بخش 1

پیشگفتار

 

حج در ادب فارسي

 

دكتر خليل الله يزداني


11


پيشگفتار

{... وَ للهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ استَطاعَ إلَيهِ سَبيلا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ}(1)

حج، حقّ خداوند است بر بندگان، آنان كه توان مالي و جسمي دارند و قادر به سفر هستند، ملزم به اداي اين حق اند. و خداوند كساني راكه داراي شرط بوده و قادر به اداي اين فريضه باشند و لي انجام ندهند، كافر شمرده است. (2)

درباره اين عمل عبادي ـ سياسي، از طرف دانشوران صاحبنظر، تعبيرهاي گوناگوني شده است كه در كمتر موردي از عبادات ديگر، اينگونه تعابير را مي بينيم.

مؤلف وسائل الشّيعه، حج را يكي از پايه هاي مهم دين شمرده و گفته است:

بُني إلاسلام عَلي خمسة أشياء: علي الصَّلاةِ وَالزّكاةِ وَالحَجّ وَالصَّوم وَالْوِلايَة .(3)

و همو گفته است:

لايَزالُ الدِّينُ قائِماً ما قامَتِ الْكَعْبَةُ .(4) و نيز آورده است: لا تَتْرُكُوا حَجَّ بَيْتِ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آل عمران: 96

2 ـ تفسير نمونه، تأليف جمعي از نويسندگان قم، چاپ اوّل 1354 تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج3، ص 19

3 ـ وسائل الشّيعه الي تحصيل مسائل الشّريعه، محمّد بن الحسن الحرّ العاملي، تصحيح عبدالرّحيم ربّاني شيرازي، چاپ پنجم 1398 هـ . تهران انتشارات مكتبة الاسلاميه.

4 ـ همان، ج 8، ص 14


12


رَبِّكُم فَتُهْلِكُو يا لَوْ تَرَكَ النّاسُ الْحَجَّ اُنْزِلَ عَلَيهِمُ العَذابُ .(1)

بايد دانست كه حج: رِياضَـةٌ نَفْسـانِيَّةٌ وَ طاعَـةٌ مالِيَّة، وَ عِبـادَةٌ بَدَنِيّة قَولِيَّةٌ وَ فِعْلِيَّة است.

حج، عشق و تعبّد است، بندگي خداست، يك بسيج توحيدي است; بسيج بر ضدّ تفرقه، مرزهاي مصنوعي كه استعمارگران براي ايجاد تفرقه بين مسلمانهاي جهان به وجود آورده اند، بسيج بر ضدّ ملّي گرايي، شرك و...

در حج است كه مسلمانها با عالم بالا هماهنگي مي كنند; همانگونه كه فرشتگان طواف بيت المعمور را بجا مي آورند، اينان برگِرد بيت الله (كعبه) به طواف مشغول مي شوند. نه تنها بُعد معنوي حج كه بعد اقتصادي اين فريضه نيز بسيار مهم و مورد تأكيد است. در بحار الأنوار آمده است: ...حَجُّوا تَسْتَغْنُو ، نيز حَجُّوا اعْتَمِرُوا وتَصِحَّ أجسامُكم و تَتَّسِعَ أرْزاقكم و يصلح ايمانكم وَ تكفّوا مؤونة النّاس و مؤونة عيالاتكم  ... .(2)

اينها بخش اندكي از منافعِ بسيارِ حج است كه خداوند خود در آيه 28 سوره حج فرموده است: { لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ...}.

حج، بندگي بي چون و چراي خداست، يك آزمايش بزرگ است، عشق و عبوديّت است، پرواز به سوي خداست، موجب بخشش خطاهاي ـ گذشته ـ زائر بيت الله است.

به فرموده علي(عليه السلام) حج، تكبّر و خودخواهي را از قلبها مي زدايد و تواضع و فروتني در دل ايجاد مي كند; ... اِخراجاً لِلتّكبُّر مِنْ قُلُوبهم و اِسْكاناً لِلتذلّل في نُفُوسِهِم .(3)

و حج به انسان آرامش مي بخشد; الحجّ تسكين القلوب .

كوتاه سخن آن كه: حج زنده كننده آثار رسول خداست و كعبه مركز و محور قيام

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشّيعه الي تحصيل مسائل الشّريعه، ج8، ص13

2 ـ بحار الانوار، الجامعه لدرر أخبار الائمّة الأطهار، محمّد باقر مجلسي، چاپ سوم، بيروت داراحياء التراث العربي، ج 73، ص221

3 ـ نهج البلاغه، به انضمام متن عربي، ترجمه داريوش شاهين، چاپ اوّل 1358 سازمان انتشارات جاويدان ص1076


13


است; آنجا كه خداوند مي فرمايد: {وَلَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِاْلبَيِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَالْمِيزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِاْلقِسْطِ ...}(1)و در سوره مائده، آيه 97 مركز اين قيام هميشگي را مشخّص كرده است: {جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ اْلبَيْتَ اْلحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ...}.

افسوس كه به مرور زمان حج به صورتي در آمده است كه پيامبر خدا از آن خبر داده است. آن حضرت در آخرين سفر حجّ خود، خطاب به مردم فرمود: زماني مي رسد كه ثروتمندان امّت من براي تفريح به حج مي روند و مردم عادي براي تجارت و فقراي امت براي خودنمايي و كسبِ عنوان و اعتبار به اين سفر مي پردازند.(2)

پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) اين سخنان را زماني فرمودند كه سلمان فارسي در خدمت آن حضرت بود و هر جمله ايشان موجب تعجب سلمان مي شد وحضرت به خدا سوگند مي خوردند كه اين حوادث در آينده به وقوع خواهد پيوست.

اين نوع حج گزاردن نيرنگي است كه دشمنان اسلام براي تضعيف نيروي عظيم مسلمانها به كار گرفته اند و حج را بي محتوا كرده اند، اصل برائت از مشركين را
كم رنگ ساخته و در اين كنگره عظيم حج فرصتي براي گردهمايي و تبادل نظرها و
مشورتهاي سياسي، مذهبي و اقتصادي مسلمانها باقي نگذاشته اند و حج را منحصر كرده اند به يك مشت اعمال تكراريِ تقليدي كه خيلي ها معنا و مفهوم و فلسفه آنها را نمي فهمند و بسياري از حاجيهاي ما، حتي نمي دانند كه ابراهيم(عليه السلام) كه بوده و چه كرده است و...

امام صادق(عليه السلام) مي فرمايد: الحجُّ حجّان: حجٌّ لِلّهِ وحَجٌّ لِلنّاس فَمَنْ حَجَّ لِلّهِ كانَ ثَوابُهُ عَلي الله الجَنَّةَ وَ مَنْ حَجَّ لِلنّاسِ كانَ ثَوابهُ عَلَي النّاسِ يَوْمَ اْلقِيامَةِ .(3)

پيداست كه مردم در روز قيامت خود محتاجند و به ديگري نمي پردازند. پس تنها حجّي مقبول است كه در آن هدفي جز خدا نباشد و حاجي منتظر تعريف و تمجيد مردم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حديد : 25

2 ـ سيّد محمّد حسين طباطبايي، الميزان، ترجمه سيد محمّد باقر موسوي همداني، بهار 1363، نشر بنياد علمي و فكري علاّمه طباطبايي، ص 434

3 ـ وسائل الشّيعه، ج 8، ص 76


14


و احترام آنان نماند، چنين حج گزاري مورد بخشش خداوند قرار خواهد گرفت.

امام سجّاد(عليه السلام) مي فرمايد: مَنْ حَجَّ يُريدُ بِهِ َوجْهَ الله لا يُريدُ بِهِ رِياءً وَ لا سُمْعَةً غَفَرَاللهُ لَهُ البَتَّةَ .(1)

گفتيم كه خداوند حج را حق خود شمرده، پس در حج بايد خلوص باشد و بس. عمل خالص را امام صادق(عليه السلام) اينگونه تعريف نموده اند:

... َو الْعَمَلُ اْلخالِصُ الّذي لا تُريدُ أَنْ يَحْمِدَكَ عَلَيْهِ أحَدٌ إِلاّ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ .(2)

حج، از بزرگترين و مهمترين اعمال عبادي ـ سياسي شمرده مي شود، اهميت اين عمل به اندازه اي زياد است كه خداوند حتي به اسبهاي حاجيان و شتران آنها سوگند ياد مي كند و مي فرمايد:{ وَ الْعادِياتِ ضَبْحا}.(3)

علي(عليه السلام) درباره اين آيه، كه ابن عباّس آن را در ارتباط با اسبهاي جهادگران جنگ بدر تفسيركرده بود، با اطمينان كامل و ذكر دلايلي چند فرمودند: منظور اسبها و شترهايي هستند كه حجاج را از عرفات به مشعر و از مشعر به منا مي رسانند.(4)

نويسندگان تفسير نمونه نيز پس از نقل روايات و تفاسير مختلف، مصداق واضحترش را همان شترهاي حجاج دانسته اند.(5)

حج، يعني آهنگ، قصد، حركت، جاري شدن، هجرت از خانه خود به خانه خدا، خانه مردم. حج نشانه اي از رجعت به سوي خدا است، پاك كننده انسان از كدورتها است. برقرار كننده آشتيها، تسويه حسابها، حلال طلبيها و... خلاصه ياد آور سفر آخرت و تمريني براي مرگ است و ... خداوند هر چه كه خواسته است به آدمي بگويد، يكجا در حج ريخته است .(6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فيض كاشاني، كتاب الوافي، چاپ اول شوال 1406 اصفهان، مكتبة الامام امير المؤمنين علي(عليه السلام).

2 ـ كليني، اصول كافي، ترجمه و شرح حاج سيد جواد مصطفوي. چاپ دفتر نشر فرهنگ اهل البيت(عليه السلام)تهران. ج3، ص26

3 ـ عاديات: 1

4 ـ تفسير نمونه، ج 27، صص 242 ـ 241

5 ـ همان.

6 ـ دكتر علي شريعتي، تحليلي از مناسك حج، صص 23 ـ 22


15


به نظر دكتر شريعتي: حج را نمي توان در يك عبارت مشخّص تعريف كرد.(1) با وجود اين، اگر بخواهيم حج را تعريف كنيم بايد بگوييم: تعريف حج به شماره هر حج كننده كه انديشه كند متعدّد است .(2)

حج، دريك نگرش كلّي، سير وجودي انسان است به سوي خدا و نمايش رمزيِ فلسفه خلقت بني آدم و تجسّم عيني آنچه در اين فلسفه مطرح است. در يك كلمه، حج شبيه (تآتر) آفرينش و در همان حال شبيه تاريخ و توحيد و مكتب و امّت است. وبالأخره حج نمايشي رمزي از آفرينش انسان و نيز از مكتب اسلام است كه در آن كارگردان خداست وزبان نمايش، حركت و شخصيّهاي اصلي: آدم، ابراهيم، هاجر و ابليس، و صحنه ها منطقه حرم و غروب و طلوع و بت و قرباني و جامه و آرايش، احرام و حلق و تقصير.

و باز افسوس كه امروزه به فرموده علي(عليه السلام) حج پوستين وارونه شده و سنّت انسان به سنّت گوسفند مبدّل گشته است.(3)

بايد توجه داشت كه حج ابعاد گوناگوني دارد و هر يك از اين ابعاد، داراي فلسفه خاص خود است. اگر اعمال و مناسك حج درست انجام شود، از ابعاد عبادي، اخلاقي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي آن برخوردار خواهيم شد. مهمترين فلسفه حج و بزرگترين درسي كه بايد از حج آموخت، همان دگرگوني اخلاقي است. حاجي وقتي لباس احرام مي پوشد، بايد تمام تعيّنات و امتيازات ظاهري را از خود دور كند. وقتي سعي بين صفا و مروه مي كند، بايد هاجر وار به صفاي دروني و مروّت و جوانمردي و گذشت واقعي برسد.

حج، علاوه بر اينكه نمونه اعلاي بندگي و عبوديّت بي چون وچراست، عامل مؤثّري است براي وحدت مسلمين و مبارزه با تعصّبات نژادي و وسيله اي است براي آگاه شدن از مسائل سياسي جهان و از بين بردن ظلم و ستم استعمارگران و خود نوعي جهاد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ دكتر علي شريعتي، تحليلي از مناسك حج، ص20

2 ـ همان، صص 25 ـ 21

3 ـ همان.


16


افراد ضعيف وبدون سلاح است در برابر قدرتهاي شيطاني هر يك از اعصار.

در حج، مسلمانان جهان به مبادله افكار و آراء و اخبار گوناگون مي پردازند و ابتكارات خويش را در اختيار يكديگر مي گذارند و خلاصه: حج بهترين موقعيّت مكاني و زماني براي تبادل فرهنگي است.

بُعد ديگر حج، بُعد اقتصادي آن است كه حجّاج پس از انجام فرايض حج مي توانند به مبادله كالاهاي كشورهاي يكديگر مشغول شوند و خودِ كشورهاي اسلامي نيازهاي تجاريِ يكديگر را برآورند و از اين راه سود ملّت اسلام به خود آنها برگردد و فقر مادّي از كشورهاي مسلمان ريشه كن شود.

نكته قابل توجّهي كه بايد علماي دين به آن توجه داشته باشند و در صدد چاره جويي آن برآيند، مسأله گوشتهاي قرباني است كه به بدترين شكل ممكن اسراف و بلكه هدر مي شود و قوت و غذاي بسياري از نيازمندان كشورهاي مسلمان و ديگران، به عمد در زير خروارها خاك مدفون مي گردد. و همه بايد بكوشند كه صحنه هاي زننده و بعضاً مشمئزكننده روز عيد قربان را متحوّل كنند و به صورت قابل قبولي درآورند. اين در واقع وظيفه علماي بزرگ ديني است كه براي حفظ عظمت اسلام و اصالت مناسك ابراهيمي حج، دست به اقدام عاجلي بزنند; به خصوص كه صاحب وسائل الشيعه از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده كه حضرت در همين مورد فرمود:

كُنّا نَقُولُ لا يَخْرُج مِنْها بِشَيْء لِحاجَةِ النّاس اِلَيهِ، فأَمّا الْيَوم فَقَد كَثُر النّاس فَلا بَأسَ بإخراجِهِ .(1)

در اين رساله كوشيده ام تا آنجا كه در توان دارم، حج و انعكاس آن در ادبيّات فارسي را نشان دهم(2) در ابتدا و در تمهيد مقدمات، به بررسي آيات الهيِ مربوط به حج

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشّيعه، ج 10، ص 50

2 ـ درباره احكام حج به بحث نپرداخته ام; زيرا اوّلا متجاوز از چهل و دو كتاب درباره احكام وآداب حج و صد و شصت و هفت جلد مناسك حج توسّط علما و فقهاي بنام نوشته شده است(نكـ : كتاب حج از محسن قرائتي، ص 3; نيز الذرّيعه، ج 6، ص 249 و ج 22 از ص 253 به بعد) ثانياً حدّمن، ورود و اظهار نظر در اين موارد نيست.


17


پرداخته ام; اين بررسي را تحت عنوان حج و قرآن در صدر مقال قرار داده ام و ترجمه آيات را از تفسير نمونه بهره برده ام. سپس سابقه تاريخي حج و حوادث مهمّي را كه در طول تاريخ بر كعبه گذشته، تحت عنوان حج و تاريخ در پي آورده ام، آنگاه به بررسي بعضي از متون معروفِ ادب فارسي; اعم از سفرنامه ها، متون نظم و نثر عرفاني و غير آن پرداخته ام و دريافتهاي نويسندگان و گويندگان آنها را به اختصار بازگو كرده ام. با اين همه، اذعان دارم و با صراحت مي گويم كه تمام كوشش و توفيق من در اين راه، قطره اي است از دريا، بويژه كه همه استنباط شده و برگرفته از خوانده ها وشنيده هاست، نه ديده ها و لمس گرديده ها.

اگر توفيق آن را مي داشتم كه از لباس رنگارنگ درآيم ويكرنگ شوم، منيّت خود را كنار بگذارم و م شوم، قطره ام را به دريا برسانم و دريا شوم و خود در درياي خروشان حاجيان قطرهوار به حركت درآيم و با عمل خود، هاجروار سعي كنم، ابراهيم سان قربان كنم، در عرفات معرفت حقيقي يابم، با رمي جمرات، شيطان نفسم را رجم كنم، در حريم الهي حلالهاي خدا را بر خود حرام گردانم. برگِرد كعبه اش همراه و همسان و همرنگ و همدوش ديگر مسلمانان طواف كنم، با گوش جان دعوت صاحب خانه را بشنوم، تمام وجودم را به لبّيك گفتن دهان كنم، چشم سر را به چشم دل بپيوندم و بوي خوش پيامبر را استشمام كنم، قطعاً اين سخنان، رنگي ديگر داشت. بدان اميد كه خداوند توفيق دهد و چنين شود!

لازم به ذكر است از تحقيق در سفرنامه ها به اين واقعيّت مي رسيم كه: هر چند نام بعضي از آنها، سفرنامه حج يا سفرنامه مكّه است ولي نويسنده، بيشتر به شرح مشاهدات خود و استقبالهايي كه از او شده و بذل و بخششهاي شخصيِ خود پرداخته است. تنها در بعضي از آنها به حج و اعمال آن و فلسفه و رمز مناسك حج از ابعاد سياسي، اجتماعي و عبادي توجّه شده است.

در مجموع، از مطالعه سفرنامه ها، اعتقادات نويسندگان آنها و برداشتشان از حج و احترامي كه براي كعبه و ديگر اماكن مقدّس قائل بوده اند، فهميده مي شود; به خصوص آنجا كه ديدن عظمت امواج خروشان زائران در طواف، سعي، رمي، قربانگاه و... نويسنده


18


را تحت تأثير قرار داده و مكنونات قلبي خود را بر زبان قلم جاري كرده است.

تحقيق و تدقيق در تمام متون نظم و نثر فارسي و بازگو كردن آنچه همه شعرا و نويسندگان و ادبا، از ابتدا تا عصر حاضر ، درباره حج سروده و نگاشته اند ، از حوصله اين رساله و توان گرد آورنده آن بيرون است. از اين رو سعي شده است كه در حدّ امكان از هر قرني آثار چند تن از مشهورترين شعرا و نويسندگان مورد مطالعه قرار گيرد و نظر آنان در آثارشان جسته وبيان شود.

ارزش و اهميّت حج و كعبه واماكن مقدّس و متعلّقات آنها ، در نظر همه نويسندگان و شعراي مسلمان كه در اين تحقيق از آنان نام برده و كم وبيش نمونه هايي از شعر و يا نثر آنها نقل و تحليل شده است ، كاملا مشهود است. هر چند بعضي از اين نويسندگان و شعرا درباره حج و فلسفه آن كمتر سخن گفته و بيشتر از حج و كعبه و ديگر اماكن متبرّكه و مناسك حج براي مدح ممدوحان خود سود جسته اند. حتي در مواردي چنان چاپلوسي و خوش آمد گويي كرده اند كه سخن آنها كفر آميز شده است.

گاهي دربارِ اميري يا پادشاهي را از كعبه برتر و والاتر شمرده اند و كعبه را به تعظيم و طواف بارگاه سلطان واداشته اند، اين گونه مداهنه ها را حتي درشعر شعرايي كه بيشترين و پرمغزترين قصيده ها را در فلسفه حج و حرمت و عظمت و ارزش كعبه و ديگر اماكن مقدّسه سروده اند مي بينيم.(1)

* * *

رساله در پنج فصل با عنوانهاي:

حـج و قـرآن  ، حـج و تاريـخ  ، حـج و سفرنامـه ه حـج در آينـه شعـر فارسـي و حج در پهنه نثر فارسي تنظيم گشته است .

اينك برخود لازم و فرض مي دانم پس از شكرگزاري به پيشگاه ايزد منّان ، كه توفيق انجام اين تحقيق را به اين بنده ضعيف عطا فرمود، سپاس بيكران خود را به حضور

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نكـ : ديوان خاقاني، چاپ عبدالرسولي، صص 412 ـ 411، 436 ـ 430 و ديوان جمال الدين عبدالرزاق اصفهاني، تصحيح وحيد دستگردي ، چاپ دوم 1362 صص: 143 ـ 141 و 230 ـ 229 و 262 ـ 261 و...


19


تمامي استاداني كه در طول دوران تحصيل از محضر درس پربارشان سود جسته و از خرمن دانش و فضلشان خوشه چيني كرده ام ، تقديم دارم و به روان پاك سه استاد فقيدم آقايان دكتر غلامحسين يوسفي ، دكتر علي اكبر شهابي و دكتر عليرضا مجتهدزاده درود فرستم و براي آنان بخشش و آمرزش طلب كنم و در برابر استادان بزرگوارم جناب آقاي دكتر محمّد علوي مقدّم كه با لطف هميشگي خود راهنمايي اين رساله را پذيرفتند و استادان مشاور آقايان دكتر حسين رزمجو و دكتر محمّد جاويد صبّاغيان ، مديريّت محترم گروه زبان و ادبيّات فارسي ، كه با وجود مشغله زياد ، ساعتها وقت گرانبهاي خود را صرف قرائت دستنوشته هاي اين رساله كردند و راهنمايي هاي فراواني در حكّ و اصلاح مطالب و محتويات آن ارائه دادند، سرِ  تعظيم فرود مي آورم و سلامت و سعادت آن بزرگواران را از درگاه حضرت احديّت خواهانم.


| شناسه مطلب: 76930