بخش 3

عرفات وقوف در مشعرالحرام قوف به منا رمی جمرات قربانی حلق رأس حج و امامت و رهبری مدینه طیبه مشاهد مشرفه در مدینه طیبه زیارت رسول خدا نماز در مسجدالنبی (صلّی الله علیه وآله) زیارت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ ثواب عهده دار امور زائر در نبود زائر


صفحه 101


بالاتر است. (1)

با توجه به اين اوصاف، بر زائر بيت لازم است; اوّلا تمام نمازهاي واجب خود را در حرم اقامه كند، و آن نمازها را ـ چنانكه سفارش بزرگان دين است ـ با جماعت بخواند كه روي گرداندن از جماعت آنهم در كشوري كه انسان را مورد تهمت قرار مي دهند، و بوقت اقامه نماز با فيلم برداري، رفت و آمدها را كنترل مي كنند، از شأن مؤمن دور، و باعث وهن شيعه و بدبيني ديگر مسلمانان به فرقه ناجي و علت رنجش حضرت ولي عصر ـ عليه السلام ـ است.

چه مكاني براي نماز بالاتر از مسجدالحرام و چه حريمي از حضرت محبوب برتر و چه جماعتي از نظر جمعيّت، به كثرتِ جمعيت مسجدالحرام بوقت نمازهاي واجب است؟

ما در آنجا مأمور به اقتداي به نماز هستيم، اين مأموريتي است كه امامان بزرگوار، بعهده ما گذاشته و ثواب عظيمي براي آن ذكر كرده اند.

علاوه بر نمازهاي واجب و اداي مناسك لازم سعي كنيد تا مي توانيد در آن مكان شريف نماز قضا و نمازهاي نافله و مستحبي بخوانيد و مدّت كوتاهي كه خداوند مهربان در اين سفر بعهده شما گذاشته ضايع نكنيد.

از نماز شب در آن حرم مبارك غفلت نورزيد و لحظه اي دست از مناجات و راز و نياز با حضرت بي نياز بر نداريد.

به ارزش نماز در مسجدالحرام كه در روايت زير بازگو شده دقت فرماييد:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل، ج3، ص27


صفحه 102


عن معاوية بن عمار قال: قال أبو عبد الله لابن أبي يعفور: أكثر الصلاة في مسجد رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ فان رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ قال: صلاة في مسجدي هذا، كألف صلاة في مسجد غيره الاّ المسجد الحرام، فان صلاة في مسجدالحرام تعدل ألف صلاة في مسجدي. (1)

معاوية بن عمار گويد: حضرت صادق ـ عليه السلام ـ به اين ابي يعفور فرمود: در مسجد رسول خدا زياد نماز بخوان، كه پيامبر خدا فرمود: نماز در اين مسجد برابر هزار نماز است مگر مسجدالحرام كه نماز در مسجدالحرام برابر هزار نماز در مسجد من است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كامل الزيارات، ص21


صفحه 103


حديـث 28

 

عرفات

چون عمره تمتّع با تمام شرايط ظاهري و معنويش به پايان رسد، زائر خانه آماده رفتن به عرفات مي شود.

قبل از رفتن به عرفات، مستحب است زائر غسل كند و به مسجدالحرام رفته در پيشگاه محبوب، نزديك مقام ابراهيم به احرام حج تمتع محرم شود و براي وقوف به عرفات، از ابتداي ظهر نهم تا غروب آفتاب آماده شود.

عرفات گر چه از نظر ظاهر، بياباني بيش نيست ولي باطن آن مضيف خانه حضرت محبوب و جاي مهمانان خاص حضرت حق است.

وادي عرفات محفل راز، محلّ اظهار نياز، جايگاه درمان دردهاي باطن، مركز دعا، عرصه گاه حال و مناجات، ميدان طلب رحمت و مغفرت از جناب دوست و موضع گذاشتن پيشاني ذلت به درگاه مالك الملوك است.

ناله دردمندان در آن صحرا مورد قبول و آه و فغان مستمندان در آن


صفحه 104


وادي در معرض توجه خداوند مهربان است.

در آنجا بايد زمينه لقاي دوست را فراهم آورد و از گلستان رحمت حضرتش گل وصال چيد.

آنجا بايد با ديدن كثرت كفن پوشان، ياد قيامت كرد و بوقت كوچ بهنگام غروب، آن لحظه را بايد در نظر آورد كه خيمه حيات را با همه وسائل و عناصرش خوابانده و انسان را به طرف برزخ با يك لا كفن كوچ مي دهند!

براي آنان كه هزاران فرسخ راه را طي كرده و دل از اهل و عيال و مال و منال برداشته و به آن صحرا آمده اند و تكيه گاهي جز حق ندارند و با دوست به راز و نياز برخاسته و از حضرتش ـ با كمك دعاي عرفه حضرت سيد الشهدا و راز و نياز ـ طلب عنايت و رحمت و مغفرت مي كنند، ثواب عظيمي قرار داده شده كه روايت زير گوشه اي از آن را بازگو مي كند:

حضرت مجتبي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: شخصي خارج از مذهب اسلام به محضر رسول حق ـ صلي الله عليه و آله ـ آمد و از آن حضرت مسائلي پرسيد; از جمله عرضه داشت مرا آگاه كن براي چه خاطر خداوند امر به وقوف به عرفات بوقت عصر فرموده؟ حضرت فرمود: عصر ساعتي است كه آدم پروردگارش را عصيان كرد، بر اُمتم واجب فرمود در عرفات وقوف كنند و در محبوبترين مكانها در نزدش به تضرّع و دعا برخيزند.

آن ساعتي كه مردم از آنجا كوچ مي كنند ساعتي است كه آدم كلمات را از حق دريافت نمود و آراسته به مقام توبه شد و توبه او از جانب توّاب رحيم پذيرفته شد.



صفحه 105


سپس پيامبر فرمود: قسم به آن كه مرا به حق مبعوث به رسالت فرمود و بشير و نذير قرار داد، خداوند را در عالم ملكوت بابي است كه به آن گفته مي شود: باب رحمت، باب توبه، باب حاجات، باب تفضل، باب احسان، باب جود، باب كرم و باب عفو. احدي در عرفات نمي آيد مگر اين كه از جانب خداوند بوقت وقوف، مستحق همه اين واقعيات مي شود.

براي حضرت حق صد هزار فرشته است، با هر فرشته اي صد و بيست هزار فرشته است و براي خداوند رحمتي است كه براي اهل عرفات به عرفات نشينان نازل مي شود، چون از عرفات كوچ كنند خداوند فرشتگان خود را شاهد مي گيرد به اين كه اهل عرفات از آتش جهنم آزادند، و حضرت حق بهشت را بر آنان واجب فرمود، و يك منادي ندا مي دهد: برويد در حالي كه آمرزيده شديد، مرا خوشنود كرديد و من از شما خوشنودم!

شخص خارج از مذهب اسلام عرضه داشت: اي محمد، صادقانه سخن گفتي.


صفحه 106


حديـث 29

وقوف در مشعرالحرام

بوقت غروب آفتابِ روز نهم، زائر بيت ـ به حكم حضرت حق در قرآن مجيد ـ بايد به طرف مشعر كوچ كند و شب دهم را، كه مصادف با شب عيد است، در مشعر بماند تا وقوف واجب مشعر را در وقتي كه معين شده درك كند.

قرآن مجيد مشعر را جايگاه ذكر و ياد حضرت حق مي داند و به ذكر و ياد حق امر فرموده است.

آري بايد به خالق مهربان، بخصوص در آن شب، توجه كرد و متذكر به ذكر قلبي و لساني شد.

آن وجود مقدسي كه انسان را به انواع نعمت هاي ظاهري و باطني آراست و به او لياقت انجام مناسك حج را عنايت فرمود.

آن وجود مباركي كه توفيق تصفيه مال و تزكيه اخلاق و پاكي عمل به انسان مرحمت فرمود و زمينه آمدن به حج را پس از تحقق آن واقعيات براي زائر فراهم آورد.

آن مهرباني كه چراغ هدايت در قلب برافروخت، و پيوند دل را با


صفحه 107


توحيد و رسالت و عدل و امامت و قيامت كبري محكم نمود.

آن منبع لطف و رحمت كه عرصه آشنايي با قرآن و اهل بيت را براي زائر تحقق داد و بدينوسيله تمام درهاي رحمت را به روي آدمي گشود.

زائر بايد بوقت وقوف به مشعر، دل از مظاهر بردارد و گوشه اي خلوت براي خود بگزيند و در آن فرصت كوتاه از ذكر و عبادت و راز و نياز غافل نماند، مبادا كه با طلوع آفتاب جز حسرت و ندامت براي او نماند.

زائر با قرار گرفتن در مشعر و توجه به حضرت محبوب، و ياد و ذكر خدا، مستوجب اجري بزرگ مي شود كه روايت زير به آن اشاره كرده:

عن سليمان بن مهران قال: قلت للصادق ـ عليه السلام ـ : كيف صار وطي المشعر عليه واجباً؟ قال: ليستوجب بذلك بحبوحة الجنة. (1)

سليمان بن مهران گويد: به حضرت صادق ـ عليه السلام ـ گفتم: چه شده كه فرود آمدن به مشعر بر مكلف واجب گشت؟ فرمود: به آن سبب كه مستوجب قرار گرفتن در وسط بهشت شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار، ج96، ص267


صفحه 108


حديـث 30

وقوف به منا

انسان جامع همه استعدادهاست. قواي روحاني و ملكوتي، در حدي كه انسان را به عالي ترين مدارج كمال برساند، در انسان قرار داده شده، ظرف رسيدن به كمالات و حقايق همين دنيايي است كه انسان در آن زندگي مي كند و زندگي دنيا همراه با تبعاتي همانند جسم، غريزه، شهوت، خوردن و آشاميدن و پوشيدن و كسب و كار و تجارت و كوشش است.

رابطه انسان با اين امور نبايد بي حد و مرز باشد، اگر راه شكم و شهوت بدون مرز و حد باشد، انسان بتدريج محكوم اين دو برنامه شده و از وجود او موجودي تبهكار و آلوده و ستمگر ساخته خواهد شد.

راه جلوگيري از بي حد و مرز شدن شكم و شهوت فقط و فقط عبادت است، آنهم عبادتي كه وحي آن را نظام داده است.

بندگان واقعي حق، چراغ زندگي و گل گلستان حيات و گوهر گرانبهاي صدف آفرينشند.


صفحه 109


بينايان راه فرموده اند: بدان كه مقصود اصلي از آفرينش انسان معرفت حق و رسيدن به عشق او و مأنوس شدن با حضرت اوست.

رسيدن به اين مقام، موقوف بر صفاي نفس و تجرّد آن از هوا و هوس است. هر اندازه كه صفاي نفس بيشتر و وارستگي آن شديدتر باشد، انس و علاقه آن نسبت به خداوند متعال افزونتر خواهد بود.

بديهي است كه صفاي نفس و تجرد آن، منوط است به پيراستگي از شهوات نفساني و اجتناب از لذتهاي حرام و آرزوهاي پست حيواني و عدم تعلّق قلب به مال و منال دنيوي; زيرا همه اينها ـ در صورتي كه خارج از حدود شرع باشد ـ موانعي هستند كه انسان را از معارف الهي و نفخات قدسي باز مي دارند، و هيچ چيز روح انساني را از نزديك شدن به عالم قدس كه از آن نزول يافته، مانع نمي شود مگر آنچه كه بنام مشتهيات نفساني ناميده شده، از قبيل غرائز حيواني و ناستوده هاي اخلاقي و كردارهاي شيطاني. و هم چنانكه ظرف تا هنگامي كه از آب پر مي باشد ورود هوا به داخل آن امكان ندارد، نفوس انساني نيز تا خالي و وارسته از صفات و ملكات نكوهيده نباشد نور الهي چنانكه شايسته است قلوب آنان را روشن نخواهد نمود.

نفوس به هر نسبت كه از اين پليديها پاك شوند، انوار دانش بر دل آنها اشراق بيشتري يافته و بخشش هاي يزداني بر آنها روي آور مي شود. به عكس نفوسي كه به غير خدا اشتغال دارند، معرفت و شناسايي پروردگار و حلاوت و دوستي و انس با او در دل آنها جاي نخواهد گرفت و بهر اندازه كه تجرّد نفس كمال يابد، ايمان و يقين بيشتر مي شود و صفات عالي و فضائل كم نظير و رفعت كه نفس انساني


صفحه 110


در آن مرحله از صفا و تجرد خواهان است، از عالم كمال الهي بر او فرود مي آيد.

بدين جهت عباداتي كه به منزله نردبان ترقّي و راه وصول به اين كمال مي باشد، تشريع شده است.

چه، پاره اي از آنها انفاق مال و بخشيدن آن است كه باعث انقطاع انسان از آزمندي به دنياست; مانند زكات و خمس و صدقات و اين انقطاع همان علّت غائي تشريع انفاق است كه به اصطلاح دانشمندان به غرض از تشريع ناميده مي شود، اگر چه بهره بردن پاره اي از مردم بر آن مترتب است.

بعضي از آنها خودداري و اجتناب از شهوات و لذّات است; مانند روزه و پاره اي از آنها به منظور پرداختن دل به ياد خداوند متعال و توجه آن به سوي او توأم با حركات خاص گوناگون جسمي است; مانند نماز. آثار كامل و شايسته اي كه در نفس از مداومت و پيوستگي بر آن اعمال حاصل مي شود ثابت و استوار خواهد بود. چه، همانا ميان نفس و بدن ارتباطي است و فعل و انفعالات آنها در يكديگر مؤثر واقع مي شود.

مقصود از وضع و تشريع عبادات اين است كه انسان به آن وسيله، مدارج كمال را قدم بقدم پيموده و به صفات ملكوتي آراسته شود، آنچه مسلم است اين است كه صورت ظاهري هر عبادتي نقش و اثر مطلوبي در روح ايجاد كرده به موازات عبادات عضوي و اعمال جوارحي آثار بسيار نيكويي در تنوير و اصلاحات نفسي از خود بجاي مي گذارد. چنانكه حساً درك مي كنيم كه طهارت ظاهري در پاكي و روشني نفس


صفحه 111


تأثير دارد; مثلا هنگامي كه به وضو مي پردازيم و بوسيله اين عمل به طهارت ظاهري آراسته شديم، در خاتمه اين عمل عبادي يك نوع حالت صفا و انبساط در روان خود احساس مي كنيم كه اين حالت قبل از وضو در ما نبود و علت آن همانطور كه اشاره شد راز بستگي ميان روان و تن است.

حج اين عمل عظيم الهي و عبادي، آنچه را كه ساير عبادات در بر دارد شامل است، بعلاوه رياضت هاي خاصي را نيز دارا مي باشد كه عبارتست از ترك وطن، رنج دادن به تن، گذشتن از مال، گسيختگي از آرزوها، تحمل مشقتها، تجديد پيمان، حاضر شدن در مشاعر و آگاهي بر شعائر.

و اين همه، در سرزمين منا و اعمال مربوط به آن تجلي دارد، گر چه نفوس به حكمت و رموز بعضي از اعمال منا آشنايي ندارند، ولي بايد به قصد انجام امر الهي انجام دهند كه احكامي را كه عقل انسان از درك حقيقت آن عاجز و به كنه معنا و اثراتي كه بر آن مترتب است راه نمي يابد و طبيعت آدمي به آن انس ندارد; مانند انداختن هفت سنگ ريز به ستوني معين. پذيرفتن آن نيست مگر به جهت صدور فرمان و قصد امتثال از جهت اين كه فرمان و دستور است و اطاعت از آن واجب.

انجام اين قبيل عبادات كه در تزكيه نفوس و برگرداندن آنها از مقتضيات طبع و بدي و ستم و مايل گشتن نفوس به خداوند متعال و آراسته شدن به اخلاق حضرتش تأثير كامل دارد، شايسته است برترين انواع عبادت باشد.


صفحه 112


ندانستن حكمت و مصلحت خصوصيات خواسته شده در برخي از عبادات، از حيث كميت و كيفيت، براي بعضي از مردم باعث تعجب و حيرت گشته و علت آن همانا ندانستن حقايق رازهاي تعبدات و انوار مكنونه در مجاهدات است.

هر عملي كه بايد بقصد قربت انجام گيرد، هر اندازه كه دور از تصرفات عقلي باشد، خصوصاً اگر انسي به آن عمل نباشد و كلفت و مشقتي نيز در بر داشته باشد; مانند رمي جمرات و سر تراشيدن در سرزمين منا و طول اقامت در آن محل. حصول مقام بندگي و تعبد به آن عالي تر و ارزنده تر است و به انجام اينگونه عبادات است كه جان آدمي در برابر حضرت جانان قرار مي گيرد و در دو جهان به راهي كه پايدار است رهنمون مي شود.

چه عالي و شيرين است كه انسان در برابر صدور تمام فرامين مولا كه سرچشمه در علم و عدل و حكمت او دارد، تسليم باشد و در باطن خود نسبت به آن فرامين چون و چرايي نداشته باشد كه چون و چرا كار متكبّران و دوري از اجراي قوانين حق، راه مفسدان است.

در هر صورت وقوف به منا و انجام برنامه هاي حق در آن سرزمين، همراه با مشقت عظيمي كه دارد، باعث آنچنان اجر و ثوابي است كه بر اساس معارف الهي گويا پس از اتمام كار و انجام اعمال وضع انسان همانند وقتي است كه پاك و پاكيزه و بدون گناه از مادر متولد شده است!

روايت زير به اين معنا توجه مي دهد:

عن الرضا ـ عليه السلام ـ قال: قال ابو عبد الله ـ عليه السلام ـ : اذا


صفحه 113


افاض الرّجل عن مني وضع ملك يده بين كتفيه ثم قال له: استأنف. (1)

حضرت رضا ـ عليه السلام ـ فرمود: حضرت صادق فرمودند: چون زائر از پس اتمام برنامه هاي منا كوچ كند، ملكي دستش را بين دو شانه او گذارد و به او گويد زندگي را از سر بگير!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار، ج96، ص273


صفحه 114


حديـث 31

 

رمي جمرات

پرتاب هفت سنگ ريز به طرف سه جمره، به مدت سه روز در منا، هدايت به اين معناست كه در آن وادي الهي براي هميشه تمام شياطين دروني و بروني و طاغوتهاي فاسد و مفسد را از عرصه گاه حيات خود و ديگران دور كن.

شناخت شيطان و جنود او در ميدان حيات، و افسونگري هاي او و وسوسه هايش كار دشواري نيست. توجه به آيات قرآن مجيد و دقت در روايات، راه شناخت اين موجود خطرناك و لشگريان اوست كه بصورت هاي گوناگون در مسير اغواي انسان قرار دارند.

شيطان گاهي همان انسان فاسد و مفسد و لامذهبي است كه براي ارضاي شهوات و خواسته هاي خود به دنبال انسانهاست كه برنامه هاي خود را با شگردهاي گوناگوني كه دارد و با وسايلي كه از قبيل عناصر مادي در اختيار اوست تحميل كند، تا انسانها از طرفي از خدا جدا شوند و از جانب ديگر حمّال خواسته هاي او باشند و گاهي بصورت يك موجود نامرئي است كه قدرت وسوسه كردن انسان را دارد و از اين


صفحه 115


راه آدمي را دچار شقاوت و هلاكت مي نمايد.

قرآن مجيد با بيان برنامه ها و خواسته هاي شياطين انسي و جنّي، اين موجودات موذي و فاسد و مفسد را به انسان شناسانده و آنها را دشمن آشكار انسان معرفي مي نمايد. قرآن مي فرمايد:

بدنبال گام هاي شيطان حركت نكنيد كه او نسبت به شما دشمن آشكاري است، او شما را به بدي و فحشا فرمان مي دهد و اين كه نسبت به خداوند آنچه را علم نداريد بگوييد. (1)

او موجود خطرناكي است كه بهنگام انفاق و صدقه و مال دادن در راه خدا شما را از فقر و تهيدستي مي ترساند و به كار ناشايست فرمان مي دهد. (2)

بوقت مبارزه در راه خدا و جهاد في سبيل الله و ايستادن در برابر دشمن، مريدان و دوستان خود را به وحشت مي اندازد تا در مسير حق قدمي برندارند، اگر اهل ايمان هستيد از آنان نترسيد، كوشش شما بر اين باشد كه خداترس باشيد. (3)

شيطان قصد و اراده اش اين است كه مردم را به گمراهي دراندازد، آنهم گمراهي بعيد ;(4) به اين معنا كه فاصله انسان را از خداوند آنچنان زياد كند كه براي او اميد آشتي نماند.

هر كس شيطان را بجاي خدا دوست و كارساز خود گيرد، براستي زياني آشكار كرده است. (5)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بقره: 196

2 ـ بقره: 268

3 ـ آل عمران: 175

4 ـ نساء: 60

5 ـ نساء: 119


صفحه 116


كسي كه گامهاي شيطان را پيروي كند، برايش معلوم باشد كه او به تمام گناهان ظاهر و باطن امر مي كند. (1)

شيطان كارهاي باطل را براي مردم جلوه داد تا آنان را از راه حق بازداشت، در حالي كه نسبت به واقعيت بينا بودند. (2)

حضرت صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: گامهاي شيطان عبارتند از: قسم خوردن براي جدايي، عهد و پيمان در انجام معاصي، قسم خوردن به غير حق در اموري كه قسم لازم نيست. (3)

و نيز آن حضرت فرمود: ابليس به لشگريان خود مي گويد ميان مردم ايجاد حسد و تجاوز كنيد، كه اين دو گناه نزد خداوند مساوي با گناه شرك است. (4)

رسول خدا فرمود: موسي بن عمران نشسته بود كه ابليس نزد او آمد، موسي به او گفت گناهي كه سبب تسلّط تو بر فرزند آدم مي شود كدام است؟ جواب داد: خودپسندي، زياد ديدن عمل خويش، كوچك آمدن گناه در نظر او. (5)

شيطان حضرت نوح را از دو خصلت بر حذر داشت; حسد و حرص و به او گفت در سه موقعيت به اغواي انسان بسيار نزديكم: بوقت خشم، بوقت قضاوت بين دو انسان، بهنگام خلوت با زن نامحرم!(6)

از مجموع آيات و روايات استفاده مي شود كه برنامه هاي خطرناك

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نور: 21

2 ـ عنكبوت: 38

3 ـ ميزان الحكمه، ج5، ص82

4 ـ بحار، ج63، ص260

5 ـ ميزان الحكمه، ج5، ص93

6 ـ ميزان الحكمه، ج5، ص94


صفحه 117


زير از دام هاي شيطان و از فعاليت هاي او براي هلاك كردن انسان و دور نمودن او از خداوند مهربان است:

دعوت به زشتي

امر به فحشاء

گفتار ناهنجار نسبت به حق

ترساندن از تنگدستي به وقت انفاق

ترساندن از مبارزه و جهاد و قيامت عليه ستمگران

ايجاد گمراهي بعيد

ايجاد زيان و خسارت آشكار

دعوت به گناهان ظاهر و باطن

جلوه دادن به كارهاي زشت

زمينه سازي براي طلاق بي علّت

ايجاد تعهد و پيمان براي معاصي

قسم به غير حق

ايجاد حسد و تجاوز

برافروختن شعله حرص

ايجاد خشم و غضب

زمينه سازي براي خلوت با نامحرم

زائر بهنگام رمي جمرات بايد توجه عميق به حقيقت رمي كند و رمي را بخاطر رمي شيطان و برنامه هاي او از عرصه گاه حيات انجام دهد، آنچنان رمي و سنگ انداختني كه پس از اتمام آن در روز دوازدهم خود را از بند شيطان و زندان ابليس رها ببيند و آن مجسّمه لعنت را كه


صفحه 118


حتي بوقت رمي هم در كنار انسان جهت گمراه كردن حاضر است براي ابد از خود دور سازد.

اگر با چنين نيت و توجهي رمي كند، بدون شك به آن آزادي حقيقي كه از اعظم نعم الهي است خواهد رسيد.

روايت زير نشانگر اين مفهوم عرشي و ملكوتي است:

عن ابي عبد الله ـ عليه السلام ـ في رمي الجمار قال: له بكلّ حصاة يرمي بها تحط عنه كبيرة موبقة. (1)

از امام صادق ـ عليه السلام ـ است در مسأله رمي جمرات كه آن حضرت فرمود: به هر سنگ ريزه اي كه زائر به سوي جمره پرتاب مي كند، گناه بزرگِ هلاك كننده اي از دوش جانش فرو مي ريزد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار، ج96، ص273


صفحه 119


حديـث 32

قرباني

كتاب خدا در سوره مبارك حج، براي مسأله قرباني لطائف شگفت آوري بيان فرموده، به گوشه اي از آن دقائق و حقايق عنايت كنيد:

اين است احكام و مراسم و مناسك حج و هر كه شعائر خدا را ـ كه در اين مراسم تجلّي دارد ـ بزرگ شمارد، همانا اين بزرگداشت شعائر حق، از تقواي قلب است.

شما را در چهار پايان تا رسيدن زمان قرباني سودهاست، سپس وقت قرباني آنها هنگام رسيدن به بيت عتيق است.

براي هر امّتي آيين و مراسم عبادتي در قرباني كردن قرار داديم تا نام خداي يگانه را بر ذبح آنچه از چهار پايان روزيشان نموده ياد كنند، خداي شما يكتاست، سپس تسليم او شويد و فروتنان پاكدل را مژده بده; فروتنان پاكدل آنانند كه چون ياد خدا شود و دلهاشان از عظمت دوست بترسد و بر مصائبي كه به آنان رسد شكيبا باشند و نماز بپا دارند و از آنچه روزي آنان نموديم انفاق مي كنند.

قرباني را براي شما از نشانه هاي عبادت خدا قرار داديم، شما را در


صفحه 120


آن خير و ثواب است، پس نام خدا را بر آنها در حالي كه ايستاده اند ياد كنيد و چون پهلوشان بر زمين افتد و قرباني شوند از آنها بخوريد و به نيازمند بينواي خواهنده بخورانيد، اين حيوانات را اينچنين براي شما رام كرديم باشد كه سپاس حق بجاي آريد.

توجه داشته باشيد كه گوشت و خون قربانيها هرگز به خدا نمي رسد، ليكن پرهيزكاري و تقواي شما به حريم قدس او راه پيدا مي كند، بدين گونه چهارپايان را رام شما كرده، تا خداي را به پاس آن كه شما را هدايت نموده به بزرگي ياد كنيد و نيكوكاران را مژده بده.

آنچه از آيات سوره مباركه حج در باب قرباني استفاده مي شود اين است كه:

قرباني از شعائر الهي و نشانه عبادت حق است.

قرباني بخاطر ايجاد ياد خدا در قلب و بر زبان است.

قرباني براي ايجاد حالت تسليم در قلبِ عبد نسبت به مولاست.

نشانه هاي اهل تسليم 4 چيز است:

1 ـ ترس در قلب از توجه به عظمت حضرت حق.

2 ـ صبر بر مشكلات و سختي ها; بخصوص در انجام مناسك حج.

3 ـ اقامه نماز.

4 ـ پرداخت آنچه روزي شده در راه حق.

قرباني روزي حلال خدا است.

قرباني براي خوردن و خورانيدن به مستحق شرعي است.

قرباني حيواني رام است كه رام بودن آن نعمت حق بر انسان و قابل شكر و سپاس است.

گوشت و خون قرباني ارزش رسيدن به حريم قرب حق را ندارد،


صفحه 121


آنچه به آن حريم ملكوتي مي رسد تقواي قرباني كننده است كه قرباني بعنوان عبادت از نشانه هاي تقواست.

قرباني بردن به پيشگاه حق در سرزمين منا، از اخلاق محسنين است و خلاصه در مسأله قرباني، آنچه مهم است بريدن گلوي هواي نفس و شهوات و خواسته هاي نامشروع است تا ميدان تجلّي تقواي الهي در پهنه حيات و زندگي باز شود و زائر به حريم قدس دوست تا مرحله لقاء و وصال سفر كند و قرباني او در سرزمين منا بهاي آزادي وي از آتش جهنم شود، در اين زمينه به روايت بسيار مهم زير توجه كنيد:

عن أبي عبد الله ـ عليه السلام ـ قال: قال علي بن الحسين ـ عليه السلام ـ في حديث له: اذا ذبح الحاج كان فداه من النار. (1)

امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: در گفتاري از حضرت علي بن الحسين ـ عليه السلام ـ است: چون حاجي در وادي منا قرباني كند، قرباني او بهاي آزادي وي از آتش قيامت است!

حديـث

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ محاسن برقي، ص67


صفحه 122


حديـث 33

حلق رأس

آنان كه سر از بندگي حق مي پيچند، و در مسأله عبادت و اطاعت از مولا دچار كبر و خود بزرگ بيني مي شوند و روي عبادت به خاك درگاه دوست نمي گذارند، نعمت مي خورند و كفران نعمت مي كنند، دل به حق نمي دهند، و رو به جانب حضرت او نمي آورند، از زحمات انبيا و امامان و اوليا قدرداني نمي نمايند و خود را از تجلّي آيات قرآن بر قلوبشان محروم مي كنند، با حضرت محبوب صفا نمي نمايند و براي شستشو به خرابات عشق حق قدم نمي گذارند، بايد بدانند كه بتدريج دنياي باطن و عرصه گاه غيب وجودشان دچار تاريكي مي شود و اين تاريكي و چركِ باطن، هر لحظه افزوده مي گردد تا جايي كه به انكار تمام حقايق برخيزند و به بي نهايت پستي و ذلت درون برسند و از اين طريق قيامت خود را نيز به تاريكي و ظلمات دچار كنند، ظلماتي كه از پس آن حسرتي سنگين بر دل نشيند، حسرتي كه براي آن علاجي نخواهد بود.

ولي اهل معرفت و آراستگان به عرفان حق، و اهل رياضت و تسليم، و عاشقان عبادت و بندگي، در هر لحظه نور باطن بيفزايند، و بر يقين و ايمان خود نسبت به حقايق اضافه كنند و از اين طريق روشنايي و نور قيامت خود را تأمين نمايند كه در عبادت و اطاعت، و بندگي و تقوا، و خوف و خشيت، و جود و سخاوت، و كرم و حسن خلق، نور محبوب در تجلي است و اين نور بطور دائم براي انسان


صفحه 123


مي ماند و در تمام عرصات به اذن حضرت محبوب به فرياد انسان مي رسد.

از جمله اعمالي كه منبع ايجاد نور و نورانيت در دنيا و آخرت است حلق رأس در سرزمين منا است.

در اين زمينه روايت عجيبي از حضرت رضا ـ عليه السلام ـ رسيده كه متن آن اين است:

... ثُمَّ احْلِقْ شَعرك فاذا أردت أن تحلق رأسك فاستقبل القبلة و ابدأ بالناصية و أحلق من العظمين النابتين بحذاء الأذنين و قل: اللّهمّ اعطني بكلّ شَعْرة نوراً يوم القيامة، و ادفن شعرك بِمِني. (1)

... سپس موي خود را حلق كن، چون خواستي حلق رأس كني، روبروي قبله قرار بگير و از پيشاني شروع كن و از جانب دو استخوان روييده شده روبروي دو گوش حلق كن و بهنگام اين مسأله عبادي بگو: خداوندا به هر موي من نوري در قيامت عطا كن، سپس موي حلق شده را در سرزمين منا دفن كن.

ابوبصير در روايتي نقل مي كند: مويي از سر حلق نمي شود مگر اين كه خداوند مهربان بخاطر آن نوري در قيامت براي زائر قرار مي دهد و آنچه انفاق كند در پرونده اش ثبت مي شود و چون به مكه براي حج تمتع رود و اعمالش را انجام دهد و به منا برگردد، در پاكي مانند كسي مي شود كه تازه از مادر به دنيا آمده است. (2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار، ج96، ص304

2 ـ بحار، ج96، ص315


صفحه 124


حديـث 34

حج و امامت و رهبري

هدف از عبادت و بندگي، نظم و ادب و اخلاق و متانت و پاكي و طهارت ظاهر و باطن و احسان و ايثار و صدق و كرامت و آرامش و امنيت و رشد و كمال در دنيا و فوز عظيم و رضوان و جنّت و رضا و خوشنودي حق و لقا و وصال محبوب در جهان آخرت است.

عبادت و بندگي در صورتي اين ثمرات عظيم و ميوه هاي شيرين و منافع معنوي را ببار مي آورد كه مسائل مربوط به آن و آداب ظاهري و باطنيش از رهبران و امامان تعيين شده از جانب حق اخذ شود; به عبارت ديگر، از همان صراط مستقيمي كه قرآن مجيد بر آن اصرار دارد بايد سالك عبادت عبور كند تا به نتايج شيرين بندگي دست يابد و صراط مستقيم جز آيات قرآن و مفسران حقيقي آن، كه رسول خدا و دوازده امام معصومند، واقعيت ديگر نيست.

مشخّصه واقعي و امتياز حقيقي مؤمن، به قبول ولايت و پذيرش كارگرداني ائمه طاهرين و اهلبيت طيّبين نبي اكرم است.

ولايت بنا بقول عارفان عاشق و دانشمندان صادق و بينايان واقف،


صفحه 125


چنانكه طريحي در مجمع البحرين آورده، عبارت است از:

عشق ورزي به اهلبيت و متابعت از آنان در دين و قبول اوامر و نواهي آن بزرگواران در عرصه عمل و اقتداي به آنان در اخلاق و كردار.

حج ابراهيمي و به عبارت ديگر اهل بيتي، حجي است كه هدايتگر عالميان و قيام للناس و كفر ستيزي و برائت از مشركان است و حج اموي و عباسي، حج فردي و حج سكوت و حج بي معنا و در يك كلمه انجام آدابي خشك و ناقص و حركاتي خارج از چهارچوب قرآن و سنت و خلاصه، سلسله اعمالي بي روح است كه روح دشمن و روح طاغوت و طاغوتيان و روح كفار و مشركان از انجام آن شاد و خشنود است; چرا كه در حج اموي و عباسي هيچ منفعتي متوجه زائر و هيچ ضرري متوجه دشمن نيست.

حجي كه به قول حضرت صادق ـ عليه السلام ـ ناله و فريادش بسيار، ولي حاجي واقعيش فوق العاده اندك است، حج نيست.

حج، سازمان ملل اسلامي است. حج دواي درد ملّت هاي مسلمان است. حج حلال مشكلات امت است. حج وسيله اتحاد جمعيت هاي سرزمين هاي مختلف است. حج شفاي دردهاست. حج عامل شناخت جوامع مسلمان از يكديگر است. حج وسيله رأفت و رحمت و كرامت و سربلندي است ولي اين همه، در سايه رهبري و امامت صحيح قابل تحقّق است.

مناسك، بدون رهبري و ولايت تعيين شده از جانب حق، به قول حضرت باقر ـ عليه السلام ـ انجام اعمالي چند به دور مقداري سنگ


صفحه 126


است.(1)

دستي كه در انجام مناسك در دست اهل بيت پيامبر نيست، در دست رحمت خدا قرار نمي گيرد. حاجيان بزرگواري كه در حدود يك ماه در اين سفر الهي بسر مي برند، فرصت مناسبي در اختيار دارند تا توسط دانشمنداني كه با كاروانها هستند، بيش از پيش با موقف و موقعيت اهل بيت و امامان معصوم آشنا شوند و ولايت خود را كامل كنند و نسبت به آن بزرگواران تا سر حدّ ايثار جان و مال در كنار بيت حق تعهد كرده و عهد و پيمان ببندند.

در اين زمينه به روايت بسيار مهمّي كه از قلب عرشي معصوم در كتب روايي روايت شده توجه كنيد:

عن زرارة عن أبي جعفر ـ عليه السلام ـ قال: انما أمر الناس أن يأتوا هذه الأحجار فيطوفوا بها ثم يأتونا فَيُخْبِرونا بولايتهم و يعرضوا علينا نصرهم. (2)

زراره كه از معتبرترين راويان مكتب اهل بيت و مورد اعتماد و اطمينان امامان شيعه مي باشد از حضرت باقر ـ عليه السلام ـ روايت مي كند: همانا مردم دستور دارند به سوي اين سنگ ها بيايند، سپس به دور آنها طواف كنند آنگاه به پيشگاه ما آمده از ولايت خودشان نسبت به ما خبر دهند و نصرت و ياري خود را در تمام زمينه ها به ما عرضه كنند!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عيون الاخبار، ج2، ص262

2 ـ بحار، ج96، ص374


صفحه 127


حديـث 35

 

مدينه طيبه

زائر چون وارد مدينه شود، با ديدن آن شهر بايد بياد آورد: اينجا جايي است كه خداي مهربان براي پيامبرش اختيار كرد، شهري است كه نبي اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به دستور حق آن شهر را بعد از هجرت بعنوان مركز پخش اسلام ناب انتخاب فرمود، شهري است كه زمينه سعادت دنيا و آخرت مردم در آنجا فراهم آمد.

مدينه مركزي است كه پيامبر بزرگ اسلام با تحمل انواع شدائد و سختي ها، پيام الهي را به مردم ابلاغ كرد.

مدينه جايي است كه براي اعلام اسلام، از طرف دشمنان خدا نزديك به هشتاد جنگ به مسلمانان صدر اول تحميل شد، ولي آنان در سايه رهبري رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ در برابر آنهمه جنگ در طول دهسال، مقاومت كردند تا چرخ مكتب الهي به حركت آمد، جنگ هايي كه مردم دور از انصاف براي متلاشي كردن حقيقت آغاز كردند و پيامبر عزيز و مردم مؤمن در مرحله دفاع از حق، شهدا و مجروحين زيادي تقديم راه خدا نمودند.

رسول حق و يارانش در مدينه براي تأمين خير دنيا و آخرت مردم چه اندازه زحمت كشيدند و سختي ديدند؟!

مدينه جايي است كه براي اعلاي كلمه حق، پيران و جوانان


صفحه 128


و مردان و زناني در خون خود غلتيدند.

مدينه شهري است كه سالها شاهد عالي ترين خدمات صادقانه از جانب اهل بيت و يارانشان نسبت به اسلام ناب بود.

در آنجا مظهر عصمت و عفت; يعني فاطمه اطهر، با پوششي كامل و حجابي جامع، كه دستور خداوند است، به مسجد آمد و براي اقامه حق و بپا شدن عدل، داد سخن داد.

زهراي مرضيه از آن شهر به تمام زنان جهان، بخصوص زنان مسلمان، درس عفت و عصمت و پوشش و حجاب و دور بودن از دسترس نامحرمان را داد.

تو اي زائر محترم، در اين شهر بزرگ در برابر پيامبر و ائمه بقيع و حضرت زهرا و شهدا قرار داري، خود را در تمام شؤون، با آن بزرگواران بسنج و در وضع خود بيش از پيش دقت كن.

در آن شهر حرم رسول خدا و حرم امامان مظلوم و حرم فاطمه زهرا و حرم شهداي احد و قبور اولياي حق در بقيع وجود دارد، فرصت اندك خود را غنيمت بدان و تا بتواني در آن شهر به عبادت و روزه و قرائت قرآن مداومت كن، بخصوص واقعياتي كه در روايت زير است فوق العاده مورد توجه قرار ده تا به بهره عظيم و منفعت سنگين برسي.

انّ بين قبر النبي ـ صلي الله عليه و آله ـ و بين المنبر، روضة من رياض الجنة، أنه من عبد الله بين القبر و المنبر و عرف حق رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و اهل بيته ـ و تبرّأ من أعدائهم فله عند الله عزّ وجلّ روضة من رياض الجنة، و لا يكون له ذلك في غير ذلك الموضع. (1)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار، ج96، ص382


صفحه 129


ميان قبر رسول خدا و منبر، باغي از باغهاي بهشت است. كسي كه بين قبر و منبر به عبادت خدا برخيزد و حق پيامبر و اهل بيتش را بشناسد و از دشمنان آنان بيزاري قلبي و عملي جويد، در نزد خدا باغي از باغهاي بهشت از آن اوست و اين چنين نصيبي در غير اين محل براي انسان نيست.

عرفان به حق نبي اكرم و اهل بيتش به اين است كه آن حضرت را فرستاده خدا بداند و اهل بيت را امامان انتخاب شده از جانب حق براي هدايت مردم تا روز قيامت به حساب آورد و آن بزرگواران را در تمام شؤون زندگي مادي و معنوي واجب الاطاعه بداند و خود را تسليم آنان نموده به فرهنگ سعادتبخش آنان گردن نهد و اوامر آنان را عمل و از آنچه نهي كرده اند بپرهيزد.


صفحه 130


حديـث 36

 

مشاهد مشرفه در مدينه طيبه

عن جعفر بن محمد ـ عليهماالسلام ـ انّه قال: و من المشاهد في المدينة التي ينبغي ان يؤتي اليها و تشاهد و يُصلي فيها و يتعاهد، مسجد قُبا وهو المسجد الذي أُسِّسَ علي التَّقوي. و مسجد الفتح و مسجد الفضيخ و مشربة أمّ ابراهيم و قبر حمزة و قبور الشهداء. (1)

حضرت صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: از مشاهدي كه در مدينه سزاوار است به سوي آن بروند و مشاهده كنند و در آن نماز بجاي آورند و با خداي خويش عهد و پيمان بندگي ببندند مسجد قباست، مسجدي كه بر اساس تقوا بنا شده، و مسجد فتح و مسجد فضيخ و مشربه ام ابراهيم و قبر حمزه و قبور شهدا است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ دعائم الاسلام، ج1، ص296


صفحه 131


حديـث 37

 

زيارت رسول خدا

شهيد بزرگوار كه از علماي بزرگ شيعه و صاحب تأليفات ارزشمند است، در كتاب دروس براي زيارت آدابي ذكر كرده; از جمله:

1 ـ غسل و رفتن به زيارت پس از غسل با حال خضوع و خشوع و لباس پاكيزه.

2 ـ ايستادن كنار در حرم و خواندن دعا و طلب اذن از صاحب قبر با خشوع و رقّت قلب و قدم گذاردن در حرم با پاي راست و خروج از آن با پاي چپ.

3 ـ زيارت در كنار قبر يا نزديك قبر يا چسبيده به قبر يا تكيه بر ضريح و بوسيدن آن به احترام صاحب قبر.

4 ـ زيارت خواندن روبروي چهره صاحب قبر و دعا با حالت زاري و گريه و گدايي از خداوند با قسم دادن به حضرت حق به حق حضرتش و حق صاحب قبر و اين كه خداوند او را مورد شفاعت صاحب قبر قرار دهد.

5 ـ زيارت خواندن، به همان زيارتي كه از جانب معصوم در كتب


صفحه 132


معتبره روايت شده.

6 ـ دو ركعت نماز پس از اتمام زيارت.

7 ـ دعا بعد از نماز براي امور دين و دنيا و براي همگان تا به استجابت نزديك باشد.

8 ـ تلاوت قرآن مجيد در كنار قبر.

9 ـ حضور قلب در حرم مطهّر در جميع حالات تا جايي كه امكان دارد و توبه از گناه و طلب مغفرت از حضرت محبوب.

10 ـ صدقه دادن به آنان كه دست اندر كار مشاهد مشرفه اند، در صورتي كه اهل خير و صلاح و دين و مروّتند و داراي صبر و كظم غيظ اند و به حوائج زائر رسيدگي مي كنند و به غريب و گم شده توجه دارند كه لطف به آنان در حقيقت لطف به صاحب قبر است.

11 ـ تكرار زيارت.

12 ـ بعد از هر زيارتي، زائر بهتر از زيارت قبل، در اخلاق واعمال، باشد; چرا كه زيارت بايد بار سنگين مفاسد روحي و عملي را از دوش زائر بريزد و گرنه زيارت او زيارت نيست.

13 ـ تعجيل در خروج پس از زيارت، بخصوص وقت اداي نياز و احتياج.

14 ـ صدقه دادن به فقرا و مساكين و محتاجان مقيم بقعه معصوم، كه صدقه در اين موارد ثوابش چند برابر مراكز ديگر است.

15 ـ رعايت تقيه در مواردي كه تقيه از واجبات آيين اهل بيت است.

چون اين شرايط حاصل شد به قصد زيارت رسول خدا به روضه


صفحه 133


مطهره داخل شو كه زيارت رسول حق در مدينه طيبه علت كمال حج است.

عن الصادق ـ عليه السلام ـ قال: اذا حجّ أحدكم فليختم حجّه بزيارتنا لأنّ ذلك من تمام الحج. (1)

امام ششم ـ عليه السلام ـ فرمود: زماني كه يكي از شما حج بجاي آورد، حج خود را به زيارت ما در مدينه ختم كند كه زيارت ما (رسول خدا، زهراي مرضيه، و چهار امام مدفون در بقيع) از تمام بودن حج است.

و آن حضرت در باب زيارت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ از خود رسول حق روايت مي كند كه آن حضرت فرمود: هر كس مرا در زنده بودن و پس از مرگ زيارت كند، در قيامت شفيع او خواهم بود. (2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 و 2 ـ بحار، ج97، ص139


صفحه 134


حديـث 38

 

نماز در مسجدالنبي (صلّي الله عليه وآله)

قال ابو عبد الله ـ عليه السلام ـ : صلاة في مسجد النبي ـ  (صلّي الله عليه وآله)  ـ تعدل عشرة آلاف صلاة. (1)

امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: يك نماز در مسجد پيامبر برابر ده هزار نماز است.

چه نيكو است زائر فرصت اندكِ خود را در مدينه كه ممكن است تا آخر عمر چنان فرصتي نصيبش نشود، صرف نماز در مسجد رسول حق و دعا و قرآن و زيارت كند تا پس از مرگ دچار حسرت و اندوه نگردد، حسرت و اندوهي كه جاي جبران ندارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار، ج96، ص382


صفحه 135


حديـث 39

زيارت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ

عن جعفر بن محمد الصادق عن آبائه ـ عليهم السلام ـ قال: من زال قبر الطاهرة فاطمة ... ثم استغفر الله، غفر الله له و أدخله الجنة. (1)

امام صادق ـ عليه السلام ـ از پدران بزرگوارش روايت مي كند: هر كس قبر فاطمه طاهره را به زيارتي كه از ما رسيده زيارت كند، سپس از خداوند طلب مغفرت نمايد، خداوند او را مورد غفران قرار مي دهد و در قيامت وارد بهشت گرداند.

زيارت رسيده از امامان بزرگوار، در مفاتيح الجنان و كامل الزيارات و اقبال و بحار (ج97) ذكر شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار، ج97، ص199


صفحه 136


حديـث 40

 

ثواب عهده دار امور زائر در نبود زائر

قال علي بن الحسين ـ عليهماالسلام ـ : من خلف حاجّاً في أهله و ماله كان له كأجره حتي كأنّه يستلم الأحجار. (1)

حضرت سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: آن كه در وطن، در نبود زائر، عهده دار امور خانوادگي و مالي حاجي شود، اجرش مانند اجر حاجي است، و حتي مانند اين است كه خود او به زيارت رفته باشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ محاسن برقي، ص70; بحار، ج96، ص387


صفحه 137



| شناسه مطلب: 76776