بخش 2

برنامه عبادت آغازی صادقانه اهمیت حج بانگ دعوت فرار به سمت او کسب توشه ضرورت اخلاص پاداشی برای هجرت حکمت های حج سامان و قوام مردم از منفعت تا ذکر


25


داشت. ابراهيم (عليه السلام) ابتدا از خداوند روح تسليم تقاضا مي كند، سپس راه و روش عبادت و بندگي را مي خواهد. (وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا)

5 ـ نياز به توبه وبازگشت الطاف الهي، در هر حال وبراي هر مقامي، ارزش است. (تُبْ عَلَيْنا)

6ـ يكي از آداب دعا، ستايش پروردگار است كه در اين آيه نيز به چشم مي خورد. (التَّوّابُ الرَّحِيمُ)

برنامه عبادت

وَ لِكُلِّ أُمَّة جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ عَلي ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ اْلأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ (حج : 34)

و (شما تنها امّتي نيستيد كه تكليف قرباني دارد، زيرا) ما براي هر اُمّتي آئيني قرار داديم، تا هنگام قرباني نام خدا را بر حيواناتي كه خداوند روزي آنان كرده ببرند، خداي شما معبود يكتاست، پس فقط تسليم او باشيد، و به بندگان خالص بشارت ده.

نكتـه ها:

* كلمه «مُخْبِتِينَ» از «خَبْتُ» يعني زمين وسيع وهموار كه


26


خالي از فراز و نشيب است. مخبت به انسان آرام ومطمئن گفته مي شود. كه از هرگونه پندار شرك دور باشد.

* كلمه «مَنْسَك» مصدر. يا اسم زمان ويا اسم مكان است.لذا معنا چنين است: ما براي هر اُمّتي برنامه عبادت يا زماني را براي قرباني يا مكاني را براي آن قرار داديم.

پيـام ها:

1ـ برنامه قرباني، در تمام اديان آسماني بوده است. (لِكُلِّ أُمَّة)

2ـ هنگام قرباني، نام خدا را بايد به زبان آورد. (لِيَذَّكَّرُوا)

3ـ شيوه بندگي خداوند، تنها بايد از طريق وحي باشد. (جَعَلْنا مَنْسَكاً)

4ـ خداي ما پروردگار يكتاست. (فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ)، همان خدايي كه هم دين مارا تأمين مي كند، (جَعَلْنا مَنْسَكاً) و هم دنياي مارا (رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ اْلأَنْعامِ).

5 ـ نام خداوند به قدري ارزش دارد كه اگر هنگام ذبح حيوان بر زبان جاري شود، گوشت آن حيوان حلال، وگرنه حرام خواهد بود. (لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ)

6ـ غذاي انسان هاي خداپرست نيز بايد رنگ الهي داشته باشد. (لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ)

7ـ جز براي خدا تسليم نشويد. (فَلَهُ أَسْلِمُوا)


27


8 ـ همين كه در تمام اديان نام خدا بردن مطرح است، پس آفريدگار همه يكي است. زيرا اگر خداي ديگري بود، اين مراسم به صورت هاي ديگري نيز مطرح مي شد. (فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ) (حرف «فاء» براي نتيجه است يعني وحدت مكتب، نشانه وحدت معبود است).

9ـ بشارت هاي الهي، مخصوص كساني است كه متواضع و تسليم خدا هستند. (بَشّر المخبِتين)

پيـام ها:

1ـ خداوند، هيچ امّتي را بدون مكتب نمي گذارد. (لِكُلِّ أُمَّة)

2ـ دين بايد از طرف خدا باشد. (جَعَلْنا)

3ـ مردم بايد در راه الهي گام بردارند. (هُمْ ناسِكُوهُ)

4ـ وظيفه مبلغ، هدايت امّت و استقامت در اين راه است. (وَ ادْعُ إِلي رَبِّكَ)

5 ـ راه درست، راه انبياست. (إِنَّكَ لَعَلي هُديً)

6ـ در برابر جدال و ستيز و تضعيف مخالفان، تقويت رهبران حق، لازم است. (فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي اْلأَمْرِ وَ ادْعُ إِلي رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلي هُديً مُسْتَقِيم)

7ـ كسي كه مسئول ارشاد ديگران است بايد تسلّط بر راه حق و مستقيم داشته باشد. (لَعَلي هُديً مُسْتَقِيم)، (إِنَّكَ


28


لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلي صِراط مُسْتَقِيم)(1) (كلمه «عَلي» رمز تسلّط است)

آغازي صادقانه

وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْق وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْق وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً

(اسراء : 80)

و بگو: پروردگارا! مرا با ورودي نيكو و صادقانه وارد (كارها) كن و با خروجي نيكو بيرون آر و براي من از پيش خودت سلطه و برهاني نيرومند قرار ده.

نكتـه ها:

* صدق، بهترين وصف و حالت يك كار و يك شخص در آغاز و انجام آن است. چه بسا كارهايي كه آغاز غير صادقانه دارد و با قصد ريا، سمعه، فريب، برتري جويي و مانند آن شروع مي شود. يا كاري آغازي صادقانه دارد، ولي پاياني آميخته به غرور، عُجب، منّت، حبط و سوء عاقبت پيدا مي كند و بركات آن محو مي شود. رمز شكست بسياري از حركت ها، نبود صداقت در آنها و قطع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . يس : 3 ـ 4.


29


امداد الهي از آن است.

* امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: هرگاه براي ورود به كاري، ترس و وحشت داشتي اين آيه را بخوان و اقدام كن.(1)

* انسان به جايي مي رسد كه از «صِدِّيقِينَ » مي شود، هرچه مي گويد عمل مي كند و هرچه را عمل مي كند، مي گويد.(2) قلب و زبان و عملش يكي مي شود.

* از مصاديق «سلطان نصير»، مي توان داشتن جانشيني لايق، ياري باوفا و وزيري دلسوز و كاردان را برشمرد.

پيـام ها:

1ـ خواسته هاي خود را در برابر خداوند به زبان بياوريم. (وَ قُلْ رَبِّ)

2ـ دعا كردن را هم بايد از خدا آموخت كه چگونه بخوانيم وچه بخواهيم. (وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي...)

3ـ يكي از اصول مديريّت، آينده نگري و دورانديشي است. (أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْق)

4ـ مهم تر از آغاز نيك، پايان و فرجام خوب است. نبايد به آغاز شيرين دلخوش بود، بلكه بايد از خطر بدعاقبتي به خدا پناه برد. (أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْق)

5 ـ رهبري يك نهضت جهاني كه شروع و پايانش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير نورالثقلين.

2 . تفسير الميزان.


30


صادقانه و بي انحراف باشد، بدون دعا و استمداد از خدا و دريافت امداد الهي ممكن نيست. (رَبّ أَخْرِجْنِي)

6ـ همه امور به دست خداست و بايد از او مدد خواست (أَدْخِلْنِي، أَخْرِجْنِي،اجْعَلْ)

7ـ كسب قدرت براي اهداف مقدّس ارزش دارد. (وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً)

8 ـ مؤمن، نصرت و امداد را تنها از خدا مي طلبد. (مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً)


31


اهميت حج

ـ بانگ دعوت

ـ فرار به سمت او

ـ كسب توشه

ـ ضرورت اخلاص

ـ پاداشي براي هجرت


33


بانگ دعوت

وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلي كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق (حج : 27)

و در ميان مردم بانگ حج برآور تاآنان، پياده و سواره بر مركب هاي چابك از هر راه دوري به سراغ تو بيايند.

نكتـه ها:

* «ضامِر» حيواني است كه پيه بدنش آب شده و گوشت هايش به ماهيچه تبديل شده و چابك است، مانند حيواني كه بدن سازي شده و براي مسابقات آماده است. حضرت علي (عليه السلام) در خطبه 28 نهج البلاغه مي فرمايد: «أليوم المِضمار و غَداً السّباق» يعني امروز خود را چابك كنيد تا در قيامت بتوانيد سبقت بگيريد.

* حضرت ابراهيم (عليه السلام) گفت: خداوندا! صداي من به گوش كسي نمي رسد. خداوند فرمود: تو فرياد بزن، من به مردم ابلاغ مي كنم.

* اوّلين وظيفه زائران كعبه، پوشيدن لباس احرام و گفتن «لبّيك الّلهم لبّيك» است، امام صادق (عليه السلام) فرمود: اين


34


جملات پاسخ دعوت ابراهيم است.(1)

* پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) نيز در مدينه در سال دهم دستور داد كه مؤذّنين با بلندترين صدا مردم را براي حج همراه پيامبر دعوت كنند.(2)

پيـام ها:

1ـ فرياد امروز اولياي خدا، در آيندگان اثر خواهد كرد. (أُذِنَ ـ يَأْتُوكَ)

2ـ انبيا از پيشگامان امر به معروف بوده اند. (وَ أَذِن)

3ـ حج رفتن، به محضر اولياي خدا رسيدن است. (يَأْتُوكَ)(نفرمود: «يأتوه» آري، در مراسم حج محور رهبر الهي است)

4ـ خداوند از غيب و آينده تاريخ خبر مي دهد. (يَأْتُوكَ ـ يَأْتِينَ)

5 ـ اگر انسان بر انجام كاري مكلّف شد، بايد مقدّمات آن را فراهم كند. (وَ عَلي كُلِّ ضامِر ...)

6ـ پياده رفتن به حج برتر از سواره است. («رِجالاً» قبل از «كُلِّ ضامِر» آمده است)

7ـ اگر در انجام كاري، اراده و عشق باشد، امكانات در مرحله بعد قرار مي گيرد. (رِجالاً وَ عَلي كُلِّ ضامِر)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . علل الشرايع، ص 416.

2 . كافي، ج 4، ص 245.


35


8 ـ حج، تنها مقصدي است كه هميشه واز همه مناطق جهان مسافر دارد. (مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق)

فرار به سمت او

فَفِرُّوا إِلَي اللهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (ذاريات : 50)

پس به سوي خداوند بگريزيد، كه همانا من از سوي او بر شما هشداردهنده اي آشكارم.

نكتـه ها:

* نتيجه فرار به سوي خدا، فرار از: ظلمات به نور، جهل به علم، دلهره به اطمينان، خرافات به حق، تفرقه به وحدت، شرك به توحيد، گناه به تقوي است.

امام باقر (عليه السلام) سفر حج را مصداق فرار به سوي خدا دانستند.(1)

پيـام ها:

1ـ انسان محدود، در برابر هزاران مسئله مادي و معنوي و در ميان تمايلات حق و باطل كه از خود يا ديگران بر او عرضه مي شود به پناهگاهي محكم نيازمند است، و بهترين پناهگاه خداست. (فَفِرُّوا إِلَي اللهِ)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كافي، ج4، ص256.


36


2ـ انسان چاره اي جز فرار به سوي خدا ندارد. (فَفِرُّوا إِلَي اللهِ)

3ـ نتيجه مطالعه در هستي و توجّه به خداوند بايد بندگي خدا باشد. (وَ السَّماءَ بَنَيْناها... وَ اْلأَرْضَ... وَ مِنْ كُلِّ شَيْء خَلَقْنا زَوْجَيْنِ...لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ...فَفِرُّوا إِلَي اللهِ)

4ـ راه انبيا روشن و شفاف است. (نَذِيرٌ مُبِينٌ)

5 ـ پناهندگي به طاغوت ها، دوستان، بيگانگان، مال و مقام اثري ندارد. (فَفِرُّوا إِلَي اللهِ...وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللهِ...)

6ـ پيامبران دستور انذار و هشدار و ترساندن داشتند. (مِنْهُ نَذِيرٌ)

كسب توشه

الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْر يَعْلَمْهُ اللهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوي وَ اتَّقُونِ يا أُولِي اْلأَلْبابِ (بقره : 197)

(موسم عمره و) حج (در) ماه هاي معيّني است (شوّال، ذي القعده، ذي الحجة)، پس هر كه در اين ماه ها فريضه حج را ادا كند، (بداند كه) آميزش جنسي و گناه وجدال در حج روا نيست و آنچه از


37


كارهاي خير انجام دهيد خدا مي داند. و زاد و توشه تهيه كنيد كه البتّه بهترين زاد و توشه، پرهيزگاري است. اي خردمندان! تنها از من پروا كنيد.

نكتـه ها:

* كلمه «رفث» به معناي آميزش جنسي و «فسوق» به معناي دروغ و ناسزاگويي و جدال و گفتنِ «لا والله» و «بلي والله» است.

* زمان مطرح شده در آيه، ناظر به حج وعمره با هم است. عمره تمتّع در طول سه ماه شوال، ذي القعده وذي الحجّه انجام مي شود، ولي زمان حج ماه ذي الحجّه است.

پيـام ها:

1ـ در عبادات اسلامي، زمان نقش مهمّي دارد. (الحج اشهر معلومات)

2ـ محيط و فضاي با صفاي حج و مكّه را نبايد با ارتكاب گناه و كدورت آلوده نمود. (لا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ)

3ـ اعتقاد و يقين به آگاهي خداوند، رمز نشاط و اميد در انجام وظائف است. (ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْر يَعْلَمْهُ اللهُ)

4ـ در هر سفري، زاد وتوشه لازم است، بهترين زاد و


38


توشه سفر حج تقواست. (خَيْرَ الزّادِ التَّقْوي)

5 ـ پرهيزكاري نشانه خردمندي است. (وَ اتَّقُونِ يا أُولِي اْلأَلْبابِ)

ضرورت اخلاص

وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتّي يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذيً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيام أَوْ صَدَقَة أَوْ نُسُك فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَي الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيّام فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَة إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ (بقره : 196)

و حج وعمره را براي خدا به اتمام رسانيد و اگر محصور شديد (و موانعي مانند ترس از دشمن يا بيماري اجازه نداد كه پس از احرام بستن، حج را كامل كنيد) آنچه از قرباني فراهم است (ذبح كنيد واز احرام خارج شويد.) وسرهاي خود را نتراشيد تا قرباني به قربانگاه برسد و اگر كسي بيمار بود و يا


39


ناراحتي در سر داشت (و ناچار بود سر خود را زودتر بتراشد،) بايد كفّاره اي از قبيل روزه يا صدقه يا قرباني بجا آورد وچون (از بيماري ويا دشمن) درامان شديد، پس هر كس بدنبال عمره تمتّع، حج را آغاز كرده آنچه را از قرباني كه ميسّر است (ذبح كند.) و هركس كه قرباني نيافت، سه روز در ايام حج روزه بدارد و هفت روز به هنگامي كه بازگشتيد، اين ده روزِ كامل است. (البتّه) اين (حج تمتّع) براي كسي است كه خاندانش ساكن (مكّه و) مسجد الحرام نباشند. و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او سخت كيفر است.

نكتـه ها:

* در اين آيه، كليّات وگوشه اي از احكام حج و عمره آمده است، ولي تفصيل آن در روايات و فتاواي علما مي باشد.

«حج» مناسكي است كه بنيان گذار آن حضرت ابراهيم (عليه السلام) بوده و در ميان عرب از زمان آن حضرت متداول بوده و به فرمان خداوند اين برنامه در اسلام نيز امضا شد و تا روز قيامت نيز خواهد بود.

«عمره» به معناي زيارت است و هركس وارد مكّه شود بايد با لباس احرام به زيارت كعبه و طواف آن برود.


40


حج و عمره مثل اذان و اقامه، دو عمل مشابه هستند كه اندكي تفاوت دارند.

«هَدْيْ »، نام قرباني حج است.

* اين آيه، عمره تمتّع را در كنار حج تمتّع آورده است; (فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَي الْحَجِّ)، لكن يكي از خلفا به اجتهاد خود آن را منع كرد. البتّه اين اجتهاد در برابر فرمان صريح خداوند است.

* حكم مسائل اضطراري، محدود به زمان ضرورت است. ولذا بر خلاف موارد عادي كه در سفر روزه جايز نيست، در اين سفر در صورت عدم ذبح قرباني، روزه واجب است و آن هم بايد در سه روز هفتم، هشتم و نهم ماه باشد، چرا كه روز دهم عيد قربان است كه روزه آن حرام مي باشد.

* امامان معصوم در تفسير جمله (أَتِمُّوا الْحَجَّ)فرمودند: حجِ تمام، حجي است كه در آن كلام زشت، گناه و نزاع نباشد و از محرّمات پرهيز شود.(1) و انسان توفيق يابد امام زمان خود را ملاقات كند.(2)

پيـام ها:

1ـ وظايف ديني را بايد تمام و كمال به انجام رسانيد. بعد از شروع اعمال حج، نمي توان آن را ناتمام و ناقص

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير نورالثقلين، ج1، ص181

2 . همان، ج3، ص183.


41


گذارد. (أَتِمُّوا)

2ـ در اعمال حج، قصد قربت و عبادت لازم است. به انگيزه جهانگردي و سياحت نمي توان حج بجا آورد. (أَتِمُّوا...اللهَ )

3ـ احكام اسلام، در مقام سخت گيري بر مردم نيست. تمام نمودن حج وعمره بر كسي كه از درون مريض يا از بيرون ترس دارد، واجب نيست. (فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ)

4ـ مكان در عبادات سهم دارد. (يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ)

5 ـ بيماري سبب تخفيف در احكام است، نه تعطيل آن. لذا در حج، افراد معذور بايد با روزه يا صدقه يا قرباني، وظايف خود را جبران كنند. (فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ... فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيام أَوْ صَدَقَة أَوْ نُسُك )

6ـ ملاك وجوب قرباني در حج، آسان و سهل بودن آن است. (فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيّام...)

7ـ قانون عمره و حج تمتّع، تنها براي حجاجي است كه ساكن مكّه نباشند، حج ساكنان مكّه نوع ديگري است. (أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ...ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ)

8 ـ توجّه به كيفر الهي، زمينه ساز تقواست و تقوي، زمينه ساز انجام تكاليف. (أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ...وَ اتَّقُوا


42


اللهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ)

9ـ توجّه به تقوا، در انجام تمام فرمان هاي الهي مطرح است. (أَتِمُّوا الْحَجَّ... وَ اتَّقُوا اللهَ)

10ـ اعمال حج، قبل از اسلام به نحو ديگري بوده است. لذا قرآن بر مراعات اين تغييرات تأكيد نموده است. (أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ)

11ـ براي كساني كه در احكام حج تغييري دهند، كيفر شديدي است. (شَدِيدُ الْعِقابِ)

پاداشي براي هجرت

وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللهِ يَجِدْ فِي اْلأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَي اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَي اللهِ وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً (نساء : 100)

و هر كه در راه خداوند هجرت كند، اقامتگاه هاي بسيار همراه با گشايش خواهد يافت و هر كه از خانه اش هجرت كنان به سوي خدا و پيامبرش خارج شود، سپس مرگ، او را دريابد حتماً پاداش او بر خداوند است و خداوند آمرزنده مهربان است.


43


نكتـه ها:

* يكي از مسلمانان مكّه بيمار شد گفت مرا از مكّه بيرون ببريد تا جزء مهاجران باشم. همين كه او را بيرون بردند، در راه درگذشت. سپس اين آيه نازل شد.

* همه هجرت هاي مقدّس، مثل هجرت براي جهاد، تحصيل علم، تبليغ و ... مصداق اين آيه است.

* امام صادق (عليه السلام) فرمودند: كسي كه براي معرفت امام زمان خود از خانه و شهر خود خارج شود، ولي اجل به او مهلت ندهد، از مصاديق اين آيه است.(1)

پيـام ها:

1ـ هجرت، زمينه ساز گشايش و توسعه است. (مَنْ يُهاجِرْ...يَجِدْ فِي اْلأَرْضِ مُراغَماً) نابرده رنج، گنج ميسّر نمي شود.

2ـ ما مكلّف به وظيفه ايم، نه نتيجه. مهم خروج از منزل است، نه وصول به مقصد. (وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ)

3ـ راه خدا و رسول را برويد، نگران مرگ و حيات نباشيد. (ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ)

4ـ پاداش «مهاجر» با خداست و بالاتر از بهشت است. (وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَي اللهِ)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كافي، ج1، ص 378.


45


حكمت هاي حج

ـ سامان و قوام مردم

ـ از منفعت تا ذكر

ـ زدودن آلودگي

ـ بيزاري از مشركان

ـ برائت همگاني


47


سامان و قوام مردم

جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي اْلأَرْضِ وَ أَنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْء عَلِيمٌ (مائده : 97)

خداوند، كعبه بيت الحرام را وسيله سامان بخشي و قوام مردم قرار داده و نيز ماه حرام و قرباني هاي بي نشان و نشان دار را (وسيله برپايي مردم قرار داده است) اين براي آن است كه بدانيد خداوند آنچه (از اسرار) در آسمان ها و زمين است مي داند و خداوند به هر چيز آگاه است.

نكته ها:

* «قيام»، وسيله پايدار بودن است، مانند ستون ساختمان و عمود خيمه.(1)

* امام صادق (عليه السلام) فرمود: خانه خدا را بيت الحرام مي نامند، به خاطر آن كه ورود كفّار به آنجا حرام است.(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مفردات راغب.

2 . تفسير نورالثقلين.


48


* «هَدي»، قرباني بي نشان است و «قلائد»، قرباني هاي نشاندار.

* مركزيّت، امنيّت، قداست، عبادت، قدمت، وحدت، سياست و برائت، معرفت، سادگي، صفا، خلوص و دوري از جدال، شهوت و فسوق در حج است.

* ماه هاي حرام عبارتند از: رجب، ذيقعده، ذيحجّه و محرّم كه جنگ در آنها ممنوع است.

* اجتماع ميليوني مسلمانان در مكّه، بدون تشريفات و امتيازات وبدون جدال لفظي و نزاع عملي در مكاني مقدّس، از امتيازات اسلام است و اگر به منافع گوناگوني كه در پرتو مراسم حج حاصل مي شود از قبيل: حلاليّت طلبيدن هنگام رفتن، ديد و بازديد، رونق تجاري، پرداخت خمس و زكات، آشنايي با معارف و امّت ها، قرار گرفتن در قديمي ترين مركز توحيد، هم ناله شدن با انبيا و پا جاي پاي آنها قرار دادن، توبه كردن در صحراي عرفات و مشعر، به ياد قيامت افتادن، مانور سياسي و برائت از كفّار و ساير بركات را در نظر بگيريم، مي فهميم كه اين برنامه هاي حج برخاسته از علم بي نهايت خدايي است كه بر همه چيز هستي آگاه است و هرگز علم محدود نمي تواند دستوري به اين جامعيّت و جذّابيّت صادر كند.

پيـام ها:

1ـ حج، مايه ثبات و قوام است. (قِياماً لِلنّاسِ)


49


2ـ سامان بخشي امور، نياز به تجمّع، وحدت، عبادت، احترام و حرمت، (قِياماً لِلنّاسِ) و آرامش و امنيّت (الشَّهْرَ الْحَرامَ)، و كارهاي پنهان و بي نشان و با نشان (الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ) و تأمين غذاي مورد نياز دارد. (قِياماً لِلنّاسِ)

3ـ كسي حقّ قانونگذاري دارد كه از تمام هستي آگاه باشد. (يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي اْلأَرْضِ)

4ـ مسجد و مسلخ، وسيله قوام دين و دنياي مردم است. (الْكَعْبَةِ...الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ) امام صادق (عليه السلام) فرمود: «جَعَلها الله لدينهم و معيشتهم»(1)

5 ـ حجّي كه سبب قوام جامعه نباشد حج واقعي نيست. (الْكَعْبَةِ ...قِياماً لِلنّاسِ)

6ـ اگر جامعه ثبات داشته باشد، زمينه خداشناسي در آن رشد مي كند. (قِياماً...لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ...)

از منفعت تا ذكر

لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ فِي أَيّام مَعْلُومات عَلي ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ اْلأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ (حج : 28)

(مردم از هر منطقه اي به حج خواهند آمد) تا شاهد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير برهان.


| شناسه مطلب: 76818