بخش 1

شرح مختصری از زندگی نامه آن مرحوم پیشگفتار فصل یکم : اثر معنوی حج


1


بسم الله الرحمن الرحيم


3


فلسفه و اسرار حــج


آية الله حاج شيخ محمّد امامي خوانساري ( رحمة الله عليه )


7


شرح مختصري از زندگي نامه مؤلّف

مرحوم آية الله آقاي حاج شيخ محمّد امامي نجفي خوانساري ( رحمه الله ) در شب جمعه ماه رجب 1312 قمري در نجف اشرف و در خاندان علم و فضيلت و تقوا ديده به جهان گشود .

پدرش مرحوم آية الله ملاّ محمّد علي نجفي خوانساري ، از علماي بزرگ روزگار بود كه در شب جمعه ، ليلة الرغائب ، سوم رجب 1332 قمري وفات يافت و در صحن مطهر امير مؤمنان ( عليه السلام ) مدفون گرديد . والده ايشان نيز زني پارسا ، عالمه و عابده بود كه هاجر خاتون نام داشت و در صحن شريف امير مؤمنان ( عليه السلام ) ، زير ناودان طلا مدفون است .

جدّ مادري وي ، علاّمه ميرزا احمد كاشاني ، معروف « فيضي » بود كه در فقه و اصول تأليفاتي داشت و به سال 1286 قمري در نجف اشرف رحلت كرد . او از نوادگان محقّق شهير ملا محسن فيض كاشاني ( رحمه الله ) بود و به افتخار شاگردي علاّمه شيخ مرتضي انصاري ( رحمه الله ) نيز نائل آمد . جدّه مادري مؤلّف ، صبيه عالم جليل القدر


8


سيّد حسين لاجوردي بود كه از علماي اهل فضل كاشان به شمار آمد .

دوران تحصيل

پس از فراگيري مقدمات ، به منظور احاطه بر علوم عقلي و نقلي در محضر اساتيد نامداري حضور يافت ، وي بخشي از جلد پنجم كتاب شرح لمعه و اندكي از « رسائل » مرحوم شيخ انصاري را در محضر پدر بزرگوارش فراگرفت و بخشي از كتاب قوانين را نيز در محضر عالم وارسته ، حاج شيخ علي قمي آموخت . همچنين براي فراگيري كتاب جامع السعادات مرحوم نراقي ، صبح ها پس از اداي فريضه دقايقي را به حضور ايشان مشرف مي شد و از علم وافر و انفاس قدسيه آن بزرگوار بهره مي گرفت . از ديگر اساتيد ايشان آية الله سيد حسين اشكوري ( متوفاي 1349 قمري ) بود كه وي مكاسب را نزد آن مرحوم فرا گرفت .

او با بهره مندي از ذهن خلاق ، هوش سرشار و درك عميق خود توانست مراتب ترقي علمي را به سرعت طي كند و به مقام استادي نائل گردد ، چندان كه در سنّ 16 سالگي تدريس شرح لمعه را آغاز كرد ، حال آن كه خود در مقام آموختن ، تنها صفحاتي معدود از آن را نزد استاد فراگرفته بود . در ادامه ، رسائل ، مكاسب و كفاية را نيز در روزگار جواني به نحو احسن تدريس نمود و در وادي حكمت و كلام نيز بي آنكه در محضر استادي زانو زده باشد ،


9


اسفار و شرح منظومه مرحوم سبزواري و شرح تجريد را تدريس مي كرد . مدت دو سال نيز دروس خارج فقه و اصول را در محضر آية الله ميرزا محمّد نائيني ( رحمه الله ) فرا گرفت و از جانب ايشان به كسب اجازه اجتهاد نائل گشت .

عزيمت به ايران

در تابستان 1343قمري ، به دنبال كسالت و بيماري مزمن و تب شديد ، به سفارش اطبا از نجف اشرف به ايران آمد و در شهر اراك رحل اقامت افكند و تدريس علوم ديني را در حوزه علميه اين شهر ادامه داد . در ايام ماه مبارك رمضان نيز پس از اقامه نماز جماعت ، مجلس وعظ و خطابه برپا مي كرد و مشتاقان بي شماري از انفاس قدسيه او بهره مند مي شدند . در سال هاي اقامت در سلطان آباد اراك ، چندين بار به زيارت عتبات عاليات مشرف شد و در ذي حجه 1383 قمري نيز براي اداي فريضه حج و زيارت مرقد مطهر نبي اعظم ( صلّي الله عليه وآله ) ، به سرزمين وحي رهسپار شد .

آن عالم رباني از مظاهر بزرگ علم و معرفت و كمال بود كه در مهد تقوي و فقاهت و در دامان ادب و فضيلت پرورش يافت . از روزگار جواني ، زهد و پرهيز و انقطاع از ماديات را پيشه خود ساخت و هر اندازه بر دانش و منزلت علمي او افزوده مي شد ، تواضع و فروتني اش فزوني مي يافت . آنان كه افتخار معاشرت و همنشيني با وي را يافته اند ، از پرهيزكاري ، قناعت و ساده زيستي او


10


خاطره ها دارند .

آن فقيه عارف سرانجام در سال 1400 قمري و در سن 88 سالگي ، پس از عمري تلاش و مجاهدت علمي و معنوي ، نداي حق را لبيك گفت و در جوار رحمت پروردگار سكني گزيد . با وجود موانع بسياري كه بر اثر كثرت مراجعات به ايشان پديد مي آمد ، آثار گرانبهايي از وي به جا مانده كه برخي از آنها عبارتند از :

1 ـ منهاج الإحرام در احكام حج .

2 ـ تسديد القواعد حاشيه مبسوط بر رسائل مرحوم شيخ مرتضي انصاري ( رحمه الله ) .

3 ـ المواهب حاشيه متوسّط بر مكاسب شيخ انصاري ( رحمه الله ) .

4 ـ بغية الطّالب حاشيه مبسوط بر مكاسب

5 ـ شرح دعاء صباح منسوب به حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) به فارسي

6 ـ فلسفه و اسرار حج فارسي

7 ـ الكلم النابغة كلمات قصار .

8 ـ الرّحمة السّائغة در معارف ديني و نصايح

9 ـ رساله مبسوط در انفعال ماء قليل

10 ـ علل اختلاف الحديث

11 ـ رساله مبسوطه در تعادل و تراجيح

12 ـ رساله در مسائل اصالة الصحّة وقرعه

13 ـ رساله در جمع بين حكم ظاهري و واقعي


11


14 ـ رساله در جمع بين امارات و اصول

15 ـ رسالة في انّ صيغة الامر موضوعة لمطلق الطّلب

16 ـ حاشيه نجات العباد

17 ـ حاشيه عروة الوثقي

18 ـ حاشيه بر رسائل پنج گانه : كه هر يك مشتمل بر فروع بسياري است ارث ، نفقات ، قبله ، رضاعيّه و ربائيّه كه مرحوم حاج ملاّ هاشم خراساني مؤلّف منتخب التّواريخ به فارسي جمع آوري نموده .

19 ـ حاشيه بر توضيح المسائل مرحوم آقاي حاج آقا حسين بروجردي

20 ـ حاشيه بر مناسك حجّ مرحوم شيخ مرتضي انصاري ( رحمه الله )

21 ـ ديوان شعر .

و امّا مشايخ اجازه روايتي ايشان عبارتند از :

1ـ آية الله ميرزا محمدحسين نائيني

2ـ آية الله شيخ محمد علي خوانساري نجفي

3ـ آية الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي

4ـ علامه شيخ علي كاشف الغطاء

5 علامه سيد حسن صدرالدين كاظميني

6ـ علامه ضياء الدين خوانساري

7ـ حاج شيخ علي نجفي قمي


12


8ـ حاج شيخ عباس قمي

9ـ حاج شيخ مرتضي آشتياني

10ـ ميرزا محمد طهراني

11ـ شيخ ميرزا ابراهيم سلماسي

12ـ علامه سيد محمد علي هبة الدين شهرستاني

13ـ حاج شيخ هادي حائري اصفهاني

14ـ سيد ياسين بن سيد طه مفتي عامه نجف اشرف در زمان حكومت عثماني


13


بسم الله الرحمن الرحيم

پيشگفتار

ستايش و سپاس بيرون از اندازه و قياس سزاوار خداوندي است غائب از انديشه و حواس ، آن خداوندي كه ابتداي فطرت از اوست و انتهاي نشأت به او ، تذكار نعمت ها و عطايش در دايره حصر نگنجد ، و كنگره قصر كبرياي جلالش بلندتر از آن است كه اوهام بندگان بتواند بدانجا رسد ، يكتا و بي همتا ، دانا و توانا ، به شوق جمالش همگي در طواف و سرگشته .

زواهر تحيّات و جواهر صلوات بر مرقد مطهر و مضجع منوّر نخستين پاسخ دهنده به « بلي » و دارنده تشريف « ثم دني فتدلّي » ، ( 1 ) فاتح درهاي رحمت وخير ورشاد ، خاتم رسولان پاك نهاد ، خورشيد تابان در زمين و آسمان ، آنكه لواي حمد به اسم ساميش مرشح ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره نجم ، آيه 8

2 . مزيّن و تربيت يافته . در مختار الصحاح ، ذيل واژه « رشح » آمده است : « فلان يرشح للوزارة أي يربيّ لها » .


14


است و پرچم تكميل به نام ناميش موشّح ، ( 1 ) معلم معالم فروع و اصول ، صاحب فرمان : وَما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ . ( 2 )

و بر سرور اوليا و سيد اوصيا پسر عم و داماد او ، و بر پاكان و پاكيزگان از اولاد امجاد او ، ائمه دين و پيشوايان معصومين ، كه همگي مصابيح مشكوة ولايت و وصايت و اقمار آسمان امامت و هدايتند ـ صلوات الله و سلامه عليه و عليهم اجمعين ـ

و بعد ؛ اين احقر انام در خاتمه كتاب منهاج الاحرام به نوشتن صحيفه اي در بيان پاره اي از مصالح و اسرار تشريع حجّ راغب گشتم و به تحرير آن پرداختم ، و بعضي از دوستان گرامي خواهش كردند كه آن را به فارسي ترجمه نمايم و اجابت را بر خود حتم ديدم و پذيراي آن گرديدم ، و از كرم عميم و لطف عظيم نظركنندگان در اين رساله خواهانم كه اگر بر خطايي و سهوي وقوف يابند ، ناديده بنگرند و معفوّم دارند ، خداوند متعال همه را توفيق كرامت كند و حسنات را شرف قبول ارزاني داشته و خطايا را عفو فرمايد .

الاحقر محمد الامامي الخوانساري

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آراسته و بافته شده .

2 . آل عمران ، آيه 144 .


15


بنام خداوند بخشاينده مهربان

پروردگارا ! در هر دو سرا اميد من تويي . در ازل مرا با هزار عيب ديده و خريده اي . آنگونه كه بايد تواناي ستايش تو نيستم . تو چناني كه خود خويش را ستوده اي . نه درباني داري تا رشوه اش دهند ، نه پرده داري كه قصد او كنند و نه ترجماني كه راز با او گويند . آسمان ها و زمين به نور وجودت درخشيده اند و چهره ها خوار درگاهت گشته اند .

آوازها به پيشگاهت خشوع و پستي گرفته اند . خليل ات ( 1 ) را به بانگ زدن در مردم به دعوت حجّ وتوقف در عرفات ( 2 ) امر فرمودي . در حالي كه از عالم جسمانيّت و اندازه ها و صفات ، برتري .

پروردگارا ! درود فرست بر خاتم پيغمبرانت به بهترين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حضرت ابراهيم خليل ( عليه السلام )

2 . عرفات : نام موضعي است در دوازده ميلي مكه .


16


درودهايت ، و بر ائمه اطهار ، پيشوايان هدايت و دعوت كنندگان به سويت . خوانندگان بندگانت از روي راستي به راهت و دستاويزان پيروزي و سعادت در روز وعده گاهت ؛ تا هر زماني كه حاجيان به زيارت خانه محترمت مي روند و با آمرزش و بخشش باز مي گردند و تا هنگامي كه شياطين را در مني ( 1 ) با انداختن سنگ ريزه به سوي جمره ها ( 2 ) نشانه مي زنند .

پس از سپاس و درود در روزگاري كه ما درك كرديم ، بيشتر مسلمين در مقام عمل به دانستن احكام شريعت و اوامر و نواهي قناعت مي كردند و در فرا گرفتن عبادات و احكام ، اعم از مشكل و آسان كوشا بودند و در گردن نهادن و پذيرفتن و انجام آن رغبتي بسزا داشتند ، در حالي كه به دانستن اموري كه علت تشريع احكام و روح عمل است و به اطلاع بر اسرار و حكمت هاي حاصله از آنها اهتمام نمي نمودند . مانند اينكه وعده و وعيد و آگهي هاي ثواب و عقاب براي اطاعت و امتثال و انجام عمل ، قانع كننده آنان بود ، و زياده بر آن مقصودي تصور نمي كردند .

اما امروز آگاه شده و درك مي كنند كه براي هر كرداري جاني است ، و براي هر فرمان و حكم شرعي ، حكمت و حقيقتي ؛ اگرچه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مني : نام موضعي است در يك فرسخي مكه .

2 . جمره نام موضعي است كه سنگ ريزه را حاجيان به آن مي اندازند و آن سه موضع است . اين دو جمله كنايه از ادامه درود است ، چه ، در حديث فرموده هيچ گاه مكه بدون حاج نخواهد بود .


17


حكمت بعض احكام بر مدارك عقليه ما پنهان است ( 1 ) و امروز سوال مي كنند كه چيست ارزش كرداري كه اسرار حكمت هاي آن را به مقداري كه معرفت آن ممكن است ، ندانيم و آنچه را شريعت مطهره آورده شكي در آن نيست و فرمان او در مقام امتثال ، مسلمانان را كافي است . لكن مجرد عمل بدون توجه به فوايد و آثاري كه در زندگي بر آن مترتب است ، عاجز و قاصرتر از آن است كه بنده را برساند به آن مرتبه و درجه از خير كامل و خوشي زندگي كه مقام انسانيت ميل به سوي آن دارد ؛ و روان آدمي مرتبه اش بلندتر از آن است كه در فرمانبرداري از خداوند سبحان به آنچه مردمان بي توجه و كم انديشه قناعت مي كنند ، قانع باشد . پس ديدند سزاوار ايشان است كه حكمت خداوندي را در احكام و قوانينش جستجو كنند و سؤال كنند چرا خداوند بزرگ بر كساني كه توانايي و قدرت اعمال حج را دارند ، آن را واجب فرموده است .

نيروي خالص ديني و زيبايي و استواري شريعت اسلامي مرا بر آن داشت كه رساله اي ، در پايان كتاب منهاج ( 2 ) كه در جامعيت و اشتمال بر كليه مسائل حج و احكام آن مانند درختي برومند با شاخه هاي بسيار و ميوه هاي بي شمار است ، و مشتمل بر مقاصد و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . چه ، غير از شارع حكيم و خداوند عليم كسي آن احاطه را ندارد كه خصوصيات كميت و كيفيت افعال را درك كند .

2 . مقصود كتاب « منهاج الاحرام لزائر بيت الله الحرام » است كه در حج نوشته ام و داراي چندين هزار فرع است .


18


موضوعاتي پي درپي درباره احكام حج است بنگارم ، و در آن منافع حج و بهره هاي ديني و دنيوي آن را يادآور شوم ، و به پاره اي از اسرار و دقايق با ارزش آن كه جستجويش مخصوص به دارندگان دل هاي بيدار است اشاره كنم تا روشن شود كه در آن اجتماع براي شناسايي و ميزان و اندازه نيروي مادي و روحي ملل اسلامي چه فرصت و مجالي است و اين كه بر روي كره خاكي چنين اجتماعي در ايام سال براي مردم ممكن نيست ، نيروي پنهاني و الهام يزداني ، مرا به نوشتن اين رساله وادار نمود .

همانا گذشتگان نيكوكار ما ، و دانشمندان سلف ديني ، و بازماندگان پيامبران ( كه خداوند بزرگ خاك آنان را پاكيزه و پايه منزلت ايشان را بلند گرداند ) ستون هاي حج ( 1 ) را بنيان نهادند ، و منتهاي كوشش را به انجام رساندند وكتاب ها درشناختن تفاصيلو خصوصيات آن نوشته و ترتيب داده اند و سخن را به نحوي كه سزاوار اين عبادت است استوار و روشن نمودند و من به رنج بسيار ايشان اعتراف مي نمايم . پاداش خير ايشان و پدرانشان بر خداوند متعال باد . وليكن نسبت به موضوع رساله ما توجه زيادي نداشتند و به پيرامون اين مقصد نشتافتند و سبب اين مطلب همان توجه نداشتن مردم به شناختن مصالح احكام ، و قناعت به فرا گرفتن مسائل بوده است ، وگرنه جهت ديگري آنان را از انجام اين مقصودباز نمي داشت .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . به حفظ احاديث مرويه و بيان كيفيت حج .


19


چگونه ؟ و در آن جماعت از خداوندان فضل و فضيلت و صاحبان معرفت و دانشمندان پر مايه بسيار است ، و دانش ما از آنان گرفته شده ، و ما از خوان گسترده و آراسته ايشان بهره مند هستيم ، و از چشمه سارهاي آنان مي آشاميم ، و از درياي حكمت و آگاهيشان استفاده مي نمائيم .

تا هنگامي كه به اطلاع بر آنچه در قرآن مجيد به خير كثير ياد فرموده ، توفيق ياري دهد ( 1 ) و لطف پروردگار حقايقي را كه از آسمان فكر بر لوح سينه فرود آيد ، به من ببخشايد . به خواست خداوند در آنچه پذيراي آن شدم كوتاهي نخواهم كرد و از آنچه در توانايي من است دريغ نخواهم داشت ، و در حج مانند ديگر احكام وجوبي و استحبابي شريعت اسلامي ، فوايد و مصالحي است ، كه درك آنها نيازمند به تدبّر و تفكر است ، و فكر دقيق چون به بحث عميق بپردازد ، خطوط برجسته اي از فلسفه آنها ، و مناظر زيبايي از حكمت خداوندي بر او روشن مي شود .

ما چه ايم ؟ و چه اندازه از فهم آنچه در آن احكام از انوار و حقايق و معارف و دقايق هست دور هستيم !

اي خواننده عزيز ! آنچه در خور فهم و سرمايه اندك من است بيان مي كنم ، تمنّا دارم خرده گيري نكرده و با فكر بلند و فهم روشن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اشاره است به آيه كريمه ( وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً ) از سوره مباركه بقره آيه 269 .


20


عذرم را بپذيري .

اميدوارم اين رساله راهنماي كساني باشد كه در شك هستند ، و بازگرداننده بدسگالي ستم كنندگان و روندگان به سوي باطل گردد ، و يقين اهل ايمان را نيرو بخشد . اما كساني كه آرايش هاي دروغ خداناشناسي دل هايشان را به بازي گرفته است و درهاي آسمان روشنايي و رستگاري به رويشان بسته شده ، پس براي اينان در عاقبت ، زيان بسيار و گزند بي شمار مارها در دوزخ آتش بار خواهد بود ، پس ايشان را با شكنجه ها و خواري ها كه برايشان آماده است واگذار .

اين رساله خود مرواريدي و گوهري نفيس است كه به روشنايي مي درخشد ، و نور حكمتي است رسا كه از آسمان ايمان ، فهم و شعور مي رساند . پس اگر با كتاب « منهاج الاحرام » پيوسته و متصل باشد مقام بلند خود را دارد ، و اگر از او جدا گردد آفتابي روشني دهنده و تابان است . مقاصد عالي و نيكو را در الفاظي بسيار ساده و آسان به وديعه نهادم تا همه كس بتواند از ثمرات آن بهره مند شود ، وسخن رابه روش اصل كتاب كه بيان مطالب است ، در ضمن چند فصل قرار دادم ، چه راه سخن روشن تر و براي فراگرفتن آسان تر خواهد بود ، و سرپرست ، خداوند پاك و يكتا است و از او بايد ياري خواست وتوفيق دهنده اوست ، و جز به فضل او نتوان به چيزي اميد داشت و جز به توانايي او نتوان آرزومند بود ، جز به احسانش نتوان بستگي داشت و جز در سايه مهر او نتوان آرامش يافت .


21


فصل يكم

اثر معنوي حج

عمل حج را نمي توان با ساير مقررات دين مقايسه نمود ، چه براي بسياري از عبادات مانند نماز و روزه و ذكر خداوند و مانند اينها از اعمال عبادتي اگرچه تأثير و نتيجه نيكو در روحيه شخص دارد و ليكن آن اثر به هر اندازه كه باشد محدود به حد معيني است ، ولي عمل حج اگر از روي التفات و داراي اركان و شرايط مقرره باشد و به علت عدم توجه به حقيقت آن تباه نشود ، در روان انسان نيرويي پديد مي آورد كه تا زنده است در پنهان و آشكار نگهبان او خواهد بود و رازهاي خواسته شده او را با دقت رسيدگي مي كند ، و قاصد حج هنگامي كه مهيّا مي شود از خانه اش خارج شود ، اگر به مقصود خويش و رفعت شأن خود دانا باشد و آن را چنانكه سزاوار است دريابد و به نور الهي به آن نظر افكند و خواسته باشد آن راه را بر طبق هدايت و راهنمايي حضرت پروردگار طي نمايد ، دل او متوجه عالم ديگري خواهد شد و از ظواهر ناپايدار به حقايقي


22


استوار بينا مي شود . و در آن هنگام است كه خواهان بي نيازي و توانايي خود مي گردد ، نه آنچه تا كنون خواهنده آن بوده است و مهياي آن مي شود كه همه خواهش ها و تاريكي هاي طبيعت را از خود پاك سازد .

اين نخستين انديشه است كه قاصد حج احساس مي كند تأثير آن را در شناسايي مقام نفس انساني و برتري روح از دل بستگي به ظواهر زندگي دنيايي ، و هنگامي كه در ميقات حاضر شد و غسل كرد و جامه احرام دربر نمود ، دل او از جلال آن انديشه ها و ملكاتي كه در نفس او پيدا شده است پر گشته و زندگي و همه شؤون آن را از خود دور مي افكند جز اينكه عباداتي را كه در حج از او خواسته شده به نحوي كه موجب تقرب و قبول باشد انجام دهد ، و نمي بيند خود را مگر فردي از لشگريان خداوند متعال كه آنان را خوانده اند و به اجابت موفق گشته اند ، و هنگامي كه پوشش و كيفيت خود را تغيير داد و خواري موقف و بيچارگي خود را آشكار نمود ، بر خود لازم مي داند كه دلش پاك و كردارش پاكيزه ، و گفتارش راست و بي آلايش باشد و كسي را از خود نرنجاند و براي خشنودي حضرت پروردگار از روي صفا و حقيقت از خود بگذرد و هستي خود را از هر گونه آلودگي و آميختگي به اغراض دور ، و متوجه حق متعال سازد .

در نتيجه هنگامي كه عملش را تمام نمود ، نور معرفت دل او را فرا گرفته و روشن ساخته ، و گوشه هاي قلب او از همه رخنه هاي ريز


23


و باريك شرك و كفر پاك شده است ، و فايده عملش در همه قوا و سپاهيان و دسته هاي مددكار آنها سرايت نموده ، و همه را اسلام آورنده ، و در راهي كه خداوند متعال مقرر فرموده پشتيبان يكديگر و هم دست و هم آهنگ و يگانه و خرسند مي بيند ، و نفس او به روح تبديل گشته ، و گمان و انديشه بي جاي او را تعقل ، و دانش هاي بي حقيقت او را حكم و برهان جايگزين گشته ، و صفات زشت او نيكو و پسنديده گرديده ؛ شهوات او عفت و پاكدامني ، خشم او بردباري و عزم بر كارهاي خير ، لذت شخصي او دوستي و محبت ، و نوميدي او از خير و رحمت خداوندي به اميدواري ، و ناسپاسي او به سپاسگزاري ، و آز او به توكل بر خدا ، و توانايي او به مهرباني ، و حماقت او به فهم و زيركي ، و بي پروايي و رسوايي او به نيكي و پرستش خداوندي ، و خودخواهي او به فروتني و نرمي ، و بيهوده گويي او به خاموشي ، و برتري خواستن و گردنكشي او به تسليم و پاكي از هر گزندي مبدل گرديده ، و جز اينها از فضائل ديگري نيز بهره گرفته كه نتيجه و اثر حج است ، و چنانكه آثار الكتريسته از روشنايي و غير آن بسيار و اطلاع بر كيفيت تأثير آن دشوار است ، حج نيز عاملي است كه كليد تمام سعادت ها و كاميابي ها است .

در عصر ما بين ملل پيشرفته جهان مادي چنين مرسوم است كه همه ساله در بعض اوقات جوانان را به تمرين هاي نظامي وامي دارند . و اين خود اندك شباهتي به عمل حج دارد كه يك


24


مرتبه در سال ، ملل مسلمان طبق برنامه مخصوص ديني انجام مي دهند ، و روح انجام دهنده عمل حج علاوه بر آن خاصيت كه در تمرين هاي نظامي است به اصول و ملكاتي كه آميخته به نيكويي ها و پاكي و ايمان و فضيلت است ورزيده مي شود .



| شناسه مطلب: 76713