بخش 1

پیشگفتار کعبه در آغاز


1



3


كعبه و جامه آن

از آغاز تا كنون

مؤلّف : دكتر محمّد الدقن

ترجمه و تحقيق : دكتر هادي انصاري


11


پيشگفتار

سپاس خداي را كه جهان و جهانيان ، با همه شگفتي هايش ، آفريده اوست .

خدايي كه روح را در كالبد انسان دميد و آدمي را با دادنِ عقل ، از ديگر موجودات برتر ساخت و اشرف مخلوقاتش قرار داد .

آنگاه انسان را علم و معرفت آموخت و قلم را وسيله نوشتن و انتقال انديشه ها قرار داد و آن را چنان ارج نهاد كه بدان سوگند ياد كرد !

درود بي پايان بر سرور كائنات ، سيد اولين و آخرين ، حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي ( صلّي الله عليه وآله ) .

سلام بر جانشين بر حقش حضرت علي بن ابي طالب ، امير مؤمنان ( عليه السلام ) .

سلام بر سرور زنان عالم ، صديقه كبري حضرت زهرا ( عليها السلام ) .

سلام بر امامان معصوم ( عليهم السلام ) .

و سلام بر حضرت ولي عصر ارواحنا فداه .

مكه ، مقدس ترين شهر مذهبي جهان است و كعبه گرچه از نظر جغرافياي طبيعي ، در جزيرة العرب واقع شده ، ليكن در قلب مسلمانان جاي دارد . هر مسلمان در شبانه روز ، سه يا پنج نوبت به سوي آن نماز مي گزارد و پس از مرگ نيز در آرامگاه ابدي خويش ، به سوي آن مي آرمد .

خداجويان و يكتاپرستان ، از آغاز پيدايش كعبه و به هنگام هبوط حضرت


12


آدم ( عليه السلام ) به زمين ، همواره درآن به پرستش پروردگار مي پرداخته اند .

چه بسيار از پيامبران رو به سوي اين سرزمين نهاده در كنار كعبه به عبادت خداوند پرداختند و سرانجام در جوار آن به خاك سپرده شدند .

كعبه از ديرباز به عنوان خانه امن الهي در ميان امت ها شناخته مي شد و هنگامي كه بر اثر طوفان نوح ( عليه السلام ) از ميان رفت ، جايگاه آن ، كه به صورت تپه اي سرخ رنگ بود ، پيوسته پناهگاه خداجويان و يكتاپرستان بود .

درباره چگونگي ساخت و بناي آن ، دركتابهاي تاريخي ، مطالب فراوان و گوناگوني آمده است . اكنون در اين نوشتار برآنيم روايات و احاديثي را كه مي توان بر آن تكيه كرد و يا فرموده هاي معصومين ( عليهم السلام ) در اين باره را از نظر شما خوانندگان گرامي بگذرانيم و به دنبال آن ، ترجمه نوشتاري ارزشمند از دكتر محمد الدقن را ، كه از تبار مصريان بوده ، تقديم شما كنيم .

گفتني است وي نخستين كسي است كه به تحقيق ارزنده درباره « جامه كعبه در طول تاريخ » پرداخته و چگونگي و تغييرات آن از زمان حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) تاكنون را به رشته تحرير در آورده است .

او خود از كارگاه جامه بافي قديم ، كه در خرنفش قاهره بوده ، بازديد كرده و قسمت هاي جالب توجهي از آن را به قلم آورده است .

سپس در پايان ، چگونگي بافت آن در كارگاه جامه بافي كنوني در مكه را كه به نام « امّ الجود » است شرح مي دهد . لازم به گفتن است كه اين ترجمه پيش از اين با عنوان « جامه كعبه در طول تاريخ » در فصلنامه « ميقات حج » به چاپ رسيده است .

وما توفيقي إلاّ باللّه العليّ العظيم .  

هادي انصاري            

اول محرم 1423 مطابق با 14/12/81


13


بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنا وَاجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنامَناسِكَنا وَتُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ * رَبَّنا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ } ( بقره : 127 ـ 129 )

{ وَإِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ اْلأَصْنامَ * رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ * رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِواد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ } ( ابراهيم : 35 ـ 37 )


14


بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ * وَأَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَعَلي كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق * لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ فِي أَيّام مَعْلُومات عَلي ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ اْلأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَأَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ * ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ * ذلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ . . . } ( حج : 26 ـ 30 )

{  لِكُلِّ أُمَّة جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي اْلأَمْرِ وَادْعُ إِلي رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلي هُديً مُسْتَقِيم } ( حج : 67 )

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ * فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ } ( آل عمران : 96 و 97 )


15


بنا و ساختمان كعبه


17


كعبه در آغاز

خانه خدا را ، از آن جهت كه خانه اي مربع شكل است ، « كعبه » نام نهاده اند . مفسران كعبه را بدين نام خوانده اند ؛ زيرا كه آن مربع است و در برابر بيت المعمور در آسمان كه آن هم مربع است ، قرار دارد و بيت المعمور نيز در مقابل عرش الهي است كه آن نيز مربع شكل مي باشد . ( 1 )

پروردگار متعال مي فرمايد :

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ * فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ } ( 2 )

« نخستين خانه اي كه براي انسانها ( و نيايش خداوند ) قرار داده شد ، همان است كه در سرزمين مكه است ؛ كه پربركت و مايه هدايت جهانيان است .

در آن نشانه هاي روشن ، ( از جمله ) مقام ابراهيم است ؛ و هركس بدان وارد شود ، در امان خواهد بود و براي خدا بر مردم است كه آهنگ خانه ( او ) كنند ، آن ها كه توانايي رفتن به سوي آن دارند . و هر كس كفر ورزد ( و حج را ترك كند ، به خويش زيان رسانيده ) ، خداوند از همه جهانيان ، بي نياز است . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . منهج الصادقين ، ملافتح الله كاشاني ، ج 1 ، ص 366

2 . آل عمران : 96 و 97


18


ابوالوليد ( 1 ) از علي بن هارون بن مسلم عجلي ، از پدرش ، از قول قاسم بن عبدالرحمان انصاري نقل مي كند كه وي گفت :

« ( حضرت ) محمد بن علي بن الحسين ( عليهم السلام ) براي من نقل كرد كه همراه پدرم علي بن الحسين ( زين العابدين ( عليه السلام ) ) در مكه بودم درحالي كه پدرم مشغول طواف بر گِردِ كعبه بود و من در پشت سر او حركت مي كردم ، ناگاه مردي با قامتي كشيده ، دست بر دوش پدرم نهاد ، پدرم روي خود را به سوي او كرد و او خطاب به پدرم گفت :

اي پسر دختر پيامبر اسلام ، سلام بر تو باد ، ! از تو پرسشي دارم . پدرم سكوت كرد . من به همراه آن مرد همچنان به دنبال پدرم حركت مي كرديم ، تا اينكه هفت دور طواف او به پايان رسيد و به حجر اسماعيل رفت و در زير ناودان به نماز ايستاد . من و آن مرد همچنان پشت سر پدرم بوديم تا اينكه نماز طواف را به پايان رسانيد سپس روي خويش را به سوي من گردانيد و من به طرفش رفته در كنارش نشستم . فرمود : اي محمد ! سؤال كننده كجا رفت ؟ من به آن مرد اشاره كردم و او آمد و در برابر پدرم نشست . پدرم خطاب به وي فرمود : از چه مي پرسي ؟ گفت : مي خواهم درباره آغاز اين خانه و چگونگي طواف به دور آن بپرسم كه چرا و از چه زماني و چگونه و كجا بوده است ؟ پدرم فرمود : بسيار خوب ، تو اهل كجايي ؟ گفت : از شام هستم . فرمود : در چه منطقه اي از شام سكونت داري ؟ گفت : در بيت المقدس ، فرمود : آيا تورات و انجيل را مطالعه كرده اي ؟ گفت : آري . پدرم فرمود : اي برادر شامي ، با دقت به سخنانم گوش كن و آن را به خاطر بسپار و سپس از من به حق و درستي روايت كن . آغاز طواف بر اين خانه چنين بود كه :

چون خداوند ـ عزّوجلّ ـ به فرشتگان فرمود : مي خواهم در زمين خليفه اي قرار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابوالوليد محمد بن عبدالله بن احمد بن محمد ( دح 250 هـ . ق . / 864م ) از زندگي وي چندان آگاهي در دست نيست و شهرتش به سبب گرد آوري كتاب اخبار مكه مي باشد .

وي علاوه بر جدش ، از كساني چون علي بن هارون بن مسلم عجلي ، مهدي بن ابي مهدي ، محمد بن ابي عمر عَدَني كه از بزرگان موثق مكه بودند ، حديث شنيد . براي آگاهي بيشتر مراجعه كنيد به دائرة المعارف بزرگ شيعه ، ج 8 ، ص 37


19


دهم ، فرشتگان گفتند :

« خدايا ! خليفه اي غير از ما ؟ از كساني كه درزمين ظلم كرده و خون مي ريزند و به يكديگر حسد و خشم و ستم ميورزند ؟ پروردگارا ! آن خليفه را از ما قرار ده كه ما در زمين تباهي نكرده و رشك نميورزيم و خشم و ستم به يكديگر نمي كنيم و تنها تو را مي ستاييم و تسبيح مي گوييم و تو را تقديس مي كنيم و فرمانبردار تو بوده و ، از فرمانت سركشي نمي كنيم . »

خداوند متعال فرمود : « من آنچه را كه شما نمي دانيد مي دانم » .

فرشتگان تصور كردند آنچه كه درجواب خداوند گفته اند ، ردّ فرمان او بوده و خداوند از گفته آنان به خشم آمده است . آنان به عرش خداوند پناه بردند و از بيم خشم او گريستند و سه ساعت گرد عرش خداوند طواف كردند . خداوند به ايشان نگريست و رحمت خويش را بر ايشان نازل گردانيد و در زير عرش خود ، خانه اي بر چهار ستون از زَبَرجَد بنا كرد و آن را به وسيله ياقوت سرخ پوشانيد . آن خانه به « ضراع » نامبردار گرديد . آنگاه خداوند به فرشتگان فرمود : « عرش را رها كرده ، گِرد اين خانه طواف كنيد » .

گويد : پس فرشتگان از آن به بعد گرد آن خانه طواف مي كردند و براي آنان طواف به دور آن ، آسان تر از طواف بر عرش بود و آن همان بيت المعمور مي باشد كه خداوند از آن نام برده است ( 1 ) . در هر شبانه روز هفتاد هزار فرشته بدان وارد گشته و طواف مي كند و خارج مي شوند و ديگر هرگز بدانجا باز نمي گردند .

آنگاه خداوند فرشتگان را به زمين گسيل داشت و فرمان داد كه براي من خانه اي در زمين همچون اين خانه بسازيد و خداوند به خلق خود در زمين فرمان داد كه بر گِرد اين خانه طواف كنند همچنانكه فرشتگان و اهل آسمان بر بيت المعمور طواف مي كنند .

آن مرد گفت : اي فرزند دختررسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) درست فرمودي . آري ، اين چنين بوده است ( 2 ) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . طور : 4

2 . جامع احاديث الشيعه ، كتاب حج ، ج 10 ، صص 3 و 4


20


در جاي ديگر نيز ازمحمد بن منكدر روايت كرده است كه گفت :

« نخستين كاري كه آدم ( عليه السلام ) به هنگام فرود آمدن از آسمان به زمين انجام داد ، همانا طواف بر گرد خانه بود . پس فرشتگان در طواف با او برخورد نموده ، گفتند : اي آدم ، حج تو مقبول باد ، ! همانا ما دو هزار سال پيش از تو ، بر اين خانه طواف كرده ايم . »

و نيز از ابن عباس روايت كرده است كه گفت :

« آدم ( عليه السلام ) حج گزارد و بر گرد خانه هفت بار طواف كرد . فرشتگان او را در طواف ديدند و گفتند : اي آدم ، حج تو مقبول باد ، ! ما دو هزار سال پيش از تو ، بر اين خانه حج گزارده ايم . آدم ( عليه السلام ) پرسيد : شما در طواف خود چه مي گوييد ؟ گفتند : ما چنين مي گوييم : « سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلاّ الله و الله اكبر » .

آدم ( عليه السلام ) گفت : « و لا حول و لاقوّة إلاّ بالله » را بدان اضافه كنيد . فرشتگان نيز چنين كردند . سپس ابراهيم ( عليه السلام ) پس از آنكه خانه را ساخت و به طواف بر گرد آن مشغول شد ، فرشتگان در حال طواف به او برخورد نمودند و سلامش كردند . ابراهيم ( عليه السلام ) پرسيد : شما در طواف خود چه مي گوييد ؟ گفتند : پيش از روزگار آدم ( عليه السلام ) « سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلاّ الله و الله اكبر » مي گفتيم و چون به آدم ( عليه السلام ) گفتيم ، فرمود : كلمات « و لا حول و لا قوّة إلاّ بالله » را هم به آن اضافه كنيد . ابراهيم ( عليه السلام ) فرمود : بر آن « العليّ العظيم » را هم بيفزاييد ، پس فرشتگان چنين كردند .

از كعب نقل شده است كه :

« خداوند فرشته اي به سوي آدم ( عليه السلام ) فرستاد و محل خانه و حدود آن را به وي نشان داد و به او دستور بنياد كعبه را داد . خانه كعبه نخستين ساختماني است كه بر روي زمين بنا گرديده است . » ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن رسته ، الاعلاق النفيسه ، ص 24


21


ابن عباس گويد :

« آدم ( عليه السلام ) اولين كسي بود كه خانه را بنا نهاد و در آن نماز گزارد ( 1 ) .

و از امام باقر ( عليه السلام ) هم منقول است كه :

« خداوند فرشتگان را فرو فرستاد و امر نمود كه براي او در روي زمين خانه اي همانند بيت المعمور بنا كند . » ( 2 )

همچنين از حضرت جعفر بن محمد ( عليهما السلام ) نيز روايت شده است كه :

« كعبه به جاي بيت المعمور مي باشد . » ( 3 )

از ابن عباس نيز روايت شده است كه گفت :

« كعبه درمقابل بيت المعمور و در زير آن قرار دارد ؛ به طوري كه اگر از بيت المعمور چيزي فرو افتد ، نمي افتد مگر بر روي كعبه . » ( 4 )

همچنين از كعب نقل شده است كه :

« بيت الحرام در زير بيت المعمور واقع است ؛ آن چنانكه اگر سنگي از بيت المعمور بيفتد ، بر روي بام كعبه مي افتد . » ( 5 )

دومين بار كه كعبه ساخته شد ، به وسيله آدم ( عليه السلام ) بود . ازرقي در كتاب تاريخ خود آورده است :

« ابوالوليد از قول پدر بزرگ خويش ، از سعيد بن سالم ، از طلحة بن عمرو حضرمي ، از عطاء بن ابورباح از ابن عباس نقل مي كند كه گفت :

چون خداوند ، آدم ( عليه السلام ) را از بهشت به زمين فرستاد ، آدم گفت : پروردگارا ! براي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ازرقي ، اخبار مكه ، صص 7 ـ 10

2 . منهج الصادقين ، ملافتح الله كاشاني ، ج 1 ، ص 380 ؛ « تفسير مفاتيح الغيب » ، فخر رازي ، ج 3 ، ص 6

3 . ابن رسته ، الاعلام النفيسه ، ص24

4 . ازرقي ، اخبار مكه ، ص 18

5 . ابن رسته ، الاعلاق النفيسه ، ص 24


22


من چه حادثه رخ داده است كه ديگر صداي فرشتگان را نمي شنوم و وجود آنان را در اطراف خود احساس نمي كنم ؟ ندا آمد كه اي آدم ، اين نتيجه اشتباه و خطاي تو است ولي برو و براي من خانه اي بساز و بر گِرد آن به طواف بپرداز و مرا ياد كن ؛ همانگونه كه فرشتگان رفتار مي كنند و بر گرد عرش من مي گردند . آدم ( عليه السلام ) گام برداشتن آغاز كرد ؛ به طوري كه زمين براي او در نورديده شد تا اينكه به مكه رسيد . جبرئيل ( عليه السلام ) با بال خود بر زمين زد و پايه مستحكمي در پايين ترين نقطه زمين براي آدم آشكار گرديد و فرشتگان سنگ هايي در آن قرار دادند كه سي مرد ياراي برداشتن قطعه اي از آن را نداشت ! آدم ( عليه السلام ) بيت الحرام را از سنگ هاي پنج كوه « لبنان » و كوه « طور زيتا » ( 1 ) و « طور سينا » و « جودي » و « حِرا » ساخت تااينكه همسطح زمين گرديد . ( 2 )

ابوالبختري ازمالك بن انس و او از زيد بن اسلم روايت كرده است كه :

« چون آدم از بهشت رانده شد و در سرزمين هند فرود آمد ، براي بهشت دلتنگ گرديد و از خدا خواست كه جايگاهي به وي عنايت فرمايد تا او در آنجا به عبادت پروردگار بپردازد . خداوند وحي كرد كه به سوي مكه حركت كند ، در اين سفر به هر منزل كه مي رسيد ، آن را آباد مي ديد تا اينكه به مكه رسيد . » ( 3 )

ابوالوليد از مهدي بن ابي المهدي ، از اسماعيل بن عبدالكريم صنعاني ، از عبدالصمد بن معقل و او از وهب بن منبّه نقل مي كند كه :

« چون خداوند توبه آدم ( عليه السلام ) را پذيرفت ، فرمان داد به مكه رود . پس زمين براي او طي شد و بيابان ها را با يك گام و آبها و درياها را نيز همينگونه طي مي كرد و به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نام كوهي است كه بر فراز آن درخت زيتوني قرار دارد . اين كوه در كنار پل خابور و نزديك رأس العين است . اين كوه يكي از جايگاه هاي مبارك بيت المقدس به شمار مي آيد . نك : ياقوت ، معجم البلدان ، ج 6 ، ص 68

2 . ازرقي ، اخبار مكه ، ص 9

3 . ملافتح الله كاشاني ، منهج الصادقين ، ج 1 ، ص 381 و نيز نك : فخر رازي ، مفاتيح الغيب ، ج 7 ـ 8 ، بخش هفتم ، ص 154


23


هر نقطه اي كه قدم مي گذاشت آباداني وعمران پديد مي آمد تا اينكه به مكه رسيد . پيش از آن ، اندوه و گريه اش بسيار شده بود و فرشتگان از اندوه او اندوهگين و از گريه اش گريان مي شدند . خداوند با فرستادن خيمه اي ازخيمه هاي بهشت ، دلداري اش داد و آن را در مكه جايگاه كعبه ، پيش از آن كه كعبه اي ساخته شود ، قرار داد . آن خيمه از ياقوت هاي سرخ بهشتي و در آن سه قنديل زرّين از زرهاي بهشتي بود ؛ به طوري كه پرتوي از پرتوهاي بهشت از آن خارج مي گرديد . حجر الأسود را هم با همان خيمه فرو فرستاد ، درحالي كه ياقوتي سفيد از بهشت بود . ركن در آن حال ، جايگاهي بود كه آدم ( عليه السلام ) بر آن مي نشست . چون آدم ( عليه السلام ) ساكن مكه شد ، فرشتگان آن خيمه را پاس داشتند و ديگر ساكنان زمين آن روز را كه از جن و شياطين بودند ، از نزديك شدن به آن دور مي كردند ؛ زيرا براي آنان سزاوار نظر كردن به چيزي از بهشت نبود . چون هر كس به چيزي از بهشت نظر افكند ، بهشت بر او واجب مي گردد و زمين در آن روزگار پاك و منزه بود و آلودگي به خود نديده و خوني در آن ريخته نشده بود ، همچنانكه خطايي در آن صورت نگرفته بود و بدين سبب خداوند زمين را جايگاه فرشتگان قرار داده بود و آنان همچنان كه در آسمان بودند در زمين به ذكر و تسبيح پروردگار پرداختند و بدان سستي نميورزيدند . آنان به صورت صفي واحد ، دركنار نشانه هاي حرم به صورت دايره ، حرم شريف را در بر گرفته و ايستاده بودند ؛ به طوري كه منطقه حِلّ ( 1 ) را در پشت سر خود و منطقه حرم را در پيش روي خويش قرار داده بودند . » ( 2 )

خداوند عزّوجلّ ورود حوا به حرم را ، به سبب خطايي كه كرده بود حرام نمود ؛ همچنانكه نظر به خيمه آدم را نيز بر او حرام گردانيد و اين وضع همچنان ادامه داشت تا اينكه قبض روح گرديد . هرگاه آدم قصد آن را داشت كه حوا را ببيند و با او درآميزد و فرزندي به وجود آورد ، از تمامي منطقه حرم خارج شده و او را مي ديد .

خيمه آدم ، تا به هنگام قبض روح آن حضرت همچنان در آن نقطه قرار داشت . پس

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . منطقه حِلّ شامل مناطقي است كه خارج از دايره حرم قرار گرفته است .

2 . جامع احاديث الشيعه ، كتاب حج ، ج 10 ، صص 9 و 10


24


از آنكه خداوند جان آدم را گرفت ، آن خيمه را هم بالا برد . فرزندان آدم ( عليه السلام ) درجايگاه آن خيمه ، خانه اي از سنگ و گِل به وجود آوردند و همواره اين خانه بر قرار و پايدار بود و هركس ازپس ايشان مي آمد ، خانه را تجديد مي كرد ( 1 ) ، تا اينكه در دوران حضرت نوح ( عليه السلام ) آب آن را پوشانيد و غرق كرد ؛ به طوري كه جايگاه آن ، ازنظرها محو و ناپديد گرديد .

مجاهد مي نويسد :

« به دنبال طوفان نوح ( عليه السلام ) خانه از ميان رفت و جاي آن ناپديد شد . وضع تا دوران حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) همينگونه بود . جاي ياد شده ، به صورت تپه اي سرخ ، با پوششي از خاك هاي غيرقابل نفوذ آب ، بود . در آن هنگام مردم آن جا را مي شناختند و مظلومان و پناهندگان ، از اطراف بدان روي مي آوردند و هر كس كه گرفتار محنت و بلايي بود ، به آنجا روي آورده ، دعا مي كرد . دعا در آنجا بيشتر مستجاب بود و پيوسته مردم جهت حج به مكه مي آمدند و جاي خانه را زيارت مي كردند ولي كسي در آن توقف نمي كرد . خداوند آن هنگام كه بناي تجديد خانه و اظهار دين و تعظيم شعاير را اراده كرد ، آن را جايگاه ابراهيم ( عليه السلام ) قرار داد . » ( 2 )

در اين باره همچنين آمده است :

« در فاصله ميان دوران حضرت نوح و حضرت ابراهيم ( عليهما السلام ) آن هنگام كه خانه فرو ريخت ، هر گاه بلا و سختي به مردم روي مي آورد واز خدا طلب فرج و گشايش مي كردند ، تقاضاي آنها ـ چه خداپرستان و چه مشركان ـ در جايي از مسجد الحرام انجام مي شد .

از اين رو دره مكه همواره به وسيله اجتماع انبوهي از مردم ، كه از نظر ديني با يكديگر اختلاف داشتند ولي همه در بزرگداشت خانه خدا هم سخن بودند ، پوشيده مي شد . گفته اند كه از جمله اين مراسم ، دعاي فرستادگان قوم عاد بود ؛

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جامع احاديث الشيعه ، كتاب حج ، ج 10 ، ص 13

2 . ابن رسته ، الاعلاق النفيسه ، ص 26


25


آن هنگام كه آنان گروهي را در سالي كه قحطي بدانان روي آورده بود ، براي طلب باران به مكه اعزام نموده بودند . قوم عاد در شهري كه داراي ستونهايي بود ( ذات العماد ) مي زيستند . اين شهر در ميان شن هاي روان بنا شده بود و به نام فرمانرواي آنان « إرم » خوانده مي شد . اين شهر بنابر به گفته برخي ، در شرق عدن قرار داشته است . ساكنين اين شهر در دژها زندگي مي كردند و پرستشگاه هاي ايشان بر قلّه كوه ها بنا گرديده بود . آنان در نتيجه گناهاني كه مرتكب شده بودند ، به خشم الهي گرفتار آمدند و چندين سال باران برايشان نباريد . از اين رو نمايندگاني را به مكه فرستادند تا در جايگاه مخصوص آن دعا كنند و باران رحمت الهي برايشان نازل شود .

اين فرستادگان در خانه هاي مكه ، كه با آنان همپيمان بودند ، به عيش و عشرت پرداختند و به باده گساري و لذّت بردن از رامشگري كنيزكان غزل خوان مشغول شدند . پس ازگذشت يك ماه ، ميزبانان خسته شده ، رامشگران را واداشتند تا سرودهايي بخوانند و بنوازند كه ديدار كنندگان را به ياد هدف خود از مكه بيندازد و چون چنين شد ، بزرگِ نمايندگان به درّه مكه فرودآمد و در حرم كعبه براي درخواست باران به تضرّع پرداخت . در آن هنگام كه مشغول نيايش بود ، پاره هاي ابري بر بالاي سر او پديدار گرديد . وي يكي از پاره ابرها را ، كه به نظر مي رسيد پربارتر است ، درخاطر گرفت و از خداوند درخواست نمودكه آن را به سرزمين وي روانه سازد . سرنوشت آن بود كه قوم عاد از عذاب خداوند نجات نيابند و به همين جهت پاره ابري كه بزرگ نمايندگان برگزيده بود ، آكنده از گِردباد بود . مدت هفت شبانه روز اين گردباد ، شنها را بر شهر ارم و مردم آن فروريخت . نمايندگان هنوز در مكه بودند و از آنچه كه بر سر قومشان آمده بود ، آگاهي نداشتند تا اينكه در شبي مهتابي ، سواري به نزد ايشان آمد و از آنچه كه بر سر قوم عاد رفته بود ، آگاهشان ساخت » . ( 1 )

عروة بن زبير نيز نقل كرده است :

« . . . زمين توفاني شد و سپس فرو نشست ، خانه در جايگاهي بلند و رفيع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . امل اسين ، مكه مكرمه ، مدينه منوره ، ص 27


26


و قرمزرنگي ، كه مكان آن را همه مي شناختند ، قرار داشت . در اين هنگام خداوند هود را به سوي قوم عاد فرستاد و او تا پايان عمر مشغول ارشاد و هدايت ايشان بود و حج خانه نكرد ، تا اينكه خداوند آن را جايگاه ابراهيم ( عليه السلام ) قرار داد . او خانه را زيارت كرد و اعمال آن را مي دانست و مردم را دعوت به حج نمود . از اين پس تمام پيامبران ، خانه را زيارت مي كردند » . ( 1 )

ابوالوليد از قول مهدي بن ابي المهدي از عبدالرزاق ( صنعاني ) از عمر بن بكار از وهب بن منبه از ابن عباس نقل مي كند كه :

« جبرئيل ( عليه السلام ) به حضور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) آمد و ايستاد . جامه اي سرخ بر تن داشت كه بر آن گرد و خاك نشسته بود . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : اي روح الأمين ، اين گرد و خاك چيست كه بر جامه تو مي بينم ؟ گفت : خانه كعبه را زيارت كردم ، فرشتگان كنار ركن ازدحام كرده بودند ، اين گرد و خاك كه مي بيني از برخورد بال هاي ايشان با زمين است » . ( 2 )

و نيز در « تاريخ الخميس » ( 3 ) اينگونه آمده است :

« ابن عباس روايت كرده كه خداوند ـ تبارك و تعالي ـ به آدم ( عليه السلام ) وحي نمود كه : من داراي حرمي در امتداد عرش خود هستم ، پس به آنجا برو و برايم خانه اي بساز ، آنگاه اعمالي را كه فرشتگان در اطراف عرش من به جا مي آورند ، تو نيز گِرد آن انجام ده . آنجا مكاني است كه تو و آن دسته از فرزندانت را كه در اطاعت و سرسپردگي به من باشند ، مورد رحمت و مغفرتم قرار مي دهم . آدم گفت : اي پروردگار من ! چگونه اين كار را انجام دهم در حالي كه نه در توان من است و نه راهنمايي بر آن مكان دارم .

پس خداوند فرشته اي فرستاد تا آدم ( عليه السلام ) را به مكه راهنمايي كند . آن دو ، راهيِ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ازرقي ، اخبارمكه ، ص 28

2 . ازرقي ، اخبار مكه ، ص 28

3 . تاريخ الخميس في احوال انفس نفيس ، حسين بن محمدالحسن ديار بكري كردي ، ج 2 ، ص 121


27


مكه شدند . در ميان راه ، هرگاه به مناطق سرسبز و يا زيبايي برخورد مي كردند كه نگاهها را جلب مي كرد ، به فرشته مي گفت : در همين جا فرود آييم ؛ زيرا آن مكان همين جا است ! فرشته بدو مي گفت : آن مكان در پيش روي تو است . تا اينكه وارد مكه شدند ، پس خانه كعبه را از پنج كوه « سينا » ، « حِرا » ، « زيتا » ، « لبنان » و « جودي » بنا كرد .

در روايت وهب بن منبه ، به جاي كوه « لبنان » و « جودي » ، دو كوه « ثبير » و « اُحد » آمده است ؛ كوههايي كه آدم ( صلّي الله عليه وآله ) از سنگ آنها براي ساختن كعبه استفاده كرد .

هنگامي كه حضرت آدم ( عليه السلام ) تصميم گرفت كعبه را بنا كند ، جبرئيل ( عليه السلام ) نازل شد و دو بال خود را بر اساس ثابتي از زمين زد كه در نتيجه ، سنگها از آن جدا شد و سپس توسط فرشتگان به سوي محل كنوني كعبه حمل گرديد . اين سنگها چنان عظيم و سنگين بودندكه هر يك از آنها را سي نفر هم نمي توانستند حمل كنند .

تاريخ ازرقي ، در اين زمينه مي نويسد :

« اين سنگها ، از پنج كوه جدا شدند : « لبنان » ، « طور زيتا » ، « طور سينا » ، « جودي » و « حِرا » .

ثعالبي گفته است :

« طور زيتا » و « طور تيناء » دو كوه هستند كه در بيت المقدس قرار گرفته اند و « لبنان » كوهي درنزديكي شام است كه بدان كوه « اولياء » گفته مي شود » . ( 1 )

همچنين در « مختار الصحاح » نوشته ثعالبي آمده است :

« جودي ، كوهي است درجزيره « موصل » ( 2 ) كه كشتي حضرت نوح پس از طوفان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . برگرفته از كتاب خطي « عامود النسب » نوشته ثعالبي .

2 . برخي از صاحبنظران ، كوه جودي را همان كوه آرارات دانسته اند كه درشرق كشور تركيه كنوني واقع است و قلّه آن از نقاط مرزي شمال غربي ايران در فاصله ميان دو كشور ايران و تركيه قابل رؤيت است .


28


بر روي آن لنگر انداخت . اما « طور سينا » در مصر و « حِرا » در مكه است » .

در كتاب « نهاية الأرب في فنون الأدب » ، نوشته نويدي ، در اين باره آمده است :

« عبدالله عمر گفت : چهار كوه نزد خداوند مقدس است :

« طور تينا » ، « طور زيتا » ، « طور سينا » و « طور تيمانا » . اما طور تينا در مشق است و طور زيتا در بيت المقدس و طور سينا همان كوهي است كه حضرت موسي ( عليه السلام ) بر آن قرار گرفت و اما طور تيمانا در مكه است » .



| شناسه مطلب: 77113