بخش 5
ورود بانوان به درون کعبه درِ غربی کعبه شست و شوی کعبه مشرفه عطرآگینی کعبه تاریخ پرده کعبه، حجر اسماعیل، و مقام ابراهیم روزهایی که کعبه مکرمه به وسیله پرده پوشیده می شود آیات قرآنی نقش بسته بر کمربندهای پرده کعبه پرده درون کعبه مشرفه پرده حجر اسماعیل
101 |
التماس به سوي پروردگار دراز گشته و در مقابل در ايستاده اند، به هنگام گشوده شدن درِ كعبه تكبير گفته و بانگ شيون فريادشان بالا مي گيرد و با تكبير مي گويند:
أللّهمّ افْتح لنا أبوابَ رَحْمَتِك و مَغْفِرَتِكَ يا أرحم الرّاحمين .
بار الها! اي مهربانترين مهربانان، درهاي رحمت و آمرزش خود را بر ما بگشاي.
سپس تكبير گويان وارد بيت مي شوند.
ابن جبير در جاي ديگر از سفرنامه اش، پس از برگشتن مردم از منا در پايان اعمال حج مي گويد:
اين روزها درِ خانه مكرمه كعبه را همه روزه براي ايرانيانِ رسيده از عراق و خراسانيان و ديگران از آنها، كه به همراه اميرالحاج عراقي آمده اند، مي گشايند. اين گروه در آستانه درِ گرامي خانه آنچنان ازدحام مي كنند كه بر اثر آن، بر زمين مي افتند و در ورود به خانه از هم پيشي مي گيرند. عده اي بر سر و دوش ديگران بالا مي روند و دست و پا مي زنند، گويي كه آنان در بركه اي از آب شنا مي كنند! صحنه اي هولناك تر از آن را نديده ام; زيرا كه اين هجوم منجر به تلف شدن برخي و شكستن اندام بسياري مي شد! اينگونه افراد كه در انديشه ورود به كعبه بودند، كمترين توجّهي به اين ضايعات نمي كردند و لحظه اي از تكاپو و فعاليت باز نمي ايستادند، بلكه از شدّت شوق و كثرت ذوق، چون پروانه اي بر گِرد چراغ مي چرخيدند.
شرويان يمن ـ كه از آن سخن خواهيم گفت ـ در مقام مقايسه با اين گروه غير عرب، حالتي موقّر و آرام را دارند، خداوند اينان را با نيّاتشان پاداش آخرت دهد! برخي از ايشان كه مرگشان فرا رسيده بود، در ميان اين فشار و ازدحام، ديده از جهان فرو بستند، خداوند همه آنان را بيامرزد! در اين آشفتگي و ازدحام برخي از زنان ايشان نيز بدين گروه مي پيوستند و بر ازدحام مي افزودند و در حالي كه پوستشان برافروخته و تاول زده بود، از معركه خارج مي شدند، خداوند خود همگان را بر اساس اعتقاد و نيت افراد، پاداش خير رساند!
ابن جبير درباره ورود قبايل شرويان از يمن به درون كعبه، نيز مطالبي آورده و
102 |
اينگونه مي نويسد:
هنگامي كه درِ كعبه گشوده مي شود، مردم با تكبير و تحيّت به سوي آن روان مي شوند. آنان يكجا و پيوسته، چنان به درون كعبه هجوم مي برند كه گويي به يكديگر بسته شده اند; بدين صورت كه سي يا چهل تن يا بيشتر، در هيئت اجتماع و به صورت زنجيروار كه يكي پس از ديگري قرار گرفته بدان وارد مي گردند. پيوستگي و فشردگي اينان به حدي است كه اگر يكي از آنان از فراز درگاه مبارك كعبه سرازير شود و فروغلتد با افتادن او، همگان بر روي هم مي افتند و اين منظره هر بيننده اي رابه خنده وا مي دارد. ابن جبير ماجراي ورود قبايل شرو يمن به درون كعبه را چنين توصيف كرده است:
چون روز دوشنبه، بيست و هفتم اين ماه ـ ماه ذي القعده ـ فرا رسيد، درِ خانه عتيق را گشودند. متصدّي گشودن در، عموزاده شيبي عزل شده بود و چنان كه مي گفتند رفتاري شايسته تر از قبلي خود داشت. شرويان به عادت خود براي ورود به خانه كعبه ازدحام كردند و كاري كردند كه پيش از آن كسي نديده بود، اينان گروه گروه بر پلكان بالا رفتند و بر آستانه آن درِ كريم آنچنان فشار آوردند كه نه مي توانستند پيش روند و نه راه بازگشت داشتند. پس به دشواري بسيار به درون كعبه رفتند و شتابان از آن بيرون آمدند. در اين حال درِ كريم بر آنان تنگ آمد. گروهي از روي پلكان به پايين غلتيدند و اين در حالي بود كه جمعي از آن بالا مي رفتند. خلاصه جمعيت دسته دسته شده و هر دسته اي چون زنجيري به هم پيوسته بودند. در اين حال، گاه آنان كه پايين مي آمدند بالا روندگان را با خود به زير مي كشيدند و گاه بالا روندگان آنان را كه مي خواستند پايين بيايند با خود به بالا مي بردند. و يكديگر را چنان فشار مي دادند كه گروهي به يك سو كشيده مي شد و گروه ديگر به سوي ديگر و برخي بر روي برخي ديگر مي افتادند. منظره شگفت انگيزي بود. عده اي از آنان سالم و عده اي مجروح بودند. بيشترشان به هنگام پايين آمدن بر سر و دوش و شانه و گردن ديگران مي جهيدند! از مناظر شگفتي كه ما در آن روز (دو شنبه) ديديم اين بود كه جمعي از شيبيان كه در حين آن شلوغي و ازدحام قصد ورود به كعبه را داشتند، نمي توانستند خود را بالا برسانند. پس به پرده هاي دو سوي بازوان كعبه آويزان شدند. در اين حال يكي از آنان بر ريسماني از ريسمانهاي كنفيِ نگهدارنده پرده ها چنگ
103 |
104 |
زد و بر سر و گردن اين گروه بالا رفت. او پاي خود را بر آنان مي نهاد و پيش مي رفت تا سرانجام درون خانه گرديد! ازدياد جمعيت و نيز پيوستگي ايشان به يكديگر بگونه اي بود كه براي پا نهادن، جايي بجز آن پيدا نمي شد!
در ساليان پيش، رسيدن گروهي اين قبائل به مكه سابقه نداشته است و تنها خداوند داراي چنين قدرت و معجزه اي است كه جز او كسي ندارد.
ورود بانوان به درون كعبه
درباره چگونگي ورود بانوان به درون كعبه، ابن جبير در سفرنامه اش مي نويسد:
روز بيست و نهم رجب كه روز پنجشنبه بود، خانه كعبه به بانوان اختصاص داده شد. پس بانوان از هر قسمت در آمدند. آنان از چند روز پيش براي اين ديدار لحظه شماري مي كردند و همچون ديدار از زيارتگاههاي مكرم ديگر، از پيش جشن گرفته بودند. تو گويي زني در مكه نماند و در اين روز و اين لحظه به بيت الحرام مشرف شدند و از آن فيض بهره مند گرديدند. پرده داران كعبه بنابر عادت ديرين خود، براي گشودن درِ كعبه پيش آمدند و در خروجاز كعبه شتاب كردندو راه را براي ورود بانوان گشودند. مردم نيز به همين منظور مطاف و حجر اسماعيل را خالي و خلوت كردند; بطوري كه در اطراف خانه كعبه مردي باقي نماند. وقتي بانوان بالا رفتن را آغاز كردند، پرده داران براي پايين آمدن از كعبه راهي نداشتند! زنان چون حلقه هاي زنجير به هم پيوسته بودند و چنان يكديگر را مي فشردندكه با لغزش پاي زني گروهي شيون كنان و تكبير گويان بر روي هم مي غلتيدند و به زير مي آمدند.
ازدحام آنان; همانند ازدحام قبايل شرو يمني، به هنگام اقامتشان در مكه و بالا رفتن آنان بر درگاه كعبه، به روز اعلام فتح بيت المقدس مي ماند. وضع اينان همانند حال آنان بود. نيمه اوّل روز را بدين منوال ادامه دادند و در مطاف و حجر دل داده و با بوسيدن حجرالأسود و استلام بر اركان كعبه شفاي جان برگرفتند. اين روز نزد آنان روزي بزرگ و گرامي به شمار مي آمد. خداوند به آنان سود بخشايد و عبادت خالصانه ايشان را عبادتي محض در درگاه خويش به شمار آورد!
105 |
به سبب وجود انبوه مردان در پيرامون كعبه، زنان همواره مظلوم و مغبون به شمار مي آيند; زيرا خانه كعبه را مي بينند ليكن نمي توانند بدان پناه آورند. حجرالأسود را مي نگرند ولي بر بوسيدن آن حسرت مي خورند. پس بهره آنان تنها ديدن است و افسوس خوردن; زيرا آنان جز طواف از دور بر گِرد خانه كعبه، بهره اي نمي برند. اين روز، كه سالي يك بار پيش مي آيد، براي آنان بسيار با اهميت است پس در انتظار اين روز بگونه اي عمل مي كنند كه گويي بزرگترين عيد آنان است و در آمادگي و استقبال اين روز، گاه زياده روي نيز مي نمايند. خداوند به فضل و كرم خويش به اين حسن نيت و اعتقاد، جزاي خير دهاد!
درِ غربي كعبه
كعبه مكرمه در حال حاضر تنها يك در دارد كه ارتفاع آن از سطح زمين دو متر است و آن در سمت شرقي و پيش روي كعبه قرار گرفته است. كعبه در طول تاريخ نيز داراي يك در بوده كه در دوران ابن زبير و به هنگام بناي او از كعبه، بر آن دو در قرار داد; نخست دري در شرق كعبه براي ورود و دري ديگر در غرب آن براي خروج. نامبرده اين دو در را بر روي زمين نهاد و همانند پيشينيانش آن را بلندتر از سطح زمين قرار نداد.
ابن زبير به هنگام ساختمان كعبه، اين تغييرات را بر اساس خواسته رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و بر طبق حديثي كه از خاله خود عايشه دختر ابي بكر شنيده بود، دركعبه به وجود آورد.
ازرقي در كتاب تاريخ مكه مي نويسد: حارث بن عبدالله مخزومي از عايشه روايت كرده است كه گفت: پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) به من فرمود: قوم تو در ساختمان خانه (كعبه) اندكي كاهش دادند و اگر نه اين بود كه آنان به تازگي در شرك بودند، آن مقدار را كه آنان كاهش داده بودند، اضافه مي كردم. در صورتي كه قوم تو ساختمان كعبه را (پس از من) آغاز كردند، بيا تا مقداري را كه از آن كسر نمودند به تو نشان دهم، پس نزديك به هفت ذراع را به او نشان دادند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ازرقي و ساير تاريخ نگاران، روايات متعددي از اين قبيل را در نوشته هاي خويش نقل كرده اند ليكن عقيده شيعه بر اين است كه وسعت خانه كعبه هيچگاه در طول تاريخ و به ويژه از دوران ساخت كعبه بوسيله حضرت ابراهيم خليل(عليه السلام) تا كنون تغييري نكرده و همواره سعي بر اين بوده است كه نه تنها در وسعت آن تغيير داده نشود بلكه به هنگام ساختمان و تغييرات كه در كعبه داده مي شده از سنگها و خاكهاي پيشين آن نيز استفاده شود.
در اين باره روايات متعددي از امامان معصوم به دست ما رسيده است كه صحت مطلب ياد شده را تأييد مي نمايد. از آن جمله روايت صحيحه اي است كه آن را شيخ طوسي به سند خود از امام صادق(عليه السلام)در كتاب التهذيب آورده است. متن روايت چنين است: محمدبن يحيي از احمدبن محمد از حسين بن سعيد از فضاله بن ايوب از معاوية بن عمار نقل مي كند كه گفت از اباعبدالله(عليه السلام) در باره حجر سؤال كردم كه آيا حجر و يا قسمتي از آن جزو خانه كعبه به شمار مي آيد؟ حضرت فرمودند: خير حتي به اندازه قطعه اي از ناخن. زيرا اسماعيل(عليه السلام) مادر خويش را در آن دفن كرده و از بيم آنكه مردم بر آن پاي گذارند ديواري در اطراف آن بوجود آورد كه در آن قبور برخي از پيامبران نيز قرار دارد.
به نقل از جامع احاديث الشيعه، كتاب حج، ج10، ص25، نوشته آيت الله العظمي بروجردي. مترجم
106 |
آن حضرت همچنين فرمود: بر آن دو در بر روي زمين قرار مي دادم; دري شرقي كه مردم از آن به درون كعبه وارد شوند و دري غربي كه مردم به وسيله آن از كعبه خارج گردند. هنگامي كه حجاج بن يوسف ثقفي به قدرت رسيد، تمامي اضافات و تغييراتي را كه از سوي عبدالله بن زبير در كعبه به وجود آمده بود، مجدداً به حالت نخستين بر گرداند.
بنابراين، درِ غربي را، كه در پشت كعبه قرار داشت و به وسيله ابن زبير براي خروج مردم باز شده بود، بست و درِ شرقي كعبه را از سطح زمين بالا برد. ( همچنين افزوده ابن زبير از حجراسماعيل به خانه كعبه را، مجدداً از آن خارج كرد و به حجر افزود كه پيش از اين، در اين باره صحبت به ميان آمد)
در ماه رجب سال 1376 هجري به مناسبت تعميراتي كه در سقف زيرين و دروني كعبه صورت گرفت، پرده كعبه مكرمه را از روي آن برداشتند و در اطراف كعبه ديواري چوبي به وجود آوردند كه اينجانب فرصت را غنيمت شمرده و به جهت تحقيق درباره مكان درِ غربي، كه به وسيله ابن زبير بر آن قرار داده شده بود، بدين سو آمده و از نزديك به تحقيق پرداختم و اينك نتيجه بررسي خود را به نظر شما مي رسانم:
پس از برداشته شدن پرده كعبه، ديوار سمت غربي آن، كه در پشت كعبه قرار دارد، ظاهر گرديد. بر روي آن تنه اي ضخيم از چوب كهنسالي در بالاي درِ كعبه قرار دارد كه از بالاي چوب ياد شده تا قسمت زيرين كعبه سنگ ها بر روي هم چيده شده و ديوار را تشكيل داده است. اندازه و حدّ و مرزِ درِ غربي كعبه همچنان بر روي ديوار كعبه، در اين
107 |
سمت ديده مي شود كه ساختمان كنوني كعبه ساخته سلطان مراد چهارم عثماني به شمار مي آيد.
اندازه گيري كه از ظاهر اين در به عمل آوردم، چنين بود:
طول در 318 سانتيمتر.
عرض آن 171 سانتيمتر.
ارتفاع آن از شاذروان 122 سانتيمتر.
گروهي براين باورند كه اين مكان، جايگاه همان درِ غربي است كه توسط عبدالله بن زبير در پشت كعبه باز شد.
امّا در اينجا حقيقت آن را، با هدايت از سوي پروردگار بيان مي كنيم:
ساختمان كعبه در سال 64 هجري از سوي عبدالله بن زبير بنا گرديد، سپس حجاج ثقفي تغييرات داده شده از سوي ابن زبير در حجر اسماعيل را به وضع اوليه برگردانيد و درِ غربي را بست و ارتفاع درِ شرقي را تغيير داد و آن را از سطح زمين بالا برد. اين تغييرات به سال 74 هجري صورت گرفت.
ساختمان كعبه به همين صورت باقي بود تا اينكه سيل بزرگي در دوران سلطان مراد چهارم، از پادشاهان عثماني جاري شد. اين سيل به درون مسجدالحرام راه يافت و كعبه را منهدم ساخت; بطوري كه فقط قسمت مختصري از ديوار آن باقي ماند. در نتيجه از بيم فرو ريختن ديوارهاي باقي مانده، تصميم به خرابي كامل آن گرفتند. سلطان مراد چهارم ياد شده، ساختمان مستحكم و استواري را در سال 1040 هجري از كعبه به وجود آورد. بنابراين ساختمان ابن زبير و ساخته حجاج از كعبه، 967 سال باقي بود. كه در اين فاصله طولاني به نظر مي رسد بارها تغييرات و مرمّت هايي در آن صورت گرفته باشد. چوبهاي ضخيمي كه تا كنون در جايگاه درِ غربي كعبه باقي مانده و نيز محدوده اين در كه در ساختمان كعبه ديده مي شود. خود نشان دهنده محدوده درِ غربي كعبه اي است كه به وسيله ابن زبير به وجود آمده است. ارتفاع اين در همانند ارتفاع درِ شرقي است و عرض آن بيست و هفت سانتيمتر كمتر از عرض درِ شرقي مي باشد. اما بلندي آن از سطح زمين به اندازه حدود هفتاد سانتيمتر كمتر از درِ شرقي است.
108 |
در اين باره اگر تأمل و دقت كنيم، متوجه مي شويم اين علامت كه اينك موجود است نمي تواند صحيح باشد; زيرا به هنگامي كه ابن زبير دو درِ شرقي و غربي را بر روي زمين نهاد. حجاج ثقفي پس از او درِ شرقي را به اندازه دو متر از سطح زمين بالا برد و درِ غربي را بطور كامل بست. پس اين اشتباهي است كه به وسيله كارگران سازنده كعبه در دوران سلطان مراد چهارم رخ داده است; زيرا آنان هنگامي كه بدين جايگاه از ساختمان كعبه رسيدند، براي محافظت و نگهداري محل درِ غربي كه در قديم بوده است، ساختماني را شبيه ساخته ابن زبير در اين محل به وجود آوردند سپس به وسيله سنگهاي شبيكي(1); همانگونه كه حجاج ثقفي آن را پوشانده بود، بر آن قرار دادند. ليكن كارگران اشتباه كرده و ارتفاع آن را به اندازه يك متر و ربع از سطح زمين بالا بردند. بستن اين در در روز بيست و سوم ماه رمضان سال 1040 هجري صورت گرفته است.
برخي معتقدند كه ديوار پشت كعبه، به علت وجود چوبهاي قديمي، همان ساخته ابن زبير است! در صورتي كه اين گفته نمي تواند صحيح باشد; زيرا سلطان مراد چهارم كعبه مكرمه را از چهار طرف مجدداً از نو بنا نهاد. اما جايگاه درِ غربي كعبه كه به وسيله ابن زبير گشوده شده بود، همين مكان مي باشد و چوب و علامت هاي در، خود گواه بر اين پندار است. ليكن مي گوييم درِ غربي كعبه به هنگام ساختمان ابن زبير داراي ارتفاعي از سطح زمين نبوده و شايد به اندازه يك يا دو وجب از زمين بلندتر بوده باشد.
سؤالي كه در اينجا پيش مي آيد اين است كه چوب ضخيمي كه هم اكنون بر ديوار قرار دارد، آيا از دوران سلطان مراد چهارم به هنگام ساختمان كعبه در سال 1040 هجري بوده يا اينكه از دوران ابن زبير به يادگار مانده است؟ ما معتقديم كه اين چوب از ساختمان كعبه، به وسيله ابن زبير باقي مانده و گواه بر اين گفته اين است كه: آنچنانكه اين چوب ضخيم را از نزديك ملاحظه كرديم به مانند مردي كهنسال است كه سالها از عمر او گذشته باشد و گذران عمر، موجب پيدايش چين و چروك در پوستش شود. اين چوب نشان از
قدمتي زياد دارد; زيرا سالها در معرض باران بوده، گرچه در زير پرده قرار داشته است، و
1 ـ نام منطقه اي در اطراف مكه مي باشد. مترجم
109 |
خدا دانا تر است. پس اين چوب از دوران ابن زبير باقي بوده و به هنگام ساختمان كعبه در دوران سلطان مراد چهارم به علّت قدرت و استحكام آن، مجدداً در جايگاه خويش قرار داده شده است و اين سنتي است كه همواره در ساختمان كعبه معمول مي گردد. هيچ يك از مصالح ساختماني; از قبيل سنگ و يا چوب آن را كه قدرت و استحكام كافي داشته باشد دور نمي اندازند و مجدداً آن را در ساختمان كعبه به كار مي برند. اين سنت به هنگام تجديد سقف كعبه در دوران كنوني ما به سال 1377 هجري نيز اجرا گرديد. بنابر اين، چوب به همراه سه چوب ديگري كه به صورت عمودي در ميان اين ديوار تا سقف اول قرار دارد، همه جزو ساختمان كعبه در دوران عبدالله بن زبير به شمار مي آيد.
شست و شوي كعبه مشرفه
هر چيزي در دنيا در معرض آلودگي است. در اين ميان كعبه مكرّمه مصونيت دارد و از آلودگيهاي هوا، به علت نبود هر نوع منفذي در امان مي باشد. محيط اين خانه در طول سال، همواره داراي هوايي معطر و خوشبو است و اين وضع، از دوران جاهليت تا كنون همواره ادامه داشته است. با اين وجود، دست اندركاران و كليدداران كعبه خود را پيوسته موظف مي دانسته اند كه اين محيط را از گرد و غباري كه به وسيله هوا و نيز به علت ازدحام مردم جهت زيارت و وارد شدن به آن به وجود مي آيد، پاك كنند. بنابراين، كعبه را در طول سال، دو يا سه بار شست وشوي داده و معطر مي سازند.
نكته ديگر اينكه كعبه از دوران نخستين سازنده آن پس از طوفان، يعني حضرت ابراهيم خليل(عليه السلام)نيازي به شست وشو و تطهير نداشته است; زيرا همانطور كه گفته شد ساختمان كعبه ابتدا به وسيله گچ يا آهك ساخته نشد، بلكه ديوارهاي آن را بدون سقف، سنگ چين كردند و دري براي آن قرار ندادند. كف خانه كعبه در آن دوران از شن و يا ريگ بود. بنابراين، نيازي به شست وشو و تطهير نداشت و بارش باران خود موجب تميز كردن ديوارهاي آن از خاك مي شد امّا پس از قرار دادن سقف بر آن و تعبيه در بر ديوار آن،
110 |
اين نياز احساس شد كه خانه خدا غبار روبي شود، همانطور كه در مورد خانه هاي مسكوني چنين مي شود. خانه كعبه نخستين بار به وسيله پيامبرگرامي(صلي الله عليه وآله) شست و شو شد. طبق روايتي از ابن عمر در اين باره، رسول خدا(صلي الله عليه وآله)در روز فتح، هنگام ورود به مكه، دستور دادند كه بلال بر بام كعبه رود و نداي اذان سر دهد. سپس مسلمانان لباس هاي خود را بالا زدند و با ظرفها و سطلهايي كه در اختيار داشتند، درون و بيرون كعبه را به وسيله آب زمزم شست و شو دادند. بدين ترتيب كليه آثار مشركان محو و نابود شد.(1)بدين ترتيب از آن پس شست و شوي كعبه سنّتي شد كه تا به امروز ادامه دارد.
خانه كعبه همواره سالي دوبار شسته مي شود. كه اين شست و شو به وسيله آب زمزم مخلوط به گلاب صورت مي گيرد. پس از آن به وسيله عطرهاي مختلف، ديوارها را خوشبو ساخته، آنگاه مقداري از عود و عنبر را در آن تبخير مي كنند و مي سوزانند. اين اعمال معمولاً در حضور بزرگان و اميران و رجال دولتي انجام مي گيرد.
غازي در كتاب تاريخ خود آورده كه شيخ حسن بن عبدالقادر شيبي در كتاب الإتمام علي إعلام الأنام در باره چگونگي شست و شوي كعبه معظمه چنين مي نويسد: شست وشوي كعبه معظمه در سال دوبار صورت مي گيرد; نخست در اواخر ذي القعده و ديگر در روز دوازدهم ربيع الأول. چگونگي انجام مراسم آن، بدين گونه است كه در روزهاي ياد شده، پس از طلوع آفتاب، ابتدا درِ كعبه به وسيله كليددار آن باز مي شود و در آن گلاب و عطر گل و بخور و عنبر و چوب عنبر، كه به وسيله كاروان محمل شامي به مكه آورده و در جايگاه مخصوصي قرارش مي دهند، به مقدار نياز به درون كعبه وارد مي كنند. پيش از آغاز مراسم، بزرگِ خدمه كعبه، ابتدا امير مكّه مكرمه و رؤسا و بزرگان شهر را مطلع مي كند و جاروها از سوي مديريّت اوقاف همايوني، در حرم شريف مكي آورده مي شود و در اين ميان بزرگِ خدمه چاه زمزم نيز در كنار چاه حاضر مي شود. در اين
لحظه سقاها سطلهاي خود را از آب زمزم پر مي كنند و به زير درگاه درِ كعبه مي آورند; سطلهايي را كه در اين نقطه قرار دارد با آب زمزم پر مي كنند و به دست شخصي كه در
1 ـ تاريخ الكعبة المعظمه و نيز منائح الكرم، نوشته سنجاري به نقل از تقي فاسي كه نامبرده اين مطلب را از فاكهي نقل كرده است.
111 |
درگاه درِ كعبه ايستاده است مي دهند. وي سطل آب را به شخصي كه در درون خانه كعبه ايستاده مي رساند. در اين هنگام امير مكه مكرمه در صورتي كه از فرزندان او كسي حاضر باشد و نيز قاضي القضات مكه و ساير مأموران و بزرگان شهر همگي جارو به دست منتظر شروع مراسم شست و شو مي مانند. ابتدا سطلهاي آب به وسيله امير مكه و خانواده او بر ديوارها و زمين كعبه ريخته مي شود و سپس ديگران نيز سطلهاي آب خود را مي ريزند. در اين وضعيت سطلهاي خالي از درِ كعبه خارج شده و سطلهاي پر از آب زمزم جايگزين آن مي گردد. در پايان شست و شو عطر و گلابِ پر شده در ظرفهاي مخصوص، به وسيله امير مكه و هيأت همراه وي به ديوارها ماليده مي شود. آنگاه عنبر و عود به وسيله قاضي القضات مكه پس از آن توسطّ هر كس كه مايل باشد سوزانده و تبخير مي شود. گاهي در اين هنگام امير مكه تعدادي از جاروهاي به كار رفته براي شست و شو را براي مردمي كه در اطراف درِ كعبه، در مطاف گرد آمده اند، به عنوان تبرّك پرتاب مي كند. در اين لحظه يكي از اعضاي خانواده شيبي مراسم دعا را بجا مي آورد و پس از آن شست و شو به پايان مي رسد. و افراد از خانه كعبه خارج مي شوند. در اين هنگام كليدداران كعبه، كه همان خانوداه شيبي باشند، به وسيله اسفنجها نقاط نمناك و خيس داخل خانه را خشك مي كنند و مجدداً مقداري عطر و بخور به كار مي برند، سپس از خانه خدا خارج شده، درِ كعبه را قفل مي كنند.
صاحب كتاب تاريخ الكعبة المعظمه در مورد شست و شوي كعبه چنين مي نويسد: شست و شوي كعبه در حال حاضر سالي دوبار اتفاق مي افتد; نخست پيش از انجام مراسم حج و ديگر پس از خروج حاجيان از مكّه.
اولين شست و شو معمولاً در اواخر ماه ذي القعده و يا اوايل ماه ذي الحجه هر سال و شستوشوي دوّم درروز دوازدهم ربيع الأول انجام مي شود. امّاچگونگي شستوشوي آن، بدين صورت است: در پگاه روز تعيين شده براي شست و شوي كعبه معظمه، رييس خدمه كعبه معظمه، لحظه اي پس از طلوع آفتاب، به كنار حطيم مي آيد، در حالي كه كليد دار كعبه كه از آل شيبه است او را همراهي مي كند. در اين لحظه، درِ كعبه باز مي شود و خدمه ظرفهاي گلاب و شيشه هاي عطر گل و عود و عنبر و بخورها و چوب
112 |
عود را به همراه پارچه هايي كه غالباً از نوع شال كشميري است، به درون كعبه انتقال
مي دهند. اين پارچه ها را افراد به هنگام شست و شوي كعبه به دور كمر خود مي بندند. همواره رسم بر اين بوده است كه رييس خدمتكاران و سدانت كعبه، از پادشاهان، اميران، واليان و يا وزيران دولت و قضات و مديران ادارات و بزرگان، جهت شست و شوي كعبه دعوت به عمل مي آورد. پيش از آغاز اين مراسم، تمامي وسايل و لوازم شست و شوي در خانه كعبه حاضر مي شود. رييس اوقاف طبق معمول جاروها را حاضر مي كند و بزرگ زمزم، مسؤولان حمل آب و سقاها را در كنار چاه زمزم حاضر مي كند. در اين هنگام ابتدا سطلها به وسيله سقاها از آب زمزم پر مي شود و دست به دست به وسيله خدمتگزاران كعبه به داخل خانه خدا انتقال مي يابد. پس از انجام اين كارها، دعوت شدگان، به درون كعبه راهنمايي مي شوند. سپس هر يك پارچه اي را كه پيشتر به آن اشاره كرديم بر مي دارد و به كمر خود مي بندد و آنگاه جارويي به دست مي گيرد و همگي به شست و شوي درون كعبه به وسيله آب زمزم مخلوط باگلاب مشغول مي شوند. در پايان شست و شوي زمين كعبه و بخشهايي از اطراف ديوارهاي پاييني آن، افراد به وسيله عطر گل به اندازه ارتفاع قامت يك انسان ديوارها را با عطرهاي ياد شده آغشته مي كنند. اين عطر گلها، در ظرفهايي آهني سفيد يا شيشه اي قرار داده شده اند. در پايان عطر افشاني ديوارها، عنبر و عود و چوب عود را در منقلهاي بسيار زيبايي قرار مي دهند و در فضاي كعبه تبخير مي كنند و پس از خشك كردن زمين كعبه، به وسيله اسفنجهاي مخصوص و در انتهاي مراسم شست و شوي كعبه معظمه و خوشبو كردن آن، خدمتگزاران كعبه تعدادي از جاروهاي استفاده شده در مراسم را بين افرادي كه در خارج از كعبه و نزديك به درِ آن اجتماع كرده اند، تقسيم مي كنند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ يكي ديگر از مراسم، شست و شوي پرده كعبه است كه داراي برنامه منظم و دقيقي نيست و در سالهايي كه بارندگي كمتر صورت مي پذيرد، پرده داران كعبه جهت نظافت و شست و شوي كعبه و زدودن گرد و غبار از روي پرده، بدين كار مبادرت ميورزند.
در روز اول ماه رمضان سال 1418 هجري كه موفق به تشرّف به مكه جهت انجام عمره شدم، مراسم ياد شده را در روزهاي اول، دوم و سوم ماه رمضان شاهد بودم. تعدادي از كارگران با استفاده از بالابرِ خاصي كه بدين منظور ساخته شده، هر روز به وسيله ظرفهاي مملو از آب زمزم، پرده يك سمت از كعبه را از بالا تا پايين شست و شو مي دادند و در روز آخر پس از شستن بام كعبه و سرازير شدن آب از ناودان، پرده سمت حجر اسماعيل را از بالا تا پايين شست و شو دادند. اين در حالي بود كه جمعيت فراواني در اطراف محل هاي ياد شده و بر گرداگرد بالابر جمع شده و از آب سرازير شده از پرده كعبه، خود را متبرك مي كردند و تعداد زيادي از حاجيان به وسيله ظرفهاي كوچك و يا دستمالهاي سر خود، آب سرازير شده را به عنوان تبرك جمع مي كردند. همچنين تعدادي از مردم براي به دست آوردن قطعه اي از پارچه ضخيمي كه براي شست و شوي پرده كعبه به كار مي رفت سر و دست مي شكستند و به سوي كارگران ياد شده دست نياز دراز مي كردند. مترجم
113 |
عطرآگيني كعبه
در طول تاريخ زندگاني انسان، از پيشينيان تا كنون، عطر همواره مورد استفاده قرار گرفته و يكي از زينتهاي بشر بوده است. انسانها به وسيله عطر، جسم خود را خوشبو كرده، روان خويش را بدان آرامش مي بخشند.
استفاده از عطر و پاكيزگي، يكي از بهترين عادات عرب به شمار آمده و آنان همواره به وسيله بخور و عود و صندل و كُنْدر و جز اينها، خود و محيط خويش را خوشبو و معطر مي كرده اند. دين مبين اسلام نيز تأكيد فراوان بر اين مطلب داشته و روايات و احاديث فراواني در اين مورد وارد شده است كه از مجموعه آن احاديث و روايات مي توان اينگونه نتيجه گرفت كه اسلام تأكيد فراوان بر استفاده از عطر و بخور و جز اينها، بويژه به هنگام حضور در اجتماعات و نماز جمعه و اعياد و بطور كلي در هر مناسبتي كرده است.
در اين ميان، كعبه مشرفه، كه جايگاهي است مقدس و موقعيت خاصي را در ميان مردم در طول تاريخ داشته و دارد، از اين قاعده مستثني نبوده است و آن را همواره با عطرهاي مختلف خوشبو مي كرده اند. در دوران جاهليت براي خوشبو كردن كعبه از خلوق(1) و بخوردان استفاده مي كرده اند. عربها درون و برون كعبه را پيوسته معطر مي ساختند تا آنجا كه دو شاخ قوچي كه از سوي پروردگار به جاي اسماعيل، براي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نوعي عود خوشبو است كه از راه تبخير آن در بخوردان، فضا خوشبو مي شود. مترجم
114 |
حضرت ابراهيم(عليه السلام) آورده شد و قرباني گرديد و آنها را بر ديوار مقابل درِ كعبه قرار داده بودند نيز عطرآگين مي شد. لازم به گفتن است كه براساس گفته ازرقي در تاريخ مكه، دو شاخ ياد شده در دوران ساختمان كعبه به وسيله ابن زبير، به هنگامي كه قصد داشت آنها را از آنجا بردارد، پودر شد و از بين رفت.
سوختن كعبه در دوران قريش، كه پنج سال پيش از بعثت پيامبر(صلي الله عليه وآله)(بنابر مشهورترين روايات) صورت گرفت نيز بر اثر آتش يكي از بخوردانها بوده است; زيرا زني از قريش جهت خوشبو كردن كعبه با عود و بخوردان به كنار كعبه رفت. شراره اي از بخوردان در پرده كعبه قرار گرفته و آن را شعلهور ساخت. اين آتش تمامي پرده هاي كعبه را، كه يكي بر ديگري قرار گرفته بود، به آتش كشاند. زبانه آتش پرده، به كعبه نيز سرايت كرد و آن را به ويرانه اي بدل كرد. از آن پس قريش كعبه را منهدم ساخت و مجدداً آن را به صورتي ثابت و استوار بنا نهاد.
ازرقي نيز گفته است: عبدالله بن زبير همه روزه كعبه را به مقدار يك رطل(1) عود و عنبر آغشته مي كرد و در روزهاي جمعه مقدار آن را به دو رطل مي رساند.
به گفته ازرقي، معاويه از شام پرده اي از ديباج و قباطي(2) و حبره(3) براي شيبة بن عثمان فرستاد و براي او نوشت كه پرده هاي قبلي كعبه را از روي آن بردارد و پرده هاي ارسال شده را برآن قرار دهد و آن را خوشبو سازد. ازرقي مي گويد: ديدم كه شيبه كعبه را از پرده هاي آن خالي نمود، بطوري كه هيچ پوششي بر آن قرار نگرفته بود. آنگاه تمامي ديوارهاي آن را با عود خوشبو كرد و پرده ارسال شده از سوي معاويه را بر آن قرار داد. سپس پرده هاي پيشين را بين مردم مكه تقسيم نمود. ابن عباس به هنگام برداشتن پرده هاي كعبه در مسجدالحرام حضور داشته است و راوي مي گويد خود ديدم كه از اين كار ناراحت نشد و آن را زشت به شمار نياورد.
عطاء بن يسار مي گويد: پيش از اين هيچگاه كعبه اين چنين لخت و بدون پرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ رطل مصري = معادل 453 گرم مي باشد. مترجم
2 ـ قباطي ; پارچه هاي سفيد و ظريفي بود كه به وسيله مصريان بافته مي شد. مترجم
3 ـ حبره ; پارچه هاي ظريف زردي بود كه به وسيله مردم يمن بافته مي شد. مترجم
115 |
نمي شد; زيرا همواره پرده اي از پرده هاي آن برداشته مي شد و پرده ديگري جايگزين مي گرديد. بنابراين شيبة بن عثمان اولين شخصي است كه پرده ها را از روي كعبه برداشت و ديوارهاي آن را عريان نمود.
در تاريخ قطبي آمده است: پرده داران كعبه به مهدي(1) (عباسي) خبر دادند كه به جهت تراكم پرده هاي متعدد بر روي كعبه و ايجاد سنگيني بر آن، بيم آن مي رود كه ديوارها را سست و منهدم سازد. نامبرده دستور داد تمامي پرده ها را از روي كعبه بردارند و چنين كردند، بطوري كه مجرّد و خالي از پرده شد. سپس تمامي ديوارهاي خارجي و داخلي كعبه را آغشته به غاليه و مشك و عنبر نمود. در اين حال خدمتگزاران كعبه نيز در حالي كه شيشه هاي مملو از غاليه را در دست داشتند بر بام كعبه رفته، آنها را بر روي ديوارهاي بيروني مي ريختند تا اينكه تمامي قسمتها را با عطر آكندند. سپس سه پرده از قباطي، خز و ديباج بر روي آن قرار دادند. در اين سال المهدي اموال عظيمي را در حرمين شريفين كه بالغ بر سي ميليون درهم بود و آنها را از عراق با خويش آورده بود، تقسيم كرد. افزون بر آن، مبلغ سيصد هزار دينار از مصر و دويست هزار دينار از يمن و پنجاه هزار پيراهن را كه براي او رسيده بود، به مردم حرمين داد.
در كتاب تاريخ عمارة الكعبه المعظمه (2) آمده: سنجاري در تاريخ خود روايت كرده است كه سلطان قايتباي در سال 884 هجري دستور داد كعبه را از داخل و خارج شست و شو كنند. بنابراين دستور، شريف مكه، شريف محمدبن بركات و قاضي مكه، برهان الدين بن ظهيره در مسجد الحرام حضور يافته و كعبه را عريان نمودند آنگاه سطح بيروني و دروني آن را به وسيله گلاب و مشك شست وشو داده، سپس پرده آن را دوباره بر آن قرار دادند.
و نيز ازرقي از ابونجيح روايت كرده است كه: معاويه افرادي را جهت خوشبو كردن كعبه پيش از هر نماز تعيين نمود و براي اين كار افرادي را اجير كرده بود. همچنين هر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ محمد فرزند منصور عباسي ملقّب به مهدي سوّمين خليفه عباسي بوده كه در سال 160 هـ . حج گزارد. مترجم
2 ـ نوشته حسين بن عبدالله باسلامه.
116 |
سال در دو زمان; نخست در موسم حج و ديگر در ماه رجب بخوردان و خلوق را براي اين كار از شام مي فرستاد.
و نيز در تاريخ غازي آمده است: هنگامي كه مهدي عباسي در سال 160 هجري
حج گزارد، بدو اطلاع داده شد كه پرده هاي كعبه بر روي هم انباشته شده، به طوري كه سنگيني آنها ممكن است موجب انهدام و خرابي ديوارهاي كعبه گردد. پس نامبرده دستور داد تمامي پرده هاي آن را برداشتند و ديوارهاي بيروني و دروني كعبه را با
غاليه و مشك و عنبر آغشته كردند، سپس به وسيله سه پرده قباطي، خز و ديباج كعبه را پوشانيد. وقتي كارها صورت مي گرفت، مهدي در مسجدالحرام، در مقابل دارالندوه نشسته بود.
در همين سال مهدي دستور داد اولين توسعه مسجدالحرام صورت پذيرد.
ازرقي مي گويد: عبدالله بن اسحاق پرده دار كعبه از مادر بزرگش فاطمه دختر عبدالله نقل كرد كه او گفت: مهدي حج گزارد و پرده هاي كعبه را از روي آن برداشت و تمامي ديوارهاي آن را از بيرون باغاليه و مشك و عنبر آغشته كرد.
فاطمه سپس ادامه داد: پدر بزرگ تو، كه منظور شوهرش محمدبن اسماعيل بن ابراهيم حجبي (پرده دار) است، گفت: با ظرفهاي شيشه اي مملوّ از غاليه، بر بام كعبه رفتيم و آنها را روي ديوارهاي خارجي كعبه ريختيم. خدمتگزاران كعبه هم، در حالي كه بر روي چرخهايي كه به وسيله آن پرده را بر روي كعبه مي دوختند، قرار گرفته، از پايين تا بالاي ديوارها را با مشك و غاليه مي آغشتند.
حسين باسلامه در كتاب خود، تاريخ الكعبه المعظمه اين چنين مي نويسد:
پس از آن، اين عطرها همواره از سوي پادشاهان و خلفا و بزرگان، همه ساله به كعبه هديه مي شد تا اينكه خدمتگزاريِ حرمين شريفين در دست دولت عثماني قرار گرفت. از آن پس عطر و بخور همه ساله به همراه حقوقي كه از سوي آستانه به حرمين شريفين اختصاص داده شده بود، از قسطنطنيه ارسال مي گرديد. اين برنامه همچنان ادامه داشت تا اينكه انقلاب شريف حسين صورت گرفت، از آن پس، اموالي از صندوق وزارت ماليه به رييس پرده داران اختصاص داده شد كه در اين حقوق، هزينه
117 |
شست و شوي كعبه و خوشبو كردن آن نيز در نظر گرفته شده بود و اين وضع تا دوران ما نيز همچنان جاري و ساري است.
اينجانب در دوران كنوني، خود از رييس پرده داران كعبه مشرفه در مورد عطر كعبه و هزينه آن پرسيدم كه نامبرده جواب داد: دولت عربستان همه ساله هزينه عطر و بخور كعبه را كه حدود هزار ريال است پرداخت مي كند. همچنين اضافه كرد: در مراسم شست وشوي كعبه و خوشبو كردن آن، همواره تمامي ديوارهاي چهارگانه آن را با مخلوطي از عطر گل و گلاب شست وشو مي دهيم و در اين حال بخور را در بخوردان گذاشته و در محلي ويژه در وسط كعبه تبخير مي كنيم. (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اين رسم هم اكنون نيز برقرار است; يعني پرده داران كعبه; (شيبي ها) در زمانهاي معيني ابتدا پس از شستشوي داخل كعبه به وسيله آب زمزم و گلاب، تمامي ديوارهاي داخلي كعبه و پرده را از بيرون با عطر عود خوشبو مي كنند و در اين حال بخوردان زيبايي را، كه از آن بخور عود متصاعد مي گردد، ابتدا در فضاي مسجدالحرام و در اطراف كعبه چرخانيده و سپس طي مراسمي در بين شيبي ها دست به دست مي گردانند و در پايان به وسيله بزرگ پرده دار كعبه در ميانه داخل كعبه در سمت چپ صندوق سنگي قرار داده مي شود; محلّي كه در مقابل درِ كعبه به منظور قرار دادن كيسه كليدهاي درِ كعبه و در باب التوبه قرار داده شده و در سمت چپ دو ستون كنار هم درون كعبه گذاشته اند.
در هفتم شعبان سال 1417 هجري به هنگام تشرّفم به درون كعبه، آن را در داخل صندوق در كنار كيسه هاي كليد درِ كعبه و درِ باب التوبه مشاهده كردم. بخوردان شامل دو قسمت بود; نخست منقل زيبايي كه به شكل چهار گوش و از نقره بود و پايه ها و گوشه هاي آن از طلاي زرد درخشنده اي ساخته شده بود. اين منقل داراي چهار پايه طلايي بود. ديگري سيني از طلا بود كه درخشندگي اش از فاصله دور قابل ديدن بود. اين منقل در وسط سيني ياد شده قرار گرفته و در حالي كه بر روي دست يكي از پرده داران بود، در فضاي مسجدالحرام چرخانيده مي شد. لازم به يادآوري است كه اين مراسم در روز ششم شعبان به هنگام باز گشايي درِ كعبه پس از ترميم اخير آن، در فاصله ماههاي جمادي الأول و جمادي الثاني و رجب سال 1417 هجري صورت گرفت. همچنين در هنگام هر نماز، در حالي كه نمازگزاران مشغول به عبادت و نماز خويش به جماعت مي باشند، شخصي در حالي كه شيشه اي از عطر عود را در دست دارد، تمامي نقاط اطراف كعبه شامل حجرالأسود ، ملتزم ، درگاه درِ كعبه ، بعضي قسمتهاي شاذروان ، ركن يماني و پرده كعبه را تا آنجا كه دست او مي رسد، به وسيله عطرِ عود ياد شده، آغشته مي كند; بطوري كه بوي مطبوع آن در فضا پر مي شود. مراسم عطر افشاني فضاي مسجدالحرام در ماه رمضان، همه شب به هنگام اجراي مراسم نماز جماعت تراويح، در حالي كه يكي از خواجه هاي حرم بخوردان را بر بالاي سر خود به دست گرفته، به اطراف كعبه در مطاف مي چرخد و بخار خوشبوي آن، چنان است كه بويش در تمامي فضاي مسجدالحرام به مشام مي رسد. مترجم
118 |
تاريخ پرده كعبه، حجر اسماعيل و مقام ابراهيم(عليه السلام)
روزهايي كه كعبه مكرمه به وسيله پرده پوشيده مي شود در دروان پادشاهي تُبَّع حميري و پس از آن:
در آن دوران، پرده ها يكي بر ديگري بر روي كعبه قرار مي گرفت و هر گاه پرده پيشين; يعني پرده اي كه روي همه پرده ها قرار گرفته بود پاره مي شد، آن را تعويض مي كردند. پرده جديد ممكن بود كه از پارچه يا حصير و يا چرم باشد.
چگونگي قرار گرفتن پرده كعبه بر روي آن و نيز دوختن قطعه هاي آن به هم در دوران پيامبر گرامي اسلام و دوران قبل از آن حضرت پرده كعبه در اين دوران، در روز عاشورا; يعني دهم محرم هر سال تعويض و تجديد مي شد.
119 |
پس از قرن ششم تا كنون:
پرده كعبه از اين تاريخ به بعد، يكبار در سال تعويض مي گرديد و زمان آن معمولاً صبح روز نحر (دهم ذي الحجّه) بود. كه اين سنت تا كنون، همچنان ماندگار است.
آيات قرآني نقش بسته بر كمربندهاي پرده كعبه
پرده كعبه، همواره داراي كمربندهايي بوده كه در بالاترين قسمت پرده و در چهار طرف آن، قرار مي گرفته است. اين كمربندها كه به وسيله تارهاي نخ طل بافته شده، آيات قرآني به صورت بسيار زيبايي روي آن نوشته شده است.
تا پنجاه سال پيش (به سال 1387 هجري) اين آيات بر روي اين كمربندها همچنان منقوش بوده است.
بر روي كمربند واقع در سمت ديوار شرقي كعبه (كه درِ كعبه در آن قرار گرفته) اين آيات نقش بسته است:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ } وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلّيً وَعَهِدْنَا إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ * وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنْ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَي عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ * وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ{(1)
روي كمربند پرده اي كه در سمت ديوار حجرالأسود قرار گرفته، اين آيات منقوش است:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بقره: 128 ـ 125
120 |
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ }قُلْ صَدَقَ اللهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَمَا كَانَ مِنْ الْمُشْرِكِينَ * إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُديً لِلْعَالَمِينَ * فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَللهِِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنْ الْعَالَمِينَ {(1)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ }وَإِذْ بَوَّأْنَا لإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ * وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَي كُلِّ ضَامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق{(2)
روي كمر بندي كه بر پرده ديوار مقابل مقام مالكي (ديوار بين ركن شامي و ركن يماني) قرار گرفته، اين آيات نقش بسته است:
}لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ فِي أَيَّام مَعْلُومَات عَلَي مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الاَْنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ * ثُمَّ لِيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ{(3)
روي كمربندي كه بر پرده ديوار چهارم; ديواري كه در آن ناودان قرار گرفته، اين متن منقوش است:
في أيّامِ دَولةِ مولانا السلطان الأعظم ملك ملوك العرب و العجم، السلطان محمد الخامس خان ابن السلطان عبد المجيد خان ابن السلطان محمود خان الغازي ابن السلطان عبدالحميد خان بن السلطان احمد خان بن السلطان محمد خان ابن السلطان ابراهيم خان ابن السلطان مراد خان بن السلطان عثمان خان خلّد الله ملكه
اين نوشته ها به نقل از تايخ الغازي آمده است.
پس از سال 1387 هـ . آيات منقوش بر روي كمربندهاي پرده كعبه، بدين صورت تغيير يافت:
در سمت شرقي پرده كعبه، روي ديواري كه درِ كعبه در آن قرار گرفته، اين آيه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ آل عمران: 97 ـ 95
2 ـ حج: 26 و 27
3 ـ حج: 28 و 29
121 |
را نوشته اند:
} وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلّيً وَعَهِدْنَا إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ{
} وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ{
روي كمربندي كه بر پرده ديوار بين دو ركن اسود و يمانيِ كعبه قرار گرفته، اين آيات نقش بسته است:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ } قُلْ صَدَقَ اللهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَمَا كَانَ مِنْ الْمُشْرِكِينَ * إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُديً لِلْعَالَمِينَ * فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَللهِِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنْ الْعَالَمِينَ * قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللهِ وَاللهُ شَهِيدٌ عَلَي مَا تَعْمَلُونَ{(1)
و روي كمربند پرده ديوار غربي كعبه، اين آيات منقوش شده است:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ } وَإِذْ بَوَّأْنَا ِلإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ * وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَي كُلِّ ضَامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق * لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ فِي أَيَّام مَعْلُومَات عَلَي مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الاَْنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ * ثُمَّ لِيَقْضُوا{
روي كمربند پرده ديوار كعبه (از سوي حجر اسماعيل) اين آيات نقش بسته است:
} وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ{
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ آل عمران: 97 ـ 95
122 |
بسم الله الرحمن الرحيم، } الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْر يَعْلَمْهُ اللهُ{ يا حنّان يا منّان يا ديّان يا سبحان.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ } وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلّيً{
پرده درون كعبه مشرفه
همانطور كه مي دانيد، پرده بروني كعبه يكبار در سال تعويض مي شود و بلكه حدود قرن دوّم پيش از اسلام و پس از آن در اسلام، در سال دو يا سه مرتبه بر كعبه پرده آويختند و اين بدان سبب بود كه پرده بيروني از سويي در معرض تابش مستقيم اشعه گرم و سوزان خورشيد مكه قرار داشت و از سوي ديگر پرده ها نازك و سست بودند.
اما پرده دروني كعبه كه در فضايي بسته و به دور از گرد و غبار و آفتاب و باران قرار مي گرفت، چنين ضرورتي نداشت تا همه ساله تعويض شود. بنابراين پرده دروني كعبه را
هر چند سال يكبار تغيير مي دادند. رسم بر اين بود كه هرگاه خليفه اي از خلفاي عثماني بر تخت جلوس مي كرد و توليت خود را جشن مي گرفت. دستور مي داد پرده اي براي درون
123 |
كعبه در استانبول بافته شود.
براي اولين بار در دوران خلافت عثمانيها اين پرده به دستور سلطان احمد خان فرزند سلطان محمد چهارم در سال 1118 هجري بافته شد. اين وضع تا دوران خلافت عبدالعزيز خان فرزند سلطان محمود دوم، در سال 1227 هجري ادامه داشت. از اين پس; يعني تا سال 1363 هجري، دولت عثماني از ارسال پرده دروني كعبه امتناع كرد، و پرده ياد شده سالها همچنان در درون خانه خدا قرار داشت تا اينكه در سال 1363 هجري به دستور ملك عبدالعزيز (آل سعود) پرده ديگري بافته شد و در همين سال جايگزين پرده پيشين گرديد. البته علت امتناع دولت عثماني از ارسال پرده دروني كعبه مشخص نيست با آنكه در اين فاصله يكصد ساله; يعني در فاصله پادشاهي سلطان عبدالعزيز عثماني تا زمان خروج حجاز از دامن تسلّط تركان عثماني در سال 1334 هجري، چهار يا پنج خليفه جايگزين شدند، پرده اي از آستانه ارسال نشد و هيچ يك از آنان به رسم معمول، براي فرستادن پرده دروني كعبه، اقدامي نكردند.
پرده اي كه به وسيله سلطان عبدالعزيز عثماني براي درون كعبه ارسال شد، به رنگ قرمز بود كه علت اختيار اين رنگ نيز براي ما معلوم نيست. در صورتي كه به نظر مي رسد اين پرده به علت آنكه در محلي تاريك قرار داده مي شد مي بايست داراي رنگ روشني باشد، تا در روشنايي درون كعبه مؤثر گردد.
در سفرنامه الرحلة الحجازيه آمده است: پرده درون كعبه، كه سقف خانه
و ديوارهاي آن را از داخل مي پوشاند، از حرير قرمز بافته شده و بر روي آن كلمات الله جلّ جلاله نقش بسته است. اين پرده را سلطان عبدالعزيز عثماني به كعبه هديه كرده است.
تقي فاسي مي نويسد: سلطان حسن در سال 761 هجري پرده اي براي درون كعبه ارسال كرد و نيز به من گفته شد: قبل از آن پرده اي از سوي ملك مظفّر امير يمن جهت درون كعبه فرستاده شده بود و ملك مظفر نخستين پادشاه و اميري است كه پس از انقراض دولت عباسيان در بغداد در سال 695 هجري پرده اي براي درون كعبه ارسال كرده است. او اين عادت نيك را همواره به همراه ساير پادشاهان مصر و
124 |
گاه خود به تنهايي در بعضي از سالها ادامه داده و همواره خود عهده دار اين امر شده است.
در كتاب المحمل و الحج نيز در اين باره آمده است:
در سال 826 هجري پرده سرخ رنگ درون كعبه شريف به وسيله اشرف برسباي تعويض شد. اين پرده جايگزين پرده پيشين ارسالي ناصر حسن بن محمد بن قلاوون شد. همچنين در سال 848 هجري پرده فرستاده پادشاه ايران شاهرخ ميرز به همراه كاروان مصري به مكه رسيد. پادشاه ايران پرده اي جهت درون كعبه ارسال كرده بود كه در روز عيد قربان، بر ديوارها و سقف دروني خانه كعبه آويخته شد.
در سال 856 هجري به دستور ملك ظاهر چقمق، پرده دروني كعبه هديه اشرف برسباي و پرده ارسالي پادشاه ايران شاهرخ ميرزا از خانه خدا خارج شد و پرده ويژه خود او در آن قرار گرفت. همچنين در صفحه 231 تاريخ مكه، نوشته سباعي آمده است كه:
سلطان قايتباي در سال 883 هجري پرده اي در درون خانه كعبه آويخت. وضعيت قرار گرفتن پرده در درون كعبه بدين گونه بود كه علاوه بر پوشانيدن تمامي سقف آن، سرتاسر ديوارها را كه تا حدود سنگهاي مرمر آن كه تقريباً دو متر ارتفاع داشت مي پوشانيد. همچنين اطراف سه ستون درون كعبه نيز تا ارتفاع مذكور پوشيده مي شد.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ در تعميرات سال 1417 هجري در خانه كعبه علاوه بر تغييرات داخلي، كيفيت قرار گرفتن پرده ياد شده نيز تغيير كرد; بدين صورت كه سقف دوم درون كعبه در اين ترميم بر داشته شد و دو سوّم ارتفاع از كف تا سقف خانه كعبه به وسيله سنگ مرمر خاكستري راه راه روشن بسيار زيبا پوشانيده شد و يك سوّم باقيمانده بالاي سنگها، به همراه سقف خانه، از پارچه حرير سبز رنگي مزيّن به اسماي مبارك خداوند پوشانيده شد. اين پارچه حرير همانند پارچه اي است كه بر روي قبر مبارك پيامبر افتاده است و جملات لا اِله الاّ الله و محّمد رسول الله و يا حنّان و يا منّان و الله جلّ جلاله بر جاي جاي آن به چشم مي خورد.
در وضعيت كنوني، پرده ها، ستونها را در بر نگرفته و ستونها تا انتها; يعني تا نقطه اتصال به سقف آشكارند; به عبارت ديگر سه متر فوقاني از نُه متر ارتفاع كعبه از كف تا سقف خانه خدا به وسيله پرده مذكور پوشانيده شده است.
اين تغييرات پس از افتخار تشرفي كه در سال 1416 و 1417; يعني پيش از ترميم و پس از آن، به اينجانب دست داد كه در خاطراتي با عنوان درون كعبه در دو ديدار در فصلنامه ميقات حج شماره 18، زمستان 1375 به چاپ رسيد. مترجم
125 |
جامه كعبه از درون
پرده حجر اسماعيل
از زمانهاي دور، رسم بر اين بود كه ديوار حجر اسماعيل هيچگاه به وسيله پرده پوشش داده نمي شد. تا اينكه در قرن نهم هجري; يعني در سال 852 هجري، از سوي