بخش 1
زیبایی حج / مقدمه 1 ـ نیّت خالص نیّت چیست ؟ نیّت های ناسالم نیّت سالم ارزش واقعی حج معیار ارزش و بی ارزشی 2 ـ به کجا می رویم ؟ معبد پیامبران و امامان ( علیهم السلام ) سراسر قداست و شرافت 3 ـ با کاروان نور آزمون و زمینه سازی مراقبت سخت
|
1 |
|
بسم الله الرحمن الرحيم
|
3 |
|
حج از ميقات تا ميعاد
احمد صادقي اردستاني
|
11 |
|
زيبايي حج
مقدمه
1ـ زيبايي حج ، آن گاه لذّت بخش تر ، پرطراوت تر و دلنشين تر مي گردد ، كه بتوانيم علاوه بر جذّابيّت شعارها و « قالب ه زيبايي روح و « محتواي حج را نيز درك نماييم و از آبشخور عرفان آن ، جان خسته و افسرده را با معنويت متعالي حج سرشار سازيم .
2ـ كتاب « حج ، از ميقات تا ميعاد كوشيده است تا با استفاده از حدود 70 آيه قرآن درباره حج و صدها حديثي كه در اين زمينه وارد شده ، علاوه بر مروري به مراحل اعمال و « مناسك حج ، بيشتر « روح حج و اسرار و مفاهيم انساني و متعالي اين « كنگره عظيم اسلامي را بررسي كند .
3ـ نكات مهمّي كه در اين كتاب مورد توجّه بوده ، ساده نويسي ، پرهيز از به كار بردن الفاظ زياد ، استفاده از متون معتبر اسلامي و فضاسازي اماكن و مشاهد ، براي جذب خواننده به مراحل عرفاني حج است ، تا عموم زائريني كه هر چند اطلاعات كافي نداشته
|
12 |
|
باشند ، بتوانند با مطالعه دقيق آن قبل از سفر ، از حجّ خود بهره زيادي دريافت دارند .
4ـ اين كتاب ، اسرار احكام و مسايل حج را از ، نيّت خالص ، احرام در ميقات تا پايان اعمال ، طيّ 15 فصل به بررسي گذاشته ، تا همانگونه كه امام باقر ( عليه السلام ) علت نامگذاري و معناي حج را « فلاح و رستگاري دانسته ( 1 ) ، مطالعه دقيق آن و به كارگيري دستورات قرآن كريم و اهل بيت ( عليهم السلام ) ما را به بهروزي و فلاح رهنمون گرداند .
از همه خوانندگان عزيز ، در همه اماكن و مشاهد مقدّس اميد است ، اين بنده را نيز در دعاهاي خويش شريك نمايند .
احمد صادقي اردستاني
25 رمضان المبارك 1425
19/8/1383
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . معاني الأخبار ، ص170
|
13 |
|
1
نيّت خالص
|
15 |
|
1
نيّت خالص
كاروان ها ، از هر نقطه ، بار بسته اند تا به مكّه بروند ، اين حركت از همه كشورهاي اسلامي و يا هر كشوري كه مسلمانان در آن زندگي مي كنند ، آغاز گرديده است .
حج ، به معناي « قصد است ، امّا از نظر شرع مقدّس ، درباره قصد زيارت كعبه ، جهت انجام اعمال و احكامي كه مربوط به آنهاست و در مكان و زمان معيّني به منظور اطاعت و تقرّب به خدا صورت مي گيرد ، به كار رفته است . ( 1 )
درباره « حج و احكام آن بيش از 70 آيه قرآن و همچنين روايات فراواني وارد شده و آن را عبادت بزرگ شمرده است و هر توان مندي ، آن را ناديده بگيرد يا با وجود توانايي از انجام آن شانه خالي كند ، به وادي نوعي كفر و بي ديني فروغلتيده است . ( 2 )
بنابراين ، حج ، يك عبادت است و هر عبادتي به « نيّت احتياج دارد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مصباح المنير ، ص 168 ، مجمع البحرين ، ص 155 .
2 . سوره آل عمران ، آيه 97 ، فروع كافي ، ج 4 ، ص 269 .
|
16 |
|
نيّت چيست ؟
نيّت ، به معناي : قصد ، تصميم ، انگيزه دروني ، اراده قلبي ، عزم كار ، فاصله گرفتن مسافر از وطن ، برانگيخته شدن براي انجام كاري كه مطابق ميل است ، و بالاخره ، حركت از مكاني به مكان ديگر آمده است . ( 1 )
در قرآن كريم مي خوانيم : خداوند ، شكافنده « دانه و « هسته است . ( 2 ) دانه ، عموماً مربوط به گياهان ظريف مثل : گندم ، جو ، ذرّت و آنچه قابل درو كردن است ، گفته مي شود ( 3 ) و هسته درباره گياهان و درختان سخت و زمخت ، مثل : درخت خرما ، زردآلو ، هلو ، قيسي و . . . به كار مي رود . اكنون با توجه به اين كه « نَوي و نيّت ] « نَوي يعني « هسته [ از يك فعل هستند و در ادبيات عرب ، وقتي مي خواهند بگويند : درخت خرما هسته خود را بست ، جمله « عَقَدَتْ نَواه را به كار مي برند . ملاحظه مي كنيم ، ميان « سفت شدن و بسته شدن هسته با نيّت ، كه با قلب و درون انسان وابستگي دارد ، يك نوع پيوستگي و ارتباط مشترك است . يعني ، همانطور كه هسته وقتي بسته شد ، آماده شكفتن و باروري و ميوه آوردن مي گردد ، نيّت هم وقتي برقرار گرديد و باطن را براي انجام عملي آماده ساخت ، به عنوان محصول نيّت ، اعمال و عبادات شكل مي گيرد و با دقّت و استحكام ، رنگ و كاربُرد بيشتري پيدا مي كند و نتايج بهتري هم خواهد داشت .
امام علي ( عليه السلام ) فرموده است : اَلاَْعْمالُ ثِمارُ النِّيّاتِ . ( 4 )
اعمال انسان ، ميوه هاي نيّت هاي اوست .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اقرب الموارد ، ج 2 ، ص 1362 ، المنجد ، ص 849 .
2 . « إِنَّ اللهَ فالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوي . آل عمران ، 96
3 . المفردات ، ص 105 .
4 . غرر الحكم ، ج 1 ، ص 14 .
|
17 |
|
روي اين حساب ، اگر « هسته سالم باشد ، درخت و ميوه هاي آن هم سالم خواهند بود و اگر « هسته ناسالم باشد ، درخت و ميوه هاي آن سالم نخواهند بود .
نيّت هاي ناسالم
براي نيّت هاي ناسالم و به عبارت ديگر ، نيّت هاي فاسد ، موارد مختلفي را مي توان مطرح كرد : ممكن است كساني براي رفتن به مكّه و انجام حج ، خداي ناكرده ، رقابت ، چشم و هم چشمي ، خودنمايي و تظاهر ، افزون طلبي ، غلبه بر رقيب ، عنوان و امتياز گرفتن ، رياكاري و تشخّص سازي ، منفعت جويي مادّي صِرف ، هوا و هوس و خلاصه ، چيزي غير از عبادت خدا و رشد و تعالي انساني را در نظر داشته باشند . اين گونه افراد ، در عين حالي كه خرج هاي زياد و زحمات فراواني متحمّل مي شوند ، ولي زيان خواهند ديد ، كه مقداري توضيح خواهيم داد :
1ـ نيّت فاسد ، خير و بركت را از عبادت و زندگي انسان مي برد .
امام علي ( عليه السلام ) در اين باره فرموده است : عِنْدَ فِسادِ النِّيَّةِ ، تُرْتَفَعُ البَرَكَةُ . ( 1 )
2ـ نيّت فاسد ، غير از اين كه عبادت را باطل مي كند و از آن جز ظاهري باقي نمي گذارد ، و با توجه به اين كه رفتار و اعمال را فاسد مي نمايد ، مرزهاي اخلاق و مناسبات اجتماعي را هم ، به هم مي ريزد و موجب وقوع بلاها و گرفتاري هاي انساني و اجتماعي مي گردد .
امام علي ( عليه السلام ) فرموده است : إِذا فَسَدَتِ النِّيَّةُ ، وَقَعَتِ البَلِيَّةُ . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . غرر الحكم ، ج 2 ، ص 491 .
2 . غرر الحكم ، ج 1 ، ص 312 .
|
18 |
|
3ـ كسي كه عمل و عبادتي را براي خودنمايي و غير خدا انجام دهد ، اعمال و زحمات او در قيامت ، مورد توجّه و قبول درگاه خداوند ، قرار نخواهد گرفت . در اين باره ، روايات زيادي وارد شده ، كه چهار نمونه از آن را مورد توجّه دقيق قرار مي دهيم :
الف : امام صادق ( عليه السلام ) به « عبّاد بصري فرمود : از رياكاري خودداري كن ، زيرا هر كس عملي را براي غيرخدا انجام دهد ، خداوند پاداش او را به كسي واگذار مي كند ، كه عمل را به خاطر او انجام داده است ! ( 1 )
ب : همچنين آن حضرت فرمود : هر عبادت رياكارانه اي شرك محسوب مي شود ، هر كس عملي را براي جلب نظر مردم انجام دهد ، پاداش او هم به عهده مردم خواهد بود و هر كس عملي را براي خدا انجام دهد ، پاداش او از جانب خدا مي باشد . ( 2 )
ج : پيامبر عالي قدر اسلام فرمود : آن گاه كه روز قيامت فرارسد ، مُنادي به گونه اي كه همگان مي شنوند ، اعلام مي كند : آنان كه مردم را عبادت كرده اند برخيزند و پاداش خود را از كسي كه به خاطر او عبادت انجام داده اند بگيرند ، زيرا من عملي را كه ، مظاهر دنيا و جلب نظر اهل دنيا با آن آميخته شده باشد نمي پذيرم . ( 3 )
د : امام صادق ( عليه السلام ) بيان داشته ، كه خداوند متعال فرموده : أَنَا خَيْرُ شَرِيك ، مَنْ أَشْرَكَ مَعِي غَيْرِي فِي عَمَل عَمِلَهُ ، لَمْ أقْبَلْهُ إلاّ ما كانَ لِي خالِصاً . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اصول كافي ، ج 2 ، ص 293
2 . همان .
3 . مشكاة الانوار ، ص 312
4 . اصول كافي ، ج 2 ، ص 295
|
19 |
|
من ، بهترين شريك هستم ، هركس در عملي ، ديگري را شريك من قرار دهد ، عمل او را نمي پذيرم ( و پاداش او را به آن شريك واگذار مي كنم ) زيرا من جز عملي را كه خالص براي من باشد قبول نمي كنم .
نيّت سالم
در برابر نيّت ها و انگيزه هاي ناسالمي كه ، زيان هاي بزرگ دنيوي و اخروي در پي خواهد داشت ، نيّت سالم قرار دارد كه ، به فرموده امام علي ( عليه السلام ) : اساس و شالوده عمل عبادي را تشكيل مي دهد . ( 1 )
نيّت سالم ، كه در قرآن و احاديث ، به « خلوص نيّت تعبير شده و مورد تأكيد جدّي قرار گرفته ، تا انسان نماز و روزه و حج و جهاد و هر عمل عبادي خويش را ، بر اساس آن و براي اطاعت ، رضايت و تقرّب به خدا انجام دهد كاري ضروري است ، كه درباره آن ، چهار توضيح مهم را بايد مورد دقّت قرار دهيم :
الف : داشتن نيّت خالص و پيراسته از آلودگي هاي رياكاري و هوس راني ، سرمايه معنوي بزرگي است كه از روح ايمان ، سلامت نفس ، صفاي باطن و خودساختگي انسان حكايت مي كند و هيچ سرمايه اي را با آن نمي توان برابر دانست .
امام علي ( عليه السلام ) فرموده است : أفْضَلُ الذَّخائِرِ ، حُسْنُ الضَّمائِرِ . ( 2 )
برترين ذخيره و سرمايه داشتن نيّت و باطن نيك و سالم است .
ب : براي رهاشدن از نيّت هاي پَست و آلوده و رسيدن به نيّت پاك و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . غرر الحكم ، ج 1 ، ص 35 و 202 .
2 . همان .
|
20 |
|
خالص ، آگاهي و دانايي ، كوشش و تلاش ، تمرين و رياضت و خلاصه
مجاهده سخت و هوش مندانه لازم است .
امام علي ( عليه السلام ) فرموده : تَخْلِيصُ النِّيَّةِ مِنَ الفَسادِ ، أَشَدُّ عَلَي الْعامِلِينَ مِنْ طُولِ الجِهادِ . ( 1 )
خالص گردانيدن قصد و نيّت از فساد و آلودگي براي عمل كنندگان ، سخت تر از عمل در طول جهاد است .
ج : اگر نيّت خالص و سالم در درون كسي استوار گردد ، پويايي و كارآيي رفتارها و اعمال او تا آن جا غني مي گردد و اوج مي گيرد ، كه اضافه بر پاداش معنوي بيش تر و جاويدان تر ، اصولا اعمال عبادي و غير عبادي او نيز در زندگي ، از هر گونه آلودگي پاك و پيراسته مي گردد .
امام علي ( عليه السلام ) ، خلاصه اين مطالب را ، اين گونه بيان فرموده است : لَوْ خَلَصَتِ النِّيّاتُ لَزَكَتِ الاَْعْمالُ . ( 2 )
اگر نيّت ها خالص و پاك شوند ، عمل ها هم پاكيزه و سالم مي گردند .
د : به هر اندازه كه دين داري انسان ، بر اساس آگاهي و دانايي و بصيرت استوار باشد و با قوّت و قدرت و استحكام شكل گيرد ، خلوص نيّت و روح اطاعت و معنويت و تكامل خواهي و تقرّب به مقام پروردگار عالم ، قدرت و اقتدار بيشتري خواهد داشت و هر چه قدرت دين داري ضعيف تر باشد ، نيّت هاي ضعيف و منحط نيز بر وجود انسان سلطه خواهد داشت .
امام علي ( عليه السلام ) فرموده : علي قَدْرِ قُوَّةِ الدِّينِ ، يَكُونُ خُلُوصُ النِّيَّةِ ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . غرر الحكم ، ج 1 ، ص 352 .
2 . غرر الحكم ، ج 2 ، ص 603 و 488 .
3 . همان .
|
21 |
|
به اندازه قوّت و قدرت دين داري ، خلوص و نيّت پاك حاصل مي شود .
ارزش واقعي حج
آنچه عمل عبادي و به خصوص حج را ارزشمند ، پويا ، سازنده ، تعالي بخش ، ماندگار و مورد قبول خداوند مي گرداند ، انگيزه دروني و خلوص باطني است ، و اين « هسته سالم ؛ درخت پرشاخ و برگ و ميوه اي خواهد رويانيد .
آري ، با توجّه به ارزشمندي همين « خلوص نيّت و خداخواهي و پرهيز از « رياكاري است كه ، امام صادق ( عليه السلام ) درباره حج مي فرمايد :
الحَجُّ ، حَجّانِ : حَجٌّ للهِِ وَحَجٌّ لِلنّاسِ ، فَمَنْ حَجَّ للهِِ ، كانَ ثَوابُهُ عَلَي اللهِ اَلْجَنَّةَ ، وَمَنْ حَجَّ لِلنّاسِ ، كانَ ثَوابُهُ عَلَي النّاسِ يَوْمَ الْقِيامَةِ . ( 1 )
حج ، دو گونه است : حجّي كه براي خدا انجام مي شود و حجّي كه به خاطر جلب نظر مردم صورت مي گيرد ، پس هر كس براي خدا حج انجام دهد ، پاداش او از جانب خدا ، بهشت مي باشد ، و هر كس به خاطر مردم حج انجام دهد ، روز قيامت پاداش او هم برعهده مردم خواهد بود .
اين معنا ، كه در حج و عبادت مي بايست ، خلوص نيّت ، معرفت و خودآگاهي و شعور قلبي و اسرار باطني مورد توجّه قرار گيرد ، آن قدر لازم و داراي اهميّت است كه پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) فرموده :
خداوند متعال ، به جسم ها و حسب و نسب و دارايي شما نگاه نمي كند ، ولكِنْ يَنْظُرُ اِلي قُلُوبِكُمْ ، فَمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ صالِحٌ ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ثواب الأعمال ، ص 74 ، بحار الأنوار ، ج 96 ص 24 .
|
22 |
|
تَحَنَّنَ اللهُ عَلَيْهِ . ( 1 )
بلكه خداوند به دل ها و ( نيّت ها ) ي شما نگاه مي كند ، پس هر كسي داراي قلبي صالح و سالم و نيّتي پاك باشد ، خدا به او نظر رحمت و شفقت مي نمايد . و عمل او را مورد عنايت قرار مي دهد .
باري ، اين جهت مهم كه ، مغز و هسته عبادت « خلوص نيّت و روح اطاعت و بندگي و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار عالم كه موجب قبولي عمل از ناحيه حضرت حق بايد باشد ، هرگز نبايد مورد غفلت قرار گيرد ، و يا مظاهر مادّي و هوس هاي پست دنيايي آن را تحت الشعاع قرار دهد ، بلكه براي جلب رضايت خالق خويش ، پيوسته او را حاضر و ناظر و مراقب اعمال خويش بداند و بر غني و پويايي و صحّت و كمال آن بيفزايد ، زيرا حضرت امام علي ( عليه السلام ) فرموده است : إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ عِنْدَ إضْمارِ كُلِّ مُضْمِر ، وَقَوْلِ كُلِّ قائل ، وَعَمَلِ كُلِّ عامِل . ( 2 )
به راستي ، خداوند سبحان ، نزد نيّت و قصد هر صاحب نيّتي ، و گفتار هر گوينده اي ، و عمل هر عمل كننده اي ، حاضر و ناظر است .
آري ، با توجّه به ضرورت چنين مسئوليت حسّاس و سنگيني است كه امام صادق ( عليه السلام ) فرموده است : هرگاه براي انجام حج تصميم گرفتي ، نيّت خود را براي خداوند متعال خالص گردان ، و هر چيزي كه تو را به خود مشغول مي كند و حجاب و مانع ارتباط تو با خدا مي گردد ، از خويش دور كن ، و در همه حركات و سكنات خود را به خدا واگذار كن . . . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محجّة البيضاء ، ج 8 ، ص 103 ، كنزالعمال ، ج 3 ، ص 421 ، صحيح مسلم ، ج 5 ، ص147 .
2 . گفتار اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) ، ترجمه غرر الحكم ، ج 2 ، ص 1499 .
3 . مصباح الشريعة ، 47 ، سفينة البحار ، ج 1 ، ص 521 .
|
23 |
|
معيار ارزش و بي ارزشي
نيّت مخلصانه بامعرفت ، براي اطاعت و رسيدن به مقام رضايت خداوند ، معيار ارزش واقعي و موجب قبول درگاه خداوند است و عملي كه بر اساس چنين انگيزه پاكي استوار باشد ، رنگ و بوي الهي به خود گرفته ، رشد و ترقّي معنوي انسان و الگوي جاودانه عمل عبادي خواهد بود .
پيشوايان بزرگ دين ، خود چنين مي كردند ، رياكاري و هياهوي تظاهرآميز كه « قالب اعمال را از محتو تهي و پوك مي كرد ، مورد نكوهش قرار مي دادند و معيار ارزش عبادت و مقبوليت آن را در پيشگاه خدا و رسول ( صلّي الله عليه وآله ) ، نيّت خالصانه پيراسته از هر گونه هوا و هوس و غرض نفساني و دنيايي معرّفي مي كردند .
در اين باره ، داستان هاي تكان دهنده و آموزنده اي آمده ، كه خلاصه چند نمونه آن قابل دقّت است :
1ـ در صدر اسلام و در روزگار سخت ناامني براي دين داري ، هجرت از مكه به مدينه ، يك عمل مخاطره آميز ، فداكارانه ، شجاعانه ، پراجر و ثواب و سرنوشت ساز محسوب مي گرديد و نخست افراد اندكي هم اين خطر را به جان پذيرفتند و با ايمان استوار و عشق به اسلام و گسترش آن ، از مكّه به مدينه هجرت كردند . در آن ميان ، مردي كه سوداي ازدواج با زن زيبايي به نام « اُمّ قِيس را در سر داشت ، بدين منظور به مدينه مهاجرت كرد . امّا ، وقتي از نيّت آن مرد مطّلع شدند ، به جاي « مهاجر في سبيل الله از او « مهاجر امّ قيس ، كسي كه به خاطر ازدواج با زن ذكر شده هجرت
|
24 |
|
نموده ، ياد مي كردند . ( 1 )
2ـ افراد ديگري ، غير از انگيزه مقدّس « هجرت في سبيل الله با غرض هاي تجارت و كسب درآمد عالي هجرت مي كردند و اين موضوع به گوش پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رسيد . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : فقط اعمالي كه بر پايه نيّت هاي خالصانه صورت مي گيرد ، ارزش دارد و هر كس نتيجه نيّت خويش را دريافت مي دارد . هر كس هجرت او براي خدا و رسول ( صلّي الله عليه وآله ) باشد ، از سوي آنان پاداش مي گيرد ، و هر كس هجرت او براي رسيدن به مال دنيا ، يا براي ازدواج با زني باشد ، هجرت او همين گونه محسوب خواهد شد و پاداش او هم از همين ناحيه است . ( 2 )
3ـ در يكي از جنگ ها ، فردي ابتدا به منظور جهاد در راه خدا شركت كرد ، امّا پس از پايان جنگ ، وي براي به دست آوردن و تصرّف نمودن وسايل و چهارپايي به عنوان غنيمت به ميدان جنگ رفت و از جانب صاحب آن « مركب سواري مورد هجوم قرار گرفت و كشته شد و « قتيل الحمار لقب گرفت ، يعني كشته شده در راه چهارپا . ( 3 )
4ـ ابوبصير ، كه از بينايي چشم محروم بود ولي سروصدا را مي شنيد ، يك سال در مكه ، در حالي كه امام باقر ( عليه السلام ) هم حضور داشت ، به آن حضرت عرض كرد : چقدر حاجيان زياد هستند ! و چقدر ضجّه و ناله و راز و نياز آنان فراوان است ! امام ( عليه السلام ) ، ( با توجّه به چشم بصيرت خويش ) در پاسخ ابوبصير فرمود : بَلْ ما اَكثَرَ الضَّجِيجَ واَقَلَّ الحَجِيجَ . . . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محجة البيضاء ، ج 8 ، ص 104 ، جامع السعادات ، ج 3 ، ص 113 ، العبادة في الاسلام ، ص 163 .
2 . محجة البيضاء ، ج 8 ، ص 103 و 104 .
3 . همان .
4 . مناقب آل ابي طالب ، ج 4 ، ص 184 .
|
25 |
|
آري ، ضجّه و سروصدا خيلي زياد است ، ولي حاجيان واقعي ( كه نيّت هاي خالص و عمل سالم داشته باشند ) بسيار اندك هستند !
5ـ پدر حنظله غسيل الملائكه به نام ابوعامر راهب ، رئيس قبيله أوس ، به عنوان راهب ، سمت پيشواي ديني مردم را به عهده داشت و وعده ظهور پيامبر خاتم ( صلّي الله عليه وآله ) را به مردم داده بود ، وقتي با گسترش اسلام موقعيت خود را متزلزل ديد به مكه مهاجرت كرد و با پيوستن به كافران از تكميل كنندگان جبهه كفر و تشكيل دهندگان جنگ احد و از شركت كنندگان فعال در آن جنگ بر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) گرديد ، كه در نتيجه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) او را فاسق ناميد . ( 1 )
همچنين عبدالله بن ابيّ بن سلول كه پدر و يا برادر جميله ، همسر حنظله مي باشد از مخالفين رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) بوده كه جبهه مخالف عليه رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) را تشكيل داده بود و با دشمنان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همكاري مي كرد ، اما حنظله با توجه به انگيزه الهي و همّت جوانمردانه ، به مصداق آيه { يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ } ( 2 ) در سال سوم هجرت هنگام برپايي جنگ احد براي انجام مراسم شب عروسي خود ، كه آيه قرآن هم در اين باره نازل شده بود ( 3 ) از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) براي تأخير چند ساعت از حضور در جبهه اذن گرفت و سپس در حالي كه فرصت انجام غسل جنابت هم نيافته بود ، در جنگ اُحد شركت كرد و شهيد شد و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مشاهده كرد ، فرشتگان ميان آسمان و زمين ، با آب باران بر روي تختي از نقره او را غسل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار الانوار ، ج 20 ، ص 57
2 . سوره روم ، آيه 19
3 . سوره نور آيه 63 .
|
26 |
|
مي دهند ، وي از آن زمان « حنظله غسيل الملائكة ناميده شد . ( 1 )
جواني كه از لحاظ خانوادگي در راه تكامل انساني خويش از نداشتن زمينه مساعد ، با موانع سختي هم مواجه بود ، به خاطر نيّت و انگيزه معنوي و روح جهاد و فداكاري ، بدان مقام بلند دست يافت .
آري ، نيّت خالصانه براي انجام عبادت ، آن قدر سرنوشت ساز است كه براي دست يابي به اين مرحله نوراني بايد رياضت فراوان كشيد .
امام زين العابدين ( عليه السلام ) وقتي ماه مبارك رمضان فرا مي رسيد ، دعا مي كرد :
خدايا ! همه اعمالم را از رياكاري و شهرت طلبي خالص گردان ، تا در انجام وظيفه بندگي تو چيزي را شريك قرار ندهم و در عبادتت ، جز رضاي تو را نخواهم . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . السيرة النبويّة ، ج 3 ، ص 79 و 130
2 . صحيفه سجاديّه ، دعاي 44 ، بحار الانوار ، ج 96 ، ص 257 .
|
27 |
|
2
به كجا مي رويم ؟
|
29 |
|
2
به كجا مي رويم ؟
ابراهيم خليل ، جدّ اعلاي پيامبر اسلام ( صلي الله عليه وآله ) و نسل هشتم از ذريّه « سام بن نوح ( عليه السلام ) حدود 2هزار سال قبل از ميلاد ، در قريه « اَوِر از توابع « كَلدِه در شرق « بابِل كه بين دجله و فرات قرار داشت و به « سزواد موسوم گرديده ، به دنيا آمد و در آن جا رشد و نمو كرد ، و چنانكه در روايت آمده 175 سال زندگي نمود . ( 1 )
قرآن كريم فرموده : نخستين خانه اي كه ، براي پرستش خداوند متعال ساخته شد ، در سرزمين مكّه قرار داشت . ( 2 )
اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) فرموده است : آيا نمي بينيد خداوند متعال ، مردم جهان را از زمان آدم ( عليه السلام ) تا به امروز به وسيله قطعه سنگ هايي امتحان كرده است ؟ و آن را خانه محترم خود قرارداده ، سپس به آدم و فرزندان او دستور داد كه ، به دور آن طواف كنند ؟ ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . دائرة المعارف القرن العشرين ، ج1 ، ص10 ، فرهنگ فارسي معين ، اعلام ، ج5 ، ص75 .
2 . آل عمران ، 96 .
3 . صبحي صالح ، نهج البلاغه ، ص 293 ، خ 192 .
|
30 |
|
بنابراين ، بر مبناي قرآن كريم ، كعبه نخستين خانه مردم و معبد آنان بوده و بنا به فرموده امام علي ( عليه السلام ) تاريخ آن هم به زمان حضرت آدم ( عليه السلام ) مي رسد و همچنين طبق بيان امام باقر ( عليه السلام ) بازسازي كعبه به هبوط آدم ( عليه السلام ) بر مي گردد . ( 1 ) كه به حسب معروف ، تاريخ آن به حدود 6هزار سال قبل مي رسد . ( 2 )
درباره اهميت اين خانه محترم كه در سرزمين مقدّس قرار دارد و از روزگار آدم ( عليه السلام ) تاكنون ، يعني حدود 6هزار سال ، مركز طواف و عبادت انسان هاي فراواني بوده است ، بايد اين جهات را مورد توجّه جدّي قرار دهيم :
معبد پيامبران و امامان ( عليهم السلام )
1ـ دعوت كننده زائران براي اعمال حج ، حضرت ابراهيم خليل ( عليه السلام ) است ، كه خداوند به او دستور داده از مردم براي برگزاري اعمال حج دعوت عمومي به عمل بياور ، تا ( حتّي ) پياده و سواره بر مركب هاي لاغر ، از هر نقطه دوردست ( به سوي خانه خدا ) بيايند . ( 3 )
امام باقر و امام صادق ( عليهما السلام ) فرموده اند : وقتي خداوند متعال به ابراهيم ( عليه السلام ) دستور داد ، خانه كعبه را بناكند و ستون هاي آن را بالا ببرد ، و مناسك حج را براي مردم به نمايش گذارد ، ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) هر روز يك رديف از ديوار كعبه را بالا مي بردند ، تا به محلّ حجرالأسود رسيد . . . پس از نصب حجرالأسود ، اعلام كرد : اي مردم ! من ابراهيم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 386 .
2 . دائرة المعارف قرن العشرين ، ج 1 ، ص 123 .
3 . حج ، 27 .
|
31 |
|
خليل الله هستم ، خداوند به شما دستور مي دهد حج خانه او انجام دهيد ، همه مردم تا روز قيامت دعوت ابراهيم را پذيرفتند ، اوّلين گروهي كه اين دعوت را پاسخ دادند ، از اهل « يمن بودند و نيز خود حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) با همسر و فرزندش حج انجام دادند . ( 1 )
در بيان ديگري از امام صادق ( عليه السلام ) وارد شده : وقتي ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) دستور بناي خانه خدا را دريافت كردند و آن را به پايان رساندند ، ابراهيم روي « رُكن نشست و اعلام كرد ، هَلُمُّوا إِليَ الْحَجِّ . . .
اي مردم ! براي انجام حج بشتابيد ، آن گاه خداوند صداي او را به گوش همه مردم رسانيد و حتّي انسان هايي هم كه در پشت پدران و رحم مادران بودند ، اين ندا را شنيدند و لبيك گفتند . ( 2 )
2ـ امام باقر ( عليه السلام ) فرموده است : سليمان بن داود ، در حالي كه جنّ و انس و پرندگان و باد او را همراهي مي كردند و لباس خانه كعبه ، پارچه « قِبطي مصري بود ، حج خانه خدا را انجام داد . ( 3 )
3ـ همچنين آن حضرت فرمود : موسي بن عمران ، از « رَوحاء كه درّه اي بود و سي يا چهل ميل تا مدينه فاصله داشت ، در حالي كه
هفتاد پيامبر همراه او بودند و هريك دو قطعه پارچه بافت كوفه ( احرام )
به تن داشتند ، لبّيك مي گفتند و به مكه رسيدند و عمل حج را انجام
دادند . ( 4 )
4ـ امام صادق ( عليه السلام ) از حجّ يونس بن متّي و حضرت عيسي بن مريم ( عليه السلام )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 205 ، بحارالانوار ، ج 12 ، ص 135 .
2 . كافي ، ج 4 ، ص 206 ، محجة البيضاء ، ج 2 ص 146 .
3 . كافي ، ج 4 ، ص 313 ، بحارالانوار ، ج 14 ، ص 75 .
4 . كافي ج 4 ، ص 4ـ213 ، بحارالانوار ، ج 13 ص 11 .
|
32 |
|
سخن به ميان آورده است . ( 1 )
5ـ و نيز فرمود : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ده بار ، مخفيانه حج انجام داد ، و در روايت ديگري مجموع حج هاي آن حضرت را بيست بار شمرده است . ( 2 ) مرحوم فيض كاشاني ( قدس سره ) براي جمع بين اين دو روايت ، ده مورد آن را ( به اضافه يك حج پس از هجرت ) مربوط به بعد از بعثت دانسته و الباقي را مربوط به قبل از بعثت ( 3 ) ، چنانكه فيض و علاّمه مجلسي ، با توجّه به اشاره قرآن ( إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ . . . ) ، ( 4 ) علت آن را اين جهت دانسته ، كه اعراب جاهليت به خاطر گرماي هوا يا خستگي از پي درپي بودن سه ماه از ماه هاي حرام ، آن ها را جابجا مي كردند و انجام علني حج در ماه هاي حرام از سوي آن حضرت با مخالفت و آزار آنان مواجه مي شد و بدين جهت آن حضرت مخفيانه حج انجام مي داد . ( 5 )
همچنين طبق روايت امام صادق ( عليه السلام ) پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از هجرت و ده سال اقامت در مدينه ، كه دستور وجوب حج براي مسلمانان رسيد ، آماده انجام « حجّ وداع شد ، به مؤذنان دستور داد به اهالي محل هاي بالا و پايين مدينه اعلام كنند ، براي انجام حج آماده شوند و هيچ مسلماني در مدينه نماند جز اين كه آماده حج گرديد ، آنگاه حضرت ، روز 24 ذي قعده در حالي كه همه مسلمانان همراه او بودند ، به « ذو حُلَيفه رسيد ، بعدازظهر غسل كرد و احرام بست ، همسران آن حضرت نيز همراه بودند و در حالي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 213 .
2 . كافي ، ج 4 ، ص 45ـ244 ، بحارالانوار ، ج 21 ، 398 ، بحارالانوار ، ج 96 ص 40
3 . همان .
4 . سوره توبه ، آيه 37 .
5 . كافي ، ج 4 ، ص 245 ، بحارالانوار ، ج 28 ، ص 95 .
|
33 |
|
كه احكام حج را به همگان مي آموخت روانه مكّه شدند . ( 1 )
6ـ امام علي ( عليه السلام ) در سال دهم هجرت ، كه در سفر مأموريت تبليغي در « يمن به سر مي برد ، خود را به مكه رسانيد و همراه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) حج انجام داد ( 2 ) و در مجموع آن حضرت همراه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ده حج انجام داده است . ( 3 )
7ـ امام صادق ( عليه السلام ) فرموده است : امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) 25 بار حج ، با پاي پياده و بدون مركب انجام داد . ( 4 )
8ـ امام حسين ( عليه السلام ) 25 بار حج با پاي پياده انجام داده و افراد برگزيده اي هم آن حضرت را همراهي مي كردند . ( 5 )
9ـ امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : حضرت زين العابدين ( عليه السلام ) 20 بار حج انجام داد و با مركبي كه سفر حج مي كرد ، حتّي يك شلاّق هم به آن حيوان نزد . ( 6 )
در روايت ديگري از آن حضرت وارد شده ، امام زين العابدين ( عليه السلام ) بر آن شتري كه سوار شده بود ، چهل حج با آن انجام داده بود . ( 7 )
10ـ حمّاد بن عيسي ، كه يكي از اصحاب امام صادق ( عليه السلام ) است ، از حضرت درخواست مي كند تا براي وي دعا كند كه داراي خانه و زن شايسته و فرزندان صالح و خدمتگزار گردد و نيز 50 حج بتواند انجام دهد ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 245 ، بحارالانوار ، ج 28 ، ص 95 .
2 . بحارالانوار ، ج 21 ، ص 389 .
3 . بحارالانوار ، ج 41 ، ص 17 ، المناقب ، ج 2 ، ص 123 .
4 . بحارالانوار ، ج 43 ، ص 339 ، سفينة البحار ، ج 1 ، ص 519 .
5 . بحارالانوار ، ج 44 ، ص 193
6 . بحارالانوار ، ج 46 ، 62 و 71 .
7 . بحارالانوار ، ج 46 ، ص 149 ، سفينة البحار ، ج 1 ، ص 519 .
|
34 |
|
امام ( عليه السلام ) براي او دعا مي كند و حمّاد به خواسته هاي خود مي رسد و به انجام 50 مرتبه حج هم موفق مي گردد . ( 1 )
سراسر قداست و شرافت
از بيان آنچه گذشت نتيجه مي گيريم كه سفري را آغاز مي كنيم ، و به سرزميني قدم مي گذاريم و به طواف و انجام مناسكي مي پردازيم ، كه حدّاقل از 6 هزار سال پيش تاكنون ، حضرت آدم ، ابراهيم خليل ، سليمان بن داوود ، موسي بن عمران ، يونس ، عيسي بن مريم ( عليهما السلام ) ، پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) ، امام علي ( عليه السلام ) ، امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) ، امام حسين ( عليه السلام ) ، امام زين العابدين ( عليه السلام ) ، ساير امامان ( عليهم السلام ) و خلاصه ، ميليون ها مؤمن و عابد و زاهد و صالح ، بارها در آن مكان مقدّس به عبادت و اطاعت و راز و نياز با خدا پرداخته اند و به مقام هاي بلندي از عبوديّت و بندگي و سرانجام رشد و تكامل انساني دست يافته اند .
اكنون براي اين كه ، موقعيّت خويش و قداست و شرافت سرزميني را ، كه بدان وارد مي شويم ، به منظور بهره مندي معنوي بيشتر مورد توجّه داشته باشيم ، نام هاي پرمحتوا و معناداري را كه ، خداوند متعال براي خانه خويش و خانه ما انتخاب كرده مرور مي كنيم و مورد دقّت قرار مي دهيم :
1ـ مكّه را خداوند « خانه مردم ( 2 ) يعني ، خانه خود ما قرار داده ، تا بدون تشريفات و زرق و برق ، به صورت خودماني وارد آن شويم و بدون هرگونه تكلّفي بياساييم و حدّاكثر بهره برداري معنوي را از آن ببريم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بهجة الآمال في شرح زبدة المقال ، ج 3 ، ص 364 ، سفينة البحار ، ج 1 ، ص 710 .
2 . آل عمران ، 96 .
|
35 |
|
2ـ آن جا ، مسجدالحرام ( 1 ) است و بايد احكامي را كه در مورد آن ذكر شده رعايت كنيم .
3ـ آن جا ، بلدالأمين ( 2 ) و شهرِ داراي امنيّت براي انسان ها و ساير مخلوقات است ، تا در پرتو آن ، بهتر بتوان اخلاق و رعايت حقوق اجتماعي را آموخت و براي معاشرت با ديگران خود را پرورش داد .
4ـ شايد تاكنون ، به بسياري از شهرها و سرزمين ها مسافرت كرده باشيم ، امّا اين بار به « امّ القري ( 3 ) يعني ، مادر شهرها سفر مي كنيم ، همچون فرزندان به آغوش مادر پناه مي بريم ، مادر شهرها ، جايگاه مقدّس ، صميمي و گرم و مهرباني است ، كه توحيد ناب ، دلدادگي پاك ، صفاي عميق ، معرفت نوراني و خلاصه دانش و تمدني را ، كه همه شهرها و همه انسان ها از آن آموخته اند ، به ما مي آموزد و ما با دريافت چشم انداز عالمانه و متمدّنانه اي ، به مرحله بلندي از ايمان و تعالي انساني قرار مي گيريم .
5ـ خانه كعبه « بيت عتيق است ( 4 ) يعني ، خانه كهن و قديمي ، امّا با توجّه به اين كه « عتيق از مادّه « عِتق يعني « آزاد است ، طبق بيان امام صادق ( عليه السلام ) اين نامگذاري بدين جهت بوده ، كه خانه كعبه از غرق شدن مصون مانده است ( 5 ) يا طبق بيان امام باقر ( عليه السلام ) كعبه بيت عتيق ناميده شده ، چون كسي حقّ سكونت يا مالكيت آن را ندارد . ( 6 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . انفال ، 34
2 . تين ، 3 .
3 . شوري ، 7 .
4 . حج ، 33 .
5 . علل الشرايع ، ج 1 ، باب 140 .
6 . همان .
|
36 |
|
آري ، حال كه به « خانه آزاد قدم مي گذاريم ، بايد درس آزادي و آزادگي بياموزيم و طبيعي است براي دست يافتن به آزادي واقعي ، شرط نخست اين است ، كه جان و روح خويش را از قيد و بند گناهان ويرانگر و اوهام و خيالات و آلودگي هاي فكري و اخلاقي منحط آزاد گردانيم و به مرحله بالاتر از تعالي و انسانيّت قرار گيريم ، تا تأثير سازندگي حج ، در فكر و انديشه و اخلاق و رفتار ما ، تحقّق عيني يابد .
به هر حال ، اكنون كه به سوي « خانه خد و خانه خود رهسپار مي شويم ، بايد دو موضوع مهمّ را نيز پيوسته مدّنظر داشته باشيم .
الف : به مكان مقدّسي مي رويم ، كه نقطه نقطه آن شاهد سيزده سال رنج ها و تلاش ها و سختي ها و تحمّل شكنجه هاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و اصحاب و ياران باوفايش از سوي دشمنان براي جلوگيري از گسترش آئين مقدّس اسلام بوده و بالاخره ، از 114 سوره قرآن كريم ، 88 سوره آن در مكّه نازل شده است .
ب : امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : اَلْحاجُّ والمُعْتَمِرُ وَفْدُ اللهِ ، اِنْ سَأَلُوهُ أعْطاهُمْ ، وَاِنْ دَعَوُوهُ اَجابَهُمْ وَإنْ شَفَعُوا شَفَّعُهُم . . . ( 1 )
حج و عمره كنندگان ، ميهمان خداوند هستند ، اگر چيزي درخواست كنند خداوند به آنان عطا مي نمايد و اگر دعا كنند ، دعاي آنان را مستجاب مي گرداند و اگر از ذات حق شفاعت جويند ، خداوند شفاعت آنان را مي نمايد .
بنابراين ، ما زائران خانه خدا بايد توجّه داشته باشيم ، كه به ميهماني خدا مي رويم و ميهمان ذات مقدّس پروردگار عالم ، درحرم او و در خانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 255 ، تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 29 .
|
37 |
|
او هستيم ، آن جا ، خانه خود ماست ، چون بدون تشريفات معمول متظاهرانه بدان وارد مي شويم . و خانه خداست ، بدين لحاظ كه بايد ادب ورود و شرط رضاي حق را فراهم آوريم .
حال ، چقدر براي اين ميهماني مهمّ خود را آماده كرده ايم ؟ با چه قلبي ، با چه نيّتي ، با چه حالي ؟ با چه مالي ؟ و با چه معرفتي ؟ پيرامون آداب اين ميهماني ، در فصل هاي آتي توضيح خواهيم داد .
|
39 |
|
3
با كاروان نور
|
41 |
|
3
با كاروان نور
آهنگ روح نواز لبيك زنان و مردان زائري كه احرام بسته اند و در جاي جاي اطراف ميقات به صورت گروه هاي متشكل ، خود را آماده حركت مي كنند ، فضا را عطرآگين ساخته و نغمه هاي پرطنين توحيد ، جلوه و حال و هواي ملكوتي اي به وجود آورده است .
اين سرزمين ، همان مكاني است ، كه پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) در آن احرام بست و براي آموزش زائران ، لبّيك را با صداي بلند بيان مي كرد و انبوه مؤمنيني كه آن حضرت را همراهي مي كردند ، با صداي بلند نغمه هاي دل نشين لبّيك را دست جمعي و با لحن عربي هماهنگ و جذّابي تكرار مي نمودند . ( 1 )
كلمات لبّيك ، صرفاً الفاظي نيستند ، كه فقط با گفتن آن به صورت عادي كافي باشد ، بلكه اداي اين كلمات متابعت از ابراهيم و موسي و حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) و امامان ( عليهم السلام ) است ، كه توجّه جدّي به معنا و مفهوم و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كافي ، ج 4 ، ص 245 و241 .
|
42 |
|
شرايط و لوازم آنها ضروري مي باشد . لبّيك ، اقرار به توحيد و اطاعت و
عبادت و به صورت يك قرارداد و تعهّد سپاري ميان بنده و خداوند است ، بدين جهت ، به قصد و معناي آن توجّه جدّي لازم است .
ملاحظه كنيد ، امام صادق ( عليه السلام ) ، كه ما از پيروان آن حضرت هستيم ، درباره احرام و لبّيك ، چگونه سخن گفته ؟ و چه حال و هوا و برداشتي داشته است ؟
مالك بن اَنس اصبحي مدني ( 95 ـ 179هـ . ق ) پيشواي مذهب « مالكي و صاحب كتاب « المؤطّ ( 1 ) كه از شاگردان امام صادق ( عليه السلام ) بوده و فقيه مدينه ناميده مي شده ، مي گويد : يك سال همراه جعفر بن محمّد حج انجام مي دادم ، وقتي مركب حضرت او را به ميقات رسانيد از هر سو فرياد لبّيك بلند بود ، چون آن حضرت خواست لبّيك بگويد ، سخت منقلب شد و هر چه تلاش كرد ، صدايش از گلو براي اداي لبّيك بيرون نمي آمد ، تا جايي كه بر اثر انقلاب روحي نزديك بود از روي مركب به زمين سقوط كند !
مالك مي گويد : عرض كردم : اي فرزند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ! ناچار بايد تلبيه بگويي .
فرمود : يا ابنَ أبي عامِر ! كَيْفَ أجْسُرُ أنْ أَقُولَ : « لَبَّيْكَ اللّهُمَّ لَبَّيْكَ وَأَخْشي أنْ يَقُولَ عَزَّ وَجَلَّ ] لي [ : لا لَبَّيْكَ وَلا سَعْدَيْكَ . ( 2 )
اي پسر « ابي عامر به كدام جرأت بگويم : لبَّيك اللّهُمَّ لَبَّيكَ ، در حالي كه بيم دارم ، خداوند متعال بگويد : لبّيك ( واقعي ) نگفته اي و سعادت مند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سفينة البحار ، ج 4 ، ص 404 ، ملك .
2 . الخصال ، ج 1 ، ص 167 ، علل الشرايع ، ص 235 ، مستدرك الوسائل ، ج 9 ، ص 197 .
|
43 |
|
نشده اي ! زيرا شرط « لبّيك اطاعت پيوسته خداوند است ، كه به دنبال آن ، سعادت جاويدان خواهد بود .
آزمون و زمينه سازي
نيّت تقرّب به ذات مقدّس خداوند و اطاعت از پروردگار عالم هستي ، براي انجام حج ، كه با احرام و لبّيك شروع مي شود ، لوازم و تعهّداتي را عملا مي طلبد ، كه براي ورود به مراحل بعدي اعمال و مناسك حج ، مي توان آن را « دوران آزموني بزرگ دانست و در نتيجه ، براي سرفراز بيرون آمدن از اين آزمون ، هوشياري ، مراقبت ، جهاد نفس و حتّي رياضت سختي را بايد تحمّل نمود .
غير از جهاتي كه در بالا بيان شد ، استمداد و مددجويي از « ربّ البيت ضروري خواهد بود ، و اگر فاصله بين ميقات « محلّ مُحرم شدن تا مكّه را شبانه طي كنند ، مي توانند با زمزمه هاي لبّيك و راز و نياز در تاريكي شب ، و فكر و انديشه ، و محاسبه نفس ، و انابه و توبه ، زمينه روحي و فكري را در نهاد خويش ، براي لقاي دوست فراهم گردانند ، و آمادگي « قُرب را تقويت نمايند .
هيچ كس نيست ، كه در كوي تواَش كاري نيست * * * هر كس آن جا ، به طريق هوسي مي آيد
كس ندانست ، كه منزلگه معشوق كجاست ؟ * * * اين قدر هست ، كه بانگ جَرَسي مي آيد ( 1 )
لازم است همه خواهران و برادران و جوانان عزيز اين نكات را مورد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حافظ ، ديوان ، ص 347
|
44 |
|
توجّه قرار دهند و آمادگي لازم را در خود پديد آورند . اين هدف متعالي و تربيتي از دو راه « زمينه سازي و « خودداري از يك سلسله رفتارهايي كه به خاطر احرام ممنوع گرديده ، به دست مي آيد .
درباره اين زمينه سازي ، كه آن را مراقبت و آزمون بزرگ گفته اند و پيوسته بايد مورد توجّه باشد ، امام صادق ( عليه السلام ) فرموده است :
إذا أرَدْتَ الحَجَّ فَجَرِّدْ قَلْبَكَ للهِِ تَعالي ، مِنْ كُلِّ شاغِل وَحِجاب ، وَفَوِّضْ اُمُورَكَ إلي خالِقِها ، وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ حَرَكاتِكَ وَسَكَناتِكَ . ( 1 )
هرگاه تصميم به انجام حج گرفتي ، دل خود را از هر چيز مشغول كننده و بازدارنده و از هر حجاب و پرده مانع شونده اي جدا و آزاد گردان و متوجّه و تسليم خداوند متعال باش و همه كارهاي خود را به خالق خويشتن واگذار ، و در همه حركات و سكنات خود ، به خداوند توكّل و اعتماد داشته باش .
تو كز سراي طبيعت ، نمي روي بيرون * * * كجا به سوي حقيقت ، گذر تواني كرد ؟
جمال يار ندارد ، نقاب و پرده ولي * * * غبار رَه بنشان ، تا نظر تواني كرد
دلا ز نور هدايت ، گر آگهي يابي * * * چو شمع خنده زنان ، ترك سر تواني كرد ( 2 )
به هر حال ، از فرصت شب ، از چشمك ستارگان ، از شعار لبّيك گويان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مصباح الشريعه ، ص 142 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 172 .
2 . حافظ ، ديوان ، ص 102
|
45 |
|
كاروان ها ، از سكوت ديگران ، از موقعيّت به دست آمده ، از فكر و انديشه ، از محاسبه نفس ، از استمداد از خدا ، از توسّل به اولياي الهي و از دعا و تقاضا و خلاصه از هر وسيله ممكن صحيح براي تقويت ايمان و حالات معنوي ، بايد استفاده نمود و با بذر سالم « نيّت خالصانه بايد درخت وجود را براي پرورش و دادن ميوه هاي شيرين معنوي ، به بار نشانيد .
مراقبت سخت
زائر خانه خدا ، احرام بسته است تا از بعضي از لذايذ مادّي و دنيايي محروم شود و در پرتو آن بتواند با خدا مرتبط گردد و رعايت اين جهت ، كه آن را « آزمون بزرگ ناميديم ، مراقبت فراواني را مي طلبد ، تا براي تربيت و خودسازي و درك حضور ، گام هاي تازه برداريم .
با توجّه به اين كه منشأ عمده گناهان و لغزش ها ، به خصوص در حال احرام و حج ، مي تواند « شهوت جنسي و گناهان از سوي « زبان باشد ، قرآن كريم فرموده است : { فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدالَ فِي الْحَجِّ } . ( 1 )
« كساني كه ( با احرام و شروع به اعمال ) حج را بر خود فرض و واجب كرده اند ( بايد توجّه داشته باشند ) ، در حج ، آميزش جنسي با همسران ، و گناه و جدال نبايد صورت بگيرد .
رفتارها و اعمالي را كه زائران مُحرِم بايد از آن ها پرهيز كنند ، عبارتند از :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره ، 197 .
|
46 |
|
1ـ شكار حيوان وحشي صحرايي .
2ـ آميزش جنسي و هرگونه لذّت جويي در اين رابطه .
3ـ برقرار نمودن عقد ازدواج .
4ـ استمناء .
5ـ پوشيدن لباس دوخته براي مردها .
6ـ استعمال عطر و بوي خوش .
7ـ سرمه كشيدن .
8ـ در آئينه نگاه كردن .
9ـ پوشيدن كفش و جوراب براي مردها به گونه اي كه روي پا را بگيرد .
10ـ فسوق و فحش و فخرفروشي .
11ـ جدال و سوگند خوردن .
12ـ كشتن حيواناتي كه در بدن ساكن مي شوند .
13ـ انگشتر به دست كردن به منظور زينت .
14ـ پوشيدن زيور براي زن به جهت زينت .
15ـ روغن ماليدن به بدن .
16ـ زايل كردن موي بدن .
17ـ خودداري مرد از پوشيدن سر خود .
18ـ پرهيز زن از پوشانيدن صورت خود .
19ـ سايه قرار دادن مرد بالاي سر خود .
20ـ بيرون آوردن خون از بدن .
21ـ ناخن گرفتن .
22ـ دندان كشيدن .
|
47 |
|
23ـ كندن درخت يا گياهي كه در حرم روئيده است .
24ـ حمل سلاح . ( 1 )
درباره رمز و راز و فلسفه رفتارهايي كه مُحرم بايد از آن ها خودداري كند ، اين جهات را لازم است مورد توجّه داشته باشيم :
1ـ امام صادق ( عليه السلام ) در تفسير آيه { فَمَنْ فَرَضَ . . . } فرموده : آن گاه كه مُحْرم شدي ، بايد پيوسته خدا را در نظر داشته ، پرهيزگار باشي ، ياد و ذكر خدا زياد نموده ، كم سخن بگويي مگر اين كه سخن خيري باشد ، زيرا از شرايط تكميل حج و عمره اين است ، كه انسان زبان خويش را از هر ناروايي حفظ گرداند ، چون خداوند متعال فرموده :
{ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدالَ فِي الْحَجِّ } . ( 2 )
منظور از « رَفث عمل جنسي است ، و منظور از « فسوق دروغ و دشنام است ، و منظور از « جِدال اين است ، كه كسي « لا والله و « بلي والله يعني ، نه به خدا ، آري به خدا بگويد ( و اين گونه سوگند بخورد ) همچنين از هرگونه فخرفروشي و سخن زشت و قبيح بايد پرهيز داشته باشي . . . ( 3 )
فيّومي و ديگران درباره « فسق مي نويسند : فسق خارج شدن از اطاعت است و اصل آن ، خارج شدن چيزي از جاي خود است ، به گونه اي كه موجب فساد آن چيز گردد . گفته مي شود : فَسَقَتِ الرُّطَبَةُ عَنْ قِشْرِها ، يعني ، رطب از غلاف خود بيرون آمد . . . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . براي توضيحات بيشتر ، به مناسك حج مراجعه شود .
2 . بقره ، 197 .
3 . كافي ، ج 4 ، ص 338 ، تفسير نور الثقلين ، ج 1 ، ص 194 .
4 . مصباح المنير ، ص 467 ، قاموس قرآن ، ج 5 ، ص 176 .
|
48 |
|
بنابراين ، هر چيزي از جايگاه خود خارج شود ، آن چيز فاسق است و انسان هم ، كه از حوزه اطاعت خدا و محدوده انسانيت خويش تجاوز كند ، فاسق و فاسد مي گردد ، و طبق فرموده قرآن : قول و ادّعاي او مسموع نيست ( 1 ) چنانكه با فسق و فساد ، كيان شخصيت و انسانيت خويش را در هم شكسته است .
2ـ داستاني را ، كه سعدي شيرازي درباره نكوهش زائران محرمي كه گرفتار « فسوق و جدال شده بودند ، بيان مي كند ، هشدار دهنده و آموزنده است . وي مي نويسد : سالي ، نزاعي در پيادگان حجيج ( حاجيان ) افتاده بود و داعي ( بنده ) در آن سفر هم پياده انصاف در سر و روي هم فتاديم و دادِ فسوق و جِدال بداديم ، كجاوه نشيني را شنيدم ، كه با عديل ( هم كجاوه ) خود مي گفت : يالَلعجب ! پياده عاج ( دندان فيل ساخته نشده ) چون عرصه شطرنج به سر مي برد ، فرزين مي شود ، يعني بِه از آن مي گردد كه بود ، و پيادگان حاج باديه ( كه به خاطر پياده بيابان پيمودن بايد بهتر شوند ) به سر بردند و بَتَر شدند !
از من بگوي ، حاجي مردم گَزاي را * * * كو پوستين خلق ، به آزار مي دَرد
حاجي تو نيستي ، شتر است از براي آنك * * * بيچاره خار مي خورد و بار مي بَرد ( 2 )
3 ـ درباره رفتارهايي كه زائر خانه خدا در حال احرام ، براي چند ساعت يا چند روز بايد مراقبت كند و گاهي هم براي برخي سخت ، دست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حجرات ، 6 .
2 . متن كامل ديوان شيخ اجل سعدي شيرازي ، ص114
|
49 |
|
و پاگير و رنج آور است و مي خواهند زود از قيد و بند آن آزاد گردند ، بايد توجّه داشته باشيم ، كه در اين پرهيزها و خودداري ها و مراقبت ها ، ممكن است اسرار و فلسفه سازنده و تعالي بخشي نهفته باشد .
اگر از آميزش جنسي و لذّت جويي طبيعي و مُجاز نهي شده ، بدين خاطر است ، كه با تمرين خويشتن داري از لذّت حلال ، به لذّت معنوي و برتر عرفاني دست يابيم .
اگر از پوشيدن لباس دوخته ، كفش و جوراب و در آئينه نگاه كردن و سرمه كشيدن و روغن ماليدن به بدن جلوگيري به عمل مي آيد ، بدين جهت است ، كه تا حدّ زيادي « خود ر فراموش كنيم ، سادگي و بي پيرايگي را پيش گيريم و به « سيرت زيب نايل گرديم .
اگر از شكار و كشتن حيوانات و حتّي كشتن جانوران و حشرات كوچك ، منع شده ايم ، بايد اين درس را بياموزيم ، كه خشونت بي جا و حتّي ستم به حيوانات بي گناه و بي دفاع ، نه تنها در آن زمان ، بلكه در ساير مراحل زندگي هم كار نامناسبي است و بالاخره ؛ به قول فردوسي :
ميازار موري ، كه دانه كش است * * * كه جان دارد و جان شيرين خوش است
اگر از فسوق و دروغ و فحش و فخرفروشي و نارواگويي در حال احرام ، نهي به عمل آمده ، اين كار يك دوران تمريني است تا پس از آن هم در طول زندگي ، مهار زبان و عفّت كلام و پرهيز از سوگند ناروا و خودداري از لغزش هاي ديگر را شيوه گفتاري خويش قرار دهيم ، با زبان ، آتش افروز و نيش زن نبوده و به قول سعدي « مردم گَزاي نباشيم .
ملاحظه كرديم ، زائر مُحرم ، حقّ كندن گياهي را كه در حرم روييده
|
50 |
|
ندارد و حتي استمرار حيات گياهان هم بايد از طرف زائر خانه خدا
مصونيت داشته و از اين ناحيه مرتكب جفا و تجاوزي نگردد .
بنابراين « تروك احرام يك دوره تمرين هاي جدّي است و براي پرهيز از خودآزاري با كشيدن دندان و زايل كردن موي از بدن ، تمرين خودسازي براي مهار زبان از ستم در حقّ انسان ها ، و خودداري از ستم در حقّ حيوانات و حشرات و رعايت حقّ حيات گياهان و نباتات .
زائران احرام بسته ، در آن حال چنان غرق در ايمان و عبادت و حالات معنوي و عرفاني و صعود به مراحل بلند ايمان و اطاعت مي شوند كه هم زنان مُحرم نبايد « گردي صورت خود را بپوشانند ، و هم مردان وظيفه دارند ، به زنان نگاه شهوت آلود نكنند و از اين ناحيه نيز به تمرين ترك گناه ، مهار شهوت و خودداري از چشم چراني اقدام كنند .
4ـ آيه : { فَفِرُّوا إِلَي اللهِ } ( 1 ) يعني ، پس به سوي خدا بگريزيد ، به انجام حج براي خدا تفسير شده ( 2 ) و زائراني ، كه شهر و ديار و زندگي خويش را رها كرده و اكنون نيز با « احرام ، از انجام اموري محروم شده اند ، با رهايي و فرار از گناهان و ناامني ها ، به وادي امن و آستان قرب الهي مي گريزند ، يعني « فرار از همه و « فرار به سوي خداوند با آن همه فكر و انديشه ، تدارك ديدن ، مُحرم شدن ، تمرين ، مراقبت دست و پا و چشم و گوش و زبان و قلب ، همه به سوي خدا و تقرّب به ذات حق .
و اين بود گوشه اي از اسرار « احرام كه بايد سختي آن را تحمّل نمود و آداب آن را به جاي آورد و با همه حال و هواي معنوي و با همه اعضاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الذاريات ، 50
2 . محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 146
|
51 |
|
برون و درون ، زمزمه نمود :
ما بدين در ، نه پي حشمت و جاه آمده ايم * * * از بد حادثه ، اين جا به پناه آمده ايم
رهرو منزل عشقيم وز سرحدّ عدم * * * تا به اقليم وجود ، اين همه راه آمده ايم
خطّه سبز تو ديديم وز بستان بهشت * * * به طلب كاري اين مِهر گياه آمده ايم
با چنين گنج ، كه شد خازن او روح امين * * * به گدايي به درِ خانه شاه آمده ايم
لنگر حكم تو ، اي كشتي توفيق كجاست ؟ * * * كه در اين بحرِ كرم ، غرق گناه آمده ايم
آبرو مي رود ، اي اَبر خطا شوي ببار * * * كه به ديوان عمل ، نامه سياه آمده ايم ( 1 )
همچنين ، با اشك چشم ، توبه و انابه ، دل شكسته و ناله مشتاقانه ، در حالي كه احرام به تن داريم و كاروان به سوي حرم راه مي پيمايد ، زمزمه كنيم :
من بنده حضرت كريمم * * * پرورده نعمت قديمم
گر بي هنرم و گر هنرمند * * * لطف است اميدم ، از خداوند
با آنكه ، بضاعتي ندارم * * * سرمايه طاعتي ندارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حافظ ، ديوان ، ص 222
|
52 |
|
او چاره كار بنده داند * * * چون هيچ وسيلتش نماند
اي بار خداي عالم آراي ! * * * بر بنده پير خود ببخشاي
سعدي ! رهِ كعبه رضا گير * * * اي مرد خداي ! درِ خدا گير
بدبخت كسي كه ، سر بتابد * * * زين در ، كه دري دگر بيايد ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . متن كامل ديوان شيخ اجل سعدي ، ص 62 .