بخش 7

شاذَروان تعداد بنا و مرمّت های شاذروان در طول تاریخ قطعه های مرمر بر روی شاذروان اندازه شاذروان، تعداد سنگها و نیز تعداد حلقه های آن تاریخچه بنای حجراسماعیل مرمر سبز رنگ در حِجر سنگفرش حجراسماعیل حجر اسماعیل مدفن چه کسانی است؟ محل دفن حضرت اسماعیل و هاجر در حجر حطیم و حجر اسماعیل اندازه ناودان کنونی کعبه و نوشته های روی آن هنگام باران در زیر ناودان مقام ابراهیم مقام ابراهیم


151


آن را از جاي خود تغيير ندادند بلكه اطرافش را با دقت كافي، مستحكم كردند.

حجرالاسود هنگامي كه طوق نقره اي آن در سال 1375 هجري جهت مرمت اطراف آن برداشته شد.



152


شاذَروان

شاذروان، همان برآمدگي هايي است كه در اطراف خانه خدا قرار دارد، و آن بخشي از كعبه است كه توسط قريش از ساختمان كعبه كاسته شد و هم اكنون همانند پوششي اطراف خانه را در برگرفته است. شاذروانِ كنوني از ساخته هاي سلطان مراد چهارم در هنگام ساختمان كعبه در سال 1040 هجري است.(1)

بنابراين، شاذروان همان سنگ مايلي است كه بخش تحتاني ديوار كعبه را تا روي زمين پوشانيده است، به اضافه بخشي كه در مقابل حجراسماعيل به صورت پلّه اي ساخته شده است كه ارتفاع آن از سطح زمين بيست سانتيمتر و عرض آن چهل سانتيمتر است. اين پله جايگاه مردمي است كه براي دعا و تضرع به درگاه الهي بر روي آن مي ايستند و سينه و شكم خود را بر كعبه قرار مي دهند و دستان را بر بالاي سر خود و بر ديوار كعبه مي گذارند. علت آنكه در اين قسمت شاذروان قرار داده نشده، اين است كه در بناي ابراهيم(عليه السلام)از كعبه تا نيمه حجراسماعيل جزو خانه كعبه بوده است كه در ساختمان قريش به علّت كمبود مال حلال از خانه كاستند و بر حجر افزودند.(2) همچنين در پايين درِ كعبه، شاذروان قرار داده نشده و به صورت پله اي صاف به طول 345 سانتيمتر ساخته شده است كه مردم در ملتزم بر آن مي ايستند و به درگاه خداوند دعا و زاري مي كنند.

در صفحه 105 كتاب الرحلة الحجازيه نوشته بتنوني در مطلبي با عنوان نخستين سازنده شاذروان چنين آمده است:

به نظر من شاذروان از ساخته هاي حَجّاج بوده كه آن را جهت استحكام خانه كعبه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ در تعميرات اخير ملك فهد كه در ماههاي صفر تا رجب سال 1417 هجري صورت گرفت. كليه مرمرهاي شاذروان تعويض گرديد.    مترجم

2 ـ شيعيان به استناد از روايات صحيحه اي كه در اين باره از امامان معصوم وارد شده است معتقدند كه كعبه هيچگونه كاستي نداشته و مساحت آن همان مساحتي است كه به وسيله حضرت ابراهيم خليل به هنگام ساختمان كعبه بوجود آورده، قرار دارد. مترجم



153


در مقابل تأثير باران و سيل بنا كرد و دليل آن اصطلاح شاذروان است كه بر آن قرار داده اند; زيرا در زمان حَجاج تعدادي كارگر ساختماني ايراني براي ساختمان كعبه به مكه آمدند و اين اصطلاح كه كلمه اي است فارسي، از آن تاريخ بر آن اطلاق شده است.

در كتاب اغاني از ابن سريح نقل شده است كه اصطلاح شاذروان و ميزاب هر دو از كلمات فارسي بوده اند و از هنگامي كه تعدادي كارگر ايراني به دستور ابن زبير جهت ساختمان كعبه به مكه آمدند، در بين مردم رواج يافت.

ازرقي در كتاب اخبار مكه تاريخ مشروحي از شاذروان را بيان مي كند كه نكات زير از آن نقل مي شود:

1ـ اصل شاذروان ابتدا به وسيله خزاعيان هنگامي كه امر مكه و كعبه در دست آنان بود، جهت محافظت كعبه از سيل، در اطراف آن ساخته شد كه اين كيفيت تا زمان ساختمان قريش از كعبه باقي ماند.

2ـ بدون شك، شاذروان با اين كيفيت از ساخته ابن زبير در ساختمان كعبه است; زيرا نامبرده پس از كشف پي هاي اوّليه ساختمان كعبه، آن را بدين صورت كه هم اكنون ملاحظه مي شود بر روي زمين بنا كرد.

حجّاج نيز در ساختمان و تغييرات خود در كعبه، به شاذروان تعرضي نكرد بلكه اضافات آن را از سوي حجر اسماعيل به حالت اوليه برگرداند و درِ غربي كعبه را مسدود كرد. و نيز درِ شرقي را همانند ساختمان قريش از سطح زمين بالا برد و ديگر بخشهاي كعبه را بر بناي ابن زبير باقي گذارد.

3ـ درگاه درِ شرقي و درگاه درِ غربي كعبه را به اندازه يك وجب از سطح زمين بالاتر برده اند و به گفته صريح ازرقي، بر روي سطح زمين قرار نداده اند.

تعداد بنا و مرمّت هاي شاذروان در طول تاريخ

1 ـ شاذروان (با كيفيت و ويژگي كنوني) در سال 64 هجري به وسيله عبدالله ابن زبير ساخته شد.

2ـ در اواخر قرن سوم هجري (در زمان جدّ ازرقي) شاذروان را به وسيله گچ و مرمر



154


پوشانيدند.

3ـ طبق گفته فاسي، در سال 542 هجري، بعضي از بخشهاي شاذروان تعمير و مرمّت شد.

4ـ به گفته فاسي در سال 636 هجري بناي آن تعويض گرديد.

5ـ فاسي همچنين گويد: در سال 661 هجري تغييرات مجدّدي در شاذروان داده شد.

6ـ و باز فاسي مي گويد: در سال 670 هجري بار ديگر در ساختمان شاذروان تغييراتي دادند.

7ـ ابن فهد گويد: شاذروان در سال 838 هجري به وسيله سودون محمدي مرمّت شد.

8ـ بنا به گفته ابن فهد، در محرم سال 846 هجري نيز شاذروان تعمير شد.

9ـ در ساختمان كعبه، در سال 1040 هجري كه در دوران سلطان مراد چهارم (خليفه عثماني) صورت گرفت، تغييراتي در ساختمان شاذروان داده شد كه شروع آن در روز يازدهم شعبان همان سال بوده و در تاريخ سوم رمضان سال ياد شده به پايان رسيد.

10ـ در سال 1098 هجري به فرمان احمد پاشا، سنگ چخماق جايگزين كليه سنگهاي پيشين شاذروان شد.

گفتني است كه از زمان صحابه تاكنون تغييرات زيادي در وضعيت ساختماني و كيفيت قرار گرفتن سنگهاي شاذروان انجام گرفته است; در اوايل دهه اوّل سال 670 هجري شاذروان به صورت پله بوده كه گاه بعضي از عوام در هنگام طواف بر روي آن حركت مي كرده اند تا اينكه پس از آن، ساختمان شاذروان تغيير پيدا كرد و به شكل كنوني آن در آمد، بطوري كه هيچ كس نمي تواند به هنگام طواف، روي آن حركت كند.

قطعه هاي مرمر بر روي شاذروان

در شاذروان كنار درِ خانه خدا و در سمت راست آن، هشت قطعه سنگ مرمر در كنارِ هم قرار داده شده است كه رنگ آنها زرد متمايل به قرمز مات بوده و بر روي آنها



155


نقش و نگارهاي بسيار زيبايي حك شده است. اين قطعه سنگها، همانند سنگي كه در زير ناودان در حجراسماعيل قرار داده شده، بسيار قيمتي و گرانبهاست. تمامي اين هشت قطعه سنگ، از نظر حجم، تا حدودي نزديك به هم هستند كه به يكديگر متّصل شده اند. هريك از قطعات آنها مستطيل شكل بوده كه بزرگترين آنها 33 سانتيمتر و به عرض 21 سانتيمتر مي باشد. و همگي آنها در بالاي شاذروان به صورت مربعي با ضلع 74 سانتيمتر در كنار هم قرار گرفته اند.

به نظر مي رسد هنگام تجديد ساختمان مطاف، در سال 631 هجري، اين سنگها در اين محل قرار داده شده باشند. اين مطلب برروي سنگ آبيِ كبودي كه در زير هشت قطعه سنگ ياد شده قرار دارد، نوشته شده است. اين سنگ نبشته از سنگ مرمر كبودي است كه طول آن 69 سانتيمتر و عرض آن 32 سانتيمتر مي باشد و در پايين شاذروان، عمود بر كف مطاف قرار گرفته است.

قدمتوپيشينه اين هشت قطعه وسنگ نبشته كبودِ زيرآن، به حدود 768سال مي رسد. اين قطعه سنگها از گرانبهاترين آثار اسلامي موجود در مسجدالحرام به شمار مي آيند.



156


اندازه شاذروان، تعداد سنگها و نيز تعداد حلقه هاي آن

نووي در كتاب تهذيب الأسماء واللغات مي نويسد:

شاذروان بناي لطيف و ظريفي است كه به ديوار خانه كعبه متّصل است. ارتفاعش از سطح زمين گاه دو وجب و در بعضي نقاط 5/1 وجب مي باشد و عرض آن گاهي به 5/2 و گاه به 5/1 وجب مي رسد.

ابراهيم رفعت پاشا در مرآة الحرمين آورده است:

ارتفاع شاذروان در سمت شمالي كعبه به پنجاه سانتيمتر و عرض آن به 39 سانتيمتر مي رسد. و ارتفاع آن در سمت غربي 27 سانتيمتر و عرضش هشتاد سانتيمتر است. ارتفاع شاذروان در سمت جنوب به 24 سانتيمتر و عرضش به 87 سانتيمتر مي رسد. در سمت شرقي خانه كعبه ارتفاع شاذروان 22 سانتيمتر و عرض آن 66 سانتيمتر است.

 

در حال حاضر (سال 1385 هجري) سنگهاي شاذروان از مرمر سفيد محكم و استواري در اندازه هاي كوچك و بزرگ و متوسط تشكيل شده است. تعداد سنگهاي شاذروان در اطراف كعبه در قرن سوم هجري يعني در دوران ازرقي 68 عدد بوده است كه اين تعداد، مربوط به سه ديوار كعبه مي باشد.(1)

تعداد اين سنگها در دوران ما (سال 1385 هجري) 64 عدد است، اما با توجه به اينكه اين هشت قطعه مرمر زرد، آنچنان در كنار هم قرار گرفته است كه در شمارش، يك قطعه به نظر مي رسد. اگر بخواهيم آنها را هشت قطعه بشماريم، تعداد سنگهاي شاذروان به 71 قطعه مي رسد.

اين هشت قطعه سنگ مرمر، در پايين درِ كعبه بر روي شاذروان قرار داده شده است.(2)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اخبار مكه

2 ـ پس از تغييرات و تعميرات سال 1417 هجري در كعبه و خارج آن، تعداد سنگهاي مرمر شاذروان، كه همگي به رنگ زرد روشن بسيار زيبايي بودند، در فاصله ركن يماني تا ركن غربي 17 عدد و از ركن يماني تا ركن حجرالأسود 15 عدد و در ديوار شرقي كعبه تا كنار درِ آن، در سمت راست 10 عدد سنگ قرار داده شده است. بنابراين، تعداد سنگهاي شاذروان هم اكنون به 42 عدد مي رسد.    مترجم



157


حلقه هاي شاذروان از جنس مس زرد بسيار محكم، تشكيل شده كه پرده كعبه به وسيله اين حلقه ها، در جاي خود ثابت گرديده و حركت باد، آن را جابجا نمي سازد. تعداد حلقه هاي ياد شده(1) 48 عدد است.(2)

تاريخچه بناي حجراسماعيل

حجر اسماعيل در آغاز با شن و خاك (همانند زمين مطاف) پوشيده شده بود. سپس كف آن به وسيله سنگ لاشه مفروش گرديد. هنگامي كه ابو جعفر منصور در سال 140 هجري حج گزارد، زياد بن عبدالله حارثي را ـ كه در آن زمان از سوي او امير مكه بود ـ خواست و گفت: من ديوار حجر را ديدم كه به وسيله سنگ لاشه پوشيده شده است! تا فردا صبح (قبل از طلوع آفتاب) بايد اين ديوار با مرمر مفروش شود. زياد كارگراني را شبانه مأمور كرد و در زير نور چراغهايي كه بدين منظور روشن كرده بودند ـ تا قبل از طلوع آفتاب ـ ديوار حجر اسماعيل را از سنگ مرمر پوشانيد. پس از او نيز، مهدي (عباسي) سنگ مرمر ديوار را مرمت كرد.

اينك در جدول زير، تعميراتي را كه توسط افراد، در طول تاريخ، در ديوار حجر انجام شده است، به نقل از تاريخ الغازي براي خوانندگان ارجمند مي آوريم:

شمارهتجديد بناكنندگانسال هـ . ق.يادداشت

1ابوجعفر منصور140    نامبرده اولين شخصي است كه ديوار حجر را باسنگ مرمر سنگفرش كرد.

2مهدي عباسي161   مرمتي كه به وسيله نامبرده صورت گرفت تا دوران متوكل برقرار بود.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ هم اكنون اين تعداد به 57 عدد رسيده است. مترجم

2 ـ ابراهيم رفعت پاشا، مرآة الحرمين.



158


شمارهتجديد بناكنندگانسال هـ . ق.يادداشت

3متوكل عباسي241    او سنگهاي مرمر زيبايي را جايگزين سنگهاي مرمري كرد كه توسط مهدي (عباسي) نصب شده بود، و به تدريح فرسوده مي شد.

4معتضد عباسي283   تمامي حجر را با مرمر پوشانيد.

5وزير جمال الدين جواد550   دوبار حجر را تجديد بنا كرد.

6ناصر عباسي576   كف حجر را با مرمر سنگفرش كرد.

7مستنصر عباسي629   علاوه بر حجر، اصلاحاتي در كعبه مشرّفه نيز انجام داد.

8ملك مظفر پادشاه يمن655   هنگامي كه نامبرده در اين سال حج گزارد علاوه بر حجر، دري بر كعبه قرار داد و قفلي بر آن نهاد.

9ملك ناصر بن قلاوون720    او همان محمد بن قلاوون است.

10ملك اشرف علي بن شعبان781   به امر اميران بركه و برقوق انجام گرفت.

11ملك ظاهر برقوق801   به گفته ابن فهد در اين سال مرمرهاي حجراسماعيل توسط امير بيسق تجديدبنا گرديد و خداوند آگاهتر است.

12قائد علاء الدين822   بيشتر مرمرهاي حجر را با گچ مرمّت كرد.

13امير زين الدين826    او معروف به مقبل القديري است.

14سودون محمدي838   تمامي حجر را مرمّت كرد وسنگهاي مرمر شاذروان را نيز جايگزين سنگهاي مرمر قبلي آن كرد.

15سلطان چقمق843    او دو پرده ارسال كرد; يكي براي ديوار خارجي وديگري براي ديوارداخلي حجر.
اين دوپرده درسال يادشده برروي آن



159


شماره تجديد بناكنندگانسال هـ . ق.يادداشت

قرار داده شد.

16امير تنم848   به استثناي مرمر سبز، تمامي مرمرهاي مفروش كف داخل حجر را ازجا درآورد و با مرمرهاي تازه اي آن را سنگفرش كرد. اين مرمّت، حدود دو ماه به طول انجاميد.

17سلطان قايتباي881   مرمرهاي داخل وخارج حجر، همگي تجديد بنا گرديد و مرمرهاي مطاف به وسيله سرب به هم اتصال داده شد.

18سلطان قانصوه غوري916   ساختمان زيبايي از حِجر ساخت و بر بالاي ديوار حجر، نام افرادي كه تا آن زمان در تجديد بنا و مرمت آن اقدام كرده بودند، را حَك كرد.

19سلطان سليمان خان940

20سلطان مراد چهارم1040    او پس از سيلي كه به مسجدالحرام نفوذ كرد و موجب تخريب قسمتهايي از كعبه گرديد، بناي كعبه را مرمّت اساسي كرد.

21سلطان محمد چهارم1073

22سلطان عبدالمجيد خان1260

23سلطان عبدالعزيز خان1283    او فرستنده پرده دروني كعبه است كه تا قبل از ترميم اخير كعبه; يعني در سال 1417 هجري همچنان در داخل كعبه قرار داشت.

24شريف حسين بن علي1331    به علت فرسودگي، حجر رو به انهدام بود و بهوسيله نامبرده كه پادشاه حجاز بود، از نو ساخته شد.



160


چگونگي بناي ديوار حجراسماعيل در دوران سلطان عبدالمجيدخان (عثماني) و پس از آن از كتاب تاريخ غازي:

غازي در تاريخ خود و همچنين در تحصيل المرام آورده است:

... و از افرادي كه ديوار حجر را تجديد و مرمت نمودند، سلطان عبدالمجيد خان (عثماني) در سال 1260 هجري و به نقلي در سال 1259 و يا 1261 بوده است. به هنگام تجديد ساختمان آن، امير مكه (مولاي ما شريف محمد بن عبدالمعين بن عون) حضور يافت و در بعضي از قسمتهاي تجديد آن، شخصاً شركت نمود. همچنين عثمان پاشا (والي جده و مفتي ها و علماي مكه) در اين هنگام حضور داشتند. و اين حضور تا پايان ساختمان ديوار حجر ادامه داشت.

شيخ علاّمه حسين براي ما نقل كرد كه هنگام تجديد ديوار حِجر در اين تجديد بنا، سنگهاي بزرگي را كه به صورت شبكه اي در داخل هم فرو رفته بود و تا ديوار خانه كعبه حدود شش ذراع فاصله داشت، در كفِ حجر اسماعيل كار گذاشته بودند. در اين ساختمان، پس از برداشتن مرمرهاي ديوار حجر اسماعيل، ديوار كوتاهي در وسط آن قرار داشت كه براي ساختن آن سنگ لاشه ها را بر روي هم گذاشته بودند و ديوار همانند ديوار فعلي آن به حالت دايره اي ساخته شده بود. اين ديوار داخلي نشان دهنده آن بود كه ديوار حجر از دوران قريش بدين شكل ساخته شده است. سپس پادشاهان و بزرگان، روي اين ديوار، سنگهاي مرمر را قرار داده اند. طول سنگهاي اين ديوار دايره اي حجر ـ كه از سنگ لاشه تشكيل شده بود ـ هر كدام حدود نيم ذراع بود و يكي بر ديگري قرار داده شده بود. همچنين، اين موضوع توسط عمربن عقيل ـ كه در آن زمان خود حضور داشته، ديده شده است و گفته شيخ ما (حسين) را تأييد مي كند.

نامبردگان، اين مطلب را (پس از نماز ظهر) در مدرسه اي كه در كنار باب القطبي قرار داشت (در تاريخ آخر شعبان سال 1283 هجري) براي اينجانب نقل كردند.

 

مرمر سبز رنگ در حِجر

پيش از توسعه اخير مسجدالحرام، قطعه سنگ مرمر سبز رنگ متمايل به سياه بسيار



161


زيبايي در حجر اسماعيل و در زير ناودان قرار گرفته بود كه در متن آن نقطه هاي سبز رنگي قرار داشت. اين نقطه ها جلوه بسيار زيبايي به اين سنگ داده بود. در دو طرف اين قطعه سنگ; يعني در سمت غربي و شرقي آن، دو قطعه سنگ مرمر ديگر به شكل دايره اي با قطر 25 سانتيمتر به همان رنگ ديده مي شد. فاصله اين دو قطعه سنگ دايره اي، از سنگ سبز رنگ زير ناودان دو متر بود. سنگ دايره اي غربي، از سه قطعه و سنگ شرقي از دو قطعه تشكيل شده بود.

ابن جبير اندلسي در سفرنامه خود (در سال 578 هجري قمري) از اين قطعه سنگ سبز زير ناودان، چنين ياد كرده است:

در زير ناودان، در فضاي حجر و در نزديكي ديوار خانه كعبه، قبر حضرت اسماعيل(عليه السلام)قرار گرفته است كه علامت آن قطعه سنگ مرمر سبز رنگ است كه تقريباً به شكل محراب مي باشد و در دو طرف آن، دو قطعه سنگ سبز گِرد و به شكل دايره قرار دارد كه اين سنگها با رنگ سبز متمايل به زرد خود، منظره اي بس زيبا آفريده اند.

 

به اعتقاد بسياري از مردم، اين سنگ سبز، بر روي قبر حضرت اسماعيل در زير ناودان قرار داده شده است. در صورتي كه قبر حضرت اسماعيل در نيمه حجر، مقابل ديوار نيمدايره اي آن قرار گرفته است; زيرا نيمه دوم حجر كه در زير ناودان و در مقابل ديوار خانه كعبه بود، جزئي از كعبه به شمار مي آمد و در بناي ابراهيم خليل(عليه السلام)جزو كعبه بوده است، تااينكه پس ازفرسايش كعبه وتجديد بناي آن به وسيله قريش، به جهت كمبود مال حلال، مجبوربه كوچك كردن كعبه شدند، پس بخشي ازكعبه را به داخل حجرافزودند. بنابراين قبر حضرت اسماعيل درنيمه اوّل حجر قرارگرفته است.(1)

در اينجا اين پرسش پيش مي آيد كه اين سنگ به چه منظور در اين محل قرار گرفته است كه از نظر رنگ و كيفيت و بهاي آن باديگر سنگهاي حجر اسماعيل تفاوت دارد. مطلب بدين قرار است كه در سال 241 هجري، عبدالله بن عباس بن محمد هاشمي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همانطور كه پيش از اين يادگرديد، در مساحت كعبه از دوران حضرت ابراهيم خليل(عليه السلام)تاكنون هيچگونه تغييري داده نشده است بنابراين اين سنگ سبز بر روي قبر حضرت اسماعيل(عليه السلام) قرار داشته است. مترجم



162


دستور داد كه قطعه اي از سنگ مرمر سنگفرش شده بر حجر اسماعيل برداشته شود و جهت نماز خواندن و سجده كردن بر آن به عنوان تبرك ارسال گردد. بنابراين در موسم حج سال ياد شده، اين سنگ برداشته شد و بنده او احمد بن طريف دو قطعه سنگ مرمر سبز رنگ را كه جزو گرانبهاترين سنگهاي موجود در مصر بود، براي حجر اسماعيل هديه فرستاد. دو قطعه سنگ مرمر فرستاده شده يكي به رنگ سفيد بود كه بر سطح ديوار حجر در مقابل ناودان قرار داده شد و قطعه سنگ دوم كه به رنگ سبز بود در ميانه حجر اسماعيل در زير ناودان بر زمين نهاده شد. پس از آن در سال 283 هجري سنگ مرمر سفيدي كه بر روي ديوار حجر قرار داشت، به كنار سنگ سبز زير ناودان تغيير مكان داده شد و آن را در ناحيه مزبور سنگفرش كردند به طوري كه هر شخص تصوّر مي كند كه اين دو سنگ يك قطعه اند، در صورتي كه اين سنگ مرمر از يك جنس ولي دو قطعه به هم چسبيده هستند. قطعه نخست آن به شكل بيضي است كه رأس آن به سوي خانه كعبه و رأس ديگرش قطع شده است. قطر كوچك آن 45 سانتيمتر و قطر بزرگ 64 سانتيمتر است. قطعه دوّم به شكل نيم دايره اي بود كه قطر آن 79 سانتيمتر و از چهار قطعه تشكيل شده است. اين چهار قطعه در بعضي نقاط فرو رفتگي دارند كه اين فرورفتگي ها طبيعي به نظر مي آيند; زيرا بيش از 1158 سال از قدمت آن گذشته و در طول اين ساليان دراز، مسلمانان بر آن نماز گزارده اند.

از دير زمان، رسم بر اين بوده است كه همواره از سوي بزرگان و اميران، بخصوص پادشاهان، قطعه ها و هداياي نفيس و گرانسنگي را به عنوان هديه به اشرف بقعه ها و مكانها; يعني كعبه معظمه ارسال مي داشتند تا از خود در آن مكان نامي به يادگار باقي گذارند.

شايان ذكر است كه زير ناودان در حجر اسماعيل، يكي از بهترين و بافضيلت ترين مكانهاي حِجر به شمار مي آيد; زيرا روايات بسياري در اين باره به دست ما رسيده است; از آن جمله روايتي است از حضرت زين العابدين، علي بن حسين بن علي(عليه السلام)كه فرمود: بهترين مكان استجابت دعا و نيايش، زير ناودان كعبه است و نيز ازرقي از عطاء بن ابي رباح نقل كرده است كه گفت:



163


مَنْ قامَ تحتَ مشعب الْكعبة فَدَعا. استجيب له و خرج من ذنوبه كَيَوم وَلَدَتْهُ اُمُّه

هركس در زير مجراي ناودان كعبه بايستد و دعا كند، خداوند دعا و استغاثه او را استجابت مي كند و گناهان گذشته اش را همانند روز ولادتش پاك مي كند.

همچنين در روايتي از ابن عباس نقل شده است كه گفت:

صلّوا في مصلّي الأخيار، و اشربوا من شراب الأبرار، قيل له ما مصلّي الأخيار؟ قال: تحت الميزاب و قيل ما شراب الأبرار؟ قال: ماء زمزم .

در جايگاه نماز نيكان نماز بپاداريد و از شراب خوبان بنوشيد. پرسيدند كه جايگاه نماز نيكان و خوبان كجاست؟ پاسخ داد: در زير ناودان. پرسيدند: شراب خوبان چيست؟ گفت: آب زمزم.

 

در روايتي از نبي گرامي(صلي الله عليه وآله) آمده است كه فرمود: ما مِنْ أحد يَدْعُوا تَحْت الْميزابِ، الاّ استجيب له ; كسي نيست كه در زير ناودان دعايي كند و خداوند دعاي او را به مرحله استجابت و قبولي نرساند.

همچنين ازرقي روايت كرده است كه پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله) هنگامي كه به موازات و امتداد ناودان كعبه در طواف مي رسيد، مي فرمود:

ألّلهُمَّ اِني أسألك الراحة عند الموت و العفو عند الحساب .(1)

سنگفرش حجراسماعيل(عليه السلام)

حجر اسماعيل همواره به وسيله آجر فرش مي شد تا اينكه براي نخستين بار به دستور ابو جعفر منصور، خليفه عباسي در سال 140 هجري، اين ديوار به وسيله سنگ مرمر پوشيده شد. بدين صورت كه نامبرده در آن سال به حج آمد و طواف كرد. سپس زياد ابن عبدالله حارثي را كه در آن هنگام امير مكه بود احضار كرده و به او گفت: سنگهاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ لازم به تذكر است كه پس از توسعه اخير مسجدالحرام، سنگهاي ياد شده از محل اوليه خود در حجر اسماعيل برداشته شده و ظاهراً در انباري به نام مخزن العتائق در مسجدالحرام نگهداري مي شود.    مترجم



164


حجر فرسوده و قديمي شده اند، تا طلوع آفتاب بايد ديوار حجر از سنگ مرمر پوشيده شود. به همين جهت زياد شبانه كارگراني را اجير كرد و در زير نور چراغ پيش از رسيدن سپيده صبح كار را به پايان رسانده و تمامي ديوار حجر را از سنگ مرمر پوشانيد. پيش از آن، اين ديوار از سنگهاي بياباني ساخته شده بود.

پس ازآن، محمود المهدي خليفه عباسي در سالهاي 161 هجري، در هنگام آغاز توسعه مسجدالحرام، دستورداد سنگ مرمر حجر راتجديدكردند. بنابراين بارديگر با سنگ مرمر بسيار زيبايي پوشانيده شد. اين مرمرها به رنگهاي سفيد، سبز وقرمزبود.

حجر اسماعيل مدفن چه كساني است؟

مكه بلدالله الأمين است و در طول تاريخ، پيامبران بسياري پس از ساخت كعبه توسّط ابراهيم خليل(عليه السلام) و حتي شايد پيش از آن، بدان روي آورده اند.

چنانكه در حديث آمده است: هريك از پيامبراني كه امت آنان هلاك مي شدند به همراه اطرافيان خود رو به سوي مكه مي گذاشتند و در آن به عبادت مي پرداختند تا اينكه مرگ به سراغ آنها آيد. گفته مي شود كه نوح، هود، صالح و شعيب(عليهما السلام) از اين گروه بوده اند و قبر آنان بين زمزم و حجر است.

عبدالرحمان بن سابط مي گويد: از عبدالله بن حمزه سلوني شنيدم كه مي گفت: بين ركن تا مقام و تا زمزم، قبر نود و نُه پيامبر قرار دارد كه جهت حج به مكه آمده و در آنجا دفن شده اند.

حضرت اسماعيل و هاجر نيز در حجر مدفون شده اند، همچنانكه طبق نقل ازرقي دختران حضرت اسماعيل نيز آنجا مدفونند.

محل دفن حضرت اسماعيل و هاجر در حجر

گفته اند كه حضرت اسماعيل و چند تن ديگر در حِجر مدفونند امّا بايد ديد كه در كدامين نقطه آن؟

حجر مكاني بوده كه حضرت ابراهيم(عليه السلام) آن را در كنار كعبه به صورت سايباني براي



165


گوسفندان اسماعيل قرار داده بود. بنابراين مساحت حجر در آن زمان، به مقدار نيمي از مساحت كنوني آن بوده است; يعني نيمي از حجر كه در مقابل ديوار نيمدايره اي قرار گرفته است; زيرا نيمه نخست حجر در مقابل ديوار كعبه و دو درِ ورودي به حجر، بدون شك بخشي از كعبه به شمار مي آيند; چون در ساختمان ابراهيم(عليه السلام) و ساختمان ابن زبير دو ورودي حِجر جزو خانه بوده است.(1) بنابراين، مكان دفن حضرت اسماعيل و مادرش هاجر و دختران شوهر نكرده او، در نيمه اول حجر يعني در مقابل ديوار قرار دارد.

حطيم و حجر اسماعيل

ابراهيم رفعت پاش در كتاب مرآة الحرمين در مورد حطيم مي نويسد:

حطيم هم اكنون به ديواري كه بر حجر كشيده شده، اطلاق مي گردد.

ابن عباس در اين باره گفته است: حطيم فاصله ميان حجرالأسود و مقام ابراهيم و زمزم و حجر اسماعيل است; يعني به فضاي محصوري كه در بين كعبه و حجر از غرب و مقام و زمزم از شرق قرار گرفته اطلاق مي گردد. اين مطلب را ازرقي به نقل از ابن جريح روايت كرده است. در كتابهاي حنفيان آمده: حطيم به مكاني كه در آن ناودان سرازير است، گفته مي شود. اين گفته به نظر صحيح تر مي آيد زيرا مكان ياد شده قسمتي است كه از كعبه جدا شده(2) و بيشتر صاحبنظران، گفته دوم را پذيرفته اند.

و حجر قسمتي است كه به وسيله حطيم ـ ديوار ـ در بر گفته شده است.

ازرقي گويد: حضرت ابراهيم(عليه السلام) حجر را در كنار خانه، به صورت سايباني از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن زبير بنابر روايتي كه از عايشه نقل گرديده است قسمتي از حجر را به هنگام ساختمان كعبه بدان افزود كه پس از آن حجاج اين افزوده را منهدم كرده و كعبه و حجر را به حالت نخستين خود در آورد و همانطور كه پيش از اين ياد كرديم بر طبق روايات صحيحه اي كه از ائمه معصومين به دست ما رسيده است كعبه كنوني و حِجر از نظر مساحت همان ساختماني است كه حضرت ابراهيم خليل(عليه السلام) بر طبق فرمان الهي بنا كرده است. مترجم

2 ـ اين گفته مورد نظر ما شيعيان نمي باشد در اين باره پيش از اين سخن به ميان آمد. مترجم



166


چوب اراك ساخت كه در آن گوسپندان اسماعيل پناه مي گرفتند. پيش از اين اشاره كرديم
كه قريش به هنگام بناي خود از كعبه، چند ذراعي را از كعبه كاستند و به حجر افزودند و گفتيم كه اين بر اثر كمبود هزينه مالي حلال آنان جهت ساختمان كعبه بود. سپس زبير به هنگام ساختمان خويش از كعبه آن مقدار افزوده شده بر حجر را مجدداً به كعبه اضافه نمود. ليكن حَجاج در ساختمان خود از كعبه، آن را به صورتي كه قريش قرار داده بود باز گردانيد. كه تا كنون نيز بدين منوال باقي مانده است. بنابراين قسمتي از حجر جزو خانه كعبه است و قسمت ديگر آن از حجر اسماعيل. گواه ما براين گفته روايتي است كه از عايشه در صحيحين آمده است كه گفت: رسول خدا(صلي الله عليه وآله)فرمودند: اي عايشه اگر نه اين است كه قوم تو به تازگي كافر بوده اند، كعبه را خراب كرده و درِ آن را بر روي زمين قرار مي دادم و نيز دري در شرق و در ديگري در غرب بدان مي افزودم و شش ذراع از حجر را بدان اضافه مي كردم; زيرا قريش به هنگام ساختمان كعبه، اين مقدار را از آن كاستند.

و در روايت ديگري آمده است: اگر قوم تو پس از من تصميم به ساختمان كعبه گرفتند، بيا تا آن مقداري كه از كعبه كاستند به تو نشان دهم پس نزديك به هفت ذراع را بدونشان داد.(1)

مسلم از عطاء روايت كرده است كه گفت: رسول خدا(صلي الله عليه وآله)فرمودند: اگر نه اين بود كه مردم به تازگي كافر بوده اند و اگر هزينه ساخت كعبه را داشتم، از حجر به مقدار پنج ذراع به كعبه مي افزودم. عطاء مي گويد كه ابن زبير به اندازه پنج ذراع از حجر به كعبه افزود.

اندازه ناودان كنوني كعبه و نوشته هاي روي آن

 

در روز پنجشنبه نهم شعبان سال 1377 هجري قمري هيأتي جهت اصلاح و ترميم ناودان كعبه مشرفه، كه به وسيله عبدالمجيد خان بن السلطان محمود خان يكي از خلفاي
عثماني در سال 1273 هجري قمري ساخته شده بود، تعيين گرديد و آنها در همين سال

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اين روايت از نظر شيعيان مردود به شمار مي آيد. مترجم



167


كار خود را آغاز كردند.

اين ناودان همچنان بر ديوار كعبه به صورت مستحكم و استوار قرار گرفته است. كه آن را به وسيله نقره ساخته اند و بر روي سطح خارجي و دنباله انتهايي اش كه به پايين سرازير شده و به زبانه ناودان مشهور است، ورقه اي از طلاي ناب پوشانيده اند. بالاي ناودان باز و بدون پوشش است. فضاي بين طلا و نقره را چوب ضخيمي در قسمت شكم دو سوي آن فرا گرفته است كه همگي به وسيله ميخهايي از طلا به هم متصل شده اند.

ناودان به شكل مستطيل است و طول آن 258 سانتيمتر مي باشد. گفتني است اين طول، مقداري از ناودان را كه در داخل ديوار كعبه قرار گرفته است نيز شامل مي شود. عرض شكم ناودان 26 سانتيمتر و ارتفاع هر يك از ديواره هاي دو طرف مجراي آن 23 سانتيمتر است. 58 سانتيمتر از طول ناودان در داخل ديوار كعبه قرار گرفته و بر روي آن قسمت، سنگ بزرگ حجيمي قرار گرفته است كه پنج وجب طول و دو وجب عرض دارد. به عبارت ديگر طول سنگ ياد شده 121 سانتيمتر و عرض آن 50 سانتيمتر است. ناودان كعبه در محل خود آنچنان مستحكم و ثابت است كه به اندازه تار مويي در جاي خود حركت ندارد. بر اطراف ناودان و بر روي زبانه آن كه پوشش طلايي دارد، تاريخ ساخت و تجديد آن به خط ثلث بسيار زيبايي، با كلمات و جملات زير نقش بسته است:

بر روي زبانه ناودان چنين نوشته شده است:

بسم الله الرحمن الرحيم و زير آن كلمه يا الله به چشم مي خورد بر سمت راست ديواره ناودان اين جمله ديده مي شود:

جَدَّد هذا الميزاب المنير لوجه الله الكريم الخبير، سلطان البرّين و البحرين، المفتخر بخدمة الحرمين الشريفين، السلطان الغازي عبد المجيد خان بن السلطان الغازي...

 

اين ناودانِ روشنگر، در راه رضاي خداي كريم و آگاه، به وسيله پادشاه خشكيها و درياها، مفتخر به خدمت حرمين شريفين، سلطان غازي عبدالمجيد خان فرزند سلطان غازي... تجديد و ساخته شد.



168


و بر سمت چپ ديواره ناودان اين جمله نقش بسته است:

محمود خان بن السلطان عبد الحميد خان، بعد ما وهن الميزاب الذي جدّده جده السلطان الأعلي احمد خان عليه رحمة المنّان، سنة 1021 هـ . ألّلهمّ ربّ هذا... .

محمود خان فرزند سلطان عبد الحميد خان، پس از فرسودگي ناوداني كه به وسيله جدش پادشاه بزرگ احمد خان، كه رحمت الهي بر او باد! سال 1021 هـ . خداوندا! به حق صاحب...

 

و در قسمت زيرين ناودان اين جمله ديده مي شود:

البيت الحرام، أيّد ببقاء دولته الإسلام، ما طاف بيتك الأنام، و احفَظْهُ من جميع الآلام، بجاه نبيّنا محمد عليه الصلاة و السلام، و هذا التجديد سنة ثلاث و سبعين و مائتين و الف هجرية .

بيت الحرام، دوام دولت اسلاميش را پايدار نما، تا زماني كه طواف كننده اي بر خانه ات قرار دارد، واز تمامي دردها او را محافظت كن به حق پيامبرمان محمد، كه بر او سلام و تحيت باد! اين تجديد در سال 1273 هجري صورت گرفت.

 

همانگونه كه پيشتر ياد آوري كرديم، نوشته هاي روي ناودان را در هنگام تجديد بناي سقف خانه كعبه، در روز شنبه نوزدهم ماه رجب سال 1377 هجري قمري در حالي كه بر روي داربستي از چوب كه در اطراف خانه كعبه جهت ساختمان و تجديد و مرمّت سقف آن زده بودند ايستاده و در اين حال توانستم نوشته ها را ديده و به قلم آورم; زيرا در غير اين صورت امكان نوشتن تمامي جملات ميسّر نبود. در اين روز، طلاي ناودان به وسيله زرگري از اهالي مكه به نام شيخ محمد نَشّار مرمّت شد.

هنگام باران در زير ناودان

مسلمانان روزهايي كه در مكه معظمه هستند، به هنگام نزول باران مي كوشند تا لحظاتي را در زير ناودان كعبه، در حالي كه آب باران و رحمت الهي از بام خانه اش از راه



169


ناودان طلا سرازير است، قرار بگيرند و به عنوان تبرك و شست و شوي گناهانشان، آبها را به سر و روي خود بريزند.

در اين باره مطلبي در سفرنامه ابن جبير (در سال 578 هجري) آمده است كه براي شما باز گو مي كنيم:

... در اينجا لازم است اتفاق جالبي را كه رخ داد نقل كنم. در روز جمعه نوزدهم جمادي الأول پس از نماز عصر و به هنگام نزديكي غروب آفتاب، بارش باران آغاز شد. مردم به سوي حجر اسماعيل هجوم آوردند. همگي در زير ناودان مبارك كعبه ايستادند در حالي كه لباسهاي خود را كنار زده بودند آبي كه ازناودان سرازير بود بر سرودستان و صورتهايشان ريخته مي شد. جمعيت فراواني در زير آن جمع شده، غوغاي عظيمي به پا كرده بودند. هر كس مي كوشيد كه قسمتي از بدن خويش را در زير باران رحمت الهي قرار دهد. صداي دعا و راز و نياز مردم به آسمان بلند بود و اشك از ديده دلشكستگان سرازير مي گرديد. صدايي جز ضجّه هاي دعا و هق هق گريه خاشعان شنيده نمي شد. زنان در اين حال خارج از حجر ايستاده بودند و اين وضع را با ديدگاني گريان و قلبي مالامال از هيجان و تضرّع، نظاره مي كردند و آرزوي درك لحظه اي از آن وضع را مي كشيدند. گروهي از حاجيان كه دير رسيده بودند، در اين هنگام از دور لباسهاي خود را با اين آب مبارك خيس كرده و با فشردن آن بر دست و روي ديگران، آنان را نيز به نوايي مي رساندند. همه با نوشيدن و يا مسح كردن آب مبارك به سر و روي خويش، خود را متبرك مي كردند. ابرهاي مبارك تا هنگام غروب ادامه داشت و مردم تا آن وقت همچنان از اين لحظات پرفيض استفاده كرده و ازدحام فراواني را در حجر به وجود آورده بودند و از آب سرازير از ناودان به سر و رو و دستان خويش مي ماليدند. تعدادي از آنان نيز كه ظرفهايي بر دستان خويش داشتند، در زير ناودان بلند كرده بودند تا شايد بتوانند از آن آب مبارك مقداري پر كنند. شب عظيمي بود، تمامي مردم در آن شب احساس دستيابي به فضل و رحمت الهي نموده و به عنايت و كرم پروردگار اميدوار شده بودند; زيرا در غروب روز جمعه ـ كه بهترين لحظات اين روز به شمار مي آيد و دعا در اين زمان طبق روايات صحيحي كه آمده است، يقيناً مورد استجابت درگاه الهي قرار مي گيرد ـ درهاي آسماني با بارش باران باز شده و مردم در زير ناودان خانه اش; يعني ناودان رحمت الهي، جايگاهي كه دعا در آن مورد استجابت الهي قرار مي گيرد، ايستاده اند و



170


بدنهاي خويش را در زير رحمت نازل شده الهي از آسمان بر بام خانه عتيقش كه اين خانه در امتداد بيت المعمور خويش در آسمان است، قرار داده اند و آن را از گناهان و ناپاكي ها آلايش و پاك مي كنند...

در اين زمان نيز هرگاه باران ببارد، مردم به سوي حجر اسماعيل مي شتابند و در زير ناودان كعبه قرار مي گيرند و آب باران نازل شده از بام كعبه را به بدنهاي خود مي ريزند و خود را بدان متبرّك مي كنند.

مقام ابراهيم(عليه السلام)

هنگامي كه تصميم بر نوشتن مطلبي درباره مقام ابراهيم(عليه السلام)گرفتم، اشتياق شديدي در من ايجاد شد كه به داخل مقام روم و سنگ مقام را از نزديك ببينم. به همين جهت از وليعهد عربستان (سعودبن عبدالعزيز بن عبدالرحمان الفيصل) تقاضا كردم كه براي كامل و دقيق شدن اطلاعاتم، اجازه ورود به آن مكان را به من بدهند. تقاضاي اينجانب مورد موافقت وي قرار گرفت و در صبحگاه روز يكشنبه، بيست و هفتم شعبان سال 1367 هجري جانشين كليدداري و سدانت كعبه جناب شيخ عبدالله فرزند مرحوم شيخ عبدالقادر شيبي به همراه فرزند فاضل خود، شيخ عبدالعزيز، طبق سنت هميشگي جهت شستوشوي كعبه مشرفه و باز كردن مقام ابراهيم براي ورود ما، وارد مسجدالحرام شدند. ابتدا وارد بيت الله الحرام شدم و توفيق شستوشوي درون خانه با آب زمزم و عطر نصيب ما شد. در اين تشرّف، جناب شيخ محمد صالح قزاز فرزند مرحوم عبدالرحمان قزاز رييس سازمان حج و حضرات آقايان سيد هاشم، نيابت توليت حرم و رييس مجلس اداره حرم و شيخ عمر عبدالجبار، رييس شرطه حرم و شيخ صالح باخطمه، رييس اداره اطلاعات و سيد عبدالله فرزند مرحوم سيد محمد علي دباغ و شيخ عبدالله فرزند شيخ
احمد باز و بعضي از خدمتگذاران ويژه حضور داشتند. پس از مراسم شستوشوي خانه كعبه، شيخ عبدالله شيبي سدانت كعبه جهت باز كردن درِ مقام ابراهيم(عليه السلام)رو به سوي آن



171


گذارد. سپس درِ مقام در حضور نماينده رياست قضاييه، شيخ عبدالعزيز عقيلي و نيز در حضور شيخ عبدالله فرزند مرحوم شيخ امين ميرداد و ديگر آقايان ياد شده و جمع بسياري از اهالي مكه و حاجيان، باز شد. پس از غبار روبي مقام، من (محمد طاهر كردي مكي) وارد صندوقي شدم كه سنگ مقام ابراهيم(عليه السلام) در آن قرار داشت. حدود نود دقيقه سنگ مقام در بين دو دست من بود و در اين حال براي گرفتن اوراق و ثبت اندازه ها، از دوست خود شيخ عمر عبدالجبار رييس شرطه حرم تقاضاي كمك كردم كه به داخل صندوق بيايد. ما به علت تنگي جا به صورت فشرده در كنار هم قرار گرفته بوديم. اين در حالي بود كه جمع ياد شده از افراد و حاجيان، همگي در اطراف مقام بر روي زمين نشسته و نظاره گر اعمال ما بودند.

اينك نتيجه تحقيقات و بررسيهاي خود را به آگاهي مي رسانم:

سنگ مقام ابراهيم خليل(عليه السلام) بر روي قاعده كوچكي از سنگ مرمر كه طول و عرض آن به اندازه سنگ مقام بود، محكم و استوار شده است. ارتفاع اين سنگ 13 سانتيمتر است. سنگ مقام به وسيله دنباله اي نقره اي كه بر روي آن پوشش داده شده، تثبيت گرديده است، به طوري كه غير قابل حركت مي باشد. اين قاعده كوچك هم بر روي قاعده بزرگي از سنگ مرمر شبيه به حوض قرار گرفته است، بگونه اي كه حركت آن غير ممكن است. طول قاعده سنگي ياد شده، از همه جهات يك متر و ارتفاع آن از سطح زمين 36 سانتيمتر است. دو قاعده مرمرين آن نيز به رنگ سفيد مي باشد.

در اطراف اين قاعده سنگيِ بزرگ، صندوقي از چوب، به شكل هرم مربع به ارتفاع يك قامت، وجود دارد كه بجز درِ آن، هيچ گونه منفذي ندارد و آن در سمت شرقي قرار گرفته و مقام ابراهيم از همين در ديده مي شود.

صندوق ياد شده، از بيرون به وسيله صفحه هايي از نقره پوشيده شده و از سمت شرقي اين جملات بر آن نقش بسته است:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، وَ به الهدايَة مِنْ } أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُديً لِلْعَالَمِينَ * فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَللهِِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا{



172


كتبه الحافظ اسماعيل الزهدي ادرنوي خوجه، كتبه عام الف و مأتين و ثمان و عشرين.(1)

درِ صندوق چوبي، با ورقه هايي از نقره مزيّن شده و بر روي آن اين عبارت نقش بسته است:

صاحب الخيرات و الحسنات سلطان البرّين و فاتح الحرمين الغازي السلطان محمود خان ابن عبدالحميد خان، دام ملكه سنة الف و مائتين و ثمان و عشرين هجرية.

اين صندوق چوبي از داخل هيچگونه زينتي ندارد.

از بالا تا پايين اين صندوق پرده اي از ابريشم آويزان شده است كه بعضي از آيات شريف قرآني به وسيله اينجانب بر آن نوشته شده و در سال 1348 هجري در دارالكسوه مكه مكرمه(2) ساخته شده و تاكنون (سال 1385 هجري) هنوز بر آن قرار دارد. اطراف چهارگانه اين صندوق، با پنجره آهني سبز رنگي احاطه شده است. امّا مقام ابراهيم(عليه السلام) از سنگي تشكيل شده كه آنچنان سفت و محكم نيست و رنگ آن بين زرد و قرمز است كه به سفيدي تمايل بيشتري دارد. سنگ مقام ابراهيم(عليه السلام)آنچنان سبك است كه ضعيفترين افراد هم مي توانند آن را بردارند. اين سنگ تقريباً مكعب شكل است و بيست سانتيمتر ارتفاع دارد. طول سه ضلع نزديك به سطح آن 36 سانتيمتر و طول ضلح چهارم 38 سانتيمتر مي باشد. محيط آن در سطح سنگ 146 سانتيمتر است. قاعده سنگِ مقام، كمي وسيعتر است بطوري كه محيط قاعده آن به 150 سانتيمتر مي رسد.

بر روي اين سنگ شريف، كف پاي ابراهيم خليل(عليه السلام) فرو رفته است. اين فرورفتگي به مقدار نيمي از ارتفاع سنگ مي باشد. عمق يكي از دو پا ده سانتيمتر و ديگري نه
سانتيمتر است. اثر انگشتان پا بر اثر گذشت زمان محو شده و هم اكنون در اين جاي پا ديده نمي شود اما با كمي دقّت، اثر پاشنه پاها قابل تشخيص است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كه به وسيله حافظ قرآن اسماعيل زهدي ادرنوي خوجه در سال 1228 هجري نوشته شد.

2 ـ كارگاه جامه بافي مكه مكرمه.



173


اين دو نقطه بر اثر كثرت دست كشيدن مردم و تبرك جستن به آن، از ناحيه كف پا (شكم پا) وسيعتر شده است. البته همان طور كه پيشتر ياد آوري كرديم، پيرامون جاي پا به
وسيله پوششي نقره اي پوشانده شده است. طول هر يك از جاي دو پا از سطح سنگ و نقره 27 سانتيمتر و عرض هر كدام از آنها 14 سانتيمتر است. اما طول هريك از اثر دو پا از پايين و كف 22 سانتيمتر و عرض هر يك از آنها 11 سانتيمتر مي باشد. ميان اين دوجاي پا، فاصله باريكي حدود يك سانتيمتر وجود دارد كه با گذشت زمان براثر دست كشيدن مردم، باريك شده است. همچنانكه اثر دو پا نيز به علت تبرّك جستن مردم در طول اين چهار هزار سال فراختر گرديده است.

شكل تقريبي سنگ مقام ابراهيم(عليه السلام)طبق مشاهده خودم چنين است.

مقام ابراهيم(عليه السلام) و جايگاه نخستينِ آن

تاريخ نگاران و صاحبنظران در مورد جايگاه نخستين مقام ابراهيم(عليه السلام)نظريات گوناگوني ارائه داده اند. بيهقي در كتاب سنن ، به نقل از عايشه آورده است:

مقام در دوران رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و زمان ابوبكر، در كنار خانه و متصل به آن بوده است، تا اينكه در زمان عمربن خطاب جايگاه آن به وسيله او تغيير يافت.

محب طبري از مالك، در كتاب خود چنين نقل كرده است:

مقام در دوران ابراهيم(عليه السلام) در مكان كنوني آن قرار داشت كه در عهد جاهليت از بيم سيل آن را به كنار كعبه آوردند و در آن نقطه متصل به بيت قرارش دادند و اين وضعيت تا



174


زمان رسول خدا(صلي الله عليه وآله)و ابوبكر ادامه داشت تا اينكه در دوران خلافت عمر، مقام به جايگاه پيشين خود برگردانده شد

ازرقي از ابن ابي مليكه روايت مي كند كه: مكان كنوني مقام، همان جايگاهي است كه در دوران رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و دو خليفه پس از او بود اما سيل معروف به امّ نهشل آن را از جاي خود درآورد و به كنار خانه، متصل به آن قرار داد. پس از آن عمر از مدينه به مكه آمد و در حضور برخي از صحابه، آن را به محل پيشين خود باز گرداند.

سنجاري در كتاب منايح الكرم از نووي اين گونه روايت كرده است: جايگاهي كه هم اكنون مقام در آن قرار دارد، همان محلي است كه مقام ابراهيم(عليه السلام) از دوران جاهليت و سپس در زمان رسول الله(صلي الله عليه وآله) پس از او در آن نقطه قرار داشت ليكن در زمان عمربن خطاب سيلي آمد(1) و موجب تغيير محل آن گرديد، سپس به وسيله عمر مجدداً به جايگاه پيشين خود برگردانده شد، كه هم اكنون در همان موضع قبلي خود قرار دارد.

و نيز ابن حجر عسقلاني در فتح الباري آورده است:

مقام، در دوران ابراهيم(عليه السلام) در كنار كعبه و متصل به آن بود تا اينكه به وسيله عمر به جايگاهي كه هم اكنون قرار دارد، تغيير مكان يافت. اين روايت به وسيله عبدالرزاق با سندي صحيح از ابن عينيه آورده است كه گفت: در دوران رسول خدا(صلي الله عليه وآله) مقام در كنار بخشي از بيت قرار داشت تا اينكه به وسيله عمر تغيير مكان داده شد. آنگاه سيل آن را از جا كند و با خود برد كه مجدداً عمر آن را به جايگاه پيشين باز گرداند.

سفيان گفته است: نمي دانم آيا مقام در كنار بخشي از خانه قرار داشته است يا خير. سپس ابن حجر پس از بيان گفته اي كه در پيش آمد ادامه داده و مي گويد: هيچكس از صحابه در مورد تغيير جايگاه مقام به وسيله عمر، به وي اعتراض نكرد و او را از اين عمل باز نداشت. همينطور آنان كه پس از او آمدند نيز بدين كار عمر اعتراضي نكردند. پس عمل عمر بصورت اجماع در آمد و همه آن را پذيرفتند! علّت تغيير مكان مقام به وسيله
عمر اين بود كه وي مشاهده كرد در صورت بقاي مقام در جايگاه خود، موجب تضييق جا براي طواف كنندگان و نمازگزاران مي گردد، پس آن را در جايي قرار داد كه مشكل ياد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ او در اينجا ماجراي سيل را نيز آورده است.



175


شده برطرف شود; زيرا عمر بود كه مقام را به عنوان مصلي پيشنهاد نمود!

عماد الدين بن كثير در تفسير سوره بقره، وقتي به آيه }وَاِذْ جَعَلنا الْبَيتَ مَثابَةً للِنّاسِ وَ أمناً وَ اتَّخِذوا مِنْ مِقام ابراهيم مُصلّيً{ رسيده، آن را چنين تفسير كرده است كه: مقام در دوران گذشته در جايگاه مخصوصي در كنار ديوار كعبه قرار داشته است، كه هم اكنون اين مكان محل معروف و شناخته شده اي در كنار كعبه است و درِ ورودي به حجر اسماعيل در سمت راست اين جايگاه واقع شده. زيرا خليل(عليه السلام)هنگامي كه از ساختمان خانه فارغ گرديد، آن را در كنار كعبه قرار داد و يا اينكه در اين نقطه ساختمان كعبه به پايان رسيد. پس از اين روي، آن را در همان نقطه رها نمود. ـ والله اعلم ـ. پس از فراغت از طواف، دستور آمد در اين نقطه اي كه ابراهيم(عليه السلام) بناي كعبه را در آن به پايان رسانيد، نمازگزارده شود. سپس به وسيله عمربن خطاب به هنگام خلافتش جايگاه مقام تغيير داده شد.

همچنين در تفسير ابن كثير، در سوره نساء به هنگام رسيدن به آيه }اِنَّ اللهَ يأمُرُكُمْ أنْ تُؤَدّوُا الأَماناتِ اِلي أَهْلِها{ از ابن مردويه روايت كرده است كه او گفت: كلبي از ابي صالح، از ابن عباس در مورد آيه ياد شده اين چنين روايت كرده است:

هنگامي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) مكه را فتح كرد، كليد كعبه را از عثمان بن ابي طلحه گرفت و درِ آن را گشود و به وسيله آب، تمامي نقش و نگارها و تمثالها را كه در كعبه بود پاك كرد، سپس مقام ابراهيم را كه در آن زمان در درون كعبه قرار داشت از آن بيرون آورد و در كنار ديوار كعبه نهاد، آنگاه فرمود: اي مردم، اين قبله شماست... اين روايت به صورت كامل در جلد دوم تفسير ابن كثير در صفحه 492 آمده است.

عمري در مسالك الأبصار آورده است: جايگاه مقام در موضع خلوق (عطر كعبه) ـ كه در حفره اي متصل به كعبه قرار داشته ـ بوده است. سپس مي گويد: رسول خدا(صلي الله عليه وآله)به هنگام فراغت از طواف خويش، دو ركعت نماز در اين نقطه بجاي آورد كه پس از آن خداوند متعال آيه }وَ اتَّخِذوا مِن مَقام اِبراهيم مُصلّيً{ را بر او نازل كرد. پس مقام به وسيله رسول خدا(صلي الله عليه وآله)به جايگاه كنوني آن كه در بيست ذراعي از كعبه است قرار داده شد...


| شناسه مطلب: 77098