بخش 5
کعبه و نشانه های الهی نخستن خانه میعادگاه مردم خانه عتیق ساخت بنا بهره های فراوان صفا و مروه از عرفات تا منی در پی فضل خدا حرکت دسته جمعی برنامه ای در روزهای خاص
|
99 |
|
كعبه و نشانه هاي الهي
ـ نخستين خانه
ـ ميعادگاه مردم
ـ خانه عتيق
ـ ساخت بنا
ـ بهره هاي فراوان
ـ صفا و مروه
|
101 |
|
نخستن خانه
إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُديً لِلْعالَمِينَ (آل عمران : 96)
همانا اوّلين خانه اي كه براي (عبادت) مردم مقرّر شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه مايه بركت و هدايت جهانيان است.
نكته ها:
* «بَكّة» به معناي محلّ ازدحام و اجتماع مردم است.
* يكي از ايرادهاي بني اسرائيل اين بود كه چرا مسلمانان با توجّه به قدمت بيت المقدّس كه هزار سال قبل از ميلاد توسط حضرت سليمان ساخته شده است، آن را كنار گذاشته و كعبه را قبله خود قرار داده اند. اين آيه در پاسخ آنان مي فرمايد: كعبه از روز نخستين، اوّلين خانه عبادت بوده و قدمت آن بيشتر از هر جاي ديگر است.
* امام صادق (عليه السلام) با
توجّه به جمله (اوّل بيت)فرمودند: چون مردم مكّه بعد از كعبه گرد
آن جمع شده اند، پس حقّ اولويّت با كعبه است و لذا براي توسعه
مسجدالحرام
|
102 |
|
مي توان خانه هاي اطراف كعبه را به نفع حرم خراب كرد.(1)
* به گفته علامه طباطبايي، روايات «دَحوُ الارض»(2)بسيار است و هيچ دليل علمي كه مغاير آن باشد، پيدا نشده و با قرآن نيز مخالفتي ندارد.
* حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد: خداوند تمام مردم را از آدم (عليه السلام) تا آخرين نفر با همين سنگ هاي كعبه آزمايش مي كند.(3) امام باقر (عليه السلام) فرمود: حضرت آدم و سليمان و نوح (عليهم السلام) نيز دور همين كعبه، حج انجام داده اند.(4)
* در قرآن، از كعبه تعابير متعدّدي شده است كه برخي از آنها را بازگو مي كنيم:
1 ـ كعبه، اوّلين خانه است. (اوّل بيت)
2 ـ مركز پايداري و قيام مردم است. (قِياماً لِلنّاسِ)(5)
3 ـ خانه آزاد بدون مالك است. (الْبَيْتِ الْعَتِيقِ)(6)
4 ـ محل تجمّع و خانه امن مردم است. (مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً)(7)
پيـام ها:
1ـ كعبه، اوّلين خانه اي است كه براي عبادت ونيايش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل، ج 13، ص 217.
2 . «دَحوُ الارض» به معني گسترش زمين از زير خانه كعبه است. كافي، ج4، ص 189.
3 . نهج البلاغه، خطبه 192
4 . تفسير برهان،ج1،ص300.
5 . مائده، 97.
6 . حج، 29.
7 . بقره 125.
|
103 |
|
مردم بنا نهاده شده است. (أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ)
2ـ سابقه تاريخي معابد، يكي از ملاك هاي ارزشي آن است. (أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ...)
3ـ خير و بركت كعبه، تنها براي مؤمنان يا نژاد خاصّي نيست، بلكه براي همگان است. (وُضِعَ لِلنّاسِ)
4ـ مردمي بودن كعبه، يك ارزش است. (وُضِعَ لِلنّاسِ)
5 ـ كعبه، مايه هدايت مردم است. (هُديً لِلْعالَمِينَ)
ميعادگاه مردم
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّي وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (بقره : 125)
و (به يادآور) هنگامي كه خانه (كعبه) را محل رجوع و اجتماع و مركز امن براي مردم قرار داديم (وگفتيم:) از مقام ابراهيم، جايگاهي براي نماز انتخاب كنيد و به ابراهيم واسماعيل تكليف كرديم كه خانه مرا براي طواف كنندگان و معتكفان وراكعان و ساجدان، پاك و پاكيزه كنيد.
|
104 |
|
نكتـه ها:
* كلمه «مثابة» از ريشه «ثوب» به معناي بازگشت به حالت اوّل است. كعبه محلّ بازگشت و ميعادگاه همه مردم است، ميعادگاهي امن و مقدّس.
* مقام ابراهيم جايگاهي است با فاصله تقريبي 13 متري كعبه كه بر حاجيان لازم است پس از طواف خانه خدا، پشت آن دو ركعت نماز بگزارند و در آنجا سنگي قرار دارد كه ابراهيم (عليه السلام) براي بالا بردن ديوارهاي كعبه، بر آن ايستاده است و آن سنگ فعلاً در محفظه اي نگهداري مي شود.
* مراد از «عهد» در اين آيه دستور الهي است. «عهدنا» يعني دستور داديم.
* خداوند جسم نيست تا نيازمند خانه باشد. كلمه (بيتي)در اين آيه همانند (شهراللّه) درباره ماه رمضان است كه به منظور كرامت بخشيدن به مكان يا زماني خاص، خداوند آنرا به خود منسوب مي كند. ودر عظمت كعبه همين بس كه گاهي مي فرمايد: (بيتي)خانه من. گاهي مي فرمايد:(رَبَّ هذَا الْبَيْتِ) خداي اين خانه.
پيـام ها:
1ـ شخصيّت حضرت ابراهيم، شخصيّتي جهاني است.
|
105 |
|
در آيه قبل، ابراهيم را امام براي همه مردم قرار داد و در اين آيه كعبه را ميعادگاه همه مردم قرار داده است. (جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ)
2ـ جامعه نيازمند امام و امنيّت است. در آيه قبل فرمود: (إِنِّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً) و در اين آيه مي فرمايد: (وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً)
3ـ كسي كه در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسليم نمايد، بايد تمام سرها در جاي پاي او براي خداوند به خاك برسد. (مصلّي)(1)
4ـ چون خانه از خداست; (بيتي) خادم آن نيز بايد از اولياي او باشد. (طَهِّرا بَيْتِيَ)
5 ـ زائران بيت اللّه را همين كرامت بس كه ابراهيم و اسماعيل، مسئول طهارت و پاكي آن بيت براي آنها بوده اند. (طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ...)
6ـ عبادت با طهارت، پيوند دارد.(طَهِّرا...الرُّكَّعِ السُّجُودِ)
7ـ عبادت و نماز به قدري مهم است كه حتّي ابراهيم و اسماعيل براي انجام مراسم آن مأمور پاكسازي مي شوند. (طَهِّرا بَيْتِيَ لِـ ... الرُّكَّعِ السُّجُودِ)
8 ـ مسجدِ مسلمانان بايد پاكيزه و رغبت انگيز باشد. (طَهِّرا... الرُّكَّعِ السُّجُودِ)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مضمون حديثي از تفسير نورالثقلين، ج1 ص 122
|
106 |
|
خانه عتيق
ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ (حج : 29)
(زائران خانه خدا در روز عيد قربان كه قرباني كردند) سپس بايد آلودگي خود را بر طرف سازند وبه نذرهاي خود وفا كنند و بر گرد خانه كهن و آزاد (كعبه) طواف نمايند.
نكته:
* امام باقر (عليه السلام) فرمود: كعبه نه ساكني دارد و نه مالكي، بلكه خانه اي حُر و آزاد است.(1)
پيام ها
1ـ سابقه، مي تواند يك ارزش باشد. (العَتيق) (كلمه «عَتيق» به معناي قديمي است و عتيقه به اشياي قديمي گويند).
2ـ خانه خدا ملك هيچ كس نيست. (العَتيق)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير نورالثقلين.
|
107 |
|
ساخت بنا
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (بقره : 127)
و (به ياد آور) هنگامي كه ابراهيم، پايه هاي خانه (كعبه) را با اسماعيل بالا مي برد (ومي گفتند:) پروردگارا از ما بپذير، همانا تو شنوا و دانايي.
نكتـه ها:
* از آيات و روايات متعدّد استفاده مي شود كه خانه كعبه، از
زمان حضرت آدم بوده و حضرت ابراهيم (عليه السلام)
آنرا تجديد بنا نموده است. چنانكه آن حضرت در موقع اسكان همسر و فرزندش در
سرزمين مكّه مي گويد: (رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي
بِواد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ
الْمُحَرَّمِ)(1)خداوندا بعضي از خاندانم را در اين سرزمين خشك
و بدون زراعت، در كنار خانه تو سكونت دادم. بنابراين در زمان شير خوارگي حضرت
اسماعيل (عليه السلام) نيز اثري از كعبه وجود داشته
است. و در سوره آل عمران(2) نيز از كعبه به عنوان اوّلين خانه مردم ياد
شده است. در آيه مورد بحث
1 . ابراهيم : 37
2 . آل عمران : 96
|
108 |
|
نيز سخن از بالا بردن پايه هاي خانه بدست ابراهيم (عليه السلام) است و اين تعبير مي رساند كه اساس خانه كعبه، قبلاً وجود داشته و ابراهيم و اسماعيل (عليهما السلام) آنرا بالا برده اند. حضرت علي (عليه السلام) نيز در خطبه قاصعه(1) مي فرمايد: خداوند تمام مردم را از زمان حضرت آدم تا ابد، با همين كعبه و سنگ هاي آن آزمايش مي نمايد.
* ابراهيم واسماعيل (عليهما السلام) در كار مساوي نبودند. در حديث مي خوانيم: ابراهيم بنّايي مي كرد واسماعيل سنگ به دست پدر مي داد. شايد به همين سبب، ميان نام آن دو فاصله قرار گرفته است.(يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ)
پيـام ها:
1ـ بانيان كارهاي نيك را فراموش نكنيم. (اذيرفع)«اذ» يعني گذشته را ياد كن.
2ـ در مسير اهداف الهي، كار بنّايي و كارگري نيز عبادت است. لذا از خداوند قبولي آنرا مي خواهند. (يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ...رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا)
3ـ كار مهم نيست، قبول شدن آن اهميّت دارد. حتّي اگر كعبه بسازيم، ولي مورد قبول خدا قرار نگيرد، ارزش ندارد. (رَبَّنا تَقَبَّلْ)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نهج البلاغه، خطبه 192.
|
109 |
|
4ـ كارهاي خود را در برابر عظمت خداوند، قابل ذكر ندانيم. حضرت ابراهيم نامي از كار و بنايي خود نبرد و فقط گفت: (رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا)
5 ـ در روايات آمده است: از شرايط استجابت و آداب دعا، ستايش خداوند است. ابراهيم (عليه السلام) دعاي خود را با ستايش پروردگار همراه ساخته است. (إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ)
بهره هاي فراوان
وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدي مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبي إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْء رِزْقاً مِنْ لَدُنّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (قصص : 57)
و (كفّار مكّه) گفتند: اگر ما با (قبول برنامه هاي) تو، هدايت را بپذيريم، (بزودي) از سرزمينمان آواره خواهيم شد. (بگو:) آيا ما آنان را در حرم أمني قرار نداديم كه بهره هاي هر چيزي به عنوان روزي از جانب ما به سوي آن سرازير مي شود؟ ولي بيشتر آنان نمي دانند!
نكتـه ها:
* گروهي از مشركان مكّه به پيامبراسلام (صلّي الله عليه وآله) اظهار
|
110 |
|
داشتند كه اگر ما هدايت را به همراه تو پذيرا شويم، به سرعت از خانه و كاشانه خود رانده و آواره، و از زندگي و هستي خويش ساقط و درمانده مي گرديم.
خداوند با سه پاسخ بهانه آنان را رد مي فرمايد:
پاسخ اوّل كه در همين آيه مورد اشاره قرار گرفته است اين كه; همان خدايي كه مكّه را پايگاه أمن ومحلّ جلب و سرازير شدن روزي فراوان براي شما قرار داد، باز مي تواند آن را تداوم بخشد. (در اين جواب دلگرمي و بشارت است)
پاسخ دوّم كه در آيه بعد آمده است اينكه; بر فرض بخاطر حفظ رفاه و منافع خود، ايمان نياوريد، قهر خدا را چه خواهيد كرد؟ (در اين جواب انذار و هشدار است)
پاسخ سوّم كه در آيه 60 همين سوره مطرح شده است اين كه; مگر مال و متاع دنيا چقدر ارزش دارد كه به واسطه آن ايمان نمي آوريد بدانيد آنچه در نزد خداست، بهتر و پايدارتر است. پس عدم ايمان شما هيچ وجه و توجيهي ندارد.
پيـام ها:
1ـ دين، تنها عقيده نيست، بلكه برنامه هاي عملي نيز دارد. (نَتَّبِعِ الْهُدي مَعَكَ)
2ـ حساسيّت دشمنان تنها نسبت به راه حق و مسير الهي
|
111 |
|
نيست كه آنها، هم به راه حق و هم به رهبري حق، اعتراض دارند. (إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدي مَعَكَ)
3ـ ايمان آوردن، تنها به آگاهي داشتن نيست، بلكه به جرأت هم نياز دارد. (إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدي مَعَكَ نُتَخَطَّفْ)(آري، گروهي حقّانيّت اسلام را مي فهمند، ولي بخاطر حفظ منافع شخصي از آن سرباز مي زنند.)
4ـ انسان، وطن دوست است. (من ارضنا)
5 ـ ترس از دست دادن نعمت ها را با ياد الطاف الهي دفع كنيم. (أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً) (آري ياد نعمت ها، عامل توكّل و رفع نگراني هاست.)
6ـ بهبود، رونق و رشد اقتصادي در گرو امنيّت و آرامش اجتماعي است. (آمِناً يُجْبي إِلَيْهِ ثَمَراتُ)
7ـ امنيّت و رزق، دو نعمت تضمين شده حرم الهي (مكّه) است. (آمِناً يُجْبي إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْء)
8 ـ برتري ايمان بر رفاه و آسايش، براي اكثر مردم پنهان است. (وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ)
صفا و مروه
إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ
|
112 |
|
خَيْراً فَإِنَّ اللهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ (بقره : 158)
همانا صفا ومروه، از شعائر خداست. پس هر كه حج خانه خدا ويا عمره به جاي آورد، مانعي ندارد كه بين صفا ومروه طواف كند. و (علاوه بر واجبات،) هر كس داوطلبانه كار خيري انجام دهد، همانا خداوند سپاسگزار داناست.
نكتـه ها:
* «شعائر» جمع «شعيرة» به نشانه هايي كه براي اعمال خاصّي قرار مي دهند، گفته مي شود و «شَعائِرِ اللهِ» علامت هايي است كه خدا براي عبادت قرار داده است.(1)
* صفا و مروه نام دو كوه در كنار مسجدالحرام است كه با فاصله تقريبي 400 متر، روبروي يكديگر قرار دارند و امروزه به صورت خياباني سرپوشيده در آمده است. زائران خانه خدا، وظيفه دارند هفت مرتبه فاصله ميان اين دو كوه را طي كنند. اين كار يادآور خاطره هاجر، همسر فداكار حضرت ابراهيم است كه براي پيدا كردن جرعه آبي براي كودك خود اسماعيل، هفت بار فاصله اين دو كوه را با اضطراب و نگراني و بدون داشتن هيچ گونه ياور و همدمي طي كرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير مجمع البيان.
|
113 |
|
امام صادق (عليه السلام) فرمود: در روي زمين، مكاني بهتر از ميان اين دو كوه وجود ندارد، زيرا هر متكبّري در آنجا سر برهنه و پابرهنه و كفن پوشيده بدون هيچ امتياز و نشانه اي بايد مسافت بين دو كوه را طي كند، گاهي با دويدن و گاهي با راه رفتن.
* كوه صفا علاوه بر اينها خاطره هايي از دعوت پيامبر اسلام دارد كه چگونه كفّار مكّه را به توحيد فرامي خواند و آنها گوش نمي دادند.(1)
* در عصر جاهليّت، مشركان در بالاي كوه صفا، بتي به نام «اُساف» و بر كوه مروه، بت ديگري به نام «نائله» نصب كرده بودند و به هنگام سعي، آن دو بت را به عنوان تبرّك، با دست مسح مي كردند. مسلمانان به همين جهت از سعي ميان صفا و مروه كراهت داشته وفكر مي كردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالاي آن دو كوه، نبايد سعي كنند. آيه فوق نازل شد كه صفا و مروه از شعائر الهي است و اگر مردم نادان آنها را آلوده كرده اند، دليل بر اين نيست كه مسلمانان آن را رها كنند.(2)
* حج وعمره، گاهي در كنار هم، مانند اذان واقامه بجا آورده
مي شوند، و گاهي اعمال عمره، جداگانه وبه تنهايي انجام مي شود. در عمره
پنج عمل واجب است: 1ـ احرام.
1 . تفسير نورالثقلين، ج1، ص145.
2 . تفسير تبيان، ج1، ص44.
|
114 |
|
2ـ طواف. 3ـ نماز طواف. 4ـ سعي بين صفا ومروه. 5 ـ كوتاه كردن مو يا ناخن. حج علاوه بر اينها، چند عمل ديگر دارد كه در جاي خود بدان اشاره شده است. به هر حال سعي بين صفا و مروه، هم در عمره مطرح است و هم در حج.
* ديدن صفا ومروه، حضور در صحنه تاريخ است تا اينكه تصديق به جاي تصور، و عينيّت به جاي ذهنيّت قرار گيرد. در صفا ومروه، كلاس خداشناسي است كه چگونه اراده او اين همه انسان را با آن همه اختلاف، در يك لباس و يك جهت جمع مي كند. كلاس پيامبر شناسي است كه چگونه ابراهيم، آن پيامبر الهي، براي انجام فرمان خداوند، زن و فرزند خويش را در آن بيابان تنها گذاشت. و هم كلاس انسان شناسي است كه مي آموزد چگونه انسان مي تواند در لحظاتي اعمالي را انجام دهد كه تا ابد آثار آن باقي بماند. سعي صفا ومروه، ياد مي دهد اگر همه با هم حركت كنيم، روح الهي را در جامعه خود مي بينيم. سعي صفا ومروه، ياد مي دهد كه بايد تكبّر را به دور انداخته وهمراه ديگران حركت كنيم. سعي صفا و مروه، به ما مي آموزد كه در راه احياي نام خداوند، زن و كودك هم سهم دارند.
* در آيات قبل، سخن از بلا و آزمايش بود، در اين آيه
نمونه اي از آزمايش هاجر، كودك، پدر او و ساير مسلمانان مطرح است. اثر كار
خدايي و اخلاص تا آنجا پيش مي رود
|
115 |
|
كه همه انبيا و اوليا، موظّف مي شوند به تقليد از هاجر همسر ابراهيم و با قيافه اي مضطرب و هروله كنان همچون او، اين مسافت را هفت بار طي كنند. و اين فرمان، تشكر خداوند از رنج هاي حضرت هاجر است. (فَإِنَّ اللهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ)
* با اينكه سعي صفا ومروه واجب است، لكن مي فرمايد: (فَلا جُناحَ عَلَيْهِ)، اين لحن به خاطر همان نگراني از وضع پيشين است كه جايگاه بت ومحلّ عبور مشركان بود.
* طواف، به معناي گردش دائره اي نيست، بلكه به هر حركتي كه انسان دوباره به جايگاه اوّليّه برگردد، خواه به صورت دوري باشد يا طولي، طواف گفته مي شود. لذا كلمه طواف، هم در مورد طوافِ دور كعبه كه حركت دايره اي است گفته شده; (وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ)(1) و هم درباره حركت طولي بين صفا ومروه آمده است.
پيـام ها:
1ـ توجّه خاصّ خداوند به برخي مكان ها يا زمان ها يا اشخاص، موجب مي شود كه آنها از شعائر الهي گردند. (إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ)
2ـ نيّت، به كارها ارزش مي دهد. مشركان براي
لمس
1 . حج : 29
|
116 |
|
بت ها، سعي مي كردند، ولي اسلام رضاي خدا را شرط آن مي داند.(1)(فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما)
3ـ اگر مراكز حقّ، توسط گروهي با خرافات آلوده شد، نبايداز آن دست كشيد، بلكه بايد با حضور در آن مراكز، آنجا را پاك سازي نموده ودست گروه منحرف را از آن كوتاه كرد. (فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما)
4ـ عبادت بايد عاشقانه و داوطلبانه باشد. (فَمَنْ تَطَوَّعَ)
5 ـ خداوند در برابر عبادات بندگان، شاكر است. (فَإِنَّ اللهَ شاكِرٌ) اين تعبير، بزرگترين لطف از جانب او نسبت به بندگان است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بسياري از كارها ظاهري يكسان دارد، امّا انگيزه اي متفاوت. نظير دويدن يوسف و زليخا به سوي درهاي بسته، يوسف مي دود تا آلوده نشود، ولي زليخا مي دود كه آلوده شود. (فاستبقا)
|
117 |
|
از عرفات تا مني
ـ در پي فضل خدا
ـ حركت دسته جمعي
ـ برنامه اي در روزهاي خاص
ـ پاسداشت شعائر الهي
ـ ابراهيم در مني
ـ قرباني
ـ ظاهر و روح قرباني
ـ حلق
ـ پس از حج
ـ بهترين توشه
|
119 |
|
در پي فضل خدا
لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذْكُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضّالِّينَ (بقره : 198)
گناهي بر شما نيست كه (به هنگام حج) به سراغ فضل پروردگارتان (وكسب و تجارت) برويد. پس چون از عرفات كوچ كرديد، خدا را در مشعرالحرام ياد كنيد، و او را ياد كنيد از آن روي كه شما را با آنكه پيش از آن از گمراهان بوديد، هدايت كرد.
نكتـه ها:
* عرفات، نام سرزميني است در بيست كيلومتري مكّه كه بر زائران
خانه خدا واجب است از ظهر روز نهم ذي الحجه تا غروب در آنجا بمانند و اگر قبل
از غروب از آنجا خارج شوند بايد يك شتر جريمه دهند. واژه «عرفات» از «معرفت» به
معناي محلّ شناخت است. در آنجا آدم وحوا(عليهما السلام) يكديگر را شناختند و به
گناه خود
|
120 |
|
اعتراف كردند.
* به فرموده امام صادق و امام باقر(عليهما السلام)جبرئيل در اين مكان به حضرت ابراهيم گفت: وظايف خود را بشناس و فراگير.(1)
* در حديث مي خوانيم: حضرت مهدي (عليه السلام) هر سال در عرفات حضور دارند. زمين عرفات خاطراتي از ناله ها و اشك هاي اولياي خدا دارد.
* در روايات مي خوانيم: غروب عرفه، خداوند تمام گناهان زائران خانه خود را مي بخشد. وبراي روز عرفه دعاهاي خاصّي از امام حسين و امام سجاد(عليهما السلام)نقل شده است.(2)
* از نشانه هاي جامعيّت اسلام آن است كه در كنار اعمال عبادي حج، به زندگي مادّي و كسب معاش نيز توجّه دارد. همانگونه كه در سوره جمعه در كنار دستور به شركت در نماز جمعه، مي فرمايد: بعد از پايان نماز به سراغ كسب معاش برويد.(3) آري، حج در عين عبادت، اقتصاد است.
امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
يكي از آثار حج، تشكيل يك اجتماع بزرگ از مسلمانان نقاط مختلف جهان و
نقل
1 . كافي، ج4، ص207.
2 . براي تفصيل بيشتر به كتاب حج نوشته مؤلف مراجعه شود.
3 . جمعه : 10.
|
121 |
|
و انتقال انواع تجربيات مي باشد و زمينه انجام مبادلات تجاري و اقتصادي است.(1)
پيـام ها:
1ـ مبارزه با تحجّر از برنامه هاي قرآن است. گروهي فكر مي كردند دين امري يك بُعدي و حج يك عبادت خشك است، اسلام اين تفكّر را رد مي كند. (لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ)
2ـ درآمد حلال، فضل الهي است. قرآن به جاي واژه «كسب»، كلمه (فضل) را بكار برده تا بگويد: درآمد حلال فضل الهي است. (فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ)
3ـ گرچه تلاش وطلب از شماست; (تبتغوا)امّا رزق، فضل خداوند است. (فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ)
4ـ رزق رساني، از شئون ربوبيّت الهي است. (فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ)
5 ـ در رزق رساني، دست خداوند باز است. كلمه «فضل» نكره آمده است. (فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ)
6ـ انجام عبادات بايد طبق دستور باشد. (وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ)
7ـ توجّه به توفيق الهي از يك سو و خطاها و گناهان گذشته خود از
طرف ديگر، عشق و علاقه انسان را به
1 . وسائل الشيعه، ج8، ص9.
|
122 |
|
الطاف خداوند زياد مي كند. (هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضّالِّينَ)
8 ـ سابقه خودتان را فراموش نكنيد، او بود كه شما را هدايت كرد. (إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضّالِّينَ)
حركت دسته جمعي
ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (بقره : 199)
سپس از همانجا كه مردم كوچ مي كنند، كوچ كنيد و از خداوند طلب آمرزش نماييد كه خداوند آمرزنده مهربان است.
نكتـه ها:
* در اين آيه ضمن دستور به حركت دسته جمعي همراه مردم، به اهل مكّه تذكّر مي دهد مبادا خيال كنيد كه چون اهل حرم يا از قبيله قريش و امثال آن هستيد بايد حركات عبادي شما با ديگران فرقي داشته باشد، اين خودبزرگ بيني ها را كنار گذاشته و همچون عموم مردم باشيد. اساساً يكي از آثار و فلسفه هاي حج، كنار زدن امتيازات پوشالي است. در آنجا انسان از كفش، كلاه، لباس، همسر و مسكن خود مي گذرد و قطره اي مي شود كه
|
123 |
|
به دريا ملحق شده است.
* در اين آيه، دو بار و در آيه قبل يك بار كلمه «افاضة» بكار رفته كه به معناي حركت دسته جمعي است، اين تكرار و اصرار نشان مي دهد كه حركت دسته جمعي در انجام عبادات ارزشمند است.
* استغفار و ذكر خداوند، بهترين اعمال عرفات و مشعر است. گرچه در اين سرزمين ها اصل توقف، شرط است و هيچ عمل ديگري واجب نيست، امّا در اين آيات، قرآن ما را به ذكر خدا و ياد سوابق پرخطا و اشتباه خود و طلب آمرزش درباره گذشته خويش دعوت مي كند. مگر مي توان در سرزميني كه اولياي خدا اشك ريخته اند بي تفاوت نشست.
پيـام ها:
1ـ امتيازطلبي، تحت هر نام وعنواني، ممنوع است. (أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ)
2ـ حركت دسته جمعي، ارزش دارد. (أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ)
3ـ هرگز مأيوس نشويم، گذشته ها هرچه باشد استغفار چاره ساز است. زيرا او غفور و رحيم است. (وَ اسْتَغْفِرُوا اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ)
|
124 |
|
برنامه اي در روزهاي خاص
وَ اذْكُرُوا اللهَ فِي أَيّام مَعْدُودات فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقي وَ اتَّقُوا اللهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (بقره : 203)
و خدا را در روزهاي معيّني ياد كنيد، (روزهاي 11 و12 و 13 ماه ذي الحجّه كه به ايام تشريق معروف است.) پس هر كس تعجيل كند (و اعمال مِني را) در دو روز (انجام دهد،) گناهي بر او نيست و هر پرهيزكاري كه تأخير كند (و اعمال را در سه روز انجام دهد نيز) گناهي بر او نيست. و از خدا پروا كنيد و بدانيد شما به سوي او محشور خواهيد شد.
نكتـه ها:
* در حديثي كه در تفسير نورالثقلين آمده، توصيه شده است: در پشت سر پانزده نماز كه آغازش نماز ظهر روز عيد و انجامش، نماز صبح روز سيزدهم است، اين دعا خوانده شود: «الله اكبر، الله اكبر، لااله الااللّه والله اكبر، وللّه الحمد، الله اكبر علي ما هَدانا، الله اكبر علي ما رزقنا من