بخش 12

بخش هفتم زیارت 1ـ به زیارت مرقد پاک رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) 2ـ مودّت اهل بیت رسالت ، اجر رسالت است 3ـ ولایت ، شرط مقبولیّت اعمال است حجّ مقبول به یاوه#160;سرایی#160;های جُهّال ، اعتنا نکنید 4ـ بقا و احاطه ارواح کامل ، بعد از مرگ 5ـ خاک پای آسمانیان ، حیات#160;بخش است 6ـ شیعه در مدینه ، گمشده#160;ای دارد 7ـ بقیع ، یا بارگاه قدس و مظهر عزّت و کبریای خدا 8ـ شهدای اُحُد ، قربانیان راه خدا 9ـ پایان سفر و ختم کتاب


265


بخش هفتم

زيارت

1ـ به زيارت مرقد پاك رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمّه هُدي ( عليهم السلام ) مي رويم .

2ـ مودّت اهل بيت رسالت ، اجر رسالت است .

3ـ ولايت ، شرط مقبوليّت اعمال است .

4ـ بقا و احاطه ارواح كامل ، بعد از مرگ .

5ـ خاك پاي آسمانيان ، حيات بخش است .

6ـ شيعه در مدينه ، گمشده اي دارد .

7ـ بقيع يا بارگاه قدس و مظهر عزّت و كبرياي خدا .

8ـ شهداي اُحُد قربانيان راه خدا .

9ـ پايان سفر و ختم كتاب .


267


زيارت

1ـ به زيارت مرقد پاك رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمّه هُدي ( عليهم السلام ) مي رويم

اينك كه به فضل خدا ، موفّق به زيارت بيت الله شديم و از انجام مناسك حج فراغت يافتيم ، با دلي سرشار از محبّت و روحي بانشاط از شدّت اشتياق به زيارت اولياي خدا ، رو به « مدينه طيّبه » مي آوريم تا مرقد پاك رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و صدّيقه كبري ( عليها السلام ) و ائمّه هُدي ( عليهم السلام ) را كه عمري همچون مرغ در قفس ، به اشتياق زيارت و حضور در مزارشان بال و پر زده ايم ، اكنون از نزديك ببينيم و تا آن جا كه مي توانيم ، جسم و جان خود را به مدفن شريفشان كه مهبط رحمت پروردگار است و مسكن بركات ايزد منّان ، نزديك تر و نزديك تر بسازيم و از صميم جان ، به آستان اقدس و اكرمشان عرض ادب كنيم و از پرده دل ، به درگاهشان بناليم كه :

« يا سادَتِي وَمَوالِيَّ إِنّـِي تَوَجَّهْتُ بِكُمْ أَئِمَّتِي وَعُدَّتِي لِيَوْمِ فَقْرِي وَحاجَتِي إِلَي اللهِ ، وَتَوَسَّلْتُ بِكُمْ إِلَي اللهِ ، وَاسْتَشْفَعْتُ بِكُمْ إِلَي اللهِ ، فَاشْفَعُوا لِي عِنْدَاللهِ ، وَاسْتَنْقِذُونِي مِنْ ذُنُوبِي عِنْدَاللهِ ، فَإِنَّكُمْ وَسِيلَتِي إِلَي اللهِ ، وبِحُبّـِكُمْ وَبِقُرْبِكُمْ أَرْجُو نَجاةً مِنَ اللهِ ، فَكُونُوا عِنْدَاللهِ رَجائِي يا سادَتِي يا أَوْلِياءَاللهِ » . ( 1 )

« اي سروران و آقايان من ! حقيقت آن كه من ، به سبب شما كه امامان من و ذخيره روز فقر و حاجتم هستيد ، رو به خدا آورده ام و شما را شفيع خود در پيشگاه خدا قرار داده ام . حال ، از من

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قسمتي از دعاي توسّل .


268


در نزد خدا به شفاعت پردازيد و مرا از عواقب سوء گناهانم برهانيد .

چه آن كه حقّاً شما ، وسيله من به سوي خداييد و به دوستي شما و نزديك گشتن به شما ، از خدا اميد نجات و سعادت دارم . پس مايه اميد من در نزد خدا باشيد اي سروران من ! اي دوستان خدا ! »

2ـ مودّت اهل بيت رسالت ، اجر رسالت است

به حكم قرآن ، مودّت خاندان پيغمبر ، به عنوان اجر رسالت آن حضرت ، وظيفه واجب امّت اسلامي است :

{ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي } . ( 1 )

« بگو ( اي پيغمبر ) من در ازاي تبليغ دين خدا و دعوت به سوي حق ، از شما اجري جز مودّت ( دوستداري ) خويشاوندان نمي خواهم . »

روايات از طريق شيعه و سنّي ، در تفسير همين آيه رسيده است كه مراد از « قُرْبي » عترت و اهل بيت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) است كه طبق اخبار متواتر از فريقين ، به تنصيص رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، دارندگان علم كتاب و مرجع مردم از خواصّ و عوام ، براي دريافت معارف و احكام آسماني قرآن ، معرفي شده اند . ( 2 )

ولذا ، غرض از ايجاب مودّت امّت ، نسبت به عترت طاهره و اهل بيت وحي ( عليهم السلام ) ، جز « اهتدا » به نور هدايت آن انوار الهي و نيل به سعادت جاودان و خلاصي از دام شيطان ، چيز ديگري نيست ، چنان كه مي فرمايد :

{ قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلي رَبِّهِ سَبِيلاً } . ( 3 )

« بگو من در برابر آن ابلاغ آيين خدا هيچ گونه پاداشي از شما نمي طلبم ، مگر كسي كه بخواهد راهي به سوي پروردگارش برگزيند . اين پاداش من است . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شوري : 23

2 . تفسير الميزان ، جلد 18 ، ص 47 .

3 . فرقان : 57


269


يعني اجر من ، همانا « راه يابي شما به سوي خدا » ست كه آن هم طبق روايات ارجاع به اهل البيت ، در پناه « عترت » تحقّق پذير است .

بنابراين ، مودّت و عرض ارادت امّت اسلامي به آستان قدس خاندان عصمت ( عليهم السلام ) مطلقاً به نفع امّت است ، نه به نفع مقام منيع رسالت و اهل بيت كرام آن حضرت ، چنان كه خدا مي فرمايد :

{ قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْر فَهُوَ لَكُمْ } . ( 1 )

« بگو ( اي پيغمبر ) آنچه به عنوان اجر ، از شما خواسته ام ، به نفع خود شماست . »

3ـ ولايت ، شرط مقبوليّت اعمال است

اجماع شيعه اماميّه بر اين است كه مقبوليّت اعمال مسلمان در نزد خدا ، مشروط به اقرار و اعتقاد به ولايت و امامت اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) و ائمّه اهل البيت ( عليهم السلام ) است ، و اخبار دالّ براين مطلب نيزازطريق شيعهوسنّي ، درحدّتواتراست ( 2 ) كه ذيلانمونه اي آورده مي شود .

« عَنْ سُلَيْمَانَ الاَْعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد عَنْ آبَائِهِ ( عليهم السلام ) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ ( صلّي الله عليه وآله ) يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَاِمامُ الْمُتَّقِينَ ، يا عَلِيُّ اَنْتَ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَوارِثُ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَخَيْرُ الصِّدِّيقِينَ وَاَفْضَلُ السّابِقِينَ يا عَلِيُّ اَنْتَ زَوْجُ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ وَخَلِيفَة الْمُرْسَلِينَ يا عَلِيُّ اَنْتَ مَوْلَي الْمُؤْمِنِينَ ، يا عَلِيُّ اَنْتَ الْحُجَّةُ بَعْدِي عَلَي النّاس اَجْمَعِينَ اُسْتُوجِبَ الْجَنَّةَ مَنْ تَوَلاّك وَاسْتَحَقَّ دُخُولَ النّارِ مَنْ عاداكَ . يا عَليُّ وَالَّذِي بَعْثَنَي بِالنُّبُوَّةِ وَاصْطَفانِي عَلي جَمِيعِ الْبَرِيَّةِ لَوْ اَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللهَ اَلْفَ عام ما قَبِلَ اللهُ ذلِكَ مِنْهُ اِلاّ بِوَلاَيَتِكَ وَوَلاَيَةِ الاَْئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكَ وَإِنَّ وَلاَيَتَكَ لاَ تُقْبَلُ إِلاَّ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكَ وَأَعْدَاءِ الاَْئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكَ بِذَلِكَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ ( عليه السلام ) فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ » . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سبأ : 47

2 . بحارالانوار ، طبع جديد ، جلد 27 ، ص 166 .

3 . بحارالانوار ، جلد 27 ، ص 199 ، نقل از مناقب ابن شاذان .


270


« سليمان اعمش از امام صادق ( عليه السلام ) و آن حضرت از آباي كرامش نقل فرموده اند كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « يا علي ! تويي اميرالمؤمنين و امام متقين . يا علي ! تويي سيّد اوصيا و وارث علم انبيا و بهترين صدّيقان و افضل سبقت گيرندگان در ايمان . تويي همسر سرور بانوان جهان و تويي جانشين پيغمبران .

يا علي ! تويي مولا و آقاي اهل ايمان و تويي حجّت بعد از من بر عموم آدميان . سزاوار بهشت ، آن كسي است كه تو را دوست بدارد و مستحقّ دخول آتش ، آن كسي است كه با تو دشمني ورزد .

ياعلي ! قسم به كسي كه مرا به نبوّت برانگيخته و از جميع خلايق برگزيده است ، اگر بنده اي خدا را هزار سال عبادت كند ، اين عبادت او مقبول درگاه خدا نمي شود ، مگر به ولايت تو و ولايت امامان از فرزندان تو . و حقيقت آن كه ولايت تو مقبول نمي شود مگر به برائت و بيزاري از دشمنان تو و دشمنان امامان از فرزندان تو . اين ، مطلبي است كه جبرئيل ( پيك وحي خدا ) به من خبر داده است . پس هر كه مي خواهد ، ( بپذيرد ) و مؤمن شود و هر كه مي خواهد ، ( انكار كند ) و كافر گردد . »

« عَنْ اَبِي حَمْزَةَ قالَ : قالَ لَنا عَليُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ( عليهما السلام ) : اَيُّ الْبِقاعِ اَفْضَلُ ؟ فَقُلْتُ : اَللهُ وَرَسُولُهُ وَابْنُ رَسُولِهِ اَعْلَمُ . قالَ : اِنَّ اَفْضَلَ الْبِقاعِ ما بَيْنَ الرُّكْنِ وَالْمُقامِ . وَلَوْ اَنَّ رَجُلا عُمِّرَما عُمِّرَ نُوحٌ ( عليه السلام ) فِي قَوْمِهِ ـ اَلْفَ سَنَة اِلاّ خَمْسِينَ عاماً ـ يَصُومُ النَّهارَ وَيَقُومُ اللَّيْلَ فِي ذلِكَ الْمَقامِ ثُمَّ لَقِيَ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ بِغَيْرِ وِلايَتِنا لَمْ يَنْتَفِعْ بِذلِكَ شَيْئاً » . ( 1 )

« ابوحمزه نقل كرده از امام سجاد ( عليه السلام ) كه فرمود : « كدام نقطه از نقاط زمين افضل است ؟ » گفتم : « خدا و رسولش و فرزند رسولش داناترند . » فرمود : « افضل نقاط زمين ، مابين ركن و مقام است ( مقصود از ركن ، آن زاويه از كعبه است كه حجرالاسود در آن منصوب است و مقصود از مقام ، مقام ابراهيم ( عليه السلام ) است ) و اگر مردي به اندازه عمر نوح ( عليه السلام ) كه در ميان قومش به سر بُرد ( 950 سال ) عمر داده شود و در تمام اين مدّت ، در اين مكان ( مابين ركن و مقام ) به عبادت خدا بپردازد ، روزها ، روزه دار و شب ها ، شب زنده دار باشد ، اما خدا را ( به هنگام مرگ ) به غير ولايت ما ، ملاقات كند ، هيچ بهره اي از آن همه عبادت خود ، نخواهد داشت . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ثواب الاعمال ، ص 243 .


271


حجّ مقبول

« عَنْ مُعَاذِ بْنِ كَثِير قَالَ نَظَرْتُ إِلَي الْمَوْقِفِ وَالنَّاسُ فِيهِ كَثِيرٌ فَدَنَوْتُ إِلَي أَبِي عَبْدِ اللهِ ( عليه السلام ) فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ أَهْلَ الْمَوْقِفِ لَكَثِيرٌ قَالَ فَصَرَفَ بِبَصَرِهِ فَأَدَارَهُ فِيهِمْ ثُمَّ قَالَ ادْنُ مِنِّي يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ غُثَاءٌ يَأْتِي بِهِ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَان لاَ وَاللهِ مَا الْحَجُّ إِلاَّ لَكُمْ لاَ وَاللهِ مَا يَتَقَبَّلُ اللهُ إِلاَّ مِنْكُمْ » . ( 1 )

معاذ بن كثير مي گويد : نگاه به موقف ( عرفات ) كردم ، در حالي كه مردم در آن فراوان بودند . پس به امام صادق ( عليه السلام ) نزديك شدم و گفتم : « حقّاً كه اهل موقف بسيارند ! » امام ( عليه السلام ) نگاه خود را به موقف انداخت و چشم خود را در ميان مردم چرخانيد و سپس فرمود : « نزديك من بيا اي اباعبدالله ( كنيه معاذ بوده ) . » من نزديك رفتم ، فرمود : « خس و خاشاكي است كه موج ، آن را از هر طرف مي آورد . به خدا قسم نيست حج مگر براي شما . نه ، به خدا قسم خدا نمي پذيرد ، مگر از شما . »

« عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللهِ ( عليه السلام ) جَالِساً فَدَخَلَ عَلَيْهِ دَاخِلٌ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ مَا أَكْثَرَ الْحَاجَّ الْعَامَ فَقَالَ إِنْ شَاءُوا فَلْيَكْثُرُوا وَإِنْ شَاءُوا فَلْيَقِلُّوا وَاللهِ مَا يَقْبَلُ اللهُ إِلاَّ مِنْكُمْ وَلاَ يَغْفِرُ إِلاَّ لَكُمْ » . ( 2 )

حارث بن مغيره مي گويد : در حضور امام صادق ( عليه السلام ) نشسته بودم كسي داخل شد و گفت : « يابن رسول الله ! امسال چه بسيار زيادند حجّاج ! » امام فرمود : « مي خواهند ، زياد باشند و مي خواهند ، كم باشند ( يعني زياد و كم بودن جمعيّت ، داراي اثر نيست ) . به خدا قسم خدا قبول نمي كند مگر از شما و مغفرتش را شامل نمي سازد ، مگر نسبت به شما . »

« عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَر ( عليه السلام ) قَالَ قُلْتُ لَهُ بِمَكَّةَ أَوْ بِمِنًي يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ مَا أَكْثَرَ الْحَاجَّ قَالَ مَا أَقَلَّ الْحَاجَّ مَا يُغْفَرُ إِلاَّ لَكَ وَلاَِصْحَابِكَ وَلاَ يُتَقَبَّلُ إِلاَّ مِنْكَ وَمِنْ أَصْحَابِكَ » . ( 3 )

ابوالجارود مي گويد : در مكّه يا مني بود كه خدمت امام باقر ( عليه السلام ) عرض كردم : « يابن رسول الله

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحارالانوار ، جلد 27 ، ص 172 ، نقل از امالي شيخ .

2 . بحارالانوار ، جلد 27 ، ص 185 ، نقل از محاسن .

3 . همان ، ص 196 ، نقل از بشارة المصطفي .


272


چه بسيارند حجّاج ! » فرمود : « چه كم هستند حجّاج ! مغفرت خدا شامل نمي شود مگر درباره تو و يارانت و پذيرفته نخواهد شد مگر از تو و از يارانت . »

« عَنْ زُرَيْق عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ ( عليه السلام ) قَالَ قُلْتُ لَهُ أَيُّ الاَْعْمَالِ أَفْضَلُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ قَالَ مَا مِنْ شَيْء بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ يَعْدِلُ هَذِهِ الصَّلاَةَ وَلاَ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَالصَّلاَةِ شَيْءٌ يَعْدِلُ الزَّكَاةَ وَلاَ بَعْدَ ذَلِكَ شَيْءٌ يَعْدِلُ الصَّوْمَ وَلاَ بَعْدَ ذَلِكَ شَيْءٌ يَعْدِلُ الْحَجَّ وَفَاتِحَةُ ذَلِكَ كُلِّهِ مَعْرِفَتُنَا وَخَاتِمَتُهُ مَعْرِفَتُنَا » . ( 1 )

زريق مي گويد : خدمت امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم : « بعد از معرفت ( شناسايي خدا و رسول ) كدام عمل ، افضل اعمال است ؟ » فرمود : « هيچ چيز بعد از معرفت ، برابري با اين نماز نمي كند و بعد از معرفت و نماز ، چيزي برابر با زكات نيست . و بعد از اين ، چيزي عديل روزه ، محسوب نمي شود و چيزي بعد از آن ، عِدل حج نيست و تمام اينها با معرفت و شناسايي ما ( امامان و حجج الهي ) افتتاح مي يابد و هم با معرفت ما ، اختتام مي پذيرد . »

« قالَ رَسُولُ اللهِ ( صلّي الله عليه وآله ) : مَنْ اَحَبَّ اَن يَتَمَسَّكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقي ، فَلْيَتَمَسَّك بِحُبِّ عَلِيٍّ وَاَهْلِ بَيْتِي » . ( 2 )

« هر كه دوست دارد كه چنگ ، به دستاويز محكمي بزند ، پس به حبّ علي و اهل بيت من متمسّك شود . »

حال ، اين مودّت و محبّت به عترت ( عليهم السلام ) كه حسب الامر خدا و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، وظيفه ماست ، مظاهر گوناگون دارد . از جمله مظاهر بارزش ، زيارت مشاهد مشرّفه و بار سفر بستن و رفتن به سوي مراقد مُنَوَّره آن بزرگواران ( عليهم السلام ) است كه علاوه بر تصديق عقل عاري از غرض كه علاقه مندي به هر چه را كه انتساب به محبوب دارد ، شايسته و ممدوح مي داند ، در لسان روايات ائمّه اطهار ( عليهم السلام ) نيز ، ترغيب و تأكيد فراوان در باب زيارت اولياي دين رسيده و تارك آن ، مذمّت شده است .

« فِقْهُ الرِّضَا ( عليه السلام ) ثُمَّ تَزُورُ قَبْرَ مُحَمَّد الْمُصْطَفَي ( صلّي الله عليه وآله ) فَإِنَّهُ قَالَ وَمَنْ حَجَّ وَلَمْ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 202 ، نقل از امالي شيخ .

2 . بحارالانوار ، جلد 27 ، ص 79 ، نقل از عيون اخبار الرضا .


273


يَزُرْنِي فَقَدْ جَفَانِي وَتَزُورُ قَبْرَ السَّادَةِ ( عليهم السلام ) بِالْمَدِينَةِ » . ( 1 )

از فقه الرضا ( عليه السلام ) نقل است : سپس زيارت مي كني قبر محمد مصطفي ( صلّي الله عليه وآله ) را ، چه آن كه آن حضرت فرموده است : « هر كس حج بجاآورد و مرا زيارت نكند ، درباره من جفا كرده است . » و زيارت مي كني بزرگان ( ائمّه هدي ( عليهم السلام ) ) را در مدينه .

« قَالَ أَبُو جَعْفَر ( عليه السلام ) وَنَظَرَ النَّاسَ فِي الطَّوَافِ قَالَ أُمِرُوا أَنْ يَطُوفُوا بِهَذَا ثُمَّ يَأْتُونَا فَيُعَرِّفُونَا مَوَدَّتَهُمْ ثُمَّ يَعْرِضُوا عَلَيْنَا نَصْرَهُمْ » . ( 2 )

امام باقر ( عليه السلام ) مردم را در حال طواف ديد ، فرمود : « مأمور شده اند طواف اين ( بيت كنند ) و سپس سوي ما آمده و مودّت خود را به ما بشناسانند و نصرت و ياري خود را نسبت به ما عرضه بدارند . »

« عنِ الصّادِقِ ( عليه السلام ) اَنَّهُ قالَ : اِبْدَئُوا بِمَكَّةَ وَاخْتِمُوا بِنا » . ( 3 )

از امام صادق ( عليه السلام ) است كه فرمود : « از مكّه آغاز كنيد و به ما ختم نمائيد . »

از اين حديث استفاده مي شود كه تأخير زيارت از حجّ ، فضيلت بيشتري دارد .

« عَنْ يَحْيَي بْنِ يَسَار قَالَ حَجَجْنَا فَمَرَرْنَا بِأَبِي عَبْدِ اللهِ ( عليه السلام ) فَقَالَ حَاجُّ بَيْتِ اللهِ وَزُوَّارُ قَبْرِ نَبِيِّهِ ( صلّي الله عليه وآله ) وَشِيعَةُ آلِ مُحَمَّد هَنِيئاً لَكُمْ » . ( 4 )

« يحيي بن يسار گويد : ما ، حجّ بجا آورديم و بر امام صادق ( عليه السلام ) گذشتيم . ( از طريق ترحيب و تحسين ) فرمود : حجّاج بيت خدا و زُوّار قبر پيغمبر خدا و شيعه آل محمد ! گوارا باد بر شما . »

« عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيّ الْوَشَّاءِ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا ( عليه السلام ) مَا لِمَنْ زَارَ قَبْرَ أَحَد مِنَ الاَْئِمَّةِ ( عليهم السلام ) ؟ قَالَ لَهُ مِثْلُ مَنْ أَتَي قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللهِ ( عليه السلام ) قَالَ قُلْتُ وَمَا لِمَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللهِ ( عليه السلام ) قَالَ الْجَنَّةُ وَاللهِ » . ( 5 )

حسن بن علي الوشّاء مي گويد : به امام رضا ( عليه السلام ) عرض كردم : « چه ثوابي هست براي كسي كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مستدرك الوسائل ، كتاب الحج ، ابواب المزار ، ص 189 .

2 . همان .

3 . همان .

4 . كافي ، جلد 4 ، كتاب الحج ، ص 549 .

5 . مستدرك الوسائل ، كتاب الحج ، ابواب المزار ، ص 189 .


274


قبر يكي از امامان ( عليهم السلام ) را زيارت كند ؟ » فرمود : « ثواب كسي كه قبر ابي عبدالله ( الحسين ) ( عليه السلام ) را زيارت كند ، به او داده مي شود . » راوي مي گويد : گفتم : « براي زائر قبر ابي عبدالله ( عليه السلام ) چه ثوابي است ؟ »

فرمود : « به خدا قسم بهشت . »

« عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ ( عليه السلام ) أَنَّهُ قَالَ مَنْ زَارَنَا فِي مَمَاتِنَا فَكَأَنَّمَا زَارَنَا فِي حَيَاتِنَا وَمَنْ جَاهَدَ عَدُوَّنَا فَكَأَنَّمَا جَاهَدَ مَعَنَا وَمَنْ تَوَلَّي لِمُحِبِّنَا فَقَدْ أَحَبَّنَا وَمَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَقَدْ سَرَّنَا وَمَنْ أَعَانَ فَقِيرَنَا كَانَ مُكَافَأَتُهُ عَلَي جَدِّنَا مُحَمَّد ( صلّي الله عليه وآله ) » . ( 1 )

« امام صادق ( عليه السلام ) فرموده اند : هر كس بعد از مرگ ما ، به زيارت ما آيد ، مثل اين است كه در زمان حيات ، ما را زيارت كرده است ، و هر كه با دشمن ما جهاد كند ، چنان است كه همراه ما ، قيام به جهاد كرده باشد ، و كسي كه دوستدار ما را دوست بدارد ، به حقيقت ، ما را دوست داشته است . و كسي كه مؤمني را مسرور كند ، در واقع ، ما را مسرور ساخته است ، و كسي كه فقير ما را دستگيري و اعانت كند ، به عهده جدّ ما محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) است كه خدمت او را جبران كند . »

« عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ ( عليه السلام ) عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ الاَْنْصَارِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ ( صلّي الله عليه وآله ) فِي حَدِيث طَوِيل إِنَّ اللهَ قَدْ وَكَّلَ بِفَاطِمَةَ ( عليها السلام ) رَعِيلا مِنَ الْمَلاَئِكَةِ يَحْفَظُونَهَا مِنْ بَيْنِ يَدَيْهَا وَمِنْ خَلْفِهَا وَعَنْ يَمِينِهَا وَعَنْ يَسَارِهَا وَهُمْ مَعَهَا فِي حَيَاتِهَا وَعِنْدَ قَبْرِهَا بَعْدَ مَوْتِهَا يُكْثِرُونَ الصَّلاَةَ عَلَي أَبِيهَا وَبَعْلِهَا وَبَنِيهَا فَمَنْ زَارَنِي بَعْدَ وَفَاتِي فَكَأَنَّمَا زَارَنِي فِي حَيَاتِي وَمَنْ زَارَ فَاطِمَةَ ( عليها السلام ) فَكَأَنَّمَا زَارَنِي وَمَنْ زَارَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِب ( عليه السلام ) فَكَأَنَّمَا زَارَ فَاطِمَةَ ( عليها السلام ) وَمَنْ زَارَ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ ( عليهما السلام ) فَكَأَنَّمَا زَارَ عَلِيّاً ( عليه السلام ) وَمَنْ زَارَ ذُرِّيَّتَهُمَا فَكَأَنَّمَا زَارَهُمَا » . ( 2 )

« به نقل از امام صادق ( عليه السلام ) ، پيغمبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) ، ضمن يك حديث طولاني فرمود : خدا ، فوجي از ملائكه را موكّل بر حفظ فاطمه ( عليها السلام ) كرده است كه از پيش رو و از پشت سر و از جانب راست و چپ ، به نگهباني و محافظت آن حضرت مأمورند . آن فرشتگان ، پيوسته در حيات او همراهند و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مستدرك الوسائل ، كتاب الحج ، ابواب المزار ، ص 189 .

2 . همان .


275


بعد از مرگ او نيز ، مجاور قبرش هستند و بر پدر و شوهر و فرزندان او درود فراوان مي فرستند . پس هر كه مرا بعد از وفات ، زيارت كند ، مانند اين است كه در حال حيات ، زيارت كرده و هر كس فاطمه ( عليها السلام ) را زيارت كند ، مثل اين است كه مرا زيارت كرده و هر كس عليّ بن ابي طالب ( عليه السلام ) را زيارت كند ، مانند اين است كه فاطمه ( عليها السلام ) را زيارت كرده و هركس حسين ( عليه السلام ) را زيارت كند ، مثل اين است كه علي ( عليه السلام ) را زيارت كرده و هر كس فرزندان آن دو معصوم را زيارت كند ، گويي كه خود آن دو بزرگوار را زيارت كرده است . »

به ياوه سرايي هاي جُهّال ، اعتنا نكنيد

« عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ( عليهم السلام ) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ ( صلّي الله عليه وآله ) لِعَلِيّ ( عليه السلام ) يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ اللهَ جَعَلَ قَبْرَكَ وَقَبْرَ وُلْدِكَ بِقَاعاً مِنْ بِقَاعِ الْجَنَّةِ وَعَرَصَات مِنْ عَرَصَاتِهَا وَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ جَعَلَ قُلُوبَ نُجَبَاءَ مِنْ خَلْقِهِ وَصَفْوَة مِنْ عِبَادِهِ تَحِنُّ إِلَيْكُمْ وَتَحْتَمِلُ الْمَذَلَّةَ وَالاَْذَي فِيكُمْ فَيَعْمُرُونَ قُبُورَكُمْ وَيُكْثِرُونَ زِيَارَتَهَا تَقَرُّباً مِنْهُمْ إِلَي اللهِ وَمَوَدَّةً مِنْهُمْ لِرَسُولِهِ أُولَئِكَ يَا عَلِيُّ الْمَخْصُوصُونَ بِشَفَاعَتِي وَالْوَارِدُونَ حَوْضِي وَهُمْ زُوَّارِي وَجِيرَانِي غَداً فِي الْجَنَّةِ يَا عَلِيُّ مَنْ عَمَرَ قُبُورَكُمْ وَتَعَاهَدَهَا فَكَأَنَّمَا أَعَانَ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ عَلَي بِنَاءِ بَيْتِ الْمَقْدِسِ وَمَنْ زَارَ قُبُورَكُمْ عَدَلَ ذَلِكَ ثَوَابَ سَبْعِينَ حَجَّةً بَعْدَ حَجَّةِ الاِْسْلاَمِ وَخَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ حَتَّي يَرْجِعَ مِنْ زِيَارَتِكُمْ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَأَبْشِرْ يَا عَلِيُّ وَبَشِّرْ أَوْلِيَاءَكَ وَمُحِبِّيكَ مِنَ النَّعِيمِ بِمَا لاَ عَيْنٌ رَأَتْ وَلاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَلاَ خَطَرَ عَلَي قَلْبِ بَشَر وَلَكِنَّ حُثَالَةً مِنَ النَّاسِ يُعَيِّرُونَ زُوَّارَ قُبُورِكُمْ بِزِيَارَتِكُمْ كَمَا تُعَيَّرُ الزَّانِيَةُ بِزِنَاهَا أُولَئِكَ شِرَارُ أُمَّتِي لاَ تَنَالُهُمْ شَفَاعَتِي وَلاَ يَرِدُونَ حَوْضِي » . ( 1 )

« امام صادق ( عليه السلام ) به نقل از پدر و جدّ بزرگوارش ( عليهما السلام ) مي فرمايد كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به علي ( عليه السلام ) فرمود : « اي اباالحسن ! خدا ، قبر تو و قبرهاي فرزندان تو را ، بقعه هايي از بقاع بهشت و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وافي ، طبع اسلاميه ، جلد 2 ، ابواب الزيارات ، ص 196


276


عرصه هايي از عرصات جنّت قرار داده است و دل هاي نجبا از خلق و پاك سرشتان از بندگان خود را ، چنان كرده كه گرايش به سوي شما دارند و در راه شما و تعمير قبور شما ناملايمات را تحمّل مي كنند و رنج ها مي برند و با اشتياق فراوان ، به زيارت قبرهاي شما مي آيند و بدين وسيله ، تقرّب به خدا جسته و به رسول الله عرض مودّت مي كنند .

يا علي ! اينانند كه مخصوص به شفاعت من هستند و وارد حوض من مي شوند . همينانند كه فردا زائران و همسايگان من ، در بهشت خواهند بود .

يا علي ! هر كس قبرهاي آنان ( امامان ( عليهم السلام ) ) را تعمير كند و در محافظتش بكوشد ، مثل آن است كه در ساختن بيت المقدس ، به سليمان بن داوود ( عليهما السلام ) ، اعانت و ياري كرده باشد .

ثواب زيارت قبرشان ، با ثواب هفتاد حج بعد از حجّة الاسلام ( حجّ واجب ) برابري مي كند و ( زائر قبر شما ) به هنگام بازگشت از زيارت شما ، چنان از ( آلودگي ) گناهان بيرون مي رود كه مانند روز ولادت از مادر ، از لوث معاصي طاهر مي گردد .

پس دلشاد باش اي علي و هم ، دوستداران خود را ، به نعيمي بشارت ده كه نه چشمي ديده و نه گوشي شنيده و نه بر قلب انساني خطور كرده است .

ولكن ( با اين همه از شرف و فضيلت كه بيان شد ) فرومايگاني از مردم هستند كه به زُوّار قبر شما ، چنان با ديده تحقير و توهين مي نگرند كه نسبت به يك زن زانيه ، با آن نظر مي نگرند و او را به سبب كار زشت شرم آورش توبيخ كرده و سرزنشش مي كنند !

اين نابخردان ، اشرار امّت من هستند كه شفاعت من ، به آنان نمي رسد و وارد حوض من نمي شوند . »

اين ، اندكي بود از بسياري از بيانات مُرَغَّبه معصومين ( عليهم السلام ) در باب زيارت . و اكنون ، وارد شهر « يثرب » يا « مدينة الرّسول » ( صلّي الله عليه وآله ) مي شويم .

السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللهِ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرِينَ

سَلامٌ مِنَ الرَّحْمانِ نَحْوَ جَنابِكُمْ * * * فَاِنَّ سَلامِي لا يَلِيقُ بِبابِكُمْ

* * *

اي ديده و دل هر دو به ديدار تو شايق * * * آزاد گرفتار تو از بند علايق

روي تو چو خورشيد هويداست وليكن * * * هر ديده نباشد به تماشاي تو لايق


277


اي خاك مدينه ! بر تو گوارا باد اين شرف كه پيكر پاك اشرف كائنات ، مفخر موجودات و احبّ الخلق الي الله را در آغوش گرفته اي و دل ها را به سوي خود كشيده اي ! نه تنها زمينيان ، آسمانيان را هم ، مات و مبهوت عِزّ و جلال خود ساخته اي و مهبط الطاف خاصّ حضرت مبدأ اعلا گرديده اي كه :

{ إِنَّ اللهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً } . ( 1 )

« خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مي فرستند . اي كساني كه ايمان آورده ايد ، بر او ( پيامبر ) درود فرستيد و كاملا تسليم فرمانش شويد . »

اين روضه پرنور و درخشاني كه همچون بهشت برين در برابر چشم هاي پراشتياق زائران جلوه گر است ، مرقد پاك و منوّر پيغمبر اكرم ، رسول الله اعظم ، حضرت محمّد مصطفي ( صلّي الله عليه وآله ) است كه متجاوز از يك ميليارد مسلمان جهان به افتخار اتّباع و پيروي از حضرتش در روي كره زمين زندگي مي كنند و با شنيدن نام مقدّسش با دلي موّاج از محبت و ارادت ، زبان به درود بر روان پاك و مطهّرش مي گشايند .

و هر مسلماني آرزومند است كه در خلال مدّت عمرش ، يك بار هم كه شده ، توفيق زيارت آن حضرت نصيبش شود .

ولله الحمد اكنون كه اين موفقيّت نصيب ما شده است و خود را در مدينه و در كنار قبر مقدّسش مي بينيم ، بسيار مقتضي است كه قدر فرصت را بدانيم و از موقعيّت كاملا حسّاس خود ، بهره هاي فراوان برداريم و استفاده هاي شايان ببريم .

4ـ بقا و احاطه ارواح كامل ، بعد از مرگ

قبل از هر چيز ، توجّه به اين مطلب ضروري است كه به براهين قطعي و ادلّه عقلي متقن ، ثابت شده است كه روح انسان ، بعد از مفارقت از بدن كه « مرگ » ناميده مي شود ، باقي است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احزاب : 56


278


و نيز ، مسلّم شده كه ارواح كامل و نفوس مقدّس انبيا و اولياي خدا ( عليهم السلام ) بعد از خلاصي از قيد بدن و پيوستگي تامّ به عالم قدس ربوبي ، نورانيّتشان كامل تر و احاطه و اطّلاعشان نسبت به اين عالم ، وسيع تر و تصرّفاتشان در اين نشئه و اين جهان ، نافذتر مي شود . ( 1 )

قرآن حكيم ، درباره شهيدان راه خدا مي فرمايد :

{ وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ، فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ } . ( 2 )

« گمان مكن كساني كه در راه خدا كشته شده اند ، مردگانند . بلكه آنان نزد خدا زنده اند و روزي داده مي شوند و به آنچه از فضل خدا به آنها اعطا مي شود ، دلشادند . »

قرآن كريم ، مأيوس بودن از اصحاب قبور را از خواصّ كفّار شمرده است ، آن جا كه مي فرمايد :

{ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الاْخِرَةِ كَما يَئِسَ الْكُفّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ } . ( 3 )

« آن ها از آخرت مأيوسند ، همان گونه كه كفّار مدفون در قبرها مأيوسند . »

شيخ مفيد ، رضوان الله عليه ، در كتاب مقالات مي فرمايد :

« وَاِنَّ رَسُولَ الله ( صلّي الله عليه وآله ) وَالاَئِمَّةَ مِنْ عِتْرَتِهِ ( عليهم السلام ) خاصَّةً لا تَخْفي عَلَيْهِمْ بَعْدَ الْوَفاةِ اَحْوالُ شِيعَتِهِمْ فِي دارِ الدُّنْيا بِاِعْلامِ الله تَعالي لَهُمْ ذلِكَ حالا بَعْدَ حال وَيَسْمَعُونَ كَلامَ الْمُناجِي لَهُمْ فِي مَشاهِدِهِمْ الْمُكَرَّمَةِ الْعِظامِ بِلَطيفَة مِنْ لَطائِفِ اللهِ تَعالي بَيَّنَهُمْ بِها مِنْ جُمْهُورِ الْعِبادِ وَتَبْلُغُهُمُ الْمُناجاةُ مِنْ بُعْد كَما جائَتْ بِهِ الرّوايَةَ » . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . چون بحث در اين مطلب دنباله دار است و مناسب با موضوع اين كتاب نيست ، براي شرح و تحقيق آن به كتاب نفس « اسفار اربعه » صدر المتألّهين مراجعه شود .

2 . آل عمران : 169

3 . ممتحنه : 13

4 . بحارالانوار ، جلد 27 ، ص 301 .


279


« حقيقت آن كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و امامان از عترت او ( عليهم السلام ) بعد از وفاتشان محيط بر احوال شيعه خود در دنيا هستند و حالات شيعه ، بر آن بزرگواران مخفي نمي ماند . سخنان كسي را كه در مشاهد مشرّفه با ايشان به راز و نياز و مناجات آمده است ، مي شنوند و از گفته هاي دوردستان نيز باخبرند ، چنان كه روايت در اين باب آمده است . »

عبدالله بن بُكَير از امام صادق ( عليه السلام ) حديثي نقل كرده است كه امام ( عليه السلام ) در ضمن آن حديث ، درباره امام حسين ( عليه السلام ) مي فرمايد :

« وَإِنَّهُ لَيَنْظُرُ إِلَي زُوَّارِهِ فَهُوَ أَعْرَفُ بِهِمْ وَأَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَمَا فِي رِحَالِهِمْ مِنْ أَحَدِهِمْ بِوُلْدِهِ ، وَاِنَّهُ لَيَنْظُرُ اِلي مَنْ يَبْكِيهِ فَيَسْتَغْفِرُ لَهُ وَيَسْئَلُ اَباهُ الاِسْتِغْفارَ لَهُ وَيَقُولُ : اَيُّهَا الْباكِي لَوْ عَلِمْتَ ما اَعَدَّ اللهُ لَكَ لَقَرَحْتَ اَكْثَرَ مِمّا حَزَنْتَ وَاِنَّهُ لَيَسْتَغْفِرُ لَهُ مِنْ كُلِّ ذَنْب وَخَطِيئَة » . ( 1 )

« به حقيقت ، او ( امام حسين ( عليه السلام ) ) ، به زوّار خود مي نگرد و آنان را به اسامي خودشان و اسامي پدرانشان و به اشيايي كه بار مركب هاي خود دارند ، مي شناسد ، بهتر از پدري كه فرزندان خود را بشناسد و به گريه كنندگان خود ، با نظر عنايت مي نگرد و درباره آنان استغفار مي كند و از پدرش ( امام علي ( عليه السلام ) ) هم مي خواهد تا براي آن زائر استغفار كند و مي گويد : « اي گريه كننده ، اگر بداني خدا چه چيزي براي تو آماده كرده است ، هر آينه خوشحالي و سرورت بيش از غصّه و اندوهت مي گردد . » و درباره او نسبت به هر خطا و لغزشي استغفار مي كند . »

پس نسيم الطاف و عنايات خاص اوليا و مقرّبان درگاه خدا در اطراف مراقد منوّر و مشاهد مكرّمشان بيش از ساير امكنه در جريان است . و لذا بايد بار سفر بست و خود را به آن مساكن بركت خدا و محل هاي نزول رحمت پروردگار افكند و در معرض نسيم مغفرت قرار داد .

سالك راه حق بيا ، نور هُدي ز ما طلب * * * نور بصيرت از در عترت مصطفي طلب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحارالانوار ، جلد 27 ، ص 300 ، نقل از « كامل الزيارات » .


280


هست سفينه نجات ، عترت و ناخدا خدا * * * دست در اين سفينه زن ، دامن ناخدا طلب

دم به دمم به گوش هُش ، مي فكنند اين سُرُش * * * معرفت ار طلب كني ، از بركات ما طلب

خسته درد را بگو ، هرزه مگرد كو به كو * * * از در ما شفا بجو ، وز دم ما دوا طلب

« بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمّـِي وَأَهْلِي وَمالِي وَاُسْرَتِي ، اُشْهِدُ اللهَ وَاُشْهِدُكُمْ أَنّـِي مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَبِما آمَنْتُمْ بِهِ ، كافِرٌ بِعَدُوِّكُمْ وَبِما كَفَرْتُمْ بِهِ ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ وَبِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكُمْ ، مُوال لَكُمْ وَلاَِوْلِيائِكُمْ ، مُبْغِضٌ لاَِعْدائِكُمْ وَمُعاد لَهُمْ ، سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ ، مُحَقّـِقٌ لِما حَقَّقْتُمْ ، مُبْطِلٌ لِما أَبْطَلْتُمْ ، مُطِيعٌ لَكُمْ ، عارِفٌ بِحَقّـِكُمْ ، مُقِرٌّ بِفَضْلِكُمْ ، مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِكُمْ ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِكُمْ ، مُعْتَرِفٌ بِكُمْ ، مُؤْمِنٌ بِاِيابِكُمْ ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ ، مُنْتَظِرٌ لاَِمْرِكُمْ ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ ، آخِذٌ بِقَوْلِكُمْ ، عامِلٌ بِأَمْرِكُمْ ، مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ ، زائِرٌ لَكُمْ ، لائِذٌ عائِذٌ بِقُبُورِكُمْ ، مُسْتَشْفِعٌ إِلَي اللهِ عَزَّ وَجَلَّ بِكُمْ ، وَمُتَقَرِّبٌ بِكُمْ إِلَيْهِ ، وَمُقَدِّمُكُمْ أَمامَ طَلِبَتِي وَحَوائِجِي وَإِرادَتِي فِي كُلّـِ أَحْوالِي وَأُمُورِي » . ( 1 )

5ـ خاك پاي آسمانيان ، حيات بخش است

قرآن در مباركه « طه » قصّه گوساله سامري و گمراه شدن بني اسرائيل را نقل مي كند و آن گاه مي فرمايد :

{ قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ ، قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها } . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قسمتي از زيارت جامعه كبيره .

2 . طه : 95ـ96


281


موسي گفت : « چگونه است كار بزرگ تو اي سامري ( چه كردي كه اين گوساله مرده زنده شد و به صدا درآمد ؟ ) » گفت : « من چيزي ديدم كه آنها آن را نديدند . من ، مشتي خاك از جاي پاي رسول ( جبرئيل ( عليه السلام ) ) برداشتم و آن را ( به گوساله ) پاشيدم ( و زنده شد ) . »

حال ، اندكي در اين حقيقت قرآني بينديشيد كه حيات يك فرشته آسماني ، آن چنان اثربخش و فعّال است كه وقتي به صورت انساني متمثّل مي شود و روي زمين راه مي رود ، خاك مرده اي كه زير پاي او يا زير پاي اسبش ( بر حسب اختلاف روايات ) قرار مي گيرد ، از پرتو نور حيات او ، روشن مي شود و منشأ حيات در موجود مرده ديگر مي گردد .

بنابراين ، چه استبعادي دارد كه خاك قبر آسمانيان ( گذشته از ارواح قوي آنان ) و بالاخصّ تربت پاك سالار شهيدان ، روحي و ارواح العالمين فداه ، بر اثر تماس و تقارب با ابدان طيّب و طاهر آن زنده هاي حقيقي ـ كه به فرموده قرآن { بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ } هستند ـ داراي خاصيّت « اِحيا » و شفا و رفع بلا باشد و دل هاي مرده را زنده كند و نغمه توحيد و خداجويي را از اعماق وجود انسان هاي خاموش برانگيزد . آري ، خدايي كه آن اثر را به خاك پاي اسب جبرئيل عنايت فرموده است ، مسلّماً مي تواند همان اثر را به خاك قبر رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و اهل بيت رسولش ( عليهم السلام ) كه بالتّحقيق افضل و اكرم از فرشتگان مقرّب درگاه خدا هستند ، عنايت بفرمايد :

{ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ } . ( 1 )

پس آنچه از طريق برهان عقلي ، ثابت است و از نظر قرآن كريم ، مسلّم ، اين حقيقت است كه ارواح منقطع و جدا شده از ابدان جسماني ، در عالم بعد از مرگ « زنده اند » و هر يك در حدّ سعه وجودي و قدرت روحي خود ، داراي « آثار حياتي » ـ كه انحاي تصرّفات گوناگون در محيط هستي هر موجود زنده است ـ هستند و در عالم پايين تر از عالم خود اثر مي گذارند .

منتها ، روشن است كه يك روح ضعيف ناقص ، فعّاليّت بسيار محدود و ناقصي نيز دارد ، اما يك روح قويّ كامل ، مانند ارواح عالي انبيا و امامان ( عليهم السلام ) ميدان فعّاليّت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آل عمران : 74


282


فوق العاده وسيع و عميقي خواهد داشت ، تا آن جا كه شفابخشي بيماران ، رفع نيازمندي هاي محتاجان ، هدايت گمراهان ، گشودن عقده هاي لاينحلّ گرفتاران ، از امور بسيار ساده و آسان ، در جنب اراده و خواست او خواهد بود .

حال ، اين ما و اين هم روضه مطهّر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) كه فرصتي بسيار مغتنم براي عرض مودّت و اظهار حاجت است ؛ عرض مودّت به اميد رسيدن به مقامات شامخ روحي و نيل به كمالات معنوي انساني ، با توجه به اين كه حضرتش { رَحْمَةٌ لِلْعالَمين } ( 1 ) است و مخاطب به خطاب { وَ إِنَّكَ لَعَلي خُلُق عَظِيم } ( 2 ) و متخلّق به خلق رأفت و رحمت درباره مؤمنين : { بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ } ( 3 ) كه خدايش فرموده :

{ وَأَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ } ( 4 )

« اي پيامبر ، بانگ بر سائل مزن و بينوا را از در خانه ات به خشونت مران . »

{ وَإِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلي نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَة ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ } ( 5 ) .

« هرگاه كساني كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند ، به آنها بگو : سلام بر شما ، پروردگارتان رحمت را بر خود فرض كرده ، هر كس از شما كار بدي از روي ناداني كند ، سپس توبه و اصلاح و جبران كند ، مشمول رحمت خدا مي شود ؛ چون او آمرزنده و مهربان است . »

آري ، چه فرصت عزيز و چه موقعيّت ممتازي به دست آمده است . اكنون ، خود را در روضه خاتم الانبيا ( صلّي الله عليه وآله ) مي بينيم . سر ، به ديوار خانه زهرا ( عليها السلام ) ، نهاده و دست حاجت ، به سوي آستان مقدّسي دراز كرده ايم كه : هيچ خواهنده از اين در نرود بي مقصود ! دري كه صاحبخانه غذاي منحصر خود را به « مسكين و يتيم و اسير » انفاق نموده و خود ، سه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . انبياء : 107

2 . قلم : 4

3 . توبه : 128

4 . ضحي : 10

5 . انعام : 54


283


شبانه روز به آب خالي اكتفا كرده و آسايش ديگران را بر آسايش خود ترجيح داده اند و متقابلا خداي منّان نيز با فرستادن « انسان » از مقام شامخ آن خاندان ، تجليل نموده و كار فوق العاده بزرگشان را كه منبعث از كمال اخلاص و بر اساس جلب رضاي خدا بوده است ، مورد تقدير و تشكر قرار داده و مي فرمايد :

{ وَيُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً . إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَلا شُكُوراً } . ( 1 )

و بعد از ذكر نعمت هاي بهشتي مي فرمايد :

{ إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَكانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً } . ( 2 )

« اين پاداش شماست ، و سعي و تلاش شما مورد قدر داني است . »

پس سزاوار است كه ما هم بر در اين خانه بايستيم كه باب الله است و ناله استغاثه و استمداد از صميم جان برآوريم كه :

« بِكُمْ أَخْرَجَنَا اللهُ مِنَ الذُّلّـِ وَفَرَّجَ عَنّا غَمَراتِ الْكُرُوبِ ، وَأَنْقَذَنا مِنْ شَفا جُرُفِ الْهَلَكاتِ وَمِنَ النّارِ » . ( 3 )

« به سبب شماست كه خدا ، ما را از ذلّت و خواري بيرون كشيده و شدايد اندوهبار زندگي را از ما برطرف ساخته و ما را از پرتگاه هاي نابودي و آتش نجات بخشيده است . »

من ارچه هيچ نيم ، هر چه هستم آن تواَم * * * مرا مران كه سگي سر بر آستان تواَم

6ـ شيعه در مدينه ، گمشده اي دارد

قبر فاطمه كجاست ؟ زهرا ، مهين بانوي عالم اسلام و قرآن ، در كجا مدفون است ؟

در بقيع ؟ بين قبر و منبر پيغمبر ؟ يا در خانه خودش ؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . انسان : 8 و 9

2 . انسان : 22

3 . قسمتي از زيارت جامعه كبيره .


284


بانويي با آن عزّ و جلال كه رسول اعظم خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، به احترام ورود او ، از جا برمي خاست ، به قدومش خوشامد مي گفت و بوسه بر دست مباركش مي زد و در جاي خودش مي نشاند :

« وَكانَتْ اَشْبَه النّاسِ كَلاماً وَحَديثاً بِرَسُولِ اللهِ ( صلّي الله عليه وآله ) تَحْكِي شِيمَتُها شيِمَتَهُ وَما تَخْرِمُ مِشْيَتُها مِشْيَتَهُ وَكانَت اِذا دَخَلَتْ عَلَيْهِ رَحَّبَ بِها وَقَبَّلَ يَدَيْها وَاَجْلَسَها فِي مَجْلِسِهِ » . ( 1 )

رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) مي خواست با اين رفتار عجيب و حيرت انگيزش ، گوشه اي از عظمت و جلالت آسماني آن يكتا گوهر زينت بخش عرش خدا را نشان دهد ، تا امّت اسلامي ، پي به حرمت فوق تصوّر آن وديعه الهي ، ببرند و در حفظ حريم عزّت و شوكت ملكوتي اش بكوشند و از بركات بي پايان وجود اقدسش به سعادت ابدي نايل شوند .

ولي بعد از وفات رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با وجود تمام توصيه هاي قولي و عملي حضرت مصطفي ( صلّي الله عليه وآله ) آن يگانه يادگار رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) آن چنان از دست امّت ، در فشار افتاد كه تمام مدّت كوتاه زندگاني پرمحنتش بعد از پدر ، با غصّه و اندوه و مصيبت سپري شد و از ستمگري هاي حكومت وقت و سكوت ذلّت بار مردم مسلمان ، به ستوه آمد و عاقبت ، بعد از تحمّل بار سنگين مصائب و شدائد بسيار غم انگيز و روح گداز ، با جسمي رنجور و قلبي محزون ، ديده از اين دنياي دون فروبست و ضمن وصيّتي جانسوز ، از همسر بزرگوارش ( عليه السلام ) خواست كه شبانه تجهيزش كند و به خاك بسپارد و مردم حق نشناس را از محلّ قبرش باخبر نگرداند .

و اين وصيّت به « اِخفاي قبر » از ناحيه صدّيقه كبري ( عليها السلام ) يك ضربت بسيار مؤثّر و قاطع بود كه به دست آن آيت كبراي الهي ، بر پيكر سياست ظالمانه و مزوّرانه وقت فرود آمد و پرده تزوير و تدليس آنها را بالا زد .

چه آن كه حديث از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به نقل هر دو فرقه شيعه و سنّي به عبارات گوناگون رسيده است به اين مضمون :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بيت الاحزان ، محدّث قمي ، ص 8


285


« فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّي وَاَنَا مِنْها مَنْ آذاها فَقَدْ آذانِي وَمَنْ آذانِي فَقَدْ آذَي اللهَ » . ( 1 )

« فاطمه ، پاره تن من است و من ، از اويم . هركس او را بيازارد ، به حقيقت ، مرا آزرده است ، و هر كه مرا بيازارد ، در حقيقت ، خدا را آزرده است . »

و هم مي فرمود :

« يا فاطِمَةُ اِنَّ اللهَ لَيَغْضَبُ لِغَضَبِكَ وَيَرْضي لِرِضاكِ » . ( 2 )

« اي فاطمه ، حقيقت آن كه خدا به خشم تو ، خشمگين مي شود و به خشنودي تو ، خشنود مي گردد . »

بنابراين ، ايذاي فاطمه ( عليها السلام ) ، ايذاي رسول ( صلّي الله عليه وآله ) است و ايذاي رسول ، ايذاي خداست و ايذاي خدا و رسول نيز به حكم صريح قرآن ، مستوجب لعنت پروردگار در دنيا و آخرت و مايه عذاب مُهين است كه مي فرمايد :

{ إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِي الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً } . ( 3 )

« آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مي دهند ، خداوند آنها را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته ، و براي آنها عذاب خواركننده اي آماده كرده است . »

پس ، فاطمه ( عليها السلام ) ، آن پاره تن پيغمبر ، با وصيّت بر اِخفاي قبر مقدّسش نشان داد كه از دست حكّام زمان ، ستم هاي فراوان كشيده و آخرالامر ، با قلبي آزرده و روحي خشمگين بر ستمگران ، از دنيا رفته و راضي به شركت آنان در تجهيز و نماز بر جنازه و دفنش نبوده است .

حال كه چنين است ، ما در مدينه به دنبال گمشده خود مي گرديم و در هر جا كه احتمال مزار آن شفيعه روز جزا داده شده است ، به زيارت مي پردازيم .

گاهي اشك گرم حاكي از مودّت و سوز دروني خود را ، به روي خاك هاي زمين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فضائل الخمسة من الصِّحاح الستّة ، جلد 3 ، ص 156 ؛ و بيت الاحزان محدّث قمي ، ص 73 .

2 . همان .

3 . احزاب : 57


286


بقيع مي ريزيم و به احتمال اين كه قبر شريفش آنجاست ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسولِ الله مي گوييم .

گاهي نيز در حرم مطهّر پيغمبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) ، بين قبر و منبر آن حضرت ، به زيارت آن آيت مخزون حق ، مي ايستيم كه محتملا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، براي هدايت مردم به درك اين فيض عظيم فرموده است :

« ما بَيْنَ قَبْري وَمِنْبَري رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ » . ( 1 )

« بين قبر و منبر من ، باغي از باغ هاي بهشت است . »

گاهي هم به سمت قسمت شمالي حجره مطهّر ، يعني پشت سرِ مرقد منوّر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) كه خانه فاطمه ( عليها السلام ) بوده است ، مي رويم و آن جا ، در داخل ضريح مطهّر ، قبر و صندوق جداگانه اي مي بينيم كه به گفته مرحوم شيخ صدوق ، عليه الرّحمة والرّضوان ، احتمال بودن قبر حضرت صدّيقه ( عليها السلام ) در آن جا كه خانه خود حضرت بوده است ، از دو احتمال پيشين قوي تر است . ( 2 ) آن جا نيز به عرض تحيّت و سلام و مودّت مي پردازيم .

مخصوصاً به ياد مصائب جانسوزي كه در آن خانه ، به تنها يادگار رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) رو آورده است مي افتيم و از شدّت تأثّر و سوز دل ، روي زمين مي نشينيم و با حالي طوفاني و منقلب ، سر به ديوار خانه اش مي گذاريم و زار زار مي ناليم كه :

« اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدِيقَةُ الشَّهِيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلومَةُ الْمَغْصوبَةُ » .

آري ، اين اشك و آه و ناله هاي جگرخراش شيعه ، در طول قرون متمادي ، در كنار قبور آل علي ( عليهم السلام ) ، براي اين است كه ذكر مبارك آنان را در دل ها زنده نگه دارد و روشندلان با هدف را به تفكّر و تحرّك وادارد تا براي پي بردن به راز دل و سوز دروني « شيعه » قدم در وادي تحقيق بگذارند تا سرانجام ، « راهنمايان ناصح » از « راهزنان خائن »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وافي ، جلد 2 ، ابواب الزيارات ، باب 178 ، ص 202 .

2 . وافي ، جلد 2 ، ابواب الزيارات ، ص 202 ، نقل از فقيه .


287


تميز داده شوند و بشر گم كرده راه ، از لب پرتگاه نابودي و هلاك دائم ، به كناري كشيده شود و در مسير سعادت جاودان ، به حركت درآيد .

7ـ بقيع ، يا بارگاه قدس و مظهر عزّت و كبرياي خدا

{ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُويً } ( 1 )

« كفش هاي خويش را از پاي بيفكن كه تو در وادي مقدس طوي هستي . »

زآتش وادي ايمن ، نه منم خرّم و بس * * * موسي اين جا به اميد قبسي مي آيد

هيچ كس نيست كه در كوي تواَش كاري نيست * * * هركس اين جا ز پي ملتمسي مي آيد

اين جا ، بُقعه طيّبه اي است كه علاوه بر اين كه مدفن هزاران نفر از بزرگان دين و صحابه پيغمبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و همسران و فرزندان آن حضرت است ، بزرگ ترين مايه شرف و جلالتش آن است كه ابدان طيّب و طاهر چهار امام معصوم و حجج الهيّه را در آغوش گرفته است . ( 2 ) به همين جهت است كه دلباختگان اهل بيت رسول ، صلوات الله عليهم اجمعين ، با مجذوبيّتي خاصّ ، رو به بقيع مي آورند و در موسم حجّ ، در همان محوّطه به ظاهر ويران ، غلغله اي عظيم برپا مي شود و زمزمه هاي عاشقانه شيعه و دوستداران خاندان عصمت در اطراف همان قبرهاي مقدّسي كه به ظاهر ، با خاك زمين يكسان است ، پخش مي گردد و با دود دل سوخته و اشك و آهشان به آسمان بالا مي رود . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . طه : 12

2 . بنابر قولي ، چنان كه در گذشته اشاره شد ، مرقد منوّر حضرت زهرا ( عليها السلام ) نيز در بقيع و در سمت جنوب قبور ائمه ( عليهم السلام ) واقع شده است ، ولي قول ديگر بر اين است كه آن قبر ، قبر شريف حضرت فاطمه بنت اسد ، مادر عالي مقام امام اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) است .

3 . قبور منوّر ائمّه بقيع ( عليهم السلام ) ، سابقاً داراي گنبد و بارگاه و صندوق و ضريح بوده است . فرقه وهّابيّه بعد از تسلط بر حجاز ، بر اساس يك توهّم نابجا ، تمام آنها را خراب كرده اند و اكنون قبور امامان ( عليهم السلام ) بدون هرگونه سايبان ، و فقط به وسيله چند سنگ معمولي حجّاري نشده كه در اطراف هر قبري نهاده اند ، از يكديگر مجزّا شده اند .


288


چهار امام معصوم كه شرف به خاك بقيع بخشيده اند :

1ـ امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) .

2ـ امام زين العابدين ( عليه السلام ) .

3ـ امام محمد باقر ( عليه السلام ) .

4ـ امام جعفر صادق ( عليه السلام ) .

« اَللّهُمَّ ارْزُقْنا زِيارَتَهُم فِي الدُّنْيا وَشَفاعَتَهُمْ فِي الآخِرَةِ » .

8ـ شهداي اُحُد ، قربانيان راه خدا

اين دين مقدّسي كه اكنون ، سايه بر سر ما افكنده است و ما در پناه آن ، با خدا و اولياي خدا ، آشنا گشته و سر به آستان « قرآن كريم و عترت طاهرين ( عليهم السلام ) » نهاده ايم و احكام آسماني و وحي خدا را كه برنامه سعادت جاوداني انسان است ، با كمال سهولت و آساني به دست آورده و در مسير حيات ابدي با آرامش خاطر و بي دغدغه و اضطراب پيش مي رويم و خود را مجهّز به جهازات زندگي سراسر نعمت و سعادت بعد از مرگ مي سازيم ، اين ماء الحيات آسماني ، به اين سادگي و با قيمت ارزان به دست ما نرسيده است ، بلكه به قيمت خون ده ها و صدها هزار از پاكان و عزيزان عالم انسان ، براي ما فراهم شده و در زندگي كنوني ما مستقرّ شده است .

خدا مي داند چه جوانان شريف و برومندي در خاك و خون غلتيده اند ؛ و چه پيكرهاي نازنيني بالاي دار و چه سرهاي عزيز و منوّري بر فراز ني رفته است ؛ چه خانمان ها بي سر و سامان گشته و چه مردان و زنان و كودكاني به اسارت افتاده اند ؛ چه شخصيّت هاي عليم و چه رجال حكيمي در سياه چال هاي زندان ، بدرود حيات گفته اند ؛ چه خانواده ها داغدار شده اند و دود از دل مادران جوان مرده و آه از نهاد يتيمان بي پدر برخاسته و سرشك جگرسوز از چشم هاي مصيبت زدگان ، با خون دلشان برآميخته است .


289


و خلاصه ، انواع و اقسام مصائب و دربدري ها به وجود آمده است ، تا اين دين و اين قرآن ، به دست ما مسلمانان كنوني رسيده است و الآن ما ، چشم باز كرده و خود را در ميان يك خانواده اسلامي و در آغوش پدر و مادري مسلمان مي بينيم كه براي « قرآن » احترام قائلند و به آستان مقدّس امام اميرالمؤمنين و اهل بيت عصمت ( عليهم السلام ) عرض مودّت مي كنند و به نام مبارك امام حسين ( عليه السلام ) مجلس عزا تشكيل مي دهند و بانگ فرح بخش اذان و كلمات نوراني « اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ الله » و « اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله » ، از مأذنه ها ، با آهنگ رسا ، در فضاي زندگي ما پخش مي شود و صفوف جماعات باشكوه نماز ، در مساجد مُعْظم ، بسته مي شود و منبرهاي وعظ و تبليغ و ارشاد و هدايت مردم به سوي خدا ، نهاده مي شود .

ما ، اينها را مي بينيم و پيش خود فكر مي كنيم ، لابد هميشه چنين بوده است و مطلب ، خيلي عادي و معمولي تلقّي مي شود و اصلا ماجراهاي خونين و غم انگيزي كه بر اسلام و مسلمين گذشته است ، در دل ها خطور نمي كند .

در نتيجه ، طوري شده است كه عظمت نعمت اسلام و قرآن و مخصوصاً نعمت عُظماي « تشيّع و ولايت » ، در نظر نسل فعلي ما ، واضح و روشن نيست و قهراً چنان كه بايد ، در حفظ و حراست آن نمي كوشند و احياناً در مقابل متاع بسيار پست و ناچيزي ، نفيس ترين سرمايه هاي انساني ، بلكه تنها عامل تأمين حيات جاوداني خود ، يعني « دين » را از دست مي دهند .

و لذا لازم است ، نسل جوان ما ، به مطالعه تاريخ صدر اسلام ، اهميّت بدهد و در حالات مردان و جوانان قويّ الاراده و باايمان ، با دقّت بينديشد كه با چه فداكاري اعجاب انگيزي در راه دفاع از حريم اسلام و قرآن كوشيدند و تمام عُلقه هاي مادّي را كه طبعاً به سان زنجيرهاي محكم به دست و پاي اكثر انسان ها بسته است و انسان را به عقب نشيني از صحنه هاي هولناك جهاد در راه حق ، وا مي دارد ، آن بزرگوارانِ عالي همّتِ باايمان ، از دست و پاي خود گشودند و به تمام معناي كلمه « گذشتن » ، از همه چيز ، گذشتند و كلمه طيّبه « لا اله الاّ الله » را ، نه تنها به زبان ، بلكه به شراشر وجود و جميع ذرّات جسم و حقيقت جان ، گفتند و بي هرگونه ترديد و نَوَسان ، قدم به ميدان جهاد نهادند و سر


290


و دست و پيكر خود را هدف تير و نيزه و شمشير قرار دادند .

خون بسيار ارزنده و ذي قيمت خود را ، به پاي درخت دين ريختند و اين شجره طيّبه را با خون خود ، آبياري كرده و شادابي و طراوت به آن بخشيدند تا امروز كه مي بينيم با ميوه و محصول فراوان و سرسبز و خرّم ، تحويل ما داده اند .

« فَجَزاهُمُ اللهُ عَنِ الاِسْلامِ وَعَنْ جَمِيعِ الْمُسْلِمِينَ خَيْرَ الْجَزاءِ » .

اينك ، ما كه در تشرّف به اسلام و تشيّع ، مديون زحمات فوق العاده گران قدر آن بزرگان هستيم ، خود را موظّف به عرض سپاس و تشكر مي دانيم .

علاوه بر اين كه بايد به همان راهي كه آنها رفته اند ، ما هم برويم و همان طور كه آنان ، دين حنيف اسلام را ، سالماً تحويل ما داده اند ، سالماً تحويل آيندگان بدهيم ، لازم است به منظور « احياي ذكر آن رادمردان عالم اسلام » ، در مجالس و محافل عمومي خود ، شمّه اي از فضايل روحي و قدرت ايماني و مراتب فداكاري آنها را مورد بحث و گفتوگو قرار دهيم .

و هم گه گاه ، بار سفر بسته و از اوطان خود ، به عزم زيارت قبرهاي مقدّسشان برويم و تعظيم مزارشان را كه مصداق « تعظيم شعائر الله » است ، از افضل « قُرُبات » بدانيم .

حال ، از جمله آن پيشتازان ميدان فداكاري و جانبازي در راه خدا ، « شهداي اُحُدy » هستند كه در روزگار غربت اسلام و بي كسي پيغمبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) قدّ مردانگي برافراشتند و به ياري دين خدا برخاستند و در برابر طوفان مصائب و مِحَن كه به آنها رو آورد ، ايستادگي كردند و از پاي ننشستند ، تا بالاخره ، جان خود را در اين راه از دست دادند و با پيكر آغشته به خون ، به لقاي خدا مشرّف شدند و به حيات ابدي نايل آمدند و امّت اسلامي را الي الابد ، رهين منّت خود قرار دادند . و امروز ما در برابر تربت پاكشان مي ايستيم و مي گوييم :

« اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ دِينِ اللهِ وَأَنْصارَ رَسُولِهِ ، عَلَيْهِ وَآلِهِ السَّلامُ ، سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ ، أَشْهَدُ أَنَّ اللهَ اخْتارَكُمْ لِدِينِهِ ، وَاصْطَفاكُمْ


291


لِرَسُولِهِ ، وَأَشْهَدُ أَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللهِ حَقَّ جِهادِهِ ، وَذَبَبْتُمْ عَنْ دِينِ اللهِ وَعَنْ نَبِيّـِهِ » . ( 1 )

و بالاخصّ ، حضرت حمزه سيّدالشهدا ( عليه السلام ) ، عموي بزرگوار رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) سهم بيشتري در نصرت و ياري دين خدا و رسول خدا دارد . و لذا در ميان شهداي اُحُد ، داراي فضيلت ممتازي است كه مقام اقدس نبوي ( صلّي الله عليه وآله ) درباره آن حضرت فرموده اند :

« مَنْ زارَنِي وَلَمْ يَزُرْ قَبْرَ عَمِّي حَمْزَة فَقَدْ جَفانِي » . ( 2 )

« هركس به زيارت من آيد و قبر عمويم حمزه را زيارت نكند ، حقّاً درباره من جفا كرده است . »

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَمَّ رَسُولِ اللهِ ( صلّي الله عليه وآله ) ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَيْرَ الشُّهَداءِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا أَسَدَاللهِ وَأَسَدَ رَسُولِهِ ، وَأَنْتَ مِمَّنْ أَمَرَنِيَ اللهُ بِصِلَتِهِ ، وَحَثَّنِي عَلي بِرِّهِ ، وَدَلَّنِي عَلي فَضْلِهِ ، وَهَدانِي لِحُبّـِهِ ، وَرَغَّبَنِي فِي الْوِفادَةِ إِلَيْهِ ، وَاَلْهَمَنِي طَلَبَ الْحَوائِجِ عِنْدَهُ ( 3 )

9ـ پايان سفر و ختم كتاب

اين جا ، سفر پر از اسرار ما به پايان مي رسد و ان شاء الله با قلبي مطهّر از ذنوب و روحي منوّر به نور معرفت پروردگار و اولياي كرام و برخورداري كامل از منافع همه جانبه حجّ و زيارت ، به شهر و ديار خود بر مي گرديم و از خداوند منّان مي خواهيم ، به حرمت بيت حرام و مشاعر عظامش ، و به مقرّبيت رسول مكرّم و اهل بيت اطهارش ، صلوات الله عليهم اجمعين ، و به فضل عظيم و كرم عميمش حجّ ما را مقبول و سعي ما را مشكور قرار دهد و باقي مانده عمر ما را در پناه وليّ اعظمش امام زمان ، ارواحنا فداه ، از گزند وساوس

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قسمتي از زيارت قبور شهداي اُحُد .

2 . مستدرك الوسائل ، جلد 2 ، ابواب المزار ، ص 192 .

3 . قسمتي از زيارت حضرت حمزه ( عليه السلام ) .


292


شيطان و اتباع شيطان ، در امان نگه دارد و فرزندان ما را از انحرافات اعتقادي و اخلاقي و عملي ، مصون و محفوظ بفرمايد . اِنَّهُ وَلِيٌّ قَدِيرٌ .

« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمّد وارْزُقْنا حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ وَزِيارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ وَالاَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلام فِي كُلِّ عام وَلا تُخْلِنا يا رَبَّنا مِنْ تِلْكَ الْمَشاهِدِ الشَّريفَةِ وَالْمَواقِفِ الْكَرِيمَةِ ما اَبْقَيْتَنا . »

وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمِينَ

وَصَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرِين


| شناسه مطلب: 76712