زندگي انسانها بزدايد و راه خدا و زندگي خالصانه مردم را هموار سازد .
به همين دليل حج ، رسالت جهاني و جاودانه يافت و براي همه قشرها در تمامي اعصار و قرون عموميت پيدا كرد ؛ « الّذي جَعَلْناهُ لِلنّاسِ سواءً العاكفُ فيهِ وَالْبادِ . » ( 3 )
قرآن كريم با جمله اسميه : « وَللهِ علَي النّاسِ حِجُّ البَيْتِ مَنِ اسْتطاعَ اِليهِ سَبيلا » استمرار ، ثبات و دوام اين فريضه الهي را بيان فرمود و با
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بقره : 125
2 ـ حج : 25
3 ـ حج : 25
|
73 |
|
تخصيص « مَنِ اسْتَطاعَ » بعد از « عمهم علي الناس » ، تأكيدي بر تعميم رسالت كرد ، و نيز با تعبير « شعائر » بيان ديگري از قداست تاريخي را ، در تبين جايگاه حج ارائه داد كه در مجموع بيانگر اهميت فوق العاده رسالت جهاني و مداوم مراسم توحيدي حج است .
اعراب قبل از اسلام ، بدون توجّه به زمان مناسب حج ، مراعات اوّل ماه و رؤيت هلال ، با شمارش ماهها حج را به صورت تحريف شده و آلوده به شرك به جا مي آوردند . تا اين كه قرآن ، زمان حج را منظم و موكول به رؤيت هلال كرد ؛ « يَسأَلُونَك عنِ الأَهِلّة قلْ هِي مَواقيتُ لِلنّاسِ وَالحَجّ » ( 1 ) آن چنان كه در روزه ماه رمضان نيز ، اين نظام را مقرّر فرمود : « صُومُوا لِلرّؤيةِ وَأَفْطِرُوا للرّؤيةِ . » ( 2 )
قرآن ، مراسم توحيدي كعبه را به « حج » تعبير مي كند . ( 3 ) و اين نشانه آن است كه واژه حج ، قبل از اسلام هم به همان مناسك خاص اطلاق مي شده و نيازي به جعل اصطلاح جديد و « حقيقت شرعي » نداشته است . جالب آن كه معناي حج ، فقط قصد و رفتن به سوي كسي و جايي است و بس ، و در حج ابراهيمي آنچه مهم است و مطرح ، قصد و مقصد نهايي است .
برخي حج را از لغات سامي دانسته اند كه از ماده « ح ، ك » گرفته شده و در عبراني با تعبير « حك » آمده است و اين دليل ديگري است بر توسعه حج در ميان اقوام و ملل مختلف .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بقره : 189 .
2 ـ احكام القرآن ابن عربي ، جلد1 ، ص99
3 ـ آل عمران : 197 ؛ بقره : 185 ؛ بقره : 196
|
74 |
|
حج آدم
آدم ابوالبشر ، پس از جريان آزمايش بزرگ و خروج از بهشت و هبوط به عالم ملك و ماده و يافتن راه توبه براي جبران گذشته و تطهير خود ، توسط فرشته خدا به انجام مراسم حج هدايت شد و در پايان مناسك ، به وي مژده داده شد كه :
« اِنَّ اللهَ قد غَفَرَ ذَنبَكَ وَاَحلَّ لَكَ زَوجَتَكَ فَانْطلقَ آدمُ وغفرَ لهُ ذَنبهُ وقبلتْ مِنْهُ تَوْبتهُ . » ( 1 )
هنگامي كه آدم ، آثار شكوهمند مناسك حج را مشاهده كرد و به بركتِ مراسم حج ، خود را از تبعات و پي آمدهاي خطا و لغزش بزرگ پاك و منزه و سبكبال ديد ؛ از خداوند توفيق بهره گيري از اين نعمت عظيم را براي فرزندان خود نيز خواست و خداوند دعاي وي را اجابت كرد كه هر انساني از نسل وي ، هرگاه چون آدم خالصانه در اين راه گام نهد ، چون او خالص و پاك گردد .
حج فرشتگان
در نصوص اسلامي ، سابقه حج تا پيش از آدم نيز مطرح شده است . و بر اين اساس حضرت آدم نخستين كسي نيست كه مراسم حج را بجا آورده است . در حديثي از امام صادق ـ ع ـ آمده كه از جدّ بزرگوارش نقل مي كند :
هنگامي كه آدم از منا به مكه بازگشت ، فرشتگان به استقبال وي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ فروع كافي ، ج 4 ، ص 191