بخش 3
نخستین کسی که درون کعبه بت نهاد ستونهای سه گانه درون کعبه تعداد چوبهای سقف کعبه سنگ نبشته های درون کعبه متن سنگ نبشته ها: سنگ نبشته ای که بر بالای درِ خانه کعبه قرار دارد آویزه های درون کعبه روزنه های روشنایی در سقف کعبه پلکان درونی کعبه که به بام خانه خدا منتهی می شود تعداد پله های پلکان درونی کعبه پلکان بیرونی کعبه که ...
51 |
در روز فتح مكه، روزي كه خداوند اسلام و آيين خود را عظمت بخشيد و كافران را سرشكسته كرد، رسول گرامي خدا(صلي الله عليه وآله) دستور داد تمامي آن بتها را شكستند و درون كعبه و اطراف آن را از هر نوع شرك و بت پرستي پاك و مطهّر كردند.
در كتاب تاريخ الخميس در مورد چگونگي از بين بردن بتها و تعداد آنها چنين آمده است: ابن هشام گويد كه: رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در روز فتح مكّه وارد خانه كعبه شد. در آن عكسهايي از فرشتگان و غيره و نيز تصويري از ابراهيم(عليه السلام) در حالي كه در دستان او چوبدستيهايي (نيزه هايي) كه در قرآن از آن به ازلام ياد شده ديده مي شد. حضرت
فرمود: خداوند آنان را هلاك كند كه اين چنين تشبيهي از بزرگ ما كرده اند. شأن ابراهيم كجا و ازلام كجا! سپس اين آيه را تلاوت كرد: ما كانَ اِبْراهيمُ يَهُوديّاً وَ لا نَصْرانياً، وَ لكِن كانَ حَنيفاً مُسلماً وَ ما كانَ مِنَ المُشرِكين سپس دستور داد تمامي آن تصاوير نابود شود.
در مواهب اللّدنيه آمده است كه در اطراف كعبه 360 بت وجود داشت و حضرت به هر يك از آن بتها كه مي رسيد، اشاره اي مي كرد و مردم آن را نابود مي ساختند.
در روايتي از ابي نعيم آمده است كه شياطين اين بتها را با سرب و مس تزيين كرده بودند. و در روايتي از ابن عباس آمده: پس از نزول آيه در روز فتح، جبرئيل(عليه السلام)به رسول خدا(صلي الله عليه وآله) گفت: عصاي خود را به دست گير و تمامي آنها را از جاي خود واژگون كن. حضرت به سوي هر بت مي رفت در حالي كه گاه با عصاي خود فشاري به شكم و يا چشم آن وارد مي كرد، يكي يكي آنها را بر زمين مي افكند. تا اينكه تمامي آنها واژگون شدند. در اين حال تنها بت خزاعه بر روي كعبه باقي مانده بود كه اين بت ظاهراً از شيشه و يا مس زرد ساخته شده بود. حضرت رو به علي بن ابي طالب(عليه السلام)كرد و فرمود: اي علي! آن را به وسيله اين چوبدستي بينداز. پس از آن، حضرت خود ايستاد و علي بن ابي طالب(عليه السلام) بر روي شانه هايش رفت و سپس به بالاي كعبه صعود كرد و بت را سرنگون ساخت و آن را شكست، در حالي كه بهت و حيرت تمامي مردم مكّه را فرا گرفته بود.
در رياض النضره از علي بن ابي طالب(عليه السلام) روايت شده است كه گفت: هنگامي كه به نزديكي كعبه آمديم رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به من فرمود: بنشين، پس در كنار كعبه بر روي زمين
52 |
نشستم. حضرت بر روي شانه هاي من رفت و هنگام بلند شدن ضعف مرا احساس كرد، پس فرمود: بنشين، نشستم. حضرت از روي شانه هاي من پايين آمد و در كنارم نشست و خطاب به من فرمود: بر روي شانه هاي من برو. پس روي شانه هاي حضرت رفتم و او مرا با خود بلند كرد در حالي كه توجه حضرت به من بود، در آن حال، در صورتي كه مايل بودم دستم به آسمان مي رسيد، پس بر روي كعبه رفتم. در اين حال بود كه رسول خدا فرمود:
طوبي لَكَ تعمل الحقّ و طوبي لي اَحمِل لِلحقّ
خوشا به حال تو كه براي حق عمل مي كني و خوشا به حال من كه براي حق تو را حمل مي كنم.
پس از آنكه علي بن ابي طالب(عليه السلام) آخرين بت را شكست، به هنگام پايين آمدن، به عنوان ادب و شفقت بر پيامبر، خود را به ناودان آويزان نمود و بر زمين رها كرد. هنگامي كه بر روي زمين افتاد لبخند زد، پيامبر علّت خنده علي را پرسيد. علي(عليه السلام) گفت: من خود را از اين مكان بلند و مرتفع بر روي زمين انداختم اما هيچ گونه دردي احساس نكردم. پيامبر فرمود: چگونه ممكن است دردي به تو عارض شود در حالي كه محمّد تو را بلند كرد و جبرئيل تو را پايين آورد؟
نخستين كسي كه درون كعبه بت نهاد
ازرقي در تاريخ خود (اخبار مكه) آورده است كه: ابو الوليد از پدر بزرگ خود، از سعيد ، از عثمان بن ساج ، از محمد بن اسحاق نقل مي كند كه گفت:
در طرف راست كسي كه وارد كعبه مي شد، چاهي با عمق سه ذراع بود. گويند حضرت ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) آن چاه را كنده بودند تا هر آنچه كه به كعبه هديه مي شود، در آن قرار گيرد تا روزگار عمرو بن لحي اينگونه بود. در اين زمان او بتي بنام هُبَل را كه از منطقه هِيْت (1) به جزيره آورد و از بزرگترين بتها در نزد قريش به شمار مي رفت، در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ منطقه اي در مرز ميان شام و عراق. مترجم
53 |
درون كعبه و در كنار چاه ياد شده قرار داد و مردم را به پرستش آن امر كرد. از آن پس هركس از سفري بر مي گشت، پس از طواف بر گِرد خانه و پيش از آنكه به خانه خود باز گردد، به زيارت هُبل مي رفت و موي سر خود را در كنار آن مي تراشيد. هُبَل همان بتي است كه ابوسفيان در جنگ احد خطاب به آن گفت اُعْلُ هبل ; يعني زنده باد هبل، و از آن مي خواست كه آيين خود را پيروز گرداند. پيامبر(صلي الله عليه وآله) در پاسخ آن مي فرمود: الله اَعلي و أجَلّ يعني خداوند بلند مرتبه و داراي جلال بيشتري است.
نام چاهي كه پيشتر از آن ياد شد و در داخل كعبه قرار داشت اَخْسَفْ بود كه عرب آن را اَخْشَفْ مي خواندند.
محمد بن اسحاق گويد: درون كعبه كنار بت هبل، هفت چوبه تير قرار داشت كه بر روي هر يك نوشته اي بود. بريكي از آنها پرداخت ديه و خونبها نوشته شده بود. پس هرگاه در مورد پرداخت خونبها و ديه اختلاف پيدا مي كردند كه چه كسي بايد بپردازد، با آن هفت چوبه تير قرعه مي كشيدند و آن چوبه به نام هركس در مي آمد پرداخت خونبها را عهده دار مي شد. برچوبه اي آري نوشته شده بود وبر چوبه ديگر نه و چون مي خواستند كاري را انجام دهند، قرعه مي زدند. اگر چوبه آري بيرون مي آمد بدان عمل مي كردند و اگر نه بيرون مي آمد آن را ترك مي كردند. بر چوبه چهارم نوشته شده بود از شماست و بر چوبه پنجم پيوسته و بر چوبه ششم از غير شماست ، بر چوبه هفتم آبه نقش بسته بود كه هرگاه مي خواستند چاهي در نقطه اي حفر كنند، چوبه آبها را ميان ديگر چوبه ها قرار داده و قرعه مي كشيدند و در هر نقطه كه آن چوبه بيرون مي آمد، چاه را حفر مي كردند. همچنين هرگاه مي خواستند پسري را ختنه كنند يا كسي را همسر دهند يا مرده اي را در نقطه اي دفن كنند يا در مورد نسب كسي شك و ترديد داشتند، آن شخص را همراه صد درهم و چند پروار گوسفند كنار هبل برده و پول و قرباني را به كسي كه عهده دار قرعه كشي با چوبه هاي تير بود مي دادند تا قرعه كشد. سپس كسي را كه مي خواستند براي او قرعه كشند پيش مي آوردند و مي گفتند: پروردگارا! حق را در مورد اين شخص كه مي خواهيم در باره اش چنين و چنان كنيم، آشكار ساز. پس قرعه كش قرعه را مي زد. اگر قرعه از شماست بيرون مي آمد او را از خود مي دانستند و اگر از غير شماست بيرون
54 |
مي آمد، او را همپيمان خود نمي دانستند و اگر قرعه پيوسته بيرون مي آمد آن شخص ميان ايشان به حال خودبود،نه اوراهمپيمان مي گرفتند ونه داراي نسب مشخّصي مي دانستند.
ستونهاي سه گانه درون كعبه
واضح است كه ستونها را در داخل خانه ها و اتاق ها براي نگهداري سقف قرار مي دهند و ابراهيم(عليه السلام)آنگاه كه خانه خدا را بنا كرد سقفي بر آن قرار نداد; زيرا همانگونه كه پيشتر، در بخش ساختمان كعبه يادآوري كرديم، حضرت ابراهيم(عليه السلام)ديوارهاي كعبه را سنگ چين نمود، بطوري كه سنگي را بر سنگ ديگر بدون بكار بردن هر گونه گِل و آهكي بنا كرد. و دري نيز بر آن قرار نداد. بنابراين در آن دوران كه كعبه داراي سقفي نبود، ستوني در درون آن نه وجود داشت و نه به آن نيازي بود. هنگامي كه قريش ساختمان كعبه را از نو بنا نهادند، سقف مسطحي را بر آن ساخته و شش ستون در دو رديف در درون آن قرار دادند. اين ستونها از سوي ديوار شامي، در مقابل ديوار حجراسماعيل به طرف ديوار يماني بود كه سقف كعبه را بر خود ثابت و استوار نگاه مي داشت. در اين ساختمان، قريش شش ذراع و يك وجب را از سوي حجراسماعيل به علت كمبود هزينه حلال ساختمان كعبه كه در بين خود جمع آوري نموده بودند، كاهش دادند. قريش ارتفاع كعبه را از زمين تا بالا، هيجده ذراع قرار دادند، در حالي كه قبل از آن نُه ذراع بود. همچنين درِ كعبه را به مقدار چهار ذراع و يك وجب از سطح زمين بالا برده سپس آن را به ديوار كعبه ثابت و استوار كردند و پله اي را نيز در داخل آن قرار دادند كه به وسيله اين پله به درون كعبه راه مي يافت. اين مطالب بنا به گفته ازرقي در كتاب تاريخ مكه بود.
هنگامي كه عبدالله بن زبير كعبه را بنا كرد، آن را بر اساس ساختمان ابراهيم(عليه السلام)قرار داد; به طوري كه از سوي حجراسماعيل شش ذراع و يك وجب را بدان اضافه كرد و در اين سو آن را عريض تر نمود. اين مقدار به همان اندازه اي بود كه به وسيله قريش از كعبه كاهش داده شده بود. همچنين ابن زبير ارتفاع كعبه را از زمين نه ذراع افزايش داد تا آنجا
55 |
كه ارتفاع آن به بيست و هفت ذراع رسيد.
ابن زبير از روي زمين دو در بر كعبه قرار داد; يكي را براي وارد شدن و ديگري را جهت خارج شدن از آن تعيين نمود. در اين ساختمان، ابن زبير سه ستون در يك رديف در درون كعبه بنا كرد، در صورتي كه قريش در دوران جاهليت، همچنانكه ياد آورديم، شش ستون در دو رديف در آن بنا كرده بودند. البته نمي دانيم چرا ابن زبير تعداد ستونها را به سه عدد كاهش داد. در حالي كه جا داشت پس از اضافه كردن شش ذراع و يك وجب بر كعبه از سوي حجر، دو ستون ديگر به ستونها اضافه كند و تعداد آنها را به هشت ستون برساند شايد به علت ساختمان استوار و محكمي كه بنا كرده بود، سه ستون را كافي ديد.
گفته شده كه: ابن زبير ساختمان كعبه را به وسيله سرب گداخته مستحكم نمود در حالي كه قريش آن را به وسيله گِل ساختند.
نويسنده الرحله الحجازيه (1) مي نويسد: در ميانه كعبه از درون، سه ستون از چوب قاقلي قرار دارد كه بر بالاي آنها چوب ديگري است. اين چوب از سويي بر ديوار ناودان و از سوي ديگر بر ديوار حجرالأسود لنگر انداخته است. قطر هر يك از ستونهاي ياد شده، حدود سي سانتيمتر بوده كه اين ستونها از دوران عبدالله بن زبير بيادگار باقي مانده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ الرحلة الحجازيه نوشته محمد لبيب بك البتنوني مصري كه استادي است فرزانه و نويسنده اي زبردست و اطلاع دقيقي از تاريخ ولادت و وفات او در دست نداريم. ليكن گفته مي شود كه پس از سال 1350 هجري وفات يافت. نامبرده در ديوان عالي خديوي مصر (عباس حلمي پاشاي دوم) اشتغال داشته و به همين مناسبت از سوي نامبرده به عنوان يكي از همراهان در سفر سرزمين حجاز و انجام مناسك حج برگزيده شد. بتنوني در 29 ذي القعده سال 1327 هجري مطابق با 12 دسامبر 1909 ميلادي به همراه عباس حلمي دوم خديو مصر جهت انجام مناسك حج به مكه و مدينه سفر كرد و پس از مراجعت به مصر، اقدام به تأليف سفر نامه معروف خود الرحلة الحجازيه را نمود. اين سفر نامه تاكنون دو بار به چاپ رسيده كه دومين بار آن در سال 1329 هجري در چاپخانه جماليه مصر بوده است. اين سفرنامه پيش از مرآة الحرمين ابراهيم رفعت پاشا چاپ شده است; زيرا ابراهيم رفعت پاشا در مرآة الحرمين از آن ياد كرده است. بتنوني سفرنامه ديگري به نام رحلة الأندلسي نيز دارد كه در تاريخ اندلس (اسپانيا) كتاب ارزشمندي به شمار مي آيد اين كتاب بر اساس سفر نامبرده به اسپانيا در سال 1926 ميلادي نوشته شده است. لازم به ذكر است كه كتاب الرحلة الحجازيّه نيز به وسيله اينجانب ترجمه شده است. مترجم
56 |
ارزش ستونهاي درون كعبه به جهت گرانبها بودن آنها، غير قابل تعيين است. منظور از چوب قاقلي، همان چوب هِلْ مي باشد. هِل دانه عطري است كه اندازه آن همانند دانه قهوه است كه در حجاز همواره با قهوه و غذاي خود آن را مخلوط مي كنند. كه اين دانه،
داراي مزه و عطر و بوي نيكويي است و مصريان آن را حَبّهان و گاهي به حب الهِل مي شناسند. چون هل از دانه هاي عطري گرانقيمت است بنابراين چوب اين درخت بسيار گرانبها به شمار مي آيد.
غازي در تاريخ خود و عبدالعزيز صبري در تذكار الحجاز اين چنين گفته اند:
در درون كعبه سه ستون از چوب عود قرار دارد كه قطر هر يك حدود بيست و پنج سانتيمتر مي باشد كه اين سه ستون در يك رديف در ميانه كعبه از شمال به جنوب قرار گرفته است.
به نظر ما آنچه كه نويسنده كتاب الرحله الحجازيه و صاحب كتاب تذكار الحج از سه ستون كنوني نوشته اند كه آن سه ستون در درون كعبه به وسيله عبدالله بن زبير بنا گرديده و از چوب آن به عنوان چوب قاقلي (چوب هل) يا چوب عود ياد كرده اند، درست نبوده و در نظر ما به دو سبب نمي تواند مدرك صحيحي داشته باشد:
1ـ در دوران ابن زبير اين ستونهاي عطري چگونه تهيه شده است، در حالي كه به اينگونه چوبها فقط در كشور هند مي توان دسترسي پيدا كرد و در آن دوران وسائل ارتباطي و حمل و نقل همانند دوران ما آسان و ميسر نبوده است.
2ـ نمي دانيم كه آيا درخت قاقوله (هِل) يا درختان عود، شاخه ها و تنه هايي با اين ضخامت و طول را دارند كه بتوان از اين درختان چنين ستونهايي را ساخت و به عنوان ستوني در زير سقف قرار داد يا خير؟!
به نظر مي رسد كه اين درختان داراي ارتفاعي كم و كوتاه باشند، و خدا داناتر است. و نيزبه نظر مي رسد، توهّمي براي نويسندگان دو كتاب ياد شده بوجود آمده كه سه ستون ياد شده را از جنس چوب هل يا عود دانسته اند; زيرا بوي عطرآگيني كه از آنها خارج مي شود. به نظر ما در نتيجه عطرهاي زيادي است كه در طول دوران گذشته تاكنون همواره بر اين سه ستون اندود مي گرديده است.
57 |
ازرقي فاصله ميان ستونهاي سه گانه را اين چنين شرح مي دهد: فاصله ميان ديواري كه در آن ركن اسود و ركن يماني قرار گرفته، تا ستون اول چهار ذراع و نيم و فاصله ميان ستون اول تا ستون دوم چهار ذراع و نيم و فاصله ميان ستون سوم تا ديواري كه در مقابل حجر قرار دارد، دو ذراع و هشت انگشت مي باشد. آويزه هايي كه در بين ستونهاي ياد شده قرار دارد بيست و هفت عدد بوده كه اين آويزه ها در ثلث بالايي ستونها قرار گرفته است. آويزه هاي درون كعبه بر ميله اي آهنين به وسيله زنجيرهايي از نقره
آويزان گرديده است. بين ديواري كه در آن حجرالاسود و ركن يماني قرار دارد تا ستون اول يازده آويز و بين ستون اول تا ستون دوم هشت آويز كه در آن دو تاج قرار دارد و از ستون دوم تا ستون سوم هشت آويز بوده كه پس از آن مادر خليفه در سال 310 هجري به غلام خود لؤلؤ دستور داد كه بر تمامي آويزه هاي ياد شده پوششي از طلا قرار دهد. اين آويزه ها كه از آنها نام برديم تا سال 239 هجري اين چنين بوده است.
غازي در تاريخ دست نوشته خود در صفحه 150 گفته است:
در سال 1201 هجري، از سوي سلطان عبدالمجيد اوّل (عثماني) مقدار پنجاه اُقه(1)نقره ارسال گرديد و دستور داد كه پوششهايي از طلا ساخته شود و به صورت طوق بر بعضي از ستونهاي درون كعبه معظمه قرار گيرد. آنان نيز در حضور شريف سرور و حضور (وزير) بزرگِ حرم مكي، كه والي جده نيز بود و ساير مأموران از رجال دولتي، ستونهاي درون كعبه را به وسيله طوقهايي از طلا پوشانيدند. اين مطلب را سيد احمد رحلان در سالنامه خود آورده است.
در اينجا مي گوييم مراد از قرار دادن طوق بر بعضي از ستونهاي درون كعبه معظمه همان ستونهاي سه گانه اي است كه از دوران عبدالله بن زبير تاكنون باقي مانده است; زيرا در درون كعبه غير از سه ستون كهنسال، ستون ديگري وجود نداشته است.
در دوران كنوني ما اصلاحاتي در اين سه ستون صورت گرفت كه شيخ حسين باسلامه در كتاب خود تاريخ الكعبة المعظمه از اين اصلاحات چنين ياد كرده است:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اُقه معادل دو و سه چهارم رطل مصري است كه هر رطل مصري مساوي با 453 گرم مي باشد.
58 |
از مرمّت هايي كه در ستونهاي درون كعبه صورت گرفت، مي توان اصلاحاتي را كه در سال 1332 هجري اتفاق افتاد، نام برد.
در اين سال قسمت پايين ستونهاي درون كعبه معظمه، كه سقف كعبه بر آن تكيه كرده است، شكاف و ترك هايي ديده شد كه اين وضع در نتيجه شستشوي درون كعبه و نيز ورود سيل ها به داخل آن بود; زيرا اين سه ستون از دوران خلافت عبدالله بن زبير بن عوام تاكنون بيادگار مانده است.
رييس پرده داران، مرحوم شيخ محمد صالح شيبي، امير مكه را، كه در آن زمان شريف حسين بن علي بود، از اين موضوع آگاه ساخت. پس شريف حسين ياد شده، در پگاه روز دوشنبه مطابق با سيزدهم ربيع الأول از سال ياد شده، در كعبه حاضر گرديد. شيخ محمد صالح شيبي و جانشين او شيخ عبدالقادر بن علي شيبي و بعضي پرده داران، در كعبه از او استقبال نمودند. سپس تعدادي از نجارهاي متخصص را حاضر نمود و من مؤلف اين كتاب نيز جزو افرادي بودم كه به همراه رييس پرده داران به درون كعبه مشرف گرديدم. نتيجه بررسي بر اين گرديد كه تعدادي چوب قوي و نيرومند پيرامون بن هر يك از ستونهاي سه گانه به صورت عمودي قرار داده شده و با دقت كامل به وسيله ميخ بر ستونها اتصال داده شود. پس اين كار صورت پذيرفت كه تاكنون نيز به همين صورت باقي مانده است.
البته منظور نويسنده كه تاكنون نيز به همين صورت باقي مانده است تا سال 1354 هجري به هنگام چاپ كتاب خويش بوده است.
خداوند ـ عزّ و جلّ ـ به ما نيز توفيق داد كه در روز دوشنبه هشتم رجب سال 1376 خورشيدي به درون كعبه مشرّف شديم. به سه ستون چوبي موجود در كعبه معظمه از دوران عبدالله بن زبير نظر انداختم; ستونهاي ياد شده را از چوبي نيكو و قوي يافتم كه به چنين چوبهايي كمتر مي توان دست يافت و اگر بگويم: نمي توان همانند آن را در دوران خود يافت، سخني به گزاف نگفته ام. اين ستون ها به رنگ قهوه اي، اندكي متمايل به سياه به نظر مي رسيد; چرا كه در درون كعبه قرار دارند و نور خورشيد بدانها نفوذ نمي كند.آثار قدمت و كهنسالي بر اين ستونها ظاهر بود. به نظر مي رسد چوب آن از آبنوس و يا ساج
59 |
قوي باشد. محيط هر ستون بر روي زمين يك متر و نيم بود كه هريك از ستونها داراي قاعده اي مربع چوبي منبت كاري شده است و فاصله ميان هر ستون يك متر و سي و پنج سانتيمتر مي باشد و فاصله ميان ديواري كه از سوي حجراسماعيل و ستون قرار دارد يك متر است. در بين اين سه ستون و نيز مابين دو ديوار مقابل (ديوار بين دو ركن و ديواري كه در سوي حجراسماعيل قرار دارد) ميله اي آهنين قرار گرفته است كه بر آن قنديل ها و بخوردانهاي متنوّعي از نقره كه به كعبه معظمه اهدا گرديده، آويزان مي باشد. ستونها از دو طرف به داخل دو ديوار ياد شده امتداد داشت كه به وسيله پرده اي كه بر سقف و درون كعبه قرار دارد، پوشيده شده است.
اين سه ستون تا سقفِ نخستينِ كعبه ادامه دارد; آنچنان كه در بالاي سقف اول و تا زير سقف اصلي كعبه به سوي آسمان ادامه نمي يابد بلكه در ادامه اين ستونها بر بالاي سقف دروني كعبه، تعدادي چوب را يكي بر ديگري، در امتداد رأس اين ستونها در بين دو سقف، قرار داده اند تا اينكه به سقف بالايي كعبه رسيده است. پس بدين ترتيب سه ستون ياد شده، دو سقف كعبه را بر روي خودنگاه داشته است.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ در بامداد روز چهارشنبه هفتم شعبان سال 1417 هجري پس از ترميم كعبه از درون و برون در ماههاي ربيع الاول تا رجب سال ياد شده به وسيله ملك فهد، موفّق به تشرف به درون كعبه شدم (كه شرح كامل آن را با عنوان درون كعبه در دو ديدار در فصلنامه ميقات حج شماره 18 درسال 1375 شمسي چاپ گرديده است).
در اين تشرف سه ستون استوانه اي ياد شده را به قطر حدود نيم متر يا بيشتر ديدم. افزايش قطر اين ستونها با اندازه هاي قبلي، در نتيجه پوششي بود كه به تازگي بر روي آنها قرار داده بودند. سطح بيروني اين ستونها با چوبي كنگره دار و گران قيمت بنام تيك پوشانيده شده و قاعده آنها، سكويي چهارگوش چوبي از جنس چوب ستونها و به ضخامت نيم متر است كه اطراف آن را نقش و نگارهاي زيبا و چشم نوازي بر روي پوششي از ورقهاي طلايي فرا گرفته است. در هر ستون سه سازه اي همچون دستبند از طلا و نقره با نقش و نگارهاي اسلامي برجسته ديده مي شود كه سازه مياني از ارزش هنري فراواني برخوردار است. بر روي ورقه هاي طلايي برجسته آن، آياتي از قرآن حك شده است.
در ميانه قسمت پاياني اين ستونها در بالا، ميله اي معدني كشيده شده كه بر روي آن بخشي از هداياي كعبه آويز گرديده است. اين آويزه ها عبارت بودند از تعدادي ظرف نقره و قنديل و آفتابه هاي طلايي و نقره با نقش و نگار و كنده كاريهاي زيبا كه چشم هر بيننده اي را در تاريكي درون كعبه با نفوذ اندك نوري از درِ كعبه، به خود جلب مي نمايد. در ميان آويزه هاي ياد شده هداياي ديگري قرار دارد كه به علت فاصله زياد، قادر به تشخيص آنها نبودم، ليكن بر همه اين آويزها نشاني از قدمت و كهنسالي و ارزش ديده مي شد كه در شكلها و حجمهاي متفاوتي بودند. تعداد آنها را دقيقاً نتوانستم شمارش نمايم ليكن در مجموع از پنجاه عدد كمتر نبود. در فاصله ميان ستون اول و دوم صندوقي مرمرين همنوع سنگفرش كف كعبه كه سنگي گرانقيمت و به رنگ خاكستري راه راه است، قرار دارد. اين صندوق جايگاه كيسه كليد درِ كعبه پس از گشودن آن و نيز كيسه كليد درِ باب التوبه مي باشد همچنين در آن بخوردان و وسائل عطرآگين كردن درون كعبه را قرار مي دهند. مترجم
60 |
تعداد چوبهاي سقف كعبه
غازي در تاريخ خود، به هنگام سخن درباره ساختمان سلطان مراد چهارم (عثماني) از كعبه، كه در سال 1040 هجري صورت گرفته، اين چنين آورده است:
در روز يكشنبه ترميم سقف دروني كعبه را آغاز نمودند، بزرگِ نجّاران كعبه در اين مورد به من گفت: اين سقف از چهار قطعه چوبي تشكيل شده كه هر قطعه از آن، داراي بيست و دو قطعه چوب است. بنابراين مجموع اين چوبها هشتاد و هشت قطعه مي باشد. اين تعداد، مربوط به قطعه چوبهايي است كه از ابتدا در آن قرار داشته است. بر روي اين قطعه چوبها صفحه هاي چوبي ديگري قرار گرفته كه به وسيله ميخ به هم پيوسته اند.
مي گوييم: در روز دوشنبه، هيجدهم رجب سال 1376 هجري موفق به تشرّف به درون كعبه شدم و بر بام كعبه بالا رفتم. به هنگام بالا رفتن از پلّكان دروني كعبه، به فضاي موجود در دو سقف وارد شدم. چوبهاي سقف اول و سقف دوم را مشاهده كردم ليكن نمي دانم اين چوبها همان چوبهايي است كه غازي از آنها نام برده يا خير؟
به عنوان ادب و احترام نخواستم بين دو سقف مكث كرده و چوبها را شمارش كنم. بر روي سقف دوم كعبه چيزي قرار ندارد، بنابراين سنگيني بر آن وارد نمي شود. بر خلاف سقف روي آن، كه در مقابل آسمان است و مردم بر روي آن رفته و طنابهاي پرده تازه كعبه را در هر سال بر حلقه هايي كه بر ديواره اطراف بام كعبه قرار گرفته محكم مي كنند، همچنانكه زمين آن از مرمر سفيد رنگي پوشيده شده بطوري كه هيچگاه
61 |
آب باران به درون كعبه نفوذ نمي كند. فاصله ميان دو سقف كعبه، يكصد و بيست سانتيمتر مي باشد.(1)
سنگ نبشته هاي درون كعبه
در درون كعبه، نُه قطعه سنگ نبشته مرمري وجود دارد كه بر روي هشت عدد از آنها نبشته هايي به خط ثلث حك شده است. بر روي نهمين سنگ، نوشته اي به خط كوفي است كه تمامي حرف ها و گاه كلمه هاي آن بر روي قطعه اي از سنگ مرمر رنگين گرانبهايي حك شده است. ترتيب قرار گرفتن اين قطعه سنگ ها به گونه اي است كه قاعده اي مربع شكل را تشكيل داده است، به شرحي كه خواهد آمد تمامي اين سنگ نبشته ها، پس از سده ششم هجري حك شده است.
تمامي سنگهاي ياد شده از مرمر سفيد است و شرح لوحه هاي آن به ترتيب از سمت راست هنگام ورود به كعبه، قرار گرفته است. اين سنگها، بجز يكي، در ارتفاع 144 سانتيمتر از كف درون كعبه، بر ديوار داخلي آن نصب شده و سنگ نبشته نهمي بر بالاي درِ كعبه از داخل قرار گرفته، كه ارتفاع آن از سطح زمين درون كعبه، بيش از دو متر است.
متن سنگ نبشته ها:
لوح اوّل; يادبودي از تعميرات و ترميمهايي است كه در دوران ملك خالد بن عبدالعزيز آل سعود، در سال 1397 هجري انجام شده و تمامي تغييرات صورت گرفته، در بيت الله بر آن حك گرديده است.
لوح دوّم; از سنگ مرمرِ زرد شفافِ بسيار زيبايي تشكيل شده است كه در آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ لازم به يادآوري است در ترميمي كه در سال 1417 هجري به وسيله ملك فهد از كعبه به عمل آمد، سقف دوم كعبه كه در فاصله يكصد و بيست سانتيمتري از سقف اصلي كعبه قرار داشت، بر داشته شد بنابراين، هم اكنون كعبه فقط يك سقف دارد. مترجم
62 |
تغييرات و ترميمهايي كه اخيراً; يعني در رجب سال 1417 هجري به وسيله ملك فهد بن عبدالعزيز آل سعود انجام يافته، ذكر شده است. اين تغييرات شاملِ تعويض سنگهاي شاذروان با سنگهاي مرمر زيبايي است كه بر روي هر قطعه آن يك حلقه فلزي طلايي نصب كرده اند كه محل اتصال پرده كعبه است.
تغيير ناودان بام كعبه و ترميم آن، ترميم پله بام كعبه و تذهيب درِ آن، سنگفرش كردن خانه كعبه و ديوارها و برداشتن سقف داخلي آن و تعويض و ترميم سنگهاي كف بام كعبه، تعويض ستونهاي داخلي كعبه و سنگ كردن كليه ديوارهاي دروني خانه، بر اين لوح حك شده است. تاريخ لوح ياد شده، رجب سال 1417 هجري است.(1)
لوح سوّم; بر روي ديوار شرقي كعبه نزديك به باب التّوبه قرار گرفته كه طول آن نود و عرضش سي و سه سانتيمتر است و بر روي آن اين نوشته ديده مي شود:
بسم الله الرحمن الرحيم }ربَّنا تَقَبَّل مِنّا اِنَّكَ اَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ{ اَمَر بتجديد ترخيم داخل البيت مولانا السّلطان الملك الأشرف ابوالنصر قايتباي خلّدالله ملكه، يا رَبّ العالمين. بتاريخ مستهل رجب الفرد عام اربع و ثمانين و ثمانمائة من الهجرة. (2)
شش لوح ديگر در ديوار مقابل درِ ورودي خانه كعبه; يعني بين ركن غربي و ركن يماني قرار گرفته كه به ترتيب از سمت راست به چپ بدين قرار است:
لوح اوّل; در سمت راست ديوار غربي قرار دارد و طول آن 89 سانتيمتر و عرضش سي سانتيمتر است. بر روي آن اين نوشته نقش بسته است:
اَمَر بِعِمارة البيت المعظم الإمام الأعظم ابو جعفر المنصور، المستنصر بالله امير المؤمنين، بلغة الله أقصي آماله و تقبل منه صالح أعماله، في شهور سنة
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ لازم به تذكر است كه لوح دوم در ترميم اخير خانه كعبه به سال 1417 هجري بعنوان يادگار در آن قرار داده شد. مترجم
2 ـ به فرمان مولاي ما سلطان ملك اشرف ابو نصر قايتباي ـ كه حكومت او پايدار باد! ـ سنگهاي درون كعبه با مرمر تعويض شد، در تاريخ رجب اول سال 884 هجري.
63 |
تسع و عشرين و ستمائه و صلّي الله علي سيدنا محمد و آل محمد .(1)
لوح دوّم; در فاصله چند سانتيمتر لوح اول قرار گرفته كه طولش 59 سانتيمتر و عرضش 46 سانتيمتر مي باشد. بر روي آن اين ابيات نقش بسته است:
قد بدا التعمير في بيت الإله *** قبلة الإسلام و البيت الحرام
ام خاقان الوري مصطفي خان *** دام بالنصر العزيز المستدام
بادرت صدقاً الي التعمير ذا *** انّما كان بالهام السلام
و ارتجت من فضله سبحانه *** ان يجازيها به يوم القيام
قال تاريخاً له قاضي البلد *** عَمَّرَتهُ اُمّ السلطان الأنام
همچنين اين جمله، زير ابيات فوق نوشته شده است:
بمباشرة احمد بيك شيخ الحرم المكّي في سنة تسع و مائة و الف هـ . (2)
لوح سوم; پس از لوح دوم، به فاصله چند سانتيمتر، بر ديوار غربي خانه كعبه قرار گرفته است. اين لوح تقريباً مربع شكل است كه طول آن 102 سانتيمتر و عرضش 95 سانتيمتر مي باشد. در وسط اين لوح بخشي به صورت مربع و در وسط مربع دايره اي بزرگ به قطر هفتاد سانتيمتر قرار دارد كه در آن اين نوشته حك شده است:
أمَر بتجديد رخام هذا البيت المعظم، العبد المفتقر الي رحمة ربّه، يوسف بن عمر بن علي رسول ـ أللّهمّ أيِّدْهُ بعزيز نَصْرك، وَ اغْفِر لَهُ ذُنوبَه برحمتك .(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ به فرمان امام اعظم، ابوجعفر منصور، المستنصر بالله اميرالمؤمنين ـ كه خداوند او را به تمامي آرزوهاي بلندش رساند! ـ خانه معظم تعمير شد. خداوند اعمال نيكوي او را قبول كند! در ماههاي سال 629 هجري، و درود ما بر آقا و سرورمان محمد و آل او.
2 ـ اين تعميرات در خانه خدا، در سال 1109 هجري به وسيله مادر سلطان مصطفي خان (عثماني) با نظارت احمد بيگ، بزرگِ حرم مكي صورت پذيرفته است. مترجم
3 ـ سنگ مرمرهاي اين خانه معظم به دستور بنده نيازمند به رحمت الهي، يوسف ابن عمر بن علي رسول تجديد شد. خداوندا! او را تأييد كن و گناهانش را به رحمت خويش ببخش.
64 |
در گوشه اين مربع، از سمت راست، در بالا كلمه يا رحمان و در چپ كلمه يارحيم نوشته شده است و در سمت راست، در پايين كلمه يا كريم و در سمت چپ يا غفار نقش بسته و چهار سطر زير در پيرامون همين مربع، بر روي سنگ حك شده است:
در سطر بالا بسم الله الرحمن الرحيم، رَبِّ أوزِعْني .
در سطر راست اَنِ اشكر نِعمَتَكَ الَّتي أنعمت عَلَيَّ وَ عَلي والِدَيَّ .
در سطر پايين و انِ اعمل صالحاً ترضاه، بتاريخ شوال سنة .
در سطر چپ ثمانين و ستمائة، صلّي الله علي سيدنا محمد و آله .
لازم به ياد آوري است كه اين ترميم و تجديد سنگهاي دروني خانه كعبه، در سال 680 هجري به دستور ملك مظفر امير يمن انجام يافته است.
لوح چهارم; در فاصله چند سانتيمتري از لوح سوم قرار گرفته است. اين سنگ نبشته مربّع شكل با اضلاع 62 سانتيمتري است كه كلمات: لا اِله اِلاّ الله ـ محمّد رسول الله با خط كوفي بر آن نوشته شده و لفظ جلاله الله در ميانه مربع، در سنگهاي قرمز تيره قرار گرفته است. از شگفتيهاي اين سنگ اين بود كه هنگام ايستادن در مقابل آن، هيچ يك از نوشته هايش قابل خواندن نبود اما اگر قدري از آن دور مي شديد، تمامي نوشته ها به صورت آشكار، قابل خواندن مي شد. گفتني است كه اين حالت، در ترميم ديوارهاي كعبه، پيش از ترميم دوران اخير، به هم خورده و ويژگي ياد شده در آن ديگر وجود ندارد; زيرا پس از جاگذاري، آن را در حالت فنّي اوليه قرار نداده اند. بنابراين خواندن نوشته هاي آن از دور و نزديك يكي شده، همچنانكه لفظ جلاله آن در وسط به علت تغييرات جاگذاري به صورت سياه خودنمايي مي كند.
اين لوح به صورت يك قطعه نبوده بلكه از قطعات مرمر رنگي بسيار قيمتي و كمياب تشكيل شده است. بدين صورت كه 82 قطعه سفيد، 83 قطعه مرمر سياه، سه قطعه مرمر سبز، هشت قطعه مرمر قرمز تيره و يك قطعه به رنگ قهوه اي در آن جاي گرفته است. كه كليه اين قطعات از جزءهاي بسيار كوچكي تشكيل يافته است.
لوح پنجم; كه باز در ديوار غربي خانه كعبه، در فاصله چند سانتيمتري از لوح
65 |
چهارم قرار گرفته است. اين قطعه سنگ، مربع شكل و با اضلاع 72 سانتيمتري است. بر روي آن نبشته هايي در چهار سطر قرار دارد و در وسط هر سطر فاصله اي همانند دو بيت شعر داده شده است. نوشته هاي اين لوح بدين قرار است:
در سطر اول اين نوشته ديده مي شود:
بسم الله الرحمن الرحيم }رَبّنا تَقَبَّلْ مِنّا اِنّكَ أنتَ السَّميع العليم {تقرّب بتجديد هذا البيت المعظم العتيق الي الله .
در سطر دوم چنين نوشته شده است:
سبحانه و تعالي، خادم الحرمين و سائق الحجاج بين البحرين و البحرين السلطان بن السلطان مراد خان .
و در سطر سوم آمده:
ابن السلطان احمد خان بن السلطان محمد خان، خلّد الله تعالي ملكه و أيّد سلطنتَهُ في آخر شهر رمضان المبارك .
و در سطر چهارم نوشته شده:
المنظم في سلك شهور سنة أربعين بعد الألف من الهجرة النبويّة عليه أفضل التحيّة (1)
لوح ششم; آخرين سنگ نبشته بر روي ديوار غربيِ خانه كعبه، در سمت چپ و تقريباً در مقابل درِ ورودي خانه كعبه و در چند سانتيمتري ركن يماني قرار گرفته است. اين لوح به طول 78 سانتيمتر و عرض 46 سانتيمتر است كه بر روي آن اين عبارات ديده مي شود:
بسم الله الرحمن الرحيم، }رَبّنا تَقَبَّل مِنّا اِنّكَ أنت السَّميع العليم{، تقرّب الي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اين لوح نشان دهنده تغييرات و تعميرات بيت عتيق به وسيله سلطان مراد عثماني در اواخر ماه رمضان سال 1040 هجري است. مترجم
66 |
الله تعالي بتجديد رخام هذا البيت المعظم المشرّف، العبد الفقير الي الله تعالي السلطان الملك الأشرف ابوالنصر برسباي، خادم الحرمين الشريفين بلغه الله آماله، وزيّن بالصالحات اعماله، بتاريخ سنة ست و عشرين و ثمانمائة .(1)
آخرين سنگ نبشته بر روي درِ ورودي خانه كعبه، از سمت درون قرار دارد. ارتفاع اين لوح از كف خانه خدا چيزي حدود بيش از دو متر است. طول اين لوح سه متر و عرض آن حدود پنجاه سانتيمتر است.
اين لوح به صورت يك قطعه نبوده بلكه از سه يا چهار قطعه تشكيل شده است. بر روي آن جملات كوچكي با خط كوفي نقش بسته است كه متأسّفانه عبارات آن خوانده نشد.
تمامي اين سنگ نبشته ها در تاريخ هشتم شعبان سال 1377 هجري، هنگامي كه ترميم سقف و درون خانه كعبه به پايان رسيد، توسط اينجانب محمد طاهر كردي مكي قرائت و ثبت گرديد و عكسهايي نيز به رسم يادگار از آن بر داشته شد كه هم اكنون در دفتر توسعه حرم مكي به عنوان ثبت در تاريخ قرار دارد.
لازم به تذكر است كه عكسهاي ياد شده، هنگامي كه الواح را به خارج از كعبه منتقل كرديم، گرفته شده است امّا پس از نصب آنها بر روي ديوارهاي دروني كعبه به احترام خانه، عكسي گرفته نشد.
سنگ نبشته اي كه بر بالاي بيرون درِ خانه كعبه قرار دارد
بر بالاي درِ كعبه از خارج الواحي از طلا قرار دارد كه اين دو سطر با خط ثلث بسيار زيبايي بر آن خودنمايي مي كند:
سطر اول: بر روي آن اين فرموده خداوند قرار دارد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اين سنگ نبشته، تاريخ تجديد مرمرهاي درون كعبه را به وسيله ملك اشرف ابونصر برسباي در سال 826 هجري يادآور مي شود.
67 |
}إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُديً لِلْعَالَمِينَ * فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَللهِِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا{(1)
سطر دوم: اين سه بيت شعر بر آن نقش بسته است:
لقد رقم الحنكار باباً لبيته *** له كل مخلوق يصلّي و يسجد
و خلف ذخر الأجر من بعد جدّه *** بني ملك عثمان احمد يحمد
فقل فيه مدحاً ما استطعت مؤرخا *** بتجديده بالبيت قد فاز احمد
تاريخ اين نوشته مربوط به سال 1118 هجري است كه درِ كعبه در دوران خلافت سلطان احمد خان سوم، يكي از خلفاي عثماني، به وسيله طلا پوشيده شد.
آويزه هاي درون كعبه
ازرقي در تاريخ خود (اخبار مكه) آورده است:
1ـ بانويي از بني سُليم كه به افراد خانوده آنان شير مي داده و دايه آنان بوده، از عثمان ابن طلحه پرسيد: پيامبر(صلي الله عليه وآله) پس از بيرون آمدن از كعبه به تو چه فرمود؟ او پاسخ داد: پيامبر فرمود: در كعبه دو شاخ قوچ ديدم و فراموش كردم به تو بگويم كه روي آن دو را بپوشاني; زيرا شايسته نيست در كعبه چيزي وجود داشته باشد كه ذهن نمازگزار را به خود مشغول كند. عثمان مي گفته است كه اين شاخ ها مربوط به همان قوچي بوده كه براي فديه اسماعيل(عليه السلام)آمده است، پايان گفته ازرقي از تاريخ مكه.
2ـ آويزه هاي هفتگانه:(2) اين آويزه هاي هفتگانه، شعرها و قصيده هاي بزرگان از شعراي عرب بوده است كه از دوران جاهليت در درون كعبه قرار داده شده بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ آل عمران: 96 و 97
2 ـ معلقات سبع.
68 |
3ـ عهدنامه قريش، كه در آن شرطهايي را بر مقاطعه و عدم هرگونه معامله با بني هاشم و بني عبدالمطلب نوشته بودند كه اين صحيفه در سال هفتم پس از نبوت
تعدادي از آويزه هاي درون كعبه.
69 |
پيامبر(صلي الله عليه وآله) در كعبه قرار داده شد. لازم به تذكر است كه به موجب اين عهدنامه، كفار قريش به مدت سه سال با بني هاشم و بني عبدالمطلب قطع رابطه كردند و مسلمانان مدت يادشده را در شعب ابوطالب با سختي و مشقت گذراندند و همواره رسول خدا(صلي الله عليه وآله) از آن دوران به ناراحتي ياد مي كردند.
4ـ هارون الرشيد در سال 186 هجري دو نامه در كعبه آويخت; يكي از آن دو، عهدنامه اي بود كه در آن ولايت را براي فرزندش امين تعيين كرده بود و دومي عهدنامه ولايت فرزند ديگرش مأمون بود. اين عهدنامه ها به هنگام خلافت امين از كعبه خارج شده و به بغداد انتقال يافت و سپس در آنجا سوزانيده شد.
5ـ عهدنامه اي كه معتمد عباسي براي دو فرزندش در سال 261 هجري قرار داده بود نيز در كعبه آويزگرديده بود.
روزنه هاي روشنايي در سقف كعبه
كعبه مكّرمه، پيش از ساختمان عبدالله بن زبير، فاقد روزنه هاي روشنايي بود ليكن پس از آن كه كعبه به وسيله او منهدم شد و از نو بنا گرديد، در آن چهار روزنه قرار داد كه به وسيله آن نور خورشيد به درون كعبه وارد مي شد.
ازرقي در تاريخ مكه آورده است: ابوالوليد مي گويد در سقف كعبه چهار روزنه قرار دارد; يكي در كنار ركن غربي، ديگري در كنار ركن يماني، سوّمي در كنار ركن حجرالاسود و چهارمي در كنار ستون مياني كعبه كه اين ستون در فاصله ميان ركن حجرالاسود و ركن يماني قرار دارد. روزنه ها به صورت مربع بوده و در بالاي هريك از آنها مرمري يماني قرار داده شده است كه به وسيله آن نور به درون كعبه مي تابد.
ازرقي در جاي ديگري از كتاب تاريخ خود، اين چنين مي نويسد:
در سقف كعبه چهار روزنه قرار دارد كه نور از سقف بالاي كعبه به سقف زيرين آن نفوذ مي كند. بر روي اين روزنه ها، مرمري قرار دارد كه ابن زبير آنها را از (شهر) صنعاي
70 |
(كشور) يمن آورده كه بدان بَلَق گفته مي شود. در بين دو سقف كعبه فضايي قرار گرفته است. آنچنانكه در مختار الصحاح در اين مورد آمده است، بَلَق داراي دو رنگ سياه و سفيد است.
مي گوييم: اين روزنه ها تا سال 843 هجري بر سقف كعبه قرار داشتند. ليكن در اين سال امير سودون محمدي به فرمان ملك اشرف برسباي برخي تعميرات در مسجدالحرام و در كعبه مكّرمه صورت داد بطوري كه در اين تعميرات سنگهاي دروني كعبه را مرمّت نمود و روزنه هاي ياد شده، كه به وسيله آن نور به درون كعبه مي تابيد، به وسيله نامبرده برداشته شد و محل آن پوشيده گرديد تا بدينوسيله از ورود باران به درون كعبه جلوگيري نمايد. سقف كعبه نيز در اين تعميرات، بطور كامل تجديد و مرمت گرديد. بنابراين اينك ديگر اثري از روزنه هاي ياد شده در درون كعبه وجود ندارد. اصلاحات ياد شده در روز دوم ماه صفر سال 843 به پايان رسيد.(1)
و مي گوييم: هم اكنون در درون كعبه هيچگونه روزنه اي براي تابيدن نور بدان وجود ندارد، ليكن روزنه اي به صورت دهانه هم اكنون در امتداد ناودان، در بالاي پلكان دروني كعبه قرار دارد كه بر روي آن پوششي است استوار و محكم و اين روزنه به هنگام بالا رفتن از پلكان ياد شده به طرف بام كعبه باز مي شود. از اين روزنه هيچگونه روشنايي به درون كعبه نفوذ نمي كند، همچنانكه آب باران نيز نمي تواند بدان وارد شود; زيرا اين دهانه صرفاً راهي است براي رفتن به بام كعبه.
طبق نوشته هاي مورّخان، در بناي كعبه كه به وسيله ابراهيم(عليه السلام) ساخته شد. گِل، آهك و يا گچ به كار نرفته بود. به عبارتي ديگر، آن حضرت سنگهاي ديوار كعبه را تك تك بر
روي هم قرار داد و اين چهار ديواري را بدون سقف و در بالا برد. بنابراين براي بالا رفتن
1 ـ حسين بن عبدالله باسلامه، تاريخ الكعبة المعظمه، ص235; ابن ظهيره قريشي، جامع اللطيف، ص48
71 |
و رسيدن به بام آن نيازي به پلّه نبوده است. به همين جهت در درون كعبه هم پله اي در كار نبوده است.
هنگامي كه كعبه به وسيله قصي بن كلاب جدّ چهارم پيامبر(صلي الله عليه وآله) ساخته شد، بر آن سقفي از چوب درخت دَوْمْ(1) و شاخه هاي نخل قرار دادند. اين ساختمان حدود يكصد و پنجاه سال پيش از ولادت پيامبر(صلي الله عليه وآله) ساخته شد. پس از آن بار ديگر كعبه بدون سقف بنا گرديد و اين وضعيت تا هنگام ساختمان قريش باقي بود.
زماني كه قريش ساختمان كعبه را از نو بنا نهادند، سقفي از چوب درخت دَوْمْ و شاخه هاي نخل بر آن قرار دادند و براي نخستين بار ديوارهاي كعبه را به وسيله گِل، سنگ چين كردند و همانند برخي از خانه هاي كنوني حجاز، سقف آن را به وسيله تنه درختان نخل و شاخه هاي آن پوشاندند و جهت راهيابي به بام خانه كعبه، پلكاني چوبين در درون آن، در سمت ركن شامي احداث كردند. اين ساختمان بنا بر قول مشهور پنج سال پيش از بعثت پيامبر(صلي الله عليه وآله) يا 35 سال پس از ولادت آن حضرت بنا گرديد.
در ساختمان ابن زبير، در سال 74 هجري نيز پلكاني چوبي در ركن شامي، درون كعبه جهت صعود به بام كعبه ساخته شد. هنگامي كه اضافات كعبه ساخت ابن زبير ـ كه در طرف ديوار حجر اسماعيل بود ـ توسط حجاج بن يوسف ثقفي منهدم گرديد. بار ديگر پلكاني در درون كعبه، در همان سمت ركن شامي ساخته شد.
ساختمان حَجّاج تا دوران سلطان مراد چهارم همچنان باقي بود تا اينكه در اين دوران به وسيله سيلي كه به داخل مسجدالحرام راه يافت، بخشهايي از كعبه منهدم گرديد. سپس به وسيله سلطان مراد چهارم درسال 1040 هجري مجدداً ترميم و ساخته شد كه تاكنون همچنان پابرجا است.
بنا بر آنچه گفته شد، پلكان دروني كعبه از ابتداي ساخته شدن سقف خانه، براي نخستين بار در ركن شامي; يعني در سمت راست شخصي كه از درِ كعبه وارد بيت مي شود بنا شد و از دوران ساختمان قريش تاكنون در همين جايگاه مانده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نوعي درخت نخل.
72 |
ازرقي (متوفّاي نيمه قرن سوم هجري) در كتاب تاريخ خود مطالبي درباره پلكان دروني كعبه در زمان خود كه منتهي به بام آن مي شود، آورده و اينگونه شرح داده است:
وقتي وارد كعبه مي شوي در سمت راست خود پلكاني مي بيني كه به وسيله آن به پشت بام خانه خدا مي روند. قطع آن چهارگوش بوده و در گوشه ركن شامي قرار گرفته است. در بخشي كه درِ خانه قرار گرفته 5/3 ذراع به داخل كعبه پيش آمده است و ديواره ديگر آن هم به همان اندازه مي باشد. ارتفاع درِ اين پلكان نيز 5/3 ذراع و پهناي آن 5/1 ذراع است. درِ پلكان ياد شده يك لنگه اي است كه آن را از چوب ساج ساخته اند و آن به سمت چپ باز مي شود. و به ديوار كعبه پيوسته است.
چوب آن ساده و بدون هر گونه زيوري ـ چه نقره و چه طلا ـ است. و اين وضعيت اينگونه بود تا آنكه خليفه متوكل علي اللّه در محرم سال 237 هجري، دستور داد قطعاتي از نقره بر آن كوبيدند و براي آن قفل كلوني از نقره قرار داد. بر روي در، قطعه اي از چوب ساج نقره اندود قرار دارد.
حلقه اي نقره اي نيز بر روي آن كوبيده شده و قفلي آهنين بر روي قطعه چوبين پوشيده از نقره نيز قرار داده شده است كه اين قفل در كنار ديوار كعبه و به موازات آن قرار گرفته است. اين در در سمت راست شخصي است كه وارد كعبه مي شود. ارتفاع اين مكان از كف كعبه تا بالا بيست ذراع و شمار پله هاي آن 48 است. در طول اين مسير، هشت موضع توقف و استراحت در نظر گرفته شده و پهناي پلكان، يك ذراع و چهار انگشت است. اين پله ها هشت روزنه دارد كه چهار روزنه آن كنار در است و چهار روزنه ديگر در كنار ستون سمت ديوار حجر اسماعيل(عليه السلام)گشوده شده است. بر بالاي اين پلكان دري هم بر روي بام كعبه تعبيه شده است كه از چوب ساج ساخته شده و طول آن 5/2 ذراع و عرض آن دو ذراع است.
لازم به يادآوري است كه پس از دوران ازرقي ، تغييراتي در پلكان دروني كعبه داده شد، به طوريكه در سال 1109 هجري هفت پله آن را با مرمر جايگزين
كردند.
73 |
تعداد پله هاي پلكان دروني كعبه
نگارنده(1) اين پله ها را در روز تغيير و تجديد سقف كعبه; يعني در هيجدهم ماه رجب سال 1377 هجري شمردم كه 35 عدد بود. بعضي از پله هاي ياد شده از مرمر و باقي آنها تا سطح بام كعبه، از چوب ضخيم و محكم ساج ساخته شده است. تعداد پله هاي مرمر اين پلكان 13 عدد و باقيمانده كه از چوب است، 22 عدد مي باشد. عرض پله ها متغيّر است; بعضي از آنها 63، بعضي 65، بعضي ديگر 70 و برخي 75 سانتيمتر عرض دارد. ارتفاع پله ها نيز مختلف است; تعدادي از آنها 24 و بقيه 35 سانتيمتر ارتفاع دارد.
از گفته هاي پيش روشن شد كه اين پلكان باريك است و افراد به صورت تك تك مي توانند از آن بالا روند، با اين حال نيازي به تعريض آن نيست چراكه در طول سال تنها يك بار نياز به بالا رفتن از اين پله ها پيدا مي شود كه آنهم در زمان تعويض پرده كعبه در موسم حج است. البته گاهي هم اگر نياز به اصلاحاتي بر روي بام كعبه باشد، از آن بالا مي روند.
چگونگي قرار گرفتن اين پله ها، با پله هاي مناره تفاوت دارد; زيرا پله هاي مناره به صورت حلزوني و دايره اي از بالا تا پايين ساخته شده در صورتيكه پله كعبه بگونه اي است كه پس از هر چند پله فضايي وجود دارد و مجدداً با زاويه مختصري چند پله ديگر در امتداد آن قرار گرفته است. اين وضعيت همچنان تكرار مي شود تا اينكه به بام كعبه راه پيدا شود. در اين پلكان پس از فضاي سوم تا بام كعبه نرده اي چوبي قرار دارد كه مي توان با گرفتن دستها به آن، از خطر سقوط در امان بود.
اين پلكان داراي درِ يك لنگه اي از درون كعبه است كه مردم بدان باب التّوبه مي گويند. بر روي اين در، قفلي عادي قرار گرفته و بر آن پرده اي همانند پرده درِ كعبه از خارج آويزان است.
بر دهانه اين پلكان كه به بام كعبه منتهي مي شود، دريچه فلزي بسيار محكمي قرار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ محمد طاهر كردي خطاط.
74 |
دارد كه به هنگام بسته شدن، تمامي منافذ اين دهانه را مي بندد و از ورود آب باران به درون كعبه جلوگيري مي كند.
پيش از رسيدن به انتهاي اين پلكان، در ارتفاعي به قامت انسان، دو دهانه كوچك; يكي در مقابل شخص بالا رونده و ديگري در سمت چپ آن قرار گرفته كه اين دهانه ها داراي درِ كوچكي از چوب هستند. اين دو در به سوي سقف داخلي كعبه راه مي يابند.
همانطور كه پيشتر اشاره شد، اين پلكان در ركن شامي; يعني در ضلع جنوبي خانه كعبه قرار گرفته است و از درون كعبه جز به صورت يك بر آمدگي، چيز ديگري ديده نمي شود و پله ها در داخل ساختمان قرار گرفته است. اين در داراي قفل خاصي است كه باز و بسته مي شود. براي پله ها هيچ گونه پنجره و نور و چراغي قرار داده نشده است، بنابراين بسيار تاريك است و شخص بالا رونده نياز به چراغ و روشنايي و هدايت دارد. بر روي در اين پلكان كه به باب التوبه نامبردار است، پرده اطلس زيبايي مزيّن با نقش و نگار و نوشته هايي با نخهاي طلا و نقره آويخته اند.
اين پلكان بر چهار ديوار ساخته شده است; دو ديوار آن ديوار اصلي كعبه هستند يعني ديوار پيشين كعبه (كه در آن در كعبه قرار دارد) و ديوار حجر اسماعيل(عليه السلام).
در درون كعبه دو ديوار ديگر براي پلكان ساخته شده است كه اين دو ديوار از زمين تا بالاي سطح بام كعبه ادامه دارد. عرض ديوار اوّل از اين دو ديوار، كه باب التوبه بر آن قرار دارد، 225 سانتيمتر و عرض ديوار دوم متصل به آن 150 سانتيمتر است.
اين اندازه گيري به هنگام تشرف اينجانب به درون كعبه مشرفه، در پگاه روز جمعه بيست و نهم ماه جمادي الأول سال 1377 هجري صورت گرفت.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ گفتني است كه پلكان مزبور با ويژگيهاي مزبور، تا سال 1417 هجري بر قرار بود و پس از آن ضمن تعميرات و تغييراتي ظاهري در ساختمان كعبه، تغييراتي نيز در پلكان ياد شده به وجود آمد.
گزارشي از خبرنگار مجله المسلمون در شماره 622 سال دوازدهم، مورخ 24 شعبان 1417 هجري در مجله فوق انتشار يافته كه اين خبرنگار پس از پايان تغييرات ساختمان داخل كعبه، به درون آن رفته و از پلكان به بالاي بام كعبه راه يافته و مشاهدات خود را چنين ثبت كرده است:
در زاويه شمال شرقي ديوار كعبه، درِ طلايي ديگري قرار دارد كه چشمان هر بيننده اي را به خود خيره مي كند. اين در كه كوچكتر از درِ اصلي كعبه است، با صفحه هايي از طلاي خالص، كه در ميان آن نقاطي را با نقره كنده كاري كرده اند، پوشيده و به باب التوبه مشهور است. برميانه آن، قفلي طلايي به سبك كهن قرار گرفته است. اين در در برابر پلكاني كه به بام كعبه ختم مي شود، قرار دارد.
به گفته يكي از مهندسان ناظر بر عمليات ترميم كعبه، ارتفاع خانه خدا، از درون كعبه از كف تا بام، برابر با 65/13 متر است. اين پلكان كه در ترميم اخير، به طور كامل و كلّي بازسازي شده; پلكاني از شيشه ضخيم و شفاف به رنگ آبي آسماني است كه در نگاه نخست، كريستال به نظر مي آيد. عرض هر پله حدود پنجاه سانتيمتر و ارتفاع آن بيست و پنج سانتيمتر مي باشد. بر هر يك از پله ها، برجستگي ملايمي قرار داده شده كه مانع از لغزندگي مي شود. در دو سوي پلكان نرده اي به صورت دستگيره از جنس همان شيشه به ارتفاع يك متر از پله ها ساخته اند. ساختمان پلكان مارپيچي و همانند پلكان گلدسته ها و مناره هاي مساجد است. در پايان پلكان دريچه اي است كه به وسيله مرمر سفيد رنگ پوشيده شده و با گرداندن دستگيره آن به سوي بيرون، دهانه بام كعبه باز مي شود. در اين دريچه، در بازكن الكتريكي نيز نصب شده است كه با فشار دگمه اي، به طور خودكار در كنار مي رود و راه به سوي بام كعبه باز مي شود. مترجم
75 |
پلكان بيروني كعبه كه به وسيله آن مي توان به درون خانه راه يافت
قريش پنج سال پيش از بعثت پيامبر، به هنگام نو سازي كعبه، درِ آن را از زمين بالاتر قرار دادند تا سيل نتواند به درون نفوذ كند و نيز هر كسي نتواند به داخل كعبه راه يابد. اين در حالي بود كه درِ كعبه پيش از آن بر روي زمين قرار داشت. از آنجا كه درِ كعبه را از زمين حدود دو متر بالاتر قرار داده و پله اي نيز براي آن نگذاشته بودند، پلكان متحركي ساختند كه هنگام ورود به كعبه آن را بر درگاه كعبه قرار مي دادند و به وسيله آن وارد خانه كعبه مي شدند. در طول دورانهاي گذشته پلكانهاي مختلفي جهت خانه خدا ساخته و به اين ديار مي فرستادند. اين پلكانها دو گونه بود; نوعي از آن براي ورود افراد خاص و ويژه بود كه يكي يكي از طريق آن مي توانستند به درون خانه خدا راه يابند و ديگري به گونه اي بود كه مردم گروه گروه به وسيله آن به درون خانه وارد مي شدند.
پلكان بروني كعبه همواره از چوب ضخيم قوي; همانند منبرهاي مساجد ساخته مي شود با اين اختلاف كه در زير اين پلكان، چرخهايي براي انتقال آن به سمت درِ كعبه