بخش 2
مطاف و مقام ابراهیم تاریخ خانه کعبه کعبه اندکی پیش از اسلام پوشش خانه حِـرا زادگاه رسول الله ( صلی لله علیه وآله ) دار ارقم دار الندوه شِعْب ابی طالب قبرستان ابوطالب عـرفـات مشعرالحرام مـنـا جـمـرات مسجدها مسجد خَیف مسجد نَمره مسجد جن مسجد تنعیم مدینه منوره مدینه منوّره تاریخ مدینه حاکمان مدینه حرم مدنی مسجدالنَّبی روضه نبوی ستون های مسجد نبوی مسجدهای مدینه مسجد قُبا مسجد ذوقبلتین مسجد جمعه مسجد فضیخ
|
51 |
|
مطاف و مقام ابراهيم :
آن مقدار از زمين سنگ فرش كه گرداگرد خانه كعبه است و فقها فاصله آن
را از ديوار خانه تا بيست و شش ذراع و نيم دانسته اند و طواف بايد در بين اين
مساحت انجام گيرد ، مطاف نام دارد . به دور اين سنگ فرش ، سنگ فرش ديگري است اندكي
بلندتر از سنگ فرش نخستين . بر روي اين سنگ فرش جايگاهي با ستونهاي باريك ديده
مي شود كه انتهاي آن باب بني شيبه بوده است . ميان اين جايگاه و خانه كعبه
بنايي با قبه اي كوچك ديده مي شود كه مقام ابراهيم نام دارد . و آن سنگي
است كه جاي پايي در آن ديده مي شود . اين جاي پا منسوب به ابراهيم ( عليه السلام ) است .
|
52 |
|
تاريخ خانه كعبه :
قرآن كريم مي فرمايد : ابراهيم و فرزندش اسماعيل اساس خانه كعبه
را نهادند ، ( هنگامي كه ابراهيم و اسماعيل پايه هاي خانه
را بر مي افراشتند . ) ( 1 )
و چون ساخته شد به ابراهيم دستور رسيد كه : خانه
را براي طواف كنندگان و اقامت كنندگان و نمازگزاران پاكيزه سازد . ( 2 ) و چون خانه پرداخته شد ، خداوند به ابراهيم فرمود : مردمان را براي زيارت خانه بخواند . ( 3 ) از اين زمان تا صدها سال پس از ابراهيم و اسماعيل تاريخ
خانه كعبه در ابهام و تاريكي است .
بعضي جغرافي دانهاي مسلمان نوشته اند : در يكي از
دوره ها ، اين خانه به دست عماليق بود ، اما اين عماليق يا عمالقه كه جمع است و
مفرد آن عملاق مي باشد چه كساني بوده اند ؟
گفته اند گروهي صحراگرد و جنگجو بودند كه بااسرائيليان دشمني
داشتند . در بعضي داستانها اين قوم از جمله نخستين گويندگان به زبان عرب به شمار
مي آيند .
كعبه اندكي پيش از اسلام :
از سده پنجم ميلادي تا عصر ما ، تاريخ خانه كعبه روشن است ؛ چنانكه در
تاريخ مكه نوشته شده : نخست قبيله جُرْهُم و
1 . بقره : 127
2 . حج : 26
3 . حج : 27
|
53 |
|
پس از آن قبيله خُزاعه توليت حرم را در دست گرفت . تا آنكه
قصي بن
كلاب نياي پنجم پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه
از عرب عدناني ( تيره هايي كه در شمال شبه جزيره عربستان مي زيستند )
احتمالاً در آغاز قرن ششم ميلادي در صدد برآمد دست خزاعه را از رياست شهر مكه و
توليت حرم كوتاه كند و كسان خود ( قريش ) را بر سر كار آورد . وي اين تيره را كه تا آن
روزگار در كوهها و دره هاي بيرون مكه مي زيستند در ابطح يا بطحاء ( 1 ) سكونت داد ، توليت خانه را كه مركب از منصب هاي
پرده داري و پذيرايي و آب دادن حاجيان ، و پرچم داري بود به دست گرفت .
پس از قصي بر سر منصب ها ، ميان فرزندان او درگيري پديد شد ،
سرانجام آن را ميان خود تقسيم كردند .
كليدداري ، علم كعبه و رياست دارالندوه به فرزندان عبدالدار و آب دادن
حاجيان و مهمانداري آنان ، به فرزندان عبد مناف رسيد .
نوشته اند عبدالمطلب از فرزندان عبدمناف نخستين كسي است كه بر
خانه كعبه زيور بست .
تاريخ نويسان آورده اند كه چون عبدالمطلب زمزم را كاوش
كرد ، دو آهو از زر ناب ديد و آن را زيور خانه ساخت ( 2 ) ليكن چنان كه ذيل عنوان پوشش خانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ابطح در لغت به معني ، رفتگاه آب و سيل است كه در آن
سنگريزه بسيار باشد و به معني خاص كلمه ، جائي است ميان مكه و مني .
2 . مرآة الحرمين ، ج1 ، ص277 . تاريخ طبري ، ص1134 چاپ
بريل .
|
54 |
|
خواهيم نوشت ، گويا فرستادن زيور به خانه كعبه تاريخي درازتر دارد .
پس از اسلام ، ارتفاع خانه كعبه چندان بلند نبوده است ( به اندازه قامت
انسان ) و انتهاي در كعبه با سطح زمين مساوي بوده است ، چنانكه اگر سيل به داخل حرم
سرازير مي شده به درون خانه مي رفته است . هنگامي كه حضرت محمّد سي و پنج
ساله بود ( پنج سال پيش از بعثت ) سيلي بزرگ كعبه را ويران ساخت . قريش با مشورت
يكديگر در صدد برآمدند خانه را نوسازي كنند . چوبهاي كشتي شكسته اي از
بيزانطيان را كه در ساحل درياي سرخ افتاده بود خريدند و براي ساختن خانه به كار
بردند . براي خانه سقفي ساختند و براي جلوگيري از سيل ، درِ خانه را از سطح بالاتر
قرار دادند . و چون ساختمان به موضع ركن و نصب حجرالاسود رسيد بر سر كار گذاشتن آن ،
ميان ايشان خصومت در گرفت . مهتر هر قبيله اي مي خواست
اين شرف از آن
او باشد . نزديك بود با يكديگر درگير
شوند ولي سرانجام به داوري گردن
نهادند . مقرر شد هر كس كه از در درآيد آنچه گويد بپذيرند . نخست كسي كه در آمد
محمدامين بود . گفتند او امين است و ما به داوري او راضي هستيم . چون داستان را با
حضرتش در ميان نهادند گفت پارچه اي بياوريد و سنگ را در ميان آن بنهيد ، سپس
مهتر
هر قبيله را فرمود تا گوشه اي از پارچه را بگيرد و بالابرد و
چون سنگ را بدين ترتيب تا موضع نصب
|
55 |
|
بالا بردند ، محمد ( صلّي الله عليه وآله ) آن را
برگرفت و بر جاي نهاد و بدين كار از خونريزي بزرگي جلوگيري كرد . ( 1 )
پيش از ظهور دين اسلام ، بعض قبيله ها در داخل خانه كعبه بتي
از آنِ خود داشتند كه پس از فتح مكه به امر رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) آن بت ها و نيز بت هاي
ديگر كه در نقاط نزديك شهر قرار داشت ، شكسته و نابود شد .
بت هاي داخل خانه كعبه را علي ( عليه السلام ) بر زمين افكند و خرد
ساخت .
پس از فتح مكه تا حكومت معاويه ، كعبه تغييري نيافته است . از سال شصتم
هجري كه عبدالله بن زبير خود را خليفه مسلمانان خواند و مكه را مركز خلافت خود قرار
داد به فكر تغييري در خانه برآمد .
و دري ديگر مقابل در موجود در خانه برآورد و حجراسماعيل را داخل خانه
ساخت .
چون حجاج بن يوسف ثقفي از جانب عبدالملك
ابن مروان مأمور سركوبي او
گرديد ، پس از كشتن ابن زبير خانه را به حالت اول برگرداند ( سال 74 ) .
به سال 960 هجري سلطان سليمان خليفه عثماني سقف خانه را تغيير
داد .
سلطان احمد در سال 1021 خانه را مرمت كرد . پادشاهان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ طبري . همان مجلد ، ص1136
|
56 |
|
عثماني هم زمان با نوسازي مسجدالحرام مي خواستند
خانه كعبه را نيز
نوسازي كنند ، اما پيشواي شافعيان
رخصت چنين كاري را نمي داد . مي گفت
خراب كردن خانه در صورتي جايز است كه بناي آن ويران شود . در سال 1039 هجري سيلي در
بناي خانه رخنه كرد و مجوزي براي تجديد بنا پيش آمد و خانه را نوسازي كردند .
در اين تجديد بنا پيشوايان چهار مذهب و گروهي از قاضيان و ديگر مردم در آوردن سنگ
شركت نمودند و تا آنجا كندند كه به سنگ سبزي رسيدند و مي گفتند : اين سنگ نهاده
اسماعيل پيغمبر است . سپس خانه را با سنگ هاي سبز مايل به خاكستري از نو
بالا بردند . ستون هاي قديمي را با محلولي از زعفران و صمغ اندودند و بناي فعلي
خانه ، همان بناي آغاز قرن يازدهم هجري است . ( 1 )
پوشش خانه :
بر روي چهار ديوار خانه كعبه پوششي سياه افكنده
است كه آن را پرده
كعبه با پوشش خانه و يا به تعبير
دقيق آن ، كسوه نامند . اين پوشش تا پايين ديوار
خانه
مي رسد و در آنجا با حلقه هايي به شاذروان بسته
مي شود .
ولي در موسم ( ايام حج ) به خصوص روزهاي نزديك به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مرآة الحرمين ، صص74 ـ 268 ، ج1 و نيز رجوع شود به
مكه مكرمه ترجمه آقاي آرام ، صص80 ـ 179
|
57 |
|
تعويض پرده ، اندك اندك آن را بالا مي برند و بر مي چينند و به جاي
آن ، پرده سفيدي مي پوشانند و پس از انجام مراسم حج ، پرده نو را بر آن
مي پوشانند . پوشش كعبه نيز تاريخي كهن دارد .
نوشته اند نخستين كسي كه خانه كعبه را پرده پوشانده تُبَّع
ابوبكر اسعد پادشاه حمير بود . وي خانه را با پرده هايي كه حاشيه
نقره دوزي داشت پوشاند ( 1 ) ليكن گمان
نمي رود اين داستان ، اصلي داشته باشد ، چه اولاً تاريخي كه براي آن
نوشته اند با دوره پادشاهي اين تُبَّع تطبيق نمي كند ، ديگر آنكه در بعض
اسناد نوشته اند : تبع مي خواست حجرالاسود را از كعبه به يمن ببرد ولي با
مخالفت خُوَيْلِد پدر خديجه ، همسر رسول خدا ( صلّي الله عليه
وآله ) رو به رو گرديد . و نيز نوشته اند : نخستين عربي كه در جاهليت خانه
را پوشاند نَبيله دختر حباب مادر عباس بن عبدالمطلب بود كه پوششي از حرير بر خانه
خدا افكند . ( 2 ) گفته اند : سبب آن اين بود كه پسري
از وي به نام خوارا گم شد و در پي او مي گشت و نذر كرد كه اگر وي را بيابد
كعبه را پرده بپوشاند . مردي از جذام پسر را يافت و بدو رساند و او هم به نذر خويش
وفا كرد .
در علل الشرائع حديثي طولاني از امام صادق ( عليه
السلام ) درباره نخستين پوشش خانه كعبه آمده است كه خلاصه آن را در
1 . دائرة المعارف فريد وجدي ، ج8 ، ص148
2 . مرآة الحرمين ، ج1 ، ص282
|
58 |
|
اين جا مي آوريم :
زني از حمير پس از مرگ شوي خود ، اسماعيل ( عليه
السلام ) را به شوهري گرفت و از وي خواست تا پرده اي بر در خانه بيفكند ،
اين پرده را به درازي دوازده زرع بافتند و بر در خانه افكندند ، سپس گفت : چرا براي
خانه پرده نبافيم ؟ تا آن را بپوشاند كه اين سنگها سخت است و بد نما . اسماعيل ( عليه السلام ) اجازت بافتن داد و او پرده اي بافت و
بر خانه افكند . مردم چون به زيارت آمدند و پرده را ديدند گفتند براي سازنده اين
خانه هديه بايست آورد و اين هديه ها در خانه گرد آمد . ( 1 )
به هر حال پيش از اسلام ، خانه كعبه را با پرده هايي
مي پوشانده اند ، اما همه خانه را و يا قسمتي از آن را ؟ به درستي روشن
نيست . سالها اين منصب را فرزندان قصي بن كلاب عهده دار بودند . پس از اسلام و
پس از فتح مكه رسول الله خانه را با پارچه هاي يمني پوشاند . سپس عُمَر آن را
با پوششي مصري كه در تنيس بافته مي شد پوشانيد . اين پوششها همچنين بر روي هم
انباشته مي شد . در خلافت عمر زيور خانه بر روي هم انباشته شده بود و مسلمانان
از جهت معيشت در مضيقه بودند . به وي گفتند اگر زيورهاي خانه را به فروش رساني و به
بهايش سپاه مسلمانان را آماده گرداني ثوابش بيشتر است . كعبه را چه نيازي به
زيور است ؟ عمر قصد چنين كار كرد و از امير مؤمنان ( عليه
السلام ) نظر خواست امام فرمود : در روزگار رسول خدا كعبه
1 . ص587 : منشورات مكتبة الحيدري .
|
59 |
|
زيور داشت و خدا آن را بدان حال كه بود گذاشت و رسول ( صلي
الله عليه وآله )
را در اين باره حكمي نفرمود و آن از روي فراموشي
نبود . تو نيز آن را همانجا بنه كه خدا و پيامبر او مقرر فرمود . ( 1 )
مجلسي از قرب الاسناد ، از امام صادق ( عليه
السلام ) حديث كند كه امير مؤمنان ( عليه
السلام ) هر سال از عراق براي كعبه پوشش مي فرستاد . ( 2 ) چون مهدي عباسي به خلافت
رسيد خادمان كعبه از انبوهي پرده ها بر روي خانه شكايت كردند و گفتند بيم آن
مي رود كه خانه بر اثر سنگيني اين پوشش ها صدمه ببيند . مهدي دستور داد
پرده ها را بردارند ، تنها يك پرده بر آن بگذارند و سالي يكبار پرده را عوض
كنند . اين سنت همچنان باقي ماند و تا امروز هم ادامه دارد .
در سالهاي قدرت عباسيان ، خلفا پوشش كعبه را از حرير سياه مي دوختند . سپس
پادشاهان يمن و مصر اين كار را به عهده گرفتند . نوشته اند در سال 532 هجري
قمري يكي از ثروتمندان ايراني كعبه را با هزينه اي به مبلغ هيجده هزار دينار ،
پرده پوشاند . ( 3 ) و سرانجام اين منصب ، خاص مصر گرديد و
هر سال پرده كعبه را از آنجا با تشريفات خاص به همراه محمل به مكه مي آوردند ،
به سال 1218 سعود بن عبدالعزيز آوردن
محمل را منع كرد ، نتيجه آنكه از سال 1221 تا سال 1229 پوشش خانه از مصر نيامد و سعود خود خانه را پرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نهج البلاغه ، ترجمه نگارنده ، ص411 ، و رجوع به
الغدير ، ج6 ، ص177
2 . بحار ، ص60 ، ج96 . قرب الاسناد ، ص65
3 . الكعبه والكسوه . احمد عبدالغفور ، ص148
|
60 |
|
مي پوشانيد . نخست پرده از حرير سرخ بود ، سپس به حرير سياه تبديل گرديد .
در سال 1381 هجري قمري فرستادن پوشش از مصر موقوف شد و حجاز كه خود از سالها پيش
كارگاهي براي بافتن پوشش درست كرده بود آن را به عهده گرفت و تا امروز اين رسم
برقرار است .
پرده چنانكه نوشته شد از پارچه اي سياه بافته مي شود ( كژ سطبر ) و
در حاشيه فوقاني آن آيه هايي از قرآن كريم كه درباره خانه كعبه است قلاب دوزي
مي شود .
|
61 |
|
مسجدها ، جاي هاي
مقدس
و يا تاريخي در مكه
معظمه :
كوه حِـرا ؛
كه نام معروفتر آن جبل النور است ، كوهي است داراي قلّه اي نسبتاً
بلند و تيز ، مقابل كوه ثبير .
|
62 |
|
در شمال مكه و به فاصله شش كيلومتر از شهر ، مُشرف بر مِنا بر دامنه جنوبي كوه به
فاصله 160 متر از قله آن غاري است بنام حراء ( 1 ) . غار
حراء يكي از جاي هاي مقدس در شهر مكه است . هم از آن جهت كه حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) پيش ازبعثت از
مردم گوشه مي گرفت و در آنجا با خدا خلوت مي كرد و هم از آن جهت كه
نخستين آيه هاي قرآن در آن غار بر رسول خدا نازل گشت . و از روايتي كه مرحوم
مجلسي از كتاب انوار
1 . در تاريخ سياسي اسلام تأليف حسن ابراهيم حسن در پاورقي
كتاب آمده است : حـرا در كـوه ثـور اسـت كه رسول ( صلي
الله عليه وآله ) و ابوبكر در آن پنهان شدند . ( ج 1 ،
ص78 ) و اين اشتباه است .
|
63 |
|
شيخ بكري آورده است معلوم مي شود ابراهيم خليل ( عليه السلام ) در آن غار مي خفته است . ( 1 )
اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) در خطبه
قاصعه فرمايد : هر سال در حراء خلوت مي گزيد و من او را مي ديدم و جز من
كسي وي را نمي ديد . . . ( 2 )
زادگاه رسول الله ( صلّي الله عليه
وآله )
يكي از جاهاي مقدس در مكه كه بايد زيارت كرد ، زادگاه پيغمبر اسلام
است . اما اين جاي مقدس كجاست ؟ اين سال ها جايي را نشان مي دهند كه محل
كتابخانه عمومي شهر مكه است .
در اصول كافي آمده است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه
وآله ) در شِعْبِ ابي طالب در خانه محمد بن يوسف ثقفي در زاويه اي
از جانب چپ ، كسي كه به خانه درآيد ، متولد شد . سپس خيزران مادر هارون آن خانه را
مسجدي كرد كه مردم در آن نماز مي گزاردند . ( 3 )
چون رسول خدا از مكه به مدينه هجرت كرد ، عقيل آن خانه را گرفت . سالي كه رسول
خدا ( صلّي الله عليه وآله ) براي حج به مكه آمد
( حجة الوداع ) از او پرسيدند به كدام خانه فرود
مي آيي فرمود : مگر عقيل
سايباني براي ما گذاشته است ؟ اين خانه همچنان در دست عقيل و فرزندان او بود تا آنكه
آن را از
1 . سفينة البحار ، ج1 ، صص7 ـ 246
2 . نهج البلاغه . خطبه قاصعه ، ص222
3 . ج1 ، ص439
|
64 |
|
محمد بن يوسف خريدند .
ليكن بعضي مولد رسول را ( عُسفان ) و بعضي ( ردم ) نوشته اند . به هر حال در
گذشته دور ، خليفه هاي عباسي و پادشاهان يمن و پادشاهان عثماني مسجدي را كه به
مولد آن حضرت شهرت داشت آبادان نگاه مي داشتند ؛ چنانكه در سال 1009هـ .
ق . سلطان محمد پسر سلطان مراد آن را از نو عمارت كرد و براي آن قبه و مناره ساخت و
مؤذن و خادم و امام جماعت گمارد . ( 1 )
از مجموع روايت ها به نظر مي رسد زادگاه آن حضرت در شعب
بوده است . ( رجوع به شعب ابي طالب شود . )
دار ارقم
اين همان منزلي است كه پيغمبر و نخستين دسته هاي نومسلمان در
آغاز اسلام پنهاني در آنجا گرد مي شدند و خدا را عبادت مي كردند . دار
ارقم نزديك كوه صفا بوده است ، بيرون ازمسجد . سپس در آنجا كتابخانه اي ساختند
اين كتابخانه به سال 1395هجري قمري ويران شد واكنون جزو ميدان
است . ( 2 )
دار الندوه
دارالندوه يا مجلس مشاوره ، مجلسي است كه قُصَيّ بن كلاب نياي پيامبر
خدا در مكه ساخت و بزرگان قريش در آن
1 . مرآة الحرمين ، ج1 ، صص9 ـ 187
2 . معجم معالم الحجاز ، ج3 ، ص194
|
65 |
|
مجلس فراهم مي شدند و تصميم هاي مهم در آن مجلس گرفته
مي شد .
اين همان مجلسي است كه سران قريش در آن گرد آمدند و براي كشتن رسول خدا به مشاوره
پرداختند ، ليكن پيش از آن كه تصميم آنان عملي شود رسول اكرم به مدينه هجرت كرد و
علي ( عليه السلام ) را بر جاي خود خواباند . دار الندوه
تا پس از فتح مكه برپا بود . از آن پس محلي براي سكونت خلفا و اُمرا گرديد كه به
هنگام حج در آنجا ساكن مي شدند سپس رو به ويراني نهاد .
معتضد عباسي به سال 281 آن را تبديل به مسجد كرد . به سال 957 امير مكه
مجدداً آن را ويران ساخت و عمارتي چهارگوشه و دو طبقه براي امام و نمازگزاران
ساخت . ( 1 ) اين بنا نيز به
مرور زمان آسيب ديد و اكنون اثري از آن نيست و زمين آن جزو مسجد است .
شِعْب ابي طالب
يا شعب ابو يوسف يا شعب بني هاشم . يا شعب علي ، جايي است كه گويند رسول
خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آنجا متولد شده
است .
نيز جايي است كه مشركان مكه بني هاشم را در آنجا محصور كردند و مردم
را از ديدار و معاملت با آنان منع نمودند و براي محكم ساختن كار ، صحيفه اي
نوشتند و آن صحيفه را بر ديوار
1 . فريد وجدي ، دائرة المعارف ، ج9 ، ص367
|
66 |
|
خانه كعبه آويختند . اين محاصره دو يا سه سال طول كشيد تا به
قدرت خدا
موريانه اي صحيفه را خورد و جز بِاسْمِكَ الّلهُمَّ
كه بر بالاي آن نوشته بودند چيزي باقي نگذاشت .
ابوطالب به جمع
قريشيان رفت و گفت برادرزاده ام چنين
خبري مي دهد اگر راست باشد
محاصره را بشكنيد و اگر دروغ باشد او را به شما خواهم سپرد . چون به سر وقت صحيفه
رفتند چنان بود كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) خبر
داده بود . قريش محاصره را شكستند . ( 1 )
اين دره چنانكه مؤلف معجم معالم الحجاز نوشته است
به سوي كوه ابو
قبيس سرازير بوده و به سال 1399 هجري قمري كساني كه مي خواستند شارع غزه
را وسعت دهند آن را خراب كردند . و همان جاست كه هم اكنون كتابخانه مكه مكرّمه
در آن قرار دارد . ( 2 )
قبرستان ابوطالب
محوطه وسيعي كه در كنار پل حَجون قرار دارد و اكنون گورستان مردم مكه
است ، خود تاريخي كهن دارد .
محمد بن عبدالله ازرقي م ـ 223هـ . ق . در كتاب
اخبار مكه ذيل
عنوان ما جاء في مقبرة مكة وفضائله
1 . براي آگاهي از تفصيل بيشتر رجوع به تاريخ تحـلـيلي
اسـلام از نگــارنده ، ص 53 شود .
2 . ج5 ، ص57 ـ 56
|
67 |
|
مي نويسد : مردم جاهليت و صدر اسلام مردهاي خود را در شِعب
ابودُبّ از حَجون تا شعب صفي السباب و در شعب چسبيده به ثَنيَّه مدنيين كه
امروز گورستان مكه است به خاك مي سپردند و نام تني چند از بزرگان مكه را
مي برد كه در آنجا مدفونند . ( 1 )
ابن حجر روايتي از طريق علي بن محمد بن متيم از علي ( عليه السلام ) آورده است كه ابوطالب را در حجون در قبر
عبدالمطلب به خاك سپردم و چون گور را گشودم عبدالمطلب را رو به قبله خفته
ديدم . ( 2 ) هيچ دور نيست علت شهرت آن مكان به شعب
ابوطالب از آن جهت باشد كه قبر ابوطالب در آنجاست .
1 . ج2 ، صص10 ـ 109
2 . الاصابة في تمييز الصحابه ، ج4 ، ص118
|
68 |
|
ولي جايي كه به نام شعب ابوطالب معروف بوده است و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آنجا متولد شد اينجا نيست .
عـرفـات
صحرايي است به درازاي دوازده كيلومتر در شش كيلومتر و نيم ، در فاصله
بيست و يك كيلومتري شمال مكّه ، بر سر راه طائف .
عرفات صيغه جمع است و مفرد آن عرفه است . امّا معني آن چيست ؟
گويند از عرفان و به معني شناسايي است . شناسايي چه كسي يا چه
كساني ؟ گويند حاجيان در آنجا با يكديگر آشنا مي شوند . پيداست اين وجه تسميه
درست نيست ، و گفته اند در آنجا آدم و حوا با هم آشنا شدند و وجه
تسميه هاي ديگر هم نوشته اند كه به خاطر اختصار از نوشتن آن چشم
مي پوشيم .
صحراي عرفه را در اين سالها درختكاري كرده اند و دور نيست كه چند
سال ديگر آن سرزمين خشك و سوزان به جنگلي مبدل شود . هر حاجي بايد از ظهر روز نهم
ذوالحجه تا غروب شرعي آن روز در اين صحرا باشد و اين عمل را وقوف اختياري
مي نامند .
در جهت شمالي اين دشت كوهي است كه آن را جبل الرحمه يا جبل عرفات
نامند .
ازرقي نويسد : مجاهد از ابن عباس روايت كند كه حد
|
69 |
|
عرفه از كوه مشرف بر بطن عُرَنَه است تا ملتقاي وَصِق ( 1 ) و
توقفگاه رسول خدا ( صلّي الله
عليه وآله ) در شامگاه عرفه ميان كوههاي نَبْعَه و نُبَيْعَه و نابِت بوده
است . ( 2 )
1 . و آن را با ضاد هم نوشته اند بالاي آن از كنانه و
پايين آن ، از هذيل بوده است . ( از معجم البلدان )
2 . اخبار مكه ، ج2 ، ص194
|
70 |
|
مشعرالحرام
مشعر يا مُزْدَلِفَه جايي است كه حاجيان پس از بيرون شدن از عرفات
بدانجا مي روند و تا سرزدن آفتاب در آن مي مانند . مشعر ميان دو تنگناي
عرفه از يك سو و مُحَسِّر از سوي ديگر است .
آن را مزدلفه گويند چون جايي است كه در رفتن بدان هجوم مي آورند .
و به هم نزديك مي شوند يا آنكه در شب بدانجا مي روند و جز اين ، وجه
تسميه هاي ديگر نيز نوشته اند .
مزدلفه از منتهاي عرفه تا وادي محسّر است .
مـنـا
دره اي است به عرض تقريباً هفتصد متر و طول دو كيلومتر و نيم ( از
جمره عقبه تا وادي مُحَسِّر ) . حاجيان بايد
|
71 |
|
از سرزدن خورشيد روز دهم تا ظهر روز دوازدهم در اين درّه
بمانند .
در ضبط كلمه منا و معني آن نظرهاي گوناگون داده اند . ازرقي
نويسد : منا را مِن گويند چون هنگامي كه جبرئيل خواست از آدم جدا شود او را گفت آرزو
كن ! آدم گفت بهشت را آرزو مي كنم و بدين سبب مني ناميده شد چون آرزوي آدم است .
براساس اين وجه تسميه بايد منا را به ضم ميم خواند . و هم او در روايت ديگري آورده
است آن را مِني گويند چون خون در آنجا ريخته مي شود و بعضي آن را به فتح ميم
خوانده اند كه به معني قصد است ، و بعضي به كسر ميم ضبط كرده اند . ( 1 )
1 . اخبار مكه ، ج2 ، ص180
|
72 |
|
جـمـرات
جمعِ جَمره به معني توده اي از سنگ است . جمره هاي
سه گانه ، در منا و نزديك به مكه است : جمره اولي ، وسطي و
جمره عَقَبَه و فاصله هر يك از اين جمره ها به اندازه يك تير
|
73 |
|
پرتاب است .
جمره اولي ـ يا نخستين ـ نزديك مسجد خيف است و جمره وسطي ـ يا ميانه ـ
بين جمره اولي و جمره عقبه قرار دارد . حاجيان مكلفند روز عيد قربان به جمره عقبه
هفت سنگ بيندازند ، و در روزهاي يازدهم و دوازدهم نيز به هر يك از سه جمره هفت سنگ
بزنند .
نوشته اند در اينجا بود كه آدم شيطان را كه در پي وي مي رفت ، با
افكندن سنگ ريزه از خود راند . نيز گفته اند چون ابراهيم ( عليه السلام ) آماده قرباني كردن اسماعيل شد ، شيطان
كوشيد تا آن دو و هاجر را وسوسه كند و از اين كار باز دارد و آنان در سه جا با
افكندن سنگ ريزه شيطان را راندند .
گفته هاي ديگر نيز هست كه به خاطر اختصار نمي آوريم .
|
74 |
|
مسجدها :
در داخل شهر مكه و اطراف آن مسجدهاست كه قدمت تاريخي و شهرت اسلامي
دارد ؛ چون مسجد خيف ، مسجد نَمِرَه ، مسجد جِن و مسجد تَنْعيم .
مسجد خَيف
خيف در لغت سراشيبي در كوه است تا بستر رودخانه و گويند آن سراشيبي
را كه هم اكنون مسجد خيف در آنجاست خيف نامند . چون اين كلمه به معني اختلاف است
و آن قسمت كه خيف نام دارد نه در بلندي است و نه پستي و مخالف اين هر دو است آن
را خيف گفته اند . اين خيف كه در منا است بنام خيف بني كنانه موسوم است و
جز اين مكان جايهاي ديگري نيز به نام خيف معروف است . نام مسجد خيف در دعاي
مشهور سمات كه در عصر جمعه خوانده مي شود آمده است . مسجد خيف در سمت
جنوبي و بر جانب چپِ كسي كه از سوي عرفات آيد واقع است . تا چندي پيش مسجد خيف
جايگاه حاجيان مغرب اسلامي بود . و به سنت ديرين در آنجا سكونت مي كردند ، و
گذشته از كار پخت و پز ، حرمت مسجد رانيز با ملوث ساختن آن در هم مي شكستند .
اين مسجد در تاريخ اسلام شهرتي بسزا دارد . و گويند رسول اكرم در حجة الوداع
خيمه خود را در اين مكان زده است . ودر جايي كه
|
75 |
|
محراب مسجد است پنج نماز را از نماز ظهر تا نماز صبح ادا كرده
است .
معتمد عباسي به سال 256 آن را تعمير كرد و وزير ، محمد ابن علي اصفهاني به سال
559 و احمد بن عمر معروف به ابن مرجاني به سال 720 و قايتباي به سال 874 و سلطان
محمد قزلويه سال 1072 و سليمان آغا از جانب سلطان محمد به سال 1092 هر يك تعميراتي
در آن انجام دادند در چند سال اخير بناي قديمي را ويران كرده و بجاي آن مسجدي زيبا
با گنجايشي وسيع ساخته اند ( 1 ) .
1 . مرآة الحرمين ، ج1 ، صص324 ـ 322
|
76 |
|
مسجد نَمره :
مسجدي است بزرگ در ابتداي عرفات ، نزديك جبلُ الرَّحْمَه كه آن را
مسجد عُرَنَه و مسجد عرفه و جامع ابراهيم نيز نامند . مسجدي بزرگ است و بر گرداگرد
آن رواق هاست . اين مسجد نيز از مسجدهاي تاريخي است كه آثار بناي اميران و
پادشاهان ترك و مصر در آن ديده مي شود . مشهور است كه رسول الله نماز ظهر و عصر
را به جمع ، در اين مسجد خوانده است .
مسجد جن :
اين مسجد نزديك مِعْلاة است . گويند سبب نام يافتن اين مسجد به مسجد جن
از آنجاست كه سوره مبارك جن در اين مكان بر پيغمبر نازل شد .
|
77 |
|
مسجد تنعيم :
اين مسجد نزديك ترين مسجدها به حدود حرم است . غالباً براي عمره
مفرده در اين مسجد مُحرِم مي شوند . جزاين مسجدها مكانهاي مقدس ديگر نيز در
داخل و خارج مكه وجود دارد .
|
79 |
|
مدينه منوره
|
81 |
|
مدينه منوّره :
مدينه . مدينة الرَّسول ، طَيِّبَه ، هجرتگاه پيغمبر . مركز تأسيس حكومت اسلامي و
نامبردارترين شهرهاي اسلامي پس از مكه معظمه ، در عربستان است كه در پانصد
كيلومتري شمال شرقي مكه قرار دارد . ارتفاع آن از سطح دريا 916 متر . طول
جغرافيايي آن 39 درجه و پنجاه و پنج دقيقه و عرض آن 24 درجه و 15 دقيقه
است . اين شهر در دشتي وسيع و ريگ زار ساخته شده است و به خاطر داشتن
قنات ها و كاريزها و خرمابنان فراوان ، هوايي گرم و مرطوب دارد .
تابستان ها از نزديك ظهر تا پسين ، هوا به شدت گرم مي شود ، چنانكه در
تابستان درجه گرما به 48 تا 50 درجه سانتي گراد بالاي صفر مي رسد . ولي
در زمستانها روز 10 درجه بالاي صفر و شب ها تا به صفر و گاهي به
|
82 |
|
زير صفر مي رسد . ( 1 )
با افزايش جمعيت و تأسيس ساختمان هاي چند طبقه ، بتدريج درختان
خرما از ميان مي رود و امروز جز نخلستانهايي اندك در آن بر جاي نمانده .
تاريخ مدينه :
شهرت اين شهر به خاطر هجرت پيغمبر اكرم ( صلي
الله عليه وآله ) بدانجاست ، اما شهر خود تاريخي طولاني دارد . چنانكه نوشتيم ،
نام پيشين آن يثرب است و بعضي تاريخ نويسان احتمال داده اند حدود قرن دوم
پيش ازميلاد مسيح مردمي از نژاد مصر قديم اين شهر را در دست داشته اند و بدين
جهت واژه يثرب را لغتي قبطي گرفته اند . ( 2 )
آنچه از نتيجه پژوهشهاي دانشمندان اخير بدست آمده است اين كه : در سده
چهارم ميلادي پس از بهم خوردن وضع سياسي و اقتصادي جنوب عربستان ، گروهي از مهاجران
آن منطقه به يثرب آمدند و چون وضع طبيعي زمين را مناسب
1 . مرآة الحرمين ، ج1 ، ص445 . در راهنماي مدينه كه در
سالهاي اخير به چاپ رسيده است درجه گرما را در اوت 37 درجه نوشته است كه مسلماً
درست نيست و يا در سالي خاص كه اين راهنما منتشر شده به آن اندازه رسيده است امسال
در يكي از شبهاي ماه ژوئن تلويزيون درجه حرارت را 42 اعلام كرد كه مسلماً باز دو سه
درجه كمتر گزارش شده .
2 . فريد وجدي . ذيل مدينه ، ص529 ، ج8 . ليكن اين گفته نبايد
درست باشد چه واژه يثرب در كتيبه هاي سبائيان و در جغرافياي بطلميوس ديده
مي شود ( تاريخ العرب ، ج1 ، ص146 . دائرة المعارف بريتانيا ذيل
مدينه ) .
|
83 |
|
ديدند در آنجا سكونت كردند ، اينان از نژاد قحطاني بودند كه بعدها نام
يماني و نامهاي ديگر بخود گرفتند .
چنانكه دسته اي هم از مهاجران يهودي در داخل شهر و
دهكده هاي مجاور آن سكونت كردند . احتمال مي دهند هجرت كوچ كنندگان يهودي
پس از ويراني اورشليم به دست بخت نصر بوده است .
بهر حال آنچه مدينه را در تاريخ اسلام و جهان مشهور ساخت هجرت
پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) بدانجا بود . پيغمبر در
ماه سپتامبر سال ششصد و بيست و دو ميلادي كه مصادف با ربيع الاول بود بدين شهر
درآمد . و اين هجرت مبدأ تاريخ مسلمانان گشت ، ليكن آغاز سال را از محرم گرفتند .
گروهي از مسلمانان شهر مكه پيش از پيغمبر و پس از هجرت او ، شهر خود
را ترك گفتند و بتدريج به مدينه آمدند . در قرآن و سنت پيغمبر و عرف
مسلمانان مردم شهر مدينه انصار و مسلمانان مكه مهاجران لقب گرفتند .
رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) در
ماههاي نخستينِ هجرت ، ميان دو گروه عقد برادري بست و هر يك تن از عرب هاي
قحطاني با تني از عرب هاي عدناني برادر گشت و بدين ترتيب آن هم چشمي و يا
برتري جويي كه از صدها سال پيش ، ميان دو دسته شمالي و جنوبي پديد آمده بود برطرف
گرديد .
قرآن كريم فرمايد : و به ياد آوريد نعمت هاي خدا را بر خويش كه
دشمن بوديد و خدا ميان دلهاي شما سازگاري داد و
|
84 |
|
به نعمت او برادر يكديگر گشتيد . ( 1 )
پيمان نامه مدينه كه بايد آن را كاملترين و جامع ترين
اعلاميه حقوق انساني خواند در اين شهر و به فاصله كمتر از يك سال از هجرت
نوشته شد . پس از آن مدينه مركز حكومت اسلامي گرديد . پس از رحلت پيغمبر تا سال سي و
پنجم هجري سه خليفه اين شهر را مقر حكومت خود قرار دادند .
هر چند ازآن پس مركز خلافت به كوفه و سپس به دمشق و بغداد منتقل شد
اما مدينه موقعيت معنوي خود را تا سده چهارم هجري همچنان نگاهداشت و جايگاه علم و
ادب و موطن بسياري از علما ، فقها و صالحان بود .
وضع شهر مدينه در عهد پيامبر خدا و ابوبكر و عمر از جهت عمران و
آباداني تغييري چندان نيافت . نخستين بار عثمان بود كه براي خود خانه اي از سنگ
و گچ ساخت كه درهاي آن از چوب كاج بود .
در سال چهل و يكم هجرت كه معاويه خود را خليفه مسلمانان خواند ، براي اين كه
بزرگان مهاجر را همراه داشته باشد و نيز از آن جهت كه گروهي از خاندان او در اين
شهر بسر مي بردند از بذل مال به آنان دريغ نكرد . اين روش در تمام دوران حكومت
اموي ادامه داشت و در نتيجه مدينه از جهت عمران و آبادي پيشرفتي بزرگ كرد . اما به
موازات
برخورداري اين بزرگان از مال و آسايش ، فساد اخلاق نيز در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . آل عمران : 103
|
85 |
|
ميان آنان رواج يافت ؛ چنان كه هنوز سده نخستين هجرت پايان
نيافته بود كه
مدينه مركز مهم تربيت موسيقي دانان ـ زن يا مرد ـ و صدور آنان به ديگر شهرها گرديد
و خانه هايي در اين شهر برپا شد كه جايگاه عياشان و خوشگذرانان بود . ( 1 )
كشتار دسته جمعي مردم به سال شصت و سوم هجري كه به امر يزيد بن معاويه
به دست مسلم بن عُقْبه صورت گرفت و به نام وقعه حَرّه ( 2 ) معروف شده ، يكي از برگ هاي سياه تاريخ حكومت
امويان است و مي توان قسمتي از تباهي عمومي و فساد اخلاق مردم مدينه را در
سالهاي بعد معلول اين فاجعه دانست . پس از انتقال مقر خلافت از دمشق به بغداد ( دوره
عباسيان ) خلفاي اين خاندان توجه چنداني به اين شهر نكردند .
حاكمان مدينه :
هنگامي كه اميرالمؤمنين علي ( عليه
السلام ) ، به دنبال شورشيان ( طلحه و زبير ) كه بصره را مركز مقاومت ساخته
بودند به عراق رفت و سرانجام كوفه را مقر خود ساخت ، در سالهاي 37 ـ 40 هجري از جانب
آن حضرت سهل بن حنيف و ابو ايوب انصاري به ترتيب به حكومت مدينه معين شدند .
1 . نگاه كنيد به زندگاني علي بن الحسين ( عليهما السلام ) از نگارنده ، ص104 ـ 103
2 . حَرَّه به معني سنگلاخ است و اين گونه سنگلاخ ها
پيرامون
مدينه فراوان بوده است . ليكن با گسترش شهر امروز بيشتر آنها را
ساختمان هاي نو اشغال كرده است . حرّه اي كه اين جنگ در آن رخ داد واقِمْ
نام داشت .
|
86 |
|
پس از شهادت علي ( عليه السلام ) در سالهاي چهلم تا
شصتم هجري ، معاويه به ترتيب ابوهريره ، سعيد بن عاص ، وليد بن
عتبه و عمر و بن
سعيد را به حكومت مدينه معين كرد و پس از اينان ، درمانده دوره امويان 22 تن از جانب
واليان دمشق به حكومت مدينه رسيدند و دو تن از جانب عبدالله بن زبير كه مكه را مركز
خلافت خود ساخته بود براي حكومت به مدينه فرستاده شد ( در سالهاي 65 ـ 72 ) . سپس از
سال 132 تا 248 بيش از چهل تن پي در پي براي اداره اين شهر آمدند تا آنكه نوبت به
حكومت علويان رسيد و تا حدود يك هزار و يكصد هجري مدينه را در دست داشتند . ( 1 )
مدينه به خاطر ضعف حكومت ها و نداشتن برج و باروي استوار ، بارها
مورد هجوم عرب هاي بيابان نشين واقع مي شد . نخستين باروي مدينه به امر
محمد بن اسحاق جعدي به سال 236 هجري ساخته شد و چهار در براي شهر قرار دادند .
عضدالدوله ديلمي به سال 372 بارويي استوار براي آن ساخت .
سپس محمد بن ابي منصور مشهور به جواد اصفهاني به سال 540 هجري بارويي گرد مسجد
نبوي كشيد و جمال الدين وزير صاحب موصل ديوار شهر را كه ويران شده بود تجديد
بنا كرد . نورالدين زنگي به سال 558 و ملك صالح بن قلاوون به
سال 755 و سلطان
قايتباي به سال 881 و سلطان سليم عثماني به
1 . معجم الانساب ، ج1 ، صص37 ـ 35 و صص178 ـ 177
|
87 |
|
سال 939 ، هر يك در ترميم و تجديد باروي شهر كوشيدند . ( 1 ) و چون در جنگ وهابيان باروي شهر آسيب ديد محمد علي پاشا
آن را مرمت نمود .
در سال 1285 عبدالعزيز ديوار بلندي به ارتفاع 25 متر گرد شهر
كشيد . ( 2 ) در اين عصر به خاطر توسعه روز افزون شهر ،
ديوارهاي قديمي در بسياري از مناطق از ميان رفته است .
حرم مدني :
خدايا ! من محمد بنده و فرستاده تو ، تو را مي خوانم كه به مردم
مدينه بركت دهي در پيمانه ها و وزن ها و ميوه هاي آنان . خدايا !
مدينه را محبوب ما گردان . وبايي را كه در آن است به خم ( 3 ) بازگردان . خدايا ! من ميان دو لابه ( 4 ) مدينه را حرم قرار دادم چنانكه ابراهيم ( عليه السلام ) مكه ر . ( 5 )
نيز فرمود : مدينه ميانه عَيْر ( 6 ) تا
ثَوْر ( 7 ) حرم است هر كس در آن فتنه اي پديد آرد
لعنت خدا و فرشتگان و همه مردمان بر او باد . ( 8 )
1 . مرآة الحرمين ، ج1 ، صص411 ـ 410
2 . همان مأخذ ، ص413
3 . خم به فاصله دو ميل از جُحْفَه است .
4 . لابه : سنگستان پيرامون مدينه .
5 . مغازي واقدي ، ج1 ، ص22 . بحار ، ج19 ، ص329
6 . نام كوهي نزديك مدينه .
7 . غار معروف .
8 . سفينه ، ج2 ، ص529
|
88 |
|
مسجدالنَّبي :
مسجد پيغمبر كه در قسمت شرقي مدينه بنا شده ، پس از مسجدالحرام
مشهورترين مسجد در تاريخ اسلام است و يكي از مسجدها است كه به فرموده رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بايد به سوي آن كوچ كرد . اين مسجد
مربعي است مستطيل كه جز قسمت وسط از چهار سو ، مسقف است و داراي پنج در
مي باشد :
باب السلام و باب الرحمه در جهت مغرب . باب توسل يا باب
مجيدي در جهت شمال و باب النساء و باب جبرئيل در جهت شرق . در نوسازي اخير آن
چنان كه بر مساحت آن افزوده اند ، شمار درها نيز بيشتر شده .
مسجد مدينه تاريخي دراز دارد . هنگامي كه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از مكه به مدينه رسيد و در خانه ابو
ايوب انصاري منزل كرد ، جايي را كه شتر وي بر آن خفت ـ و در
|
89 |
|
آن خرما مي خشكاندند ، ـ از آنِ دو يتيم بود ، پيغمبر آن زمين را از وليِّ
آن دو طفل به ده دينار خريد و مسجد را در آن ساختند .
مساحت زمين در آن روز حدود هفتصد و پنجاه متر بوده است ( 30 * 25 ) صحن مسجد را با
ريگ سياه فرش كردند . ديوارها را با خشت و گل بالا بردند .
پيغمبر شخصاً در ساختمان اين مسجد كمك مي كرد .
قسمتي از مسجد را با شاخ و برگ درخت خرما مسقف ساختند و اين سقف را بر روي
پايه هايي از تنه درخت خرما نهادند . سه در از جانب شرق و غرب و جنوب براي آن
قرار دادند .
جهت شمال متوجه قبله نخستين مسلمانان ( مسجدالاقصي ) بود سپس جهت قبله به خانه
كعبه تغيير يافت . در داخل مسجد ، صفّه اي ( ايوانچه مانند ) آماده كردند كه
مستمندان در آنجا بسر مي بردند . اينان همان دسته از مسلمانانند كه به اصحاب
صُفَّه معروف گشتند .
خانه هاي زنان پيغمبر نيز كه حجره هايي بود در اطراف مسجد
قرار داده شد . چون رسول خدا از جنگ خيبر بازگشت مسجد
راازسه سوي شرقوغربوشمال وسعت دادو به صورت مربعي درآمد كه هر ضلع
آن يكصد ذراع بود . ( 1 ) چون پيغمبر به جوار پروردگار
رفت او را در حجره عايشه كه در كنار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مرآة الحرمين ، ج1 ، ص462
|
90 |
|
مسجد بودبه خاك سپردند . پس از رحلت رسول خدا ، مدتي در مسجد تغييري
صورت نگرفت . چه ، مي گفتندچون پيغمبر خود
در ساختمان اين مسجد شريك بود ،
تصرف در آن روانيست ، سرانجام ضرورت ، آنان را بدين تغيير واداشت . كساني كه در كنار
مسجد سكونت داشتند خانه هاي خود را بخشيدند و بر وسعت مسجد افزوده شد .
نخستين تغيير در عهد عمر به سال هفدهم از هجرت صورت گرفت . عمر ديوار مسجد
را نوسازي كرد . بعض ستونها را تغيير داد و اندكي از سه سمت غرب ، شمال و جنوب به
مساحت مسجد افزود . ( سال هفدهم هجري ) در خلافت عثمان در سال بيست و نهم هجري مسجد را
از چهار جهت وسعت دادند . و رواق ها از جانب شرق و شمال و سمت قبله براي آن
ساختند .
در خلافت وليد بن عبدالملك ، عمر بن عبدالعزيز از جانب وي حاكم مدينه بود ، مسجد
را از سوي شمال و غرب و شرق وسعت داد . خانه هاي زنان پيغمبر را داخل مسجد كرد .
براي مسجد چهار مئذَنه ساخت و صحن آن را با سنگ مرمر فرش كرد . اين نوسازي از سال
هشاد و هشت تا سال نود و يك هجري ادامه داشت . به سال 160 تا 165 هجري مهدي عباسي
ديگر بار در نوسازي آن كوشيد .
شب جمعه اول رمضان سال 654 بر اثر شعله يكي
از چراغها ، مسجد آتش گرفت و سراسر
آن جز قبه اي
|
91 |
|
در صحن مسجد سوخت ( 1 ) عبدالله بن منتصر
در اين باره به مستعصم نامه نوشت و او در سال 665 مسجد را نوسازي كرد .
به سال 678 قلاوون براي مسجد گنبد ساخت . به سال 813 الملك الاشراف
برساباي و به سال 853 ملك ظاهر برقون در آن تعميرات ديگري كردند .
در سال 866 بر اثر صاعقه اي جانب بيروني روضه مطهر آسيب ديد ، اما
خود روضه مصون ماند . ( 2 ) از آن روزگار شعرهايي از
شاعران مذاهب اسلامي در دست است كه هر دسته به گمان خود مي خواسته است شومي
اين حادثه را در نتيجه بدعتِ دسته ديگر بداند . باري چون خبر آتش سوزي به قايتباي
پادشاه مصر رسيد بنايان و معماران مخصوص را به مدينه فرستاد و آنان مسجد را نوسازي
كردند . بر بالاي گنبد پيشين گنبدي بلندتر برآوردند .
در سال 980 سلطان سليم تعميراتي ديگر انجام داد و در سال 1223 سلطان
محمود گنبد را نوسازي كرد . در سال 1255 آن را به رنگ سبز نمود و بدين جهت به
قبة الخضر موسوم شده است . ( 3 )
نوشته اند سلطان عبدالمجيد مبلغ يك ميليون ليره عثماني
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مرآة الحرمين ، ص463
2 . همان مأخذ ، ص464
3 . همان مأخذ ، ص464
|
92 |
|
صرف اين تعميرات كرد . ( 1 ) در سلطنت سلطان
عبدالمجيد
به سال 1326 هجري مسجد را برق كشي كردند . ( 2 ) اثر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فريد وجدي دائرة المعارف ، ج8 ، ص548
2 . همان مأخذ . همان صفحه .
|
93 |
|
تعميراتي كه در دوره اخير پادشاهان عثماني در مسجد نبوي صورت گرفت
چنان بود كه تا عصر ما نيز باقي مانده است .
در سالهاي 1370 ـ 1375 دولت عربستان سعودي با صرف هزينه اي در حدود پنجاه
ميليون ريال سعودي تعميراتي در مسجد پديد آورد .
در طرحي كه اكنون در دست اجراست مساحت مسجد به شصت و هفت هزار متر مي رسد و
داراي شصت و پنج در خواهد بود و گنجايش دويست و پنجاه هزار نمازگزار را خواهد
داشت .
روضه نبوي :
ميان منبر و خانه من باغي است از باغهاي بهشت . ( 1 ) روضه نبوي مسافت ميان قبر پيغمبر و منبر آن حضرت است .
طول آن بيست و دو متر و عرض آن پانزده متر . در سمت غربي محراب مسجد ، منبري است
از سنگ مرمر در نهايت زيبايي . كه سلطان مراد سوم آن را در محرم سال 998 هجري
هديه مسجد كرد و آن را به جاي منبر قايتباي
قرار دادند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سفينة البحار ، ج2 ، ص567 . المعجم المفهرس ذيل
روض .
|
95 |
|
ستون هاي مسجد نبوي
در مسجد نبوي ستون هايي است كه هر يك نامي خاص دارد و نشانه
واقعه اي است . اما آيا اين ستون ها همان است كه در روزگاران پيشين ؛ يعني
دوره رسول ( صلّي الله عليه وآله ) ، صحابه و تابعين بوده
يا در نوسازي هاي مكرر جاي آنها تغيير يافته است ؟ با اهتمامي كه در گذشته به
حفظ آثار متبرك مي كرده اند ، مي توان گفت عثمانيان در تعميرهايي كه
كردند ، جاي ستون ها را محفوظ نگاهداشتند .
بهرحال ستونهايي كه سمهودي در پايان دهه نهم و آغاز دهه دهم در كتاب
خود ( وفاءالوفا ) نام مي برد و در آن تاريخ مشهور بود ، چنين است :
ستون مُخلَّق ؛ اين ستون بر جايي نهاده شده است كه نمازگاه پيغمبر بوده است .
ستون توبه ؛ كه
آن را ستون ابولبابه نامند .
ستون قرعه ؛ اين ستون به نام عايشه نيز معروف است و در باره فضيلت نماز نزديك آن
روايت ها نقل شده است .
ابولبابه كيست ؟ چه وقت مرتكب گناه شد ؟ و گناه او چه بود ؟
گفته اند : پس از شكست بنوقريظه ، يهوديان از او پرسيدند : آيا به حكم محمد ( صلّي الله عليه وآله ) گردن بنهيم ؟ وي با دست اشاره به گلوي
خود كرد ؛ يعني كشته خواهيد شد و گفته اند گناه او تخلف از غزوه تبوك بود .
بهرحال ابولبابه چون دانست گناهي بزرگ كرده است ، نزد رسول ( صلّي الله عليه وآله ) نرفت و به مسجد شد و
|
96 |
|
خود را به ستون بست تا آنكه آيه در پذيرفته شدن توبه او به رسول ( صلّي الله عليه وآله ) نازل گرديد . ( 1 )
ستونهاي ديگري نيز به نام سرير ، مَحْرَس ، وُفُود و تهجد وجود
دارد .
1 . براي تفصيل بيشتر رجوع به وفاءالوفا باخبار دارالمصطفي
ج2 ، صص53 ـ 439 شود .
|
97 |
|
مسجدهاي مدينه :
بجز مسجد نبوي ، مسجدهاي معروف ديگري در خارج و داخل شهر مدينه موجود
است كه چند مسجد را كه اهميت بيشتري دارد نام مي بريم :
مسجد قُبا :
قب دهكده اي بوده است كه مقارن هجرت پيغمبر به مدينه ، طائفه بني عَمْرو بن
عَوف در آن سكونت داشتند . ميان آن دهكده و مدينه دو ميل مسافت بود . مسجدي كه به نام
قُبا معروف است در اين دهكده ساخته شده و بارها تجديد بنا گرديده است . در حال حاضر
آن را نوسازي كرده اند . و مرافق بسياري بدان پيوسته اند و مساحت آن به
13500 متر مربع رسيده است . گويند اين نخستين مسجد در اسلام است و آن را صحابه
رسول خدا كه از مكه به مدينه هجرت كردند و در اين
|
98 |
|
دهكده ساكن شدند ساختند ، و گويند مقصود از مسجدي كه بنياد آن بر پرهيزكاري است
اين مسجد است . و دسته اي ديگر گفته اند : آن آيات ، درباره مسجد نبوي در
مدينه است .
مسجد ذوقبلتين :
مسجدي است در شمال غربي مدينه كه بنام بني سَلَمه معروف بوده است و در
اين مسجد در ماه شعبان سال دوم از هجرت هنگامي كه پيغمبر نماز ظهر رامي خواند
آيه تغيير قبله ( 1 ) بر وي نازل گشت و پيغمبر در بين
نماز روي خود را از بيت المقدس به كعبه برگرداند . در اين مسجد ، به يادبود اين
تغيير ، دو محراب به سوي قبله نخستين و قبله دوم ساخته بودند ، ليكن در نوسازي اخير
آن قبله را برداشته اند .
از راهنما پرسيدم : چرا اين اثر تاريخي را برداشته اند ؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره : 144
|
99 |
|
گفت : از آن رو كه مردم نادانسته بدان قبله نماز مي خواندند !
مساحت مسجد ذوقبلتين در بازسازي اخير به سه هزار و نهصد و بيست متر مربع رسيده
است . ( 1 )
مسجد جمعه :
پس از مسجد قبااين مسجداز جهت تاريخي دوّمين مسجد است
و آن را مسجد وادي و مسجد عاتكه نيز نامند . اين مسجد در باغي است كه
بستان شربتلي نام دارد . چون رسول ( صلّي الله عليه
وآله ) از قبا روانه مدينه شد ، عتبان بن مالك رئيس خاندان بني عمرو بن عوف نزد
آن حضرت آمد و گفت اي فرستاده خدا ! شما چند روزدرمحل پسرعموهاي
مابه سربرديد ؟ واين براي آنان موجب فخر هميشگي است . رسول خدا نزد
آنان فرود آمد و آن روز جمعه بود . نماز را در آنجا خواند و جاي نماز را مسجد
ساختند .
1 . تاريخ معالم المدينه ، ص287
|
100 |
|
مسجد فضيخ :
اين مسجد در انتهاي شارع العوالي ، طرف راست راهي است كه به
سوي مستشفي الوطني مي رود . اين مسجد نيز از مسجدهاي تاريخي و معروف است .
فضيخ شرابي است كه ازخرما گيرند . در نامگذاري آن نوشته اند كه جمعي از
مسلمانان در خانه اي به باده گساري مشغول بودند بر اثر مستي بجان هم
افتادند ، در اين هنگام بود كه آيه حرمت خمر نازل شد . و چون خبر به آنان رسيد
توبه كردند و كوزه هاي خمر را شكستند ، سپس آن خانه به مسجد تبديل
گرديد . ( 1 )
1 . تاريخ معالم المدينه ، ص123 ؛ معجم معالم الحجاز ، ج8 ،
ص148 . و رجوع شود به الغدير ج6 ، ص261 ـ 251 و وفاء الوفا باخبار دار
المصطفي ، ج3 ، ص821