بخش 1

چشم‌انداز سخن آغاز چرا #171;زیارت#187;؟


1


بسم الله الرحمن الرحيم


3


فرهنگ زيارت

اهداف، آثار، تاريخچه، مشروعيت، سازندگي و آداب زيارت

جواد محدّثي


11


چشم‌انداز

كتابي كه در دست داريد، «زيارت» را مورد مطالعه، بررسي و تحليل قرار داده است تا زمينه‌اي براي توشه و بهره گرفتن از گنجينة معارف اهل‌بيت (عليهم السلام) و سيراب شدن از زمزم علومشان و كوثر هدايت‌هايشان و فرات معرفتشان باشد.

از اين رهگذر آشنا مي‌شويم با:

ـ زيارت و فلسفة تربيتي و سازندة آن

ـ زيارت و ابعاد اجتماعي سياسي و سابقة تاريخي آن

ـ زيارت و محتواي فرهنگي و اعتقادي آن

ـ زيارت و مفاهيم بلند و پرمحتواي زيارتنامه‌ها

ـ زيارت و موقعيت زائر و مكانتِ مكان‌هاي زيارتي

ـ زيارت و آداب آن.

باشد كه ما را به اين حريم، راه و بار دهند و از اين زمزم بنوشانند.

«مؤلف»


13


سخن آغاز

انسان، در بستري از زمان و مكان و شرايط جنبي، در حركت است.

در مسير اين حركت، انسان از نفحات رباني و جذبه‌هاي ملكوتي و تابش‌هاي عرفاني اثر مي‌پذيرد و سود مي‌برد و كسب فيض مي‌كند.

به فرمودة پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) :

«در ايام روزگارتان، نفحه‌ها و وزش‌هايي از نسيم لطف الهي است. آگاه باشيد و متعرّض آنها شده و خود را در معرض آنها قرار دهيد... إِنّ في أيّام دهركم نَفَحاتٌ أَلا فتعرّضوا لها...».

لحظه‌ها خاطره آميزند.

روزها سرشار از آموز‌ش‌اند.

«ايام الله»، نقش‌ساز و شكل‌پرداز جان و روان و شخصيت آدمي‌اند.

مكان‌هاي جغرافيايي، تداعي كنندة رويدادهاي تاريخي است و يادآور انسان‌هاي سازندة تاريخ.

زمان‌هاي خاص، بار مفهومي و محتواي تاريخي دارد.

گاهي تاريخ، در جغرافيا نهفته است و مكان، در زمان و گاهي جغرافي، تاريخ



14


مجسّم است.

از سوي ديگر،

در تربيتِ اسلامي انسان، هدف، بركشيدن و بالا بردن و رشد دادن انسان، و سوق دادن اوست، به آنچه كه بايد باشد، و بردن به جايي كه بايد برود، و رساندن به جايي كه بايد برسد و توجه دادن انسان، به اصل والايِ «از اويي و به‌سوي اويي».

از اين‌رو، اسلام، از هر زمينه‌اي، از هر مناسبت و فرصتي، از هر زمان و زميني، از هر مقام و مكاني در اين مسير استفاده مي‌كند و براي هركس، در هر جا و هر زمان و هر شرايط، تكليفي، برنامه‌اي، دستورالعملي و... قرار داده است.

تمام لحظاتِ شبانه‌روزي انسان و همة موقعيت‌هاي سفر و حضر و فردي و اجتماعي، مادي و معنوي، روحي و عاطفي انسان، آميخته به دستوري و رهنمودي در اسلام است. نمي‌توان لحظه‌اي را براي انسان تصور كرد كه اسلام، براي آن لحظه و حالت، حرفي، پيامي، دستوري، مستحبّ و مكروهي و... بيان نكرده باشد.

انسان، در فضاي تربيتيِ دين، مُحاط به تعليم‌ها و ارشادهاست.

اين فضاهاي هميشگي و همه‌جايي تربيت و سازندگي فراوان است. از جمله به برخي از آنها اشاره مي‌شود:

رمضان و شب‌هاي قدر و احياء

اعتكاف در «ايام البيض» ماه رجب

حج و عمره

زيارت‌ها، مزارها

نماز و روزه (واجبات و مستحبات)

جهاد و زكات و خمس

بعثت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ، ميلاد علي (عليه السلام) ، سوم و نيمة شعبان

محرّم و كربلا و عاشورا و عزاداري و اربعين و ذكر اهل‌بيت (عليهم السلام)

عيد غدير، عيد فطر، عيد قربان



15


روز عرفه

اعياد و وفيات و مواليد

نماز شب و تلاوت قرآن و خواندن دعا و شب‌زنده‌داري‌ها

كميل‌هاي شب جمعه

ندبه‌هاي صبح جمعه

سمات‌ها و توسل‌هاي غروب جمعه

ياد اموات و حضور بر سر خاك

اطعام‌ها، افطارها، خيرات و مبرّات

نذورات، وقف‌ها، صدقه‌ها، قرض‌الحسنه‌ها

صلة رحم‌ها، ديد و بازديدها

نمازهاي جمعه، نمازهاي جماعت...

و... .

اين‌ها بيان نمونه‌هايي از اعمال، برنامه‌ها، مناسبت‌ها، فرصت‌ها، روزها و مكان‌هاي ويژه‌اي بود كه با پرداختن به دستورات اينگونه موارد، دائماً انسان در جريان يك سازندگي، ذكر، يادآوري، آگاهي، الهام گيري، اسوه‌يابي و... قرار مي‌گيرد.

مگر نه اينكه پيامبر اسلام هم، يادآوري بزرگ است؟! {فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ}( 1).

و پيامبران ديگر هم يادآوران بزرگي بودند كه انسان را به «ميثاق فطرت» يادآوري مي‌كردند و با تذكر «هويت» انسان‌ها، آنها را در مسير حركت از «هست»‌ها به «بايد»ها، ياري و راهنمايي مي‌كردند.

اين را به جرأت مي‌توان گفت كه: هيچ مذهب و مكتب و ايدئولوژي و فرهنگي، به اندازة اسلام، در اين زمينه برنامه ندارد و از مناسبت‌ها و فرصت‌ها در جهت ساختن روح‌هاي بزرگ و تربيت كردن انسان‌هاي پاك، استفاده نكرده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. غاشيه، آية 21.



16


در كدام مكتب، برنامة سازنده و شگفت و دگرگون كننده‌اي چون «حج» وجود دارد؟ كدام آيين، برنامه‌هاي تربيتي وسيع و دقيق، همچون «رمضان» دارد، با آن دعاها و سحرها و افطارها و نمازها و مناجات‌هايش با تشنگي و گرسنگي چشيدن‌هايش، با آن كنترل چشم و گوش و زبان و نگاه و شكم و شهوت و غرائز و خواسته‌هايش؟...

كدام دين، برنامه‌هايي چون احياي خاطرة عاشورا و گراميداشت شهيدان و گريه بر مظلوميت‌ها و يادآوري حماسه‌ها و فداكاري‌ها و نشر فضيلت‌ها و ارزش‌هاي انساني و ترسيم خلوص‌ها و اخلاص‌ها و ايثارها دارد؟!

براي روز و شب و سفر و حضر و تجارت و عبادت و سياست و معاشرت و اخلاق انسان، در كدام فرهنگ، به اندازة اسلام، برنامه و دستور است؟

كدام مسلك، برنامة عظيم و شكوهمندي چون نماز جمعه و جماعت دارد؟

در كدام ملت و مليت، مراكز الهام‌بخش و سازنده و شورآفرين و پاكسازي چون «مكه»، «مدينه»، «بقيع»، «كربلا»، «نجف»، «كاظمين»، «سامرا»، «زينبيه»، «مشهد» و «قم»، غار حرا، جبل‌ الرحمه، دامنة اُحد، كوفه، فرات و دجله، زمزم و منا و عرفات و مشعر و... صدها از اين قبيل وجود دارد كه هر كدام حامل فرهنگي و در بردارندة تاريخي و حاوي الهام و رهنمودي است؟!...

اينك، در مقام شمردنِ همة اين مناسبت‌ها و موقعيت‌ها و فضاهاي تربيتي اسلام نيستيم. اين «مدخل» زمينه‌اي بود براي ورود به بحث اصلي كه عبارت است از: «زيارت».

چرا «زيارت»؟

شك نيست كه «زيارت» در اسلام، بخصوص در فرهنگ شيعه، جايگاه والايي دارد.

امامان و اولياي خدا، تا حدّ بسياري دعوت و تشويق به زيارت كرده‌اند.

پاداش‌ها و ثواب‌هاي فراواني براي «زائر» بيان شده است.



17


«زيارت»، در ارزش و پاداش، همپاي بسياري از عبادات، بلكه برتر از حتي جهاد و شهادت به‌حساب آمده است.

«مزار»ها، در اسلام، از اعتبار خاصي برخوردار است.

«مزور»ها، مورد تكريم فراوان قرار گرفته است.

«زيارتنامه‌»ها، يك دنيا تعليمات و فرهنگ و آموزش و تربيت را شامل است كه بايد به محتواي آنها نگاهي دوباره انداخت.

راستي.... اين همه دعوت و تشويق به زيارت و اين همه پاداش و اجر و ثواب، براي هر قدم قدم زيارت، براي چه؟

چه تناسبي ميانِ‌عمل زائر با آن پاداش‌هاي عظيم و خيره‌كننده و بهت‌آور وجود دارد؟

مگر نه اين‌كه «اجر» در مقابل «عمل» است؟ و مگر نه اين‌كه تناسبي بايد بين «كار» و «مزد» باشد؟ آن پاداش‌ها آيا مزد است يا تفضّل؟

اساساً چرا بايد زيارت رفت؟ فايدة زيارت براي زائر چيست؟

زيارتگاه‌ها چه نقش تربيتي و تهذيبي دارند و بايد داشته باشند؟

زيارتنامه‌ها چه متن‌هايي است و چه آموزش‌هايي دارد و در آنها تأكيد بر چه موضوعاتي است؟

در زيارت، بايد به «دل» پرداخت يا به «عقل»؟

زيارت، ريشه در منطق و برهان دارد، يا وادي آن، وادي شور و شوق و جذبه و عرفان است؟

زيارت در صدر اسلام، مهم و مفيد بوده، يا هميشه و هم‌اكنون هم سازنده و تعهدبار و رسالت آشناست؟

در زيارت به «منفعت» بايد انديشيد يا به «معرفت»؟ ادب و آداب زيارت چيست؟

زائر، «عاشق» است يا «جهانگرد»؟

زيارت، «دخل» است يا «خرج»؟



18


زيارت، عملي «عبادي» است، يا جنبة «سياسي» هم داشته و دارد؟

زيارت، ساخته و پرداختة شيعيان است، يا اصلي است كه پيامبر منادي آن است و ريشه در متن دين دارد و عقل، پشتوانة آن است و عرف، حامي آن و ملت‌ها و اقوام بشري عاملِ به آن؟!

اينها.... و مطالب و مسائل ديگري، انگيزة آن است كه از ميان آن همه زمينه‌ها و دستور‌العمل‌ها و برنامه‌ها كه گفتيم در فضاي تربيتي دين و مكتب وجود دارد، «زيارت» را انتخاب كرده و از جوانبِ گوناگون، پيرامون آن به دقت و تأمل و درس و آموزش بپردازيم.

تا ما هم، از كرانة اين غدير فيّاض، بهره‌اي برگيريم و اگر در كنار دريا نشسته‌ايم، ـ درياي معارف اهل‌بيت عصمت ـ لب‌تشنه نمانيم. و اگرنه به حد كمال مطلوب، ولي به اندازة وسع و گنجايش خويش، رفع عطش كنيم.

آب دريا را اگر نتوان كشيد * هم به قدر تشنگي بايد چشيد

تشنه‌ايم و جويا... خدا بر تشنگي ما بيفزايد تا جوياتر شويم.

آب كم جو، تشنگي آور به‌دست * تا بجوشد آبت از بالا و پست

* * *

آنچه مي‌خوانيد، مباحثي است كه بخش‌هايي از آن سال‌ها پيش در مجلة «پيام انقلاب» چاپ شده است. بخشي از اين مباحث هم به صورت دو اثر به نام‌هاي «زيارت» و «كربلا كعبة دل‌ها» چاپ شده است. با ويرايش جديد و كاستن‌ها و افزودن‌هايي چند، به اضافة چند بحث جديد، مجموعة حاضر تقديم شما مي‌گردد، باشد كه مورد استفاده قرار گيرد.

قم ـ جواد محدّثي

خرداد 1386



| شناسه مطلب: 76760