بخش 3

[ مسجد قبا ] مسجد ضرار مسجدها و جای هایی که رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله )


54


[ مسجد قبا ]

128 ـ قَعْنَبِي ما را حديث كرد و گفت : مجمع بن يعقوب انصاري ، از محمد بن اسماعيل براي ما نقل كرد كه گفت : از عبدالله بن ابي حبيبه پرسيدند : چه از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ديدي ؟ گفت : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد قبا به ميان ما آمد . من كه هنوز نوجوان بودم به نزد او رفتم و در سمت راستش نشستم ، ابوبكر هم در سمت چپ او نشست . پس نوشيدني خواسته شد . آن حضرت اين نوشيدني را به من كه در سمت راست او بودم داد . آنگاه برخاست و به نماز ايستاد . من خود ديدم كه در پاي افزار نماز گزارد ( 1 )

129 ـ اسحاق بن ادريس ما را حديث كرد و گفت : حاتم بن اسماعيل براي ما نقل كرد و گفت : محمد بن ابي سليمان ما را حديث آورد و گفت : از اَبواُمامة بن سهل شنيدم كه مي گويد : سهل بن حنيف گفت : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « هر كس در خانه خود طهارتي حاصل كند و سپس به مسجد قبا آيد و در آن نماز بگزارد ، پاداش يك عمره خواهد داشت » . ( 2 )

130 ـ ابوبكر بن ابي شَيْبه براي ما نقل كرد و گفت : عبدالله بن نمير از موسي بن عبيده نقل كرد كه گفت : يوسف بن طهمان از ابوامامة بن سهل از پدرش سهل بن حُنيف خبر دادكه گفته است : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « هر كس به درستي وضو بگيرد و سپس به مسجد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احمد ( ج3 ، ص502 و ج4 ، ص334 ) اين حديث را به نقل از مجمع بن يعقوب ، از جواني از ساكنان قُبا آورده است .

2 . نسائي ( ج2 ، ص37 ) ، ابن ماجه ( 1412 ) ، احمد ( ج3 ، ص487 ) و چنان كه در مجمع الزوائد ( ج4 ، 11 ) آمده ، طبراني در معجم الكبير اين حديث را نقل كرده است . سند حديث مشتمل بر محمد بن سليمان كرماني است كه تنها ابن حِبّان او را توثيق كرده است .

ساير رجال اين سند ثقه هستند .

هيثمي در مجمع الزوائد گويد : اين حديث را طبراني در معجم الكبير نقل كرده و سند آن مشتمل بر موسي بن عبيده است كه راويي ضعيف است . از ديدگاه ترمذي حديث اسيد بن ظهير ـ كه در شماره 132 منابع آن خواهد آمد ـ اين حديث را گواهي مي كند و بدين واسطه حديثي حسن است .


55


قبا بيايد و در آنجا چهار ركعت نماز بخواند برابر يك عمره پاداش خواهد يافت » . ( 1 )

131 ـ ابوعاصم براي ما نقل كرد و گفت : عُتبة بن ابي مَيْسره ما را حديث كرد و گفت : از اُبوامامة بن سهل بن حُنيف شنيدم كه مي گويد : از يكي از اصحاب رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) شنيدم كه مي گفت : از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) حديثي شنيده ام كه دوست دارم آن را بر شما پوشيده ندارم . از او شنيدم كه مي گويد : « هر كس به مسجد بني عمرو بن عوف ، مسجد قبا بيايد و جز به نماز آن را ترك نگويد پاداش عمره خواهد داشت » . ( 2 )

132 ـ محمد بن حاتم براي ما نقل كرد و گفت : علي بن ثابت ما را حديث كرد و گفت : عبدالحميد بن جعفر ما را حديث آورد و گفت : اَبْوابرد ، وابسته بني حنظله از اُسيد ابن ظُهَير انصاري كه از اصحاب پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود نقل كرده است [ كه ] ( 3 ) پس از كشته شدن ابن زبير سالي به حج آمد ، انصار را ديدار كرد و با آنان خداحافظي كرد . در اين ميان بني خطمه آمدند و اسيد براي آنان اين حديث را از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرد كه فرموده است : هر كس در مسجد قبا نماز بگزارد ، نمازش در آن همانند يك عمره خواهد بود » . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ذهبي در ميزان الاعتدال ( ج4 ، ص467 / ش 9873 ) اين حديث را ياد آور شده است . سند حديث مشتمل است بر يوسف بن طهمان و ذهبي درباره اش مي گويد : راويي سست است كه در فضيلت مسجد قبا از موسي بن عبيده حديث نقل كرده است . حديث را زيد بن حباب از موسي نقل كرده : يوسف بن طهمان وابسته خاندان معاويه ، از اُبوامامة بن سهل از پدرش از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده است كه فرمود : ـ متن حديث . ذهبي مي افزايد : همانند اين حديث با سندي شايسته نيز نقل مي شود .

2 . اين حديث تكرار مضمون حديث پيشين است و منابع آن در ذيل شماره 129 گذشت .

3 . اين افتادگي را محققان متن عربي به استناد عمدة الاخبار ( 142 ) نقل كرده اند .

4 . ترمذي ( 324 ) ، ابن ماجه ( 1411 ) و حاكم در مستدرك ( ج1 ، ص487 ) اين حديث را نقل كرده اند . حاكم مي گويد : حديث صحيح است ، اما بخاري و مسلم آن را نقل نكرده اند . تنها اشكال حديث اين است كه ابواَبْرد مجهول است .

گفتني است به رغم آن سخن حاكم ، چنان كه ابن حجر در تقريب ( ج1 ، ص271 ) يادآور مي شود ، ابواَبْرد راويي مقبول و از طبقه سوم راويان نبوي است . شيخ عبدالقادر ارنؤوط هم در تخريج جامع الاُصول ( ج9 ، ص337 ) مي نويسد : حديث قبلي ـ يعني حديث سهل بن حنيف ـ اين حديث را گواهي مي كند و از اين روي حسن است . به همين سبب نيز ترمذي مي گويد : در اين باب از سهل بن حنيف هم روايتي رسيده است ـ و مقصود او همان حديث پيشين است . همچنين ديلمي در فردوس ( 3736 ) اين حديث را از طريق اُسيد بن حُضير و با عبارت « صَلاة في مَسجد قبا كعمرة » نقل كرده است .


56


133 ـ عبدالصمد بن عبدالوارث براي ما نقل كرد و گفت : صخر بن جويريه از عايشه دختر سعد بن ابيوقاص نقل كرد كه گفته است : از پدرم شنيدم كه مي گفت : اين كه در مسجد قبا دو ركعت نماز بگزارم برايم دوست داشتني تر [ از ] ( 1 ) اين است كه دو بار به بيت المقدس بروم . اگر مردم مي دانستند قبا را چه فضيلتي است براي رسيدن به آن بر گرده شتران مي نواختند .

134 ـ سُوَيد بن سعيد براي ما نقل كرد و گفت : ايوب بن سيّار از سعيد بن رقيش اسدي نقل كرد كه گفته است : انس بن مالك به مسجد ما آمد و رو به يكي از اين ستونها دو ركعت نماز گزارد و سپس سلام داد . آنگاه نشست و ما هم برگرد او نشستيم . گفت : سبحان الله ! اين مسجد را چه حقّي بزرگ است ! اگر اين مسجد در فاصله يك ماه راهپيمايي نيز قرار داشت شايسته بود آهنگ آن كنند . هر كس از خانه خود بيرون آيد و آهنگ اين مسجد كند تا در آن چهار ركعت نماز بخواند خداوند او را پاداش دو عمره دهد . ( 2 )

135 ـ محمد بن يحيي از اسماعيل بن معلي انصاري از يوسف بن طهمان وابسته ابومغيره از ابوامامة بن سهل بن حُنيف از پدرش از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده است كه فرمود : « مؤمني نيست كه با طهارت تنها به آهنگ مسجد قبا از خانه برون آيد بدان هدف كه در آن نماز بگزارد ، مگر اين كه كارش به منزله يك عمره باشد » ( 3 )

ابوغسان مي گويد : شعر عبدالرحمان بن حكم گواهي بر تقويت اين روايت ها و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . متن ابن شَبّه افتادگي داشته و اين افتادگي را محققان متن عربي به نقل از روايت وفاء الوفا ( ج2 ، ص24 ) و همچنين استناد شيخ عبدالقادر ارنؤوط در جامع الاُصول ( ج9 ، ص337 ) به نقل از فتح الباري كه از ابن شَبّه متن كامل اين حديث را نقل كرده است ، جبران كرده اند .

2 . چنان كه شيخ عبدالقادر ارنؤوط در جامع الاُصول ( ج9 ، ص337 ) از ابن حجر در فتح الباري نقل مي كند سند اين حديث صحيح است .

3 . اين حديث با همين سند و همين متن در وفاء الوفا ( ج2 ، ص18 ) به نقل از ابن شبه آورده شده است . منابع اين حديث نيز همان است كه در ذيل شماره هاي 129 و 130 يادآور شده ايم . برپايه سندي كه در اين منابع هست ، حديث به سبب اشتمال سند بر يوسف بن طهمان ، كه ذهبي در ميزان او را سست مي داند ، حديثي ضعيف است .


57


دليلي بر آن است كه اين روايات نزد عامه و خاصه بر زبان ها بوده است و همگان از اين مضمون خبر داشته اند . عبدالرحمان بن حكم در شعر خود مي گويد :

« هر چند بميرم ، اما ديده به جمال زناني روشن كرده ام كه آهنگ عمره قبا مي كنند »

« زناني كه زير گلويشان سرشار از طراوت است و سيماي نمكين آنان را فروغي ديگر . » ( 1 )

136 ـ ابونعيم براي ما نقل كرد و گفت : هشام بن سعد ما را حديث كرد و گفت : نافع به نقل از ابن عمره به ما خبر داد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) روانه قبا شد . انصار به نزد او آمدند و سلام كردند . اما بناگاه ديدند كه او در حال نماز خواندن است . ابن عمر از بلال پرسيد : اي بلال ، آن سان كه ديدي چگونه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در حالي كه به نماز مشغول بود سلام آنان را پاسخ مي داد ؟ [ بلال ] گفت : اين گونه با دستان خود ـ يعني با دستان خود اشاره مي كرد . ( 2 )

137 ـ سُوَيد بن سعيد براي ما نقل كرد و گفت : حفص بن ميسره ، از زيد بن اَسلم ، از عبدالله بن عمر نقل كرد كه گفته است او همراه با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به مسجد قبا رفته و آنجا نماز گزارده است . گويد : آنجا در حالي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به نماز مشغول بود ، انصار مي آمدند و بر او سلام مي كردند .

[ ابن عمر ] گويد : در اين هنگام صُهَيْب از مسجد بيرون آمد و من [ كه بيرون بودم ] از او پرسيدم : چگونه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پاسخ سلام آنان را كه بر او سلام مي كردند مي داد ؟ گفت : به دست خود اشاره مي كرد . ( 3 )

138 ـ احمد بن معاويه براي ما نقل كرد و گفت : سفيان بن عُيَيْنَه از زيد بن اسلم نقل كرد كه گفت : ابن عمر گفت : هنگامي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به مسجد قبا ، مسجد بني عمرو بن عُوْف آمد مردانِ انصار بر او وارد شدند و او را سلام مي دادند . من از صُهَيب كه همراه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود پرسيدم : وقتي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به نماز مشغول بود چون به او سلام مي كردند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فإن اَهْلِكْ فَقَدْ اَقْرَرْتُ عَيْنا * * * مِنَ الْمُتَعَمِّراتِ اِلَي قُباء

مِنَ اللائي سَوالِفُهُنَّ غِيدٌ * * * عَلَيْهِنَّ الْملاحةُ بِالْبَهاءِ

2 . سند اين حديث حسن است .

3 . سمهودي در وفاء الوفا ( ج2 ، ص19 ) حديث را با همين سند و همين متن به نقل از ابن شبه آورده است .


58


چگونه پاسخ مي گفت ؟ گفت : به دست خويش اشاره مي كرد . ( 1 )

139 ـ محمد بن يحيي براي ما نقل كرد و گفت : عبدالعزيز بن عمران از محمد بن موسي ، از محمد بن مُنْكدر نقل كرد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) صبح روز هفدهم رمضان به قبا مي آمد . ( 2 )

140 ـ گفت : عبدالعزيز بن سمعان از ابونضير از جابر بن عبدالله از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همين گونه نقل كرده است ( 3 )

141 ـ محمد بن يحيي از اسحاق بن ابراهيم نسطاس از سعيد بن عمرو بن سليم نقل كرد كه هر روز شنبه براي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) الاغي انبجاني ( 4 ) را پالان مي كردند و او بر آن مي نشست و به قبا مي آمد . ( 5 )

142 ـ محمد بن يحيي براي ما نقل كرد و گفت : دَراوَردي از شريك بن عبدالله ابي نمر خبر داد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) روزهاي دوشنبه به قبا مي آمد . ( 6 )

143 ـ عمرو بن قَيْظ براي ما نقل كرد و گفت : ابوالفتح رقّي از ابوهاشم نقل و گفت : تميم بن زيد انصاري به مسجد قبا آمد . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از پيش معاذ را فرموده بود تا نماز را امامت كند . [ تميم ديد ] وقت نماز صبح فرار رسيده و كم كم هوا روشن شده است . از مردم پرسيد : چه چيز شما را از نماز صبح بازداشته است ؟ چرا فرشتگان شب و فرشتگان روز را در اين انتظار گذاشته ايد كه با شما نماز بگزارند ؟ گفتند : علت آن است كه منتظر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تكرار حديث پيشين است .

2 . اين حديث مرسل است . سمهودي در وفاء الوفا ( ج2 ، ص20 ) اين روايت را عيناً با همين متن و همين سند آورده و سپس آن را به طريقي ديگر نيز نقل كرده و گفته است : يحيي ، از ابن منكدر از جابر به صورت متصل اين حديث را نقل كرده است . سمهودي سپس مي افزايد : در كتاب رزين از ابن منكدر نقل شده كه گفت : خود ديدم كه مردم صبح هفدهم ماه رمضان به مسجد قبا مي آمدند .

3 . تكرار حديث پيشين است .

4 . منسوب به منبج ، شهري معروف در شام است . و نيز ممكن است به محلي با همين نام ( انبجان ) منسوب باشد . بنگريد به : لسان العرب ج3 ، ص196

5 . حديث مرسل و ضعيف است . سمهودي اين حديث را در وفاء الوفا ( ج2 ، ص20 ) از ابن شبّه ، از سعيد بن عمرو بن سليم مرسل نقل كرده است .

6 . حديث مرسل و ضعيف است .


59


اماممان هستيم . گفت : وقتي او دير كرده است چه چيز مانع آن است كه كسي ديگر از جمع شما نماز بخواند ؟ گفتند : تو خود سزاوارترين كسي كه نماز ما را امامت كني . پرسيد : آيا بدين خرسنديد ؟ گفتند : آري .

پس تميم نماز را امامت كرد . آنگاه معاذ آمد و گفت : اي تميم ، چه چيز تو را بر آن داشته كه پاي در كفشي كني كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به من پوشانده است ؟ معاذ سپس گفت : تو را وا نمي گذارم تا به حضور رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بروم .

پس [ از آن كه تميم و معاذ به حضور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رسيدند ، معاذ ] گفت : اي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، اين تميم پاي در كفشي كرده كه تو خود به پايم كردي . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : تو چه مي گويي تميم ؟ تميم همانند آن سخن را كه براي مردم در مسجد گفت بيان كرد . پس رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : چنين بايد كرد . اگر امام دير كرد همان كاري را انجام دهيد كه تميم براي مردم انجام داد . »

معاذ گويد : در هيچ كار خيري نشد كه من و تميم با هم مسابقه دهيم مگر اين كه او بر من پيشي گيرد . من و او در ميدان شهادت بر هم سبقت جستيم ؛ او شهيد شد و من ماندم . ( 1 )

144 ـ عنان براي ما نقل كرد و گفت : حفص براي ما نقل كرد و گفت : ابن جُرَيح از نافع از ابن عمر نقل كرده كه گفته است : سالم وابسته ابوحذيفه را ديدم كه مهاجران را در حالي در مسجد قبا امامت مي كند كه ابوبكر و عمر نيز در ميان آنان هستند .

145 ـ هارون بن معروف و احمد بن عيسي براي ما نقل كردند و گفتند : عبدالله بن وهب ما را حديث كرد و گفت : ابن جريج مرا خبر داد كه نافع به وي خبر داده است كه عبدالله بن عمر گفته است : سالم وابسته ابوحذيفه در مسجد قبا در حالي مهاجران پيشگام و اصحاب رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را امامت مي كرد كه ابوبكر ، عمر ، ابوسلمه ، زيد و عامر بن ربيعه در ميان آنان بودند .

146 ـ هارون بن معروف براي ما نقل كرد و گفت : ابن وهب ما را حديث كرد و گفت : اُسامة بن زيد گفته است : پدرم برايم نقل كرد كه محمد بن عبدالرحمان بن سعيد بن زراره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سند اين حديث ضعيف است و رجال آن مجهول هستند .


60


برايش نقل كرده كه خود از شيوخي از خاندان خويش از بني عمرو بن عوف شنيده است كه روز از نيمه گذشته بود كه عمر بن خطاب به مسجد قبا و به ميان آنان آمد . عمر به مسجد وارد شد و مردي را فرمود تا شاخه خرمايي تر بياورد . آنگاه گفت : اينك به همين كار بر درگاه خداوند تقرب مي جويم . آن شاخه را برداشت و به وسيله آن غبار از ديوار سمت قبله مسجد برگرفت . سپس گفت : [ اي مسجد ] اگر تو در جايي بسيار دور دست هم بودي براي رسيدن به تو بر گُرده شتران مي نواختيم . پس از آن نشست ، تا آن هنگام كه روزه داران روزه گشايند . او خود روزه بود و نوشيدني خواست . مردم به برآوردن اين خواسته شتافتند و از اين ميان يكي بر ديگران پيشي گرفت و جامي عسل آورد . عمر چون آن را ديد شگفت زده شد و گفت : به به ! اين ديگر چيست ؟ گفت : عسل . عمر گفت : آن را بردار و برايم نوشيدني بياور كه بازخواستي سبك تر داشته باشد . پس آن مرد آب آورد و عمر آب را نوشيد .

147 ـ غُندر بن محمد بن جعفر براي ما نقل كرد و گفت : سعيد بن ابي عروبه از قتاده برايمان نقل كرد و گفته است : چون آيه « فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرينَ » ( 1 ) نازل شد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به انصار فرمود : اي اهل قبا ، خداوند براي شما پاكي و طهارت را به بهترين وجه ستوده است ؛ چه [ مي كنيد ] ( 2 ) ؟ گفتند : اثر غايط و بول را مي شوييم . ( 3 )

148 ـ موسي بن اسماعيل براي ما نقل كرد و گفت : حمّاد بن سلمه براي ما حديث كرد و گفت : پيري از بني نعمان كه او را مُجَمِّع مي ناميدند گفت : آيه « فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرينَ » درباره پدران من نازل شده است ، درباره بني عمرو بن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . توبه/ 108 : در آن مرداني هستند كه دوست دارند پاك باشند و خداوند پاكان را دوست دارد .

2 . در متن عربي كلمه « يصفون » افتاده بوده و محققان متن عربي ابن شبه آن را به نقل از تفسير ابن كثير ( ج2 ، ص354 ) آورده اند .

3 . روايت مرسل است . طبري در تفسير خود ( ج11 ، ص19 ) آن را با اختلافي اندك در الفاظ ، از بشر ، از يزيد ، از سعيد ، از قتاده نقل كرده است .


61


عوف كه پدران من هستند . . . . ( 1 )

149 ـ علي بن عاصم براي ما نقل كرد و گفت : داوود بن ابي هند به من خبر داد و گفت : شِهْر بن حَوْشَب مرا خبر داده و گفته است : چون آيه « فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرينَ » نازل شد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نزد اهل آن مسجد رفت و از آنان پرسيد : ديدم كه خداوند به خوبي شما را مي ستايد ، مگر طهارت شما چگونه است ؟ گفتند : ما با آب استنجا مي كنيم . ( 2 )

150 ـ حسين بن عبدالأوّل براي ما نقل كرد و گفت : يحيي بن آدم براي ما حديث كرد و گفت : مالك بن مِغْوَل ما را حديث آورد و گفت : ابوالحكم سَيّار از شِهْر بن حَوْشَب از محمد بن عبدالله بن سلام از پدرش نقل كرد كه گفته است : چون مردمان محله قبا اسلام آوردند آيه « فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرينَ » نازل شد . پس رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آنان را فرمود : اي اهل قبا ، اين ستايشي كه خداوند از شما كرده چيست ؟ گفتند : اي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، ما در تورات چنين نوشته ي يابيم كه بايد با آب طهارت كنيم . ( 3 )

151 ـ قَعْنَبِي براي ما نقل كرد و گفت : سليمان بلال از جعفر از پدرش نقل كرد كه گفته است آيه « فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرينَ » درباره ساكنان قبا كه با آب طهارت مي گرفتند نازل شد .

152 ـ فُلَيح بن محمد يماني براي ما نقل كرد و گفت : حاتم بن اسماعيل ، از جعفر ، از پدرش نقل كرد كه گفته است : اين آيه درباره ساكنان قبا نازل شده است .

153 ـ معاوية بن عمرو براي ما نقل كرد و گفت : زهير ـ يعني زهير بن معاويه ـ از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همانند حديث پيشين مرسل است .

2 . طبري در جامع البيان ( ج11 ، ص19 ) اين حديث را به صورت مرسل و با اختلاف اندكي در الفاظ نقل كرده است . شهر بن حَوْشَب را كه در رجال اين حديث است ضعيف دانسته اند . ابن حجر در تقريب درباره او گفته : ارسال و وهم فراوان دارد .

3 . طبري در تفسير خود ( ج11 ، صص 20 و 21 ) و چنان كه در مجمع الزوائد ( ج1 ، ص213 ) آمده ، طبراني در معجم الكبير اين حديث را نقل كرده است . هيثمي مي گويد : سند حديث مشتمل بر شِهْربن حوشب است و درباره او اختلاف كرده اند ، هرچند احمد ، ابن معين ، ابوزرعه و يعقوب بن شيبه او را ثقه دانسته اند .


62


عاصم اَحْولْ ، از يكي از انصار درباره آيه « فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرينَ » نقل كرده است كه گفت : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) پس از نزول آيه درباره طهارتشان پرسيد . گويا آنان از اين كه در اين باره با حضرت سخن گويند شرم داشتند و از همين روي گفتند : طهارت ما همان طهارت ديگر مردمان است . فرمود : شما طهارتي ديگر داريد . گفتند : ما را آگاهي اي تاريخي است ؛ ما پس از سنگ يا پس از كلوخ با آب استنجا مي كنيم . فرمود : اي اهل قبا ، خداوند همين طهارت شما را براي مردم پسنديده است . ( 1 )

154 ـ محمد بن حُميد براي ما نقل كرد و گفت : سلمة بن فضل ، از ابن اسحاق ، از اعمش ، از مجاهد ، از ابن عباس نقل كرد كه گفته است : چون آيه « فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا » نازل شد ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در پي عُوَيْمِر بن ساعِدَه فرستاد و از او پرسيد : اين طهارتي كه خداوند شما را بر آن ستوده ، چيست ؟ گفت : هيچ مرد و زني از ما از آبريزگاه بيرون نشود مگر اين كه پشت يا مقعد خود بشويد . فرمود : « همين است » . ( 2 )

155 ـ هارون بن معروف براي ما نقل كرد و گفت : عبدالله بن وهب ما را حديث كرد و گفت : يزيد بن عياض ، از وليد بن ابي سندر اسلمي ، از يحيي بن سهل انصاري ، از پدرش نقل كرد كه گفته است : آيه « فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرينَ » درباره گروهي از ساكنان قبا نازل شده است كه پس از قضاي حاجت پشت خود را مي شستند .

156 ـ گفت : يزيد بن عياض ، از شُرَحبِيل بن سعد ، از هرمي بن عمرو واقفي نقل كرده است كه چون از او درباره آيه « يُحِبُّونَ اَنْ يَتَطَهَّروُا » پرسيد گفت : مقصود شستن پشت است .

157 ـ گفت : سَلْمة بن علي ، از عُتْبة بن ابي حكيم برايم نقل كرد كه گفته است :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سند اين حديث ضعيف و مشتمل بر راويي است كه از او نام برده نشده است .

2 . اين حديث را حاكم ( ج1 ، صص 187 و 188 ) از طريق احمد بن خالد وهبي ، و نيز طبراني در معجم الكبير ( 11065 ) از طريق سلمة بن فضل ، و هر دو پس از اين طبقه ، از محمد بن اسحاق ، از اعمش ، از مجاهد ، از ابن عباس نقل كرده اند . حاكم اين حديث را بر شرط مسلم صحيح دانسته و ذهبي نيز با او همرأي شده است .

هيثمي در مجمع الزوائد ( ج1 ، ص212 ) مي گويد : سند اين حديث حسن است و تنها اشكال آن اين است كه ابن اسحاق تدليس مي كند و اين حديث را نيز به صورت معنعن نقل كرده است .


63


طلحة بن نافع ، از انس بن مالك و جابر بن عبدالله نقل كرد كه برايش گفته اند : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) پرسيد : اي جماعت انصار ، اين طهارتي كه در آيه قرآن درباره شما نازل شده ، چيست ؟ گفتند : اي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، چيزي نيست جز اين كه ما پس از حدث وضو مي سازيم و پس از جنابت غسل مي كنيم . پرسيد : آيا افزون بر اين چيز ديگري نيز هست ؟ گفتند : « ما بيشتر چون قضاي حاجت مي كرديم با ليف و گياه درمنه طهارت مي گرفتيم و به همين سبب احساس ناراحتي و سوزش مي كرديم » . از اين روي با آب طهارت گرفتيم . فرمود : « همين است ! از اين پس بر همه اين شيوه باشيد . » ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن ماجه ( 355 ) ، دارقطني ( ج1 ، ص62 ) ، حاكم ( ج1 ، ص155 ) ، طحاوي در مشكل الآثار ( 4740 ) ، بيهقي ( ج1 ، ص150 ) و ابن جارود ( 40 ) ، همه اين حديث را به روايت ابوايوب انصاري ، جابر بن عبدالله و انس بن مالك نقل كرده اند . سند اين حديث مشتمل است بر هشام بن عمار ، و در حفظ او خدشه شده است . همچنين مشتمل است برعتبة بن ابي حكيم ، واو هم چنان كه دارقطني مي گويدقوي نيست . [ ابوسفيان طلحة بن نافع از ديگر رجال سند است و درباره او ] ابن ابي حاتم در مراسيل ( 100 ) مي گويد : از پدرم شنيدم كه با يادآور شدن حديثي از عتبة بن ابي حكيم ، از ابوسفيان طلحة بن نافع كه گفته است : ابواَيّوب ، انس و نيز جابر از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) برايم نقل كردند ، گفت : ابوسفيان از ابوايوب هيچ حديثي ، نشنيده است .

اين حديث را سيوطي در درّالمنثور ( ج4 ، ص289 ) آورده و آن را به ابن منذر ، ابن ابي حاتم ، ابن مردويه و ابن عساكر هم نسبت داده است .

همچنين طبراني در معجم الكبير ( 4070 ) و حاكم در مستدرك ( ج1 ، ص188 ) اين حديث را از طريق عبدالرحيم بن سليمان ، از واصل بن سائب ، از عطاء بن ابي رباح ، از ابوسوره ، از عمويش ابوايوب نقل كرده اند كه گفته است : پرسيدند : اي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، كيستند كساني كه خداوند درباره شان آيه {  فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرينَ } رانازل كرده است ؟ فرمود : آنان كساني اند كه با آب طهارت مي گرفتندوشب راهيچ نمي خوابيدند . واصل بن صائب رقاشي كه در طريق اين حديث است ضعيف است .

البته حديث گواهي دارد و آن روايت عُوَيم بن ساعده انصاري است كه احمد ( ج3 ، ص422 ) ، ابن خزيمه ( 83 ) ، طبري در تفسير ( 17231 ) ، طبراني در كبير ( ج17 ، ص438 ) و صغير ( 828 ) و نيز حاكم در مستدرك ( ج1 ، ص155 ) آن را از طرقي چند از ابواويس ، از شرحبيل بن سعد ، از عُوَيم بن ساعده نقل كرده اند كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نزد آنان به مسجد قبا آمد و فرمود : « خداوند در داستان مسجدتان شما را به واسطه طهارتتان به خوبي ستوده است ؛ اين طوري كه شما با آن تطهير مي كنيد چيست ؟ گفتند : به خدا سوگند ، اي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، چيزي نمي دانيم جز اين كه ما همسايگاني از يهود داشتيم كه پس از قضاي حاجت پشت خود را مي شستند ؛ ما نيز همانند آنان شستيم .

شرحبيل بن سعد مدني از رجال اين حديث هرچند ضعيف است اما حديث او اعتبار دارد . بنابراين ، حديث با شواهدي كه دارد حسن است .


64


158 ـ حكم بن سيف براي ما نقل كرد و گفت : بَقيّة بن وليد ، از عُتْبَة بن ابي حكم همداني نقل كرد كه گفته است : طلحة بن نافع برايم حديث كرد و گفت : انس بن مالك و جابر بن عبدالله برايم چنين نقل حديث كردند كه ـ و آنگاه همانند حديث پيشين را نقل كرد و با اين تفاوت كه از ليف و درمنه نام نبرد . ( 1 )

159 ـ محمد بن صباح براي ما نقل كرد و گفت : اسماعيل بن زكريا ، از عاصم ، از ابوقلابه براي ما نقل كرد كه گفته است : تب از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اجازه خواست تا بر او وارد شود . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پرسيد : تو كه هستي ؟ گفت : تب هستم ؛ گوشت را مي خورم و خون را مي مكم . فرمود به سراغ ساكنان قبا برو .

تب به سراغ آنان رفت و از آن به سختي افتادند . پس نزد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) آمدند و از تب شكايت كردند . فرمود : چه مي خواهيد ؟ اگر دوست داريد از خدا مي خواهم و خدا آن را از ميانتان برمي دارد و اگر هم خواستيد آن را وا مي گذارم تا باقيمانده گناهانتان را از ميان ببرد . پرسيدند : واقعاً چنين مي كند ؟ فرمود : آري . گفتند : پس آن را واگذار . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نيز آن را واگذاشت . ( 2 )

160 ـ محمد بن يحيي ، از واقدي ، از افلح بن سعيد ، از ابوكعب قرظي نقل كرد كه گفته است : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به محله قبا آمد ، در حالي كه بيشتر اصحابش در آنجا مسجدي ساخته بودند در آن به سوي بيت المقدس نماز مي گزاردند . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) چون بدان جا آمد نماز مردم را امامت كرد و هيچ تغييري در مسجد نداد . ( 3 )

161 ـ واقدي ، از مُجَمِّع بن يعقوب ، از سعيد بن عبدالرحمان بن رُقَيْش نقل كرد كه گفته است : مسجد بيشتر در جايي بود كه اكنون ستون تراشيده شده بيرون شبستان مسجد و واقع در صحن آن در آنجا قرار دارد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديث تكرار حديث پيشين است .

2 . اسماعيل بن زكريا ضعيف است درباره عاصم ؛ يعني همان ابن ابي نجود ترديد و اشكال است ، و ابوقلابه هم تابعي است و از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) حديث نشنيده است ؛ از اين روي ، حديث مرسل و ضعيف است ، هرچند احمد آن را به صورت موصول از طريق جابر بن عبدالله روايت كرده است .

3 . مرسل و ضعيف است . سند آن مشتمل بر واقدي ، و او متهم به دروغگويي و روايي متروك است .


65


162 ـ محمد بن يحيي از واقدي ، از مسلم بن حماد ، از ابن رقيش نقل كرد كه گفته است : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مسجد قبا را بازسازي كرد و قبله را به جلوتر ؛ يعني جاي كنوني آن آورد و فرمود : جبرئيل خانه كعبه را به من مي نماياند .

ابن رقيش مي گويد : نافع برايم نقل كرد كه ابن عمر از آن پس ، هنگامي كه به قبا مي آمد ، به جايي كه ستون تراشيده شده ( اسطوانه مخلقه ) قرار دارد مي رفت ـ يعني همان جايي كه نخستين مسجد [ و محراب ] رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بود . ( 1 )

163 ـ عبدالله بن رجاء براي ما نقل كرد و گفت : اسرائيل ، از عمار ذهني ما را خبر داد كه ابوسلمة بن عبدالرحمان را در مسجد قبا ديده و ابوسلمه به او گفته است : از طرف صومعه تا قبله مسجد و در سمت راست آن نيز تا خانه عاص به مسجد افزوده شده است .

164 ـ محمد بن حاتم براي ما نقل كرد و گفت : عُبَيد بن حميد براي ما حديث كرد و گفت : عمار ذهني براي من نقل كرد كه ابوسلمة بن عبدالرحمان گفته است : ميان صومعه ( 2 ) تا قبله مسجد قسمتي است كه عثمان بن عفان بن مسجد قبا افزوده است .

165 ـ موسي بن اسماعيل براي ما نقل كرد و گفت : حماد بن سلمه ، از ابوجعفر خطمي براي ما نقل كرد كه گفته است : عبدالله بن رَواحه در هنگامي كه مسلمانان مسجد قبا را مي ساختند چنين شعر مي خواند :

« اَفلح مَن يعالج المساجداً » ،

و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمود : « المساجداً . »

عبدالله مي افزود : « و يقرأ القرآن قائماً و قاعداً » ،

و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تكرار مي فرمود : « قاعداً . »

عبدالله مي خواند : « ولايبيت الليل عَنْه راقداً » ،

و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمود : « راقداً » . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديث مرسل و ضعيف است . سند مشتمل بر واقدي ، و او متهم به دروغگويي است .

2 . مقصود از صومعه مناره اي است كه در ركن غربي مسجد قرار داشته است . بنگريد به وفاء الوفا ، ج 3 ، ص809 ـ م .

3 . ترجمه هر سه مصراع چنين است : « رستگار است كسي كه به كار مسجد مي پردازد ، و ايستاده و نشسته قرآن مي خواند و شب در حالي كه خفته باشد بر او نمي گذرد . »

سند حديث حسن و رجال آن ثقه اند . تنها ابوجعفر خطمي را كه به گفته ابن حجر در تقريب ( 5206 ) عُمَير بن يزيد بن عمير بن حبيب انصاري نام دارد ، صدوق هم توصيف كرده اند .


66


مسجد ضرار

166 ـ عفان براي ما نقل كرد و گفت : حماد بن زيد براي ما حديث كرد و گفت : ايوب ، از سعيد بن جبير نقل كرد كه بني عمرو بن عوف مسجدي ساختند و در پي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرستادند و او را دعوت كردند كه در اين مسجد نماز بگزارد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نيز به نزد آنان آمد و در اين مسجد نماز خواند . برادرانشان ، بني فلان بن عوف ـ ترديد از راوي است ـ بر آنان حسد بردند و گفتند : چرا ما مسجدي نسازيم و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را دعوت نكنيم تا آن گونه كه در مسجد برادران ما نماز گزارده ، در اين مسجد نيز نماز بخواند . شايد هم ابوعامر ( 1 ) ـ وي در آن زمان در شام بود ـ در آن نماز كند . از اين روي مسجدي ساختند و در پي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرستادند تا نزد آنان نماز بگزارد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) برخاست تا روانه شود ، كه ناگاه اين آيات نازل شد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مقصود ابوعامرِ راهب ، از مردمان مدينه است كه در دوران جاهليت به آيين مسيحيت گرويد ، علم اهل كتاب را آموخت و پس از بدر ، علناً با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و اصحاب او دشمني كرد . او به ميان مشركان مكه گريخت و آنان را به جنگ با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) برانگيخت و آنان نيز به جنگ احد آمدند .

اين فاسق در منطقه ميان دواردو در جنگ احد گودال هايي كنده بود . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در يكي از همين گودال ها افتاد و صورتش مجروح شد ، دندانش شكست و سرش شكافت .

وي پس از آن كه مردم جنگ احد را پشت سر نهادند و ديد كار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در حال بالا گرفتن است ، نزد هراكليوس پادشاه روم رفت و از او بر ضد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ياري طلبيد . هراكليوس به او وعده و اميد داد و او نيز در آنجا اقامت گزيد و براي كسان و دوستان منافق خود نامه نوشت كه با سپاهي گران براي پيكار با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) خواهد آمد . وي از آنان خواست پناهگاه و كمين گاهي برايش بسازند . از همين روي آنان ساختن مسجدي را در جوار مسجد قبا آغازيدند و آن را ساختند . سپس از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) خواستند نزد آنان بيايد و در اين مسجد نماز بگزارد . آنان گفتند : مسجد را براي پيران و رنجوران و بيماران و براي شبهاي سرد [ كه امكان آمدن اين گروه به مسجد قبا فراهم نيست ] ساخته اند . ـ نقل با كمي تصرف از معالم التنزيل ، ج4 ، ص239 .


67


{  وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرَاراً وَكُفْراً وَتَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَاداً لِمَنْ حَارَبَ اللهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَي وَاللهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ * لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوَي مِنْ أَوَّلِ يَوْم أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ * أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَي تَقْوَي مِنْ اللهِ وَرِضْوَان خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَي شَفَا جُرُف هَار فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * لاَ يَزَالُ بُنْيَانُهُمْ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ } راوي گفت : عكرمه ادامه آيه را چنين خواند : {  اِلي اَنْ تَقَطَّعَ قُلُوُبهمْ وَاللهُ عَليمٌ حَكيمُ } . ( 1 )

167 ـ موسي بن اسماعيل براي ما نقل كرد و گفت : حماد بن سلمه ، از هشام بن عُروه ، از پدرش نقل كرد كه گفته است : زمين مسجد قبا از آنِ زني به نام « ليّه » بود كه الاغ خود را در آنجا مي بست . در همين جا سعد بن خَيْثَمَه مسجدي ساخت . پس گروه مسجد ضرار گفتند : ما در طويله الاغ ليّه نماز مي گزاريم ! نه ، هرگز ، به خدا قسم ما مسجدي براي خود مي سازيم و در آن نماز مي گزاريم تا هنگامي كه ابوعامر بيايد و نماز ما را در آن امامت كند . ابوعامر در آن زمان از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) گريخته ، به مكه و سپس به شام پيوسته و در آنجا مسيحي شده بود . او در همان سرزمين نيز مرد .

در پي ساختن مسجد بود كه خداوند آيات : {  وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرَاراً وَ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . توبه / 107 ـ 110 : آنهايي كه مسجدي اختيار كردند كه مايه زيان و كفر و پراكندگي ميان مؤمنان است و نيز كمينگاهي است براي كسي كه قبلاً با خدا و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) او به جنگ برخاسته بود و سخت سوگند ياد مي كنند كه جز نيكي قصدي نداشتيم ، ولي خداوند گواهي مي دهد كه آنان قطعاً دروغگو هستند . هرگز در آنجا به نماز نايست ؛ چرا كه مسجدي كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا شده سزاوارتر است كه در آن به نماز ايستي . در آن مرداني اند كه دوست دارند خود را پاك سازند و خدا كساني را كه خواهان پاكي اند دوست مي دارد . آيا كسي كه بنياد كار خود را بر پايه تقوا و خشنودي خدا نهاده بهتر است يا كسي كه بناي خود را بر لب پرتگاهي مشرف به سقوط پي ريزي كرده و يا آن كه در آتش دوزخ فرو مي افتد ؟ و خدا گروه بيدادگران را هدايت نمي كند . همواره آن ساختماني كه بنا كرده اند در دلهايشان مايه شك و نفاق است مگر آن كه ـ و به قرائت عكرمه ، تا آن كه ـ دلهايشان پاره پاره شود ، خداوند داناي سنجيده كار است .

گفتني است اين حديث مرسل و حسن است . طبري آن را در جامع البيان ( 17210 ) به اختصار از طريق عمر بن ايوب از سعيد بن جبير نقل كرده است .


68


كُفْراً وَتَفْرِيقاً } ( 1 ) را نازل كرد . ( 2 )

168 ـ موسي براي ما نقل كرد و گفت : ابوهلال براي ما حديث كرد و گفت : ابووازع جابر بن عمرو ، از اَبواَمين ، از ابوهُريره نقل كرد كه گفته است : [ روزي ] من و عبدالله بن عمر و سَمُرَة بن جُنْدب سراغ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را مي گرفتيم و در پاسخ به ما گفته شد : به مسجد تقوا رفته است . ( 3 )

169 ـ حبان بن بشربراي ما نقل كرد و گفت : جرير ، از مغيره از شعبي درباره آيه {  وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا } ( 4 ) نقل كرده كه گفت : ابن عباس گفته است : مقصود بلعم باعورا ( 5 ) ، مردي از بني اسرائيل است ؛ برخي از ثقيف گفته اند : مقصود اميّة بن ابي صلت ( 6 ) است ؛ و انصار هم گفته اند : مقصود راهبي است كه مسجد تفرقه را ساخت .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . توبه / 107 .

2 . حديث مرسل و صحيح است .

3 . احمد ( ج2 ، ص523 ) اين حديث را از طريق ابوهريره روايت كرده است ، با اين زيادت كه گفت : « پس بدان سوي روانه شديم و او را در حالي ديديم كه دستانش بر شانه هاي ابوبكر و عمر است . خود را به يك باره در مقابل ديدگان او آشكار ساختيم . پرسيد : ابوبكر ، اينها كي اند ؟ ابوبكر گفت : عبدالله بن عمر ، ابوهريره و سَمُره .

سند اين حديث مشتمل است بر ابوهلال ، كه ناشناخته است و چنان كه ذهبي در ميزان ياد آورد شده بخاري از او در شمار ضعيفان ياد كرده است . همچنين سند مشتمل است به ابوامين كه ابن ابي حاتم در جرح و التعديل ( ج9 ، ص335 ) برايش شرح حال آورده و چنين نوشته است : از ابوهريره روايت كرده ، و ابووازع از او نقل حديث كرده و گفته : از پدرم شنيدم كه چنين مي گويد . سند افزون بر اين ، مشتمل است بر ابووازع كه ابن ابي حاتم در جرح و التعديل ( ج9 ، ص451 ) برايش شرح حال نگاشته و البته درباره او هيچ جرح يا تعديلي يادآور نشده است . از اين روي ، حديث ضعيف است .

4 . اعراف / 175 : بخوان بر آنان خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم و از آنها عاري گشت .

5 . در معالم التنزيل ( ج3 ، ص590 ) آمده است : درباره او اختلاف كرده اند ؛ ابن عباس گفته : بلعم بن باعورا است و مجاهد گفته بلعام بن باعورا است . جزئيات بيشتر را در همين منبع به نقل از ابن اسحاق ، سدي و ابن عباس ببينيد .

6 . امية بن عبدالله بن ابي صلت بن ابي ربيعة بن عوف ثقفي شاعر جاهلي ، حكيم و از مردمان طائف است . ابن سلام در طبقات مي نويسد : امية بن ابي صلت از شاعران طائف و توانمندترين آنان است . او شگفتي هاي بسيار داشت و در شعر خود از آفرينش آسمان ها و زمين ، از فرشتگان و از ديگر چيزهايي ياد مي كرد كه ديگر شاعران ياد نكرده اند . گويا از انديشه هاي اهل كتاب بويي برده بود .

ابن قتيبه مي گويد : او در شعر خود داستان هاي پيامبران را نقل مي كرد و واژه هاي فراواني مي آورد كه در آن زمان براي عرب ناشناخته بود و وي آنها را از كتب كهن [ = كتب اهل كتاب ] گرفته بود . چون خبر قيام رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و ماجراهاي آن حضرت به وي رسيد ، از سر حسادت كفر ورزيد . چون شعر خود را براي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) خواند ، فرمود : زبانش ايمان آورده و دلش كافر شده است . بنگريد به : الشعر و الشعراء ، ص459 ؛ اغاني ، ج4 ، صص 120 ـ 133 ؛ طبقات فحول الشعراء ، ج1 ، صص 262 ـ 267 .


69


170 ـ ابوغسان مي گويد : يكي از افراد انصار و از ساكنان قبا كه به او اطمينان دارم به من خبر داد كه جاي مسجد قبا پيش از تغيير قبله ، به گونه اي بود كه اگر كسي در آنجا به نماز مي ايستاد در سمت قبله شامي [ مسجد كنوني ] واقع مي شد . بنابراين ، جاي اوليه مسجد جاي همان ستوني است كه در صحن مسجد و در رديف ستون تراشيده شده اي قرار داشته كه درباره آن گفته شده رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به سمت آن نماز مي خوانده است .

[ ابوغسان ] گويد : همچنين به من گفت : پس از تغيير قبله رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد قبا به سمت همان ستوني نماز مي خوانده كه بخش عمده آن تراشيده شده و قبله به سمت شرق آن تغيير يافته است . اين ستون پايين تر از محراب مسجد و در سمت راست كسي كه در محراب نماز بخواند قرار داشته است .

171 ـ گفت : حارث بن اسحاق مرا خبر داد و گفت : اسحاق بن ابي بكر بن ابي اسحاق چنين نقل مي كرد : مسير رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در رفتن به مسجد قبا بدين سان بود كه از « مصلي » مي گذشت . سپس از گذر كوچه اي كه ميان سراي كثير بن صلت و معاويه در مصلي هست عبور مي كرد . اما در برگشتن از راه خانه صفوان بن سلمه كه كنار سقيفه محرق است روانه مي شد ، سپس بر مسجد بني زُرَيق و از مكتب خانه عروه مي گذشت و راهش به سنگفرش [ = بلاط يا سنگفرش ميان خانه مروان و مسجد النبي ] خاتمه مي يافت .

[ رواي ] گويد : اسحاق ياد آور شد كه خود ديده است وليد بن عبدالملك در رفتن به مسجد قبا و برگشتن از آن همين راه را طي كرد . ( 1 )

ابوغسان مي گويد : طول و عرض مسجد قبا يك اندازه است ، يعني شصت و شش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سمهودي در وفاء الوفا ( ج2 ، ص27 ) اين مبحث را زير عنوان « ماجاء في بيان طريقه الي قباء ذاهباً و راجعاً » آورده است .


70


ذراع ، ارتفاع مسجد هم نوزده ذراع ، طول صحن مياني آن پنجاه ذراع و عرض اين صحن بيست و شش ذراع . ارتفاع مناره مسجد پنجاه ذراع و ابعاد اين مناره نه ذراع و يك وجب در نُه ذراع است . مسجد سه در و سي و سه ستون دارد و چراغ دان هاي آن براي چهارده چراغ در نظر گرفته شده است . ( 1 )

مسجدها و جاي هايي كه رسول خدا ( ص ) در آنها نماز گزارد

مسجدها و جاي هايي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آنها نماز گزارد

172 ـ ابوغسان ، از ابن ابي يحيي ، از محمد بن ابراهيم ، از رافع بن خُدَيج نقل كرده است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد كوچكي كه در احد ، در درّه جِرار ، چسبيده به كوه و بر سمت راست آن قرار دارد ، نماز خوانده است . ( 2 )

173 ـ ابوغسان ، از ابن ابي يحيي ، از اسيد بن ابي اسيد ، از شيوخ آنان نقل كرد كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بر بالاي كوهي كه مسجد فتح بر آن است دعا كرد و در مسجد كوچكي كه در پايين كوه و بر كنار گذرِ رسيدن به بالاي كوه است نماز خواند . ( 3 )

174 ـ ابوغسان گفت : عبدالعزيز بن عمران ، از كثير بن زيد ، از مطّلب بن حنطب نقل كرد كه گفته است : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) روزهاي دو شنبه و سه شنبه در « مسجد اعلي » كه بر بالاي كوه است دعا كرد و روز چهار شنبه در فاصله ميان دو نماز دعايش اجابت شد . ( 4 )

175 ـ گفت : عبدالعزيز ، از سعد بن معاذ ديناري ، از ابن ابي عَتيق ، از جابر بن عبدالله خبر داد كه گفته است : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در روز دوشنبه و روز سه شنبه در « مسجد اعلي » دعا كرد و روز چهار شنبه ميان دو نماز دعايش اجابت شد . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بنگريد به : وفاء الوفا ج2 ، ص25 ، سمهودي همين روايت را به اختصار و به نقل از ابن شبه آورده است .

2 . سند حديث حسن است .

3 . حديث « معضل » و ضعيف است و سند آن راوياني مجهول را دربر دارد .

4 . حديث مرسل و ضعيف است .

5 . احمد ( ج3 ، ص332 ) ، و چنان كه در مجمع ( ج4 ، ص12 ) آمده ، بزار اين حديث را نقل كرده اند . هيثمي مي گويد : احمد و بزار اين حديث را نقل كرده اند ، اما رجال روايت احمد ثقه اند . ناگفته نماند عبارت حديث احمد چنين است : « سه بار در مسجد فتح دعا كرد . مسجد فتح همان مسجد اعلي است ؛ زيرا در آن نفرين پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر احزاب اجابت شد و فتحي بزرگ براي مسلمانان پيش آمد و خداوند همان جا سوره فتح را نازل كرد . بنگريد به : وفاء الوفا ، ج2 ، ص42 ـ 39 .


71


176 ـ گفت : عبدالعزيز ، از ابن سمعان ، از سعيد ، وابسته مهديين خبر داد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از جنگ باز مي گشت كه هنگام نماز عصر فرا رسيد ، پس نماز را در مسجد اعلي به جاي آورد . ( 1 )

177 ـ گفت : عبدالعزيز از محمد بن موسي ، از عمارة بن ابي يسر خبر داد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد اسفل نماز خواند . ( 2 )

178 ـ گفت : عبدالعزيز از ابن ابي زناد ، از سالم بن ابي نضر مرا خبر داد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در نبرد خندق چنين دعا كرد : خداوندا ! اي فرو فرستنده كتاب و اي پديد آورنده ابرها ، آنان را از هم بپراكن و ما را بر ايشان پيروز كن . ( 3 )

179 ـ از ابن ابي يحيي ، از فضل بن مبشر ، از جابر بن عبدالله نقل شده است كه گفت : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر كوهي كه مسجد فتح در سمت غربي آن واقع است دعا كرد و در پشت همين مسجد نماز خواند . ( 4 )

180 ـ ابوغسان ، از ابن ابي يحيي ، از حارث بن [ فضيل ] ( 5 ) نقل كرده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديث مرسل و ضعيف است . بنگريد به وفاء الوفا ، ج2 ، ص40 .

2 . حديث مرسل و ضعيف است . عماره بن ابي يسر مجهول است و ما نيافته ايم كه كسي او را شرح حال نوشته باشد .

3 . حديث مرسل و صحيح است . بخاري ( 2966 و 3025 ) ، مسلم ( 1742 ) ، ابوداوود و بيهقي ( ج9 ، 152 ) از دو طريق اين روايت را به صورت موصول از موسي بن عقبه ، از ابونضر سالم ، از عبدالله بن اوفي نقل كرده اند . همچنين بخاري ( 719 و 7489 ) ، مسلم ( 1742 ) و نسائي در « عمل اليوم و الليله » ( 602 ) اين حديث را از طريق سفيان بن عُيَيْنه نقل كرده اند كه گفت : اسماعيل بن ابي خالد براي ما نقل كرد و گفت : از ابن ابي اوفي شنيدم كه مي گويد : . . . متن حديث .

نيز بخاري ( 2933 ، 4115 و 6392 ) ، مسلم ( 1742 ) ، ترمذي ( 1678 ) ، ابن ماجه ( 2796 ) ، احمد ( ج4 ، 353 ) ، سعيد بن منصور ( 2527 ) ، ابن حِبان ( 3844 ) و بغوي اين حديث را از طرقي چند از اسماعيل بن ابي خالد از ابن اوفي نقل كرده اند .

4 . سند اين حديث حسن است .

5 . در متن ابن شبه اين نام تصحيف شده و « فضل » ضبط شده ، در حالي كه محققانِ متن عربي به استناد و جرح التعديل ( ج3 ، ص86 ) ضبط درست آن را كه « فضيل » است آورده اند .


72


در نبرد احزاب نخست در پايين كوه نماز خوانده ، سپس بالا رفت و بر فراز كوه دعا كرد . ( 1 )

181 ـ ابوغسان از ابن ابي يحيي ، از سلمة بن ابي يزيد ، از جابر نقل كرده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در جايي كه بعدها مسجد فتح ساخته شد نشست و خداي را سپاس و ستايش گفت ، بر همين كوه دعا كرد و از فراز آن پيروزي اصحاب خود را ديد . ( 2 )

182 ـ ابوغسان ، از ابن ابي يحيي ، از خالد بن رباح ، از مطّلب بن عبدالله بن حنطب براي ما نقل كرد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) روز دوشنبه در مسجد فتح دعا كرد و شامگاهان روز چهارشنبه دعايش اجابت شد . ( 3 )

ابوغسان گويد : از بيش از يك تن ، كساني كه به آنان اطمينان هست ، شنيدم كه گفته مي شود جايي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در بالاي كوه در آن نماز خواند ، امروز جلوي استوانه مياني اي است كه در صحن بالايي مسجد قرار دارد .

183 ـ ابوغسان از واقدي ، از ابن ابي ذئب ، از مردي از بني سلمه ، از جابر بن عبدالله انصاري نقل كرد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجدي كه بر بلنداي كوه است دعا كرد و به هنگام دعا دست هاي خود را بالا برد . ( 4 )

184 ـ ابوغسان ، از ابن ابي يحيي ، از عبدالرحمان بن عتبان ، از عمرو بن شرحبيل نقل كرد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دست هاي خود را بر روي سنگي كه در درختزار سعد بن عباده در كنار ديوار سعد بود نهاد و در مسجد بني خداره نماز كرد . ( 5 )

185 ـ ابوغسان ، از ابن ابي يحيي ، از پيري از انصار نقل كرد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد بن خداره نماز گزارد و سر خود را آنجا تراشيد . ( 6 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديث مرسل و حسن است .

2 . حديث مرسل و حسن است .

3 . حديث مرسل و ضعيف است .

4 . حديث بكلي سست است . سند آن مشتمل بر واقدي است كه راويي متروك است . البته حديث گواهي از روايت جابر هم دارد كه در شماره 175 گذشت .

5 . حديث مرسل و حسن است . عمر بن شرحبيل پسر سعيد بن سعد بن عباده انصاري و به گواهي ابن حجر در تقريب ، راويي مقبول است .

6 . حديث منقطع و ضعيف است .


73


186 ـ از ابوغسان براي ما نقل شد كه گفته است : از ابن ابي يحيي از محمد بن عمربن قتاده از پدرش براي ما نقل شد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجدي كه بني اميه ، طايفه اي از انصار داشتند نماز خواند . اين مسجد در مزبله اي ميان دو چاه كوچكي قرار داشت كه در جوار باغ نهيك بود . ( 1 )

187 ـ گفت : از ابن ابي يحيي ، از محمد بن حصين بن عبدالرحمان بن وائل براي ما نقل شد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آن خرابه نماز گزارد . نزديك محل نماز پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پناهگاهي بود كه بعدها ويران شد و بر روي همين جاي نماز پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) سقوط كرد . آن را واگذاشتند و رويش خاك ريختند و به تدريج اين محل زباله دان شد . ( 2 )

از حسن ( 3 ) درباره نوشيدن آبي كه در كنار راه گذاشته مي شود ، پرسيده شد . او در پاسخ گفت : ابوبكر و عمر هر دو از كوزه هاي آبي كه سعد بر كنار راه گذاشته بود ، از دهنه كوزه ، آب خوردند .

188 ـ قُثَم بن جعفر بن سليمان براي ما نقل كرد و گفت : از موسي بن عبدالله بن حسن پرسيدم : آيا از اين آبي كه در مسجد گذاشته مي شود بخورم ؟ گفت : دايي ات به فدايت ! اگر از تشنگي بميري نوشيدن اين آب روا نيست .

189 ـ ابوغسان ، از ابن ابي يحيي ، از اسحاق بن عبدالله ، از معاوية بن عبدالله بن جعفر ، از عبدالرحمان اعرج نقل كرد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر [ كوه ] ذُباب نماز خواند . ( 4 )

190 ـ ابوغسان براي ما نقل كرد و گفت : عبدالعزيز بن عمران ، از كثير بن عبدالله مُزَنِيّ ، از ربيح بن عبدالرحمان بن ابي سعيد نقل كرد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در نبرد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سند اين حديث حسن است .

2 . سند اين حديث ضعيف است .

3 . مقصود حسن بصري است ـ م .

4 . سند اين حديث ضعيف است . عبدالرحمان اعرج راوي اي مجهول است و در منابعي كه ما در اختيار داريم به نام و شرح حال او برخورد نكرده ايم .

اين حديث را طبراني در كبير ( 5712 ) به روايت سهل بن سعد آورده ، و هيثمي در مجمع ( ج4 ، ص140 ) گفته است : اين طريق مشتمل بر عبدالمهيمن بن عباس ، و او راويي ضعيف است .

« ذباب » بر وزن حباب نام كوهي در مدينه است . بنگريد به : معجم ما استعجم ، ص383 .


74


احزاب بر كوه ذُباب خيمه زد . ( 1 )

191 ـ گفت : عبدالعزيز ، از عبدالله بن سمعان ، از حارث بن عبدالرحمان بن ابي ذُباب نقل كرده است كه گفت : هنگامي كه مروان بن حكم ذُباب را كشته و بر كوه ذباب مصلوب كرد ، عايشه براي وي چنين پيغام فرستاد : تيره بختي تو را باد ! رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بر اين كوه نماز گزارد و تو آن را محل بر دار كردن مردم قرار مي دهي !

راوي گويد : ذُباب از مردمان يمن بود كه به مردي از انصار ستم كرده بود ؛ او در برخي از امور يمن كارگزاريِ حكومت مروان مي كرد . يك بار مردي از انصار به زور گاوي به عنوان زكات از مردي ستاند ، در حالي كه مشمول زكات نبود . ذباب كه چنين ديد آن مرد انصاري را تعقيب كرد و در پي او به مدينه آمد . آنگاه در مسجد به كمين او نشست و او را كشت . مروان از او پرسيد : به چه علت او را كشتي ؟ گفت : گاوي را به ستم از من در ربود . من نيز مردي بد نهاد بودم و او را كشتم . پس مروان او را كشت و جنازه اش را در كوه ذباب بردار آويخت . ( 2 )

192 ـ ابوغسان گويد : يكي از بزرگانمان مرا خبر داد كه شاهان ، محكومان به مرگ را بر كوه ذباب به دار مي آويختند . پس هشام بن عروه به زياد بن عبيدالله حارثي گفت : شگفتا ! شما بر آنجا كه خيمه گاه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بوده است به دار مي آويزيد ؟ از آن پس زياد از اين كار خودداري كرد و حكمرانان بعد ، نيز از اين كار دست بداشتند . ( 3 )

193 ـ ابوغسان ، از ابن ابي يحيي ، از كسي ديگر كه او از معاذ بن عبدالله بن خبيب شنيده بود كه از جابر نقل مي كند براي ما حديث كرد و گفت : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مسجد جُهَيْنه را براي « بليّ » نقشه ريخت . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديث مرسل و ضعيف است . ربيح بن عبدالرحمان بن ابي سعيد خدري از پدرش ، از جدش روايت مي كند . ذهبي در ميزان ( ج2 ، ص38 ) مي نويسد : به گفته احمد ، رُبيح معروف نيست ؛ ترمذي گفته : بخاري گفته : حديث او را انكار كنند و نپذيرند ؛ اما ابن عدي گفته : اميدوارم حديث او بي اشكال باشد .

2 . بنگريد به : وفاء الوفا ، ج2 ، ص51 .

3 . همان .

4 . سند اين حديث ضعيف است ؛ مشتمل است بر معاذ بن عبدالله بن خبيب ، و هيثمي درباره اش در مجمع ( ج2 ، ص51 ) مي گويد : نديده ام كسي او را شرح حال نوشته باشد .

گفتني است متن عربي ابن شبّه دچار تصحيف و تحريف بوده و نام راوي « معاوية بن عبدالله » ضبط شده ، اما محققان متن عربي ضبط درست آن را به استناد منابعي كه حديث را نقل كرده اند ، معاذ دانسته اند .


75


194 ـ حزامي براي ما نقل كرد و گفت : عبدالله بن موسي تَيْمي ، از اُسامة بن زيد ، از معاذ بن عبدالله بن خبيب ، از جابر بن اسامه جهني نقل كرده كه گفت : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را در جمع اصحاب خود در بازار ديدم . پرسيدم : با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كجا مي رويد ؟ گفتند : مي خواهد براي طايفه تو نقشه مسجدي بريزد . من برگشتم و ديدم خاندانم همه ايستاده اند و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) براي آنان نقشه مسجدي را ريخته است . آن حضرت در قبله چوبي به زمين فرو برد و مسجد را در همين نقطه ساختند . ( 1 )

195 ـ ابوغسان ، از ابن ابي يحيي ، از سعيد بن [ معاذ ] ( 2 ) بن عبدالله نقل كرد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد جُهَينه نماز كرد . ( 3 )

196 ـ ابوغسان ، از ابن ابي يحيي ، از معاوية بن نعمه ، از پدرش ، از معاذ بن عبدالله بن ابي مريم جهني نقل كرد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد جهينه نماز خواند . ( 4 )

197 ـ از ابن يحيي ، از سعد بن اسحاق بن كعب براي ما نقل شده كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد بني ساعده كه بيرون از خانه هاي مدينه است . در مسجد بني بياضه ، مسجد بني حبلي ، مسجد بني عُضَيّه و مسجد بني خداره نماز خوانده است . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديث را طبراني در معجم الكبير ( ج2 ، صص 1786 ، 1787 و 2077 ) و همچنين در اوسط ( ج1 ، ص58 ، ح2 ) نقل كرده است . هيثمي در مجمع ( ج2 ، ص15 ) مي گويد : طبراني در معجم الأوسط و معجم الكبير اين حديث را نقل كرده و سند آن مشتمل بر معاذ بن عبدالله بن خبيب است و من نديده ام كسي او را شرح حال نگاشته باشد .

2 . در متن ابن شبه اين نام دچار تصحيف شده ، به خطا « معاويه » آمده و صحيح همان است كه محققان آورده اند .

3 . حديث مرسل و ضعيف است ؛ معاذ بن عبدالله مجهول است و هيثمي در مجمع ( ج2 ، ص15 ) مي گويد : من نديده ام كسي او را شرح حال نوشته باشد .

4 . حديث مرسل و ضعيف و سند آن مشتمل بر معاذ بن عبدالله است ، راويي مجهول . در اين باره پاورقي پيشين و نيز شماره 194 را بنگريد .

5 . حديث مرسل و حسن است ؛ سعد كه در اين سند آمده ، سعد بن اسحاق بن كعب بن عجره بلوي مدني ، هم پيمان انصار و چنان كه ابن حجر در تقريب يادآور مي شود ، ثقه است .


76


198 ـ از ابن ابي يحيي ، از اُسيد بن سليمان ، از عباس بن سهل براي ما نقل شده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد بني ساعده كه درون مدينه است نماز خواند . ( 1 )

199 ـ ابوغسان براي ما نقل كرد و گفت : عبدالعزيز بن عمران ، از عبدالسلام بن حفص ، از يحيي بن سعيد نقل كرد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بيش از يك بار و دو بار به مسجد اُبيّ رفت و آنجا نماز خواند . او فرمود : « اگر بيم آن نبود كه مردم به او تمايل يابند ، در اين مسجد فراوان نماز مي خواندم . » ( 2 )

200 ـ از ابن ابي يحيي ، از ابوبكر بن يحيي بن نضر انصاري ، از پدرش براي ما نقل شده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در هيچ يك از مسجدهاي داخل شهر مدينه نماز نخوانده مگر مسجد اُبيّ بن كعب در محله بني جديله ـ و ابوزيد بن شبه گفت : و در همين طايفه عبدالملك بن مروان ديده به جهان گشود ـ و مسجد بني عمرو بن مبذول ، مسجد جُهينه ، مسجد بني دينار ، مسجد دار النابغه و مسجد بني عُدي . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همچنين در غار سلع نشسته و در مسجد فتح هم نشسته و در آنجا دعا كرده است . ( 3 )

201 ـ از ابن ابي يحيي ، از عمرو بن يحيي بن عماره مازني ، از پدرش براي ما نقل شده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد دار النابغه نماز خواند و در مسجد بني عدي غسل كرد . ( 4 )

202 ـ از ابي ابن يحيي ، از هشام بن عمرو نقل شده كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد بني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديث مرسل و حسن است ؛ عباس بن سهل ساعدي ثقه است و چنان كه ابن حجر در تقريب مي گويد ، بخاري ، مسلم ، ابوداوود ، ترمذي و ابن ماجه از او حديث نقل كرده اند .

2 . حديث مرسل و حسن است ؛ يحيي بن سعيد پسر عاص و برادر عمر و اشرق است ، چنان كه ذهبي در ميزان و ابن حجر در تقريب يادآور شده اند ، ثقه و از رجال مسلم و بخاري است .

گفتني است مسجد ابيّ ، مسجد ابيّ بن كعب در محله بني جديله است . و نيز گفته مي شود مسجد جديله ، طايفه اي از بني نجار . بنگريد به : وفاء الوفا ، ج2 ، صص 56 و 57 .

3 . مرسل و ضعيف است ؛ ابوبكر بن يحيي بن نضر سلمي ، از پدرش نقل كرده و حاتم بن اسماعيل و واقدي از او نقل كرده اند ، نه توثيق و نه تضعيف شده ، گويا كه قوي است . اين سخن ذهبي در ميزان ( 10036 ) است . ابن حجر در تقريب نيز مي گويد : وضع او روشن نيست .

4 . حديث حسن است ، عمرو بن يحيي بن عماره مازني از شيوخ مالك است و او را توثيق كرده اند . مسلم از او حديث نقل كرده ، راويي ثقه است و شعبه ، ابن عُيَينه و چند تن ديگر از او نقل حديث كرده اند . بنگريد به : ميزان الإعتدال ، ش 6475 .


77


عمرو بن مبذول ، در دار النابغه ، مسجد بني عدي ، مسجد بني خداره ، مسجد بني عضيه ، بني حبلي ( 1 ) ، بني حارث بن خزرج ، مسجد سُنْح ، بني خطمه ، مسجد فضيخ ( 2 ) در صدقه زبير در بني مُحَمَّم در خانه صرمه در بني عدي و در خانه عِتْبان نماز خوانده است . ( 3 )

203 ـ ابوغسان براي ما نقل كرد و گفت : عبدالعزيز بن عمران ، از عبدالله بن حارث بن فضيل به ما خبر داد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد بني خطمه نماز گزارده است . ( 4 )

204 ـ از ابن ابي يحيي ، از حارث بن سعيد بن عَبيد حارثي براي ما نقل شده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد بني حارثه و بني ظفر و بني عبدالأشهل نماز خواند .

205 ـ محمد بن خالد براي ما نقل كرد و گفت : ابراهيم بن اسماعيل بن ابي حبيبه براي ما حديث كرد و گفت : داوود بن حصين و عبدالرحمان بن عبدالرحمان ، از امّ عامر نقل كردند كه گفته پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را در مسجد بني عبدالاشهل ديده است كه برايش ماهيچه اي نيمه آوردند و او گوشتهايي را كه بر استخوان بود با دندان مبارك كند و خورد و سپس بي آن كه دستي به آب بزند [ = وضويي بگريد ] نماز خواند . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مقصود فرزندان سالم بن غنم بن عوف بن خزرج است . سالم بدان سبب كه شكمي بزرگ داشت « حبلي » لقب گرفت اين طايفه كه طايفه عبدالله بن ابيّ بن سلول هستند در ميان قبا و سراي بني حارث بن خزرج در شرق بطحان منزل داشتند . بنگريد به عمدة الأخبار ، ص172 و جمهرة انساب العرب ، ص354

2 . از ابن عمر روايت شده كه در مسجد فضيخ براي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) قدري فضيخ ( عصاره خرما يا انگور ) آوردند و آن حضرت نوشيد . از همين روي نيز مسجد بدين نام خوانده شد . چنان كه در مجمع ( ج4 ، ص 12 ) آمده ، احمد و ابويعلي اين حديث را نقل كرده اند .

3 . روايت مرسل و حسن است ؛ هشام بن عمرو فزاري ثقه است و تنها حماد بن سلمه از او روايت مي كند . ابوحاتم مي گويد : ثقه و قديم است ، و ابوداوود مي گويد : او قديم ترين شيخ و مورد اعتماد است . بنگريد به ميزان الاعتدال ، ش 9235 . عِتبان كه در اين حديث از او سخن به ميان آمده عِتبان بن مالك بن عمرو بن عَجْلان بن زيد بن غنم بن سالم بن عوف بن خزرج انصاري سالمي ، يكي از نقيبان انصار از طايفه خزرج است . شرح حال او را بنگريد در : اسد الغابه ، ج3 ، ص359 .

4 . حديث مرسل و حسن است ؛ عبدالله بن حارث بن فضيل خطمي انصاري مدني از پدر خود روايت كرده وعبدالرحمان بن مهدي وقتيبة بن سعيدازاوروايت كرده اند . ابوحاتم رازي درجرح والتعديل ( ج5 ، ص33 ) گفته است : از يحيي بن معين پرسيدم عبدالله بن حارث بن فضيل [ را چه مي گويي ] ؟ گفت : ثقه است .

5 . چنان كه در مجمع الزوائد ( ج1 ، ص254 ) آمده است ، طبراني درمعجم الكبير ، اين حديث را از طريق ابراهيم بن اسماعيل بن ابي خليفه ، از عبدالرحمان بن ثابت بن صامت ، از آن زن ـ يعني امّ عامر ـ نقل كرده است . هيثمي گويد : كسي نيافته ام كه از اين دو ، نامي به ميان آورده باشد .

به رغم اين سخن ياد آور مي شود امّ عامر دختر يزيد بن سكن و يكي از زنان صحابي است كه با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بيعت كرد .


78


206 ـ هارون بن معروف براي ما نقل كرد و گفت : محمد بن سلمه ، از ابن اسحاق ، از عاصم بن عمر بن قتاده ، از محمود بن لبيد نقل كرد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نماز مغرب را در مسجد بني عبدالأشهل خواند و چون نماز خود به پايان برد [ به مردم ] فرمود : اين دو ركعت را در خانه هاي خود بخوانيد . ( 1 )

207 ـ ابوبكر بن ابي شيبه براي ما نقل كرد و گفت : عبدالعزيز بن محمد دراوردي ، از اسماعيل بن ابي حبيبه ، از عبدالله بن عبدالرحمان نقل كرده است كه گفت : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به ميان ما آمد و در مسجد بني عبدالأشهل با ما نماز خواند . من ديدم كه به هنگام سجده دستان خويش را به جامه هايش فرو مي برد . ( 2 )

208 ـ عبدالله بن نافع [ زبيري ] ( 3 ) براي ما نقل كرد و گفت : يحيي بن زبير بن عباد بن حمزة بن عبدالله بن زبير ، از ابراهيم بن اسماعيل بن ابي حبيبه وابسته بني عبدالأشهل ، از پدرش نقل كرد كه گفت : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد واقم در بني عبدالأشهل در حالي كه عبايي بر دوش انداخته بود نماز خواند . چون به سجده رفت دست هاي خود را بيرون از عبا بر زمين نگذاشت . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احمد ( ج5 ، ص427 ) اين حديث را به لفظ « اركعوا هاتين الركعتين في بيوتكم للسجته بعد المغرب » از محمود بن لبيد نقل كرده است . هيثمي در مجمع ( ج2 ، ص229 ) مي گويد : احمد اين حديث را نقل كرده و رجال آن ثقه اند .

اين حديث نزد ترمذي ( 604 ) ، ابوداوود ( 1300 ) و نسائي ( ج3 ، ص199 ) به روايت كعب بن عجره از پدر خود گواهي شده است . احمد شاكر در تعليق خود بر ترمذي ( ج2 ، ص501 ) اين حديث را حسن دانسته است . بنابراين ، حديث صحيح است .

2 . حديث را ابن شيبه در مصنف ( ج1 ، ص297 ) با همين متن و سند آورده است .

3 . در نسخه ابن شبّه به تصحيف « زبيدي » بوده ، اما درست همان زبيري است كه در تقريب ( ش 3668 ) نيز آمده است .

4 . حديث ضعيف است ؛ ابواسماعيل ابراهيم بن اسماعيل بن ابي حبيبه اشهلي مدني كسي است كه بخاري درباره اش مي گويد : منكرهاي فراوان دارد . نسائي مي گويد : ضعيف است ، احمد مي گويد : ثقه است ، ابن معين يك بار مي گويد : احاديث درستي نقل مي كند . و يك بار مي گويد : قابل اعتنا نيست ، و سرانجام دار قطني مي گويد : قوي نيست . بنگريد به : ميزان الإعتدال ش 36 .


79


209 ـ محمد بن حاتم براي ما نقل كرد و گفت : ابراهيم بن منذر براي ما حديث كرد و گفت : مَعَن بن عيسي ما را حديث آورده و گفته است ، ابن ابي حبيبه ، از عبدالرحمان بن ثابت بن صامت ، از پدرش ، از جدش نقل كرد كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد بني عبدالأشهل در حالي كه قبايي بر خود پوشيده بود تا از سرماي « حصا » محفوظ بماند نماز خواند . ( 1 )

210 ـ محمد بن يحيي براي ما نقل كرد و گفت : مالك بن انس ، از عبدالله بن عبدالله بن جابر بن عتيك نقل كرد كه گفته است : عبدالله بن عمر در بني معاويه ـ نام يكي از محله هاي انصار است ـ نزد ما آمد و پرسيد : آيا مي دانيد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در كجاي اين مسجدتان نماز خواند ؟ گفتم : آري . و سپس به گوشه اي از مسجد اشاره كردم . پرسيد : آيا آن سه دعايي را كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در اين مسجد از خدا خواست مي دانيد ؟ گفتم : آري . گفت : به من بگو چيست . گفتم : دعا كرد كه دشمني از غيرشان بر آنان پيروز نشود ، و خداوند آنان را به قحطي و گرسنگي نكشد . اين دو خواسته پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) برآورده شد . همچنين دعا كرد كه خداوند جنگ و خشونت مسلمانان را با همديگر قرار ندهد . اما اين خواسته برآورده نشد . گفت : آري ، راست مي گويي ، هماره تا روز قيامت آشفتگي در ميان اين امت است . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سند حديث حسن است .

2 . صحيح است . همانند آن به روايت خباب بن ارت نيز رسيده كه گفت : شبي تا سپيده صبح رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را زير نظر داشتم كه نماز مي خواند . هنگامي كه نماز را سلام داد . خباب نزد او رفت و گفت : اي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، پدرم و مادرم به فدايت ، امشب نمازي خواندي كه تا كنون نديده بودم . فرمود : « آري ، اين نماز بيم و اميد است . در اين نماز از پروردگارم سه چيز خواستم و او دو خواسته را برآورد و يكي ديگر را نداد ؛ از او خواستم ما را بدان چه ديگر امت هاي پيشين را از ميان برده است از ميان نبرد و او اين خواسته ام برآورد . از او خواستم دشمني از غير ما را بر ما پيروز نكند . اين خواسته ام را نيز برآورد . از او خواستم ما را به چند دستگي مبتلا نسازد ، اما اين خواسته ام را برنياورد . »

اين حديث را ترمذي ( 2175 ) ، نسائي ( ج3 ، صص 216 و 217 ) ، احمد ( ج5 ، صص 108 و 109 ) ، طبراني در معجم الكبير ( 3621 و 3623 ) و ابن حبان ( 7236 ) نقل كرده اند و سند آن نيز صحيح است .


80


211 ـ هارون بن معروف براي ما نقل كرد و گفت : مروان بن معاويه براي ما حديث كرد و گفت : عثمان بن حكيم انصاري ما را حديث آورد و گفت : عامر بن سعد بن ابيوقاص از پدرش ما را خبر داد كه با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همراه بوده و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر مسجد بني معاويه گذر كرد . او به مسجد درآمد و در آنجا دو ركعت نماز گزارد . سپس برخاست و با خداي خود راز و نياز كرد و سپس بيرون آمد . ( 1 )

212 ـ سُوَيد بن سعيد براي ما نقل كرد و گفت : علي بن مُسْهَر ، از عثمان بن حكيم ، از عامر بن سعد ، از پدرش نقل كرده است كه وي روزي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را همراهي كرد و در آن روز حضرت بر مسجد بني معاويه گذر فرمود . او به مسجد درآمد و در آن دو ركعت نماز خواند . ( 2 )

213 ـ ابوغسان ، از ابن ابي يحيي ، از عبدالرحمان بن عتبان ، از اَبان بن عثمان ، از كعب ابن عجره نقل كرده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هنگامي كه به مدينه آمد نخستين نماز جمعه را در نخستين جمعه در مسجد بني سالم مسجد عاتكه برپا كرد . ( 3 )

214 ـ ابوغسان براي ما نقل كرد و گفت : محمد بن اسماعيل بن ابن فديك ، از تني چند از مردم شهر كه به آنان اطمينان داريم نقل كرده كه نخستين نماز جمعه اي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از رفتن از قبا به مدينه ، در اين شهر برپا كرد در مسجد بني سالم بود كه آن را مسجد عاتكه گويند . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سند اين حديث حسن است و رجال آن ثقه اند .

2 . سند اين حديث حسن است ؛ سُوَيد بن سعيد پس از كور شدن ، حافظه چنداني نداشت و احاديث را به هم درمي آميخت ، هر چند خود ، آن گونه كه ابن حجر در تقريب گواهي مي كند ، انساني ثقه بود . ابن حجر مي گويد : علي بن مُسْهَر نيز ثقه است اما غرايبي دارد . ساير رجال اين سند ثقه اند .

3 . ابن هشام در سيرة النبويه ( ج2 ، ص494 ) اين حديث را بدون ذكر سند مي آورد . اما طبري در تاريخ خود ( ج2 ، ص394 ) آن را اين گونه نقل مي كند : يونس بن عبدالأعلي برايم نقل كرد و گفت : ابن وهب ما را خبر داد و گفت : سعيد بن عبدالرحمان جمحي برايم نقل كرده كه درباره نخستين خطبه اي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در نخستين جمعه در مدينه و در مسجد بني سالم بن عوف ايراد كرده ، چنين فرموده است : آنگاه متن خطبه را آورد .

4 . منابع حديث پيشين را بنگريد .


81


215 ـ ابن ابن ابي يحيي ، از نضر بن مبشر ، از جابر رسيده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد خَرِبَه ( 1 ) ، مسجد قبلتين و مسجد بني حرام كه در « قاع » است نماز خواند . ( 2 )

216 ـ از ابن ابي يحيي ، از محمد بن ابي عتبة بن ابي مالك است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در صدقه او ، مَيثِب نماز خواند . ( 3 )

217 ـ از ابن ابي يحيي ، از يحيي بن ابراهيم بن محمد بن ابي ثابت روايت شده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد فضيخ و در مَشْربه امّ ابراهيم نماز گزارد . ( 4 )

218 ـ ابوغسان براي ما نقل كرد و گفت : عبدالعزيز بن عمران ، از عبدالله بن حارث بن فضل ، از پدرش ، از جابر بن عبدالله نقل كرده كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بني نضير را محاصره كرد . او خيمه خود را در نزديك مسجد فضيخ برپا كرد ، و شش شب در جايي كه اينك مسجد فضيخ هست نماز گزارد . پس از آن كه شراب حرام شد خبر حرمت به ابوايوب و شماري از انصار كه در اين مسجد عصاره انگور يا خرما مي نوشيدند رسيد . آنان نيز سر مشك را گشودند و آن عصاره يا شراب را بر زمين ريختند . از همين روي اين مسجد ، مسجد فضيخ ناميده شد . ( 5 )

219 ـ ابن ابي يحيي ، از خالد بن رباح نقل كرد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد راتج نماز

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مسجد خربه از آن بني عبيد ، طايفه اي از بني سلمه است و منازل اين طايفه در اطراف اين مسجد قرار دارد اين مسجد ، مسجدي شناخته شده و در پشت باغ جابر بن عبدالله انصاري مشهور به « قرامه » واقع است . بنگريد به عمدة الأخبار ، ص179 . و وفاء الوفا ج2 ، ص47

2 . حديث ضعيف است ؛ سند آن مشتمل بر نضر بن مبشر ، و او راويي مجهول است و نيافته ايم كه كسي او را شرح حال گفته باشد .

3 . حديث مرسل و ضعيف است ؛ سند مشتمل است به محمد بن ابي عتبة بن مالك ، راويي مجهول كه ما نديده ايم كسي او را شرح حال نوشته باشد .

4 . حديث مرسل و ضعيف است .

5 . حديث ضعيف است : سند آن مشتمل بر عبدالعزيز بن عمران است و ذهبي درباره او در ميزان شماره ( 5119 ) مي گويد : بخاري گفته است : حديث او را نبايد نوشت ؛ و نسائي و برخي ديگر هم گفته اند : متروك است . « مَشْربه امّ ابراهيم » كه در اين حديث آمده ، از صدقات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و از اموال مُخَيرق است . از آن روي چنين نام گرفته كه ماريه همسر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و مادر ابراهيم ، او را در اينجا به دنيا آورد و هنگام درد زايمان به يكي از چوب هاي اين مشربه چنگ آويخت . بنگريد به : وفاء الوفا ، ج2 ، صص 35 و 36 .


82


خواند و از چاه جاسُوم آب نوشيد . ( 1 )

220 ـ ابوغسان براي ما نقل كرد و گفت : عبدالعزيز بن عمران ، از ابراهيم بن اسماعيل ، از زيد بن سعد نقل كرد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همراه با ابوبكر و عمر به نزد ابوهَيْثم بن تيهان در جاسوم آمد ، از اين آب خورد و در باغ هيثم نماز خواند . ( 2 )

221 ـ ابن ابي يحيي ، از عبدالله بن عُتْبة بن عبدالملك نقل كرده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد بني دينار كه در محله غسّالين بود نماز مي خواند . ( 3 )

222 ـ ابن ابي يحيي ، از كسي كه او از كبشه دختر حارث شنيده نقل كرده كه به نقل از جابر گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در نبرد احد نماز ظهر را بركوه « عَيْنَين الظرب » كه در احد و در كنار پل است نماز خواند . ( 4 )

223 ـ ابن ابي يحيي ، از محمد بن عُقْبَه ، از ابومالك ، از علي بن رافع و بزرگان خاندان خود نقل كرد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در خانه زني از طايفه خضر نماز خواند . اين خانه بعدها جزو مسجد بني قريظه شد . محل نماز رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در شرق مسجد ، در جاي مناره مخروبه واقع است . ( 5 )

224 ـ ابن ابي يحيي ، از سلمة بن عبيدالله خطمي نقل كرده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در سراي عقده ، در مسجد بني وائل ، در مسجد عجوز در بني خطمه و در جوار قبر نماز خواند .

مسجد عجوز همان است كه در كنار قبر براء بن مَعْرُور قرار دارد . براء از كساني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديث مرسل و ضعيف است ؛ ذهبي در ميزان ( ش 2421 ) درباره خالد بن ابي رباح هذلي مي نويسد : او قَدَري است ، ابن عدي از او نام برده و درباره اش گفته است : از نظر من بر او اشكالي نيست . اما ابن حِبّان گفته است : به حديث او استناد نمي شود ، قَدَري است و خطاي فراوان دارد .

2 . مرسل و ضعيف است ؛ زيد بن سعد مداني را ابوحاتم در جرح و التعديل ( ج3 ، ص564 ) نام برده و درباره اش نوشته است : از حفص نقل روايت كرده و ابواسحاق از او روايت كرده است . شنيدم پدرم چنين مي گفت .

3 . مرسل و ضعيف است ؛ عبدالله بن عتبة بن عبدالملك مجهول است و نديده ام كسي او را شرح حال نوشته باشد .

4 . به علت انقطاعي كه ميان ابن ابي يحيي و كبشه وجود دارد سند حديث ضعيف است .

5 . حديث مرسل و ضعيف است ؛ علي بن رافع مجهول است و نديده ام كسي او را شرح حال نوشته باشد .


83


است كه در عقبه حضور داشته ، پيش از هجرت درگذشته و ثلث مال خود را طبق وصيت به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) واگذار كرده بود . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمان داد قبر او را رو به كعبه كنند . ( 1 )

225 ـ ابن ابي يحيي ، از سلمه نقل كرده كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد بني وائل ميان دو ستون جلويي ، حدود پنج ذراع عقب تر از جايي كه اكنون محل ايستادن امام جماعت است ، نماز خواند . [ سلمه ] گفت : ما در آنجا ميخي بر زمين كوبيديم . ( 2 )

226 ـ قَعْنَبِي براي ما نقل كرد و گفت : ابراهيم بن سعد ، از زهري ، از محمود بن ربيع ، از عِتْبَان بن مالك براي ما نقل كرد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به خانه او آمد و هنوز ننشسته بود كه به او فرمود : دوست داري در كجاي خانه ات نماز بگزارم ؟ گويد : من به جايي اشاره كردم . پس پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تكبير گفت و ما نيز پشت سر او به صف ايستاديم و دو ركعت نماز خوانديم . ( 3 )

227 ـ عثمان بن عمر براي ما نقل كرد و گفت : يونس ، از ابن شهاب ، از محمود بن ربيع ، از عِتْبان بن مالك نقل كرد كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در خانه او نافله ظهر را خواند و آنان پشت سر او ايستادند و نماز گزاردند . ( 4 )

228 ـ عبدالله بن نافع و ابوغسان براي ما نقل كردند و گفتند : مالك بن انس ، از ابن شهاب ، از محمود بن ربيع نقل كرده اند ـ و ابوغسان منفرداً را از ابن ربيع انصاري نقل كرده است ـ كه عتبان بن مالك كه نابينا و امام جماعت طايفه خود بود به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) گفت : گاه ، شب ها تاريك و باراني است و بيم سيل مي رود و من مردي نابينا هستم [ و نمي توانم در چنين مواقعي به مسجد بيايم ] ؛ اي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، در جايي از خانه من نماز بگزار تا آنجا را محل نماز خود قرار دهم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديث مرسل و ضعيف است ؛ سلمة بن عبيدالله خطمي مجهول است و نديده ام كسي او را شرح حال نوشته باشد . گفتني است : مسجد عجوز كه در اين روايت آمده منسوب به زني از بني سليم است كه خود طايفه اي از بني ظفر بن حارث اند . بنگريد به : وفاء الوفا ، ج2 ، ص70 .

2 . حديث مرسل و ضعيف است ؛ سلمه بن عبيدالله خطمي از رجال سند حديث است كه در شماره پيشين درباره اش نوشتيم .

3 . عبدالرزاق در مصنف ( 1929 ) ، طبراني در معجم الكبير ( 18 ش 47 به صورت طولاني ، و با شماره هاي 49 ، 50 ، 52 ، 53 ، 54 و 56 ) نقل كرده اند .

4 . طبراني در معجم الكبير ( 18 ش 52 ) اين حديث را نقل كرده است .


84


راوي گفت : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به خانه او آمد و فرمود : كجا دوست داري نماز بگزارم ؟ او به جايي از خانه اشاره كرد و پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آن نماز خواند . ( 1 )

229 ـ ابوغسان براي ما نقل كرد و گفت : عبدالعزيز بن عمران ، از ابن ابي ذئب ، از نافع وابسته ابوقتاده ، از ابوهريره نقل كرد كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آبخور گاهي كه در بيابان واقع در راه بدر قرار داشت ، اردوي مسلمانان را سان ديد و در همان جا نماز خواند . ( 2 )

230 ـ ابن ابي يحيي ، از خالد بن رباح ، از مطّلب بن عبدالله نقل كرد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در ميان بني ساعده نماز خواند و در سقيفه آنان نشست . آن حضرت به غاري كه در احد هست وارد نشد اما در مسجدي كه در كنار شيخان ( 3 ) قرار داشت نماز خواند ، همان جا خوابيد ، نماز صبح روز نبرد احد را نيز همان جا خواند و سپس از آنجا راهي احد شد ( 4 )

231 ـ ابوغسان گويد : عبدالعزيز بن عمران ، از اُبيّ بن [ عباس ] ( 5 ) ، از سعد نقل كرده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجدي كه در جوار بدائع در كنار شيخان است نماز خواند و تا صبح همان جا خوابيد .

شيخان نام دو دژ هستند . ( 6 )

232 ـ گفت : عبدالعزيز ، از زبير بن موسي مخزومي ، از محمد بن عبدالله بن عبدالله بن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديث را طبراني در معجم الكبير ( ج18 ، ش 50 ـ 53 ) نقل كرده است .

2 . سند حديث ضعيف است ؛ مشتمل است بر عبدالعزيز بن عمران كه او را ضعيف دانسته اند . پاورقي حديث شماره 230 را بنگريد .

3 . شيخان نام دو دژ است كه در سمت والج قرار داشته و مسجدي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آن نماز گزارد در جلوي آن واقع بوده است . بنگريد به : وفاء الوفا ، ج4 ، ص1249 .

4 . حديث مرسل است . مطّلب بن عبدالله كه در سند حديث از او نام برده شده همان ابن حنطب است .

5 . متن ابن شبه اين نام به تصحيف « عياش » ضبط شده و درست همان عباس است كه ميزان هم بر آن گواهي مي دهد .

6 . سند حديث ضعيف است ؛ عبدالعزيز بن عمران پسر عبدالعزيز بن عمر بن عبدالرحمان بن عوف زهري مدني ، راويي متروك است كه نوشته هايش در آتش سوخت و ازبر نقل حديث كرد و از همين روي خطايش بسيار شد ، بنگريد به تقريب ( ش 4128 ) . اُبيّ بن عباس نيز همان ابن سهل بن سعد ساعدي است كه ذهبي در ميزان ( 273 ) درباره اش مي نويسد : ابن معين او را ضعيف شمرده ، ابن حنبل گفته : حديثش پذيرفته نشود ، و نسائي و دولابي گفته اند : قوي نيست .


85


ابي اميه ، از ام سلمه نقل كرده است كه گفت : براي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد بدائع كباب بردم . او آن را خورد و سپس خوابيد [ و در همين مسجد ماند ] تا روز بعد كه عازم احد شد . ( 1 )

233 ـ از ابن ابي يحيي ، از هشام بن عروه نقل شده است كه غاري كه خداوند ـ تبارك و تعالي ـ در قرآن از آن ياد كرده در مكه است . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در خانه ابوايوب انصاري بر او وارد شد و سپس به سمت بالاي آن رفت . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد سجده كه در « مُعَرَّس » است نماز خواند . ( 2 )

234 ـ گفت : مالك ، از نافع ، از ابن عمر نقل كرده كه گفته است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در جلگه اي كه در ذي الحُلَيفه است فرود آمد و در آنجا نماز گزارد . [ راوي ] گويد : ابن عمر نيز چنين مي كرد . ( 3 )

235 ـ ابن ابي يحيي ، از كسي كه از ثابتِ بن مِسْحَل شنيده است نقل مي كند كه از ابوهريره نقل كرد كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد شجره به سمت ستون مياني مسجد نماز خواند و آن را در قبله خود قرار داد . اين ستون بر جاي درختي است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به سوي آن نماز مي گزارد . ( 4 )

236 ـ ابن ابي يحيي ، از محمد بن عقبه ، از سالم ، از ابن عمر نقل كرده كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در [ مسجد ] شجره در مُعَرّس نماز خواند ، و محل نماز او در شجره در مسجد ذي الحليفه است ، در ذي الحليفه ، در ذي الحليفه . ( 5 )

237 ـ احمد بن عيسي براي ما نقل كرد و گفت : عبدالله بن وهب براي ما حديث كرد و گفت : يونس ، از ابن شهاب به ما خبر داد كه عبيدالله بن عبدالله بن عمر او را از عبدالله بن عمر خبر داده است كه گفت : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در ذي الحليفه ، در مبدأ آن ، شب را به صبح

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديث موقوف و ضعيف است ؛ عبدالعزيز بن عمران ، چنان كه گذشت ، راويي متروك است ، زبير بن موسي هم مجهول است و نديده ام كسي او را شرح حال نوشته باشد .

2 . حديث مقطوع و حسن است .

3 . سند حديث حسن است .

4 . سند حديث ضعيف و در بردارنده راوياني مجهول است .

5 . سند اين حديث حسن است .


86


رساند و در مسجد ذي الحليفه نماز خواند . ( 1 )

238 ـ از ابن ابي يحيي ، از ربيعة بن عثمان نقل شده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در خانه اي واقع در جوار مسجد بني خُدْره نماز خواند . ( 2 )

ابوغسان مي گويد : تني چند از عالمان اهل شهر به من گفتند : هر مسجدي از مساجد مدينه و اطراف آن كه به سنگ هاي نقش دار و هماهنگ بنا شده ، از مسجدهايي است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آنها نماز گزارده است . چه ، عمر بن عبدالعزيز در زمان بازسازي مسجد النبي درباره مسجدهايي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آنها نماز گزارده بود ، از مردم ـ و در آن روزگار هنوز كسان بسياري از آنها كه مي دانستند زنده بودند ـ پرسيد و سپس اين مسجدها را با سنگ هاي نقش دار و هماهنگ بنا كرد . ( 3 )

239 ـ ابوغسان براي ما از محمد بن طلحة بن طويل تيمي ، از [ محمد ] ( 4 ) بن جعفر ، از محمد بن سليمان بن ابي حثمه نقل كرده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در خانه شِفا ( 5 ) ، در اتاق كه در سمت راست كسي كه بدين خانه درمي آيد قرار دارد نماز خواند . محمد گويد : همچنين در خانه بُسره دختر صفوان نماز گزارد و نيز در خانه عمرو بن اميه ضَمْري در سمتِ راستِ كسي كه به خانه درمي آيد و پس از دريچه ، نماز گزارد .

گفت : همچنين به من خبر رسيده كه آن حضرت در مسجد بني معاويه ، در سمت راست محراب ، نزديك به خانه عَدِي نماز خواند . ( 6 )

ابوزيد بن شبه گويد : هر چه از ابن ابي يحيي نقل شد به روايت ابوغسان است ، در حالي كه ابوغسان او را نديده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سند اين حديث حسن است .

2 . حديث مرسل و حسن است .

3 . متن اين خبر در عمدة الاخبار ( ص 14 ) نيز آمده است .

4 . محققان متن عربي اين افتادگي را به استناد روايت وفاء الوفا ( ج3 ، ص880 ) جبران كرده اند .

5 . شِفا ، دختر عبدالله است و خانه اش در ميان خانه هاي بني عدي و ظاهراً بنابر آنچه سمهودي در وفاء الوفا ( ج3 ، ص881 ) آورده ، نزديك بازار مدينه قرار داشت .

6 . حديث مرسل است اما بر آن ايرادي نيست . ابن حجر درتقريب درباره محمد بن طلحة بن طويل تيمي مي نويسد : « صدوق است و گاه خطا مي كند . »



| شناسه مطلب: 77072