بخش 6
ورود پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) مسجد ضِرار ورود پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) قسمت های تاریخی داخل مسجد النبی ستونهای مسجد محراب های مسجد خانه و مرقد مطهّر پیامبر ( حجره طاهره ) خانه حضرت فاطمه زهرا ( علیها السلام ) روضة النبی منبر پیامبر ایوان صُفّه فضیلت مسجد النبی فضیلت زیارت پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) قبرستان بقیع بیت الأحزان اماکن تخریب شده در اطراف مسجدالنبی مسجد غَمامه مسجد مباهله یا مسجد الإجابه
123 |
ورود پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به دهكده قبا و تأسيس مسجد قبا
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) روز دوشنبه دوازده ربيع الأول به دهكده قبا ، كه در آن زمان بيش از يك فرسخ با يثرب فاصله داشت ، رسيدند و تصميم گرفتند چند روزي را براي شناسايي يثرب و يهوديان و موقعيت اجتماعي و جغرافيايي آن و همچنين پيوستن حضرت علي و همراهانش به ايشان ، در اين دهكده اقامت كنند . پس از سه روز حضرت امير همراه با هاشميات خود را در قبا به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رسانيد .
در اين اقامت فرصتي دست داد كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اوّلين پايگاه عبادي ( مسجد ) را در اين محل به دست مبارك خود بنا كنند .
البته قبل از هجرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به مدينه ، توسط تازه مسلمانانِ هر قبيله ، مسجدهايي در مدينه ساخته شده بود كه تعداد آن ها به حدود نُه مي رسيد .
بنا به تقاضاي اهالي قبا براي ساخت مسجد ، نقل است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : كسي از شما سوار شتر من شود ، چون شتر مأمور است ، پس مسير گردش شتر را مشخص كنيد تا
124 |
محدوده مسجد معين شود . ابتدا ابوبكر سوار شد ، شتر پس از چند قدم حركت ، به جاي خود برگشت ، سپس عمر سوار شد باز شتر به جاي خود برگشت ، آنگاه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به حضرت علي ( عليه السلام ) فرمود : سوار شو ، حضرت سوار شد و شتر حركت كرد و مسير حركت او را مشخص كردند و بناي مسجد را گذاردند .
همه افراد در ساختن مسجد كمك كردند . خود پيامبر نيز مانند ديگران كار مي كردند . سلمان و مقداد و عمار زحمت بسيار كشيدند ، حتي زنان نيز آن حضرت را ياري كردند و مسجد قبا تأسيس شد .
فرشته وحي اين آيه را در شأن مسجد قبا نازل كرد :
. . . لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوَي مِنْ أَوَّلِ يَوْم أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ ( 1 )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « كسي كه به مسجد من ، مسجد قبا بيايد و در آنجا دو ركعت نماز بخواند ، ثواب يك عمره را دارد . » ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ توبه : 108
2 ـ « من أتي مسجدي مسجد قبا فصلّي فيه ركعتين رجع بعمرة »
( من لا يحضره الفقيه ، ج1 ، ص148 ) .
125 |
در خارج مسجد قبا مقابل درِ غربي آن ، چاه آبي بود كه آن را « بِئر خاتم » مي گفتند .
مي گويند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) انگشتري داشت كه اسم ايشان بر آن حك شده بود و به جاي مهر و امضا نيز استفاده مي شد . بعد از رحلت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اين انگشتر در دست ابوبكر ، سپس در دست عمر و بعد از او در دست عثمان بود و آن را يكي از نشانه هاي خلافت مي دانستند .
روزي عثمان هنگام عبور از اين محل بر سر اين چاه آمد و آن انگشتر از دستش به داخل چاه افتاد . هرچه تلاش كرد ـ با اين كه آب چاه را نيز تخليه كرد ـ ولي انگشتر را نيافت .
قبل از افتادن انگشتر ، آن را « چاه اريس » مي گفته اند ، اما به همين سبب بعداً نام آن به « بئر خاتم » ؛ يعني چاه انگشتر تغيير يافت .
مسجد ضِرار
در سال نهم هجرت ، منافقان ـ كه در رأس آن ها ابوعامر پدر حنظله بود ـ از غيبت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه براي جنگ تبوك از مدينه خارج شده بود ، سوء استفاده كردند و در مقابل مسجد قبا مسجدي ساختند تا تحت پوشش آن به توطئه
126 |
برضدّ اسلام بپردازند .
براي مشروعيت كار خود از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دعوت كردند تا در آن مسجد نماز بخواند . فرشته وحي پيامبر را از توطئه آگاه كرد :
وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرَاراً وَكُفْراً وَتَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَاداً لِمَنْ حَارَبَ اللهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَي وَاللهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ( 1 ) .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دستور داد مسجد را خراب كردند و سپس آن را سوزاندند و آن را « مسجد ضِرار » ناميد .
ورود پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به مدينه و تأسيس مسجدالنبي
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از ترك قبا از ميان قبايل مختلف گذشت و با تقاضاهاي بسياري از سوي آنان ، براي اقامت در آن قبايل روبه رو شد ، به ناچار انتخاب را به تقدير الهي سپرد و فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ توبه : 107
127 |
« راه شتر را باز گذاريد كه او خود مأمور است . »
سرانجام شتر آن حضرت در زميني نزديك منزل ابو ايّوب انصاري زانو به زمين زد . مادر ابو ايّوب كه نابينا بود از فرصت استفاده كرد و اثاثيه پيامبر را به منزل برد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پرسيد : اثاثيه ام كجاست ؟ گفتند : در خانه ابوايوب ، ايشان فرمود : « المَرْءُ مَعَ رَحْلِهِ » لذا به خانه ابو ايّوب رفت . و اين سعادت نصيب وي شد و به بركت وجود آن حضرت مادر ابو ايّوب بينا شد .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از هفت ماه اقامت در منزل ابو ايّوب ، به خانه اي كه در كنار مسجد براي خود ساخت ، منتقل شد .
آن حضرت پس از ورود به مدينه زمين كنار منزل ابو ايّوب را كه متعلّق به دو يتيم بنام « سهل » و « سهيل » بود ، از آن ها خريد و بناي مسجد را گذاشت كه مركز حكومت اسلام شد و دل هاي خيل مشتاقان هنوز براي آن مي تپد .
اين مكان مهبط جبرئيل امين شد و همواره بزرگان دين پيشاني بر خاك آن مي ساييدند .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و علي ( عليه السلام ) و صحابه ، همگي در ساختن مسجد مشاركت كردند . عمار و مقداد و سلمان بسيار كار مي كردند . در اين ميان عمار بيشتر از ديگران كار مي كرد و اصحاب بار بيشتري بر دوش او مي نهادند ، همه يك خشت و او دو
128 |
خشت مي آورد . عمار به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) عرض كرد : اصحاب تو مرا كشتند ، حضرت فرمود : « اينها تو را نمي كشند بلكه تو به دست گروهي ستمكار كشته خواهي شد . »
طول و عرض اوّليه مسجد حدود سي و پنج متر در سي متر و مساحت آن بيش از هزار متر مربع بود و ارتفاع ديوارهاي آن 5/2 متر بوده است .
در سال هفتم هجري پس از جنگ خيبر ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به توسعه مسجد پرداخت و طول و عرض مسجد را به حدود پنجاه متر در پنجاه متر رساند كه مساحت آن دو هزار و پانصد متر مربع شد و در حال حاضر چهل و دو ستون در آن محدوده قرار دارد كه با رنگ هاي طلايي ، قهوه اي و مشكي نقاشي شده است .
ابتدا مسجد داراي سه در بود ، سپس اصحاب هر يك كنار مسجد خانه اي ساختند و دري به مسجد گشودند . پس از اندك زماني ، قبل از جنگ اُحد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود همه اصحاب درِ منزلشان را كه به سمت مسجد گشوده بودند ، ببندند به جز علي . پس از اعتراض مردم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « اين فرمان خدا است » .
بعدها عمر آرزو مي كرد كه اي كاش يكي از سه فضيلت بزرگ علي از آن او بود :
129 |
1 ـ ازدواج با فاطمه زهرا ( عليها السلام ) .
2 ـ پرچم داري هنگام فتح خيبر . چون پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « فردا پرچم را به دست كسي خواهم داد كه خدا و رسولش او را دوست مي دارند و او هرگز نخواهد گريخت . »
3 ـ باز گذاشتن درِ خانه علي به مسجد پيامبر .
مسجدالنبي پس از رحلت پيامبرگرامي ( صلّي الله عليه وآله ) چندين بار نوسازي شده و توسعه يافته است و تا قبل از توسعه اخير توسّط فهد ، مساحت آن حدود شانزده هزار و سيصد و سي متر مربّع بوده است .
مسجدالنبي در اين زمان داراي چهل و يك در كوچك و بزرگ ، حدود دو هزار و چهارصد ستون و يكصد هزار متر مربع مساحت است .
مساحت صحن هاي اطراف مسجدالنبي در حال حاضر حدود يكصد و سي و پنج هزار متر مربّع است .
مسجدالنبي و صحن هاي اطراف گنجايش حدود هفتصد و پنجاه هزار تا يك ميليون نمازگزار را دارد .
130 |
قسمت هاي تاريخي داخل مسجد النبي
ستونهاي مسجد
مسجد النبي ، در آغاز تعداد هشت ستون داشته كه از نخل خرما بوده است ، اينك به معرفي برخي از آنها مي پردازيم :
1 ـ مُخَلّقه
اين ستون نزديك محل نماز پيامبر ؛ يعني نزديك به محراب فعلي بوده و چون براي معطّر كردن فضاي مسجد ، عود و خلوق بر آن مي سوزاندند آن را « مُخَلّقه » ناميده اند .
2 ـ عايشه
چون عايشه درباره فضيلت اين محل احاديثي از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده است ، مهاجران گردآن مي نشستندونماز مي خواندند .
اين ستون از سمت قبر مطهّر و محراب پيامبر ستون سوم و ستون وسطي است . تابلويي با عنوان « اسطوانة
131 |
عائشه » بر آن نصب است .
3 ـ سرير
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تختي از چوب خرما داشتند كه شب ها روي آن دراز كشيده ، مشغول ذكر و عبادت و شب زنده داري مي شدند . اين تخت كنار اين ستون قرار داشت كه فعلاً به ضريح چسبيده و نيمي از آن مشاهده مي شود و از سمت قبله اوّلين ستون است .
4 ـ مِحرَس ( حرس )
دوّمين ستون از سمت قبله است كه به ضريح متصل است . اين ستون به نام « علي بن ابي طالب » نيز معروف بوده است ، چون ايشان كنار اين ستون مي ايستادند و به محافظت از جان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي پرداختند .
« مِحرَس » ؛ يعني محل نگهباني .
5 ـ وفود
سوّمين ستون از سمت قبله و به ضريح متصل است . كنار اين ستون محل ديدار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با گروه ها و قبايل و هيأت هاي اعزامي از ساير بلاد بوده است .
« وفود » به نمايندگان و هيأت هاي اعزامي از ساير بلاد گويند .
132 |
6 ـ حَنّانه
پيامبر خدا هنگام سخنراني به درختي كه كنار محراب قرار داشت تكيه مي دادند و از آن به عنوان منبر استفاده مي كردند ، بعداً سكو و منبري براي آن حضرت ساختند . به علّت جدايي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از آن درخت ناله اي از درخت شنيده شد . حضرت دست نوازش به درخت كشيد و درخت آرام شد .
« حنانه » به معناي ناله و صداي شتري است كه از بچه خود جدا شده است .
7 ـ اسطوانة التوبه ، معروف به ابولُبابه
ابولبابه از بزرگان قبيله اوس بود . وي در جنگ مسلمانان با يهود بني قريظه به درخواست يهوديان به عنوان مشاور نزد آنان رفت تا هشدار رسول خدا مبني بر تسليم آن ها يا اخراجشان از مدينه را به آن ها برساند . او پس از مشاهده گريه و زاري زنان و كودكان يهود ، به رقّت آمد و خودسرانه با اشاره دست به گلوي خود ، به آنان فهماند كه اگر تسليم شوند كشته خواهند شد .
پس از مراجعت از خطاي خود پشيمان شد ، بي درنگ به مسجدالنبي رفت و خود را به اين ستون بست تا اين كه خداوند او را ببخشد يا مرگ او فرا رسد . او حدود شش
133 |
شبانه روز با ريسمان به آن ستون بسته شده بود ، تنها همسرش براي اقامه نماز و قضاي حاجت او را باز مي كرد و دوباره او را به ستون مي بست . اصحاب نزد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رفتند و از ايشان خواستند تا از گناه ابولُبابه درگذرد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « اگر او نزد من مي آمد براي او از خدا طلب آمرزش مي كردم ، اما اكنون كه مستقيماً به خدا پناه برده ، بايد منتظر عفو و بخششِ خدا باشيم . »
سرانجام سحرگاه روز ششم ، فرشته وحي اين آيه را بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نازل كرد :
وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلا صَالِحاً وَآخَرَ سَيِّئاً عَسَي اللهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ( 1 ) .
حضرت از قبول شدن توبه ابولُبابه شادمان شد . خبر آن به گوش مسلمانان رسيد ، سراسيمه به سوي مسجد شتافتند تا وي را آزاد كنند . ولي او اجازه نداد و گفت : بايد رسول خدا با دست هاي مباركش مرا آزاد كند . آن حضرت به مسجد آمدند و ابولُبابه را از ستون باز كردند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ توبه : 102
134 |
محراب هاي مسجد
سه محراب در مسجد النبي وجود دارد :
1 ـ محراب النبي
همانطور كه گذشت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كنار ستون مخلّقه به نماز مي ايستادند و در زمان آن حضرت محرابي وجود نداشت . عمربن عبدالعزيز والي مدينه اول كسي بود كه در دوران امويان بر مكان نماز پيامبر محراب ساخت .
محراب فعلي ، كه از سنگ مرمر نفيس است ، مربوط به حدود پانصد سال پيش مي باشد كه به جاي محراب اول قرار گرفته است .
در فضيلت اين محراب گفته اند كه به منزله كعبه است ، كسي كه به آن مي نگرد گويا به كعبه نظر دوخته است .
بالاي اين محراب نوشته شده : « هذا مِحْرابُ النّبيّ » .
2 ـ محراب عثماني
پشت محراب النبي و در سمت قبله آن ، خليفه سوم محرابي ساخت كه اكنون امام جماعت مسجد النبي در اين محراب ، كه متصل به ديوار است ، به نماز مي ايستد .
135 |
3 ـ محراب سليماني يا حنفي
كمي بعد از محراب النبي ، به سمت غرب ، محراب ديگري مشاهده مي شود كه برخي آن را با محراب النبي اشتباه مي كنند . اين محراب در قرون بعد ساخته شد و بزرگان فرقه حنفي و مالكي در آن نماز مي گزارند .
خانه و مرقد مطهّر پيامبر ( حجره طاهره )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هنگام بناي مسجد ، دو اتاق براي همسران خود ، سوده و عايشه ، در كنار مسجد ، از خشت و
درخت خرما بنا كردند كه اكنون قبر شريف پيامبر در آنجا
است .
پشت سر پيامبر ، كمي به سمت پايين پاي مبارك ايشان ، قبر ابوبكر واقع است و پشت سر ابوبكر كمي به سمت پايين پاي او قبر عمر است .
خانه حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام )
خانه حضرت فاطمه پشت خانه عايشه بود . درِ خانه حضرت علي كنار ستون هاي وفود و حرس قرار داشت كه
136 |
اكنون اثري از آن نيست . درِ ديگر خانه ، كه به خارج از مسجد باز مي شده و درِ كوچكي است ، اكنون در كنار باب جبرئيل قرار دارد .
ابعاد حجره طاهره ، شانزده متر در پانزده متر و مساحت آن حدود دويست و چهل متر مربع است . گنبد سبز بر روي حجره طاهره قرار دارد .
روضة النبي
از خانه پيامبر تا خانه حضرت فاطمه به سمت شمال و تا منبر پيامبر ، از سمت غرب ، محل روضه است . در حال حاضر تعداد بيست وچهار ستون دراين قسمت وجود دارد .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « بين منزل و منبر من ، باغي از باغ هاي بهشت است . » ( 1 )
چون اين مكان قطعه اي از زمين بهشت است و روايات بسياري داريم كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « منبر من بر دري از درهاي بهشت قرار دارد » لذا اين محدوده با فضيلت ترين قسمت مسجد به شمار مي رود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « ما بين بيتي ومنبري روضة من رياض الجنة » ( كافي ، ج4 ، ص554 ) .
137 |
منبر پيامبر
اولين منبري كه براي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ساخته شد ، سكويي از
گِل بود . برخي مي گويند : از چوب بوده و سه پله داشته
است .
نقل مي كنند كه يكي از زنان صحابه به آن حضرت عرض كرد : پسرم نجار است ، اجازه فرماييد براي شما منبري بسازد تا بر فراز آن همه صحابه از جمال شما بهره گيرند . حضرت اجازه داد و منبر سه پله اي براي آن حضرت ساختند و داستان ستون حنانه كه پيشتر بيان شد رخ داد . آنگاه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دستور داد آن را زير منبر دفن كردند و به جاي آن ستوني به همين نام نصب شد .
منبري كه در اين زمان موجود است ، يكپارچه از سنگ مرمر نفيس است و حدود چهارصد سال پيش ساخته شده و در جاي منبر پيامبر نصب گرديده است .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « منبر من بر دري از درهاي بهشت است . » ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « منبري عَلي ترعة من ترع الجنّة » ( كافي ، ج4 ، ص554 ) .
138 |
ايوان صُفّه
به علّت افزايش مهاجران به مدينه ، رسول خدا فرمودند : در كنار مسجدالنبي براي تهي دستان ايوان مسقّفي بسازند
تا آنان درآنجا سكونت گزينند . در ميان اين گروه افرادي
چون : بلال ، سلمان فارسي ، عمارياسر ومقداد به چشم مي خوردند .
تعداد اين افراد هفتاد تا صد نفر ذكر شده است .
براي اين افراد كه آن ها را « اهل صُفّه » مي گويند در
اين محل كلاس هاي سوادآموزي برگزار مي شد . آنان
هميشه در صف اول جماعت و در ميدان هاي جنگ حاضر بودند .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از مقابل فقراي صُفّه مي گذشت و مي فرمود : « اگر مي دانستيد كه نزد خدا چه جايگاهي داريد ، همواره طلب مي كرديد كه بر فقر شما افزوده شود . »
اين ايوان در حال حاضر داخل مسجدالنبي قرار گرفته و اثري از آن نيست .
139 |
فضيلت مسجد النبي
حضرت علي ( عليه السلام ) فرمود : « چهار نقطه در دنيا از باغ هاي بهشت است : مسجدالحرام ، مسجدالنبي و . . . » ( 1 ) .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « يك نماز در مسجدالنبي برابر با ده هزار نماز است . » ( 2 )
فضيلت زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « كسي كه حج بجا آورد و مرا زيارت نكند در حق من جفا كرده است . » ( 3 )
« كسي كه پس از مرگم قبر مرا زيارت كند ، مانند كسي است كه در زندگي ام به سوي من هجرت كرده است . » ( 4 )
« كسي كه به زيارت من بيايد شفاعت من بر او واجب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « أربعة من قصور الجنة في الدنيا : المسجد الحرام و مسجد الرسول . . . » ( امالي طوسي : 379 ) .
2 ـ « صلاة في مسجدالنبي تعدل بعشرة آلاف صلاة » ( كافي ، ج4 ، ص556 ) .
3 ـ « من حجّ ولم يزرني فقدجفاني » ( علل الشرايع ، ج2 ، ص460/ ب221 ) .
4 ـ « من زار قبري بعد موتي كان كمن هاجر إليّ في حياتي . . . » ( جعفريات ، ج129 ، ص490 ) .
140 |
مي شود و كسي كه شفاعتم بر او واجب شود بهشت بر او
واجب گردد . » ( 1 )
امام حسين ( عليه السلام ) به جدش رسول خدا عرض كرد : پدرم ! پاداش كسي كه تو را زيارت كند چيست ؟ پيامبر پاسخ داد : « فرزندم ! كسي كه در زندگي يا پس از مرگ مرا يا پدرت را يا برادرت را و يا تو را زيارت كند ، بر من است كه روز قيامت به ديدارش رفته و او را از گناهانش نجات دهم . » ( 2 )
قبرستان بقيع
« بقيع » ، يعني مكاني وسيع كه در آن درخت و ريشه اش باشد . اين درختان در مكان هاي مختلف اين منطقه وجود داشته و به « غَرقَد » معروف بودند ، لذا اينجا را « بقيع الغَرقَد » ناميده اند .
انتهاي بقيع محل دفن اموات يهود و غير مسلمانان بود و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ « من أتاني زائراً وجبت له شفاعتي ، و من وجبت له شفاعتي وجبت له الجنة . . . » ( كافي ، ج4 ، ص548 ) .
2 ـ قال الحسين ( عليه السلام ) لرسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) : يا أبتاه ، ما لمن زارك ؟ فقال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) : « يا بنيّ من زارني حياً أو ميتاً ، أو زار أباك ، أو زار أخاك ، أو زارك كان حقاً عليّ أن أزوره يوم القيامة و أخلّصه من ذنوبه » ( كافي ، ج4 ، ص548 ) .
141 |
ديواري آن قسمت را از بقيع جدا مي كرد . آن قسمت را « حَشّ كوكب » مي گفتند . در دوران امويان ديوار را برداشتند و حَشّ كوكب را به بقيع ملحق كردند . وسعت بقيع پيش از آن صد متر در صد و پنجاه متر بوده است .
قبرستان بقيع مدفن بسياري از بزرگان دين و اولياي خدا و اصحاب رسول خداست . اينك به معرفي برخي از مدفونين اين قبرستان مي پردازيم :
1ـ امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) ، كه در سال پنجاه هجري ، در چهل و هفت سالگي به شهادت رسيد .
2ـ امام زين العابدين ( عليه السلام ) ، كه در سال نود و پنج هجري ، در پنجاه و هفت سالگي شهيد شد .
3ـ امام محمد باقر ( عليه السلام ) ، كه در سال صد و چهارده هجري ، در پنجاه و نه سالگي شهيد شد .
4 امام جعفر صادق ( عليه السلام ) ، كه در سال صد و چهل و هشت هجري ، در شصت و پنج سالگي وفات يافت .
5 ـ عباس بن عبدالمطّلب ، عموي پيامبر كه در سال سي و دو هجري ، در هشتاد و هفت سالگي وفات يافت . ايشان سه سال از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بزرگتر بود . قبر وي نزديك قبور چهار امام است .
6 ـ فاطمه بنت اسد ، مادر گرامي اميرالمؤمنان ( عليه السلام ) كه
142 |
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر جنازه اش نماز خواند و سپس وارد قبر وي شد و در آن دراز كشيد و قرآن تلاوت كرد . آنگاه پيراهن خود را كف قبر پهن كرد و فاطمه بنت اسد را در ميان آن خوابانيد و فرمود : « هيچ كس جز فاطمه از فشار قبر در امان نمي ماند . »
وي در سال سوم هجري وفات يافت و قبرش در كنار قبر چهار امام است .
7 ـ دختران پيامبر ( رقيه ، زينب ، ام كلثوم ) البته اين سه تن دخترخوانده هاي پيامبرند . رقيه كه خواهر زاده حضرت خديجه است و همسر عثمان خليفه سوم بود . وي در سال دوم هجرت دنيا را وداع گفت . بعد از فوت رقيه ، عثمان با امّ كلثوم ازدواج كرد . ام كلثوم در سال نهم هجرت وفات كرد . زينب نيز در سال هشتم هجري ، در پنجاه و هشت سالگي وفات يافت و سه سال از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كوچكتر بود . شوهر او در جنگ بدر به اسارت مسلمانان درآمد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) طلاق او را از شوهرش گرفت و پس از مسلمان شدن وي دوباره وي را به او تزويج كرد .
8 ـ قبورهمسران پيامبر ، به جزميمونه وحضرت خديجه .
امّ سلمه ، امّ حبيبه ، عايشه ، سوده ، جويريه ، حفصه ، صفيه ، زينب ، ماريه قبطيه .
9 ـ عقيل ، برادر حضرت علي ( عليه السلام ) .
143 |
10 ـ عبدالله بن جعفر طيار ، برادرزاده وداماد حضرت علي ( عليه السلام ) ، كه در سال هشتاد هجري در سن نود سالگي وفات يافت .
11 ـ مالك بن انس ، شاگرد امام صادق ( عليه السلام ) و رييس مذهب مالكيه .
12 ـ نافع ، شيخ القرّاء .
13 ـ ابراهيم ، فرزند پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) .
مادرش ماريه قبطيه است . ماريه كنيزي بود كه فرمانرواي مصر او را به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هديه كرد كه بعداً افتخار همسري آن حضرت را يافت .
ابراهيم در سال نهم هجري در سن هجده ماهگي از دنيا رفت و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از مرگ وي بسيار متأثر و اندوهگين شد . حضرت دستور داد او را كنار قبر عثمان بن مظعون دفن كنند . پس از دفن ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر قبر وي آب پاشيد . ابراهيم اولين كسي است كه بر قبرش آب پاشيده شد .
14 ـ عثمان بن مظعون ، وي يكي از اصحاب باوفاي پيامبر بود و نخستين كسي است كه در قبرستان بقيع به دستور آن حضرت دفن شد . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) قبر وي را با تعدادي تخته سنگ علامت گذاري كرد و فرمود : « اين سنگ نشانه اي باشد كه اهل بيت و نزديكانم را در كنار قبر عثمان
144 |
بن مظعون دفن كنند » . لذا وقتي ابراهيم درگذشت از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) سؤال شد او را كجا دفن كنيم ؟ حضرت فرمود : « عِنْدَ قَبْر أَخي عُثْمان بن مَظْعُون . »
15 ـ شهداي اُحد ، افرادي كه در جنگ اُحد به شهادت رسيدند ، به دستور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در همان منطقه اُحد دفن شدند . تعدادي از مجروحان جنگ احد كه به مدينه منتقل شده بودند و پس از مدتي بر اثر شدت جراحت به شهادت رسيدند در بقيع به خاك سپرده شدند .
16 ـ شهداي واقعه حَرّه ، در سال شصت و سه هجري به دستور يزيد بن معاويه لشكري براي سركوب مردم مدينه ، عازم اين شهر شد و به قتل عام مردم پرداخت . در اين قتل و خونريزي تعداد بسياري از انصار و مهاجر و شيعيان كشته شدند و نواميس مردم مورد تجاوز سپاه بني اميه قرار گرفت . تعداد زيادي از شهداي واقعه حَرّه در قبرستان بقيع به خاك سپرده شدند .
17 ـ اسماعيل ، فرزند امام جعفر صادق ( عليه السلام ) .
قبر وي پيشتر نزديك درِ ورودي بقيع بود كه در طرح توسعه اطراف مسجد النبي و تعمير اطراف بقيع تخريب شد و چون جنازه وي صحيح و سالم بود ، آن را به درون بقيع بردند و كنار شهداي حرّه و اُحد دفن كردند .
145 |
او در زمان حيات امام صادق ( عليه السلام ) فوت كرد ، ولي افرادي به امامت او بعد از پدر اعتقاد داشتند و مي گفتند كه اسماعيل از دنيا نرفت و بعد از پدر به امامت رسيد . اين فرقه را « اسماعيليه » مي نامند .
18 ـ عثمان بن عفّان ، حاميان خليفه سوّم مي خواستند او را كنار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دفن كنند ، اما مردم مانع شدند ، لذا او را به سوي بقيع بردند . و در انتهاي بقيع كه در آن زمان « حشّ كوكب » ناميده مي شد دفن كردند .
19 ـ ابوسعيد خُدري ، وي يكي از اصحاب پيامبر گرامي و از شيعيان اميرمؤمنان و راويِ احاديث بسيار از ايشان است .
20 ـ سَعد بن مَعاذ ، همان بزرگواري كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با نود هزار فرشته بر جنازه اش نماز گزاردند . او محبت سرشار به اميرمؤمنان داشت .
21 ـ حليمه سعديه ، مادر رضاعي پيامبر . آن حضرت پنج سال تحت سرپرستي حليمه سعديه بود .
22 ـ صفيه ، عمه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه مادر زبير است و عاتكه مادر امّ سلمه همسر پيامبر است .
23 ـ امّ البنين ، مادر حضرت ابوالفضل العباس ( عليه السلام ) .
همچنين مقداد ، مالك اشتر و جابربن عبدالله انصاري نيز در بقيع دفن گرديده اند .
146 |
بيت الأحزان
در كنار قبور ائمه بقيع درختي وجود داشت كه حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) همراه حسنين به آنجا مي آمد و به آن درخت تكيه مي داد و در فراق پدر و براي مظلوميت اميرمؤمنان و رفتار ناشايست دست اندركاران گريه و زاري مي كرد .
به همين دليل آن محل به « بيت الأحزان » مشهور شد . دشمنان به عنوان مخالفت با آن حضرت ، آن درخت را بريدند .
اماكن تخريب شده در اطراف مسجدالنبي
1 ـ محله بني هاشم كوچه باريكي بود كه يك طرف آن مقابل باب البقيع مسجدالنبي و طرف ديگر آن در مقابل قبرستان بقيع قرار داشت . اين محله در سال 1364 شمسي به عنوان طرح توسعه اطراف مسجدالنبي تخريب و تسطيح شد . خانه هاي معروفي كه در اين محله و اطراف آن وجود داشت عبارتند از :
* خانه امام جعفر صادق ( عليه السلام ) .
147 |
* خانه ابو ايّوب انصاري ( اقامتگاه پيامبر ) .
* خانه ابوبكر و عثمان .
2 ـ مقبره عبدالله پدر پيامبر گرامي اسلام .
آن بزرگوار در جنوب غربي مسجدالنبي و در شرق مسجد علي بن ابي طالب به خاك سپرده شد .
احداث خيابان زيرگذر در آن محدوده باعث شد تا محلّ قبر به كنار مسجد النبي منتقل شود كه در طرح توسعه و بازسازي مسجدالنبي و اطراف آن هم اكنون محل قبر در مدخل درِ شماره 5 مسجدالنبي به نام « باب قبا » قرار دارد .
مسجد غَمامه
غير از مسجدالنبي و مسجد قبا كه تاريخ آن ذكر شد ، تعداد هفت مسجد ديگر در محل هايي كه نماز عيد فطر و قربان توسط پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اقامه مي شد ساخته شد ، كه در حال حاضر سه مسجد موجود و ساير مساجد در جريان طرح توسعه و نوسازي مسجدالنبي و اطراف آن تخريب گرديد .
مساجد موجود كه در فاصله پانصد متري مسجدالنبي و در سمت جنوب غربي آن قرار دارد عبارتند از :
1 ـ مسجد غَمامه ، كه يكي از روزها در آفتاب گرم و
148 |
سوزان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در اين محل نماز عيد مي خواندند ، از طرف خداوند ابري در آسمان ظاهر شد و بر سر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) سايه افكند تا نماز به پايان رسيد .
چون ابر را به عربي « غَمامه » مي گويند لذا اين مسجد به « مسجد غمامه » معروف است .
2 ـ مسجد ابوبكر ، بعد از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ابوبكر نيز در اينجا نماز عيد اقامه مي كرده است .
3 ـ مسجد علي بن ابي طالب ، آن حضرت نيز در اين مكان نماز عيد اقامه كرده است .
مسجد مباهله يا مسجد الإجابه
نجران نقطه مرزي حجاز و يمن ، سرزميني مسيحي نشين بود . رسول خدا مسيحيان آنجا را به اسلام فرا خواند . آن ها مشورت كردند و قرار شد گروهي از سران نجران به مدينه رفته ، دلايل نبوت پيامبر را بررسي كنند . هيأت نمايندگي كه در رأس آن سه تن از بزرگان آن ها بودند ، خدمت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رسيدند و درباره حضرت عيسي گفتگو كردند . آن ها عيسي ( عليه السلام ) را پسر خدا مي دانستند ، ولي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمود : او بنده خداست . طرفين حاضر نبودند
149 |
نظر ديگري را بپذيرند . فرشته وحي بر آن حضرت نازل شد و فرمود :
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنْ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللهِ عَلَي الْكَاذِبِينَ ( 1 ) .
بنابراين شد كه در موعد معيني ، در خارج از شهر ( محدوده فعلي مسجد مباهله ) به مباهله بروند . سران نجران از قبل گفته بودند اگر ديديد پيامبر با ساز و برگ نظامي به ميدان آمد بدانيد وي به نبوت خود اعتماد ندارد ، ولي اگر بدون تشريفات آمد بدانيد پيامبر واقعي است در اين صورت حاضر به مباهله نشويد .
مسيحيان ناگهان ديدند كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همراه حضرت علي و فاطمه در حالي كه حسين را در آغوش و دست حسن را در دست داشت ، گام به ميدان مباهله نهاد و به آنها فرمود : هر گاه من دعا كردم شما آمين بگوييد .
در آن لحظه اسقف نجران گفت : من چهره هايي را مي بينم كه هرگاه دست به دعا بردارند تا بزرگترين كوه ها از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ آل عمران : 61
150 |
جاي كنده شود ، بي درنگ كنده مي شود . اگر ما با اين ها
مباهله كنيم همه نابود مي شويم . لذا حاضر به مباهله نشدند و قرار شد هر ساله مبلغي به عنوان ماليات به حكومت اسلامي بپردازند و در قبال آن تحت سرپرستي حكومت اسلامي زندگي كنند .
داستان مباهله در بيست و چهار ذي حجه سال نهم هجرت رخ داد .
يك روز پس از نماز در اين محل ، دعاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بسيار طولاني شد ، وقتي از ايشان علت را جويا شدند ، فرمود : از خداوند سه چيز خواستم ، دو خواسته ام اجابت شد . به اين سبب اين مسجد را « مسجد الاجابه » نيز مي نامند . آن دو خواسته اين بود كه خدايا ! امت مرا به فقر و گرسنگي و غرق شدن نابود مكن .
چون قبيله بني معاويه در اين محل سكونت داشتند ، در بازسازي جديد ، آن را « مسجد بني معاويه » نام نهاده اند .