بخش 1
پیشگفتار استطاعت چیست و مستطیع کیست ؟ عربستان سعودی مذهب محمد بن عبدالوهاب کیست و چه می گفت ؟ مکه معظمه تاریخ مکّه حاکمان مکه مسجدالحرام خانه کعبه رکن ها حجرالاسود میزاب حطیم و حجر اسماعیل ملتزم
عرشيان
سيد جعفر شهيدي
|
9 |
|
بسم الله الرحمن الرحيم
پيشگفتار
يكي ديگر از وظايف مهمّ ، قضيه آشنا كردن مردم است
به مسائل حجّ . آدم بسيار مي بيند كه حجّ مي روند ، زحمت مي كشند ، لكن
مسأله حجّ را نمي دانند . . .
امام خميني ( قدس سره )
حجّ نمايشي پرشكوه ، از اوج رهايي انسان موحّد ازهمه چيز جز او ، و عرصه پيكاري
فرا راه توسن نفس ، و جلوه بي مانندي از عشق و ايثار ، و آگاهي و مسئوليت ، در
گستره حيات فردي و اجتماعي است . پس حجّ تبلور تمام عيار حقايق و ارزشهاي مكتب اسلام
است .
مؤمنان گرچه با اين عبادت الهي ، آشنايي ديرينه دارند و هر سال با حضور شورانگيز
از سراسر عالم ، زنگار دل ، با زلال زمزم توحيد مي زدايند و با حضرت دوست تجديد
ميثاق مي كنند و گرچه ميراث ادب و فرهنگ ما ، مشحون از
|
10 |
|
آموزه هاي حياتبخش حجّ است ، امّا هنوز ابعاد بي شماري از اين فريضه
مهمّ ، ناشناخته و مهجور مانده است .
پيروزي انقلاب اسلامي ، در پرتو انديشه هاي تابناك امام خميني ـ
رضوان الله تعالي عليه ـ حجّ را نيز همچون ساير معارف و احكام اسلامي ، در
جايگاه واقعي خويش نشاند و سيماي راستين و محتواي غني آن را نماياند . امّا هنوز
راهي دراز در پيش است ، تا فلسفه و ابعاد و آثار و بركات حجّ ، شناخته و شناسانده
شود ، و مؤمن حج گزار با آگاهي و شعور ديني ، بر آن مواقف كريمه و مشاعر عظيمه ،
كه محلّ هبوط ملائكة الله و توقّف انبيا و اوليا بود ، گام بگذارد .
در راستاي تحقق اين هدف بزرگ ، بعثه مقام معظّم رهبري با الهام از
انديشه هاي والا و ماندگار امام راحل ، احياگر حجّ ابراهيمي ـ قدّس
سرّه الشّريف ـ و بهره گيري از رهنمودهاي ارزشمند رهبر عزيز انقلاب
اسلامي حضرت آية الله خامنه اي ـ مدّظلّه العالي ـ با تأسيس معاونت
آموزش و پژوهش ، تلاش كرده است تا فصل جديدي فراراه انديشمندان مسلمان و علاقمندان
به فرهنگ حجّ و زائران و راهيان حرمين شريفين بگشايد . از اين رو در عرصه تحقيق و
تأليف و ترجمه ، آثار گوناگون پيرامون حقايق و معارف حجّ ، آشنايي با اماكن مقدسه ،
تاريخ و سرگذشت شخصيتهاي بزرگ اسلام ، بررسي رويدادها و عرضه خاطرات و بويژه آموزش
مسائل و آداب حجّ تلاش هايي را آغاز كرده است .
آنچه اينك پيش روي خواننده قرار دارد ، برگ سبزي
|
11 |
|
است از اين دفتر .
بي گمان راهنمايي و همراهي انديشوران ، از نارسايي ها خواهد كاست و در
اين راه ، معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظّم رهبري ، از همكاري همه علاقمندان
استقبال كرده ، دست آنان را به گرمي مي فشارد .
ومن الله التوفيق وعليه
التكلان
معـاونت آموزش و
پژوهش
بعثه مقام معظم
رهبري
|
13 |
|
بسم الله الرحمن
الرحيم
{ وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ
حِجُّ الْبَيْتِ مَن اِسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً } . ( 1 )
براي پذيرفتن اين دعوت آسماني كه از تأكيد گونه اي هم خالي نيست ،
همه ساله ده ها هزار تن از كشور ما و صدها هزار تن از ديگر كشورهاي اسلامي يا
غير اسلاميِ جهان ، روانه خانه خدا مي شوند . خود را با هواپيما ، كشتي و يا
اتومبيل به بندر جدّه و مدينة الحاج مي رسانند ، تا عمره تمتُّع و حج
تمتُّع راانجام دهند . اينان كساني هستند كه خود را مستطيع مي دانند ، و چون
استطاعت يافته اند بايد اين فريضه الهي را ادا كنند .
حج امانتي الهي و ركني از اركان اسلام و چهارمين ركن اين دين است . سه
ركن پيش از آن ، نماز ، زكات و روزه است . ( 2 )
درباره حج تا آنجا تأكيد شده است كه گفته اند : اگر مسلماني
مستطيع ، به مكه نرود و بميرد ، شايسته نام مسلماني
1 . خداراست حج آن خانه ، بر كسي كه توانايي رفتن بدان را
داشته باشد ( آل عمران : 97 ) .
2 . اصول كافي ، ج2 ، ص18 حديث 3 ، چاپ آخوندي .
|
14 |
|
نيست و دم مرگ به هر دين كه خواهد بميرد ، ترسا يا جهود . ( 1 )
و در خبر دعائمُ الاسلام از امام صادق ( عليه السلام ) است كه اگر مالداري حج نكند و بميرد ، از
كساني است كه خدا درباره او گفته است : در روز قيامت او را كور بر
مي انگيزانيم . ( 2 ) پرسيدند :
كور ؟ فرمود : آري كور از راه خير . ( 3 )
استطاعت چيست و مستطيع كيست ؟
استطاعت حج را فقهاي مذاهب اسلام در رساله هاي عملي و كتابهاي
مناسك معني كرده اند ؛ آنقدر پول كه بتوان به مكه رفت و برگشت ، آن اندازه كه زن
و بچه او تا بازگشت وي ، بدان زندگي كنند ، بعلاوه دارا بودن مايه اي براي گذران
خود و عائله اش پس از بازگشت از سفر ، همين و همين ، تكليفي ساده ، تا آنجا كه
بسياري از مسلمانان خود را بر انجام دادن اين تكليف قادر مي بينند ، و شايد به
خاطر همين آسان شمردن است كه همه ساله صدها هزار ، و در عصر ما افزون از يك ميليون
مسلمان از گوشه و كنار جهان به راه مي افتند ، تا خود را به يكي از
ميقات گاهها برسانند .
اما اعمال حج ؛ بظاهر آن اعمال نيز آسان تر از
مستطيع شدن است ؛ در يكي از ميقات گاهها محرم شود و به مكه برود . هفت بار به
دور خانه كعبه طواف كند ، دو ركعت نماز در مقام
1 . سفينة البحار ، ج1 ، ص211
2 . طه : 124
3 . بحار الانوار ، ج96 ، ص22
|
15 |
|
ابراهيم ( عليه السلام ) بخواند ، هفت بار بين دو كوه
صفا و مروه برود و برگردد ، اندكي از موي يا ناخن را بچيند و از لباس احرام بيرون
آيد ، كار عمره تَمتُّع پايان يافته است و بايد منتظر احرام حج باشد . سپس روز هشتم
يا نهم ذوالحجه از مسجدالحرام يا از شهر مكه محرم شود ، براي ظهر روز نهم
ذي حجه ، خود را به عرفات برساند ، تا غروب آفتاب در عرفات بماند ، شب دهم به
مشعرالحرام برسد و تا طلوع خورشيد در آنجا توقف كند ، سپس عازم مِني گردد ، هفت بار
به جمره عَقَبَه سنگ بيندازد ، گوسفندي قرباني كند . سر را بتراشد ، يا اندكي از موي
سر بچيند ، براي طواف زيارت و نماز طواف و سعي و طواف نساء و نماز طواف به مكه
برگردد ، شب يازدهم و دوازدهم و نيمه روز دوازدهم را در مِني توقف كند و به هر يك از
جمره هاي سه گانه هفت سنگ بيفكند ، از اين به بعد تا پايان عمر حاجي است .
استطاعتي كه بظاهر تحصيل آن بسيار آسان است ، و اعمالي كه انجام دادن آن آسانتر از
استطاعت مي نمايد . آنچه در مناسك حج مي خوانيم ، آنچه در كتابهاي فقهي
نوشته شده همين است و همين . ولي آيا به راستي استطاعت اين چنين مختصر و اعمال حج
بدين سادگي است ؟
بايد دانست آنچه فقها در رساله ها و مناسك نوشته اند ، تشريح حكم
ظاهريِ مكلف است . حكمي است كه مكلَّف بايد با دست و پا و زبان انجام دهد ، اما تعريف
كامل حج را بايد در كتابهاي اخلاق اسلامي و دستورالعمل هاي ائمه ( عليهم السلام ) جستجو كرد . بايد در نظر داشت كه مكلّف پيش
از آنكه فريضه حج بر
|
16 |
|
او تعلق گيرد ، مسلمان است و مسلمان در سنَّت تعريفي روشن
دارد . اين كه سنت
مي گويم چون بين تعريف مسلمان در كتاب خدا و سنت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و اخبار اهل بيت ( عليهم السلام ) ملازمه اجمال و تفصيل است . در قرآن مسلمان
از جهت سهيم بودن در حقوق سياسي و اجتماعي تعريف شده است و در سنت از جهت شايسته
بودن براي دريافت اين لقب افتخارآميز ، شايسته اين كه او را بتوان موجودي باايمان
خواند ، مسلماني آنچنان كه امام صادق ( عليه السلام ) او
را توصيف مي كند . چنين كس اگر بخواهد فريضه حج را آنچنان كه باز در كتاب اخلاق
اسلامي بيان شده است بگزارد ، در حقيقت جهاد و يا كاري بالاتر از جهاد كرده است .
سختي شهادت يكدم بيش نيست ، اما در چنين جهاد ، هر لحظه بايد خود را قربان كرد :
بگذرند از سر مويي كه صراطش دانند * * * پس به صحراي فلك جاي تماشا
بينند ( 1 )
در ميان آنانكه با ادبيات فارسي سروكار دارند ، كمتر كسي را مي توان يافت كه
اين قطعه ناصر خسرو قبادياني را براي يك بار هم كه شده نخوانده باشد :
حاجيان آمدند با تعظيم * * * شاكر از رحمت خداي رحيم
مرمرا در ميان قافله بود * * * دوستي مخلص و عزيز و كريم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . خاقاني شرواني .
|
17 |
|
گفتم او را بگو كه چون رستي * * * زين سفر كردن به رنج و به بيم
چون همي خواستي گرفت احرام * * * چه نيت كردي اندر آن تحريم ؟
جمله بر خود حرام كرده بدي * * * هر چه مادون كردگار قديم
گفت ني ، گفتمش زدي لبيك * * * از سر علم و از سر تعظيم
مي شنيدي نداي حق و جواب * * * باز دادي چنانكه داد كليم
گفت ني ، گفتمش چو در عرفات * * * ايستادي و يافتي تقديم
عارف حق شدي و منكر خويش * * * بتو از معرفت رسيد نسيم ؟
گفت ني ، گفتمش چو مي كُشتي * * * گوسفندي از پي يسير ( 1 ) و يتيم
قرب خود ديدي اول و كردي * * * قتل و قربان نفس شوم لئيم ؟
گفت ني ، گفتمش چو مي رفتي * * * در حرم همچو اهل كهف و رقيم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . يسير از اتباع است ، چنانكه گويند : يسير و يتيم ، و اين
كلمه در متن هاي قديم فراوان آمده است .
|
18 |
|
ايمن از شرّ نفس خود بودي * * * وزغم فرقت و عذابِ جحيم ؟
گفت ني ، گفتمش چو سنگ جمار * * * همي انداختي به ديو رجيم
از خود انداختي برون يكسر * * * همه عادات و فعلهاي ذميم ؟
گفت ني ، گفتمش چو گشتي تو * * * مطَّلع بر مقام ابراهيم
كردي از صدق و اعتقاد و يقين * * * خويشيِ خويش را به حق تسليم ؟
گفت ني ، گفتمش به وقت طواف * * * كه دويدي به هَرْوَلَه چو ظَليم ( 1 )
از طواف همه ملائكتان * * * ياد كردي به گرد عرش عظيم ؟
گفت ني ، گفتمش چو كردي سعي * * * از صفا سوي مروه بر تقسيم
ديدي اندر صفاي خود كَوْنَين * * * شد دلت فارغ از جحيم و نعيم ؟
گفت ني ، گفتمش چو گشتي باز * * * مانده از هجر كعبه بر دل ، ريم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شتر مرغ .
|
19 |
|
كردي آنجا به گور مر خود را * * * همچناني كنون كه گشته رميم ؟
گفت از اين باب هر چه گفتي تو * * * من ندانسته ام صحيح و سقيم
گفتم اي دوست پس نكردي حج * * * نشدي در مقام محو مقيم
رفته اي مكه ديده ، آمده باز * * * محنت باديه خريده به سيم ( 1 )
اگر حاجي شدن بدان آساني است كه نوشتيم ، اين شاعر متكلم چه مي گويد ؟ آيا
حجي را كه از دوستش خواسته ، به روش تفسير باطنيان از احكام فقهي است ؟ درست است كـه
ناصرخسرو اسماعيلي و بر مذهب باطني است ، امـا آنـچه سروده و انجام دادن آن را حج
واقعي دانسته ، در سنت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و
اخبار اهل البيت ( مخصوصاً روايتي كه از امام صادق ( عليه
السلام ) رسيده ) مي توان ديد :
هرگاه خواستي حج كني ، بر آن باش كه دلت را براي خدا ، از چيزي كه تو را به خود
مشغول سازد و از هر چه ميان تو و او در آيد ، خالي كني . همه كارهاي خود را به
آفريدگارت واگذار و در هر حركت و سكون كه از تو پديد مي شود بر او توكل كن .
تسليم حكم خدا و قضا و قدر او باش . دنيا و آسايش
1 . ناصر خسرو ، چاپ مينوي ، محقق ، صص301 ـ 300
|
20 |
|
و آفريدگان را رها ساز . ( 1 )
در مستدرك الوسائل ( 2 ) حديثي است نظير پرسش و پاسخ هاي ناصرخسرو و دوستش ، اين
پرسش ها ميان امام سجاد ( عليه السلام ) و شبلي
رفته است . اما اگر مقصود از شبلي ، همان صوفي معروف است ، وي در سده سوم ( 247
هـ . ق . ) متولد شده و در سده چهارم ( 334هـ . ق ) درگذشته است . و شبلي
ديگري را كه در سده نخست ( معاصر امام سجاد ( عليه
السلام ) ) در مدينه به سر برده باشد در كتابها نمي بينيم ( والعلم
عندالله ) .
به هر حال مضمون آن روايت ، رعايت شرايط معنوي در اداي مناسك حج
به موازات انجام تكليف هاي ظاهري است ؛ پس بار ديگر مي پرسم : استطاعت چيست ؟
در آغاز بحث ، از استطاعت سخن گفتيم و گفته شد : بايد توجه داشت استطاعتي را كه
فقها شرط دانسته اند ، استطاعت مالي و جسمي است ، اما پيش از اين دو ، بايد
استطاعت ديگري تحصيل شده باشد . استطاعتي كه مخصوص زائر خانه خدا نيست . استطاعتي كه
هر مسلمان مكلف بايد دارا باشد . استطاعت علمي ؛ يعني چه بايد بكند و استطاعت اخلاقي
؛ يعني آنچه را مي داند چگونه انجام دهد . در شريعتي كه درباره اخلاق عملي آن ،
كتابهايي مانند :
محجة البيضاء ، احياء علوم الدين ، معراج السعاده ،
كيمياي
1 . سفينة البحار ، ج1 ص213
2 . ج10 ، صص72 ـ 166 چاپ مؤسسه آل البيت .
|
21 |
|
سعادت ، مقامات العليه و دهها كتاب اخلاقيِ ديگر نوشته شده است ، در ديني كه
طلب علم را بر هر مسلمان واجب كرده است ، مسلّماً بايد اين استطاعت ، پيش از بلوغ
فراهم گردد ، و يا لااقل به تدريج در مدتي نه بسيار طولاني ، آماده شود . اما متأسفانه
بسياري از برادران مسلمان بدين دو امر مهم توجه ندارند . زائران خانه خدا بطور معمول
هنگامي استطاعت مالي پيدا مي كنند كه بيش از نيمي از عمر طبيعي را پشت سر
گذارده اند ؛ يعني در سنين بالاتر از چهل سالگي . در چنين وقتي به فكر ياد گرفتن
احكام حج مي افتند ، آن هم در روزهاي معيّن و در ساعتهاي معدود .
مي دانيم در چنين دوره از زندگي ، تعليم گرفتن دشوار است و آنچه روحانيان
گروههاي حج از حاجيان مي خواهند تقريباً محال . دشواريِ كار ، تنها در آموختن
واجبات حج ، يعني همان اعمال و گفتار ساده نيست . بسياري از برادران و خواهران
مي خواهند حمد و سوره و اعمال نماز واجب را هم در همان مجالس ياد گيرند ، مثل
اينكه نماز هنگام بيرون شدن براي حج ، بر آنها واجب شده است . خوب ، به قول معروف
از هر جاي ضرر برگرديم منفعت است ، اما چگونه برگرديم ؟
به تجربه دانسته شده است چون سنين عمر از پانزده گذشت و تار آواهاي گلو ستبر شد ،
ديگر محال است بتوان حرف ها را مانند عرب زبانان درست ادا كرد و چقدر آن
روحاني محترم رنج مي بَرَد كه مي خواهد به پيرمردي هفتاد ساله از
منطقه اي دورافتاده تعليم دهد ، تا اِنَّ الْهَمْتَ
وَالنِّهْمَةَ نگويد و
|
22 |
|
اِنَ الْحَمْدَ وَالنِّعَمَة بگويد . و يا وَلاَالضّالين را ولاالزّالين تلفظ نكند .
اگر آن برادرِ مسلمان پيش از آغاز بلوغ شرعي به ياد گرفتن و درست گفتن حمد و
سوره مي پرداخت و اگر در همان سالها احكام حج را كه ممكن است روزي بر او واجب
گردد ، مي آموخت ، با چنين دشواريها روبرو نمي شد .
بايد پذيرفت كه مقدار توجه به فراگرفتن احكام و آداب دين ، نمايانگر درجه علاقه
ما نسبت به دين است . اگر در مكه و مدينه اعمال بعضي حاجيان نشان مي دهد كه از
دين و معارف اسلامي جز تعليماتي سطحي ندارند ، علامت اين است كه اجتماع مسلمان نسبت
به آموختن احكام دين و فقه اسلام و اخلاق اسلامي بي اعتناست ، مگرنه اين است كه
در حديث مي خوانيم مسلمان نسبت به مسلمان ديگر مانند اندامي از كالبد است كه
اگر فاسد شود به همه كالبد اثر مي گذارد .
تأسف ما وقتي شديدتر خواهد شد كه بر چنين سهل انگاري ، اين مطلب را نيز
اضافه كنيم كه شايد تعداد
قابل توجهي از زائرانِ خانه خدا و حرم شريف
پيغمبر ،
از وضع اين منطقه ، آداب و رسوم مردم حرمين ، مقرراتي كه در آنجا حاكم
است ، اماكن زيارتي و آداب خاص آن اماكن ، اطلاع درست ندارند ، تا چه رسد به وضع
اقتصادي و موقعيت جغرافيايي حجاز و حرمين در بين ديگر كشورهاي اسلامي و زيان اين
ندانستن ، مخصوصاً در آن قسمت كه به آداب و رسوم مذهبي مردمِ حجاز مربوط
مي شود ، كمتر از نقص
|
23 |
|
ندانستن اعمال و فرايض حج نيست و بسا مشكلاتي را پيش مي آورد .
بدون شك اگر بازرگاني بخواهد كالايي را به ارزش همان مبلغ كه يك تَن حاجي در
سرزمين حجاز مصرف مي كند خريداري كند ، اطلاعاتي وسيع تر از معلومات اين
برادر مسلمان درباره خصوصيات آن كالا ، چگونگي
توليد آن ، بهاي آن و بازار فروش آن
به دست خواهد آورد .
متأسفانه مي بينيم توجه بعضي زائران خانه خدا به خريد و
انتخاب كالا بسيار بيشتر از توجه به روشي است كه امامان ما ، از ما هميشه و بخصوص در
اين سفر انتظار دارند ! تعدادي از برادران مسلمان ما به حج مي روند و بر
مي گردند و درست نمي دانند به كجا رفته اند وبراي چه رفته اند .
بلكه گروهي از آنان حتي به ظاهر هم نمي دانند به كجا رفته اند . و اگر از
آنان بپرسند شهر مقدس مكه و مدينه را از روي نقشه جهان بشناسانند كه در كدام نقطه
است ، در مي مانند ، تا چه رسد به اينكه بدانند اين دو شهر پيش از ظهور اسلام چه
وضعي داشته و چگونه اداره مي شده و اسلام چه تغييرهاي بنيادي در آن پديد آورده
است .
برخي از حاجيان نمي دانند چه رژيمي بر اين
منطقه حكومت مي كند . نمي دانند مردم اين شهرها
بر چه مذهبي هستند . آنان كه آشنايي مختصري به
تاريخ
داشته باشند ، شنيده اند كه مكه و مدينه جزو عربستان سعودي است . و
مذهب سعوديان ، وهابي است . اما سعوديان كيستند
|
24 |
|
و وهابي چيست ؟ چيزي نمي دانند ! اما حج چنانكه
مي دانيم عبادت است ،
جهاد است ، ركني از اركان اسلام است . مجاهد در ميدان جهاد بايد از همه سو مواظب حمله
دشمن باشد . و بنيان گذار ركن بايد تا آنجا كه مي تواند پايه را
استوار سازد .
حج ، عبادتي واجب است و در هر عبادت بايد مراقب
بود كه با محظوري بر خورد
نكند ، چه اگر چنين برخوردي پيش آيد ، تكليف دشوار خواهد شد . اما متأسفانه
كمتر
سالي است كه دشواري هايي براي حاجيان پيش نيايد . گاهي هم ممكن است كار از
مرحله دشواري بالاتر رود و با فاجعه اي دلخراش پايان يابد چنان كه
نمونه هايي از آن را در عمر خود ديديم .
نويسنده اين مختصر ، با توجه بدين نكات ، چنين جزوه اي را تهيه كرده است ، او
نمي خواهد مناسك را از روي رساله مراجع بياورد . نمي خواهد فلسفه و اسرار
حج را بيان كند . در اين باره به قدر كافي كتاب و مقاله نوشته اند . آنچه
در اين مختصر فراهم آمده ، حداقل معلوماتي است كه هر زيارت كننده خانه خدا بايد دارا
باشد ، بلكه هر مسلمان مستطيع يا غير مستطيع بايد آن را بداند .
اميدوارم اين كوشش مشكور افتد و خوانندگان و استفاده كنندگان از آن ، در آن
مكانهاي مقدس فراهم آورنده را از دعاي خير فراموش نكنند .
|
25 |
|
عربستان سعودي :
عربستان سعودي كشوري است پادشاهي ، داراي سرزميني به مساحت دوميليون و
دويست و پنجاه هزار كيلومتر مربع و نه ميليون جمعيت .
اين كشور در جنوب غربي آسيا واقع است . از شمال به كشور اردن هاشمي ،
عراق و كويت ، از شرق به خليج فارس و شيخ نشينهاي خليج فارس ، امارات متحده عربي و
درياي عمان ، از جنوب به يمن و جمهوري خلق يمن و از مغرب به درياي سرخ محدود
است .
عمده نيازمنديهاي مردم اين كشور ـ چه در گذشته و چه در حال ـ بايد از
طريق واردات تأمين شود .
در آمد عمومي كشور ـ پيش از پيدايش منابع نفتي ـ
از گمرك و سود
خريد و فروشي بود كه به وسيله زائران انجام مي گرفت و يا مالياتي كه از حاجيان
مي گرفتند .
اما اين سالها چنان در آمدهايي ، در مقابل پولي كه
از فروش
نفت به دست مي آيد ، قابل ذكر نيست . از
طريق صادرات نفت خام ، امروز
فرآورده هاي همه كشورهاي جهان را در شهرهاي حجاز مي توان ديد ، مخصوصاً
موسم حج كه بازاري از ساخته هاي سراسر دنيا براي حاجيان آماده
مي شود .
پادشاهي در عربستان سعودي موروثي است و شخص پادشاه بر وزيران رياست
دارد .
|
27 |
|
پايتخت پادشاهي عربستان رياض ، و يكي از بنادر مهم آن بندر جده ، و
شهرهاي مهم ديني اين كشور مكه و مدينه است .
مردم عربستان سعودي ـ جز اندكي كارشناسان خارجي و كارگران كه در غير
سرزمين هاي مقدس به سر مي برند ـ مسلمان اند . در شهرهاي مكه و مدينه
كسي جز مسلمان اجازه درآمدن ندارد .
مذهب :
چنانكه نوشتيم ساكنان عربستان سعودي مسلمانند ، اما در فروع ، پيرو مذهب
احمد بن محمد بن حنبل ( م ـ 242 ) و در اصول اعتقاد ، پيرو مكتب ابوالحسن اشعري ( م ـ
330 ) هستند . كلام اشعري بر خلاف كلام شيعه و معتزلي به عقل توجهي ندارد و ظاهر
حديث هاي رسيده از پيغمبر و نيز ظاهر آيه هاي قرآن را حجت
مي داند .
محمد بن عبدالوهاب كيست و چه مي گفت ؟
محمد در شهر عُيَيْنَه از بلاد نجد متولد شد . فقه حنبلي را از پدر خود
آموخت ، سپس در بلاد اسلام گردشها كرد ، علوم ديني را از علماي متعدد فرا گرفت و
سرانجام بر اثر خواندن كتابهاي ابن تيمِيَّه ( 661 ـ 728 ) و شاگرد او ابن قَيّم ( 691
ـ 751 ) روش آنان را پذيرفت . اين دو در اصطلاح ، معروف به ظاهري هستند ، يعني بر ظاهر
معناي قرآن و
|
28 |
|
احاديث اعتماد مي كنند .
محمد پس از گردش در بلاد اسلامي ، به زادگاه خود برگشت و به نشر افكار
و اعتقادات خويش پرداخت . مذهب او با مخالفت گروهي از علما در داخل و خارج عربستان
روبرو گرديد ، ولي در نجد پيرواني يافت .
محمد بن سعود سر سلسله خاندان سعودي كه در دهكده دَرْعِيَه ( نزديك رياض فعلي )
اقامت داشت ، بدو گرويد ، پس از او ، خاندان سعودي يكي پس از ديگري ، ترويج مذهب وهابي
را به عهده گرفتند .
در عربستان سعودي حلّ و فصل دعاوي و خصومات به دست قاضيان است و قدرت قضائي در
دست علمائي است كه تربيت شده به روش محمد بن عبدالوهاب اند .
در عربستان سعودي پيروان ديگر مذاهب اسلامي نيز وجود دارند و از جمله در مدينه ،
مكه و قطيف اقليت شيعه زندگي مي كنند .
|
29 |
|
مكه معظمه
|
31 |
|
تاريخ مكّه :
مكّه : بكّه ، بلد حرام ، بلد امين ، حرم امن ، اُمُّ القُري ، مركز
ظهور دين اسلام ؛ سرزميني كه گذشته از شرافت و قداستي كه از آغاز خلقت و بخصوص از
عهد ابراهيم ( عليه السلام ) يافته است ، نخستين
آيه هاي قرآن كريم نيز در آنجا به رسول اكرم ( صلّي الله
عليه وآله ) فرود آمد و تا سيزده سال ادامه داشت . نخستين گروه در آنجا به
مسلماني گرويدند و بسياري از آنان در راه دين خود آسيب ها ديدند . سرزميني كه
زادگاه رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و امير مؤمنان ( عليه السلام ) است .
اين شهر امروز يكي از شهرهاي كشور عربستان سعودي و مهمترين و
مشهورترين شهر آن كشور است . مكه در طول 39 درجه و 49 دقيقه و عرض 21 درجه و 25
دقيقه و در ارتفاع 330 متر از سطح دريا قرار دارد . ( 1 )
شهر مكه را رشته كوههاي متعدد فراگرفته است چنان كه تا نزديك شهر ساختمانهاي آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بر اساس نوشته دائرة المعارف بريتانيا . اما در
مرآة الحرمين 37 درجه و 54 دقيقه طول و 28 درجه و 280 دقيقه عرض جغرافيائي است
( مرآة الحرمين ، ج1 ، ص178 ) و در معجم معالم الحجاز 38 درجه و 30 دقيقه طول و 21
درجه و 30 دقيقه عرض ثبت شده است . ( ج8 ، ص244 ) .
|
32 |
|
را درست نمي توان ديد . اگر كوههاي گرداگرد مكه را از جانب
شمال آغاز
كنيم و به طرف غرب دور بزنيم ، نخست به كوه فَلج يا فَلق سپس به كوههاي قُعَيْقِعان
، هِنْدِي ، لَعْلع ، كَدّاء در بالاي مكه مي رسيم .
از جانب جنوب به طرف شرق ، كوههاي ابوحديده ، كُدَيْ ، ابوقُبَيْس و خَندَمَه قرار
دارد . ( 1 )
مكه در مشرق درياي سرخ واقع و فاصله آن تا بندر جده هشتاد كيلومتر
است . درجه گرماي شهر در زمستان و تابستان ميان 18 تا 47 درجه بالاي صفر است .
شمار ساكنان دائمي مكه را در سال 1402 سيصد هزار تن
نوشته اند ( 2 ) ودر
موسم حج به بيشتر از يك ميليون و نيم مي رسد .
مردم شهر ، بلا استثنا مسلمانند و اين سنت از زمان نزول سوره مباركه
برائت تا امروز رعايت مي شود . از مغرب زمينيان كساني كه خود را به مكه و مدينه
رسانده سپس درباره اين دو شهر كتاب نوشته اند ، مسلمان بوده و يا بظاهر ادعاي
مسلماني كرده اند .
مكه تاريخي قديم و طولاني دارد ، بطلميوس نام آن را مَكْرُب نوشته است ( 3 ) و احتمال مي دهند اين كلمه از لهجه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مرآة الحرمين ، ج1 ، ص178 و رجوع كنيد به دائرة المعارف
فريد وجدي ذيل مكه .
2 . نشريه وزارت اطلاعات عربستان سعودي . ليكن در اين ده سال
مانند بسياري از شهرها جمعيت مكه افزايش يافته است .
3 . دائرة المعارف بريتانيا .
|
33 |
|
سبائيان ـ ساكنان جنوب عربستان ـ است كه معني مقدس و
محترم
مي دهد ( 1 ) هر چند اين شهر از هزاران سال پيش به
قداست معروف بوده است ، اما از سراسر اين تاريخ جز آغاز
و آخر آن ، به درستي روشن
نيست . به موجب قرآن
كريم نخستين كس ابراهيم ( عليه
السلام ) بود كه خانواده خود را در اين سرزمين بي آب و علف جاي داد .
ابراهيم ( عليه السلام ) به خداي خود چنين گفت :
پروردگارِ ما ! من تني چند از فرزندانم را در درّه اي كه رويندگي
ندارد نزديك خانه با حرمت تو جاي دادم . اي پروردگار ما ! تا نماز را برپا دارند .
( 2 )
و درباره شهر مكه از خدا چنين خواست :
پروردگار من ! اين شهر را ايمن گردان و از مردم آن ، آنان را كه به خدا
و روز رستاخيز گرويده اند ، از ثمره ها روزي كن . ( 3 )
از دوره ابراهيم تا آنگاه كه مهاجران جنوب عربستان در مكه سكونت
كردند ، بر اين شهر چه گذشته است ؟ خدا مي داند ، تاريخ آن بدرستي روشن نيست . جز
آنكه در اين فترت طولاني ، از تيره اي كه بر آن مسلّط شدند و عماليق نام داشتند
سخن رفته است .
1 . تاريخ عرب پيش از اسلام . فيليپ حِتّي ، ج1 ،
ص144
2 . ابراهيم : 37
|
36 |
|
عماليق : يا عمالقه ( صحرا نشينان ) كه نام آنان در
سفرهاي پيدايش اعداد ، سموئل و جايهاي ديگر تورات آمده ، گروهي بيابان گرد و
جنگجو بودند كه با بني اسرائيل دشمني داشتند و چند بار ميان آنان و اين قوم
درگيري پيدا شده است . در سده چهارم ميلادي بر اثر به هم خوردن اوضاع اجتماعي و
اقتصادي جنوب عربستان ، دسته هائي از مردم جنوب به ديگر نقاط شبه جزيره مهاجرت
كردند . تيره اي كه به نام جُرْهُم معروف بودند ، در مكه ساكن شدند و كار شهر را
به دست گرفتند ، سپس تيره جنوبي ديگري بنام خُزاعَه جرهم را به كنار زد و خود بر شهر
مسلط شد . ( 1 )
در آغاز سده ششم ميلادي ( احتمالاً ) قُصَيّ فرزند كِلاب كه جدّ اعلاي
رسول اكرم است قبيله خزاعه را به كنار زد و خويشاوندان خود ، قُريش را كه در
بيابان ها و دره هاي بيرون مكه مي زيستند به شهر در آورد و رياست
شهر را به دست گرفت ( 2 ) و دارالندوه را تأسيس كرد .
دارالنَّدْوَه آن روز نخستين و تنها مجلس مشاوره در سراسر عربستان به
شمار مي رفت ، اين مجلس سپس منزلگاه خلفا و امرا گرديد ، سپس اندك بناي آن رو به
ويراني نهاد و سرانجام جزو مسجد گرديد . و امروز هيچ نشاني از آن نمانده است .
1 . رجوع شود به تاريخ تحليلي اسلام از نگارنده ،
ص22
2 . تاريخ تحليلي اسلام ، ص34
|
37 |
|
حاكمان مكه :
چون يثرب ( مدينه ) مركز حكومت اسلامي گرديد و در سال هشتم هجري مكه
گشوده شد ، پيوسته از جانب پيغمبر ( صلّي الله عليه
وآله ) و يا از سوي خلفا حاكماني براي اداره كار مكه گماشته مي شد . ( 1 )
پس از مرگ معاويه در سال شصتم هجري ، عبدالله بن زبير خود را خليفه
خواند و مكه را مركز خلافت قرار داد . در سال شصت و چهارم هجري از سوي شام حُصَيْن
بن نُمَيْر مأمور سركوبي عبدالله بن زبير گرديد .
حُصَيْن شهر مكه و خانه كعبه را زير سنگ باران منجنيق گرفت اما در اين
هنگام يزيد مُرد و حصين به شام بازگشت .
چون عبدالملك بن مروان خلافت يافت ، در سال 73 هجري حجاج بن يوسف را
مأمور سركوبي ابن زبير ساخت . حجاج مكه را محاصره كرد . خانه كعبه را با سنگ پرتاب ،
ويران ساخت و سرانجام ابن زبير را كشت و به دار آويخت . ( 2 )
ظاهراً خرابي خانه كعبه در حد آسيب به ديوارها بوده است . ليكن در
علل الشرائع حديثي از ابان بن تغلب آمده است كه حجاج خانه را ويران كرد و مردم
خاك آن را بردند . چون خواستند ديگر بار كعبه را بسازند ماري بزرگ پديد آمد و
مانع
آنان شد ، حجاج از مردم چاره خواست ، او را به امام علي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . رجوع شود به معجم الانساب زمباور . فصل حاكمان مكه . نيز
رجوع شود به مرآة الحرمين ، ج1 ، ص355
2 . معجم الانساب ، فصل حاكمان مكه .
|
38 |
|
ابن الحسين ( عليهما السلام ) راهنمائي كردند و حضرتش فرمود : بايد
خاك ها به جاي خود برگردد . حجاج از
مردم خواست تا آنچه از خاك برداشته اند برگردانند . چون چنين كردند امام پيش
رفت و اساس خانه را نهاد . ( 1 ) از
اين پس تا سال 132 كه مكه در اداره امويان بود حاكم اين شهر از جانب خليفه
دمشق تعيين مي شد و در طول خلافت امويان بيست و هفت تن به اصالت و يا به نيابت
حكومت مكه را يافتند . در دوره عباسيان از سال 132 تا سال 306 حاكم مكه از جانب
بغداد معين مي شد . ( 2 ) و گاهي حاكمي از وضع آشفته
بغداد استفاده مي كرد و ادعاي استقلال مي نمود .
در آغاز قرن چهارم هجري ( سال 317 ) قرامطه كه فرقه اي از اسماعيليه اند
و مركز آنان جنوب عربستان بود ، بر اين شهر مسلط شدند . اين دسته كه مردمي تندخو ،
ماجراجو و به ظاهر اسلام بي اعتنا و در احكام شرع معتقد به تأويل بودند ، مكه
را ويران كردند . پس از خاموش شدن فتنه قرمطيان ، و كوتاه گشتن دست آنان از شهر مكه ،
تقريباً مدت ده قرن ( تا استيلاي آل سعود بر حجاز ) خانواده هاي مختلفي حكومت
مكه را به دست گرفتند ، اين حكومت ها بر حسب توسعه سلطه مركز
خلافت بغداد ،
قاهره يا استانبول بظاهر از خلفاي عباسي ، فاطمي و يا عثماني متابعت مي كردند و
گاه خود حكومتي
1 . علل الشرائع ، ص448
2 . فريد وجدي ، ذيل كلمة مكه ، دائرة المعارف فرانكلين
ذيل عربستان ، مرآة الحرمين ، ج1 ، ص355
|
39 |
|
مستقل داشتند . پس از تأسيس دولت سعودي پيوسته حكومت شهر مكه را يك تن از خاندان
پادشاهي عهده دار مي شود .
مسجدالحرام :
نام مسجد گرداگرد خانه كعبه است . اين مسجد قديمي ترين و
معروف ترين مسجد در تاريخ اسلام بشمار مي رود و يكي از مسجدهايي است كه
رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) فرموده است بايد به
سوي آن كوچ كرد . ( 1 ) چنانكه در تاريخ كعبه
نوشته ام ، اين خانه هزاران سال پيش ازاسلام ساخته شد . مسلّم است كه در همان
روزگار و يا لااقل سالياني پس از آن ، گرداگرد خانه كعبه فضائي مي بوده است ، و
زيارت كنندگان خانه در آن فضا گرد مي آمده اند و يا از آنجا به زيارت
خانه مي رفته اند ، اما نام مسجد و مسجدالحرام در اسلام بدان محوطه داده
شده است .
و مسجدالحرام كه آن را براي مردمان قرار داديم ، مقيم يا مسافر . ( 2 )
مساحت اين فضا پيش از اسلام و در آغاز فتح مكه ، چه مقدار بوده است ؟ بدرستي معلوم
نيست . تاريخ نشان مي دهد تا پس از رحلت رسول اكرم ( صلي
الله عليه وآله ) هم ، مردم خانه هاي خود را
1 . لا تُشدُّالرِّحالُ
الاّالي ثلاث مساجد ( وسائل الشيعه ، ج 3 ، ص 525 ؛
مسنداحمد ، ج 2 ، ص 234 ) .
2 . حج : 25
|
40 |
|
نزديك به خانه كعبه مي ساختند و بدين ترتيب فضاي مسجد
را
مي گرفتند . عُمَر آنان را از اين كار بازداشت و گفت كعبه خانه خداست و
هر خانه فضاي خارجي مي خواهد . اين فضا پيش از شما بوده و شما بدان در
آمده ايد . آنگاه خانه هايي را خريد و داخل مسجد درآورد .
خانه كساني را هم كه حاضر به فروش نشدند ويران كرد و بهاي آن را براي صاحبان
خانه نگاهداشت ، تا سرانجام به گرفتن آن راضي شدند . عمر براي مسجد ديواري ساخت
به طول يك قامت ، كه بر سر آن ديوار چراغها را مي گذاشتند . سپس عثمان
خانه هاي ديگر را به بهاي گران خريد و به مسجد افزود . كساني را كه
نمي خواستند خانه هاي خود را بفروشند نكوهش كرد و به زندان انداخت و به
آنان گفت : شما از مداراي من سوء استفاده مي كنيد . گويند عثمان نخستين كسي بود
كه براي مسجد رواق ساخت . ( 1 )
چون عبدالله بن زبير خود را خليفه خواند و مكه را محل اقامت كرد ،
ديوارهاي مسجد را مرمت نمود اما بر وسعت مسجد نيفزود .
در دولت امويان عبدالملك پسر مروان و فرزند عبدالملك وليد ، كه به ايجاد ساختمان
علاقه اي بسيار داشت
در ترميم ، وسعت و زيبائي مسجد كوشيدند ، و به دستور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . معجم البلدان . ياقوت . ذيل مسجدالحرام و رجوع كنيد
به دائرة المعارف فريد وجدي .
|
41 |
|
عبدالملك ديوار مسجد را بالاتر بردند . در دولت عباسيان نيز
چندتن از خلفا ،
مسجدالحرام را وسيع تر كردند و در زيبايي آن كوشيدند . به خصوص مهدي عباسي كه
در سال 160 هجري به مكه رفت و خانه هاي بسياري را خريد و داخل مسجد كرد . او
كوشيد كه در اين نوسازي ، خانه كعبه در وسط مسجد قرار گيرد .
نوشته اند مهدي خود بر كوه ابوقُبَيْس بالا رفت تا بنگرد و مطمئن شود كه
خانه در مركز مسجد قرار گرفته است . ( 1 )
در سال 332 هجري بعضي ستونهاي رواق گرداگرد مسجد را تغيير دادند و
ستونهاي سنگي زرد رنگ در آن بكار بردند . در ديوارها و راهروها نيز سنگ هاي
مرمر نصب كردند و حِجر اسماعيل را با مرمرِ سبز ، فرش نمودند و سنگي را كه جاي پاي
ابراهيم ( عليه السلام ) است ( مقام ابراهيم ) در زر
گرفتند . اما تعميرها و ترميم هاي اساسيِ مسجدالحرام در دوره عثمانيان بود .
سلطان سليمان قانوني معمار مشهور و سازنده مسجد سليمانيه استانبول ( سنان ) را به
مكه فرستاد تا براي نوسازي خانه نقشه اي تهيه كند . ولي سليمان خود موفق به
اجراي آن نقشه نشد . در سال 990 هجري يكي از معماران تركيه به نام
محمد آغا صحن
مسجد را وسعت داد و مساحت آن را به
1 . دائرة المعارف فريد وجدي ، ذيل مكه ، مكه مكرمه . ترجمه آقاي احمد آرام ص149
|
42 |
|
بيست و پنج هزار مترمربع رسانيد . در اين نوسازي درهاي
مسجد را كه نوزده در
بود از نو ساختند . رواقهاي مسجد و اطراف حرم را با ستونهاي مرمر و ستونهايي از سنگ
زرد تعويض كردند .
سپس در سال 994 يكي از نقاشان ترك داخل گنبد و رواق ها را با
نقش ها و خط هاي خوش تزيين كرد . هر يك از امامان مذهب هاي چهارگانه
سنت و جماعت : شافعي ، مالكي ، حنفي و حنبلي در داخل مسجد براي خود مقامي داشتند . سالي
كه صحن مسجد را نوسازي كردند ( 994 ) مقامهاي اين پيشوايان را نيز به شكل كوشك
ساختند . ( 1 ) اين مقامها تا آغاز حكومت سعوديان بر
حجاز ، وجود داشته است ، مخبرالسلطنه در سفرنامه خود از اين مقام ها نام برده و
از اين كه مذهب شافعي ـ چون نزديك تر به حقيقت ( مذهب شيعه ) است ـ مقامي ندارد ،
دريغ مي خورد . ( 2 )
پس از تأسيس حكومت عربستان سعودي در دوره ملك عبدالعزيز و ملك فيصل تغييرات مهمي
در مسجدالحرام صورت گرفت . دولت عربستان سعودي با هزينه اي در حدود هشتصد
ميليون ريال ( سعودي ) مساحت مسجد را از بيست و هفت هزار به يكصد و هشتاد هزار متر
مربع رسانيد . در اين
نوسازي بر درهاي مسجد نيز تعدادي افزودند و اكنون مسجد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مكه مكرمه ، ص179
2 . سفرنامه ، ص159
|
43 |
|
داراي شصت و دو در بزرگ و كوچك است . سه در اصلي و بزرگ به نامهاي : باب ملك
عبدالعزيز ، باب العمره ، باب السلام معروف است . بر هر يك ازاين سه در ، دو مناره به
ارتفاع 92 متر با قاعده اي به ابعاد 7 * 7 متر قرار دارد و بر تارك هر منار
هلالي به ارتفاع 6/5 متر از برنز طلا كاري است .
هفتمين منار مسجد بر باب الصف است . در كنار آن سقفي داراي قبه است كه قطر خارجي
آن 35 متر است و بر اين قبه نيز هلالي برنزي طلا كاري شده ، قرار دارد .
گرداگرد مسجد ، رواق دو طبقه است و مسجد با وسعت فعلي گنجايش پانصد هزار نمازگزار
دارد . در سالهاي اخير بتدريج قسمتي ديگر از محوطه خارج مسجد را ضميمه مسجد
كرده اند كه در حال حاضر ( 1412 هجري قمري ) در دست ساختمان است .
|
44 |
|
خانه كعبه :
خداوند ، خانه كعبه ، بيت الحرام را قوام كار مردمان گردانيد .
( 1 ) كعبه ، بيت الله الحرام ،
بيت العتيق ، بيت الله ، خانه خدا ، دومين قبله مسلمانان ( 2 ) ساختمان چهار گوشه مسقفي است در داخل مسجدالحرام . نماي
ظاهري خانه از سنگ سبز مايل به خاكستري است كه از كوههاي مكه آورده اند . خانه
كعبه در
تمام مدت سال با پرده اي سياه كه حاشيه فوقاني آن قلاب دوزي شده ( 3 ) پوشيده است . بناي خانه كعبه بر روي پايه اي از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مائده : 97
2 . قبله نخستين ، مسجد اقصي يا بيت المقدس است . هفده
ماه پس از هجرت رسول الله ( صلّي الله عليه
وآله ) به مدينه ، به موجب آيه هاي قرآن كريم قبله
مسلمانان به سمت كعبه تغيير يافت . رجوع به ذيل مسجد ذوالقبلتين در همين كتاب
شود .
3 . رجوع به ذيل عنوان پوشش كعبه شود .
|
45 |
|
سنگ مرمر به ارتفاع 25 سانتي متر است و آن پايه را شاذروان
مي گويند . ساختمان مربع شكل خانه كعبه با زاويه هاي آن ، چنان است كه
بتواند فشار بادهاي سخت را بشكند و خانه را از آسيب نگاه دارد .
بلندي خانه كعبه تقريباً 15 متر است . ضلع غربي ( كه
|
46 |
|
ميزاب در آن قرار دارد ) دوازده متر و پانزده سانتيمتر است و
ضلع شرقي پانزده
متر و نود و دو سانتي متر و طول ضلع جنوبي ده متر و بيست و پنج سانتي متر
است . ( 1 )
دَرِ خانه بر ضلع شرقي قرار دارد و بلندي آن از زمين دو متر است . براي
در آمدن به خانه ، بايد از نردبان استفاده شود . دَرِ خانه كعبه در تمام مدت سال
بسته است ، مگر هنگامي كه بخواهند داخل خانه را شست و شو كنند ( اين مراسم در اين
سالها معمولاً در روز هفتم ذوالحجه برگزار مي گردد ) ( 2 ) و يا شخصيت هاي بزرگ اسلامي را به زيارت درون خانه
مشرف سازند . اما در سالهاي پيش ، گاه خادمان كعبه در مقابل دريافت پول از زائران ،
رخصت مي داده اند تا به درون خانه بروند . ( 3 )
ركن ها :
اگر خط هايي از مركز كعبه به چهار گوشه آن امتداد دهيم اين خطوط
در امتداد جهت هاي چهارگانه اصلي قرار مي گيرد ، و اين گوشه ها ركن
نام دارد . هر يك از چهار ضلع خانه يا چهار ركن آن به نامي موسوم است . ركن شمالي را
عراقي ، ركن
1 . مأخذ نويسنده ، مرآة الحرمين ، ج1 ، ص263 است ، در
بعض مأخذها حدود چند سانتي متر در طول ضلع ها اختلاف ديده
مي شود .
2 . در برخي سالها به مناسبت هايي روز انجام مراسم شست
و شو تغيير مي يابد ، چنانكه در سالهاي پيش شست و شو در بيستم ذي حجه
انجام مي گرفت و امسال كه سال 1412 هجري قمري است مراسم روز اول ذي حجه
بود .
3 . دائرة المعارف فريد و جدي ، ج8 ، ص146
|
47 |
|
غربي را شامي ، ركن جنوبي را يماني و ركن شرقي را
اسود مي نامند . اين
ركن را اسود گويند ، چون حجرالاسود در آن است .
درون خانه كعبه مربع شكل و مسقف است . و كف خانه با سنگ مرمر سفيد و
سياه فرش شده ، در وسط آن سه ستون از چوب عود قرار دارد كه بسيار گرانبهاست و گويند
از عهد عبدالله بن زبير همچنان باقي است . ( 1 ) سقف و
ديوارهاي خانه از پرده هاي حرير سرخ پوشيده شده است . ( 2 ) اين سقف در دوره سلطان عثماني به سال 959 تعمير شده .
پرده ها را سلطان عبدالعزيز از پادشاهان عثماني در آنجا آويخته است . بر
ديوارهاي دروني خانه لوحه ها نصب شده كه نام تعمير كنندگان و يا هديه كنندگان
زيور در آنها ثبت شده است . ( 3 )
حجرالاسود :
حجرالاسود در ركن شرقي به ارتفاع يك متر و نيم
از زمين قرار گرفته
است و آن سنگي است سياه مايل به سرخي ، بيضي شكل به قطر سي سانتي متر كه
در آن نقطه هاي قرمز ديده مي شود و در پوششي از نقره است و علامت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . همان مآخذ ، ص 144
2 . دائرة المعارف فريد وجدي ، ج8 ، ص145
3 . دائرة المعارف ، ج8 ، ص145 . در سال 1356 هجري شمسي نويسنده به شرف زيارت درون كعبه مشرف
شده ، همانگونه است كه وصف گرديده .
|
48 |
|
شكستگي دارد ، علت اين شكستگي آسيب هايي است كه در طول زمان بر
اين سنگ مقدس وارد آمده است . نخستين آسيبي كه تاريخ اسلام آن را نشان مي دهد
ضربه هايي است
كه به وسيله سنگ پرتاب ، هنگام محاصره حجاج بن يوسف ثقفي بدان
رسيد . ديگر شكستگي هاي آن از فتنه قرامطه
است . در اين فتنه ، قرمطيان بر مكه
تاختند . مردمِ آن را كشتند . به خانه كعبه بي حرمتي كردند و حجرالأسود را با
خود به بحرين بردند .
|
49 |
|
حجرالأسود مدت بيست و دو سال در بحرين قرار داشت و سپس در سال 329
هجري قمري نخست به كوفه و سپس به مكه منتقل شد و روز سه شنبه دهم ذوالحجه همان
سال در محل خود نصب گرديد .
ميزاب :
ناودان يا ميزاب ، بر بام خانه بين ركن شمالي و غربي و بر فراز جايي
است كه بنام حجر اسماعيل است . گويند اين ناودان را نخست حجاج بن يوسف نهاد تا باران
بر بام خانه جمع نشود ، سپس وليد بن عبدالملك آن را در زر گرفت . به سال 455 هجري
قمري بنوالطيب آن را به يمن بردند كه حاكم يمن آن را خريد و به مكه برگرداند .
|
50 |
|
به سال نهصد و پنجاه و نه هجري قمري سلطان سليمان قانوني ، ميزاب را از
نقره ساخت و به سال 1021 سلطان احمد آن را به ناوداني از نقره منقش به طلا و مينا و
لاجورد تبديل كرد . در سال 1273 سلطان عبدالمجيد ميزابي از طلا براي خانه كعبه
فرستاد كه هم اكنون باقي است .
حطيم و حجر اسماعيل :
درباره تحديد حطيم اختلاف است . بيشتر اهل سنّت به مقابل ديواري كه حجر
اسماعيل ناميده مي شود حطيم مي گويند ولي شيعيان حطيم را ميان حجرالاسود
و مقام ابراهيم و در كعبه مي دانند حجر اسماعيل با ديواري به ارتفاع 31/1
محدود است .
مؤلف معجم معالم الحجاز مي نويسد : امروز نزد مردم مكه معروف
است كه حطيم ميان ركن و زمزم و مقام ابراهيم است كه طواف از آنجا آغاز
مي شود . ( 1 )
ملتزم :
آن قسمت از ديوار خانه كه پشت ديوار كعبه نزديك
ركن يماني واقع است
ملتزم نام دارد . آن را ملتزم
گويند ؛ چون حاجيان خود را موظف مي دانند كه در
آنجا دعا كنند .
1 . معجم معالم الحجاز ، ج3 ، ص28