درس یازدهم :ادبستان دل

درس یازدهم :ادبستان دل ادب را جایگاه رفیعی در قاموس انسانیت است، که حکایت از اهمیت بسیار آن در راستای ساختار ابعاد درونی و بیداری روحی انسان دارد. ادب در حقیقت رشد و شکوفایی شخصیت یک فرد است، که منهای آن در هر درجه و سطحی باشد فاقد ارزش و بهاست. ادب د

درس يازدهم :ادبستان دل

ادب را جايگاه رفيعي در قاموس انسانيت است، كه حكايت از اهميت بسيار آن در راستاي ساختار ابعاد دروني و بيداري روحي انسان دارد. ادب در حقيقت رشد و شكوفايي شخصيت يك فرد است، كه منهاي آن در هر درجه و سطحي باشد فاقد ارزش و بهاست.

ادب در شريعت اسلامي نيز از جايگاه و مقام ويژه‌اي برخوردار است و در سربلندي و عزت انسان نقش حايز اهميتي دارد. بطور يقين رعايت آداب در هر يك از مراحل زندگي انسان را از ورطه هلاكت در آورده، بسوي وادي سعادت و خوشبختي رهنمون مي‌سازد، و درخت خشكيده عزت انسان را به ثمر مي‌نشاند.

رعايت ادب نقش بسيار اساسي و مهمي را در زندگي معنوي انسان ايفا مي‌كند. بگونه‌اي كه ابتدايي‌ترين پله ترقي و عروج بسوي معنويات و حقايق ديني همين ادب مي‌باشد. و آناني كه به اين خصلت بارز انسانيت ارج ننهاده، در رعايت آن سستي و اهمال مي‌ورزند، در همان آغازراه، مركب همتشان از حركت باز مي‌ايستد و نمي‌توانند به مسير معنوي خويش ادامه دهند. چنين شخصي نه تنها خود از اين فيض محروم مي‌گردد بلكه بسياري ديگر را بسوي اين عمل نافرجام سوق مي‌دهد و شيطان‌گونه بر ياران وهمرهان اين كاروان نامبارك مي‌افزايد.

مولانا رومي چه خوش مي‌سرايد:

از خــدا جــوييم تــوفــيق ادب

بي ادب محروم گشت از فضل رب

بي ادب تنها نه خود را داشت بد

بلكه آتــش در هـــــمه آفــاق زد

يقيناً آتشي كه بي‌ادب مي‌افروزد خود او اولين كسي است كه در آن مي‌سوزد، و زبانه‌هاي اين حريق زندگي او را فرا مي‌گيرد. ونابود مي سازد

هركس كه بر مدارج كمال و كاميابي گام نهاده است، سرمنشأ آن رعايت ادب بوده و هركس از مرتبه‌اي سقوط كرده است يقيناً درنتيج?بي ادبي بوده است.در حقيقت ادب تاج عزت و بزرگي و كارنامه كاميابي است كه انسان را به اوج سربلندي و بلنداي مجد وعظمت سوق مي‌دهد

علي (ع) مي فرمايد: ( [1])كسي كه به آداب خداوندي آراسته گردد خدا او را به سوي رستگاري و فلاح هميشگي مي‏كشاندقرآن انسان را،هم ادب مي كند و هم طعام روحاني مي بخشد از رسول (ص) نقل شده كه فرمود: "قرآن مادبه الهي است هر چه توان داريد از آن ياد بگيريد ( [2])

واژه"مَأدَبَه" (به فتح دال ) فرهنگستان و ادبستان است.و ( به ضم دال) به معني سفره و طعام مهماني است ؛ از اين ادب و دستور الهي ادب فرا بگيريد و حد انساني خودتان را حفظ كنيد و نگاه بداريد، و بدين دستور خودتان را راست و درست به بار بياوريد و استعداد هاي خود را به فعليت برسانيد.

بايد با قرآن هماهنگ شد وجود خود را قرآني كردو بيراهه نرفت كه حد صورت و حقيقت انسان را قرآن نگاه مي دارد و به فرموده امام علي (ع):([3])چپ و راست انحراف است و راه وسط ،راه مستقيم است

قرآن سفره رحمت الهي است كه فقط براي انسان گسترده شده است. طعام اين سفره غذاي انسان است كه به ارتزاق آن متخلق به اخلاق الهي مي گردد، و متصف به صفات ملكوتي مي شود و مدينه فاضله تحصيل مي كند. و هيچ كس از كنار اين سفره بي بهره بر نمي خيزد. انسان اگر گرفتار رهزن و اهريمن نشود، به وفق اقتضاي ذاتي خود، سعادت ابدي خود را طالب است.

آن كس كه مصحف را گشوده و نوشته اش را زيارت كرده است، به همين اندازه از اين سفره الهي لقمه اي برداشته است و بهره اي برده است. پيامبر (ص) خير و نفع و فايده اي را كه انسان از قرائت و حفظ قرآن كسب مي كند به طعامي كه ميهمان از سفره ميزبان بر مي دارد تشبيه فرمود. و لذا انسان براي استفاده از اين سفره الهي دعوت شده است.

علي (ع)فرمود: [4]چون روز قيامت شود به قاري قرآن گويند بخوان قرآن را و بالا برو.

پس ذات انسان به عنوان ظرف علوم ومعارف قرآني آفريده شده است و آنكه اين ذات را در مسير غير تكامل انساني بسازد و با رذائل اخلاقي خو كند، از فطرت انساني دور شده است و به جاي غذاي انساني، به لاي و لجن مشغول شده است وطبيعت ثانوي همانند زاغ پيدا كرده است.

انسان را براي لذت انساني به سوي قرآن كريم دعوت نموده اند كه "القرآن مأدبة الله" قرآن سفره خاص و رحمت رحيميه الهي و وقف خاص انسان است. و قرآن حبل الله وريسمان الهي است كه با تمسك وچنگ زدن به آن انسان ارتقاء وجودي مي يابد.

ادب كردي چو نفس بي ادب را گشايي اين طلسم بوالعجب را

متخلق شدن به اخلاق الهي و تأدب به آداب الهي آن است كه انسان مجراي حقايق گردد، و عملش مطابق با واقع محقق شود، و بر دين فطري الهي باشد. پس همانا حقيقت امر همان رجوع امور به خداوند سبحان است. اين تخلق به اخلاق الهي و تأدب به آداب الهي فائده ذي قيمتي دارد و آن اتكاء انسان و اعتمادش به خدايش است. و اين انسان قدرت غير متناهي را مي شناسد. و اعتماد به خداوند اراده انسان را قوي مي نمايد كه با هيچ مانعي شكسته نشود ، و مشكلات و سختي ها و پيشامد هاي ناگوار او را تباه نكند، و فريب نفساني و وسوسه شيطاني او را از پا در نياورد.

سرمايه راهرو حضور و ادب است

آنگاه يكي همت و ديگر طلب است

ناچار بود رهرو از اين چار اصول

ورنه به مراد دل رسيدن عجب است

انسان براي آن ساخته شده است كه متصف به صفات الهي گرددواين انسان مهربان بخشنده ، عيب پوش ، ياور ديگران، عالم،وهدايتگرشودآنچه را كه خداوند بدان خود را ستوده بدان آراسته گردد.

هدف ازپياده شدن اسماي الهي در وجود انسان، ارتقاء واعتلاء اواست واين راه ،براي همه بازاست دربان هم ندارد.

به قول خواجه حافظ:

اي دل به كوي دوست گذاري نمي كني اسباب جمع داري و كاري نمي كني( [5])

اگر انسان خداگونه شد ورنگ الهي بخود گرفت حقيقتاً در مسير تكاملي انساني قدم نهاده است چون

انسان را قابليت و لياقتي است كه اگر نهال وجودش را به دست مربي الهي بسپارد، و دستور العمل باغبان دين و نهال پرور و انسان ساز را در متن وجود و شئون زندگيش پياده كند آنچنان عروج وارتقاء روحي پيدا مي كند كه شجره طوبي مي شود

بار ديگر از ملك پران شوم آنچه اندر و هم نايد آن شوم

پس اي عزيزان فرزانه جهت بدين سوي و بدان سوي نرويد دنبال برنامه هاي قرآن باشيدكه حقيقت انسان را قرآن نگاه مي دارد. حال كه توان پرواز به سوي ملائك را داري پرواز كنيد، حال كه تور شكار داريد معرف آسماني را شكار كنيد قدر خود بشناس خود را بشناسيد وفرصت را از دست ندهيد



[1] - « من تأدّب بأدب اللّه، أدّاه ذلك إلي الفلاح الدائم» (سنن النبي با ترجمه ج‏1ص 2)

[2] - إنّ هذا القرآن مأدبة اللَّه فتعلّموا من مأدبته ما استطعتم ( وسائل الشيعة، ج‏6، ص: 169)

[3] _ " الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَي هِيَ الْجَادَّةُ "(نهج البلاغه ،خطبه 16 )

[4] - " إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يُقَالُ لِقَارِئِ الْقُرْآنِ اقْرَأْ وَ ارْقَ " ( الوافي، ج‏9، ص: 1705)

[5] - (ديوان حافظ)


| شناسه مطلب: 76907