بخش 5
درس یازدهم: آشنایی با بقیع دفن شدگان در بقیع عباس بن عبدالمطلب فاطمه بنت اسد قبور فرزندان رسولخدا همسران رسولخدا قبر عمههای پیامبر قبور دیگر زنان بافضیلت دیگر مدفونین در بقیع بیت الأحزان درس دوازدهم: تاریخ حرم ائمه بقیع پیدایش اجمالی از تاریخ حرم ائمه بقیع 1 ـ مقبرههای خانوادگی در بقیع 2 ـ بقیع در پشت خانههای مدینه خانه عقیل یا آرامگاه خانوادگی قبر عموی پیامبر قبر امام مجتبی در خانه عقیل: قبور سه تن از ائمه اهل بیت در کنار قبر امام مجتبی چرا در داخل منزل؟! درِ خانه عقیل، جایگاه دعای رسولخدا استحباب و استجابت دعا در این جایگاه پاسخ سمهودی و توجیه او!
101 |
9 ـ سعد بن معاذ:
از قبيله اوس و از صحابه بزرگ پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود. در جنگ بدر پرچم داري اوسيان را برعهده داشت. در جنگ خندق مجروح و در آستانه شهادت قرار گرفت و سرانجام همزمان با غزوه بني قريظه از دار دنيا رفت. پيامبر(صلي الله عليه وآله) بر جنازه او نماز گزارد و او را در بقيع در نزديكي قبر فاطمه بنت اسد به خاك سپرد.
10 ـ عبدالله بن مسعود:
از اولين كساني است كه به رسول خدا(صلي الله عليه وآله) ايمان آورد، سپس در خواندن و آموختن قرآن به مرتبه والايي دسـت يافت و در جمـع آوري قرآن نيز نقش داشت. وي در سال 32 هـ .ق . بدرود حيـات گفـت و در كنار قبر عثمان بـن مظعـون در بقيـع به خاك سپرده شد.
11 ـ ابوسعيد خُدري:
از صحابه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بود، در جنگ احد شركت داشت و داراي دو خصلت علم و شجاعت بود. پس از رحلت پيـامبر(صلي الله عليه وآله) از راويـان مناقب اهل بيـت بود و در سال 64 يا 74 هـ .ق . در مدينه وفات يافت و در نزديكي قبر فاطمه بنت اسد به خاك سپرده شد.
12 ـ مقداد بن اسود:
از صحابه جليل القدر رسول خدا(صلي الله عليه وآله)و مورد علاقه آن حضرت بود و در سال 33 هـ .ق . در سن 70 سالگي در جُرُف، سه مايلي مدينه، درگذشت. جنازه اش را به مدينه حمل و در بقيع به خاك سپردند.
13 ـ ارقم ابن ابي ارقم:
از اولين گروندگان به اسلام بود و خانه اش در مكه مركز تبليغ و تعليم رسول خدا(صلي الله عليه وآله)گرديد. در بسياري از نبردها و حوادث صدر اسلام حضور داشت و سرانجام در سن 80 سالگي درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد.
14 ـ حكيم بن حزام:
پسر برادر حضرت خديجه بود كه در روز فتح مكه اسلام آورد و پس از 54 هـ .ق . در مدينه درگذشت.
15 ـ جابر بن عبدالله:
102 |
از صحابـي مشهور بود و در 19 غـزوه شركت داشـت و پس از 94 سـال، به سـال 90 هـ .ق . درگذشت.
16 ـ زيد بن ثابت:
از جمع آورندگان قرآن بود. در سال 45 يا 50 هـ .ق . وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد.
17 ـ سهل بن سعد ساعدي:
در سال 88 هـ .ق . پس از يكصد سال زندگي در مدينه درگذشت.
18 ـ مالك بن انس:
از ائمه چهارگانه اهل سنت و پيشواي مالكي ها بود كه در بين سالهاي 174 تا 179 هـ .ق . در مدينه وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد.
19 ـ نافع المدني:
از بزرگان تابعين بود كه در بين سال هاي 117 تا 120 هـ .ق . در مدينه درگذشت و در كنار قبر مالك بن انس در بقيع به خاك سپرده شد.
20 ـ نافع شيخ القرّاء:
يكي از قراء سبعه است كه حدود 70 سال براي مردم مدينه قرآن خواند. وي در سال 169 هـ .ق . در مدينه وفات نمود و در بقيع به خاك سپرده شد.
21 ـ اسامة بن زيد:
در سال 54 هـ .ق . در سن 57 سالگي در مدينه درگذشت.
22 ـ زيد بن سهل، ابوطلحه انصاري.
از صحابه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) است كه در سال 34 هـ .ق . و يا در سال چهلمِ وفات رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در مدينه درگذشت.
23 ـ شهداي حَرّه:
تعدادي از شهداي واقعه حره نيز كه به دستور يزيد و توسط مسلم بن عقبه و سربازان وي به شهادت رسيدند، در قبرستان بقيع مدفون اند.
برخي از چهره هاي سرشناس ديگر در اسلام، كه در بقيع به خاك سپرده شده اند; عبارتند از:
1 ـ عبدالرحمان بن عوف
2 ـ عثمان بن عفان
103 |
3 ـ سعد بن ابي وقاص
4 ـ ابوهريره
5 ـ صُهَيبِ بن سنان
6 ـ اسيد بن حضير
7 ـ حويطب بن عبدالعزّي
8 ـ ركانة بن عبد يزيد
9 ـ عبدالله بن سلام
10 ـ عبدالله بن عمرو
11 ـ ابوسلمة بن عبدالأسد
12 ـ عبدالله بن عتيك
13 ـ قتادة بن نعمان
14 ـ عمرو بن حزم
15 ـ مخرمة بن نوفل
16 ـ عبدالله بن اُنيس
17 ـ براء بن معرور
18 ـ جبير بن مطعم
19 ـ مِسْطح بن اُثاثه
20 ـ معاذ بن عَفْراء
21 ـ ابن عمر بن نفيل
22 ـ مالك ابن التّيهان
23 ـ ابوالسيد ساعدي
24 ـ محمد بن مسلمه
25 ـ عويم بن ساعده
26 ـ كعب بن عمر
بيت الأحزان
در قسمت شماليِ قبور ائمه بقيع، مكان كوچكي وجود داشته كه فاطمه زهرا(عليها السلام)پس از مرگ پدر، آن جا مي آمده و به شدت مي گريسته است. اين مكان به بيت الأحزان و يا مسجد فاطمه معروف بوده و تا اوايل سده اخير بنايي داشت كه مردم در آن جا زيارت خوانده و نماز مي گزاردند.
104 |
درس دوازدهم:
تاريخ حرم ائمه بقيع
محمّد صادق نجمي
پيدايش
حرم ائمه بقيع، كه در كتب تاريخ بعنوان مشهد و حرم اهل بيت معروف گرديده، در سمت غربي و منتهي اليه بقيع واقع شده است. در اين حرم مطهر، قبر چهارتن از ائمه اهل بيت; امام مجتبي، امام سجاد، امام باقر و امام صادق(عليهم السلام) در كنار هم و به فاصله 3 ـ 2 متري اين قبرها، قبر عباس، عموي گرامي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) قرار گرفته و در كنار آن نيز قبر ديگري است متعلق به فاطمه بنت اسد و به احتمال ضعيف متعلق به فاطمه دختر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) كه قبل از ويراني ساختمان اين حرم مطهر، همه اين قبور در زير يك گنبد قرار داشتند و داراي ضريح و صندوق زيبايي بودند.
درصدد آنيم كه سه موضوع را به صورت مستقل و جداگانه بررسي كنيم:
1 ـ تاريخ حرم ائمه بقيع.
2 ـ تاريخ ضريح ائمه بقيع.
3 ـ قبر فاطمه بنت اسد يا فاطمه دختر رسول خدا(صلي الله عليه وآله)
اجمالي از تاريخ حرم ائمه بقيع:
گرچه پس از گذشت قريب به يك قرن از تخريب حرم مطهر ائمه بقيع و از بين رفتن تمام آثار اين بناي باشكوه و معنوي، نمي توان همانند ساير ابنيه تاريخي و مذهبي، از آثار آن به عظمت و قدمتش پي برد و تاريخ ساختمان آن را به دست آورد، ولي آنچه از منابع مختلف به دست مي آيد، تا حدّي مي تواند ما را با تاريخ و چگونگي اين حرم شريف آشنا سازد و بيانگر وضع اين بناي فخيم و پرشكوه معنوي در طول تاريخ گردد.
اجمال تاريخ اين حرم مقدس اين است كه قبور ائمه بقيع(عليهم السلام) مانند ساير قبرها در محوطه مكشوف و بدون ديوار و
105 |
سقف نبوده; بلكه قبر آنان مانند تربت پاك رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و حضرت رضا(عليه السلام) از آغاز دفن اجساد مبارك و پيكر مطهرشان، در داخل خانه اي كه متعلّق به عقيل بوده، قرار داشته است و به مرور زمان اين خانه به ساختمان مناسب، به شكل مسجد تبديل گرديده، سپس در محل همان ساختمان بزرگترين و مرتفع ترين گنبد و بارگاه بنا شده است و در قرون متمادي داراي خادم و دربان و داراي ظريف ترين و گرانبهاترين ضريح و صندوق با زيباترين روپوش و داراي فرش و قنديل بوده و بالأخره در هشتم شوال سال 1344 هـ . ق . بهوسيله وهابيان منهدم گرديده است.
براي توضيح اين حقيقت تاريخي، توجه به دو مطلب را لازم مي دانيم:
1 ـ مقبره هاي خانوادگي در بقيع
از مجموع گفتار مورّخان چنين برداشت مي شود كه مردم مدينه كه قبلا اجساد درگذشتگان خود را در نقاط مختلف و در دو گورستان عمومي به نام گورستان بني حرام و بني سالم (1) و گاهي در داخل منازل خود دفن مي كردند، با رسميت يافتن بقيع به مناسبت دفن جسد عثمان بن مظعون(2) و ابراهيم فرزند رسول خدا(صلي الله عليه وآله)(3) به آنجا توجه نمودند و عده اي از صحابه و ياران رسول خدا(صلي الله عليه وآله)بتدريج خارها و ريشه درختان موجود در بقيع را قطع و آن بخش را بعنوان آرامگاه خصوصي، به خانواده خود اختصاص دادند و بعضي از اقوام و عشيره رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در داخل بعضي از منازل متصل به بقيع دفن گرديدند.
با اينكه وضع بقيع، با گذشت چهارده قرن، دگرگون شده و از قبور زيادي كه در اين آرامگاه تاريخي به افراد معروف از صحابه و شخصيت هاي اسلامي تعلّق داشت، بجز تعدادي محدود باقي نمانده است، ولي در عين حال همين تعداد از قبور نيز مي تواند مؤيد گفتار اين مورخان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سمهودي متوفاي 911 هـ . ق . در وفاءالوفا، ج 3، ص 888 مي گويد: اين دو گورستان با مرور زمان متروك و آثار آنها از بين رفته و ليكن سمت آنها در مدينه معلوم و مشخص است.
2 ـ وفات وي در دو سال و نيم از هجرت گذشته، واقع شده است.
3 ـ وفات وي در ذي حجه سال هشتم هجري واقع شده است.
106 |
و بيانگر نظم و ترتيب موجود در آن دوران باشد; زيرا گذشته از اينكه قبور همه اقوام رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در قسمت غربي بقيع واقع شده، هر گروه از آنان نيز به تناسب ارتباطشان با همديگر و انتسابشان به رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در يك نقطه معين و جايگاه مخصوص و در كنار هم دفن شده اند; مثلا قبور ائمه چهارگانه با قبر عباس و فاطمه بنت اسد در يك نقطه و در كنار هم و همه همسران رسول خدا(صلي الله عليه وآله)(1)در يك نقطه معين و در كنار هم و رقيه و امّ كلثوم دختران پيامبر در كنار هم و عمّه هاي آن حضرت با امّ البنين در كنار هم، كه مجموع اين بخش به نام مقابر بني هاشم معروف گرديده است; همانگونه كه ساير بخشهاي مختلف بقيع نيز به نامهاي خاصي ناميده شد; مانند روحاء و زوراء .(2)
و باز مي بينيم پس از گذشت بيش از نيم قرن از رسميت يافتن بقيع، تمام شهداي حرّه در يك نقطه از بقيع و در كنار هم به خاك سپرده شده اند.
2 ـ بقيع در پشت خانه هاي مدينه
مطلب دوّمي كه در اين بحث حايز اهميت است اين است كه طبق دلايل موجود
تاريخي، خانه ها و منازل مدينه تا بقيع امتداد داشته و بقيع پيش از آنكه به صورت آرامگاه عمومي درآيد و همانگونه كه در معرفي آن گفته شده است: شَرْقيها نَخْلٌ وَ غَرْبيها بُيوت (3) از طرف غرب در پشت منازل مدينه قرار داشت و كوچه هاي متعددي اين منازل را به همديگر وصل مي نمود و به محل بقيع منتهي مي گرديد كه بعضي از اين منازل به تدريج براي دفن افراد متشخص مورد استفاده قرار گرفته(4) و بعضي از آنها هم تخريب و به بقيع منضم گرديده است.(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بجز خديجه كه در مكه و ميمونه كه در سرف دفن شده اند.
2 ـ روحاء ; جايگاه انبساط و راحتي و زوراء ; محل توجه و زيارت را گويند. روحاء بخش مياني بقيع و محلي است كه قبر عثمان بن مظعون و ابراهيم فرزند رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در آن قرار گرفته و اين تسميه و تفأل از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بوده كه به هنگام دفن عثمان بن مظعون فرمود: هذه الروحاء . تاريخ المدينه، ج 1، ص 100
3 ـ اخبارالمدينه ج 1، ص 152. ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 889 ـ عمدة الأخبار في مدينة المختار، ص 151
4 ـ در صفحات آينده اين مطلب روشن خواهد شد.
5 ـ ابن نجار مي گويد: عمربن عبدالعزيز خانه اي را كه متعلق به زيدبن علي و خواهرش خديجه بود، به مبلغ هزار پانصد دينار خريداري و تخريب نمود و جزء بقيع قرار داد و مقبره خصوصي خاندان عمربن خطاب گرديد. اخبار المدينه، ص156
107 |
گرچه در صفحات آينده شاهد دلايل و قراين متعددي در اين زمينه خواهيم بود ولي به نظر مي رسد كه نقل چند دليل و شاهد تاريخي در اينجا ضروري است:
1 ـ در كتب تاريخي و مدينه شناسي، در معرفي روحاء كه به بخشي از بقيع اطلاق مي گرديد; چنين آمده است:
الرّوحاء اَلْمَقْبَرة الّتي وَسَطَ الْبَقيعِ يُحيطُ بِها طُرُقٌ مُطْرَقة (1)
روحاء مقبره اي است در بخش مياني بقيع كه راههاي متعددي آنجا را احاطه نموده است.
2 ـ و در بعضي از اين منابع چنين معرفي شده است:
اَلرّوحاء كُلُّ ما حاذَت اَلطريقَ مِنْ دارِ مُحَمَّدبْنِ زَيْد اِلي زاويَة دارِ عقيل اليَمانِيّة الشّرقِية .(2)
روحاء، آن بخش از بقيع است كه در محاذي راهي (كوچه اي) كه از خانه محمد بن زيد به زاويه شرقي خانه عقيل منتهي مي گردد، قرار گرفته است.
3 ـ گرچه مورّخان و مدينه شناسان اهل سنت همانند علماي شيعه، در محل دفن حضرت فاطمه(عليها السلام) اختلاف نظر دارند و ليكن همان نظرات مختلف نيز مؤيد اين واقعيت تاريخي و گوياي وجود خانه ها و كوچه هاي متعدد و سمت غربي بقيع مي باشد.
زيرا گاهي مي گويند: قَبرُ فاطمة بِنْتُ رَسولِ الله زاويَة دارِ عَقيل اليَمانِيّة الشارِعَةِ في البَقيع .(3)
و گاهي مي گويند: اِنّ قَبرَ فاطِمة وِجاهَ زقُاقَ نُبَيْه وَاِنّهُ اِلي دار عَقيل اَقْرَبُ .(4)
و در مورد ديگر مي گويند: اِنّ قَبْرَ فاطِمة حذْوَ زاويَةِ دارِ عَقيل مِمّا يَلي دار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تاريخ المدينه، ابن شبه، ج 1، ص 101
2 ـ تاريخ المدينه، ج 1، ص 101 ـ عمدة الأخبار في مدينة المختار، ص 52
3 ـ تاريخ المدينه، ج 1، ص 105 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 901
4 ـ همان.
108 |
نُبَيهْ (1)
و همچنين گفته شده است: اِنّ قَبْرَ فاطمة مَخرَجُ الزُّقاقِ اَلّذي بَيْنَ دارِ عَقيل وَ دارِ أبي نُبيْه (2)
اين تعبيرهاي مختلف و جملات صريح، بيانگر وجود منازل و كوچه هاي متعدد در كنار بقيع است; كوچه هايي كه خانه محمد بن زيد را به زاويه خانه عقيل متصل مي ساخت و كوچه اي كه در ميان خانه عقيل و نبيه قرار داشت و كوچه هايي كه به محل بقيع منتهي مي گرديد.
و خانه ها و منازلي كه متعلق به محمد بن زيد و عقيل بن ابي طالب و خانه ديگري متعلق به نبيه و ابن نبيه بوده و طبعاً منازلي متعلق به اشخاص ديگر كه نيازي به معرفي آنها نبوده است.
خانه عقيل يا آرامگاه خانوادگي:
جالب توجه است كه در ميان اين چند خانه، تنها خانه عقيل بن ابي طالب است كه داراي اهميت و خصوصيت ممتاز مي باشد و به طوري كه در صفحات آينده خواهيم ديد اين خانه است كه مورد توجه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و افراد سر شناس پس از آن حضرت بوده و
نيز همانگونه كه در تعبيرهاي قبلي ملاحظه كرديد، معرفي منازل ديگر در جهت معرفي خانه عقيل و در حول محور آن مي باشد.
اين اهميت و خصوصيت، از آنجا بوجود آمده است كه اين خانه گرچه از نظر ساختماني يك خانه مسكوني و منتسب به عقيل بن ابي طالب بوده، اما در عين حال به آرامگاه خصوصي و خانوادگي اقوام و فرزندان رسول خدا مبدل گرديده است و اولين كسي كه در داخل آن دفن شده، فاطمه بنت اسد(3) و به احتمال ضعيف، فاطمه دختر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و پس از آن عباس عموي پيامبر است و پس از آنها پيكر پاك و مطهر چهارتن از ائمه هدي(عليهم السلام) و فرزندان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در اين بيت به خاك سپرده شده اند و اين موضوع از مسلّمات تاريخ است و ديده نشده كه مورّخ و مدينه شناسي در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان.
2 ـ همان.
3 ـ وفات فاطمه بنت اسد در سال چهارم و بنا به قولي در سال ششم هجرت واقع شده است.
109 |
اصل اين مطلب شك و ترديد و يا نظر مخالفي داشته باشد، مگر در مورد قبر متعلق به فاطمه(عليها السلام) كه آيا منظور از وي فاطمه بنت اسد است و يا فاطمه دختر گرامي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) كه در بخش سوم اين مقاله مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
اينك بر مي گرديم به نمونه هايي از متن تاريخ و نص گفتار چند تن از مورخان:
قبر عموي پيامبر(صلي الله عليه وآله) و فاطمه بنت اسد در خانه عقيل:
1 ـ ابن شبّه (متوفاي 262 هـ .ق .) قديمي ترين مورخ و مدينه شناس مي گويد: دُفِنَ الْعَبّاسُ بنُ عَبْدِالْمُطَّلب عند قَبْرِ فاطمة بِنْت اَسَدِبْنِ هاشِم في اَوّلِ مَقابِر بَني هاشِم اَلّتي في دارِ عَقيل ;(1) عباس بن عبدالمطلب در اول مقابر بني هاشم و در داخل خانه عقيل، در كنار قبر فاطمه بنت اسد دفن شده است.
2 ـ 3 ـ جمله صريح را مورخ و مدينه شناس معروف، سمهودي(2) و مدينه شناس سوم احمدبن عبدالحميد(3) نيز در كتاب خود نقل نموده اند.
قبر امام مجتبي در خانه عقيل:
مورخ اخير (احمد بن عبدالحميد) پس از تصريح به اينكه قبر فاطمه و عباس در داخل خانه عقيل قرار گرفته است، مي گويد: مؤيد اين حقيقت تاريخي، مطلبي است كه ابن حِبّان آورده است و آن اين كه پس از اقامه نماز به جنازه حسن بن علي(عليهما السلام) بدن او در بقيع و دركنار جدّه اش فاطمه بنت اسد دفن گرديد.(4)
و باز در تاريخ المدينه و منابع ديگر، آمده است كه حسن بن علي(عليهما السلام) به برادرش وصيت كرد كه بدن او را در كنار قبر جدش رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به خاك سپارد، سپس فرمود اگر بني اميّه مخالفت كنند در كنار مادرم فاطمه دفن كنيد و طبق وصيت آن حضرت در مقبره بني هاشم و در كنار قبر فاطمه به خاك سپرده شد. (فَدُفِنَ في الْمَقْبِرَةِ اِلي جَنْبِ فاطِمةِ).(5)
شيخ مفيد و طبرسي اين وصيت را چنين نقل نموده اند كه آن حضرت فرمود:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تاريخ المدينه، ج 1، ص 127
2 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 910
3 ـ عمدة الأخبار، ص 153
4 ـ عمدة الأخبار، ص 153
5 ـ تاريخ المدينه، ج 1، ص 111
110 |
ثُمّ رُدّني اِلي جَدّتي فاطِمة بِنْتِ اَسَدْ فَادْفِنّي هُناكَ .(1)
قبور سه تن از ائمه اهل بيت در كنار قبر امام مجتبي(عليه السلام):
ابن نجار (متوفاي 643 هـ .ق .) مي گويد: قبر عباس عموي پيامبر(صلي الله عليه وآله) و قبر حسن بن علي بن ابي طالب در زير يك قبه مرتفع و قديمي قرار گرفته است. سپس مي گويد: وَمَعَهُ في الْقَبْرِ اِبْنُ اَخيه عَلِيّ بْنِ الْحُسينِ زَيْنُ الْعابِدينَ واَبو جَعْفرْ مُحَمّدِبْنِ علي الباقرِ وَاِبْنُهُ جَعْفَر الصّادِق .(2)
و امام غزالي مي گويد: وَ يُسْتَحَبُّ اَنْ يَزُورَ قَبْرَ الحَسَن بْنِ عَليّ وَ فيه ايضاً قبرُ عليّ بْنِ الْحُسينِ وَ مُحَمّدبْنِ عَلي وَ جَعْفَربن مُحَمّد ـ رَضي الله عَنْهُم .(3)
مسعودي (م346 هـ .ق .) مورّخ معروف درباره امام سجاد(عليه السلام) مي گويد: وَ في سَنَةِ خَمْس وَ تِسْعينَ قُبِضَ عَلي بْنُ الْحُسِين وَ دُفِنَ في بَقيعِ الْغَرقَدِ مَعَ عَمِّهِ الحَسَن بْنِ عَليّ .(4)
و درباره وفات امام باقر(عليه السلام) مي گويد: وَ دُفِنَ بالْبَقيعِ مَعَ أَبيهِ عَليّ بْنِ الْحُسين .(5)
و در مورد وفات امام صادق(عليه السلام)مي گويد: تُوفّي اَبو عَبْدُاللهِ جَعْفَرُ بْن مُحَمّد سَنَة ثَمان وَ اَرْبَعينَ وَ مِأَةْ وَ دُفِنَ بِالْبَقيع مَعَ اَبيهِ وَ جَدِّهِ .(6)
نتيجه: هدف از نقل اين چند نمونه تاريخي، همانگونه كه اشاره گرديد، بيان اين نكته است كه بدن فاطمه و عباس در محوطه باز و بدون ديوار و سقف دفن نشده اند; بلكه از ابتدا در زير سقف و در داخل خانه اي كه به عقيل بن ابي طالب تعلق داشت به خاك سپرده شده اند و پس از اين دو بزرگوار، بدن پاك و مطهّر ائمه چهارگانه اهل بيت(عليهم السلام) نيز در كنار آن دو قبر و در همان خانه و در زير همان سقف دفن گرديده اند.
چرا در داخل منزل؟!
ممكن است اين پرسش در ذهن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ارشاد مفيد، ص 192 ـ اعلام الوري، ص 211
2 ـ اخبار مدينة الرسول، ص 153
3 ـ احياء العلوم، ج 1، ص 260
4 ـ مروج الذهب، ج 3، ص 169
5 ـ همان، ص 232
6 ـ همان، ص 297
111 |
بهوجود آيد كه با وجود بقيع، چرا پيكر عده اي از اقوام و فرزندان رسول خدا(صلي الله عليه وآله)در خارج اين آرامگاه عمومي و در داخل خانه عقيل دفن گرديده است و اگر اوّلين جسدي كه در اين خانه دفن شده است، متعلق به فاطمه بنت اسد باشد، چگونه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) شخصاً بدن او را بجاي داخل بقيع، در داخل منزل به خاك سپرده است؟!
پاسخ اين پرسش براي كساني كه با تاريخ مدينه آشنايي داشته باشند، واضح و روشن است; زيرا آن روز دفن شدن افراد متشخّص و مورد احترام، به جاي گورستان عمومي، در داخل منازل بود و توجه به آرامگاه هاي خصوصي بيش از آنچه كه امروز در دنيا مرسوم است، معمول ورايج بوده است. بعنوان مثال مي توان ازدفن شدن عبدالله پدرگرامي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در خانه ابن نابغه(1) و رافع بن مالك(2) در خانه آل نوفل كه پس از
شهادت وي در احد و انتقال جنازه اش به مدينه انجام گرفت و از سعدبن مالك(3)انصاري كه در كنار خانه بني قارط دفن گرديده است ياد نمود، و همچنين دفن شدن خليفه اوّل و دوّم در داخل بيت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و پيشنهاد امام مجتبي(عليه السلام) در اين راستا از همين نمونه ها است.
واساساً دفن شدن رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و حضرت زهرا(عليها السلام) در داخل بيت و حجره خويش، از نظر اجتماعي نه تنها يك مسأله تازه و بي سابقه نبوده، بلكه نسبت به شخصيت آن دو بزرگوار، يك عمل عادي و طبيعي به حساب مي آمد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ در مورد دفن عبدالله در آينده بحث مستقل خواهيم داشت.
2 ـ رافع بن مالك انصاري از شخصيتهاي بارز و از صحابه و ياران با وفاي رسول خدا(صلي الله عليه وآله)مي باشد او براي بيعت با رسول خدا به مكه مسافرت نموده و در بيعت عقبه اول و دوم حاضر گرديد و پس از فراگرفتن چند سوره از قرآن، به مدينه مراجعت و به دعوت اقوام و عشيره اش به اسلام مشغول شد و در دو جنگ مهم بدر و احد حضور داشت كه در جنگ احد به شهادت رسيد و جنازه اش به مدينه حمل و در خانه آل نوفل به خاك سپرده شد. ـ اسدالغابه، ج 2 ، ص 158 ـ اصابة، ج 1 ، ص499 ـ وفاءالوفا، ج3 ، ص941
3 ـ سعدبن مالك ساعدي (پدر سهل ساعدي) از صحابه و از انصار است. وي كه براي شركت در جنگ بدر آماده مي گرديد مريض شد و از دنيا رفت. جنازه اش را در كنار خانه بني قارط به خاك سپردند. رسول خدا او را عملا از شركت كنندگان در جنگ محسوب نمود و سهم وي را از غنائم جنگي به فرزندانش تحويل داد. اسدالغابه، ج 2، ص 289 ـ اصابه، ج 2، ص 34 ـ استيعاب، ج 2، ص 35
112 |
آنچه در مورد رسول خدا(صلي الله عليه وآله) تازگي داشت، گفتار امير مؤمنان(عليه السلام) بود كه: اِنَّ اللهَ لَمْ يقبض نبيّاً في مكان الاّ و ارتضاه لرمسه و إنّي دافنه في حُجْرَتِهِ الَّتي قبض فيها .(1) كه صحبت از دفن شدن در محل قبض روح رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بود، نه در داخل بيت و حجره بودن.
و در مورد حضرت زهرا، موضوع حساس، دفن شدن آن حضرت طبق وصيتش مخفيانه و شبانه و بدون اطلاع سران قوم بوده، نه دفن شدن در داخل حجره (و تولّي امير
المؤمنين(عليه السلام) غسلَها في جوفِ اللّيلِ و دَفنها سرّاً بوصيّتِهِ مِنْها في ذلك).(2)
درِ خانه عقيل، جايگاه دعاي رسول خدا(صلي الله عليه وآله):
در كتب حديث و تاريخ، روايات متعددي آمده است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در اوقات مختلف، در كنار بقيع مي ايستاد و در آنجا به مناجات مي پرداخت و بر اهل بقيع دعا مي كرد و از خداوند متعال براي آنان استغفار و استرحام مي نمود و گاهي نيمه هاي شب براي همين مقصود، رختخواب خويش را ترك و به سوي بقيع حركت مي نمود.
در ارتباط با اين مطلب و راجع به محل توقف و جايگاه دعاي آن حضرت در كنار بقيع، روايتي در منابع مدينه شناسي و از علما و نويسندگان اهل سنت نقل گرديده است كه داراي اهميت و متناسب با اين بحث تاريخي ما است.
متن روايت بنا به نقل سمهودي، از اولين مدينه شناس و مورّخ ابن زباله، زنده در سال 199 هـ . ق . چنين است:
عَنْ خالِدِبْنِ عَوْسَجة: كُنْتُ اَدْعُو لَيْلَة اِلي زاوِيةِ دارِ عَقِيلِ بْنِ اَبي طالِبْ اَلّتي تَلي بابَ الداّر فمَرّ بي جَعْفَربْنُ مُحَمّد(عليهما السلام) يُريدُ العُرَيْضَ مَعَهُ اَهْلُهُ فَقالَ لي: اَعَنْ اَثَر وَقَفْتَ هيهنا؟ قُلْتُ: لا. قالَ: هذا مَوْقِفُ نبيّ الله(صلي الله عليه وآله) بالّليل اِذا جاءَ لِيَسْتَغْفِرَ لأَ هْلِ الْبَقيع .(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اعلام الوري، ص 144
2 ـ همان، ص 158
3 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 890 ـ اخبار المدينه ابن نجار، ص 157. در نسخه موجود از اخبار المدينه جمله: يريد العرض و معه اهله وجود ندارد.
113 |
خالدبن عوسجه مي گويد: شبي رو به سوي زاويه خانه عقيل كه در جنب درِ اين خانه قرار گرفته است، دعا مي كردم جعفربن محمد(عليه السلام) كه به همراه خانواده اش عازم عُرَيْضْ بود، مرا در آن حال ديد و پرسيد آيا درباره اين محل خبر و مطلب خاصي شنيده اي؟ گفتم: نه، فرمود: اينجا جايگاه دعاي رسول خداست، شب هنگام كه براي استغفار اهل بقيع مي آمد در اينجا توقف مي نمود.
استحباب و استجابت دعا در اين جايگاه
سمهودي پس از نقل اين روايت از ابن زباله، از وي چنين بازگو مي كند كه: اين خانه متعلق به عقيل و همان خانه است كه او و برادر زاده اش عبدالله بن جعفر در آن دفن شده اند و استادم (زين مراغي) مي گفت: بهتر است مسلمانان در اين محل به دعا و مناجات بپردازند و من شخصاً از افراد زيادي از اهل دعا و معنا شنيده ام كه دعا در كنار اين خانه و در نزديكي اين قبر مستجاب است. آنگاه اضافه مي كند: و اين استجابت دعا شايد به بركت وجود قبر عقيل و يا به جهت قبر عبدالله بن جعفر است كه خداوند به پاداش كثرت بذل وجودش استجابت دعا و قضاي حوائج را در كنار قبر وي قرار داده است.
ابن زباله سپس مي گويد: و از اتفاقات جالبي كه در اين محل براي يكي از افراد متدين و مورد وثوق رخ داده، اين است كه او به هنگامي كه در اين محل مشغول دعا و راز و نياز بوده، چشمش به صفحه كاغذي كه در پيش رويش بوده مي افتد و بعنوان تفأل آن را بر مي دارد و با حيرت و تعجب مشاهده مي كند كه در هر دو طرف صفحه، اين آيه نوشته شده است: " وَ قالَ رَبُّكُمُ اُدْعوُني اَسْتَجِبْ لَكُمْ".
پاسخ سمهودي و توجيه او!
سمهودي پس از بيان تعليل و توجيه ابن زباله و با قبول اصل روايت و استجابت دعا در اين جايگاه و در كنار اين خانه، به ردّ گفتار ابن زباله پرداخته، مي گويد: من تاكنون در گفتار هيچ يك از مورّخان و مدينه شناسان دليل و نشاني از
114 |
دفن شدن عبدالله بن جعفر در اين محل نيافته ام، بلكه مورخان در اصل محل دفن وي، اختلاف نظر دارند كه آيا در مدينه است ياد در ابواء.(1)
سمهودي سپس مي گويد: اما دليل استجابت دعا در اين محل همان است كه در گفتار جعفر بن محمد(عليهما السلام) آمده، كه اين محل جايگاه دعاي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بوده است و در تأييد آن اضافه مي كند: و از اينجاست كه دعا كردن در تمام اماكن و نقاطي كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) در آنها دعا نموده، مستحب و مستحسن است; زيرا در اين اماكن به بركت دعاي آن حضرت اميد اجابت و نيل به آمال، بيش از نقاط ديگر است.(2)
و اين بود نظريه و توجيه سمهودي و اشكال وي به توجيه ابن زباله در مورد استجابت دعا در كنار خانه عقيل.
بررسي و تحليل اصل موضوع
به نظر نويسنده، گفتار هر دو مدينه شناس داراي اشكال و ايراد است و تحليل و برداشت آنان از اين روايت مهم كه ناظر بر يك حقيقت والا و نكته حساس است، غفلت از اصل و پرداختن به فرع و ناديده گرفتن ريشه و توجه نمودن بر شاخ و برگ است; زيرا مطلب مهم و نكته ظريف و قابل توجه در اين روايت شريف، اين جمله از گفتار امام صادق(عليه السلام)است: هذا مَوْقِفُ نَبِيّ الله بالَّليل اِذا جاءَ لِيَسْتَغْفِرَ ِلأَهْلِ الْبَقيعِ پس از اينكه حضرت از خالدبن عوسجه پرسيد: آيا راجع به اين محل كه ايستاده اي و مشغول خواندن دعا هستي خبر و مطلب خاصي براي تو نقل نشده است؟ و او پاسخ منفي داد، امام(عليه السلام) فرمود: اين محل جايگاه هميشگي پيامبر است، شب هنگام كه براي استغفار بر اهل بقيع مي آمد در اين محل توقف مي فرمود.
آري، اين مطلب است كه قابل دقت و بررسي است كه چرا رسول خدا(صلي الله عليه وآله)محل خاصي را در مقابل درِ خانه عقيل جهت دعاي خود اختصاص داده و در دل شبها در اين جايگاه مخصوص و در كنار درِ اين خانه با خداي متعال به راز و نياز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ و بنا به نقل رافعي در عنوان النجابة فيمن دفن بالمدينة من الصحابة محتمل است قبر عبدالله در مكه باشد.
2 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 890
115 |
مي پرداخته است.
و اين نكته اصلي و حساس روايت است كه بايستي مورد توجه و محور بحث و تحليل نويسندگان و مدينه شناساني همانند: ابن زباله و سمهودي قرار مي گرفت و با حلّ اين موضوع اصلي، مسأله فرعي و جنبي آن; يعني استحباب و استجابت دعا در اين مكان نيز روشن مي گرديد.
اخبار غيبي و پيشگويي هاي رسول خدا(صلي الله عليه وآله)
رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در طول نبوّتش مسائل حساس و حوادث مهم آينده و خصوصاً مسائل و پيشامدهايي كه مربوط به خاندان و اهل بيتش بوده و ارتباط با اسلام و مسلمين داشته، خبر داده و پيروانش را از وقوع چنين حوادث مهم مطلع ساخته است و آن بخش از اين حوادث كه داراي اهميت فوق العاده و مربوط به سرنوشت اسلام و عجين و آميخته با اهداف اصلي بعثت بوده، هم از طريق گفتار و هم با عمل و رفتارش مسلمين را به اهميت موضوع متوجه ساخته است; مثلا آنجا كه اصل ولايت و وصايت مطرح است، از دو جنبه قولي و عملي و از طريق سمعي و بصري استفاده نموده و امت خود را در جريان امر قرار داده است. آن حضرت در غدير خم دستور اجتماع حجاج را در سر زميني داغ و سوزان صادر مي كند و آنقدر صبر و حوصله بخرج مي دهد تا همه عقب ماندگان و پيش روان قافله گرد هم آيند و مسلمانان با اين عمل رسول خدا و قبل از بيان موضوع به اهميت آن پي مي برند، سپس با گفتارش و با معرفي عملي امير مؤمنان(عليه السلام)هدف اصلي را به اطلاع حاضران مي رساند كه: مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاهُ .
و با اينكه به امير مؤمنان(عليه السلام) مي فرمود: اَنْتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسي (1) و اَنْتَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِن بَعْدي (2) عملا نيز دستور داد همه درها را كه به مسجد باز مي شد ببندند بجز درِ خانه علي، و آنگاه كه اعتراض نمودند، فرمود: ما اَنَا سَدَدتُ اَبْوابَكمْ وَفَتَحْتُ بابَهُ وَلكنّ الله اَمَرني
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ صحيح مسلم، ج 4، ح 2404 ـ سنن ترمذي، ص 5 ـ كتاب المناقب، ح 3808. سنن ابن ماجه مقدمه، ح 115
2 ـ سنن ترمذي، ج 5 ـ كتاب المناقب، ح 3796 ـ مسند احمد، ج 1، ص 331
116 |
بِسَدِّ اَبْوابِكُمْ وَفَتْح بابِهِ .(1)
و با اينكه اعلان طهارت و معرفي اهل بيت از طريق وحي انجام گرفته بود و مسلمانان آيه تطهير را قرائت مي نمودند ولي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) عملا و به مدت نه ماه، روزي پنج بار و در اوقات پنجگانه نماز در مرئي و منظر نمازگزاران و در مقابل ديد انصار
و مهاجران كه در صفوف نماز در انتظار مقدمش بودند و آستانه خانه امير مؤمنان و در كنار درِ خانه اوكه به مسجد باز مي شد مي ايستاد و مي فرمود: اَلسَّلامُ عِلَيْكُم يا اَهْلَ الْبَيت " إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً "اَلصّلاةُ، الصّلاةُ .(2)
و اما موضوعات و حوادث مهم ديگر كه جزو اصول اسلام نبوده، آنها نيز از ديد وسيع و چشم حقيقت بين آن حضرت به دور نمانده و وقوع چنين حوادثي را پيشاپيش به اطلاع مسلمانان رسانيده و از تحقّق اين پيش آمدها در آينده دور و نزديك خبر داده است كه اين نوع حوادث در اصطلاح محدّثين (ملاحم) و خبر دادن از اين حوادث، اخبار غيبي و پيشگويي ناميده مي شود و گاهي به خود اين نوع اخبار ملاحم اطلاق مي گردد; همانگونه سنت كه محتواي حديث است به خود حديث هم اطلاق مي گردد.
اينك از ميان صدها ملاحم كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) از آنها خبر داده است به نقل دو نمونه اكتفا مي كنيم:
جنگ و خون ريزي در احجار زيت:
در ضمن حديث مفصلي كه درمنابع حديثي اهل سنت نقل شده، رسول خدا(صلي الله عليه وآله)چند حادثه مهم را به صحابي بزرگ، ابوذر غفاري گوشزد مي كند و با اين جمله: يا اَباذَرْ كَيْفَ اَنْتَ از وقوع آنها، او را باخبر مي سازد و از جمله اين حوادث اين است:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سنن ترمذي، ج 5 ـ المناقب، ح 3815 ـ مسند احمد، ج 1، ص 331 و ج 2، ص 26
2 ـ اين مطلب در طي چندين حديث در كتب تفسير در ضمن تفسير آيه تطهير آمده است و متن يكي از اين احاديث كه در تفسيرالدُر المنثور، ج 5، ص 199 و در الميزان، ج 16، ص 337 نقل گرديده اين است: واخرج ابن مردويه عن ابن عباس قال شهدنا رسول الله(صلي الله عليه وآله)تسعة اشهر يأتي كل يوم باب علي بن ابيطالب رضي الله عنه عند وقت كل صلوة فيقول السلام عليكم و رحمة الله و بركاته اهل البيت، "إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً"، الصلوة رحمكم الله .
117 |
كَيْفَ اَنْتَ اِذا رَأَيْتَ اَحجارَ الْزَيْتِ قَدْ غُرِقَتْ بِالدّم .(1)
چگونه خواهي بود روزي كه جنگ سختي در مدينه پيش آيد و احجار زيت در خون غرق شود.
اين حديث رسول خدا كه از ملاحم است، از حادثه مهم و از قيام شجاعانه و شهادت مظلومانه يكي از فرزندانش بنام محمد ملقب به نفس زكيه(2) كه در سال 145 هـ . ق . در احجار زيت، يكي از محله هاي معروف مدينه اتفاق افتاد، خبر مي دهد و اهميت اين قيام مقدس را كه در مقابل يكي از طواغيت و ستمگران معروف عباسي، ابوجعفر منصور دوانيقي بود، ترسيم مي كند.
جنگ خونبار در بيابان فخ(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سنن ابي داود كتاب الفتن و الملاحم، ص 416 ـ مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 163 ـ سنن ابن ماجه، ج 2، كتاب الفتن ح 3958. ـ مستدرك صحيحين، ج 3، ص 158
2 ـ نفس زكيه محمد بن عبدالله بن حسن بن امام حسن مجتبي ـ عليهم السلام ـ در ماه رجب 145 در مدينه قيام نمود و مردم اين شهر و مكه و يمن با وي بيعت نمودند. منصور وليعهد و برادرزاده خويش، عيسي بن موسي را به همراه شش هزار تن به مدينه اعزام كرد. محمد و يارانش غسل نموده و كفن پوشيدند و خود را معطر كردند و در ميان او و نيروهاي عيسي جنگ سختي در گرفت تا به احجار زيت كشيده شد و نفس زكيه و همراهانش در اين نقطه پس از مقاومت شديد به شهادت رسيدند، سر او را نزد منصور فرستادند و پيكرش به وسيله خواهرش زينب و دخترش فاطمه در بقيع دفن گرديد. مي گويند بر بدن وي آنقدر زخم وارد شده بود كه به هر عضوي از اعضايش دست مي زدند، متلاشي و از تنش جدا مي گرديد، شهادت نفس زكيه در چهاردهم ماه رمضان 145 ـ بوقوع پيوست. تاريخ طبري كامل ابن اثير و تاريخ ابن كثير حوادث سال 145. مقاتل الطالبين، ص 161 ـ تذكرة الخواص، ص 231 ـ تتمة المنتهي، ص 135
3 ـ فخ نام بياباني است در شش ميلي مكه به سوي مدينه و جنگ فخ چنين بود كه حسين بن علي كه از فرزندان امام مجتبي(عليه السلام) است در مدينه بر ضد خليفه هادي عباسي قيام كرد و عده اي با وي در مبارزه با خليفه وقت بيعت و به سوي مكه حركت نمودند كه در فخ با نيروهاي خليفه درگير و به شهادت رسيدند، سرهاي شهدا را به نزد هادي فرستادند و اجسادشان سه روز در بيابان ماند و طعمه درندگان گرديد و از اينجاست كه گفته اند پس از فاجعه كربلا هولناكتر از حادثه فخ واقع نگرديده است. فخ در سالهاي اخير جزء شهر مكه و از ميادين معروف اين شهر شده است. تاريخ طبري كامل ابن اثير و تاريخ ابن كثير حوادث سال 169. معجم البلدان، ج 4، ص 238 ـ تذكرة الخواص، ص 240 ـ تتمة المنتهي، ص 164
118 |
بر اساس نقل ابوالفرج اصفهاني، رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در مسير خود به مكه، چون به بيابان فخ رسيد، از مركب خويش پياده شد و در اين سرزمين دو ركعت نماز گزارد و در حال نماز به شدّت گريست، اصحاب و ياران آن حضرت متأثر و محزون شدند و چون علت اندوه و گريه آن حضرت را پرسيدند، فرمود: چون ركعت اول نماز را خواندم
جبرئيل با اين پيام بر من نازل شد: اي محمد، يكي از فرزندان تو در اين محل به شهادت مي رسد و كسي كه در ركاب او شهيد شود به ثواب دو شهيد نائل خواهد شد; (نَزَلَ عَلَيَّ جَبْرَئيلُ فَقالَ يا مُحَمَّد اِنَّ رَجُلا مِنْ وُلُدِكَ يُقْتَلُ في هذا الْمَكانِ وَ اَجْرُالْشهيد مَعَهُ اَجْرُ شَهيدَيْنِ (1)
پياده شدن رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در بيابان خشك و ريگزار (فخ) و نماز خواندن آن حضرت قبل از اينكه پيام جبرئيل را اعلان كند، عملا اِخبار از يك ملحمه و حادثه ديگري است كه در روز ترويه سال 169 در اين بيابان اتفاق افتاد و حسين بن علي بن حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب(عليهم السلام) كه بر ضد هادي عباسي قيام كرده بود، به شهادت رسيد.
حضور رسول خدا در كنار خانه عقيل از ملاحم است:
از طرفي احاديث ملاحم كه دو نمونه از آن را ملاحظه كرديد، نشانگر اين است كه حوادث دور و نزديك مربوط به خاندان و فرزندان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) از نظر آن حضرت به دور نبوده و از طرق مختلف گاهي با بيان و گفتار و گاهي با عملي گويا از وقوع چنين حوادثي خبر داده است و از طرف ديگر هيچ عمل و گفتار آن حضرت نمي تواند بدون جهت و بدون يك هدف و مقصد مشخصي انجام پذيرد و لذا مي توان چنين استنباط و اظهار نظر نمود كه حضور مستمرّ رسول خدا در مقابل درِ خانه عقيل بن ابي طالب از همان ملاحم و پيشگويي ها است كه آن حضرت مي خواسته عملا اهميت اين خانه را كه در آينده نزديك به آرامگاه چهارتن از اوصياي الهي و مدفن چهار تن از فرزندان و اهل بيت پيامبر مبدل خواهد شد، بيان كند، همانگونه كه در مقابل خانه امير
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مقاتل الطالبين، ص 290
119 |
مؤمنان(عليه السلام)چنين عملي را طيّ نُه ماه انجام داده است.
آري رسول خدا(صلي الله عليه وآله) خواسته است كه با موقف قرار دادن درِ خانه عقيل، اين معني را تفهيم كند كه اگر امروز اين خانه خشت و گِلي متعلّق به عقيل بن ابي طالب است، در آينده به يكي از بيوتي كه " ... أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ... "مبدّل خواهد گرديد و اگر اين در و ديوار امروز جنبه شخصي دارد، فردا محل تسبيح و تحليل مرداني خواهد شد كه " ...لاَ تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ..."و اگر امروز اين خانه مطمح انظار و مورد توجه عامه نيست، به مرور زمان، مهبط ملائكه و محل نزول فرشتگان و مورد رحمت و بركت خداوند متعال خواهد شد. مگر نه اين است كه روزي مسجد پيامبر و محل تربت پاك او نيز چنين وضعيتي داشت.
چگونه ممكن است پيامبر(صلي الله عليه وآله) از حادثه اي كه پس از صد و پنجاه سال در يكي از ميادين مدينه واقع مي شود سخن بگويد و اهميت آن را گوشزد كند و توجه صحابه و مسلمانان را به شخصيت نفس زكيه جلب و احجار زيت را كه غرق خون خواهد شد پيشاپيش در اذهان تجسيم و ترسيم نمايد، اما از مدفن چهار تن از ائمه اهل بيت كه علت مبقيه اسلام و حفظه اسرار خداوند و رحمت موصوله و آيت مخزونه او هستند، سخن نگويد؟!
چگونه ممكن است پيامبر خدا با پياده شدن از مركب خويش و نماز خواندن در بيابان فخ و اعلان شهادت يكي از فرزندانش كه پس از صد و شصت سال اتفاق مي افتد نام اين بيابان و خاطره اين حادثه را زنده و جاويدان سازد اما خاطره و ياد جايگاهي را كه ابواب ايمان و امناء رحمان و ائمه معصوم در آن آرميده اند، به فراموشي بسپارد؟!
به عقيده نگارنده با توجه به نمونه ها و شواهد ياد شده، رسول خدا(صلي الله عليه وآله) كه از طريق گفتارش ائمه هدي را معرفي مي نمود و مي فرمود: مِنْ وُلْدي اَحَدَ عَشَرَ نَقيبَاً نُجَباءُ مُحَدّثونَ (1) و يَكُونُ اِثني عَشَرَ اَميراً كُلّهُمْ مِنْ قُرَيْش (2) با موقف قرار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اصول كافي، ج 1، ص 534
2 ـ صحيح بخاري، ج 9 ـ كتاب الفتن باب الاءستخلاف و كتاب الاحكام ـ صحيح مسلم، ج 6، كتاب الاماره.
120 |
دادن كنار خانه عقيل مي خواست اين خانه را عملا به مسلمانان معرفي كند و توجه آنان را به عظمت و اهميت اين مكان شريف جلب نمايد و به امت اسلامي اعلان كند كه اين جايگاه در آينده يكي از كانون هاي مهم توحيد و معرفت خواهد شد و تا قيامت به صورت يكي از بزرگترين قلّه هاي نور و برهان و حكمت و عرفان خواهد درخشيد.
با اين توجيه، علت استحباب و استجابت دعا در كنار خانه عقيل روشن مي شود كه اين استحباب و استجابت نه در اثر وجود قبر عقيل و عبدالله جعفر در گوشه اين خانه است و حتي نه تنها در اثر توقف رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در اين جايگاه بوده است، بلكه بايد در اين محل حقيقت ديگري را جستجو كرد و پي كشف واقعيت مهمتري گرديد كه شخص رسول خدا(صلي الله عليه وآله) هم براي اعلان آن حقيقت، اين جايگاه را محل دعا و مناجات خويش قرار داده است.
و اگر ابن زباله و سمهودي و همفكرانشان به جاي ظاهر اين خانه، به باطن آن راه مي يافتند و به جاي بيت با اهل بيت آشنا مي شدند، به اين واقعيت مي رسيدند كه به يُمن وجود قبر پاك و مطهّر چهار تن از اهل بيت در اين خانه است كه خداوند متعال همانگونه كه آنان را تطهيـر نموده دعـا در كنار قبـورشان را نيز مستجاب كرده اسـت. و در مي يافتند كه نه تنها دعاي آنان كه ولايت اين خاندان را پذيرفته و در داخل خانه و حرم امنشان جايگزين شده اند، مورد قبول است، بلكه حتّي كساني كه به اين مرحله نرسيده اند اما توانسته اند به طور ناخود آگاه به حريم حرمشان و به بيرون خانه امنشان قدم بگذارند، باز هم به بركت قبور پاكشان از فضل و رحمت خدا مأيوس نيستند و وعده: " ...ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ..."شامل حال آنان نيز خواهد گرديد.
آيا رسول خدا از آينده خانه عقيل سخن گفته است؟!:
به عقيده نگارنده و بر اساس مطالب گذشته، اگر آن روز از محضر پيامبراسلام(صلي الله عليه وآله)علت توجه خاص آن حضرت را به اين محلمي پرسيدند، پاسخ آن حضرت در اين مورد نيز صريح و روشن بود كه اين مكان در آينده مدفن
121 |
چهار تن از فرزندان معصوم و اهل بيت من و آرامگاه چهار ستاره از دوازده ستاره درخشان آسمان ولايت و امامت كه به دست دشمنان آيين من شهيد مي شوند، خواهد گرديد، همانگونه كه در مورد حادثه فخ فرمود: نَزَلَ عَلَيَّ جَبْرَئيلُ فَقالَ يا مُحَمّد اِنّ رَجُلا مِنْ ولدِكَ يُقْتَلُ في هذاَ الْمَكان...
و بلكه شواهد تاريخي، نشانگرِ تصريح رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در اين زمينه و قرائن موجود مؤيد گفتاري از آن حضرت در كشف و بيان اين حقيقت است; زيرا در تاريخ زندگي و شرح حال عده اي از افراد سر شناس و كساني كه براي خود شخصيت اجتماعي قائل بودند مي بينيم در آخرين روزهاي زندگي خويش و آنگاه كه خود را درآستانه مرگ حتمي
مي ديدند، سعي و تلاش مي كردند كه قبر آنان به جاي روحاء بقيع و كنار قبر عثمان بن مظعون و ابراهيم فرزند رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در داخل خانه عقيل و در محوطه اين آرامگاه خصوصي قرار بگيرد و اگر به چنين موفقيتي نائل نشدند حداقل در كنار اين خانه و در نزديكترين نقطه آن دفن شوند تا از اين راه افتخاري كسب كنند و به امتيازي نائل گردند و عملكرد اينگونه افراد مؤيد اين حقيقت است كه در مورد آينده، خانه عقيل از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) مطلبي به گوش آنان رسيده و آن حقيقت گفتني كه امروز در دسترس ما نيست براي آنان بازگو شده بود و آن راز نهفته در آن خانه براي آنان كشف گرديده بود ولي شرايط روز و سياست موجود ايجاب مي كرد كه اين راز از ديگران نهان گردد و اين حقيقت در تاريخ مستور و در پشت پرده بماند.
و نمونـه اين رازداري را در بُعد ديگـر همين موضـوع مشاهـده كرديم كـه چگـونه با وجود قبور پيشوايان معصوم و فرزندان حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) در داخل خانه عقيل و با وجود قبر حضرت زهرا(عليها السلام) طبق نظر عده اي از مورّخان اهل سنت در اين بيت، ابن زباله اين حقيقت را ناديده گرفته و انگيزه استجابت دعا در حريم اين مكان مقدس را وجود خيالي قبر عبدالله جعفر يا قبر عقيل را معرفي كرده است و يا سمهودي در اين مورد زيركانه اصل موضوع را فراموش و در فرع آن قلم فرسايي نموده است.
122 |
به هرحال شواهد و قرائن موجود نشانگر يك چنين واقعيت و بيانگر گفتاري صريح از پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در مورد آينده خانه عقيل و معرفي آن بعنوان مأوي و ملجأ معنوي مسلمانان و پايگاه عبادت و پرستش خداي جهان آفرين است كه به نقل دو شاهد و نمونه تاريخي اكتفا مي كنيم:
1 ـ وصيت سعدبن ابي وقاص
مورّخان و شرح حال نويسان درباره محل دفن سعدبن ابيوقاص(1) مطلبي را نقل نموده اند كه اجمال آن اين است:
او در اواخر عمرش يكي از دوستانش را به زاويه شرقي خانه عقيل در كنار بقيع برده و از وي خواسته است خاك هاي سطحي زمين را كنار بزند سپس چند عدد ميخ كه به همراه داشته بعنوان علامت و نشانه به آنجا كوبيده و وصيت نموده است بدن او را در آن محل به خاك بسپارند و پس از مدتي كه در قصر خود در وادي عقيق و بيرون شهر از دنيا رفته، بدنش را به مدينه منتقل و طبق وصيت او در همان محل كه علامت گذاري و ميخكوبي شده بود دفن نموده اند (فَوَجدوا الاَوْتادَ فَحَفَروُا لَهُ هُناكَ وَ دَفَنوهُ).(2)
2 ـ ابوسفيان در فضاي بيرون خانه عقيل:
شرح حال نويسان همچنين درباره ابوسفيان(3) نقل نموده اند كه روزي عقيل بن ابي طالب ابوسفيان را، كه سخت مريض بود ديد، كه در ميان مقابر (خصوصي) قدم مي زند، علت اين امر را از وي سؤال نمود، ابوسفيان پاسخ داد در پي محل مناسبي هستم كه مرا در آنجا به خاك بسپارند، عقيل او را به سوي خانه خود هدايت و در فضاي بيروني اين منزل محلي را مشخص نمود كه در آن محل براي ابوسفيان قبري آماده گرديد و پس از چند روز كه از دنيا رفت در همان قبر به خاك سپرده شد. (وَ اَمَرَ بِقَبْر فَحُفِرَ في قاعَتِها(4) وَدُفِنَ فيها).(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مرگ سعدبن ابي وقاص در سال 56 واقع شده است.
2 ـ اسدالغابه، ج 2، ص 293 ـ تاريخ المدينه، ج 1، ص 116 ـ عمدة الاخبار، ص 152 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 899
3 ـ مرگ ابوسفيان در سال 20 واقع شده است.
4 ـ اقرب الموارد مي گويد: فضاي بدون سقف و بنا را كه در وسط خانه هاي محله اي واقع شود قاعة مي گويند.
5 ـ اصابة، ج 4، ص 90 ـ تاريخ المدينه ابن شبه، ج 1، ص 127 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 911 ـ عمدة الاخبار، ص 156
123 |
خانه عقيل به مسجد (حرم) تبديل مي شود
اين بود مرحله اول از تاريخ حرم ائمه بقيع و آنچه نسبت به ساختمان اين مكان مقدس هم زمان و قبل از دفن پيكر پاكشان از كتب و منابع مدينه شناسي استفاده نموديم، اينك در مرحله دوم از تاريخ اين حرم مطهر قرار گرفته ايم و اين مرحله تبديل خانه عقيل به حرم و تغيير شكل اين منزل مسكوني به ساختمان و فضاي مناسب با شرايط اجتماعي ـ مذهبي سال هاي بعد و يا قرن هاي بعد است كه هر يك از مساجد و حرمهاي مهم مانند مسجد و روضه حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) با مرور و اقتضاي زمان از اين تحول و تكامل برخوردار بوده اند.
124 |
درس سيزدهم:
حضرت فاطمه(عليها السلام)
ولادت: در شهر مكه و مشهور اين است كه در 20 جمادي الثاني سال پنجم بعثت واقع شده است; يعني هنگامي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) چهلوپنج سال داشته، حضرت فاطمه(عليها السلام) متولد شده است.
شهادت: مورد اتفاق است كه شهادت حضرت در شهر مدينه و در سال 11 هـ .ق . رخ داده است ولي در تعيين روز و ماه آن اختلاف است. دو قول شهرت بيشتري دارد:
1 ـ روز 3 جمادي الثاني; يعني 95 روز بعد از رحلت رسول خدا(صلي الله عليه وآله).
2ـ عده اي هم گويند 13 جمادي الأول; يعني 75 روز بعد از رحلت رسول خدا(صلي الله عليه وآله).
مدت عمر: در عمر حضرت هم اختلاف است و قول مشهور 18 سال مي باشد.
محل دفن: بنا بر وصيّت خود حضرت زهرا(عليها السلام) مخفي مانده و در اين زمينه سه نظر وجود دارد:
1ـ در بقيع نزديك قبر ائمه بقيع(عليهم السلام).
2ـ مابين قبر پيامبر و منبر آن حضرت.
3ـ در خانه خودش.
نوشته اند كه علي(عليه السلام) بعد از دفن فاطمه(عليها السلام) اطراف قبر فاطمه هفت قبر ديگر ساخت تا كسي نفهمد كه قبر آن حضرت كجاست. طبق نقلي، چهل قبر ديگر را آب پاشيد تا قبر آن مظلومه تاريخ در ميان آنها مشتبه شود و به روايتي، قبر آن حضرت را با زمين هموار كرد تا نشاني از قبر معلوم نباشد.
به هرصورت، اگر قبر علي(عليه السلام) بعد از يك قرن (100 سال) در زمان امام صادق(عليه السلام)آشكار مي گردد ولي قبر فاطمه تا به حال مخفي است و جاي اين پرسش براي هميشه باقي است كه چرا قبر
125 |
جگرگوشه پيغمبر تا كنون مخفي مانده است؟!
تشييع كنندگان جنازه زهرا(عليها السلام): علامه مجلسي در بحار مي نويسد: طبري در تاريخش آورده كه فاطمه شبانگاه دفن شد و در تشييع و دفنش علي(عليه السلام)، عباس، مقداد و زبير حاضر بودند. ولي در روايات ما آمده كه علي(عليه السلام) بر فاطمه(عليها السلام) نماز خواند به همراهي امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) و عقيل و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و بريده و در روايتي عباس و پسرش فضل و در روايت ديگر حذيفه و ابن مسعود هم در نماز حضور داشته اند.(1)
پدر و مادر: پدر، محمد بن عبدالله(صلي الله عليه وآله) و مادرش خديجه كبري; اولين همسر پيامبر و اولين زني كه به آن حضرت ايمان آورد.
اسم حضرت: فاطمه(عليها السلام).
القاب: صدّيقه، مباركه،طاهره، زكيه، راضيه، مرضيّه، محدّثه، بتول و عذرا.
كنيه اش: امّ الحسن، أمّ الحسين، أمّ المحسن، أمّ الائمه و أمّ ابيها.(2)
فرزندان حضرت: امام حسن، امام حسين، زينب كبري و زينب صغري كه كنيه اش امّ كلثوم است و محسن كه سقط شد و قبل از تولد شهيد گرديد.
نقش هاي متعدّد فاطمه(عليها السلام)
فاطمه(عليها السلام) داراي ابعاد وجودي بسيار است، كه هر بعد زندگي او سرمشق دفتر حيات ديگران است. فاطمه هم خانه دار خوبي است و سنگر خانه را مهمتر از هرچيز ديگر مي داند و هم سياستمدار آگاه، كه به مصلحت جامعه و مقتضاي زمان عمل مي كند.
او در خانه همسر خوبي براي علي(عليه السلام) و در بيرون منزل مدافع فداكاري براي مكتب خويش است. فرياد مي زند و خطبه مي خواند و دفاع از وصي پيامبر(صلي الله عليه وآله)مي كند، آنهم نه به عنوان شوهر، بلكه به عنوان دفاع از امامت و امام عصر خويش و اينكه حق او را به ناحق گرفته اند و خانه نشينش كرده اند.
او بانوي نيك رفتار با شوهر و مربي موفقي در تربيت فرزندان صالح خويش است و به هرصورت هر نقشي كه دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بحارالانوار، ج43، ص 183
2 ـ بحار ج43، ص10 و 16