بخش 4

فصل یازدهم : آداب واقعی حج فصل دوازدهم : اموری که حجاج باید مراعات کنند


74


فصل يازدهم

آداب واقعي حج

در كتاب مصباح الشريعه ( 1 ) است كه حضرت صادق ( عليه السلام ) فرمود « هنگامي كه اراده حج كردي دلت را براي خداوند تعالي از هر كار باز دار ، و هر پرده اي كه حائل و حاجب آن است بردار و كارهايت را به آفريننده آنها واگذار ، و در همه حركات و سكناتت بر او توكل
نما ، و براي هر چه بخواهد و فرمان دهد و مقدر فرمايد تسليم شو ، و دنيا و آسايش و مردم را رها كن ، و از حقوق خلق كه بر تو لازم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اين كتاب به حضرت صادق ( عليه السلام ) منسوب است . و كتابي است شريف و به صد باب ترتيب داده شده و در شناساندن رفتن به راه خداوند جل جلاله و روي آوردن به اوست . عده اي از اصحاب ما ( اماميه ) براي اينكه از كلام امام است اعتماد كرده اند . از آن جمله است سيد جليل رضي الدين علي بن طاووس . و از آن جمله است پيشواي فقها شهيد دوم . و از آن جمله است جدمادري ما مولانا محسن فيض كاشاني . و جمعي ديگر بر آن اعتماد نكرده اند . از آن جمله است علامه مجلسي و شيخ حر عاملي و آنچه به اين بنده آشكار است اين است كه آن از بعضي اهل معرفت است و در آغاز باب ها سخني از امام ( عليه السلام ) آورده است .


75


گشته بيرون شو ، و بر توشه و مركب و ياران و نيرو و جواني و ثروت خود تكيه مكن ، زيرا بيم آن مي رود كه آنها دشمن و بار سنگين براي تو شوند ، چه همانا كسي كه مدّعي رضايت از خداوند بود و بر غير او اعتماد نمود ، خداوند تعالي آن را وبال و دشمن او قرار مي دهد تا بداند كه نيرو و چاره اي براي او و كسان ديگر جز به نگهداري و توفيق او نيست ، و مانند كسي كه خواهان بازگشت نيست آماده باش ، و آميزش را نيكو كن ، و اداي واجبات خداوند و خواسته هاي پيامبرش را به هنگام ، و آنچه بر تو مقرر و لازم است از ادب و بردباري و صبر و سپاسگزاري و مهرباني و جوانمردي و مقدم داشتن ديگران بر خود در توشه سفر ، در هميشه اوقات رعايت كن .

پس به آب توبه خالص از همه گناهانت غسل كن ، و پوشاك صداقت و صفا و فروتني و تضرع در درگاه احديت را در بركن ، و از هر چه تو را ازياد خدا باز مي دارد و از اطاعت او مانع مي گردد احرام ببند يعني خود را به اجتناب از آنها ملزم كن ، و لبيك گو به اين معني كه اجابت باشد نداي خداوند تو را اجابتي راست و پاك و صاف و نيالوده ، و چنگ در عروة الوثقي زن ، به قلبت با فرشتگان حول عرش طواف كن چنان كه به جسم و جانت با مسلمانان در دورخانه طواف مي نمايي .

به هروله گريز از هوي و هوست را قصد نما و از توانايي و نيروي خود بيزار شو .


76


با بيرون رفتنت به مني از بي خبري و لغزش هايت بيرون رو ، و آرزوي آن چه بر تو حلال و سزاور نيست مكن .

در عرفات به گناهان خود اعتراف كن ، و پيمان خود را در درگاه احديت به يكتايي او تجديد نما و تقرب او را خواهان باش .

در مزدلفه ( مشعر الحرام ) از خداوند بترس ، و در بالا رفتن به كوه ، روحت را به ملأ اعلي بالا ببر .

هنگام قرباني گلوي آز و هواي نفس را از خود قطع نما .

هنگام افكندن سنگ ريزه ها شهوات و فرومايگي و پستي و ناكسي را بيفكن ، و با تراشيدن و ستردن مويت عيب هاي آشكار و پنهان را سترده كن .

هنگام ورود به حرم و در آمدن به خانه خداوند سبحان در امان و حفظ و نگهداري او وارد شو و از پيروي خواسته نفساني به در آي ، در حالتي كه از روي راستي و درستي صاحب خانه را بزرگ شماري و به جلال و پادشاهي او شناسا باشي .

استلام حجر كن ( يعني حجر الاسود را ببوس يا دست بمال يا به آن اشاره كن ) در حالي كه به قسمت خداوند سبحان راضي و خشنود ، و براي عزت و ارجمندي او فروتن باشي .

به طواف وداع جز حضرت حق را واگذار .

به هنگام ايستادنت در كوه صفا روح و باطنت را براي ديدار او در روزي كه او را ملاقات خواهي كرد صاف كن .

در مروه در برابر خداوند سبحان نمايان باش در حالي كه


77


بنده اي پرهيزگار باشي و صفات و اخلاقت پاكيزه باشد ، و بر آنچه كه هنگام اعمال حجت ملتزم به آن شدي « مقصود بيانات امام ( عليه السلام ) است » و با پروردگارت عهد بستي و براي حضرت او بر خود لازم نمودي تا روز قيامت پايدار و استوار باش و به عهدت وفا كن .

بدان كه خداوند متعال حج را واجب نكرده مگر براي كسي كه توانايي انجام آن را داشته باشد :

« و براي خدا حج آن خانه بر عهده مردم است البته كسي كه توانايي داشته باشد و بتواند به سوي آن راه يابد . » ( 1 )

به نسبت دادن ، به خود اختصاص نداده ، و پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) سنتي ( 2 ) را در ميان اعمال حج به ترتيبي كه مقرر نموده تشريع نفرموده ، مگر براي آمادگي و اشاره به مرگ و قبر و بيرون آمدن از قبر در روز قيامت و تفصيل بيان آن چه گفته شد از داخل شدن اهل بهشت در آن و داخل شدن اهل آتش در آن براي دارندگان مغزهاي پاك و صاحبان خرد به ديدن اعمال حج است از اول تا آخر آن .

در كافي ( 3 ) روايت كرده است از محمد بن يزيد رفاعي : « همانا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره آل عمران آيه 97 .

2 . غير از قرآن كريم آنچه كه از حضرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از واجبات و مستحبات رسيده است سنت مي نامند .

3 . آن كتاب بزرگ جامعي است تاليف پيشواي بزرگ سعيد حافظ و محدث مقبول همه مردم ، شيعه و اهل تسنن او را مدح نموده ، لقبش ثقة الاسلام ، كنيه او ابو جعفر و نامش محمد بن يعقوب كليني رازي ، بزرگ اصحاب در زمان خود در شهر ري و پيشواي همگي و او مطمئن ترين و پايدارترين مردم در حديث بود .

در مدت بيست سال احاديث اهل بيت ( عليهم السلام ) را در كتابي جمع كرد كه در ميان شيعه مانند آن تاليف نشده و عامه و خاصه او را ياد نموده ، و بر بزرگي و فضيلت مقامش متفقند .

شماره كتاب هاي كافي سي و دو جزء است ، و همه احاديث آن در شانزده هزار و يكصد و نود و نه حديث شماره شده است ، و بيشتر است از آنچه در تمامت صحاح ششگانه عامه است .

ابن اثير در جامع الاصول گفته است : ( ابو جعفر محمد بن يعقوب رازي ، دارنده فقاهت و پيشوا بر مذهب اهل بيت ( عليهم السلام ) ، و در مذهب آنها دانشمندي است بزرگ ، و در نزد ايشان فاضلي است مشهور ) و در حرف نون از كتاب نبوت ، او را از تازه كنندگان مذهب اماميه به گذشت قرن سوم هجري شمرده است .

همچنين فاضل طيبي در شرح مصابيح بغوي پس از اينكه حضرت امام محمد باقر ( عليه السلام ) را از تازه كنندگان در آخر صده يك و حضرت امام علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) را از تازه كنندگان در آخر صده دوشمرده ، مرحوم كليني را از تازه كنندگان دين در قرن سوم شمرده است . از براي آن مرحوم به جز كتاب جامع كافي كتاب هاي ديگري است ، از آن جمله است كتاب رسائل الائمه ( عليهم السلام ) كه سيد رضي الدين بن طاووس در كتاب كشف المحجّه و فلاح السائل و فتح الابواب از آن نقل مي كند ، و پس از سيد ، كسي را نيافتيم كه كتابي را به او نسبت دهد ، گويا به علت كمي همت ها و دگرگوني ملت ها از ميان رفته باشد .

و كُلَين مصغّر و به تخفيف لام مانند زُبير دهي است ازدهات فشاپويه كه آن يكي از نواحي ري بوده ، و در آنجا است مقبره پدرش شيخ يعقوب كه مزاري است معروف .

و در قاموس چنين دارد ( كلين مانند اميردهي است در ري از آنجا است محمد بن يعقوب كليني كه از فقهاي شيعه است ) و اين اشتباه است چه كلين مانند امير دهي است از ورامين از بلوك ري و چيست ! صاحب قاموس را وارد شدن در اين گونه مطالب ، و در مثل است اهل مكه آشناترند به راه هاي كوه هاي آن .

مانند اين اشتباه در معرفي از مرحوم كليني از ابن حجر عسقلاني در كتاب التبصير چنين نقل شده ( كليني بضم و اماله لام سپس ياء ساكنه سپس نون ابوجعفر محمد بن يعقوب كليني ، او از رؤساي فضلاي شيعه در روزگار مقتدر بوده و او منسوب به كلين از دهات عراق است ) ، شيخ بزرگوار ( رحمه الله ) در سال سيصد و بيست و نه قمري در سال پراكندگي نجوم در بغداد وفات نموده ، و قبر شريفش كه مشهور است و عامه و خاصه آن را زيارت مي كنند در قسمت شرقي بغداد در تكيه مولويه قرار گرفته و بر آن بارگاه و گنبدي بزرگ و پنجره اي از بيرون به طرف عبوركننده از پل .


79


از اميرالمومنين ( عليه السلام ) پرسيده شد از وقوف به حل ( 1 ) كه چرا آن وقوف در زمين حرم نشده ؟ فرمود : براي اينكه كعبه ، خانه اوست و زمين حرم به منزله درگاه آن است ، پس زماني كه قصد خداوند متعال كردند كه بر او وارد شوند ، آنان را در درگاه نگه داشت تا اظهار زاري و خواري كنند .

به آن حضرت گفته شد : پس چرا مشعر الحرام در زمين حرم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مراد وقوف به عرفات است كه خارج از زمين حرم است .


80


قرار داده شده ؟ فرمود : براي اينكه چون آنها را اجازه ورود در حرم داد در دربند دوم ايشان را نگه داشت ، و چون زاري و خواري ايشان در آنجا به طول انجاميد به ايشان اجازه انجام قرباني هاي خود را داد ، پس چون كثافات را از خود زائل نمودند و از گناهاني كه ميان آنها و خداوند سبحان حائل بود پاك شدند ، ايشان را براي زيارت با حالت پاكي و طهارت اجازه فرمود .

به آن حضرت گفته شد : چرا در روزهاي تشريق ( 1 ) بر كسي كه در مني باشد روزه حرام است ؟ فرمود : براي اينكه آن مردم زيارت كنندگان خداوند هستند و ايشان ميهمان خدايند ، و براي ميزبان شايسته نيست ميهمانان او روزه دار باشند .

به آن حضرت گفته شد : پس چسبيدن به پرده هاي كعبه چه معني دارد ؟ فرمود : مانند كسي كه او را نزد ديگري جنايت و گناهي است و به دامن پيراهن او مي چسبد و با او التماس و زاري مي كند و براي او فروتني مي نمايد كه از گناهش بگذرد .

در علل الشرايع و عيون الاخبار ( 2 ) تاليف شيخ صدوق از فضل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ماه ذي الحجة .

2 . آنها دو كتاب هستند از دانشمند موثق بزرگ منزلت ، ماهر در شناسايي اخبار ، و نشردهنده آثار ائمه اطهار ( عليهم السلام ) ستون ملت و مذهب و دين ، بزرگ قميين و رئيس محدثين ، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسي بن بابويه پدرش اهل قم و مادرش از ديلم و خودش مشهور به شيخ صدوق ، در سال سيصد و پنجاه و پنج وارد بغداد شد ، و بزرگان شيعه در احاديث اهل بيت از او بهره مند شدند ، و به سال سيصد و هشتاد و يك در ري وفات نمود خداوند او را رحمت كند و مرتبت او در دانش و عدالت و آگاهي و تندي خاطر و فقاهت و بسياري تصنيف و حسن تأليف مشهورتر از آن است كه يادآوري شود .

و از جمله كرامات آن جناب كه در حدود سال يك هزار و دويست و سي و هشت هجري آشكار گشت ، اين كه در مرقد شريفش كه در عمارات شهر مخروبه ري واقع است ، به علت طغيان باران رخنه و شكافي حاصل شد ، و چون به قصد اصلاح آن موضع رخنه را كنجكاوي و بررسي نمودند ، به سردابه رسيدند كه مدفن شريفش در آنجا بود ، و هنگامي كه در آنجا وارد شدند كالبد شريفش را يافتند در حالي كه برهنه و نيكوروي و فربه و بدون ساتر و عورتش پنهان و بر ناخن هايش اثر حنا نمايان بود ، و در اطرافش تافته هايي از نخ هاي پوسيده كفن بر روي خاك قرار داشت ، پس اين خبر در شهر تهران شايع شد ، تا اينكه به گوش خاقان فتحعلي شاه قاجار رسيد ، و خودش براي تحقيق و رسيدگي اين مطلب حاضر شد ، و پس از اينكه بزرگان و امناي دولت داخل شدن خود پادشاه را در آن سردابه به مصلحت نديدند جماعتي از دانشمندان و اعيان تهران را به آنجا فرستاد تا اينكه از بسياري كساني كه وارد شدند و خبر آوردند موضوع به مرحله قطع و يقين رسيد ، و به بستن آن شكاف و تعمير آن بقعه به نيكوترين صورتي فرمان داد .


81


ابن شاذان از حضرت امام رضا ( عليه السلام ) روايت نموده كه فرمود :

« همانا مامور به احرام شدند براي اينكه پيش از ورودشان به حرم خداوند و محل امن او فروتني و اظهار خواري كنند ، و براي اينكه به آنچه آنها را از مقصود باز مي دارد نپردازند ، و به امري از امور دنيا و خوشي ها و آرايش هاي آن مشغول نشوند ، و با قصد و


82


هوشياري آنچه را پذيرفته اند انجام دهند ، و با اراده به سوي مقصد بروند و با توجه و التفات تمام و كامل روي به آن آورند ، و از آن غفلت نورزند ، و نيز در احرام ، حقير شمردن خود ، و بزرگ داشت
و تعظيم خداوند جليل و عظيم الشان و خانه محترم او است ، و نفس هاي خود را هنگام توجه و رفتنشان به سوي خداوند عزيز و جليل و فرود آمدن به خانه قدس او ، در حالي كه اميد ثواب و ترس از عقاب او را داشته باشند خوار شمرند ، و روندگاني به سوي او و روي آورندگان به حضرتش باشند با خواري و پريشاني و فروتني . »

در علل الشرايع از حضرت صادق ( عليه السلام ) روايت است كه فرمود :

« با حرمت شد مسجد الحرام كه هتك آن حرام است به سبب احترام كعبه ، و با حرمت شد زمين حرم به سبب احترام مسجد ، و واجب شد بستن احرام به سبب احترام حرم » .

از محاسن ( 1 ) تاليف برقي مانند آن روايت شده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تأليف شيخ بزرگوار ابي جعفر احمد بن ابي عبدالله محمد بن خالد برقي ، منسوب به برقه ازدهات قم . و اصلش از كوفه است ، و او از بزرگان اصحاب مشهور ما است و در عبارات گروه بسياري تصريح به توثيق او شده است و براي او تصانيف بسيار است كه دانشمندان علم رجال آنها را ياد كرده اند .

و از گران مايه ترين آنها كتاب محاسن است كه تا اين زمان موجود است و زيادتر از صد باب از ابواب فقه و اندرز و آداب و علل احكام شرعيه و اثبات توحيد و ديگر از مباحث و مقاصد اصولي و فروعي را دارا است ، طبق تاريخ ابن غضائري در حدود سال 274 قمري در قم وفات يافته خداوند او را رحمت كند . يا به اسقاط چهار ، از ديگري نقل شده است يعني سال 270 قمري .

همانا در شرح حال آن مرحوم ياد كرده اند كه در عربيت و علوم ادب بسيار زيرك و رسا و استاد بوده ، و از ابوالحسين احمد بن فارس لغوي مشهور و ابوالفضل عباس بن محمد نحوي ملقب به عرام كه دو استاد اسماعيل بن عباد بوده اند از او دانش را فرا گرفته اند .

پدرش محمد بن خالد نيز از بزرگان راويان و محدثين و پيش روان اهل فضل و دين بوده ، و نيز در آداب و تفسير و تواريخ و خطبه ها و علل ديني و نوادر ، كتب بسياري تصنيف نموده ، و محمد بن اسحق نديم بغدادي وراق كه در سال 385 وفات نموده در كتاب فهرس ، كتاب محاسن را به او نسبت داده است .


83


در علل الشرايع از محمد بن سنان روايت شده ، كه حضرت امام علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) ، در ضمن جواب پرسشهايش ، به او نوشت :

« همانا غرض از حج در آمدن بر خداوند عظيم الشان و پناه بردن به درگاه او است ، و خواستن زيادتي رحمت هاي او ، و خروج از هر گناهي كه مرتكب گشته ، و براي اينكه توبه كند از آنچه گذشته ، و اطاعت را براي آينده از سر گيرد ، و براي آنچه كه در حج است از بيرون كردن اموال و دوري از دلبستگي به آن و رنج دادن تنها براي خشنودي حضرت آفريدگار و بازداشتن از شهوات و لذات ، و در آن است پيدايش روح تقرب در عبادت به خداوند متعال ، با فروتني و پريشاني و خواري ، و حاضر مي شود شخص براي رفتن به راه طاعت و تحمل گرما و سرما در حال امن و ترس با رغبت وسعي


84


كامل براي اداي وظيفه بندگي ، و براي آنچه كه در حج است از منافع براي همه خلق ، و زاري نمودن به سوي خداوند تعالي و ترسيدن از حضرت او .

از جمله فوائدي كه در حج است ترك قساوت قلب و خست نفوس و فراموشي خداوند سبحان و قطع اميد و آرزو از لطف و رحمت او است ، و تازه نمودن حقوق و بازداشتن نفوس از فساد ، و سود رسيدن به كساني كه در مشرق و مغرب و در خشكي و دريا هستند از حاجيان و غير ايشان از بازرگان و آورنده كالا از راه دور و فروشنده و خريدار و نويسنده و فقير پريشان حال و برآورده شدن حوائج و نيازهاي مردم اطراف و كساني كه اجتماع ايشان در آنجا امكان دارد ، چنانكه در قرآن كريم است :

« تا سودهايي براي خويش بنگريد . » ( 1 )

علت اينكه حج در همه عمر يك مرتبه واجب شده اين است كه خداوند تعالي واجبات را بر كساني كه حداقل توانايي آن را داشته باشند واجب فرموده و از آن جمله حج است كه يك مرتبه واجب شده سپس اهل استطاعت را به اندازه توانايي شان ترغيب فرموده است .

در علل نيز روايت است از عمر بن عبدالعزيز از مردي كه گفت ( هشام بن الحكم ) براي ما حديث كرد و گفت : از ابي عبدالله

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره حج ، آيه 28 .


85


حضرت صادق ( عليه السلام ) پرسش نمودم علتي كه بدان جهت خداوند حج و طواف خانه را بر بندگان تشريع فرموده چيست ؟ فرمود : « خداوند بزرگ و عزيز مردم را آفريد نه براي علتي ( كه الزام كند و نه غرضي كه به ذات اقدس او عايد گردد ) مگر اينكه او خواست پس خلق كرد و آفريد آنان را تا هنگام معيني ، و آنچه از طاعت و عبادت در امر ديني و مصلحت در امر دنياي ايشان است امر و نهي فرمود .

پس مقرر داشت در حج فراهم آمدن مردم را از باختر و خاور تا همديگر را بشناسند و براي اينكه هر گروهي انواع كالاهاي بازرگاني را از شهري به شهر ديگر منتقل كنند و در ضمن كرايه دهنده و شتر دار هم سود ببرند ، و براي اينكه نشانه هاي پيغمبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را شناخته و اخبارش را دانسته و يادآور شوند و فراموش نشود ، و اگر مردم در شهرهاي خود فقط به معاملات داخلي مي پرداختند هلاك مي شدند و شهرها ويران مي گشت و سورها ( 1 ) به كلّي نابود مي شد و خبرها پوشيده مي ماند و كسي بر آن آگاهي نمي يافت پس اين است علت حج » .

در مستدرك ( 2 ) به طريق ارسال نقل شده « هنگامي كه مولاي ما

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نرده ، حصار ، ديوار دور شهر .

2 . كتاب مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ، تأليف محدث بزرگ حاج ميرزا حسين بن محمد تقي نوري طبرسي كه وفاتش در نجف اشرف به سال يك هزار و سيصد و بيست قمري بوده ، و آن تتمه و دنباله اي است براي كتاب جامع معروف به وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعة تاليف شيخ اجل محمد بن حسن حرّ عاملي كه در سال يك هزار و يكصد و چهار قمري در مشهد مقدس امام علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) وفات نموده و در آن كتاب احاديث احكام شرعيه و فرعيه را جمع كرده و همچنين براي او ديوان شعر و قصائدي است و هر يك از دو كتاب وسائل و مستدرك در چند مجلد است .


86


زين العابدين ( عليه السلام ) از حج بازگشت شبلي به ديدار و ملاقاتش آمد ، حضرت به او فرمود : اي شبلي آيا حج بجا آوردي ؟ عرض كرد : آري اي پسر رسول خدا . ( 1 )

پس آن حضرت فرمود : آيا در ميقات توقف كردي و از پوشاك و لباس هاي دوخته برهنه گشتي و غسل نمودي ؟

گفت : آري .

فرمود : هنگامي كه در ميقات توقف كردي آيا قصد كردي كه پيراهن نافرماني و معصيت را از تن بيرون و پوشاك فرمانبرداري و طاعت را پوشيده باشي ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه از لباس هاي دوخته برهنه شدي آيا قصد كردي كه از ريا و دورويي و درآمدن از شبهات برهنه شوي ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه غسل كردي آيا قصد نمودي كه از لغزش ها و گناهان غسل نموده باشي ؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شبلي نيز در همان سال حج به جا آورده بود .


87


گفت : نه .

فرمود : به ميقات نرفته اي و از پوشاك دوخته برهنه نشده اي و غسل انجام نداده اي .

فرمود : آيا خود را پاكيزه نمودي و احرام بستي و براي حج نيت نمودي ؟

گفت : آري .

فرمود : هنگامي كه خود را پاكيزه نمودي و احرام بستي و نيت حج كردي آيا قصد نمودي كه با توبه اي كه خالص براي خداوند متعال است خود را پاكيزه نموده باشي ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه احرام بستي آيا قصد نمودي كه هر چيز حرامي را كه خداوند متعال تحريم فرموده بر خود حرام نمايي ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه نيت حج نمودي آيا قصد كردي كه هر گرهي را كه براي غير خداوند است گشوده باشي ؟

گفت : نه .

فرمود : پاكيزه نگشته اي و احرام نبسته اي و براي حج نيت نكرده اي .

فرمود : آيا به ميقات در آمدي و دو ركعت نماز احرام گذاشتي و تلبيه گفتي ؟

گفت : آري .


88


فرمود : هنگامي كه داخل ميقات شدي آيا قصد كردي كه به نيت زيارت باشي ؟ عرض كرد : نه .

فرمود : هنگامي كه دو ركعت نماز بجا آوردي آيا قصد كردي كه به وسيله نماز كه بهترين اعمال و بزرگترين حسنات بندگان است به خداوند نزديك شوي ؟ عرض كرد : نه .

فرمود : هنگام تلبيه و لبيك گفتن آيا قصد كردي كه براي خداوند سبحان سخن گويي به هر طاعتي و زبان خود را از هر نافرماني بازداري ؟

گفت : نه .

فرمود : به ميقات درنيامده و نماز نخوانده و تلبيه نگفته اي .

پس فرمود : آيا به حرم داخل شدي و كعبه را ديدي و نماز گذاشتي ؟

گفت : آري .

فرمود : هنگامي كه به حرم داخل شدي آيا قصد كردي كه غيبت هر مسلماني را بر خود حرام نمايي ؟

عرض كرد : نه .

فرمود : هنگامي كه به مكه رسيدي به دلت نيت كردي كه خداوند متعال را قصد كرده اي ؟

عرض كرد : نه .

فرمود : به حرم داخل نشده اي و كعبه را نديده اي و نماز نخوانده اي .


89


پس فرمود : آيا خانه را طواف نمودي و اركان آن را دست ماليدي و سعي ميان صفا و مروه را انجام دادي ؟

گفت : آري .

فرمود : زماني كه سعي نمودي آيا قصد كردي كه تو گريزان به سوي خداوند هستي و آيا ذات مقدس علام الغيوب آن قصد را از تو دانست ؟

عرض كرد : نه .

فرمود : به خانه طواف نكرده اي و اركان را مس ننموده اي و سعي بجا نياورده اي .

فرمود : آيا به سوي حجر الاسود دست بردي و با آن مصافحه نمودي و آيا در مقام ابراهيم ( عليه السلام ) درنگ كردي و در آنجا دو ركعت نماز گزاردي ؟

گفت : آري .

حضرت فريادي بر آورد كه نزديك بود روح مقدسش دنيا را مفارقت كند ، سپس آه بسياري كشيد و فرمود : كسي كه با حجر الاسود مصافحه نمايد مانند آن است كه با خداوند تعالي مصافحه نموده .

اي بيچاره نظر كن مبادا اجر عملي را كه حرمتش بسيار عظيم است ضايع سازي و مصافحه را به مخالفت و سرپيچي و ارتكاب محرمات مانند گنهكاران تبديل كني .

پس فرمود : هنگامي كه نزد مقام ابراهيم ( عليه السلام ) درنگ نمودي و


90


ايستادي آيا قصد كردي كه براي هر فرمانبرداري آماده و ايستاده اي و از هر نافرماني كناره گرفته و بازمانده باشي ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه در آن مقام دو ركعت نماز خواندي آيا قصد كردي كه به پيروي از نماز حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) نماز بخواني و با نماز خود دماغ شيطان را به خاك بمالي ؟

گفت : نه .

فرمود : با حجرالاسود مصافحه نكرده اي و نزد مقام نه ايستاده اي و دو ركعت نماز را بجا نياورده اي .

فرمود : آيا بر چاه زمزم رو آوردي و از آب آن آشاميدي ؟

گفت : آري .

فرمود : آيا قصد كردي كه به فرمانبرداري روي آورده و چشم از نافرماني پوشيده باشي ؟

گفت : نه .

فرمود : بر آن روي نياورده اي و از آن آب نياشاميده اي .

فرمود : آيا ميان صفاو مروه سعي كردي و راه رفتي و در ميان آن دوموضع رفت و آمد نمودي ؟

گفت : آري .

فرمود : آيا قصد كردي كه ميان اميد و ترس هستي ؟

عرض كرد : نه .

فرمود : سعي نكرده اي و ميان صفا و مروه رفت و آمد


91


ننموده اي .

فرمود : آيا به سوي مني رفتي ؟

گفت : آري .

فرمود : آيا قصد نمودي كه همانا مردم را از زبان و دل و دستت در امان داري ؟ گفت : نه .

فرمود : به مني نرفته اي .

فرمود : آيا وقوف در عرفات را بجا آوردي و به كوه رحمت برآمدي و بالا رفتي و بيابان نمره را شناختي و خداوند سبحان را نزد نشانه ها و سنگ ريزه ها خواندي ؟

گفت : آري .

فرمود : آيا هنگام وقوف در عرفات نسبت به معرفت خداوند متعال و آگاه بودن حضرتش بر همه علوم و معارف شناخت پيدا كردي ؛ و توجه داشتي ، و آيا بر اينكه نامه اعمالت در نزد او حاضر است و به رازهاي دروني و قلبت آگاه ، آشنا شدي ؟

گفت : نه .

فرمود : آيا هنگام بر آمدنت به كوه رحمت به انديشه آن بودي كه خداوند سبحان هر مومن و مومنه اي را مشمول رحمت مي سازد و هر مرد و زن مسلمان را سرپرستي و ياري مي فرمايد ؟

گفت : نه .

فرمود : نزد نمره قصد كردي كه فرمان ندهي مگر هنگامي كه فرمان پذير باشي و باز نداري مگر اينكه خودت باز ايستاده باشي ؟


92


گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه نزد عَلَم ( نشانه ) و نزد نمرات ( 1 ) ايستادي ، آيا قصد كردي كه آنها بر طاعات تو گواهند و با سائر حفظه آنها را به فرمان پروردگار آسمان ها براي تو نگهدارنده هستند ؟

گفت : نه .

فرمود : در عرفات درنگ ننموده و به كوه رحمت بر نيامده و نمره را نشناخته و خداوند متعال را نخوانده اي و در درگاه حضرتش دعا ننموده اي و در نزد نمرات و نشانه ها درنگ نكرده اي .

فرمود : آيا ميان دو نشانه كه ( حدّ فاصل بين زمين عرفات و زمين مزدلفه است ) گذشتي و آيا پيش از گذشتن از آنجا دو ركعت نماز بجا آوردي و آيا مزدلفه رفتي و آيا سنگ ريزه در آنجا برداشتي و آيا به مشعر الحرام رفتي ؟

گفت : آري .

فرمود : هنگامي كه دو ركعت نماز گذاشتي آيا قصد كردي كه آن نماز سپاسگزاري در شب دهم ذي الحجه است كه هر سختي را نابود مي كند و هر آساني را فراهم مي نمايد ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه از ميان دو نشانه ( حد فاصل ) گذشتي و به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمرات ، نشانه هاي زمين حرم ، بر كوهي واقع است كه دست راست كسي كه از تنگه اي كه نامش مأزمين است به عرفات مي رود .


93


راست و چپ منحرف نشدي آيا قصد كردي كه از دين حق به راست و چپ به قلب و زبان و ديگر جوارح و اعضايت عدول نكني ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه به مزدلفه رفتي و سنگ ريزه ها را از آنجا برداشتي آيا قصد كردي كه هر نافرماني و جهالتي را از خود دور و هر دانش و عمل خيري را بر خود استوار داري ؟

گفت : نه .

فرمود : به عَلَمين گذر نكرده اي و دو ركعت نماز نخوانده اي و به مزدلفه نرفته اي ، و سنگ ريزه ها را برنداشته اي ، و به مشعرالحرام راه نيافته اي .

فرمود به او : آيا به مني رسيدي و سنگ ريزه افكندي و سرت را تراشيدي و قرباني خود راذبح كردي و در مسجد خيف نماز گزاردي و آيا به مكه بازگشتي و آخرين طواف خود را كه ( طواف وداع ) است بجا آوردي ؟

گفت : آري .

فرمود : هنگامي كه به مني رسيدي و سنگ ريزه ها را افكندي آيا قصد كردي كه به مقصود و خواسته ات رسيده اي و همانا پروردگار تو هر نياز و حاجتي را كه داري براي تو برآورده است ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه سنگ ريزه ها را افكندي آيا قصد كردي كه


94


دشمنت ابليس را سنگ افكنده اي و با به پايان رساندن حج گرانبهايت او را نافرماني كرده اي ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه سرت را تراشيدي قصد كردي كه همانا از آلودگي ها و بدي عاقبت فرزندان آدمي پاك و پاكيزه شده اي و از گناهان بيرون رفته اي چنانكه مادرت تو را زائيده بود ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه در مسجد خيف نماز گزاردي آيا قصد كردي كه جز از خداوند عزيز و جليل و گناه خود ترسي نداشته و جز به رحمت و مهرباني خداوند تعالي اميدوار نباشي ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه قرباني كردي آيا قصد كردي كه به آنچه تمسك جستي از حقيقت پرهيزگاري گلوي طمع را بريده باشي و آيا قصد كردي كه سنت ابراهيم ( عليه السلام ) را در تصميم به ذبح فرزند و ميوه جگر و ريحانه قلبش پيروي كرده باشي ؟ چه اين سنّت اوست براي كسي كه بعد از او تقرب به خداوند متعال را خواسته باشد ؟

گفت : نه .

فرمود : هنگامي كه به مكه بازگشتي و طواف وداع را انجام دادي آيا قصد كردي كه همانا با رحمت خداوند تعالي روانه گشته و كوچ نمايي و به طاعت او باز گرديده و به دوستي او چنگ زده و واجبات او را انجام داده و به سوي حضرتش نزديكي جسته باشي ؟


95


گفت : نه .

حضرت امام زين العابدين ( عليه السلام ) به او فرمود : به مني نرسيده اي و سنگ ريزه را نيفكنده اي و سرت را نتراشيده اي و اعمالت را انجام نداده اي و در مسجد خيف نماز نگزارده اي و طواف افاضه را بجاي نياورده اي و به خداوند متعال نزديك نشده اي و تقرب پيدا نكرده اي ، پس دوباره براي حج باز گرد كه همانا حج به جا نياورده اي .

پس شبلي شروع به گريستن نمود بر آنچه از حجش از دست داده و ضايع كرده بود و پيوسته مشغول ياد گرفتن شد تا آنكه سال آينده با معرفت و يقين حج را به جا آورد .


96


فصل دوازدهم

اموري كه حجاج بايد مراعات كنند

براي انجام دهنده حج هنگام توجهش به زيارت خانه مراعات نمودن اموري سزاوار است :

نخست ، قصد اخلاص ، و آن اين كه غرض و مقصودش از اين سفر جز امتثال فرمان خداوند متعال و نزديك شدن به او چيز ديگري نباشد ، و قصدش را از هر چه با آن منافات دارد پاك كند ، مانند رياكاري و شهرت و ناز نمودن و افتخار و خودنمايي به توانگري ، و خوار داشتن مستمندان و بدگويي مردم به ترك حج و سرزنش آنان ، و ترس از فقر و پريشاني . اگر حج را ترك كند به جهت آنچه مشهور است ، تارك حج به فقر و درويشي گرفتار مي شود و ثروت او از بين خواهد رفت ، و امور بازرگاني و سياحت او در شهرها و مانند اين ، لطمه خواهد ديد .

چه همانا همه اين ها با قصد اخلاصي كه در حج معتبر است منافات دارد و بايد منتهاي كوشش رادر تخليه قلبش از همه آنها به


97


كار برد ، و از هر چه در آن شائبه ترديد در خالص بودن عمل از براي خداوند تعالي باشد دوري جويد تا اينكه مطمئن شود كه قلبش از همه غرض ها و انگيزه ها به جز اطاعت فرمان خداوند متعال خالي است ، و انديشه و تصميم را محكم كند بر اينكه اعمال مخصوصه اي را كه در اين سفر خواسته شده بر وجه قربت و خلوص انجام دهد .

مراقب خود باشد كه پس از تحمل رنج بسيار و دوري از مال و منال و اولاد و عيال مرتكب قصوري نشود كه عملش را باطل و نيتش را تباه گرداند ، و هدفش اين باشد كه عمل را حتي الامكان طوري انجام دهد كه موجب تقرب به حضرت منان گردد و از آنچه كه براي بندگان مخلص مهيا شده بهره مند شود و نتيجه آن سعادت دنيا و آخرت و خوشنودي پروردگار عالميان باشد .

دوم ـ قطع علائق دنيوي تا اندازه اي كه ممكن است و برائت ذمه خواستن از كسي كه به او ستم كرده و آزار رسانيده .

چون مقصود از انجام اين عبادت طلب رحمت حق تعالي و آمرزش پروردگار توانا است بايد از همه گناهان توبه نموده و به سوي پروردگار عالميان بازگشت نمايد و اين سفر خود را مانند سفر آخرت قرار دهد ، و از بريدن علاقه هايش در اين سفر قطع علائق خود را هنگام مرگ به ياد آورد ، و با آنچه گفته شد بندگي و سفرش به سوي حضرت پروردگار جليل خالص مي گردد ، و هنگام مرگ سختي ها بر او آسان مي شود ، بلكه بايد در حال خروج خود به سوي حج ، چنان انگارد كه قصد بيرون رفتن از دنيا دارد و اينكه


98


عمرش تمام شده و زمان مرگش فرا رسيده .

همين يادآوري و انديشه ها يگانه سبب است براي نيرومندي و خورسندي و سبكي روح ، و پاكي نفس و انشراح سينه ، و آمادگي و قابليت داشتن حج گزار براي آنچه كه براي سفركننده به سوي خداوند متعال مقرر شده است .

دلش را در راه ، از هر چيزي كه آن را از خداوند متعال باز مي دارد و او را از ياد آوري خداوند و تعظيم شعائر او و آنچه در اين سفر از او خواسته است منصرف مي سازد فارغ كند ، و همچنين بايد متذكر شود و ياد بياورد كه اين سفري است بزرگ و بسيار با شرافت و اهميت ، و در آن مقصودي نيست جز حاضر شدن نزد خداوند متعال ، پروردگار همه عالميان و فرمان دهنده امور جهان و جهانيان ، آن كسي كه بازگشت همه به سوي اوست و آغاز و انجام امور به دست او .

سوم ـ اينكه با كسي همراه شود كه مصاحبت او را براي دين و اخلاقش اختيار كرده ، اگر فراموشي برايش پيش آيد او را يادآوري كند و اگر يادكرد او را ياري نمايد .

چهارم ـ اينكه توشه از حلال باشد و در آن توسعه دهد و به خود تنگ نگيرد و آن را پاكيزه نمايد و در انفاق و بخشيدن و
خرج كردن اندوهگين نشود چه همانا هزينه نمودن در اين راه انفاق در راه خداست و يك درهم آن هفتصد درهم حساب مي شود و حضرت ختمي مرتبت ( كه درود خداوند بر او و اهل بيتش باد )


99


فرموده است :

« از شرافت مرد اين است كه هنگام رفتن به سفر توشه خود را پاكيزه گرداند »

حضرت سيد سجاد ( عليه السلام ) وقتي كه به سفر حج مي رفت پاكيزه ترين توشه از قبيل بادام و شكر و آرد بريان آميخته
شده به ترشي يا شيريني كه به فارسي آن را پست گويند تهيه
مي فرمود .

بردن زيادي توشه در زيارت حضرت امام حسين ( عليه السلام ) مكروه است .

پنجم ـ اين كه خوي خود را نيكو كند ، و سخنش را پاكيزه گرداند ، و فروتني خود را بيشتر نمايد و از بداخلاقي و تندي در سخن دوري جويد . همانا در حديث نبوي ( صلّي الله عليه وآله ) گذشت كه خوبي حج به پاكيزگي گفتار و اطعام طعام است .

به رفيق و همنشين خدمتكار خود و ديگران از مردم بسيار اعتراض نكند و عيب جويي ننمايد ، بلكه با همه آنها به ملايمت رفتار نمايد و از تواضع و نرمي و ملاطفت و مهرباني خصوصاً براي حاجيان دريغ ندارد ، و ملازم حسن خلق باشد ، و حسن خلق ، فقط خودداري از رساندن آزار به ديگران نيست بلكه تحمل و پذيرفتن آزار از ديگران نيز هست .

ششم ـ اين كه به صورت ظاهر ، بي پيرايه و ژوليده و غبار


100


آلوده باشد ( 1 ) و خود را آراسته نكند و از موجبات فخر نمودن و
برتري جستن و خودنمايي به زيادي ثروت و مقام و آرايش نمودن خودداري نمايد ، وگرنه در زمره متكبرين و گروه خود خواهان و تن آسايان به حساب آيد ، و از جمله حاجيان حقيقي كه با تذكر مقام بندگي و حالت خواري و بيچارگي به پروردگار عالميان پناه آورده اند محسوب نخواهد شد ، و هر اندازه كه قدرت دارد خصوصاً در ميان مشاعر پياده راه بپيمايد .

هفتم ـ اينكه در راه حج هر نوع هزينه و انفاقي كه مي نمايد و هر زيان و ناراحتي و اندوهي از حيث مالي يا بدني به او مي رسد خود را خُرسند بدارد ، چه همانا آن از نشانه هايي است كه معلوم مي دارد حضرت پروردگار متعال حج او را پذيرفته است ، بلكه آنها به منزله شدائد و سختي هايي است كه در راه جهاد عارض مي شود ، و به ازاي هر آزاري كه در اين راه متحمل شده و هر زياني كه به او رسيده مزد و پاداشي براي او هست .

از متقدمين منقول است كه همانا از نشانه قبولي حج و آشكار بودن نتايج و آثار روحي آن اين است كه انجام دهنده آن صفحه اي تازه و روشن در زندگي خود باز مي كند كه در آن فرق ميان زندگي گذشته و آينده خود را به خوبي احساس مي نمايد ، و گناهاني كه به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . البته منظور اين نيست كه لباس و بدنش كثيف باشد و نظافت را رعايت نكند ، بلكه منظور اين است كه از انجام امور مربوط به آرايش و زينت خودداري نمايد .


101


آنها عادت داشته ترك كرده ، و دوستان بيكاره را به دوستاني نيكوكار ، و مجالس لهو و غفلت را با مجالس ياد خداوند عظيم الشان و مجامع ايماني و هوشياري تبديل مي كند .



| شناسه مطلب: 76716