بخش 5
معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسی برائت چرا برائت در ایام حج ؟ چرا اذان و فریاد در برائت ؟ شمول و عموم برائت از مشرکان برائت از مشرکان از دیدگاه سنت گام چهارم : تحقیقی پیرامون جدال ممنوع در حجّ طرح تضادّ در درون مکتب
|
100 |
|
مشركان بايد اعلام شود و برائت ديگر از آن فراتر است و همه جهانيان بايد از آن آگاه باشند .
د ـ اذان برائت ، از چنان اهميتي برخوردار است كه بايد در روز حج و در لابلاي مراسم آن ، انجام گيرد و به مناسك حج روح برائت از مشركان بدمد و بُعد تبرائي توحيد را كامل سازد . رابطه اذان برائت با حج ، خود نكته اي عميق و تفسيري بس گسترده لازم دارد كه از حوصله اين مختصر بيرون است .
اگر برجسته ترين شعار اعتقادي و عملي حج ، توحيد است و نشان از توحيد ابراهيمي دارد ، پس اذانِ برائت نيز بايد در دل حج انجام گيرد و صيغه اي از اين مقوله دارد ، با اين تفاوت كه برائت به بُعد منفي توحيد و بخش نخستين آن ؛ يعني « لا اله » مربوط است .
هـ ـ توصيف حج به « اكبر » ، معاني مختلفي مي تواند داشته باشد ( 1 ) ولي نكته قابل توجه درباره برائت ، ارتباط اذان برائت با حج اكبر است ، كه بيان كننده نوعي عظمت و اهميت اين عمل توحيدي مي باشد . گويي كه عظمتِ حج اكبر ، با اذانِ برائت تكميل و تعميق مي يابد . ( 2 )
و ـ مضمون اذان برائت با توجه به تعبير « اِنَّ اللهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ » اشاره به آن دارد كه اصل توحيديِ برائت از مشركان را نبايد يك عمل مقابله به مثل يا انتقامجويانه پيامبر ـ ص ـ در برابر رفتار ظالمانه قريش و مشركان تفسير كرد بلكه اين يك اصل جاودانه اسلامي است كه خدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نكـ : تفسير روح البيان ، ج3 ، ص384 ؛ تفسير طبري ، ج10 ، ص49 ؛ و تبيان ، ج5 ، ص170
2 ـ همان ، و تفسير الدرالمنثور ، ج3 ، ص209
|
101 |
|
خود آن را مقرر فرموده است و برائت از مشركان قبل از هر كس به خدا مربوط مي شود ؛ يعني اين خدا است كه خود ، از مشركان برائت مي جويد تا راه و رسم و شيوه سياسي اسلام و مسلمانان را روشن سازد . ( 1 )
ز ـ اين آيه نيز مانند آيه اولِ سوره برائت ، به روشني بيان كننده فلسفه سياسي اسلام در رابطه با دشمنان و بيانگر خط مشي سياست خارجي جهان اسلام با جهان كفر مي باشد .
فلسفه و خط مشي و ركني كه در تبيين نظريه و ديدگاه اسلام ، در انديشه سياسي خلاصه نمي شود بلكه بايد سياستگزاري و برنامه عملي نيز به دنبال داشته باشد . سياست و برنامه اي كه با تعبير رساي « أَذَانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ » داراي شباهت و تناسبي باشد .
3 ـ بجز دو آيه اول و سومِ سوره برائت ، آيات ديگري نيز در قرآن هست كه رابطه عموميِ جامعه اسلامي و جامعه كفر و نيز روابط سياسي دارالاسلام و دارالكفر ( 2 ) را بيان مي كند و « ولايت » ، ( 3 ) « ركون » ، ( 4 ) « تولي » ، ( 5 ) « سبيل » ( 6 ) و « حب » ( 7 ) را نسبت به كفار نفي مي كند كه هر كدام به نوبه خود ، با توجه به آيات متعدد مربوط به هر يك از اين امور ، ـ كه در پي خواهد آمد ـ را در زمينه برائت روشن مي سازد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نكـ : تفسير فخر رازي ، ج15 ، ص220 ؛ تفسير جامع قرطبي ، ج3 ، ص311
2 ـ نكـ : فقه سياسي ، ج3 ( حقوق بين الملل اسلام ) .
3 ـ « وَلاَ تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيّاً وَلاَ نَصِيراً » نساء : 89
4 ـ « وَلاَ تَرْكَنُوا اِلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ » هود : 113
5 ـ « وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ » مائده : 51
6 ـ « لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلا » نساء : 141
7 ـ « هَا أَنْتُمْ تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ » آل عمران : 119
|
102 |
|
4 ـ سيره عملي پيامبر در رابطه با عملِ اعلان برائت و شيوه اجراي آيات اول و سوم سوره برائت ، خود بدون هيچگونه ابهامي اصل برائت را به عنوان يك فريضه عبادي و رويه سياسي بيان مي كند .
رسول خدا ـ ص ـ در سال نهم هجرت ، ابتدا مأموريت ابلاغ برائت و اجراي فرمان الهيِ اذانِ برائت را به عهده ابوبكر نهاد ولي هنوز وي به انجام مأموريت خود توفيق نيافته بود كه علي ـ ع ـ براي انجام اين مأموريت خطير از جانب پيامبر ـ ص ـ منصوب گرديد . ( 1 )
قطعنامه برائت از مشركان در مراسم حج سال نهم هجرت ، توسط امير مؤمنان علي ـ ع ـ بر بام كعبه قرائت شد و پس از اذانِ برائت ، به مشركان هشدار داده شد كه ظرف چهار ماه وضعيت خود را روشن كنند .
به دنبال اين هشدار ، مشركان كه تا آن روز رويه دوگانه با مسلمانان و حكومت مدينه داشتند ، ناگزير شدند با پيامبر ـ ص ـ منطقي تر عمل كنند .
ابن سعد در طبقات ، نام و خصوصيات اعضاي بيش از هفتاد هيأت نمايندگي را كه توسّط قبايل اطراف مكه براي مذاكره با پيامبر ـ ص ـ راهي مدينه شده بودند ، ثبت كرده و تمامي مورّخان كه حوادث سال نهم هجرت را نوشته اند ، به انبوه وفود ( هيأتهاي نمايندگي قبايل ) كه روزانه ، در مدينه با پيامبر ـ ص ـ ملاقات و مذاكره كردند اشاره دارند و تا آنجا كه سال نهم هجرت را ، به دليل كثرت و هجوم هيأتهاي نمايندگي قبايل و مشركان ، « عام الوفود » ناميده اند !
بازتاب اعلان برائت توسط پيامبر ـ ص ـ چنان سريع بود كه هنوز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ طبقات الكبري ، ج2 ، ص292-291
|
103 |
|
چهار ماه به سر نيامده ، حجاز زير لواي اسلام درآمد و دشمنان ، راهي بجز دشمني و عناد و توطئه ، در پيش نگرفتند و حاكميت اسلام در سراسر حجاز استقرار يافت .
عمل پيامبر ـ ص ـ فلسفه برائت را به طور كامل روشن كرد كه اعلان برائت مي تواند به عنوان رويه اصولي و خط مشي اساسي ، در كنار رويه هايي چون جهاد و دعوت نقش آفرين سياست كلي گسترش اسلام و دفاع در برابر خصومتها ، تجاوزها ، تهاجمها و توطئه هاي دشمنان اسلام مورد استفاده قرار گيرد .
همان گونه كه در عصر نبوي ، توسط علي ـ ع ـ بر بام كعبه و در منا انجام گرفت .
شيوه هاي اعلام برائت مي تواند بگونه هاي مختلف و در قالب رعايت اصول ديگرِ اسلام انجام گيرد ، اما آنچه كه به عنوان « ركن » در اجراي آن بايد ملحوظ گردد ، اصل معنا و مفهوم سياسيِ طرد كردن مشركان و دست رد زدن بر سينه دشمنان و محكوم كردن سياستهاي خصمانه و توطئه گرانه آنان و اعلام انزجار از شيوه هاي استعماري و استثماري و هرگونه رفتار تجاوزكارانه آنها است .
در بُعد اعتقادي ، اعلان برائت و يا به تعبير قرآني « اذان برائت » بايد به گونه اي انجام گيرد كه بيانگر بُعد منفي توحيد و تحقق عيني « لا اله الاّ الله » باشد و در بُعد سياسي در قالبي تحقق پذيرد كه اهدافي مشابه آنچه كه پيامبر ـ ص ـ در اعلان برائت سال نهم هجرت به دست آورد ، به دنبال داشته باشد .
|
104 |
|
آن روز مسأله مهم پيامبر ـ ص ـ انتخاب ابوبكر و سپس تفويض مأموريت به علي ـ ع ـ سياست برخورد قاطعانه تر و جسورانه تر و نياز به شهامت و شجاعت بيشتر را در اعلام برائت نشان مي دهد .
و مي توان از اين تغيير سياست چنين استنباط كرد كه چه بسا اتخاذ رويه ملايم و سياستمدارانه توأم با مداهنه و احتياط ، در اجراي اين اصل اسلامي كارساز نيست و نمي تواند فلسفه واقعي برائت را تحقق بخشد .
معنا و مفهوم اعتقادي و سياسي برائت
« برائت » در ترجمه هاي فارسي به واژه « بيزاري » تعبير شده است و شايد اين واژه به خاطر بُعد احساسي و عاطفي آن براي بيان معنا و مفهوم اصل برائت رسا و كافي نباشد .
برائت به معناي دوري جستن و كناره گيري كردن و نوعي منزوي ساختن ( بايكوت ) دشمن است كه در شرايط صلح به منظور بازداشتن دشمن از سوء استفاده از روابط صلح آميز بر عليه اسلام و امت اسلامي ، به شيوه اي مناسب با مقتضاي زمان ، انجام مي گيرد .
از جهت تكميل دعوت و مشكل سياسي مدينه از نظر پايان دادن به توطئه هاي دشمنان عنود و لجوج ، تنها پاكسازي حجاز از خصومتهاي مشركان بود كه سرانجام با اعلام برائت براي اسلام و پيامبر ـ ص ـ حاصل گشت .
امروز مسأله مسلمانان جهان و كشورهاي اسلامي و بطور كلّي جهان اسلام و امت اسلامي چيست و اسلام چه هدفهايي را پي مي گيرد ؟
|
105 |
|
امروز امّ الفساد مشكلات عديده جهان اسلام چيست و كيست ؟ كدام مسأله است كه اگر حل شود مشكلات ديگر ، يكي پس از ديگري حل مي گردد ؟
آن كدام راه بسته اي است كه اگر باز شود ، راههاي بسته ديگر ؛ همانند مشكلات اقتصادي ، سياسي ، فرهنگي و نظامي ملتهاي مسلمان يكي پس از ديگري گشوده مي شود .
بالأخره ، امروز جهان اسلام دركجا قراردارد وبايد دركجاقرار گيرد ؟
آيا رفتار و عملكرد قدرتهاي سلطه گر درباره كشورها و ملتهاي مسلمان و بطور كلي اسلام و مسلمانان جهان ، روشي بهتر از رفتار مشركان با پيامبر ـ ص ـ است ؟
امروز جهان اسلام به كدام نوع پاكسازي نياز دارد كه پيامبر خدا ـ ص ـ با اذان برائت به نوع ويژه اي از آن دست يافت ؟ و ما هنوز به هيچكدام از آنها دست نيافته ايم ؟
چرا امت اسلام ، كه با يكپارچگي خود بايد به عنوان يك قدرت ممتاز در صحنه بين المللي نقش آفرين باشد ، به قطعه هاي ضعيف و احياناً ذليل و وابسته تجزيه شده است ؟
چرا اين همه اختلاف در عمل شوكت و عزت خدادادي را از آنها برگرفته است ؟ علتش چيست و عواملش كدام است ؟
ثروتهاي بيكران و منابع اقتصادي سرشار در كشورهاي اسلامي به كجا مي رود و كجا انباشته و مصرف مي شود ؟
سَمت گيري سياسي جهان اسلام به نفع كيست و كيانند كه از
|
106 |
|
موضعگيريها و ستمگيريهاي سياسي دولتهاي وابسته جهان اسلام سود مي برند ؟
پاسخ اين پرسشها و دهها پرسش مشابه آن ، در معنا و مفهوم برائت نهفته است و فلسفه سياسي اذان برائت را بايد در بررسي و تحليل اين مسائل جستجو كرد .
هيچگونه تفسير نظري براي برائت نمي تواند به طور جامع و مانع ، مفهوم و محتواي اسلاميِ شعار برائت را تعريف كند . مفهوم فقهي و سياسي برائت را بايد در رابطه با انبوه پرسشهاي مربوط به استكبار جهاني و عوامل بسته شدن راههاي دعوت به سوي خدا و استضعاف ملتها و كشورهاي اسلامي جستجو كرد .
در واقع پاسخ منطقي به اين پرسشها و مشكلات ، همان معنا و مفهوم صحيح قرآني و اسلامي برائت است .
در تعبيري از امام راحل ـ قدس سره ـ آمده : برائت ؛ يعني : « توطئه هاي جهانخواران راست و چپ بويژه آمريكاي چپاولگر و متجاوز و اسرائيل جنايتكار را به گوش جهانيان رساندن و يا برشماري جنايات اين جانيان ، از جهانيان استمداد جستن و براي قطع ايادي آنان و اصلاح حال مسلمانان به خدا ملتجي شدن . » ( 1 )
چرا برائت در ايام حج ؟
به مقتضاي اهداف و ماهيت سياسي اعلان برائت ، بي شك
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اقتباس از سخنان امام راحل ـ قدس سره ـ ، صحيفه نور ، ج10 ، ص222
|
107 |
|
مناسب ترين موقعيت از نظر وضعيت زماني و مكاني ، براي رسيدن به اهداف و نتايج پربار اعلان برائت ، سرزمين مقدس حرم و ايام نوراني حج است . اولويت سرزمين حرم بدان جهت است كه نخستين اعلان برائت توسط پيامبر ـ ص ـ نسبت به مشركان ، به منظور پاكسازي دو حرم شريف از لوث مشركان در حرم انجام گرفت و مناسبت برائت با ايام حج نيز بدان جهت از اولويت زماني برخوردار است كه حج مظهر تجلّي وحدت و حضور اقشار زبده و كارآمد مسلمانان از اقصا نقاط جهان و بالأخره ايام نمايش باشكوه اسلام مي باشد .
اگر هيچ دستوري هم از جانب شرع مطهّر ، در مورد زمان و مكان اعلان برائت نرسيده بود ، مناسبت حكم و موضوع ايجاب مي كرد كه شكوهمندترين شكلِ اعلان برائت از مشركان ، در حرم و در ايام حج انجام گيرد .
ولي بجز اين دليل منطقي ، صراحت قرآن نيز بر اداي برائت در حج اكبر است و آيه سوم سوره برائت ، هر نوع بهانه گيري و توجيهات بني اسرائيلي و دستاويز قرار دادن مسائلي چون « قداست حرم » و « عبادي بودن حج » و نظاير آن را مردود دانسته و اعلان برائت را به خصوص در ايام حج و در سرزمين حرم مورد تأكيد قرار داده است : « أَذَانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ اِلَي النّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاَْكْبَرَ اِنَّ اللهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ . » ( 1 )
از مفهوم آيه مي توان چنين استنباط كرد كه : اعلان برائت نه تنها با اعمال و مناسك حج منافات ندارد بلكه رابطه عميق بين آن دو در هدف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ توبه : 3
|
108 |
|
و ماهيت و نتايج ايجاب مي كند كه براي تكميل آثار و بركات هر يك از آن دو با ديگري ، اين دو عمل عبادي و سياسي توأم و همراه يكديگر انجام پذيرند .
نفي شرك و طرد توطئه هاي شيطاني مشركان و رجم شيطان استكبار ، از اهداف و اعمال حج است و اعلان برائت نيز همايش ديگري است از تجلّي همين اهداف .
سرزمين حرم كه در آن اعمال حج انجام مي گيرد ، مناسبتي تنگاتنگ با اعلان برائت دارد ؛ زيرا اين سرزمين ، جايي است كه وحي و توحيد از آن آغاز شده و مبارزه با شرك و پاكسازي مشركان در آن انجام گرفته است چه سرزمين مقدسي بهتر و مناسب تر از حرم ، براي اعلان برائت ؟ !
تناسب زماني اعلان برائت با حج را مي توان با مقايسه موارد مشابهي كه در شريعت اسلام به وفور مشاهده مي شود نيز به دست آورد ؛ مانند :
1 ـ تناسب تكبير با نماز كه مناسب ترين موقعيت براي اعلام اين شعار توحيدي است .
2 ـ مناسبت بيان مشكلات و اوضاع جهان اسلام با نماز و خطبه هاي جمعه .
3 ـ رابطه دوري از شياطين با حج در مراسم جمرات .
4 ـ مناسبت زكات با عيد فطر .
5 ـ مناسبت قرباني با حج و عيد قربان .
6 ـ مناسبت دعا با ماه رمضان و روزه آن و شبهاي قدر .
|
109 |
|
7 ـ تناسب نماز با مسجد .
8 ـ تناسب قرائت قرآن با ماه رمضان .
9 ـ تناسب دعوت با جهاد .
10 ـ مناسبت ماهوي بين « عامل بودن آمر به معروف » با « امر به معروف » ، منظور از اين نوع مقايسه و بررسي اشباه و نظاير ، تسرّي حكم نيست ؛ زيرا چنين استدلالي در فقه شيعه به عنوان قياس مردود شناخته مي شود . بلكه مقصود از اين نوع بررسي برطرف كردن استيحاش و احساس نوعي منافرت و تعارض بين « اعلان برائت » كه يك امر سياسي است با « حج » كه عبادت است مي باشد .
هنگامي كه در موارد مشابه نه تنها شرع مقدس تعارض و منافات بين اين امور نديده ، بلكه آنها را به عنوان اموري متجانس و همسو در كنار هم و مكمل يكديگر قرار داده است ، مي توان به اين نكته رسيد كه في المثل چون بين اعلان برائت و حج ، هدف مشترك و همسويي وجود دارد ، از نظر زماني و مكاني نيز همدوش هم قرار گرفته اند .
به همين دليل بود كه امام راحل ـ قدس سره ـ فرمود :
« حج بي برائت حج نيست و مراسم حج را بايد تبديل به نهضتي براي انقلاب دروني بر ضد هواي نفس و انقلابي بيروني بر ضد شيطان بزرگ كرد . » ( 1 )
مقام معظم رهبري نيز در يكي از پيامهاي حج فرمود :
« حج بي برائت ، حج بيوحدت ، حج بي تحرك و قيام ، حجي كه از آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ با كاروان ابراهيم در سال 71 ، ص113
|
110 |
|
تهديد كفر و شرك برنخيزد ، حج نيست . » ( 1 )
چرا اذان و فرياد در برائت ؟
بكارگيري واژه « اذان » در اعلان برائت در قرآن ، به معناي آن است كه برائت از مشركان ، به شكل عادي و به صورتِ متعارف آرام و معمولي ، كافي نيست . اعلان برائت بايد همراه با فرياد و تظاهر و نمايش قدرتي باشد كه نشانگر صلابت ، قدرت و اعتماد به نفس مسلمانان و تهديد مشركان توطئه گر و متجاوز و بالأخره اميدبخش رهايي محرومان و مستضعفان جهان گردد .
شيوه فرياد و تظاهر به عنوان وسيله اي هشدار دهنده براي خودي و دشمن خود نوعي تاكتيك تبليغي است كه اسلام در دعوت و بيان مقاصد و اهداف خود بارها از آن استفاده كرده است .
بكارگيري اين شيوه در حالي است كه اسلام بر اخلاص ، نفي خودنمايي و اتخاذ روشهاي منطقي و مؤثر تأكيد فراوان دارد . اما در برخي از موارد هشدارهاي سنگين و فريادهاي تكان دهنده را ضروري مي داند و بر آن اصرار ميورزد .
در اينجا به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي شود :
1 ـ شعار اذان توأم با صداي بلند در اوقات متعدد نماز در شبانه روز .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ همان ، ص124
|
111 |
|
2 ـ شعار و رجزخواني در ميدان نبرد و جهاد .
3 ـ انجام مراسم قرباني در منا ، ميعادگاه عشاق .
4 ـ رمي جمرات .
5 ـ تحريم ربا با لحن تند « فَأْذَنُوا بِحَرْب مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ . »
6 ـ انجام خالص ترين عبادتها ؛ يعني نماز با جماعت .
7 ـ دادخواهي مظلومان با فرياد و خشونت .
8 ـ برخورد با مجرمان عادي و جنايتكاران محارب با مجازاتهاي علني در مجامع عمومي .
9 ـ بت شكني در ملأ عام و احترام نكردن به اعتقاد بت پرستي و مقدسات پوشالي .
10 ـ برخورد علني و همراه با خشونت با متخلفان و فاسدان در امر به معروف و نهي از منكر .
علامه طباطبايي ـ ره ـ در تفسير الميزان مي نويسد :
اذان به معناي اعلام و اعلان است و آيه سوم : « وَأَذَانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ اِلَي النّاسِ » تكرار آيه اول : « بَرَاءَةٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ » نيست گرچه هر دو آيه معناي برائت از مشركان را دربر دارند ليكن آيه اول اعلان برائت و ابلاغ آن به مشركاني است كه با عهدشكني هرگونه اعتماد را نسبت به خود از ميان برده اند اما در آيه سوم خطاب متوجه عامه مردم است كه بدين طريق از تصميم نهايي آگاه گردند و خود را براي تنفيذ امر الهي و انجام وظيفه اسلامي در مورد مشركان پس از انقضاي ماههاي حرام آماده سازند . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تفسير الميزان ، ج3 ، ص152
|
112 |
|
بر اساس اين تحليل و تفسير ، در واقع اعلان برائت نوعي اعلام جنگ دفاعي بر عليه دشمنان متجاوز است كه نمي تواند امري پنهاني و عادي تلقي گردد و اعلان برائت ، مقدمه آغاز دفاع مقدس در برابر پيمان شكنان متجاوز مي باشد كه بايد پس از پايان يافتن ماههاي حرام آغاز گردد .
بدين ترتيب فرياد برائت نوعي آماده باش و بسيج عمومي است كه در دفاع مقدس و جهاد ، امري شناخته شده مي باشد .
ليكن به نظر مي رسد كه اعلان جنگ به نحو صريح در آيه پنجم ( فَاِذَا انْسَلَخَ الاَْشْهُرِ الْحُرُمِ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ ) آمده است و اذان برائت در واقع نوعي جنگ سردي است كه براي تقويت نيروهاي خودي و تهديد و تضعيف روحيه دشمن به كار گرفته مي شود و در هر صورت جنگ رواني و يا جنگ سرد خود با استفاده از رسانه ها و وسائل اعلام جمعي و سر و صدا و آنچه كه در عرف به فرياد تعبير مي شود ، همراه است .
بنابراين تفسير ، در واقع « اعلان برائت » و « جهاد » ، دو مقوله جداگانه ولي توأم با يكديگر تلقي مي شوند ، در صورتي كه در تعبير و توجيه علامه طباطبايي : آيه « فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ » ( 1 ) در حقيقت شيوه اجرايي و تحقق عيني همان برائت لفظي تلقي مي گردد . ( 2 )
به اعتقاد علامه طباطبايي ، فلسفه اعلان برائت ، در اهداف جهاد نهفته است و تنها بعد سياسي ندارد و از آنجا كه در قرآن به مشركان چهار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ توبه : 5
2 ـ تفسير الميزان ، ج3 ، ص155
|
113 |
|
ماه مهلت داده شده ( 1 ) تا هر جا كه مي خواهند بروند ( 2 ) و به هر نحو كه مي خواهند زندگي كنند اما بايد بدانند كه با پايان گرفتن مهلت چهار ماهه مقرر ، جنگي فراگير آغاز خواهد شد :
« فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَد . » ( 3 )
« مشركان را هر جا كه يافتيد نابودشان كنيد و آنها را براي ممانعت از فرارشان در محاصره داشته باشيد و وهمواره در كمينشان بنشينيد كه از چنگتان رها نشوند . »
و اين جنگ دفاعي فراگير به منظور مجازات متجاوزان و توطئه گران با اعلان برائت آغاز و با پاكسازي پايان مي گيرد . ( 4 )
ولي در اين جنگ دفاعي و پاكسازي ، كليه راههاي منطقي به روي دشمن متجاوز و توطئه گر بسته نمي شود آنها مي تواند از فرصت ديگري كه به آنها داده مي شود استفاده كنند و از راه تجاوز و توطئه بازگردند .
راه بازگشت اول با « فَاِنْ تَابُوا وَأَقامُوا الصَّلوةَ وَآتُوا الزَّكوةَ » ( 5 ) بيان شده كه همان راه اسلام است و با دو عمل معنوي ( نماز ) و مشاركت جمعي ( زكات ) معرفي مي گردد .
و راه دوم با « وَاِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ » ( 6 ) باز شده كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ « فَاِذَا انْسَلَخَ الاَْشْهُرِ الْحُرُمِ » توبه : 5
2 ـ « فَسِيحُوا فِي الاَْرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُر » توبه : 2
3 ـ توبه : 5
4 ـ نكـ : تفسير الميزان ، ج3 ، ص156-152
5 ـ توبه : 5
6 ـ توبه : 6
|
114 |
|
بدينوسيله درهاي سرزمين اسلامي وآغوش گرم مسلمانان به روي دشمني كه مي خواهد از زندگي مسالمت آميز بهره مند گردد ، گشوده شده است .
در پايان اين بحث فشرده ، تذكر اين نكته ضروري است كه گرچه اينگونه برخورد با دشمن ـ هر چند ـ متجاوز و توطئه گر ، خشن به نظر مي رسد اما در دنباله اين آيات به فلسفه نهايي اين برخورد خشونت آميز اشاره شده است :
« كَيْفَ وَاِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لاَ يَرْقَبُوا فيكُمْ اِلاَّ وَلاَ ذِمَّةٌ » ؛ ( 1 ) يعني چگونه در انجام اعلان برائت و دفاع ترديد به خود راه دهيد در حالي كه اگر همين دشمنان متجاوز و توطئه گر بر شما پيروز و مسلّط شوند خشن تر از اين با شما عمل مي كنند و هيچگونه اصول انساني و قرابت و خويشاوندي و تعهد و قرارداد را رعايت نمي كنند . شما نبايد فريب چرب زباني و زبان نرم فريبكارانه آنها را بخوريد كه به ظاهر مي خواهند شما را به نحوي آرام و راضي كنند تا مقاصد شومشان را درباره شما به انجام رسانند . ( 2 )
شمول و عموم برائت از مشركان
در ادبيات عرب ، استثنا همواره دليل بر عموميت مستثني منه محسوب مي شود . بر اساس اين قاعده ادبي ، برائت از مشركان شامل همه گروههاي كفار ؛ اعم از مستكبران متجاوز و متعصبان فتنه گر و دشمنان توطئه گر و هر نوع دشمن كافري كه رفتار غير منطقي و خصمانه و تعرضي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ توبه : 8
2 ـ « يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَتَأْبي قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ » توبه : 8
|
115 |
|
دارد را شامل مي گردد .
زيرا در آيه چهارم همان سوره ( برائت ) تنها گروههايي از اين حكم استثنا شده اند كه : طي قراردادهاي شرافتمندانه به تعهدات خود پايبند بوده و قصد تجاوز و توطئه و خيانت و سلطه طلبي را در انديشه نمي پرورانند ؛ زيرا چنين روشي از ديدگاه قرآن نوعي تقواي سياسي محسوب شده و هر گونه تعرض و رفتار خصمانه نسبت به آنان حتي در شكل اعلان برائت ممنوع گرديده است . ( 1 )
تنها مناقشه اي كه در مورد شمول و فراگيري حكم استنتاج شده از آيات اول سوره برائت ممكن است مطرح گردد ، محدود بدون اين حكم در مورد مشركان حجاز مي باشد ، چنانكه عمل پيامبر ـ ص ـ نيز ابتدا در مورد مشركان مكه و حرم و سپس از طريق وصيت به اخراج مشركان از حجاز اختصاص داده شد .
بر اساس اين شبهه ، برخي چنين تصور كرده اند كه با پايان گرفتن پاكسازي حرم و حجاز از مشركان ، در واقع آيات اول سوره برائت جنبه تاريخي پيدا كرده و امروز فاقد مصداق اجرايي مي باشد .
در پاسخ اين مناقشه و شبهه بايد به چند نكته اشاره كنيم :
1 ـ گرچه در عصر نبوي ـ ص ـ و دوران خلفا ، عمل به اين آيات انجام گرفت و به نتيجه مطلوب هم رسيد ولي پيشگيري از عودت وضعيت گذشته ، ادامه آن را به نحو متناسب با وضعيت ، مي طلبد ؛ چنانكه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ « اِلاَّ الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُضُوكُمْ شَيْئاً وَلَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُم أَحَداً فَأَتِمُّوا اِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ اِلي مُدَّتِهِمْ اِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ » توبه : 4
|
116 |
|
جهاد برعليه مشركان انجام پذيرفت ولي هرگز مانع از ادامه آن نگرديد .
2 ـ به فرض اگر عمل به اين آيات در حق مشركان مكه ، حرم و حجاز در عصر اول تاريخ اسلام به نحو مطلوب انجام گرفته باشد ، بي شك در وضعيت كنوني و عصر خاص كه تجاوز و توطئه استكبار جهاني قلب اسلام ، ام القري و حرم و حجاز را فراگرفته و حتي توطئه هاي استكبار بويژه آمريكاي جنايتكار به دخالت در مراسم حج هم كشيده است چگونه مي توان آيات اول سوره برائت را پايان يافته و عملا منسوخ شده و به تاريخ پيوسته تلقي كرد ؟
3 ـ اصولا مشركان مكه ، مورد ابتلاي آيات اول سوره توبه و مصداق زمانيِ اين آيات بوده است و مورد فوق هرگز مخصوص عموم آيات نمي تواند باشد و الاّ همين شبهه و اشكال را مي توان در مورد آيات جهاد و حتي در احكام عبادي نيز مطرح كرد و مقررات تابناك و حيات بخش اسلام را به دوران نبوي ـ ص ـ منحصر ساخت و چنين تفسيري از احكام كلي اسلام ، نه تنها با روح فراگير و جاويدان اسلام منافات دارد كه مخالف با ضرورت شريعت اسلام نيز مي باشد .
برائت از مشركان از ديدگاه سنت
در بسياري از روايات ، زمان نزول آيات اول سوره برائت در مورد مشركان ، سال نهم هجري و به هنگام بازگشت پيامبر ـ ص ـ از غزوه تبوك بيان شده است ( 1 ) زيرا پيامبر ـ ص ـ پس از فتح مكه ، مشركان را از انجام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تفسير علي بن ابراهيم ، ج1 ، ص286 ؛ و الميزان ، ج3 ، ص195 ؛ و الدرالمنثور ، ج3 ، ص209
|
117 |
|
مراسم حج بازنداشت ولي آنان بر شيوه هاي غلط و بي حرمتي نسبت به بيت همچنان ادامه دادند و مردان و زنان برهنه به طواف پرداختند و عفو عمومي پيامبر ـ ص ـ را به معناي ادامه راه جاهليت در بي حرمتي حرم تصور كردند . ( 1 )
بر اين اساس بود كه به هنگام اعلان برائت توسط علي ـ ع ـ ، امام خطبه اي ايراد كرد و در حالي كه شمشير از نيام كشيده بود فرمود :
از امروز ديگر كسي برهنه طواف نخواهد كرد و مشركي پا به حرم و بيت نخواهد گذاشت . هر كس پيماني با پيامبر ـ ص ـ دارد تا پايان از مزاياي آن برخوردار خواهد بود و آنان كه پيماني ندارند ( و يا پيمانشان را شكسته اند ) چهار ماه مهلت دارند تا تكليفشان را روشن كنند .
در روايتي از امام صادق ـ ع ـ اين سخنان در روز دهم ذيحجه به سال نهم در منا ايراد شد و حج آن روز ، حج اكبر بود . ( 2 )
در برخي از روايات ، آيات برائت به معناي پايان دادن به قراردادهاي نقض شده از جانب مشركان تفسير شده است .
در روايتي از ابن عباس آمده است : « فقام علي فنادي ذمة الله وذمة رسوله بريئة من كلّ مشرك فسيحوا في الأرض أربعة أشهر . . . » ( 3 )
در سال نهم در منا علي ـ ع ـ به نيابت از جانب پيامبر ـ ص ـ به پا خاست و گفت :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ همان .
2 ـ تفسير عباسي ، ج1 ؛ تفسير الميزان ، ج3 ، ص197 ؛ و الدرالمنثور ، ج3 ، ص209
3 ـ تفسير الميزان به نقل از تفسير المنار به نقل از ترمذي ، ج3 ، ص172
|
118 |
|
« خداوند و رسولش هيچ تعهدي در برابر هيچ مشركي ندارند . چهار ماه به حال خود باشيد و ديگر از آن پس مشركي نبايد در حج شركت كند و . . . »
اين تفسير از برائت ، بدان معنا است كه برائت هيچگونه عنوان مستقلي نداشته و صرفاً جنبه اعلان لغو قراردادها و كأن لم يكن تلقي كردن تعهدات نقض شده دارد .
ولي از آنجا كه اين روايت و مشابه آن با نص صريح قرآن منافات دارد ، نمي تواند در تفسير آيات اول سوره برائت ، قابل استناد باشد ؛ زيرا صريح اين روايت آن است كه كليه قراردادها در مورد مشركان در جريان برائت سال نهم هجري يك جانبه از طرف پيامبر ـ ص ـ لغوگرديده است . ( 1 )
در حالي كه به صراحت آيات چهارم و پنجم سوره برائت ، حكم اعلان برائت ، به مشركاني مربوط مي شود كه پيشتر پيمانهاي خود را نقض نموده اند اما مشركاني كه هنوز در تعهداتشان پابرجا هستند حكم « فَأَتِمُّوا اِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ » اعمال مي گردد .
جاي تعجب است مفسراني چون ابن كثير ( 2 ) در توجيه اين جمله پيامبر ـ ص ـ « لا يؤدّي عنّي الاّ أنا أو رجلٌ مني » ؛ « بايد پيام من يا توسط خودم ابلاغ شود يا به وسيله كسي كه منسوب به من و از خاندان من است » كه در بسياري از روايات برائت نقل شده است مي نويسد : اين جمله اختصاص به مواردي چون لغو نمودن پيمان و برائت از تعهدات دارد و شامل ابلاغ احكام نمي گردد و اگر علي ـ ع ـ براي اعلان برائت انتخاب شد بدان جهت بود كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ « ذمة الله وذمة رسوله بريئة من كلّ مشرك . »
2 ـ نكـ : تفسير ابن كثير ، ج2 ، ص332
|
119 |
|
در عرف عرب جاهلي عادت بر آن بود كه نقض عهد مي بايست يا توسط خود عامد و متعهد انجام گيرد و يا به وسيله كسي كه از خاندان او باشد و مراعات اين سنت جاهلي باعث شد كه پيامبر ـ ص ـ ، علي ـ ع ـ را براي اين مأموريت انتخاب كند .
ابن كثير و ديگران ( 1 ) اين توجيه را از آن جهت مطرح كرده اند كه معاف شدن ابوبكر از انجام مأموريت اعلان برائت كه توسط پيامبر ـ ص ـ انجام گرفت ، موجب منقصتي براي وي تلقي نگردد و اين تصور پيش نيايد كه تفويض مأموريت اعلان برائت به علي به معناي عزل ابوبكر از امارت حج بوده است . ( 2 )
در صورتي كه چنين توجيهي براي اين چنين مقصد و مقصودي در واقع خلط كردن مباحث كلامي يا مسائل تفسيري است كه بهيچوجه قابل قبول نمي تواند باشد .
در ماجراي حج سال نهم ، ابوبكر از طرف پيامبر ـ ص ـ اميرالحاج بود و مسؤوليت تبليغ برائت بر عهده علي ـ ع ـ گذارده شد ، حال بررسي اين نكته كه كداميك از اين دو مسؤوليت افضل بوده و اين افضليت بر چه نوع اولويتي دلالت دارد بحثي است خارج از قلمرو مسائل تفسيري و روايي و چنين توجيهات كلامي در تفسير قرآن و تحليل روايي نه تنها با معيارهاي علمي و فني تفسير و حديث ناسازگار است كه اصولا موجب تفسير به رأي و تحريف معنوي آيات و روايات نيز مي گردد . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مانند : سيد رشيد رضا در تفسير المنار ، ج3 ، ص1596 ؛ و فخر رازي در تفسير كبير ، ج15 ، ص220
2 ـ همان .
3 ـ نكـ : مباني و روشهاي تفسير قرآن از همين قلم ، ص221
|
120 |
|
از سوي ديگر به استناد چه مدرك معتبر و دليل قانع كننده اي ظهور آيات برائت ، كه حكمي از احكام سياسي و جهادي را بيان مي كند به معناي يك امر اجرايي و جزئي خاص به پيمانهاي مشركان زمان رسول خدا ـ ص ـ و لغو يك جانبه اين قراردادها تفسير مي شود در حالي كه اطلاق آيات برائت از نخستين آيه سوره برائت تا آيه 16 به طور متوالي نشانگر احكام مربوط به مشركان مي باشد .
افزون بر اين ، در بيشتر روايات برائت ، به نقل از جبرائيل آمده است كه : « انّه لا يؤدّي عنك الاّ أنت أو رجل مِنْك » ؛ ( 1 ) « پيام تو را جز تو و يا كسي كه از تو است نمي رساند » و ظاهر اين روايات آن است كه مفاد اين جمله از طريق جبرئيل به پيامبر ـ ص ـ القا شده و اين مضمون از جبرائيل است چگونه به جاهليت نسبت داده شده و ابن كثير عين اين جمله را از عرب جاهلي نقل كرده است .
اضافه بر اين نكات ، بايد گفت اين جمله از جبرائيل و نقل آن از پيامبر ـ ص ـ كه توسط محدثان و مفسران فريقين نقل شده ، چگونه اختصاص به مسائلي چون نقض عهد و ديگر موضوعات داده مي شود و احكام را شامل نمي گردد ؟ در حالي كه اطلاق آن به وضوح شامل موضوعات و احكام مي گردد بلكه شمولش به احكام كه شأن شارع است نسبت به شمولش به موضوعات كه بيان آنها اختصاص به شارع مقدس ندارد اولي مي باشد .
آخرين ايراد بر سخن ابن كثير و نظير وي ، آن است كه علي ـ ع ـ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ در برخي از روايات به جاي : « رجل مني » جمله : « رجل من أهل بيتي » آمده است .
|
121 |
|
همانطور كه برائت را در منا ابلاغ كرد تعدادي از احكام را نيز برشمرد كه در گذشته به برخي از موارد آن اشاره شد .
عمل علي ـ ع ـ نشان دهنده اين حقيقت است كه مأموريت وي شامل ابلاغ احكام نيز بوده است احكامي كه در واقع عبارت از معنا و مفهوم شرعي و قرآني برائت مي باشد . ( 1 )
برخي از مفسران در دنباله بحثهاي كلامي در زمينه آيات برائت ، به اين نكته اشاره كرده اند كه اگر كلام پيامبر ـ ص ـ « لا يؤدّي عنّي الاّ أنا أو رجلٌ منّي » به مفهوم مطلق تفسير شود ، معناي آن چنين خواهد بود كه امر تبليغ دين منحصر به پيامبر ـ ص ـ و خاندان او مي باشد در حالي كه اين مطلب خلاف ضروريات اسلام است و پيامبر ـ ص ـ خود بارها فرمود : « آنچه را شنيديد به غائبان ابلاغ كنيد » ( فليبلغ الشاهد الغائب . ) ( 2 )
در صورتي كه كلام رسول الله ـ ص ـ در اين مورد مانند گفتارش در حديث غدير خم و ثقلين و نظاير آن ، مربوط به بحث امامت و حجت و مستند نهايي احكام شريعت است نه تبليغ عمومي كه پس از روشن شدن منبع و حجت و مستند احكام و تعاليم الهي بر همگان فرض كفايي مي باشد به اين معنا كه مبلغان بايد بر اموري كه به عنوان شريعت و دين تبليغ مي كنند مستندي از قرآن و احاديث نبوي ـ ص ـ و يا احاديث اهل بيت ـ عليهم السلام ـ داشته باشند تا تبليغ اسلام محسوب گردد .
به تعبير ديگر ، كلام رسول خدا ـ ص ـ كه فرمود : « لا يؤدّي عنّي الاّ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نكـ : تفسير الميزان ، ج3 ، ص180-170
2 ـ تفسير المنار ، ج3 ، ص1596 ؛ و نقد نظريه المنار در تفسير الميزان ، ج3 ، ص178
|
122 |
|
أنا أو رجل منّي » بيانگر معناي ولايت و حاكميت در دولت اسلامي است و برائت و جهاد از شؤون ولايتي و حكومتي است و حديث فوق با صراحت ولايت و حاكميت را مخصوص به پيامبر ـ ص ـ و يا كسي مي داند كه منسوب به آن حضرت باشد .
در هر حال بحث كلامي در مورد حادثه تفويض مأموريت اعلان برائت به علي ـ ع ـ موجب گرديده كه آيات برائت به درستي و با ديد خالص قرآني و بر اساس روشهاي صحيح تفسيري مورد تجزيه و تحليل قرار نگيرد و بعضي ناگزير شده اند براي رفع شبهات كلامي دست به تفسير به رأي و تحريف معنوي اين آيات بزنند . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ همان .
|
123 |
|
Gگام چهارم
تحقيقي پيرامون جدال ممنوع در حجّ
s
اسلام اهميت فوق العاده اي به شعائر ديني ، بطور عموم و به مراسم حج به نحو خاص ، قائل شده و بزرگداشت اين شعائر را نشانه تقواي دلها و نشأت گرفته از سلامت فطرت انسان و پاكي قلب دانسته است ( وَمَنْ يُعَظِّم شعائرِ اللهِ فانَّها من تَقوي القُلُوب ) و اين به دليل محتواي حركت آفرين و سازنده و سرنوشت سازي است كه در درون اين شعارهاي شعورساز نهفته است .
شعارهايي چون : مراسم حج زنده كننده مكتب و عامل بقاي آن و وسيله حسن جريان روح مكتب در كالبد جامعه و مانع نفوذ دشمن و موجب آسيب ناپذيري ايمان جامعه در برابر عوامل فرسايشي است ( لا يَزالُ الدِّينُ قائِماً ما قامتِ الكَعْبَةُ ) .
حج ، اوج پيوستن انسان ، ( بطور گروهي ) به خدا و گسستن از
|
124 |
|
عوامل بازدارنده راه خدا و تجلّي معنويت يك پارچه امتي به پا و نمايش قدرت شكست ناپذير توده هاي ميليوني و از خود گذشته است . به دليل همين ويژگيهاست كه مراسم حج در ميان ديگر شعائر اسلامي به مبدأ وحدت و حركت و قدرت بودن ممتاز گشته است .
با اقامه حج ميليونها انسان خداجو ، يكدل و يكسو ، به صورت اقيانوسي موّاج به هم مي پيوندند و يكپارچه حركتي هماهنگ را در دو سمت متوازي و متعادل عبادت و سياست آغاز مي كنند و قدرتي برتر و شكست ناپذيري را به نمايش مي گذارند .
براي دشمن سلطه جو و كينه توز ، هيچ چيز خطرناكتر از وحدت و حركت و قدرت حريف نيست . امروز ، كليه كساني كه وحدت و حركت و قدرت مسلمانان ، منافع آنان را به مخاطره مي افكند ، با استفاده از تمامي وسائل و امكانات مادي و معنوي و عوامل انساني خود سعي بر آن دارند كه اين سرچشمه را آلوده و ريشه خطر را بخشكانند و حج را بي اثر و به قالبي تهي مبدّل سازند .
طرح تضادّ در درون مكتب
تازه ترين ترفندها براي خنثي كردن حج ، طرح تضادّ در محتواي مراسم آن و نفي آثار شكوهمند و سازنده اين شعار عبادي ـ سياسي توسّط خود آن مي باشد .
قرآن ، جدال را در حج ممنوع شمرده است ( لا جِدالَ في الحَجِّ ) تا