بخش 8
کشتن بی ادب پایان حیات بشر نابودی سپاه ابرهه دو) فضل و رحمت برگزیده خدا آمرزش گناهان شفاعت زائر نخستین خانه گرامی ترین و محبوب ترین خانه ها آزمودن انسان ها تبرک به پرده کعبه الف) تبرک به پرده کعبه ب) آویختن به پرده کعبه مصافحه با خدا نگاه به کعبه توحید و اخلاص ناب خانه پاکان 4. ورود به کعبه
«زني مشغول طواف بود، مردي پشت سر او قرار گرفت آن مرد به گناه، دست زن را گرفت. در اين حال دست او به دست زن گره خود به گونه اي كه جدا نمي شد. آن دو را نزد حاكم بردند، فقها آمدند، صحنه را ديدند و فتوا به قطع دست دادند. در آن جا يكي از نوادگان پيامبر (صلي الله عليه وآله) حضور داشت گفت: بهتر است از حسين بن علي (عليه السلام) استمداد جوييم. شب همه نزد او حاضر شدند و از او كمك خواستند، امام (عليه السلام) رو به قبله شد، مكث طولاني نمود و از خدا خواست تا اين كه دست آنها از هم جدا شد.»
كشتن بي ادب
اگر كسي از روي تعمد و عناد كعبه را آلوده و نجس كند، اعدام خواهد شد و كسي كه مسجدالحرام را عمداً نجس كند، محكوم ضرب شديد است. ابي صباح كناني مي گويد:
از امام جعفر صادق (عليه السلام) پرسيدم: نظر شما درباره كسي كه مسجدالحرام را عمداً نجس كند چيست؟ امام (عليه السلام) فرمود: «سر او را شديداً مي زنند.» سپس پرسيد: كسي كه كعبه را عمداً نجس كند چگونه است؟ امام (عليه السلام) فرمود:«كشته مي شود.»
اين يك حكم فقهي است كه در هيچ جاي ديگري نظير ندارد، ولي نشان از واقعيتي دارد. اين واقعيت چيزي جز شكوه و عظمت و جلال الهي نيست كه در كعبه به ظهور رسيده است. خداوند نسبت به خانه اش حساس است و بي ادبي به آن را به هيچوجه تحمل نمي كند.
حكم مشابه ديگري هم وجود دارد كه در مباحث پيشين گذشت; مشرك از آنجا كه نجس است، حق نزديك شدن به خانه خدا را ندارد، طواف براي او جايز نيست، علت آن آيه برائت است. خداوند و رسول او از مشركين برائت جسته اند، لذا حق ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تهذيب الاحكام، ج5، ص470
2 . همان، ص469
3 . توبه : 1
نزديك شدن به خانه خدا را ندارند. از سوي ديگر طواف خانه خدا به صورت برهنه حرام است.
پايان حيات بشر
اين مسأله به گونه هاي مختلف بيان شده است. گاهي گفته مي شود: «دين باقي است مادام كه كعبه برپاست»; لذا بقا و پايداري دين وابسته به كعبه است، مادام كه كعبه پابرجاست دين خدا استوار است. دين به كعبه پيوند خورده است.
از سوي ديگر امام صادق (عليه السلام) فرمود:
«اگر حتي طواف كعبه براي يك سال تعطيل شود، خداوند به انسان ها مهلت نمي دهد.»
پس استقامت كعبه، هم علت برپايي دين است، هم عامل استمرار حيات بشر و اين است معناي مركزيت كعبه نسبت به دنيا و زمين. خداوند اراده فرمود كه هم نظام تشريع و هم عالم تكوين دائرمدار مركز عالم وجود، يعني كعبه باشد; آن دو باقي اند مادام كه كعبه پايدار بماند.
حضرت علي (عليه السلام) در آستانه شهادت وصيت هايي فرمود و انسان ها را به رعايت اموري سفارش كرد كه يكي از آنها ادب و خشوع دربرابر خانه خداست. امام (عليه السلام) تعطيل حج را حرام مي داند و به نكته اي تكويني اشاره مي كند:
«وَ اللَّهَ، اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا»;
«خدا را خدا را در مورد خانه پروردگارتان، تا آن هنگام كه هستيد، آن را خالي نگذاريد كه اگر خالي گذارده شود، مهلت داده نمي شويد.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير قمي، ص258 ; تفسير عياشي، ج2، ص75
2 . فروع كافي، ج2، ص271
3 . همان.
4 . نهج البلاغه، نامه 47، بند 6
نابودي سپاه ابرهه
در قرآن سوره اي به نام فيل وجود دارد كه در آن به داستان اصحاب فيل و ابابيل اشاره شده است:
«آيا نديدي پروردگارت با فيل سواران چه كرد؟! آيا نيرنگشان را در تباهي و گمراهي قرار نداد؟ و بر سر آنان پرندگاني دسته دسته فرستاد كه با سنگ هايي از سجيل آنان را زدند، پس آنان را مانند برگي خوردشده قرار دادند.»
در احاديث در اين زمينه مباحث فراواني مطرح شده است از جمله اين كه ابومريم مي گويد: از امام باقر (عليه السلام) درباره ابابيل سئوال كردم، امام (عليه السلام) فرمود:
«پرندگاني بودند با پرواز پايين كه از سمت دريا سراغشان آمدند. سرهايشان مثل سر درندگان و چنگال هايشان مانند پرندگان شكاري بود، هر پرنده سه سنگ همراه داشت: دوسنگ در چنگ ها و يكي در منقار. با آن سنگ ها آن قوم را سنگباران مي كردند، تا آن كه پيكرهايشان آبله گرفت و بر اثر آن كشته شدند. پيش از آن آبله ديده نشده بود و اين كار را از پرندگان نيز نه پيش از آن و نه پس از آن هرگز نديدند. كساني هم كه از آن حادثه جان سالم به در برده بودند، چون به حضرموت ـ نام يك وادي نزديك يمن ـ رسيدند، خداوند سيلي فرستاد و همه را غرق كرد. فرمود: از پانزده سال پيش در آن وادي هرگز آبي ديده نشده بود! فرمود: به همين خاطر كه آنان در آن جا مردند، نام آن جا حضرموت (مرگ حاضر) شد.»
دو) فضل و رحمت
كعبه مظهر رحمت خداست. جمال و كرم الهي در خانه خدا نمودار است. اين بُعد كعبه نمود و ظهور بيشتري دارد و در دين نسبت به آن بيشتر توجه شده است. كعبه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فيل : 1ـ5
2 . فروع كافي، ج8، ص84، روايت44
انسان ها را شفاعت مي كند، كعبه اولين عبادتگاه روي زمين است، خانه خدا، كريم ترين خانه هاي دنياست، خداوند بهوسيله كعبه بندگانش را به بندگي فراخواند، كعبه وسيله بخشش گنهكاران است، كسي كه به كعبه نگاه كند به بهشت خيره شده است و كعبه خيمه اي از نور الهي است كه زمين را روشن كرده است: (وَ أَشْرَقَتِ اْلأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها).
برگزيده خدا
خداوند از زمين خودش خانه خودش را براي خودش برگزيد. امام جعفر صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
«خداوند سه چيز را محترم شمرده است به گونه اي كه هيچ چيز مانند آن نيست ; يكي كتاب، ديگري عترت و سومي بيت اوست كه راضي نيست احدي به غير آن توجه كند.»
خداوند اهل انتخاب است. اگر به آيات قرآن كريم رجوع كنيم مي بينيم كه خداوند از طبيعت، چيزهايي را مثل آسمان ها، زمين و آب را برگزيده است. همچنين از گياهان و درختان اموري نظير زيتون، انجير و خرما را و از ميان حيوانات به جانوراني مثل مورچه، زنبور عسل و شتر اشاراتي دارد. اما مهم ترين گزينش خدا در باب انسان است. پرورگار عالم از ميان تمام مخلوقات و كائنات، انسان را برگزيد و همه چيز را مسخر او نمود و همه چيز را براي انسان آفريد. اين انتخاب اول خداست و از اين روست كه انسان ها لياقت پيدا كردند تا مخاطب خدا باشند: (يا ايها الناس).
خداوند ازميان انسان ها دست به انتخاب دومي زد و آنها مؤمنان هستند. مؤمنين مخاطبين خاص خدايند: (يا أيُّها الّذينَ آمَنُوا); خداوند از ميان انسان هاي مؤمن برگزيدگان ديگري هم دارد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . زمر : 69
2 . معاني الاخبار، ص118
(إِنَّ اللهَ اصْطَفي آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْراهِيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَي الْعالَمِينَ) ;
«خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را برجهانيان برتري داد.»
اما خداوند انتخاب چهارمي هم دارد: او از ميان انبياء، رسول خاتم (صلي الله عليه وآله) را براي خودش برگزيد و از اين رو او را ملقب به «مصطفي» نمود. حاصل آن كه خداي سبحان از انسان ها مصطفي را و از زمين كعبه را برگزيد.
آمرزش گناهان
يكي از اسرار عرفاني خانه خدا اين است كه كعبه جايگاه مغفرت است. خانه خدا گناهان انسان را پاك مي كند و بشر را به سرمنزل مقصود نزديك مي سازد. گناه ربط و نسبتي با شيطان دارد. شياطين رهزنان حقيقت اند، آنها لحظه به لحظه سر راه هدايت انسان كمين مي كنند و براي او موانعي فراهم مي كنند. اگر شهوت بر انسان غالب شد و گناه يا خطايي رخ داد، خداوند براي آن تمهيد فراهم نموده است; تمهيد خدا خانه خداست، چنان كه اين امر را نخستين بار به آدم (عليه السلام) نشان داد. توبه آدم در جوار خانه خدا پذيرفته شد.
وقتي حضرت آدم (عليه السلام) مرتكب خطا شد و خداوند او را به زمين فرستاد حضرت آدم (عليه السلام) به سوي خانه كعبه رفت و همان طور كه ديده بود ملائكه دورِ عرش طواف مي كنند، او نيز هفت مرتبه پيرامون خانه كعبه طواف نمود، سپس نزد مستجار توقف نمود و فرياد زد «رَبِّ اغْفِرْ لِي»، درپاسخ ندا آمد:
«يا آدَمُ قَدْ غَفَرَ اللهُ لكَ»
و حضرت آدم (عليه السلام) فرمود:
«يَا رَبِّ وَ لِذُرِّيَّتِي».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . آل عمران : 33
در پاسخ ندا آمد:
«يَا آدَمُ مَن باء بِذَنبِهِ مِن ذُرِّيَّتِكَ حَيثُ بُؤْتَ أنتَ بِذَنْبِكَ هَهُنا غَفَر اللهُ لَهُ» ;
«اي آدم! هر فردي از فرزندانت كه مانند تو در خانه كعبه با اعتراف به گناهش به سوي خدا برگردد، خداوند او را مي بخشد.»
شفاعت زائر
كعبه داراي مقام شفاعت است و بندگان خدا را شفاعت مي كند. در كتاب مستدرك از شيخ ابوالفتوح رازي حديثي است كه اساس آن به تورات برمي گردد:
«خداوند در روز قيامت هفتاد هزار ملك مبعوث مي كند كه همراه آنها زنجيرهايي از طلاست. آنها با اين زنجيرها كعبه را به عرصات قيامت مي آورند، در اين لحظه ملكي به كعبه مي گويد: اي كعبه خدا به بهشت وارد شو. كعبه پاسخ مي دهد تا حاجت من داده نشود نمي روم. مي گويند: حاجت تو چيست؟ مي گويد: شفاعت من درباره كساني كه اطراف من مدفونند قبول شود. خدا مي گويد: حاجتت روا شد. در اين هنگام مردگان از قبرهايشان مبعوث شده، در حالي كه صورت هايشان سفيد و با احرام دور كعبه مي چرخند و نداي لبيك سرمي دهند. ملك مي گويد: اي كعبة الله، به بهشت وارد شو. كعبه پاسخ مي دهد: تا حاجت من داده نشود نمي روم. مي گويند: حاجت تو چيست؟ مي گويد: پروردگارا! بندگان گنهكار تو از راه هاي دور با صورت هاي غبارآلود به سوي من مي آيند و همراه خود اهل و اولاد و خانه هاي خود را مي آورند، به دوستان و نزديكان خود وعده دعا و زيارت مي دهند، پروردگارا، شفاعت من را براي آنها قبول كن تا تحت حمايت من قرار گيرند. ملك مي گويد: درميان آنها كساني اهل گناهان كبيره اند و بر گناه اصرار ميورزند. كعبه مي گويد: من همانها را شفاعت كردم. خدا مي گويد: شفاعت تو را پذيرفتم و حاجت تو روا شد. ملك مي گويد: اي اهل كعبه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان، ص119
2 . مستدرك، ج2، ص9
برخيزيد. تمام حاجيان برمي خيزند در حالي كه صورت هايشان سفيد و گرداگرد كعبه طواف مي كنند و ندا مي دهند. لبيك. ملك مي گويد اي كعبه خدا به بهشت وارد شو. در اين حال كعبه به سمت بهشت مي رود و اين را ندا مي دهد: «لَبَّيْكَ اللهُمَّ لَبَّيْك» و اهل او به دنبالش به سوي بهشت مي روند.»
از اين حديث به دست مي آيد كه از يك سو كعبه داراي مقام شفاعت است و از سوي ديگر هركسي زائر كعبه باشد، روز قيامت در امان است، همچنين جايگاه بلند كعبه هم نزد خدا آشكار مي شود.
نخستين خانه
كعبه اولين و قديم ترين خانه روي زمين است. اين مطلب مفاد آيه اي از قرآن است:
(إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ) ;
«اول خانه اي كه براي عبادت خلق بنا شد، همان خانه ايست كه در مكه است كه در آن بركت و هدايت است براي آدميان.»
پرسشي است و آن اينكه كعبه اولين خانه است، به چه معناست؟ در اين زمينه چندين احتمال وجود دارد:
شايد اين، همان داستان دحوالارض باشد. براين اساس، كعبه اولين قطعه در زمين است كه پيش از گسترش زمين آفريده شده است، لذا كعبه به لحاظ خلقت و آفرينش در عالم هستي اولين مخلوق زميني خواهد بود.
احتمال ديگر اين كه مراد نخستين معبد روي زمين است، اولين خانه اي كه فقط براي بندگي و راز و نياز و نيايش با خدا مقرر شد، خانه خداست. خانه خدا قديمي ترين معبد خداست. حضرت علي (عليه السلام) ذيل آيه به همين نكته اشاره دارد:
«پس از كعبه هم خانه هايي بود، ولي كعبه اولين خانه اي بود كه براي پرستش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . آل عمران : 96
خداوند قرار داده شد.»
احتمال سوم اين كه كعبه به لحاظ بركت، هدايت و امنيت اولين و قديمي ترين خانه روي زمين است. از مولي الموحدين اميرمؤمنان (عليه السلام) درباره آيه پيش سئوال شد، امام (عليه السلام) فرمود:
«كعبه اولين خانه اي است كه در آن بركت، هدايت، مقام ابراهيم و امنيت قرار داده شد.»
گرامي ترين و محبوب ترين خانه ها
خانه در روي زمين فراوان است، ولي در اين ميان پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) چهار خانه را گرامي ترين و بخشنده ترين خانه هاي روي زمين برشمرده اند:
«كعبه، بيت المقدس، هر خانه اي كه در آن قرآن قرائت شود و مساجد.»
رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در حال طواف بود تا به ركن يماني رسيد، در اين حال سر خود را به سمت كعبه بلند كرد و گفت:
«سپاس خداي را كه تو را شرافت و عظمت بخشيد و مرا به پيامبري برانگيخت و علي را امام قرارداد. خدايا بهترين بندگانت را به سوي آن رهنمون باش و آن را از بندگان بدِ خويش، دوربدار.»
زراره، صحابي بزرگوار امام محمد باقر (عليه السلام) درباره كعبه حديثي نقل مي كند، امام فرمود:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تفسير ابن ابي حاتم، ج2، ص402، روايت962
2 . مستدرك، ج2، ص321، روايت3154
3 . فقيه، ج2، ص241، روايت2296
4 . فروع كافي، ج4، ص410، روايت19
5 . همان، ص239، روايت1
«خداوند هيچ خانه اي را بر روي زمين محبوب تر و گرامي تر و بخشنده تر از آن [اشاره فرمود به سوي كعبه] نيافريده است. از روزي كه آسمان ها و زمين را آفريد، در كتاب خويش ماه هاي حرام را به خاطر حرمت آن حرام ساخته است، سه ماه پياپي براي حج: شوال، ذي قعده و ذي حجه و يك ماه جدا براي عمره رجب است.»
آزمودن انسان ها
يكي از سنت هاي الهي نسبت به انسان ها اين است كه خداوند تك تك افراد بشر را مي آزمايد. به تعبير ديگر «ابتلاء» يكي از قوانين خلقت است، تا سره از ناسره آشكار شود و خوب و بد انسان ها از هم تفكيك گردند. خداوند چنين مقدر فرمود تا كعبه محلي براي آزمودن انسان ها باشد. كعبه در سرزميني است بي آب و علف، كوه هاي ناهموار، آفتاب سوزان، سرزميني لم يزرع و راه هاي پرمشقت، اينها همگي دست به دست هم داده اند تا حج را دشوار كنند و خداوند به همين دليل كعبه و حج را محل آزمايش انسان ها قرارداد. خدا خواسته است حج و رفتن به سوي كعبه (نظير زيارت سيدالشهدا در كربلا) صعب و دشوار باشد تا بندگانش را مبتلا كند و وسيله آزموني براي آنها فراهم شود.
حضرت علي (عليه السلام) فرمايشاتي در باب حج و زيارت خانه خدا دارند كه در بعضي از آنها به مسأله شدائد و مشكلات حج گزاردن و زيارت خانه خدا اشاره اي دارد:
«أَ لاَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الاَْوَّلِينَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ (صلي الله عليه وآله) إِلَي الآْخِرِينَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَار لاَ تَضُرُّ وَ لاَ تَنْفَعُ وَ لاَ تُبْصِرُ وَ لاَ تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَيْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِي جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِيَاماً ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الاَْرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْيَا مَدَراً وَ أَضْيَقِ بُطُونِ الاَْوْدِيَةِ قُطْراً بَيْنَ جِبَال خَشِنَة وَ رِمَال دَمِثَة وَ عُيُون وَشِلَة وَ قُرًي مُنْقَطِعَة لاَ يَزْكُو بِهَا خُفٌّ وَ لاَ حَافِرٌ وَ لاَ ظِلْفٌ ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ (عليه السلام) وَ وَلَدَهُ أَنْ يَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غَايَةً لِمُلْقَي
رِحَالِهِمْ تَهْوِي إِلَيْهِ ثِمَارُ الاَْفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَار سَحِيقَة وَ مَهَاوِي فِجَاج عَمِيقَة وَ جَزَائِرِ بِحَار مُنْقَطِعَة... وَ لَوْ كَانَ الاِْسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَيْهَا...»;
«مگر نمي بينيد خداوند انسان ها را از آدم تا انسان هاي آخرين اين جهان، با سنگ هايي كه نه زيان مي رسانند و نه نفع مي بخشند، نه مي بينند و نه مي شنوند آزمايش نموده، اين سنگ ها را خانه محترم خود قرار داده و آن را موجب پايداري و پابرجايي مردم گردانيده است. سپس آن را در پرسنگلاخ ترين مكان ها و بي گياه ترين نقاط زمين و كم فاصله ترين دره ها قرار داد. درميان كوه هاي خشن، رمل هاي فراوان، چشمه هاي كم آب و آبادي هاي از هم جدا و پرفاصله، كه نه شتر و نه اسب و گاو و گوسفند، هيچ كدام در آن به راحتي زندگي نمي كنند و سپس آدم و فرزندانش را فرمان داد كه به آن سو توجه كنند و آن را مركز تجمع و سرمنزل مقصود و باراندازشان گردانيد تا افراد از اعمال قلب به سرعت از ميان فلات و دشت هاي دور به آنجا روي آورند و اگر پي و بنيان خانه كعبه و سنگ هايي كه در بناي آن به كار رفته، از زمرد سبز و ياقوت سرخ و نور و روشنايي بود، شك و ترديد ديرتر در سينه هاي (ظاهربينان) رخنه مي كرد و كوشش ابليس بر قلب ها كمتر اثر مي گذاشت و وسوسه هاي پنهاني از مردم منتفي مي گشت.
اما خداوند بندگانش را با انواع شدائد مي آزمايد و با انواع مشكلات دعوت به عبادت مي كند و به اقسام گرفتاري ها مبتلا مي نمايد تا تكبر را از قلب هايشان خارج سازد و خضوع و آرامش را در آنها جايگزين نمايد. باب هاي فضل و رحمتش را به رويشان بگشايد و وسايل عفو خويش را به آساني در اختيارشان قرار دهد.»
تبرك به پرده كعبه
مي گويند اولين كسي كه بناي بيت را گذاشت و اولين كسي كه پوششي از مو بر آن ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نهج البلاغه، خ192، بند 53 و 62 ـ 65
2 . فقيه، ج2، ص235، روايت2286
پوشاند و اولين كسي كه حج گزارد آدم (عليه السلام) بود. سپس قوم تبّع و بعد از آنها ابراهيم (عليه السلام) و
پس از او سليمان بن داود (عليه السلام) به اين افتخار نائل آمدند. پوشش كعبه در طول تاريخ به دست افراد يا اقوام مختلف انجام مي شد. اين امر در ابتدا با هدف حفظ ديوارهاي
كعبه و نيز حرمت نهادن به آن صورت مي گرفت، اما با مرور ايام انگيزه سياسي هم دخالت كرد و بافتن پرده يا نصب آن روي خانه خدا به عنوان يك افتخار سياسي تلقي شد. درباره پوشش كعبه، تاريخچه و سير تحولات آن مباحث گسترده اي وجود دارد.آن چه در اين جا اهميت دارد، توجه به اسرار پرده كعبه است كه دونمونه از آن بيان شده است.
الف) تبرك به پرده كعبه
الْجُودِ وَ السَّخَاءِ» و «ذَا الآْلاءِ وَ النَّعْمَاءِ». و در قرآن هم بركت به گونه اي به خداوند نسبت داده شده است: (تَبارَكَ اللهُ رَبُّ الْعالَمِينَ); لذا اصل و اساس بركت از اوست و اگر او بخواهد زندگي انسان سرشار از هدايا و بركات خواهد شد، يعني امكاناتي اندك داراي بازدهي فراوان خواهد شد. از آن جا كه خانه خدا منسوب به صاحب بركت است، تمام اجزاء و اركان آن هم مبارك شده، باعث بركت مي شوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر.ك: تاريخ الكعبة المعظمة، ص244ـ281 ; اخبار مكه، ج1، ص244ـ265 ; تاريخ الكعبة ص175ـ181 ; كعبه و جامه آن، ص81ـ286 ; العقد الثمين، ج1، ص56ـ60 ; التاريخ القويم، ج4، ص198. همچنين مي توان به مقالات ذيل از مجله ميقات مراجعه كرد: ميقات، ش12، ص85ـ103 ; ميقات، ش26، ص114ـ125 ; ميقات، ش27، ص56ـ71 ; ميقات، ش15، ص82ـ90 ; ميقات، ش31، ص113 ; ميقات، ش32، ص103 ; ميقات، ش39، ص100 ; ميقات، ش56، ص108
2 . ر.ك: مفاتيح الجنان، دعاي جوشن كبير.
3 . اعراف : 54
از امام صادق (عليه السلام) درباره پوشش كعبه سئوال شد. امام فرمود:
«مي توان براي كودكان، قرآن ها و بالش از آن استفاده كرد و به خواست خدا بدينوسيله بركت جست.»
ب) آويختن به پرده كعبه
سيره امامان اين بوده كه هنگام طواف به پوشش كعبه آويزان مي شدند و با خدا مناجات مي كردند. راز و نياز با خدا، خلوت كردن با او و دلدادگي به او در كنار خانه او صفا دارد. اين كه بنده به كعبه بچسبد، دست ها را بلند كند و به پرده كعبه آويزان شود و تمام وجود خود را وابسته به خدا احساس كند و در اين حال حديث بندگي با خدا گويد، لذتي دارد وصف ناشدني. آويختن به حجاب خانه خدا انسان را بي حجاب مي كند، چشم انسان را باز و قلب آدمي را به مقام فناء في الله نزديك مي نمايد. ائمه اطهار (عليهم السلام) آن گاه كه به كعبه مي رسيدند، با چنگ زدن به پرده كعبه با خدا معامله زندگي مي كردند و خدا هم با آنها معامله جود و كرم مي نمود.
اصمعي مي گويد:
«شبي در حال طواف بودم، جواني ديدم خوش رو كه خود را به كعبه آويخته بود و با تضرع و ديدگاني اشك بار با خدا چنين مي گفت:
«نَامَتِ الْعُيُونُ وَ عَلَتِ النُّجُومُ وَ أَنْتَ [الْمَلِكُ] الْحَيُّ الْقَيُّومُ، غَلَّقَتِ الْمُلُوكُ أَبْوَابَهَا، وَ أَقَامَتْ عَلَيْهَا حُرَّاسَهَا وَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلسَّائِلِينَ، جِئْتُكَ لِتَنْظُرَ إِلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»;
«چشم ها به خواب رفته و ستاره ها نمايان گشته اند و تويي پادشاه زنده قيوم، شاهان درهاي درگاهشان را بسته اند و نگهبان بر آن گماشته اند در حالي كه باب رحمت تو به روي محتاجان گشوده است، به طرف تو آمده ام تا با نظر لطف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فروع كافي، ج4، ص229، روايت1
2 . المناقب، ج4، ص151
بر من بنگري، اي مهربان ترين مهربانان» و او امام زين العابدين (عليه السلام) بود.
نايب خاص ولي عصر (عليه السلام) محمد بن عثمان مي گويد:
«در آخرين ديداري كه با امام زمان (عليه السلام) داشتم، او را كنار كعبه ملاقات كردم، صاحب الامر در حالي كه به پرده كعبه دست انداخته بود اين گونه با خدا گفت:
«اللَّهُمَّ انْتَقِمْ لِي مِنْ أَعْدَائِكَ».
مصافحه با خدا
كعبه دست خدا روي زمينِ خداست و خدا با آن با بندگانش مصافحه مي كند، چنان كه بندگان او هم با كعبه دست به دست خدا مي دهند و با او مصافحه مي كنند. اين، مضمون حديثي است كه از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است: «إِنَّهُ يَمِينُ اللهِ فِي أَرْضِهِ يُصافِحُ بِهَا خَلْقَهُ». دست دادن با خدا دوگونه است; گاهي انسان به خدا دست مي دهد و گاهي خدا با بنده اي مصافحه مي كند. قصه كعبه چنان رفعت و منزلتي دارد كه وسيله اي است براي دست دادن خدا با بندگان.
پيداست كه از اين مصافحه و دست خدا، قرب و انس مراد است. ارتباط بنده با خدا ممكن است با حجاب هاي متعددي همراه باشد، اما در شرايطي از حجاب ها كاسته و قرب انسان با خدا بيشتر مي شود. كعبه انسان را به خدا نزديك مي كند و كعبه محل قرب و انس به آسمان و خداست.
هوس را سوي قربانگاه بردند هوا را در كف مسلخ سپردند
شنيدم از خدا لبيك لبيك به شادي دست رحمت را فشردند
در حديث مي خوانيم كه مستحب است انسان به ديدار حاجي برود و با او مصافحه كند، زيرا مصافحه با او مصافحه با حجرالاسود و كعبه است. سرّ اين عمل مستحبي آن ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فقيه، ج2، ص307
2 . محجة البيضاء، ص154، حديث 4
3 . به نقل از: ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص74
است كه حاجي با كعبه ـ كه دست خداست ـ مصافحه كرده و مصافحه با او مصافحه با خداست. داستان مصافحه با كعبه و خداي كعبه، اشاره به انس و دلدادگي با او دارد. خدا به بنده اش نزديك است و بنده اش را به جوار خود فرا مي خواند:
(وَإِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي) ;
«چون بندگان من درباره من از تو پرسند من نزديكم و به نداي كسي كه مرا بخواند پاسخ مي دهم پس به نداي من پاسخ دهند.»
انس و قرب با او براي انسان آسايش و سرور مي آورد، بي قراري، نشاط، اميد و معرفت در پي انس و قرب با حق پديد مي آيد. انس، آرامشي از انسان مي ستاند و آرامش واقعي به جاي آن مي نشاند. خواجه عبدالله انصاري مقام انس با حق را چنين به وصف مي كشد:
«انس آسايش است و آرام به نزديك دوست، و آن سه تن راست: مريد [صادق ]را كه اميد شنود و عارف را كه نشان ياود، محبّ را كه فرا مُراد نگرد. اما مريد صادق را كه اميد شنود وي را سه نشان است كه پديد آيد: حلاوت خدمت و بر همه جانوران شفقت و اخلاص دعوت. اما عارف كه نشان يابد در وي سه نشان پديد آيد: مؤانست مناجات و حلاوت فكرت و سيري از زندگاني. و اما محب كه فرا مراد نگرد در وي سه علامت پديد آيد: آزادي و شادي و بي قراري.»
نگاه به كعبه
كعبه خريدار نگاه بنده مؤمن است، خيره شدن به كعبه بندگي خداست، نگريستن به خانه خدا درهاي آسمان را به روي انسان باز مي كند، نعمت ها و رحمت هاي خدا براي ناظرين كعبه است، نگاه به كعبه نه تنها باعث جلب رحمت است، بلكه بدي ها و زشتي ها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره : 186
2 . مجموعه رسائل فارسي خواجه عبدالله انصاري، ج1، ص330
را از انسان دور مي كند.
رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمود:
«نگاه به كعبه عبادت است.»
همچنين فرمود:
«نگاه به كعبه اگر از روي حب به آن باشد، عبادت است و گناهان را از بيخ و بن برمي كَند.»
و نيز فرمود:
«درهاي آسمان در چهار محل باز مي شود و دعا در آن محل ها به استجابت مي رسد، يكي از آنها هنگام نگاه به كعبه است.»
از سوي ديگر كعبه براي ناظر جلب رحمت و نعمت مي كند. حضرت امير (عليه السلام) چنين تقسيم رحمت فرمود:
«هرگاه به سمت خانه خدا رفتيد، به آن زياد نگاه كنيد. خداوند براي كعبه صد و بيست رحمت درنظر گرفته است كه شصت رحمت براي طائفين، چهل رحمت براي نمازگزاران و بيست رحمت براي ناظران است.»
همچنين امام صادق (عليه السلام) هم فرمود:
«با هر نگاه به كعبه به انسان حسنه اي داده مي شود، گناهي از ناظر برداشته و درجه اي به او داده مي شود.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الجامع الصغير، ج2، ص681، روايت9320
2 . المحاسن، ج1، ص145، روايت200
3 . السنن الكبري، ج3، ص502، روايت6460
4 . المحاسن، ج1، ص144، روايت199
5 . همان، ص145، روايت102
امام صادق (عليه السلام) در حديثي ديگر اين درجات و رحمت ها را منوط به معرفت به ولايت معرفي مي كند:
«كسي كه با معرفت به كعبه نگاه كند و حق ما و حرمت ما را مثل حق و حرمت كعبه پاس دارد، خدا گناهان او را بخشيده، او را از دنيا و آخرت بي نياز مي كند.»
آيا مي دانيم كه اگر كسي از كعبه دور است به ياد او بيفتد يا از فراقش آهش را در سينه حبس كند، خداوند به بركت كعبه او را مي بخشد؟ خداوند به حرمت كعبه در هر روز و هر لحظه اي از روز به چنين بندگاني رحمت و معرفت خود را اهدا مي كند. اين فرموده امام صادق (عليه السلام) است.
ابراهيم (عليه السلام) هم به رؤيت ملكوت هستي نائل آمد و نظر به آن كرد. نگاه پاك اگر به محل و جايگاه پاكي دوخته شود، انسان را تا معراج بالا مي برد.
توحيد و اخلاص ناب
كعبه براساس توحيد ناب و خالص بنا شده است، جايگاه كعبه براساس وحدت بنا شده و خداوند هرگونه شركي را از آن منزه مي دارد، حتي شرك خفيّ. (وَ إِذْ بَوَّأْنا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فروع كافي، ج4، ص241، روايت6
2 . همان، ص240
3 . يوسف : 24
4 . طه : 10
5 . نجم: 18
6 . انعام : 75
لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً).گفته اند كه مراد از (لا تُشْرِكْ بي شَيْئاً)اين
است كه به خانه نگاه نكن بلكه به صاحب خانه بنگر.
از سوي ديگر اخلاص ناب و كامل در كعبه موج مي زند. ابراهيم (عليه السلام) زماني كه با اسماعيل (عليه السلام) بناي كعبه را مي نهاد و سنگ هاي آن را بالا مي بردند، نجوايي با خدا داشتند و آن اين كه اجر ما را قبولي اين عمل قرار بده. بزرگ ترين خواسته انسان مخلص و باتقوا اين است كه خداوند عمل او را بپذيرد و خداوند فقط از متقين عمل مي خرد: (إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ).
دو پيامبر خدا يعني ابراهيم و دستيارش اسماعيل(عليهما السلام) فقط براي خدا در محل كعبه، خانه خدا را تجديد بنا كردند. نيت آنها پاك و عمل آنها فقط براي خدا بود، از اين رو تنها پاداشي كه از خدا خواستند، پذيرش عملشان بود و اين مقام تسليمي است كه همه كس بدان راه ندارند.
به هرتقدير سازندگان كعبه عمل خالصانه داشتند و با اخلاص و طهارت كامل دست به اين عمل زدند. اين اخلاص و پاكي در كعبه نمايان است، زيرا كعبه تنها با مخلصين معامله مي كند و هرچه اخلاص انسان بيشتر باشد، كعبه بيشتر او را به سوي خود فرامي خواند. خانه خدا انسان تسليم و منقاد مي طلبد، بنده اي كه با صفاي دروني و توحيد باطني نزديك تر باشد به خانه خدا و خدا نزديك تر است.
نكته ظريف آيه اين كه ابراهيم (عليه السلام) آن گاه كه از خدا درخواستِ قبول كرد، هيچ اشاره اي به عمل خود ندارد، يعني نفرمود خدايا اين عمل را از ما بپذير. اين امر، نشان دهنده كمال عبوديت و كوچك شمردن عمل در برابر خداست. خداوند سميع است و فرياد ناشنيده درون را مي شنود و نيز او عليم است و به اسرار درون انسان ها آگاه است، پس نيازي براي اشاره به عمل نيست. ابراهيم (عليه السلام) هم در اوج بندگي و بدون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حج : 26
2 . كشف الاسرار، ج6، ص370
3 . مائده : 27
كوچك ترين اشاره اي به عمل به اقتضاي تسليم و انقياد درخواست پذيرش نمود و خداوند عظيم عمل كوچك او را پذيرفت.
خانه پاكان
خداوند به ابراهيم (عليه السلام) دستور داد خانه اش را براي سه دسته از مؤمنان پاك گرداند; يكي آنان كه گرداگرد خانه خدا مي چرخند، ديگري آنان كه اهل قيام اند و سوم كساني كه اهل ركوع و سجودند: (وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ). و در موردي ديگر خليل و ذبيح را مخاطب قرار داد تا خانه اش را براي طواف گزاران و مقيمان و اهل ركوع و سجده پاك كنند: (وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ) .
است يا فقط به معناي پاك كردن خانه خدا از پليدي ها و آلودگي هاي معنوي است. سياق آيه حكايت از احتمال دوم دارد. بدين معنا كه زيارت خانه خدا با نجاسات دروني مثل شرك و صفات رذيله و بندگي غيرخدا سازگار نيست. زائر بايد قلب خود را پاك كند، عبادت خود را خالص گرداند و تمام لحظات خود را چه در طواف، چه در قيام و چه در نماز مخصوص خدا قرار دهد.
كعبه خانه اي است كه براساس توحيد و اخلاص بنا شد، شرك در آن راه نداشت و خداوند اين عمل را از ابراهيم خليل (عليه السلام) و فرزندش پذيرفت. چنين بيتي طبعاً پاك و براي پاكان و نيكان است. از سوي ديگر كعبه دست خداست كه خدا با آن با بندگان مصافحه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الميزان، ج1، ص282
2 . حج : 26
3 . بقره : 125
4 . الميزان، ج14، ص368.
5 . همان.
مي كند، دست خدا پاك است و تنها دست پاكان را مي فشارد; لذا دست هاي مشرك دست خدا را لمس نخواهند كرد. اگر زائر بخواهد به ديدار حق برود و خانه خدا را زيارت كند، بايد نخست زشتي ها و پلشتي ها و رذائل را از درون خود بزدايد و با صفاي باطن خدا را ملاقات كند.
خداوند اهل بيت (عليهم السلام) را پاك كرد، به گونه اي كه در وجود نوراني آنان هيچ آلودگي وجود نداشت، آنها نور محض، پاك مطلق و بنده خالص خدايند: (إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً); و از اين جا به دست مي آيد كه شرط ديدار واقعي خانه خدا تمسك به مقام ولايت است. زيارت خانه خدا بدون ولايت به نتيجه نمي رسد، از سوي ديگر پاكان محبوب خدا هستند و خدا آنها را دوست دارد: (وَ اللهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ); يا (إِنَّ اللهَ يُحِبُّ التَّوّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ).
اسرار كعبه منحصر به مباحث پيش نيست، در احاديث ظرايف و اشاره هاي فراواني در باب كعبه بيان شده كه هريك حكمت و معرفتي را نسبت به شرافت و عظمت اين مكان مقدس بيان مي كند. امام صادق (عليه السلام) فرمود:
«اين خانه اي است كه خداوند به سبب آن بندگانش را به عبادت فراخوانده است، تا طاعت آنان را درآمدن به سوي آن بيازمايد. پس آنان را به گراميداشت و زيارت آن برانگيخته و آن را جايگاه پيامبران و قبله نمازگزاران ساخته است، پس كعبه شعبه اي از رضاي او و راهي به سوي آمرزش الهي است كه بر راستاي كمال نهاده شده و مجمع عظمت و شكوه است. خداوند آن را دو هزار سال پيش از دحوالارض آفريد. پس خدايي كه پديد آورنده روح ها و صورت هاست، شايسته ترين كسي است كه در امر و نهي اطاعت مي شود.»
امام باقر (عليه السلام) هم كعبه را يكپارچه نور مي بيند و در اين باره مي فرمايد:
«خداوند از زمين مكه و از مكه كعبه را برگزيد. كعبه خيمه اي است سرشار از درّ و ياقوت كه در آن چهار ستون قرار دارد و ميان آنها گوهرهاي سفيد رنگ نوراني وجود دارد. در اين خيمه انوار فراواني همانند قنديل به چشم مي خورد كه يك سوي آن در زمين و سوي ديگرش تا عرش الهي مي رود. اين انوار تا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . احزاب : 33
2 . توبه : 108
3 . بقره : 222
گاهي انسان به خدا عشق ميورزد و دوست دار او مي شود و گاهي خدا به انساني دل مي بندد و او را محبوب خود قرار مي دهد، پاكان و نيكان كساني هستند كه معشوق و محبوب خدا گشته، خدا آنها را از ميان بشر برگزيده است. به هرتقدير كعبه درس پاكي و طهارت مي دهد و پيامي جز رهايي از آلودگي ها و زشتي ها ندارد.
با نگاه عرفاني، كعبه مقام قلب انسان است، لذا خطاب به طهارت بدين معناست كه انسان قلب خود را از هرآن چه غيرخداست بزدايد، گويا خدا گفته است:
«دل خويش را يك بارگي با ذكر من پرداز، هيچ بيگانه و غيري را بدو راه مده كه دل پيرايه شراب مهر و محبت ماست. «القُلُوب أواني الله في الأرض فأحبّ الأواني إلي الله أصفاها و أرقها و أصلبها»;هر دلي كه از مكونات صافي تر و بر مؤمنان رحيم تر، آن دل به حضرت عزت عزيزتر و محبوب تر، دل سلطان نهاد توست زينهار تا او را عزيزداري و روي وي از كدورت هوي و شهوت نگاه داري و به ظلمت و شهوت دنيا آلوده نگرداني. به داود (عليه السلام) وحي آمد كه: «يا داود طهّر لي بيتاً أسكنه» ; اي داود خانه پاك گردان تا خداوند خانه به خانه فرود
آيد، گفت: بارخدايا «و أيّ بيت سعك؟» آن كدام خانه است كه عظمت و جلال تو را شايد؟ گفت آن دل بنده مؤمن است، گفت بارخدايا چگونه پاك گردانم؟ گفت: آتش عشق درو زن تا هرچه نسب ما ندارد سوخته گردد و آن كه به جاروب حسرت بروب تا اگر بقيّتي مانده بود پاك بروبد، اي داود از آن پس اگر سرگشته بيني در راه طلب ما آنجاش نشان ده كه خرگاه قدس ما آن جاست أنا عند القلوب المحمومة».
1 . كشف الاسرار، ج6، صص370 ـ 371
2 . فروع كافي، ج4، ص197، روايت1
اطراف حرم مي روند و تمامي حرم در نور خدا غرق است.»
از سوي ديگر به هنگام رودررو شدن با كعبه دعاهايي وارد شده است كه در آنها خضوع، خشوع، عشق، راز و نياز و مناجات با خدا موج مي زند. بنده اي كوچك به درگاه خدا آمده، مسكيني به طواف خانه خدا آمده است و از حال بد خود به درگاه او شكوه مي كند. انسان با خضوع و خشوع براي مغفرت و جلب رحمت الهي به ديدار خانه او آمده است. بنده گنهكار با اشك و آه خدا را به نامهايش سوگند مي دهد تا از گناهانش درگذرد و در محشر او را تنها نگذارد.
امام زين العابدين (عليه السلام) در حجر اسماعيل (عليه السلام) بعد از نماز چنين دعا مي كند:
«عُبَيْدُكَ بِبَابِكَ، أَسِيرُكَ بِفِنَائِكَ [مِسْكِينُكَ بِفِنَائِكَ] سَائِلُكَ بِفِنَائِكَ يَشْكُو إِلَيْكَ مَا لاَ يَخْفَي عَلَيْكَ وَ فِي خَبَر لاَ تَرُدَّنِي عَنْ بَابِكَ»;
«بنده ناچيز تو به درگاهت روي آورده، برده تو فداي تو، مسكين تو فداي تو، فقير درگاه تو فداي تو، بنده ات شكايت دارد از آن چه برتو پوشيده نيست.»
زائري مي گفت: سحرگاهي در حال طواف بودم، فردي را ديدم كه با تمامي رمق و توان خود در حالي كه اشك بر ديده داشت، به خدا چنين مي گفت:
«وَ عِزَّتِكَ وَ جَلالِكَ مَا أَرَدْتُ بِمَعْصِيَتِي مُخَالَفَتَكَ وَ مَا عَصَيْتُكَ إِذْ عَصَيْتُكَ وَ أَنَا بِكَ جَاهِلٌ وَ لا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَ لا لِنَظَرِكَ مُسْتَخِفٌّ وَ لَكِنْ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَ أَعَانَتْنِي عَلَي ذَلِكَ شِقْوَتِي وَ غَرَّنِي سِتْرُكَ الْمُرخَي عَلَيَّ فَمِنَ الآْنَ مِنْ عَذَابِكَ مَنْ يَسْتَنْقِذُنِي وَ بِحَبْلِ مَنْ أَعْتَصِمُ إِنْ قَطَعْتَ حَبْلَكَ عَنِّي فَيَا سَوْأَتَاهْ غَدا مِنَ الْوُقُوفِ [الْمَوْقِفِ] بَيْنَ يَدَيْكَ إِذَا قِيلَ لِلْمُخِفِّينَ جُوزُوا وَ لِلْمُثْقِلِينَ حُطُّوا أَ فَمَعَ الْمُخِفِّينَ أَجُوزُ أَمْ مَعَ الْمُثْقِلِينَ أَحُطُّ وَيْلِي كُلَّمَا كَبُرَ سِنِّي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير عياشي، ج1، ص40
2 . المناقب، ج4، ص148
كَثُرَتْ ذُنُوبِي وَيْلِي كُلَّمَا طَالَ عُمْرِي كَثُرَتْ مَعَاصِيَّ فَكَمْ أَتُوبُ وَ كَمْ أَعُودُ أَ مَا آنَ لِي أَنْ أَسْتَحْيِيَ مِنْ رَبِّي»;
«سپس به سجده افتاد و در اين حالت با خدا مناجات كرد. دانستم كه او امام سجاد (عليه السلام) است نزد او رفتم و به او گفتم جانم به فدايت پدر تو حسين بن علي (عليه السلام) است، مادر تو فاطمه زهرا (عليها السلام) و جد تو رسول خدا (صلي الله عليه وآله) چرا چنين گريه مي كني؟ امام (عليه السلام) فرمود: «مرا از حديث پدرم، مادرم و جدم رها كن، خدا بهشت را آفريد براي كسي كه به زيبايي اطاعت او كند، هرچند برده حبشي باشد و آتش را آفريد براي كسي كه عصيان كند، هرچند قريشي باشد.»
4. ورود به كعبه
ورود به خانه خدا يكي از مستحباتي است كه براي زائر مقرر گرديده است. اين امر براي «صروره» (كسي كه حج اول اوست) تأكيد شده است. علت تأكيد براي كسي كه قبلاً حج انجام نداده و طبعاً حج اول اوست، اين است كه:
«او به حج خانه خدا فراخوانده شده است، پس بايد وارد خانه اي شود كه به سوي آن دعوت شده تا در آن جا مورد اكرام قرار گيرد.»
اين يكي از فرمايشات امام صادق (عليه السلام) است.
پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) فرمود:
«كسي كه وارد بيت شود، در يك حسنه وارد شده است و از يك گناه آمرزيده بيرون مي آيد.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همين دعا (با اندكي تفاوت) در مفاتيح الجنان و دعاهاي مسجد زيد آمده است.
2 . علل الشرايع، ص45، روايت1
3 . همان.
4 . معجم الكبير، ج11، ص160، روايت11490
همچنين امام باقر (عليه السلام) داخل شدن به كعبه را همراه با رضايت الهي مي داند.چنان كه در قولي مشابه فرمايش جالبي دارند:
«ورود به آن، ورود به رحمت خداست و بيرون آمدن از آن، خروج از گناهان است و در باقيمانده عمرش از گناهان مصون است و گناهان گذشته اش آمرزيده است.»
ورود به بهشت روي زمين، قدم گذاردن در وادي نور و رحمت و ارتباط يافتن با خانه خدا بدون آمادگي امكان ندارد. زائر بايد خود را مهيا كند تا با دوست در خانه دوست ديدار كند، خود را در دامن رحمت و كرم او بيندازد و غرق در شادي وصال گردد; زائر نخست بايد بداند به كدام نقطه گام مي نهد، خانه خدا كجاست، جايگاه آن را درك كند، حاجي بايد وقار، متانت و تواضع را سرلوحه عمل خود قرار دهد، او بايد پيش از آن خود را با غسل طاهر كند، كفش ها را بركند، پاها را برهنه سازد و با تمام خضوع و خشوع وارد شده، ميان دو ستون بايستد و به هر سمتي كه خواست روي سنگ هاي سرخ نماز بخواند و اين گونه بخواند:
«اللَّهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَ تَهَيَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفَادَة إِلَي مَخْلُوق رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ جَائِزَتِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ فَوَاضِلِهِ فَإِلَيْكَ يَا سَيِّدِي تَهْيِئَتِي وَ تَعْبِئَتِي وَ إِعْدَادِي وَ اسْتِعْدَادِي رَجَاءَ رِفْدِكَ وَ نَوَافِلِكَ وَ جَائِزَتِكَ فَلاَ تُخَيِّبِ الْيَوْمَ رَجَائِي...».
«خدايا هركس مهيا و آماده ديدار مخلوقي شود تا از پذيرايي و جايزه و انعام او بهره مند شود آمادگي و توشه گيري و آمدن من به سوي تو سرور من، به اميد پذيرايي و احسان و جايزه تو بوده است. پس امروز اميدم را نااميد مكن...».
ابوحمزه ثمالي مي گويد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تهذيب الاحكام، ج5، ص275، روايت943
2 . همان، ص286، روايت944
3 . فروع كافي، ج4، ص528، روايت3
جواني را ديدم كه در آستانه كعبه به نماز ايستاده بود، نماز خود را طولاني كرد، گاهي بر پاي راست تكيه مي كرد و گاهي بر پاي چپ. در اين لحظه شنيدم كه او با صدايي سرشار از حزن مي گفت: «اي مولاي من! آيا دلي را عذاب مي كني كه مالامال از عشق به توست؟.»
به هر تقدير كسي كه مي خواهد از گناهان خارج شود، زائري كه مي خواهد به محدوده رحمت و لطف او وارد شود و حج گزاري كه به دنبال مؤانست و معاشقه با خداست، بايد با معرفت و آهسته آهسته به داخل خانه درآيد، خود را مستغرق در اقيانوس عشق و محبت او ببيند، با او نجوا كند، راز دل با او گويد و چونان معصوم، ضمير خود را براي يار بگشايد و هرچه مي خواهد از او بخواهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فروع كافي، ج2، ص579، روايت10