بخش 4

چاه زمزم صفا و مروه و سعی میان آن دو شِعب ابی طالب دار النَدَوه ( محل اجتماع ) زادگاه پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) کوه ابوقُبَیس قبرستان حجون یا قبرستان ابوطالب مسجد جنّ مسجد تنعیم جبل النور و غار حِرا کوه ثَور و غار ثَور مزار شهدای فَخ احرام طـواف


76


چاه زمزم

حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) همسرش هاجر و فرزندش اسماعيل را به وادي خشك و سوزان مكه آورد ، همراه آن دو ، مشك آبي بود و غير از آن ، زاد و توشه اي نداشتند ، ابراهيم آنها را به خدا سپرد و برگشت . پس از اندكي آب مشك تمام شد و شير در پستان هاجر خشكيد ، تشنگيِ فرزند سبب شد تا مادر به دنبال آب رود .

هاجر بر كوه صفا رفت ، مروه را چون سراب ديد و خيال كرد آنجا آب است ، وقتي به كوه مروه مي آمد اثري از آب نمي ديد . از آنجا به سوي صفا مي نگريست و صفا را چنين مي ديد ، بدين گمان هفت بار فاصله ميان صفا و مروه را


77


دوان دوان پيمود .

بنابر نقلي ، براي اين كه مرگ كودك خويش را به چشم نبيند ، هراسان به اين سو و آن سو مي دويد . ناگهان چشمش به كودك افتاد كه از زير پاي مباركش آبي جاري است . با عجله مقداري خاك و شن اطراف آن ريخت تا آب را مهار كند ، سپس مشك را پر كرد و به كودكش نوشانيد .

پيدايش آب و رفت و آمد پرندگان ، توجه قبايلي را كه در اطراف مكه ساكن بودند به آنجا معطوف داشت ، كم كم به اطراف چشمه كوچ كردند و مكه رو به آباداني رفت . چون برخي از قبايل مكه حرمت كعبه و حرم را شكستند و به فسق و فجور پرداختند ، خداوند آب زمزم را از جوشش انداخت و خشك كرد ؛ به طوري كه بعدها محل آن نيز محو و مخفي شد .

تا اين كه جد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، عبدالمطلب ، چند شب پي در پي در خواب ديد خداوند وي را به حفر نقطه اي در كنار كعبه فرمان مي دهد . وي علي رغم سرزنش مردم ، با كمك تنها فرزندش حارث ، آنجا را حفر كرد ، چون كسي حاضر نشد عبدالمطّلب را در حفر چاه ياري دهد و او نيز غير از يك پسر فرزندي نداشت لذا در آن هنگام نذر كرد كه اگر خداوند به وي ده پسر دهد ، يكي از آنها را در راه خدا


78


قرباني كند .

آب زمزم دوباره به جريان افتاد و عبدالمطلب سقايت حاجيان را عهده دار شد . پس از چندي خداوند به وي ده پسر عطا كرد . عبدالمطّلب براي اداي نذر خود ، ميان فرزندانش قرعه زد ، قرعه به نام محبوب ترين فرزندش عبدالله ( پدر پيامبر ) كه در آن زمان بيست و چهار ساله بود افتاد . عبدالله را براي اداي نذر آماده قرباني كرد ، اين خبر غوغا و هيجاني در مردم ايجاد كرد و براي انصراف از اجراي آن ، طرح هايي ارائه شد كه مورد قبول عبدالمطّلب قرار نگرفت .

سرانجام به درخواست مردم و پيشنهاد كاهن قرار شد ميان عبدالله و خون بهاي يك فرد كه در آن زمان ده شتر بود قرعه بزنند . اين كار در اجتماع مردم صورت گرفت و قرعه به نام عبدالله افتاد ، به پيشنهاد كاهن ده شتر بر شترها افزودند و دوباره قرعه به نام عبدالله افتاد ، همچنان ده تا ده تا به تعداد شتران افزوده شد تا به صد شتر رسيد ، آنگاه قرعه به صد شتر افتاد ، فرياد هلهله و شادي در مردم بلند شد .

عبدالمطّلب براي اطمينان بيشتر سه بار قرعه را تكرار كرد و هر سه بار قرعه به شتران اصابت كرد . عبدالمطلب آنها را در راه خدا سر بريد و گوشت آنها را ميان فقرا


79


تقسيم كرد .

بر اساس اين سنّت ، از آن به بعد ديه يك مرد صد شتر تعيين شد .

چاه زمزم كه در نزديكي مقام ابراهيم و در هجده متري كعبه واقع شده ، در طبقه زير زمين مسجدالحرام قرار گرفته است كه آب آن توسط پمپ و از طريق لوله كشي در دسترس زائران قرار مي گيرد .

حضرت علي ( عليه السلام ) فرمود : « آب زمزم بهترين آب روي كره زمين است . » ( 1 )

امام صادق ( عليه السلام ) نيز فرمود : « آب زمزم داروي درد كسي است كه آن را به قصد درمان بنوشد . » ( 2 )

صفا و مروه و سعي ميان آن دو

 إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ . . . ( 3 ) .

هنگامي كه حضرت آدم از بهشت رانده شد ، روي كوه صفا هبوط كرد و حوّا نيز روي كوه مروه فرود آمد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ « ماء زمزم خير ماء علي وجه الأرض » ( محاسن ، ج2 ، ص399 ) .

2 ـ « ماء زمزم دواء لما شرب له » ( من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص135 ) .

3 ـ بقره : 158


80


چون آدم صفي الله بر آن كوه فرود آمد آن را « صفا » ناميدند و چون حوا ـ كه مرأه است ـ بر اين كوه فرود آمد اين كوه را « مروه » مي نامند .

آدم دانست كه در اين جدايي حكمتي است ، لذا از او كناره گيري كرد ، آنها از يكديگر جدا بودند تا اين كه خداوند اراده عفو آنها را كرد ، جبرئيل را به سوي آنها فرستاد تا با اجراي مناسك حج ، آن ها را عفو كند . جبرئيل اعمال حج را به آنان آموخت و آن دو به طواف خانه خدا پرداختند . ( 1 )

كوه صفا مكاني است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رسالت خويش را با جمله « قُولُوا لا اِلهَ إلاّ الله تُفْلِحُوا » از فراز آن به جهانيان اعلام كرد .

همچنين روز فتح مكه بر فراز آن رفت و بشارت فتح مسلمانان را به مردم داد .

پيش از آن ، تعداد سي و شش بت روي كوه صفا و مروه و بت هاي زيادي در فاصله بين آنها قرار داشت كه همه آنها توسط پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) شكسته شدند .

فاصله ميان صفا و مروه نزديك به سيصد و هشتاد متر است كه حضرت هاجر براي يافتن آب براي فرزندش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافي ، ج4 ، ص190


81


هفت بار اين مسير را پيمود .

در نزديكي صفا حدود پنجاه و پنج متر از مسير با چراغ هاي سبز علامت گذاري شده است ، آنجا محل « هَروَله » است ؛ يعني مستحب است مردان هنگام سعي اين مقدار مسير را با شتاب بيشتري طي كنند . چون آنجا محلي است كه هاجر با اضطراب بيشتري به دنبال آب دويده است .

بنا به نقلي ، به علت در گودي بودن اين محل ، هاجر كودكش را نمي ديد ، لذا با شتاب و اضطراب بيشتري مي دويد .

محل سعي جزو مسجدالحرام نيست . لذا بانواني كه از ورود به مسجدالحرام معذورند مي توانند به آنجا بروند .

كوه صفا و مروه در گذشته بلندتر بوده اند ، ولي بر اثر گذر زمان و فرسايش و پرشدن مسعي ، كوچك گرديده اند .

در دوران منصور عباسي براي صفا پانزده پله و براي مروه نه پله ساخته شد . امّا در زمان ما پلّه اي ندارد و شيب دار است .

در دوره هاي قديم همچنين بر كوه صفا و مروه دو گنبد كوچك وجود داشت كه در حال حاضر اثري از آن نيست .

مسعي تا حدود هشتاد سال پيش بدون سقف بود كه قسمت زيادي از آن مسقّف شد و حدود پنجاه و پنج سال


82


پيش توسّط ملك عبدالعزيز سقف نو و كامل جايگزين آن شد كه اهل سنت در حال حاضر در طبقه دوم نيز به سعي مي پردازند .

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « چنانچه هفت دور ميان صفا و مروه سعي كني ، خداوند اجر كسي را كه پياده از وطنش به حج برود ، براي تو منظور مي كند و همچنين اجر كسي كه هفتاد بنده مؤمن را آزاد كند در نامه تو ثبت گردد . » ( 1 )

امام سجاد ( عليه السلام ) مي فرمايد : « كسي كه ميان صفا و مروه سعي مي كند فرشته ها شفاعتش مي كنند و شفاعت آنان پذيرفته مي شود . » ( 2 )

امام صادق ( عليه السلام ) هم فرمود : « سعي ميان صفا و مروه براي شكستن غرور متكبران واجب شده است » ( 3 ) تا دوش به دوش ديگران غرور خود را پايمال كنند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ « فإذا سعيت بين الصفا والمروة سبعة أشواط كان لك بذلك عندالله عزّوجل مثل أجر من حجّ ماشياً من بلاده ، ومثل أجر من اعتق سبعين رقبة مؤمنة » ( من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص131 ) .

2 ـ « الساعي بين الصفا و المروة تشفع له الملائكة فتشفّع فيه بالإيجاب » ( من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص135 ) .

3 ـ « جعل السعي بين الصفا والمروة مذلّة للجبّارين » ( كافي ، ج4 ، ص434 ) .


83


سعي ، همچون قدم زدن در حال خوف و رجا در اطراف بارگاه سلاطين و در انديشه قبول شدن و به حضور پذيرفته شدن يا رد شدن است .

امام صادق ( عليه السلام ) همچنين فرمود : « چنانچه مي خواهي اموالت زياد شود بر كوه صفا بسيار توقف كن . » ( 1 )

شِعب ابي طالب

شهر مكه را كوه ها و دره هاي نزديك به هم فرا گرفته است ، در گذشته هاي دور ، هر طايفه و قبيله اي درون دره اي ، كنار يكديگر زندگي مي كردند . اين دره ها كه به عربي آن را « شِعب » مي گويند ، به نام همان خاندان و طايفه مشهور مي شد كه درونش زندگي مي كرد . دره اي را كه بني هاشم در آن مستقر بودند « شِعب ابي طالب » مي گفتند كه امروزه اين شِعب را « شِعب علي » مي نامند .

محلّ فعلي شِعب ابي طالب در محدوده توسعه يافته مقابل صفا و مروه است كه بخشي از آن نيز تخريب و تبديل به راه و تونل شده است . امّا كتابخانه مكّه مكرّمه كه زادگاه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ « إن أردت أن يكثر مالك فأكثر الوقوف علي الصفا »

( تهذيب ، ج5 ، ص169 ) .


84


پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و داخل شعب بوده هم اكنون موجود است .

اين شِعب شاهد ايثار و مقاومت و فداكاري هاي مسلمانان صدر اسلام است .

سران قريش كه از پيشرفت اسلام سخت ناراحت بودند و نقشه هاي سابق آنان با شكست مواجه شده بود ، اين بار خواستند مسلمانان را از طريق محاصره اقتصادي وادار به تسليم كنند .

از اين رو عهدنامه اي نوشتند بدين مضمون كه : هر گونه خريد و فروش و معاشرت و ارتباط با مسلمانان ممنوع است ! چهل نفر از سران قريش آن را امضا كردند و در داخل كعبه آويختند .

ابوطالب دستور داد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و خويشان و مسلمانان ، همگي در اين دره و در كنار يكديگر باشند تا از گزند مشركان در امان بمانند . اين محاصره از سال هفتم تا دهم بعثت به طول انجاميد . در اين مدت مسلمانان شكنجه و آزارهاي بسياري را تحمّل كردند و تعدادي از آن ها بر اثر گرسنگي از دنيا رفتند . آه و ناله فرزندان بني هاشم از گرسنگي بلند بود . گاهي برخي يك شبانه روز را با يك خرما به سر مي بردند و حتي گاهي يك دانه خرما را دو نيم مي كردند ! تا اين كه فرشته وحي به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) خبر داد


85


موريانه تمام عهدنامه ، جز « بسمك اللّهمّ » را خورده است .

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ابوطالب را از اين امر آگاه كرد ، ابوطالب موضوع را به اطلاع سران قريش رسانيد . آنان گفتند :
اگر پيامبر راست بگويد ، دست از محاصره مي كشيم . وقتي به درون كعبه رفتند و مهر و موم عهدنامه را شكستند ،
جز « بسمك اللّهمّ » خاكستري بيش نديدند . اما آنان نه تنها
به وعده خود عمل نكردند ، بلكه به لجاجت خود نيز
افزودند .

تا اين كه در سال دهم بعثت توسط چند تن از فرزندان عبد مناف و سران نيك انديش بني هاشم اين پيمان شكسته شد و محاصره پايان يافت .

دار النَدَوه ( محل اجتماع )

در زمان قُصَيّ بن كِلاب ، جدّ چهارم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اين مكان جهت حلّ و فصل مشكلات تأسيس شد و تا زمان حضرت رسول نيز از اهميت ويژه اي برخوردار بود . اين محل در نزديكي كوه صفا قرار داشت كه اكنون جزو مسجدالحرام شده و اثري از آن باقي نيست . در اين مكان تصميمات شومي چون محاصره اقتصادي مسلمانان و . . . بر ضدّ


86


پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) گرفته شد .

با بي نتيجه ماندن نقشه هاي مختلف ، سرانجام سران قريش بار ديگر در دارالندوه جمع شدند و تصميم نهايي را ، كه نقشه قتل پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود ، كشيدند .

جبرئيل امين پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را از توطئه آگاه ساخت و آن حضرت مأمور شد به سوي يثرب هجرت كند . لذا نقشه اي براي اين كار كشيد و به علي فرمود : امشب در رختخواب من بخواب ؛ زيرا براي قتل من نقشه كشيده اند و من بايد به مدينه هجرت كنم . شبانگاه منزل پيامبر توسط چهل نفر محاصره شد . امّا آن حضرت به نحوي منزل را ترك كرد و علي در بسترش آرميد .

صبح ، نزديك طلوع آفتاب ، مشركان وارد حجره پيامبر شدند ، در اين لحظه حضرت علي سر از بالش برداشت و با خونسردي پرسيد : چه مي گوييد ؟ گفتند : محمد را مي خواهيم . او كجاست ؟ حضرت پاسخ داد : مگر او را به من سپرده ايد ؟ او اكنون در خانه نيست . اين امر دشمن را غافلگير و شگفت زده كرد ، لذا منزل را براي يافتن و دستگيري پيامبر ترك كردند .

خوابيدن حضرت علي در بستر پيامبر ، در آن شبِ پر غوغا ، نمونه بارزي از عشق و ايمان علي و جانبازي


87


ايشان است .

قرآن در اين باره مي فرمايد :  وَمِنْ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللهِ . . . ( 1 ) .

زادگاه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )

زادگاه پيامبر ؛ يعني خانه آمنه بنت وهب ، كنار شعب ابي طالب بوده كه در اين زمان ، در قسمت پايانيِ محوطه مقابل صفا و مروه است كه محل ايستگاه اتوبوس هاي شركت واحد مي باشد . اين عمارت با تعمير و مراقبت همچنان باقي بود كه در دوران معاصر تخريب شد و به جاي آن كتابخانه كوچكي در اين محل بنا گرديد و تابلويي بر سر درِ آن نصب شد كه روي آن اين جلمه نوشته شده است : « مكتبة مكة المكرّمة » .

بنا به نقلي ، اين جا محل سكونت پيامبر بوده و زادگاه
آن حضرت در كنار مسجدالحرام قرار داشته است كه
بعداً به صورت مسجد درآمد واينك جزو مسجدالحرام شده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بقره : 207


88


كوه ابوقُبَيس

كنار كوه صفا و متصل به آن ، كوهي قرار داشت كه در سال هاي اخير مقدار زيادي از آن را مسطح كرده ، در آن ، كاخ و مهمانسراي حكومتي ساخته اند . اين كوه يكي از با فضيلت ترين كوه هاي مكه به شمار مي رفت .

خداوند حجرالأسود را در دل اين كوه به امانت سپرد تا آنگاه كه حضرت ابراهيم ديوارهاي كعبه را بالاآورد . چون به محلّ حجرالأسود رسيد از جانب كوه ابوقبيس به ابراهيم خطاب شد : براي تو امانتي نزد من است . حضرت به جانب كوه آمد و حجرالأسود را از كوه برگرفت و در محل فعلي كعبه قرار داد . ( 1 )

پس از ساختن كعبه ، حضرت ابراهيم از جانب خدا مأموريت يافت مردم را به حج دعوت كند . بنا به نقلي ، حضرت از فراز اين كوه مردم را به حج فراخواند .

يكي از معجزات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) حادثه « شقّ القمر » است .

براي يادبود حادثه شق القمر بر فراز ابوقبيس ، مسجدي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ « امام صادق ( عليه السلام ) : . . . حتّي انتهي إلي موضِعِ الحَجَر ، فنادي أبوقبيس إبراهيم : إنّ لكَ عِندي وديعة . . . » ( كافي 4 : 205 ) .


89


ساخته شد كه در جريان ساختن كاخ فعلي تخريب گرديد . اين مسجد به « مسجد بلال » معروف بود .

قبرستان حجون يا قبرستان ابوطالب

اين قبرستان كه در كنار پل حَجون واقع است ، محل دفن بسياري از بزرگان دين و اجداد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و خاندان بني هاشم مي باشد كه معروف ترين آن ها عبارتند از :

1 ـ قُصَيّ بن كِلاب ( جد چهارم پيامبر ) و فرزندانش .

2 ـ عبدالمطّلب ، جدّ پيامبر .

3 ـ ابوطالب عموي گرامي پيامبر و پدر امير مؤمنان ( عليه السلام ) .

4 ـ حضرت خديجه همسر گرامي و فداكار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) .

5 ـ قاسم فرزند رسول خدا .

6 ـ بنا به قولي ، آمنه بنت وهب مادر گرامي پيامبر و
بنابر قولي مشهورتر ، وي در نزديكي جُحفه در منطقه اي
به نام « اَبواء » به علت بيماري درگذشت و در همان جا دفن
شد .

فوت ابوطالب و خديجه در سال دهم بعثت و به فاصله چند روز واقع شد و آنچنان حزن و اندوه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را فرا گرفت كه آن سال را « عام الحزن » ناميدند .


90


ابوطالب از هشت سالگي تا پنجاه سالگيِ پيامبر حامي و مدافع سرسخت آن حضرت بود .

خديجه نيز فداكاري هاي بسياري كرد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « قسم به خدا كه بهتر از خديجه پس از او نديدم . او ايمان آورد هنگامي كه ديگران مرا تكفير مي كردند . او مرا تأييد مي كرد زماني كه ديگران مرا تكذيب مي كردند . او ثروتش را در اختيار من گذارد ، هنگامي كه مردم مالشان را از من دريغ مي كردند . خداوند از او فرزندي چون فاطمه به من عطا كرد كه از زنان ديگر به من نداد . »

تمام فرزندان پيامبر به جز ابراهيم از خديجه است . آن بانوي فداكار با آن همه ثروت ، سه سال در شِعب ابي طالب گرسنه كنار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) سر به بالين نهاد و دست از حمايت آن حضرت برنداشت .

شب هاي تاريك ، راهِ خانه خديجه تا غار حِرا از اخلاص و فداكاري خديجه روشن مي شد و با اين كه صعود بر جبل النور حتي براي مردان سخت است ، اما براي خديجه آسان مي نمود .

قبور اجداد پيامبر درگذشته ، داراي گنبد و بارگاه بود كه در دوران معاصر تخريب گرديد .


91


مسجد جنّ

 قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنْ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآناً عَجَباً ( 1 ) .

در اين مكان كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) آيات قرآن را تلاوت مي كرد ، تعدادي از جنّيان با شنيدن صداي قرآن متوقف شدند و با استماع اين آيات به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ايمان آوردند و سپس آيات را به ساير جنيان نيز رساندند .

بنابر نقلي ، خداوند آيات سوره جن را در اين مكان بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نازل كرد .

از آن جهت كه اين مكان محل اجتماع پاسداران اسلام بوده ، آن را « مسجدالحَرَس » نيز خوانده اند .

اين مسجد با فاصله كمي از پل حَجون ، به سمت مسجدالحرام و در كنار خيابان واقع شده است .

مسجد تنعيم

اين مسجد در ابتداي محدوده حرم واقع شده كه با توجه به توسعه شهر مكه ، در حال حاضر جزو شهر مكه محسوب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جن : 1


92


مي شود . هنگامي كه از مدينه يا جده وارد مكه مي شويم ، در سمت چپِ خيابان و در مدخل شهر مكه ، ساختمان مسجد به چشم مي خورد .

اين مسجد يكي از مواقيت است و كساني كه در مكه باشند ، جهت احرامِ عمره مفرده به اين مسجد مي آيند و در آن محرم مي شوند .

فاصله مسجد تنعيم تا مسجدالحرام شش كيلومتر است .

جبل النور و غار حِرا

جبل النور در شرق شهر مكّه واقع است و « غار حِرا » در بالاي آن قرار دارد و ارتفاع آن به اندازه قامت يك انسان است .

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تمام ماه رمضانِ هر سال را در غار حرا به عبادت مي پرداخت و در غير ماه رمضان گاهي براي عبادت به آنجا مي رفت . و تنها ياور آن حضرت ؛ يعني همسرش خديجه بارها براي آن حضرت آب و غذا مي برده است .

تا اين كه جبرئيل امين در بيست و هفتم ماه رجب بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه در غار حِرا مشغول عبادت بود ، نازل شد و اين آيات را بر آن حضرت تلاوت كرد :


93


 اقْرَأْ بِسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الاِْنسَانَ مِنْ عَلَق . . . ( 1 ) .

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه درس نخوانده بود ، گفت : خواندن نمي دانم . فرشته وحي آن حضرت را فشرد و گفت : بخوان . پس از سه بار تكرار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) احساس كرد مي تواند بخواند . آنگاه آن آيات را تلاوت كرد .

سپس حضرت با اضطراب و خستگي فوق العاده اي از غار حِرا فرود آمد و راه خانه خديجه را پيش گرفت و وي را از جريان آگاه ساخت و به خديجه فرمود : مرا بپوشان ، خديجه او را پوشاند و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اندكي به خواب رفت . چيزي نگذشت كه ندا رسيد :

 يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنذِرْ . . . ( 2 ) .

كوه ثَور و غار ثَور

به مناسبت تولد ثور بن عبد مناة ، آنجا به كوه ثور معروف گشت . اين كوه بر سر راه طائف در شرق مكه واقع شده و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره علق .

2 ـ سوره مدثر .


94


در جهت مخالف مسير مدينه است . در قسمت فوقاني و شرقي اين كوه « غار ثور » وجود دارد . اين غار ، سه شبانه روز ميزبان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ابوبكر بوده است .

در سال سيزدهم بعثت وقتي كه سران قريش نقشه
قتل پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را كشيدند خداوند حضرت را از اين
نقشه شوم آگاه ساخت و در شب موعود ( ليلة المبيت ) حضرت علي ( عليه السلام ) را در بستر خويش خوابانيد و خود همراه ابوبكر در اين غار مخفي شد و پس از سه شبانه روز
كه دشمنان از تعقيب پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مأيوس شدند به مدينه
هجرت كرد .

هنگامي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ابوبكر در غار به سر مي بردند ، دشمنان در تلاش براي يافتن آن حضرت بودند و براي يافتن ايشان صد شتر جايزه تعيين كردند و كارشناسان را براي پيدا كردن ردّ پاي پيامبر به كار گرفتند . يكي از آنها ردّ پاي آن حضرت را شناخت و دشمن را تا نزديكيِ درِ غار راهنمايي كرد ، ولي ديدند كه تارهاي عنكبوت بر دهانه غار تنيده و كبوتران در آنجا تخم گذاشته اند ، به همين جهت يقين كردند كسي داخل غار نيست !

در آن هنگام كه سر و صداي دشمن و گفتگوي آنان در بيرون غار به گوش پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ابوبكر رسيد وحشت و


95


اضطراب ابوبكر را فرا گرفت ، لذا حضرت به او فرمود : . . . لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنَا . . . ( 1 ) .

مزار شهداي فَخ

واقعه فخ ، از حوادث جانسوز تاريخ اسلام است . در اين واقعه بيش از يكصد تن از سادات و نوادگان امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) در زمان حكومت هاديِ عباسي به دست عمال حكومت به شهادت رسيدند و سرهاي آنان از بدن جدا شد و بدن هايشان پس از سه روز دفن گرديد .

مزارشهداي فَخ درنزديكي مسجدتنعيم است ، كه در حال حاضر بازمين يكسان شده واثري ازآن بر جاي نمانده است .

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « در اينجا مردي از خاندان من با گروهي از افراد با ايمان كشته خواهند شد كه كفن ها و حنوط آن ها از بهشت بيايد و روانشان قبل از بدنشان به سوي بهشت بشتابد . » ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ توبه : 40

2 ـ « يقتل هاهنا رجل من أهل بيتي في عصابة من المؤمنين ، ينزل لهم بأكفان و حنوط من الجنّة ، تسبق أرواحهم أجسادهم إلي الجنّة »

( مقاتل الطالبيين ، ص289 ) .


96


امام جواد ( عليه السلام ) هم فرمود : « براي ما اهل بيت ، بعد از كربلا قتلگاهي بزرگتر از فخ ديده نشده است . » ( 1 )

احرام

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « چون احرام بستي و لبّيك گفتي ، خداوند در مقابل هر تلبيه ده حسنه براي تو مي نويسد و ده گناه تو را پاك مي كند . » ( 2 )

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همچنين مي فرمايد : « كسي كه در حال احرام از روي ايمان و براي خدا هفتاد مرتبه تلبيه بگويد ، خداوند نسبت به آزادي وي از آتش جهنم و دوري او از نفاق ، يك ميليون فرشته را گواه مي گيرد . » ( 3 )

سفيان بن عُيَينه مي گويد : در سفر حج خدمت امام سجاد ( عليه السلام ) بودم ، آن حضرت در حالي كه احرام بسته و سوار
مركب بود ، رنگ چهره اش زرد شد و بدنش به لرزه افتاد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ « لم يكن لنا بعدالطفّ مصرع أعظم من فخّ . » ( عمدة الطالب ، ص183 ) .

2 ـ « فإذا أحرمت ولبيّت كتب الله تعالي لك في كلّ تلبية عشر حسنات ، ومحا عنك عشر سيئات » ( من لايحضره الفقيه ، ج2 ، ص131 ) .

3 ـ « من لبّي في إحرامه سبعين مرة إيماناً واحتساباً ، أشهد الله له ألف ألف ملك ببراءة من النار و براءة من النفاق » ( كافي ، ج4 ، ص337 ) .


97


و نتوانست تلبيه بگويد . سؤال شد : آيا تلبيه نمي گوييد ؟
فرمود : مي ترسم خداوند در جوابم بگويد : « لا لَبَّيكَ وَلا سَعْدَيك » و چون تلبيه گفت از خوف خدا غش كرد و از مركب به زمين افتاد . ( 1 )

همچنين مالك بن اَنَس نسبت به امام صادق ( عليه السلام ) نظير اين مطلب را نقل كرده است . ( 2 )

امام رضا ( عليه السلام ) فرمود : « هنگامي كه مردم محرم مي شوند از سوي خداوند ندا مي رسد : اي بندگان من ، همانگونه كه براي من محرم شديد من نيز شما را بر آتش جهنم حرام مي كنم . » ( 3 )

غسل احرام ؛ يعني : تطهير باطن و پاك شدن از آلودگي هاي اخلاقي .

بيرون آوردن لباس دوخته ؛ يعني دوري از تشخصات و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ « حجّ زين العابدين ، فلّما أحرم واستوت به راحلته اصفرّ لونه ووقعت عليه الرعدة ولم يستطع أن يلبّي ، فقيل : ألا تلبّي ؟ قال : أخشي أن يقول لي ربّي : لا لبّيك ولا سعديك ، فلما لبّي خرّ مغشياً عليه وسقط عن راحلته » ( عوالي اللئالي ، ج4 ، ص35 ) .

2 ـ علل الشرايع : 235 / ب 169

3 ـ « إن الناس إذا أحرموا ناداهم الله تعالي ، فقال : عبادي وإمائي لأحرِمنّكم علي النار كما أحرمتم لي » ( من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص127 ) .


98


تعيّنات دنيوي و زينت ها و مدال ها و مقام و منصب دنيايي و پرهيز از لباس معصيت .

لباس احرام ؛ يعني پوشش ساده اي كه مي خواهي با
آن خدا را ملاقات كني . پوشيدن لباس طاعت و بندگي و
تقوا .

محرّمات احرام ؛ يعني كنترل نسبت به رفتار و كردار خويش در راه ملاقات با پروردگار . در اين موقعيت ، ميهمان خدا ممنوع از خطا و گناه است .

دروغ ، تكبر ، نگاه به شهوت ، بريدن از دنيا و چشم پوشي حتي از امور مباح ، زمينه تسلّط بر نفس امّاره و هوي و هوس است . با انجام احرام ، تساوي ميان ارباب و رعيت ، سفيد و سياه ، عرب و عجم و وحدت و انسجام بين اقشار مختلف مسلمانان شكوفا مي شود .

طـواف

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « وقتي كه خداوند به فرشته ها امر كرد به آدم سجده كنند اين امر بر آنها سخت آمد و گفتند : آيا روي زمين مفسد و خونريز قرار مي دهي ؟ در حالي كه ما تقديس و تسبيح تو مي كنيم ؟ ! خداوند فرمود : من چيزي


99


مي دانم كه شما نمي دانيد و به خاطر اعتراض آنها ، بر آنان
غضب كرد ، فرشته ها تقاضاي عفو كردند .

خداوند آنان را به طواف بيت المعمور امر كرد . آن ها هفت سال طواف كردند و از خداوند مغفرت خواستند . پس خداوند توبه شان را پذيرفت .

آنگاه خداوند « بيت الله » را در برابر « بيت المعمور » قرار داد تا بشر نيز با طواف به دور آن ، رضايت خداوند را تحصيل كند . » ( 1 )

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمايد : « هنگامي كه هفت دور كعبه را طواف كني به خاطر آن ، نزد خدا براي تو عهد و پيماني است كه خداوند شرم دارد از آن پس تو را مورد عذاب خويش قرار دهد . » ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ « إنّ الله عزّوجلّ لمّا أمر الملائكة أن يسجدوا لآدم ردّوا عليه ، فقالوا : { أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبّح بحمدك و نقدّس لك } قال الله تبارك و تعالي { إني أعلم ما لا تعلمون } فغضب عليهم ، ثم سألوه التوبة ، فأمرهم أن يطوفوا بالضراح و هو البيت المعمور ، و مكثوا يطوفون به سبع سنين [ و ] يستغفرون الله عزّوجلّ مما قالوا ، ثم تاب عليهم من بعد ذلك و رضي عنهم ، فهذا كان أصل الطواف ، ثم جعل الله البيت الحرام . . . توبة لمن أذنب من بني آدم و طهوراً لهم » ( كافي ، ج4 ، ص188 ) .

2 ـ « فإذا طفت بالبيت اُسبوعاً كان لك بذلك عندالله عهدٌ و ذكرٌ يستحيي منك ربّك أن يعذّبك بعده » ( من لايحضره الفقيه ، ج2 ، ص131 ) .


100


امام سجاد ( عليه السلام ) فرمود : « چنانچه حاجي طواف كعبه و
نماز آن را بجا آورد ، خداوند هفتاد هزار حسنه براي
او مي نويسد و هفتاد هزار گناه از او پاك مي كند و هفتاد
هزار درجه او را بالا مي برد و هفتاد هزار حاجت او را بر مي آورد و پاداش آزاد كردن هفتاد هزار بنده براي او ثبت
مي كند . » ( 1 )

امام صادق ( عليه السلام ) به اسحاق فرمود : « كسي كه يك مرتبه طواف كند ، خداوند براي او هزار حسنه مي نويسد و هزار گناه از او محو مي كند و هزار درجه براي او بالا مي برد و هزار درخت در بهشت براي او مي كارد و ثواب آزاد كردن هزار بنده در نامه عملش ثبت مي كند و همين كه به ملتزم رسيد هشت درِ بهشت را به رويش مي گشايد و بـه او گفته مي شود : از هر دري خواستي وارد شو . »

سپس به اسحاق بن عمار فرمود : « آيا آگاهت كنم از عملي كه افضل از طواف است ؟ » اسحاق گفت : بلي .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ « من قدم حاجّاً و طاف بالبيت و صلّي ركعتين كتب الله له سبعين ألف حسنة ، و محي عنه سبعين ألف سيّئة ، و رفع له سبعين ألف درجة ، و شفّعه في سبعين ألف حاجة ، و كتب له عتق سبعين ألف رقبة . . . » ( كافي ، ج4 ، ص411 ) .


101


حضرت فرمود : « كسي كه يك حاجت از حوائج برادر مؤمن خود برآورد ، خداوند يك طواف ، دو طواف ، سه طواف تا ده طواف برايش او مي نويسد . » ( 1 )

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « همانا صد و بيست رحمت خداوند در اطراف كعبه است ، شصت رحمت از آن براي طواف كنندگان است . . . » ( 2 )

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « يك طواف قبل از اعمال حج [ قبل از رفتن به عرفات ] با فضيلت تر از هفتاد طواف بعد از آن است . » ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ « يا إسحاق من طاف بهذا البيت طوافاً واحداً كتب الله له ألف حسنة ، و محي عنه ألف سيئة ، و رفع له ألف درجة ، و غرس له ألف شجرة في الجنّة ، و كتب له ثواب عتق ألف نسمة ، حتي إذا صار إلي الملتزم فتح الله له ثمانية أبواب الجنّة ، فقال له : أدخل من أيها شئت ، قال : فقلت : جعلت فداك ، هذا كلّه لمن طاف ؟ قال : نعم ، افلا أخبرك بما هو أفضل من هذا ؟ قلت : بلي ، قال : من قضي لأخيه المؤمن حاجة كتب الله له طوافاً وطوافاً وطوافاً حتي بلغ عشراً »

( وسائل ، ج5 ، ص394 /ابواب الطواف /ب4 /ح10 ) .

2 ـ « إنّ لله عزّوجلّ حول الكعبة عشرين و مأة رحمة ، منها ستون للطائفين . . . » ( من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص134 ) .

3 ـ « طواف قبل الحجّ أفضل من سبعين طوافاً بعد الحجّ »

( كافي ، ج4 ، ص412 ) .



| شناسه مطلب: 77108