بخش 4
محترم شمردن خون، مال و آبروی گواهیدهنده به رسالت کشتنِ دشنامدهنده پیامبر تعمیر قبر پیامبر نامگذاری به اسم پیامبر دوست داشتن عترت پیامبر نیازردن نوادگان پیامبر ن0ر انداختن به فرزندان و نوادگان پیامبر قرائت سوره محمد نماز پیامبر نماز در روضه شریف نماز مبعث نماز روز میلاد وداع با قبر پیامبر درس هشتم: ذکر خدا و زیارت اولیاءالله جایگاه ذکر الهی در تعالیم اسلام ذکر الهی در زیارت درس نهم: اولین مسجد آغاز هجرت ساخت مسجد رابطه پیامبر با مسجد قُبا فضیلت مسجد قبا 1 ـ چاه انگشتر 2 و 3 ـ مسجد فاطمه و علی درس دهم: مسجد النّبی دوره حاکمان عثمانی: توسعه در دوره سعودی: قسمتهای مختلف مسجدالنّبی * روضه شریفه: * ستونهای مسجد: * صفّه: * مقام جبرئیل: درهای نخستین مسجد: 1 ـ بابالرحمه: 2 ـ باب جبرئیل: 3 ـ باب السّلام: 4 ـ باب النّساء: منارههای مسجد:
76 |
ياد و نام حق، اظهار عشق و معرفت و ظهور زيبا و دل انگيز فلسفه حيات انساني است. ياد، فرع بر شناختي است كه انسان از محبوب خويش دارد:
من به سرچشمه خورشيد نه خود بردم راه *** ذرّه اي بودم و عشق تو مرا بالا برد(1)
زندگي بدون ياد و نام حق، نتيجه اي جز انهدام هويت انسان ندارد. قرآن كريم مي فرمايد: " وَ مَنْ اَعْرضَ عَنْ ذِكْري فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً..."(2) فلسفه عبادات نيز ريشه در همين نكته دارد. عبادت با ياد حق تعالي انسان را به هدف خلقت رهنمون مي سازد.
در قرآن كريم مي خوانيم: " وَاَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْري..."; نمازرابراي ياد من به پاي دار. (3) در آيه ديگر، پس از بيان بازدارنده بودن نماز از زشتي ها ومنكرات، مي فرمايد: " وَلَذِكرُ اللهِ
اَكْبَر"; ذكر الهي بزرگتر ]از هدف فوق [است. (4) اميرمؤمنان(عليه السلام) در باره ذكر حقيقي الهي مي فرمايد: خداوند سبحان ياد خويش را موجب جلاي دلها قرار داد. به ياري ذكر حق
ناشنوايي شان از ميان مي رود. نابينايي شان درمان مي پذيرد و پس از ستيزنده بودن رام مي شوند. خداوند، كه نعمتهايش گرانبهاست، همواره، بويژه در دورانهاي فترت كه پيامبران در ميان مردم حضور ندارند، بندگاني دارد كه در انديشه هاشان با آنان راز مي گويد و در حقيقتِ عقل هاشان با آن ها به گفتگو مي پردازد ... براي ياد خدا اهلي است كه به جاي دنيا آن را برگزيده اند و بازرگاني و خريد و فروش آنان را از اين امر باز نمي دارد. روزهاي زندگي را با ياد خدا مي گذرانند، غافلان را به خودداري محرمات فرا مي خوانند. همه را به داد و درستي برمي انگيزند و خود بدان عمل مي كنند. بدرفتاران را از كارهاي زشت بازمي دارند و آشكارا با آنان مي ستيزند. گويا دنيا را پشت سر گذاشته، به آخرت رفته اند; يا هنوز در دنيا هستند، ولي ماوراي آن را ديده، همه چيز را دريافته اند
1 ـ از اشعار علامه طباطبايي
2 ـ طه: 124
3 ـ همان: 14
4 ـ عنكبوت: 45
77 |
و به احوال نهان اهل برزخ پي برده اند.(1)
ذكر الهي در زيارت
در آداب زيارت رسول گرامي(صلي الله عليه وآله)مي خوانيم كه: چون خواستي داخل مسجد آن حضرت شوي، پاي راست را مقدّم دار و صد مرتبه الله اكبر بگو. سپس دو ركعت نماز تحيّت مسجد به جاي آور.(2)
در آداب زيارت اميرمؤمنان، علي(عليه السلام)چنين آمده است: در حالي كه زبانت به ذكر گوياست و الحمد للهِ و سبحان الله و لا اله الاّ الله را تكرار مي كني، به سوي حرم مطهر حركت كن. وقتي به خندق كوفه رسيدي، بايست و بگو: الله اكبر، الله اكبر، أهلَ الْكِبْرياء وَ المَجْد ... و چون گنبد و بارگاه حضرت را مشاهده كردي، بگو: الحمدللهِ عَلي ما اختصّني بِهِ مِنْ طيبِ الْمولدْ ... و چون به دروازه نجف رسيدي بگو: رسالت پيامبران و معصومان راهنمايي انسان ها به توحيد و ذات احديّت است.
الحمدللهِ الَّذي هَدانا لِهذا... سپس داخل شو و بگو: الحَمْدُللهِ الَّذِي اَدْخلني هذه الْبُقْعة الْمُباركة.... (3)
در زيارت امام حسين(عليه السلام) نيز مي خوانيم: پاكيزه ترين لباسهايت را بپوش، پس از آن سي بار الله اكبر بگو. سپس اين ذكر را بخوان الْحَمد للهِ الَّذِي قَصَدْتُ فَبَلَّغَني... آنگاه در حالي كه با وقار و آرامش راه مي روي و ذكر تكبير، كلمه توحيد، حمد الهي و صلوات بر زبان داري، بگو: الحمدُ للهِ الْواحد المتوحّد بالاُمور كلّها ... وقتي بر تلّ قرار گرفتي و روي به قبر ايستادي، سي بار الله اكبر بگو و اين دعا را بخوان: لا اِله اِلاّ الله في علمه منتهي علمه وَ لا اِله اِلاّ الله بعد علمه منتهي علمه ... لا اِله اِلاّ الله الحكيم، لا اِله اِلاّ الله العَليّ العظيم، لا اِله اِلاّ الله نُور السَّموات السَّبع و نُور الأرضين السبع.... (4)
در آداب زيارت حضرت معصومه(عليها السلام) مي خوانيم كه چون به قبر آن حضرت رسيدي، نزد سرش روي به قبله بايست. 34 بار الله اكبر و 33 مرتبه سبحان الله و 33 بار الحمدللهِ بگو.(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 213
2 ـ بحار، ج97، ص160
3 ـ همان، ص282
4 ـ همان، ج98، ص176
5 ـ همان، ج99، ص266
78 |
در زيارت جامعه كبيره، كه هر يك از ائمه را مي توان با آن زيارت كرد و تعليم امام هادي(عليه السلام) به موسي بن عبدالله نخعي است، حضرت مي فرمايد: چون به درگاه و آستان رسيدي، در حالي كه غسل كرده اي، بايست و شهادتين را بر زبان آور. چون داخل حرم شدي و قبر را ديدي، بايست و 33 بار الله اكبر بگو. پس اندكي با آرامش راه برو و گامها را كوتاه بگذار و بار ديگر 33 بار الله اكبر بگو. سپس به قبر مطهر نزديك شو و 40 مرتبه الله اكبر بر زبان آور تا صد بار تكبير تمام شود.(1)
راستي فلسفه و رمز اين اذكار الهي چيست؟ و اين همه تأكيد بر ذكر الهي در زيارت معصومان(عليهم السلام) چه پيامي دارد؟
مي توان گفت كه هدف از اين همه تأكيد بر ذكر الهي، دو مسأله مهم است:
الف ـ دوري از غلوّ و افراط در باره معصومان(عليهم السلام) . رسالت پيامبران و معصومان راهنمايي انسانها به توحيد و ذات احديّت است. از آنجا كه اين بزرگواران معجزات فراوان دارند و حتي پس از شهادتشان نيز بركات و انوار الهي از قبور آنان بر مشتاقان و محبّان پرتو مي افكند; بدين جهت زائر را همواره با ذكر خداوند عادت داده اند تا مردم مؤمن هدف را از ياد نبرند و آنان را بندگان خداوند بدانند; بندگان مخلصي كه با اجازه پروردگار بر انجام دادن معجزات توانايند.
ب ـ تبيين اين نكته كه معصومان اسوه و مقتداي يادكنندگان الهي اند و زائر بايد اين درس را به صورت عملي بياموزد. در زيارت جامعه مي خوانيم:
فَعظّمتم جلالَهُ وَ اكبَرتُمْ شأنه و مَجَّدتُم كَرَمَهُ و اَدَمْتُمْ ذِكْرَهُ .
شما جلال خدا را به عظمت ياد كرديد و شأن او را بزرگ شمرديد و لطف و كرمش را به بزرگي و مجد ستوديد و ذكر خدا را پيوسته برقرار داشتيد. (2)
اميد كه بتوانيم، با زيارت قبور معصومان(عليهم السلام)، دلهاي خويش را كانون ذكر حق و انديشه را آينه تعاليم انسان ساز اهل بيت(عليهم السلام) قرار دهيم و خود را مشمول دعاي مستجاب آن بزرگواران سازيم، كه اين زمزمه خلوت هاي انس ماست:
اي گل خوش نسيم من بلبل خويش را مسوز *** كز سر صدق مي كند شب همه شب دعاي تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ عيون اخبار الرضا، ج2، ص272
2 ـ بحارالانوار، ج99، ص129
79 |
دلق گداي عشق را گنج بود در آستين *** زود به سلطنت رسد هر كه بود گداي تو(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ديوان حافظ .
80 |
درس نهم:
اولين مسجد
سيّد محمود مدني بجستاني
مسجد قُبا كه اكنون در كنار شهر مدينه قامت زيبا و رساي گلدسته هايش سر بر آسمان لاجوردي مي سايد و هر لحظه، بويژه در ايام حج، پذيراي هزاران مسلمان عاشقي است كه در آن حضور مي يابند و ياد و يادگار و عطر پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) را مي جويند، اولين مسجدي است كه در اسلام ساخته شد. مهندس اين مسجد جبرئيل امين(1) معمار آن خاتم النبيين(صلي الله عليه وآله) و كارگران آن افرادي چون علي(عليه السلام) و سلمان و مقداد بوده اند.
آغاز هجرت
پيامبر(صلي الله عليه وآله) دوران اوليه زندگي خويش و بخش اول روزگار بعثت را در مكه گذراند. در آخرين روزهاي اين دوران، از طرفي با مرگ ابوطالب و خديجه(عليها السلام) ماندن در مكه را نامناسب تشخيص داد و از سويي با پيشرفت اسلام در مدينه، زمينه حضور در آن ديار را مناسب ارزيابي كرد. پس در نيمه شبي غوغاخيز و هراس آفرين، علي(عليه السلام) را در بستر خويش خواباند و خود در راه هجرتي تاريخي گام نهاد.
آن حضرت در روز دوشنبه 12 ربيع الاول(2) در ميان فريادهاي شادي و شور و شوق بسيار مردمِ روستاي كوچكِ قُبا به قبا وارد شد و در خانه يكي از سران روستا(كلثوم بن هِدم) منزل گزيد و خانه يكي ديگر از سران روستا(سعدبن خيثمه) را محل ملاقات خويش قرار داد.
مردم مدينه، با اصرار فراوان از او خواستند به شهر مدينه، كه تا آن زمان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تاريخ المدينة المنوره، ج 1، ص 51، رهنماي حرمين شريفين، ج 5، ص 197
2 ـ بحارالانوار، ج 19، ص 104، تاريخ طبري، ج 2، ص104
81 |
يثرب ناميده مي شد، گام نهد; ولي او پاسخ داد: من در انتظار علي هستم و تا آمدن وي در اينجا مي مانم. توقف پيامبر به طول انجاميد و برخي، خسته از بلاتكليفي و انتظار، به رسول خدا(صلي الله عليه وآله) گفتند: به مدينه رويم، رسول خدا(صلي الله عليه وآله) ديگر بار همان پاسخ را تكرار كرد. آنان گفتند: شايد علي يك ماه ديگر نيايد! پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: نه به زودي مي آيد، ان شاء الله.(1)
سرانجام اين انتظار به پايان رسيد و علي(عليه السلام) پس از پرداخت قرض ها و بازگرداندن امانت هاي پيامبر، همراه با خانواده آن حضرت و برخي از زنان مسلمان وارد قُبا شد. رنج سفر او را آزرده و پاهايش را سخت مجروح ساخته بود. رسول الله(صلي الله عليه وآله) وي را در آغوش گرفت و آب دهان مباركش را به پاي وي ماليد بدين سان علي(عليه السلام) تا هنگام شهادت هرگز گرفتار درد پا نشد.
ساخت مسجد
رسول الله(صلي الله عليه وآله)، كه توقفش در دهكده قبا پانزده روز به درازا كشيد، تصميم گرفت براي فعاليت هاي عبادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي مسلمانان، پايگاهي به پا كند. بدين منظور مكان مسطح و وسيعي را، كه در كنار خانه كلثوم بن هِدم بود و از آن براي خشك كردن خرما استفاده مي شد، انتخاب كرد.
به گفته طبراني، رسول خدا به يارانش فرمود: نقشه اين مسجد از سوي خداوند است و اينك شتر من مأمور اين كار است. كسي بر شتر سوار شود و او را حركت دهد تا
محدوده مسجد را مشخص سازد. ابوبكر برخاست و بر شتر نشست، ولي هرچه تلاش كرد شتر حركت نكرد. به ناچار ابوبكر پياده شد. پس عمر برخاست تا اين مأموريت را انجام دهد، ولي تلاش او نيز بي ثمر بود و نتوانست شتر را حركت دهد. در اين هنگام، رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به علي فرمود: برخيز و برشتر بنشين، چون علي بر پشت شتر قرار گرفت، شتر راه افتاد، محدوده اي را دور زد و سپس به جاي نخست خويش بازگشت. بدينسان محدوده مسجد قبا مشخص شد و رسول خدا(صلي الله عليه وآله) قبله آن را به سمت بيت المقدس
1 ـ بحار الانوار، ج 19، ص 106
82 |
تعيين كرد.(1)
پيامبر براي ساخت اين مسجد بسيار تلاش كرد. زني به نام شموس بنت نعمان مي گويد: هنگام ساخت مسجد قبا، پيامبر(صلي الله عليه وآله) را مي ديدم كه سنگ هاي كوچك و بزرگ را برمي داشت تا آنجا كه سنگيني سنگ ها پشت مباركش را خم كرد. سپيدي خاك بر بدن مباركش نمايان بود. (گاه) مردي از صحابه مي آمد و مي گفت: اي فرستاده خدا، پدر و مادرم فدايت باد! سنگ و خاك را به من واگذار تا به جاي تو كار كنم. پيامبر مي فرمود: نه، تو نيز سنگ ديگري بردار. حضرت هماره در تلاش بود تا ساختمان مسجد پايان يافت.(2)
در روزهايي كه بناي خانه توحيد ساخته مي شد، عطر زمزمه هاي روح نواز صحابه، كه بيانگر بينش الهي آنان و عشق خدايي شان بود، فضا را آكنده مي ساخت و گاه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نيز با آنان هم نوا مي شد.
عبدالله بن رواحه، با آهنگي دل نواز مي خواند: افلح من يعالج المساجد ; آن كه در پي ساختن و پرداختن مساجد است رستگار است.
پيامبر(صلي الله عليه وآله) با همان آهنگ، آخرين قسمت شعرش را تكرار مي كرد و مي فرمود: مساجداً .
سپس عبدالله ادامه مي داد: و يقرأ القرآن فيه قائماً و قاعداً ; آنكه پيوسته نشسته و ايستاده در مسجد قرآن مي خواند.
پيامبر مي فرمود: و قاعداً .
آنگاه عبدالله مي خواند: ولا يبيت الليل عنه راقداً ; و شب را نيز هماره بيدار بوده، به خواب نمي گذراند.
پيامبر مي فرمود: راقداً .(3)
بدين سان ساخت اولين بناي توحيدي در اسلام، كه داراي 3 رديف ستون چوبي بود، با تلاش مسلمانان به پايان رسيد.
رابطه پيامبر با مسجد قُبا
پيامبر(صلي الله عليه وآله) پس از مدتي دهكده قبا را ترك كرد و به مدينه رفت ولي تا واپسين روزهاي زندگي هرگز رابطه خود را با اين مسجد قطع نكرد. هر شنبه پياده يا سواره به طرف مسجد قبا به راه مي افتاد و نماز را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان، ص 107
2 ـ معجم الكبير، ج 2، ص 246، ناسخ التواريخ، ج 1، ص33
3 ـ السيرة الحلبية، ج 2، ص 237، مدينه شناسي، ص 8
83 |
در آنجا مي گزارد.(1) طبق نقلي ديگر، روزهاي دوشنبه هر هفته در قبا نماز مي خواند(2) و نيز هر سال، صبحگاه هفدهم ماه مبارك رمضان به مسجد قبا مي شتافت.(3)
فضيلت مسجد قبا
درباره جايگاه معنوي اين مسجد همين بس كه قرآن كريم آن را مسجدي مي خواند كه: بر پايه تقوا بنا نهاده شده است.
" لَمَسْجِدُ أسِّسَ عَلي التَّقْوي مِنْ اَوَّلِ يَوْم اَحَقُّ اَنْ تقُومَ فيهِ".(4)
همانا مسجدي كه از اولين روز برمبناي تقوا پايه گذاري شده است، شايسته تر است كه تو در آن به نماز بايستي.
بسياري از مفسران، مراد از اين آيه را مسجد قبا دانسته اند; گروهي مسجد النبي(صلي الله عليه وآله)و برخي هر دو مسجد را مصداق و مراد اين آيه شمرده اند.(5)
امام صادق(عليه السلام) به معاوية بن عمار فرمود:
از حضور در مشاهد خودداري مكن و يكي از اين مشاهد مسجد قبا است; زيرا اين همان مسجدي است كه از اولين روز بر پايه تقوا بنا نهاده شده است.(6)
روايات متعددي از رسول الله(صلي الله عليه وآله) و ائمه معصومين(عليهم السلام) نقل شده است كه خواندن دو ركعت نماز در مسجد قبا را با انجام دادن يك عمره برابر مي داند.
ابن شبه مي گويد: رسول الله(صلي الله عليه وآله)فرمود: هركس در خانه خويش وضو گيرد و با نيتي خالص به مسجد قبا بيايد و در آن دو ركعت نماز گزارد، پاداش يك عمره خواهد داشت.(7)
امام صادق(عليه السلام) از رسول خدا نقل كرده است كه فرمود: هركس به مسجد من; يعني مسجد قبا درآيد و در آن دو ركعت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تاريخ المدينة المنورة، ج 1، ج 52
2 ـ تاريخ و آثار اسلامي مكه و مدينه، ص 193
3 ـ تاريخ المدينة المنورة، ج 1، ص 44، موسوعة العتبات، قسم المدينه ص 95
4 ـ تاريخ المدينة المنورة، ج 1، ص 45
5 ـ همان.
6 ـ سورة توبه آيه 108
7 ـ مجمع البيان، ج 3، ص 73، تفسير كبير فخر رازي، ج 16، ص 195
84 |
نماز بخواند، با پاداش يك عمره بر مي گردد.(1)
عقبة بن خالد از امام صادق(عليه السلام)پرسيد: مي خواهم به مساجد اطراف مدينه بروم، از كدامين مسجد شروع كنم؟ امام صادق(عليه السلام) فرمود: از مسجد قبا آغاز كن و در آن بسيار نماز بگزار; زيرا اولين مسجدي است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در اين منطقه در آن نماز گزارد.(2)
مكانهاي تاريخي مسجد قبا
در محل مسجد قبا سه مكان بسيار با اهميت ديگر بود كه متأسفانه، به بهانه توسعه مسجد! تخريب شد و از ميان رفت. اين مكان ها عبارتند از:
1 ـ چاه انگشتر
در محل مسجد قبا چاهي بود كه آب بسيار ناگوار و تلخي داشت. چون پيامبر(صلي الله عليه وآله) به آن محل آمد، مسلمانان گفتند: آب اين چاه بسيار ناگوار و تلخ است، لطف كنيد و آب دهان خويش را در آن بيفكنيد تا گوارا شود. حضرت مقداري از آن آب را در دهان خويش گرداند و دوباره به چاه باز گرداند و آب چاه بسيار گوارا و شيرين شد و تا سالياني كام زيارت كنندگان مسجد قبا را شيرين مي ساخت.(3)وقتي عثمان، در زمان خلافتش، خواست آب بنوشد، انگشتر رسول خدا كه در دستش بود در چاه فرو افتاد، براي به دست آوردن انگشتر، همه آب را از چاه بيرون آوردند ولي هر چه كوشيدند انگشتر پيدا نشد. از آن روز اين چاه را بئرالخاتم (چاه انگشتر) ناميدند.(4)
2 و 3 ـ مسجد فاطمه و علي(عليهما السلام)
در كنار مسجد قبا دو جايگاه به نامهاي مسجد علي و مسجد فاطمه(عليهما السلام)وجود داشت. گروهي اين مكانها را محل نماز آن بزرگواران، هنگام اقامت در قبا مي دانند. متأسفانه توسعه هاي اخير به از ميان رفتن اين مكانها انجاميده است.(5)
مسجد قبا در طول تاريخ، چندين بار توسعه يافت. ابتدا عثمان اين كار را انجام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بحار الانوار، ج 100، ص 214
2 ـ تاريخ المدينة المنورة، ج 1، ص 40
3 ـ بحار الانوار، ج 100، ص 215، روايت 9
4 ـ همان، ج 19، ص 120
5 ـ راهنماي حرمين شريفين، ج 5، ص 202
85 |
داد. پس از وي عمر بن عبدالعزيز و ديگر زمامداران در اين مسير گام برداشتند و ساختمان بسيار زيباي كنوني به وسيله حاكمان سعودي انجام يافته است.
به اميد روزي كه اين مساجد به جايگاه اساسي و اصلي خود; يعني آباداني معنوي و مادي بازگردند و پايگاههاي توحيد و وحدت شوند.
* * *
86 |
درس دهم:
مسجد النّبي(صلي الله عليه وآله)
رسول خدا(صلي الله عليه وآله) زماني كه وارد قبا شدند، مسجد قبا را بنا كردند، همچنين نخستين اقدام آن حضرت در مدينه منورّه بناي مسجد النبي(صلي الله عليه وآله) بود. چنين اقدامي نشانگر اهميت نقش مسجد در اسلام است.
شريف ترين مسجد پس از مسجدالحرام، مسجدالنبي است كه در مدينه منوره واقع است. رسول خدا(صلي الله عليه وآله)درباره نماز خواندن در اين مسجد فرمود:
صلاةٌ في مسجدي هذا خيرٌ مِنْ اَلْفِ صَلاة فيما سواهُ مِنَ الْمَساجِد اِلاّ الْمَسْجد الْحرام .
يك نماز در مسجد من، بهتر از هزار نماز در ديگر مساجد است، مگر در مسجدالحرام.
مسجد رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در آغاز، مساحتي حدود 2071 متر داشت كه با ديوارهاي خشتي و گِلي و پايه هايي از تنه درختان خرما بنا شده بود. سقف مسجد را نيز با شاخه هاي درخت خرما پوشانده بودند.
در سال هفتم هجرت، با گسترش اسلام و افزايش شمار مسلمانان، ضرورت توسعه
مسجد مطرح شد. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بر طول و عرض مسجد افزود تا آنكه مساحت آن به 2475 متر مربع رسيد. در اين توسعه، شكل مسجد به صورت مربع در آمد.
قبله مسجد نيز در سال دوم هجري از شمال به سمت جنوب تغيير كرد و از آن پس نماز نه به سوي بيت المقدس كه قبله يهود بود، بلكه به سوي مكه خوانده مي شد.
از بناهايي كه همزمان با ساختن مسجد احداث شد، دو حجره در ديواره شرقي مسجد بود، اين دو حجره براي سكونت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و همسرانش سوده و عايشه ساخته شد. بعدها بر تعداد
87 |
اين حجره ها افزوده گشت. هر يك از اصحاب نيز كه توانايي داشتند، حجره اي در كنار مسجد ساختند و دري از آن به مسجد گشودند و در وقت نماز از همان در وارد مي شدند.
در سال سوم هجرت پيامبر دستور داد اين درها، جز درِ خانه علي بن ابي طالب(عليه السلام)بسته شود.
با گسترش فتوحات اسلامي، جمعيت مسلمانان رو به فزوني نهاد و در اين ميان، مدينه به عنوان مركز خلافت، جمعيت بيشتري را به خود جذب مي كرد و از آن جا كه مساحت مسجد گنجايش مسلمانان را نداشت، لذا خلفا در صدد توسعه مسجد برمي آمدند كه اين توسعه در چند مرحله انجام و تا پايان دوره عباسيان و سلطه مغول ادامه يافت و مسجدالنّبي(صلي الله عليه وآله) تا مساحت 9000 متر مربع گسترش يافت.
دوره حاكمان عثماني:
در عهد امپراتوري عثماني (قرن دهم هجري قمري)، تحولاتي در بازسازي و توسعه مسجدالنّبي صورت گرفت. سلطان سليمان عثماني در سال 938 هـ .ق . در بازسازي مسجدالنّبي كوشش هايي صورت داد، امّا اقدام اساسي در سال 1265 هـ .ق . به دست سلطان عبدالحميد آغاز گرديد و در طيّ سيزده سال، مسجد به شكلي استوار و در عين حال زيبا بازسازي شد.
آنچه از آثار و اسامي امامان شيعه و خلفا و برخي صحابه بر كتيبه هاي مسجدالنّبي به چشم مي خورد، يادگاري است از امپراتوري عثماني كه ميان فِرَق اسلامي جمع كرده است. و جالب است كه نام امام زمان به صورت محمدالمهدي بر يكي از كتيبه ها بگونه اي نوشته شده كه كلمه حيّ از درون اين طرح جلوه گر است.
توسعه در دوره سعودي:
دولت عربستان نيز در چند مرحله به بازسازي و توسعه مسجدالنبي پرداخت و از سال 1373 هـ .ق . رسماً كار بازسازي و توسعه را آغاز كرد.
در مرحله اول اين بازسازي مساحت مسجد به 16327 متر مربع رسيد و بر ظرفيت آن در قسمت هاي شمالي، غربي و شرقي افزوده شد، چيزي در همين حدود
88 |
نيز در اطراف مسجد از خانه ها تخريب و در طرح توسعه مسجدالنبي قرار گرفت كه به هنگام ازدحام جمعيت مورد استفاده زائران قرار مي گيرد.
در مرحله دوّم كه از سال 1406 هـ .ق . آغاز شد، مسجد بار ديگر توسعه يافت و به مساحتي حدود 82000 متر مربع رسيد. علاوه بر آن، فضاي گسترده اي نيز در اطراف مسجد تسطيح شد تا نمازگزاران بتوانند در آن جا اقامه نماز كنند.
مجموع مساحت مسجد و اطراف آن، حدود 400500 متر مربع; يعني برابر كلّ مساحت مدينه عصر رسول خدا(صلي الله عليه وآله)است.
قسمتهاي مختلف مسجدالنّبي(صلي الله عليه وآله)
* روضه شريفه:
قسمتي از مسجدالنّبي كه در ناحيه جنوب شرقي (رو به سمت قبله) قرار دارد، به نام روضه مطهره شناخته مي شود، اين قسمت فضيلت زيادي دارد و در حديثي از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به عنوان باغي از باغ هاي بهشت معرفي شده است; (ما بَيْنَ بَيْتِي (قَبْري) وَ مِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّة).
روضه شريفه 32 متر است كه طول آن 22 متر و عرض آن 15 متر مي باشد. در محدوده روضه مطهره، سه مكان مقدس ديگر نيز وجود دارد كه عبارتند از:
1 ـ مرقد مطهر پيامبر(صلي الله عليه وآله) 2 ـ منبر 3 ـ محراب.
ـ مرقد مطهر رسول خدا(صلي الله عليه وآله)
يكي از بهترين نقاط مسجد، مدفن رسول خداست; پيامبري كه محبوب خدا و خلق بود و ميراث گرانبهاي اسلام، حاصل تلاش بيست و سه ساله آن حضرت است. در كنار شرقيِ مسجد رسول خدا(صلي الله عليه وآله) حجره هايي براي زندگي همسران خود ساخته بود كه تا نزديك نود سال پس از رحلت آن حضرت نيز سر پا بود. ابتدا حجره اي براي سوده، پس از آن براي عايشه و در امتداد آن، حجره اي براي حضرت فاطمه(عليها السلام) ساخته شد. مورّخان نوشته اند كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله)در حجره اي كه وفات يافت مدفون شد.
مرقد رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در زمان خليفه دوم، در اتاق كوچكي قرار داشت و تا
89 |
زمان توسعه مسجد در عهد وليد به همان شكل باقي بود، در آن زمان كه قسمت شرقي مسجد توسعه يافت مرقد مطهر نيز در مسجد قرار گرفت.
اكنون محدوده حجره طاهره، كه مرقد نيز داخل آن قرار دارد 240 متر (16 متر طول و 15 متر عرض) مساحت دارد كه ضريحي مطلاّ در اطراف آن كشيده شده است. در چهار گوشه حجره طاهره، چهار ستون مستحكم بنا شده كه گنبد سبزي بر روي آن قرار دارد. اين حجره داراي چند در است. درِ حجره فاطمه(عليها السلام)كه نشانه محلّ حجره آن حضرت است. درِ تهجّد در شمال حجره و درِ وفود يا باب الرحمه در جهت غرب و درِ توبه يا باب الرسول در جهت جنوب (قبله). در حجره طاهره محلّي به عنوان قبر فاطمه(عليها السلام)با بقعه كوچكي مشخص شده و در داخل ضريح جاي گرفته است. در قسمت جنوبي اين بقعه نيز محراب فاطمه(عليها السلام) قرار دارد.
ـ منبر:
يكي از مكان هاي مقدّس در مسجد، محل منبر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) است. در روايات آمده است كه پيامبر در آغاز با تكيه بر درخت خرما، به ايراد خطبه مي پرداخت، يكي از اصحاب پيشنهاد ساختن منبري داد تا رسول خدا روي آن بنشيند تا هم مردم او را ببينند و هم آن حضرت از ايستادن خسته نشود.
البته منبري كه در حال حاضر وجود دارد منبري است كه سلطان مراد عثماني در سال 998 هـ .ق . دستور ساخت و نصب آن را داد. اين منبر داراي دوازده پله است و يك اثر ارزشمند هنري است.
ـ محراب:
محراب در محلي ساخته شده است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در آنجا نماز مي گزارد و در اينكه محل نماز آن حضرت همين محراب فعلي است ترديدي نيست. زماني كه وليد دستور توسعه مسجد را داد و عمربن عبدالعزيز آن را اجرا كرد، بر جايگاه نماز رسول خدا محرابي ساخته شد.
محراب هاي ديگري نيز كه محل برخي خلفا بوده در مسجد ساخته شده است.
* ستون هاي مسجد:
90 |
سقف مسجد پيامبر(صلي الله عليه وآله) بر ستون هايي قرار داشت كه علاوه بر نگهداري سقف، مورد استفاده رسول خدا و اصحاب آن حضرت بود، از هر ستوني خاطره ويژه اي باقي مانده كه موجب تقدس آن شده است. هر بار كه مسجد بازسازي مي شد، محل اين ستون ها تغيير نمي كرد، جز اين كه ستون هاي قديمي جاي خود را به ستون هاي جديد مي داد. طبعاً با توسعه، ستون هاي جديدي نيز افزوده شد; به طوري كه اكنون نزديك به 706 ستون در مسجد وجود دارد.
ستون هايي كه در محل قديمي مسجد، در قسمت جنوبي آن قرار داشته، اكنون با رنگ سفيد از بقيه ستون ها مشخص شده و آن ها عبارتند از:
اسطوانة الحرس:
علي بن ابي طالب(عليه السلام) در كنار اين ستون مي ايستاد و از رسول خدا(صلي الله عليه وآله)محافظت مي كرد. اسطوانة الحرس را به نام مصلاّي علي نيز مي شناسند و اين ستون پيوند خاصي با آن امام همام داشته است.
اسطوانة التوبه:
ستون توبه يادآور خاطره تكان دهنده يكي از اصحاب رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به نام ابولُبابه است. وي مرتكب خطايي شد و خود را به ستون بست و توبه واقعي كرد. خداوند نيز توبه اش را پذيرفت و با دست مبارك رسول خدا ريسمان از گردن او گشوده شد. نماز خواندن و توبه در كنار اين ستون فضيلت دارد.
اسطوانة الوفود:
يكي از كارهاي روزانه رسول خدا ملاقات با سران قبايل بود. محل اين ملاقات ها كنار ستوني بود كه به اسطوانة الوفود معروف شد و اكنون نيز همين نام را دارد.
اسطوانة السرير:
نام محلي است كه رسول خدا ايام اعتكاف را در آنجا به سر مي برد و براي آن حضرت برگ هايي از درخت خرما پهن مي كردند تا استراحت كند.
اسطوانة المهاجرين:
علت انتخاب نام مهاجرين براي اين ستون، شايد اين بوده است كه مهاجران
91 |
معمولا در كنار اين ستون مي نشستند و با يكديگر سخن مي گفتند. اين ستون به نام عايشه نيز شناخته مي شود.
اسطوانة الحنانه:
رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در آغاز، بر تنه درخت خرمايي تكيه مي كرد و خطبه مي خواند. نوشته اند زماني كه براي آن حضرت منبر ساخته شد، از اين درخت ناله برخاست شبيه ناله شتر ماده اي كه از بچه خود جدا شود و از اين رو آن را ستون حنّانه ناميده اند. بيش از صد تن از اصحاب رسول خدا اين روايت را نقل كرده اند.
* صفّه:
صفه نام مكاني است كه گروهي از مهاجران مسلمان بي مسكن در سال هاي اوّليه هجرت، در آنجا سكونت داشتند. زميني كه به آنها اختصاص داده شده بود،
حدود 96 متر مساحت داشت و مسقّف بود و در ميان باب جبرئيل و باب النساء قرار داشت.
افرادي مانند بلال، ابوذر، مقداد، حذيفه و... از اصحاب صفّه بودند.
* مقام جبرئيل:
اين محل بدان جهت به مقام جبرئيل شناخته شد كه فرشته مقرّب الهي از آنجا بر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) وارد مي شد و به خدمت آن حضرت مي رسيد. اين محل اكنون داخل حجره شريفه قرار دارد و قابل دسترسي نيست.
درهاي نخستين مسجد:
1 ـ باب الرحمه:
اين در، در ديوار غربي مسجد قرار دارد. نامگذاري اين در به رحمت برگرفته از حديثي از رسول خداست كه به درخواست شخصي كه از اين در وارد شده بود، از خداوند طلب نزول باران كرد و پس از هفت روز نيز طبق درخواست همان شخص تقاضاي قطع باران گرديد، اين در را باب عاتكه نيز مي نامند.
2 ـ باب جبرئيل:
اين در، مدخل ورودي رسول خدا بود و در ديوار شرقي مسجد قرار دارد. در روايت آمده است: رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در مدخل اين در با جبرئيل ملاقات كرد و از
92 |
اين رو به باب جبرئيل نامگذاري شد.
3 ـ باب السّلام:
اين در نيز در ديوار غربي مسجد قرار دارد و از زمان بناي نخستينِ مسجد، وجود داشته است.
4 ـ باب النّساء:
يكي از درهاي مهم مسجد كه با توسعه مسجد در عهد خليفه دوم ايجاد شد، باب النّساء است كه هم اكنون نيز بدين نام شهرت دارد. اين در، اختصاص به رفت و آمد زنها به مسجد داشته است. در توسعه هاي بعدي ده ها درِ جديد به مسجد افزوده شد.
مناره هاي مسجد:
زماني كه وليد مسجد را توسعه داد چهار مناره بر چهار گوشه مسجدالنّبي ساخت. اين مناره ها در گذر زمان جاي خود را به مناره هاي بزرگتر و محكم تري داد و مناره هاي جديدي نيز براي مسجد ساخته شد.
چهار مناره اصلي مسجد عبارتند از: مناره هاي سليمانيه و مجيديه كه در دو سوي ضلع شمالي جاي گرفته و مناره هاي قايتباي و باب السلام كه در دو سوي ضلع جنوبي (قبله) قرار دارند.
در حال حاضر مناره هاي ديگري در توسعه اخير به مسجد افزوده شده است.
93 |
درس يازدهم:
آشنايي با بقيع
بقيع غرقد، گورستان مدينه منوّره است كه در زمان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بسياري از صحابه و پس از رحلت ايشان چهار تن از ائمه معصوم(عليهم السلام) و نيز تعدادي از بزرگان تابعين و سادات اهلبيت عصمت و طهارت در آن آرميده اند. از آن زمان تا كنون نيز هزاران نفر از دانشمندان، زاهدان و صلحا، كه در مدينه از دنيا رفته اند، در همين گورستان مدفون شده اند.
پيامبر(صلي الله عليه وآله) براي آرميدگان در اين قبرستان احترام ويژه اي قائل بود. يكي از موالي رسول خدا گويد: نيمه شبي پيامبر(صلي الله عليه وآله) مرا از خواب بيدار كرد و فرمود: من فرمان يافته ام تا براي مدفونين در بقيع طلب آمرزش كنم، همراه من بيا و من همراه آن حضرت حركت كردم، وقتي پيامبر در ميان قبور بقيع قرار گرفت: فَاسْتَغْفَرَ لاِهْلِهِ طَوِيلا ; مدتي طولاني براي مدفونين در آن، از خداوند طلب مغفرت و آمرزش كرد.
روش رسول خدا(صلي الله عليه وآله) اين بود كه از كنار قبرستان مي گذشت و مي فرمود: السلامُ عَلَيْكُم مِنْ دِيارِ قَوْم مُؤمنين و إنّا إنْ شاءاللهُ بِكُمْ لاحِقُون .
بسياري اوقات رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در قسمت پاياني شب، كنار قبرستان بقيع مي آمد و به دفن شدگان در آن درود مي فرستاد و برايشان طلب مغفرت مي كرد.
امّ قيس گويد: كنار رسول خدا در بقيع ايستاده بودم، آن حضرت به من فرمود: امّ قيس! از اين قبرها هفتاد هزار نفر برانگيخته شده، بدون حساب وارد بهشت مي شوند، چهره هاي آنان همچون قرص ماه مي درخشد.
علت آن كه بقيع را، بقيع الغرقد ناميده اند آن است كه نوعي درخت خاردار در اين گورستان مي روييده كه نامش غرقد بوده و از اين رو به بقيع غرقد معروف
94 |
شده است. برخي نيز گفته اند: بقيع غرقد نام زميني است كه نوعي درخت بلند توت آن را پوشانده باشد.
اين گورستان كه در قسمت شرقي مسجدالنّبي(صلي الله عليه وآله) قرار دارد، در دوره جاهلي اهميت چنداني نداشته، ليكن پس از هجرت رسول خدا به مدينه و دفن بسياري از چهره هاي سرشناس اسلامي در آن، از اهميت و قداست ويژه اي برخوردار گرديده است. رسول خدا(صلي الله عليه وآله)خود برخي شب ها تنها به بقيع مي آمد و در آن جا به راز و نياز با خدا مي پرداخت.
بقيع تا يكصد سال قبل، ديوار و حصاري نداشته، امّا هم اكنون با ديواري بلند محصور گشته و از گذشته تاكنون مسلمانان از هر فرقه و مذهب، پس از زيارت رسول خدا به اينجا آمده، اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه وآله) و ديگر آرميدگان در اين گورستان را زيارت مي كنند.
قبور ائمه معصوم(عليهم السلام) و تعداد ديگري از دفن شدگان در بقيع، داراي قبّه و سرپناه بوده اند، ليكن هم اكنون تخريب گرديده و اين قبرستان به صورت فضاي باز و ساده اي در آمده و تنها برخي از قبور با ديواره هاي كوتاه، مشخّص باقي مانده است.
دفن شدگان در بقيع
مقابل درِكنوني، كمي سمت راست، قبرهايِ مطهّر چهارامام معصوم(عليهم السلام)قراردارد:
1 ـ امام حسن بن علي(عليهما السلام)
امام مجتبي(عليه السلام) در نيمه رمضان سال سوّم هجرت، در مدينه زاده شد و از همان دوران كودكي به شدّت مورد علاقه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) قرار گرفت، پس از رحلت آن حضرت، در كنار پدر بزرگوارش اميرمؤمنان(عليه السلام) در جنگ هاي جمل، صفين و نهروان شركت جست و پس از شهادت پدر، به امامت منصوب و حدود شش ماه خلافت كرد تا اينكه معاويه جنگي را بر آن حضرت تحميل نمود، مردم نيز ايشان را تنها گذاشتند و سرانجام به تحريك معاوية بن ابوسفيان در سال 50 هـ .ق . توسط همسرش جعده دختر اشعث بن قيس، مسموم شد و به شهادت رسيد و در بقيع به خاك سپرده شد.
95 |
2 ـ امام زين العابدين علي بن الحسين(عليهما السلام)
امام سجاد(عليه السلام) در سال 38 هـ .ق . به دنيا آمد و در دوران امام حسن بن علي(عليهما السلام)و پدر بزرگوارش حسين بن علي(عليهما السلام) رشد يافت. در كربلا همراه پدر بود امّا به دليل بيماري نتوانست سلاح به دست گيرد و بجنگد، از اين رو، آن حضرت را با ديگر اسيران به شام بردند و از آن پس نزديك سي و چهار سال امامت داشت و سرانجام در سال 94 هـ .ق . به تحريك وليد بن عبدالملك مسموم گرديد و به شهادت رسيد و در كنار امام مجتبي(عليه السلام) در بقيع دفن گرديد. زهد و عبادت و كرم و بزرگواري آن حضرت زبان زد خاص و عام و دوست و دشمن بود.
3 ـ امام محمد بن علي بن الحسين(عليهم السلام)
امام باقر(عليه السلام) در سال 58 هـ .ق . به دنيا آمد و تا سال 94 هـ .ق . در كنار پدر بزرگوارش زندگي كرد. پس از شهادت پدر، رهبري را در دست گرفت و توانست شاگردان فراواني را تربيت كند و در نشر معارف اسلامي اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه وآله)گام هاي بلندي بر دارد. آن حضرت را باقرالعلوم يعني شكافنده دانش ها لقب داده اند. امام باقر(عليه السلام) در سال 114 و يا 117 هـ .ق . به تحريك هشام بن عبدالملك به شهادت رسيد و در كنار پدر بزرگوارش در بقيع به خاك سپرده شد.
4 ـ امام جعفر بن محمد الصادق(عليهما السلام)
آن حضرت در سال 80 يا 83 هـ .ق . به دنيا آمد و پس از شهادت پدر، رهبري پيروان اهل بيت(عليهم السلام) را بر عهده گرفت و در دوران حيات پربار خود، هزاران شاگرد را در رشته ها و علوم مختلف تربيت كرد. منصور، دوّمين خليفه عباسي بر آن حضرت به شدت سخت گرفت و سرانجام در 25 شوال 148 هـ .ق . به تحريك وي، آن حضرت مسموم گرديد و به شهادت رسيد و در بقيع، كنار جدّ و پدرش دفن شد.
در كنار قبور چهار امام، از اهل بيت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) دو قبر ديگر وجود دارد كه يكي از آنها قبر عباس بن عبدالمطلب، عموي پيامبر(صلي الله عليه وآله) و ديگري قبر فاطمه بنت اسد مادر امير مؤمنان علي(عليه السلام) است.
عباس بن عبدالمطلب
96 |
وي از شخصيت هاي بزرگ قريش و 2 يا 3 سال از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بزرگتر بود. در مكه از اظهار ايمان خودداري مي كرد، در سال دوّم با اكراه به همراه قريش در جنگ بدر شركت جست سپس به اسارت مسلمانان درآمد و با فديه آزاد شد و سرانجام در زمره بهترين ياران پيامبر(صلي الله عليه وآله) به شمار آمد. پس از رحلت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به امير مؤمنان علي بن ابي طالب(عليه السلام) وفادار ماند و در سال 33 هـ .ق . در مدينه درگذشت و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد.
فاطمه بنت اسد
او همسر ابوطالب و مادر علي(عليه السلام) و از نخستين بيعت كنندگان با رسول خدا(صلي الله عليه وآله)بود و در سرپرستي پيامبر سهم بسزايي داشت. وي از آن چنان قداستي برخوردار گرديد كه به درون كعبه راه يافت و فرزندش علي بن ابي طالب(عليه السلام) را در آن جا به دنيا آورد. در ماتم او رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به شدّت متأثر شد و بر جنازه اش نماز گزارد و در حالي كه بر وي مي گريست، در قبرش نهاد.
قبور فرزندان رسول خدا(صلي الله عليه وآله)
در قبرستان بقيع سه تن از دختران رسول الله(صلي الله عليه وآله) به نامهاي زينب، ام كلثوم و رقيّه و نيز ابراهيم فرزند پسر آن حضرت مدفون اند.
زيـنـب
بزرگترين دختر پيامبر(صلي الله عليه وآله) زينب بود كه از خديجه متولد شد و با ابوالعاص بن ربيع ازدواج كرد و در سال هشتم هـ .ق . بدرود حيات گفت.
ام كلثوم
او همسر عُتْبه بود، پس از آن در سال سوّم هجرت به عقد عثمان درآمد و در سال 9 هـ .ق . وفات يافت و در حالي كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) بر او مي گريست در بقيع به خاك سپرده شد.
رقــيـه
رقيه در مكّه به عقد عثمان در آمد، سپس به حبشه هجرت كرد، آنگاه از حبشه به مدينه آمد و سرانجام در سال دوّم هجرت بر اثر بيماري وفات يافت. برخي نيز وفات او را سال چهارم هجرت ذكر
97 |
كرده اند. پيامبر(صلي الله عليه وآله) دستور داد او را در بقيع به خاك سپردند.
ابراهيم
ابراهيم فرزند رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در سال 8 هـ .ق . در مدينه از مادرش ماريه قبطيّه متولد شد، پيامبر(صلي الله عليه وآله) به او علاقه بسيار داشت و عاطفه نشان مي داد ليكن سرانجام در سال دهم هجرت پس از يكسال و ده ماه از دار دنيا رفت و به دستور آن حضرت كنار قبر عثمان بن مظعون در بقيع به خاك سپرده شد.
محلّ ولادت او مشربه ام ابراهيم لقب گرفت كه هم اكنون از آثار ديدني مدينه به شمار مي آيد.
همسران رسول خدا(صلي الله عليه وآله)
همسران رسول خدا نيز، به جز خديجه كبري(عليها السلام)، همگي در بقيع مدفونند و اسامي آنان عبارت است از:
1 ـ ام سلمه:
وي از زمره نخستين گروندگان به اسلام بود و در سال 60 هـ .ق . بدرود حيات گفت و در بقيع به خاك سپرده شد.
2 ـ زينب بنت جحش:
وي ابتدا به عقد زيد بن حارثه درآمد، در سال پنجم هجري از وي جدا شد و با رسول خدا(صلي الله عليه وآله) ازدواج كرد و سرانجام در سال 20 هـ .ق . در سن پنجاه سالگي درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد.
3 ـ ماريه قبطيّه:
مادر ابراهيم پسر رسول خدا(صلي الله عليه وآله). است وي در سال 16 هـ .ق . در مدينه درگذشت و در بقيع دفن شد.
4 ـ زينب بنت خزيمه:
وي همسر يكي از صحابه رسول خدا بود كه پس از شهادت او به عقد پيامبر(صلي الله عليه وآله)درآمد و سرانجام در حالي كه بيش از سي سال نداشت در سال چهارم هجرت بدرود حيات گفت و در بقيع به خاك سپرده شد.
5 ـ عايشه دختر ابوبكر:
وي در سال چهارم بعثت به دنيا آمد و سه سال پس از مرگ خديجه، با رسول خدا(صلي الله عليه وآله) ازدواج كرد و در سال 57 يا
98 |
58 هـ .ق . درگذشت و در بقيع دفن شد.
6 ـ حفصه دختر عمر بن خطاب:
او 5 سال قبل از بعثت زاده شد، سپس با خنيس بن حذافه ازدواج كرد و پس از درگذشت او به عقد پيامبر درآمد. بنا به گفته واقدي وي در سال 45 هـ .ق . در مدينه از دار دنيا رفت و در بقيع دفن شد.
7 ـ امّ حبيبه دختر ابوسفيان:
ام حبيبه پس از مرگ همسرش، به عقد رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در آمد و در سال 42 يا 44 هـ .ق . در مدينه درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد.
8 ـ جُوَيْريه بنت حارث:
وي در سال 5 يا 6 هجري، پس از غزوه بني المصطلق به ازدواج رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در آمد و در سال 50 يا 56 هـ .ق . در مدينه وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد.
9 ـ صفيه:
اوهمسرابوعبيد سلام بن مشكم بودكه پس از جدا شدن ازوي، باپيامبر(صلي الله عليه وآله)ازدواج كرد. وي درسال 50 يا 52 هـ .ق . در مدينه وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد.
10 ـ سوده بنت زمعه
وي همسر سكران بن عمرو بود كه پس از وفات او به عقد رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در آمد. در سال 50 يا 54 هـ .ق . در مدينه وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد.
11 ـ ريحانه بنت زيد:
وي در سال ششم هجرت به عقد رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در آمد و پس از حجة الوداع درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد.
قبر عمه هاي پيامبر
1 ـ صفيه بنت عبدالمطلب:
وي همسر عوام بن خويلد و مادر زبير بود. در نبرد احد در زمره زناني بود كه به سوي احد آمد و بر شهادت حمزه مرثيه سرايي كرد. گويند او در جنگ خندق يك يهودي مهاجم را از پاي درآورد. سرانجام در سال 20 هـ .ق . در حالي كه 75 ساله بود بدرود حيات گفت و در بقيع به خاك سپرده شد.
99 |
2 ـ عاتكه بنت عبدالمطلب:
در برخي نقل ها آمده كه عاتكه پس از آمدن به مدينه، در اين شهر وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد. برخي نيز نوشته اند عاتكه اصلا به مدينه نيامده و در مكه رحلت كرده است.
قبور ديگر زنان بافضيلت
1 ـ ام البنين:
ام البنين دختر خِذام بن خالد بود كه به همسري علي بن ابي طالب(عليه السلام) در آمد و چهار پسر از آن حضرت به نامهاي: عباس، جعفر، عثمان و عبدالله به دنيا آورد كه همگي همراه با حسين بن علي(عليه السلام) در كربلا به شهادت رسيدند.
ام البنين سپس در مدينه وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد.
2 ـ حليمه سعديه:
وي مادر رضاعي پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود. پس از آن كه در مدينه بدورد حيات گفت، در بقيع دفن شد.
ديگر مدفونين در بقيع
1 ـ عقيل بن ابي طالب:
عقيل برادر اميرمؤمنان علي(عليه السلام) و بيست سال از آن حضرت بزرگتر بود و در راه گسترش اسلام فداكاريهاي بسياري از خود نشان داد، سپس در دوران پيري نابينا شد و قبل از واقعه حرّه درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد.
2 ـ عبدالله بن جعفر:
مادرش اسماء بنت عميس بود. وي به هنگام هجرتِ جعفر به حبشه، در آن جا به دنيا آمد. در جنگ موته پدر را از دست داد و در طول حيات رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و سپس همراه با اميرمؤمنان(عليه السلام) فداكاري هاي بسياري در راه گسترش اسلام از خود نشان داد. علي(عليه السلام)زينب كبري(عليها السلام) را به ازدواج او در آورد، فرزندش عون در كربلا به شهادت رسيد و دو فرزند ديگرش نيز به دست امويان در واقعه حرّه در مدينه به شهادت رسيدند. وي در سال 80 هجرت به سن 90 سالگي در مدينه در گذشت و در كنار عقيل در بقيع به خاك سپرده شد.
3 ـ محمد بن علي معروف به ابن حنفيه:
100 |
از شخصيت هاي معروف صدر اسلام و فرزند بزرگوار اميرمؤمنان(عليه السلام)است. در جنگ هاي آن حضرت با قاسطين و مارقين و ناكثين شركت داشت و در سال 80 هـ .ق . درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد.
4 ـ ابوسفيان بن حارث:
پسر عموي پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود و در سال 20 هجري در مدينه درگذشت و در بقيع دفن گرديد.
5 ـ اسماعيل بن جعفر:
فرزند امام صادق(عليه السلام) بود كه با اهل و عيال خود در منطقه عُريض بسر مي برد و سرانجام در دوران حيات پدر بزرگوارش در سال 143 هـ .ق . زندگي را بدرود گفت و در فاصله حدود 15 متري قبور ائمه، در بقيع به خاك سپرده شد. پس از احداث خيابان اباذر، قبر اسماعيل به داخل بقيع منتقل گرديد.
6 ـ عثمان بن مظعون:
از افاضل صحابه پيامبر و سيزدهمين فردي بود كه به رسول خدا(صلي الله عليه وآله) ايمان آورد. دوبار به حبشه هجرت كرد. در جنگ بدر شركت داشت و پس از بازگشت در بيست و دومين ماه هجرت درگذشت. او اولين فرد از مهاجرين بود كه در مدينه وفات يافت و در بقيع مدفون شد.
7 ـ اسعد بن زراه:
از بيعت كنندگان با پيامبر در عقبه و نخستين كسي بود كه به دستور رسول خدا(صلي الله عليه وآله)نماز جمعه را در مدينه اقامه كرد. در سال اول هجرت و در حالي كه هنوز بناي مسجدالنّبي به پايان نرسيده بود در گذشت.
رسول الله(صلي الله عليه وآله) بر نعش وي حاضر شد، غسلش داد، كفن پوشانيد و در حالي كه مي گريست او را در قبر نهاد و در بقيع دفن كرد.
8 ـ خُنَيس بن حُذافه:
از هجرت كنندگان به حبشه و از نخستين اسلام آورندگان بود. در اثر زخمي كه در جنگ بدر و يا احد برداشت، سر انجام به شهادت رسيد. پيامبر(صلي الله عليه وآله) بر جنازه اش نماز گزارد و او را كنار قبر عثمان بن مظعون در بقيع به خاك سپرد.