بخش 5
11 ـ مِنا چرا « من نامیده شده ؟ فضیلت مِنا اعمال « من 1ـ رمی جمره عَقَبه 2ـ قربانی فلسفه رمی و قربانی 3ـ حلق یا تقصیر 4ـ بیتوته در « من سخنرانی پیامبر ( صلی الله علیه وآله ) 5ـ رمی جمرات 12 ـ بازگشت به مکّه بهداشت تن و روان تحوّل اخلاقی اعمال پنج گانه 13 ـ آموزه های حج الف : ارزش حج ب : نیّت پاک ج : مال پاک 1ـ دعای مستجاب 2ـ امنیت عمومی 3ـ عرفان و معناگرایی 4ـ مساوات و برادری 5ـ حقوق انسانی الف : حقوق خانوادگی ب : حقّ اقتصادی ج : حقوق اجتماعی د : حقوق سیاسی
|
191 |
|
11
مِنا
|
193 |
|
11
مِنا
شب مشعر ، با همه پياده و سواره روي ها و شب زنده داري هاي لذّت بخش و روحاني و به ياد ماندني ، سپري مي شود ، تا حركت ديگري براي « اعمال مني آغاز گردد .
آنان كه در لباس سفيد احرام ، با دوست خلوت كرده اند و ره توشه معرفت عرفات خويش را با « شعور مشعر بارور ساخته اند ، با توانايي بيشتري مي توانند از مزاياي « عيد قربان بهره گيرند و در نبرد با موانع راه ، پيروز برآيند .
اكنون ، زاهدان شب ، شيران روزند ( 1 ) كه در تاريكي شب ، علاوه بر عاشقانه ترين راز و نيازهاي خالصانه با معبود ، و تهذيب و تعالي جان ، ريگ هايي را براي نبرد و نابودي دشمن آماده كرده اند .
در واقع ، شب هنگام دوره تمرين و خودسازي و كمين گذاري و سنگربندي ، براي تجهيز و هجوم عمومي و ناگهاني روز با دشمني است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از صفات مؤمنان : رهبان باللّيل ، اسد بالنّهار . كافي ، ج 2 ، ص 232
|
194 |
|
كه پيوسته بر صف هاي عظيمي از انسان ها يورش برده است و اكنون بايد
او را براي هميشه قلع و قمع نمود .
با طلوع صبح و پس از نماز ، براي هماهنگي همه زنان و مردان با رنگ ها و مليّت هاي مختلف و زبان ها و لهجه هاي متفاوت ، با توجّه به
اين كه خداوند دستور داده : وَاذْكُرُوا اللهَ فِي أيّام مَعْدُودات . ( 1 ) جهت انباشته ساختن جبهه توحيديان از معنويت و قدرت ، شعار توحيد و ستايش ، سراسر امواج انسان هايي كه صحرا را به حركت درآورده اند ، فراگرفته است .
همه ، با لحن هاي شيرين و معنادار عربي ، سرود رهايي و شيدايي را با عالي ترين واژه ها و كلمات ، اين گونه سر مي دهند : اَللهُ أكْبَرُ ، اَللهُ أكْبَر ، لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَاللهُ أكْبَر ، اَللهُ أكْبَرُ ، وَللهِِ الْحَمْد ، اَللهُ أكْبَرُ عَلي ما هَدانا ، اَللهُ أكْبَرُ عَلي ما رَزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ الاْنْعامِ . ( 2 )
خدا بزرگ تر است ، خدا بزرگ تر است ، معبود حقّي جز خدا نيست و خدا بزرگ تر است ، خدا بزرگ تر است و حمد و ستايش از آنِ خداست ، حمد خداي را بر آن چه ما را بدان هدايت نمود ، خدا بزرگ تر است بدين خاطر كه ما را به گوشت حيوان « قرباني روزي عنايت فرمود .
اين سرود توحيد و رهايي و ضد شرك و ريا ، دل ها را صفا و
نورانيّت خاصّي مي بخشد و عطر دل آويز ايمان و معنويت و عبوديّت
و شيدايي ، مشام جان ها را از طراوت و لذّت فوق العاده اي برخوردار
مي سازد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره بقره ، آيه 203
2 . كافي ، ج 4 ، ص 516 ، وسائل الشيعه ، ج 5 ، ص 125
|
195 |
|
آفتاب نزديك است طلوع كند ، نسيم ملايم صبح گاهان ، بدن هاي احرام داراني را كه شب زنده داري كرده اند ، نوازش مي دهد ، همه عجله
دارند ، كه به سوي « من شتاب گيرند و اعمال آن سرزمين را انجام دهند . همه بايد تابع فرمان الهي باشند ، اين جا توقف كن و از مرز خارج مشو ، تا آفتاب طلوع نكند ، حق نداري از مرز « وادي مُحَسّر عبور كني . همه اين ها براي اين است كه درس اطاعت براي همه زندگي باشد و عبوديّت واقعي و عيني را تحقّق و تبلور بخشد و سوغات حج را دريافت دارند و به ديگران ارمغان دهند .
زائران خانه خدا ، كه شب را در مشعرالحرام بيتوته و وقوف و راز و نياز داشته اند ، تا آفتاب نزند ، نبايد از « وادي مُحَسّر به سوي « مِن عبور كنند ، وادي « محسّر قسمت بيابان باريكي است ، كه بين سرزمين مشعرالحرام و سرزمين « من واقع شده است .
امام صادق ( عليه السلام ) فرموده است : وقتي از « وادي محسّر عبور مي كنيد ، « بيابان بزرگي ميان مشعر و « من ست و به « من نزديك تر مي باشد ( 1 ) سعي انجام دهيد ( تند حركت كنيد ) زيرا پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در حالي كه بر شتري سوار بود ، با شتر از آن جا به تندي و شتاب حركت مي كرد و زمزمه دعا بر لب داشت كه : أَللّهُمَّ سَلِّمْ لِي عَهْدِي وَاقْبَلْ تَوْبَتِي ، وَأَجِبْ دَعْوَتِي ، وَاخْلُفْنِي « بِخَيْر فِيمَنْ تَرَكْت بَعْدي . ( 2 )
خدايا ! اداي عهد و پيماني را كه با تو داشتم ، براي من سالم و صحيح قرار بده ، توبه ام را بپذير ، دعايم را مستجاب گردان و آن چه را از من به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 327 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 55
2 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 327 ، تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 218
|
196 |
|
جاي مي ماند ، برايم خير و صلاح مقرّر بدار .
آفتاب طلايي ، دامن صحرا را زرّين كرده است ، روز عيد فرارسيده ، روزي كه اعمال سنگين و فشرده اي دارد و طبق روايات ، عيد قربان ، عيد اَضحي و يوم نَحر ناميده شده است .
اگر آن روز ، « عيد قربان ناميده شده ، بدين خاطر است كه ، حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، امامان ( عليهم السلام ) و زائران خانه خدا در آن روز ، حيوان قرباني مي كرده اند .
اگر « عيد اضحي موسوم گرديده ، بدين جهت است ، كه در روايت آمده ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آن روز بارها دو گوسفند ، يكي براي خود و ديگري را براي كسي كه توانايي نداشت ، قرباني مي كرد . ( 1 ) و در زندگي او و كسان ديگري كه تهي دست بودند ، به خاطر گوشت قرباني ، روشنايي و شادماني پيدا مي شد .
اگر « روز نحر خوانده شده ، بدين لحاظ است ، كه امام باقر ( عليه السلام ) فرموده : ما مِنْ عَمَل اَفْضَلُ يَوْمِ النَّحْرِ مِنْ دَم مَسْفُوك ، أَوْ مَشْي فِي بِرِّ الْوالِدَيْنِ . . . ( 2 )
هيچ عملي در روز « ذبح از ريختن خون قرباني ، يا رفتن براي نيكي به پدر و مادر ، يا پيوند با قوم و خويشي كه قطع رابطه كرده با شروع سلام و كمك به او ، يا اين كه كسي مقداري از گوشت قرباني را خود بخورد و بقيه آن را به همسايگان يتيم و نيازمند خويش بدهد ، يا از اسيران دلجويي به عمل آورد ، بالاتر نيست .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 495
2 . الخصال ، لشيخ الصدوق ، ج 1 ، ص 298
|
197 |
|
چرا « من ناميده شده ؟
مِنا ، به معناي آرزو ، اشتياق ، اراده و اميد است . ريشه اين واژه ، به صورت اسم و فعل و جمع « تَمَنّي ، « اَماني و « أُمْنِيّه در قرآن كريم 19 بار آمده است . ( 1 )
مِنا ، از نظر جغرافيايي ، بيابان وسيعي است كه در درّه اي به طول 3525 متر ، از وادي « مُحسّر تا « عقبه و در يك فرسنگي جانب شرقي مكّه قديم قرار گرفته است . ( 2 ) ولي « من اكنون تقريباً به شهر « مكّه وصل شده است .
امّا ، چرا اين سرزمين « مِن ناميده شده . جهاتي را ذكر كرده اند ، كه بيان مي كنيم :
1ـ اين سرزمين « مِن ناميده شده ، چون هر كسي آرزو دارد ، خون قرباني او ريخته شود . ( 3 )
2ـ ابن عباس روايت كرده : وقتي آدم ( عليه السلام ) تصميم گرفت از « حوّ جدا شود ، جبرئيل به او گفت : هر چه مي خواهي آرزو كن ، آدم ( عليه السلام ) گفت : آرزوي بهشت دارم . ( 4 )
3ـ از امام رضا ( عليه السلام ) علت نامگذاري اين سرزمين به « مِن سؤال شد ، آن حضرت در جواب فرمود : جبرئيل به حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) گفت : تَمَنِّ علي رَبِّكَ ما شِئْتَ ، فَتَمَنّي أنْ يَجْعَلَ اللهُ مَكانَ وَلَدِهِ إسْماعِيلَ كَبْشاً . . . ( 5 )
هر چه را مي خواهي از درگاه پروردگار خويش درخواست و آرزو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سوره حج ، آيه 52 ، بقره ، 78 ، نساء ، 123
2 . مجمع البحرين ، ص 81 ، سفينة البحار ، ج 4 ، ص 407
3 . همان .
4 . همان .
5 . علل الشرايع ، ص 436
|
198 |
|
كن ، حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) از خدا درخواست نمود ، به جاي قرباني فرزند
خود اسماعيل ، خداوند قوچي بفرستد تا آن را قرباني كند و خداوند هم اين كار را انجام داد و ابراهيم به آرزوي خود رسيد .
4ـ در همه موارد يادشده « مِن به معناي « آرزو مطرح گرديده و براي علت اين نامگذاري هم جهات متعدّدي آورده شده ، چنان كه امام صادق ( عليه السلام ) نيز علاوه بر « آرزوهاي قبلي ، آرزوهاي سازنده و تعالي بخش ديگري را سفارش كرده و فرموده : وَاخْرُجْ مِنْ غَفْلَتِكَ وَزَلاّتِكَ بِخُرُوجِكَ إِلي مِني ، ولا تَتَمَنِّ ما لا يحِلُّ لَكَ ، وَلا تَسْتَحِقُّهُ . ( 1 )
آن گاه كه به « من رسيدي ، بايد خود را از عالم غفلت و لغزش ها بيرون آوري و آرزوي آن چه را بر تو حلال نيست ( گناهان ) كه شايستگي آن را نداري ، نداشته باشي .
فضيلت مِنا
اگرچه پياده روي ها همراه با ازدحام جمعيت ، و عدم آشنايي لازم به اماكن و نقاط بيابانِ با چادرهايِ سفيد ، زائران احرام پوشيده را خسته مي سازد ، امّا با مشاهده صحنه هاي معنوي و عرفاني آن ، هرگز نبايد فكر و انديشه خود را متوقّف سازيم ، بلكه توجّه داشته باشيم ، با وجود تن و جسم خسته و در عين حالي كه در احرام به سر مي بريم ، با انديشه و تفكّر ، بر محتواي عبادت خويش بيفزاييم . قرآن كريم ، طيّ آيات متعدّدي دستور به كارگيري فكر و انديشه را مي دهد و امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : أفْضَلُ الْعِبادَةِ ، إدْمانُ التَّفَكُّرِ فِي اللهِ وَقُدْرَتِهِ . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 207 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 172
2 . كافي ، ج 2 ، ص 55 ، بحارالانوار ، ج 68 ، ص 321
|
199 |
|
برترين عبادت ، پيوسته فكر كردن در مورد خدا و قدرت اوست .
علاوه بر آن حالات خاص معنوي و تفكر در قدرت و عظمت خداوندي ، كه آن همه انسان هاي مؤمن را به آن سرزمين خشك و سخت به اطاعت و عبادت كشانده و به مقام مؤمنانه بلندي دست يافته اند ، به منظور بهره برداري از معرفت و تعالي بيشتر ، بايد به فضيلت و قداست آن سرزمين ، توجّه بهتري داشته باشيم .
امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : وقتي كه زائران در « من منزل گيرند ، منادي الهي ندا مي دهد : اي سرزمين منا ! اهل تو وارد شدند ، وسعت ياب و زائران خود را جاي ده و منادي ديگري ندا مي دهد : اگر مي دانستيد به چه مكاني و به پيشگاه چه مقام كريمي وارد شده ايد ، يقين پيدا مي كرديد كه در مقابل رنج هايي كه متحمّل شديد و مالي كه خرج كرديد ، خداوند رحمت و آمرزش خويش را به شما عطا مي نمايد . ( 1 )
در بيان ديگري از امام صادق ( عليه السلام ) مي خوانيم ، آن گاه كه به « من منزل گيريد ، از جانب خداوند متعال منادي فرياد بر مي آورد ، اگر مي خواهيد بدانيد كه آيا از شما راضي و خرسند هستم ؟ ، بدانيد كه از شما راضي هستم . ( 2 )
همچنين ، امام صادق ( عليه السلام ) فرموده است : وقتي كه زائر مي خواهد از « من برگردد ، فرشته الهي دست خود را ميان دو كتف او مي گذارد و مي گويد : از گناهان پاك شده اي ، مثل روزي كه از مادر متولّد شدي ، اكنون با پاكي و درستي ، اعمال و عبادات خود را آغاز كن . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 256 و262
2 . كافي ، ج 4 ، ص 262
3 . المحاسن للبرقي ، ج 1 ، ص 66 .
|
200 |
|
اعمال « من
در « من روز عيد قربان ، سه عمل : رمي جمره عقبه ، قرباني و حَلق ، يعني چهارمين و پنجمين و ششمين عمل از اعمال سيزده گانه حج ، كه با احرام بستن در مكّه ، وقوف در عرفات و وقوف در مشعرالحرام شروع شده بود ، انجام مي شود و هفتمين عمل ، يعني « بيتوته نيز در اين سرزمين مقدّس بايد صورت گيرد .
فراموش نكنيم كه هريك از اين اعمال و مناسك مهم ، بايد با نيّت اطاعت و تقرّب به مقام خداوند و خالصانه و متواضعانه ، بدون ريا و غرور و نخوت ، در كمال انقياد و كوچكي انجام شود و در همه حركات و سكنات ، روح اطاعت و تعبّد حاكم باشد .
در مورد اهميّت و ضرورت نيّت پاك ، و خالص از هر گونه آلودگي ، در عبادات بزرگ و خلاصه ، در همه حركات و سكنات عابدانه و عارفانه ، جنبه تربيتي و سازندگي آن ها را بايد توجّه داشته باشيم ، كه اين جهت ، سخت مورد عنايت پيشوايان عالي مقام اسلام بوده و هرگز نبايد در هيچ زماني از آن غفلت داشت .
درباره ضرورت نيّت خالصانه ، به منظور دريافت پاداش معنوي بيشتر ، پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) به ابوذر غفاري فرموده : لِيَكُنْ لَكَ فِي كُلِّ شَيْء نِيَّةٌ ، حَتّي فِي النَّوْمِ وَالاَْكْلِ . ( 1 )
بايد حتماً در هر كاري نيّت ( خالصانه ) داشته باشي ، حتّي در خوابيدن و غذا خوردن « به منظور تجديد قوا و توانايي بهتر براي عبادت و خدمت بيشتر به خلق .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحارالانوار ، ج 74 ، ص 82
|
201 |
|
امام صادق ( عليه السلام ) به منظور توجّه بيشتر به روح اطاعت و بندگي خدا ،
جهت تكامل معنوي و تعالي نفساني ، فرموده است : لابُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ خالِصِ النِّيَّةِ ، فِي كُلِّ حَرَكَة وَسُكُون ، لاِنَّهُ إِذا لَمْ يَكُنْ هذَا الْمَعْني يَكُونُ غافِلا . . . بنده حتماً بايد در هر حركت و سكوني ، نيّت خالصانه داشته باشد ، زيرا اگر چنين نباشد ، او غافل خواهد بود و غافلان را خداوند مانند حيوانات توصيف نموده است . ( 1 ) اين را هم بايد بدانيم ، كه نيّت قلبي از صفا و نورانيّت معرفت سرچشمه مي گيرد . . . ( 2 )
چنين نيّتي را در همه اعمال عبادي و از جمله اعمال « من كه اوّلين مرحله آن ، با « رمي جمره عَقبه شروع مي شود ، بايد پيوسته مدّ نظر داشته و به كار گيريم . اينك اعمال چهاگانه « من و اسرار و شرح آن را پي مي گيريم :
1ـ رمي جمره عَقَبه
با طلوع آفتاب ، زائران سپيدپوش كه در شب براي نبرد با شيطان ، عزم خويش را جزم ، و سلاح هاي خود را آماده كرده اند ، براي حمله به پايگاه شيطان ، گروه گروه ، چون سيل خروشاني هجوم مي آورند . مردان و زنان احرام پوش ، در روز « عيد قربان براي دريافت يك عيدي بزرگ ، با يك نبرد تمام عيار تصميم گرفته اند ، كه با سنگباران شيطان و پيروزي بر او ، براي هميشه اين عنصر اغواگر و فريبكار را از خويش برانند و از جلو راه بردارند تا انسانيّت خود را به كمال رسانند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره آل عمران ، آيه 179
2 . مصباح الشريعه ، ص 5 ، بحارالانوار ، ج 67 ، ص 210
|
202 |
|
باز عدد هفت تكرار مي شود ، هفت دور طواف كعبه ، هفت دور سعي
صفا و مروه و هفت ريگ به اندازه « بند انگشت دست بايد به « جمره ( كه اكنون « نماد آن ، ستوني است ، و چون آن روز در پاي گردنه اي قرار داشته « جمره عقبه ناميده شده ، و اكنون نيز در پايان « حدّ من به سوي مكّه قرار دارد ) ، پرتاب شود .
طبق احاديث ، اين جمره « جمره قُصوي = دورتر و « جمره عظمي = بزرگ تر نيز ناميده شده ( 1 ) ، معاوية بن عمّار مي گويد : امام صادق ( عليه السلام ) به من فرمود :
ريگ هاي خود را بردار ، سپس نزد « جمره دورتر كه نزد « عقبه و گردنه قرار دارد بيا و در حالي كه در مقابل آن ايستاده اي و ريگ هاي خود را در دست داري بگو : خدايا ! اين ها ريگ هاي من است ، آن ها را براي من حفظ كن « تا همه به هدف اصابت كند و مقبول واقع شود ، و در اعمال متعالي من نزد تو قرار گيرد ، و آن گاه كه ريگ ها را پرتاب مي كني ، براي هر ريگي بگو : اَللهُ أكْبَرُ ، اَللّهُمَّ ادْحَرْ عَنِّي الشَّيْطانَ ، اَللّهُمَّ تَصدِيقاً بِكِتابِكَ وَعَلي سُنَّةِ نَبِيِّكَ . . . ( 2 )
خدا برتر و بالاتر از هر چيزي است ، خدايا ! شيطان را از من دور گردان . خدايا ! كتاب تو را تصديق مي كنم و بر سنّت پيامبرت رفتار مي نمايم .
درباره تاريخ شروع اين عمل نمادين ، امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : اوّل كسي كه « رمي جمرات كرد حضرت آدم ( عليه السلام ) بود و همچنين جبرئيل نزد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 479ـ478
2 . همان .
|
203 |
|
ابراهيم ( عليه السلام ) آمد و دستور داد « جمره عقبه را رمي كند ، و علت آن اين بود
كه ، شيطان براي وسوسه و اغواگري ابراهيم ( عليه السلام ) ظاهر شد . ( 1 )
هم چنين علي بن جعفر ( عليه السلام ) درباره فلسفه « رمي جمرات مي گويد : اين جهت را از برادرم موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) سؤال كردم ، آن حضرت فرمود : چون شيطان براي وسوسه حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) در اين مكان ظاهر شد و آن حضرت او را رمي نمود ، اين عمل به عنوان يك سنّت و يك رويّه هميشگي در اين مكان رايج گرديد و استمرار يافت . ( 2 )
علاوه بر اين كه « رمي جمره يكي از وظايف زائران و از احكام مهم حج است و به خاطر كثرت جمعيت زائران ، اين عمل گاهي با سختي و دشواري صورت مي گيرد ، پاداش زيادي براي آن مقرّر گرديده است .
امام باقر ( عليه السلام ) مي گويد : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به يكي از انصار فرمود : إذا رَمَيْتَ كانَ لَكَ بِكُلِّ حَصاة عَشَرَ حَسَنات تَكْتُبُ لَكَ لِما تَسْتَقْبِلُ مِنْ عُمُرِكَ . ( 3 )
وقتي ريگ ها را به جمره مي زني ، براي زدن هر ريگ ، هر سال ده پاداش تا زنده هستي براي تو نوشته مي شود .
2ـ قرباني
ذبح قرباني ، دوّمين عمل روز عيد در « من و پنجمين عمل حج تمتّع است ، كه با آداب و شرايط لازم بايد در « من صورت گيرد .
قرباني براي خدايان در طول تاريخ ، كه به صورت سنگ ها و چوب ها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . علل الشرايع ، ج 2 ، ص 437 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 273
2 . همان .
3 . كافي ، ج 4 ، ص 480
|
204 |
|
و آب و نهر و نمادهاي ديگر نمودار مي گرديده اند ، از رسوم كهن و
هوس آلود و بي خاصيّت افراد بوده است . اين عمل را ابراهيم خليل ( عليه السلام ) رنگ و بوي خدايي داده و آن را به عنوان يك عمل معقول و مشروع به فرمان الهي صورت مي دهد و اسلام با فلسفه روشن تري آن را تبيين و تكميل مي گرداند .
قرآن كريم ، موضوع قرباني ، انگيزه آن ، هدف آن و احكام و شرايط آن را در سه سوره و طيّ هفت آيه بيان فرموده ، كه مهم ترين شاخصه آن عبارتند از :
1ـ اين عمل بايد براي خدا ، جهت اجراي دستور پروردگار عالم و هنگام « ذبح با نام خدا صورت گيرد ، { وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللهَ فِي أَيّام مَعْلُومات عَلي ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الاَْنْعامِ } . ( 1 )
در روزهاي معيني بر دامها و چهارپايان كه به آنان روزي داده شده ( به هنگام ذبح ) نام خدا را ببرند ، تا ايده روزگار جاهليت ، كه براي « بت ه قرباني مي كردند منسوخ گردد .
2ـ غير از جنبه اعتقادي قرباني ، اين عمل به عنوان بخشي از منافع حج كه قرآن در همان آيه ، آن را مطرح كرده و با توجه به اين كه اين عمل اصولا در بيابان و بدون امكانات زندگي شهري ( به خصوص در آن روزگار ) صورت مي گرفته ، قرباني به عنوان يك منفعت مادي و اقتصادي مطرح است و قرآن در اين باره مي فرمايد : فَكُلُوا مِنْها وَأطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره حج ، آيه 28 .
2 . همان .
|
205 |
|
از گوشت حيوانات قرباني ، هم خودتان بخوريد و هم بي نوايان فقير را اطعام نماييد .
3ـ علاوه بر اين كه ، خود حج به عنوان « شعائر الله ( 1 ) و نمايش اطاعت و قدرت الهي مطرح گرديده ، شترهاي چاق و فربه ( و حيواناتي را كه آن روز افراد گروه گروه به همراه خود به مكه و منا مي آوردند و نمايش زيبا و جذّابي داشت ) شعائر الهي معرفي شده ، موجب خير و بركت مطرح گرديده و قرآن مي فرمايد : از گوشت آن ها بخوريد و مستمندان قانع و فقيران معترض را نيز از آن اطعام كنيد . ( 2 )
4ـ خداوند نيازمند نيست كه براي او خون ريخته شود و حيوانات قرباني گردند ، يا مانند زمان جاهليت ، كه هرگاه حيواني را قرباني مي كردند ، خون آن را بر سرِ بت ها و گاهي بر در و ديوار كعبه مي پاشيدند ( 3 ) بلكه قرباني و صرف مال براي آن ، غير از اين كه منافع اقتصادي و سير كردن گرسنگان را دارد ، روح خدا آگاهي و تقواي الهي را متبلور مي سازد و گاهي چون با مضيقه مالي همراه است ، فداكاري با مال را به نمايش مي گذارد .
قرآن مي فرمايد : { لَنْ يَنالَ اللهَ لُحُومُها وَلا دِمائُها ، وَلكِنْ يَنالُهُ التَّقْوي مِنْكُمْ } . ( 4 )
گوشت ها و خون هاي اين قرباني ها هرگز به خدا نمي رسد ، ( بلكه آن چه به خدا مي رسد ، تقوا و پرهيزگاري و روح خدابيني و تعبّد خالصانه و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره حج ، آيه 32
2 . سوره حج ، آيه 36
3 . كنز العرفان ، ج 1 ، ص 314
4 . سوره حج ، آيه 37
|
206 |
|
پاك ) شما بندگان است .
به هر حال ، آن طور كه از لحن قرآن و روايات فراوان استفاده مي شود ، ابراهيم ( عليه السلام ) كار قرباني را در « من صورت داد ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) قرباني خود را در « من انجام داد و به افراد نيز دستور داد قرباني هاي خود را در « من ذبح نمايند . ( 1 ) و امام صادق ( عليه السلام ) نيز فرموده : إنَّ اللهَ يُحِبُّ إِطْعامَ الطَّعامِ ، وَإِراقَةِ الدِّماءِ بِمِني . ( 2 )
خداوند غذاخوراندن و ريختن خون هاي قرباني ها در « من را دوست مي دارد .
فلسفه رمي و قرباني
اگرچه از لابلاي مطالب بالا تا حدّ زيادي فلسفه رمي و قرباني ، روشن گرديد و راز معنوي و مادّي آن را دانستيم ، در عين حال ، به منظور اين كه اسرار عبادي و تربيتي و عرفاني اين دو عبادت بزرگ و هدف بنيان گذاران آن ها مورد توجّه باشد ، تاريخچه آن ها را مرور مي كنيم :
قرآن كريم مي فرمايد : ما ابراهيم را به ( ولادت ) نوجوان بردباري مژده داديم ، هنگامي كه با او به مقام سعي و توانايي رسيد گفت : فرزندم ! من در خواب ديدم كه بايد تو را ذبح كنم ! نظر تو چيست ؟ گفت : پدرم ! هر چه دستور داري اجرا كن ! به خواست خدا مرا از صابران خواهي يافت ، وقتي هر دو آماده و تسليم شدند و ابراهيم جبين « پيشاني او را بر خاك گذاشت ، او را نداداديم كه اي ابراهيم ! آن چه را در خواب مأموريت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 324 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 280
2 . المحاسن للبرقي ، ص 388 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 289
|
207 |
|
يافتي انجام دادي . . . به طور مسلّم اين امتحان بزرگ و روشني است ، ما ذبح عظيمي را فداي او كرديم و نام نيك او را در امّت هاي بعد باقي گذاشتيم . . . ( 1 )
بر اين اساس ، وقتي ابراهيم خليل ( عليه السلام ) در خواب مي بيند ، كه فرزند خويش اسماعيل را ذبح مي كند و اين خواب سه شب ( شب هشتم و نهم و دهم ) براي او تكرار مي شود ، آن رؤياي صادقه را يك دستور الهي مي داند ، آن را با فرزند در ميان مي گذارد و اسماعيل 13 ساله هم اين خواب را يك فرمان الهي مي داند و با ياري جستن از خدا ، تن به تسليم مي سپارد .
به هر حال ، ابراهيم ( عليه السلام ) ، اسماعيل نوجوان را با تدبير ، از مادري كه يك فرزند بيش ندارد ، جدا مي كند ، از شهر او را به درّه « مِن مي آورد ، طرف راست صورت او را براي ذبح روي خاك مي گذارد و يا جبين به صورت او نمي نهد و پدر و پسر آماده ذبح مي شوند ، كه ندا مي رسد : { قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا . . . } ( 2 ) و آن گاه طبق بيان امام باقر ( عليه السلام ) ، « قوچي از آسمان به زمين مي آيد ( 3 ) و طبق بيان امام رضا ( عليه السلام ) ابراهيم آن قوچ را فداي اسماعيل مي گرداند و اين قرباني در « من براي همگان تا روز قيامت ، يك سنّت و تكليف مي گردد . ( 4 )
امّا بايد توجّه داشت ، كه قرباني كردن فرزند نوجوان در « من كار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سوره صافات ، آيه 108ـ101
2 . سوره صافات ، آيه 105
3 . كافي ، ج 4 ، ص 209 ، بحارالانوار ، ج 12 ، ص 124 ، 132 ، 137 ، مع الانبياء في القرآن الكريم ، ص 125
4 . الخصال ، ج 1 ، ص 56 ، بحارالانوار ، ج 12 ، ص 123
|
208 |
|
ساده اي نيست ، عوامل بازدارنده مختلف و طبق روايات ، شيطان ، براي
انجام اين ذبح عظيم وسوسه هاي زيادي به كار مي گيرد و ابراهيم هم حدّاقل سه بار بايد با پرتاب يك مشت سنگ ريزه او را از خود براند و فراري دهد تا بتواند به وظيفه سخت و سنگين خود عمل كند .
علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :
رمي جمرات بدين خاطر است ، كه وقتي جبرئيل ، ابراهيم را براي انجام مناسك حج به « من آورد ، شيطان براي وسوسه ظاهر شد ، جبرئيل به ابراهيم گفت : او را سنگ باران كن ، ابراهيم تعداد هفت ريگ ( يك مشت ريگ ) به طرف شيطان پرتاب كرد و او در « جمره اوّل پنهان شد ، سپس در « جمره دوم ظاهر شد و باز هم ابراهيم يك مشت ( هفت ريگ ) به او پاشيد و شيطان در « جمره دوم پنهان شد و بعد نيز شيطان براي بار سوّم براي وسوسه و مزاحمت ظاهر گرديد ، كه ابراهيم هفت ريگ به سوي او پرتاب نمود و شيطان در « جمره سوّم پنهان شد . ( 1 )
بدين ترتيب « رمي جمرات به طوري كه در بالا بيان شد ، يا به هنگام ذبح براي ابراهيم در سه مرحله ، وسوسه شيطان رخ داد ، و به بيان امام موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) يك سنّت ابراهيمي رايج براي همگان گرديد و گويا به خاطر تحمّل رنج اين عمل ، يا جنبه تعبّدي آن ، و بالاخره به عنوان يك خشم و قهر و نبرد هميشگي ، از سوي هر مؤمن زائر با شيطان و شيطان
صفت ها و خصلت هاي شيطاني است ، كه امام صادق ( عليه السلام ) فرموده است : لَهُ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قرب الاسناد ، ص 131 ، ح 519 ، تصحيح مؤلف اين اثر ، طبع كوشانپور ، تهران ، 1417 هـ . ، بحارالانوار ، ج 12 ، ص 102 ، تفسير منهج الصادقين ، ج 8 ، ص 5 ، اين داستان را مربوط به وسوسه شيطان ، در مورد ذبح دانسته و به طور مشروح بيان كرده است .
|
209 |
|
بِكُلِّ حَصاة يَرمي بِها تَحُطَّ عَنْهُ كَبِيرَةٌ مُوبِقَةٌ . ( 1 )
به شماره هر ريگي كه زائر به جمره پرتاب مي كند ، گناه هلاك كننده اي از او ريخته مي شود و از گناه پاك مي گردد .
درباره قرباني و فلسفه آن هم ، علاوه بر آن چه در بالا بيان شد و ملاحظه كرديم ، قرآن در هفت آيه مطرح نموده ، بايد توجّه داشته باشيم ، قرآن قرباني را در 3 آيه با تعبير « هَدْيْ يعني « هديه به پيشگاه دوست و يك تمرين اقتصادي معبودانه آن را واجب شمرده ، تا بدين وسيله « عيدي توان مندان براي تهي دستان و گرسنگان ، سير كردن و تأمين زندگي مادي و معنوي آنان باشد .
البتّه ، توجّه داريم كه ، قرباني عبادت است ، بايد با نيّت خالص صورت گيرد ، با مال حلال تهيه شده باشد و چون اطاعت حق و هديه به پيشگاه خداوند است ، از سلامت و شرايط لازم كه در كتب مناسك حج آمده برخوردار باشد . ( 2 ) در حال حاضر بخش اعظم گوشت هاي قرباني در سرزمين مني به صورت بهداشتي بسته بندي شده و در اختيار افراد فقير و نيازمند در كشورهاي مختلف قرار داده مي شود ، اميد است كه در آينده شاهد استفاده بهينه از تمام گوشت هاي قرباني سرزمين مقدس مني و در اختيار قرار دادن جهت گرسنگان و نيازمندان جهان و جلوگيري از تلف شدن آنها باشيم .
در مورد قرباني روز عيد در « من غير از جنبه تكليفي ، درباره اثر وضعي آن ، امام زين العابدين ( عليه السلام ) فرموده : إِذا ذَبِحَ الْحاجُّ ، كانَ فِداهُ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المحاسن ، ص 67 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 273
2 . تحرير الوسيله ، ج 1 ، ص 423
|
210 |
|
مِنَ النّارِ . ( 1 )
آن گاه كه حاجي قرباني خود را ذبح كرد ، اين عمل « فِد و موجب نگهداري او از آتش دوزخ خواهد بود .
3ـ حلق يا تقصير
اعمال « من در روز عيد ، به پايان رسيده و اندكي مي توان در ميان سيل جمعيت سپيدپوش ، آرامش خاطر يافت . نبرد با شيطان و عوامل بازدارنده عبادت و تكامل ، قرباني و مال خرج نمودن به منظور اطاعت خدا و تمرين براي دل كندن از علايق مادي در راه دين ، آن هم در ازدحام فرساينده سپيدپوشان ، سامان يافته و اكنون بايد به قصد عبادت ، مقداري هم به ظاهر پرداخت و موهاي ژوليده و غبارگرفته را از سر زدود .
حَلق « سرتراشيدن از تَه براي مرداني كه براي اوّلين بار به حج آمده اند و « تقصير ، مقداري از مو يا ناخن را چيدن ، براي زنان و افرادي كه براي بار دوم و يا بيشتر به حج آمده اند ، مي باشد .
اين دستور قرآن است ، كه فرموده : { وَلا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتّي يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ . . . } ( 2 )
سرهاي خود را نتراشيد تا قرباني به محلّ خود برسد ( در قربانگاه ذبح شود ) . . .
بنابراين ، حلق بعد از قرباني بايد صورت گيرد و اين اطاعت و عبادت بهداشتي ، كه همچون ساير مناسك حج و نيز ساير عبادات ، با نيّت قربت و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المحاسن ، ص 67 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 273
2 . سوره بقره ، آيه 196
|
211 |
|
اخلاص و انقياد ، در برابر دستور پروردگار عالم به خود لباس عمل مي پوشد ، سخت بايد مورد توجّه و دقت قرار گيرد و به نحو كامل و صحيح انجام شود .
به هر حال ، در « من پس از قرباني بايد سر را تراشيد . روح اطاعت و عبادت ، اين اقتضا را دارد ، كه حتّي اگر برخلاف ميل باطني و به هم خوردن قيافه ظاهري هم شده اين اطاعت و عبادت ، كه انسان را به تواضع وا مي دارد ، با روح تعبّد و فرمان برداري از فرمان الهي صورت گيرد . چنانكه گاهي مشاهده شده برخي براي فرار از سرتراشيدن ، در صدد حتّي تغيير حكم مسئله در اين مورد نيز برمي آيند !
آري ، اگر در « من كه آرزوگاه بندگي و خودسازي است ، نتوان آثار « رمي جمرات و قرباني را كه ، طرد شيطان و مبارزه با هواي نفس و از خودگذشتگي و بذل مال و فداكاري است ، در خويشتن مشاهده نمود و همچون گذشته ، دل را به هوي سپرد و راه خودخواهي و تن پروري و ظاهرپرستي و درجازدن و انحطاط را پيمود پس ؛ از طواف و سعي و عرفات و مشعر و رمي و قرباني ، چه نتيجه اي حاصل شده است ؟ !
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرموده است : حج و عمره را به دنبال هم انجام دهيد ، زيرا اين عمل ، فقر و پريشاني را برطرف مي كند و گناهان را مي زدايد ، « كَما يَنْفِي الْكَيْرُ خُبْثَ الْحَدِيدِ . ( 1 ) همانگونه كه كوره آهنگران آلودگي و زنگ و رنگ و چرك و پليدي را از آهن برطرف مي كند و آن را خالص و بي پيرايه مي گرداند .
بنابراين ، از همين جا ، به جنبه هواسوزي و گناه سوزي حج توجّه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كافي ، ج 4 ، ص 255 ، محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 147 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 13
|
212 |
|
داشته باشيم و فراموش نكنيم ، كه در كوره گرم و بوته آزمايش قرار
گرفته ايم ، تحمّل و خودشكني و مبارزه با نفس لازم است ، تا از آن مرحله اي كه بوديم ، به قله رفيع انساني كه بايد صعود كنيم ، با اراده اي محكم ، گام هايي جديد و استوار برداريم و نتيجه عملي جديدي به دست آوريم .
به هر حال ، سرتراشيدن ، علاوه بر جنبه عبادي ، يك نشانه شناسايي و تشخيص زائر از ديگران ، يك احساس هويّت و شخصيت ، و بالاخره يك نشانه موفقيّت و پيروزي در مناسك حج نيز محسوب مي شود ، چنانكه قرآن كريم سرتراشيدن مسلمانان در عمره آن روزگار را با عنوان : به خواست خداوند ، در حالي كه سرهاي خود را تراشيده ايد { مُحَلِّقِينَ } ( 1 ) وارد مسجدالحرام مي شويد و امنيت مي يابيد . در ماجراي « صلح حُدَيبيّه در سال ششم هجري ، نشانه همراه با پيروزي بيان كرده است . ( 2 )
نكته هاي پاياني اين بحث اين است ، كه با حلق همه محرّمات احرام به جز زن و بوي خوش حلال مي شود ، كه آن ها نيز با طواف حج و طواف نساء و نماز آن ها حلال مي شود و همانطور ، كه زائر با حلق ، به عبادت و نظافت دست مي يابد و سبك مي شود ، به هنگام عبادت و نظافت ، از آلوده كردن محيط زيست پرهيز داشته و حتّي با آن مبارزه كند ، چنانكه امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : إنَّ الْحَسَنَ والْحُسَيْنَ ( عليهما السلام ) كانا يَأْمُرانِ بِدَفْنِ شُعُورِهِما بِمِني . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره فتح ، آيه 27
2 . تاريخ پيامبر اسلام ، دكتر محمد ابراهيم آيتي ، ص 473
3 . قرب الاسناد ، ص 126 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 302
|
213 |
|
امام حسن و امام حسين ( عليهما السلام ) پيوسته دستور مي دادند كه موهاي تراشيده شده آنان را در « من زير خاك دفن كنند ، تا حدّاقل بخشي از زباله ، كاسته شود و محيط زيست آلوده نگردد .
4ـ بيتوته در « من
بيتوته ، شب زنده داري ، بيدار بودن شب ، كه اصولا تا نيمه شب حساب مي شود ، نخوابيدن ، و بالاخره ماندن در جايي و يا نشستن و محل را ترك نگفتن ، تكليف چهارم « من است .
روزهاي يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذي حجّه ، ايّام تشريق ناميده شده ، وقتي از امام صادق ( عليه السلام ) تفسير آيه : { وَاذْكُرُوا اللهَ في أيّام مَعْدودات . . . } ( 1 ) يعني در روزهاي شمرده شده ذكر خدا داشته باشيد ، سؤال مي شود ، آن حضرت مي فرمايد : منظور از « ذكر تكبير گفتن بعدازظهر روز عيد تا وقت نماز صبح روز سوّم است . . . ( 2 )
امّا ، چرا اين سه روز « ايّام تشريق ناميده شده ، امام صادق ( عليه السلام ) درباره فلسفه اين نام گزاري فرموده است : لاَِنَّ النّاسَ يُشَرِّقُونَ فِيها قَدِيدَ الاْضاحِي ، أَيْ يَنْتَشِرُونَهُ للشَّمْسِ لِيَجِفَّ . . .
بدين جهت ، اين سه روز « ايّام تشريق ناميده شده ، كه افراد گوشت هاي باقي مانده قرباني ها را كه ذخيره كرده اند ، ( روي سنگ ها و كوه ها ) پخش و پهن مي كنند تا خشك شود و بعد از آن استفاده كنند .
روز « نحر عيد اَضحي است ، و روز بعد از آن ، روز اوّل تشريق است ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره بقره ، آيه 203
2 . كافي ، ج 4 ، ص 516
|
214 |
|
كه روز « قَرَّ ناميده شده ، چون مردم در « من استقرار مي يابند و « عامّه آن روز را « رؤوس مي نامند ، چون در آن روز ، گوشت هاي قرباني را مي خورند ، و روز بعد از آن يعني روز دوازدهم روز « نَفْر و كوچ كردن اوّل است ، و روز سيزدهم ، روز كوچ كردن آخر ، ( براي بعضي ) است ، كه روز آخر « ايّام تشريق مي باشد . ( 1 )
بيتوته ، عمل واجبي است ، كه براي تحقّق آن زائر بايد شب هاي يازدهم و دوازدهم ذي حجّه را با نيّت اطاعت و تقرّب به خدا ، به عنوان جزئي از حج تمتّع ، از غروب آفتاب تا نيمه شب در « من بماند .
غير از بيتوته در اين دو شب ، كه با ماندن و حضور تحقّق پيدا مي كند ، مناسب است زائران از فرصت استفاده كرده ، از سه مسجد تاريخي زير ديدن و در آن عبادت نمايند .
1ـ مسجد بيعت ، كه نزديك گردنه آخر « من به طرف مكّه قرار دارد و در محلّ آن دو قبيله « اَوْس و « خَزْرَج اهل مدينه ، در « شب عَقبه با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در حضور عموي او « عباس بن عبدالمطّلب بيعت كردند . ( 2 ) اين مسجد ، خارج از حدّ نهايي « من به طرف مكّه در درّه اي دست چپ قرار دارد .
2ـ مسجد كَبْش يا « نَحْر كه بين جمره اوّل و دوّم قرار داشته و گفته شده : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در محلّ آن قرباني خود را انجام مي داده و اين
نقطه همان مكاني بوده ، كه ابراهيم ( عليه السلام ) « قوچ را به جاي اسماعيل قرباني
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 328 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 284
2 . الحج والعمرة ومعرفة الحرمين الشريفين ، ص 185 ، البته از مسجد كَبش ، در حال حاضر به خاطر توسعه عمراني اثري نيست و در حج 1399 هـ . ق ( 1356 هـ . ش ) هم اثري از آن نبود . « مؤلف
|
215 |
|
كرده است .
3ـ مسجد خَيْف ، اين مسجد هم اكنون در جهت جنوبي « من قرار دارد ، تجديد بنا و توسعه فراواني يافته ، در حجّة الوداع رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) خيمه خود را در آن محل نصب كرده و نمازهاي پنج گانه خود را در آن مي خوانده ( 1 ) و در عظمت و فضيلت آن هم رواياتي وارد شده است .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : صَلِّ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ وَهُوَ مَسْجِدُ مِني ، وَكانَ مَسْجِدُ رَسُولِ الله ( صلّي الله عليه وآله ) عَلي عَهْدِهِ . . . .
در مسجد « خَيْف نماز بخوان ، اين همان « مسجد مني است ، كه در زمان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مسجد آن حضرت بود ، و نزد « مَناره اي كه وسط مسجد بود قرار داشت . . . اگر بتواني آن جا را محلّ خواندن نمازهاي خود قرار دهي ، اين كار را انجام بده ، زيرا در اين مسجد هزار و يا هفتصد پيامبر ( 2 ) نماز خوانده اند ، و بدين خاطر اين مسجد « خَيْف ناميده شده ، كه روي تپه بلندي در آن محوّطه قرار داشته ، و آن قسمتي كه در نقطه مرتفع بيابان قرار دارد ( تپّه ) خَيْف ناميده مي شود . ( 3 )
در روايت ديگري امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : صَلِّ سِتَّ رَكَعات في مَسْجِدِ مِني في أصْلِ الصَّوْمِعَةِ . ( 4 )
در مكان اصلي مسجد « من ـ كه اكنون نزديك محراب موجود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الحج والعمرة . . . ، ص 185
2 . كافي ، ج 4 ، ص 214
3 . وسائل الشيعة ، ج 3 ، ص 534 ، ( در سال 1356 ش كه اين جانب به حج مشرّف شدم ، مسجد مخروبه اي كه قبل از مسجد كنوني در حال تجديد بنا و تأسيس بود ، روي تپّه قرار داشت . ) « مؤلف
4 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 136 ، وسائل الشيعة ، ج 3 ، ص 535
|
216 |
|
مي باشد ـ شش ركعت ( سه دوركعتي ) نماز بخوان .
همچنين دعاهايي در رابطه با اعمال اين مسجد وارد شده است . ( 1 )
سخنراني پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در منا
مناسب است ، علاوه بر نمازهايي كه وارد شده ، ياد رسول عالي قدر اسلام را ، كه آموزگار حجّ واقعي است گرامي بداريم و خطابه تاريخي و پرمحتواي آن حضرت را براي هميشه در زندگي آويزه گوش قرار دهيم .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در سرزمين « من در حجّة الوداع و در مسجد « خَيف خطاب به مردم ، پس از حمد و ثناي الهي ، فرمود :
نَضَّرَ اللهُ عَبْداً سَمِعَ مَقالَتِي فَوَعاها ، وَحَفِظَها وَبَلَّغَها إِلي مَنْ لَمْ يَسْمَعْها ، فَرُبَّ حامِلِ فِقْه غَيْرُ فَقِيه ، وَرُبَّ حامِلِ فِقْه إِلي مَنْ هُوَ أفْقَهُ مِنْهُ ، ثَلاثُ لا يُغِّلُ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ امْريء مُسْلِم : إخْلاصُ الْعَمَلِ للهِِ ، وَالنَّصِيحَةُ لاَِئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ ، وَاللُّزُومُ لِجَماعَتِهِم ، فَاِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِيطَةٌ مِنْ وَرائِهِم ، اَلْمُسْلِمُونَ إخْوَةٌ تَتَكافأُ دِماؤُهُمْ ، وَيَسْعي بِذِمَّتِهِمْ أَدْناهُمْ . ( 2 )
خداوند ، ياري و خرسندي رساند بنده اي را ، كه سخن مرا بشنود و به گوش جان گيرد و حفظ نمايد و به كساني ، كه حضور ندارند و نشنيده اند برساند ، چه بسا حامل علم و دانشي ، كه خود دانائيست و چه بسا حامل و
پيام رساني ، كه پيام را به داناتر مي رساند . سه خصلت است ، كه قلب هيچ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 136 ، وسائل الشيعة ، ج 3 ، ص 535
2 . اصول كافي ، ج 1 ، ص 403 ، الخصال ، ج 1 ، ص 150 ، وسائل الشيعه ، ج 18 ، ص 63 ، بحارالانوار ، ج 67 ، ص 242 ، سفينة البحار ، ج 2 ، ص 52 ـ خطب .
|
217 |
|
مسلماني به آن خيانت و حيله گري نمي كند : 1ـ اخلاص عمل عبادي براي خدا ؛ 2ـ خيرخواهي و نصيحت پيشوايان مسلمان ؛ 3ـ همراه بودن با جماعت مسلمانان و پرهيز از تفرقه ، زيرا دعوت مسلمين ، افراد پشت سر و غايب آنان را نيز شامل مي شود ، مسلمانان با هم برادرند ، خون ( و جان آنان محترم ) و برابر است و پايين ترين شخص آنان ، براي برقراري عهد و پيمان ها تلاش ( و كوشش مسؤولانه دارد ) .
5ـ رمي جمرات
اگرچه « روز عيد قربان جمره عقبه ، يعني نماد شيطان بزرگ مورد هجوم و سنگباران حاجيان قرار گرفت و منكوب و مغلوب گرديد و به حسب ظاهر بايد دست از سرِ انسان ها برداشته باشد ، امّا براي اين كه شيطان نيمه جان ، جان تازه اي نگيرد و نيز زائران خانه خدا فراموش نكنند ، كه در روز عيد و شادماني ، در يك نبرد خشم آلود و قهرآميز و باطل ستيز ، شيطان را از خود رانده و راه آشتي و نفوذ آن را بسته اند ، روز يازدهم و دوازدهم نيز ، از طلوع آفتاب ، يك نبرد همه گير و همه جانبه اي را براي در هم شكستن همه پايگاه هاي شيطان آغاز مي كنند .
روز يازدهم ذي حجّه ، سنگباران جمره اوّل ، بعد جمره دوم ( وسطي ) و سپس جمره سوّم « عقبه و باز روز دوازدهم اين عمل نبرد و سنگباران تكرار مي شود ، تا براي هميشه اردوگاه شيطان و خصلت هاي شيطاني و عوامل شيطاني اغواگر انسان ويران گردد و شرّ شيطان از راه مستقيم اهل ايمان رفع شود .
اين رمي جمرات سه گانه در هر روز ، كه در 2 روز شش مرتبه مي شود و با « رمي جمره عقبه روز عيد ، عدد هفت را تكميل مي گرداند ، از طرفي
|
218 |
|
تلاش و زحمت زيادي در ازدحام جمعيت مي طلبد و از طرف ديگر به نيرو و توانايي احتياج دارد ، و شايد بدين جهت است ، كه در برابر كساني كه مي خواستند اين روز را روزه هم بگيرند ، پيامبر ( صلي الله عليه وآله ) بُدَيل بن وَرقاء خُزائي را مأمور كرد ، سوار شتر خود شود و جلو چادرهاي حاجيان برود و با صداي بلند از جانب آن حضرت اعلام كند : امروز ، روزه نگيريد :
إنَّها أيّامُ أكْل وَشُرْب . . . ( 1 )
امروز ، روز خوردن و آشاميدن است ، نه روزه گرفتن .
وقتي هم « ذوالنون مصري علت كراهت روزه گرفتن ايّام تشريق را از امام صادق ( عليه السلام ) سؤال مي كند ، آن حضرت مي فرمايد : لاَِنَّ الْقَوْمَ زُوّارُ اللهِ ، وَهُمْ فِي ضِيافَتِهِ ، وَلا يَنْبَغِي لِلضَّيْفِ أنْ يَصُومَ عِنْدَ مَنْ زارَهُ وَأضافَهُ . ( 2 )
امروز ، اين جمعيّت ، زائران خدا و ميهمان ذات مقدّس حق تعالي هستند و براي ميهمان شايسته نيست ، نزد كسي كه به زيارت او رفته و ميهمان اوست ، روزه بگيرد .
به هر حال ، ايّام تشريق در « من روز رهبانيت ، روزه گرفتن و فاصله گرفتن از مردم و جماعت نيست ، بايد علاوه بر « رمي جمرات كه حركت جمعي و مردمي است ، به منظور مردم شناسي و ارتباط جمعي ، به ميان مردم رفت و در عين توجّه به خودشناسي و سير عرفاني و خودآگاهي و توجّه به موقعيّت جديد خويشتن ، كه در پرتو مناسك حج تكامل يافته است ، از معاشرت و گفتوگو با مردم و مليّت هاي متعدد با رنگ هاي مختلف ، غفلت نداشت .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . معاني الاخبار ، ص 350 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 308
2 . بحارالانوار ، ج 96 ، ص 308
|
219 |
|
امام علي ( عليه السلام ) فرموده : خالِطُوا النّاسَ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَأجْسادِكُم ، وَزايِلُوهُم بِقُلُوبِكُمْ وَأَعْمالِكُمْ . ( 1 )
با مردم ، با زبان و بدن هاي خويش ، معاشرت و ارتباط داشته باشيد ، امّا در دل ها و اعمال خويش ، از آن ها كناره گيري ( تنهايي و سير انفسي ) داشته باشيد .
آري ، به جمع پيوستن و با مردم بودن ، به طور قهري در « من براي افراد پيش مي آيد و گاهي در فراغت بال و فرصت مناسب ، افراد در چادرها و محل هاي ديگر دور هم جمع مي شوند و به گفتوگو و گاهي هم شوخي هاي نامناسب و زيان آور مي پردازند ، اتفاقاً آن طور كه روايت بيان كرده ، قبل از اسلام هم پس از پايان اعمال « من افراد به گفتوگوهاي بيهوده و تشكيل جلسات غيرسودمند ، كه حاكي از غفلت و عدم بهره گيري سازنده و تعالي معنوي حج بود و يا نتيجه اعمال را به باد مي داد ، مي پرداختند كه قرآن با اين رفتار به مبارزه برخاست .
امام صادق ( عليه السلام ) در تفسير آيه : { فَإذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُم ، فَاذْكُرُوا اللهَ كَذِكْرِكُمْ آبائَكُمْ أوْ أَشَدَّ ذِكْراً . . . } . ( 2 )
يعني ، آن گاه كه مناسك ( حج ) خود را انجام داديد ، ذكر خدا كنيد ، همانطور كه ( آباء و اجداد خويش را ياد مي كنيد نماييد ) بلكه بيشتر از آن هم ذكر خدا داشته باشيد . . . فرموده است : مشركان و مردم عصر جاهليّت ، در ايّام تشريق ، وقتي با قرباني ، اعمال منايِ خود را به پايان مي رساندند ،
انجمن ها و جلساتي برقرار مي كردند ، با فخرفروشي سخن از شرافت و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . غرر الحكم ، ج 1 ، ص 397
2 . سوره بقره ، آيه 200 .
|
220 |
|
شخصيّت پدران و اجداد خويش به ميان مي آوردند و خداوند به جاي آن يادبودهاي ( پوچ و غفلت آور ) به مسلمانان دستور داد ، ذكر خدا ( و عظمت پروردگار عالم و تكاليف خود را در برابر او ) انجام دهند .
بدين ترتيب ، هفت عمل از اعمال سيزده گانه حج تمتّع ، كه با شروع احرام در مكه ، وقوف در عرفات ، وقوف در مشعرالحرام ، رمي جمره عقبه در منا ، قرباني ، حلق يا تقصير ، رمي سه جمره و بيتوته در « من ادامه يافته بود ، پايان مي پذيرد ، و بايد به ارزيابي نتايج و آثار تربيتي و عرفاني و سازنده آن ها ، روي گفتار و رفتار خويش بپردازيم .
|
221 |
|
12
بازگشت به مكّه
|
223 |
|
12
بازگشت به مكّه
شهرنشيناني كه براي توشه برگرفتن ، عموماً در شب تاريك سر به صحرا گذاشته بودند ، اكنون در روز روشن ، راه شهر را پيش مي گيرند ، آنان كه از خانه خود { وُضِعَ لِلنّاسِ } ( 1 ) و از كوي دوست ، به صحراي دوست رفته بودند ، اكنون به « ميهماني خد ، « وَفْدُ اللهِ ( 2 ) باز مي گردند .
چهار روز ، در عرفان عرفات ، با شعور مشعرالحرام ، در آرزوهاي منا ، پياده روي ، تلاش و كوشش ، آن هم در يك نبرد سرنوشت ساز با شيطان در « رمي جمرات ، با پيروزي و سرفرازي بيرون آمدن ، در قربانگاه ، تمرين قرباني و فداي حق شدن ، و با بيتوته و راز و نياز ، به آستان قرب حق شتافتن ، و مقام عالي بندگي يافتن و ره توشه فراوان برگرفتن ، راستي ، اين ها كم سرمايه اي است ؟ در كدام بيابان به اين همه نعمت مي توان دست يافت ؟ !
حال كه اين همه نعمت و عظمت به كف آمده ، براي قدرداني و شكر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره آل عمران ، آيه 96
2 . كافي ، ج 4 ، ص 255
|
224 |
|
نعمت ، به خانه ميزبان بايد بازگشت و تجديد عهد و وفا نمود و عظمت حق را با معرفت بيشتري ستود .
{ أَيّام مَعْلُومات } ( 1 ) كه طبق بيان امام علي ( عليه السلام ) دهه اوّل ذي حجّه و { أَيّام مَعْدُودات } ( 2 ) كه به بيان آن حضرت « ايّام تشريق يعني يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذي حجّه تفسير شده ( 3 ) سپري گرديده و حاجيان تا حدّ زيادي از اعمال حج فراغت يافته اند ، ولي « ذكر خد ادامه دارد و بخش ديگري از اعمال حج آغاز مي گردد .
قرآن كريم ، در اين باره مي فرمايد : { ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ . . . } ( 4 )
بعد از آن بايد آلودگي ها را از خود برطرف سازند و به نذرهاي خويش وفا كنند و برگردند به خانه گرامي ( كهن و آزادشده ) كعبه و طواف نمايند .
بهداشت تن و روان
درباره پس از « اعمال من كه بخش عمده اعمال حج به پايان رسيده ، اين آيه سه موضوع مهم بهداشت تن و روان را ، كه نتيجه عرفاني و تربيتي اعمال پيشين و استمرار كمال حج است ، بيان مي كند :
1ـ سپس بايد آلودگي ها را برطرف كنند . امّا منظور از آلودگي ها چيست ؟
علاوه بر اين كه ، به طور طبيعي وقتي افراد ، به خصوص در يك
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره حج ، آيه 28
2 . سوره بقره ، آيه 203
3 . تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 303 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 307 و 309
4 . سوره حج ، آيه 29
|
225 |
|
ازدحام فوق العاده ، از بيابان و مسيرهاي آن به شهر باز مي گردند ، بايد به
« نظافت تن اقدام كنند ، رواياتي در اين باره رسيده كه منظور از « نَفْثْ را ، چرك و آلودگي هاي ظاهري ، مثل : ناخن ، موهاي زايد ، شارب ، چرك هاي زير ناخن و به هم ريختگي و ژوليدگي ، كه از ناحيه ( لباس موقّت و ساده احرام ) بر بدن وارد مي شود ، تفسير كرده اند . ( 1 ) كه زائران بايد براي ورود به حرم ، با گرفتن ناخن و زدودن موهاي زايد و غسل و تعويض لباس احرام ، بدان اقدام كنند .
2ـ به نذرهاي خود عمل كنند . با توجّه به اين كه برخي نذر مي كردند ، كه اگر حج نصيب آنان شود ، يا اين كه اگر بتوانند اعمال حج خويش را ( به خصوص در فصل گرما و ازدحام جمعيت در عرفات و مشعر و منا ) با موفّقيت و به طور كامل و بدون حادثه ، به سامان برسانند ( 2 ) اعمالي را مثل صدقه و قرباني انجام دهند ، قرآن كريم اين مطلب را به عنوان يك تكليف و رعايت يك تعهّد حقوقي و در نهايت عبادي و الهي يادآور مي شود ، تا مبادا مورد غفلت و يا بي توجّهي قرار گيرد !
3ـ طواف « بيت عتيق ، واجب ديگري است ، كه با توجّه به توضيحات بالا ، هم بهداشت تن را مي طلبد و هم به خاطر درك لذّت عبادت و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار عالم ، بهداشت جان و روان را سامان مي بخشد .
صاحب تفسير مجمع البيان ، با استفاده از بيان امام علي ( عليه السلام ) ، منظور از اين طواف را « طواف زيارت دانسته ( 3 ) ولي امام صادق و امام رضا ( عليهما السلام ) آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مجمع البيان ، ج 4 ، ص 81 ، تفسير نورالثقلين ، ج 3 ، ص 93ـ492
2 . مجمع البيان ، ج 4 ، ص 81
3 . مجمع البيان ، ج 4 ، ص 81 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 144
|
226 |
|
را « طواف نساء تفسير كرده اند ( 1 ) كه مي توان طوافي را كه آيه بيان داشته ،
آن را اعم از « طواف زيارت و « طواف نساء دانست ، چنان كه اين طواف « طواف عمره را نيز مي تواند شامل شود . ( 2 )
موضوع ديگري كه در تفسير اين آيه و در ارتباط با اين طواف از امام باقر ( عليه السلام ) بيان شده ، اين است كه ، از طرفي ارتباط حج و امامت را به عنوان يك ارتباط استوار اعتقادي و از طرف ديگر به عنوان عالي ترين تبلور « بهداشت رواني بيان مي دارد .
ابوعبيده مي گويد : وقتي امام باقر ( عليه السلام ) در مكّه و به هنگام طواف مشاهده كرد ، افراد طواف ناقص ( و بدون روح و عرفان و عقيده ) انجام مي دهند ، فرمود : كَفِعالِ الْجاهِلِيَّةِ ، أَ ما وَاللهِ ما أمِرُوا بِهذا ، وَما اُمِرُوا إِلاّ أنْ يَقْضُوا تَفْثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ ، فَيَمُرّوُا بِنا فَيُخْبِرُونا بِوِلايَتِهِمْ وَيَعْرِضُوا عَلَيْنا نُصْرَتَهُمْ . ( 3 )
اين گونه طواف انجام دادن ، كارهايي است مثل كارهاي زمان جاهليّت ، نه به خدا سوگند ، چنين دستوري ندارند ( و چنين طوافي كامل نيست ) بلكه آن چه دستور دارند اين است ، كه طواف خود را با پاكيزگي ( و نظافت ) انجام دهند ، به نذرهاي ( صحيح ) خود وفا كنند و آن گاه نزد ما آيند و ولايت و اطاعت خويش را خبر دهند و نصرت ( و حمايت ) خود را به ما عرضه كنند و اعلام دارند . تا پيوند عملي حج و امامت تبلور عيني يابد .
به همين مناسبت نيز از امام باقر ( عليه السلام ) به منظور تكميل حج و تحكيم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 285 ، تفسير نورالثقلين ، ج 3 ، ص 493
2 . تفسير كنز العرفان ، ج 1 ، ص 271
3 . اصول كافي ، ج 1 ، ص 392 ، تفسير نورالثقلين ، ج 3 ، ص 491
|
227 |
|
پيوند اين عبادت توحيدي با اصل امامت ، به عنوان تبلور عيني عقيده و ديانت ، روايت شده ، كه آن حضرت فرمود : تَمامُ الْحَجِّ لِقاءُ الاِْمامِ . ( 1 )
تكميل حج ، به آن است ، كه افراد امام ( عليه السلام ) را هم ملاقات كنند و با او ارتباط ولايت و اطاعت برقرار سازند .
بنابراين ، آن طور كه از آيه مورد بحث و روايت مربوطه و تفسير آن به دست آمد ، حاجيان پس بازگشت از « من و براي اعمال مكّه ، به منظور نتيجه گيري تربيتي و عرفاني از اعمال گذشته و نيز بهره گيري از « اعمال مكه و تكميل آن ، با گرفتن ناخن و كوتاه كردن شارب و كنار گذاشتن لباس احرام ، به نظافت و « بهداشت تن و با اداي نذرها و ملاقات با امام ( عليه السلام ) و زدودن آلايش هاي روحي و تقويت روح تعبّد و اطاعت ولايت و معنويت ، به عالي ترين مرحله « بهداشت روان دست مي يابند .
تحوّل اخلاقي
حاجياني كه از « من به مكه بازگشته اند و آماده انجام اعمال پنج گانه مكّه به عنوان آخرين بخش از اعمال و مناسك مي شوند ، بايد اندكي بينديشند ، اعمال گذشته و پرزحمت خويش را در ذهن مرور كنند و زمزمه عرفاني داشته باشند ، كه چه اعمالي انجام داديم و راز و رمز عرفاني و تربيتي آن به عنوان يك « تحوّل اخلاقي و ارمغان « اعمال من چه بود ؟ و خلاصه آثار اخلاقي و عملي آن را بايد در رفتارهاي خويش مشاهده كنيم .
راستي ، داستان قرباني چه بود ؟ چرا حيوان زبان بسته اي را كشتيم و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 255 ، تفسير نورالثقلين ، ج 3 ، ص 492
|
228 |
|
طبق دستور قرآن ، آن را به گرسنگان و تهي دستان مي دهيم . ( 1 )
اين عمل ، غير از اين كه يك دستور قرآني و يك تكليف است ، يك راز بسيار مهم اخلاقي و عرفاني و تعالي بخش را در بر دارد و بايد مورد توجّه جدّي باشد .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : وَاذْبَحْ حَنْجَرَةَ الْهَوي ، وَالطَّمَعَ عَنْكَ عِنْدَ الذَّبِيحَةِ . ( 2 )
آن گاه ، كه قرباني خود را ذبح مي كني ، بايد « حنجره هواي نفس و خصلت طمع كاري ( در امور دنيوي ) را نيز از وجود خويش قطع كني و خويشتن را پيراسته از « هواي نفس و طمع كاري و آزمندي ، كه دو خصلت خطرناك و مهلك است بگرداني .
اگر توجّه داشته باشيم ، با « انجام قرباني در من و انجام ساير عبادات ، بايد به يك « تغيير جهت در زندگي و به يك « تحوّل اخلاقي و يك « بينش عرفاني دست يافته باشيم ، براي استمرار مبارزه با « هواي نفس تلاش بيشتري به خرج مي دهيم و لحظه اي از اين مهمّ غفلت نخواهيم داشت .
مگر نه اين است ، كه « هواي نفس و پيروي از آن طبق روايات و به حسب تجربه ، چراغ عقل را خاموش مي كند ؟ چشمه دل بيدار را مي خشكاند ؟ نورانيّت باطن را به سياهي تبديل مي سازد ؟ و بالاخره گاهي هويّت و هستي و حيات انساني را تباه و ويران مي گرداند ؟
آيا پس از « سربريدن قرباني كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « حلقوم هواي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره حج ، آيه 28
2 . مصباح الشريعة ، ص 142 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 173
|
229 |
|
نفس را هم بايد قطع نمود ، نبايد به منظور نتيجه گيري اخلاقي و عرفاني از اعمال عبادي خود ، براي هميشه به ياد داشته باشيم كه :
امام علي ( عليه السلام ) فرمود : مَنْ اَحَبَّ نَيْلَ الدَّرَجاتِ الْعُلي ، فَلْيَغْلِبِ الهَوي ( 1 )
هركس مي خواهد به مراحل بلند انساني دست يابد ، بايد بر هواي نفس خويش غلبه كند .
مبادا فراموش كنيم ، كه عبادات و به خصوص حج و مناسك آن ، بايد اين نتيجه سازنده را عايد ما گرداند ، كه از آن پس ، هميشه در كشاكش عقل و دين با هواي نفس ، بايد پيروز و سرفراز بيرون آييم . و شجاعت و قهرماني و مردانگي و دين داري هم در چنين مواردي نمودار مي شود . چنانكه امام علي ( عليه السلام ) فرموده است : أَشْجَعُ النّاسُ مَنْ غَلَبَ هَواهُ . ( 2 )
شجاع ترين و دلاورترين افراد كسي است ، كه بر هواي نفس خويش پيروز گردد .
همچنين ، امام زين العابدين ( عليه السلام ) درباره فلسفه « رمي جمرات به « شِبلي فرمود : آيا هنگام « رمي جمرات تصميم داشتي دشمن خود « ابليس را با تمام وجود سنگ باران كني و به خشم و جدايي از خويشتن بكشاني ؟ ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فهرست غرر و درر آمدي ، ص 428
2 . معاني الاخبار ص 195 ، بحارالانوار ، ج 67 ، ص 76
3 . مصباح الشريعة ، ص 142 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 171 ، اگر منظور از « شِبلي ابوبكر ، دُلَف بن جَحْدر ، ( 247ـ334 هـ . ق ) زاهد معروف ، منسوب به « شِبله از توابع ماوراءالنّهر و وفات در « بغداد باشد ، با توجّه به اين كه « امام زين العابدين ( عليه السلام ) به سال 95 هـ . ق شهيد شده ، شِبلي 152 سال پس از آن حضرت به دنيا آمده و قهراً مي بايست حديث با حذف سلسله روات نقل شده باشد . رجوع كنيد : الكني والالقاب ، ج 2 ، ص324 ؛ هديّة الاحباب ، ص 180 ، لغت نامه دهخدا ، ج 30 ، ص 226 ؛ فرهنگ معين ، اعلام ، ج 5 ، ص 886 .
|
230 |
|
اگر چنين تصميمي گرفته باشيم ، و اگر بر اين باور باشيم و اگر بخواهيم
اين مبارزه و قهر و جدايي و دوري و كناره گيري و پرهيز از شيطان را ادامه دهيم ، آثار آن از همان جا و در همان روزها بايد در گفتار و رفتار و كردار و حركات و سكنات و برخوردهاي اخلاقي و اجتماعي ما ، نمودار عيني داشته باشد و يك « تغيير رويّه و يك « تحوّل چشم گير در خود مشاهده كنيم .
اگر فراموش كنيم ، كه پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرموده : أَفْضَلُ الاَْعْمالِ أحْمَزُها . ( 1 )
يعني ، برترين اعمال عبادي ، سخت ترين و پرزحمت ترين آنهاست ، كه آن را در مناسك حج و به خصوص وقوف در عرفات و مشعرالحرام و منا تجربه كرده ايم و آن گاه براي رهاشدن از قيد و بند احرام ، عجله كنيم و اعمال مكّه را خسته و خواب آلود و با شتاب و سرسري بدون دقّت و توجّه به اطاعت و عبادت و تقرّب و حال و هواي معنوي انجام دهيم ، معلوم مي شود وسوسه و سلطه شيطان هنوز از وجود و درون ما ، رخت برنبسته و خصلت رحماني خداجويي و خشوع و تسليم ، حاكم نگرديده است !
آري ، گاهي متأسفانه انسان خصلت شيطاني عجله و شتاب را در بعضي از افراد ، بدون اين كه عذر موجّهي در كار باشد مشاهده مي كند و متأثر مي گردد و افسوس مي خورد ، كه مگر فراموش كرده ايم ، كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرموده است : الأناةُ مِنَ اللهِ ، وَالْعَجَلَةُ مِنَ الشَّيْطانِ . ( 2 )
صبر و حوصله به خرج دادن ، از موهبت و خصلت خدايي است و عجله و شتاب ( نامعقول ) ويژگي و صفت شيطاني است .
بنابراين ، براي اين كه بدانيم اعمال گذشته حج در وجود ما چه تأثيري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحارالانوار ، ج 67 ، ص 191
2 . المحاسن ، ص 215 ، بحارالانوار ، ج 68 ، ص 340 .
|
231 |
|
گذاشته ، و به منظور اين كه بتوانيم از اعمال پنج گانه مكّه و مسجدالحرام ، بهره برداري بيشتر و لذّت بهتري داشته باشيم ، لازم است خويشتن را به محاسبه و ارزيابي گذاريم ، و احساس كنيم با انجام « قرباني در من حلقوم نفس امّاره را هم بريده ايم ؟ و با « رمي جمرات شيطان را هم از خود رانده ايم ؟ تا همان طور ، كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : تَخَلَّقُوا بِأخْلاقِ اللهِ . ( 1 ) يعني ، به اخلاق و خصلت هاي خدايي آراسته شويد . خصلت خدايي پاكي و صداقت ، آراستگي ظاهر و باطن ، حق دوستي ، وظيفه شناسي ، احساس مسؤوليت ، نورانيّت قلب و تعالي انساني و معنوي در ما پديدار شده است ؟
اعمال پنج گانه
حال كه دانايي هاي لازم را كسب كرده ايم و تجربه هاي مفيد را آموخته ايم و ظرفيت هاي مناسب اخلاقي و رواني و عرفاني نوراني را در وجود خويش پديدار ساخته ايم ، بايد اعمال پنج گانه مكه را ، مطلوب تر ، ظريف تر ، پربارتر ، و با دقّت و لذّت بيشتر به سامان رسانيم .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : وقتي به مسجدالحرام رسيدي توقف كن و بگو : اَللّهُمَّ أَعِنِّي عَلي نُسُكِي ، وَسَلِّمْهُ لِي وَسَلِّمْنِي مِنْهُ ، أسْئَلُكَ مَسْأَلَةَ الْعَلِيلِ الذَّلِيْلِ المُعْتَرِفِ بِذَنْبِهِ ، أَنْ تَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي ، وَأَنْ تَرْجِعَنِي بِحاجَتِي ، اَللّهُمَّ إِنِّي عَبْدُكَ ، وَالْبَلَدُ بَلَدُكَ ، وَالْبَيْتُ بَيْتُكَ ، جِئْتُ أَطْلُبُ رَحْمَتَكَ . . . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحارالانوار ، ج 58 ، ص 129
2 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 330 ، كافي ، ج 4 ، ص 512 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 1445
|
232 |
|
خدايا ! براي انجام اعمالم ، مرا ياري رسان و آن را براي من تسليم و آسان گردان و مرا نيز از خستگي و لغزش در آن به سلامت بدار ، تا با شوق و نشاط آن را به سامان رسانم .
از تو درخواست مي كنم ، همچون تقاضاي عليل و دردمندي كه به گناه خويش اعتراف مي كند ، اين كه گناهان مرا ببخشايي و با حاجت برآورده شده بازگشت كنم .
خدايا ! من بنده توام و اين شهر ، شهر توست و اين خانه ، خانه تو ، و من براي طلب رحمت تو و جلب رضايت و خشنودي تو آمده ام ، تسليم امر تو هستم ، راضي به عدالتت ، همچون درمانده اي از تو درخواست مي كنم ، مطيع دستور تو هستم ، از عذابت به تو پناه آورده ام و از مجازات تو ، سخت بيمناكم ، از تو مي خواهم ، كه عفو خود را شامل حال من گرداني و در پرتو رحمت خويش مرا از عذاب دوزخ مصون داري .
آن گاه اعمال پنج گانه مكّه ، به عنوان آخرين بخش از « اعمال حج تمتّع بدين ترتيب صورت مي گيرد :
1ـ همانطور كه قرآن فرمود : { وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ } ( 1 ) بايد « بيت عتيق يعني كعبه را ، « كه به خاطر كهن بودن ، و اوّلين خانه اي كه براي انسان ها برپا شده ، ( 2 ) يا چون پرارزش و گران سنگ است ، زيرا همه بايد دور آن بگردند ، يا چون از مالكيت افراد آزاد است ، يا چون از سلطه جبّاران و ستمگران و متجاوزان ، مثل « اَبرهه آزاد و مصون مانده و بدين جهات « عتيق ناميده شده ، هفت دور طواف نمود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره حج ، آيه 29
2 . سوره آل عمران ، آيه 96
|
233 |
|
اين طواف ، كه طواف حج يا طواف زيارت ناميده شده ، از نظر شرايط ، همچون طواف پيشين است ، با اين تفاوت ، كه از لحاظ اعمال ظاهري بايد « نيّت ، « طواف حجّ تمتّع مدّ نظر باشد و از لحاظ معنوي ، نسبت به طواف قبل لازم است ، از معرفت و توجّه بهتري برخوردار گردد .
2و3ـ پس از طواف ، نماز طواف و آن گاه « سعي صفا و مروه بدان ترتيب و شرايط و خصوصيّات ، كه در « عمره تمتّع صورت گرفت ، انجام مي گيرد و پس از انجام اين مناسك سه گانه ، آن طور كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : فَإِذا قَضي مَنْسَكَهُ حَلَّ لَهُ الطَّيْبُ . ( 1 )
از محرّمات 24گانه احرام ، كه با پايان « اعمال مِن 21 مورد آن حلال شده بود ، اكنون بيست و دوّمين آن ، يعني استفاده از « بوي خوش نيز مجاز و حلال مي گردد .
4و5ـ طواف نساء و نماز آن ، كه دو ركعت است ، با همين نيّت مانند طواف ها و نماز طواف هاي قبلي انجام مي شود ، منتها با حال و هواي معنوي و عرفاني بيشتر ، كه با پايان اين دو عمل هم ، كامجويي زن و شوهر از يكديگر به عنوان بيست و سوّمين مورد از محرمات احرام حلال و مجاز مي گردد .
امّا ، صيد و شكار در حرم ، كه به عنوان بيست و چهارمين عمل ممنوع براي اشخاص محرم حرام بود ، چه براي افرادي كه محرم شده بودند و چه براي افرادي كه در حرم زندگي مي كنند ، همچنان حرام و ممنوع باقي
مي ماند . ( 2 ) ولي « صيد در خارج حرم ، از ناحيه غيرمحرم كفّاره ندارد . تا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . معاني الاخبار ، ص 338 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 317
2 . مناسك حج ، امام خميني ، ص 223
|
234 |
|
فرمان { رَبّ بَلَدِ اَمين } ( 1 ) به منظور احترام آن سرزمين و نيز به منظور يك آموزش هميشگي به خصوص براي حاجيانِ با خدا عهد و پيمان بسته ، رعايت گردد و از آن پس توجّه داشته باشيم ، كه حج بايد آن چنان ما را ساخته و پرداخته كرده باشد ، كه ديگر به هيچ وجه در مقام آزار و اذيّت ديگران و حتّي « حيوانات هم برنياييم ، انسان هاي صالح و بي آزاري باشيم و سخن آموزنده حكيم ابوالقاسم فردوسي را نيز به خاطر داشته باشيم ، كه سروده است :
ميازار موري كه دانه كش است * * * كه جان دارد و جان شيرين خوش است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره تين ، آيه 3
|
235 |
|
13
آموزه هاي حج
|
237 |
|
13
آموزه هاي حج
عقيده آگاهانه و دانايي لازم به « حج و اسرار و احكام و معارف آن ، تأثيرگذاري و بازدهي اين عبادت بزرگ را بسيار افزون مي گرداند ، تا از « رنج خويش گنج بي پاياني به دست آوريم .
بدين لحاظ ، آگاهي ، مطالعه و آمادگي و چشم و گوش بسته وارد عمل نشدن را ، مي توان شرط اساسي موفّقيّت و بهرهوري لازم از اين عبادت بزرگ سياسي اجتماعي دانست و براي تحقّق آن سرمايه گذاري كرد .
اگرچه فصل « آموزه هاي حج را در اواخر كتاب مي آوريم ، ولي انتظار مي رود زائران عزيز ، كتاب را قبل از سفر ، در اثناي سفر و در فرصت هاي مناسب و نيز بعد از سفر ، كه اماكن و مشاهد را از نزديك ديده اند ، با دقّت مورد مطالعه قرار دهند و به منظور نتيجه گيري از اعمال و زحمات ، آن را به كنكاش گذارند .
آري ، در موسم حج به عنوان يك موقعيّت حسّاس و يك پايگاه عظيم پيام رساني ، و در مواقع ديگر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و امامان معصوم ( عليهم السلام ) ، از
|
238 |
|
هر فرصت مناسب استفاده مي كردند و با وجود عدم امكانات لازم ، از عالي ترين معارف توحيدي و عبادي و سياسي ، تا ظريف ترين و دقيق ترين مسايل اخلاقي و حقوقي را در سطح وسيع به منظور تحكيم مناسبات اجتماعي ، جهت تقويت يك امّت رشيد و سرفراز و به وجود آوردن يك جامعه عدل و متعالي بيان مي فرمودند ، كه عمده ترين آن ها را به طور خلاصه ، بيان مي كنيم :
امّا قبل از آن كه وارد اين « آموزه ه شويم ، توجّه به سه نكته ضروري خواهد بود :
الف : ارزش حج
حج ، براي مستطيع ، يك عمل واجب اجتناب ناپذير است . همه پيامبران و امامان ( عليهم السلام ) آن را انجام داده اند ، هيچ چيز جاي آن را نمي گيرد و اگر كسي با وجود داشتن شرايط از روي عصيان و عناد ، از انجام آن خودداري كند ، از حوزه اسلام خارج شده و به وادي نوعي الحاد و كفر فروغلتيده است .
قرآن كريم در اين باره فرموده : براي خدا برعهده مردم است ، كه آهنگ خانه ( او ) كنند ، آن ها كه توانايي رفتن به سوي آن را دارند و هر كس كفر ورزد ( و حج را ترك كند ) خداوند از همه جهانيان بي نياز است . ( 1 )
امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : هر كس بميرد و حجّ واجب را انجام نداده باشد و عذر موجّهي نداشته باشد ، يا بيماري اي توان او را نگرفته باشد ، يا حكومت مانع حجّ او نشده باشد ، در اين صورت ، يهودي يا نصراني از دنيا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره آل عمران ، آيه 97
|
239 |
|
رفته است . ( 1 ) نه در حال اسلام .
در حديث ديگري مي خوانيم : مردي در « اَبطح به حضور رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) رسيد و گفت : من مرد ثروتمندي هستم و در شهر خود كسي را كه به كارهايم رسيدگي كند ندارم و گرفتار مشغله كاري مي باشم ، اكنون با پول خود چه عملي را انجام دهم ، كه پاداش حج را داشته باشم ؟ رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : اُنْظُرْ هذَا الْجَبَلَ ، لَوْ أنْفَقْتَ مِثْلَ هذا ذَهَباً تَتَصَدَّقَ بِهِ فِي سَبِيلِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ ، ما أدْرَكْتَ أجْرَ الْحاجِّ . ( 2 )
به اين كوه « أبي قُبَيْس بنگر ، اگر به اندازه آن طلا در راه خداوند متعال خرج كني و انفاق نمايي ، پاداش حج را نخواهي داشت . البتّه معلوم است ، كسي كه در « اَبطح بوده قهراً حج واجب را انجام داده و اين سؤال براي حج هاي بعدي است كه مستحب بوده است .
ب : نيّت پاك
داشتن نيّت خالص و پاك ، به اين معنا ، كه انسان عبادتي را صرفاً به منظور اطاعت خدا ، اداي تكليف ، تقرّب به ذات مقدّس خداوند ، بدون خودنمايي ، چشم و هم چشمي ، رقابت و متابعت از هواي نفس انجام دهد ، آموزه اي است ، كه علاوه بر اين كه عبادت را پرارزش مي كند ، آن را مقبول درگاه الهي نيز مي گرداند و اصولا در ساير مسائل عبادي فراگير خواهد بود و به عنوان يك ايده مقدّس و ساختار دروني ، همه مراحل زندگي را تحت تأثير قرار مي دهد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 273 ، روضة المتقين ، ج 5 ، ص 67 ، تهذيب الاحكام ، ج5 ، ص 512
2 . من لا يحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 145 ، كافي ، ج 4 ، ص 258 ، وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 81
|
240 |
|
در اين باره امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : إذا أرَدْتَ الْحَجَّ فَجَرِّدْ قَلْبَكَ للهِِ تَعالي مِنْ قَبْلِ عَزْمِكَ ، مِنْ كُلِّ شاغِل وَحِجابِ كُلِّ حاجِب ، وَفَوِّضْ اُمُورَكَ كُلَّها إِلي خالِقِكَ . . . ( 1 )
آن گاه كه تصميم به حج گرفتي ، قبل از حركت قلب خود را براي خداوند متعال از هر گونه اشتغال فكري و هر گونه حجاب و مانع بازدارنده ( خلوص ) پاك و منزّه گردان و همه امور خود را به خالق خويش واگذار كن ، و در همه حركات و سكناتي كه از تو بروز مي كند بر خدا توكّل داشته باش ، تسليم قضا و حكمت الهي شو و منافع دنيا و راحتي و خلق را رها كن و از حقوقي كه بندگان بر گردن تو دارند ( با اداي دين خويش و يا طلب حلاليّت از آنان ) خود را خارج و آزاد گردان .
موضوع لزوم نيّت خالصانه و غير آن ، كه حاجيان را به دو گروه تقسيم مي كند ، مورد توجّه امام صادق ( عليه السلام ) بوده و اعلام داشته : اَ لْحَجُّ حَجّانِ : حَجٌّ للهِِ وَحَجٌّ لِلنّاسِ ، فَمَنْ حَجَّ للهِِ كانَ ثَوابُهُ عَلَي اللهِ الْجَنَّةُ ، وَمَنْ حَجَّ لِلنّاسِ ، كانَ ثَوابُهُ عَلَي النّاسِ يَوْمَ الْقِيامَةِ . ( 2 )
حج ، دو گونه است : حجّ براي خدا و حجّ براي ( جلب نظر ) مردم ، پس هر كس براي خدا حج انجام دهد ، پاداش او از جانب خدا بهشت است و هركس براي مردم حج گزارد ، روز قيامت بايد پاداش خود را از مردم دريافت كند !
با توجّه به نيّت خالصانه و پاداش معنوي دنيايي آن است ، كه امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : مَنْ حَجَّ يُرِيدُ بِهِ اللهَ ، وَلا يُرِيدُ بِهِ رِياءً وَسُمْعَةً ، غَفَرَ اللهُ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مصباح الشريعة ، ص 142 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 124 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 172
2 . ثواب الاعمال ، ص 74
|
241 |
|
لَهُ اَلْبَتَّةَ . ( 1 )
هر كس حج بجا آورد و فقط منظور او اطاعت خدا باشد و نيّت ريا و به گوش ديگران رساندن نداشته باشد ، البتّه خداوند مهربان گناهان او را مي آمرزد .
آري ، از اين كه زائران خانه خدا با تحمّل اين همه زحمات و مخارج سنگين « نيّت ناخالص و غيرخدايي داشته باشند ، جاي بسي تأسّف است .
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به عنوان نشانه هاي مردم آخر زمان فرموده : يَأْتِي عَلَي النّاسِ زَمانٌ يَكُونُ فِيهِ حَجُّ الْمُلُوكِ نُزْهَةً ، وَحَجُّ الاَْغْنِياءِ تِجارَةً ، وَحَجُّ الْمَساكِينِ مَسْألَةً . ( 2 )
روزگاري بر مردم فرا مي رسد ، كه حجّ پادشاهان و قدرت مداران ، گردش و تفريح و حجّ ثروت مندان و توان مندان تجارت و مال اندوزي و حجّ مساكين ، سؤال و رفع حوائج مادّي خواهد بود !
بنابراين ، خلوص نيّت ، پاكي قلب و جان از ريا و خودنمايي و مردم زدگي و رقابت و چشم و هم چشمي و پيروي هوا و هوس نفساني و آلودگي به سوداي امور مادّي ، شرط مهمّ معنوي حج ، مي باشد .
ج : مال پاك
علاوه بر اين كه هر مسلماني بايد از تصرّف نامشروع در مال و دارايي ديگران و حرام خوري خودداري كند ، اين جهت براي صحيح بودن عبادات مثل نماز و روزه و حج ، مورد تأكيد بيشتري قرار گرفته تا با رعايت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ثواب الاعمال ، ص 70 ، من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 141
2 . تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 512
|
242 |
|
اين موضوع مهمّ ، هم عبادت به طور صحيح انجام شود و هم پرهيز از خوردن مال حرام ، به طور كلّي يك درس هميشگي براي هر مسلماني در سراسر زندگي و در همه جا قرار گيرد .
مال حرام ، ممكن است مال ديگران و به اصطلاح « حقّ الناس باشد و « حقّ الناس شامل حق مادي و معنوي نيز مي گردد ، كه امام صادق ( عليه السلام ) در اين باره فرموده : وَاخْرُجْ مِنْ حُقُوق تَلْزِمُكَ مِنْ جَهَةِ الْمَخْلُوقِينَ . . . ( 1 )
آن گاه ، كه تصميم به حج گرفتي ، از حقوق ( و ديون مادّي و غير آن ) از مردم ، كه بر عهده توست ، خود را پاك و پيراسته گردان و با نيت پاك و مال حلال حج انجام بده .
امام باقر ( عليه السلام ) درباره آثار وضعي سوء مال حرام و صرف آن در راه عبادت و خير و تعهّدات اجتماعي فرموده است : إنَّ الرَّجُلَ إِذا أَصابَ مالا مِنْ حَرام ، لَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ حَجٌّ ، وَلا عُمْرَةٌ ، وَلا صِلَةُ رَحِم ، حَتّي أنَّهُ يُفْسِدُ فِيهِ الْفَرْجُ . ( 2 )
كسي اگر به مال حرامي دست يابد و آن را در راه حجّ و عمره و صله رحم خرج كند ، اين اعمال او قبول نخواهد شد و حتّي اگر كابين ازدواج قرار دهد ( موجب فساد نكاح مي شود ) و آن زن نيز بر او حلال نخواهد بود . البتّه ، از لحاظ فتوايي ، فقط « مَهر باطل است و ضمان دارد . ( 3 )
سخن امام موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) كه فرمود : ما خانداني هستيم ، كه حجّ و مهريه زنان و كفن خود را از پاك ترين و خالص ترين اموال خود قرار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مصباح الشريعة ، ص 16 ، مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 172 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص124
2 . امالي شيخ طوسي ، ج 2 ، ص 293 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 125 و ج 100 ص 353
3 . تحريرالوسيله ، ج 2 ، ص 282 ، في المهر ، مسأله 2
|
243 |
|
مي دهيم ( 1 ) مضامين حديث بالا را تأييد مي كند .
در مقابل ، طبق بيان امام صادق ( عليه السلام ) بر اساس سؤالي كه حضرت موسي پيامبر ( عليه السلام ) از جبرئيل بعد از انجام مراسم حج نمود و جبرئيل جواب آن را از جانب خداوند متعال براي حضرت موسي ( عليه السلام ) آورد ، خداوند فرموده : مَنْ حَجَّ هذَا الْبَيْتِ بِنِيَّة صادِقَة وَنَفَقَة طَيِّبَة ، أجْعَلُهُ فِي الرَّفِيقِ الاَْعْلي مَعَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ . . . ( 2 )
هركس حجّ اين خانه را با نيّت صادقانه و خالص و با پول حلال و پاك انجام دهد ، او را در ملكوت اَعلا قرار مي دهم ( و روز قيامت ) او را با پيامبران و صدّيقين و شهدا و صالحين ، كه رفيق هاي خوبي هستند ، رفيق و هم نشين مي گردانم . ( 3 )
پس از توجّه جدّي به موضوعات سه گانه فوق ، كه هركدام به نوعي درسي است و نيز زمينه را براي درك لذّت و معرفت حج فراهم مي كند ، اكنون عمده پيام هايي را ، كه از حج براي بينش عميق تر و چشم انداز وسيع تر و تحوّل گسترده تر ، در سراسر زندگي بايد ملاك قرار دهيم ، مورد بررسي قرار مي دهيم :
1ـ دعاي مستجاب
حدود 4 هزار سال پيش ، كه ابراهيم ( عليه السلام ) همسر خود « هاجر و فرزند خويش « اسماعيل را در سرزمين بي آب و علف كنار كعبه قرار داد ، تا نماز را به پا دارند ، از خدا درخواست نمود ، دل هاي گروهي از مردم را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . من لا يحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 120
2 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 153 ، وسائل الشيعه ، ج 8 ص 102
3 . سوره آل عمران ، آيه 69
|
244 |
|
متوجّه آنان گرداند . ( 1 ) اين دعا را خداي « دل ه مستجاب نموده و از آن
تاريخ تاكنون ، صدها ميليون انسان مؤمن و موحّد به آن سرزمين و جايگاه آنان ره سپرده اند و به عبادت و نيايش با خداوند و تعظيم و تكريم كعبه و اسماعيل و هاجر پرداخته اند .
آري ، مكّه آن روز سرزمين بي آب و علف و خشك بود و امام علي ( عليه السلام ) هم وقتي مي خواهد وضع آب و هوا و شرايط جغرافيايي آن را بيان كند مي فرمايد :
خداوند ، خانه محترم خويش را كه وسيله قيام ونهضت مردم است ، در جايي قرار داده ، كه سنگ هاي آن از همه جا سخت تر است ، و در آن از خاك و كلوخ خبري نيست ، در درّه تنگ دو كوه انباشته از شن ها و رمل قرار دارد ، حيوانات چيزي براي خوردن پيدا نمي كنند ، امّا : تَهْوِي إلَيْهِ ثِمارُ الاَْفْئِدَةِ . ( 2 )
عشق دل ها و روح انسان ها ( كه ميوه دل آن هاست ) براي آن پَر مي زند .
باري ، براي مكّه آن روز ، كه آب و هوايي نداشت ، ابراهيم از خدا مي خواست ، كه « دل ه را متوجّه آن گرداند ، امام علي ( عليه السلام ) هم ، عشق و هواي دل هاي مؤمنان را براي آن سرزمين مقدّس مطرح مي كند ، و اين آموزه بزرگي است ، كه اگر انگيزه حق باشد و خواسته ، بر اساس مكتب توحيد و اعتلاي انسانيّت ، هم دعا مستجاب مي گردد و هم آثار ماندگار آن براي هميشه راه نما و راه گشا و هدايت گر خواهد بود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره ابراهيم ، آيه 27
2 . نهج البلاغه صبحي صالح ، خ 192 ( قاصعة ) ، ص 293 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 45
|
245 |
|
2ـ امنيت عمومي
ابراهيم ( عليه السلام ) از خدا درخواست نمود : { رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً } ( 1 ) ، اين دعا در دو جاي قرآن آمده در دو جا هم تحت عنوان { حَرَماً آمِناً } ( 2 ) مطرح شده و در يك مورد هم « مكه { بَلَدُالأَمِين } ( 3 ) معرفي گرديده .
و خداوند هم اين خواسته را تحقّق بخشيد و فرمود : { وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً } . ( 4 )
هركس به مكّه و حرم خدا وارد شود ، براي او مايه آرامش است و امنيّت خواهد داشت .
موضوع آرامش بخشي و درك لذّت حضور به مقام « ربّ بيت براي همگان روشن و محسوس است ، از لحاظ احكام فقهي هم هر كس گناه و جنايتي مرتكب شده باشد ، تا مادامي كه در آن جا پناه گرفته ، از تعرّص و دستگيري مصون است ، چنانكه غير از امنيّت انسان ها اگرچه مجرم باشند ، حيوانات و نباتات آن سرزمين هم مصونيّت و حقّ حيات دارند و كسي حق ندارد ، آزادي و حيات آن ها را سلب نمايد .
درباره حرمت صيد و شكار در حرم ( 5 ) ، جنگ و درگيري ، كندن درختان و گياهان ( 6 ) كشتن حيوانات و حشرات ( 7 ) كه هركدام عملي حرام و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابراهيم ، 35 و بقره ، 126
2 . سوره قصص ، آيه 71 ، سوره عنكبوت ، آيه 67
3 . سوره يس ، آيه 3
4 . سوره آل عمران ، آيه 97
5 . وسائل الشيعه ج 9 ، ص 175 و 179
6 . كافي ، ج 4 ، ص 231
7 . وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 177 و 166
|
246 |
|
گناهي بزرگ است ، همچنين ، خودداري از برداشتن « لقطه حرم يعني
تصرّف مال گم شده افراد ( 1 ) ، و نيز « وجوب بازبودن صورت زنان در حال احرام ( 2 ) و پرهيز مردان از نگاه به آنان ، روايات و دستورات فراواني رسيده است ، كه همه اين ها ، احترام و امنيّت جان و مال و عرض و آبروي مسلمانان و حتّي ، جان و حيات حيوانات و نباتات را محترم و مصون اعلام مي كند و هركدام به نوعي درس بزرگي براي هر مسلماني در سراسر زندگي مي باشد و هر زائري از آن پس ، در همه مراحل زندگي اجتماعي ، اين درس ها را بايد معيار اخلاقي و حقوقي رفتار خويش قرار دهد .
امام صادق ( عليه السلام ) در تفسير اين آيه ، مطلبي بيان داشته ، كه قابل توجّه است .
بر اساس اين روايت ، وقتي « عبدالخالق صِيقل تفسير : { وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً } را سؤال مي كند ، آن حضرت مي فرمايد : سؤال از چيزي كردي ، كه تاكنون كسي آن را از من نپرسيده بود ، مگر اين كه خواست خدا باشد ، سپس ادامه داد : مَنْ أمَّ هذَا الْبَيْتِ ، وَهُوَ يَعْلَمُ أنَّهُ هُوَ الْبَيْتُ الَّذِي أمَرَهُ اللهُ تَعالي بِهِ ، وَعَرَفَنا أهْلَ الْبَيْتِ حَقَّ مَعْرِفَتنا ، كانَ آمِناً فِي الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ . ( 3 )
هركس اين خانه را زيارت كند و توجّه داشته باشد ، اين همان خانه اي است ، كه خداوند متعال دستور زيارت آن را داده است و ما اهل بيت ( عليهم السلام ) را كه حقّ ماست بشناسد ، پيوسته در دنيا و آخرت در آرامش و امنيّت به سر خواهد برد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مناسك حج امام خميني ( قدس سره ) ، ص 259
2 . وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 129 ، تحرير الوسيله ، ج 1 ، ص 402
3 . تهذيب الاحكام ، ج 5 ، ص 500
|
247 |
|
3ـ عرفان و معناگرايي
اگرچه در روايات مي خوانيم : يَزُورُ الْبَيْتِ كُلَّ يَوْم إنْ شاءَ ، وَيَطُوفُ تَطَوُّعاً ما بَدالَهُ . ( 1 )
مؤمن در هر روز ، هر چه بخواهد كعبه را زيارت كند ، و تا مي تواند طواف مستحبّي انجام دهد . امّا به اين راز مهمّ نيز بايد توجّه داشته باشد ، كه ذكر و توجّه و معرفت به طواف و معنا و مفهوم و حالات معنوي و عرفاني به ذات حق تعالي ، اعمال را ، در سطح قابل قبول ، تأثيرگذار ، تعالي بخش قرار خواهد داد ، كميّت و هياهو و تظاهر رياكارانه و غرورانگيز ، كيفيّت و قابليت را تحت الشّعاع قرار مي دهد ، و اگر معنا و عرفان حج براي كسي حاصل شود ، تأثير آن در همان روزها ، در مناسبات و روابط حقوقي نمايان مي گردد و نيز چنين عملي مورد توجّه الهي خواهد بود .
اين كه سروصدا و هياهوهاي بي محتوا را مورد نكوهش قرار داديم ، بايد توجّه داشته باشيم ، كه وقتي امام زين العابدين ( عليه السلام ) در عرفات از « زُهَري سؤال مي كند ، امسال چقدر افراد به حج آمده اند ؟ وي پاسخ مي دهد : چهارصد پانصدهزار نفر مي شوند ، كه به منظور اطاعت خدا اين جا آمده ، اموالي خرج كرده و با صداي بلند خدا را مي خوانند . امام ( عليه السلام ) مي فرمايد : ما أكْثَرَ الضَّجِيجُ وَأقَلَّ الْحَجِيجُ . . . ( 2 )
ضجّه و سروصدا خيلي زياد است ، ولي حاجي ( واقعي ) خيلي اندك است !
آري ، توجّه به جنبه عرفاني حج و اين كه متوجّه به اين معنا باشيم ، كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 39 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 258
2 . همان .
|
248 |
|
كجا آمده ايم ؟ چه اشخاص مؤمن پاكباخته و دلداده اي به راز و نياز
مي پردازند ؟ و حتّي مولايمان حضرت صاحب الزّمان در مراسم حج حضور دارد و ناظر نيّات و اعمال ماست ، از صحّت و صفاي آن خرسند مي گردد و از انگيزه هاي باطل و اعمال معيوب نگران مي شود ، جنبه ديگر آموزشي و سازنده حجّ است .
زيرا براساس روايات آن بزرگوار در مراسم حج حضور مي يابد و « محمّد بن عثمان عَمروي كه از نائبان چهارگانه خاصّ آن حضرت است مي گويد : وَاللهِ إنَّ صاحِبَ هذَا الاْمْرِ لَيَحْضُر المَوْسِمَ كُلُّ سَنَة ، يَرَي النّاسَ وَيَعْرِفُهُمْ ، وَيَرَوْنَهُ وَلا يَعْرِفُونَهُ . ( 1 )
به خدا سوگند ، صاحب الامر همه ساله در موسم حج حاضر مي شود ، مردم را مي بيند و مي شناسد ، و مردم او را مي بينند ، ولي نمي شناسند .
در بيان ديگري آمده : عبدالله بن جعفر حِمْيَري مي گويد : از محمد بن عثمان عمروي سؤال كردم : آيا حضرت صاحب را ديده اي ؟
گفت : آري و آخرين باري كه آن حضرت را ملاقات كردم ، كنار بيت الله الحرام حضور داشت و مي فرمود :
اَللّهُمَّ أَنْجِزْلِي ما وَعَدْتَنِي . ( 2 )
خدايا ! به آن چه به من وعده دادي جامه عمل بپوشان ( ظهورم را فراهم گردان ) .
همچنين وي مي گويد : حضرت صاحب الامر ( عج ) را ديدم ، كه در « مُستجار در حالي كه پرده كعبه را گرفته بود عرضه مي داشت :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 307 ، وسائل الشيعة ، ج 8 ، ص 96
2 . همان .
|
249 |
|
اَللّهُمَّ انْتَقِمْ لِي مِنْ أعْدائِكَ . ( 1 )
آموزه درك اين حضور آگاهانه بر زائران اين است ، كه وقتي آنان خويشتن را در محضر مولاي خويش احساس كنند و توجّه داشته باشند آن بزرگوار بر نيّات و اعمال و حركات آنان نظارت دارد ، اين احساس در آنان موجب مراقبت ، مواظبت و معرفت مي گردد و آثار اين معرفت و آگاهي از همان جا از لحاظ تحوّل اخلاقي و رفتاري و بالاخره سازندگي انساني نمودار مي گردد و حجّ آنان موجب تأسف حضرت امام باقر ( عليه السلام ) قرار نمي گيرد ، زيرا آن حضرت فرموده است : ما يُعْبَأُ بِمَنْ يَؤُمُّ هذَا الْبَيْتِ إذا لَمْ يَكُنْ فِيهِ ثَلاثُ خِصال : وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِي اللهِ ، وَحِلْمٌ يَمْلِكُ بِهِ غَضَبَهُ ، وَحُسْنُ الصُّحْبَةِ لِمَنْ صَحِبَهُ . ( 2 )
كسي كه به زيارت اين خانه مي رود ، اگر سه خصلت در او نباشد ، مورد توجّه الهي واقع نمي شود :
1ـ ورع و پارسايي اي كه او را از گناه و نافرماني خدا باز دارد ؛
2ـ حلم و بردباري اي ، كه بتواند بر خشم و غضب خويش مسلّط گردد ؛
3ـ و خوش رفتاري با همراهان و هم سفران خويش .
4ـ مساوات و برادري
كتاب آسماني ما ، قرآن كريم درباره « مسجدالحرام مي فرمايد : { سَواءٌ العاكِفُ فِيهِ وَالْبادِ . . . } ( 3 ) آن را براي همه مردم ، چه آن ها كه در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 307
2 . كافي ، ج 4 ، ص 285 ، الخصال ، ج 1 ، ص 148 ، بحارالانوار ، ج 96 ، ص 121
3 . سوره حج ، آيه 25
|
250 |
|
آن جا ( مكه ) زندگي مي كنند و چه براي آنان ، كه از نقاط دوردست وارد
مي شوند ، مساوي قرار داديم ( و هيچ كس امتيازي بر ديگري ندارد ) .
در اين مركز عظيم عبادي ، همه در كنار هم قرار مي گيرند و همه امتيازات و عناوين اعتباري و قومي و نژادي و جغرافيايي لغو مي گردد تا مؤمنان و موحّدان همه در برابر ذات مقدس « خداي اَحد و حول يك خانه ، كه قبله همه مسلمانان است ، به طواف و عبادت و اطاعت بپردازند .
امام علي ( عليه السلام ) به « قُثَم بن عباس فرماندار مكّه مي نويسد : به مردم مكّه دستور بده تا از كساني ، كه در اين شهر مسكن مي كنند اجاره خانه نگيرند . زيرا خداوند سبحان فرموده : { سَواءٌ الْعاكِفُ فِيهِ . . . } ، عاكف ، افراد مقيم هستند و « بادي كساني هستند ، كه از نقاط ديگر جهان براي حج مي آيند . ( 1 )
امام صادق ( عليه السلام ) در تفسير اين آيه فرموده است : شايسته نيست كه براي خانه ها و منازل مكّه در نصب كنند ، براي اينكه حاجيان بتوانند در منازل و خانه ها كنار صاحبان آن ها وارد شوند و استراحت كنند تا زماني كه اعمال خويش را به پايان رسانند ، نخستين كسي كه براي خانه هاي مكّه دَر قرار داد « معاوية بن اَبي سفيان بود ! ( 2 )
به هر حال ، زائران خانه خدا ، مساوات و برابري و برادري اسلامي را به چشم خود مي بينند و با وجود خويش لمس مي كنند و نداي آسماني را كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) قرن ها پيش در « حجّة الوداع خطاب به همه حاجيان به عنوان يك منشور اعتقادي و اخلاقي و سازنده اعلام داشت ، در گوش جان خويش زمزمه مي كنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نهج البلاغه دكتر صبحي صالح ، نامه 67 ، ص 458
2 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 126
|
251 |
|
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ضمن خطابه طولاني خويش ، در حضور هزاران زائر خانه خدا فرياد برداشت : أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ رَبَّكُمْ واحِدٌ ، وَإنَّ أباكُمْ واحِدٌ ، كُلُّكُمْ لاِدَمْ وَآدَمُ مِنْ تُراب ، إنَّ أكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أتْقيكُمْ ، وَلَيْسَ لِعَرَبِيّ عَلي عَجَميّ فَضْلٌ إلاّ بِالتَّقْوي . . . ( 1 )
اي مردم ! پروردگار شما يكي است ، و پدر شما يكي است ، همه شما فرزندان آدم ( عليه السلام ) هستيد و آدم ( عليه السلام ) هم از خاك آفريده شده ، بزرگوارترين شما در پيشگاه خداوند ، پرهيزگارترين شماست ، و هيچ عربي بر غير عربي امتياز و برتري ندارد ، مگر اين كه از ديگران پرهيزگارتر باشد .
5ـ حقوق انساني
درس بسيار مهمّ ديگر حج ، يادگيري عملي رعايت حقوق انساني به منظور يك تحوّل اعتقادي و رفتاري است ، كه آن را در چهار محور عمده مي توان تقسيم نمود و با دقّت مورد توجّه قرار داد ، و به عنوان سلسله وظايف حقوقي در همه ابعاد زندگي به كار گرفت .
اين آموزه هاي عميق انساني جهان شمول ، عبارتند از :
الف : حقوق خانوادگي
غير از اين كه حاجيان ، در مراحل احرام و طواف و سعي و عرفات و مشعر و منا ، رعايت اين روابط را عملا مشاهده مي كنند و به كار مي گيرند ، بايد اعلام عمومي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را به ياد آورند ، كه به منظور ريشه كن ساختن بي بندوباري ها و روابط ظالمانه روزگار جاهليت و جايگزين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تحف العقول ، ص 30
|
252 |
|
نمودن وظايف و حقوق اسلامي اعلام فرمود : أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ لِنِسائِكُمْ عَلَيْكُمْ حَقّاً ، وَلَكُمْ عَلَيْهِنَّ حَقّاً . . . ( 1 )
اي مردم ! شما بر عهده زنان خود حقّي داريد ( آنان در مقابل شما وظايفي دارند ) و زنان هم برعهده شما حقّي دارند ( و شما در برابر آنان مسئول مي باشيد ) امّا حقّ شما برعهده زنان آن است ، كه اجازه ندهيد كساني را كه روا و مجاز نيست ، با آنان در ارتباط و رفتوآمد باشند ، و كساني را كه نمي پسنديد ، جز با اذن شما به خانه هايتان وارد شوند ، و نيز هرگز گرد فحشاء و آلودگي نروند .
ب : حقّ اقتصادي
تصرّف مال حرام و خوردن مال ديگران بدون معيار شرعي و موازين عقلاني ، موضوع مهم اقتصادي است ، كه با وجود اين كه اكنون حجّة الوداع است و 23 سال از عمر اسلام گذشته و در موارد متعدّدي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) آن را تبيين كرده و مسلمانان هم در مراحل مختلفي آن را رعايت نموده اند ، باز هم رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به عنوان يك آموزه سرنوشت ساز اقتصادي ، كه موازين برادري را نيز تحكيم مي بخشد و به منظور حفظ اخوّت بيشتر مي فرمايد :
أيُّهَا النّاسُ ! { إنَّمَا الْمُؤمِنُونَ إخْوَةٌ } ( 2 ) وَلا يَحِّلُ لِمُؤمِن مالَ أَخِيهِ إلاّ مِنْ طِيبِ نَفْس مِنْهُ . . . ( 3 )
اي مردم ! همانا اهل ايمان با هم برادرند ، و ( تصرّف و خوردن ) مال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تحف العقول ، ص 30
2 . سوره حجرات ، آيه 10
3 . تحف العقول ، ص 30 و 29
|
253 |
|
برادر مؤمن حلال نيست ، مگر با رضايت وي ( و بر اساس موازين شرعي ) .
اكنون دقّت كنيد ، زائراني كه در حال احرام و در ساير مراحل مناسك حج ، نهايت مراقبت را براي پرهيز از « مال حرام و تجاوز به حقّ ديگران معمول داشته اند ، تا حجّ آنان صحيح صورت گيرد و از تأثيرپذيري ايماني و عرفاني و سازندگي آن برخوردار باشند ، با شنيدن اين پيام پيامبر ( صلي الله عليه وآله ) به چه تحوّل اعتقادي و اخلاقي بزرگي دست خواهند يافت ، تا پس از آن هرگز گرد مال حرام نگردند و اين درس بزرگ و سرنوشت سازي در زندگي پاك اجتماعي و به وجود آوردن يك اقتصاد سالم و صالح خواهد بود .
همچنين پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در اين بيان ، دو موضوع مهم : حفظ امانت ديگران و بازگرداندن آن را به صاحبش و نيز خودداري از « رباخواري را كه ميراث عصر جاهليّت بود ، يادآور مي شود ، و رعايت آن ها را از وظايف واجب هر مسلماني اعلام مي كند .
ج : حقوق اجتماعي
رعايت حقوق اجتماعي كه اساس يك جامعه سالم را استوار مي سازد و مناسبات « روابط اخلاقي و انساني را تبلور عيني مي بخشد ، در مراحل مختلف « مناسك حج مشاهده مي شود .
رسول گرامي اسلام ، در خطابه خويش اين گونه بيان مي دارد :
أَيُّهَا النّاسُ ! إِنَّ دِمائَكُمْ وَأَعْراضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرامٌ إِلي أَنْ تَلْقُوا رَبَّكُمْ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هذا ، فِي شَهْرِكُمْ هذا ، فِي بَلَدِكُمْ هذا . . . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تحف العقول ، ص 29 و 30 .
|
254 |
|
اي مردم ! به يقين ريختن خون ها و آبروهاي شما بر يكديگر حرام است و احترام دارد ، همچون احترام اين روز و احترام اين ماه و رعايت اين دو حق بزرگ يعني حرمت خون ريزي و آدم كشي و نيز ريختن آبروي مسلمان و لطمه به عرض و حيثيت او ، تا زنده هستيد ، بر شما حرام خواهد بود .
به هر حال ، بيان اين دو موضوع مهم حياتي ، به عنوان دو درس بزرگ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه در حج اعلام نموده ، يعني خودداري از « ريختن خون كه مايه حيات است و پرهيز از « ريختن آبروي مسلمان كه سرمايه حيات و شخصيت اجتماعي اوست ، بايد مورد توجّه هر مسلماني باشد ، به خصوص خودداري از ريختن عِرض و آبروي مسلمان ، كه آن حضرت در بيان ديگري فرموده است : إِنَّ أرْبَي الرِّبا ، عِرْضُ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ . ( 1 )
يعني ، بدترين نوع بهرهوري ورباخواري ، بهره برداري از ريختن آبروي مسلمان مي باشد .
د : حقوق سياسي
با توجّه به اين كه زائر خانه خدا ، از يك جامعه بسته به يك كنگره عظيم بين الملل اسلامي وارد شده ، اعمال و رفتار و خصوصيات اقوام و نژادهاي مختلفي را از نزديك مشاهده كرده ، كه لازمه آن بينش و بصيرت جديد ، و در نتيجه تعهّد و مسؤوليت بزرگ تري را فراروي او قرار مي دهد تا وابستگي و روابط متعهدانه خويش را با افراد جامعه ، تدبير و تنظيم بخشد ، آموزه هاي ديگري را ، كه رسول گرامي اسلام ، در « مسجد خَيف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الدر المنثور في التفسير بالمأثور ، ج 1 ، ص 364
|
255 |
|
و در سرزمين « من در حضور جمع زيادي بيان داشته ، قابل توجّه است .
آن حضرت ، در سال « حجّة الوداع پس از حمد و ستايش الهي و دعا براي كساني كه پيام او را دريافت مي دارند و به انجام دستورات الهي و احكام توجّه مي كنند ، فرموده : ثَلاثٌ لا يُغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ امْرِء مُسْلِم : إخْلاصُ الْعَمَلِ للهِِ ، وَالنَّصِيحَةُ لاَِئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ ، وَاللُّزُومُ لِجَماعَتِهِمْ ، فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِيطَةٌ مِنْ وَرائِهِمْ . اَ لْمُسْلِمُونَ إِخْوَةٌ ، تَتَكافَأُ دِمائُهُمْ ، يَسْعي بِذِّمَّتِهِمْ أدْناهُمْ ، وَهُمْ يَدٌ عَلي مَنْ سِواهُمْ . ( 1 )
سه چيز است ، كه قلب هيچ فرد مسلماني نسبت به آن خيانت و تقلّب نمي كند : اخلاص عمل ( بدون ريا ) براي خدا ، خيرخواهي و نصيحت نسبت به پيشوايان مسلمان ، همراه بودن با جماعت مسلمانان ( و پرهيز از اختلاف و تفرقه افكني ) زيرا دعوت مسلمانان ، افراد عقب سر ( و غايب ) را هم شامل مي شود ( و همه در هدف شريكند ) مسلمانان همه برادرند ، خون آن ها برابر ( و يك سان ) است ، اگر كم ترين فرد آن ها پيماني بست يا اماني داد ، براي وفاي به آن كوشش مي كند ( و ديگران نيز آن عهد و پيمان را محترم مي شمارند ) و همه ، يك دست ( و يك قدرت ) در برابر ديگران مي باشند .
بيا تا شمع هم ، پروانه هم ، يار هم باشيم * * * در اين گلشن بهار هم ، گُل هم ، خار هم باشيم
پريشان خاطران بَر گرد هم ، از جان و دل گرديم * * * ز شهر آوارگان ، در دشت غم ، غمخوار هم باشيم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 1 ، ص 404 ، بحارالانوار ، ج 2 ، ص 148 و ج 21 ، ص 138 ، سفينة البحار ، ج 2 ، ص 52 ، خطب .
|
256 |
|
به صحراي صفا ، در پرده با هم ، راز هم خوانيم * * * به گُل زار وفا ، همناله و هم زار هم باشيم
شبان تيره را ، روشن كنيم ، از مِهر يك ديگر * * * در اين تاريك محفل ، شمع گل رخسار هم باشيم
ز يك رنگي به هم ، آئينهوار اوصاف هم گوييم * * * به يك تايي دل هم ، ديده بيدار هم باشيم
چو ياران نبي ، در صُفّه توحيد بنشينيم * * * صفاي هم ، گُل هم ، باغ هم ، گُل زار هم باشيم
اُوَيْس و بُوذَر و مِقداد و عمّار و حبيب هم * * * كُميل و زِيد و حُجر و ميثم تمّار هم باشيم
رقيب اَر آتش افروزد ، كه ما را آشيان سوزد * * * پناه هم ، ز آب ديده خونبار هم باشيم
در اين سختي ، طبيب درد بي درمان هم گرديم * * * بدين زندان ، گروه بي دلان ، دلدار هم باشيم
شب ظلمت ، چراغ شادي از صحبت برافروزيم * * * به روز هوشياري ، رهبر افكار هم باشيم
گر از دام بلا رستيم ، هم پرواز هم گرديم * * * ور از تير فلك خستيم ، در طومار هم باشيم
« الهي دشمنان دادند ، دست دوستي با هم * * * چرا ما دوستان ، پيوسته در پيكار هم باشيم ؟ ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الهي قمشه اي ، محي الدين مهدي ( 1319 ـ 1393 هـ . ق . ) ، مشاعره جديد ، احمد صادقي اردستاني ، بهار ادب ، عبدالعلي باقي شهرضائي ، ص 232 چ4 ، 1349 ش . ق .
|
257 |
|
آن چه در بالا گذشت ، عمده درس هاي حج بود ، كه بايد براي همه و هميشه و همه جا جاودان بماند ، چنانكه پيام رسان آن ، تاكنون جاودان مانده است و رمز جاوداني آثار و كلام و پيام و مرام و مكتب او اين است ، كه به فرموده قرآن ، هر چه مي گفت و هر عملي انجام مي داد ، خود به آن ايمان و باور داشت :
{ آمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ . . . } ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره بقره ، آيه 285