بخش 2

ساختمان کعبه به وسیله شیث ( علیه السلام ) کعبه از زمان حضرت نوح تا دوران ابراهیم ( علیهما السلام ) بنای کعبه به دست ابراهیم و اسماعیل ( علیهما السلام ) ویژگی#160;های ساختمان کعبه به دست ابراهیم ( علیه السلام ) فرود آمدن جرهمیان در سرزمین حرم ساختمان کعبه به دست جرهمیان و عمالقه کعبه در دوران خزاعه


29


ساختمان كعبه به وسيله شيث ( عليه السلام )

پس از درگذشت آدم ( عليه السلام ) كعبه به وسيله فرزندش شيث بنا گرديد . ليكن ازرقي در تاريخ خود نام شيث را تصريح نكرده بلكه به عنوان « فرزندان آدم كه پس از آدم كعبه را بنا نمودند » آورده است . اين ساختمان تا هنگام طوفان حضرت نوح ( عليه السلام ) برقرار بوده است .

و اكنون متن آنچه كه « ازرقي » در اخبار مكه خود در اين باره آورده است :

او از قول پدربزرگ خود ، از سعيد بن سالم ، از عثمان بن ساج و او از وهب بن منبه نقل مي كند كه :

« چون آدم ( عليه السلام ) درگذشت ، خداوند خيمه اي را ، كه از زيورهاي بهشتي بوده و براي آرامش آدم ( عليه السلام ) بر او نازل گردانيده بود ، به آسمان برد . آنگاه فرزندان آدم در جايگاه آن خيمه ، خانه اي ازسنگ و گِل ساختند كه اين خانه همواره آباد بود و يكي پس از ديگري آن را تعمير مي كردند تا اينكه دوران حضرت نوح ( عليه السلام ) رسيد و طوفان آن را غرق كرد و جايگاهش ناپديد گرديد . پس از آن بار ديگر جايگاه آن به حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) راهنمايي گرديد » .

نويسنده « تاريخ الكعبة المعظّمه » ( 1 ) آورده است :

« نخستين كسي كه خانه كعبه را بنا كرد ، « شيث » بود و اين بدان معناست كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حسين باسلامه .


30


اولين ساختمان كعبه پس از آدم ( عليه السلام ) از فرزندانش ، به وسيله شيث بوده است » .

« تاريخ الخميس » ( 1 ) مي نويسد :

« شيث فرزند آدم ، نخستين كسي است كه كعبه را بنا كرد ؛ زيرا قبل از ساختمان او ، كعبه به صورت خيمه اي از ياقوت سرخ بود كه آدم ( عليه السلام ) بر گِرد آن طواف مي كرد و بدان اُنس مي گرفت ؛ زيرا اين خيمه براي او از بهشت فرود آمده بود كه پس از آن دوباره به آسمان برده شد و آدم براي حج از هند بدان جايگاه آمد » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نوشته حسين بن محمد حسين ديار بكري .



31


كعبه از زمان حضرت نوح تا دوران ابراهيم ( عليهما السلام )

ابوالوليد از پدربزرگش ، از سعيد بن سالم ، از ابن جريح و او از مجاهد نقل مي كند كه گفت :

« به هنگام طوفان نوح ، محل كعبه ناپديد شد و در دوران ميان حضرت نوح و ابراهيم ( عليهما السلام ) از ديده ها پنهان گرديد » .

و نيز گفته است كه :

« جايگاه آن تپه اي سرخ رنگ بوده كه سيل ها بر آن قرار نمي گرفت . مردم نيز به همين مقدار مي دانستندكه جايگاه خانه در همان محدوده مي باشد ليكن از محل قطعي آن اطلاعي در دست نداشتند . ستمديدگان و پناه جويان از گوشه و كنار زمين به آنجا مي آمدند و بدان متوسل مي گشتند و دعاي آنان در اين جايگاه همواره مورد استجابت قرار مي گرفت . مردم نيز بدان نقطه مي آمدند و حج مي گزاردند تا اينكه خداوند اراده كرد ، جايگاه خانه اش به وسيله حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) ساخته شود و آيين او در آن نقطه آشكار گردد » .

بنابراين ، از زماني كه خداوند آدم ( عليه السلام ) را بر زمين فرود آورد ، خانه كعبه همواره موردپرستش همه امت ها و ملت ها بوده است كه هر يك پس از ديگري آمده و در آن جايگاه خداوند رامي پرستيدند وگويد كه فرشتگان پيش ازآدم ( عليه السلام ) بركعبه حج مي گزاردند .


32


ابن هشام گويد :

« ميان حضرت نوح و ابراهيم ( عليهما السلام ) پيامبري جز هود و صالح ( عليهما السلام ) نبوده است و ميان ابراهيم و هود 630 سال و بين نوح و ابراهيم 1143 سال فاصله بوده است » ( 1 ) .

« ثعالبي » نيز گفته است : فاصله ميان ولادت ابراهيم و طوفان نوح 1263 سال بوده كه اين ، 3337 سال پس از خلقت آدم بوده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . زاد المسلم فيما اتفق عليه البخاري و المسلم ، ج 2 ، ص 158 .


33


بناي كعبه از سوي ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام )

ابن جريح در حديثي كه از حضرت علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) روايت شده ، آورده است :

« خداوند بلند مرتبه ، به ابراهيم ( عليه السلام ) فرمود : به همراه پسرت به پاخيز و براي من خانه اي بنا كن . ابراهيم پرسيد : خدايا ! در كجا ؟ پروردگار فرمود : به زودي محل آن را به تو نشان خواهم داد . پس ابري فرستاد كه در آن سري قرار داده شده بود ، كه با ابراهيم ( عليه السلام ) سخن مي گفت . آن سر گفت : اي ابراهيم خدايت فرمان داده كه نقشه خانه را به اندازه اين ابر بكش . ابراهيم ( عليه السلام ) به ابر نگاه كرد و اندازه آن را در نظر داشت و نقشه مي كشيد . سپس پرسيد : آيا انجام وظيفه شد ؟ سر جواب داد : آري ( 1 ) . »

از ابن عباس نيز نقل گرديده است كه :

« چون آن فرشته جاي خانه را به ابراهيم ( عليه السلام ) نشان داد ، ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) حركت كرده و ، بدانجا رفتند . آنان محل ستون ها را گود مي كردند و مي گفتند :

{ . . . رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ } ؛ ( 2 ) « پروردگارا ! از ما بپذير كه تو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ازرقي ، اخبار مكه ، ص 27 ، و نيز نكـ : تفسير قرآن العظيم ، حافظ عماد الدين ابوالفداء ، قاهره 1373 هـ . ق . / 1954 م ، ج 1 ، ص 176

2 . بقره : 129


34


شنوا و دانايي !

اسماعيل بر شانه خود سنگ مي آورد و ابراهيم كهنسال بنّايي مي كرد . چون ديوارها بالا رفت و پيرمرد قدرت و تسلط كافي نداشت ، اسماعيل براي وي سنگي آورد كه اكنون به « مقام ابراهيم » معروف است .

ابراهيم ( عليه السلام ) بر آن مي ايستاد و بنّايي مي كرد و اسماعيل هنگام ضرورت ، سنگ را از اين سو ، به سوي ديگر خانه جابجا مي كرد تا اينكه به قسمت پيش روي خانه كعبه آورده شد » . ( 1 )

ابن اسحاق دراين باره مي نويسد :

« چون ابراهيم ( عليه السلام ) محل پايه ها را فرو برد ، بدانجا كه در آغاز آدم ابوالبشر بنياد نهاده بود رسيد . او خواست بيش از آن جايگاه را حفر كند ، ليكن به سنگ هايي برخورد كرد كه هريك از آنها را سي نفر نمي توانست از جاي حركت دهد . بنابراين ، مجبور شد كه خانه را از همان جايگاه بنا نهد . »

از وهب بن منبه نيز روايت شده است كه :

« چون خداوند دوست خود ابراهيم را براي بناي بيت برگزيد . اين پيامبر الهي در تجديد بنا ، همان طرحي را ريخت كه فرزندان آدم ( عليه السلام ) در جاي خيمه اي كه خداوند آدم را بر آن فرود آورد اجرا كرده بودند .

ابراهيم آن محل را حفر كرد تا به ستون هايي كه فرزندان آدم در زمان خودشان در جاي خيمه بنا نهاده بودند ، رسيد . در اين هنگام خداوند مكان كعبه را با ابري سايه كرد و همان جاي كعبه نخستين بود . اين ابر باقي ماند و در برابر ابراهيم سايه افكنده و او را به جاي ركن ها هدايت مي كرد تا اينكه به ستون ها بالا رفت و آن هنگام ابر محو گرديد . اين است معناي قول خداوند { وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ } ( 2 ) يعني آن هنگام كه ما جايگاه خانه را به ابراهيم نشان داديم » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن رسته ، الاعلاق النفيسه ، ص 28 و 29 و نيز نكـ : تفسير ابوالفتوح رازي ، ج 1 ، صص 321 و 322

2 . حج : 27


35


گويند ابري كه مأموريت راهنمايي داشت ، تا ابراهيم به وسيله آن ، به محلّ ركن ها رهنمون گردد ، زايل نشد تا هنگامي كه او ركنها را يافت و سپاسِ پروردگار را به جاي آورد و پيوسته خداوند از آن روز ، آن جايگاه را آباد برپا داشت » ( 1 ) .

سفيان بن عينيه و هيثم از شعبي روايت كرده اند كه :

« چون خداوند ابراهيم را فرمان بناي كعبه داد و اوآن كار را آغاز كرد و به پايان رسانيد ، آنگاه كه به نصب حجر الأسود رسيد ، به اسماعيل گفت : برايم سنگي بياور كه نشانه و راهنما براي مردم باشد و در طواف حج و زيارت ، آن را نقطه آغازين خويش قرار دهند . اسماعيل ( عليه السلام ) سنگي آورد ليكن ابراهيم ( عليه السلام ) راضي نشد و اين سنگ ( حجر الأسود ) از جانب خداوند به ابراهيم داده شد . چون اسماعيل برگشت ، گفت : اي پدر ، چه كسي اين سنگ را آورد ؟ گفت : آن كسي كه نگذاشت سنگ تو را بپذيرم ( 2 ) » .

ابوالوليد از قول پدربزرگش از سعيد بن سالم ، از عثمان بن ساج ، از محمد بن اسحاق نقل كرده است كه مي گفت :

« چون ابراهيم ( عليه السلام ) هاجر ، مادر اسماعيل را در مكه فرود آورد ، پيش از آنكه ابراهيم و اسماعيل پايه هاي خانه را بالا آورند ، فرشته اي نزد هاجر آمد و محل خانه كعبه را ، كه جايگاه بلند و سرخ رنگ و از سنگ و كلوخ بود ، به او نشان داد و گفت : اين نخستين خانه عبادت است كه در زمين براي مردم قرار داده شده و بيت العتيق است و بدان كه ابراهيم و اسماعيل پايه هاي آن را براي مردم برافراشته خواهند كرد ( 3 ) » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن رسته ، الاعلاق النفيسه ، ص 28 و نيز نكـ : ابن قتيبه دينوري ، معارف لبنان ، بيروت ، احياء التراث العربي ، ص 344

2 . ابن رسته ، الاعلاق النفيسه ، ص 29 ؛ ازرقي ، اخبارمكه ، صص 29 و 31 و 32 و نيز نكـ : ابوالفداء ، تفسير قرآن العظيم ، ج 1 ، صص 178 و 179

3 . ازرقي ، اخبار مكه ، ص 45 ، ترجمه دكتر محمود دامغاني .


36


ابن جريح مي گويد :

« به من خبر رسيده است كه چون جبرئيل ( عليه السلام ) در محل چاه زمزم پاشنه به زمين كوبيد ، به هاجر گفت : اين مكان نخستين پرستشگاه است كه براي مردم وضع شده است و اشاره به محل كعبه مي كرد و اين خانه عتيق و كهن الهي است و بدان كه ابراهيم و اسماعيل آن را براي مردم بر پا و آباد خواهند كرد و همواره آباد و مورد حرمت و كرامت خواهد بود تا روز رستاخيز ( 1 ) » .

ابن جريح مي افزايد :

« مادر اسماعيل ( هاجر ) پيش از آنكه ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) خانه كعبه را بسازند و پايه هاي آن را برآورند ، درگذشت و در محل حجر اسماعيل ( 2 ) به خاك سپرده شد » .

ابوالوليد از سعيد بن سالم ، از عثمان بن ساج ، از علي بن عبدالله بن معاذ از ايوب سختياني ، از سعيد بن جبير ، از ابن عباس نقل مي كند كه گفت :

« فرشته اي كه آب زمزم را براي هاجر بيرون آورد ، به او گفت : به زودي پدر اين پسر بازگشته ، خانه اي خواهد ساخت كه آن جا محل آن است و به آن اشاره كرد و سپس ناپديد گرديد ( 3 ) » .

ابوالوليد مي گويد :

« پدر بزرگم از سعيد بن سالم ، از عثمان بن ساج ، از محمد بن ابان ، از ابن اسحاق سبيعي از حارثة بن مضرب از حضرت علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) ضمن حديثي درباره چاه زمزم نقل مي كرد كه او گفت : سكينه به صورت ابر يا مِه آشكار شد كه در ميانه آن چيزي همچون سر آدمي بود كه سخن مي گفت و گفت : اي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ازرقي ، اخبار مكه ، ص 45 ، ترجمه دكتر محمود دامغاني .

2 . ياقوت حموي ، معجم البلدان ، ج 3 ، ص 221

3 . ازرقي ، اخبار مكه ، ترجمه دكتر محمود دامغاني ، ص 46


37


ابراهيم ، زميني به اندازه من انتخاب كن ، نه كمتر و نه بيشتر ، و اساس بنا را بر آن قرار ده ، آن مقدار همان است كه بكّه است و حوالي آن مكه است ( 1 ) » .

مهدي بن ابي المهدي ، از عبدالرحمن بن عبدالله ، مولاي بني هاشم ، از حماد ، از سماك بن حرب ، از خالد بن عرعره ، از حضرت علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) در تفسير اين آيه نقل كرده كه فرمود :

منظور در { إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ * فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً . . . }

آن نيست كه نخستين خانه معمولي باشد يا نخستين پرستشگاه ؛ زيرا نوح ( عليه السلام ) پيش از ابراهيم در خانه هايي مي زيسته و خدا را عبادت مي كرده است و ابراهيم ( عليه السلام ) هم همانگونه بوده است ولي خانه كعبه نخست خانه اي است كه در آن براي مردم نشانه هاي روشن چون مقام ابراهيم وضع شده است ، و هر كس درآن خانه درآيد ، در امان خواهد بود ( 2 ) » .

ابوالوليد ازرقي در كتاب خود ( اخبار مكه ) آورده است : مهدي بن ابي المهدي از عبدالرحمن بن عبدالله ، مولاي بني هاشم ، از ابو عوانه از ابي بشر ، از سعيد بن جبير ، از ابن عباس نقل مي كند كه گفته است :

« به خدا سوگند آنان ( حضرت ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) ) آن خانه را با گچ و كلوخ نساختند و كسي آن دو را ياري نمي داد و مالي نداشتند كه سقف آن را بپوشانند ، بلكه آن دو ، نشانه گذاري و مشخص نمودند و بر آن طواف كردند ( 3 ) » .

فاكهي ازحضرت علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) روايت كرده است :

« ابراهيم ( عليه السلام ) نخستين شخصي است كه كعبه را ساخت »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اخبار مكه ، ازرقي ، ص 49

2 . ابوالوليد ازرقي ، اخبار مكه ، ج 1 ، ص 50

3 . اخبار مكه ، ازرقي ، ج 1 ، ص 51


38


و شيخ عماد الدين ابن كثير نيز آن را تأييد كرده و گفته است :

« از هيچ معصومي در مورد ساخته شدن كعبه پيش از ابراهيم خليل ( عليه السلام ) خبري به دست ما نرسيده است ( 1 ) » .

از وهب بن منبه روايت شده است كه :

« چون حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) ديوار را بالا برد ، خداوند به سوي او پيغام فرستاد كه به مردم اعلام كن به حج آيند ( 2 ) » .

قرآن در اين باره چنين اشاره كرده است :

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ * وَأَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَعَلي كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق * لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللهِ فِي أَيّام مَعْلُومات عَلي ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ اْلأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَأَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ } ( 3 )

« ( به خاطر بياور ) زماني را كه جاي خانه ( كعبه ) را براي ابراهيم آماده ساختيم ( تا خانه را بنا كند و به او گفتيم ) چيزي را همتاي من قرار مده ! و خانه ام را براي طواف كنندگان و قيام كنندگان و ركوع كنندگان و سجود كنندگان ( از آلودگي بت ها و از هرگونه آلودگي ) پاك ساز و مردم را دعوت عمومي به حج كن ؛ تا پياده و سواره بر مركب هاي لاغر از هر راهِ دوري سوي تو بيايند . . .

تا شاهد منافع گوناگون خويش ( در اين برنامه حيات بخش ) باشند ؛ و در ايام معيّني نام خدا را ؛ بر چهارپاياني كه به آنان داده است ، ( به هنگام ذبح قرباني ) ببرند ، پس از گوشت آنها بخوريد و بينواي فقير را نيز اطعام نماييد ! » .

پس از آن ، ابراهيم ( عليه السلام ) رو به سوي يمن و شام و مشرق و مغرب كرد و فرياد برآورد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابراهيم رفعت پاشا ، مرآة الحرمين ، ج 1 ، ص 276

2 . ابن رسته ، الاعلاق النفيسه ، ص 29

3 . حج : 26 ـ 28


39


كه : اي مردم ! خداوندفرمان داده است خانه رازيارت كنيد و دعوت خداي خود را بپذيريد .

گويند اين ندا در دل مؤمنان و خداجويان اثر كرد و پاسخ دادند : « خداوندا ! پذيرا شديم ، پذيرا شديم » .

از معصوم در اين باره روايت شده است كه ندا در صُلب مؤمنان و خداجويان تا روز قيامت قرار داده شد و تا هنگامي كه جهان بر پاست ، مؤمنان و خداپرستان به نداي حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) پاسخ داده و در خانه حج مي گزارند .

هنگامي كه حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) حجاز را براي هميشه ترك مي كرد ، دست هاي خويش را به دعا برداشت و مكه را تقديس كرد :

{  رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِواد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ } ( 1 )

« پروردگارا ! من بعضي ازفرزندانم را در سرزمين بي آب و علف ، در كنار خانه اي كه حرم تواست ، ساكن ساختم تا نماز را بپا دارند ؛ تو دل هاي گروهي از مردم را متوجه آنهاساز ؛ وازثمرات به آنهاروزي ده ؛ شايد آنان شكر تو را به جاي آورند ! » .

{  رَبَّنا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ } ( 2 )

« پروردگارا ! در ميان آنها پيامبري از خودشان برانگيز ، تا آيات تو را بر آنان بخواند و آنها را كتاب و حكمت بياموزد و پاكيزه شان سازد » .

ويژگي هاي ساختمان كعبه به دست ابراهيم ( عليه السلام ) ( 3 )

1 ـ ابراهيم ( عليه السلام ) كعبه را بر پايه هايي كه حضرت آدم ( عليه السلام ) بنا كرده بود ، استوار كرد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابراهيم : 37

2 . بقره : 129

3 . محمد طاهر كردي ، التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم ، ج ؟ ، ص ؟


40


2 ـ در ساختمان كعبه هيچگونه گچ ، گِل و آهكي به كار نرفت ، بلكه سنگ ها يكي بر ديگري قرار داده شد .

3 ـ كعبه مستطيل شكل بود .

4 ـ كعبه داراي دور كن حجر الأسود و يماني بود ودور كن ديگر آن سمت حِجر اسماعيل ( كه هم اكنون ناودان بر فراز آن قرار دارد ) به صورت گِرد و نيم دايره ساخته شده بود .

5 ـ در سمت راست ، درون خانه كعبه گودالي حفر شده بود . اين گودال سه ذرع عمق داشت كه بدان « خزانه كعبه » مي گفتند . در آن هنگام هداياي ارسالي براي كعبه را در اين گودال قرار مي دادند .

6 ـ در آن زمان ، مانند امروز ، كعبه دري از سمت شرق داشت كه به درون آن راه مي يافت . اين در به شكل مربع مستطيل بود كه باز و بسته نمي شد .

7 ـ اين در بر روي زمين قرار داشت .

8 ـ حجر اسماعيل به صورت نيم دايره ، از چوب درخت اراك ساخته شده بود .

9 ـ كعبه داراي سقف نبود ، بنابراين ناودان نيز نداشت .

10 ـ جامه اي بر كعبه پوشانده نمي شد .

11 ـ ارتفاع كعبه از زمين نُه ذراع بود .

12 ـ عرض ديواري كه درِ كعبه بر آن قرار داشت ( سمت شرق كعبه ) سي و دو ذراع بود .

13 ـ ديوار مقابل آن ، سي و يك ذراع بود .

14 ـ عرض ديوار سمت حِجْر به بيست و دو ذراع مي رسيد .

15 ـ ديوار مقابل آن ؛ يعني فاصله ميان ركن يماني تا ركن حجرالأسود ، بيست ذراع بود .

16 ـ بناي كعبه از سوي حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) به چهار هزار سال پيش مي رسد .


41


فرود آمدن جرهميان در سرزمين حرم

ازرقي در اخبار مكه آورده است : پدربزرگم از مسلم بن خالد زنجي ، از ابن جريح ، از كثير بن كثير ، از سعيد بن جبير ، از ابن عباس نقل مي كند كه گفت :

« چون خداوند آب زمزم را براي مادر اسماعيل بيرون آورد و درحالي كه هاجر كنار زمزم بود ، كارواني از جُرهميان ، كه از شام برمي گشت ، گذارش از راهِ پايين مكه بود . آنان پرندگاني را ديدند كه در كنار آب در حال پروازند ، به يكديگر گفتند در اين منطقه آب و ساكني نبود . دو تن از افراد خود را براي جست و جو فرستادند و آن دو نزد مادر اسماعيل آمدند و با او سخن گفتند و سپس به كاروان خود بازگشتند و موضوع هاجر را به كاروانيان خبر دادند .

همه كاروانيان برگشتند و به هاجر سلام دادند و او پاسخ سلام ايشان را داد . آنان پرسيدند : اين آب از كيست ؟ هاجر گفت : از من است . گفتند : آيا اجازه مي دهي كه ما هم با تو كنار اين آب فرود آييم و زندگي كنيم ؟ گفت : آري » .

ابن عباس مي گويد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمودند :

« چون هاجر دوست مي داشت با مردم انس داشته باشد ، چنان پاسخي به او القا شد كه به ايشان بگويد . كاروانيان آنجا فرود آمدند و كسي نزد زن و فرزند خود فرستادند كه آنان هم آمدند و همگي زير خاربنان و درختان فرود آمدند و همانجا سايبان ها فراهم آوردند .


42


هاجر و پسرش هم با ايشان بودند . چون اسماعيل بزرگتر شد ، همگان شيفته اش شدند و درباره او با يكديگر هم چشمي مي كردند . در اين هنگام مادر اسماعيل درگذشت . بيشتر خوراك آن گروه گوشت شكار بود و چون براي شكار مي رفتند ، اسماعيل هم با ايشان مي رفت و شكار مي كرد . چون اسماعيل به سن بلوغ رسيد ، دوشيزه اي را به همسري او در آوردند » .

ازرقي به نقل از كتاب المبتداء ، از قول عباد بن سلمه ، از محمد بن اسحاق گفته است : نام همسر اسماعيل عُماره و دختر سعيد بن اُسامه بوده است . ( 1 )

ابوالوليد ازرقي از قول پدربزرگش ، از سعيد بن سالم ، از عثمان بن ساج ، از محمد بن اسحاق نقل مي كند كه مي گفته است :

« چون ابراهيم خليل ( عليه السلام ) فرمان يافت خانه كعبه را تجديد بنا كند ، در حالي كه بر براق سوار بود ، از ارمينيه ( 2 ) آمد . آرامش و سكينه در چهره آن حضرت نمايان بود كه سخن مي گفت و سكينه نسيمي خوش و ملايم بود . فرشته اي هم همراه ابراهيم ( عليه السلام ) بود كه آن حضرت را به جايگاه كعبه راهبري مي كرد . چون ابراهيم به مكه آمد اسماعيل هم در مكه بود . در آن هنگام به اسماعيل گفت : خداوند به من فرمان داده است تا براي او خانه اي بسازم ، اسماعيل پرسيد : در كجا ؟ فرشته جاي كعبه را به ابراهيم نشان داد و ابراهيم و اسماعيل برخاستند و بي آنكه كس ديگري با آن دو همراه شود ، آغاز به كندن پايه ها كردند و ابراهيم ( عليه السلام ) به اساس و پايه اي كه آدم نخستين ( عليه السلام ) نهاده بود رسيد و پي برداري كرد و به سنگ هاي بزرگي رسيد كه سي مرد هم نمي توانستند يكي را حركت دهند و ابراهيم خانه را بر همان پايه و اساس نخستين كه آدم ( عليه السلام ) نهاده بود بنا كرد و آن نسيم همچون ماري بر گِرد آن پايه چنبر زد و گفت : اي ابراهيم ، اين بنا را بر من قرار ده و ابراهيم بناي كعبه را بر آن ( سكينه ) نهاد و بدين سبب است كه هر عرب سركش و هر ستمگري كه بر كعبه طواف مي كند ، در او آرامشي مي بيني .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ازرقي ، اخبارمكه ، ترجمه دكتر محمود دامغاني ، ص 53

2 . منطقه اي درناحيه تركيه كنوني و آذربايجان به شمار مي آيد . نكـ : دائرة المعارف اسلام .


43


ابراهيم ( عليه السلام ) خانه كعبه را ساخت . ارتفاع آن را در آسمان نُه ذراع قرار داد و پهناي آن در زمين سي و دو ذراع بود و اين ، عرض كعبه از ركن حجرالأسود تا ركن شامي است و فاصله ميان ركن شامي تا ركن غربي ، كه حجر در آن قرار دارد ، بيست و دو ذراع است و طول آن از ناحيه ركن غربي تا ركن يماني سي و يك ذراع مي باشد و پهناي كعبه از ركن حجرالأسود تا ركن يماني بيست ذراع است و بدين سبب آن را كعبه ناميده اند كه شبيه مكعب است .

ارزقي مي افزايد : اساس ساختماني كه آدم ( عليه السلام ) به وجود آورد نيز ، همين گونه بود . ابراهيم ( عليه السلام ) ورودي كعبه را از زمين قرار داده بود ، بي آنكه دري داشته باشد ، تا روزگار تبّع ، كه همان اسعد حميري است ، وضع همينگونه بود و تبّع بر آن در و بستهاي ايراني قرار داد و بر كعبه جامه كامل پوشانيد و در كنار آن قرباني كرد . . .

ابراهيم ( عليه السلام ) حجر اسماعيل را كنار كعبه قرار داد كه سايباني از چوب هاي درخت اراك داشت و خوابگاه گوسفندان و بزهاي اسماعيل بود .

ابراهيم ( عليه السلام ) درون خانه و طرف راست ورودي آن ، چاهي حفر نمود كه خزانه كعبه به شمار مي آمد و آنچه به كعبه هديه مي گرديد ، در آن چاه مي نهادند و اين همان چاه و گودالي است كه بعدها عمرو بن لحي بت هبل را در كنار آن نصب كرد ؛ بتي كه قريش مي پرستيدند و كنار آن با چوبه ها و تيرها قرعه كشي مي كردند . آن را از هيت ، كه از شهرهاي منطقه جزيره است آورد .

ابراهيم ( عليه السلام ) كعبه را مي ساخت و اسماعيل ( عليه السلام ) براي او سنگ مي آورد و سنگ ها را بر دوش و گردن خود حمل مي كرد و چون ساختمان بالا آمد ، اسماعيل همين سنگي را كه مقام ابراهيم است براي او آورد و ابراهيم روي آن مي ايستاد و مي ساخت و اسماعيل آن را به نواحي مختلف مي برد و چون به جايگاه حَجَرالأسود رسيد ، ابراهيم به اسماعيل فرمود : براي من سنگي پيدا كن تا در اينجا نصب كنم و نشانه اي براي مردم باشد ، كه طواف خود را از آن آغاز نمايند .

اسماعيل به جستجوي سنگ رفت و چون برگشت ، جبرييل حجرالأسود را براي ابراهيم آورده بود و خداوند ـ عزّوجلّ ـ حجر را به هنگام طوفان حضرت نوح در


44


كوه ابوقُبيس به وديعت نهاده بود و فرموده بود هرگاه ديدي خليل من خانه ام را مي سازد ، آن را براي او بيرون آور .

چون اسماعيل آمد ، پرسيد : پدر جان ! اين سنك از كجا آمد ؟ فرمود : آن را كسي براي من آورد كه مرا به سنگ تو واگذار نفرمود . جبرئيل اين سنگ را آورد . چون جبرئيل حجرالأسود را آورد و آن را در جايگاه قرار داد ، ابراهيم ( عليه السلام ) به ساختمان ادامه داد . اين سنگ در آن هنگام چنان پرتو سپيدي داشت كه از پرتو آن خاور و باختر و چپ و راست روشن شد . پرتو و نور حَجَر تمام منطقه حرم را ، تا آنجا كه نشانه هاي حرم نصب شده است ، از هر سو ، روشن مي كرد ( 1 ) » .

گويند حضرت اسماعيل ( عليه السلام ) يكصد و سي سال عمر كرده است . خداوند مردم عرب را از نسل نابت و قيدار ، كه پسران بزرگ اسماعيل ( عليه السلام ) هستند ، قرار داد .

ازرقي از قول پدربزرگش ، از سعيد بن سالم ، از عثمان از ابن اسحاق نقل مي كند كه :

« براي اسماعيل فرزند ابراهيم ( عليه السلام ) دوازده پسر متولد شد و مادرشان سيده دختر مضاض بن عمرو جرهمي بود .

نُه تن از اين فرزندان كه از سيده زاده شده اند ، عبارت اند از : نابت ، قيدار ، واصل ، مياس ، آزر ، طيما ، يطور ، نبش و قيدما .

تاريخ نگاران نام فرزندان حضرت اسماعيل را گوناگون نقل كرده اند .

طبري در تاريخ خود به صورت گسترده از آنها سخن به ميان آورده است .

پس از رحلت اسماعيل ( عليه السلام ) مدتي پسرش نابت سرپرستي كارهاي كعبه را عهده دار بود و چون او درگذشت ، مضاض بن عمرو جرهمي كه پدربزرگ مادري نابت بود ، سرپرستي امور كعبه را بر عهده گرفت و فرزندان نابت و ديگر پسران اسماعيل ( عليه السلام ) را هم همراه خود كرد .

در آن روزگار فقط قبيله جُرهم و قطورا در مكه ساكن بودند . سالار قبيله جُرهم ، مضاض بن عمرو و بزرگِ قطورا مردي از ايشان به نام سميدع بود . اين دو گروه به صورت كاروان از يمن خارج شده و در مكه ساكن شدند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ازرقي ، اخبار مكه ، ترجمه دكتر محمود دامغاني ، ج 1 ، صص 65 ـ 67


45


مضاض بن عمرو همراهان جرهمي آنان در منطقه بالاي مكه و كنار كوه قعيقعان فرود آمدند و آنجا را تصرف كردند و سميدع هم در منطقه پايين مكه و اجيادين فرود آمدند و آنجا را تصرف كردند .

مضاض از هر كسي كه از دروازه بالاي مكه وارد شهر مي شد ، يك دهم ماليات مي گرفت و سميدع از كساني كه از دروازه پايين مكه و دروازه كُدي وارد مي شدند ، يك درهم مي گرفت .

هر قوم به حال خود و در منطقه خويش بودند و هيچيك از اين دو سالار ، در امور يكديگر دخالت نمي كردند .

پس از اين بود كه جُرهميان و مردم قبيله قطورا به يكديگر ستم كردند و درباره بزرگي و سالاري خود به ستيز و جنگ پرداختند . اين ستيز مدتها ادامه داشت تا اينكه در يكي از جنگها سميدع كشته شد و بزرگي و سالاري مكه و خانه در اختيار مضاض بن عمرو جُرهمي قرار گرفت . ( 1 )

ساختمان كعبه به دست جرهميان و عمالقه

عبدالله مكي در تاريخ الغازي ( 2 ) در اين باره آورده است :

« ازرقي در « الاعلام » به سند خود از امير المؤمنين علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) درباره ساختمان كعبه از سوي جرهميان و عمالقه آورده است كه آن حضرت فرمود :

« ساختمان كعبه پس از ابراهيم ( عليه السلام ) ويران شد ، پس از آن بار ديگر به وسيله عمالقه بنا گرديد ، سپس فرسوده و ويران شد كه باز به وسيله قبيله اي از جرهم ساخته شد » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ازرقي ، اخبار مكه ، ج 1 ، ترجمه دكتر محمود دامغاني .

2 . نامبرده در سال 1291 هـ . ق . متولد شد و در سال 1365 هـ . ق . در مكه از دنيا رفت . او از تبار هنديان بود كه سالها مجاورت مكه را برگزيد . نامبرده تأليفات بسياري ، از آن جمله « افادة الأنام بذكر اخبار البلد الله الحرام » در چهار جلد و نيز كتابي با عنوان « تُراجم العلماء من المكيين » و جز اينها ، كه از قرن دهم تا چهاردهم درمكه وفات كرده اند ، را نوشته است .


46


فاكهي نيز در اين باره از امير مؤمنان علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) روايت كرده است كه فرمود :

« نخستين كسي كه كعبه را بنا كرد ، ابراهيم ( عليه السلام ) بود . سپس منهدم گرديد و پس از او جرهميان بار ديگر آن را بنا كردند . سپس با از ميان رفتن آنان ، عمالقه كعبه را از نو بنا نهادند » .

تاريخ نگاران در اين باره با يكديگر هم نظر نيستند . برخي از آنان گفته اند ، جرهميان پيش از عمالقه كعبه را ساخته اند ليكن محب طبري در « قُري » و مسعودي در « مروج الذهب » ، عمالقه را پيش از جرهميان دانسته و گفته اند :

« شخصي كه از جرهميان اقدام به ساختمان كعبه كرد ، « حارثه » بود كه ساختمان كعبه را توسعه داد و ارتفاع آن را همانند ارتفاع كعبه ساخته شده از سوي حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) قرار داد » .

پيش از اين گفتيم كه ساختمان كعبه از سوي حضرت ابراهيم به صورت سنگ چين بوده و وسايل ساختماني ؛ از قبيل گچ و آهك در آن به كار برده نشده بود . از اين رو ، با گذشت زمان ، ساختمان آن رو به خرابي و ويراني مي گذاشت .

به نظر مي رسد كه پيش از عمالقه ، قبيله جرهميان بودند كه نسبت به ساختمان كعبه پس از حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) اقدام كردند ؛ زيرا جرهميان سابقه طولاني تر و كهن تري نسبت به اقامت عمالقه در مكه داشته اند .

بنابه نقل بيشتر تاريخ نگاران و رواياتي كه در اين باره از ابن عباس و جز اينها آمده است ، جرهميان بودند كه پس از رسيدن هاجر و فرزندش حضرت اسماعيل ( عليه السلام ) به مكه ، به اين سرزمين روي آورده و با اجازه هاجر در كنار چاه زمزم رحل اقامت افكندند . سپس هنگامي كه حضرت اسماعيل ( عليه السلام ) به سن بلوغ رسيد ، با دختري از قبيله جرهم ازدواج كرد .


47


كعبه در دوران خزاعه

ابوالوليد از پدربزرگش ، از سعيد ، از عثمان ، از كلبي ، از ابوصالح نقل مي كند كه :

« چون دوران سرپرستي جرهميان طولاني شد ، مرتكب گناهان بزرگي نسبت به حرم شدند و به كارهايي دست زدند كه پيش از آن بدانها اقدام نشده بود و حرمت حرم را ناديده گرفتند و اموالي را كه به كعبه اهدا مي شد آشكارا و پنهاني مورد دستبرد خويش قرار مي دادند و هرگاه هرزگان از آنان دست به اعمال ناشايستي در حرم مي زدند ، اشراف و بزرگان ايشان از آنان دفاع مي كردند و به كساني كه اهل مكه نبودند و وارد آن شهر مي شدند ، ستم مي كردند و كار ايشان به آنجا كشيد كه مردي از ايشان زن خود را ( يا زني ديگر را ) به درون كعبه برد و گفته شده است كه همان جا با او درآميخت كه در اين هنگام هر دو به سنگ تبديل شدند .

آنگاه كار ايشان سست و پراكنده شد و با يكديگر به ستيز و اختلاف پرداختند و حال آنكه پيش از آن ، از قبايل نيرومند و پرجمعيت عرب به شمار مي آمدند و از نظر مال و سلاح هم در كمال قدرت بودند .

دراين هنگام ثعلبه همراه قوم و لشكريان خود ، كه به مكه آمده بود ، كم كم قدرت گرفتند و گروهي از اينان كه خزاعه نام داشتند در مكه ماندند . آنان سپس بر جرهميان دست يافته و از اين پس ربيعة بن حارثة بن عمرو بن عامر كه همان لُحيّ است ، سرپرستي امور مكه و پرده داري كعبه را عهده دار شد .


48


چون قبيله خزاعه به امارت مكه رسيد و ساكن آن شد ، فرزندزادگان اسماعيل ( عليه السلام ) كه از جنگ ميان خزاعه و جرهميان كنار بودند و در آن وارد نشدند ، از خزاعه درخواست كردند كه اجازه دهند با ايشان يا پيرامون آنها سكونت اختيار كنند كه به آنان اجازه دادند .

ليكن مضاض بن عمرو بن حارث جرهمي كوشش نمود كه آنها هم در اين باره اجازه گرفته و در مكه ساكن شوند ليكن به آنان اجازه داده نشد ( 1 ) » .

قبيله خزاعه همچنان به كعبه و پرده داري آن و سالاري در مكه مشغول بودند و فرزند زادگان اسماعيل ( عليه السلام ) درمكه و پيرامون آن با ايشان بودند و كسي براي آنان مزاحمتي ايجاد ننموده و چيزي از آنان مطالبه نمي كرد .

لُحيّ ، كه همان ربيعة بن حارثة بن عمرو بن عامر است ، با فهيره دختر عامر بن عمرو بن حارث بن مضاض بن عمرو جرهمي كه سالار جرهميان بود ، ازدواج كرد . فهيره براي او عمرو را به دنيا آورد كه اين عمرو همان عمرو بن لُحيّ است . او در مكه و ميان مردم عرب به مقام و شرفي رسيد كه در تمام دوره جاهلي كسي ، پيش و پس از او ، به چنان مقام و عزّت نرسيد .

عمرو بن لحيّ و پسرانش پس از او پانصد سال سرپرست امور خانه بودند و آخرين ايشان شخصي به نام حليل بن حبشية بن سلول بن كعب بن عمرو بود كه قصيّ بن كلاب دختر او ، حُبي را به همسري برگزيد . اين خاندان پرده داران و گنجوران كعبه بودند و به كارهاي آن قيام مي كردند و سالاري مكه را به همراه داشتند .

در طول اين مدت خانه آباد بود و هيچگونه سستي به آن راه نيافته بود . قبيله خزاعه پس از جرهميان هيچگونه گناهي در آن آشكار نكردند و چيزي از كعبه سرقت ننمودند و آنان همگان در بزرگداشت كعبه و دفاع از آن كوشا بودند .

ازرقي در تاريخ خود ، به نقل از محمد بن عبدالعزيز آورده است ( 2 ) :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ازرقي ، اخبار مكه ، ج اول ، صص 78 و 79 ، ترجمه دكتر محمود دامغاني .

2 . محمد طاهر كردي مكي ، تاريخ القويم لمكّة و بيت الله الكريم ، ج 3


49


« به روزگار فرمانروايي قبيله خزاعه ، سيل عظيمي در مكه به سوي كعبه به راه افتاد ؛ به طوري كه مردم مكه را غافلگير كرد . اين سيل پيرامون كعبه را فرا گرفت و سپس به پايين مكه سرازير گرديد .

در اين سيل جنازه يك زن و مرد به دست آمد . مرد شناسايي نشد امّا زن را كه نامش « فاره » و از ساكنان منطقه بالاي مكه بود ، شناختند . از اين رو ، آن سيل به « فاره » مشهور گرديد .

از اين پس قبيله خزاعه بر گِرد خانه ديواري كشيد و حجر اسماعيل را نيز ضميمه آن ساخت تا بدين وسيله كعبه رااز ورود سيل مصون بدارد . اين ديوار تا هنگام بازسازي كعبه از سوي قريش به همان حال باقي بود » .

لازم به يادآوري است كه بلندي ديوار مزبور ، به اندازه قامت يك انسان بوده است ؛ زيرا در دوران خزاعيان ، كعبه نسبت به اطراف خود ، در نقطه مرتفعي قرار داشت .

ارتفاع كعبه در دوران خزاعه ، نُه ذراع بوده كه همان ارتفاع خانه خداي ساخته شده توسط حضرت ابراهيم خليل ( عليه السلام ) بوده است .

ديواري كه خزاعيان بر گرد خانه كعبه كشيده بودند ، داراي دري از روي زمين ، همانند در كعبه بود كه درست در مقابل در خانه خدا قرار داشت ( 1 ) .

ميان ديوار ساخته شده بر پيرامون كعبه و خانه كعبه ، فضايي به اندازه نيمي از مطاف كنوني مسجد الحرام ( منظور كعبه و مقام ابراهيم است ) وجود داشت و خزاعيان و ديگر طواف كنندگان در داخل آن ، ميان ديوار و خانه كعبه طواف مي كرده اند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مسعودي ، مروج الذهب ، ج 1 ، ص 418



| شناسه مطلب: 77114