بخش 1
پیشگفتار در آستانه سفر اخلاق و آداب سفر پرسیدن مسائل دینی درخواست روش بندگی
1 |
بسم الله الرحمن الرحيم
3 |
با قرآن در سرزمين وحي
محسن قرائتي
9 |
پيشگفتار
در سرزمين وحي، خود را در برابر آينه قرآن قرار دهيم و زشتي و زيبايي خود را بنگريم كه استناد به قرآن دقيق تر، سريع تر، مؤثّرتر و مورد اتفاق همه مسلمانان مي باشد.
قرآن مي فرمايد: (إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنكَرِ )(1) ولي نماز ما، نه خود و نه جامعه ما را از فحشا و منكر باز نداشت. مشكل چيست؟
در مكه، سنگ ها مرمر، آب زمزم، قبله بدون انحراف، جمعيت ميليوني، زير پا نفت، قرائت امام جماعت عالي است، پس چرا اين نماز مانع بزرگ ترين منكرات را كه تجاوز دشمنان به كشورهاي اسلامي و قتل عام مسلمانان است نمي گيرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . عنكبوت : 45
10 |
مشكل در اين است كه به شرايط و اموري كه بازدارنده انسان ها از فساد و منكر است توجّه نمي شود.
قرآن از ما خواست به هنگام نماز روي خود را از بيت المقدس به سمت مسجد الحرام بگردانيم تا يهوديان بر ما منّتي نداشته باشند. (لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ)(1)ولي امروز ما با دست خود، خود را وابسته مي كنيم تا بر ما حجّت داشته باشند.
قرآن فرمود: (لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً)(2) و امروز كفار بر ما همه نوع سلطه اي دارند.
قرآن فرمود: (لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ)(3) و امروز سرمايه كشورهاي اسلامي به دست چه كساني است؟
قرآن مي فرمايد: (لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ)(4) و در جامعه ما گروهي ظالم و گروهي مظلوم و بعضي نسبت به زيردستان ظالم و نسبت به ابرقدرت ها مظلوم هستند.
قرآن مي فرمايد: (تُؤَدُّوا اْلأَماناتِ إِلي أَهْلِها)(5) آيا امروز مسئوليت ها و بودجه ها و امكانات به دست كيست؟
بار ديگر خود را در آينه قرآن ببينيم. قرآن با فريادِ (ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً)(6) فرمود: منحرفان را ياور خود نگيريد! ولي متأسفانه ما گرفتيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره : 150
2 . نساء : 141
3 . نساء : 5
4 . بقره : 279
5 . نساء : 58
6 . كهف : 51
11 |
قرآن با فريادِ (إِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً)(1) و (أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً)(2) و فريادِ (لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً)(3) و فريادِ (كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ)(4) به ما گفت، تمام عزت و قدرت براي خداست. قدرت هاي غير الهي مثل تار عنكبوت سست و ضعيف هستند و توان آفريدن يك مگس را هم ندارند، ولي بسياري از مسلمانان در برابر اين فريادها مثل پسر نوح كه مي گفت: (سَآوِي إِلي جَبَل يَعْصِمُنِي)خود را به ابرقدرت ها وابسته كردند. در آن زمان پسر نوح گمان مي كرد كوه او را نجات مي دهد و در اين زمان آنها گمان
مي كنند قدرت ها آنها را نجات مي دهند. آيا با مشاهده فرار شاه ايران و آوارگي منافقان و ذلّت صدام، كافي نيست كه باور كنيم كه خدا مي فرمايد: (أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ) و باور كنيم كلام خدا را كه مي فرمايد: (هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلاِْيمانِ )
ما گمان مي كنيم برخي كارها از اهميت ايمان به خدا ارزشمندتر است. در حالي كه قرآن مي فرمايد: (أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللهِ)(5)
ما گمان مي كنيم بعضي از صحنه هايي كه به وجود آمده اند طبيعي است، حتي بعضي از انفجارها نقشه اي
1 . يونس : 65
2 . بقره : 165
3 . حج : 72
4 . عنكبوت : 41
5 . توبه : 19
12 |
بيش نيست. قرآن به ما ياد داده كه(وَ جاؤُ عَلي قَمِيصِهِ بِدَم كَذِب)(1) آري مسلمان نبايد تحت تأثير جوسازي ها قرار گيرد.
قرآن به ما ياد داده است به هر گريه اي اطمينان نكنيم. (وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً يَبْكُونَ)(2) و به هر سوگندي دلگرم نشويم. (اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً )
ما گمان مي كنيم در برابر تهديدها بايد كوتاه بياييم. در حالي كه قرآن به ما آموخته:
الف: از زندان نترسيد: (رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ )(3)
ب: از مرگ و شهادت نترسيد كه ساحران پس از ايمان به موسي همين كه تهديد به قتل شدند گفتند: (إِنّا إِلي رَبِّنا راغِبُونَ)(4)
ج: از كثرت دشمن نترسيد: (كَمْ مِنْ فِئَة قَلِيلَة غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً)(5)
و در مقابل اين ترس ها قرآن سفارش كرده كه اوست كه آرامش را بر دل مؤمنان نازل مي كند. (هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ)(6)
اوست كه امدادهاي غيبي را فرو مي فرستد. (لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرَة)(7)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . يوسف : 18
2 . يوسف : 19
3 . يوسف : 33
4 . توبه : 59
5 . بقره : 249
6 . فتح : 4
7 . توبه : 25
13 |
اوست كه پيامبران و مؤمنان را ياري مي كند. (إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا)(1)
اوست كه اهل تقوا را به اهداف خود رسانده و خوش عاقبت مي كند. (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ)(2)
اوست كه مؤمنان را از ظلمات شرك و تحير و جهل و تفرقه به سوي نور مي برد. (اللهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ)(3)
اوست كه انواع وحشت ها را در دل كفار مي افكند. (سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ)(4)
سفر حج آزمايشگاهي است كه ما به سرزمين وحي برويم و خود را در آينه قرآن ببينيم و وعده هاي خداوند را با چشم و دل مشاهده كنيم:
چگونه خداوند به پيامبرش فرمود: (وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ)(5) و چنين كرد.
فرمود: (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً)(6) و چنين شد.
و فرمود: دل هاي مردم را به سمت كعبه گرايش مي دهم. (فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ)(7) و چنين شد.
در مكه ما مي بينيم كه اگر نظر خداوند به سنگي افتد،
1 . غافر : 51
2 . اعراف : 128
3 . بقره : 257
4 . آل عمران : 151
5 . شرح : 4
6 . شرح : 6
7 . ابراهيم : 37
14 |
آن سنگ محبوب دل ها مي شود و پروانهوار به دور آن مي چرخند. (وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ)(1)
در مكه مي بينيم كه ابراهيم پايه هاي كعبه را بالا برد و دعا كرد: (رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا)(2) يعني اگر انسان ابراهيم باشد و كارش ساختن كعبه، ولي خداوند قبول نكند ارزشي ندارد.
* * *
يكي از فرصت هاي استثنايي زماني و مكاني، فرصتي است كه زائران خانه خدا در مكه و مدينه به سر مي برند.
مدينه شهري است كه بيشترين معصوم را در بردارد و صدها آيه قرآن و هزاران حديث از آنجا منتشر شد و بهترين نقطه زمين و فرودگاه جبرئيل و نقطه معراج رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و قربانگاه اسماعيل و هجرت گاه ابراهيم و شكنجه گاه مسلمين صدر اسلام است. شايسته است كه مسافران سرزمين وحي در موسم حج و ايام عمره درنگ و تدبري به آيات حج و تفسير كوتاه آن داشته باشند و از نكته ها و پيام هاي قرآن بهره مند شوند.
بر اين اساس از «تفسير نور» بعضي از آيات را براي زائران گرامي و همكاران روحاني انتخاب و هديه مي كنم و از همه عزيزان التماس دعا دارم و اگر لغزشي در نوشته ام بود از خداوند و پيامبرش عذرخواهي و از خوانندگان تكميل آن را خواهانم. محسن قرائتي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حج : 29
2 . بقره : 127
15 |
در آستانه سفر
ـ اخلاق و آداب سفر
ـ پرسيدن مسائل ديني
ـ درخواست روش بندگي
ـ برنامه عبادت
ـ آغازي صادقانه
17 |
اخلاق و آداب سفر
الف: همسفر و همسفري
تنها و بدون همراه سفر كردن، مورد لعنت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) مي باشد.(1) پس انسان بايد قبل از سفر، رفيق پيدا كند(2) و بسيار بجاست كه افراد خوش اخلاق را پيدا كند، تا در طول راه مسأله اي پيش نيايد.(3) بعد از آن نيز با همسفران خود همفكري و همكاري كند و از خود مخالفتي نشان ندهد، مگر در مورد خلاف و گناه.(4) بايد بدانيم در ميان دو همسفر هر كس ملايم تر و رفيق تر است، اجر بيشتري دارد(5) و كسي كه از همسفرهاي خود، ناراحتي ديد و تحمل كرد و نگذاشت كار به گفتگوهاي تند منجر شود، خداوند متعال در قيامت به او، بر فرشتگان مباهات مي كند.(6)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محجة البيضاء، ج 4، ص 60.
2 . همان، ص 59 .
3 . بحار، ج 76، ص 273.
4 . همان، ص 73.
5 . بحار، ج 76، ص 268.
6 . همان، ج 76، ص 275.
18 |
ب: نماز قبل از سفر
مسافر هنگام خروج از منزل، دو ركعت نماز بخواند، سپس خود و اهل و فرزند و مال و عافيت و دنيا و آخرت خود را به دست خدا بسپارد و حركت كند. پيامبر (صلّي الله عليه وآله) فرمود: هركه چنين كند خداوند حاجت او را خواهد داد.(1)
ج: آگاهي دوستان
انسان هنگام سفر، بايد دوستان خود را از سفري كه در پيش دارد آگاه سازد و آنان نيز هنگام بازگشت به ديدنش آيند.(2)
د: خدمت به همراهان
در سفر سعي كند، به همراهان و همسفران خود خدمت كند، زيرا پيامبر (صلّي الله عليه وآله) فرمود: «سيّد القوم خادمهم في السّفر»(3); بزرگ هر قومي، كسي است كه در مسافرت به ديگران خدمت كند. و خود آن حضرت در سفري كه همراهان حضرت، براي تهيه غذا هريك، كاري را به عهده گرفته بودند، شخصاً عهده دار جمع آوري هيزم شد و هرچه خواستند پيامبر (صلّي الله عليه وآله) را از آن كار باز دارند، قبول نكرد و فرمود: «انّ اللّه عزّ و جلّ يكره من عبده اذا كان مع
1 . محجة البيضاء، ج 4، ص 62.
2 . وافي، ج 2، ص63.
3 . بحار، ج 73، ص 217.
19 |
اصحابه أن ينفرد من بينهم»(1); خداوند دوست ندارد در ميان چند نفري كه با هم هستند يكي امتياز داشته و كنار باشد.
شخصي به امام صادق (عليه السلام) عرض كرد: همين كه به
مكه رسيديم دوستانمان براي طواف خانه خدا حركت
كردند و مرا براي نگهداري اثاثيه جا گذاشتند. امام
فرمود: «انت اعظمهم اجراً»(2); اجر و پاداش تو از آنان بيشتر است.
هـ : هماهنگي با مسافران
رفيق سفر بايد از نظر مقام و مال هماهنگ تو باشد و اگر بيشتر از تو پول خرج كند و يا شخصيت و عنوان اجتماعي اش بيشتر باشد قهراً تو به يك موجود تابع و طفيلي و نيمه اسير درمي آيي.
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: «إذا صحبتَ فاصحب نحوك و لا تصحب مَن يكفيك فإنّ ذلك مذلّة للمؤمن»(3); با شخصي همانند خود دوستي كن و با كساني كه مخارج تو را مي دهند همراه نباش; زيرا با اين عمل، مؤمن خوار و اسيرگونه مي شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار، ج 76، ص 273.
2 . فروع كافي، ج4، ص545 .
3 . بحار، ج 76، ص 268.
20 |
و در روايت ديگر امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
«إصحَب مثلك»(1); با شخصي مثل خودت همراه
باش.
و: آداب ديگر
در روايات براي سفر آدابي بيان شده، مانند:
دعاو صدقه هنگام مسافرت، سفارش بستگان به تقوا هنگام خروج از منزل، شوخي سالم با همسفران، مشورت با آنان، احترام بزرگترها و تسليم تصميمات دوستان بودن جز در گناه، همكاري و دلسوزي، بخشش و ايثار، تعيين مسئول و مدير در مسير راه، مراعات كردن حال كساني كه ضعيف يا بيمار هستند و يا در راه بيمار مي شوند، برداشتن وسايل لازم از قبيل: لباس، اسلحه، سوزن، نخ، مسواك، ظرف آب و يك سري ادويه جات و وسايل لازم ديگر و سعي در رسيدن به منزل قبل از غروب، و فاصله نگرفتن از يكديگر هنگام حركت بطوري كه همديگر را نبينند، هديه و سوغات آوردن، بازگو نكردن رنج ها و مشكلات سفر پس از بازگشت، و... كه از نقل روايات آنها صرف نظر مي كنيم.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار، ج 76، ص 269.
2 . براي توضيح بيشتر به جلد 76 بحار مراجعه شود.
21 |
پرسيدن مسائل ديني
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (نحل : 43)
ما قبل از تو نيز، جز مرداني كه به سويشان وحي مي نموديم (فرشته يا موجود ديگري را) نفرستاديم (كه آنها از آمدن تو تعجب مي كنند، به آنها بگو:) اگر نمي دانيد از اهل ذكر بپرسيد.
نكتـه ها:
* اين آيه يك اصل كلي را كه عقل هر بشري مي پذيرد، مطرح مي كند وآن مراجعه به اهل علم وكارشناس است، يعني هر چه را نمي دانيد از آگاهان واهل خبره آن سؤال كنيد. البتّه در زمينه مسائل ديني، بهترين مصداقِ «اهل ذكر» اهل بيت پيامبرند.(1)
* طبري، ابن كثير و آلوسي نيز در تفاسيرشان، ذيل اين آيه، اهلِ ذكر را اهل بيت پيامبر معرّفي كرده اند.
* حدود شصت روايت نقل شده(2) كه در برخي از آنها،
1 . ملحقات احقاق الحق، ج3، ص 482
2 . بحارالانوار، ج23، ص482 به بعد.
22 |
امامان معصوم فرموده اند: «نحن واللَّه اهل الذكر» به خدا قسم ما هستيم، آن اهل ذكري (كه مردم بايد سؤالات خود را از آنان بپرسند).
پيـام ها:
1ـ پيامبران الهي همه از جنس خود بشر بوده اند، نه از جنس فرشتگان. (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاّ رِجالاً )
2ـ پيامبران، همه مرد بوده اند، آنهم مردانِ بالغ ورشيد. (گرچه بعضي مثل عيسي و يحيي(عليهما السلام) در طفوليّت به نبوّت رسيده اند.) (رجالاً)
3ـ نزول وحي الهي بر يك انسان تعجبي ندارد، اين سنّت خداوند براي هدايت بشر بوده است. (رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ )
4ـ جهل عذر نيست، پرسيدن و دانستن وظيفه است. (فَسْئَلُوا)
5 ـ مسائل دين را بايد از كارشناس دين پرسيد، نه هر كس كه اندك آشنائي با دين دارد. (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ)
6ـ آنجا كه انسان خود چيزي را مي داند،
سؤال معني ندارد، مگر آنكه بخواهد از دانسته خود فرار كند. (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ
لا تَعْلَمُونَ)
23 |
7ـ اگر پرسش از اهل ذكر لازم باشد، پس پذيرش پاسخ او نيز لازم است، وگرنه سؤال لغو است. (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ)
8 ـ آنجا سؤال كنيم كه خود نتوانيم بدانيم، نه آنكه هر چه را نمي دانيم، بدون آنكه فكر و تأملي كنيم، فوراً سؤال كنيم. آيه نمي فرمايد: «فسئلوا...ان لم تعلموا» اگر نمي دانيد سؤال كنيد، بلكه مي فرمايد: (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)اگر نمي توانيد بدانيد، سؤال كنيد.
درخواست روش بندگي
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ (بقره : 128)
(ابراهيم واسماعيل همچنين گفتند:) پروردگارا! ما را تسليم (فرمان) خود قرارده واز نسل ما (نيز) امّتي كه تسليم تو باشند قرارده و راه وروش پرستش را به ما نشان ده و توبه ما را بپذير، كه همانا تو، توبه پذير مهرباني.
24 |
نكتـه ها:
* با آنكه حضرت ابراهيم (عليه السلام) واسماعيل (عليه السلام) هر دو در اجراي فرمان ذبح، عالي ترين درجه تسليم در برابر خدا را به نمايش گذاردند، امّا با اين همه در اين آيه از خداوند مي خواهند كه مارا تسليم فرمان خودت قرارده. گويا از خداوند تسليم بيشتر و يا تداوم روحيّه تسليم را مي خواهند. كسي كه فقط تسليم خدا باشد، نه تسليم عموي بت تراش مي شود و نه در برابر بت ها به زانو مي افتد و نه از طاغوت ها پيروي مي كند.
پيـام ها:
1ـ به كمالات امروز خود قانع نشويد، تكامل و تداوم آنرا از خدا بخواهيد. (رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ)
2ـ توجّه به نسل و فرزندان، يك دورنگري عاقلانه و خداپسندانه است كه حاكي از وسعت نظر و سوز و عشق دروني است وبارها در دعاهاي حضرت ابراهيم آمده است. (وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا)
3ـ راه و روش بندگي را بايد از خدا آموخت وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات مي شود. (أَرِنا مَناسِكَنا)
4ـ تا روح تسليم نباشد، بيان احكام سودي نخواهد