بخش 1
مقدمه پیشگفتار کجا میرویم؟ برنامة کارگاه فهرست موضوعات در یک نگاه نگرشی دیگر به حج و عمره مرحلة اول: تعیین هدف فعالیت اول: حج، معنی دهنده به زندگی پاسخ فعالیت اول
بسم الله الرحمن الرحيم
هوالعليم
كارگاه آموزشي
نگرشي ديگر به حج و عمره
تأليف: شيخ عبدالحميد واسطي
مقدمه
پيشگفتار
تحقّق حجّ ابراهيمي و زيارت مطلوب، در صدر وظائف حوزة نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت بوده و اجراي طرحهاي آموزشي براي تحقّق اين امر از جايگاه ويژه و خاصي برخوردار است.
زيارتي، زيارت مطلوب است كه موجب تغيير رفتار شده و آثار پايدار در زندگي زائر ايجاد كند. اثرات رفتاريِ پايدار در صورتي حاصل ميشوند كه آگاهيِ فرد از موضوع بيش از شنيدن بوده، به باور تبديل شود و لايههاي دروني روان را فعال كند.
«تفكر» عامل فعالسازي روان و ارتقاءِ معلومات از حافظه به كاربرد است. بنابراين بايد مركز ثقل آموزشهاي زائران بر فعالسازي تفكر در حين سفر قرار گيرد؛ تفكرِي مرحلهبهمرحله و طبق برنامة سفر؛ تا بتوان فضاي نزديك به حركت و حين عمل را (كه بيشترين نياز زائر به معلومات و حالات روحي است) ارتقاء بخشيد.
«كارگاههاي آموزشي زيارت فعال» در جهت ارتقاءِ كيفيِ زيارت و به تبع آن تغيير رفتار پايدار طراحي شده است كه با همراهي روحانيون كاروانها داراي اثري مضاعف خواهد بود.
مجموعة حاضر كه با عنوان «نگرشي ديگر به حج و عمره» تدوين شده است قسمتي1 از اين كارگاهها ميباشد كه در برگيرندة محتواي آموزشيِ لازم براي تغيير نگرش زائر نسبت به اين سفر روحاني است.
اميد است زائرين محترم با استناد به روايت «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ اَفضَلُ مِن عِبَادَةِ سَبعِينَ سَنَةٍ»2، با حوصله و دقت، مراحل اين كارگاه را دنبال كنند و براي پاسخ به سؤالات مطرح شده لحظاتي را در درون ذهن و ضميرِ خود سپري سازند و بر پاسخهاي پيشنهادي تأمل نمايند.
شيخ عبدالحميد واسطي
مؤسّسة مطالعات راهبردي علوم ومعارف اسلام
مشهد مقدس رضوي ـ ربيعالأول 1429
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بخشي از عناوين ديگر اين كارگاهها عبارتند از:
نگرشي ديگر به حضرت زهراء (عليها السلام) ، چهار خورشيد و يك كهكشان ستاره، اولين نجوا، مدينه شناسي، مكه شناسي، نگرشي ديگر به امام حسن مجتبي (عليه السلام) (عقل مجسم)، نگرشي ديگر به امام سجاد (عليه السلام) (عبوديت تابناك)، شبكة هستي، نگرشي ديگر به امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) ، نگرشي ديگر به مسجد، نگرشي ديگر به زندگي، ستارههاي ابدي، نگرشي ديگر به مرگ.
2- تفسير عياشي، ج 2، ص 208
كجا ميرويم؟
مكه:
به سرزميني ميرويم كه حريم خداست1، خانة اولِ تمام مردم است2، دور و نزديك همه نزديكند3، دلها بهسوي آن پر ميكشد4، محل امن5 و پاكي6 است، تمام توجهها بهسوي آن است7، نشانههاي آشكار خداوند در آن قرار دارد8، خداوند سفر به آن را مكرر در مكرر از مردم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- إنّما اُمِرتُ أن أعبُدَ رَبَّ هذِهِ البَلدَةِ الّذي حَرَّمَها (النمل: 27، آيه: 91)
2- إنّ أوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكًا وَهُديً لِلْعالَمين (آلعمران: 3، آيه: 96)
3- المَسجِدِ الحَرامِ الَّذي جَعَلناهُ لِلنَّاسِ سَواءً العاكِفُ فيهِ وَالبادِ (الحج: 22، آيه: 25)
4- فَاجعَل أفئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهوي إلَيهِم (ابراهيم: 14، آيه: 37)
5- إذ قالَ إبراهيمُ رَبِّ اجعَلْ هذا بَلَدًا آمِنًا (البقره: 2، آيه: 126)
6- عَهِدنا إلي إبراهيمَ و إسماعيلَ أن طَهِّرا بَيتِيَ لِلطَّائِفينَ وَالعاكِفينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ (البقره: 2، آيه: 125)
7- و إذ جَعَلنَا البَيتَ مَثابَةً لِلنّاسِ و أمْنًا (البقره: 2، آيه: 125)
8- فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إبراهيمَ ومَن دَخَلَهُ كانَآمِنًا (آلعمران:3،آيه97)
خواسته است(1)، مركز تمام جهان است(2)، پُر خير و بركت است(3).
سرزميني كه پيامبر خدا را بزرگ كرد و كوههاي آن وحي الهي را شنيد و اسلام را آشكار ساخت، سرزميني كه جايجاي خاك آن محل قدمهاي پيامبر خدا و محل نزول جبرئيل بوده است.(4)
سرزميني كه كوه صفاي آن هنوز نداي قولوا لا إله إلاّ الله تُفلِحوي پيامبر را سر ميدهد، كوه مروة آن بوسه بر قدمهاي پيامبر دارد. مُستجارش هنوز، بوي اميرالمؤمنين ميدهد.
سرزميني كه نردبان آسمان است و با طواف خانة خدا ميتوان هفت آسمان را صعود كرد.
سرزميني كه به هر جاي آن نگاه ميكني، نشانهاي از خدا و اولياء خدا ميبيني، دريايي از نور و گروههاي ملائك و ...
زيارت خانة خدا يعني قصد خانة خدا؛ يعني قصد خروج از توجه به عالم طبيعت، به سوي توجه به ملكوت؛ احساس عظمت خدا و عشق به خدا.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وَلِلَّهِعَلَي النَّاسِحِجُّالبَيتِ مَنِ استَطاعَ إلَيْهِ سَبيلاً (آلعمران:3،آيه:97)
2- كَذَلِكَ أوحَينا إلَيكَ قُرآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ اُمّ القُرَي و مَن حَولَها (الشوري: 42، آيه: 7)
3- إنّ أوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكًا وَهُديً لِلْعالَمين (آلعمران: 3، آيه: 96)
4- و أنتَ حِلٌّ بِهذَا البَلَد (البلد: 90، آيه: 2)
زائر، وارد سرزمين امن الهي ميگردد تا آرامآرام بر صفات نفساني و خواطر خود غلبه كند و از وساوس شيطاني دور گردد؛ وارد مكه ميگردد تا به ذات مقدس ربوبي توجه كند، احرام ميبندد تا از قوة شهوت و غضب خارج شده به معبود توجه كند. در پشت مقام ميايستد تا به بينهايت متصل گردد. طواف ميكند تا با همة وجودش خدا را احساس كند؛ تقصير ميكند تا هر چه در دنيا به آن دلبسته از خود دور كند و ...
مدينه:
به سرزميني ميرويم كه پيامبر فرمود: خداوند از سرزمينها، چهار سرزمين را برگزيده است و گفته است: «و التّينِ و الزّيتونِ * و طُورِ سينينَ * و هذا البَلَدِ الأمينِ»؛ تين، مدينه است؛ زيتون، بيتالمقدس است؛ طور سينين، كوفه است؛ و البلدالأمين، مكه است.(1)
در هيچ سفري، پيامبر به مدينه بازنگشت مگر اينكه تا شهر را ديد گفت: اي سرزمين دلچسب و پاك(2)؛ و فرمود كه خداوند به من دستور داده است تا مدينه را اينگونه نام ببرم.(3)
پيامبر خدا فرمودند: هر پيغمبري حرمي دارد و حرم من مدينه است. و فرمود كه ابراهيم، مكه را حرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائلالشيعي، شيخ حُرّ عاملي، ج 14، ص 361
2- يا طَيّبَه!
3- كنزالعمال، كراجكي، ج 12، ص 259
قرار داد و من مدينه را حرم قرار دادم. و فرمود: خدايا ابراهيم براي مكه دعا كرد و من براي مدينه دعا ميكنم؛ خدايا همانگونه كه مكه را محبوب ما كردهاي مدينه را نيز محبوب ما بگردان.(1)
مدينه، سرپناه اسلام و سرزمين ايمان و منزلگاه دين است. شهرها و كشورها با جنگ و سلاح فتح ميشوند اما مدينه با قرآن فتح شد.
پيامبر فرمود: هر كه بعد از مرگ من، قبر مرا زيارت كند مانند كسي است كه در زمان حيات من بههمراه من باشد.(2)
سزاوار است كه انسان براي زيارت مسجد پيامبر خدا در مدينه، پَر بكشد.
برخي از اصحاب حضرت صادق (عليه السلام) به مدينه سفر كردند و خدمت حضرت رسيدند، حضرت سؤال كرد: انشاءالله چقدر ميمانيد؟ گفتند: پانزده روز. حضرت فرمود: بهشرف اقامت در حرم رسول خدا رسيدهايد، پس خوب حواستان جمع باشد كه براي آخرت خود كار كنيد؛ مردم برخي از افراد را كه در معامله و تجارت به سودهاي زياد دست مييابند زرنگ و باهوش ميدانند اما زرنگ و باهوش واقعي كسي است كه به دنبال سودهاي آخرتي است.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- الكافي، كليني، ج 4، ص 564
2- التهذيب، شيخ طوسي، ج 6، ص 3
3- الكافي، كليني، ج 4، ص 558
برنامة كارگاه
حج و عمره، مجموعه فعاليتهاي حسابشدهاي است كه داراي نظام و سيستم كاملاً مشخص است و آثار و اهداف تعيين شدهاي را دنبال ميكند؛ زائر بايد خود را از نقطة شروع به نقطة پايان برساند و به نتايج مورد نظر برسد.
كارگاه آموزشي «نگرشي ديگر به حج و عمره»، به اين منظور آمادهسازي شده است تا زائران گرامي بتوانند نگرشي كلان نسبت به حج و عمره را تجربه كنند و رابطة آنها با زندگي را عميقتر به دست آورند.
اين كارگاهها براساس روند منطقي در هر حركت و فعاليت موفّق، برنامهريزي شدهاند يعني شش مرحلة اساسي را پشت سر خواهند گذاشت:
1. تعيين هدف
2. نقطة شروع
3. نقطة مركزي
4. برنامة حركت
5. نقاط بحران و خطر
6. نقطة مقصد
فهرست موضوعات در يك نگاه
1. تعيين هدف: حج، معنا دهنده به زندگي
2. نقطة شروع: تنظيم زندگي، نقطة شروع
3. نقطة مركزي: چشم بگشا و خدا را ببين
4. برنامة حركت: به تنهايي يا با راهنما؟
5. نقاط بحران و خطر: خطرها در مسير
6. نقطة مقصد: برنامة زندگيِ جديد
هر يك از اين مراحل حاوي دو بخش كلي است:
صفحة سؤال: در اين قسمت زائر با خواندن مقدمهاي ملموس، با سؤالي مواجه ميشود كه او را به تفكر وا ميدارد. لازم است توضيحات كوتاهي توسط استاد، راجع به سؤال و هدف آن ارائه گردد. پس از اتمام تفكر در همان صفحه پاسخ سؤال توسط زائر يادداشت ميگردد.
صفحة پاسخ (بازخورد): بعد از اينكه زائر به
سؤال پاسخ داد، به صفحة بعد مراجعه ميكند. در آن صفحه به همين سؤال پاسخ دقيقي داده شده است. از آنجا كه ذهنْ فعال شده است، مقايسهاي بين پاسخ خود و پاسخ ارائه شده صورت ميگيرد و نقاط ضعف و قوت آشكار ميگردد و نكات ارائه شده در ذهنِ فراگير جايگزين ميشود.
در پايانِ صفحه قسمتي براي نتيجهگيري مشخص شده است تا زائر نتيجة نهايي بهدست آمده را در يك جمله بنويسد. اين كار موجب تعميق و تثبيت مطلب در ذهن خواهد شد.
نگرشي ديگر به حج و عمره
مرحلة اول: تعيين هدف
حج، معني دهنده به زندگي
فعاليت اول: حج، معني دهنده به زندگي
هدف كارگاه: ايجاد نگرش نسبت به حقيقت حج و عمره
نقطة شروع بحث:
جملاتِ «زيارت خانة خدا، معني زندگي من را عوض كرد!»، «حج، به زندگي من معني بخشيد»، مكرّر از زبان زائراني كه از حج يا عمره برگشتهاند شنيده ميشود؛ البته زائراني كه به قصد زيارت، نَه سياحت، و بهقصد گذراندن يك آموزش الهي و نَه فقط انجام يك سِري اَعمالِ تكليف شده، مشرّف شدهاند.
به نظر شما حج يا عمره چه تحوّلي در او به وجود آورده است كه اينگونه جملات را به زبان ميآورد؟
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
...........................................................................................
پاسخ فعاليت اول
«زندگي» يعني حركت فكري، روحي و رفتاري براي رسيدن به يك هدف.
زنده بودن و مرده بودن هر موجود به حَسَب خودش است، و ملاك زنده بودن اين است كه آثار خاصي را از خود بروز دهد. مثلاً وقتي ميگوييم «زمينِ زنده» يعني زمين گياه خود را بروياند و سرسبز گردد، برخلاف زمينِ مرده كه اين اثر از آن ظاهر نميشود. همچنين زنده بودن يك سخن به اين است كه سخن اثر مطلوب را در شنونده بگذارد و «سخنِ مرده» آن سخني است كه چنين نباشد.
زنده بودن انسان عبارت است از اينكه در مسيري قرار داشته باشد كه بهسوي كمال حركت كند، مثل اينكه داراي عقل، منطق و روحيهاي سالم و رفتاري متعادل باشد. از آنجايي كه دين باعث ميشود فكر، روح و رفتار انسان در جهت كمال قرار گيرند و فعال شوند، قرآن، دين را حيات بشريت خوانده است.(1)
«معني زندگي» يعني جهتدار شدن زندگي به سوي هدفي كه بر اساس محاسبات عقلي، منفعتي بيشتر از اهداف ديگر دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- براي مطالعة بيشتر مراجعه كنيد به: ترجمة تفسير الميزان، تأليف علاّمة طباطبايي، ج10، ص72 ؛ ذيل آية 31 سورة يونس.
معناي زندگي يك نفر «پول» است يعني جهت اصلي زندگي او براي رسيدن به پولِ بيشتر است، يعني او منفعتِ «پول درآوردن» را بيشتر از منفعت هرگونه تلاش و فعاليت ديگر ميداند.
معناي زندگي يك نفر «زن و بچهاش» است، يعني بيشترين تلاش فكري، روحي و رفتاري او براي ارتباط با خانوادهاش ميباشد؛ يعني او احساس خوشايندي را كه از ارتباط با آنها دارد بر منافع ديگر ترجيح ميدهد.
معناي زندگي يك نفر «شغل و كارِ» اوست يعني اگر شغلش را از دست بدهد، ديگر هيچ مسأله و موضوعي نيست كه فكر و روح و رفتار او را به حركت و تلاش وا دارد.
زندگيِ برخي «بي معني» است، زيرا هيچ موضوعي در زندگي نيست كه براي آنها اولويت و اهميتي بيشتر از ديگر موضوعات داشته باشد. بنابراين هر روز به روزمرهگي و رفع نيازهاي اولية جسمي و روحي ميگذرد. اينها دورنمايي از زندگي ندارند، زندگي آنها جهت خاصي ندارد و هيچ نقطة روشن و قابل اتّكايي نيز در آيندة آنها بهچشم نميخورد.
معني زندگي شما چيست؟ چه چيزي در زندگي شما نقش محوري را بهعهده دارد و اگر از بين برود ديگر زندگي براي شما بيمعني خواهد شد؟
حج و عمره، به زندگي معني ميبخشد يعني:
مسائلي را براي انسان ملموس ميكند كه آنها محور زندگي را تغيير ميدهند، اولويتهاي حياتي را جابجا ميكنند، تعريف جديدي از نفع و ضرر ارائه مينمايند و تمام وجود انسان را براي دستيابي به حقايق و رشدي ديگر سوق ميدهند.(1)
اگر بخواهيم در اين مسير حركت كنيم و معناي جديدي را كه زيارت خانة خدا براي زندگي ما عرضه ميكند لمس كنيم، از كجا بايد شروع كنيم؟
پاسخ اين سؤال در مرحلة دوم، «تنظيم زندگي، نقطة شروع» بررسي ميشود.
نتيجة تفكر و مطالعة خود نسبت به مرحله اول را در يك جمله در كادر زير بنويسيد:
نتيجة نهايي
................................................................................ ................................................................................ |
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- براي مطالعة بيشتر به كتابهاي زير مراجعه فرماييد:
جرعهاي از صهباي حج، تأليف آييالله جوادي آملي، نشر اسراء؛
جرعهاي از بيكران زمزم، تأليف آييالله جوادي آملي، نشر مشعر؛
حج ديداري با حبيب، تأليف حجيالاسلام حاج شيخ محسن سعيديان، نشر منير؛
ره توشة حج، تأليف جمعي از نويسندگان، نشر مشعر.