بخش 4

نمای کعبه الف: کعبه از برون: ب: کعبه از درون: درِ کعبه مشرفه و تاریخچه آن تاریخچه قفل و کلید درِ کعبه کیسه کلید درِ کعبه و جایگاه آن در درون کعبه مطالبی شنیدنی از قفل و کلید کعبه گشودن درِ کعبه در جاهلیت و اسلام گشایش درِ کعبه از زبان ابن جبیر:


76


تعبيه شده است.

در اينجا تعداد و چگونگي پلّه هاي اين پلكان، از زمان ازرقي تاكنون را مي آوريم:

غازي در تاريخ خود به نقل از ازرقي مي نويسد: طول پلكان كعبه، كه مردم به وسيله آن به درون كعبه راه مي يافتند، 5/8 ذرع و عرض آن 5/3 ذرع بود و سيزده پله آن از چوب ساج بود.

همچنين غازي به نقل از طبري در اتحاف آورده است:

در سال 818 هجري به وسيله مؤيد چركسي منبر زيبايي جهت مسجد الحرام ساخته شد كه همراه آن، پلكاني بود براي ورود به كعبه. اين منبر و پلكان در موسم حج سال ياد شده به مكه رسيد.

به نقل از سنجاري در كتاب المنائح آورده است: درماه رمضان سال 1097 هجري به دستور بزرگ حرم پلكان حرم ساخته شد كه كناره هايي از چوب داشت، از اين پلكان براي اولين بار، در تاريخ شانزدهم رمضان همان سال براي ورود افراد به درون خانه كعبه استفاده شد.

لازم به ذكر است كه بزرگ حرم، در آن دوران شخصي به نام احمد پاش بوده كه علاوه بر داشتن سِمَت شيخ الحرمي، از سوي دولت عثماني به عنوان والي جده نيز انجام وظيفه مي كرده است. به نقل از اتحاف فضلاء الزمن مي نويسد:

حسين حميدان پلكاني را از هند فرستاد كه در سال 1116 هجري به جده رسيد اما مورد پسند والي وقت جدّه سليمان پاش قرار نگرفت. و همچنان تا سال 1127 در جده باقي ماند تا آنكه در همان سال از سوي والي ديگر جده محمد پاشا معمار خريداري شد و به مكه ارسال گرديد. اين پلكان جايگزين پلكان قبلي; يعني پلكان ساخت احمد پاشا قرار گرفت و در روز پنجشنبه چهاردهم جمادي الآخر سال 1127 هجري، از آن براي ورود به خانه كعبه استفاده شد. ليكن درست چهار روز بعد; يعني روز دوشنبه هيجدهم جمادي الآخر پلكان مزبور به دستور شريف مكه از جاي خود برداشته شد و همان پلكان پيشين جايگزين آن گرديد.

به گفته شريف، اين تعويض بدون اجازه دولت عثماني و شخص شريف صورت



77


گرفته بود، ناگزير پلكان محمد پاشا معمار، در خانه شيخ عبدالقادر شيبي قرار داده شد كه به عنوان وديعه و امانت از آن محافظت كند تا اجازه خليفه عثماني در اين مورد صادر شود.

در ابتداي سال 1132 هجري پلكان ارسال شده از سوي محمد پاشا معمار مجدداً به مسجد آورده شد و جايگزين پلكان قبلي گرديد. در اين حال به دستور ابراهيم پاش والي جده آن را رنگ زده و تزيين كردند.

غازي همچنين در تاريخ خود آورده است كه:

نواب مدراس (محمد منوّر خان) از هند پلكاني را كه از چوب ساج براي كعبه ساخته شده بود، ارسال كرد. اين پلكان در سال 1240 هجري به مكه رسيد و يازده پله داشت.

گفتني است كه اين پلكان هنوز (تا سال 1397 هجري) در مسجد الحرام در كنار ديوار چاه زمزم از سمت مقام ابراهيم(عليه السلام) قرار دارد كه هنگام گشوده شدن درِ كعبه، براي ورود مردم از آن استفاده مي كنند. نام ارسال كننده آن و تاريخ ياد شده هنوز بر روي آن است. عرض اين پلكان دو متر و ارتفاع آن از زمين تا بالاترين پله آن نيز دو متر و طول آن پنج متر است. در بعضي از بخشهاي اين پلكان، فرسودگي هايي به چشم مي خورد و گاه در بعضي نقاط آن، چوبها از هم جدا شده است كه به همين جهت اصلاحات و ترميمهايي بر روي آن صورت پذيرفته است كه خود نشان دهنده قدمت اين پلكان است. بدين ترتيب حدود 140 سال است كه از اين پلكان استفاده مي شود.

* غازي به نقل از كتاب اخبار الصناديد از شيخ نجم الغني بن عبدالغني در اين مورد مطالبي آورده كه به صورت فشرده بازگو مي شود.

نواب رامفور (1) كلب عليخان در سال 1300 هجري پلكاني چوبي براي كعبه مشرفه ارسال كرد. اين پلكان چهارده پله داشت امّا مدتها باقي ماند تا اجازه استفاده از آن
از سوي دولت عثماني صادر شد. و آن، ويژه صعود بانوان در زمان مقرر ورود خانمها به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ رامفور، شهري ميان دهلي و حيدر آباد هند است. مترجم



78


كعبه مكرمه بود كه پس از مدتي استفاده از آن ممنوع شد. پله هاي آن با صفحه هاي نقره اي، آذين شده بود. گفته مي شود هزينه ساخت آن به همراه نقره هاي مزبور، به حدود 85364 روپيه هندي بالغ شده بود.

اين پلكان تا سال 1365 هجري در كنار پلكان سابق مسجد الحرام قرار داشت كه از اين پس بر اثر فرسودگي به تصرّف خانواده شيبي در آمد. آنها نقره ها و چوبهاي آن را به فروش رساندند و در حال حاضر ديگر اثري از آن باقي نمانده است.(1)

در آغاز شروع طرح توسعه مسجدالحرام; يعني در اوايل سال 1375 هجري به محل تصوير صفحه 35 از پلكان بيروني كعبه مكرمه


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فرستنده اين پلكان، همانطوركه از نامش آشكار مي شود از شيعيان باوفاي خاندان ولايت و اهل بيت(عليهم السلام) بوده است كه به نظر مي رسد مكيان بر اثر عنادي كه همواره با اين گروه داشته اند، پلكان نامبرده را از ميان برده اند. مترجم



79


دستور پادشاه وقت عربستان، سعود بن عبدالعزيز ، پلكان بسيار زيبا و گرانقيمتي نيز ساخته شد كه به جاي پلكانهاي پيشين درِ خانه خدا جايگزين گرديد.

اين پلكان كه از چوبي بسيار محكم و پوششهايي از نقره و نقش و نگارهاي زيباي موجود در فرهنگ عربي و مزيّن به طلا، در قاهره پايتخت مصر ساخته شده بود، در روز چهار شنبه پنجم ذي حجه سال 1376 هجري به مكه مكرمه رسيد و براي اوّلين بار در صبحگاه فرداي همان روز جهت ورود پادشاه عربستان و هيأت همراه و ساير ميهمانان كشورهاي اسلامي، براي شستشوي كعبه، مورد استفاده قرار گرفت.

پلكان ياد شده دوازده پله دارد و از نظر ساخت بسيار زيبا و خوش منظره است، تا آنجا كه نقش و نگارها و تزيين آن آيتي از زيبايي و جمال به شمار مي رود.

نماي كعبه از برون و درون

محمد لبيب بتنوني در سفرنامه خود (الرحلة الحجازيه) شكل كعبه را از درون و برون به طور زيبايي توصيف كرده است. اينك مطالبي خواندني از سفرنامه ياد شده مي آوريم:

الف: كعبه از برون:

ساختمان كنوني كعبه از بيرون، پس از ساختماني كه حَجاج از آن به وجود آورده بود; همانند كعبه دوران پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) كه تقريباً به شكل مربع بوده و از سنگهاي نيلگون سخت ساخته شده است.

ارتفاع كعبه پانزده متر مي باشد. ضلعي كه ناودان در آن است و ضلع مقابل آن ده متر و ده سانتيمتر طول دارد و نيز ضلعي كه درِ كعبه در آن قرار دارد و ضلع مقابل آن داراي دوازده متر طول است. درِ كعبه در ارتفاع دو متري از زمين قرار داده شده كه به وسيله پلكاني شبيه به منبر بدان راه مي يابند. پلكان كنوني آن، از چوبِ پو شيده شده از



80


صفحه هاي نقره اي است كه اين پلكان از سوي يكي از اميران هند به كعبه هديه شده است. به هنگام گشوده شدن درِ كعبه به روي زائران، در جشنها و مراسم بزرگ، اين پلكان در كنار در قرار داده مي شود. گفتني است كه اين مراسم در سال معمولاً، از پانزده بار تجاوز نمي كند. در ديگر روزهاي سال، پلكان ياد شده همواره در كنار گنبد زمزم از سوي باب بني شيبه قرار داده مي شود و آن داراي پله هاي كوچك چوبي است كه افراد بدانوسيله به درون كعبه راه مي يابند.

در ركني كه در سمت چپ درِ كعبه قرار دارد، حجر الاسود واقع است و آن در ارتفاع يك متر و پنجاه سانتيمتري از زمين مطاف نصب شده است.

در بخش بيروني پيرامون كعبه و در قسمت پايين آن، برآمدگي وجود دارد كه ارتفاع آن به طور متوسط بيست و پنج سانتيمتر و عرض آن حدود سي سانتيمتر بوده كه به شاذروان نامبردار است. اين قسمت جزو كعبه است كه قريش به هنگام ساختمان، جهت اختصار آن را در خارج از كعبه قرار دادند. به نظر من شاذروان از ساخته هاي حجّاج است; زيرا، نامبرده اين قسمت از كعبه را براي جلوگيري از تأثير سيل ها و باران ها بنا كرد كه در مكه از زمانهاي دور تاكنون همواره به شدت بر مطاف مي باريد و خرابي به بار مي آورده است. گواه ما براين سخن اين است كه كلمه شاذروان گرفته شده از الفاظ فارسي است و حَجاج به هنگام ساختن كعبه، تعدادي كارگر ساختماني ايراني را بر اين كار اجير كرد و آنان اين قسمت از كعبه را بدين شكل ساختند و نام شاذروان را بر آن نهادند. ممكن است ساختمان شاذروان از دوران ابن زبير به يادگار مانده باشد و گواه بر اين سخن مطلبي است كه در كتاب الأغاني آمده است; بدين صورت كه:

از ابن سويح در مورد سبك آهنگي كه با آن سروده اي را اجرا مي كرده سؤال كرده اند، زيرا آن آهنگ در نزد عرب معروف و شناخته نبوده است. او در جواب مي گويد: از كارگران ايراني كه ابن زبير آنان را جهت ساختمان كعبه احضار نموده بود، آموخته است. آنان با آهنگ هاي زيبايي سروده هاي خود را اجرا مي كرده اند. نامبرده اين سبك را از آنان گرفته و نغمه هاي عربي ديگري را با آن مخلوط نموده و آهنگ جديدي را اجرا كرده است. در هر صورت شاذروان و ميزاب دو كلمه فارسي بوده كه هيچگاه در



81


زمان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) از آن دو كلمه استفاده نمي شده است.

زواياي بروني خانه را اركان گويند. زاويه شمال ] شرقي [ كعبه را ركن عراقي ناميده اند; زيرا اين ركن در سمت عراق است. زاويه غربي را ركن شامي گويند; زيرا كه آن، در جانب شام واقع شده و رو بروي آن به ركن يماني نام بردار است; زيرا در سوي يمن قرارگرفته است. در اين ركن سنگي قرار دارد كه آن را حجرالأسعد ناميده اند. و بالاخره ركن ] جنوب [ شرقي كعبه معروف به ركن اسود شده چون حجرالأسود در اين ركن واقع است.

حجرالأسود به شكل بيضوي غير منظم و صيقلي شده است. رنگ آن سياه متمايل به سرخ بوده و در آن نقطه هاي سرخ رنگ و برجستگيها و خطوطي به رنگ زرد ديده مي شود. رنگ زرد آن، در نتيجه چسبانيدن قطعه هاي جدا شده از اين سنگ به يكديگر است. قطر حجرالأسود حدود سي سانتيمتر بوده كه به وسيله طوقي از نقره، به عرض ده سانتيمتر در برگرفته شده است. فاصله ميان ركن حجرالأسود و درِ كعبه را ملتَزَم گويند; زيرا اين قسمت مكاني است كه همواره طواف كنندگان و زائران، خود را بدان رسانيده و در آن به راز و نياز با پروردگار خويش مي پردازند و سر به درگاه او مي سايند.

در ميانه ديوار شمال غربي كعبه، در بالا، ناودان قرار گرفته است كه به آن ميزاب الرحمه گويند. ناودان از ساخته هاي حَجاج به هنگام ساختمان خود از كعبه بوده است كه آن را بر بام كعبه قرار داد تا اينكه آبهاي باران در اين مكان جمع نشود.

ناودان، نخست از مس ساخته شده بود تا اينكه سلطان سليمان قانوني (از خلفاي عثماني) در سال 959 هجري آن را با ناوداني از نقره جايگزين كرد. مجدداً در سال 1021 هجري از سوي سلطان احمد (عثماني) اين ناودان بازسازي گرديد. ناودان جديد از نقره بوده كه بر روي آن مينا كاري نيلگوني با نقش و نگارهاي طلايي، تزيين گرديده بود. اين ناودان را در موزه آثار باستاني ويژه خلفا در آستانه (استانبول) مشاهده كردم. همچنين در سال 1273 هجري سلطان عبد المجيد (عثماني) ناوداني از طلا براي كعبه فرستاد كه اين ناودان تا كنون همچنان برقرار است.

در مقابل ناودان از خارج كعبه حطيم قرار دارد. حطيم ساختماني نيمدايره است



82


كه دو طرف اين قوس، در مقابل دو ركن شمالي و غربي كعبه قرار گرفته كه فاصله آنها از دو ركن ياد شده به مقدار دو متر و سه سانتيمتر مي باشد. ارتفاع اين ديوار يك متر و ضخامت آن يك متر و نيم بوده كه اين ديوار از مرمرِ نقش دار پوشيده شده است. در كناره حطيم، از بالا، آياتي چند از كلام الله مجيد و نام تجديد كننده آن با ذكر تاريخ، با خط زيبا بر آن حفر گرديده است.

فاصله ميان نيمه اين قوس از داخل تا ميانه ديوار كعبه هشت متر و چهل و چهار سانتيمتر مي باشد. فضاي ميان حطيم و ديوار كعبه را حِجراسماعيل مي نامند. سه متر از فضاي ياد شده در سوي ديوار كعبه، در ساختمان حضرت ابراهيم(عليه السلام) از كعبه جزو آن بوده است (كه در دوران قريش به هنگام بناي كعبه به فضاي حجراسماعيل افزوده شد) و باقيمانده فضاي ياد شده، جايگاه نگهداري گوسفندان هاجر و فرزندش بوده است. گفته مي شود كه هاجر و اسماعيل پيامبر(عليهما السلام) در اين نقطه مدفون مي باشند.

ب: كعبه از درون:

به همراه بخش زاويه شمالي آن، به شكل مربع است كه اين بخش در سمت راست شخص وارد شوند به درون كعبه قرار دارد و در آن درِ كوچكي است به نام باب التوبه كه از اين مكان با چند پله كوچك به بام كعبه راه مي توان يافت.

در ميانه كعبه، سه ستون از چوب عود قاقلي ديده مي شود كه اين سه ستون در زير قطعه چوبهايي است كه از يك سو بر روي ديوار ناودان و از سوي ديگر بر روي ديوار حجرالأسود قرار گرفته است. قطر هر يك از ستون هاي ياد شده، حدود سي سانتيمتر بوده و پيشينه آنها به دوران عبدالله بن زبير باز مي گردد. ارزش آنها بقدري است كه نمي توان برايشان بهايي قائل شد. گفته مي شود كه بر روي آنها نوشته هايي حفر گرديده، ليكن نتوانستم نوشته اي را بر آن مشاهده نمايم. همچنين گويند كه در كعبه پيش از اسلام شش ستون وجود داشته، ولي نمي دانم كه اين ستون ها از چوب بوده است يا از سنگ. سقف كعبه و ديوارهاي درون آن به وسيله پرده اي از ابريشم سرخ پوشيده شده كه بر روي آن پرده، مربع هايي است كه در آن جمله الله جلّ جلاله نقش بسته است. اين پرده



83


از سوي سلطان عبدالعزيز (عثماني) به كعبه هديه شده بود. در مقابل درِ كعبه از درون، محرابي وجود دارد كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در آن نماز گزارده است. حاشيه گرداگرد دروني كعبه با مرمرهاي رگه دار به ارتفاع ـ تقريباًـ دو متر از زمين پوشيده شده است.

بر روي ديوار غربي درون كعبه، سنگ نبشته هايي قرار گرفته است كه بر نخستين لوح، اين نوشته ها ديده مي شود:

بسم الله الرحمن الرحيم، امر بتجديد هذاالبيت المعظم العبدالفقير الي رحمة ربّه يوسف بن عمر علي رسول، اللّهم أيّده يا كريم بعزيز نصرك و اغفر له ذنوبه برحمتك ياكريم يا غفّار يا رحيم

در اطراف اين لوح اين نوشته ديده مي شود:

ربّ اوزعني اَنِ اشكر نعمتك التي أنعمت عليَّ و علي والديَّ و أن اعمل صالحاً ترضاه لي بتاريخ سنة ثمانين و ستمأئة و صلّي الله علي سيدنا محمّد و علي آله و صحبه و سلّم

در كنار آن سنگ نبشته ديگري قرار دارد كه بر آن اين نوشته حك گرديده است:

امر بتجديد سقف البيت الشريف و جميع داخل الحرم و خارجه مولانا السلطان ابن السلطان محمد خان سنة سبعين و ألف .

سپس لوح ديگري قرار دارد كه در آن نوشته شده:

}ربّنا تقبّل منّا اِنَّك اَنت السميع العليم{، تقرّب الي الله تعالي بتجديد رخام هذا البيت المعظّم المشرف العبد الفقير الي الله تعالي السلطان الملك الأشرف ابو النصر برسباي خادم الحرمين الشريفين بلغه الله آماله و زيّن بالصالحات اعماله بتاريخ سنة ست و عشرين و ثمانمائة .

در لوح ديگري نيز اين نوشته قرار دارد:

بسم الله الرحمن الرحيم، أمر بعمارة البيت المعظم الامام الأعظم ابو جعفر المنصور المستنصر بالله اميرالمؤمنين بلغه الله اقصي آماله و تقبّل منه صالح



84


اعماله في شهور سنة تسع و عشرين و ستمائة و صلّي الله علي سيّدنا محمّد و علي آله و صحبه و سلم .

سپس در لوح ديگر اين نوشته ها نقش بسته است.

بسم الله الرحمن الرحيم، أمر بتجديد هذا البيت العتيق المعظم الفقير الي الله سبحانه و تعالي خادم الحرمين الشريفين مؤمن الحجاج في البرّين و البحرين السلطان بن السلطان مراد خان ابن السلطان احمد خان ابن السلطان محمد خان خلّدالله تعالي ملكه و أيّد سلطنته في آخر شهر رمضان المبارك المسطر في سلك شهور سنة أربعين بعد الألف من الهجرة النبوية علي صاحبها أفضل الصلاة و التحيّة

 

بر روي ديوار شرقي درون كعبه سنگ نبشته اي قرار دارد كه بر آن اين كلمات نوشته شده است:

امر بتجديد داخل البيت السلطان الملك ابو النصر قايتباي خلّد الله ملكه يا ربّ العالمين، عام أربع و ثمانمائة من الهجرة

 

بر ديوار شمالي از درون كعبه و بر روي باب التوبه اين ابيات نقش بسته است:

قد بدا التعمير في بيت الإله *** قبلة الاسلام و البيت الحرام

ام خاقان الوري مصطفي خان *** دام بالنصر العزيز المستدام

بادرت صدقا الي التعمير ذا *** انّما كان بالهام السلام

و ارتجت من فضله سبحانه *** ان يجازيها به يوم القيام

قال تاريخاً له قاضي البلد *** عمّرته امّ سلطان الأنام

بمباشرة احمد بك في سنة تسع و مائة و ألف

به من گفته شد كه در درون كعبه سنگ نبشته اي به خط كوفي قرار دارد كه گفته اند اين لوح بسيار كهن و متعلق به قرن اول هجري است. اين ادعا اگر صحيح باشد مي تواند مربوط به ساخت حجاج بن يوسف (ثقفي) از كعبه باشد. در كنار درِ كعبه و در سمت



85


چپ كسي كه داخل خانه مي شود طاقچه اي است چوبي كه بر روي آن پرده اي از ابريشم سبز قرار گرفته است. اين جايگاه، ويژه قرار دادن كيسه كليدهاي كعبه مي باشد. و همين پرده كه از ابريشم سبز مزين به تار و پودهاي طلايي بوده، همه ساله به همراه پرده كعبه از مصر فرستاده مي شود. در سقف خانه هداياي گران بهايي آويخته اند كه در طول تاريخ اهدا گرديده است. اين آويزه ها كه شمار آن كمتر از صد نيست، شامل شمعدانهايي از طلا و نقره بوده كه از آن جمله است دو شمعدان طلايي مرصّع به سنگهاي قيمتي. اين دو از سوي سلطان سليمان قانوني در سال 984 هجري به كعبه اهدا گرديده است.

درِ كعبه مشرفه و تاريخچه آن

در مورد بناي كعبه مشرفه، پيش از ابراهيم خليل(عليه السلام) اطلاعات زيادي در دست نيست، و نمي توان آگاهي دقيقي از ساختمان كعبه در آن دوران ارائه داد. بنابراين مي پردازيم به چگونگي ساختمان كعبه در دوران حضرت ابراهيم(عليه السلام):

ابراهيم(عليه السلام) هنگامي كه ساختمان كعبه را آغاز كرد، ديوارهاي آن را سنگ چين نمود و سنگي را روي سنگ ديگر، بدون گچ يا آهك، قرار داد. اين بنا به صورت خانه اي چهار ديواري بدون سقف و در بوده است و به جاي در، در قسمت ديوار شرقي آن، دهانه اي قرار داد تا نشان دهنده پيش و روي خانه باشد. بنابر اين، ساختماني اين گونه، نيازي به قرار دادن در بر آن نبود. به گفته فاسي هنگامي كه ساختمان ابراهيم(عليه السلام)منهدم گرديد، كعبه مجدداً توسط جرهميان ساخته شد كه بر آن دري دو لنگه قرار دادند و قفلي نيز بر آن زدند. بنابر اين نقل، جرهميان پيش از عمالقه كعبه را ساخته اند.

ازرقي خلاف اين روايت را نقل كرده است. و خداوند داناتر است. به نظر مي رسد ساختمان جرهم و عمالقه همانند ساختمان ابراهيم(عليه السلام) بوده و آن را به صورت سنگ چين و بدون سقف و در ساخته اند; زيرا زندگي در دورانهاي اوليه و ابتدايي بيشتر ساده و طبيعي بوده است: بر اين اساس فاسي اولين كسي را كه در بر كعبه قرار داد، تُبّع



86


حِمْيَري دانسته و اينك ما بر اين پندار، مطالب زير را مي آوريم (و پيداست كه خداوند، داناتر از همه است):

1ـ اولين كسي كه در بر كعبه قرار داد (كه آن در بسته مي شد) اسعد حميري بود. او از تُبّع بوده و يكي از پادشاهان يمن به فاصله زماني درازي پيش از بعثت به شمار مي آمده است; همچنين نامبرده اولين شخصي است كه بركعبه پرده قرار داد و قرباني هايي در كنار آن ذبح كرد.

2ـ هنگامي كه قريش ساختمان كعبه را آغاز كرد، دري بر آن قرار داد كه اين در از سطح زمين بلندتر بود و از آن هنگام به بعد، كعبه هيچگاه بدون در نبود و همواره تغييراتي در آن صورت مي گرفت.

3ـ هنگامي كه عبدالله بن زبير كعبه را بنا كرد، دو در بر كعبه قرار داد كه اين دو در بر سطح زمين قرار داشته و هر دوي آنها دو لنگه بوده كه تاكنون نيز چنين است.

4ـ حَجّاج بن يوسف ثقفي آن گاه كه كعبه را مرمّت كرده و آن را تغيير داد، درِ غربي را بست و درِ شرقي را از سطح زمين بالا برد (به گونه اي كه هم اكنون قرار دارد) اين تغيير، در سال هفتاد و چهار هجري صورت گرفت.

5ـ خليفه عباسي، مقتفي لامرالله توسط وزيرش (جمال الدين) در سال 551 هجري دري براي كعبه ساخت كه روي آن به وسيله صفحه هايي از طلا و نقره پوشيده شده بود. به دستور خليفه، اين در جايگزين درِ قبلي كعبه شد و از درِ قديمي آن، تابوتي براي خويش ساخت.

6ـ ملك مظفر، پادشاه يمن هنگامي كه در سال 659 هجري حج گزارد، دستور داد دري براي كعبه ساختند كه به وسيله صفحه هايي از نقره مزين شد و مقدار نقره به كار رفته در آن، معادل شصت رطل(1) بود.

7ـ ناصر محمد بن قلاوون، پادشاه مصر دري براي كعبه ساخت كه بر روي آن معادل سي و پنج هزار درهم تزيين گرديده بود. اين در در دوازدهم ذي الحجه سال 733

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ رطل = معادل 453 گرم است.



87


هجري بر بناي كعبه قرار داده شد.

8ـ ناصر حسن بن محمد قلاوون در سال 761 هجري دري براي كعبه ساخت كه از چوب ساج ساخته شده بود. گفتني است كه بارها، زينتهاي اين در اصلاح و ترميم گرديد.

9ـ سلطان سليمان خان قانوني در سال 964 هجري دري براي كعبه ساخت و تزيين فراواني بر آن نهاد.

10ـ سلطان مراد خان چهارم فرزند سلطان احمد خان (عثماني) پنج سال پس از مرمّت كعبه، دري براي آن ساخت كه طي مراسم جشن با شكوهي ( در روز پنجشنبه، بيستم از ماه رمضان سال 1045 هجري) در محل خود قرار داده شد. روي اين در با نقره (به وزن يكصد و شصت رطل و طلاي سكه معادل هزار دينار) تزيين شده بود. قرار دادن اين در، سه روز طول كشيد تا در جاي خود به صورت محكم و استوار ثابت گرديد.

شيخ حسين باسلامه در كتاب تاريخ خود از سنجاري نقل مي كند كه در اينجا آن را به صورت فشرده بازگو مي كنيم:

در اواخر ذي القعده سال1129 هجري پوشش هاي درِ ياد شده كعبه و كناره هاي طلايي آن را به علت فرسايش خارج ساخته و مجدداً همه را تعمير و در حاشيه در، تاريخ تجديد آن را به نام سلطان احمد خان (عثماني) درج كردند. اين تجديد مرمّت در حضور شريف عبدالكريم و بزرگ حرم، امير عيوض بك و سيد يحيي بن بركات و قاضي شرع و بعضي از روحانيون صورت پذيرفت. ليكن سنجاري در روايت خود منظور از سلطان احمد خان را مشخص نكرده اما قابل تذكر است كه: مراد سنجاري، همان سلطان احمد خان سوم است كه در همين زمان (يعني در سال 1110 هجري) بر تخت خلافت نشست.

11ـ عبد العزيزبن عبد الرحمن الفيصل آل سعود (پادشاه عربستان) دري را ـ كه مزيّن به طلا و نقره بود ـ طي مراسم با شكوهي در تاريخ 23 ذي القعده سال 1370 هجري جايگزين درِ پيشين كه ساخته سلطان مراد چهارم بود، كرد. عبدالعزيز قفل تازه اي



88


براي در قرار نداده و از قفل قبلي آن به خاطر نيكو بودنش استفاده شد.(1)

تاريخچه قفل و كليد درِ كعبه

قفل هميشه تابع در است. هرگاه در وجود داشته باشد، به قفل و كليد نيز نياز مي شود. در اينجا منظور از قفل، بسته به زمان مورد نظر است; يعني گاه به صورت كلون هاي چوبي بوده و گاه قفل هاي آهني با تمام انواع و شكلهاي آن. البته به درستي نمي دانيم كه در طول دورانهاي گذشته، تعويض درِ كعبه به همراه قفل آن بوده است يا خير؟ در هر صورت، آنچه كه در تاريخ بدان رسيده ايم براي شما مي آوريم:

1ـ اسعد حميري (كه از قوم تُبّع بود) اوّلين كسي است كه بر كعبه، در قرار داد و اين بدان معناست كه بر آن قفلي نيز نهاده است و قدر مسلم در آن دوران، كلون چوبي نقش قفل در را بر عهده داشته است.

2ـ قريش نيز ـ هنگامي كه كعبه را بنا نهادند ـ بر درِ آن قفلي قرار دادند كه اين قفل شامل كلون چوبي (معمول آن دوران) بوده است.

3ـ عبدالله بن زبير نيز (هنگامي كه كعبه را بنا نهاد) به علت نزديكي آن به دوران قريش، بر درِ آن قفلي به صورت كلون چوبي قرار داد.

4ـ حَجاج بن يوسف ثقفي نيز دري بر بناي كعبه نهاد كه همانند دوران ابن زبير، به وسيله كلون چوبي باز و بسته مي شد.

5ـ ابن فهد مي گويد: در سال 219 هجري، قفلي از سوي معتصم بالله عباسي براي درِ كعبه ارسال گرديد كه براي آن هزار دينار هزينه شده بود.

6ـ هنگامي كه ملك مظفر پادشاه يمن (در سال 655 هجري) حج گزارد، به دستور

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ درِ كعبه، پس از عبدالعزيز توسط فرزندش خالد (در سال 1400 هجري) مرمّت شد. اين در، با پوششي از طلاي ناب (عيار 21) مزين شده و آيات قرآني به خط بسيار زيبايي بر روي آن نقش بسته است. به طوريكه خود، آيه اي از جمال و زيبايي به شمار مي آيد. گفته مي شود اين در، حدود سيصد كيلو گرم وزن دارد. مترجم



89


وي در و قفلي بر كعبه قرار داده شد.

7ـ قفل و كليدهايي از سوي ملك ظاهر بيبرس (پادشاه مصر) به كعبه اهدا شد، گمان مي رود اين هدايا را هنگامي كه او (در سال 667 هجري) حج به جاي آورد، به كعبه اهدا كرده باشد.

8ـ غازي گفته است: زماني كه شريف حسن بن عجلان امير مكه، در صفر سال 804 هجري راهي سفري شد، امير بيسق حاكميت اين شهر را به دست گرفت. او كارهايي در مكه انجام داد كه مورد رضايت شريف حسن قرار نگرفت و حتي موجب گلايه اش گرديد; از آن جمله: در جمادي الأول همين سال توسط امير بيسق قفل وكليد تازه اي براي درِ كعبه ساخت و بر آن نهاد كه قفل و كليد قبلي آن را در اختيار گرفت. پس از مراجعت شريف حسن، قفل و كليد قديمي را مجدداً از او پس گرفته و بر درِ كعبه قرار داد.

9ـ قفل و كليد درِ كعبه مشرفه در دوران ما، همان كه به دستور سلطان عبدالحميد خان (عثماني) در سال 1309 هجري ساخته و بر درِ كعبه نهاده شد قرار دارد.

در پگاه روز چهارشنبه بيست و هفتم ماه رجب سال 1376 هجري، خداوند ـ عزّ و جلّ ـ بر من منّت نهاد و توانستم براي تحقيق در مورد قفل و كليد كنوني كعبه، به آن نزديك شوم كه نتيجه تحقيقاتم را براي شما نيز باز مي گويم:

قفل ياد شده، دراز و به صورت شش ضلعي و جنس آن از آهن است. طول اين قفل سي و هشت سانتيمتر و عرض هر ضلع (از اضلاع ششگانه) آن، سه سانتيمتر مي باشد.

در هر قسمت از اضلاع ششگانه اش، قطعه ظريفي از مس زرد قرار داده شده كه طول آن حدود هشت سانتيمتر و عرضش چيزي حدود دو سانتيمتر است. باخط ثلث بسيار زيبايي، جملات زير بر روي آن حك گرديده است; يعني بر روي هر قطعه نوشته اي است، بدين صورت:

قطعه اوّل: لا اِله الاّ الله، محمدٌ رسول الله

قطعه دوم: نَصْرٌ مِنْ الله وَ فَتْحٌ قَريبْ. إِنّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبين

قطعه سوم: امر بهذا القفل الشريف مولانا السلطان المعظم

قطعه چهارم: و الخاقان الأفخم السلطان الغازي عبد الحميد خان



90


قطعه پنجم: خلّد الله ملكه إلي منتهي الدوران

قطعه ششم: سنة تسع و ثلاثمائة و ألف

اما كليد اين قفل در دوران ما بدين شكل است:

طول آن دراز بوده و دو طرفش شبيه به دسته هاون است. ضخامت آن در بين اين دو قسمت، به اندازه ضخامت انگشت كوچك هر دست مي باشد. طولش چهل سانتيمتر كه شايد نيم سانتيمتر از آن كم شده باشد. رأس آن دايره اي و داراي سه قسمت همانند پروانه بوده كه قطر رأس آن 5/3 سانتيمتر و ضخامت مركز آن يك سانتيمتر است.

كيسه كليد درِ كعبه و جايگاه آن در درون كعبه

آگاهي درست و دقيقي از تاريخ به دست نمي آيد كه چه زماني كيسه ويژه براي كليد كعبه ساخته شد، آنچه به نظر مي رسد كه نزديكتر به واقعيت نيز مي باشد اين است كه: از زماني كه مصر ساختن پرده كعبه مشرّفه را به خود اختصاص داد، كيسه اي براي كليد درِ كعبه، به همراه پرده آن و پرده مقام ابراهيم و پرده درِ كعبه و پرده باب التوبه; همان دري كه از درون كعبه به بام آن راه پيدا مي كند، ساخت و به مكه ارسال داشت.

غازي در تاريخ خود به نقل از سفرنامه الرحلة الحجازيه نوشته بتنوني آورده است: در كنار درِ كعبه، در سمت چپ، در درون ميز چوبي وجود دارد كه روي آن پوشيده از پارچه ابريشم سبز است و بر روي آن، كيسه كليد كعبه قرار داده مي شود. اين كيسه از ابريشم سبز بافته شده و تمامي تار و پودش از طلا و نقره است كه همه ساله آن را به همراه پرده كعبه از مصر ارسال مي كنند. اين ميز چوبي از دورانهاي كهن، و شايد پيش از



91


اسلام در اين محل بوده است. در دوران ما نيز ميزي از جنس چوب به رنگ قهوه اي در همان محل وجود دارد. و آن شش ضلعي است كه طول هر ضلعش حدود پنجاه سانتيمتر و ارتفاعش از سطح زمينِ درون كعبه يك متر مي باشد. بر ضلع هاي آن نوشته هايي كنده كاري شده كه ظاهراً از دوران سلطان عبدالمجيد اول (عثماني) به يادگار مانده است. اين ميز معمولاً جايگاه قرار دادن كيسه كليد درِ كعبه و نيز بعضي اشياء كوچك ديگر; مانند بخوردان و عطر و جز اينها مي باشد. روزي به عنوان تحقيق در اين باره وارد كعبه شدم و اينك نتيجه تحقيقاتم را به آگاهي شما مي رسانم:

ميز موجود در درون كعبه مشرفه در دوران ما، در سال 1275 هجري ساخته شده و داراي شش ضلع است. پرده داران كعبه از اين ميز براي قرار دادن بعضي چيزهاي سبك; مانند قفل در و كليد و كيسه آن و شيشه عطر و جز اينها استفاده مي كنند. طول هر ضلع آن، نيم متر و ارتفاعش از سطح زمين هشتاد سانتيمتر است. اين ميز به استثناي سمتي كه در آن در قرار دارد، بسته است، درِ آن به صورت دولنگه باز مي شود.

بر شش جانب آن، بر روي چوب، اين نوشته ها حفر گرديده است:

1ـ جدّد هذا الصندوق في عهد سلطان المسلمين و خليفة

2ـ رسول ربّ العالمين في عهد السلطان الغازي عبد

3ـ المجيد بن المرحوم السلطان محمود خان، اللهمّ انصره

4ـ نصراً تُعِزّ به الدين و كان المباشر يومئذ الحاج

5ـ رضا فريق باشا المأمور بايصال ميزاب الكعبة المعظمة، غفر اللّه له

6ـ و للمسلمين في سنة خمس و سبعين و مائتين و ألف هجرية.(1)

اين جملات و عبارتها نوشته هايي است كه بر چوب ميز ياد شده، به صورت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ    ـ اين صندوق از نو ساخته شد، در دوران پادشاه مسلمانان و خليفه،

ـ فرستاده پروردگار عالم، مولاي ما، سلطان غازي عبد،

ـ المجيد فرزند مرحوم سلطان محمد خان. خداوندا! به او نصرت عطا فرما!

ـ نصرتي كه موجب سرافرازي دين باشد. مباشر آن روز حاج،

ـ رضا فريق پاشا مأمور رساندن ناودان كعبه معظمه بوده. خداوند از او،

ـ و نيز از تمامي مسلمانان در گذرد! در سال هزار و دويست و هفتاد و پنج هجري.



92


كنده كاري در آمده و از سطر اول آن يعني جمله: جدّد هذا الصندوق اين چنين بر مي آيد كه در درون كعبه ميزي پيش از آن وجود داشته و به جهت فرسودگي آن ميز تازه اي ساخته شده و جايگزين آن گرديده است.(1)

مطالبي شنيدني از قفل و كليد كعبه

غازي در كتاب تاريخ خود مي نويسد: در سال 1083 هجري اسحاق افندي، يكي از بزرگان دولتي، جهت انجام حج از سوي ديار عثماني به مكه وارد گرديد. نامبرده تصميم گرفت شبي را به درون كعبه قدم گذارد. از اين رو از شيخ عبدالواحد بن محمد شيبي حجبي كه در آن دوران بزرگ كليددار كعبه بود، درخواست نمود كه درِ كعبه را براي وي باز نمايد. كليددار كعبه آمد و هر چه كليد را در قفل چرخانيد، در باز نشد! پس آهنگري را كه از پيش با او آشنايي داشت خواست و دستور داد كه قفل كعبه را به وسيله شاه كليدِ در باز كند. در اين حال دستان آهنگر لرزيد و در نتيجه نتوانست كاري از پيش ببرد. شيخ عبدالواحد گويد: در اين هنگام متوجه شدم كه در از داخل فشار داده مي شد. بطوري كه خود اين فشار را احساس كردم. پس گفتم: اي مردم، اين خانه در دست پروردگار است. آن را براي هر كس كه بخواهد باز مي كند. پس از آن مردم متفرق شدند. در اين ميان اسحاق افندي نيز منصرف گشت و سرانجام موفق به ورود به كعبه نشد.

نظير حكايت ياد شده را رييس پرده داران كعبه در دوران ما; شيخ محمد بن صالح

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ در سفر عمره ماه شعبان، سال 1416 هجري توفيق نصيبم شد كه به درون كعبه مشرف شوم. در اين تشرف طاقچه چوبي ياد شده را در كنار درِ ورودي كعبه، در سمت چپ شخصي كه به آن وارد مي گردد ملاحظه نمودم، ليكن پس از تعميراتي كه در داخل و خارج كعبه در سال 1417 از سوي پادشاه عربستان، ملك فهد، صورت پذيرفت اين جايگاه از جاي اوليه خود بر داشته شده است و اينجانب باز در پگاه هفتم شعبان سال 1417 با توفيقي كه به دست آوردم مشرف به درون كعبه شده و جاي آن را خالي ديدم و بجاي آن صندوقي از سنگ مرمر همانند كف درون كعبه و ديوارهاي آن ساخته شده و در ميان ستون اول و دو ستون ديگر درون كعبه به همين منظور قرار داده شده است. پس از خواهشي كه از شيبي كليد دار كعبه نمودم، درِ آن را براي اينجانب باز كرد و در آن كيسه كليد درِ كعبه و كيسه كليد درِ باب التوبه يا درِ پلكان بام كعبه از درون كعبه و بخورداني را ديدم. ابعاد صندوق ياد شده حدود يكصد و بيست سانتيمتر طول و پنجاه سانتيمتر عرض داشت. مترجم



93


ابن احمد شيبي، كه هم اكنون سن او بالغ بر 84 سال مي باشد; در اواخر ماه رجب سال 1376 هجري به هنگامي كه در خانه او دعوت به صرف نهار شده بوديم نقل كرد. او گفت: در سال 1322 هجري پدرم دستور داد كه درِ كعبه را شبانه ساعتي پس از نماز شامگاه براي ورود دختر راتب پاشا تركي والي حجاز باز كنم. بدين منظور به همراه محمود بن محمد عيد، نماينده پدرم در كارهاي خصوصي وي، به مسجدالحرام رفتم. هنگامي كه در را گشودم و خواستم به درون آن وارد شوم، مردي كه در كنار من ايستاده بود و قصد ورود به كعبه را داشت، از درگاه در به زمين مطاف افتاد ليكن هيچگونه آسيبي به وي نرسيد و بي درنگ از جاي خويش برخاست و بدون آنكه مجدداً قصد ورود بدان را داشته باشد، به مكان دورتري در كنار چاه زمزم، بر روي زمين نشست. هنگامي كه زيارت ما از درون كعبه به پايان رسيد و در كعبه را قفل كردم، به طرف مردي كه از درگاه افتاده و همچنان بر روي زمين نشسته بود، رفتم و از ماجراي افتادنش پرسيدم. گفت: هنگامي كه قصد ورود به كعبه را داشتم، احساس كردم دست ظريفي بر روي سينه ام قرار داده شد و مرا به عقب پرتاب كرد كه در نتيجه آن بر روي زمين افتادم، بدون آنكه دردي را در بدن خود احساس كنم، ليكن لرزشي خاص سرتاسر وجودم را فرا گرفت. دانستم اين به علت كار خطايي است كه پيش از حضورم در مسجدالحرام، مرتكب آن شده ام. پس از اين لحظه، به درگاه پروردگار روي آورده، توبه كردم. اميد آن دارم كه خداوند از خطاي من درگذرد و توبه ام را قبول فرمايد!

همچنين به نقل از غازي آمده است:

در سال 1136 هجري، عثمان پاشا ابوطوق درخواست كرد كه شبانه به درون كعبه مشرّف شود، ليكن شيخ عبدالقادر بن عبدالمعطي شيبي، كليددار كعبه درخواست او را نپذيرفت. پس پاشا خشمگين شده، شخصي را به سوي شريف فرستاد تا او را از ماجرا آگاه سازد. شريف نيز از بي اعتنايي عبدالقادر نسبت به وزير، عصباني شد و او را عزل كرد و عمويوي شيخ احمدبن عبدالواحد شيبي را جايگزين ساخت. نام شريفِ ياد شده، عبدالله بن سعيد بود. آنگاه در يازدهم ذي القعده سال 1137 هجري به موجب فرماني كه از سوي پادشاه از آستانه صادر گرديد، باكير پاشا، احمد شيبي را عزل كرد و برادر زاده او



94


عبدالقادر شيبي را در جاي وي نشاند.

و نيز غازي در كتاب إتحاف فضلاء الزمن مطلبي را نقل كرده كه فشرده آن را مي آوريم:

در محرم سال 1122 هجري، شيخ سعيد منوفي با شلبي حميدان، وزير مكه در آن دوران، ديدار كرد و در اين ديدار به او گفت: شريف دستور داده است كه كليدي همانند كليد درِ كعبه مكرمه را براي او بسازي، پس شلبي عثماني، شخصي را به دنبال كمال صائغ يا كمال زرگر فرستاد و خواسته شريف را مبني بر ساختن كليدي همانند كليد كعبه به وي ابلاغ كرد. پس او كليدي را ساخت كه اين كليد با كليد اصلي درِ كعبه هيچ تفاوتي نداشت و كسي نمي توانست بين آن دو فرقي بگذارد. اين مطلب به گوش شريف رسانده شد و شريف او را احضار نمود و كليد را از او خواست و او كليد را آورد و تحويل شريف داد. شريف به دنبال عبدالواحد شيبي فرستاد و كليد را تسليم وي كرد. شيخ عبد الواحد از شباهت آن كليد به كليد اصلي، كه در نزد وي محفوظ بود، تعجب كرد. در اين هنگام شريف، شلبي عثمان را احضار كرد و حقيقت مطلب را از او جويا شد. او گفت: آن را براي شما ساختم; زيرا شيخ سعيد منوفي نزد من آمد و گفت: شريف دستور داده است كه كليدي شبيه به كليد درِ كعبه را بسازم، پس امتثال امر كردم و آن را ساختم! شريف دستور داد شيخ سعيد منوفي از پست خود اخراج شود و از شهر تبعيد گردد، ليكن با شفاعتي كه سيد عبدالمحسن بن احمد بن زيد، از او كرد، مورد عفو شريف قرار گرفت.

گفتني است كه شيخ سعيد قصد آن داشت كليد ساخته شده را براي پادشاه هند بفرستد.

و نيز در جلد دوم تاريخ الغازي مطلبي آمده كه اينك آن را بطور خلاصه باز مي گوييم:

هنگامي كه سيف الاسلام طغتكين بن ايوب، پادشاه يمن و برادر سلطان صلاح الدين در ماه رمضان سال 581 هجري بر مكه مسلّط شد، امير مكه در آن زمان; يعني مكثربن عيسي، درِ كعبه را قفل كرد و كليد آن را به همراه خويش بر روي كوه ابو قبيس برد. سيف الاسلام شخصي را به سوي وي گسيل داشت و كليد را از او طلب نمود. امير از



95


دادن كليد امتناع ورزيد. سيف الاسلام به فرستاده خويش گفت: به دوست خود بگو خداوند از برخي كارها ما را منع كرد ليكن ما آن را انجام داديم، و پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود:

لا تأخذوا المفتاح مِن بني شيبة ; كليد را از بني شيبه باز پس نگيريد

و ما آن را باز مي ستانيم و سپس به درگاه پروردگار استغفار مي كنيم. در اين هنگام امير مكه كليد كعبه را براي او فرستاد.

در كتاب تاريخ الكعبة المعظمة (1) ضمن نقل حوادث سال 976 هجري آورده است: سه روز مانده به پايان ماه رمضان، شيخ عبد الواحد شيبي كعبه مكرمه را طبق برنامه، براي ورود بانوان گشود. در اين هنگام كليد، كه به وسيله پوششي از طلا تزيين شده بود، به سرقت رفت. غوغايي به پا شد و كلّيه درهاي مسجدالحرام بسته شد و تمامي مردم حاضر در مسجدالحرام را جستجو كردند ليكن بدان دست نيافتند. پس از مدّتي سنان پاشا در يمن شخصي اعجمي را دستگير كرد و خود و خانه اش را توقيف نمود. در خانه شخص ياد شده، به همراه كليد، اشياي به سرقت رفته ديگري نيز پيدا شد، كه پس از اقرار، گردن وي را در ميان مردم زدند و سرانجام سنان پاشا كليد را نزد شيخ عبدالقادر شيبي باز پس فرستاد.

ابن جبير اندلسي در سفرنامه اش، كه به سال 578 هجري به اين ديار رفته، چنين مي نويسد:

هنگامي كه بزرگِ پرده داران، جهت گشودن درِ كعبه براي ورود سيف الاسلام امير طغتكين ابن ايوب برادر صلاح الدين، به وسيله پلكاني كه در مقابل درگاه كعبه قرار مي دهند، بالا رفت، كليد از ميان كيسه به وسط جمعيتي كه در اطراف آنها بر روي زمين مطاف جمع شده بودند، افتاد. رنگ از رخ پرده دار كعبه پريد و تمامي اندامش لرزيد، چراكه در اين حال امير ياد شده بر روي پلكان ايستاده بود، ليكن بلافاصله كليد را يافتند و درِ كعبه گشوده شد و آنان به درون كعبه رفتند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نوشته حسين بن عبدالله باسلامه مكّي حضرمي، عضو مجلس شورا در مكه مكرمه بوده كه در سال 1356 هجري در طائف درگذشت. از او تأليفات بسياري باقي مانده كه از آن جمله است كتاب هاي: تاريخ الكعبة المعظمة و عمارة المسجد الحرام و حياة سيد العرب . مترجم



96


 

گشودن درِ كعبه در جاهليت و اسلام

 

جايگاه كعبه مكرمه به عنوان بيت الله الحرام، همواره در اذهان و قلبهاي مردم جاداشته و آنجا نزديكترين و مقدس ترين مكاني است كه در آن دعا و استغاثه به درگاه پروردگار مورد اجابت قرار مي گيرد و هر مظلوم و ستمديده و گناهكار سر شكسته، بدين مكان پناه مي آورد و در كنار آن اشك ندامت و بندگي از ديدگان جاري مي كند و انتظار فرج از شدتها و سختيهايي كه در آن قرار گرفته، از پروردگار كريم و بخشاينده و رحيم دارد; آن پروردگاري كه داراي جلال و جبروت الهي است. بنابراين هر شخصي اصرار بر آن داشته و دارد كه به درون اين خانه راه يابد و لحظاتي را در آن سكوت و تنهايي و تاريكي، با خداي خود راز و نياز كند. در صورتيكه كه ورود به كعبه آرزوي انسانها نبود، خليل خدا، ابراهيم(عليه السلام) به هنگام ساختمان كعبه، دري بر آن قرار نمي داد.

اگرسراي پادشاهان و معتمدان، محلّ امن وكرم در نزد مردم است،پس بيت الله ـ عزّ شأنه ـ برترين مكان احسان و بخشش و عفو و گذشت مي باشد. خداوند ـ جلَّ جلاله ـ شهر مكه را به عنوان شهر امن و امان در قرآن ياد كرده، پس اين خانه با فضل ترين و محبوب ترين جايگاه در نزد پروردگار است و مسلمانان همواره در آرزوي تشرّف به اين ديار و انجام مناسك حج و عمره اند تا شايد خود را جزو آمرزيدگان درگاه او قرار دهند.

پس ورود به بيت الله، با ادب و وقار، همواره خواسته تمامي خداجويان بوده و اين عادت، سنتي است كه در ايام جاهليت نيز بدان عمل مي كرده اند.

ازرقي در تاريخ خود آورده:

محمد بن يحيي از واقدي، از عبدالله بن يزيد، از سعيد بن عمرو هذلي از پدرش بر من چنين خبر داد:

ديدم قريش (در جاهليت) در روزهاي دوشنبه و پنج شنبه درِ كعبه را باز كرده و پرده داران و كليد داران در كنار آن مي نشستند. پس مردي از پله ها بالا مي رفت تا وارد خانه شود، پرده داران و كليد داران اگر مايل به ورود او نبودند به بيرون پرتابش مي كردند



97


كه گاه در نتيجه آن آزار مي ديد. آنان همواره به پاس احترام به كعبه و تعظيم آن، كفش خود را در پايين پله از پا بيرون كرده و با پاي برهنه بدين جايگاه وارد مي شدند.

ازرقي ادامه مي دهد: محمد بن يحيي از واقدي و او از نياكان و بزرگان خود به من خبر داد كه آنها گفتند: هنگامي كه قريش ساختمان كعبه را به پايان رسانيد، نخستين كسي كه به هنگام ورود به كعبه به پاس احترام بدان، كفش خود را از پاي در آورد، وليد ابن مغيره بود و اين كار از آن پس، سنتي در ميان قوم شد.

اوقات گشوده شدن درِ كعبه مكرمه از كتاب المحمل و الحج :

درِ كعبه در جاهليت همواره در روزهاي دوشنبه و جمعه و نيز گفته اند در روز پنجشنبه ـ بجاي جمعه ـ باز مي شده است.

ليكن پس از ظهور اسلام و در آغاز آن، فقط در روزهاي جمعه گشوده مي شد و روزهاي دوشنبه ترك گرديده و اين وضع ادامه داشت تا اينكه پس از مدتي، باز در روزهاي دوشنبه درِ كعبه به روي مردم باز مي گرديد.

ابن جبير(1) در سفر خود، كه به سال 579 هجري بوده، گفته است: درِ كعبه در روزهاي دوشنبه و جمعه باز مي شد و اما در ماه رجب اين عمل همه روزه انجام مي گرفت.

همچنين در موسم حج، كليد داران در مقابل پاداشي كه از مردم مي گرفتند، درِ كعبه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ محمد بن احمد بن جبير بن سعيد كناني اندلسي دانشمندي اديب و شاعري توانا بوده است. وي سه بار از اندلس (اسپانيا) به مشرق سفر كرده و هر بار حج نيز بجاي آورده است.

نخستين سفر او در پنجشنبه هشتم شوال سال 578 هجري بوده كه در 22 محرم سال 581 مجدداً به كشور خود غرناطه باز گشته است. دومين بار در پنجشنبه 9 ربيع الأول سال 585 هجري از غرناطه حركت كرده و در پنجشنبه سيزدهم شعبان سال 587 هجري به ديار خويش آمده است. سوّمين سفرش پس از درگذشت همسرش (عاتكه ام المجد) دختر وزير ابو جعفر وَقَّشي (احمد بن عبدالرحمن بن احمد، ابو جعفر) بود كه به مكه آمد و مدتها مجاور آن گرديد. سپس به بيت المقدس و مصر رفت و در اسكندريه ساكن شد تا اينكه سرانجام در سال 614 هجري در اسكندريه وفات يافت و در همانجا دفن گرديد. گفته مي شود نامبرده در بلنسيه به سال 539 و يا در شاطبه در سال 540 هجري متولد گرديده است. مترجم



98


را به روي آنان باز مي كردند. اين كار در روز دهم محرم اختصاص به مردان داشت و روز يازدهم ويژه بانوان بود. زمان بازگشايي درِ كعبه از اين قرار بود:

روز دهم محرم براي مردان و روز يازدهم براي بانوان.

شب دوازدهم ربيع الأول جهت دعا براي پادشاه كه در اين هنگام هيچيك از زائران حق ورود به داخل بيت را نداشتند.

روز دوازدهم ربيع الأول براي مردان، و شب سيزدهم براي بانوان.

روز بيستم ربيع الأول جهت شست و شوي كعبه.

اوّلين جمعه ماه رجب براي مردان و روز بعد از آن براي بانوان.

شب بيست و هفتم رجب، جهت دعا براي سلامتي پادشاه.

روز بيست و هفتم رجب براي مردان و شب آن براي بانوان.

شب نيمه شعبان براي دعا.

روز پانزدهم شعبان براي مردان، و روز بعد از آن، براي بانوان.

اولين جمعه از ماه رمضان، براي مردان و روز بعد از آن براي بانوان.

شب هفدهم رمضان جهت دعا براي سلامتي پادشاه.

آخرين جمعه ماه رمضان نيز براي دعا.

نيمه ذي القعده براي مردان و روز بعد از آن براي بانوان.

بيستم ذي القعده براي شست و شوي كعبه.

علاوه بر زمانهاي ياد شده، گاه براي برخي از اعيان و بزرگان و نيز در مقابل پاداش بيشتري كه به متولّيان درِ كعبه پيشنهاد مي شود، درِ آن باز مي گردد. همچنين بعضي از مردم به هنگام شست و شوي كعبه، فرصت را غنيمت شمرده و به همراه شست وشو دهندگان وارد كعبه مي شوند.

در روز بيست و هشتم ذي القعده قسمت زيرين كعبه را به وسيله پارچه سفيدي مي پوشانند. در اين روز، ورود براي عموم آزاد نيست و تنها مسؤول كعبه و امير الحاج مصري و پيروان معيّن شده آنان، براي آويختن پرده جديد بر روي كعبه، بدان وارد مي گردند. در اين روز پلكان ويژه ورود به كعبه قرار داده نمي شود و افراد ياد شده با



99


كمك ديگران به درون كعبه راه مي يابند. بر درگاه درِ كعبه يكي از خدمتكاران امير مكه ايستاده و از ورود مردم به درون جلوگيري مي كند. ليكن همواره در اين وقت به علت ميل شديد مردم براي ورود به كعبه، ازدحام فراواني در آن به وجود مي آيد; به طوري كه آنان گاه با برخوردي خلاف ادب و ضرب و شتم، مردم را از ورود به كعبه جلوگيري مي كنند. (1)

احمد سباعي در تاريخ مكه اش مي نويسد;

ملك مسعود كامل ايّوبي، پادشاه مصر، هنگامي كه در يمن بود، شريف راجح بن قتاده با وي تماس برقرار ساخت و او را بر عليه برادر خويش (حسن) شورانيد و پادشاه را به تسخير مكه ترغيب كرد. پس مسعود حركت كرد و در روز چهارم ربيع الأول سال 619 هجري و يا سال بعد از آن، مكه را تسخير كرد. سپس تا پس از انجام مناسك حج در آن توقف نمود. ا ز آن پس، يكي از فرماندهان خود را به نيابت در آنجا قرار داد و به سوي يمن حركت كرد.

سباعي مي گويد: مسعود در آن سال، ورود حجاج به كعبه را سهل و آسان گردانيد; زيرا نامبرده دستور داد تا زماني كه حاجيان در مكه قرار دارند، درِ كعبه شبانه روز باز باشد، به همين منظور به پرده داران كعبه از بني شيبه، مال فراواني را بخشيد و اين مال در ازاي مالي بود كه آنان براي باز و بسته كردن درِ كعبه بر روي زائران و حجاج به دست مي آورند.

به نظر مي رسد كه اين نخستين و آخرين باري بود كه درِ كعبه به صورت شبانه روز بر روي مردم گشوده شد; زيرا چنين اقدامي را، نه پيش و نه پس از آن، نشنيده ايم.

از حضور مستطاب، كليددار بيت الله الحرام درباره زمانهاي بازگشايي درِ كعبه پرسيدم، وي گفت:

باز گشايي درِ كعبه در اين زمان، معين به وقت خاصي نيست، و همواره به درخواست شخص پادشاه و نيز گاهي از سوي بزرگان و شخصيت هاي اسلامي و يا به
علت نياز مبرم و ويژه باز مي گردد. اين بازگشايي، طبق عادت و سنت هميشگي، به وسيله

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كتاب المحمل و الحج .



100


بزرگ بني شيبه، كه كليددار بيت الله الحرام است، صورت مي گيرد. و همچنين از گذشته هاي دور، روزهايي از سال به عموم مردم; از زن و مرد اختصاص يافته است. يعني روزي براي مردان و روزي براي زنان. اين بود متن جوابيه بزرگ كليدداران كعبه.

بديهي است ايّام بازگشايي درِ كعبه مكرمه، داراي دستور شرعي نيست بلكه عادت و سنتي است كه از دير باز شيبي ها بدان عمل مي كنند.

گشايش درِ كعبه از زبان ابن جبير:

ابن جبير اندلسي كه در سال 578 هجري براي انجام حج به ديار وحي سفر كرده، در باره گشايش درِ كعبه و ورود مردم به درون آن چنين مي نويسد:

درِ كعبه در روزهاي دوشنبه و جمعه گشوده مي شود. جز در ماه رجب كه در اين ماه همه روزه باز است و گشايش در، به هنگام طلوع خورشيد انجام مي شود. و چگونگي آن بدين ترتيب است كه پرده داران خانه كعبه، كه از دودمان بني شيبه هستند پيش مي آيند و يكي ازآنان به آوردن پلكان چوبي بزرگي كه به منبري عريض مانند است، مبادرت ميورزد. پلكان ياد شده نُه پله دارد و مستطيل مي باشد و جنس پايه هاي آن چوبين است كه به وسيله آن بر زمين استوار مي گردد. اين پلكان داراي چهار قرقره بزرگ پوشيده از صفحه هاي آهنين است كه به وسيله اين قرقره ها بر زمين كشانده مي شود تا به كعبه مي رسد و پلّه بالايي آن به موازات آستانه درِ كعبه قرار مي گيرد. در اين هنگام رييس بني شيبه كه كهنسالي است داراي منظري زيبا و خوش هيأت، در حالي كه كليد قفل مبارك كعبه را به دست دارد، بر فراز آن بالا مي رود و مشغول گشودن قفل خانه مي شود. در اين هنگام يكي از پرده داران كه همراه اوست و پرده اي سياهرنگ به دست دارد، آن پرده را طوري قرار مي دهد كه مانع از ديدن درون كعبه شود. آنگاه آن پير، در را گشوده، آستانه را مي بوسد و سپس به تنهايي به درون كعبه مي رود و در را از پشت سر خود مي بندد. به اندازه خواندن دو ركعت نماز، در داخل خانه درنگ مي كند و آنگاه شيبيان به درون مي روند و ديگر بار در را بسته و نماز مي گزارند پس از چند لحظه در به روي مردم باز مي شود و انبوه جمعيت در حالي كه ديدگانشان اشگبار است و دستهايشان به تضرّع و


| شناسه مطلب: 77095