بخش 23
مقام جبرئیل ملتزم مکه مناسک حج منبر منا مولود کعبه مهمترین وقایع سال اوّل تا یازدهم هجرت میقات حرف ( ن ) #171; نماز تراویح #187; نجاشی حرف ( و ) وادی عَقیق وادی غیر ذی ذَرع وادی مُحَسّر ولیمه حج
|
551 |
|
نقل شده كه هرگاه امين وحي مي خواست بر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) وارد گردد ، اينجا مي ايستاد و اجازه مي گرفت ، سپس بر آن حضرت وارد مي شد و محل نزول وحي بيشتر اينجا بوده است .
شيخ ( رحمه الله ) در مصباح ، قبر حضرت فاطمه ( عليها السلام ) را اينجا نقل كرده است .
علامه مجلسي ( رحمه الله ) ، در « تُحفه » ومحدث قمي در « هديّه » ، از امام ششم ( عليه السلام ) روايت كرده اند : زني كه عادت او قطع نشود ، در اين مقام دو ركعت نماز بگزارد ، و دعاي دم را بخواند ، خون او منقطع خواهد شد . ( 1 )
براي اين مقام ، نماز و دعاهايي وارد شده است . ( 2 ) كه ان شاءَ الله تعالي در اعمال مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) از نظرتان خواهد گذشت .
نماز و دعا در مقام جبرئيل
در مقام جبرئيل پس از « استيذان » ، دو ركعت نماز مستحبي بخوان و بگو : « يَا مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَمَلأََهَا جُنُودَاً . . . وَلاتَقْطَعْ رَجائي بِمُحَمَّد وَآلِهِ . » ( 3 )
در شرح مناسك شهيد ثاني كه به قلم علامه مازندراني است ، آمده : در اين مقام ، مستحاضه كثيره ( 4 ) اگر رو به قبله دعا كند ، طاهر مي گردد . دعا چنان كه در كتاب مزار بحارالانوار مي باشد اين است :
« اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْم هُوَ لَكَ أَوْ تَسَمَّيْتَ بِهِ لِأَحَد مِنْ خَلْقِكَ أَوْ هُوَ مَأْثُورٌ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ وَبِكُلِّ حَرْف أَنْزَلْتَهُ عَلَي مُوسَي وَبِكُلِّ حَرْف أَنْزَلْتَهُ عَلَي عِيسَي وَبِكُلِّ حَرْف أَنْزَلْتَهُ عَلَي مُحَمَّد صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَعَلَي أَنْبِيَاءِ اللَّهِ إِلَّا فَعَلْتَ بِي كَذَا وَكَذَا » ( 5 )
و اگر حاجت ديگري دارد آن را تصريح كند كه برآورده است ( 6 ) ان شاءالله .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . با توجه به اينكه مصاحب عادت ، حق عبور از اين مسجد را ندارد شايد مراد خون استحاضه باشد ، چنان كه در شرح مناسك شهيد ثاني ( رحمه الله ) ، گفتار ايشان با دعاي دم ، در اعمال اين مقام آمده است .
2 . راهنماي حرمين شريفين ، ج 5 ـ 4 ، ص 83 و 84 .
3 . همان ، ج 5 ـ 4 ، ص 122 و 123 .
4 . در روايت وسائل از كافي و تهذيب از امام ششم نقل شده است و چون عبور از مسجد براي حائض حرام است ، شايد مراد همان خون استحاضه است .
5 . همان ، ص 122 ـ 123 ؛ كافي ، ج 4 ، ص 452 ؛ وسائل الشيعة ، ج 13 ، ص 464
6 . شرح مناسك شهيد ثاني .
|
552 |
|
41
†
ملتزم
قسمتي از ديوار و پايين ديوار كعبه ( 1 ) را ، كه در يك سوي آن حجرالاسود و در سوي ديگرش باب كعبه قرار دارد ، « ملتزم » ( 2 ) مي نامند . اين محل را از آن روي ملتزم مي نامند كه مردم در آن قسمت مي ايستند و به ديوار ملتزم شده ، مي چسبند و دعا مي خوانند . در روايتي آمده است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) صورت و دست هاي خود را روي اين ديوار قرار مي داد ، يكي از كارهايي كه در اينجا انجام مي شود ، آن است كه بنده دست بر ديوار اين بخش گذاشته و به گناهان خود اعتراف كند . ( 3 )
ملتزم در روايات
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمودند : « ما دَعا احدٌ بشيء في هذا الملتزم الا استجيبَ لهُ » ( 4 ) ؛ هيچ كس در اين ملتزم چيزي از خدا نخواست ، مگر آن كه اجابت شد .
حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد : « مَنْ أَقَرَّ بِذَنْبِهِ فِي ذَلِكَ الْمَوْضِعِ وَعَدَّهُ وَذَكَرَهُ وَاسْتَغْفَرَ اللهُ مِنْهُ كانَ حَقَّاً عَلَي اللهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَغْفِرَهُ لَهُ » ( 5 ) ؛ هر كس در اين مكان به گناه خود اقرار كند و آن را برشمرد و از خداوند طلب آمرزش كند بر خداوند است او را ببخشد .
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « إِنَّ هَذَا مَكَانٌ لَمْ يُقِرَّ عَبْدٌ لِرَبِّهِ بِذُنُوبِهِ ثُمَّ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ » ( 6 ) ؛ اين جا مكاني است كه هيچ بنده اي نزد خداي خود به گناهانش اقرار و طلب مغفرت نمي كند ، مگر اين كه خداوند او را مي آمرزد .
در روايتي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرموده اند : « آدم هنگامي كه فرود آمد هفت بار كعبه را طواف كرد ، سپس در مقابل در كعبه دو ركعت نماز خواند ، آنگاه به ملتزم آمد و چنين گفت :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فاكهي مي نويسد : « ملتزم به فاصله ميان حجرالاسود ودر كعبه مي گويند . اخبار مكه ، ج 1 ، ص 16 .
2 . مصباح المنير ، ج 2 ، ص 245 .
3 . آثار اسلامي مكه و مدينه ، ص 96 .
4 . حج و عمره در قرآن و حديث ، ص 152 .
5 . خصال ، ص 617 .
6 . كافي ، ج 4 ، صفحه 410 .
|
553 |
|
« اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَعْلَمُ سَريرَتي وَعَلانِيَتي فَاَقبِلْ مَعْذِرَتي وَتَعْلَمُ ما في نَفْسي وَما عِنْدي فَاغْفِر لي ذُنُوبي . . . » ؛ خدايا ! تو نهان و آشكارم را مي داني ، پس پوزشم را بپذير و آن چه را كه در دل و نزد من است مي داني ، پس گناهانم را ببخشاي . نيازم را مي داني ، پس خواسته ام را عطا كن . خداوندا ! از تو ايماني مي خواهم كه همنشين دلم باشد و يقين راستي تا آن كه بدانم جز آنچه برايم نوشته اي به من نخواهد رسيد و رضا به آن چه بر من حكم كرده اي . خداوند به او وحي كرد : اي آدم ! دعاهايي كردي و من اجابت كردم .
اين گونه دعا را هيچ يك از فرزندانت نخواهد كرد ، مگر آن كه اندوه ها و گرفتاري هايش را برطرف سازم ، و آنچه از دست داده ، كفايت كنم و تهيدستي را از قلبش بيرون كنم . . . » ( 1 )
از امام صادق ( عليه السلام ) روايت شده است : هرگاه آن حضرت به ملتزم مي رسيد ، به غلامانش مي فرمود :
« أَمِيطُوا عَنِّي حَتَّي أُقِرَّ لِرَبِّي بِذُنُوبِي فِي هَذَا الْمَكَانِ فَإِنَّ هَذَا مَكَانٌ لَمْ يُقِرَّ عَبْدٌ لِرَبِّهِ بِذُنُوبِهِ ثُمَّ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ » ؛ از من فاصله بگيريد ، تا در اين مكان نزد پروردگارم به گناهانم اقرار كنم ، اين جا ، جايي است كه هيچ بنده اي به گناهان خود نزد پروردگارش اعتراف نكرد و از خدا آمرزش نخواست مگر آن كه خداوند ، او را آمرزيد ( 2 ) .
42
†
مكه
گرچه خداوند تبارك و تعالي در برخي از آيات ، احترام سرزمين مكه را از كعبه مي داند ، اما در جاي ديگر به طور تلويحي مي فرمايد : ارزش اين سرزمين به وجود مبارك پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) است وگرنه كعبه از آن جهت كه از سنگ و گل تشكيل شده از آنچنان مقام منيعي برخوردار نبوده و سود و زياني ندارد .
قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد : ( لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَأَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ ) ( 3 ) .
يعني اگر به مكه قسم ياد مي شود به احترام تو است اي پيامبر !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حج و عمره در قرآن و حديث ، صفحه 155 .
2 . همان .
3 . سوره بلد ، آيه 1 و 2 .
|
554 |
|
و نيز رواياتي كه درباره زيارت امامان بعد از عمل حج آمده و مردم را مأمور به تجديد عهد با امام ( عليه السلام ) مي كند « تَمامُ الحجِّ لِقاءُ الاءِمامِ ( 1 ) » ، به خوبي اين مطلب را تاييد مي كند كه بايد در حج يك ارتباط ولايي نيز باشد و امامان عليهم السلام براي حاجيان رهبر باشند ، پس احترام كعبه به مقام شامخ انسان كامل است . نشانه آنكه احترام سرزمين مكه به احترام رسول گرامي و حفظ دين اسلام مي باشد ، آن است كه بعد از هجرت رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و گرفتاري محرومان در مكه ، آنان از خداوند درخواست كرده اند كه خداوند آنها را از سرزميني كه اهل آن ستمكارند ، نجات دهد . ( 2 )
( رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظّالِمِ أَهْلُها ) ( 3 )
امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : فرمان داده شد تا مردم به سوي اين سنگ ها ( كعبه ) بيايند و بر گِرد آن طواف كنند و سپس به حضور ما آمده ، با ما تجديد عهد كنند و ولايت شان را به امام اعلام كرده و ياري خود را بر ما عرضه كرده ، آمادگي خود را براي حمايت از ما اظهار كنند . ( 4 )
لذا برخي از روايات به فضيلت تشرف به مدينه ، پس از حج ، اشاره دارد . امام باقر ( عليه السلام ) در پاسخ كسي كه عرض كرد : آيا ابتداي سفر حج را مدينه قرار دهم يا مكّه ، فرمود : « ابْدَأْ بِمَكَّةَ وَاخْتِمْ بِالْمَدِينَةِ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ » ( 5 ) به مكه آغاز كن و به مدينه پايان ده ، كه اين بهتر است . و نيز آن حضرت در حديث ديگري فرمود : « ابْدَءُوا بِمَكَّةَ وَاخْتِمُوا بِنَا » ( 6 ) براساس برخي روايات حضور امام زمان ( عليه السلام ) در موسم و مراسم حج هر سال مسلم است . ( 7 )
نام هاي مكه
مهم ترين شهر و مقدس ترين نقطه حجاز ، شهر « مكّه » است كه براي آن اسامي فراواني در قرآن مجيد و روايات ذكر شده كه به برخي از آن ها در ذيل اشاره مي شود :
خداوند در قرآن كريم ، يك بار نام « مكّه » ( 8 ) را آورده ولي در چهارده آيه ( 17 بار ) بااسامي مختلف از اين مكان مقدس نام برده است . ( 9 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 549 .
2 . فصلنامه ميقات حج ، شماره 6 ، ص 19 .
3 . سوره نساء ، آيه 75 .
4 . صهباي حج ، ص 484 ، كافي ، ج 4 ، ص 549 .
5 . كافي ، ج 4 ، ص 550 .
6 . همان .
7 . صهباي حج ، ص 486 .
8 . سوره فتح ، آيه 24 .
9 . دو بار واژه « الكعبه » ، هفت بار واژه « البيت » ، يك بار واژه « بيت » دو بار واژه « البيت الحرام » ، دوبار واژه « البيت العتيق » ، يك بار واژه « بيت المحرم » و دو بار واژه « بيتي » . گفتني است كه واژه المسجد الحرام پانزده بار در قرآن ياد شده است و تنها يك بار واژه « المسجد » آمده است . حج و عمره در قرآن و حديث ، حجه الاسلام و المسلمين محمدي ري شهري ، ص 93 .
|
555 |
|
در روايات نيز به پنج اسم ( با ذكر سبب و علت تسميه و نام گذاري ) ، اشاره شده است . ( 1 )
مورخ بزرگوار تاريخ حرمين شريفين ، « ايوب صبري پاشا » كه از تاريخ نگاران دوره عثماني است . در كتاب « مرآت مكّه » بيش از پنجاه نام و لقب براي اين شهر مقدس برشمرده و تسميه آن ها را نيز آورده است . ( 2 ) قاضي مجدالدين شيرازي در كتاب « تجبير الموشين في التعبير بالسين و الشين » تنها كسي است كه بيش ترين نام ها را كه جمعاً 58 نام است آورده و براي هر يك نيز دلايلي را ذكر نموده است . ( 3 )
فضيلت مكّه
1 ـ پيامبر اكرم فرمودند : « اِنَّ للهِ عَزَّوَجَلَّ خِيارَاً مِنْ كُلّ ما خَلَقَهُ . . . فَأَمّا خِيارُهُ مِنَ الْبُقاعِ فَمَكَّة وَالْمَدينَة وَبَيتُ المقدس . » ( 4 )
خداوند از هر چه آفريده است برگزيده اي دارد ، امّا برگزيده او از سرزمين ها مكه ، مدينه و بيت المقدس است .
2 ـ پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) در « حَزوَرَه » ( 5 ) ( در بازار مكّه ) ايستاده بودند ؛ فرمودند : « وَالله اِنَّكَ لَخَيرُ أرضِ الله و اَحَبُّ أرضِ الله اِلَي الله عَزَّوَجَلّ » ؛ به خدا سوگند تو بهترين زمين خدا و محبوب ترين سرزمين نزد خداي بزرگ هستي « و لولا أَنّي اُخرِجتُ مِنكِ ما خَرَجتُ » . ( 6 )
اگر مرا از تو بيرون نمي كردند ، بيرون نمي رفتم . مشابه اين جملات را پيامبر زمان خروج از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مكّه ، بكّه ، ام القري ، الشاسه ، امّ رُحم ، الحج و العمرة في الكتاب والسنه ، ص32 .
2 . شهر مكّه معظمه به دلالت كتب مقدسه باهره چهل و پنج اسامي جليله ( مباركه ) به قرار ذيل دارد . 1 ) مكه 2 ) بكّه 3 ) بلد 4 ) قره 5 ) ام القري 6 ) بلده 7 ) بلد الامين 8 ) صلاح 9 ) باسه 10 ) بساسه 11 ) ناسه 12 ) حاطمه 13 ) رأسي ( رأس ) 14 ) كوثي 15 ) عرش 16 ) عريش 17 ) عُرش 18 ) قادس 19 ) قادسيه 20 ) سبوحه 21 ) حرام 22 ) بلد الحرام 23 ) مسجد الحرام 24 ) معطّشه 25 ) بره 26 ) رتاج 27 ) امّ 28 ) رحم 29 ) امّ رحم 30 ) ام الرحمه 31 ) امّ كوثي 32 ) امينه 33 ) ام الصفا 34 ) مرويه 35 ) ام المشاعر 36 ) متخفه 37 ) بلدة المرزوقه 38 ) تهامه 39 ) حجاز 40 ) طيبه 41 ) مدينه الرب 42 ) عاقر 43 ) فاران 44 ) نساسه و هشت لقب جليله دارد مانند : 1 ـ مشرّقه 2 ـ مكرمه 3 ـ مفخمه 4 ـ مهابه 5 ـ والده 6 ـ نادره 7 ـ جامعه 8 ـ مباركه . فصلنامه ميقات حج ، شماره 21 ، ص 123 .
3 . تاريخ و آثار اسلامي مكه و مدينه ، ص 36 و 37 .
4 . تفسير منسوب به امام عسكري ( عليه السلام ) ، ص 661 ، انتشارات مدرسه امام مهدي ( عليه السلام ) .
5 . الحزورة موضع بمكّة عند باب حناطين ، نهاية ، ج 1 ، ص 380 ، الحج و العمرة في الكتاب و السنة ، ص35 .
6 . مسند ابن حنبل ، ج6 ، ص 449 ، سنن دارمي ، ج 2 ، ص 668 . الحج و العمره في الكتاب و السنه ، ص 35 . در جاي ديگر با تغيير مختصري اين گونه آمده است « والله انك لخير ارض الله واحب ارض الله اِلَيَّ ، ولولا اَني اخرِجتُ منكَ ما خرجت . شفاء الغرام باخبار البلد الحرام ، ج 1 ، ص 143 .
|
556 |
|
مكه به پيشگاه خداوند عرض مي كند : « اَللَّهُمَّ اِنَّكَ تَعْلَمُ انّهُم اخرجُوني من احبّ البلد الي فاَسْكَني احبّ الْبِلاد اِلَيك » ( 1 )
3 ـ امام باقر ( عليه السلام ) در مورد سرزمين مكه مي فرمايند : « وَالنَّائِمُ بِمَكَّةَ كَالْمُتَهَجِّدِ فِي الْبُلْدَانِ » . ( 2 )
كسي كه در مكه بخوابد ، همچون كسي است كه در شهرهاي ديگر به تهجد و شب زنده داري بپردازد .
4 ـ امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : كسي كه مايه آزاري را از راه مكه بردارد ، خداوند براي او حسنه اي مي نويسد و هر كس را خدا برايش حسنه بنويسد ، عذابش نمي كنند . ( 3 )
5 ـ « مَيسِر » مي گويد : ما حدود 50 نفر در خيمه در محضر امام باقر ( عليه السلام ) نشسته بوديم پس از سكوت طولاني ما حضرت فرمود : آيا مي دانيد منزلت كدام سرزمين نزد خدا بيش تر است ؟ هيچ كس جواب نداد ، حضرت خود جواب دادند و فرمودند : آن مكه است ، تِلْكَ مَكَّة الْحَرام الَّتي رَضِيَها لِنَفْسِهِ حَرَمَاً وَجَعَلَ بَيْتَهُ فيها ( 4 ) ؛ مكة الحرامي كه خداوند آن را به عنوان حرم خويش پسنديده و خانه اش را در آن قرار داده است . ( 5 )
فضيلت نماز و روزه در مكّه
1 ـ حضرت علي ( عليه السلام ) فرمود : « نماز خواندن در مكه و مدينه برابر با هزار نماز است . » ( 6 )
2 ـ امام زين العابدين ( عليه السلام ) فرمود : « هر كس در مكه هفتاد ركعت نماز بجا آورد و در هر ركعت سوره توحيد و قدر و آيه « سخره » ( 7 ) و « آية الكرسي » را بخواند مرگ او شهادت در راه خدا خواهد بود . كسي كه در مكه غذا بخورد ، همچون روزه دار در شهرهاي ديگر است و يك روز روزه در مكه برابر با روزه يكسال در جاهاي ديگر است و كسي كه در مكه راه برود در حال عبادت است . « اَلْماشي بِمَكَّةَ في عِبادَةِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ » ( 8 )
3 - « ابراهيم بن شيبه » مي گويد : به امام باقر ( عليه السلام ) نامه نوشتم و از تمام خواندن نماز در حرم خدا و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پرسيدم ، حضرت نوشت :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شفاء الغرام باخبار البلد الحرام ، ج 1 ، ص 150 .
2 . من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 228 ، همان ، ص 35 .
3 . حج و عمره در قرآن و حديث ، حجة الاسلام و المسلمين محمدي ري شهري ، ص 34 .
4 . تفسير عياشي ، ج 2 ، ص 233 ، همان 35 .
5 . حج و عمره در قرآن و حديث ، ص 34 .
6 . الحج و العمرة في الكتاب و السنّة ، ص 71 ، كنزالعمال ، ج 12 ، ص 195 .
7 . مراد آيه 54 تا 56 سوره اعراف است .
8 . الحج و العمرة في الكتاب والسنة ، ص 47 ، كافي ، ج 4 ، ص 524 .
|
557 |
|
« كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ( صلّي الله عليه وآله ) يُحِبُّ إِكْثَارَ الصَّلَاةِ فِي الْحَرَمَيْنِ فَأَكْثِرْ فِيهِمَا وَأَتِمَّ »
پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) زياد نماز خواندن در اين دو حرم را دوست مي داشت ، پس تو نيز زياد نماز بخوان و تمام بخوان . ( 1 )
4 - در مورد روزه ، پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « كسي كه ماه رمضان در مكه باشد و همه آن را روزه بگيرد و تا آنجا كه مي تواند نماز بخواند خداوند براي او پاداش صد هزار رمضان در غير مكه را مي نويسد و براي او هر روز يك حسنه و هر شب يك حسنه مي نويسد . » ( 2 )
5 - در روايت ديگر امام سجاد ( عليه السلام ) مي فرمايد : « يك روز روزه در مكه برابر با يكسال روزه در جاي ديگر است . » ( 3 )
43
†
مناسك حج
در « مفردات راغب » آمده ( 4 ) : « نسك » به معناي « عبادت » و ناسك به معناي عابد است و مناسك حج يعني مواقفي كه اين عبادت در آنجا انجام مي شود ، يا به معناي خود اين اعمال است .
ولي طبق گفته « طبرسي » در « مجمع البيان » و « ابوالفتوح رازي » در « روح الجنان » منسك طبق احتمالي به معني خصوص قرباني كردن ( از ميان عبادات ) است . ( 5 ) بنابراين منسك هر چند مفهوم عامي دارد كه عبادات ديگر مخصوصاً مراسم حج را شامل مي شود ، ولي در آيه ( لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ عَلي ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ اْلأَنْعامِ ) ( 6 )
« تا نام خدا را به ( هنگام قرباني ) به چهار پاياني كه به آن ها ، روزي داده ايم ببرند به معناي خصوص قرباني است . » ( 7 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كافي ، ج 4 ، ص 524
2 . همان ، ص 47 .
3 . همان ، ص 47
4 . مفردات راغب ، كتاب العين ، ج 5 ، ص 314 . لسان العرب ، ج 10 ، ص 498 .
5 . نسكت الشاة : يعني گوسفند را ذبح كردم .
6 . سوره حج ، آيه 34 .
7 . تفسير نمونه ، ج 14 ، ص 102 .
|
558 |
|
بنابراين آغاز آيه شريفه كه مي فرمايد : ( وَ لِكُلِّ أُمَّة جَعَلْنا مَنْسَكاً ) ( 1 ) ، يعني براي هر امتي قربانگاهي قرار داديم ، كلاً آيه شريفه ناظر به مسأله « قرباني » است .
در هر صورت آن چه در مناسك حجّ ( 2 ) مطرح است ، مجموعه اعمالي است كه حجاج و زائرين خانه خدا در حجّ تمتع و عمره مفرده بايد انجام دهند كه مفصل ترين آن ها همين مناسك محشّي است .
تذكر :
حج تمتع بر دو نوع است : 1 ـ واجب 2 ـ مستحب
حج تمتّع واجب هم بر دو نوع است :
1 ـ حجة الاسلام ( آنچه به اصل شرع واجب شده ) .
2 ـ حج تمتع نذري ، نيابتي و . . .
44
†
منبر
يكي از مكان هاي مقدس مسجدالنبي ، محل منبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است . پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) فرمودند :
« مِنْبَري عَلَي تُرْعَة مِنْ تُرَعِ الْجَنَّةِ » ( 3 ) ؛ منبر من بر نهري از نهرهاي بهشت قرار دارد .
امام صادق ( عليه السلام ) به يكي از شاگردان خود فرمود : « در كنار منبر من بايست و حمد و ثناي خدا را بجا آور و حاجت خود را بخواه ، زيرا پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : بين منبر و خانه ام ، باغي از باغ هاي بهشت است . ( 4 ) در روايتي ديگر نقل شده است كه حضرت فرمود : منبرم بر حوض كوثر قرار دارد . ( 5 ) در روايات زيادي نقل شده كه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آغاز با تكيه بر درخت خرمايي به ايراد خطبه مي پرداخت تا اينكه يكي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره حج ، آيه 34 .
2 . مناسك حج ، رساله هاي عمليه مراجع عظام درباره حج و احكام مربوط به آن .
3 . كافي ، ج 4 ، ص 554 ، من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 568 .
4 . فصلنامه ميقات حج ، شماره 26 ، ص 97 .
5 . وفاء الوفاء باخبار المصطفي ، ج دوم ، ص 428 ، به اين معنا كه در قيامت مانند ساير مخلوقات منبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در كنار حوض برانگيخته مي شود .
|
559 |
|
از اصحاب پيشنهاد ساختن منبري داد تا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بر روي آن بنشيند و بدين وسيله هم مردم او را ببينند و هم آن حضرت از ايستادن خسته نشود .
در برخي ديگر از نقل ها آمده است كه پيش از آن سكويي از گل ساخته بودند كه حضرت بر روي آن مي نشست و تنها در سال هفتم هجرت بود كه منبري چوبين ساختند ، اين منبر سه پله اي تا زمان حكومت معاويه مورد استفاده بود ، معاويه براي كسب وجهه و حق جلوه دادن خود خواست تا منبر رسول خدا را از مدينه به شام ببرد ، اما مردم مدينه دست به اعتراض زدند و از اين كار ممانعت كردند . بعدها نجّاري شش پله بر همان منبر ساخت ، كه مجموعاً نه پله شد ، اين منبر بر اثر گذشت زمان از ميان رفت و قسمتي از آن در قرن ششم به عنوان تبرك مورد استفاده قرار گرفت .
در سال 654هـ . ق . مسجد نبوي آتش گرفت و منبر سوخت . نوشته اند قسمت سوخته منبر را در محلي كه اكنون منبر فعلي قرار دارد دفن كردند ، در سال 664هـ . ق . منبر جديدي توسط حاكم مملوكي مصر بَيبَرس ، براي مسجد نبوي فرستاده شد . پس از آن در سال 797هـ . ق . منبري ديگر و سپس در سال 820 باز هم منبر ديگري نصب شد كه در آتش سوزي سال 886 هـ ق . از ميان رفت . « قايتباي » در سال 889 هـ ق . منبري فرستاد كه آن نيز در سال 998هـ ق . با منبري كه سلطان مراد عثماني فرستاد و تا به امروز باقي مانده ، عوض شد . اين منبر يكي از آثار ارزشمند هنري به شمار مي آيد . ( 1 )
منبري كه در اين زمان موجود است ، يكپارچه از سنگ مرمر نفيس است و حدود چهار صد سال پيش ساخته شده ، و در جاي منبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نصب گرديده است . ( 2 )
45
†
منا
مِنا نام محلي است در قسمت شرقي مكه ، كه ميان مشعر الحرام و مكّه واقع شده و فاصله اش تا هر كدام شش كيلومتر است ، محدوده مني از حدود جمره عقبه است تا وادي محسر كه جزء حرم قرار دارد .
امام صادق ( عليه السلام ) در مورد علت نام گذاري سرزمين منا فرمودند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . آثار اسلامي مكه و مدينه ، رسول جعفريان ، ص 221 .
2 . سرزمين يادها و نشانه ها ، ص 137 .
|
560 |
|
« إِنَّ جَبْرَئيلَ ( عليه السلام ) أَتَي إِبْرَاهِيمَ ( عليه السلام ) فَقَالَ : تَمَنَّ يَا اِبْرَاهِيمَ ! فَكانَتْ تُسَمَّي مُنًي فَسَمَّاهَا النَّاسُ مِنِّي » ( 1 )
جبرئيل بر حضرت ابراهيم وارد شد و از او خواست ، آرزو و خواسته خود را مطرح نمايد از اين جهت اين مكان را منا خوانده اند .
مرحوم مجلسي در حديث ديگري از علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) آورده است كه آرزوي حضرت ابراهيم كه خداوند به ايشان عنايت كرد ، اين بود كه خداوند به جاي اسماعيل امر به ذبح گوسفندي نمايد . ( 2 )
امام صادق ( عليه السلام ) فرموده اند : در زمان جاهليت روزهاي دهم ، يازدهم و دوازدهم پس از انجام قرباني ، تفاخرهاي موهومي مطرح مي شد و هر كس به نوعي بر ساير افراد فخرفروشي مي نمود . خداوند متعال فرمود :
( فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً . . . ) ( 3 ) و همچنين فرمود :
( وَ اذْكُرُوا اللهَ فِي أَيّام مَعْدُودات فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقي وَاتَّقُوا اللهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ) ( 4 ) ؛ چون از عرفات كوچ كرديد ، خدا را ياد كنيد هم چون ياد كردن پدرانتان يا بيشتر ، خدا را ياد كنيد بعد از نماز به ذكر تكبير و تكبير آن است كه بگويي خدا بزرگتر است ، خدا بزرگتر است ، معبودي جز خدا نيست ، بر اينكه ما را هدايت كرد ، خدا بزرگتر است ، بر اينكه از چهارپايان به ما روزي داد .
وسعت منا
از « جمره عقبه » كه حد نهايي مكه است تا آخر « وادي محسّر » از طرف مزدلفه 3525 متر است و اين ميدان وسيع و فضاي مخصوص را منا مي گويند .
امام صادق مي فرمايد :
« إِذَا أَخَذَ النَّاسُ مَنَازِلَهُمْ بِمِنًي نَادَي مُنَاد يَا مِنًي قَدْ جَاءَ أَهْلُكِ فَاتَّسِعِي فِي فِجَاجِكِ وَاتْرَعِي فِي مَثَابِكِ وَمُنَاد يُنَادِي لَوْ تَدْرُونَ بِمَنْ حَلَلْتُمْ لَأَيْقَنْتُمْ بِالْخَلَفِ بَعْدَ الْمَغْفِرَةِ » ( 5 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار الانوار ، ج 96 ، ص 276 .
2 . علل الشرايع ، ج2 ، ص 435 و 436 ، عيون اخبار الرضا ، ج 2 ، ص 91 ، بحار ، ج 99 ، ص 272 .
3 . سوره بقره ، آيه 200
4 . همان ، آيه 203 .
5 . كافي ، ج 4 ، ص 356 ؛ وسائل الشيعة ، ج 11 ، ص 99
|
561 |
|
چون حجاج به منا وارد شوند ، منادي الهي مي گويد : اي زمين منا ! اهل تو وارد شد ، زوار خودت را جاي بده و منادي ديگر مي گويد : اي زائران خدا ! اگر مي دانستيد بر چه مولاي كريمي وارد شديد هر آينه باور مي نموديد كه خداي عالم شما را مي بخشد ، و رنج ها و تعب ها و انفاقات مالي شما را عوض مرحمت فرمايد . ( 1 )
46
†
مولود كعبه
علي ( عليه السلام )
يكي از مهم ترين وقايعي كه در كعبه روي داده ، تولد اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) بود . در اين باره نقل هاي تاريخي و شواهد ادبي و شعري فراوان وجود دارد كه جاي ترديد براي محققان باقي نمي گذارد . اين شرافتي بود براي امام علي ( عليه السلام ) و مادرش فاطمه بنت اسد كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) او را چونان مادرش دوست مي داشت ، چرا كه به هر روي ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بخشي از دوران طفوليت را در خانه ابوطالب سپري كرد . ( 2 )
حضرت علي ( عليه السلام ) در صبح روز جمعه سيزدهم رجب ، ده سال قبل از بعثت در مكه در درون كعبه متولد شد و اين از افتخارات و امتيازات بي نظير زندگي علي ( عليه السلام ) است كه در درون مقدس ترين مكان يعني كعبه تولد يافت و اين مطلب از نظر تاريخي و روايات شيعه و سني ، قطعي است و علامه اميني در كتاب ارزشمند الغدير ، جلد ششم ، اين موضوع را از شانزده كتاب اهل تسنن نقل كرده است .
زادگاه حضرت علي ( عليه السلام ) مكاني است كه طوافگاه پيامبران و كانون توحيد و خداپرستي ، و مورد احترام همه اديان و قبايل بود ، بنابراين او خانه زاد خداست و مولود مقدس ترين مكان و با صفاترين و مهم ترين ماه ها ، ماه رجب و بهترين ساعات و روزها ، صبح جمعه مي باشد . « ابن صباغ مالكي » كه از دانشمندان معروف اهل تسنن است در اين باره مي نويسد : فرزند پاك ، از نسل پاك ، در جاي پاك به دنيا آمد ، چنين شكوهي از چه كسي ديده شده است ؟ !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قبل از حج بخوانيد ، ص 132 و 133 .
2 . آثار اسلامي مكه و مدينه ، رسول جعفريان ، ص 46 و 47 .
|
562 |
|
شرح داستان ولادت
فاطمه بنت اسد مادر گرامي حضرت علي ( عليه السلام ) همواره كنار كعبه مي آمد و به راز و نياز و طواف كعبه مي پرداخت تا اينكه روزي ديدند اين سيّده دودمان هاشمي با حالتي ملكوتي در كنار كعبه ، دست ها را به سوي آسمان بلند كرده ، عرض مي كند : پروردگارا ! من به تو و به پيامبران و آنچه از جانب تو آورده اند ايمان دارم ، من سخن جدم ابراهيم خليل ( عليه السلام ) را تصديق مي كنم . او بناي كعبه را ساخت . پروردگارا ! به حق آن كسي كه اين خانه را ساخت و به حق اين مولودي كه در رحم من است ، وضع حمل مرا آسان گردان .
در همين لحظه ، ديوار كعبه شكافته شد ، فاطمه ( عليها السلام ) به درون كعبه وارد شد و آن ديوار مانند اول به هم پيوست . حاضران حيران و شگفت زده شدند . شب و روز سخن از اين حادثه عجيب در زبان ها بود . نه كليد ، در خانه را مي گشود و نه كلنگ در ساختمان كعبه اثر مي كرد ، همه دريافتند اين حادثه اي الهي است . پس از سه روز فاطمه ( عليها السلام ) از خانه بيرون آمد ، در حالي كه نوزادي در آغوش دارد . او در پاسخ به سؤالات مطرح شده گفت :
هنگامي كه وارد كعبه شدم ، از ميوه هاي بهشتي كه در آنجا بود خوردم و چون خواستم از خانه بيرون آيم از منادي غيبي شنيدم كه گفت : اي فاطمه ! نام فرزندت را علي بگذار و خداوند علي اعلا مي فرمايد : « من نام او را از نام خودم گرفته ام . » ( 1 )
در برخي روايات نقل شده است كه چون حضرت علي ( عليه السلام ) متولد شد ابوطالب او را در بغل گرفت و دست فاطمه بنت اسد را گرفته به سمت ابطح آمدند با اين اشعار ندا كردند .
يَا رَبِ يَا ذَا الْغَسَقِ الدَّجِيَّ * * * وَالْقَمَرِ الْمُبْتَلِجِ الْمُضِيِّ
بَيِّنْ لَنا مِنْ حُكْمِكَ الْمُقْضي * * * مَاذَا تَرَي فِي اسْمِ ذَا الصَّبِي
اي پروردگاري كه شب تار و ماه روشن و روشني دهنده را آفريده اي . بيان كن ما اين كودك را چه نام گذاريم ؟ ناگاه چيزي مانند ابر از روي زمين پيدا شد نزديك ابوطالب آمده ابوطالب او را گرفت و به سينه خود چسبانيد و به خانه برگشت و ديد كه لوح سبزي در آن نوشته شده است :
خصصتما بالولد الزكي * * * و الطاهر المنتجب المرضي
فاسمه من شامخ علي * * * عليٌّ اُشتقَّ من العلي
اي ابوطالب و فاطمه مخصوص شما گرديد طاهر و پاكيزه و پسنديده ، پس نام بزرگوار او « علي »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سيره چهارده معصوم ، محمّد محمّدي اشتهاردي ، ص 96 .
|
563 |
|
است و خداوند علي اعلي نام او را از نام خود اشتقاق كرده است .
پس ابوطالب آن حضرت را علي نام گذاشت و آن لوح را در زاويه راست كعبه آويخت و هم چنان آويخته بود تا زمان « هشام بن عبدالملك » كه آن را از آنجا پايين آورد و پس از آن اثري از آن باقي نماند . ( 1 )
گفتم زچه كعبه را به عالم شرف است * * * وان خانه مطاف اهل دل صف به صف است
گفتا كه گهر مايه ارج صدف است * * * اين عاصمه زادگاه مير نجف است
* * * * * *
اي آمده در كعبه ز مادر به وجود * * * وي رفته به مسجد ز جهان وقت سجود
از آمدن و رفتن تو دانستم * * * سرمايه زندگي قيام است و قعود
47
†
مهم ترين وقايع سال اوّل تا يازدهم هجرت
در ده سال از ايام عمر با بركت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه در مدينه منوره سپري شد ، حوادث زيادي رخ داد كه به مهمترين آن حوادث اشاره مي شود :
سال اوّل : 1 ـ هجرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به مدينه 2 ـ ساختن مسجدالنبي در مدينه 3 ـ ساختن مسجد قبا
سال دوّم : واجب شدن روزه 2 ـ تغيير قبله به سوي مكه 3 ـ ازدواج علي ( عليه السلام ) با فاطمه زهرا ( عليها السلام ) .
سال سوّم : 1 ـ ولادت امام حسن ( عليه السلام ) 2 ـ جنگ احد 3 ـ تحريم شراب .
سال چهارم : 1 ـ جنگ ذات الرقاع 2 ـ ازدواج پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با ام السلمه 3 ـ جنگ بني نضير 4 ـ جنگ بني المصطلق 5 ـ ولادت امام حسين ( عليه السلام ) .
سال پنجم : 1 ـ جنگ خندق 2 ـ غزوه بني قريظه 3 ـ ولادت حضرت زينب ( عليها السلام ) .
سال ششم : 1 ـ صلح حديبيه 2 ـ ارسال نامه به كسري و قيصر و ساير پادشاهان از جانب پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، ( برخي اين قضيه را در سال هفتم ذكر كردند . )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . منتهي الامال ، مرحوم حاج شيخ عباس قمي ، ج اول ، ص 273 ـ 274 ؛ تاريخ چهارده معصوم ، علامه مجلسي ، ص 306 ؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 199
|
564 |
|
سال هفتم : 1 ـ فتح خيبر 2 ـ عمرة القضاء 3 ـ اهداي فدك به حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) 4 ـ بازگشت جعفر طيار از حبشه به مدينه .
سال هشتم : 1 ـ ولادت ابراهيم فرزند پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) 2 ـ غزوه موته و شهادت جعفر طيّار 3 ـ فتح مكه 4 ـ غزوه حنين 5 ـ جنگ طائف .
سال نهم : 1 ـ مأموريت علي ( عليه السلام ) براي قرائت سوره برائت در مكه 2 ـ ممنوع شدن مشركان از حج 3 ـ غزوه تبوك 4 ـ وفات ام كلثوم .
سال دهم : 1 ـ وفات ابراهيم فرزند پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) 2 ـ جريان مباهله 3 ـ اعزام حضرت علي ( عليه السلام ) به يمن 4ـ انجام مراسم حج ( حجة الوداع ) 5 ـ جريان غدير .
سال يازدهم : رحلت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) 2 ـ شهادت حضرت زهرا ( عليها السلام ) 3 ـ غصب خلافت حضرت علي ( عليه السلام ) . ( 1 )
48
†
ميقات
براي ورود به آستانه شخصيت هاي بزرگ ، آداب و شرائطي مقرر شده كه لازم است آن آداب رعايت گردد . از جمله ، مراعات غرقگاه است . در حديث هم آمده : « لكل ملك حمي » براي هر پادشاهي غرقگاهي است ، غرقگاه خانه كعبه كه به منزله دربار مالك الملوك مي باشد ، ميقات هايي است كه پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) براي افرادي كه آهنگ تشرف به حرم الهي نمايند ، تعيين فرموده كه هرگاه بخواهند به غرقگاه حرم خدا وارد شوند ، بايد در ميقات ، لباس حضور را كه عبارت از احرام باشد بپوشند ، آنگاه مشرف شوند . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در روز فتح مكه فرمود : خداوند محترم گردانيد اين بلد مقدس را ، روزي كه آسمان ها و زمين را آفريد و محترم خواهد بود تا روزي كه قيامت بر پا شود . حلال نشد ، اين حرم براي كسي قبل از من و حلال نشد براي من كه بدون احرام وارد شوم ، مگر ساعتي از روز و اين اجازه براي احدي نيست تا روز قيامت . ( 2 ) بنابراين ميقات ها ، مدخل ودرهاي ورودي ميهمانان پروردگار به شمار مي آيند ، و كساني كه مصداق آيه شريفه ( يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق ) ( 3 ) هستند ، بايد از اين مسير عبور كنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مشاهد و مشاعر حج ، ص 163 ، به نقل از مروج الذهب ، ج 2 ، ص 287 .
2 . راهنماي حرمين شريفين ، ج 2 و 3 ، ص 46 و 47 .
3 . سوره حج ، آيه 27 .
|
565 |
|
معناي واژه ميقات
« ميقات » بر وزن « مفعال » ، در اصل مِوْقاتْ بوده ( واو ساكن و حرف ما قبل آن كسره داشته ) لذا تبديل به ياء شده است و جمع ميقات ، مواقيت مي باشد .
طريحي در مجمع البحرين ذيل آيه شريفه ( إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً ) ( 1 ) مي گويد : ميقات زمان معين براي انجام كاري است كه مجازاً بر مكان اطلاق شده ، مانند « مواقيت الحج » يعني مكان هاي معيني كه احرام حج در آن منعقد مي گردد ( 2 ) .
آيه شريفه ( يَسْئَلُونَكَ عَنِ اْلأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنّاسِ وَالْحَجِّ ) ( 3 ) دلالت بر زمان معين جهت انجام حج « تمتع ، قِران و افراد » دارد . هم چنين كلمه « ميقات » در آيات ديگر دلالت بر زمان معين مي كند . بنابراين ميقات اولين محلي است كه حاجي اعلان حضور مي كند و در مقابل خالق يكتا خود را برهنه از همه وابستگي ها نموده و با حالتي خالصانه فرياد « لَبَّيك ، اَللّهُمَّ لَبَّيكَ . . . . » برمي آورد . اين حضور و شهود است و شايد يكي از اعلي مراتب آن است كه زبان اولياي خدا را كُند مي كند و توان لبيك را از آنان مي گيرد . ( 4 )
ميقات هاي پنجگانه
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :
« الإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِيتَ خَمْسَة وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ( صلّي الله عليه وآله ) لَا يَنْبَغِي لِحَاجّ وَلَا لِمُعْتَمِر أَنْ يُحْرِمَ قَبْلَهَا وَلَا بَعْدَهَا وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَهُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ يُصَلَّي فِيهِ وَيُفْرَضُ فِيهِ الْحَجَّ وَوَقَّتَ لِأَهْلِ الشَّامِ الْجُحْفَةَ وَوَقَّتَ لِأَهْلِ نَجْد الْعَقِيقَ وَوَقَّتَ لِأَهْلِ الطَّائِفِ قَرْنَ الْمَنَازِلِ وَوَقَّتَ لِأَهْلِ الْيَمَنِ يَلَمْلَمَ وَلَا يَنْبَغِي لِأَحَد أَنْ يَرْغَبَ عَنْ مَوَاقِيتِ رَسُولِ اللَّهِ ( صلّي الله عليه وآله ) » ( 5 )
محرم شدن جهت حج و عمره از مواقيت پنج گانه اي است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آن رامعين نمود . سپس فرمود : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) براي اهل مدينه وكساني كه از آن جا به مكه مي روند « ذوالحليفه » ، مسجد شجره را و براي آنان كه از شامات مي آيند « جحفه » را و براي اهل نجد و عراق « وادي عقيق » وبراي اهل طائف وآنان كه از آن مسير عبور مي كنند « قرن المنازل » را و براي اهل يمن و عبور كنندگان از آن مسير « يلملم » را ميقات قرارداد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره ي دخان ، آيه 41 .
2 . مجمع البحرين ، طريحي ، ج 2 ، ص 227 .
3 . سوره بقره ، آيه 189 .
4 . فصلنامه ميقات حج ، شماره 6 ، ص 135 ـ 137 .
5 . فروع كافي ، ج 4 ، ص 219 ، من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 302 ، الحج و العمرة في الكتاب والسنة ، ص175 ؛ وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 222
|
566 |
|
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :
« مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ أَنْ تُحْرِمَ مِنَ الْمَوَاقِيتِ الَّتِي وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَلَا تُجَاوِزَهَا إِلَّا وَأَنْتَ مُحْرِمٌ » ( 1 ) ؛ كسي كه قصد خانه خدا را دارد نبايد از غير اين ميقات ها عبور كند .
ميقات مكان خاصي است كه رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) براساس وحي الهي آنها را براي اقليم هاي خاص تعيين كرده است . جالب توجه اين كه هنوز اسلام به آفريقا و نيز شام و عراق نرفته و هيچ كسي در آن ديار به اسلام مشرف نشده بود ، بلكه طبق برخي از نقل ها هنوز بعضي از شهرهاي رسمي و معروف عراق پديد نيامده بود كه رسول گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) براي مردم آن مناطق يا كساني كه از آن اقليم ها وارد حرم مي شدند ميقات معين كرد .
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :
« . . . فَإِنَّهُ وَقَّتَ لِأَهْلِ الْعِرَاقِ وَلَمْ يَكُنْ يَوْمَئِذ عِرَاقٌ » ( 2 ) ؛ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي اهل عراق ميقات تعيين كرد در حالي كه در آن زمان عراق وجود نداشت .
ميقات احرام براي كسي كه قصد ورود به حرم را دارد قرار داده شده تا كرامت حرم كه به وسيله مسجدالحرام حاصل شده و آن كرامت نيز به وسيله كعبه پديد آمده است محفوظ بماند ، زيرا احرام در ميقات براي ورود به حرم مانند نماز تحيّت مسجد است كه براي حفظ كرامت مسجد قرار داده شده با اين تفاوت كه تحيت مسجد مستحب است ولي احرام براي ورود به حرم واجب است . ( 3 )
ساير ميقات ها
علاوه بر ميقات هاي پنج گانه براي اهالي مكه و يا كساني كه در مكه حضور دارند ، مواقيتي نيز براي محرم شدن به احرام عمره تعيين شده است .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمودند :
« مَنْ أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ لِيَعْتَمِرَ أَحْرَمَ مِنَ الْجِعْرَانَةِ أَوِ الْحُدَيْبِيَةِ أَوْ مَا أَشْبَهَهَا » ( 4 ) ؛ كسي كه تصميم دارد از مكه براي انجام عمره محرم شود ، از جعرانه يا حديبيه و يا ساير ميقات ها ( كه تعيين شده است ) محرم مي شود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 232 .
2 . همان ، ص 222 .
3 . صهباي حج ، آيت الله جوادي آملي ، ص 134 و 135 .
4 . وسائل الشيعه ، ج 8 ، باب 1 ، حديث 1 .
|
567 |
|
حرف ( ن )
1
†
« نماز تراويح »
معناي لغوي تراويح : « تراويح » جمع ترويح ( 1 ) ، يعني نشستن براي استراحت و يا به معناي مطلق نشستن .
معناي اصطلاحي تراويح : در اصطلاح به هر نشستن بعد از به جا آوردن چهار ركعت از نمازهاي مستحبي در شب هاي رمضان مي گويند .
نماز تراويح ( 2 ) بيست ركعت نافله اي است كه اهل سنت در شب هاي ماه رمضان به جماعت مي گزارند و آن را مستحب مؤكد مي دانند ، و بدين جهت آن را تراويح گويند كه پس از هر چهار ركعت يك « ترويحه » ( استراحت ) مي كنند .
ابن ابي الحديد مي گويد : نخستين كسي كه در ماه رمضان نافله را به جماعت ، سنت نهاد عمر بود و آن را به بلاد اسلامي بخشنامه كرد .
در حديث امام صادق ( عليه السلام ) آمده كه نوافل شب هاي ماه رمضان را به جماعت خواندن بدعت است و اگر فضيلتي در آن مي بود ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هم آن را از دست نمي داد . در يكي از شب هاي ماه رمضان كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مشغول نافله بود متوجه شد كه جماعتي پشت سرش صف بسته و به حضرت اقتدا نموده اند حضرت آنها را رها ساخت و به خانه رفت ، شب دوم و سوم اين عمل تكرار شد . روز بعد حضرت به منبر رفت و پس از حمد و ثناي الهي فرمود : اي مردم ! نافله را در شب هاي ماه رمضان ، و نه جاي ديگر ، و وقت ديگر به جماعت مخوانيد كه بدعت است و هر بدعت ، ضلالت و هر ضلالت ، راهش به آتش دوزخ است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فرهنگ عربي ، فارسي ( ترجمه منجد الطلاب ، ماده 1 ، ص 209 ) .
2 . نماز تراويح ، نمازي است مستحب نزد مذاهب اهل سنت كه در شب هاي ماه رمضان پس از نماز عشا به صورت جماعت برگزار مي كنند . تعداد آن نزد ابوحنيفه و شافعي 20 ركعت با 10 تشهد است . لكن مالك تعداد آن را 36 ركعت آورده است . در اين نماز پس از هر 4 ركعت ، استراحت كوتاهي ( ترويحه ) دارد و بدين خاطر است كه اين نماز « تراويح » ناميده شده است . المغني ، ج 1 ، ص 833 ، به نقل از دائرة المعارف تشيع ، ج 4 ، ص 203 .
|
568 |
|
آري خواندن نماز نافله به جماعت در عهد رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و در زمان خلافت ابوبكر و اوايل خلافت عمر معمول نبود و عمر اواخر عمر خود اين بدعت را پايه گذاري كرد و ديگران از او پيروي نمودند .
در سال اوّل ورود امير مؤمنان ( عليه السلام ) به كوفه ، چون ماه رمضان فرا رسيد ، جمعي به نزد آن حضرت آمده گفتند ، امامي براي ما تعيين كن كه نوافل اين ماه را به وي اقتدا كنيم حضرت فرمود اين كار بدعت است و جز نماز واجب را نتوان به جماعت خواند ، چون شب فرا رسيد آنها به دور هم نشستند و به يكديگر گفتند : بگرييد كه بايد بر ماه رمضان گريست . وارمضاناه كه امتياز ماه رمضان به تراويح بود ، آن هم از دست ما رفت . حارث اعور و جماعتي از اصحاب كه اين صحنه را ديدند ، به نزد امير مؤمنان ( عليه السلام ) رفتند و گفتند : اينها دادو فرياد سر داده و از گفته شما سخت رنجيده اند ؟ ! حضرت فرمود حال كه چنين است بگذاريد هر چه مي خواهند بكنند ، ( 1 ) سپس اين آيه را تلاوت نمود :
( وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدي وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّي وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ ) ( 2 )
كسي كه بعد از آشكار شدن حق ، با پيامبر مخالفت كند و از راهي جز راه مؤمنان پيروي نمايد ، ما او را به همان راه كه مي رود مي بريم و به دوزخ داخل مي كنيم و سرانجام بدي است .
ديدگاه هاي فقهاي شيعه
فقهاي شيعه نمازهاي مستحبي در ماه رمضان را به ترتيب ذيل آورده اند :
از شب اول تا شب هيجدهم ، هر شب 20ركعت ، 8 ركعت بعد از مغرب و 12ركعت بعد از عشاء ، در شب نوزدهم 100 ركعت ، در شب بيستم 20ركعت به ترتيب گذشته ، در شب بيست و يكم و بيست و سوم 100ركعت ، در شب بيست و دوم و بيست و چهارم تا آخر ماه هر شب 30ركعت و در هر شب جمعه 10ركعت اضافه بر 20 ركعت شب هاي ديگر و در شب جمعه آخر ماه 40 ركعت اضافي كه مجموع اين نمازها 1000 ركعت مي شود . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . معارف و معاريف دائرة المعارف جامع اسلامي ، ج 3 ، ص 530 .
2 . سوره نساء ، آيه 115 .
3 . دائرة المعارف بزرگ تشيع ، ج 4 ، ص 204 ـ 203 .
|
569 |
|
2
†
نجاشي
« نجاشي » ( 1 ) لقب عام ملوك حبشه ( 2 ) معروف به « نيجوستي » به معناي شاه است . نجاشي عصر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نامش « اصحمه » است . ( 3 ) وي به كيش نصاري بود . در آغاز بعثت ، مسلمانان را به بهترين وجه در كشور خود پناه داد و در خفا اسلام آورد ، ولي از ترس ملّتش كه عموماً مسيحي بودند نتوانست اسلامش را آشكار كند ولي سرانجام ايمان باطني خود را اظهار كرد . او به سال نهم هجرت درگذشت و نقل است كه جبرئيل خبر مرگ او را به پيغمبر داد و آن حضرت مردم را به بقيع فرا خواند و به اعجاز ، سرزمين حبشه و جنازه نجاشي به مردم ظاهر گشت ، و از آن جا ، بر جنازه او نماز گزارد . منافقين در اين باره سخناني گفته اند ، ولي ديري نپاييد كه خبر مرگش در همان روز توسط مسافران به مدينه تأييد شد . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . لقب پادشاه حبشه « نجاشي » بود ، نجاشي ، پادشاه حبشه در عصر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مردي راستگو و روشن ضمير و پاك نهاد بود كه از كاروان مسافران مهاجر ، مسلماناني كه در سال پنجم بعثت به رياست جعفربن ابي طالب ( عليه السلام ) به آن سامان هجرت كرده بودند ، با آغوش باز استقبال كرد .
2 . امروز اتيوپي خوانده مي شود ، از كشورهاي آفريقاي شرقي بين سودان ، كنيا ، اريتره و سومالي مي باشد و از مرتفع ترين كشورهاي جهان و داراي قدمتي كهن است .
3 . كشف الغرام باخبار الحرام ، ج 1 ، ص 358 .
4 . وسائل الشيعه ، ج 9 ، كتاب الحج ، ص 315 .
|
570 |
|
حرف ( و )
1
†
وادي عَقيق
« وادي عقيق » يكي از مواقيت پنج گانه است كه اوائل آن را « مسلخ » و اواسط آن را غمره و اواخر آن را « ذات عرق » ( 1 ) مي نامند . « وادي عقيق » در شمال شرقي مكه در فاصله 94 كيلومتري واقع و ميقات كساني است كه از راه عراق و نجد به مكه مي روند ( 2 ) . احرام در همه جاي اين وادي جايز است ، ولي بهتر است از « مسلخ » و بعد از آن از « غمره » محرم شود ، و اگر تقيه اقتضاء مي كند كه از « ذات عرق » محرم شود احتياط آن است كه در جاي ديگر محرم بشود . ( 3 )
ظاهراً سرّ نام گذاري وادي عقيق به اين نام براي آن است كه بر اثر سيل ، انشقاقي در مسير سيل پديد آمد و چون شق را عَقّ گويند . شقيق ، يعني وادي مشتق را عقيق خوانند . ( 4 )
در تشريح ميقات ها و راز نام گذاري آن ها ، « ابوايوب خراز » مي گويد : به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم ؛ مرا از چگونگي ميقات « عقيق » آگاه كنيد . آيا طبق توقيت و تعيين رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) ، ميقات شده يا براساس رسم و عادت مردم ؟ امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : خدا براي اهل مدينه ، ذوالحليفه را ميقات قرار داد . . . و براي اهل نجد « عقيق » را به عنوان ميقات معين كرده است . ( 5 )
تعيين ميقات براي مردم برخي از بلاد كه هنوز آن شهرها به وجود نيامده ، يا مردم آن هنوز اسلام نياورده بودند ، يك اعجاز ديني است ، چنان كه امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :
« . . . فِاِنَّهُ وَقَّتَ لاَِهْلِ الْعَراقِ وَلَمْ يَكُنْ يَوْمَئِذ عَراقٌ بَطْنِ الْعَقيقِ مِنْ قِبَلِ اَهْلِ الْعَراقِ . . . » ( 6 )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي مردم عراق ميقات تعيين كرد ، در حالي كه هنوز عراق پديد نيامده بود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كه محل احرام عامه است و آن ميقات كساني است كه از راه عراق و نجد به مكه مي روند . مناسك محشي ، ص 115 .
2 . قبل از حج بخوانيد ، ص 86 .
3 . فرهنگنامه حج و عمره و اماكن مربوطه .
4 . صهباي حج ، آيت الله جوادي آملي ، ص 140 .
5 . صهباي حج ، ص 138 و 139 ، به نقل از وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 221
6 . همان ، ص 222 و 139 ، به نقل از وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 222
|
571 |
|
2
†
وادي غير ذي ذَرع
خانه خدا و مسجدالحرام و به طور كلي مكه در لابلاي يك سلسله كوه هاي خشك و بي آب و علف قرار گرفته است ، گويي صخره ها را قبلاً در تنور داغي بريان كرده اند و بعد بر جاي خود نصب نموده اند .
در عين حال اين سرزمين خشك و سوزان ، بزرگترين مركز عبادت و پرسابقه ترين كانون توحيد در روي زمين است ، به علاوه حرم امن خداست و داراي امنيت تكويني و هم تشريعي است . ( 1 )
در مورد اينكه چرا خداوند حرمش را در چنين منطقه اي قرار داده است ، حضرت علي ( عليه السلام ) در خطبه قاصعه مي فرمايد :
خدا خانه اش را بر پر سنگلاخ ترين مكان ها و بي گياه ترين نقاط زمين در ميان كوه هاي خشن و شن هاي فراوان قرار داد . اگر خدا مي خواست خانه و حرمش را و محل انجام عبادت بزرگ حج را در ميان باغ ها و سبزه ها و سرزمين هاي هموار و پردرخت و باغ هاي پرثمر ، در منطقه اي آباد ، داراي كاخ هاي بسيار و آبادي هاي به هم پيوسته بيشمار ، در ميان گندم زارها و بوستان هاي پرگل و گياه در لابلاي باغ هاي زيبا و پرطراوت و پرآب در وسط گلستاني بهجت زا ، با جاده هاي آباد قرار دهد مي توانست ، ولي به همان نسبت كه آزمايش بزرگ حج و عبادت راحت تر و ساده تر مي شد ، پاداش و جزا كمتر بود . و اگر خدا مي خواست به خوبي مي توانست پايه هاي خانه كعبه و سنگ هايي كه ساختمان آن را تشكيل مي دهد از زمرد سبز و ياقوت سرخ و نور و روشنايي قرار دهد ، مي توانست ولي در اين حال شك و ترديد ، كمتر در دل ظاهر بينان رخنه مي كرد ، و وسوسه هاي پنهاني شيطان به سادگي دور مي شد .
ولي خداوند مي خواهد بندگانش را با انواع شدائد بيازمايد ، و با انواع مشكلات در طريق انجام عبادتش روبرو كند ، تا تكبّر از قلب هايشان فرو ريزد و خضوع و فروتني در آن جايگزين گردد . و در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير نمونه ، ج دهم ، ص 369 .
|
572 |
|
پرتو اين فروتني و خضوع درهاي فضل و رحمتش را به روي آنها بگشايد و وسائل عفو خويش را به آساني در اختيارشان قرار دهد . ( 1 )
3
†
وادي مُحَسّر
« وادي محسّر » ( 2 ) موضعي است بين منا و مزدلفه و آن سرزميني است ( 3 ) از سمت عرفه .
امام صادق ( عليه السلام ) فرموده اند : « حَدُّ مَا بَيْنَ مِنًي وَالْمُزْدَلِفَةِ مُحَسِّرٌ . . . » ( 4 ) ؛ به فاصله بين منا و مزدلفه محسر گفته مي شود .
همچنين آن حضرت در روايت ديگري مي فرمايد :
« وَلايَجُوزُ لِلرَّجُلِ الإِفَاضَةُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ . . . » ؛ جايز نيست كوچ كردن از مشعرالحرام قبل از طلوع خورشيد .
« معاوية بن عمار » از امام صادق ( عليه السلام ) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود :
« إِذَا مَرَرْتَ بِوَادِي مُحَسِّر وَهُوَ وَاد عَظِيمٌ بَيْنَ جَمْع وَمِنًي وَهُوَ إِلَي مِنًي أَقْرَبُ فَاسْعَ فِيهِ حَتَّي تُجَاوِزَهُ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ( صلّي الله عليه وآله ) حَرَّكَ نَاقَتَهُ وَقَالَ اللَّهُمَّ سَلِّمْ لِي عَهْدِي وَاقْبَلْ تَوْبَتِي وَأَجِبْ دَعْوَتِي وَاخْلُفْنِي فِيمَنْ تَرَكْتُ بَعْدِي ( 5 )
هرگاه به وادي محسّر كه سرزمين بزرگي بين جمع و منا است و به منا نزديكتر است ، رسيدي ، به سرعت از آن بگذر ، زيرا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ناقه اش را در آن به حركت درآورد و فرمود : « بار خدايا ! عهد و پيمانم را سلامت بدار و توبه ام را بپذير و دعايم را اجابت كن و پس از من ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نهج البلاغه ، خطبه 234 ، « قاصعه »
2 . شفاء الغرام باخبار البلد الحرام ، ج 1 ، ص 578 .
طريحي گفته : محسر وادي اي است در بين راه مشعر و منا و آن يكي از مرزهاي منا است ، در وجه تسميه آن گفته شده : ابرهه چون به اينجا رسيد از رفتار بازماند وياران وهمراهان از كار او دچار افسوس وحسرت گرديدند . ( مجمع البحرين )
3 . بحار ، ج 99 ، ص 270 .
4 . اخبار مكه ، ازرقي ، ج دوم ، ص 189 و 190 .
5 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، صفحه 468 .
|
573 |
|
جانشيني نيكو برايم قرار ده .
و نيز محمد بن اسماعيل از امام ابوالحسن ( عليه السلام ) روايت كرده است كه فرمود :
« الْحَرَكَةُ فِي وَادِي مُحَسِّر مِائَةُ خُطْوَة » . ( 1 )
مقدار حركت در وادي محسّر ، صد گام است .
در علت نام گذاري اين سرزمين به نام وادي محسر گفته شده است : « انه سمي محسراً لان فيل اصحاب الفيل حسر فيه اي اعيا » ( 2 ) اصحاب فيل و سپاهيان ابرهه در همين نقطه به هلاكت رسيده اند و چون ياران ابرهه به خاطر اين شكست حسرت خوردند ، اين وادي به محسر مشهور شد .
حكم فقهي عبور از وادي محسر
حضرت امام خميني ( قدس سره ) مي فرمايد : اقوي جواز كوچ كردن از مشعرالحرام ، بلكه استحباب آن است ، كمي قبل از طلوع آفتاب « طلوع آفتاب روز عيد قربان » به نحوي كه قبل از طلوع آفتاب از وادي « محسر » تجاوز نكند و اگر تجاوز كرد گنهكار است ولي كفاره بر او نيست و احتياط آن است كه وقتي از مشعرالحرام حركت كند كه قبل از طلوع آفتاب وارد وادي محسر نشود . ( 3 )
4
†
وليمه حج
يكي از سنت هاي ارزشمند و ماندگاري كه در سايه تعاليم اسلام بر آن توصيه و تأكيد شده است ، وليمه دادن پس از مراجعت از حج است . در اين رابطه حديث مشهوري از وجود گرامي پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) نقل شده است كه فرمودند :
« لا وَلِيمَةَ إِلَّا فِي خَمْس فِي عُرْس أَوْ خُرْس أَوْ عِذَار أَوْ وِكَار أَوْ رِكَاز فَالْعُرْسُ التَّزْوِيجُ وَالْخُرْسُ النِّفَاسُ بِالْوَلَدِ وَالْعِذَارُ الْخِتَانُ وَالْوِكَارُ الرَّجُلُ يَشْتَرِي الدَّارَ وَالرِّكَازُ الرَّجُلُ يَقْدَمُ مِنْ مَكَّةَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، صفحه 468 .
2 . شفاء الغرام باخبار البلد الحرام ، ج اول ، ص 579 .
3 . مناسك حج محشي ، مسئله 981 .
|
574 |
|
وليمه اي نيست مگر در پنج مورد :
1 ـ در عروسي
2 ـ در تولد فرزند
3 ـ در ختنه سوران
4 ـ در خريد منزل
5 ـ در بازگشت از مكه
در ارتباط با دادن وليمه ، توجه به سه نكته ذيل ضروري است :
نكته اوّل : در دادن وليمه ، هرگونه اسراف و تبذير پذيرفته نيست ، بلكه مانند اسراف در ساير امور نكوهش شده ، بايد از آن پرهيز شود .
نكته دوّم : اسراف در برنامه هاي مربوط به وليمه سبب شده است تا افرادي به دليل يا بهانه عدم امكان رقابت با اين برنامه ها ، از انجام اين سفر معنوي چشم پوشي نموده ، اين توفيق از آنان سلب گردد .
نكته سوّم : براساس نظر اكثر حضرات مراجع بزرگوار تقليد ، هزينه اين مراسم جزء هزينه هاي سفر محسوب نشده واز شرايط استطاعت نيست ، بنابراين كساني كه بتوانند هزينه سفر را تأمين نمايند « و ساير شرايط لازم ديگر را داشته باشند » ، مستطيع مي باشند . ( ولو هزينه وليمه را نداشته باشد . )
|
575 |
|
حرف ( هـ )
1
†
هاجر
« هاجر » ( 1 ) همسر حضرت ابراهيم خليل الرحمن و مادر اسماعيل ( عليهما السلام ) ، مصري نژاد و قبطي تبار و از وابستگان مرزدار شام بود كه چون ابراهيم ( عليه السلام ) از عراق به آن سرزمين عزيمت نمود ، هنگام ورود به مرز ، مأموران به بازرسي اَمتعه سفر حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) پرداختند . وي از فرط غيرت ، همسرش ساره را در صندوقي جاي داده بود . مأموران خواستند درب صندوق را بگشايند كه ابراهيم ( عليه السلام ) مقاومت نمود ، تا سرانجام وي را به نزد حاكم بردند و حاكم دست به سوي صندوق برد كه در همان حال دستش خشك شد . از ابراهيم ( عليه السلام ) خواست از خداي خود بخواهد وي را ببخشايد . ابراهيم ( عليه السلام ) دعا كرد و دستش به حال نخست بازگشت . پس از مشاهده اين معجزه هاجر را كه از بستگانش بود به كنيزي ساره داد . ابراهيم ( عليه السلام ) كه تا آن روز از ساره فرزندي نداشت ، وي را از ساره خريد ، و به كابين خويش درآورد . هاجر در سرزمين شام اسماعيل را بزاد . از جانب خداوند به ابراهيم فرمان رسيد كه هاجر را با فرزندش به سرزمين مكه ببر و در خدمت كعبه گمار ( 2 ) ، وي چنين كرد . سرانجام پس از سالياني هاجر در مكه درگذشت و در حجر به خاك سپرده شد . ابن اسحاق از محمدبن مسلم زهري روايت كرده است : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به اصحاب خود فرمود : چون به مصر رفتيد بامردم آن ديار به نيكي رفتار كنيد ، كه آنها را با ما خويشي و قرابتي است . ابن اسحاق گويد : به محمدبن مسلم گفتم : خويشي پيغمبر با آنها چگونه بوده است ؟ وي فرمود : هاجر ، مادر اسماعيل ( عليه السلام ) ، كه جد اعلاي رسول خدا است مصري تبار بوده ( به نقل از سيره ابن هشام ) .
در تاريخ آمده : ساره در سن 36 سالگي با ابراهيم ازدواج كرد ونودونه بهار از عمر او گذشته بود ولي باردار نشد ، لذا به ابراهيم اجازه داد تا با كنيز او ازدواج نمايد . هاجر به سن 70 سالگي اسماعيل را به دنيا آورد و نور محمدي در پسر او پديدار شد و ساره را كه خواهان اين نور بود ، متأثر ساخت ، عواطف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سيره ابن هشام ، ج 1 ـ 2 ، ص 6 ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 28 .
2 . شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 5 .