بخش 3
حج ، جهاد ضعفا است قصد قربت در آستانه حج تهیه مال حلال حلالیّت خواستن سفر و فوائد آن گوشه ای از اخلاق و آداب سفر نکاتی دیگر در باره مسافرت هماهنگی با مسافران مخارج سفر حج خدمت به خانواده حجاج کم کم حرکت می کنیم وقتی از خانه خارج می شویم اعمال حج میقات در میقات چه کنیم ؟
|
صفحه 50 |
|
« اِنَّ اللهَ يَدافِعُ لِمنْ يَحُجُّ مِنْ شيعَتِنا عَمَّنْ لا يَحُّجُ » ( 1 ) .
« خداوند به خاطر حج رفتن گروهي از شيعه ، قهر خود را از ديگران باز مي دارد » .
و در جاي ديگر مي خوانيم :
« يَدْخُلُ عَلَي الْمَيِّتِ في قَبْرِه الصَّلاةُ والصَّوْمَ والْحَجُّ وَالصَّدَقَةُ وَالْعِتْقُ » ( 2 ) .
« هر يك از نماز و حج و صدقه و آزادكردن بردگان ، در قيافه زيبائي ، مونس انسان در قبر مي شود » .
در روايت آمده است كه : هرگاه انسان به خيال زود رسيدن به حوائج دنيا ، حج را رها كند ، خداوند چنان در كارش گره قرار مي دهد كه حجاج بيشتر مراسم حج را انجام داده ولي او هنوز مشكل خود را حل نكرده است ( 3 )
خداوند به زائران خانه خود لطف بسيار دارد . در حديث مي خوانيم : « لا يَزالُ الْعَبْدُ في جِدِّ الطَّوافِ بالْكَعْبَةِ مادامَ حُلِّقَ الرَّأْسُ عَلَيْهِ » ( 4 ) .
مرحوم مجلسي در كتاب مرآة العقول مي فرمايد : معناي حديث آن است كه بعد از سرتراشيدن در مكه ، مادامي كه موها نروييده است ، گويا انسان در حال طواف است . نشانه لطف ديگر خداوند به حاجي آن است كه هرگاه زائر خانه خدا در مكه يا مدينه از دنيا برود در قيامت بدون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسائل جلد 1 صفحه 18 .
2 ـ وسائل جلد 8 صفحه 139 .
3 ـ ـ قالَ الْباقِرُ ( ع ) « ما مُؤمِن يُوثِرُ عامَ الْحَجِّ حاجَةً مِنْ حَوائِج الدُّنْيا إلاّ تَطَرَ اِلَي الْمُحَلَّقينَ قَدِ اْنصَرَفُوا قَبْلَ أنْ تَقْضي لَهُ تِلْكَ الْحاجَةُ » . من لايحضر جلد 2 صفحه 142 .
4 ـ فروع كافي جلد 4 صفحه 547 .
|
صفحه 51 |
|
حساب به بهشت مي رود ( 1 ) يا بازگشت از دنيا برود ، در قيامت از آن همه ناراحتيها در امان است ( 2 )
در روايات مي خوانيم كه شب و روزي بهتر از دهه ذي الحجه كه حجاج سرگرم انجام مراسم حج هستند ، وجود ندارد ( 3 ) كه خود را آماده حج كند ، از گناهان پاك مي شود ، گويي تازه كه از مادر متولد شده است ( 4 )
در حديث ديگري از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه و آله ) نقل شده است كه : هر كه دنيا و آخرت مي خواهد به فكر مكه باشد : ( مَنْ اَرادَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةَ فَلْيَأُمَّ هذَا الْبَيْتَ ) ( 5 ) .
از اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) نقل شده كه فرمود : « اَلْحَجُّ تَقْوِيَةٌ لِلّدينِ » ( 6 ) « حج ، سبب قدرت و تقويت دين است » .
امام صادق ( عليه السلام ) حج و عمره را دو بازار آخرت دانسته كه همه اش سود است ، اگر زنده بماند ، بيمه خداوند است و اگر در مسير راه از دنيا برود اهل بهشت است ( 7 )
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « كساني كه دستشان از دنيا كوتاه شده ، ( از دنيا رفته اند ) آرزو دارند كه اي كاش ، به جاي تمام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ فروع كافي جلد 4 صفحه 548 .
2 ـ مَنْ ماتَ في طَريقِ مَكَّةَ ذاهِباً اَوْجائِياً اَمِنَ مِنْ الْفَزَع الاَْكْبَرَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تهذيب جلد 5 صفحه 23 .
3 ـ مستدرك جلد 2 صفحه 9 .
4 ـ فروع كافي جلد 4 صفحه 252 .
5 ـ من لايحضر جلد 2 صفحه 219 .
6 ـ غررالحكم .
7 ـ تهذيب جلد 5 صفحه 22 .
|
صفحه 52 |
|
نعمتهائي كه در دنيا داشتند ، تنها يكبار موفق به انجام حج مي شدند » ( 1 ) « نه تنها خود مراسم حج ، بلكه تلاشهائي كه انسان براي حج انجام مي دهد ، براي هر گامي ده پاداش اضافه و ده گناه كم مي شود و ده درجه ارتقاء مي يابد » ( 2 )
و سرانجام در عظمت حج ، همين بس كه در كتاب شريف « وافي » از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده است : « بدترين انسان ها ، كسي است كه در عرفات و مشعر توقف كرده ، ميان صفا و مروه ، سعي نموده ، طواف كعبه و نماز آن را انجام داده باشد ولي پيش خود خيال كند كه هنوز آمرزيده نشده است ، آري او بدترين انسانها است » ( 3 )
حج ، جهاد ضعفا است
امام صادق ( عليه السلام ) از رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله ) نقل مي كند كه در باره حج چنين فرمود : « وَهُوَ اَحَدُ الْجِهادَيْنِ ، وَهُوَ جِهادُ الضُّعَفاء وَنَحْنُ الضُّعَفاءُ » ( 4 ) حج ، جهاد افراد ضعيف است . سپس امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : ضعفا ما هستيم . شايد مراد امام اين باشد كه چون حكومت دست ما نيست و نمي توانيم با كفر مبارزه كنيم پس لااقل به حج برويم تا در آنجا وظيفه خود را انجام دهيم و نداي حق طلبانه خود را به حق جويان جهان برسانيم .
آري ، حج با تمام ارزشي كه دارد ، هرگز به پاي جهاد و جبهه و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وَدّ مَنْ فِي الْقُبُورِ لَو اَنَّ لَهُ حَجَّةٌ فِي الدُّنْيا وَما فيها . تهذيب جلد 5 صفحه 23 .
2 ـ وافي جلد 2 صفحه 41 .
3 ـ وافي جلد 2 صفحه 42 .
4 ـ تهذيب جلد 5 صفحه 22 .
|
صفحه 53 |
|
جنگ و شهادت نمي رسد ؛ زيرا جهاد در راه خدا و مبارزه با دشمنان مايه بقاء اساس دين و قدرت اسلام است . بعضي از مقدس نماهاي سطحي ، هر سال براي حج خود تلاشها مي كنند در حالي كه سالها زير گوششان و پيش رويشان ، جوانان مُخلص و انقلابي در جهاد عليه باطل ، در خون خود مي غلطند و اينان هيچ توجهي به آن عزيزان ندارند .
حضرت علي ( عليه السلام ) با آن همه نماز ، انفاق ، جنگ و بت شكني و . . . تنها يك جا فرمود : « فُزْتُ وَرَبِّ الْكَعْبَةِ » « به خداي كعبه رستگار شدم » . و آن زماني بود كه صورت مباركش با خون سرش رنگين شد . آري ، مسأله شهادت و جهاد در راه خدا مقامي است كه هيچ عبادتي به آن نمي رسد ، اميد است خداوند ديد ما را چنان قرار دهد كه بايد باشد و دل ما را به كارهايي كه طبق تمايلات نفساني است و به خيال خودمان ، جنبه عبادي دارد ، خشنود نفرمايد ، بلكه خشنودي ما را در انجام تكاليف فردي و اجتماعي قرار دهد .
شخصي صوفي مسلك ، به نام عبّاد بصري ، خدمت امام سجاد ( عليه السلام ) رسيد و گفت : « قَدْ آثَرْتَ الْحَجَّ عَلَي الْجِهادِ وَقَدْ قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِنَّ اللّهَ اشْتَري مِنَ الْمُؤْمِنينَ اَنْفُسَهُمْ وَاَمْوالَهُمْ بَاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ » :
« چرا شما جنگ و جهاد را كه خداوند آن همه از آن ستايش فرموده و خود را مشتري جان و مال مؤمنان مجاهد دانسته است ، رها كرده ، هر سال به حج مي رويد ؟ ! آيا بهتر نيست به جاي حج ، جهاد كنيد ؟ امام سجاد ( عليه السلام ) فرمود : دنبال آيه را هم بخوان كه در اوصاف رزمندگان آمده است : آنان كساني هستند كه اهل توبه و عبادت و ستايش خدا و اهل سجده و ركوع و امر به معروف و نهي از منكرند . « اَلتّائِبُونَ
|
صفحه 54 |
|
الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ . . . » ( 1 ) من اگر چنين رزمندگاني داشتم كه از مسير خود به راه حق بازگشته ، توبه مي كردند و اهل عبادت و ستايش خدا مي شدند ، حتماً براي جهاد اقدام مي كردم ، ليكن من افراد لايقي كه رهبري مرا بپذيرند و از من اطاعت نمايند ، نمي بينم و لذا دست به جهاد نزده ام و به حج مي روم » ( 2 )
از اين حديث ، استفاده مي شود كه جهاد اسلامي ، با جنگهاي عادي و لشكركشي هاي كشورگشايانه ، تفاوت داشته و نياز به سپاهياني با تقوا ، خداشناس ، بصير و مكتبي دارد ، تا به گسترش عقيده ديني كمك كند و اسلام و انقلاب را صادر نمايد .
در باره اهميت حج ، روايات ، بيش از آن است كه در اين جزوه بگنجد . هدف ما ، تنها اشاره به گوشه اي از آنها است . وگرنه ، سرزميني كه موردنظرتمام انبيا بوده است ، مگربا چند سطرنوشته ما ، قابل معرفي است ؟
در حديث مي خوانيم كه حضرت آدم ( عليه السلام ) هزار بار به زيارت اين خانه آمده است ( 3 ) موسي ( عليه السلام ) آن رازيارت كرده ( 4 ) حضرت سليمان ( عليه السلام ) با لشكريان با شكوه خود به زيارتش آمده است ( 5 ) مسلمانان را از هزاران فرسنگ به خود جلب مي كند . خانه اي كه طبق آيه « اِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ » ، نزديك شدن كفار به آن ممنوع اعلام شده است . محلّي كه به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره توبه آيات 111 و 112 .
2 ـ من لايحضر جلد 2 صفحه 219 .
3 ـ قالَ الْباقِرُ ( ع ) اَتي آدَمُ ( ع ) هذاالْبَيْتَ اَلْفَ اَتيه عَلي قَدَمَيْهِ . من لايحضر جلد 2 صفحه 229 .
4 ـ من لايحضر جلد 2 صفحه 235 .
5 ـ سوره توبه آيه 29 .
|
صفحه 55 |
|
خاطر قداستش ، غذا خوردن در آن مانند روزه گرفتن است ( 1 ) اي كه اهل زمين با اهل آسمان در برابر هم شباهت پيدا مي كنند ؛ يعني هر دو در حال طوافند ، زمينيان ، گرد كعبه و آسمانيان ، دور بيت المعمور ، كه در آسمان مقابل كعبه قرار گرفته است ( 2 )
حرفهايمان را جمع بندي كنيم ، وگرنه لابلاي صدها حديث ديگر كه در باره عظمت مكه و حج آمده است ، غرق مي شويم . كم كم به بيان وظايف كسي كه قصد زيارت خانه خدا دارد بپردازيم :
قصد قـربـت
نخستين شرط صحيح بودن تمام عبادات و از جمله حج ، آن است ، كه انجام آن به خاطر خدا باشد ، هدف از رفتن به مكه ، تنها « اطاعت از فرمان خدا » و « انجام وظيفه » باشد ، نه فرار از انتقاد مردم ، نه كسب عنوان ، نه تجارت ، نه رقابت ، نه استراحت و تفريح و . . . بايد بدانيم كه دلها به دست خدا است و او « مقلِّبُ القلوبِ » است . هر كه را بخواهد ، محبوب و هر كه را بخواهد ، منفور مي كند .
از خود مكه درس بگيريم كه چگونه سنگهاي كعبه اين همه جاذبه پيدا كرده است ؟ آيا جز نظر خدا است ؟ و آيا علاقه و توجه مردم را جز از خداوند بايد خواست ؟
حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) در همين سرزمين از خداوند خواست كه :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مستدرك جلد 2 صفحه 145 .
2 ـ وَتَشَبَّهُوا بِملائِكَةِ الْمُطيفينَ بِعَرْشِهِ . نهج البلاغه ( خطبه قاصعه ) .
|
صفحه 56 |
|
« اِجْعَلْ اَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوي اِلَيْهِمْ » ( 1 ) ، « خداوندا ! دلهاي مردم را به ذريّه من متوجه فرما » .
مگر خداوند قول نداده است كه « لا نُضيعُ اَجْرَ الْمُحْسِنينَ » ، « پاداش نيكوكاران را ضايع نمي كنيم ؟ » در همين مكه اي كه زيارت مي كنيم ، خاطرات افراد مخلصي همچون هاجر ( عليهاالسّلام ) ، اسماعيل ( عليه السلام ) و ابراهيم ( عليه السلام ) زنده مي شود و اين است تجليل خداوند از آنان . خدايي كه همه دلها را مي تواند ، طرفدار يا مخالف انساني قرار دهد ، چرا به سراغ ريا برويم ؟
مگر در مناجات شعبانيه نمي خوانيم : « اِلهي نَقْصي وَزِيادَتي بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ » « خداوندا ! كم و زياد شدنم به دست تو است نه ديگري » .
و مگر هر روز در نماز تكرار نمي كنيم : « اِيّاكَ نَعْبُدُ وَاِيّاكَ نَسْتَعينُ » ، « خداوندا ! تنها بندگي تو را پذيرفته ايم و تنها از تو كمك مي گيريم » .
پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه و آله ) در آخرين سفر حج خود كه آخرين سال عمر مباركش بود در حالي كه در خانه كعبه را گرفته و رو به مردم نموده بود در باره اهداف حجاج چنين فرمود :
1 ـ « يَحُجُّ اَغْنِياء اُمَّتي لِلنُّزْهَةِ » : « زماني مي رسد كه ثرتمندان امت من براي « تفريح » به حج مي روند » .
2 ـ « وَيَحُجُّ اَوْساطُها لِلتِّجارَةِ » : « و مردم عادي « كسب و براي تجارت » به حج مي روند » .
3 ـ « وَيَحُجُّ فُقَرائُهُمْ لِلرّياءِ وَالسُّمْعَةِ » : « و فقرا امت من براي « خودنمائي و كسب عنوان و اعتبار » به حج مشرّف مي شوند » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره ابراهيم آيه 37 .
|
صفحه 57 |
|
روزي كه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه و آله ) اين خبر را همراه با اخبار تلخ ديگري ، بيان مي فرمود ، نزديكترين افراد در آن جمعيتِ انبوه ، سلمان فارسي بود كه همچنان از شنيدن اين اخبار تعجب مي كرد ولي هر جمله اي كه سبب تعجب سلمان مي شد ، پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه و آله ) مي فرمود : سوگند به خدايي كه جان من در دست اوست ، اين حوادث در آينده واقع خواهد شد ( 1 )
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « اَلْحَجُّ حَجّانِ : حَجٌّ لِلّهِ وَحَجٌّ لِلنّاسِ ، فَمَنْ حَجَّ لِلّهِ كانَ ثَوابُهُ عَلَي اللّهِ الْجَنَّةَ وَمَنْ حَجَّ لِلنّاسِ كانَ ثَوابُهُ عَلَي النّاسِ يَوْمَ الْقِيامَةِ » ( 2 ) .
« حج دو نوع است ؛ « براي خدا » و « براي مردم » ، هر كه براي خدا حج كند ، پاداش او بهشت است و هر كه براي مردم حج رود ، در قيامت پاداش خود را بايد از مردم بگيرد » .
امام سجاد ( عليه السلام ) مي فرمايد : « مَنْ حَجَّ يُريدُ بِهِ وَجْهَ اللّهِ لا يُريدُ بِهِ رياءً وَلا سُمْعَةً غَفَرَاللّهُ لَهُ اَلْبَتَّةَ » ( 3 ) .
« كسي كه در حج ، هدفي جز خدا ، نداشته باشد و در فكر ديدن و شنيدن و ستايش مردم نباشد ، حتماً خدا او را مي بخشد » .
بنابراين بايد سعي كنيم در نيتمان ، جز انجام وظيفه الهي قصد ديگري نداشته باشيم . وگرنه هم عمل ما باطل مي شود و هم گناه كرده ايم . « علامت اخلاص » اين است كه « از مردم انتظار ستايش نداشته باشيم » .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « . . . وَالْعَمَلُ الْخالِصُ الَّذي لا تُريدُ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ الميزان جلد 5 صفحه 434 .
2 ـ وسائل جلد 8 صفحه 76 .
3 ـ وافي جلد 2 صفحه 47 .
|
صفحه 58 |
|
اَنْ يَحْمَدَكَ عَلَيْهِ اَحَدٌ اِلاَّ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ » ( 1 ) .
« عمل خـالص آن اسـت كــه از كـسي جـز خدا انتظار ستايش نداشته بـاشـي » .
خدا نكند ، هدف انسان از رفتن به مكه ، بزرگ منشي و اظهار وجود و اعلام قدرت و امكانات باشد . زيرا قرآن مي فرمايد :
« تِلْكَ الّدارُالاْخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوّاً فِي الاَْرْضِ وَلا فَساداً » ( 2 ) .
« بهشت ابدي را تنها براي كساني قرار مي دهيم كه اراده بزرگي و فساد در زمين نداشته باشند . اخلاص عمل ، از خود عمل مشكلتر است » .
امامان ما ، در سحرهاي ماه رمضان از خداوند چنين درخواست مي نمودند :
« اَللّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبي مِنَ الشِّرْكِ وَعَمَلي مِنَ الرِّياء وَلِساني مِنْ الْكِذْبِ وَعَيْني مِنَ الْخِيانَةِ » ( 3 ) .
« خدايا ! قلبم را از توجه و تكيه بر غيرخودت و عملم را از ريا زياد و زبانم را از دروغ و چشمم را از نگاههاي ناپاك و خيانت بار حفظ فـرمـا » .
بهرحال ، مسأله اخلاص شرط صحت و قبولي عمل است . حيف است كه انسان اين همه پول خرج كند و اين همه راه برود ، امّا روزي كه پرده ها كنار رفته ، اسرار فاش مي شود ، ببيند كه كارش پوچ و عملش ريا بوده است . خدايا به همه ما ، در همه كارها ، اخلاص مرحمت فرما .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اصول كافي جلد 2 صفحه 16 .
2 ـ سوره قصص آيه 83 .
3 ـ دعاي بعد از دعاي ابوحمزه ثمالي در اعمال سحرهاي ماه رمضان .
|
صفحه 59 |
|
در آستانه حج
تهيه مال حلال
اگر مالي كه انسان صرف حج مي كند ، حلال نباشد ، همين كه نزديك مكه لباس احرام مي پوشد و مي گويد : خداوندا ! آمدم ، خطاب مي رسد : ما تو را نمي پذيريم ( 1 )
امام باقر ( عليه السلام ) مي فرمايد : « لايَقْبَلُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ حَجّاً وَلا عُمْرَةً مِنْ مال حَرام » ( 2 ) .
« خداوند متعال ، حج و عمره اي را كه از مال حرام انجام گيرد ، قبول نمي كند » و اين همان حقيقتي است كه در آيه : « اِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ » مي خوانيم كه خداوند ، فقط اعمال افراد با تقوا را مي پذيرد .
در حديث ديگري كه از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه و آله ) نقل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ قال الصادق ( عليه السلام ) : « مَنِ اكْتَسَبَ مالاً مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ ثُمَّ حَجَّ فَلَبّي نُودِيَ لا لَبَّيْكَ وَلا سَعْدَيْكَ » . نهج الفصاحه جمله 198 .
2 ـ بحار جلد 99 صفحه 120 .
|
صفحه 60 |
|
شده ، مي خوانيم :
« مَنْ تَجَهَّزَ وَفي جِهازِهِ عَلَمٌ حَرامٌ لَمْ يَقْبَلِ اللّهُ مِنْهُ الْحَجَّ » ( 1 ) .
« اگر در وسايل سفر حجِّ كسي ، حتي پرچم يا علامتي از حرام باشد ، حج او قبول نيست » .
در حديثي مي خوانيم : « اذا حَجَجْتَ بِمال اَصْلُهُ سُحْتٌ فَما حَجَجْتَ وَلكِنْ حَجَّتِ الْبَعيرُ » . ( 2 )
« هرگاه با پول حرام ، حج بروي ، حاجي نشده اي بلكه مركب و شتر تو حاجي شده است » .
حلاليّت خواستن
كسي كه به مسلماني ظلمي كرده باشد ، بايد از او عذرخواهي كند و دل او را به دست آورد و به اصطلاح حلاليت طلب كند ، به خصوص هنگام رفتن به حج . در اين زمينه داستاني نقل مي كنيم :
علي بن يقطين كه يكي از ياران امام كاظم ( عليه السلام ) بود و به دستور امام در دستگاه هارون كار مي كرد عازم به سفر حج گرديده ، خواست در مدينه امام كاظم ( عليه السلام ) را زيارت كند ، را امام به او اجازه ملاقات نداد و فرمود : امسال ، حج تو قبول نمي شود . چون تو ، ابراهيم شتربان را در محل كار خود نپذيرفته اي ، خدا هم تو را نمي پذيرد . علي بن يقطين بسيار ناراحت شد ، از مدينه به كوفه برگشت و به سراغ آن شتربان رفت و درِ خانه او را كوبيد و صورت خود را روي خاك گذاشت و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ محاسن برقي .
2 ـ محاسن برقي .
|
صفحه 61 |
|
به آن شتربان گفت : با پاي خود صورتم را لگدمال كن . شتربان قبول نمي كرد تا با اصرار او ، صورت وزير كشور ، كه به مسلماني توهين كرده بود ، زير لگد شتربان قرار گرفت و او مي گفت : « اَللّهُمَ اشْهَدْ » ، خدايا شاهد باش كه دارم ، توهين خود را جبران مي كنم . سپس به مدينه برگشت و امام كاظم ( عليه السلام ) او را پذيرفت ( 1 )
آري ، زائر خانه خدا بايد قبل از سفر حج از همه كساني كه از او به نحوي ناراحت شده اند ، عذرخواهي كند و خودش هم از ديگران راضي باشد تا آمادگي مهمان رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله ) شدن را داشته باشد . بسيار بجاست كه زائر خانه خدا ، قبل از سفر وصيت كند و خيال نكند كه وصيت ، فال بد گرفتن و بدبين بودن و احساس خطر كردن است ، بلكه وصيت ، نشانه ياد مرگ بودن انسان است . وصيت راهي براي جبران كارهايي است كه انجام نداده است و نشانه دقت و حساب انسان و تداوم بخشيدن به اهداف عاليه انساني است . ناگفته پيداست كه مراد از وصيت ، تنها سفارشات مالي نيست بلكه هرگونه پند و سفارش و حكمت رانيز شامل مي شود . در روايات جايگاه وصيت هنگام خروج مسافر و در كتاب حج ذكر كرده اند و ما هم به آن اشاره مي كنيم ( 2 )
سفر و فوايـد آن
قرآن يكي از صفات مؤمنان را در كنار توبه و عبادت ، « سياحت » مي شمرد « اَلسّائِحُونَ » كه مراد ، سياحت و سفر براي جهاد ، تعليم و تعلم ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سفينة البحار جلد 2 صفحه 252 .
2 ـ در باره وصيت به مناسبت مسائل قبل از مگر ، بحثي را در كتاب معاد آورده ايم .
|
صفحه 62 |
|
هجرت و عبرت است ( 1 )
در حديث مي خوانيم : « سافِرُوا تَصِحُّوا سافِرُوا تَغْنَمُوا » . ( 2 )
« مسافرت كنيد تا سالم باشيد و مسافرت كنيد تا به درآمد برسيد » .
اسلام در باره سفرهاي جهت دار و رشد آوري كه وجدان ها را بيدار و عقل را شكوفا مي كند ، سفارشاتي دارد كه نمونه هاي آن را در آيات مكرر « سيرُوا فِي الاَْرْضِ » ( 3 ) قرآن مي يابيم .
در سفر ، تعليم و تعلم و كسب تجربه و آشنائي با عادات و رسوم و فرهنگهاي ديگر و تفكر و چاره انديشي هاي امت در پيشگيري حوادث و داد و ستد و سود بردن و سود رساندن و رفع اندوه و خستگي و رسيدن به يك سري پاداشهاي الهي و رشد و تكامل معنوي و . . . نهفته است . براي مسافر تسهيلاتي چون : « نصف شدن نماز » ، « خوردن روزه » و « استجابت دعا » در نظر گرفته شده است ( 4 ) سفر دقت شود كه از مسافرت ضرري بر دين و نماز وارد نشود .
اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) فرمود : « لا يَخْرُجُ الرَّجُلُ في سَفَر يَخَافُ مِنْهُ عَلي دينِهِ وَصَلوتِهِ » ( 5 ) .
« انسان به سفري كه از آن بر دين و نمازش مي ترسد ، نرود » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مجمع البيان جلد 5 صفحه 76 .
2 ـ بحار جلد 76 صفحه 221 .
3 ـ اين آيه 6 مرتبه در قرآن آمده است .
4 ـ مسأله استجابت دعاي مسافر را در جمله 1259 نهج الفصاحه بخوانيد .
5 ـ وسائل جلد 8 صفحه 249 .
|
صفحه 63 |
|
گوشه اي از اخلاق و آداب سفر
تنها و بدون همراه سفر كردن ، مورد لعنت پيامبر ( صلّي الله عليه و آله ) قرار گرفته است ( 1 ) كرده ( 2 ) همسفران خود ، همفكري و همكاري كند و از خود مخالفتي نشان ندهد مگر در مورد گناه ( 3 ) افراد خوش اخلاق را پيدا كند تا در طول راه مسأله اي پيش نيايد ( 4 ) هر كس ملايمتر و رفيق تر است ، اجر بيشتري دارد ( 5 ) همسفرهاي كوچك و بزرگ و خوبان و بدان ناراحتي ها را ديد و تحمل كرد و نگذاشت كار به گفتگوهاي تند منجر ، خداوند متعال در قيامت به او ، بر فرشتگاه مباهات مي كند ( 6 ) آمده است كه مسافر هنگام خروج از منزل ، دو ركعت نماز بخواند سپس خود و اهل و فرزند و مال و عافيت و دنيا و آخرت خود را به خدا بسپارد .
پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : هر كه چنين كند ، خداوند حاجت او را خواهد داد ( 7 )
در باره انتخاب منزل در سفر ، لقمان به فرزندش مي فرمايد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ محجة البيضاء جلد 4 صفحه 60 .
2 ـ محجة البيضاء جلد 4 صفحه 59 .
3 ـ محجة البيضاء جلد 4 صفحه 73 .
4 ـ بحار جلد 76 صفحه 273 .
5 ـ بحار جلد 76 صفحه 268 .
6 ـ بحار جلد 76 صفحه 275 .
7 ـ محجة البيضاء جلد 4 صفحه 62 .
|
صفحه 64 |
|
منطقه اي را كه سبزه زار و خوش منظر و آرام و نرم است انتخاب كند ( 1 )
نكاتي ديگر در باره مسافرت
1 ـ انسان بايد دوستان خود را از سفري كه در پيش دارد آگاه سازد و آنان نيز هنگام بازگشت به ديدنش آيند ( 2 )
2 ـ در سفر سعي كند كه همراهان و همسفران خود خدمت كند ؛ زيرا پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه و آله ) فرمود : « سَيِّدُ الْقَوْمِ خادِمُهُمْ فِي السَّفَرِ » ( 3 ) . « بزرگ هر قومي ، كسي است كه در مسافرت به ديگران خدمت كند » .
3 ـ پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه و آله ) در سفري كه بنا بود غذا تهيه نمايند و هر يك از همسفران ، كاري را به عهده گرفته بودند ، شخصاً عهده دار جمع آوري هيزم شد و هر چه خواستند ، حضرت را از آن كار باز دارند ، قبول نكرد و فرمود : « اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يَكْرَهُ مِنْ عَبْدِهِ اِذا كانَ مَعَ اَصْحابِهِ اَنْ يَنْفَرِدَ مِنْ بَيْنِهِمْ » ( 4 ) ، خداوند دوست ندارد در ميان چند نفري كه با هم هستند ، يكي امتياز داشته و كنار باشد .
در حديث مي خوانيم : مسافراني خدمت پيــامبر ( صلّي الله عليه و آله ) رسيدند و از همسفر خود كه دائماً مشغول ذكر و دعا بود ، ستايش كردند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ محجة البيضاء جلد 4 صفحه 74 .
2 ـ « قالَ النَّبِيُّ ( ص ) حَقٌ عَلَي الْمُسْلِمِ اِذا سَفَر أنْ يُعَلِّمَ اِخْوانَهُ وَحَقٌ عَلي اِخْوانِهِ اِذا قَدِمَ اَنْ يَاْتُوهُ » . وافي جلد 2 .
3 ـ بحار جلد 76 صفحه 273 .
4 ـ بحار جلد 76 صفحه 273 .
|
صفحه 65 |
|
رسول خدا ( صلّي الله عليه و آله ) پرسيدند كارهاي او را چه كسي انجام داد ؟
گفتند : ما .
پيامبر عزيز ( صلّي الله عليه و آله ) فرمود : « كلّكم خير منه » ( 1 ) ، همه شما كه در سفر كار مي كرديد از او كه به جاي كار ، عبادت مي كرد ، بهتر هستيد .
شخصي به امام صادق ( عليه السلام ) گفت : همين كه به مكه رسيديم ، دوستانمان براي طواف حركت كردند و مرا براي نگهداري اثاثيه ، جا گذاشتند . امام فرمود : « اَنْتَ اَعْظَمُهُمْ اَجْراً » ( 2 ) . اجر و پاداش تو از آنان بيشتر است .
شخصي مي گويد : ما ، دو نفر همسفر بوديم كه وارد مدينه شديم ، من مريض شدم ولي دوستم به من بي اعتنايي كرد و براي زيارت و نماز رفت و مرا تنها گذاشت . من از بد رفاقتي دوستم به پدرش شكايت كردم ، اونيز ماجرا را به امام صادق ( عليه السلام ) خبر داد . امام ( عليه السلام ) پيام فرستاد كه « قُعُودُكَ عِنْدَهُ اَفْضَلُ مِنْ صَلوتكَ فِي الْمَسْجِدِ » ( 3 ) ، پرستاري و اُنس تو با مريض ، از نمازي كه در مسجد پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه و آله ) خواندي ، بهتر است .
هماهنگي با مسـافـران
شخصي مي گويد : ما يك گروه بيست نفري بوديم كه به حج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحار جلد 76 صفحه 274 .
2 ـ فروع كافي جلد 4 صفحه 545 .
3 ـ فروع كافي جلد 4 صفحه 545 .
|
صفحه 66 |
|
مي رفتيم ، هر چند فرسخي كه براي استراحت توقف مي كرديم ، گوسفندي از پول خودم خريده ، ذبح مي كردم و كباب تهيه نموده ، به همه دوستان مي دادم ، ولي همين كه امام از ماجرا خبردار شد ، اين عمل را تخطئه كرد و فرمود : چون ديگران از نظر مالي نمي توانند مانند تو اين چنين پذيرائي كنند ، قهراً در خود احساس ضعف و حقارت مي كنند و اين عمل ، پيش از آنكه روح سخاوت تو را شكوفا كند ، همراهانت را خوار مي سازد ( 1 )
در روايات پيشوايان معصوم ، مكرر سفارش شده است كه « رفيق سفر بايد از نظر مقام و مال هماهنگ تو باشد » و اگر او بيشتر از تو پول خرج كند و يا شخصيت و عنوان اجتماعي اش بيشتر باشد ، قهراً تو به يك موجود تابع و طفيلي و نيمه اسير درمي آئي .
امام باقر ( عليه السلام ) مي فرمايد : « اِذا صَحِبْتَ فَاصْحَبْ نَحْوَكَ وَلا تَصْحَبْ مَنْ يَكْفيكَ فَاِنّ ذلِكَ مَذَلّةٌ لِلْمُؤْمِنِ » ( 2 ) .
« با شخصي همانند خود دوستي كن و با كساني كه مخارج تو را مي دهند ، همراه نباش ؛ زيرا كه در اين عمل ، مؤمن خوار و طفيلي و اسيرگونه مي شود » .
و در روايت ديگر امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « اِصْحَبْ مِثْلَكَ » ، « با شخصي مثل خودت همراه باش » ( 3 )
در روايات سفر ، آدابي بيان شده است ؛ مانند « دعا » براي سفر ، « صدقه » هنگام مسافرت ، « سفارش به تقوا » هنگام خروج از منزل ، « شوخي سالم » با همسفران ، « مشورت » با آنان ، « احترام بزرگترها » ، و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحار جلد 99 صفحه 122 .
2 ـ بحار جلد 76 صفحه 268 .
3 ـ بحار جلد 76 صفحه 269 .
|
صفحه 67 |
|
« تسليم تصميمات دوستان » بودن جز در گناه ، « همكاري و دلسوزي » و « بخشش و ايثار » و « بازگو نكردن رنج ها » و مشكلات سفر پس از بازگشت ، بدرقه و استقبال از مسافر ، هديه آوردن مسافر ، تعيين مسؤول و مدير در مسير راه ، مراعات كردن حال كساني كه مريض مي شوند ، برداشتن وسائل لازم از قبيل لباس ، اسلحه ، سوزن ، نخ ، مسواك ، ظرف آب و يك سري ادويه و چاقو و سعي در رسيدن به منزل قبل از غروب و اينكه افراد در مسير راه ، آن قدر از هم دور نشوند كه همديگر را نبينند و . . . كه از نقل روايات آنها صرف نظر مي كنيم ( 1 )
مخارج سـفر حج
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « دِرْهَمٌ فِي الْحَجِّ اَفْضَلُ مِنْ اَلْفَيْ اَلْف في ما سِوي ذلِكَ مِنْ سَبيلِ اللّهِ » ( 2 ) ، مصرف يك درهم در راه حج ، از دو ميليون درهم در غير حج بهتر است ( گرچه مصرفهاي ديگر هم در راه خدا باشد ) .
از بعضي روايات استفاده مي شود كه در حج ، لازم نيست از جهت مصرف خيلي دقيق باشيد ، كمي ريخت و پاش مانعي ندارد . « يُبْغِضُ الاِْسْرافَ اِلاّ فِي الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ » ( 3 ) ، چيزي كه در راه حج و جهاد صرف شود ، در قيامت مورد سؤال قرار نمي گيرد ( 4 )
امام سجاد ( عليه السلام ) ، هنگام سفر حج بهترين نوع زاد و توشه را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ روايات در جلد 76 بحار موجود است .
2 ـ بحار جلد 99 صفحه 8 و تهذيب جلد 5 صفحه 22 .
3 ـ وسائل جلد 8 صفحه 106 .
4 ـ كُلُّ نَعيم مَسْئولٌ عَنْهُ صاحبه اِلاّ ما كانَ في غَزْو اَوْ حَجٍّ . وسائل جلد 8 صفحه 70 .
|
صفحه 68 |
|
برمي داشت ( 1 ) و از شرافت انسان ، آن است كه زاد و توشه خود را از بهترين چيزها انتخاب كند ( 2 )
خدمت به خانواده حجاج
امام سجاد ( عليه السلام ) فرمود : « مَنْ خَلَّفَ حاجاً في اَهْلِهِ وَمالِهِ كانَ لَهُ كَاَجْرِهِ » ( 3 ) .
« كسي كه سرپرستي اولاد و اموال زائر خانه خدا را به عهده گيرد ، ( تا حاجي با خيال آرام در اين سفر مقدس ، مراسم را انجام دهد ) خداوند به او پاداش حج مرحمت مي فرمايد » .
كم كم حركت مي كنيم
به سوي خانه خدا حركت مي كنيم ، خانه اي كه امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) بيست مرتيه پياده رفته است ( 4 ) امام سجاد ( عليه السلام ) نيز رفته است ( 5 ) خانه اي كه به فرموده امام صادق ( عليه السلام ) در طول سال به فكر آماده شدن براي آن باشيد ، براي اينكه مخارج حج براي شما سنگين نباشد هرگاه در طول سال درآمدي پيدا كرديد ، مقداري از آن را براي اين سفر پس انداز نماييد ، زيرا ممكن است مخارج سنگين حج ، شما را از رفتن به سوي آن دلسرد كند ( 6 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وافي جلد 2 آداب السفر صفحه 63 .
2 ـ وافي جلد 2 آداب السفر صفحه 63 .
3 ـ سفينة البحار ( حج ) .
4 ـ تهذيب جلد 5 صفحه 12 ـ وسائل جلد 8 صفحه 55 .
5 ـ وسائل جلد 8 صفحه 56 .
6 ـ فروع كافي جلد 4 صفحه 280 « لَوْ أنَّ اَحَدَ كُمْ اِذا رَبِحَ اَخَذَ مِنْهُ الشَّيء فَعَزَّلَهُ فَقالَ هذا ر طلِلْحَجِّ . . . » .
|
صفحه 69 |
|
مي رويم تا نداي حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) را ( كه به فرمان خداوند ، بعد از اتمام ساختمان كعبه ، با صداي بلند به زيارت آن دعوت كرد ) پاسخ دهيم . حج ، از خود گسستن و به خدا پيوستن است . مي رويم تا از خود بيرون رويم و سفر به سوي خدا كنيم ( اَلْحَجُّ وِفادَةٌ اِلَي اللّهِ ) ، گويا از گناهان خود به سوي خدا فرار مي كنيم ، زيرا در تفسير آيه : « فَفِرُّوا اِلَي اللّهِ » ( 1 ) مي خوانيم : مراد از « فرار » ، رفتن به حج است . مي رويم تا پاي خود را جاي پاي انبيا بگذاريم .
وقتي از خانه خارج مي شويم . . .
در روايات مي خوانيم : هنگام بيرون آمدن از خانه ، همسر و فرزندان خود را به تقوا سفارش كنيد . اين سفري است كه خود با پاي خود بيرون مي رويم و يادي است از زماني كه ما را از خانه بيرون مي كنند و به خانه « قبر » مي برند . حركت ، آغاز شده است ، گرچه ظاهر آن ، حركت بدن است ولي در حقيقت حركت روح است زيراكه سفر ، يك سفر معنوي است .
حج مي رويم ؛ يعني ، قصد مي كنيم ، زيرا كه « حج » به معناي « قصد » و آهنگ است ، توجه به آن كه هدف ما بزرگداشت اوست ( 2 ) قصد خانه خدا است ، و در حقيقت مقصود ، خدا است . رو به سوي « خانه او » ؛ يعني « خود او » . نزديك خانه مي شويم تا نزديك او شويم ، جسم ما دور خانه او مي چرخد تا شايد روحمان ، بر محور ذات او بگردد . به سوي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره ذاريات آيه .
2 ـ جواهر جلد 17 صفحه 219 .
|
صفحه 70 |
|
حج مي رويم ولي نه آنگونه كه سوي نماز يا روزه مي رويم . زيرا روكردن به نماز چند دقيقه است و روكردن به روزه چند ساعت ، اما در اينجا براي مدت طولاني رو مي كنيم ( 1 ) از علاقه هاست ، پرواز معنوي و تمرين براي لقاءالله است . در اينجا انسان همه را مي گذارد و به سوي خانه دوست مي رود ولي هنگام مردن همه را مي گذارد و به سوي خودِ دوست مي رود .
سفر حج ، به سوي « بيت الله » است و سفر مرگ ، به سوي « لِقاءُالله » .
در سفر حج به سوي اولين خانه عبادت مي رود . ( اِنَّ اَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ ) ( 2 ) .
به سوي اولين نقطه زمين كه از زير آب پيدا شد ( 3 ) جايي كه هر كه رفت ، آمرزيده برگشت ( 4 )
مي رود تا با خدا بيعت كند ، تا با تاريخ وصلت كند ، تا از گناه هجرت كند ، تا از خود غفلت كند ، تا با خدا آشتي كند ، تا با مسلمانان جهان پيمان ببندد ، و تا نسبت به پيامبر و اهلبيت اعلام ميثاق و مودت نمايد .
مي رود تا شيطان را رمي كند ، همان شيطاني را كه آدم و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحار ج 99 صفحه 18 « قالَ الصّادِقُ ( ع ) اِنَّ الْحَجَّ اَفْضَلُ مِنَ الصَّلوةِ والصِّيامِ لاَنَّ الْمُصَلي اِنَّما يَشْتَغِلُ عَن اَهْلِهِ ساعَةً وَالصّائِمُ بَياضَ يَوْم وَانَّ الْحاجَّ . . . يُطيلُ غَيْبَتَهُ عَنْ اَهْلِهِ . . . »
2 ـ سوره آل عمران آيه 96 .
3 ـ اشاره به مسأله دحوالارض كه اولين نقطه اي كه از زير زمين بيرون آمد ، كعبه و كم كم قسمتهاي ديگر بود .
4 ـ طبق روايات متعددي كه قبلاً به آنها اشاره شد .
|
صفحه 71 |
|
ابراهيم ( عليهم السلام ) ، رمي نمودند ( 1 ) بايد شيطان رمي شود .
مي رود تا صحنه هاي ايثار را لمس كند . تا از هوسها و تمايلات دور باشد .
راستي اگر سنگهاي كعبه از ياقوت سرخ و زمرّد سبز بود ، همه به براي تماشاي زر و زيور آن مي رفتند ، اگر منطقه خوش آب و هوا بود ، عبادتگاه نبود ، بلكه عشرتكده مي شد و اين خود بيانگر آن است كه عبادت با تجمل سازگار نيست ، عبادت با هوس همراه نيست . قرب به خدا با خودبيني و خودخواهي و خودپرستي سازگار نمي باشد .
مي رود جائي كه حضرت موسي ( عليه السلام ) و اولياي خدا بارها پياده و گاهي پابرهنه مي رفتند ( 2 )
مي رود به جايي كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : اگر بتواني به جاي انواع غذاها ، نان و نمك بخوري و پول حج را ذخيره نمايي ، ارزش دارد ( 3 )
و بالأخره مي رود تا مي رسد به ميقات . . . حج ، پاسخ به دعوتنامه خدا و دعوت و نداي ابراهيم است .
يا رب ، تو خواندي ، آمديم * * * دل را ستاندي ، آمديم
عشق و ولاي كعبه را * * * بر دل نشاندي ، آمديم
يا رب زايران آمديم * * * با چشم گريان آمديم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ « اِنَ اَوَّلَ مَنْ رَمَي الجِمارَ آدَمُ ( ع ) ثُمَّ اِبْراهيمُ ( ع ) . من لايحضر جلد 2 .
2 ـ وافي جلد 2 صفحه 29 .
3 ـ وافي جلد 2 صفحه 50 .
|
صفحه 72 |
|
يا رب ندايت را زجان * * * لبيك گويان آمديم
جان را رسانديم ، آمديم * * * در خود نمانديم ، آمديم
دل را ز هر وابستگي * * * يكجا تكانديم ، آمديم ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شعر از : جواد محدّثي .
|
صفحه 73 |
|
اعمال حج
ميقات
به اين شوقي كه من در كعبه مقصود ، رو دارم * * * دلي از سنگ مي بايد كه گردد سنگ راه من
هنوز فرسخها به مكه باقي مانده است كه به زائران خانه خدا مي گويند : پياده شويد و لباس هاي خود را از تن بيرون كنيد . اينجا « ميقات » است از اينجا ديگر با آن قالب قبلي نبايد عبور كرد و اگر نمودي و عبور كردي ، بايد برگردي ، بايد قالب خود را عوض كني تا شايد قلب تو عوض شود . همه لباس هاي كوچك و بزرگ و حتي كفش و كلاهت را بيرون كن .
به حضرت موسي ( عليه السلام ) گفته شد : « فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ اِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُويً » ( 1 ) .
اي موسي ! تو در وادي قدس قرار گرفته اي ، پس كفش خود را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره طه آيه 12 .
|
صفحه 74 |
|
بيرون كن » ، ولي اينجا هنوز به وادي قدس نرسيده و هنوز فرسخها تا مكه راه مانده است ، بايد همه چيز خود را كنار گذاريم . وادي قدس اينجا « مكه » است كه فرسخها قبل از رسيدن بايد از پوست قبلي بيرون آييم .
در ميقات چه كنيم ؟
قصد و نيّت كن ، از غفلت بيرون بيا ، لباس احرام بپوش ، لباس سفيد ، ندوخته ، پاك و از مال حلال و بگو خدايا آمدم : « لَبَّيْكَ اَللّهُمَّ لَبَّيْكَ » .
تا انسان به حج نرود و به معاني و رفتار امامان در ميقات توجه نكند و تا خداوند لطف خود را شامل حالمان نگرداند ، روح كار ، عمق و رمز اين اعمال كشف نمي شود ، لباس احرام يعني لباسي كه در آن بسياري از چيزها را بر خود حرام مي كنيم ، همانگونه كه به جمله « الله اكبر » ، تمام اعمالي را كه سبب بطلان نماز است بر خود حرام مي نماييم . لباس احرام لباس وحدت است چون همه مردم از هر نژاد و هر زباني كه باشند ، هم شكل و همرنگ مي شوند . آري كسي كه مي خواهد وارد حريم حَرَم شود ، بايد مُحِرم شود ( 1 ) زمان مي گوييم ، كسي كه در انتظار مصلح است ، خود بايد صالح باشد .
لباس احرام ، احترام به حَرَم است .
لباس احرام ، رمز دوري از لهو و لعب و زر وزيور است ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ قالَ النَّبِيُّ ( ص ) وَجَبَ الاِْحْرامُ لِعِلَّة الْحَرَم . وسائل ج 9 صفحه 3 .
2 ـ قالَ الرِّضا ( عليه السلام ) : اِنَّما يَأمُرُوا بِالاِحْرامِ لِيَخْشَعُوا قَبْلَ دُخُولِهِمْ حَرَمَ اللّهِ . . . وَلِئلاّيَلْهُوا وَيَشْتَغلُوا بِشَيء مِنْ اُمُورِ الدُّنْيا وَزينَتِها وَلَذّاتِها وَيَكُونُوا جادّينَ فيماهُمْ فيهِ قاصِدينَ . . . مَعَ ما فيهِ مِنَ التَّعْظيمِ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ وَالتَّذَلُّل لاَنْفُسِهِمْ عِنْدَ قَصْدِهِمْ اِلَي اللّهِ وَوِفادَتِهِمْ اِلَيْهِ راجِياًثَوابَهُ راهِبينَ مِنْ عِقابِهِ . . . وسائل جلد 9 صفحه 3 .