بخش 2

   موقعیت کعبه بر روی کره زمین       نام های کعبه       فضیلت کعبه    فصل دوم: تاریخچه کعبه       تعریف تاریخچه       تاریخچه فهرستوار بنای کعبه       فهرست نخستین های کعبه       فهرست عناصر و اماکن پیرامونی و درونی کعبه       چند نکته خواندنی درباره کعبه       فهرست برخی از حوادث تاریخی که بر کعبه گذشته است   


31


 

   بخش دوم:كعبه، خانه توحيد




33


فصل اول:كعبه در يك نگاه

موقعيت كعبه بر روي كره زمين

گفته مي شود نقطه اي كه خانه خدا بر آن ساخته شده، مركز زمين است و زمين از آن جا به اطراف كشيده شده است. ملاّ علي قاري در مسلك المتقسط في المنسك المتوسط در فضيلت اين سرزمين، از پيشواي مفسران، مجاهد، نقل مي كند كه گفته است: چون خداوند، دو هزار سال پيش از آفرينشِ آسمان ها و زمين، عرش خويش را بر آب آفريد، در آب نگريست و بر هوا تجلي كرد. آب متلاطم شد و از آن دودي بلند برخاست و خداوند آسمان را از آن دود بيافريد. برفراز اين آب قطعه اي، بلكه گداخته اي به اندازه سرزمين بيت بر جاي ماند. زمين از همين قطعه آفريده و آن گاه از اطراف گسترده و كشيده شد.

از همين روي، سرزمين كعبه امّ القري نام گرفت. اما از آن جا كه اين قطعه زمين آرام نبود و به سان لوحه اي گاه بدين سوي و گاه بدان سوي كج مي شد، خداوند كوه ها را بيافريد تا ستون هاي استوار كننده آن لوحه باشند. نخستين اين كوه ها ابوقبيس است و از همين روي آن را امّ الجبال (ما در كوه ها) نامند. پس آن گاه بناي كعبه بر اين قطعه زمين صورت پذيرفت.(1)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الحج و العمره الي بيت الله الحرام، ص 98



34


 

نام هاي كعبه

كعبه به نام هايي چند خوانده شده است:

1 ـ كَعْبه; دليل اين نام گذاري، به چهار گوش بودنِ خانه و داشتن شكل مكعب برمي گردد. برخي نيز آن را به بلندي و برجستگي اين بنا نسبت داده اند.(1)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . درباره نامگذاري خانه خدا به كعبه روايت هايي متفاوت آمده است: بغوي در تفسير خود ازؤ
مجاهد نقل مي كند كه گفته است: كعبه را به دليل چهار گوش بودن، كعبه ناميده اند; چرا كه عرب هر خانه چهار گوش را كعبه مي نامد. مقاتل گفته است: كعبه را از آن روي كه از ديگر بناها جداست و درون آن بنايي نيست كعبه ناميده اند. گفته شده: كعبه از آن روي كه از زمين برجسته است بدين نام خوانده شده; چرا كه اصل معناي كعب به برجستگي و بيرون زدن برمي گردد; ابن اثير در نهايه گويد: هر چيز كه برجسته و بلند باشد كعب است و از همين كاربرد معنايي نيز خانه خدا كعبه نام گرفته است. همچنين گويند: كعبه به دليل چهار گوش بودن بدين نام خوانده شده است. قصة التوسعه، ص 73. مترجم



35


2 ـ بَيتُ العَتيق.

3 ـ بَيتُ الحرام.

4 ـ بَنِيَّه; بر وزن بقيه، چنان كه عرب در سوگند خود گويد: لا وَ رَبُّ هذِهِ البَنِيّة ; يعني به خداي اين بنا سوگند...

5 ـ بَنِيّة ابراهيم.

6 ـ قِبْله; بدان سبب كه مردم بدان روي كنند; چرا كه هر چه بدان روي شود قبله نام  گيرد.

7 ـ حَمْساء; قريش را با انتساب به كعبه، در متون تاريخي حمس ناميده اند.

8 ـ بَيْت المَعْمُور; البته بنابر يكي از تفسيرهايي كه درباره بيت المعمور ابراز شده است. بنابر تفسيري ديگر، بيت المعمور نام خانه اي است در آسمان و به موازات كعبه.(1)

فضيلت كعبه

فضيلت هاي كعبه را در شمار نتوان آورد; چه، اين فضيلت ها بي پايان است. اما در اين ميان مي توان از برخي فضيلت ها كه كعبه بدان ها نامور شده، ياد كرد:

* بسياري از آغازها و نخستين ه به كعبه باز مي گردد: آنجا نخستين خانه اي است كه در زمين براي همه مردم نهاده شد تا در آن، خداي را بپرستند و آن را قبله خود گيرند; نخستين بيتي است كه فرشتگان و آدم و ابراهيم، همه، آن را ساختند; و سرانجام نخستين پرستشگاه زمين است كه پس از طوفان نوح بر گِرد آن طواف شد.

* بيت الله جايگاه گرد آمدن و پناه آوردن هميشگيِ همه مردمان است، كه مردم از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الحجج المبينة في التفضيل بين مكة و المدينه، ص 120



36


جاي جاي زمين به هدف حج يا عمره، يا تكرار حج و عمره، يا به چنگ آوردن ثواب، يا توبه اي آغازين و يا دوباره، يا ديداري نو، يا مجاور شدن و ماندن در جوار بيت، يا به سامان آوردن حال دين و دنياي خود و يا از سر شوق و دلدادگي و يا به همه اين هدف ها آهنگ زيارت آن مي كنند، كه جايگاه جاودان و سزامند پناه آوردن است.

* هر كس آهنگ آن كند جز با پاداش ها و دستاوردي معنوي و بهشتي، كه خدايش ضمانت كرده است، باز نگردد و هركس تنها به انگيزه نماز در بيت، آهنگِ آن كند، چون باز گردد، آن سان از گناه پيراسته شود كه طفلي نوزاد را ماند، و هر كس با اخلاص بار سفر زيارت آن بر بندد و در راه جان دهد بي حساب به بهشت درآيد.

* گرامي داشت اين خانه خجسته از سوي امت مسلمان، سبب سرازير شدن خير و سعادت در ميان آنان است، چونان كه اگر آن را گرامي ندارند خود تباه شوند.

* هفت بار طواف بر گرد اين خانه با آزاد كردن يك برده برابري كند، و خداوند به طواف كنندگان نزد فرشتگان مباهات كند و طواف فراوان بر گرد اين خانه سبب آمرزش گناهان شود، تا بدان پايه كه طواف كننده را هيچ گناه نماند. البته مشروط به آن كه در هنگام طواف زبانش به ذكر خداوند، حمد و تكبير و شعار يگانه پرستي گويا باشد و پيوسته او را به زبان و به دل بخواند.

* طواف كعبه در شرايط سخت همانند هنگام نزول باران و يا تابش آفتاب سوزان پاداش الهي بي شماري را براي طواف كننده در پي آورد. اين مژده بدان سبب است كه كعبه هيچ گاه از طواف كننده خالي نشود.

* خداوند، كعبه را به نشان افتخار قبله گرامي داشته و از اين رهگذر پيامبر خود، محمد(صلي الله عليه وآله) را خشنود ساخته است. خداوند در قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:

 

ما به هر سوي گردانيدن رويت در آسمان را نيك مي بينيم. پس باش تا تو را به قبله اي كه بدان خشنود شوي برگردانيم. پس روي خود را به سوي مسجد الحرام كن، و هر جا بوديد روي خود را به سوي آن بگردانيد. در حقيقت اهل كتاب نيك مي دانند كه اين از جانب پروردگارشان به جا و درست است و خدا از آنچه مي كنند بي خبر نيست. (1)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بقره: 144



37


* سرانجام آن كه خداوند، كعبه آن خانه مقدس و پاك را مايه قوام(1) و سامان مردم يعني مركزي براي سامان نظام مادي و معنوي زندگي آنان قرار داد تا در هر كار و انديشه، از آن سمت و سوي گيرند و بدان روي كنند و در پرتو آن يگانه نمادِ وحدت و يك دلي، اهداف و برنامه هاي زندگي خويش را هماهنگ سازند و بدين سان كعبه پرتو توحيد را بيفشاند و روشنايي آن را مسلماناني كه به طواف آمده اند، در سراسر گيتي بپراكنند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اشاره به آيه جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاماً لِلنَّاسِ (مائده: 97). مترجم



38


 

 

 

 

فصل دوم:

 

تاريخچه كعبه

 

 

تعريف تاريخچه

تاريخچه يك اثرِ باستاني يا يك شهر و يا همانند آن، بيشترين همانندي را با زندگينامه خود نوشت دارد كه در آن فهرست فشرده اي از همه رخدادها، نقاط تحول و متغيرهايي كه بر آن اثر يا شهر و يا انسان گذشته است، از آغاز تا هنگام نگاشته شدن اين تاريخچه به دست داده مي شود.

تاريخچه در واقع نه به بيان جزئيات رخدادها و اوضاع و احوال تاريخي مي پردازد و نه در صدد به دست دادن اسناد علمي دقيقي درباره موضوع است كه بتوان در يك پژوهش آكادميك، جز ارجاعي گذرا و يا نيم نگاهي حاشيه اي و گذرا، بدان مراجعه كرد. البته اين بدان معنا نيست كه معلومات داده شده در يك فهرستِ تاريخي يا تاريخچه، معلوماتي تقريبي است، بلكه درست به عكس، معلومات به دست داده شده در چنين فهرستي، همه درست و كاملا دقيق و مفيد است، منتها از اطناب و پرگويي و بيان جزئيات پرهيز مي شود.

خوانندگان كتاب ها، به ويژه در روزگار ما، سليقه هاي متفاوتي دارند; برخي به دليل تنگي وقت يابه هر دليل ديگر، به نوشته هاي مختصر وفشرده علاقه دارند. برخي علاقه مند تفاصيل و جزئيات هستند، هر چند زمان به درازا بكشد، و برخي تنها با يك تصوير يا نمودار كه به فشرده ترين صورت، معلوماتِ مورد نياز را باز گويد، خرسند مي شوند.



39


در اين فصل از كتاب حاضر، تلاش بر آن است كه به كمك فهرستي تاريخي نياز
بيشتر خوانندگان كه طالب بياني فشرده و كوتاه هستند برآورده شود. البته به نياز ديگر خوانندگان نيز توجه شده و از همين روي است كه در فصل حاضر تنها در قالب اين فهرست فشرده كلياتي درباره كعبه از جنبه هاي مختلف يادآوري شده و آن گاه در ديگر فصل ها به سراغ بيان جزئيات بسياري از آنچه در اين فصل بدانها اشاره شده است رفته ايم تا خوانندگاني كه طالب جزئيات هستند بدانها مراجعه كنند.

ناگفته نماند آنچه در ديگر فصول بيشترين اهميت را براي نگارنده داشته، پرداختن به مسأله توسعه اماكن مذهبي مسجد الحرام و مسجد النبي و به ويژه طرح توسعه اخير است.

آنچه اينك فرا روي داريد فهرستي تاريخي از كعبه در گذر زمان است:

تاريخچه فهرستوار بناي كعبه

كعبه دوازده بار به صورت بنيادين از پايه بنا شده و يا مورد بازسازي همه جانبه قرار گرفته است.

* آنها كه كعبه را ساخته و يا بازسازي كرده اند عبارتند از: فرشتگان، آدم(عليه السلام)، شيث(عليه السلام)، ابراهيم(عليه السلام)، اسماعيل(عليه السلام)، عمالقه، جرهم، قريش، عبدالله بن زبير، حجاج بن يوسف ثقفي، سلطان مراد خان.(1)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . در قصة التوسعه (ص 76) در اين باره چنين آمده است: كعبه دوازده بار بنا شده و اين بناهاي دوازده گانه عبارتند از:

1 ـ بناي فرشتگان 2 ـ بناي آدم(عليه السلام)، 3 ـ بناي شيث(عليه السلام) 4 ـ بناي ابراهيم(عليه السلام) 5 ـ بناي عمالقه 6 ـ بناي جرهم 7 ـ بناي قصي 8 ـ بناي عبدالمطلب 9 ـ بناي قريش 10 ـ بناي عبدالله بن زبير 11 ـ بناي حَجّاج 12 ـ بناي سلطان مراد خان عثماني.

در اين كتاب همچنين از: في رحاب البيت الحرام (ص 117 و 118) نقل شده است كه مورخان در اين باره كه چه كساني كعبه را بنا كرده اند اختلاف نظر دارند و به اجماعي در اين باره نرسيده اند.آنچه در اين مورد ثابت است و به واسطه دلايل قوي اي كه دارد در آن اختلافي نيست، اين است كه بنا كنندگان كعبه سه تن يا گروه هستند: ابراهيم خليل، قريش و سرانجام ابن زبير و حجاج. چه، بناي ابراهيم خليل به تصريح قرآن ثابت شده، بناي قريش به روايت صحيحي كه بخاري نقل كرده ثابت شده و بناي ابن زبير و حَجّاج موضوع اتفاق نظر و اجماع مورخان و مفسّران است. مترجم



40


* فرشتگان كعبه را ساختند تا خانه اي در مقابل بيت المعمور كه در آسمان هاست باشـد.

* گفته اند خانه كعبه از سنگ هاي پنج كوه بنا شده و فرشتگان اين سنگ ها را براي آدم مي آوردند. آن پنج كوه عبارتند از: طور سينا، حِراء، طور زيتا، جبل لبنان و جودي(1)

* در برخي كتاب هاي تاريخي در كنار اين پنج كوه، از كوه هاي ديگر هم نام برده مي شود كه عبارتند از: جبل احمر، ثبير، رضوي و ورقان.(2)

* گفته اند: بناي آدم و بناي فرشتگان يكي است; آدم خانه را مي ساخته و فرشتگان او را ياري مي رسانده اند.

* ابراهيم و اسماعيل به فرمان خداوند خانه را بر پايه همان بناي آدم استوار ساختند.(3)

* بنايي كه ابراهيم ساخت، با روي هم نهادن سنگ ها و بدون گِل و ملاط فراهم شد. او هر روز يك رج از سنگ مي چيد و چون به جايي رسيد كه اكنون حجرالأسود در آن است، از اسماعيل خواست برايش سنگي بياورد كه نشان نقطه آغاز طواف باشد. در اين هنگام جبرئيل براي وي حجرالأسود را آورد.

* در بنايي كه ابراهيم ساخت، كعبه شكلي مستطيلي داشته، ارتفاع آن 9 ذراع، طول ضلع شرقي 32 ذراع، ضلع غربي 31 ذراع، ضلع جنوبي 20 و ضلع شمالي 22 ذراع بوده است.(4) وي براي كعبه دو درگاه هم سطح زمين تعبيه كرد بدون آن كه دري نصب كند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم، محمد طاهر كردي مكي، ج 3، ص 14

2 . منبع پيشين، ج 3، ص 44

3 . منبع پيشين، ج 3، ص 47

4 . درباره ابعاد كعبه، در قصة التوسعه (ص 75 و 76) چنين آمده است: مورخان درباره ابعاد كعبه اختلاف نظريه دارند و اين اختلاف، طبيعي و ناشي از تفاوتي است كه در اندازه هاي دقيق دو نوع ذراع; يعني ذراع اليد (ذراع با دست) و ذراع الحديد (ذراع با ابزار ويژه) وجود دارد; در تاريخ الكعبة المعظمه آمده است كه ذراع اليد ميان 46 تا 50 سانتيمتر و ذراع حديد 5/56 سانتيمتر است. اين در حالي است كه اخيراً گفته مي شود ذراع يد 48 سانتيمتر است. ابراهيم رفعت پاشا در كتاب مرآة الحرمين با يادآوري اين كه خود ابعاد كعبه را اندازه گرفته است، چنين مي نويسد: ارتفاع كعبه 85، طول ضلع شمالي 92/9، ضلع غربي 15/12 ضلع جنوبي 25/10 و ضلع شرقي آن 88/11 متر است. مؤلف كتاب تاريخ الكعبة المعظمه با آنچه رفعت پاشا به عنوان ارتفاع كعبه معرفي مي كند موافق نيست و مي گويد: ظاهراً ابراهيم رفعت ارتفاع كعبه را عملا اندازه گيري نكرده و تنها آن را تخمين زده است.

در پژوهشي كه از سوي مركز پژوهش هاي حج در دانشگاه امّ القراي مكه درباره حركت در مطاف انجام گرفته اين ابعاد براي كعبه گزارش شده است:

الف : از ركن اسود تا ركن شامي ـ يعني همان ضلعي كه درِ خانه كعبه در آن قرار گرفته ـ 68/11 متر است.

ب : از ركن يماني تا ركن غربي 04/12 متر است.

ج : از ركن اسود تا ركن يماني 18/10 متر است.

هـ : و از ركن شامي تا ركن غربي 90/9 متر فاصله است.

اما ارتفاع كعبه بر حسب بناي ابراهيم 32/4 متر، در بناي قريش 64/8 متر و در بناي عبدالله بن زبير 95/12 متر بوده و بناي حَجّاج نيز همين ارتفاع را داشته است.

يادآور مي شود والتر هينس ذراع اليد را معادل 875/49 سانتيمتر و ذراع الحديد را معادل 187/58 سانتيمتر مي داند.

براي آگاهي بيشتر بنگريد به: اوزان و مقياس ها در اسلام، والتر هينس، ترجمه و حواشي دكتر غلامرضا ورهرام، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1368، صص 89 ـ 88. مترجم



41


همچنين براي كعبه سقف نزد. او در داخل كعبه گودالي كند تا جايگاه نگهداري هديه ها
باشد. ابراهيم در سمت شمال كعبه آغلي براي گوسفندان اسماعيل ساخت و اين همان است كه امروزه حجر اسماعيل نام دارد.

* عمر بناي ابراهيم تقريباً چهار هزار سال است.

* هنگامي كه قريش خواست خانه كعبه را، كه از سيل و آتش سوزي آسيب كلي ديده بود، بازسازي كند تصميم گرفت اين كار تنها با مال حلال صورت پذيرد. از همين روي، چون مال هاي حلالي كه فراهم بود براي ساختن همه خانه بسنده نمي كرد، بخشي از خانه را كه حجر اسماعيل كنوني است از بنا حذف كردند.

* قريش پس از بناي كعبه، هر يك از چهار سمت آن را به چهار قسمت كرد و براي توليت آنها، ميان عشاير قبايل قرعه زد و بدين سان هر قبيله اي عهده دار بخشي خاص  شد.



42


* قريش چوب هايي را كه در بناي كعبه به كار برد، از صاحبان كشتي اي رومي كه در بندر شيبه شكسته بود خريد و يكي از ملوانان اين كشتي را نيز براي كمك كردن به آنان در بناي كعبه به شكل بناهاي شام به خدمت گرفت.(1)

* رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در بناي كعبه با قريش همراه شد و نزاعي را هم كه در هنگام نصب حجرالأسود ميان آنان رخ داده بود به سر پنجه تدبير گشود.

* قريش ارتفاع كعبه را هيجده ذراع قرار داد و آن را مسقف كرد و يك در از سمت شرق بلندتر از سطح زمين گشود. برگرد حجر اسماعيل ديواري كوتاه بنا كرد و داخل خانه را تزييناتي دادند، براي آن پلكاني داخل قرار داد كه به پشت بام مي رسيد و همچنين شش ستون براي نگهداري سقف آن در داخل نصب كرد.

* پس از آن كه در روزگار يزيد بن معاويه كعبه به منجنيق بسته شد و در آتش سوخت، عبدالله بن زبير آن را بر همان وضع كه ـ بر اساس حديث عايشه ـ پيامبر(صلي الله عليه وآله)آرزوي بازسازي اش را داشت بنا كرد. او كعبه را به صورت چهار گوش بر پايه هاي بناي ابراهيم بازسازي كرد. براي آن، دو در از سمت شرق و غرب، هم سطح زمين گشود و در داخل آن سه ستون براي نگه داشتن سقف قرار داد و ارتفاع آن را به بيست و هفت گز افزايش داد(2)

* بناي حَجّاج شامل بازسازي كامل كعبه نبود. بلكه وي بخشي از بناي عبدالله بن زبير را خراب كرد و آن را به همان صورت كه قريش ساخته بود بازگرداند.

* پس از آن كه در سال 1039 هـ . ق. سيل عظيمي به سمت منطقه مسجد الحرام سرازير شد و حدود شش ماه بناي كعبه را تا نيمه هاي ديوار آن دربر گرفت و در نتيجه اين بنا فرو ريخت،(3) سلطان مراد خان آن را به سال 1040 هـ . ق. بازسازي كرد. البته بيست سال پيش از اين، آثاري از شكستگي در ديوار كعبه رخ نموده بود كه سلطان عبدالحميد با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : اخبار الكرام باخبار المسجد الحرام ، احمد بن محمد مكي، تحقيق د. حافظ غلام مصطفي.

2 . منبع پيشين.

3 . نكـ : تاريخ الكعبة المعظمة عمارتها و كسوتها و سدانته ، حسين عبدالله باسلامه.



43


مهار كردن كعبه به وسيله كمربندي فلزي و زركوب آن را ترميم كرد.(1)

* آخرين بازسازي كعبه، بازسازي اخير است كه جزئيات آن را در آخر همين بخش از كتاب خواهيد خواند.

تصويرهاي بناي ابراهيم و...

 

فهرست نخستين هاي كعبه

* نخستين سرزميني كه خداوند در هنگام آفرينش زمين آفريد بقعه كعبه است كه بر روي آب رخ نمود و هسته اي شد كه زمين از اطراف آن گسترش يافت.(2)

* نخستين خانه اي كه براي مردم و براي پرستش خداوند بنا نهاده شد كعبه است. اين خانه قبله همگان قرار داده شد تا كانون دل ها و مايه وحدت مسلمانان باشد.

* نخستين سرزميني كه خداوند پس از آفرينش آسمان ها و زمين آن را حرم قرار داد، سرزمين كعبه است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم ، محمد طاهر كردي مكي.

2 . نكـ : الجامع اللطيف في فضل مكة و اهلها و بناء البيت الشريف ، ابن ظهيره قرشي.



44


* نخستين خانه اي كه در روي زمين با سنگ بنا شد كعبه است.(1)

* نخستين كساني كه برگرد كعبه طواف كردند فرشتگان الهي بودند و همينان نخستين كساني بودند كه كعبه را ساختند.

* نخستين كساني كه حج خانه خدا گزاردند، فرشتگان بودند.(2)

* نخستين بنايي كه آدم به دست خود در زمين بنا كرد كعبه است و بدين سان كعبه نخستين بنايي است كه نخستين بشر آفريده است.(3)

* نخستين كسي كه كعبه را تجديد بنا كرد شيث بود.(4)

* نخستين كساني كه مساحت كعبه را تغيير دادند قريش بودند كه پنج سال پيش از بعثت چنين كردند، نخستين كسي كه آن را به وضع نخستين باز گرداند عبدالله بن زبير بود كه در سال 65 هـ . ق. اين كار را به انجام رساند، و نخستين كسي كه اين بنا را خراب كرد و به وضع دوران قريش باز گرداند حَجّاج بن يوسف ثقفي بود.(5)

* نخستين كسي كه براي كعبه دري قفل دار قرار داد تبّع اسد حِمْيري، و به روايتي ديگر انوش بن شيث و به روايتي جرهم است.(6)

* نخستين كسي كه براي كعبه سقفي قرار داد قُصّي بن كلاب است. اين سقف بعدها از ميان رفت و قريش پنج سال پيش از بعثت براي آن سقفي ديگر ساخت.(7)

* نخستين كسي كه براي كعبه پوششي جزئي قرار داد حضرت اسماعيل(عليه السلام) بود.

* نخستين كسي كه كعبه را به پرده اي كامل پوشاند تُبّع اسد حميري است.(8)

* نخستين كسي كه با رعايت فاصله مشخص از كعبه و واگذاشتن آن به عنوان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : تاريخ الكعبة المعظمة عمارتها و كسوتها و سدانتها.

2 . الجامع اللطيف; اخبار الكرام; التاريخ القويم.

3 . التاريخ القويم، ج 3، ص 11

4 . منبع پيشين.

5 . منبع پيشين.

6 . نكـ : الجامع اللطيف.

7 . منبع پيشين.

8 . نكـ : الجامع اللطيف; اخبار الكرام; التاريخ القويم; تاريخ الكعبة المعظمه.



45


صحن پيراموني كعبه، در اطراف آن خانه ساخت، قصي بن كلاب است كه اين كار را حدود صد و سي سال پيش از بعثت به انجام رساند. تا پيش از اين كار، در اطراف كعبه خانه اي نمي ساختند و به احترام آن، خانه هاي خود را بيرون از مكه بنا مي كردند. اما از آن هنگام به بعد كساني كه در اطراف كعبه خانه مي ساختند از ديگران متمايز شدند و قريش بواطن نام گرفتند.

* نخستين كسي كه در كعبه و پيرامون آن بت نصب كرد عمرو بن لُحي خزاعي بود كه بت هبل را از سرزمين جزيره در شام به مكه آورد و آن را در كنار گودالي كه در درون كعبه كنده شده و جايگاه هدايا بود، نهاد. او نخستين كسي بود كه مردم را در مكه به بت پرستي فرا خواند.(1)

* نخستين كساني كه براي كعبه ناودان قرار دادند، قريش بودند. بعدها عبدالله بن زبير نيز در تجديد بنا براي كعبه ناودان قرار داد و پس از او هم در هر تجديد بنا، جايي براي ناودان در نظر گرفته شد.

* نخستين كسي كه خانه اي چهار گوش به شكل كعبه ساخت حميد بن زهير است. پيش از آن، خانه ها تقريباً دايره اي شكل و يا به اشكال ديگري كه با شكل كعبه تفاوت داشته باشد ساخته مي شد.(2)

* نخستين كسي كه در روزگار جاهليت كعبه را آذين كرد عبدالمطلب بن هاشم جد پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله) است. او كعبه را به دو غزال طلايي كه به هنگام حفر زمزم در زير خاك يافت و همچنين در كعبه را به سلاح هايي كه در حفر زمزم يافته بود تزيين كرد.(3)

* نخستين كسي كه به هنگام ورود به كعبه و به گراميداشت آن كفش و پاي افزار از پاي كند وليد بن مغيره بود كه پس از فراغت قريش از بناي كعبه، پاي افزار درآورد و به درون كعبه رفت و اين كار پس از او سنت شد.

* نخستين نماز واجبي كه پس از شب معراج در جوار كعبه خوانده شد، نمازهاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اخبار الكرام.

2 . منبع پيشين; التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم ، ج 4، ص 84

3 . اخبار الكرام; التاريخ القويم.



46


پنجگانه بود كه جبريل براي خواندن آنها و تعليم دادنش به پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله) به فرمان خداوند از آسمان فرود آمد و اين نمازها را در مقابل ضلع شرقي كعبه و تقريباً در سمت راست در كعبه خواند و پيامبر(صلي الله عليه وآله) به او اقتدا كرد.(1)

* نخستين كسي كه كعبه را شست، رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بود كه پس از پاك كردن كعبه از آلودگي بتان، در روز فتح مكه بدين كار اقدام فرمود.(2)

* نخستين كسي كه در مكه به پشت بام كعبه اذان گفت بلال بن رباح بود كه در روز فتح بر فراز بام رفت و بانگ اذان در داد. برخي از مشركان بر اين كار طعنه زدند و خداوند آيات سوره حجرات را در اين باره نازل كرد:

 

اي مردم، ما شما را از مرد و زني آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا همديگر را باز شناسيد. اما در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست. بي ترديد خداوند آگاه و دانا است. (3)

 

* نخستين كسي كه كف كعبه را با سنگ مرمر سنگفرش و ديوارهاي آن را به قطعه هاي سنگ محكم كرد، وليد بن عبدالملك است. سنگي كه وي براي اين منظور به كار برد، رنگ هاي گوناگوني چون سفيد، سبز و سرخ بود.

* نخستين كسي كه حجر اسماعيل را با مرمر سنگفرش كرد، منصور خليفه عباسي بود كه در سال 140 هـ . ق. اين كار را انجام داد. بعدها بارها اين بناتجديد شد.

* نخستين كسي كه در ميان خلفاي عثماني حجر اسماعيل را تجديد بنا كرد، سلطان مراد خان بود و پس از او نيز سلطان عبدالمجيد خان در سال 360 هـ . ق. به تجديد بناي آن همت گماشت.

* نخستين كسي كه كعبه را به منجنيق بست حصين بن نمير بود كه به هنگام نبرد با عبدالله بن زبير و به فرمان يزيد بن معاويه، در سال 64 هـ . ق. بدين كار دست يازيد.

* نخستين قسمت كعبه كه در جريان سيل بنيان كن سال 1039 هـ . ق. تخريب شد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : التاريخ القويم: ج 1، ص 25

2 . نكـ : منبع پيشين، ج 5، ص 45

3 . حجرات: 13



47


ديواري بود كه حجاج بن يوسف ثقفي آن را ساخته بود.(1)

* نخستين فرمانروايي كه پيش و پس از نماز، ركن حجرالأسود را استلام كرد عبدالله بن زبير بود و پس از وي ديگر فرمانروايان و اميران اين كار را پسنديدند و تكرار كردند.

* نخستين كسي كه چهار ركن كعبه را به هنگام طواف استلام كرد عبدالله بن زبير بود. در اين باره كه چرا پيش از او دو ركن شامي را استلام نكرده بودند، چنين دليل آورده اند كه اين ركن ها برپايه بنايي كه ابراهيم ساخته بود استوار نشده بودند; چه، قريش در هنگام بازسازي كعبه، از مساحت كعبه در سمت شمال; يعني سمتي كه حجر اسماعيل در آن واقع است، از مساحت كعبه كاسته و در نتيجه بناي خويش را بر پايه اي جز آن كه ابراهيم نهاده، بنا ساخته بود.

* نخستين كسي كه براي نماز برگرد كعبه، صف هاي نماز را دايرهوار كرد خالد بن عبدالله قسري بود كه به روزگار عبدالملك بن مروان و در سال 75 هـ . ق. بدين كار اقدام ورزيد. پيش از او صف ها تنها پشت مقام ابراهيم تشكيل مي شد.(2)

* نخستين كسي كه براي كعبه سايه بان يا شمسيه قرار داد متوكل عباسي بود.(3)

شمسيه، چتر، سايه بان، انارك يا تاجي است كه بر بالاي درها و پنجره ها، براي جلوگيري از تابش نور و گاه براي تزيين قرار داده مي شود. در مورد كعبه تنها به هدف زينت از اين شمسيه استفاده مي شد و آن را در فاصله روزهاي ششم تا هشتم ذي الحجه (يوم الترويه) بر بالاي در كعبه قرار مي دادند. غالباً ابعاد آن 3 متر در 25 سانتيمتر بود و آن را به ياقوت و جواهر آذين مي كردند.(4)

* نخستين تمبري كه تصوير كعبه بر آن نقش بسته بود، در سال 1384هـ . ق. و به ارزش 4، 6 و 10 قروش چاپ شد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم، ج 3، ص 602

2 . التاريخ القويم، ج 2، ص 124

3 . منبع پيشين، ج 2، ص 132

4 . منبع پيشين.



48


فهرست عناصر و اماكن پيراموني و دروني كعبه

اركان كعبه: اركان چهار گانه كعبه به ترتيب طواف، بدين شرح هستند:

طواف از ركن حجرالأسود آغاز مي شود. پس از آن به ركن عراقي، سپس به ركن شامي، كه نام ديگر آن ركن مغربي است، و سرانجام به ركن يماني مي رسد.

هرگاه در متني كلمه ركن بدون هيچ قيد و صفتي به كار رود مقصود از آن، ركن حجرالأسود است و هرگاه ركنين (دو ركن) گفته شود، ركن حجرالأسود و ركن يماني مورد نظر است. ديوار كعبه در فاصله ميان دو ركن عراقي و شامي در روزگار ابراهيم به صورت هلالي; يعني همانند حالت امروزين حجر اسماعيل بوده و بعدها در روزگار عبدالله بن زبير روي خطي مستقيم بنا شده است. از آن پس بناي كعبه به صورت چهار گوش با چهار ضلع مستقيم حفظ شده و حجر اسماعيل بنايي جداگانه يافته است.(1)

تصوير نمادي از كعبه كه محمدطاهر بن عبدالقادر كردي، به سال 1368 هـ.ق ترسيم كرده است.

 

روزنه هاي كعبه: كعبه داراي روزنه هايي است كه نور خورشيد را به درون آن هدايت مي كند. عبدالله بن زبير هنگامي كه مكه را در اختيار داشت، بر بام كعبه، افزون بر روزني كه در مدخل پلكان كعبه به بام وجود داشت، چهار نورگير ديگر نيز براي آن قرار داد. وي قاب پيراموني اين نورگيرها را از سنگ مرمر ساخت. اين روزنه ها تا سال 843هـ . ق. باقي بود و در اين سال ملك اشرف برس بيك براي جلوگيري از ورود باران به درون كعبه،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 4، ص 121



49


آنها  را بست.(1)

ناودان كعبه: قريش نخستين كساني بودند كه سقف كعبه را پوشاندند و براي آن ناوداني به سمت حجر اسماعيل قرار دادند. عبدالله بن زبير و همچنين حَجّاج بن يوسف در بازسازي كعبه اين ناودان را حفظ كردند و بعدها وليد بن عبدالملك ناودان را با ورقه هاي طلا آذين كرد و از آن پس بارها اين ناودان به دست ثروتمندان و حكمرانان تجديد شد. آخرين ناودان كعبه، اهدايي سلطان عبدالمجيد عثماني است كه به سال 1273هـ . ق. آن را اهدا كرد. همين ناودان يك بار در دوران ملك سعود و بار ديگر در دوران ملك فهد باز سازي شد.(2)

حجر اسماعيل: حجر اسماعيل محوطه نيم دايره اي است كه در شمال كعبه و در مجاورت ضلعي كه ناودان در آن است واقع شده و آن را حطيم (3) ناميده اند. دليل نامگذاري اين بخش بدين نام آن است كه اين بخش در جريان نوسازي كعبه در روزگار قريش، از خانه كاسته شده است. اين محوطه دو مدخل از دو سوي شرق و غرب دارد و ارتفاع ديوارچه آن از سطح مسجد الحرام حدود يك و نيم متر است و در سه نقطه از اين ديوار چراغ هايي براي تزيين و نور دهي بر روي پايه هاي مخصوص نصب شده است.

بخشي از حجر اسماعيل به فاصله شش ذراع و يك وجب از ديوار كعبه، در واقع جزو كعبه و امتداد آن است.

حجر اسماعيل تا كنون افزون بر بيست و پنج بار ترميم شده است.

درگذشته آن را قبرستان بانوان تبار اسماعيل مي ناميده اند، چنان كه روايت هاي تاريخيِ فراواني از اين حكايت دارد كه اسماعيل و مادرش هاجر در همان جا به خاك

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 5، ص 38

2 . منبع پيشين، ج 4، ص 85

3 . البته چنان كه در قصة التوسعه (ص 86) آمده است ابن اثير در نهايه از اين سخن به ميان مي آورد كه دو نقطه را حطيم ناميده اند; اين دو نقطه يكي ميان ركن حجرالأسود و در كعبه است كه آن را حطيم مكه نيز گفته اند و ديگري حجر اسماعيل است.

ازرقي نيز روايت كرده است كه حطيم منطقه ميان ركن حجرالأسود و مقام ابراهيم و زمزم است، و حجر اسماعيل را نيز حطيم ناميده اند. مترجم



50


سپرده شده اند.

در برخي روايت هاي تاريخي آمده است كه زير ناودان كعبه جاي التزام و برآورده شدن دعاهاست، چنان كه در اثري كه به پيامبر(صلي الله عليه وآله) نسبت داده اند، آمده است: به هنگام طواف در قسمت مقابل ناودان، اين دعا گفته شود:

 

أللّهُمّ اِنّي أَسْأَلُكَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ .(1)

پروردگارا! از تو آسايش به هنگام مرگ و بخشايش به هنگام حساب را مسألت مي كنم.

 

ملتزم: بخشي از مطاف است كه ميان ركن حجرالأسود و درِ كعبه واقع شده و آن را مدعي و متعوذ هم گفته اند. آن محل استجابت دعا و جايي است كه ماليدن گونه ها، سينه و كف دستان و آرنج ها بر زمينش و نيز دعا و تضرع به درگاه خداوند درآن مستحب است.

مستجار: بخشي از مطاف است ميان ركن يماني و جاي دري كه در گذشته ها از پشت كعبه و مقابل ملتزم قرار داشته است. آن را متعوذ و مستجاب و همچنين ملتزم عجائز قريش ; جاي دعاي زنان قريش ناميده اند و محل اجابت دعاست.

حطيم: هم حجر اسماعيل و هم منطقه ميان حجر اسماعيل و حجرالأسود و مقام ابراهيم و زمزم را حطيم ناميده اند و آن جا مكاني است كه در آن گناهان فرو ريزد و آمرزيده شود.

حجرالأسود: سنگي است كه در ركن جنوب شرقي كعبه قرار گرفته و طواف از مقابل آن آغاز مي شود. اين سنگ از ياقوت هاي بهشت بوده، رنگ آن سفيد به خاكستري گراييده، به سان مقام ابراهيم است.

اين سنگ پيمان خدا در زمين و مقامي است كه بنده در آن با خداي خويش عهد توبه مي كند. هر كه بر اين سنگ دست نهد گويا به سوي خداوند دست بيعت گشوده است، و هر كه آن را مسح كند همه گناهانش فرو ريزد. پيامبران، صالحان و زايران و حاجيان بر آن بوسه زده اند و بوسه زنند و در برِ آن، دعاها اجابت شود و در جوار آن اشك ها برگونه ها سرازير گردد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 3، صص 116 و 122



51


استلام و بوسيدن اين سنگ نزد مذاهب اسلامي يكي از سنت ها و مستحبات طواف  است.(1)

درِ كعبه: به روزگار ابراهيمِ خليل كعبه دري نداشت و تنها درگاهي به درون كعبه راه مي گشود. بعدها ملك اسعد، تُبّع سوم كه از پادشاهان يمن بود، براي آن دري يك لنگه قرار داد. سپس قريش دري دو لنگه بر آن نصب كرد. اين در بعدها در گذر تاريخ چندين نوبت نوسازي و تجديد شد.

در، همچنين داراي قفل و كليدي مشخص است و اين كليد نزد آل شيبي نگهداري مي شود، و هيچ كس ديگر مدعي آن نيست. گويند به فرمان پيامبر(صلي الله عليه وآله) كليد در اختيار اين خاندان نهاده شده است.

طول كنونيِ در، 318 سانتيمتر، عرضِ آن 171 سانتيمتر و ارتفاع آن از شاذروان 222 سانتيمتر است.

معجن: نام حفره اي كوچك است كه قبلا در كنار ديوار شرقي كعبه ميان ركن عراقي و درِ كعبه قرار داشته و گفته مي شود كه نشان جاي اصلي مقام در روزگار ابراهيم(عليه السلام)بوده  است.

همچنين هنگامي كه سيل امّ نهشل مقام ابراهيم را از جاي كند، پس از باز گردانده شدن براي مدتي موقتاً در محل معجن قرار داده شد و بعدها عمر بن خطاب آن را به جاي دائمش انتقال داد.

اين حفره همچنين نشان محل نماز رسول خدا(صلي الله عليه وآله) پس از بيرون آمدن از كعبه در روز فتح و نيز نشان جاي نماز جبرئيل بوده است.

از آن جا كه اين گودال سبب زمين خوردن حاجيان به هنگام طواف مي شد در سال 1377هـ . ق. آن را پر كردند و به نشان آن علامت مربعي ميان سنگ ها قرار داده اند. همچنين در مقابل جاي قديم معجن، در شاذروان سنگ مرمر برجسته اي وجود دارد و بر روي آن نوشته هايي دشوارخوان حك شده است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 3، صص 12 و 13



52


اين حفره را جب ، بئر اخسف و غبغب نيز ناميده اند.(1)

مقام ابراهيم: از لواحق كعبه و مسجد الحرام است; سنگي است كه ابراهيم(عليه السلام) به هنگام بنا كردن كعبه و نيز به هنگام بانگ حج و فرا خوان مردم بدين مهم، بر روي آن ايستاد و در هنگام نماز آن را در سمت قبله خود قرار مي داد.

بر روي اين سنگ رد پاهاي حضرت ابراهيم(عليه السلام) حفر شده و اين خود آيتي از آيات الهي است.

هر كس در پشت مقام ابراهيم نماز بخواند گناهانش آمرزيده شود; چه، قرآن به نماز خواندن در پس اين مقام فرمان داده است.

شاذروان: ازاره اي كوهاني شكل است از سنگ مرمر كه در سه سمت كعبه، به جز سمتِ حجر اسماعيل، در پايين ديوار چيده شده و بنابر روايت گزيده تر، جزو كعبه است. در اين رديف سنگ، حلقه هايي نصب شده كه پوشش كعبه از پايين بدانها قلاب مي شود.

گويند: نخستين كسي كه شاذروان را ساخت عبدالله بن زبير بود كه به هدف تقويت ديوار كعبه و جلوگيري از نفوذ آب به پايه هاي بنا اين كار را انجام داد.

شاذروان تا كنون بارها مرمت و نوسازي شده است.

سكوي نگهباني: در كنار حجرالأسود سكويي سنگي ساخته شده است. بر اين سكو كه با عبور آب سرد از زيرش سرد نگه داشته مي شود، نگهباني مي ايستد تا بر بوسه زدن طواف كنندگان بر حجرالأسود نظارت كند و آن را سازمان دهد.

ستون هاي درون كعبه: در درون كعبه سه ستون وجود دارد كه سنگيني سقف خانه بر روي آنهاست. اين ستون ها كه كار عبدالله بن زبير است هر كدام تقريباً يك گز قطر دارد و فاصله ميان هر يك تا ديگري 35/2 متر است.

جبّ كعبه: در سمت راست كسي كه به درون كعبه درآيد گودالي به عمق سه گز وجود داشته است. حفر آن را به ابراهيم خليل(عليه السلام) نسبت دهند و گويند هداياي كعبه در
آن جا نگهداري مي شده است. اين حفره تا روزگار عبدالله بن زبير وجود داشت و در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 4، ص 126



53


روزگار او از ميان برداشته شد و خزانه كعبه به سراي شيبة بن عثمان بن ابي طلحه انتقال يافت و به جاي آن براي نگهداري هديه ها در داخل كعبه قلاب ها و چنگك هايي قرار داده شد.

چند نكته خواندني درباره كعبه

* از ابوالحجاج مكي، مجاهد بن جبر، بزرگ قاريان و مفسّران و در گذشته به سال 104هـ . ق. در مكه، نقل شده است كه گويد: پسر زبير بر اين عادت بود كه هر عبادتي را كه ديگر مردم نمي توانستند انجام دهند با سختي و رنج به انجام مي رساند. يك بار سيل آمد و خانه كعبه را در محاصره گرفت و مردم از طواف ماندند. در همين زمان ابن زبير شنا كنان كعبه را طواف كرد.

* گويند: كليد كعبه در اختيار مردي از خزاعه به نام ابوغبشان بود. وي در حال مستي آن را به يك مشك شراب به قصي بن كلاب فروخت. اين داد و ستد مثلي براي تجارت هاي زيانبار شد، چونان كه هر تجارت پست و زيانباري را بدان مثل زنند و گويند: اخس مِن صفقة أبي غبشان .

* جلال الدين سيوطي گويد: گفته اند: هنگامي كه مطيع، خليفه عباسي، حجر الأسود را از ابوطاهر قرمطي ]كه آن را به سرقت برده بود[ خريد، عبدالله بن عكيم كه از محدثان است در مجلس حضور يافت و گفت: حجرالأسود ما را دو نشانه است: يكي آن كه بر سطح آب مي ايستد و ديگري آن كه به آتش گداخته نمي شود. پس سنگي عطر آگين پيچيده در پارچه اي ديبا آوردند تا او را به خطا اندازند و بفريبند. اما سنگ را چون در آب نهادند به زير رفت و چون بر آتش گذاشتند گداخته شد تا جايي كه نزديك بود تكه تكه شود. سنگي ديگر آوردند و با آن نيز همان كردند و همان نتيجه داد. سپس حجرالأسود را آوردند و چون آن را در آب نهادند بر روي آب قرار گرفت و چون بر آتش گذاشتند گداخته نشد. در اين هنگام عبدالله گفت: اين همان حجرالأسود ماست. ابوطاهر قرمطي با ديدن اين صحنه در شگفت شد و پرسيد: از كجا چنين نشانه اي را مي دانستيد؟ عبدالله گفت: در حديثي از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) رسيده است كه فرمود:



54


حجرالأسود دست راست خدا در زمين است. روز قيامت در حالي كه زباني گويا دارد مي آيد و براي هر كس كه آن را به حق يا باطل بوسيده باشد گواهي مي دهد. اين سنگ نه در آب غرق مي شود و نه به آتش مي گدازد.

 

ابوطاهر با شنيدن اين سخن گفت: اين ديني است كه به روايت و نقل حفظ شود.

اين داستان نشان مي دهد كه درباره حجرالأسود حتي در صورتي كه دزديده شود نمي توان تقلب و تزوير كرد.

* اموال و اراضي متعلق به كعبه را ابرق نامند، شايد بدان معنا كه هر كس به آنها تجاوز كند به سرعتِ برق، كيفر خواهد يافت.

* هنگامي كه كارگران عبدالله بن زبير در جريان بازسازي كعبه به پي ديوارها رسيدند و خواستند آنها را با ديلم بكنند، پايه هاي كعبه تكان خورد و مكه به لرزه درآمد. آنان ديدند همه اين پايه ها و پي ديوارها به يكديگر پيوسته است. از اين روي آنها را به همان صورت كه بود واگذاشتند.

* چون عبدالله بن زبير در هفدهم رجب سال 64 يا 65 ـ به اختلاف روايت ها در اين باره ـ بناي كعبه را به پايان رساند، ديوارها را از داخل و خارج به مشك و عنبر خوشبو كرد و به ديبا پوشاند و آن گاه سنگ هايي را كه زياده مانده بود در اطراف خانه كعبه فرش كرد. وي سپس از تنعيم محرم شد و عمره اي به جا آورد و از مردم نيز خواست كه به شكرانه، اين كار را انجام دهند. و هركس به اندازه توانايي خود در راه خدا قرباني كند. از آن پس انجام عمره در ماه رجب در ميان مردم مكه به صورت سنت درآمد.

* نخستين زن عرب كه كعبه را به حرير پوشاند مادر عباس بن عبدالمطلب بود. او كه عباس را در خردسالي گم كرده بود نذر كرد چنانچه او را يافت كعبه را به پوششي آذين كند، و چون گمشده اش را باز يافت به نذر خود وفا كرد.

* هنگامي كه قريشيان به تجديد بناي كعبه پرداختند، هرگاه مي خواستند براي هموار كردن و تخريب باقيمانده بناي قديم بدان نزديك شوند، ماري با دهانِ گشاده پيش مي آمد و مانع نزديك شدن آنان مي شد پس خداوند پرنده اي بزرگتر از كركس فرستاد كه چنگال هاي خود را در آن مار افكند و آن را به طرف اجياد انداخت. بدين سان قريشيان



55


پيش آمدند و بقاياي خانه را با زمين هموار كردند و كار تجديد بنا را پي گرفتند.(1)

* هنگامي كه قريش به بازسازي كعبه تصميم گرفت ابووهب بن عمر بن عائذ مخزومي، دايي پدر پيامبر(صلي الله عليه وآله)، سنگي از سنگ هاي كعبه را برداشت، اما سنگ از دست او پريد و به جاي خويش بازگشت. پس گفت: اي جماعت قريش، در بناي كعبه جز از درآمدهاي حلال خود بهره نجوييد. مباد مهر زني بدكاره يا درآمد ربا و يا حقي به ناروا ستانده از مردم، در ساختن خانه به كار آيد. قريشيان اين اصل را پذيرفتند و بر همين بنا، كارِ بازسازي كعبه را پيش بردند.(2)

* ميان بناي ابراهيم تا بازسازي كعبه از سوي قريش تقريباً 2645 سال، از اين بازسازي تا بناي عبدالله بن زبير 82 سال، از آن تا بناي حَجّاج بن يوسف ثقفي 10 سال و از آن هنگام تا تجديد بناي سلطان مراد 965 سال و از بناي سلطان مراد تا توسعه فراگير دوران ملك فهد 377 سال فاصله است.(3)

* شماري از روايت هاي تاريخي از اين حكايت دارد كه چون قريش كعبه را براي بازسازي تخريب كرد نوشته هايي بر سنگ ها به زبان سرياني يافت. يكي از يهوديان، آن نوشته ها را بر ايشان خواند. يكي از آنها چنين بود:

من خداوند، صاحب مكه ام، آن روزكه آسمان ها و زمين راآفريدم و خورشيد و ماه را صورت وجود دادم آن رابيافريدموبه هفت پادشاه يگانه پرست درميان گرفتم.تادوكوه مكه برجاباشد، مكه نيزپابرجاست وبراي مردمانش آب وشيرخجسته وميمون دارد.

* گويند شاخ هاي قوچي كه ابراهيم(عليه السلام) ذبح كرده بود تا دوران عبدالله بن زبير درون كعبه بر ديوار آويخته بود و در جريان بازسازي كعبه از سوي عبدالله بن زبير به سبب كهنگي و سوختگي خاكستر شد و از ميان رفت.

* يكي از دلايلي كه حجر اسماعيل را حطيم ناميده اند آن است كه عرب ها جامه اي را كه با آن طواف مي كردند، پس از طواف در حجر بر زمين مي افكندند و وامي گذاشتند تا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 3، ص 133

2 . منبع پيشين، ج 3، ص 243

3 . منبع پيشين، ج 3، ص 241



56


گذشت زمان آن را بپوساند و از ميان ببرد.

* چون ابراهيم بناي كعبه را به پايان برد، جبرئيل از جانب خداوند نازل شد و مناسك حج را به وي آموخت. آن گاه ابراهيم در مقام ايستاد و بانگ فرا خوانِ حج در داد كه اي مردم، دعوت خدايتان را پاسخ دهيد، اي مردم، حج بر شما مقرر شده است. اين ندا را به گوش همه كساني كه در پشت مردان و زهدان زنان بودند رساند، و همه كساني كه ايمان آورده بودند و به علم الهي حج برايشان تقدير شده بود ـ تا روز قيامت ـ پاسخ دادند كه: لَبَّيكَ أَللّهُمَّ لَبَّيك .

* قريشيان پيش از اسلام با آنچه از بقاياي آيين حنيفي ابراهيم آموخته بودند مي دانستند كه ربا حرام است. از همين روي به هنگام بناي كعبه بر اين اصرار داشتند كه هيچ مال فراهم آمده از ربايي در آن به كار گرفته نشود تا آن جا كه چون داشته هايشان بسنده نمي كرد ترجيح دادند به جاي استفاده از اموال حرام، از مساحت بناي كعبه بكاهند تا همه بنا با حلال برپا شود.

* قريش در جريان بازسازي كعبه، درگاه ورودي آن را به اندازه اي بلندتر از سطح زمين قرار داد كه بدون استفاده از پله و نردبان، رفتن به درون آن دشوار باشد، تا از اين رهگذر آسان تر بتوانند رفتن يا نرفتن مردمان به درون كعبه را در فرمان خويش داشته باشند و كسي جز با اجازه آنها به درون خانه نرود.

* گويند هنگامي كه ابراهيم مي خواست پايه هاي خانه كعبه را بگذارد بادي به نام سكينه كه داراي دو بال و سري همانند سر مار بود او را راهنمايي كرد و با خزيدن بر روي زمين جاي پايه و پي كعبه را مشخص ساخت و ابراهيم و اسماعيل نيز با كلنگ پي هاي ديوار كعبه را كندند و بدين ترتيب پايه هاي كعبه را استوار ساختند.

* ابراهيم(عليه السلام) دري را كه براي كعبه قرار داد از ميانه ضلع شرقي نگشود بلكه آن را نزديك ركن قرار داد تا فاصله ميان آن و ركن، محلي براي دعا و راز و نياز باشد.

* گويند: هنگامي كه حَجّاج كعبه را به منجنيق بست با اصابت اولين سنگ به بنا، از آن ناله اي چون ناله بيمار برخاست.(1)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 3، ص 172



57


فهرست برخي از حوادث تاريخي كه بر كعبه گذشته است

* دشمنان اسلام در طول تاريخ كوشيده اند از جايگاه و عظمت كعبه نزد مردمان بكاهند.

روايت هاي تاريخ حاكي است نخستين كسي كه براي ويران كردن كعبه تلاش كرد تُبّع از شاهان حِمْير بود. او آرزو داشت كاش مي توانست كعبه را به يمن منتقل كند و بدين سان توجه عرب را از مكه به يمن معطوف سازد و از اين رهگذر مايه هاي آباداني و عمران اين سرزمين را فراهم آورد. اما خداوند او را به دست دو تن از راهبان آن سرزمين به حق راه نمود و وي از سركشي و گمراهي برگشت، كعبه را گرامي بداشت و آن را به ديبا  پوشاند.

* يكي از حقايق تاريخي كه به دلالت قرآن و روايتِ تاريخ ثابت شده، داستان اصحاب فيل است. ابرهه حبشي كعبه اي در يمن ساخت و آن را قليس ناميد. او اموال فراواني براي ساخت اين كعبه هزينه كرد و تلاش كرد مردم را به جاي مكه به يمن متوجه سازد. اما اين تلاش با توفيق همراه نبود و از اين روي در صدد برآمد كعبه را به سپاه فيل سوارِ خود ويران كند اما خداوند تلاش او را بي ثمر كرد و بر او و سپاهش لشكري از پرندگان ابابيل فرستاد تا مهاجمان را به سنگ هاي سجيل درهم كوبند و به سان علفي جويده شده خرد كنند. چنين نيز شد و آن مهاجمان نابود شدند.

* در روزگار قريش يك بار كعبه در آتش سوخت. علت آن بود كه زني براي خوشبو كردن كعبه آتش و اسپند آورده بود و شراره اي از آتش به جامه كعبه رسيد. در آن دوران جامه جديد كعبه بر روي جامه قديم آويخته مي شد و قديم را برنمي داشتند. به همين سبب جامه هايي روي هم انباشته بود و همه در آتش سوخت.

* در روزگار عمر بن خطاب سيلي سنگين مكه را در ميان گرفت. اين سيل كه سيل امّ  نهشل ناميده شده مقام ابراهيم را با خود به مناطق پايين مكه برد و جاي مقام را نيز با زمين هموار كرد.

پس از پايان يافتن سيل، مقام را باز گرداندند و در سمت شرق كعبه به پرده هاي خانه بستند و آن گاه در اين باره به عمر نامه نوشتند، وي نگران به مكه آمد و پس از باز



58


يافتن جاي درست مقام و اطمينان يافتن نسبت به آن، مقام را در جاي اصلي اش مستقر
كرد و پايه هاي آن را استوار ساخت. و تا به امروز درست در همان جايي كه عمر قرار داده بود واقع است.

* حجرالأسود بارها از سوي كساني چون جرهم، اياد، عمالقه، خزاعه و سرانجام قرامطه از كعبه جدا شده و هر بار نيز خداوند آن را باز گردانده است، اين خود يكي از نشانه هاي اعجاز حجرالأسود است. در آخرين بار، هنگامي كه ابوطاهر سليمان بن حسن قرمطي به سال 317هـ . ق. بر مكه يورش آورد و حاجيان را هدف قتل و غارت قرار داد، حجرالأسود را نيز با خود به كوفه برد. سنگ نزد قرمطيان ماند تا هنگامي كه المطيع لله يا المقتدر عباسي ـ روايت در اين باره مختلف است ـ آن را خريد و در سال 339هـ . ق. به جاي اصلي اش باز گردانده شد. قرمطيان كه مي خواستند كعبه را به هجر انتقال دهند در هنگام بردن حجرالأسود چهل شتر را در زير آن بار گران هلاك كردند و شگفت آن كه در زمان بازگشت حجرالأسود، شتر ضعيفي كه آن را بر پشتش گذاشته بودند چون به مكه رسيد چاق و چابك شد.(1)

* روزگاري توليت كعبه در اختيار جرهم بود. اما چون اين طايفه نسبت به كعبه كوتاهي ورزيدند و سركشي در پيش گرفتند، خداوند ايشان را كيفر داد و خزاعه را بر آنان چيره ساخت، خزاعه در برابر جرهم مدعي توليت شد و سرانجام نيز آن را از ايشان ستاند.

* هنگامي كه، در پي شكاف برداشتن و فرو ريختن بخش هايي از كعبه، قريشيان آن را با زمين هموار كردند و آن گاه نوسازي اش را آغازيدند، چون بنا به اندازه اي بالا آمد كه مي بايست حجرالأسود را در جاي خود قرار دهند بر سر آن كه چنين افتخاري از آنِ چه كسي خواهد شد، با همديگر اختلاف كردند. اين اختلاف و نزاع به حدي بالا گرفت كه
آهنگ جنگ در سر پروراندند. بني عبدالدار قدحي پر از خون آوردند و همراه با بني عدي ابن كعب پيمان خون و ايستادگي تا مرگ بستند كه به كسي ديگر اجازه نصب حجر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 2، ص 213



59


ندهند. آنان براي انعقاد اين پيمان دست هاي خود را به زير خوني كه در آن قدح بود بردند و از همين روي بعدها لعقة الدم نام گرفت.

در اين ميان، ابواميّة بن مغيرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم، كه در آن زمان پيرترين فرد قريش بود، پيش آمد و گفت: اي طايفه قريش، بياييد و نخستين كسي را كه از در مسجد ـ يعني باب بني شيبه ـ به درون آيد ميان خود داور كنيد. آنها نيز پذيرفتند و نخستين كسي كه از باب بني شيبه به درون آمد، پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) بود. بدين سان در اين رخداد، كه پنج سال پيش از بعثت به وقوع پيوست، پيامبر(صلي الله عليه وآله) را ميان خود به داوري گرفتند و آن حضرت نيز نزاع را گشود، پيامبر(صلي الله عليه وآله) ردايي طلبيد، سنگ را بر روي آن نهاد و آن گاه فرمود از هر قبيله نماينده اي پيش آيد و گوشه اي از اين ردا را بگيرد و آن را از زمين بلند كنند. آنها چنين كردند و چون سنگ را به برابر جايي كه بنا بود نصب شود رساندند، با دست خويش آن را برداشت و در جايش نشاند و بدين ترتيب با تدبيري حكيمانه مانع از جنگي سخت ميان قريش شد.

* يكي از حوادث تاريخي كه بر كعبه گذشته، آن است كه چون قريش از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و بني هاشم به تنگ آمد نوعي محاصره اقتصادي را بر ضد پيامبر(صلي الله عليه وآله) و اين خاندان مقرر كرد. قرشيان سندي درباره محاصره اقتصادي پيامبر(صلي الله عليه وآله) و هر كس كه او و خاندانش را ياري دهد نوشتند و آن را در كعبه آويختند. آن صحيفه سه سال آويخته ماند و بني هاشم در شعب ابي طالب روزگاري سخت را پشت سر نهادند و به چشمان خويش شبح مرگ را ديدند.

اما از آن سوي خداوند پنج تن از مردان قريش را كه به آن صحيفه و الزامهايش خرسند نبودند برانگيخت تا در مسجد الحرام و در حضور مردمان خواستار شكستن پيمان محاصره شوند. چون اين خواسته را آشكارا مطرح كردند و ميان آنها و قريش نزاع درگرفت، ابوطالب كه خود از نخستين محاصره شدگان قريش بود چنين نظر داد كه صحيفه را بخوانند و آنچه را در آن نوشته شده است اجرا كنند. او ياد آور شد كه قرشيان در خواندن آنچه در اين صحيفه نوشته شده گرفتار خطا شده بودند.

آن سند را بيرون آوردند و ديدند موريانه همه آن را از ميان برده و تنها نام خدا را



60


باقي گذاشته است.

بدين سان، محاصره خاندان بني هاشم شكسته شد.

* كعبه يك بار در دوران عبدالله بن زبير، به سال 64هـ . ق. از سوي حصين بن نمير، فرمانده سپاه يزيد بن معاويه، هدف منجنيق قرار گرفت و در نتيجه تخريب شد. ديگر بار نيز حَجّاج بن يوسف ثقفي در اواخر ذي حجه سال 72هـ . ق. و در جريان محاصره عبدالله ابن زبير كعبه را هدف منجنيق قرار داد.(1)

* هنگامي كه عبدالله بن زبير به كعبه پناه برد و سپاهيان يزيد او را محاصره كردند، كعبه يك بار در آتش سوخت. در آن روزگار كعبه از يك رج سنگ و يك رج چوب ساخته شده بود و از همين روي چون يكي از افراد ابن زبير آتشي برافروخت و شراره هايي از آن به پوشش كعبه رسيد، پوشش و چوب هاي به كار رفته در بنا، در آتش سوخت. افزون بر اين، در همين زمان، كعبه از سوي سپاهيان يزيد هدف منجنيق قرار گرفت و در نتيجه اين دو رخداد، به اندازه اي تخريب شد كه مي بايست از نو بنا شود.

* در طول تاريخ طولاني كعبه، سيل هاي ويرانگر و سختي به سوي آن سرازير شده كه شمار آن ها در تاريخ تا حدود نود مورد ثبت شده است; از جمله مهمترين آنهاست: سيل هاي امّ نهشل، جحاف، مخبل، ابن حنظله، قناديل و خديوي.

اين سيل ها غالباً يا به نام كسي كه در جريان آن غرق شده، يا به نام بيماريي كه در پي آن گسترش يافته، يا به نام زمان وقوع، يا به نام آثاري كه در حرم بر جاي گذاشته، يا به نام شخصيت مهمي كه در آن سال حج گزارده و يا به اوصافي از قبيل تخريب كنندگي و ويرانگري ناميده شده و معمولا در هر سي سال يك بار به وقوع پيوسته است.(2)

* در اواخر سال 1351هـ . ق. مردي افغاني به حجرالأسود دست درازي كرد و قطعه اي از آن كند و پاره اي هم از پوشش كعبه را جدا كرد و به سرقت برد.

سارق به كيفر اين كار اعدام شد و در روز 28 ربيع الثاني همان سال ملك عبدالعزيز

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 3، ص 166

2 . منبع پيشين، ج 2، ص 200


| شناسه مطلب: 77126