بخش 1
پیشگفتار درس اوّل: رخصت حضور الف: یادآوریِ عظمتِ انسانِ آرمیده در زیارتگاه 16 ب: محاسبه نفس و تأمّل در خویشتن ج: آموختن ادب خانوادگی درس دوّم: فلسفه و نقش زیارت پیوند با پاکان قرب به خدا تحول و توبه ولایت خون، برائت شمشیر کلام آخر
2 |
ره توشه حج ( 2 )
تأليف: جمعي از نويسندگان
13 |
پيشگفتار
حج فريضه اي است مهم و داراي ويژگي ها و ابعاد گوناگون فردي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و... كه اگر حج گزاران به اين ابعاد توجّه كنند و با آگاهي و بصيرت در اين راه قدم بگذارند، به يقين دست آوردهاي فراواني براي آنها در پي خواهد بود.
از جمله اين دست آوردها، پالايش روح و پاك شدن از آلودگي هاي روحي و اخلاقي است كه زائرِ عارف با دستيابي به آن، مي تواند در مسير كمال انساني سير كند و خود را به خداوند نزديك سازد و در نتيجه بهشت و رضوان الهي را به عنوان پاداش دريافت نمايد.
ره آورد ديگر سفر حج آشنايي با تاريخ اسلام و اماكن و آثار اسلامي مكه و مدينه; يادگار پيامبر(صلي الله عليه وآله) و ائمّه معصومين(عليهم السلام) است، كه ميان ما و صدر اسلام پيوند برقرار مي كند.
دست آورد ديگر اين سفر، آشنايي با مسلمانان; از ملّيتها و اقوام گوناگوني است كه از راههاي دور و نزديك براي انجام اين فريضه الهي ـ سياسي به حج مي آيند و حاجي، در مسجدالحرام و مسجدالنبي و در كوچه و خيابان و در مشاعر با آنان روبرو مي شود، گفتگو مي كند، ارتباط عاطفي برقرار مي سازد، اخوّت و برادريِ اسلامي را به نمايش مي گذارد و...
اهدافي كه به آن اشارت رفت، به اندازه اي مهمّ و حساس است كه بايد از ماهها پيش از تشرّف حاجيان به حج، براي دستيابي به آن برنامه ريزي كرد; از يك سو معلومات لازم را به حاجيان منتقل كرد و از سوي ديگر آمادگي روحي و اخلاقي را در آنان به وجود آورد تا از فرصت به دست آمده، بهترين بهره برداري را بنمايند.
به راستي آيا انديشيده ايم كه اگر قرار بود تا با اعزام هزاران زائر ايراني به حج و يا عمره، پيام تشيع و انقلاب اسلامي را به ديگر ملّتهاي اسلامي برسانيم تا چه حد بايد هزينه مي كرديم و چه مقدار زمان و امكانات نياز داشت؟ خداوند، هم اينك بدون انجام هزينه هاي خاص، اين ظرفيت بالا را براي ما فراهم ساخته تا بتوانيم
14 |
پيام رسانان صادقي براي مكتب اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) و انقلاب خونبار اسلامي باشيم.
مجموعه اي كه در پيش ديد خود داريد، براي زمينه سازي جهت دستيابي به اهداف فوق تهيه گرديده است تا در گام اوّل روحانيون و معين هاي كاروان هاي حج بر آگاهي هاي خود در اين زمينه بيفزايند و آنگاه آن را به زائران حج و عمره منتقل نمايند.
سرمايه گذاري در اين زمينه ثمرات فراواني را به همراه خود خواهد داشت; زيرا همه ساله نزديك به 250 هزار نفر به حج و يا عمره مشرّف مي شوند و هر يك از آنان ساعتها وقت خود را در اختيار روحانيون محترم كاروانها قرار مي دهند و آماده شنيدن و استفاده از انديشه هاي نوراني اسلام عزيزند. اگر بتوان با يك برنامه ريزي صحيح و مطالعه شده، تحوّل روحي و اخلاقي در زائران ايجاد كرد و آنان را بيش از پيش با حقايق نوراني اسلام آشنا ساخت ـ در صورتي كه به طور ميانگين خانواده هر حاجي را چهار نفر در نظر بگيريم ـ همه ساله چيزي حدود يك ميليون نفر تحت پوشش آثار تربيتي و اخلاقي حج قرار مي گيرند و براي مقابله با تهاجم فرهنگي چه حربه اي بهتر و كارآمدتر از اين مي توان يافت؟!
بنابراين، از روحانيون و معين هاي محترم كاروانها انتظار داريم با مطالعه اين مجموعه و ساير كتب مفيد منتشر شده و با يك برنامه ريزي دقيق و منظّم، از آغاز تا پايان سفر، اطلاعات لازم را به زائران و حاجيان منتقل نمايند.
بديهي است هميشه كارهاي نخستين، با نارسايي ها و كمبودهايي روبروست كه پيشنهادها و انتقادها موجب كمال و رفع نقيصه از آن خواهد شد. اميد آنكه اين معاونت را با راهنمايي ها و پيشنهادها در ارائه هر چه بهتر و بيشتر خدمات فرهنگي ياري فرماييد.
در پايان لازم مي دانيم از تمامي محقّقان و علما و پژوهشگراني كه در تهيه و تنظيم اين مجموعه ما را ياري دادند و نيز همكاران خود در مركز تحقيقات حج، تشكّر و سپاسگزاري نموده، توفيق همگان را از خداوند متعال مسألت داريم.
معاونت آموزش و تحقيقات
بعثه مقام معظّم رهبري
15 |
درس اوّل:
رخصت حضور
عباس كوثري
" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ"(1)
هنگامي كه زائر به حريم كوي يار نزديك مي شود، التهاب و عشق و شور، سراسر وجودش را فرا مي گيرد. در آغاز رخصت حضور مي طلبد و در انتظار ديدار لحظه شماري مي كند; زيرا از قرآن آموخته است كه به خانه پيامبر(صلي الله عليه وآله) جز با رخصت گام ننهد. اين امر، كه در كتابهاي زيارتي با عنوان اذن دخول از آن ياد شده، با زمزمه هايي روح نواز همراه است و با اين جمله پايان مي پذيرد:
فَاْذَنْ لي يا مَوْلاي في الدّخول اَفْضَلَ ما اَذِنْتَ لاِحَد مِنْ أوْليائِكَ فَاِنْ لَمْ اَكُنْ أهلا لِذلِكَ فَاَنْتَ أهْلٌ لِذلِك .
پس رخصت ده اي مولاي من، تا به حريمت راه يابم; بهترين رخصتي كه به هر يك از دوستانت دادي. پس اگر من براي حضور نزد تو شايستگي ندارم، تو شايستگي اش را داري. (2)
عالم از ناله عشاق مبادا خالي *** كه خوش آهنگ و فرحبخش نوايي دارد(3)
رخصت حضور مبتني بر اصول تربيتي و اخلاقي است و در همه زيارتها جايگاهي ويژه و ممتاز دارد; چه در زيارت كعبه و چه در زيارات معصومان(عليهم السلام). پيش از ورود به مكه بايد احرام پوشيد و با آن، رخصت حضور يافت. امام رضا(عليه السلام) در فلسفه احرام مي فرمايد: دستور احرام براي اين است كه پيش از ورود به حرم و مركز امن الهي، دلها خاشع شوند و به دنيا و زينت و لذّات آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ احزاب: 33
2 ـ مصباح كفعمي، چاپ دوم، دارالكتب العلميه، ص 473
3 ـ ديوان حافظ.
16 |
نپردازند. (1)
مالك بن انس، فقيه مدينه، مي گويد: سالي در سفر حج همراه حضرت صادق(عليه السلام)بودم، همه مردم لبيك مي گفتند و مي گذشتند; ولي جعفربن محمد از گفتن لبيك باز ايستاده بود و هرگاه برآن مي شد كه لبيك بگويد، خاموش مي ماند. گفتم: اي پسر رسول خدا، چاره اي نيست، لبيك بگو. فرمود: بيم دارم لبيك را، به نشانه اجابت فرمانهاي الهي، بگويم; اما پاسخ دريافت كنم كه اجابت نكردي و فرمان نبردي. (2)
شب تار است و رهِ وادي ايمن در پيش *** آتش طور كجا، موعد ديدار كجاست(3)
رخصت حضور در زيارت معصومان(عليهم السلام) نيز حديثي شنيدني دارد كه روشنگر راز و فلسفه اين حضور است. در اين رخصت طلبي ها دست كم سه نكته بسيار مهم نهفته
است:
الف: يادآوريِ عظمتِ انسانِ آرميده در زيارتگاه
وقتي انسان، با توجه به فرمان الهي، در آستان معصوم(عليه السلام) قرار مي گيرد، جايگاه اين خانه رفيع را درمي يابد و با خود مي انديشد: اين كه در اين جايگاه آرميده، چه عظمتي دارد كه خالق انسانها فرمان داده است از وي رخصت بگيريم!
امام صادق(عليه السلام) فرمود: چون خواستي وارد حرم رسول گرامي شوي، از باب جبرئيل وارد شو. باب جبرئيل محلّي است كه فرشته وحي هنگام نزول، از آن حضرت رخصت مي گرفت و وارد مي شد.(4)
در اين نقطه زائر خود را در محل اتصال زمين و آسمان مي بيند و جهاني از بزرگي را در مي يابد.
زآتَش وادي ايمن نه منم خرّم و بس *** موسي اينجا به اميد قَبَسي مي آيد(5)
ب: محاسبه نفس و تأمّل در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل الشيعة، ج 9، ص 3
2 ـ بحارالانوار، ج 47، ص 16
3 ـ ديوان حافظ.
4 ـ بحارالانوار، ج 97، ص 147
5 ـ ديوان حافظ.
17 |
خويشتن
وقتي زائر كنار درگاه مي ايستد و رخصت باريافتن مي جويد، در دل نگران است; آيا براي حضور شايستگي دارد؟ آيا حضورش با سرزنش انسان بزرگي كه در اين آستان خفته، همراه خواهد بود؟ اينجاست كه مؤمنِ بيداردل به تأمل در خويش مي نشيند و خود را ارزيابي مي كند. معصومان در روزگار زندگي مادي خويش به برخي از افراد اجازه ورود نمي دادند. بي ترديد ورود اين گروه مايه تلخكامي و آزار معصومان(عليهم السلام) بود. دو واقعه زير نمونه هايي از عدم رخصت امام(عليه السلام) است:
1 ـ علي بن يقطين، كه سبب آزردگي خاطر ابراهيم ساربان شده بود، در مدينه مي خواست به حضور امام موسي بن جعفر(عليه السلام) برسد; ولي اجازه حضور نيافت. نگران شد و سبب را از حضرت پرسيد. امام(عليه السلام) فرمود: به اين خاطر كه برادرت ابراهيم را به مجلس خويش راه ندادي. آنگاه از او خواست در آغاز رضايتِ خاطرِ ابراهيم را فراهم كند. علي ابن يقطين چنين كرد و توانست توفيق ديدار حضرت را به دست آورد.(1)
2 ـ گروهي از ارادتمندان امام رضا(عليه السلام) چندين روز به قصد زيارت امام به
خانه اش آمدند; ولي رخصت ديدار نيافتند. سرانجام سبب محروميت از فيض زيارت
را جويا شدند. پاسخ نشان داد كه عنوان شيعه فراتر از شايستگيهاي آنان است!(2)و
امام به آنها يادآوري كرد كه تنها با صداقت و راستي مي توان بر آستان معصومان(عليهم السلام)راه يافت.
ج: آموختن ادب خانوادگي
زيارت مكتبي است جامع كه اصول اخلاق اجتماعي را در عمل به انسان
مي آموزد. رخصتِ حضور يكي از اين اصول است. قرآن كريم بر اين نكته تأكيد
ميورزد كه بايد پيش از ورود به خانه ديگران اجازه بگيريد. در آياتي از سوره نور
مي خوانيم:
اي اهل ايمان، داخل خانه هاي ديگران نشويد، مگر اينكه پيشتر با
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سفينة البحار، ج 2، ص 252
2 ـ همان، ج 1، ص 731
18 |
صاحبش انس گيريد و به اهل خانه سلام كنيد كه ورود با اجازه و سلام براي شما بهتر است، باشد كه به اين وسيله متذكر شويد; و اگر كسي را در خانه نيافتيد، وارد نشويد; مگر اينكه اجازه يابيد تا به سرقت متهم نگرديد و چون به خانه اي گام نهاديد و گفتند برگرديد، به زودي باز گرديد كه براي شما پاكيزه تر است و خدا از كردارتان آگاه است. (1)
آياتي ديگر از اين سوره، حتي به فرزندانِ نابالغ فرمان مي دهد كه در سه وقت براي ورود به اتاق خصوصيِ پدر و مادر اجازه بگيرند. سپس مي فرمايد:
و آنگاه كه اطفال شما بالغ شدند، بايد مانند ديگر بالغان، با اجازه وارد شوند. خدا آيات خود را بدين روشني بيان مي كند. او دانا و حكيم است. (2)
اين از حقوق اساسي خانواده است كه قرآن مؤمنان را بدان سفارش مي كند. زيارت، آموزشِ عمليِ اين قانون است. خداوند در زيارت از فرد مي خواهد بر درِ خانه بايستد، اجازه بگيرد و سرزده وارد نشود تا با اهميت اين قانون آشنا شود و بياموزد كه در اجتماع نيز بايد به آن پايبند باشد.
بدين ترتيب زيارت، خود مكتب است; مكتبي داراي متعالي ترين ارزشها كه اگر درست انجام گيرد، تحوّلي عظيم در انسانها پديد مي آورد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نور: 27 و 28
2 ـ همان: 59
19 |
درس دوّم:
فلسفه و نقش زيارت
جواد محدثي
امامان، اولياي خدا، انسانهاي والا، شهيدان و صدّيقان مثل آينه اند.
ائمّه، ملاك و معيارند، الگو واسوه اند.
ايستادن در برابر آيينه هاي فضيلت نما، رذيلت ها را هم خودبه خود مي نماياند و قرار گرفتن در مقابل آيينه هاي كمال، نقص ها را نشان مي دهد.
زيارت ، نوعي حضور در برابر آينه است.
زيارت، خود را به ميزان عرضه كردن و خود را به محك زدن و خود را با الگو و مدل سنجيدن است.
وقتي ما در برابر يك معصوم و امام شهيد قرار مي گيريم و در مزار پيشوايان دين، با شناخت و بصيرت حضور مي يابيم و مي دانيم كه اينان، كمال مجسّم و عينيّتِ فضيلت و جلوه اي از نور خدا و چشمه اي از فيض ربّ و تبلوري از ايمان و خلوص و عبوديّت و پاكي اند، عظمتِ آنان ما را متوجّه نقايصمان مي كند و پاكي آنان، ما را با آلودگي هايمان آشنا مي سازد.
معنويّت و روحانيّت آنان، ما را به ماديّت و دنياگراييمان واقف مي گرداند.
طاعتِ آنان، معصيت ما را آشكار، نورانيّت آنان، تيره جاني و تاريكدلي ما را روشن، صفاي آنان، غَلّ و غشّ ما را فاش، خداترسي آنان، هواپرستيِ ما را برملا و تعالي روح و رتبه والايشان، تنزّل مقام و پستي منزل ما را نمايان مي سازد.
زيارت ، زمينه ساز اين تقابل و تقارن و مقايسه و محاسبه است و تا اين سنجش انجام نگيرد، به كاستيهاي اخلاقي و ضعفهاي معنوي خود واقف نخواهيم شد. براي همين است كه زيارت را قرار گرفتن در برابر آينه مي دانيم.
امامان، كه انسانهاي برتر اند، شخصيّتي دارند كه حدّ و مرز تعالي انسان
20 |
را نشان مي دهند. انسان كامل بودن آنان، به ما نشان مي دهد كه تا كجا مي توان پر كشيد و طيران كرد و كمال يافت.
به زيارتِ اين اسوه ها رفتن، ما را به آن قلّه اي كه بايد برسيم، به آن حدّ و مرزي كه بايد قدم بگذاريم و به آن مرتبه اي كه بايد نايل شويم، راهنمايي مي كند. اولياي دين كه زيارتشان بر ما فرض و لازم است، بيان كننده حدّ و مرز سير صعودي انسانها در مسير پاكي و طهارت و كمالند.
در تعبيراتي كه در زيارتنامه ها آمده، اين نشان دادن حدّ و مرز را مي توان ديد. از امامان معصوم، با كلمات و عناويني ياد شده است كه در اين باب، بسيار راهگشاست.
مفاهيم و تعبيراتي همچون: آيه ، بيّنه ، حجّت ، گواه ، شهيد ، صراط ، راه ، نشانه ، راهنما ، منار ، امام ، در ، چراغ ، نور ، ستاره ، ماه ، خورشيد ، دليل ، پرچم ، علامت و... كه در متون زيارتي ديده مي شود، مبيّن اين نكته است.
پيوند با پاكان
در مسائل اخلاقي و تربيتي، پيوند با نيكان و رابطه با صالحان و آشنايي با خانواده هاي ريشه دار و صاحب كرامت و شرف، سازنده است، به همان شكل كه گسيختگي از تبار پاكان و بريدگي از ريشه هاي فرهنگي و اخلاقي، زمينه ساز فساد و گناه و بي مبالاتي و عدم تعهّد است.
زيارت، عاملي در جهت پيوند با صالحان، يا تقويت رابطه معنوي با وارستگان است، ايجاد رابطه (اگر نيست) و تحكيم پيوند (اگر هست).
زائري كه به ديدار وليّي از اولياي خدا مي رود،
يا بر مزار امامي از ائمّه يا پيامبري از انبيا حاضر مي شود،
يا بوسه بر آستان پاك پيشواي شهيدي مي زند و سلام مي دهد،
يا به ادب و احترام، در پيش روي مرقد معصومين و صالحان و صدّيقين و شهدا مي ايستد، به ياد گذشته فرهنگي و ميراث فكري و ريشه هاي معنوي خويش مي افتد و اهل صلاح و سداد مي شود. اين پيوندها و نسبتها و رابطه ها، انسان را در بستري از نيكي و عفاف و تعهّد قرار مي دهد. خويشاوندي ها، همه اش نَسَبي و
21 |
سَبَبي نيست.
زائر، مدّعي است كه به خاندان پيامبر عشق ميورزد، با آنان رابطه و آشنايي دارد، از آنان است، با آنان است، آنان را مي شناسد، با آنان هم ريشه و هم خانواده است. اهل يك مملكت و آبادي و خاك و خون اند. نشانه اين پيوند هم، همين زيارت است.
زيارت ، يادآور پيوندهاي معنوي و خويشاوندي فكري و فرهنگي يك مؤمن با اولياي خدا و پيشوايان ديني خود است.
در زيارتنامه ها، تداوم اين رابطه و تكرار اين ديدار و تقويت اين پيوند در دنيا و آخرت، جزوِ در خواستها مي باشد.
علاقه به ديدار مجدّد و پيمان با خدا و حجّت او براي زيارتي ديگر هم، در اصلاح نفس مؤثّر است.
قرب به خدا
اساس تربيت روحيِ مسلمان، ذكر خدا است و ريشه تباهيِ اخلاق، غفلت است و دوري و نسيان .
اگر ائمّه معصوم، مقرّب درگاه پروردگارند، به خاطر آن است كه عبوديّت خدا را در اوج متعالي اش دارند.
اگر اسوه و الگوي ما هستند، براي آن است كه در تقوا و طاعت خدا، سرآمد اهل روزگارند. زائري كه در مرقد پاكشان آستانه ادب مي بوسد و به تكريم و احترام مي پردازد، بايد به ياد خدا افتد; چرا كه ائمّه ، واسطه خالق و خلق اند، راهِ منتهي به خدايند، آينه حق نمايند، زيارتشان يادآور خداوند است.
وقتي توجّه به خدا، نقش تربيتي و سازنده و بازدارنده از گناه دارد، اين توجّه در كنار مزار اولياي خدا بيشتر و شديدتر است. پس زيارت بايد بازدارنده از گناه باشد; چرا كه در زيارتگاه ، به اداي احترامِ امامي مي ايستيم كه عظمت و قداستش را مديون بندگي خداست. مگر مي شود كسي مدّعي عشق و محبّت دوستان خدا باشد، ولي در راه و روش و زندگي و عمل، برخلاف رضا و خواستِ آنان گام بردارد.
زيارت معصومين و مزار ائمّه و قبور اولياي خدا و امامزادگان، جدا از ياد خدا و منفصل از معنويّت و روحانيّت نيست. زائر هم از اين رهگذر، غنچه فطرتش را شكوفا مي كند و با ياد خدا و توجّه به
22 |
معبود، دل را صفا مي بخشد.
نزديكي به خدا هم يكي ديگر از آثار سازندگيِ زيارت است.
زيارت ، چون پيوند و تجديد عهد با بندگان خالص خداوند است، زمينه كسب صفات شايسته و عامل رشد معنوي و در نتيجه تقرّب به خدا مي گردد. وقتي در زيارت، انسان ناقص در برابر انسان كامل قرار مي گيرد، انگيزه كمال يابي، او را متوجه خدا مي كند و مايه تقرّبش به حق تعالي مي گردد.
تقرّب به اولياي خدا، راهي است براي تقرّب به خداوند; چرا كه اينان، وسيله و صِراط و راهنما و مشعل هدايت اند. آشنايي و انس با اينان، زائر را با خداوند مأنوس و آشنا مي سازد. تا انسان نخواهد كه تقرّب بجويد، نزديك هم نمي شود. بايد تقرّب جست، تا به قُرب رسيد. به همين جهت، تعبيرِ اَتَقَرَّبُ در زيارتنامه ها زياد است و ديدار مرقد وليّ خدا، سبب نزديك شدن به خدا به حساب آمده است.
تحول و توبه
اگر در زيارت، تحوّل روحي پديد نيايد، چه سود؟!
اين تحوّل و انقلاب روحي و حال زائر، پس از زيارت، نشانه اثرپذيري از جذبه هاي معنوي است كه در مزار يك امام و در كنار مرقد يك پيشواي معصوم وجود دارد. اين انقلاب بايد خواسته يك زائر باشد.
آنكه از زيارت برمي گردد، بايد همراه با تحوّل و تغيير و توبه و انابت باشد. بايد فرق كرده باشد و گرنه از زيارت بهره اي نگرفته است. گنهكار، از محيطِ پاكِ زيارتگاه اثر مي پذيرد و در فضاي ديگري قرار مي گيرد. اين تحوّل چه بسا از دور فراهم نگردد. بايد بيايد، رنج سفر ببيند، پاي به راه نهد، با شوق و درد وادي ها را بپيمايد تا در كنار مرقد قرار گيرد و... آنگاه است كه اين حضور ، تأثيرِ تربيتي دارد.
در عتبات ائمّه حضور يافتن و به حساب خود رسيدن، به گذشته خويش و اعمال خود توجّه كردن و تصميم به پاكي و زندگي خوب گرفتن، از آثار ديگر زيارت است. زيارت، انسان را به خطاهايش متوجّه و معترف مي كند و
23 |
در راه او، بارقه اميد و مغفرت مي آفريند. زائر بايد خود را در چنين جايگاه و مقامي احساس كند.
مزار ائمّه، بهترين جا براي محاسبه نفس و رسيدگي به پرونده اعمال خويش است.
من كه هستم؟ چه كرده ام؟ به كجا آمده ام؟ به زيارت چه كسي شرفياب شده ام؟ چرا آمده ام؟ چه مي خواهم؟ چه آورده ام؟ با چه رويي حاجت بطلبم؟ با كدام عمل صالح، خود را اينجايي معرّفي كنم؟ گذشته ام چه بوده است؟ اكنون چه كاره ام؟ آيا گناهانم اجازه مي دهد كه چهره بر آستان اين مرقد بسايم؟ آيا قطرات اشكم، شايسته آن هست كه بر ضريح و رواق و خاك مرقد حجّت خدا بچكد؟ تا پاك نشوم كه نمي توانم چشم به پاكان بيفكنم! تا لايق نباشم كه نمي توانم مدعي دوستي و محبّت و ولايت باشم! پس بايد توبه كنم، عوض شوم، به بركت حضور در اين محضر، از آلودگي ها دست بشويم. اينجاست كه زيارت، عامل توبه و زمينه ساز گناه زدايي مي شود.
استغفار و توبه از گناهان و توجّه به خدا و اميد مغفرت، در زائر رسول الله لازم است. بدينگونه، زيارت عاملِ تزكيه نفس و خودسازي و تربيت است. وقتي كه زيارت ائمّه و پيوند با آنان در تطهير جانها و اصلاح اخلاق و تربيت نفوس مؤثّر است، اين خود نوعي هدايت و امامت و رهبري ائمّه را مي رساند. اين هم نوعي شفاعت است كه در همين دنيا اثرش روشن مي شود. مزارهاي معصومين، كانون هاي جاذبه دار براي كشش فطرتها و دلهاي مستعد به خير و صلاح است.
زيارت، عامل توجّه به خدا ، تقرّب به خدا ، تحوّل روحي و توبه و گناه زدايي است. اينهاست آثار تربيتي و نقش سازنده زيارت اولياي خدا، به شرط آنكه زائر، عارف باشد; عارف به حقّ ائمّه و مقام و شخصيتشان، عارف به وظيفه خود در مقابل امامان.
ولايت خون، برائت شمشير
در فقره هايي از زيارتنامه ها، روي تسليم قلب تأكيد شده است; يعني ابراز اين نكته كه دل، قلمرو فرمان آنان است و مي خواهد هر آنچه را كه آنان مي خواهند.
تذكّرها و يادآوري ها و اظهار موضع ها، براي كسي كه در راه است،
24 |
تقويت اراده و قوّت قلب مي آورد. عوامل تضعيف گر و فلج كننده و بازدارنده و وسوسه هاي دنياخواهانه همواره وجود دارند و احتياج به تقويت و الهام و رسيدن موجي از پس موج ديگر... ضروري است و كسي را هم كه چندان قاطع و استوار در راه نيست، به راه مي كشد و اين سويي مي سازد.
پيرو راه اهل بيت در مسأله دوستي و دشمني و حرب و سِلم بايد موضع دار باشد، نه بي خط و بي طرف و بي نظر...!
اين، خود دين و آيين است و مقتضاي زندگيِ مكتبي است.
كلام آخر
ديديم كه زيارت ، هم جنبه اعتقادي داشت، هم بُعد سياسي و اجتماعي و هم از سازندگي و تربيت برخوردار بود. با اين وصف، نه زيارت كهنه شدني است و نه از آثار تربيتي و جنبه هاي سازندگيِ آن كم مي شود.
زائر ، هر كه باشد و زيارت هرگاه كه انجـام شود و مزار در هر جا و هر سرزمين كه باشد، كانوني براي رشد معنويّات و زمينه اي براي رشد ارزشهـاي الهـي در انسانهاسـت.
چه زيارتِ خانه خدا باشد، چه زيارت مرقد رسول الله . چه زيارت قبور اولياي دين و مدفونين مظلوم بقيع باشد و چه شهداي اُحد و مدفونينِ قبرستان ابوطالب و به خاك آرميدگان در زيارتگاههاي مختلف دور و نزديك، مشهور و گمنام، اينها همه، دل و جان را روشن ساخته و اميد مي بخشد. حتي زيارت قبور مؤمنان و صالحان نيز انسان را به ياد آخرت و صلاح مي اندازد و ياد خدا را در دلها بيدار مي سازد.
از قبور اولياءالله، نورِ معرفت و هدايت مي درخشد.
مكانهاي مقدّس و مذهبي، انسان را به خدا نزديك مي كند و حالت خضوع و خشوع و آرامش ايجاد كرده، روح را سرشار از خلوص، دل را پر از اميد، جان را لبريز از صفا و عشق مي نمايد.
نبايد زيارت، تنها يك عمل تكراري و بي روح باشد. زائر، نبايد به ظواهر و شكلها و ساختمانها و در و ديوار و نور و رواق بنگرد و از عظمتِ معنويّتِ معصوميني كه در اين زيارتگاهها آرميده اند، غافل شود.
25 |
زيارتگاهها، بايد محيطي پاك، معنوي، يادآور صداقت و كمال، بازدارنده از گناهها و رذايل و زنده كننده ارزشهاي اسلامي باشد.
اينجاست كه انسان از راه زيارت، به خدا نزديك مي شود; چرا كه با نيّتي خالص وليّ خدا را زيارت كرده است.
زمينه ساز اين قرب، معرفت است.
هر چه ميزان خداشناسي، پيغمبرشناسي و ولي شناسيِ ما بيشتر باشد، به همان اندازه، نصيب ما از بركات اين قبور نوراني و مزارهاي متبرّك بيشتر خواهد شد.
اميد آنكه زيارتهايمان، خالص و معنوي باشد.
حجّمان، قبول درگاه خداوند قرار گيرد.
و توفيق زندگي به گونه اي خداپسندانه ، در طول عمر، شامل ما گردد.
درس سوّم:
رفتار صحيح اسلامي در حج
اجتماع كنندگان در حج، تركيبي هستند از مسلمانان جهان، با ملّيت ها و مذاهب گوناگون، كه هر چند در اصول و مباديِ دين داراي وحدت نظرند، اما در مسائل فرعي و آداب و سنن، موارد اختلافي دارند.
موارد اختلاف هر چند از ديد جامعه بزرگ اسلامي، مانع وحدت و همدلي امت نيست اما در اين ميان پاره اي فرقه هاي تندرو و متحجّر و خشگ و افراطي هستند كه مي كوشند اختلافات فرعي را به عامل تفرقه تبديل كنند و آن را دستمايه كينه امت نسبت به يكديگر سازند