بخش 1
مقدمه ناشر مقدمه مؤلّف بخش اوّل سرّ تشریع عبادت گوشه#160;ای از اسرار تشریع عبادت عبادات از نظر اثرگذاری روحی مختلفند عمل زنده و با روح ، منظور است حجّ بی#160;روح ، آثار زنده نخواهد داشت
1 |
3 |
حج برنامه تكامل
تلخيص و و يرايش دوم
آية الله سيد محمد رضا ضياء آبادي
11 |
مقدمه ناشر
افراد بشر با توجه به عمر كوتاه خود ، فرصت زيادي براي آزمون و خطا ندارند ، از اين رو بايد بهترين و كوتاه ترين راه را براي رسيدن به سعادت و خوشبختي انتخاب كنند .
خداوند متعال از چنين راهي به « صراط مستقيم » تعبير كرده و مي فرمايد :
{ وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ } . ( 1 )
كساني كه در اين راه قرار مي گيرند ، براي آن كه به بيراهه نروند و دچار سردرگمي و اضطراب نشوند ، بايد از پيشواياني پيروي كنند كه به دستور خداوند ، هدايت و راهنمايي بشر را بر عهده گرفته ، از كوتاه ترين راه و با بهترين شيوه ، مردم را به مطلوب مي رسانند .
{ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَأَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَإِقامَ الصَّلاةِ وَإِيتاءَ الزَّكاةِ وَكانُوا لَنا عابِدِينَ } . ( 2 )
خداوند از مؤمنان خواسته است تا از رهبراني پيروي كرده و آنان را به پيشوايي خود برگزينند كه پاك و پاكيزه اند ، ( 3 ) به مردم دروغ نمي گويند ( 4 ) و دلسوز مردم اند . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . انعام : 153
2 . انبياء : 73
3 . إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً .
4 . إِنَّ الرَّائِدَ لَا يَكْذِبُ أَهْلَه .
5 . { طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقي }
12 |
در قرآن مي فرمايد :
{ أَطِيعُوا اللهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي اْلأَمْرِ مِنْكُمْ } ( 1 )
در زيارت جامعه هم مي خوانيم : « مَنْ أَتَاكُمْ نَجَا وَمَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَك » ( 2 ) .
پيمودن « صراط مستقيم » نياز به شناخت مجموعه قوانين و مقرراتي دارد كه از آن ، در قرآن كريم با نام « اسلام » ياد شده است .
{ إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللهِ اْلإِسْلامُ } . ( 3 )
و اسلام نيز اركاني دارد كه حج يكي از آنها است :
« بُنِيَ الإِسْلامُ عَلَي خَمْس ، عَلَي الصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَالْوَلايَة » . ( 4 )
حج گزاران پيش از رفتن به اين سفر نوراني از يك سو وظيفه دارند با مناسك حج آشنا شوند تا آن را صحيح و درست انجام دهند و از سوي ديگر نسبت به اسرار و معارف حج شناخت پيدا كنند تا به باطن و روح حج دست يابند .
انجام دادن درست اين فريضه ، تكليف را از دوش انسان بر مي دارد و دستيابي به روح و باطن حج زمينه ساز تكامل انسان مي شود ، در كتب لغت آمده است : « حَجَّ فلانٌ أي اَفْلحَ فلانٌ » ؛ « انجام حج يعني رستگاري و فلاح . »
حج چشمه جوشان و زلالي است كه جويندگان حق و فضيلت ، اگر خود را در آنجا شستشو دهند ، همچون روزي كه از مادر متولد شده اند از گناه پاك و پاكيزه مي شوند .
علما و دانشمندان و فقهاي بزرگوار ، هركدام به سهم خود كوشيده اند تا مسلمانان را با ابعاد گوناگون حج آشنا كنند و راه را براي بهرهوري بيشتر آنان هموار سازند . برخي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نساء : 59
2 . الفقيه ، ج 2 ، ص613
3 . آل عمران : 19
4 . كافي ، ج 2 ، ص 18
13 |
مناسك حج نوشته اند تا مردم را در صحيح و درست انجام دادن اعمال ياري دهند و برخي ديگر به بيان اسرار و معارف اين مناسك نوراني پرداخته اند تا تشنگان معارف اسلامي را سيراب و آنها را در پيمودن مسير كمال راهنمايي كنند .
استاد ارجمند حضرت آية الله آقاي حاج سيد محمّد ضياءآبادي ـ دامت توفيقاته ـ از جمله عالماني هستند كه با تأليف كتاب « حج برنامه تكامل » كوشيده اند مناسك معنوي حج را تبيين كنند تا زائران بيت الله الحرام با معرفت و بصيرت در اين مسير طيّ طريق كرده ، راه نجات را بيابند و در پايان پاك و پاكيزه و مهذّب به ميهن خويش برگردند .
كتاب يادشده بارها چاپ و مورد استقبال جويندگان حقيقت قرار گرفته است . ليكن از آنجا كه اين كتاب در فضاي گذشته و قبل از انقلاب به رشته تحرير درآمده بود و هم اكنون حج جمهوري اسلامي ايران با گذشته تفاوت هاي بسيار زيادي پيدا كرده است ، لذا با كسب اجازه از معظم له و براي بهره برداري بيشتر حجاج بيت الله الحرام ، اقدام به تلخيص كتاب نموده ، برخي مطالب غير ضروري حذف و با ويرايش جديد به شكل كنوني آماده شد كه خوشبختانه تأييد و تشويق ايشان را نيز به همراه داشت .
اميد است خوانندگان عزيز ، با خواندن اين كتاب ارزشمند ، با آمادگي بيشتري راهي ديار وحي شوند و به مناسك معنوي حج نيز با همان دقت و وسواسي كه در انجام درست حج دارند بنگرند و در نتيجه با انجام حجي صحيح و كامل به تمامي اهداف اين سفر معنوي و روحاني دست يابند ان شاء الله .
معاون آموزش و پژوهش
بعثه مقام معظم رهبري
18 شعبان المعظم 1426 هـ . ق .
1/6/1384 هـ . ش .
14 |
بسمه تعالي
حضور مبارك حضرت حجة الاسلام والمسلمين آقاي قاضي عسكر دام عزه الشريف
با سلام و عرض تشكر از عناياتي كه درباره تلخيص كتاب حج ابراز فرموديد ، معروض مي دارد از هر جهت شايسته تقدير است . هرچند اين حقير دوست داشتم بعضي از قسمت ها برداشته نشود ولي نخواستم از نظر جناب عالي تخطّي كرده باشم و شايد هم صلاح در همان باشد كه اعمال فرموده ايد و البته قطعي است كه در مقدمه اشاره به تلخيص شدن اصل كتاب خواهيد فرمود . سلامت و سعادت دارين براي حضرت عالي از خداوند متعال مسألت دارم .
ملتمس دعا ، سيّد محمّد ضياءآبادي
15 |
مقدمه مؤلّف
بسم الله الرّحمن الرّحيم
« اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي جَعَلَ الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَاَمْناً وَصَلّي اللهُ عَلي مُحَمَّد رَسُولِهِ الْمُصْطَفي الَّذي اَرْسَلَهُ اللهُ شاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً وَداعِياً اِلَي اللهِ بِاِذْنِهِ وَسِراجاً مُنِيراً . وَعَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اَذْهَبَ اللهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً » .
در اين دنياي يغماگر مادّي كه آشكارا سرمايه هاي معنوي بشر به تاراج مي رود ، سجاياي كريمه و فضايل عالي روحي ، ارزش خود را از دست داده است و كم كم از صفحه حيات آدميان برچيده مي شود .
طبيعي است كه در اين اوضاع و احوال ، زندگي براي انسان هاي آزاده و زنده دل ، مانند تنفّس در هواي آلوده و متعفّن ، بسيار رنج آور و دشوار است . بنابراين ، آنها دائماً مترصّدند ، تا از ميان نعره هاي مشمئزكننده دنياپرستان ، ندايي لطيف و روحاني برخيزد و دعوتي ربّاني و آسماني به گوششان برسد و خستگي را از جانشان بردارد و غبار افسردگي را از چهره قلبشان بزدايد و در عالمي ماوراي اين عالم كسالت بار ، سيرشان بدهد و از آب حيات انس با حقّ و اولياي حق ، سيرابشان سازد .
آن ندا ، نداي حجّ است و آن دعوت ، دعوت ابراهيم خليل است ؛ دعوتي كه هر سال ، به هنگام رسيدن موسم حج ، در ميان مسلمانان هيجاني عجيب به وجود مي آورد و جنبش و اهتزازي خارق العاده در قلوب و ارواح زنده دلان مي افكند . آنان با مجذوبيّتي حيرت آور از جا كنده مي شوند و رو به كعبه و خانه معبود مي شتابند و با فرياد « لبّيك ، اَللّهُمَّ لَبّيك » فضاي مكّه را پر مي كنند . سر و پا برهنه و دل از علايق مادّي شسته ، خود را به پاي ديوار خانه محبوب مي رسانند و آن را چون جان شيرين در بغل مي گيرند و با اشتياقي زايدالوصف ، بر گرد آن مي چرخند و
16 |
زمزمه هاي عاشقانه و شورانگيز از عمق جان سر مي دهند و دردهاي دروني خود را با خالق مهربان در ميان مي گذارند و با گوش دل ، پذيرش ها و نوازش هاي كريمانه « ربّ البيت » را مي شنوند و با روحي سرشار از نشاط و بهجت معنوي بر مي گردند .
حقّاً كعبه ، در اين دنياي پرطوفان ، پناهگاه معنوي انسان است .
زنده دلاني كه از فريادهاي جان فرساي زندگي ماشيني به ستوه آمده اند و آهنگ هاي ملال انگيز سود و زيان مادّي پول پرستان ، ملولشان ساخته و از تأمين حيات سعادتمندانه براي خود و ديگران ، مأيوس شده اند ، با پناهندگي به كعبه ، آن چنان رَوح و راحت جان مي يابند و آرام مي شوند كه تمام مشكلات و مصائب ، در نظرشان آسان مي نمايد و راه هاي پرسنگلاخ زندگي ، پيش پايشان هموار مي گردد و با قلبي مطمئن و سينه اي گشاده در اثر اتّكا به قدرت لايزال الهي ، براي مبارزه با سختي هاي حيات و به وجود آوردن زندگي انساني ، آماده مي شوند .
البته ، نيل به آثار حيات بخش اعمال عبادي عموماً و عمل حجّ خصوصاً ، مشروط به اين است كه به دقايق و اسرار اين دستورات عظيم آسماني توجّه كامل بشود ؛ وگرنه بسيار روشن است كه صورت عاري از روح ، آن نتايج عالي انساني و اجتماعي را نخواهد داد .
و به طور قطع ، قسمت عمده محروميّت ما مسلمانان ، از آثار فوق العاده عظيم دستورات ديني خود ، معلول بي توجهي به روح قوانين الهي و اكتفا به صورت ظاهر آنهاست .
مردمي را مي بينيم كه مكّه مي روند و عمره و حج بجا مي آورند و ظواهر اعمال و مناسك را هم به خوبي مي دانند ، اما نه انقلابي در اخلاق و تكامل نفس و ترقّي روح و ارتباط با خدا در آنان حاصل مي شود ، و نه از نظر روابط اجتماعي و حفظ حقوق بشري ، خود را مضبوط و منظّم مي سازند .
بعضي از مردمي كه به عزم زيارت بيت الله و امتثال فرمان عظيم خدا ، به جنبوجوش مي افتند و مقدّمات سفر را فراهم مي سازند ، از كوچك ترين اشياي مورد حاجت در سفر ، غفلت نمي كنند ؛ از وسايل خواب و خوراك و پوشاك و ساك هاي بزرگ و كوچك براي حمل سوغاتي گرفته تا يادگرفتن مناسك حجّ و مسائل مربوط به احرام و طواف و سعي و رمي و ساير اعمال ظاهري كه همه را با جدّ و اهتمام كامل ، تهيّه و تحصيل مي كنند ، امّا از نظر درك روح حجّ و شناختن هدف و مقصود از اين سير و سفر الهي ، چنان در حال غفلت و بي خبري مي روند و بر مي گردند كه اصلا حرفي از آن به ميان نمي آورند و سؤالي نمي پرسند و برنامه اي نمي گذارند و احساس كمبودي
17 |
نمي كنند . گويي اصلا شناختن آن حقايق و صورت خارجي دادن به آن مقاصد ، در مركز قلب و صحنه عمل ، جزء برنامه اسلامي نيست و هيچ گونه دخالتي در امور آنها ندارد .
گويا تنها چيزي كه از آنها خواسته اند ، همين است كه دو قطعه حوله بر خود بپوشند و كلمه لبّيك به زبان جاري كنند و چند بار گرد بيت بچرخند و بين صفا و مروه گردش كنند و در مني سر بتراشند و گوسفندي بكشند و سنگريزه هايي به ستون هاي بيابان مني بزنند و بعد برگردند و والسلام !
پس معلوم مي شود كه آنها روح حج را درك نكرده اند و هدف و معناي كار خود را نشناخته اند ، و در نتيجه به اين چنين تضادّ و تناقضي در عمل مبتلا شده اند .
بنابراين چاره اي نيست جز اين كه خود را به فراگيري و فهم مقصدها و هدف هاي انساني و حياتي برنامه هاي حكيمانه آسماني ، موظف بدانيم و در اين راه ، از خود سعي بليغ و اهتمام كافي نشان بدهيم و از امام سيّد السّاجدين ( عليه السلام ) ، به خاطر داشته باشيم كه ضمن تشريح مقاصد عالي اعمال حج ، از مردي كه اعمال حجّ بجا آورده بود ، سؤال فرمود : « آيا در حين انجام آن عمل و اين عمل ، متوجّه معني و مقصد كار بودي ؟
آيا به هنگام خلع لباس از تن و پوشيدن جامه احرام و گفتن لبّيك ، عزم خلع لباس گناه از روح و پوشيدن جامه تقوا و پرهيز را در دل داشتي ؟ همچنين در طواف و سعي و وقوف در عرفات و مشعر و رمي جِمار و بيتوته در مني و تراشيدن سر و كشتن قرباني ، چنين و چنان بودي ؟ »
او در جواب تمام سؤالات امام ( عليه السلام ) مي گفت : « نه ، اين چنين كه شما مي فرماييد نبودم . »
امام ( عليه السلام ) در پايان سخن فرمود :
« فَما وَصَلْتَ مِني وَلا رَمَيْتَ الْجِمارَ ، وَلا حَلَقْتَ رَأْسَكَ ، وَلا اَدَّيْتَ نُسُكَكَ وَلا صَلَّيْتَ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ ، وَلا طُفْتَ طَوافَ الاِْفاضَةِ وَلا تَقَرَّبْتَ ، اِرْجِعْ فَاِنَّكَ لَمْ تَحُجَّ » . ( 1 )
خلاصه مضمون آن كه ، اين اعمال را چون به قصد تحقّق دادن به اين مقاصد انجام نداده اي ، در حقيقت كاري نكرده اي و حجّي بجا نياورده اي . يعني آن آثار عظيم اخلاقي و اجتماعي كه بايد از اين اعمال به دست آيد ، نمي آيد و آن درجات عالي روحي كه بايد تحصيل شود ، نمي شود ؛ وگرنه مسلّم است كه موجب اسقاط تكليف ظاهري مي شود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مستدرك الوسائل ، جلد 2 ص 186 ، باب 17 حديث 5 .
18 |
بنابراين ، وظيفه هر مسلمان است كه وقتي عزم حجّ و زيارت بيت محرّم كرده علاوه بر فراگرفتن آداب ظاهري اين عبادت بزرگ ـ كه در رسايل عمليّه مخصوص مناسك حج مضبوط است ـ توجّه كاملي نيز به شناخت دقايق و مقاصد باطني آن آداب و اعمال كند تا ركن اصيل اسلام ( 1 ) در ظاهر و باطن وجودش تحقّق يابد و حقيقت حجّ و زيارت خدا در سرّ ضميرش زنده شود و به راستي ، خانه قلبش ، خانه خدا و بيت الذّكر گردد .
{ فَاِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللهَ كَذِكْرِكُمْ آبائَكُمْ أوْ اَشَدَّ ذِكْراً } . ( 2 )
« پس از فراغت از انجام مناسك حج ، آن چنان به ياد خدا باشيد كه به ياد پدرانتان هستيد ، و بلكه بيش از پدرانتان ، ياد خدا كنيد ( و او را در خلوت دل جا بدهيد ) . »
از اين نظر ، ديرزماني بود مي انديشيدم كه مقاله اي كوتاه با خواست خدا در اين باب ، به رشته تحرير درآورم ، و آنچه را با فهم قاصر خود ، در اين زمينه ، از آيات قرآن كريم و روايات رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) وائمّه معصومين ( عليهم السلام ) وبيانات آقايان علما و بزرگان دين ، به دست آورده ام ، به صورت مجموعه مختصري ، به عنوان ارمغان سفر ، تقديم حجّاج بيت محرّم كنم ، كه ان شاء الله و به فضل و عنايت پروردگار ، در اين سفرِ سعادت ثمر ، همراه زوّار خانه خدا ، رفيقي منبِّه و مونسي مذكِّر باشد .
به اميد آن كه بهره اي از ثواب آن اعمال و احوال ملكوتي ، در آن مواقف و شعائر الهي ، عايد اين حقير فقير نيز بگردد .
ولله الحمد كه موفّقم فرمود و اين اثر كوچك ، به اين صورت مشهود درآمد و همچون ران ملخي از موري ناتوان به درگاه سليمان ، تقديم آستان اقدس حضرت وليّ الله اعظم ، امام زمان ، ارواحنا له الفدا گرديد و يُرجي من كرمه المنّ بالقبول . فان الهدايا علي مقدار مُهديها .
سيد محمد ضياءآبادي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قال ابوجعفر ( عليه السلام ) : بني الإسلام علي خمس اقام الصلاة وايتاء الزكاة وحجّ البيت وصوم شهر رمضان والولاية لنا أهل البيت . خصال صدوق ، جلد 1 ، باب الخمسه ، حديث 18 .
2 . بقره : 200
19 |
بخش اول
سرّ تشريع عبادت
1ـ گوشه اي از اسرار تشريع عبادت .
2ـ عبادات از نظر اثرگذاري روحي مختلفند .
3ـ عمل زنده و با روح منظور است
4ـ حجّ بي روح ، آثار زنده نخواهد داشت .
21 |
سرّ تشريع عبادت
گوشه اي از اسرار تشريع عبادت
غرض از تشريع عبادت ، توجه دادن انسان به موقف خاصّ و ممتازي است كه در عالم هستي دارد و آن ، شناخت مبدأ و آفريدگار جهان ، به كمال مطلق است ، و سپس حركت و سير روحي به سوي او ، و ريختن همه گونه آلودگي هاي مادّي از نواحي وجود و تشديد جوهر نفس و منوّر شدن به نور حق است ، و بالمآل ، استغراق در فرح و سرور و بهجت بي پايان ، از نيل به قرب جوار خدا كه جمال مطلق و كمال بي حدّ است .
لازمه حتمي اين توجّه ، كوچك ديدن لذّات دنيا در جنب لذّت انس با خدا و قهراً بي اعتنا شدن نسبت به آنها و بي تفاوت بودن در اقبال و ادبار دنيا است كه قرآن كريم مي فرمايد :
{ لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلي ما فاتَكُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ } . ( 1 )
« اين به خاطر آن است كه براي آنچه از دست داده ايد تأسف نخوريد ، و به آنچه به شما داده شده ، دلبسته و شادمان نباشيد . »
هر چيز كه در حيّز امكان ديدم * * * با او همه هيچ بود و بي او همه هيچ
* * *
همه هيچند ، هيچ ، اوست كه اوست * * * چون همه هست ها ، ز هستي اوست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حديد : 23
22 |
و اين همان فضيلت عالي زهد و انقطاع از دنياست كه مولود نور عرفان و توجّه كامل انسان ، به عالم بالاست .
اين كه مي بينيم ، فساد اخلاق و عمل ، دنيا را گرفته و جامعه بشر ، در تنگناي زندگي حيواني ، به فشار افتاده و راه نجات ، از هر طرف بر او مسدود شده است . براي همين است كه انسان ، پي به موقف خاصّ خود نبرده و خود را نشناخته و از مسير عبادت و خداجويي ـ كه وظيفه اي مخصوص به اوست ـ منحرف شده است و در لجنزار مادّه پرستي به تعب افتاده و كارش به فضاحت كشيده است .
عبادات از نظر اثرگذاري روحي مختلفند
سالكان طريق عبوديت و بندگي معتقدند كه عبادات ، از نظر خاصيت اثرگذاري در روح و تكميل نفس ، مختلفند ( 1 ) .
بعضي ، اثر تطهير و تخليه دارند و بعضي ، موجب تزيين و تحليه جان مي شوند . برخي ، از فضاي روح بشر رفع ظلمت مي كنند و بعضي ، نور و صفا جلب مي نمايند .
مثلا ، انفاقات و صدقات ، از زكات و خمس و كفّارات و مظالم و خلاصه ، اداي حقوق مالي ، اثرش ، تطهير قلب از پليدي و آلودگي حبّ مال است كه مي فرمايد :
{ خُذ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِها } . ( 2 )
« از اموال آنها صدقه اي بگير ، تا به وسيله آن ، آنها را پاك سازي و پرورش دهي . »
و روزه گرفتن ، مايه تقويت اراده و نيروي مقاومت در مقابل تمايلات نفساني و تحصيل ملكه تقوا و مصونيت از غلبه شهوات است .
{ يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ } ( 3 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المراقبات ، مرحوم حاج ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي ، صفحه 197 و تذكرة المتقين ، مرحوم بهاري همداني ، ص 3
2 . توبه : 103
3 . بقره : 183
23 |
« اي افرادي كه ايمان آورده ايد ، روزه بر شما نوشته شده ، همان گونه كه بر كساني كه قبل از شما بودند ، نوشته شد ، تا پرهيزگار شويد . »
خاصيت نماز ، تنوير جان آدمي به نور ذكر و مناجات با خدا و مقابل گشتن صفحه روح ، با { اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ } ( 1 ) است كه مي فرمايد :
{ اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْري } . ( 2 )
« نماز را براي ياد من به پادار . »
اما امتياز عبادت حجّ ، در ميان انواع عبادات ، اين است كه جامع الامرين است . هم خاصيّت تطهير دارد و هم مايه تزيين است . هم رفع ظلمت حبّ مال از دل مي كند و هم نورانيّت ذكر و انس با خدا مي آورد .
در حج ، انفاق مال ، دور افتادن از اهل و عيال ، جدا شدن از آسايش الفت گرفته در وطن ، تعطيل كردن كسب و كار و مشاغل زندگي مادّي ، تحمّل رنج سفر ، معاشرت با افراد بدخو ، و احياناً تشنگي ها و آفتاب زدگي ها و بي خوابي ها و انجام اعمال نامأنوسي كه طبع نمي پسندد و عقل سطحي فايده اي در آن نمي بيند ، مانند سنگ زدن به ستون هاي بيابان مني و هروله كردن و از لباس معمولي خود ، در آمدن و سرتراشيدن و امثال اينها ، در پاك كردن دل انسان از پليدي كبر و نخوت و خودخواهي و رام ساختن گردنكشان و خاضع كردن نافرمانان ، فوق العاده مؤثّر است ، و اين ، نمونه اي از خصيصه طهارت بخشي حج است .
اما جنبه تزيين و تحليه حج ، همان صفات فاضله روحي و اخلاقي است كه در شخص حاجّ ، به وجود مي آيد . نيز ، آثار درخشان سيادت آفريني كه در جامعه مسلمين بارز مي شود و امّت اسلامي را ، حاكم بر جميع ملل عالم مي گرداند .
به خواست خدا ، در مباحث آينده به شرح قسمت هايي از منافع و فوايد روحي و اجتماعي اين عبادت بزرگ ، مي پردازيم و گوشه اي از اسرار و رموز فوق حدّ احصاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نور : 35
2 . طه : 14
24 |
اين سفر پر از عجايب معنوي را ، به قدر استعداد ضعيف و درك قاصر خود نشان مي دهيم و از فضل خدا و عنايت وليّ اعظمش مدد مي خواهيم .
عمل زنده و با روح ، منظور است
البتّه ، ما آن حجّ و آن عبادتي را منشأ اين همه آثار عظيم حياتي معرّفي مي كنيم كه داراي روح و مغز باشد و با توجّه به دقايق و لطايف الهام بخش معنوي انجام شود ؛ وگرنه هرگز نبايد متوقّع باشيم كه يك سلسله اعمال خشك و تشريفات عاري از حقيقت ، خلاّق سعادت باشد و آفريننده عزّ و شرف گردد .
{ اِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْري لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ اَوْ أَلْقَي السَّمْعَ وَهُوَ شَهيدٌ } . ( 1 )
« به حقيقت ، آن كس مي تواند از بركات حقايق ديني برخوردار شود كه صاحبدلي فهمنده يا مستمعي حاضر القلب باشد . »
بلي ، مايه تأسّف است كه برخي از مردمي كه به مكّه مي روند ، نه خود داراي فكري رشيد و قلبي درّاك هستند و نه هنگام استماع حقايق از اهلش ، حاضر القلبند قلبشان همراه گوششان نيست تا در مقام درك معني و سرّ كار خود برآيند و مناسكي زنده و با روح ، انجام بدهند ، بلكه به همين مقدار كه صورت ظاهر اعمال را ، با شتابزدگي بجاآورند و از حال احرام و محدوديّت ، خارج شوند و سپس با فكري آسوده و خاطري آرام ، به تماشا و عكس برداري از مناظر و خريد اجناس سوغاتي يا تجارتي بپردازند ، به همين مقدار ، دلخوش مي شوند و كار خود را ، تمام شده و تكليف حج را ، به پايان رسيده مي دانند و به زعم خود ، هدف عالي قرآن را كه مي فرمايد :
{ لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُم } . ( 2 )
« به حج بيايند و منافع خود را مشاهده كنند . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ق : 37
2 . حجّ : 28
25 |
كاملا به دست آورده اند و همچون روزي كه از مادر تولّد يافته اند ، پاك و مطهّر به خانه بر مي گردند .
حجّ بي روح ، آثار زنده نخواهد داشت
مسلّماً حجّ مرده و بي روح ، حجّي نيست كه بتواند از نظر فردي ، خانه دل را ، از رذايل تطهير كند و به فضايل بيارايد و انساني روحاني و الهي بسازد .
و نيز حجّي نيست كه از نظر اجتماعي ، عزّ و شرف به جامعه مسلمين بخشد و با ايجاد وحدت كلمه و تأليف قلوب ، از شوكت اعداي دين بكاهد و امّت اسلامي را به سيادت و حاكميّت جهاني برساند .
شاهد روشن بر عقيم بودن حجّ مسلمين در اعصار كنوني ، همين است كه مي بينيم هر سال ، اين وظيفه بزرگ ديني با شكوه تمام انجام مي شود و كنگره عظيم اسلامي ، با صورتي كاملا جالب و چشمگير و پر سروصدا ، تشكيل مي گردد و پايان مي يابد ، ولي مع الاسف ، محصولي نمي دهد و آثار درخشان « طهارت فرد و سيادت امت » كه در كتاب و سنّت ، از نتايج حتمي و قطعي حج به حساب مي آيد ، مشهود نمي شود .