بخش 4
9 ـ عرفات یَوم تَرویه صحرای عرفات وقوف در عرفات اعمال عرفه فقط خدا بزرگ ترین گناه ! هدف های بزرگ هم نوا با حسین ( علیه السلام ) 10 ـ مشعرالحرام پیام رسانی امام صادق ( علیه السلام ) حرکت کنیم با نوای کاروان اعمال مشعرالحرام احیا و شب زنده داری
|
151 |
|
9
عرفات
|
153 |
|
9
عرفات
قسمت اوّل حَجَّة الاسلام ، كه « عمره تمتّع نام دارد به پايان رسيد و قسمت دوم ، كه « حجّ تَمتُّع ناميده مي شود ، آغاز مي گردد .
معاوية بن عمار مي گويد ، ازامام صادق ( عليه السلام ) از روزحج اكبر سؤال كردم ، آن حضرت فرمود : روزعيدقربان روز حج اكبر ، وعمره ، حج اصغر است . ( 1 )
بنابراين ، براي انجام « حجّ اكبر ؛ توجّه به اسرار و آثار آن و بهره برداري بهتر از اعمال و احكام و مزاياي فراوان و فوق العاده آن ، بايد دقّت و هوشياري ، مراقبت و مواظبت و تلاش و كوشش بيشتري مبذول داشت و به هيچ وجه فرصت طلايي آن را از دست نداد .
حجّ تمتّع ، مجموعه اي از سيزده عمل است ، كه آن را در سه فصل : عرفات ، مشعرالحرام و مِنا ، بررسي مي كنيم .
يَوم تَرويه
زائراني كه از جرعه زم زم نوشيده اند ، از طواف و نماز ، درس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كافي ، ج 4 ، ص 290 ، تفسير نورالثقلين ، ج 2 ، ص 186
|
154 |
|
دلدادگي و بندگي آموخته اند و از سعي صفا ، به سرچشمه صفا و به قلّه
عبوديّت دست يافته اند ، اكنون بايد از ديار يار ، به صحراي عشق و عرفان محبوب روند و مقدمات آن ، بايد در « يوم تَرويه فراهم شود .
يوم ترويه ، در بيان امام صادق ( عليه السلام ) روز آب دادن و آب خوردن و آب برداشتن است .
آن حضرت فرموده : يوم ترويه ، بدين مناسبت به اين نام ناميده شده ، كه وقتي حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) مي خواست به « عرفات برود ، جبرئيل نازل شد و گفت : اي ابراهيم ، براي خود و خانواده ات آب بردار ، زيرا در ميان مكّه و عرفات ، آبي يافت نمي شود . ( 1 )
هم چنين ، امام صادق ( عليه السلام ) درباره علت اين نامگذاري ، در زمان پس از حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) ، در جواب « حلبي كه سؤال كرد : لِمَ سُمِّيَتْ التَّروِيَةُ ؟
فرمود : چون در عرفات آب وجود نداشت و مردم از مكّه آب تهيه مي كردند و بعضي به بعضي ديگر سفارش مي كردند تَرَوَّيْتُمْ مِنَ الْماءِ ، فَسُمِّيَتْ التَّرْوِيَةُ لِذلِكَ . ( 2 )
آب برداريد و بدين جهت ، اين روز « يوم ترويه ناميده شد .
غير از تهيه آب ( در شرايط آن روزگار ) زائران مؤمن و شيدا ، كه عموماً راهي عرفات مي شوند ، اعمال واجب و مستحبّي دارند كه انجام مي دهند .
امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : اگر تصميم گرفتي « يوم ترويه محرم شوي ، همان اعمالي را كه قبلا براي محرم شدن ( عمره ) انجام دادي ، انجام بده ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المحاسن للبرقي ، ص 336
2 . قرب الاسناد ، ص 194 ، ح 917 ، المحاسن ، ص 336 .
|
155 |
|
شارب و ناخن خود را كوتاه كن ، غسل كن ، دو لباس احرام خود را بپوش ،
سپس وارد مسجدالحرام ( نزد مقام ابراهيم يا حجر اسماعيل ) شو ، قبل از احرام شش ركعت « سه تا دو ركعتي نماز بخوان ، دعا كن ، از خدا كمك بخواه و بگو : خدايا ! من تصميم انجام حج دارم ، اعمال را بر من آسان گردان و همان گونه ، كه با احرام ممنوع از انجام بعضي از كارها مي گرداني ، با قدرت خود مُحِلّ و آزادم گردان .
خدايا ! من ، براي تو موي خود ، پوست خود ، گوشت خود ، و خون خود را ، از زنان و بوي خوش و لباس دوخته ، محرم مي كنم و از اين كار ، جز رضاي تو و پاداش آخرت منظور ديگري ندارم ، آن گاه از مسجدالحرام لبّيك بگو و اگر بتواني بعد از طلوع آفتاب وارد « مِن شو ، و اگر نه در هر وقتي از « يوم ترويه توانستي محرم شو . ( 1 )
البتّه ، طبق روايات ، سيره پيشوايان چنين بوده ، كه پس از احرام نخست به « من مي رفته اند و اعمال مستحبّي انجام داده و سپس به عرفات مي رفته اند ، اما اين زمان اين سيره عموماً معمول نمي گردد و شايد شيعيان به خاطر مبتلا نشدن به حرج و سختي در ازدحام جمعيّت ، به اين سيره مستحبّ عمل نمي كنند .
صحراي عرفات
ديده دريا كنم وصبر ، به صحرا فكنم * * * و اندر اين كار ، دل خويش به دريا فكنم
از دل تنگ گنه كار ، برآرم آهي * * * كاتش اندر گُنه ، آدم و حوّا فكنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 455 ، وسائل الشيعه ، ج 10 ص 2 .
|
156 |
|
مايه خوشدلي آن جاست ، كه دلدار آن جاست * * * مي كنم جَهد ، كه خود را مگر آن جا فكنم ( 1 )
كاروانيان حج ، كه در مكّه احرام بسته اند و سپيدپوش شده اند ، از روز هشتم ذي حجّه ، كه « يوم ترويه نام دارد ، گروه گروه و به طور متناوب ، هياهوي شهر مكّه و خانه خود را ترك مي گويند و سر به صحراي عرفات مي گذارند .
پشت به شهر مكه و سردر بيابان ، مگر چه خبر است ؟ و در آن جا چه يافت مي شود ؟ و در اين مكان ، چه راز و سرّي نهفته است ؟ و چرا اين سرزمين بدين نام ناميده شده است ؟
قرآن كريم ، با همين عنوان « عرفات از آن نام برده است ( 2 ) ، و درباره علت نامگذاري آن ، در روايت آمده : آدم ( عليه السلام ) و حوّا ( كه به خاطر خطا ) از هم جدا مي زيستند ، در اين مكان همديگر را يافتند و همديگر را شناختند و در حق يكديگر معرفت و عرفان پيدا كردند و به مناسبت اين معرفت و شناخت ، اين مكان « عرفات يعني محلّ معرفت و شناخت ، ناميده شد . ( 3 ) تا آنان پس از تلخي هجران و جدايي ، با شيريني وصل و ملاقات ، شادكام گردند .
امّا ، در روايتي كه معاوية بن عمّار آورده ، مي گويد : از امام صادق ( عليه السلام ) سؤال كردم : چرا اين سرزمين ، به عرفات نام گذاري شده ؟ آن حضرت
فرمود : روز عرفه ، جبرئيل حضرت آدم ( عليه السلام ) را به اين سرزمين آورد و چون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ديوان حافظ ، ص 212
2 . سوره بقره ، آيه 198
3 . مجمع البيان ، ج 1 ، ص 295
|
157 |
|
ظهر شد ، به آدم دستور داد : به گناه خويش اعتراف كن و مناسك و اعمال
حجّ را بياموز ، و چون جبرئيل گفت : إعْتَرِفْ بِذَنْبِكَ ، فَاعْتَرَفَ ، سُمِّيَتْ عَرَفات . ( 1 )
چون ، طبق دستور جبرئيل ، آدم ( عليه السلام ) به گناه خويش اعتراف كرد ، اين سرزمين عرفات ناميده شد .
امّا ، آن طور كه از سيره پيشوايان دين استفاده مي شود ، و در ادامه به آن اشاره خواهيم كرد ، اين معرفت و شناخت بايد فراتر رود و به شناخت عمومي ، تغيير بينش انسان و حتّي شناخت همه تكاليف و شناخت خداي عالم منتهي گردد .
به هر حال ، طبق بيان امام صادق ( عليه السلام ) : جبرئيل به دستور خداوند ، حضرت آدم ( عليه السلام ) را به اين سرزمين آورده ، او را در آن جا قرار داده و گفته است : وقتي آفتاب غروب كرد ، هفت بار به گناهان خود اعتراف كن و هفت مرتبه از درگاه الهي تقاضاي آمرزش و پذيرش توبه كن ، بدين مناسبت ، آن جا « مُعَرَّف يا عرفات ناميده شد و اين عمل براي فرزندان او هم يك سنّت گرديد ، تا آنان هم در عرفات ، توبه و استغفار نمايند . ( 2 )
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : اگر صبح روز عرفه روانه عرفات مي شوي ، اين گونه شروع به دعا كن : اَللّهُمَّ اِلَيْكَ صَمَدْتُ ، وَاِيّاكَ اعْتَمَدْتُ ، وَوَجْهَكَ أَرَدْتُ ، فَأَسْئَلُكَ أنْ تُبارَكَ فِي رَحْلَتِي ، وَأَنْ تَقْضِيَ لِي حاجَتِي ، وَأَنْ تَجْعَلَنِي الْيَوْمَ مِمَّنْ تَباهِي بِهِ مَنْ هُوَ أفْضَلُ مِنِّي . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . علل الشرايع ، ص 436 ، بحارالانوار ، ج 96 ص 253
2 . كافي ، ج 4 ، ص 192
3 . كافي ، ج 4 ، ص 462
|
158 |
|
خدايا ! قصد تو را كرده ام ، فقط به تو اعتماد دارم ، و خواست و رضاي تو را مي طلبم ، از تو مي خواهم ، كه اين سفر و آمدن مرا مبارك گرداني ، حاجتم را برآورده سازي ، و اين روز را براي من ، از روزهايي قرار دهي ، تا آن گونه بدان مباهات كنم ، كه كسي كه از من برتر بود ( پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ) بدان مباهات مي كرد .
وقوف در عرفات
پس از احرام ، وقوف در عرفات ، واجب دوّم از اعمال سيزده گانه « حجّ تمتّع است ، كه بايد با نيّت اطاعت خداوند و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار عالم ، از ظهر روز نهم ذي حجّه ، كه روز عرفه نيز ناميده مي شود ، تا غروب آن روز ، در محدوده عرفات ، صورت گيرد .
درباره « وقوف عرفات دو نكته مهم را بايد مدّ نظر داشته باشيم :
الف : برخلاف ساير اعمال مثل : طواف و سعي و رمي جمرات ، كه از اعمال حج هستند و آميخته با تحرّك و تلاش و فعاليت ، در عرفات ، وقوف و ماندن در آن مكان عبادت واجب محسوب مي شود .
ب : اسحاق بن عمّار مي گويد : از امام موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) سؤال كردم : آيا براي وقوف در عرفات ، وقوف بالاي كوه را دوست مي داري ، يا روي زمين را ؟ آن حضرت فرمود : وقوف روي زمين . ( 1 )
بر اساس اين روايت و با استفاده از فحواي روايت ديگر ، ( 2 ) فقهاي بزرگي مثل : مولا احمد نراقي ( 1245 هـ . ) و شيخ محمد حسن نجفي ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 205 ، وسائل الشيعه ، ج 10 ص 11
2 . وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 13 ، ح 4 باب 11 ، ابواب احرام
|
159 |
|
صاحب جواهر الكلام ( 1266 هـ . ) وقوف بالاي كوه را مكروه دانسته اند . ( 1 )
از اين « وجوب وقوف و نيز از « كراهت بالاي كوه وقوف نمودن و بالاي كوه ماندن ، مي توان نتيجه گرفت ، كه وقوف ، براي دعا و مناجات ، راز و نياز ، انديشيدن ، به خود فرورفتن ، معرفت حق ، شناخت زمان و مكان و خالق آن ها ، تفكّر در اسرار آفرينش ، توجّه به قدرت و عظمت خدا و آئيني ، كه اين همه انسان هاي متفاوت را آن جا گردآورده ، توبه و انابه ، تضرّع و زاري ، بازگشت به خويشتن ، به سرنوشت امّت انديشيدن و در مقابل آن احساس مسؤوليت نمودن ، خود را براي اداي چنين مسؤوليتي آماده كردن ، و در آرامش ، زندگي مسالمت آميز داشتن ، مي باشد .
و از طرف ديگر ، كراهت بالاي كوه قرار گرفتن ، غير از از دست دادن فرصت مناسب براي عبادت و دعا ، احتمالا پرهيز از سرگرمي و به هدر دادن فرصت طلايي عرفات ، داشتن حالت خضوع و خشوع ، حفظ قدرت و توانايي براي راز و نياز و مناجات و پرهيز از صعود و اوج گرفتن حتّي بر كوهي ، به منظور پيشگيري از روح غرور و منيّت و عملي كه بوي بلندگرايي و كبر و تفرعن ممكن است داشته باشد ، خواهد بود .
آري ، در آن سرزمين مقدّس و به ياد ماندني ، شيفتگان و عارفان ، غير از شركت در مجامع عمومي دعا و نيايش ، از فرصت هاي مناسب تنهايي روز و شب و نيمه شب استفاده مي كنند و در مكان هاي مناسب ، بر خاك سجده مي كنند و با اشك هاي خويش بر رَمل ها و خاك ها ، بذر ايمان در دل مي افشانند و ميوه اطاعت و عشق به ذات مقدّس خالق خويش را بر مي گيرند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مستند الشيعه ، ج 12 ، ص 221 ، جواهر الكلام ، ج 19 ، ص 59
|
160 |
|
امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) مي فرمايد : گروهي از يهوديان نزد رسول خدا ( صلي الله عليه وآله ) آمدند و دانشمندترين آن ها مسايلي را پرسيد ، از جمله : چرا خداوند وقوف بعدازظهر عرفات را دستور داده است ؟
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : عصر ، وقتي است كه آدم در آن مرتكب عصيان شد ، بدين مناسبت خداوند متعال بر امّت من ، وقوف و تضرّع و دعا را در محبوب ترين مكاني كه خود دوست مي داشت ، مقرّر داشت و در مقابل آن ، بهشت را بر آنان ضمانت نمود و ساعتي كه وقوف آنان پايان مي پذيرد ، ساعتي است كه آدم ( عليه السلام ) كلمات و جملاتي را از جانب خداوند دريافت داشت و بيان نمود و خداوند توبه او را پذيرفت ، زيرا خدا توبه پذير و مهربان است . ( 1 )
سپس رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : به خدايي كه مرا بر اساس حق ؛ براي بشارت و انذار مبعوث داشت ، خداوند درهاي آسماني اي دارد ، كه باب رحمت ، باب توبه ، باب حاجات ، باب تفضّل ، باب احسان ، باب جود ، باب كرم ، و باب عفو ناميده مي شود و هر كس در اين ساعات ، در عرفات حضور داشته باشد ، از جانب خداوند ، از مزاياي اين درها و منافع آن ها بهره مند خواهد شد ، خداوند متعال صدهزار فرشته ، كه هريكي صدوبيست هزار فرشته همراه دارد ، به عرفات مي فرستد ، و رحمت خويش را بر اهل عرفات نازل مي گرداند و آن گاه كه آنان عرفات را ترك مي گويند ، فرشتگان الهي گواهي مي دهند ، كه آنان از آتش دوزخ آزاد گرديده اند و خدا بهشت را بر آنان واجب نموده است ، و سروش آسماني از سوي خدا صدا مي زند ، برويد ، شما مورد مغفرت قرار گرفته ايد ، مرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اشاره به : فتلقّي آدم مِن ربِّه كلمات . . . سوره بقره ، آيه 37
|
161 |
|
خشنود كرديد من هم از شما راضي هستم .
وقتي ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اين توضيحات را بيان نمود ، آن مرد يهودي عرض كرد : درست گفتي اي محمد ( صلّي الله عليه وآله ) ( 1 ) .
به هر حال ، روز عرفه و صحراي عرفات ، طبق روايات فراوان و بر اساس سيره و شيوه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و امامان ( عليهم السلام ) ، وقت دعا و ثناي الهي است ، در اين روز عزيز ، و در اين مكان مقدس ، بايد تقويت روح عبادت و بندگي ، و عزت و عظمت براي همه مسلمين جهان ، و نابودي كفار و منافقين از پيشگاه خداوند متعال درخواست گردد .
اعمال عرفه
براي تقرّب به خداوند و بهره برداري معنوي بيشتر در عرفات ، و افرادي كه اين روز ، در جاهاي ديگري به سر مي برند ، طبق روايات دستوراتي رسيده است ، كه به طور خلاصه مرور مي كنيم .
1ـ امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : روز عرفه وقتي ظهر شد ، غسل كن و نماز ظهر و عصر را با يك اذان و اقامه به جا بياور و بلافاصله مشغول دعا شو ، چون عرفه روز دعا و درخواست حاجت است . . . ( 2 )
2ـ طبق بيان امام باقر ( عليه السلام ) روزه مستحبّ روز عرفه توصيه شده ، تا اگر كسي توانايي دارد و روزه ، مانع حال دعاي او نمي شود ، روزه بگيرد . ( 3 ) و امام موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) فرموده : صَوْمُ يَوْمِ عَرَفَة ، يَعْدِلُ السَّنَةُ . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المحاسن ، ص 117 ، وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 25 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 249
2 . كافي ، ج 4 ، ص 462
3 . وسائل الشيعه ، ج 7 ، ص 344
4 . همان .
|
162 |
|
روزه گرفتن روز عرفه ، مساوي با يك سال روزه گرفتن است .
3ـ زيارت حضرت امام حسين ( عليه السلام ) براي كساني كه در « كربل و يا در « عرفات حضور دارند ، مورد تأكيد قرار گرفته ( 1 ) و كساني هم ، كه از حضور در آن دو مكان مقدّس محرومند ، امامان ( عليهم السلام ) سفارش كرده اند : هركس در هر سرزميني به سر مي برد ، از خواندن « دعاي عرفه حضرت امام حسين ( عليه السلام ) غفلت نداشته باشد . ( 2 )
4ـ دعا و سلام و صلوات ، بر امامان و طلايه داران مكتب حق ، وظيفه ديگر اهل ايمان در روز عرفه مي باشد .
امام صادق ( عليه السلام ) ضمن دعاي روز عرفه مي خواند : اَللّهُمَّ وَصَلِّ عَلي وُلاةِ الاَْمْرِ بَعْدَ نَبِيِّكَ ، وَتَراجُمَةِ وَحْيِكَ ، وخُزّانِ عِلْمِكَ ، وَأُمَنائكَ فِي بِلادِكَ ، اَلَّذِي أَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ ، وَفَرَضْتَ طاعَتَهُمْ عَلي بَرِيَّتِكَ . ( 3 )
خدايا ! بر واليان امر بعد از پيامبرت ، بيان كنندگان وحي خويش ، گنجينه داران علم خود ، امينان خويش در سرزمين هايت ، آنان كه به مودّت آن ها دستور داده اي و اطاعت آنان را بر مخلوق خود واجب كرده اي ، صلوات و درود فرست .
5ـ دعا براي ديگران از اهل ايمان ، كه نراقي « والدين را نيز از آنان شمرده ، ( 4 ) وظيفه مهم ديگري است ، كه در عرفات بايد مورد توجّه قرار بگيرد .
ابراهيم بن هاشم قمي ، پدر علي بن ابراهيم ، مفسّر و محدّث
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مفاتيح الجنان ، ص 804
2 . كامل الزيارات ، ص 173ـ169
3 . بحارالانوار ، ج 95 ، ص 263
4 . مستند الشيعه ، ج 12 ، ص 221
|
163 |
|
معروف ، ( 1 ) مي گويد : عبدالله بن جُندب را در موقف عرفات مشاهده كردم ،
با حال خوشي دست به آسمان بلند كرده و پيوسته مشغول دعا بود ، اشك از روي گونه هايش به زمين مي ريخت و با خدا راز و نياز خالصانه اي داشت ، وقتي دعاي خود را به پايان رسانيد و روي خود را برگرداند ، گفتم : اي ابومحمّد ! حال خوشي داشتي ، تا به حال چنين حالي در عرفات از كسي نديده بودم .
وي گفت : به خدا سوگند ، فقط براي برادران ايماني خويش دعا مي كردم ، چون امام موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) ، به من فرمود : هر كس عقب سر برادر مؤمن خود براي او دعا كند ، از عرش الهي خطاب مي شود : صدهزار برابر اين دعا ، در حقّ خودت خواهد بود ، من هم روانداشتم از صدهزار دعاي تضمين شده ، در برابر دعاي براي خود ، كه نمي دانم مستجاب مي شود يا نه ، صرف نظر كنم . ( 2 )
در روايت ديگري مي خوانيم : محمد بن زياد بن عيسي ، معروف به ابن أبي عمير ، كه امام موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) و دو امام بعد از آن حضرت را درك كرده ( 3 ) مي گويد : عيسي بن أعين ، وقتي به حج رفت ، در عرفات آن قدر به دعا پرداخت ، كه دعاي او سراسر شامل حال همه مردم مي شد ، به او گفتم : دارايي خود را خرج كرده اي و با زحمت و مشقّت بر جسم و
جان خود به اين مكان مقدّس ، كه حاجت ها در پيشگاه خداوند متعال
مستجاب مي شود آمده اي ، براي برادران خويش دعا مي كني در حقّ خود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بهجة الآمال ، ج 5 ، ص 354 .
2 . كافي ، ج 4 ، ص 465 ، وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 20
3 . الكني والالقاب ، ج 1 ، ص 195
|
164 |
|
دعايي نداري ؟
عيسي بن أعين ، گفت : إِنِّي عَلي ثِقَة مِنْ دَعوَةِ المَلَكِ لِي ، وَفِي شَكٍّ مِنَ الدُّعاءِ لِنَفْسِي ( 1 )
من اطمينان دارم ، كه فرشته الهي در حقّ من دعا مي كند و مستجاب مي شود ، امّا درباره دعاي براي خود ، ترديد دارم .
در روايت ديگري ، ابراهيم بن أبي بلاد ، مي گويد : در عرفات حضور داشتم ، وقتي مي خواستم كوچ كنم ، با ابراهيم بن شُعيب برخورد نمودم ، به او سلام كردم ، او يكي از چشم هاي خود را از دست داده بود ، مشاهده كردم چشم ديگر او هم به قدري قرمز شده ، كه گويي لخته خون است ، گفتم : تو كه يك چشم خود را از دست داده اي ، به خدا سوگند ، من براي چشم ديگر تو نگرانم ، كمتر گريه كن .
ابراهيم بن شعيب گفت : اي ابومحمّد ! به خدا سوگند ، امروز براي خود هيچ دعا نكردم !
گفتم : پس براي چه كسي دعا مي كردي ؟
گفت : من فقط براي برادران ديني خود دعا كردم ، چون از امام صادق ( عليه السلام ) شنيدم كه مي فرمود : مَنْ دَعا لاَِخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ وَكَّلَّ اللهُ بِهِ مَلَكاً يَقُولُ : وَلَكَ مِثْلاهُ .
هر كس عقب سر برادر مؤمن خود ، در حقّ او دعا كند ، خداوند فرشته اي را بر او موكّل مي گرداند و به آن دعاكننده مي گويد : اين دعاها در حقّ خودت هم خواهد بود . من هم تصميم گرفتم در حقّ برادرانم دعا كنم ، تا دعاي آن فرشته شامل حال من هم گردد ، چون يقين ندارم دعاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 465 ، وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 20
|
165 |
|
خودم در حقّ خودم مستجاب شود ، ولي درباره دعاي مستجابي ، كه آن فرشته در حقّ من مي نمايد ، ترديدي ندارم . ( 1 )
فقط خدا
مكان مقدّس عرفات ، زمان نوراني عرفه ، احرام و طواف و نماز و سعي صفا و مروه ، چنان بنده را مقرَّب نموده و به قلّه رفيع انساني عروج داده است ، كه در آن سرزمين فاصله او با خدا چنان كم شده و حجاب كنار رفته ، كه هر چيزي را جز از خدا خواستن ، بايد نامطلوب بداند و جز از خدا چيزي نخواهد .
در روايت مي خوانيم : امام زين العابدين ( عليه السلام ) روز عرفه صداي كسي را شنيد ، كه دست نياز پيش مردم دراز كرده و تقاضاي كمك مي كند ، فرمود : واي به حال تو ، در مثل چنين روزي دست نياز پيش غير خدا دراز مي كني ؟ امروز ، روزي است كه ، اميد مي رود حتّي كودكان هم كه در رحم مادر قراردارند ( مورد عنايت خدا قرار گيرند و ) سعادت مند گردند . ( 2 )
با توجّه به قداست و عظمت فوق العاده آن سرزمين ، محمد بن مسلم زُهَري ، درباره امام زين العابدين ( عليه السلام ) كه او را پارساترين افراد دانسته ، مي گويد : به آن حضرت گفته شد ، اكنون وليد بن عبدالملك ، در مكّه به سر مي برد ، اگر نزد او بروي و درباره صدقات علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) كه با محمد بن حنفيّه اختلاف داري صحبت كني ، وي به نفع تو و عليه محمد بن حنفيّه حكم مي كند !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 466 ، وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 20
2 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 137 ، وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 28
|
166 |
|
آن حضرت فرمود : واي به حال تو ! آيا در حرم خدا از غيرخداوند متعال چيزي بخواهم ؟ من كراهت دارم همه دنيا را از خالق آن بخواهم ، چگونه از مخلوقي كه مثل خود من است چيزي درخواست كنم ؟
زُهري ، مي گويد : طولي نكشيد ، كه خداوند وحشتي در دل « وليد انداخت و آن گاه به نفع امام ( عليه السلام ) و عليه محمد بن حنفيّه حكم كرد . ( 1 )
بزرگ ترين گناه !
صفاي جوشيده از ايمان و عشق و دلدادگي و روح خدابيني از يك طرف و مقام قرب و منزلت و بنده نوازي خالق كرم و رحمانيّت از طرف ديگر ، چنان خوان غفران و بخششي مي گستراند و درياي موّاج رحمت حق چنان مي خروشد ، كه خار و خس گناه و آلودگي ها را محو و نابود مي گرداند .
آري ، عرفان عرفات چنان شعله مي كشد ، كه اگر كسي در درياي نور آن ، كم ترين ترديد را براي آمرزش به خود دهد ، بزرگ ترين جرم و گناه را مرتكب شده است !
اعتراف عارفان عرفات را ملاحظه كنيد :
امام علي ( عليه السلام ) فرمود : از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) سؤال شد : أَيُّ أهْلِ عَرَفاتِ أعْظَمُ جُرماً ؟ قالَ : اَلَّذِي يَنْصَرَفُ مِنْ عَرَفاتِ وَهُوَ يَظُنُّ أنَّهُ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ . . . ( 2 )
مجرم ترين و گناه كارترين اهل عرفات كيست ؟ فرمود : آن كه از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . علل الشرايع ، ص 220 ، وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 29
2 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 137 ، الجعفريات ، ص 113 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 30
|
167 |
|
عرفات برگردد و گمان كند ، مورد آمرزش خداوند متعال قرار
نگرفته است .
امام باقر ( عليه السلام ) در توضيح اين سخن مي فرمايد : يعني ، كسي كه از رحمت خداوند متعال مأيوس و نااميد باشد .
هم چنين ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوبٌ ، لا تُغْفَرُ إِلاّ بِعَرَفات . ( 1 )
بخشي از گناهان ، گناهاني هستند ، كه جز در عرفات بخشيده نمي شوند .
امام رضا ( عليه السلام ) روايت مي كند ، كه امام باقر ( عليه السلام ) بارها مي فرمود : ما مِنْ بِرٍّ وَلا فاجِر يَقِفُ بِجِبالِ عَرَفات فَيَدعُو اللهُ اِلاّ اسْتَجابَ لَهُ ، أمَّا الْبِرِّ فَفِي حَوائِجِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ ، أمَّا الْفاجِرِ فَفِي أمْرِ دُنياهُ . ( 2 )
هيچ كس از افراد نيكوكار و فاجر ، در دامنه كوه هاي عرفات وقوف و دعا نمي كند ، مگر اين كه خداوند دعاي او را مستجاب مي گرداند ، درباره شخص نيكوكار ، خداوند حاجت هاي دنيا و آخرت او را برآورده مي سازد ، اما درباره فاجر و گناه كار ، خداوند حاجت هاي دنياي او را روا مي گرداند .
در روايت بسيار مهمّي مي خوانيم ، كه پيامبر ( صلي الله عليه وآله ) فرمود : وقتي شب ( يا شام ) عرفه فرامي رسد ، خداوند به فرشتگان مي گويد : بندگان مرا از مرد و زن مشاهده كنيد ، كه ژوليده و غبارآلود ، از هر نقطه دوردستي به اين جا
براي اطاعت و عبادت من آمده اند ، در حالي كه هنوز رحمت و عذاب من ، يعني بهشت و دوزخ را نديده اند ( اين گونه راز و نياز دارند ) اي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الجعفريات ، ص 113 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 30
2 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 136 ، وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 21 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 26
|
168 |
|
فرشتگان ! شما را به گواهي مي گيرم ، كه همه آنان ، چه آنها كه در اين سرزمين حاضر شده اند و چه آن ها كه به اين سرزمين نيامده اند را مورد آمرزش و مغفرت قرار دادم .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اضافه مي كند : هيچ وقتي غير از روز عرفه و شام آن ، اين قدر افراد آمرزيده و آزاد شده از آتش دوزخ مشاهده نمي شوند . ( 1 )
بالاخره ، موقعيّت زماني و مكاني عرفات ، به خاطر تعالي ايمان و معنويّت عرفاتيان و فيض رحمت و عنايت خداوندي تا آن جا گسترش مي يابد ، كه در روايت مي خوانيم : كانَ اَبُوجَعْفَر ( عليه السلام ) يَقُولُ : إِذا كانَ يَوْمُ عَرَفَةَ ، لَمْ يُرَدَّ سائِلا . ( 2 )
امام باقر ( عليه السلام ) بارها مي فرمود : آن گاه كه روز عرفه فرا مي رسد ، هيچ دعاكننده و سؤال كننده اي ، محروم بر نمي گردد .
هدف هاي بزرگ
در آن صحراي نوراني و در آن فضاي انباشته از ايمان و اخلاص و زمزمه هاي ملكوتي ، كه طبق بيان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) : اَلْحَجُّ عَرَفَة ( 3 ) ناميده شده و همه حج در عرفه خلاصه گرديده است ، چگونه دعا كنيم ؟ و چه بخواهيم تا در آن موقف عظيم ، از حالت فردگرايي و كوچك خواهي ، به آرمان هاي متعالي ، در جهت اصلاح فرد و جامعه و رشد و تعالي امّت اسلامي بينديشيم و در نتيجه به حاجت هاي فردي و شخصي هم دست بيابيم ؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المحاسن ، ص 65 ، وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 25 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 32
2 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 137 ، وسائل الشيعه ، ج 6 ، ص 281 ، بحار الانوار ، ج96 ، ص 254
3 . محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 204
|
169 |
|
خوش بختانه ، سيره پيامبران ( عليهم السلام ) و پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) و راهنمايي هاي امامان معصوم ( عليهم السلام ) ، در اين زمينه ميراث والايي است كه به يادگار مانده است .
در مرحله نخست ، براي توفيق حال دعا ، دو نكته بسيار مهمّي را ، كه امام صادق ( عليه السلام ) توصيه نموده ، بايد به آن توجّه داشته باشيم .
1ـ روز عرفه ، روز دعا و درخواست حاجت از خداوند و پناه بردن به خدا از شرّ شيطان است ، زيرا شيطان هيچ مكاني را بيش از عرفات دوست نمي دارد ، كه افراد را مشغول و غافل از بهره برداري در آن مكان مقدّس گرداند .
2ـ از نگاه كردن به مردم و جلب توجّه آنها شدن به شدّت بايد پرهيز كرد و متوجّه خويش بود . ( 1 )
علاوه بر اين كه دعا براي « ولاة أمر را از امام صادق ( عليه السلام ) ذكر كرديم ، همچنين دعايي را كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به امام علي ( عليه السلام ) براي خواندن در روز عرفه تعليم وي داده و آن را دعاي پيامبران قبل از خويش نيز معرفي كرده خوانده شود .
اين دعا حاوي مضامين بلند توحيدي ، عرفاني ، اخلاقي ، سياسي ، دنيوي و اخروي است ، كه توجه شما را به آن جلب مي كنيم :
لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ حَيٌّ لاَ يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلَي كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ ؛
اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَالَّذِي تَقُولُ وَخَيْراً مِمَّا نَقُولُ وَفَوْقَ مَا يَقُولُ الْقَائِلُونَ ؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 464
|
170 |
|
اللَّهُمَّ لَكَ صَلاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي وَلَكَ بَرَاءَتِي وَبِكَ
حَوْلِي وَمِنْكَ قُوَّتِي ؛
اللّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ وَمِنْ وَسَاوِسِ الصُّدُورِ وَمِنْ شَتَاتِ الاَْمْرِ وَمِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ ؛
اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ الرِّيَاحِ وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا تَجِيءُ بِهِ الرِّيَاحُ وَأَسْأَلُكَ خَيْرَ اللَّيْلِ وَخَيْرَ النَّهَارِ ؛
اللّهُمَّ اجْعَلْ فِي قَلْبِي نُوراً وَفِي سَمْعِي وَبَصَرِي نُوراً وَلَحْمِي وَدَمِي وَعِظَامِي وَعُرُوقِي وَمَقْعَدِي وَمَقَامِي وَمَدْخَلِي وَمَخْرَجِي نُوراً وَأَعْظِمْ لِي نُوراً يَا رَبِّ يَوْمَ أَلْقَاكَ إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ . ( 1 )
اين دعا را شيخ صدوق ، دعاي كامل و تمام براي روز عرفه دانسته است . ( 2 )
دعاي ديگري از امام صادق ( عليه السلام ) وارد شده كه توجّه شما را به ترجمه فرازهايي از آن جلب مي كنيم :
خدايا ! من بنده و ميهمان تو هستم ، از راه دور آمده ام ، به من رحم كن و مرا از زيان ديده ترين ميهمانان خود قرار مده .
اي خداي همه مشاعر و معابد ! مرا از آتش دوزخ آزاد گردان ، روزي حَلال را بر من وسعت بخش و شرّ فاسقان جنّ و انس را از من دور گردان .
خدايا ! من بنده و مملوك توام ، پيشاني و سر و مغزم در اختيار توست و زمان مرگ مرا تو مي داني ، از تو درخواست مي كنم در حالي كه از من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 324 ، تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 209 ، محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 176
2 . من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 326
|
171 |
|
خشنود هستي ، مرگم را فرارسان .
خدايا ! مناسك و عبادت مرا آن گونه كه ابراهيم ( عليه السلام ) خليل تو به نمايش گذاشت و محمد ( صلّي الله عليه وآله ) مرا بدان راهنمايي نمود ، قرار ده و از من بپذير .
پروردگارا ! مرا از زائران و حاجياني قرار ده ، كه از عمل آنان خشنود هستي و عمر طولاني عطا مي كني و پس از مرگ با حيات و زندگي پاكيزه محشور مي نمايي . ( 1 )
خدايا ! درباره وقوف و عبادتم بر من رحم و شفقت آور ، علم و دانايي ام را افزون گردان ، دين و آيينم را برايم حفظ كن و مناسك و عبادتم را مقبول درگاهت قرار بده . ( 2 )
هارون بن خارجه مي گويد : وقتي امام صادق ( عليه السلام ) مي خواست از عرفات كوچ كند ، شنيدم كه دعا مي كرد : اَللّهُمَّ إِنِّي أعُوذُ بِكَ أنْ أَظْلِمَ أَوْ أُظلَم ، أَوْ أَقْطَعَ رَحِماً ، أوْ أُوذِيَ جاراً . ( 3 )
خدايا ! من به تو پناه مي برم ، از اين كه در حقّ كسي ظلم كنم يا مورد ظلم كسي واقع شوم ، يا پيوند خويشاوندي اي را قطع نمايم ، يا در حقّ همسايه اي آزار و ستم روا دارم .
هم نوا با حسين ( عليه السلام )
براي « روز عرفه و در صحراي عرفات ، همه پيامبران ( عليهم السلام ) دعا و راز و نياز و مناجات داشته اند ( 4 ) صحيفه سجّاديّه دعايي را مخصوص روز عرفه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 464 ، تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 208
2 . كافي ، ج 4 ، ص 467
3 . همان .
4 . وسائل الشيعه9 ، ج 10 ، ص 16 ، بحارالانوار ، ج 95 ، ص 215
|
172 |
|
از امام زين العابدين ( عليه السلام ) نقل كرده است . ( 1 ) ديگر ائمّه معصومين ( عليهم السلام ) هم
دعاهايي را مي خوانده اند ، امّا معروف ترين دعاي روز عرفه براي سرزمين عرفات ، كه در نقاط ديگر هم مي توان آن را خواند ، دعاي عرفه حضرت سيّدالشهداء ( عليه السلام ) است .
بِشر ، و بَشير ، فرزندان غالب اسدي مي گويند : روز عرفه در كنار حسين بن علي ( عليه السلام ) بوديم ، چون عصر فرارسيد ، آن حضرت با اعضاي خانواده و گروهي از ياران و فرزندان و شيعيان خود از خيمه ها بيرون آمدند و با نهايت وقار و اظهار كوچكي در مقابل خداي متعال ، در قسمت راست دامنه كوه ( جبل الرحمه ) قرار گرفتند ، در حالي كه روي خود را به سوي كعبه ودست ها را به جانب آسمان ، در برابر صورت بلند كرده بودند و مانند گرسنگاني ، كه جوياي غذا باشند ، با اشك و آه و گريه و ناله ، به خواندن دعاي عرفه پرداختند . ( 2 )
در دعاي عرفه حضرت امام حسين ( عليه السلام ) كه با جمله : « اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِي لَيْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ . . . شروع مي شود ، مطالب و معاني و مضامين توحيدي و عرفاني فراوان بلندي آمده است ، كه با توجّه به فرصت اندك اين نوشتار ، فقط چند فراز از آن را مورد دقت قرار مي دهيم .
حضرت امام حسين ( عليه السلام ) در صحراي عرفات ، با چشمي گريان و قلبي انباشته از ايمان و اخلاص ، به آستان كبريايي خداوند ، اين گونه ناله بر مي آورد :
اَللّهُمَّ اجْعَلْنِي أخْشاكَ كَاَنِّي أراكَ ، وَاسْعِدْنِي بِتَقْواكَ ، وَلا تُشْقِنِي بِمَعْصِيَتِكَ . . .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيفه سجاديه ، دعاي 47
2 . بحارالانوار ، ج 95 ، ص 214 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ص 22 و 26
|
173 |
|
خدايا ! مرا آن چنان فروتن و فرمان بردار قرار ده ، كه گويي تو را مي بينم ، و در پرتو تقواي خودت مرا سعادت مند گردان و به خاطر نافرمانيت ، مرا بدبخت و شقاوت پيشه مگردان .
وَفِي نَفْسِي فَذَلِّلْنِي ، وَفِي أعْيُنِ النّاسِ فَعَظِّمْنِي ، وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالاْنْسِ فَسَلِّمْنِي . . .
بارخدايا ! مرا نزد خودم خوار و كوچك جلوه بده و در چشم مردم ، بزرگ و محترم شمار و از شرّ جن و انس مصون بدار .
مَتي غِبْتَ حَتّي تَحْتاجَ إِلي دَلِيل يَدُلُّ عَلَيْكَ ، وَمَتي بَعُدْتَ حَتّي تَكُونَ الاْثارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إلَيْكَ ؟
كي رفته اي ز دل ، كه تمنّا كنم تو را ؟ * * * كي بوده اي نهفته ، كه پيدا كنم تو را ؟
غيبت نكرده اي ، كه شوم طالب حضور * * * پنهان نگشته اي ، كه هويدا كنم تو را ( 1 )
عَمِيَتْ عَيْنٌ لا تَراكَ عَلَيْها رَقِيباً ، وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْد لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّكَ نَصِيباً . . .
كور است آن چشمي ، كه تو را بر خود ناظر و مراقب نمي داند و سرمايه انساني كسي كه ، جز محبّت تو را برگزيده ، خسارت و زيان بزرگي ديده است .
ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ ؟ وَمَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ ؟ لَقَدْ خابَ مَنْ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فروغي بسطامي ، بهار ادب ، ص 24
|
174 |
|
رَضِيَ دُونَكَ . . . ( 1 )
كسي كه تو را از دست داده ، چه چيزي به دست آورده ؟ و كسي كه تو را يافته ، چه چيزي را از دست داده است ؟ به راستي كسي كه به جاي تو ، ديگري را برگزيده ، به يأس و خسران مبتلا شده است .
اي لقاي تو ، جواب هر سؤال * * * مشكل از تو حل شود ، بي قيل و قال
ترجمان هرچه را ، ما دردل است * * * دست گير هر كه ، پايش در گِل است ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اقبال سيّد بن طاووس ، ص 35ـ339 ، بحارالانوار ، ج 95 ، ص 227ـ216
2 . مثنوي معنوي ، ص 4
|
175 |
|
10
مشعرالحرام
|
177 |
|
10
مشعرالحرام
خورشيد ، از پهنه سرزمين عرفات در حال غروب است ، امّا مشعل معرفتي كه دل هاي عرفاتيان را نوراني ساخته ، كمبود روشنايي بيابان را جبران مي كند .
از گرماي هوا كاسته مي شود و نسيم مرطوب هوا ، تن ها را نوازش مي دهد ، مردان و زنان سپيدپوش ، وسايل و اثاث خويش را جمع آوري مي كنند تا از آن موقف كوچ كنند ، هيجان افراد را فراگرفته است ، اشك در چشم ها حلقه مي زند ، اشك حسرت ، كه چرا وقوف پايان يافت و بايد از آن مكان مقدّس كوچ كنند ، تازه به مكان و زمان معرفت انس گرفته بودند و جدايي از اين انس و الفت تأثّربار است .
ولي ، چاره اي نيست ، حج حركت و تلاش و جوشش است ، در يك جا ماندن و در جازدن و همان بودن ، معنا ندارد ، بايد قدم برداشت و از « بودن به « شدن رسيد .
اين دستور قرآن است : { ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ . . . } ( 1 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره بقره ، آيه 199 و 198
|
178 |
|
وقتي وقوف در عرفات را انجام داديد ، سپس از همان جايي كه مردم
كوچ مي كنند ، شما هم حركت و كوچ را از همان جا آغاز كنيد . در آيه ديگري آمده : { فَإِذا أفَضْتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذْكُروُا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ . . . } ( 1 )
هنگامي كه از عرفات كوچ كرديد ، خدا را در نزد مشعر الحرام ياد كنيد .
دقّت در اين دستور و واژه هايي كه براي آن انتخاب شده ، ما را به فضاي لذّت بخشي مرتبط مي كند .
براي اين حركت و كوچ دادن ، واژه هاي : أَفِيضُوا ، أَفاضَ و أَفَضْتُم ، به كار گرفته شده ، اين واژه ها از مادّه « اَفاضَ است و در آن ها ، فراواني و كثرت ، جوشش و تحرّك ، پرشدن و لبريز گرديدن و فوران و سرريز شدن نهفته است .
در لغت عرب ، وقتي ظرفي از آب پر مي شود و آب از هر طرف آن مي ريزد « فاضَ الإِناء گفته مي شود ، هم چنين آن گاه كه رودخانه اي از آب فراوان و فوق العاده انباشته مي شود و از لب ديواره آن ، آب اضافي به بيابان و اطراف سرازير مي گردد « فاضَ السَّيْلُ به كار مي رود . ( 2 )
اكنون هزاران انسان احرام سپيدپوشيده غروبِ عرفات را در نظر بگيريد .
آنان ، شب و روز نهم ذي حجّه را در چادرهايي سكونت داشته اند .
به منظور جمع آوري چادرها ، بندهاي آن ها را باز مي كنند و روي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سوره بقره ، آيه 199 و198
2 . مصباح المنير ؛ ص 666ـ665
|
179 |
|
زمين قرار مي گيرند .
همه بايد به ناچار ، اگرچه چادرها در حال سقوط است ، آن ها را ترك كنند و چون پروانگاني كه از هجوم مي گريزند ، از چادرها خارج شوند .
گروه هاي انبوه مرد و زن ، هيجان زده ، در نقطه معيّني گرد هم جمع مي شوند تا چون گروه پروانگان ، با جوشش و تلاش به پرواز درآيند ؛
دل ها انباشته از معرفت و عرفان ، چشم ها لبريز از اشك تأثّر و شوق ، تأثّر به خاطر جدايي از عرفات و شوق براي دست يابي به شعور مشعر ، همه چون آب زلال معرفت عرفه ، چون سيل خروشان به فَيَضان و جريان در مي آيند و اين است راز به كارگيري تعبير « اِفاضه از عرفات به جاي واژه هاي ديگري ، كه اين ظرافت زيبايي و عرفاني را ندارد .
به هر حال ، همه بايد با فَيَضان و جوشش ، پس از تقريباً يك شبانه روز وقوف در عرفات ، همراه با دعا و نيايش و خاطرات شيرين و دل نشين ، و به ياد ماندني كوچ كنند .
پيام رساني امام صادق ( عليه السلام )
بايد با كوله بار معرفت بار سفر بست ، دعاها و راز و نيازها و نمازها و سجده ها و اشك هاي خوف و خشيت ، در دل ها معنويت و معرفت آفريده است و اين معرفت ، كه به درگاه ذات مقدّس خداي عالم تبلور يافته ، بايد با معرفت اولياي حق ، كه بيانگران و هاديان راه توحيدند تكميل گردد . و پيام آنان دريافت و منتقل شود ، تا رسالت پيام گيري و پيام رساني عرفاتيان شايسته ، تحقّق عيني يابد . همانگونه كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و امامان ( عليهم السلام ) نيز چنين مي كردند .
عمر بن ابي مِقدام مي گويد : امام صادق ( عليه السلام ) را در روز عرفه در
|
180 |
|
صحراي عرفات مشاهده كردم ، كه هر چه توان داشت با صداي بلند
مي فرمود : اي مردم ! رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) امام و پيشوا بود ، سپس علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) امام و پيشوا بود ، سپس حسن بن علي ، بعد از او حسين بن علي ( عليه السلام ) ، بعد از آن حضرت علي بن الحسين ، آن گاه محمد بن علي و اكنون ، من امام و پيشواي شما هستم .
عمر بن ابي مِقدام ، اضافه مي كند ، امام صادق ( عليه السلام ) اين مطالب را خطاب به افرادي كه روبه روي او بودند ، سه بار ، و براي افراد سمت راست سه بار ، و براي افراد سمت چپ سه بار ، و براي افرادي هم كه پشت سر آن حضرت قرار گرفته بودند سه مرتبه و جمعاً مطالب خود را دوازده بار براي افراد حاضر در عرفات بيان كرد . ( 1 )
به هر حال ، امام صادق ( عليه السلام ) در عرفات براي تكميل معرفت الهي ، كه لازمه آن معرفت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و وليّ الله ، يعني « معرفت امامت و رهبري و پيشوايي ديني است ، در روزگار منصور دوانيقي ( 95ـ158 هـ . ) با حدود 22 سال خلافت سخت و وحشتناك ( 2 ) با صداي بلند اقدام نمود و مبارزه و موضعگيري خويش را اعلام كرد تا پيام پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را نيز ابلاغ كرده باشد .
پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) فرموده است : مَنْ ماتَ بِغَيْرِ اِمام ، ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً . ( 3 )
هر كس بميرد ، در حالي كه امام و پيشوايي نداشته باشد ، به مرگ زمان جاهليّت از دنيا رفته است .
هم چنين امام صادق ( عليه السلام ) مردم را به بيان رسول گرامي اسلام توجّه داده ، كه فرموده بود : لا يَزالُ هذَا الدِّينُ عَزِيزاً مَنِيعاً إِلي إِثْني خَلِيفَة . . .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 466
2 . تتمّة المنتهي ، ص 113
3 . كنزالعمال ، ج 1 ، ص 100
|
181 |
|
كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْش . ( 1 )
پيوسته اين دين ( اسلام ) با عزّت و قدرت و بلندمقام و استوار خواهد بود ، تا مادامي كه دوازده خليفه داشته باشد ، كه همه آنان از قريش هستند .
خلاصه ، امام صادق ( عليه السلام ) در عرفات ، با تمام توان سعي و تلاش داشت تا عرفان و شناخت زائران را به كمال رساند و حيات كامل بخشد و با دستمايه اين معرفت ، عرفات را ترك گويند و در پرتو شعور مشعر ، همه مشاعر را به كار گيرند تا راه معرفت خدا و امامت را استمرار بخشند .
حركت كنيم
نماز مغرب و عشا را خوانده ايم و بايد با حال و هواي خاضعانه ، امّا در حالي كه اشك شوق در چشم دَوَران مي زند ، آرام و اميدوارانه و با فهم و توجّه قلبي حركت كرد .
اين حقيقت را شنو ، از گوش دل * * * تا برون آيي به كلّي ، ز آب و گِل
فهم گِرد آريد و جان را دل دهيد * * * بعد از آن از شوق ، پا در رَه نهيد ( 2 )
براي حركت و كوچ كردن از عرفات به مشعرالحرام ، چند نكته را بايد مورد توجّه قرار داد :
1ـ حركت بعد از غروب آفتاب صورت گيرد ، تا ضمن رسوب زدايي آثار شرك و جاهليت ، سنّت توحيدي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را حيات و جلوه تازه بخشيده باشيم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 101
2 . مثنوي معنوي ، ص 2
|
182 |
|
امام صادق ( عليه السلام ) فرموده است : مشركان ، قبل از غروب آفتاب از عرفات كوچ مي كردند و رسول خدا ( صلي الله عليه وآله ) با اين روش آنان مخالفت نمود و خود بعد از غروب آفتاب كوچ كرد . ( 1 )
2ـ از نظر مكاني ، حركت و كوچ بايد از عرفات صورت گيرد ، زيرا قريش ، كه خود را « حُمْس مي خواندند و فرزندان ابراهيم ( عليه السلام ) و سرپرستان خانه كعبه مي شمردند ، براي هيچ يك از اعراب مقام و منزلتي قائل نبودند ، مي گفتند : نبايد براي مكاني كه از حرم بيرون است احترامي در نظر بگيريم و آن چه از مكّه خارج است احترامي ندارد ، اگر چنين كنيم اعراب براي ما ارزشي در نظر نمي گيرند ، بدين جهت « وقوف در عرفات را كه از محيط حرم بيرون است ترك مي كردند ، با اين كه مي دانستند اين وقوف ، جزو وظايف حج و آئين حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) است ( 2 ) بدين جهت قرآن كريم محل وقوف را عرفات تعيين كرد و درباره كوچ كردن هم فرمود : ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ . ( 3 ) تا بدين وسيله ، امتيازات عصر جاهلي و قبيله اي را ملغي كند و در مورد وقوف در عرفات و كوچ كردن هم ، وحدت رويّه و هماهنگي به وجود آورد .
3ـ معمولا افراد به هنگام كوچ كردن از عرفات ذوق زده مي شوند و براي حركت گرفتار عجله و تند رفتاري مي گردند و از اين ناحيه گاهي موجب بي مبالاتي در راه رفتن و مردم آزاري مي شوند و از طرفي هم بايد
تأثير سازندگي وقوف و دعاهاي در عرفات ، در حركات و سكنات آنان نمودار باشد ، لذا امام صادق ( عليه السلام ) حركت با سكينه و وقار و خودداري از آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كافي ، ج 4 ، ص 467 ، تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 212
2 . السيرة النبوية ، ج 1 ، ص 212ـ211
3 . سوره بقره ، آيه 199
|
183 |
|
گونه راه رفتن بي باكانه ، را كه موجب آزار ديگران مي شود ، توصيه نموده
و فرموده :
اِتَّقُوا اللهَ وسِيرُوا سَيْراً جَمِيلا ، وَلا تُوَطَّئُوا ضَعِيفاً ، وَلا تُوَطَّئُوا مُسْلِماً ، وتؤَدُّوا وَاقْتَصِدُوا فِي السَّيْرِ . . . ( 1 )
خدا را در نظر داشته باشيد ، راه رفتن شما زيبا و نيكو باشد ، مبادا افراد ضعيف و ناتوان مسلمان را لگدمال و مورد آزار قرار دهيد ، بلكه در راه رفتن ، حوصله و آرامش و ميانه روي و متانت را برگزينيد .
4ـ با توجّه به اين كه هنگام كوچ از عرفات ، انقلاب روحي و حالت خوشي به انسان دست مي دهد ، بسيار مناسب است ، در آن سرزمين مقدّس و با آن حال و هواي معنوي ، راز و نياز و دعاي خالصانه اي انجام شود .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : وقتي آفتاب غروب كرد بگو : اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ هذَا الْمَوْقِفِ ، وَارْزُقْنِيهِ مِنْ قابِل أبَداً ما أَبْقَيْتَنِي . . . ( 2 )
خدايا ! آمدن مرا در اين جايگاه ، براي آخرين بار قرار مده و براي سال آينده و تا زنده ام مي داري ، چنين وقوفي را نصيبم گردان و امروز ، مرا سعادت مند و نجات يافته از آتش دوزخ و با دعاي مستجاب قرار بده ، مرا مورد رحمت و مغفرت خويش قرار ده و بهترين توجّهي را ، كه بر ميهمانان خود مي كني ، متوجّه من نيز بگردان و برترين خير و بركت و رحمت و خشنودي و آمرزش را به من عطاكن و مال و جان مرا تا نزد خانواده ام بر مي گردم ، براي خودم و آنان مايه خير و بركت گردان .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 467 ، تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 213
2 . تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 213
|
184 |
|
با نواي كاروان
كاروان هاي سفيدپوش ، چون امواج خروشان دريا به سوي مشعرالحرام شتاب مي گيرند ، پياده و سواره ، بايد حدود 2 فرسنگ راه بپيمايند تا رحل اقامت موقّت افكنند و ركن ديگري از اركان حج را در قالب « وقوف بپا دارند .
مكاني كه كاروان انسان ها بدانجا مي شتابد ، در قرآن « مشعرالحرام ( 1 ) و در روايات « مُزْدَلفه و « جَمع ناميده شده ، كه در تابلويي كه آنجا نصب گرديده ، « مزدلفه نوشته شده است .
درباره علت نامگذاري به اين سه اسم ، در احاديث و اقوال اهل لغت جهاتي بيان گرديده ، كه به طور خلاصه بيان مي شود :
1ـ درباره جهت نامگذاري « مشعرالحرام كه در قرآن آمده ، نوشته اند : چون آن مكان نشانه و علامت حج و نماز و محلّ بيتوته و دعاست « مشعر ناميده شده و صفت « حرام به خاطر احترام آن سرزمين ، يا اين كه جزو « حرم است مي باشد ، يا اين كه هر جايگاه انجام عبادت « مشعر ناميده مي شود ، چنانكه در احاديث هم آمده است . ( 2 )
2ـ مُزْدَلَفَه ، اين نام در احاديث وارد شده و امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : وقتي جبرئيل ( عليه السلام ) حضرت آدم ( عليه السلام ) را آن گاه كه وقوف عرفات را انجام داد و آفتاب غروب كرد به كنار عرفات آورد و گفت : يا اِبْراهِيم ! إِزْدَلِفْ إِلَي الْمَشْعَرِ الْحَرامِ ، فَسُمِّيَتْ مُزْدَلَفَةُ . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره بقره ، آيه 198
2 . مجمع البحرين ، ص 258 ، الحج والعمره ومعرفة الحرمين الشريفين ، ص 139
3 . علل الشرايع ، ص 436 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 266
|
185 |
|
اي ابراهيم ! به سوي مشعرالحرام نزديك شو ، و از آن پس اين سرزمين « مزدلفه ناميده شد .
در بيان ديگري امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : اِنَّما سُمِّيَتْ مُزْدَلِفَةُ ، لاَِنَّهُمْ إِزْدَلَفُوا إلَيْها مِنْ عَرَفات . ( 1 )
مشعرالحرام ، مزدلفه ناميده شده ، چون مردم براي رفتن به آن جا از عرفات بر يك ديگر پيشي مي گيرند وازدحام واجتماع بهوجود مي آورند .
بالأخره ، مزدلفه ، اسم فاعل از « اِزدلاف به معناي به يكديگر نزديك شونده ، دست جمعي و با شتاب حركت كننده يا از « زُلْف به معناي بخش و جلو است « پيش درآينده ، چون زائران سرِ شب و بخشي از آن را در آن سرزمين مي مانند . ( 2 )
3ـ نام ديگر مشعرالحرام ، طبق احاديث « جَمْع است ، چون طبق بيان امام صادق ( عليه السلام ) : سُمِّيَتِ المُزْدَلِفَةُ جَمْعاً ، لأَنَّ آدَمَ ( عليه السلام ) جَمَعَ فِيها بَيْنَ الصَّلاتَيْنِ الْمَغْرِبِ وَالْعِشاءِ . ( 3 )
مزدلفه ، بدين جهت « جَمع ناميده شده ، كه حضرت آدم ( عليه السلام ) در آن جا ، ميان نماز مغرب و عشا جمع كرد و هر دو را با هم خواند .
در بياني هم از امام رضا ( عليه السلام ) آمده ، مزدلفه ، جمع ناميده شده ، چون در آن جا نماز مغرب و عشا با هم و با يك اذان و دو اقامه خوانده مي شود . ( 4 )
به هر حال ، مشعرالحرام يا مزدلفه ، يا جمع ، محلّ ازدحام و اجتماع و حركت شتابان و دعا و نيايش و به كارگيري فكر و شعور است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . علل الشرايع ، ص 436 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 266
2 . مجمع البحرين ، ص 258
3 . علل الشرايع ، ص 437 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 266
4 . فقه الرضا ( عليه السلام ) ص 28 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 267
|
186 |
|
وظايف مشعرالحرام
سوّمين عمل كه از اركان حج مي باشد ، وقوف در مشعرالحرام است ، شب مشعر كه شب عيد قربان يا عيد اضحي است ، شب پرغوغايي است ، موج صدها هزار نفر انسان هاي سفيدپوش ، در يك دامنه محدود كه قسمتي از آن ناهموار است همه در حال حركت در جاده هاي مختلف ، كه بايد از يك درّه تقريباً تنگ عبور كنند و به هر نحو شده ، خود را در وقت معين به مشعرالحرام برسانند .
قرآن كريم فرموده : خدا را در مشعرالحرام ياد كنيد ، او را ياد كنيد همانطور كه شما را هدايت نمود ، اگرچه پيش از آن از گمراهان بوديد . . . هم چنين ، از خدا طلب آمرزش نماييد ، كه خدا آمرزنده و مهربان است . ( 1 )
علاوه بر اين دستور كلّي قرآني ، زائران خانه خدا ، در سرزمين مقدّس مشعرالحرام ، يك سلسله وظايف واجب و مستحب ديگري بر عهده دارند ، كه به طور خلاصه مورد اشاره قرار مي دهيم :
1ـ وقوف يا بيتوته شب دهم ، با نيّت اطاعت و تقرّب به خداوند متعال .
2ـ نيت وقوف از طلوع صبح تا طلوع آفتاب .
3ـ جمع كردن ريگ براي « رمي جمرات در روز عيد قربان .
اگرچه طبق روايات ، ريگ ها را از غير مسجدالحرام و مسجد خيف
و « من ( 2 ) ، از هر نقطه اي كه حرم محسوب شود ، مثل كوه هاي مكّه
و منا ، مي توان جمع آوري نمود ، ولي سفارش شده ، ريگ ها از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سوره بقره ، آيه 199ـ198
2 . تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 223
|
187 |
|
مشعرالحرام باشد . ( 1 )
براي « رمي جمرات دهم تا دوازدهم ذي حجّه تعداد 49 ريگ بيشتر لازم نيست ، ولي طبق روايت امام صادق ( عليه السلام ) ( با توجّه به اين كه ممكن است برخي از ريگ ها موقع پرتاب به طرف جمره خطا رود و به هدف نخورد يا كسي ناچار شود روز سيزدهم نيز در « من بماند ، سفارش شده ) هفتاد ريگ جمع آوري شود ، هركدام از ريگ ها به اندازه « بند انگشت ( 2 ) يعني به اندازه يك « فندق باشد .
جمع آوري ريگ ها ، تهيه سلاح هايي است ، كه عابدان شب زنده دار ، خويشتن را مجهّز و مسلّح كنند و چون شيران روز به نبرد با شيطان و مظاهر اغواگر و مزاحم راه دين اقدام كنند .
درباره راز جمع آوري ريگ ها و وقوف در مشعرالحرام و بهره معنوي و عرفاني و تربيتي اي كه ، از آن ها بايد به دست آورد ، امام زين العابدين ( عليه السلام ) در گفتوگوي خويش با « شبلي مي فرمايد : وقتي به مشعرالحرام رفتي و ريگ ها را جمع كردي ، نَوَيْتَ اِنَّكَ رَفَعْتَ عَنْكَ كُلِّ مَعْصِيَة وَجَهْل ، وَثَبَّتَ كُلَّ عِلْمِ وَعَمَل ؟
آيا نيّت كردي ، كه هر گونه گناه و ناداني را از خويش برطرف كني و هرگونه علم و دانش و عمل و رفتار صحيحي را در وجود خود استوار سازي ؟
آيا آن گاه كه به مشعرالحرام رفتي ، توجّه داشتي ، كه قلب تو محلّ شعور تقواي الهي است و همچون اهل تقوا ، وقوف خداي متعال در دل تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 477 ، مستند الشيعه ، ج 12 ، ص 272 ، تحريرالوسيله ، ج 1 ، ص 321
2 . تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 224 ، مستند الشيعه ، ج 12 ، ص 277ـ273 ، محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 178
|
188 |
|
برقرار گردد ؟
وقتي « شبلي جواب منفي مي دهد ، امام ( عليه السلام ) مي فرمايد : پس در واقع درست به مشعر نرفته و درست ريگ ها را جمع نكرده اي . ( 1 )
بنابراين ، در اعمال مشعرالحرام ، نبايد غفلت داشت و فقط سرگرم اعمال ظاهري بود ، بلكه در همه آن حالات ، توجّه قلبي و اين كه چه مي كنيم ؟ خداوند بر اعمال و كردار ما ناظر است و بايد فلسفه اين اعمال را دريابيم و در رشد تربيتي و اخلاقي و تكامل انساني در خود و جامعه كوشا باشيم .
احيا و شب زنده داري
اگرچه در شرايط كنوني ، به خاطر ازدحام جمعيّت و مشكلات وسايل حمل و نقل ، در شب عيد قربان و در مشعرالحرام ، كسي درست به خواب و استراحت نمي رسد و احياي قهري صورت مي گيرد ، در عين حال ، امام صادق ( عليه السلام ) ضمن سفارشاتي فرموده : إِنْ اِسْتَطَعْتَ أَنْ تُحْيي تِلْكَ اللَّيْلَةَ فَافْعَلْ ، فَإِنَّهُ بَلَغَنا أَنَّ أَبْوابَ السَّماءِ لا تُعْلَقُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ لاَِصْواتِ الْمُؤْمِنِينَ ، لَهُمْ دُوِيُّ كَدُوِيِّ النَّحْلِ . . . ( 2 )
اگر بتواني ، اين شب را احيا بداري ، انجام بده ، زيرا خبردار شده ايم در اين شب درهاي آسمان بسته نمي شود ، چون ناله ها و زمزمه هاي اهل ايمان مثل زمزمه زنبوران عسل فضا را پر كرده و خداوند هم مي فرمايد : من پروردگار شما هستم ، و شما بندگان من هستيد ، شما حقّ عبادت مرا ادا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 170
2 . كافي ، ج 4 ، ص 469 ، تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 215
|
189 |
|
كرديد و حال برعهده من است ، كه دعا و خواسته هاي شما را اجابت كنم .
آري ، به ياد داشته باشيم ، كه فرصت شب مشعر سريع مي گذرد و نمي توان آن را بازگردانيد و به دست آورد ، بدين جهت به درون خويش فرو رويم ، نغمه درون را با راز و نياز خداي عالم هماهنگ گردانيم و به ياد آوريم دعاي هر شب ماه مبارك رمضان را : أللّهُمَّ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرام . . . ( 1 )
هم چنين ، دعايي را كه امام صادق ( عليه السلام ) سفارش فرموده ، با توجه به مضامين آن با نيّت خالصانه و حال ملتمسانه ، اين گونه بخوانيم : أَللّهُمَّ هذِهِ جَمْعٌ ، أَللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أنْ تَجْمَعَ لِي فِيها جَوامِعَ الْخَيْرِ ، اَللّهُمَّ لا تُؤْيِسْنِي مِنَ الْخَيْرِ الَّذِي سَأَلْتُكَ أَنْ تَجْمَعَهُ لِي فِي قَلْبِي ، ثُمَّ أَطْلُبُ إِلَيْكَ أنْ تُعَرِّفَنِي ما عَرَّفْتَ أوْلِياءِكَ فِي مَنْزِلِي هذا ، وَأَنْ تَقِينِي جَوامِعَ الشَّرّ . ( 2 )
خدايا ! اين مكان « جمع نام دارد و محل اجتماع بندگان توست ؛ خدايا ! از تو مي خواهم كه در اين « جمع براي من همه خيرها را جمع گرداني ؛ خديا ! مرا از خير و فضيلتي ، كه از تو درخواست كردم در قلبم قرار دهي نااميد مگردان ؛ سپس از تو تقاضا مي كنم ، آنچه را به اولياي خود شناساندي ، در اين سرزمين به من بشناسان و مرا از وجود همه شرور و بدي ها محفوظ بدار .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مفاتيح الجنان ، ص 176
2 . كافي ، ج 4 ، ص 469 ، تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 215