بخش 1
مقدمه
1 |
3 |
زمـزم
تاريخچه ، تحوّلات ، آثار
تأليف : محمّدتقي رهبر
9 |
مقدمه
سخن گفتن از « زمزم » ، روايتِ پيشينه چشمه فيّاضي است كه در سرزمين تفتيده ميان كوه هاي سر به فلك كشيده حجاز ، با شهپر جبراييل امين روييد و كانون زندگي و بندگي ميليون ها انسان خداجوي را طراوت و شادابي بخشيد . چه ، آب مايه حيات است ، آن هم آبي كه با كوثر پهلو مي زند و اسطوره فيوضات و بركات است .
آن روز كه ابراهيم خليل ( عليه السلام ) مأمور شد همسرش هاجر را با كودك معصومش اسماعيل هجرت دهد و در آن ميعادگاه عشق و عبوديت ، در جوار بيت عتيق ساكن كند ، آيا مي دانست قلم تقدير در پشت صحنه
10 |
اين حركت و هجرت چه رقم مي زند ؟
آيا در آيينه صافي قلب خليل الله ، كه مقام جليل بود ، تصوير روزي مي گذشت كه ملياردها انسان خداجوي در طول تاريخ ، سوخته دل و شيفته جان تشنه زلال زمزم خواهند بود تا با جرعه اي از آن ، عطشِ خويش فرونشانند و شفاي دردهاي جان و روان را از شفاخانه وحدت بگيرند ؟
آيا مي دانست كه « سُقياي اسماعيل » كه از زير پاشنه پاي فرزند خردسالش در آن برهوت غربت جوشيد سقايت حاجيان و زائران بي شماري مي شود و جلوه نمادين آن ، در روايات و ادبيات هر عصر ، بر زبان ها و قلم ها جاري مي گردد ؟
تصوّر مي كرد كه زائران سواره و پياده از اقصي نقاط اين سياره خاكي بار سفر مي بندند ، تا با قطره اي از زمزم لب تر كنند و شفاي دردهاي جسماني و روحاني خود را از صاحب خانه بگيرند و سوغات
11 |
سفر به ديار خود برند ؟ كه حضرت صادق ( عليه السلام ) از قول پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) درباره زمزم فرمودند : « ماءُ زَمْزَمْ شِفاءٌ لِما شُرِبَ لَهُ » . ( 1 )
آري ، آن روز كه خليل الله بانيِ كعبه ، با آخرين نگاهش و در ميان اندوه و آه همسرش با تحسّر و تأثّر ، منطقه را ترك گفت و بر « ذي طُوي » ( 2 ) ايستاد و آيه { رَبَّنا إنّي أسْكَنْتُ مِنْ ذُرِيَّتي بِواد غَيْرِ ذي زرع . . . } ( 3 ) را تلاوت كرد ، مطمئن بود كه به همين زودي پرندگان مهاجر دور اين چشمه صف خواهند كشيد و كاروان ها به هواي آب بار سفر خواهند بست و تاجران از راه هاي دور ، ثمرات گوناگون را بر پشت مركب ها خواهند نهاد تا به سرزمين بركات فرود آورند و ساكنان اين ديار و مقيم و مهاجر را بهره مند سازند و بهره مند گردند .
آيا پدر پيامبران ابراهيمي ، در ذريّه خود و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار الانوار ، ج99 ، ص245 ، من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص135
2 . كوهي در حوالي مكّه .
3 . ابراهيم : 37
12 |
فرزندان اسماعيل ، جرعه نوش نخستينِ زمزم ، مي ديد كه در اين سرزمين پرخاطره ، چه غلغله اي به پا خواهد شد و جرعه نوشان « شراب ابرار » ( 1 ) يعني زمزم ، چگونه كلمه توحيد را زمزمه مي كنند و لبّيك گويان به نداي ابراهيم پاسخ مي دهند و در سايه رايت بلند پيامبرِ مكّي ، ياد و خاطره ابراهيم و خاندانش را تازه مي كنند ؟
و شگفتا كه حج از آغاز تا پايان ، تجديد خاطره ابراهيم و خاندان اوست ؛ از طواف و نماز و حِجْر و حَجَر و مقام و صفا و مروه و عرفات و منا و مشعر و اين را رمزي است كه تاريخ و جغرافياي مكّه را تفسير مي كند و آن فنا و محو در محبوب است و توكّل و تسليم و رضا به خواسته حضرت دوست كه ابراهيم طلايه دارش بود و جوشش زمزم نقطه آغازش .
از آن روز كه ابراهيم ، هاجر و اسماعيل را در جوار بيت نهاد و چشمه زمزم جوشيد و سپس خانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . يكي از اسامي زمزم .
13 |
كعبه به دست اين پدر و پسر بنا گرديد تا روزي كه آن پير روشن ضمير فرزند دلبندش را بر خاكها و ريگهاي داغ منا به روي در افكند تا آنچه را در رؤياي صادق نبوّت ديده بود ، به تعبير و صدق مقرون سازد و بزرگترين آزمايش تاريخ موحّدان را در آن برهه زماني ، كه جهان در كفر و شرك غوطهور بود ، به نمايش گذارد تا خطاب : « قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا » ( 1 ) را بشنود و بالأخره هاجر و اسماعيل آرامگاه ابدي خود را در جوار بيت عتيق برگزينند و حجر اسماعيل همچون خانه خدا ، مطاف اهل قبله تا قيامت گردد ، همه و همه يادواره خاندان ابراهيم است . نقطه آغازين اين نمايشنامه الهي جوشش زمزم بود وگرنه هر جا آب نباشد آباداني نيست و هر جا كه آباداني نباشد تمدّن بشري مفهوم ندارد .
باري ، به همان مقدار كه آب زمزم گوارا و دلپذير است ، نام زمزم و سرگذشت هاي آن شيرين و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الصافات : 105
14 |
شنيدني است . بهويژه آن كه طبق تواترِ روايات ، زمزم شفاي دردها به شمار آمده و داستانهاي فراواني از صدق آن را تاريخ در حافظه دارد .
با اين مقدّمه ، همه مي خواهند بدانند كه در گسترده زمان چه تحوّلاتي بر زمزم گذشته است ، كه زمزم خود تاريخ زنده از يك نهضت توحيدي است .
آيا آنچه امروزه به نام آب زمزم در حرم مكّي عرضه مي شود ، بر آمده از همان چشمه اسماعيل است يا منابع ديگري آن را تقويت مي كند ؟
رمز و راز شفابخشي زمزم را چگونه بايد كاويد ؟
و پرسشهايي از اين قبيل . . .
با توجّه به نكات مورد اشاره بود كه نگارنده ، بر آن شد اين بحث جالب و شيرين را دنبال كند . به سراغ روايات و متون تاريخي و جوامع معتبر اسلامي رفت ، و در اين پژوهش ، به نكته هاي شنيدني و پاسخ هاي دلپذير دست يافت كه چكيده آن را همراه پاره اي نكته هاي عرفاني كه در تار و پود مقال مي گنجيد ، طيّ پنج مقاله در فصلنامه
15 |
« ميقات حجّ » عرضه نمود و مورد توجّه خوانندگان به ويژه حج گزاران قرار گرفت و اكنون آن مجموعه به صورت كتابي تقديم خوانندگان گرامي مي گردد ، باشد كه همگان بهره گيرند و جرعه نوش زمزم و كوثر باشند و از بركات معنوي اين سفر روحاني محروم نشوند .
طواف كعبه عشق از كسي درست آيد كه ديده زمزم او گشت و دل مقام خليل
محمّدتقي رهبر ـ آبانماه 1381