بخش 3
فهرست و تاریخچه آویخته های کعبه زیورها و زینت های کعبه متولّیان کعبه خوشبو کردن کعبه پوشش کعبه آگاهی هایی پراکنده درباره کعبه فصل سوم: شرحی از بنا و بازسازی کعبه در گذر تاریخ کعبه، نخستین بنا کسانی که کعبه را ساخته یا بازسازی کرده اند بناهای ابراهیم و اسماعیل بنای قریش بنای عبدالله بن زبیر بنای حَجّاج ثقفی بنای سلطان مراد خان تعمیر پشت بام کعبه در دوران ملک سعود فصل چهارم: کعبه و لواحق آن تا پیش از توسعه دوران فهد ابعاد کعبه مصالح تشکیل دهنده بنای کعبه شاذروان درِ کعبه مشخصات
61 |
در حضور شماري از عالمان و مجاوران كعبه، با دست خود آن قطعه را به جاي قبلي اش بازگرداند.(1)
* بخاري، مسلم و نسائي روايتي درباره نشانه هاي آخر الزمان از ابوهريره نقل كرده اند كه در آن آمده است: ذو السويقتين كعبه را خراب مي كند.
احمد و برخي از ديگر صاحبان مسانيد و صحاح، حديثي به همين مضمون از ابن عمر نقل كرده اند، با اين تفاوت كه در حديث ابن عمر اين افزوده نيز به چشم مي خورد: ... و زيورهاي كعبه را از آن جدا مي كند و آن را از پوشش برهنه مي كند. گويا او را مي بينم كه زبون و چلاق است و بيل و كلنگ بر كعبه فرود مي آورد. (2)
فهرست و تاريخچه آويخته هاي كعبه
* مقصود از آويخته هاي كعبه چيزها يا لوح نوشته هايي است كه بر ديوارهاي كعبه و يا بر ستون هاي سه گانه درون خانه آويخته است.
* خليفگان، اميران و ثروتمندان در زمان هاي مختلف هديه هايي گوناگون به كعبه مي فرستاده اند كه در درون خانه آويخته مي شد و در شمار دارايي هاي آن در مي آمد. اين هديه ها شامل ظرف هاي طلا و نقره، جام هاي ياقوت نشان و مرواريد نشان و همچنين جواهرها و سنگ هاي زينتي است كه به اشكال گوناگوني چون هلال، جام، شمسه، زنجير، چلچراغ و همانند آن درآمده است.
* پيامبر(صلي الله عليه وآله) پس از فتح مكه اموال و آويخته هايي را كه درون كعبه بود باقي گذارد و تنها پيكرها و تصويرها را از ديوار پايين كشيد.
* برخي از نوشته هايي كه در داخل كعبه آويخته بوده و يا اكنون بر ديوار و ستون ها آويخته است عبارتند از:
ـ متن پيمان ستمگرانه تحريم اقتصادي و اجتماعي بني هاشم از سوي قريش كه در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . التاريخ القويم، ج 2، ص 315
2 . منبع پيشين، ج 3، ص 244
62 |
فاصله سال هاي هفتم تا دهم بعثت در كعبه آويخته بود و سرانجام موريانه آن را از ميان
برد و از همه متن تنها نام خدا را باقي گذاشت
ـ معلّقات سبع يا ثمن يا عشر كه مجموعه اي هفتگانه، هشتگانه و يا دهگانه از برجسته ترين شعرهاي عرب بود كه در دوران معاصر ظهور اسلام به نشان گرانسنگي و ارزش آنها و نيز به هدف محفوظ ماندن در داخل كعبه آويخته شده بود.
ـ صحيفه سبز سفاح.
ـ سند نوشته هاي بيعت با برخي كارگزاران و اميران.
ـ پيمان بيعت و ولايت عهدي كه معتمد عباسي براي دو فرزندش نوشت.
ـ پيمان بيعت و ولايت عهدي امين و مأمون از سوي پدرشان هارون. اين گونه پيمان نامه ها پس از پايان دوره تاريخي خود، از كعبه بيرون برده مي شدند.(1)
ـ لوح هاي يادمان توسعه ها و ترميم هاي كعبه و مسجد الحرام از سوي خليفگان، اميران و پادشاهان. آخرين اين لوح ها، يادمان توسعه حرم در دوران فهد است كه تاريخ 1416هـ . ق. را برخود دارد.
زيورها و زينت هاي كعبه
* مقصود از زيورها و زينت هاي كعبه، همه چيزهايي است كه براي آراستن كعبه ـ از درون و برون ـ به كار گرفته شده است.
* نخستين كسي كه به تزيين كعبه پرداخت عبدالمطلّب جدّ پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود. وي كعبه را به دو غزالي كه در هنگام حفر زمزم يافته بود آراست و سلاحي را نيز كه همراه با اين دو غزال يافته بود براي تزيين بر در كعبه آويخت.
* بعدها وليد بن عبدالملك، عبدالله بن زبير، امين، متوكل، معتضد، مقتدر و شماري ديگر از خليفگان و اميران، هر يك در روزگار فرمانروايي خود به شكلي كعبه را آراستند.
* بخشي از تزيين كعبه شامل آراستن اجزا و عناصر آن; از قبيل ستون هاي داخلي،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . التاريخ القويم، ج 3، ص 146
63 |
ناودان، در، قفل و هديه هاي درون كعبه به طلا و نقره است.
* برخي از ابزارهاي زينتيِ داخل كعبه عبارتند: از دو غزال طلايي، سلاح هاي جواهر نشان و تزيين شده، جواهرها، هلال ها، شمسه ها، جام ها، قطعه هايي از ياقوت، مرواريد و زبرجد، تاج نقره، قفل، حلقه الماس، زنجيرهاي مرواريد، چلچراغ ها و محراب ها، قلعه هاي چوبين، بلورين و مسين و شيشه و شمع تاج نشان.
* درگذشته ها هديه ها و ابزارهاي زينتي درون كعبه در معرض آسيب هاي ناشي از عوامل طبيعي; چون سيل و يا عوامل تخريب انساني همانند جنگ و تجاوز بوده است. اما در روزگار حاضر وضعي متفاوت يافته و در مكان هايي محفوظ و ايمن از آسيبِ چنان عواملي نگهداري مي شود.
متولّيان كعبه
متوليان كعبه عهده دار وظايفي چون خدمتگزاري آن و باز كردن و يا بستن در آن و نيز انجام مراقبت هاي لازم بوده اند. توليت كعبه پيش از قريش در اختيار طايفه طسم كه قبيله اي از قوم عاد بوده اند، قرار داشت و بعدها خزاعه و سپس قصي عهده دار آن شده اند و در پي او به فرزندش عبدالدار رسيده و او نيز آن را به فرزند خود عثمان سپرده است و به همين ترتيب توليت كعبه در ميان زادگان او از نسلي به نسل ديگر به ارث رسيده و سرانجام در اختيار عثمان بن طلحه و پس از وي پسر عمويش شيبه قرار گرفته و اكنون نيز در اختيار اين خاندان است; چه اين فرمان رسول خداست و آن حضرت هنگامي كه پس از فتح مكه كليد كعبه را بدين خاندان سپرد، فرمود:
اي زادگان طلحه، اين ]كليد[ را بگيريد كه جاودانه و هميشگي تا روز رستاخيز در اختيارتان بماند و هيچ كس جز ستمگري آن را از شما نستاند.
خوشبو كردن كعبه
* خوشبو كردن كعبه كاري ديرين است كه به پيش از اسلام باز مي گردد. پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) نيز اين سنت را تقرير فرمود و در روزگار آن حضرت گاه كعبه را به طور
64 |
كامل به عطر خوشبو مي كردند.
* در روزگار معاويه خوشبو كردن كعبه، در هنگام هر نماز رسم شده بود.
* در روزگار عبدالله بن زبير كعبه را هر روز خوشبو مي كردند و در روز جمعه بر عطر و بوي آن مي افزودند. عبدالله، خود، با به پايان رساندن بناي كعبه ديوارهايش را از درون و برون عطر زد.
* مهدي عباسي در روزگار فرمانروايي اش، كعبه را از درون و برون به آميخته اي از مشك و عطر و عنبر خوشبو كرد و مردم پس از او اين كار را پيوسته به انجام رساندند.
* برخي از فقيهان بر اين نظريه اند كه خوشبو كردن كعبه گونه اي از همان تطهير است كه خداوند بدان فرمان داده، آن جا كه فرموده است:
و به ابراهيم و اسماعيل سپرديم كه حرم خدا را براي طواف كنندگان و مقيمان و ركوع كنندگان سجده گزار پاك و پاكيزه بداريد. (1)
پوشش كعبه
* نخستين كسي كه پوششي ناقص بر كعبه پوشاند، اسماعيل(عليه السلام) بود. پس از او تُبّع حميري پوششي كامل بر اين خانه پوشاند.
* پوشش كعبه در روزگار جاهليت از مواد گوناگوني چون پارچه هاي بافته از موي شتر، پوست، پارچه هاي يماني، چادر شب، حرير، كتان هاي قرمز رنگ يمني، پارچه هاي قبطي مصري، پارچه هاي نرم عراقي، ديباي سياه، سرخ، سفيد، زرد و سبز و همچنين پارچه هاي راه راه تهيّه مي شد.
* در روزگار جاهليت پوشش هاي جديد كعبه را روي پوشش هاي قديم قرار مي دادند.
* پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله) كعبه را با پارچه هاي يماني پوشاند و پس از آن حضرت، ابوبكر، عمر، عثمان، معاويه و عبدالله بن زبير همين كار را انجام دادند و از آن پس درگذر
تاريخ، بسياري از كسان براي كعبه پوشش ساختند و سرانجام در روزگار ما به وضع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بقره: 125
65 |
امروزين در آمد.
* در روزگار قبل از اسلام تجديد پوشش كعبه به روز معيني از سال محدود نبود و ممكن بود در هر وقت از سال انجام گيرد اما پس از دوران اسلام، اين كار معمولا در روز عاشوار انجام مي گرفت. بعدها در برخي دوره ها گاه در سال دو و يا سه نوبت و يا افزون بر آن، پوشش كعبه تجديد مي شد. روزهايي كه اين كار در آنها انجام مي گرفت معمولا عبارت بودند از روز عاشوار، اول ماه رجب، بيست و هفتم ماه رمضان، روز ترويه (هشتم ذي الحجه) و روز عيد قربان.
اما از سده ششم هجري به بعد، رسم بر اين شد كه تنها يك روز در سال پوشش كعبه تجديد شود.(1)
* احرام كعبه لايه زيرين و سفيد رنگ پوشش كعبه را گويند كه از پايين ديوار كعبه آغاز مي شود و تا برابر بالاي حجرالأسود و اندكي بالاتر از آن، امتداد دارد. تاريخ اين كار به دوران مأمون عباسي باز مي گردد.
هنگامي كه بخش پايين ديوار كعبه سفيد پوش مي شود مي گويند كعبه احرام بسته است. احرام كعبه همه ساله در روز هفتم ذي الحجه و پس از شستن پارچه هاي احرام به آب زمزم و خوشبو كردن آن انجام مي گيرد و تا هنگامي كه حاجيان از عرفه باز گردند اين احرام وجود دارد و پس از آن پرده هاي كعبه فرو افكنده مي شود.(2)
* حجر اسماعيل، بر خلاف كعبه، از گذشته هاي تاريخ بي پوشش بوده و اكنون نيز چنين است. تنها در سال 853هـ . ق. يكي از ملوك چراكسه پوششي براي آن تقديم كرد و ديوار حجر اسماعيل از سمت درون و برون بدين جامه درآمد.(3)
آگاهي هايي پراكنده درباره كعبه
* اگر نگوييم همه پيامبران، بيشتر پيامبران الهي حج خانه خدا را به جاي آورده اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . التاريخ القويم، ج 4، ص 257
2 . منبع پيشين، ج 4، ص 257
3 . منبع پيشين، ج 3، ص 114
66 |
در دوران پيش از ابراهيم خليل هر چند كعبه وجود نداشت اما جايگاه آن مشخص بود و آنجا تپه اي بلند وجود داشت كه وقتي سيل مي آمد و به اين تپه مي رسيد از سمت چپ و راست آن روان مي شد. پيامبران الهي پيش از ابراهيم براي حج گزاردن آهنگ آن جا مي كردند.
* مكه و از جمله خانه كعبه و مسجد الحرام از نخستين روز كه خداوند آسمان ها و زمين را آفريد، حرم قرار داده شد و تا آن روز كه آسمان و زمين برپا باشد و زمين به بندگان صالح خدا رسد حرم خواهد بود.
* به هنگام طواف خانه كعبه ذكر فرشتگان سُبْحَانَ اللهِ والْحَمْدُ للهِِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ بود و آدم بر اين ذكر عبارت وَ لا حَولَ وَلا قُوَّة اِلاّ بِالله را افزود. ابراهيم عبارت الْعَليِّ العَظيم بدان علاوه كرد و براي ما مسلمانان ذكر اَلله اَكْبر نيز بر آن افزوده شد و بدين سان ذكر مسلمانان به هنگام طواف چنين است: سُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَاللهُ اَكْبَرْ وَ لا حَولَ وَلا قُوَّة اِلاّ بِاللهِ الْعَليِّ العَظيم .(1)
* ابراهيم و اسماعيل به هنگام بناي كعبه اين دعا را بر زبان داشتند كه: }رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ{.(2)
* در كعبه، از آن هنگام كه بر اين خانه دري نصب كرده اند، هيچ گاه، چه در دوره جاهليت و چه در دوران اسلام، شبانه باز نشده است.(3)
شريف ترين سايه در روي زمين سايه كعبه است.
* در خبر صحيح آمده است كه زمين از مركز كعبه به پيرامون گسترش يافته و از اين روي كعبه مركز زمين به شمار مي آيد.
* كعبه در موازات بيت المعمور كه در آسمان است و هر روز هفتاد هزار فرشته بر گرد آن عمره مي گزارند، قرارگرفته و بدين سان كعبه زمين، كعبه و مطافِ جن و انسان، و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . خداوند منزه است، خداي را سپاس، هيچ خدايي جز الله نيست، و هيچ توان و نيرويي نيست مگر به خداوند بلند مرتبه بزرگ.
2 . بقره : 127، پروردگارا ! از ما بپذير كه شنواي دانا تويي.
3 . التاريخ القويم، ج 3، ص 109
67 |
بيت المعمور كعبه و مطاف فرشتگان است. بنابر روايات، بيت المعمور در زير عرش قرار
دارد و از اين روي هر كس برگرد كعبه طواف كند در زير عرش جاي مي گيرد.(1)
* كعبه در كلام خداوند مبارك خوانده شده و اين وصف بدان معناست كه براي هر كس كه بر گرد آن طواف كند يا در جوار آن معتكف شود و يا به زيارت آن رود، پاداشي فزاينده است.
* در كعبه و پيرامون آن آياتي الهي به چشم مي خورد كه مفاهيم ديني ويژه اي دارند. از آن جمله است بر جاي ماندن جاي پاي ابراهيم بر روي سنگ، تا نمادي از آن باشد كه خداوند همه پديدارهاي هستي را در برابر بندگان مخلص خود تسليم و فرمانبر مي سازد، هرچند آن قطعه سنگي سخت باشد. همچنين است باقي ماندن مقام ابراهيم كه در گذر سده ها و سال ها از گزند حوادث در امان مانده است. حجرالأسود هم آيتي ديگر است كه به رغم همه دست اندازي ها و تجاوزهايي كه به آن شده، همچنان در جاي خويش مانده است. سرانجام، ماندگاري كعبه در گذر روزگاران، هيبت و عظمتي كه اين خانه دارد و احساس ويژه اي كه در دل زائران مي افكند و همچنين كيفر يافتنِ دنيوي و سريعِ همه كساني كه نسبت به كعبه قصد سوئي داشته باشند; آيات الهي ديگري هستند كه تأمل در آنها ايمان را دو چندان كند.
* كعبه را كعبه ناميده اند چون چهار گوش است، يا چون در مقايسه با خانه هاي پيرامونش برجسته و از آنها جداست. آن را بيت الحرام ناميده اند; چرا كه حرام است و قطعه سرزميني هم كه آن را در برگرفته حرم است و شكار حيوانات در اين سرزمين و يا كندن درخت و گياه اين سرزمين روا نيست. آن را بيت العتيق گفته اند، از آن روي كه خانه اي كهن و والا و گرانقدر است و نيز از آن روي كه هر كس آن را با اخلاص زيارت كند از آتش دوزخ و كيفر الهي رهيده (عتيق) است.
* كعبه در هر سال دو بار، يكي پس از نيمه شعبان و ديگري در هفتم ماه ذي الحجه شست و شو مي شود.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . التاريخ القويم، ج 3، ص 11
2 . منبع پيشين، ج 5، ص 45
68 |
* در روز فتح مكه، هنگامي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به مكه درآمد 360 بت در كعبه و پيرامون آن نصب شده بود. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) عصايي در دست داشت در حالي كه آيه }جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً{(1) را بر زبان داشت با عصاي خود به آن بتان اشاره مي كرد و بت ها فرو مي افتاد.(2)
* در روزگار نوح پيامبر(عليه السلام) بناي كعبه پابر جا و آشكار بود. اما بعد از طوفان، آثار آن از ميان رفت.(3)
برخي عالمان گويند: نگاه كردن به كعبه عبادت است. البته بي گمان مقصود از اين نگاه، نگريستني است همراه با تفكر و تدبر و در پي يافتن آيات الهي.
* در تاريخ آورده اند كه سنگ هاي به كار رفته در پايه هاي خانه كعبه به شترهاي آبستن مي مانسته است كه روي هم افتاده باشند.
* پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله) در روز فتح مكه سوار بر شتر خود، هفت بار برگرد كعبه طواف كرد و با عصاي خود حجرالأسود را استلام فرمود. سپس بر آستانه كعبه از شتر به زير آمد و عثمان بن طلحه را خواست. عثمان حضور يافت و كليد كعبه را آورد و در را گشود. پيامبر(صلي الله عليه وآله) در حالي كه اسامة بن زيد، بلال و عثمان بن طلحه او را همراهي مي كردند، به درون كعبه رفت، در را از داخل بست و آن جا نماز گزارد. مدتي در كعبه ماند و سپس بيرون آمد.
پيامبر(صلي الله عليه وآله) براي دومين بار در فرداي آن روز به درون كعبه رفت.
روايت شده است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در عمرة القضا و نيز در حجة الوداع وارد كعبه شد.(4)
* اماكني كه رسول الله(صلي الله عليه وآله) در داخل كعبه و پيرامونش در آنها نماز گزارده; عبارتند از: درون كعبه در مقابل در و به سمت ديوار غربي در فاصله سه ذراع از آن، پشت مقام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اسراء: 81، حق آمد و باطل نابود شد; زيرا كه باطل نابود شونده است.
2 . التاريخ القويم، ج 2، ص 24
3 . منبع پيشين، ج 3، ص 12
4 . منبع پيشين، ج 1، ص 280
69 |
ابراهيم، مقام حجرالأسود، نزديك به ركن شامي، مقابلِ در كعبه، در مقابل ركن شمال غربي نزديك حجر، ميان دو ركني كه مقابل حجر اسماعيل است و ميان ركن يماني و حجر الأسود.
* دو طايفه جرهم و عمالقه همزمان با يكديگر در مكه مي زيستند و پيوسته بر سر فرمانروايي اين شهر و همچنين توليت كعبه، ميان آن دو جنگ و درگيري بود.
* در روزگار قريش، بناي كعبه با سرمايه اي كه از طريق همكاري مردم و از مال حلال به دست آمده بود انجام گرفت و اين بدان معنا است كه انديشه گردآوري كمك و تعاون، ديرينه اي بسيار دارد.
* هنگامي كه قريشيان كعبه را از نو بنا مي كردند، زنان و مردان در اين كار همكاري داشتند; مردان سنگ ها را حمل مي كردند و زنان گل و گچ مي آوردند.
70 |
فصل سوم:
شرحي از بنا و بازسازي كعبه در گذر تاريخ
كعبه، نخستين بنا
اين نه روايتي تاريخي است كه ما بدان پرداخته باشيم، بلكه آيه اي از آيات كتاب الهي است كه باور داشتنش از ايمان است و ترديد ورزيدن در آن نشاني از كفر; اين سخن از قول كسي است كه در حق خود فرموده است: چه كسي از خدا راستگوتر است ;(1)هم اوست كه فرموده: }إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُديً لِلْعَالَمِينَ{.(2)
نگارنده از آن روي در آغاز اين فصل چنين حقيقتي را يادآوري مي كند كه خوانندگان را به نادرستي گفته كساني توجه دهد كه به گاه رويارويي با تعارض آغازيني كه ميان آيه پيش گفته و روايت هاي تاريخ مي يابند، به تأويل قرآن دست مي يازند. برخي از روايت هاي تاريخي موجود نزد يهوديان ومسيحيان ازاين خبر مي دهدكه بيت المقدس نخستين خانه اي است كه براي بندگي خدا و انجام مراسم ديني بنا شده است. در اين ميان برخي با اين پندار كه گويا آيه قرآن و روايت تاريخيِ رسيده در آثار ديگران، دو متن هم عرض و هم رتبه اند، كوشيده اند ميان آيه قرآن و آنچه در تاريخ نقل شده است، سازگاري به وجود آورند; آنان گفته اند: نخستين خانه اي كه براي عبادت و بندگي خدا بنا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اشاره به آيه 122 سوره نساء.
2 . آل عمران: 96، بي گمان نخستين خانه اي كه براي آدميان بنا شده، همان است كه در بكّه است، مبارك است و راهنماي آفريدگان.
71 |
شده، بيت المقدس است، اما نخستين خانه اي كه در زمين بنا شده كعبه است.
نگارنده مي گويد: براي آيه اي كه گذشت دو تفسير ممكن است:
يكي آن كه مقصود از اَوَّلَ بَيْت به طور مطلق نخستين خانه اي باشد كه خداوند در زمين آدميان فراهم ساخته است. بنابراين تفسير، كعبه بنا شده آدم در آغازين زمان فرود آمدن وي به زمين است.
تفسير ديگر آن كه مقصود از أوَّلَ بَيْت نخستين خانه اي باشدكه در زمين براي عبادت و بندگي خدا ساخته شده است. طبق اين تفسير، بناي كعبه پس از نزول آدم و پس از پيدايش ساختمان هاي مسكوني و همچنين اماكن پرستش، به عنوان نخستين بنا ساخته شده است.
در اين ميان، سخن ديگر نيز مطرح شده و آن اين كه ابراهيم نخستين كسي بود كه كعبه را ساخت و ديوارهاي آن را تا حدي كه عرفاً يك بنا خوانده شود بالا آورد. صاحبان اين سخن بدين آيه استناد مي كنند كه فرموده است: }وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيل{.(1)
اما براي اين آيه دو تفسير امكان پذير است:
تفسير نخست آن كه گفته شود ابراهيم بنا گذارنده كعبه و نخستين كسي است كه ديوارهاي آن را تا حد يك بناي عرفي بالا آورد. چنين تفسيري به روشني با آيه پيشين يعني آيه }إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ{(2) تعارض دارد; چرا كه پيش از ابراهيم نيز خانه هايي مسكوني و يا مكان هايي براي عبادت و بندگي و نيز پيامبران و رسولاني وجود داشته است و از اين روي نمي توان گفت بناي ابراهيم نخستين بنا است، در حالي كه اين آيه، كعبه را نخستين بنا مي داند. البته بدين دليل چنين پاسخ داده اند كه هر چند پيش از كعبه ابراهيم خانه ها و بناهايي وجود داشته، اما آن خانه ها و بناها يا از آنِ اشخاصي بوده و يا به
قبايل و طوايف معيني تعلّق داشته است. اما كعبه نخستين خانه عبادت است كه به هيچ
1 . بقره: 126، و آنگاه كه ابراهيم پايه هاي آن خانه را با اسماعيل بالا مي برد ...
2 . آل عمران: 96
72 |
طايفه و ملتي اختصاص ندارد و از آنِ همه مردم است; همان مردمي كه خداوند ابراهيم را
فرمان داد تا همه آنان را به حج فرا بخواند، آن جا كه فرمود: }وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَي كُلِّ ضَامِر ...{.(1)
تفسير دوم آن است كه گفته شود: خانه كعبه پيش از ابراهيم بنا شده و در روزگاراني پيش از او وجود داشته، اما بعدها ديوارهاي كعبه و آنچه بيرون از خاك بوده از ميان رفته و پي و پايه هاي خانه بر جاي مانده است و بعدها ابراهيم همراه با فرزندش اسماعيل ديوارهاي خانه را بر همان پي و پايه كه از پيش وجود داشته بالا آورده و آن را به سان گذشته اش بازسازي كرده اند.
كساني كه كعبه را ساخته يا بازسازي كرده اند
در كتاب هاي تاريخ آمده است كه خانه خدا يازده بار بازسازي شده است. منابع تاريخي نام كساني را كه بدين بازسازي همت گماشته اند، آورده و البته در اين ميان ثبوت برخي روايت ها يقيني و برخي ديگر ظنّي است.
مجموع كساني كه، به روايت اسناد تاريخي، كعبه را ساخته يا بازسازي كرده اند، عبارتند از:
1 ـ فرشتگان الهي; به فرمان خداوند.
2 ـ آدم(عليه السلام); گفته اند كه بناي آدم و فرشتگان مجموعاً يك بناست كه در جريان آن، آدم كارِ ساختن و بالا آوردنِ خانه را بر عهده داشته و فرشتگان در اين كار به او كمك مي رسانده اند.
3 ـ شيث; فرزند آدم.
4 ـ ابراهيم همراه با فرزند خود اسماعيل.
5 ـ عمالقه.
6 ـ جرهم.
7 ـ قصي، نياي چهارم رسول خدا.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . حج: 27، و در ميان آدميان بانگ حج در ده تا پياده و سوار بر هر شتر لاغري ... سوي تو آيند.
73 |
8 ـ قريش; بناي كعبه از سوي اين خاندان در سال پنجم بعثت انجام پذيرفت و پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) نيز باآنان مشاركت كرد وهمراه عموي خود عباس سنگ هارا به محل بنا مي آورد. در همين بازسازي بود كه آن حضرت نزاعي را كه بر سر قرار دادن حجرالأسود در محل آن در گرفت و احتمال داشت به جنگي سخت منجر شود، به سر پنجه تدبير گشود.
9 ـ عبدالله بن زبير; در سال 65هـ . ق. پس از آن كه حصين بن نمير فرمانده سپاهيان يزيد كعبه را به محاصره درآورد و به هدف سركوب عبدالله بن زبير آن را به منجنيق بست، ديوارهاي اين بنا سست شد. تقريباً همزمان با آن، آتش سوزي نيز در كعبه رخ داد. بنابراين، ضروري بود كه كعبه تخريب و از نو ساخته شود.
بدين ترتيب پس از پايان محاصره و بازگشت سپاه حصين بن نمير، بازسازي كعبه آغاز شد.
10 ـ حَجّاج بن يوسف ثقفي; وي در سال 74هـ . ق. آنچه راكه ابن زبير به بناي كعبه افزوده بود، تخريب كرد و كعبه را به وضع دوران قريش باز گرداند. از همين روي نمي توان كار حجاج را بناي كعبه يا باز سازي و نوسازي فراگير دانست.
11 ـ سلطان مراد خان عثماني; در عصر و شب پنج شنبه بيستم شعبان سال 1309هـ .ق. سيلي سنگين كعبه را درميان گرفت و در پي آن بخش هاي عمده اي از كعبه فرو ريخت.
به دنبال اين خرابي و در سال 1040هـ . ق. سلطان مراد خان عثماني به نوسازي و تجديد بناي كعبه پرداخت.
اين فهرستي است از كساني كه در طول تاريخ، به بنا يا تجديد بناي كعبه همّت گماشته اند. البته همان گونه كه گذشت روايت هايي تاريخي كه از اين كسان نام مي برد، برخي قطعي و برخي ديگر تنها در حد گمان است. اما در اين ميان آنچه مسلم تر و پذيرفته تر به نظر مي رسد، روايت هاي حاكي از بناي ابراهيم و اسماعيل، بناي قريش، بناي عبدالله بن زبير، بناي حَجّاج و بناي سلطان مراد خان عثماني است و پس از همه اين تلاش ها، آخرين تلاشي كه در نوسازي كعبه و بناهاي پيراموني اش صورت پذيرفته طرح توسعه فراگير دوره اخير است.
74 |
اينك بناهاي پيش گفته را يك به يك به بررسي مي گذاريم:
بناهاي ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام)
خداوند در آياتي از قرآن كريم داستان بناي كعبه از سوي ابراهيم و اسماعيل را چنين آورده است:
آن هنگام كه ابراهيم پايه هاي آن خانه را بااسماعيل بالا مي برد گفتند: پروردگارا! از ما بپذير; زيراكه شنواي دانا تويي. پروردگارا! ماراتسليم شده خود قرارده واز فرزندان ما نيز امتي تسليم شده خويش، و آداب حج مان را به ما بنمايان و بر ما توبه كن كه توبه كننده مهربان تويي. پروردگار ما! در ميان آنان پيامبري از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر آنان تلاوت كند و به ايشان كتاب و حكمت بياموزد و پاكيزه شان كند; زيرا كه مقتدر حكيم تويي. (1)
خداوند پس از آن كه جاي خانه كعبه را براي ابراهيم معين ساخت. فرمود كه خانه را بنا كند. ابراهيم نيز با علاقه و عشق فرمان الهي را به اجرا درآورد و در اين كار، فرزندش اسماعيل او را ياري رساند.
بنايي كه ابراهيم برپا كرد، به لحاظ فني داراي مشخصه هاي زير بود:
* نوع مصالح به كار رفته در بنا ؤ سنگ.
* ارتفاع بنا از سطح ؤ 9 گز.
* طول ضلع شمالي ـ جنوبي، در سمت شرق; همان ضلعي كه اكنون درِ كعبه در آن قرار گرفته است، از ركن يماني تا ركن شمالي ؤ 32 گز.
* طول ضلع شمالي ـ جنوبيِ ديگر در سمت غرب ؤ 31 گز.
* طول ضلع شرقي ـ غربي، در سمت جنوب، يعني از ركن حجرالأسود تا ركن يماني ؤ 20 گز.
* طول ضلـع شرقي ـ غربـيِ ديگر در سمت شمـال; يعني سمت حجر اسماعيـل ؤ22 گز.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بقره: 127 ـ 129
75 |
بنايي كه ابراهيم ساخته بود داراي دو درگاه همكف بود كه يكي از سمت شرق; يعني از كنار حجرالأسود و ديگري از سمت غرب; يعني از مجاورت ركن يماني به بيرون گشوده مي شد.
ابراهيم همچنين در داخل كعبه، در سمت راست كسي كه به كعبه در آيد، گودالي به عمق سه گز كنده بود تا محل نگهداري هديه هاي كعبه و نيز اموال آن باشد.
كعبه روزگار ابراهيم سقف و دري كه باز و بسته شود نداشت.
در كعبه اي كه ابراهيم ساخت سنگ ها به صورت خشكه چين بود. ابراهيم(عليه السلام) هر روز يك رج از سنگ ها را مي چيد.
كعبه ابراهيم تنها در ضلع جنوبي، دو گوشه تشكيل شده از ديوارهاي مستقيم داشت و بدين ترتيب اين كعبه تنها داراي دو ركن يماني و ركن حجرالأسود بود. اما ضلع شماليِ كعبه شكلي منحني داشت و به موازات همين ديوار منحني كعبه، در فاصله اي اندك، آغلي با ديوارهاي كوتاه بود كه اسماعيل گوسفندان خود را درآن جا نگه مي داشت.
تصوير زيرترسيمي است ازكعبه ابراهيم كه نگارنده آن را ازتاريخ القويم آورده است:
تصوير ص91؟؟؟
76 |
بناي قريش(1)
پيش از آن كه قريش دست به كارِ تجديد بناي كعبه شود اين خانه از رديف هاي سنگي كه خشكه چين شده بودند تشكيل مي شد. درِ آن همكفِ زمين بود و سقفي نداشت. پرده ها و پوشش كعبه از سمت بيروني به ديوار آويخته و بندهاي آنها از سمت دروني در بالاي ديوار بسته مي شد. در درون كعبه بر سمت راست كسي كه به كعبه درآيد، گودالي وجود داشت كه خزانه و محل نگهداري هدايا و اموال كعبه بود و شاخ هاي قوچي كه ابراهيم پس از بناي كعبه ذبح كرده بود، از سمت داخلي بر ديوار كعبه آويخته بود.
در اين ميان زني از قريش براي خوشبو كردن فضاي پيراموني كعبه اسپند دود كرد و شراره هايي از آتشِ او به پرده هاي كعبه رسيد و در نتيجه پوشش كعبه سوخت و ديوارهايش شكاف برداشت و در برخي قسمت ها فرو ريخت. بعدها سيل هاي تندي هم كه به درون دره سرازير مي شد، بر خرابي خانه افزود و بدين سان قريش در اين انديشه شد كه باقيمانده بنا را تخريب و آن را از نو بنا كند.
در همين زمان به مكه خبر رسيده بود كه يك كشتي رومي در شعيبه، بندر مجاور مكه، درهم شكسته است. از اين روي وليد بن مغيره با تني چند از قريشيان روانه شدند و چوب هاي كشتي را خريدند و افزون بر اين، با يكي از سرنشينان كشتي كه باقوم نام داشت و حرفه اش نجاري بود توافق كردند كه به مكه برود و آنان را براي ساختن كعبه به شكل بناهاي شاميِ آن روزگار راهنمايي كند.
قريشيان براي حفظ حرمت كعبه تصميم گرفتند اجازه ندهند مال حرامي; اعم از ربا، يا درآمد قمار يا بدكارگي و يا مالي فراهم آمده از دزدي و ستم، در بناي كعبه به كار گرفته شود; چرا كه خداوند پاك است و بر درگاه او جز پاكي نشايد.
قريشيان به هنگام تخريب و بازسازي، براي جلوگيري از اختلاف بر اين توافق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در قصّة التوسعه (ص 79) از بناي قصّي نيز ياد شده و درباره آن آمده است: بناي قصي چهارمين نياي پيامبر(صلي الله عليه وآله)، هفتمين بناي كعبه است. قصي سقف كعبه را به چوب مرغوب دَوْم (درختي بزرگ از تيره خرما) و همچنين شاخه هاي خرما پوشاند و هر يك از ضلع هاي كعبه را نيز 25 ذراع قرار داد. مترجم
77 |
كردند كه بنا را به چهار بخش و سپس هر كدام از اين قسمت ها را به چهار بخش
كوچك تر قسمت كنند و هر يك يا چند قبيله عهده دار بخشي معين شود.(1)
در كار ساختن كعبه زنان با مردان همكاري داشتند و وظيفه حمل سنگ ها با مردان و كار آوردن گل و گچ (ملاط ساروج) با زنان بود.
قرشيان پس از بازسازي كعبه، همه آنچه را در داخل كعبه نگهداري مي شد و يا بر ديوارهاي آن آويخته بود گرد آوردند و به ابوطلحه عبدالله بن عبدالعزي بن عثمان بن عبدالدار بن قصي سپردند. همچنين هبل را از خانه بيرون بردند و در محل مقام ابراهيم نصب كردند.
به هنگام نوسازي كعبه از سوي قريش رسول خدا(صلي الله عليه وآله) سي و پنج ساله بود و در جا به جا كردن سنگ ها با آنان همكاري مي كرد.
قريش ديوارهاي خانه را كاملا تخريب كرد و آن را با زمين هموار ساخت. اما چو خواستند با ديلم و كلنگ پي و پايه هاي كعبه را كه در زمين بود بكنند كوه هاي مكه به لرزه درآمد و از همين روي از كندن صرف نظر كردند و خانه را بر همان پي و پايه پيشين ساختند.
بنا آغاز شد و كار ادامه يافت تا هنگامي كه نوبت نصب حجرالأسود رسيد. اما در اين مرحله بر سر اين كه چه كسي سنگ را در جاي خود قرار دهد با همديگر اختلاف كردند و چند روز اين اختلاف و خصومت ادامه داشت و نزديك بود جنگي خانمانسوز درگيرد. سرانجام ابواميه حذيفة بن مغيره مخزومي پيشنهاد كرد نخستين كسي را كه از باب بني شيبه وارد شود ميان خود داور گيرند. همه با اين پيشنهاد موافقت كردند. چندي
نگذشت كه امين مكه و امين اسلام محمد بن عبدالله از باب بني شيبه به درون آمد.
1 . در قصّة التوسعه (ص 80) در اين باره چنين آمده است: ضلعي كه درِ كعبه از آن گشوده مي شود، سهم عبد مناف و زهره، ضلع ميان ركن حجرالأسود و ركن يماني از آنِ بني مخزوم و تيره هاي قريشي پيوسته بدين خاندان، ضلعِ مقابل ضلعي كه درِ كعبه در آن واقع است، از آنِ بني جمح و همچنين سهم دو تن از پسران عمروبن هصيص بن كعب بن لؤي و سرانجام ضلع مجاور حجر اسماعيل، از آنِ بني عبدالدار بن قصي، بني اسد بن عبدالعزي بن قصي و نيز بني عدي بن كعب بن لؤي بود. مترجم
78 |
قرشيان او را به داوري پسنديدند و آن حضرت نيز گره اين نزاع را گشود; او ردايي طلبيد سنگ را در ميان آن قرار داد. آنگاه از هر قبيله نماينده اي خواست تا همه با هم كناره هاي ردا را بگيرند و تا برابري آن جايگاه كه بايد قرار گيرد، بالا آورند. آنها نيز چنين كردند و پيامبر(صلي الله عليه وآله) سنگ را برگرفت و در جاي خويش نشاند.
قرشيان پس از گذر از اين مرحله، كار بازسازي كعبه را پي گرفتند. چون ديوار را به اندازه چهار ذراع و يك وجب بالا بردند، داخل كعبه را تا همين ارتفاع با خاك پر كردند و در همين سطح دري به بيرون گشودند. سپس كار بالا بردن ديوارها را با چيدن يك رج سنگ و يك رج چوب ادامه دادند و ارتفاع ديوار را، بر خلاف بناي پيشين كه تنها نُه ذراع بود، به بيش از هجده ذراع رساندند و سقف آن را نيز پوشاندند.
قرشيان در داخل كعبه دو رديف ستون قرار دادند. در هر يك از اين رديف ها سه ستون و سمت رديف ها از ضلع شامي، مجاور حجر، به طرف ضلع يماني بود.
در بناي قريش جمعاً پانزده رج چوب و شانزده رج سنگ به كار رفته بود و ناودان نيز به سمت حجر اسماعيل قرار مي گرفت. همچنين در داخل اين بنا پلكان چوبي در ركن شامي و در مجاورت ديواري كه در كعبه آن جا واقع است قرار داده بودند كه به بام خانه راه مي گشود. آنان سقف خانه و ديوارهاي آن را از درون و نيز ستون ها را تزيين كرده بودند. بر ستون ها تصويرهايي از پيامبران الهي بود; تصوير ابراهيم به صورت پير مردي بود كه تيرهاي قرعه در دست داشت و با آنها قرعه مي زد و در تصوير مريم، وي نشسته بود و عيسي را بر دامن داشت. افزون بر اين، تصويرهايي از فرشتگان و درختان نيز در داخل كعبه قرار داده بودند.
قرشيان همچنين، ضمن حفظ درگاه قديم كعبه در بناي نو، بر اين درگاه دري نصب كردند.
چون بنا را به پايان بردند اموال و هداياي كعبه را كه به ابوطلحه سپرده بودند، ديگر بار به درون گودالي كه در گوشه نزديك به ضلع شامي در داخل كعبه كنده شده بود باز گرداندند و زيورهاي كعبه و شاخ هاي قوچي را كه ابراهيم ذبح كرده بود از ديوار و ستون هاي كعبه آويختند و هبل را چنان كه پيشتر بود بر كناره گودال هدايا نصب كردند
79 |
و در پايان، پارچه هاي راه راه يماني بر كعبه پوشاندند.
تصوير زير ترسيمي است از كعبه قريش كه از التاريخ القويم آورديم:
تصوير ص91؟؟؟
بناي عبدالله بن زبير
پس از شورش عبدالله بن زبير، يزيد بن معاويه سپاهي به فرماندهي حصين بن نمير براي سركوب عبدالله روانه مكه ساخت. حصين بن نمير بر مكه چيره شد و تنها مسجدالحرام بيرون از سلطه او ماند. ابن زبير و يارانش به مسجد پناه بردند و در اطراف كعبه خانه هايي از چوب و ني ساختند تا از سنگ هايي كه با منجنيق به سويشان افكنده مي شد و همچنين از تابش آفتاب در امان باشند.
80 |
حصين بن نمير منجنيق هايي بر كوه ابوقبيس و قعيقعان نصب كرده بود كه به وسيله آنها كعبه را هدف قرار مي دادند. بارش سنگ ها پوشش كعبه را دريد و سنگ هاي آن را از جا كند. در همين زمان، شراره هايي از آتشي كه يكي از ياران عبدالله بن زبير آماده كرده بود به پرده كعبه رسيد و از آن جا كه در آن روزگار ديوارهاي كعبه رديفي از سنگ و رديفي از چوب و سقف آن نيز فراهم آمده از چوب بود آتشي سخت را در پي آورد. اين رخداد در شب شنبه سوم ماه ربيع الأول سال 64هـ . ق. به وقوع پيوست و به سبب آن سنگ هاي كعبه بخشي فرو ريخت و بخشي آن اندازه شل شد كه اگر پرنده اي بر آن مي نشست فرو مي ريخت.
زماني نگذشت كه خبر مرگ يزيد به مكه رسيد و حصين بن نمير دست از محاصره عبدالله زبير برداشت و در پنجم ربيع الثاني همان سال با سپاهش مكه را ترك كرد.
بدين سان ضرورت داشت براي بازسازي كعبه چاره اي انديشيده شود; ابن زبير در اين باره با خردمندان و خبرگان رايزني كرد و تصميم نهايي آن شد كه كعبه را كاملا تخريب كنند و آن را از نو بسازند.
ابن زبير سنگ هاي لازم براي بناي كامل كعبه را از كوه هاي حِرا، ثبير، مقطع،
خندمه، حلحله، كعبه و مردله فراهم ساخت و ديوارهاي كعبه را بر روي پي و
پايه اي كه به روزگار ابراهيم بوده است; يعني مطابق آنچه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) آرزوي انجامش را داشت، بالا آورد.
عبدالله به هنگام بازسازي كعبه، پس از فراهم آوردن آنچه براي اين كار لازم
بود، همه هديه ها و يا زينت هايي را كه در داخل كعبه وجود داشت يك جا گرد
آورد و به سراي شيبة بن عثمان انتقال داد تا پس از پايان عمليات، ديگربار بازگردانده شود.
او خود نخستين كسي بود كه در روز شنبه، نيمه جمادي الآخر سال 65هـ . ق. تخريب باقيمانده هاي بناي كعبه را آغاز كرد و پس از او مردم كار تخريب را ادامه دادند و در يك نيم روز آن را به پايان رساندند.
ابن زبير در مدتي كه كار بازسازي كعبه ادامه داشت، داربستي چوبين برگرد كعبه
81 |
قرار داد و پرده هايي بر آن آويخت تا مردم بر گردش طواف كنند. او همچنين پس از كنده
شدن حجرالأسود از جاي خود، در جريان تخريب كعبه، آن را به پارچه اي ديبا پيچيد و در جعبه اي قرار داد و آن را قفل كرد و در دار الندوه گذاشت.
چون تخريب را به پايان بردند و پي و پايه كعبه آشكار شد، ديدند كه آن به عمق شش ذراع و يك وجب در زمين و داخل سنگ ها فرو رفته و چنان به هم پيوسته است كه هر قسمت از آن راكه از جاي خود تكان دهند، همه اركان اين پي تكان مي خورد. ابن زبير پنجاه تن از مردمان سرشناس را به اين پي و پايه گواه گرفت و بناي جديد را روي آن استوار ساخت و درِ شرقي كعبه را بر روي همان رديف سنگي كه شاذروان را تشكيل مي داد وبه سطح زمين نزديك بود قرار داد و درست در مقابل آن دري ديگر در سمت غرب گشود.
چون بنا به نقطه اي رسيد كه مي بايست حجرالأسود نصب شود عبدالله بي خبر از مردم، خودش آن را در جاي خويش قرار داد.
عبدالله ديوارهاي كعبه را به ارتفاع بيست و هفت ذراع و عرض ديوارها را به دو ذراع رساند و در داخل كعبه نيز سه ستون در رديفي از شمال به جنوب براي نگه داشتن سقف قرار داد.
ابن زبير روزنهاي كعبه را از سنگ مرمرهايي كه از صنعا آورده بودند ساخت و درِ كعبه را كه تا آن زمان يك لنگه بود به درِ دو لنگه اي به ارتفاع يازده ذراع تبديل كرد، در داخل خانه و در مجاورت ركن شامي، پلكان چوبي ساخت كه به پشت بام مي رسيد و بر پشت بام نيز ناوداني كه به حجر اسماعيل مي ريخت قرار داد.
پسر زبير پس از فراغت از بناي كعبه، داخل آن را به مشك و عنبر خوشبو كرد و بر سطح بيروني ديوار خانه نيز از بالا تا پايين مشك و عنبر ماليد و سپس خانه را به پارچه هاي ديبا پوشاند.
در پايان بنا مقداري سنگ اضافه مانده بود كه با آنها اطراف كعبه را به شعاع ده ذراع از ديوارها، سنگ فرش كرد.
82 |
كار نوسازي كعبه در هفدهم رجب سال 65هـ . ق.(1) به پايان رسيد و عبدالله از مردم خواست به شكرانه آن، از تنعيم محرم شوند و عمره گزارند و هر كس به هر اندازه مي تواند در راه خدا قرباني كند. او خود، همراه با يارانش در تپه اي كه مقابل مسجد عايشه در ميقات تنعيم بود احرام بست و شتران بسياري به سپاس خداوند قرباني كرد.
از آن پس، انجام عمره از تنعيم در اين روز از سال ميان مردمان مكه سنت شد و اين سنت در گذر تاريخ پا برجاي ماند.
تصوير زير ترسيمي است از كعبه عبدالله بن زبير كه از تاريخ القويم آمد:
تصوير ص93؟؟؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . به روايت قصة التوسعه (ص 82) اين تاريخ با سال 684 ميلادي برابري مي كند.
83 |
بناي حَجّاج ثقفي
به شمار آوردنِ كار حَجّاج در رديف بناها يا تجديد بناهاي كعبه، نوعي مجازگويي است كه به خطا بر قلم مورّخان رفته است. چه، حَجّاج هيچ بنايي نساخت و آنچه كرد تنها تخريب بخشي از بناي ابن زبير بود.
حجاج در سال 74هـ . ق. / 693 م. به عبدالملك بن مروان نوشت كه ابوخبيب عبدالله بن زبير چيزهايي به كعبه افزوده كه پيشتر نبود. و همچنين دري ديگر از كعبه به بيرون گشوده است.
عبدالملك در پاسخ او چنين نوشت: درِ غربي را كه ابن زبير گشوده است مسدود كن، آنچه را بر سنگ هاي بناي كعبه افزوده است تخريب كن و كعبه را با سنگ هاي زايد فراهم آمده تا ارتفاع پيشينِ آن پر كن و آن را به همان صورت كه در روزگار رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بوده است درآور.
حَجّاج شش ذراع و نيم وجب از كعبه در سمت حجر تخريب كرد و با سنگ هاي زايد فراهم آمده، داخل كعبه را تا ارتفاعي كه مي بايست در نصب شود پر كرد، دري را كه به سمت غرب گشوده مي شد از ميان برداشت، درگاه در شرقي را در ارتفاع چهار ذراع و يك وجب قرار داد و ساير قسمت هاي بنا را بر همان حال كه در روزگار ابن زبير بود واگذاشت.
در مجموع آنچه حَجّاج بر بناي كعبه افزود يا آنجا ساخت; عبارت است از ديوار حجر اسماعيل، بستن در غربي كعبه، سنگچين پايين در كعبه، پلكان موجود در داخل كعبه و دو دري كه بر اين پلكان نصب شده است.
از هنگام بناي قريش تا بناي ابن زبير هشتاد سال و از آن زمان تا بناي حجاج نُه يا ده سال فاصله شده و از آن پس تا سال 1039 كعبه به همان حالت مانده است و در فاصله نهصد و شصت و شش سال در آن هيچ تغيير يا خرابي اي جز برخي ترميم هاي محدود به وجود نيامده است.
در سال 1039هـ . ق. / 1629 م. سيلي ويرانگر و بي سابقه كعبه را خراب كرد و بدين سان لازم آمد كعبه براي يازدهمين بار نوسازي شود.
84 |
يازدهمين بنا را سلطان مراد خان عثماني در سال 1040هـ . ق. / 1630 م. به انجام رساند.
تصوير زير ترسيمي از كعبه حَجّاج است كه از كتاب تاريخ القويم آورده شده است:
تصوير ص94 الكعبة المعظّمه
بناي سلطان مراد خان
در روز چهار شنبه 19 شعبان سال 1039هـ . ق. باراني سيل آسا در مكه باريدن آغازيد و تا شب پنج شنبه ادامه يافت و در نتيجه آن، سيلي بنيان كن جاري شد كه تا آن روز همانندش را در مكه نديده بودند. سيل مسجد الحرام را در برگرفت و ديوارهاي
85 |
كعبه تا نيمه، به آب فرو رفت و ديوارها يكي پس از ديگري سقوط كرد.
در آن دوران مسعود بن ادريس بن حسن كه از سادات به شمار مي رفت امير مكه بود و به فرمان او تدابير لازم از قبيل جمع آوري و نگهداري اشياي گران بهاي متعلق به كعبه و پاك سازي مسجد الحرام پس از فرو نشستن سيل انجام گرفت. همچنين عالمان و بزرگان شهر گرد هم آمدند و در اين باره به گفت و گو نشستند تا ببينند براي بازسازي كعبه چه مي توان كرد.
سرانجام تصميم آن شد كه در اين باره به سلطان مراد خان عثماني نامه بنويسند و از او كسب تكليف كنند و همزمان نيز ديواركي چوبي كه از هر طرف شش ذراع با كعبه و ويرانه هاي آن فاصله داشته باشد برپا كنند.
پس از چندي يك فروند كشتي كه حامل مصالح و تجهيزات لازم براي بازسازي كعبه بود به بندر جده وارد شد و بدين ترتيب در اواخر جمادي الأول سال 1040هـ . ق. كار نوسازي و بازسازي آغاز شد.
بنايي كه اين بار ساخته شد تقريباً به همان حالت بناي حَجّاج و داراي ويژگي هاي زير بود:
1 ـ سلطان مراد بناي جديد كعبه را به همان شكل كه در دوران حَجّاج بود ساخت. نه چيزي بر آن افزود و نه چيزي از آن كاست.
2 ـ اگر آغاز بازسازي را از ابتداي تخريب باقيمانده كعبه و هموار كردن ويرانه اي كه بر جاي مانده بود لحاظ كنيم از روز شنبه آخر جمادي الأولي و اگر آن را از بر زمين نهادن نخستين سنگ بناي كعبه به حساب آوريم، روز يكشنبه بيست و سوم جمادي الآخر سال 1040هـ . ق. خواهد بود.
تاريخ پايان بازسازي نيز دوم ذي الحجه سال 1040هـ . ق. بوده و اين بنا تا روزگار حاضر نيز مانده و تنها در دوران ملك فهد و در قالب طرح توسعه حرم ترميم هايي جزئي در آن صورت پذيرفته است.
3 ـ در جريان تخريب باقيمانده هاي كعبه، كار را تا رسيدن به نخستين رديف سنگي كه بر روي زمين چيده شده بود ادامه دادند و سپس بازسازي را بر روي همان رديف اوليه
86 |
آغاز كردند. بدين ترتيب ابعاد كعبه هيچ گونه تغييري، حتي اندك، نيافت.
4 ـ سنگ هاي جديد مورد نياز در بازسازي، از كوه شبيكه كه آن را جبل الكعبه گفته اند تأمين شد.
5 ـ در جريان تخريب، سه ركن كعبه را با زمين هموار ساختند اما از تخريب ركن حجرالأسود خودداري كردند و تنها سنگ ها و خاك و گلي راكه روي حجرالأسود قرار گرفته بود برداشتند و اطراف آن را ترميم كردند و بنا را ازهمين نقطه به بالا ادامه دادند.
6 ـ در جريان بازسازي مشاهده شد رنگ قسمت هايي از حجرالأسود كه در زير ديگر سنگ هاي ديوار كعبه پوشيده مانده، همانند مرمرهاي مقام ابراهيم سفيد است.
7 ـ در پايان بازسازي لوح يادبودي با نام سلطان مراد و تاريخ تجديد بنا در داخل كعبه گذاشته شد.
تعمير پشت بام كعبه در دوران ملك سعود
در اول ماه محرم سال 1377هـ . ق. و به تشخيص كميته علمي و فني ويژه اي كه به فرمان ملك سعود تشكيل شده بود اعلام شد كه سقف كعبه نيازمند مرمت است. به دنبال آن در اواخر محرم همان سال به فرمان پادشاه عربستان، شيخ محمد بن عوفي بن لادن مدير تأسيسات عمومي مأمور شد نسبت به ترميم و باز سازي كامل سقف كعبه اقدام كند.
بدين ترتيب كار نوسازي سقف كعبه با مشخصات زير انجام گرفت:
1 ـ در بيست و يكم جمادي الثاني سال 1377هـ . ق. حايل چوبي بلندي برگرد كعبه، به جز مقابل حجرالأسود، ركن يماني و حجر اسماعيل برپا كردند و ممر رسيدن به سقف را از ميان داربست سمت حجر اسماعيل قرار دادند.
2 ـ پيش از شروع بازسازي، چوب و ديگر مواد و مصالح لازم براي كار را فراهم ساختند.
3 ـ در ظهر روز جمعه هيجدهم رجب، وليعهد وقت فيصل بن عبدالعزيز به نمايندگي از طرف برادر خود ملك سعود براي آغاز عمليات حضور يافت و به همراه تني چند از ميهمانان و مسؤولان بر بام كعبه رفت و قسمتي از دورچين پشت بام را به نشانه
87 |
شروع عمليات سقف قديم تخريب كرد.
4 ـ سپس سقف فوقاني به طور كامل برداشته و آنگاه تيرچه هايي عرضي بر روي ديوارها سوار شد و چوب هاي سقف به صورت شرقي غربي بر روي اين تيرچه ها نصب گرديد و با ساروج مرغوبِ محلي محكم شد.
در انتهاي چوب هاي سقف و در زير آنها، دو تير چوبي به ديوارهاي شرقي و غربي محكم شد و در زير اين چوب ها در وسط تيري آهني براي حمل سقف فوقاني تعبيه شد كه يك سر آن روي ديوار شمالي و سر ديگر آن روي ديوار جنوبي كعبه قرارگرفت.
همچنين تيري ديگر براي حمل سقف تحتاني نصب و چوب هاي اين سقف نيز روي آن فرش شد.
تصوير ص155 كتاب الكعبه المعظمه
تصوير؟؟؟
88 |
پس از كامل شدن سقف فوقاني، ديوار دور چين سقف را به ارتفاع هشتاد سانتيمتر بنا كردند و در آن به جاي ميخ هاي چوبيِ قبلي، ميخ هاي بلند آهنين به منظور آويختن جامه كعبه بدانها تعبيه كردند.
همچنين چوب هاي سقف را با سرنج رنگ كردند و آن گاه لايه اي از قلع نازك و سپس لايه اي از ساروج و پس از آن لايه اي از عايق رطوبتي و پس از آن لايه ديگري از ملاط و ساروج روي سقف گستردند و پس از همه اين ها سنگ هاي مرمر سقف را فرش كردند. اين كار با استفاده از سنگ هاي قديم و پس از تميز كردن آنها صورت گرفت و در نصب آنها شيب بام به طرف ناودان كه به حجر اسماعيل مي ريزد مراعات شد.
به منظور جلوگيري از نفوذ آب و محكم تر شدن سنگ هاي فرش شده روي بام كعبه، درز آنها با سرب مذاب پر شد و پس از آن كنار ديوار دور چين تا ارتفاع 25 سانتيمتر سنگ هاي مرمر نصب گرديد.
همچنين درگاه ورودي پلكان به پشت بام تعمير شد و پوششي كه بر آن قرار داده مي شود با درپوشي نو ـ كه در لابه لاي آن ورقه فلزي محكم و زيبا قرار داده شده بود ـ تعويض گرديد.
5 ـ در كنار چوب هاي جديدي كه در ساختن سقف از آنها استفاده شد، چوب هاي قابل استفاده قديم نيز به كار رفتند.
6 ـ سقف تحتاني كعبه نيز ترميم شد و طي اين مرمت چوب هاي فرسوده اي كه در اين سقف وجود داشت با چوب هاي جديد جايگزين گرديد.
گفتني است چوب هاي اين سقف، كه دو سر آنها به سمت شرق و غرب است، از پهلو كنار هم چيده شده و روي ستون هاي سه گانه اي كه در زير قرار دارد جاي گرفته است. از اين سه ستون فقط ستون مياني تعويض شد.
7 ـ مرمت هايي جزئي در بند كشي ديوار از سمت داخل كعبه و نيز سنگ هاي مرمر كف و ديوار به عمل آمد.
8 ـ دو صندوق بزرگ با ابعاد 150 در 80 سانتيمتر براي نگهداري چلچراغ هاي كعبه و همچنين پرده هاي داخلي آن ساخته شد.
89 |
9 ـ از آن جا كه ناودان قديم كعبه; يعني همان كه سلطان عبدالمجيد خان به سال 1273هـ . ق. از نقره خالص ساخت و به طلا رو كش كرد، دچار كهنگي و فرسايش نشده بود، همين ناودان پس از مرمّت قاعده چوبي آن و همچنين ايجاد كنگره هايي در لبه آن به منظور جلوگيري از نشستن كبوتران و ديگر پرندگان، به جاي خويش برگردانده شد و مجدداً نصب گرديد.
10 ـ چوب هاي در كعبه، آستانه در و همچنين ديوار بازوي در مرمت شد.
11 ـ پلكان داخلي كعبه بي آن كه از پله هايش كاسته يا بدان افزوده شود تعمير شد.
12 ـ ستون هاي سه گانه اي كه عبدالله بن زبير حدود 1300 سال پيش براي نگه داشتن سقف كعبه در درون خانه نصب كرده بود، به دليل سالم ماندن در همه اين سال ها، تنها مرمتي سطحي شد.
گفتني است اين ستون ها داراي سر ستون هاي آذين شده و پايه هاي چهار گوش نقشدار هستند و طول هر كدام از كف كعبه تا زير سقف 7 متر و قطر هر يك نيز تقريباً 44 سانتيمتر است.
13 ـ در دوم ماه شعبان 1377هـ . ق. رسماً پايان عمليات نوسازي سقف كعبه و مرمت هاي جانبي آن اعلام شد.
90 |
فصل چهارم:
كعبه و لواحق آن تا پيش از توسعه دوران فهد
ابعاد كعبه
مورخان درباره ابعاد كعبه اختلاف دارند و اين، البته اختلافي طبيعي است كه به دقيق نبودن واحد اندازه گيري و تفاوت ميان ذراع دست و ذراع فلزي (ذراع يد و ذراع حديد) باز مي گردد. در كتاب تاريخ الكعبة المعظمه آمده است كه اندازه ذراع دست ميان 46 تا 50 سانتيمتر نوسان دارد و اندازه ذراع فلزي 5/56 سانتيمتر است و اخيراً آن را 48 سانتيمتر گفته اند.(1) اين خود سبب مي شود در زمان هاي مختلف و در روايت هاي مختلف تفاوت هايي در ابعاد و اندازه هاي كعبه به چشم بخورد و به ويژه به هنگام تبديل اين واحد اندازه گيري به واحدهاي نظام متر اختلاف پديد آيد.
در آخرين اندازه گيري انجام شده از سوي مركز پژوهش هاي حج در دانشگاه امّ القراي مكه ابعاد و اندازه هاي زير گزارش شده است:
1 ـ فاصله ركن حجرالأسود تا ركن شامي، يعني طول ضلعي كه درِ كعبه در آن قرار گرفته: 86/11 سانتيمتر.
2 ـ فاصله ركن يماني تا ركن غربي: 04/12 سانتيمتر.
3 ـ فاصله ركن حجرالأسود تا ركن يماني: 18/10 سانتيمتر.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . نگارنده در تبديل واحدهاي ذراع به متر همين مقياس را مبنا قرار داده است.
91 |
4 ـ فاصله ركن شامي تا ركن غربي: 90/9 سانتيمتر.(1)
ارتفاع كعبه بر حسب بناي ابراهيم 32/4 سانتيمتر، در بناي قريش 64/8 سانتيمتر و در بناي عبدالله بن زبير 95/12 سانتيمتر بوده و عبدالملك مروان نيز همين ارتفاع را حفظ كرده است.
تصوير ص155 كتاب الكعبه المعظمه
برش افقي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اين گزارش در قصة التوسعه (ص 75) نيز آمده و البته در آن جا اندازه گيري غير دقيقي ـ به اظهار مؤلف ـ نيز بدين شرح نقل شده است:
الف: ارتفاع 15 متر.
ب: ضلع شمالي 92/9 متر
ج: ضلع غربي 15/12 متر
د: ضلع جنوبي 25/10 متر
هـ : ضلع شرقي 88/11 متر
نويسنده قصة التوسعه پس از نقل اين اندازه ها تأكيد مي كند كه اين اندازه گيري غير دقيق است. مترجم
92 |
حسين باسلامه در كتاب تاريخ الكعبة المعظمه يادآور مي شود كه خودش توفيق اندازه گيري كعبه از داخل آن را داشته و در اندازه گيري كه در روز جمعه بيست و سوم ذي القعده سال1352هـ . ق. صورت گرفته، از وسط ديوار يماني تا وسط ديوار شامي 15/10 سانتيمتر و از وسط ديوار شرقي تا وسط ديوار غربي 10/8 سانتيمتر فاصله بوده است.
مصالح تشكيل دهنده بناي كعبه
بناي كنوني كعبه كه در دوران ملك فهد ترميم مختصري در آن انجام گرفته، همان بناي سلطان مراد چهارم، از پادشاهان عثماني است كه در سال 1040هـ . ق. به اتمام رسيده و بنايي قوي و استوار است.
در ساخت كعبه از سنگ هاي سياه مايل به نيلي استفاده شده و اين سنگ ها از كوه هاي مكه و مهم تر از همه جبل الكعبه در محله شبيكه فراهم گشته است.
البته اين سنگ ها داراي ابعاد و اندازه هاي يكسان نيستند و بزرگ ترين سنگ به طول صد و نود سانتيمتر، عرض نيم متر و ارتفاع بيست و هشت سانتيمتر، و كوچك ترين سنگ نيز به طول نيم متر و عرض چهل سانتيمتر است.
سنگ ها از قسمت زيرين داراي برجستگي هايي قوسي شكل هستند تا به خوبي به درون همديگر فرو روند و سبب استواري بيشتر بنا شوند.
در پايين ديوار كعبه، از بيرون رديفي از سنگ هاي مرمر وجود دارد كه آن را شاذروان گويند.
شاذروان
شاذروان بخش بيروني پايين ديوار كعبه است كه در گذشته هاي دور جزو خانه بوده و بعدها از عرض ديوار واگذاشته شده است. شاذروان را تأزير هم ناميده اند; چرا كه براي خانه كعبه همانند ازار است.
شاذروان رديفي از سنگ هاي اريب است كه در سه ضلع از ديوارهاي كعبه، در
93 |
پايين ديوار و چسبيده به زمين قرار گرفته است. در ضلع مجاور حجر اسماعيل از شاذروان اثري نيست و در پايين اين ضلع تنها پاسنگي به ارتفاع ده و عرض چهل
سانتيمتر وجود دارد كه حاجيان بر روي آن مي ايستند و دست و صورت و بدن خود را به ديوار كعبه مي چسبانند و در اين حال دعا و به درگاه خداوند زاري مي كنند. علت قرار نداشتن شاذروان در اين ضلع آن است كه در اين قسمت، ديوار خانه كعبه در واقع مرز شمالي آن نيست و حد واقعي كعبه در سمت شمال شش ذراع و يك وجب پس از ديوار به سمت حجر اسماعيل است.
آن گونه كه اشاره شد، شاذروان در اصل جزوي از كعبه بوده است و گفته اند براي نخستين بار عبدالله بن زبير آن را روي پي و پايه اي كه از دوران ابراهيم وجود داشته
است نصب كرد. هدف وي از انجام اين كار آن بود كه ديوارهاي كعبه در برابر سيل تقويت و از نفوذ آب به درون خانه جلوگيري شود، ريسمان هاي نگهدارنده پايين پرده كعبه را به حلقه هاي تعبيه شده در ميان سنگ هاي شاذروان محكم كنند، وجود اين
رديف سنگ اريب مانع تماس زياد طواف كنندگان; با پرده كعبه و ديوارهاي آن
مي شود تا هم بدن آنها از آسيب مصون بماند و هم پرده كعبه دوام بيشتري يابد و ساييده نشود.
سنگ هاي شاذروان همه مرمر سفيد محكم و در ابعاد و اندازه هاي متفاوت است. شمار آنها هفتاد و يك قطعه است و هشت قطعه از آنها كه از سمت پايين در كعبه به طرف شمال قرار دارد، از بهترين سنگ هاي مرمر در دنياست.
در لابه لاي سنگ هاي شاذروان چهل و يك حلقه فلزي قرار داده شده كه طناب هاي پايين پرده كعبه به آنها بسته مي شود.
ناگفته نماند يك بار در سال 1098هـ . ق. احمد پاشا شاذروان را مرمت كرده است.
در كعبه
اگر بخواهيم از تاريخچه در كعبه، از نخستين دوران و از آن روزگار كه تبّع حِمْيري پيش از ظهور اسلام، نخستين در را نصب كرد تا دوره هاي بعد همچنين عصر حاضر
94 |
بنويسيم سخن به درازا خواهد كشيد.(1)
همين اندازه يادآور مي شويم كه آخرين در كعبه در پيش از دوران سعودي، دري بوده كه سلطان مراد خان عثماني دستور ساختنش را صادر كرده و در ساخت آن صد و شصت رطل نقره به كار رفته است.
در كعبه كه از سمت شرق آن گشوده مي شود، امروزه حدود دو متر و بيست و پنج سانتيمتر از كف مسجد الحرام بالاست، ارتفاع خود در سه متر و ده سانتيمتر و عرض آن حدود دو متر است و حدود نيم متر نيز به سمت درون كعبه تورفتگي دارد.
درطول تاريخ، بر شكل و رنگ و نوع ونيز تزيين هاي اين در، رخدادها وتغييرهايي گذشته و سرانجام در دوره سعودي دو در براي كعبه ساخته شد.
درِ نخست; دري است كه ملك عبدالعزيز بن عبدالرحمن آل سعود فرمان ساخت آن را صادر كرد، اين در داراي روكشي از طلا و نقره بوده، به نام هاي الهي زينت يافته و كار ساخت آن در سال 1363هـ . ق. به انجام رسيده است.(2)
اما دومين در كعبه آن است كه به فرمان ملك خالد ساخته شد. در سال 1397هـ . ق. / 1977م. ملك خالد در زيارت داخل كعبه متوجه شد مويه هايي روي در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در قصة التوسعه (ص 88) از سيره ابن هشام و تاريخ مكه ازرقي نقل شده كه نخستين كسي كه براي كعبه در قرار داد تبّع سوم يكي از شاهان يمن بود.
در همين كتاب از تاريخ الكعبة المعظمه چنين نقل شده است: چون قريش خانه را تعمير و نوسازي كرد براي آن دري دو لنگه قرار داد. اين در يازده ذراع ارتفاع داشت. ابن زبير نيز همين در را بر كعبه نصب كرد. اما چون دوره حَجّاج شد، وي دري به ارتفاع شش ذراع و يك وجب ساخت و محل نصب در را نيز در مقايسه با دوره ابن زبير بالا برد. به همين دليل به رغم آن كه وي ارتفاع در را كمتر كرده بود اما چون محل نصب از قبل بلندتر بود در درست به اندازه درگاه درآمد. مترجم
2 . التاريخ القويم، ج5، ص51، گفتني است در اين باره در قصة التوسعه (ص88) چنين آمده است: در دوران خاندان سعود دو در براي كعبه ساخته شد: نخستين در به روزگار ملك عبدالعزيز; يعني در سال 1363 هـ . ق . / 1944 م. ساخته شد. اين در از جنس آلومينيوم، داراي تسمه هاي تقويت كننده آهني، به قطر دو ونيم سانتيمتر و ارتفاع سه متر و ده سانتيمتر بود و سمت روي در به لوح هايي از نقره آب طلا داده شده پوشانده و به نام هاي خداوند زينت يافته بود. مترجم
95 |
وجود دارد. از همين روي فرمان داد دري نو از طلاي ناب براي كعبه بسازند.(1)
ساخت اين در همراه با باب التوبه(2) مجموعاً 000/420/13 ريال سعودي هزينه برداشت و اين مبلغ جداي از 280 كيلوگرم طلايي(3) است كه در ساخت در به كار رفته و هزينه آن از سوي موسسة النقد العربي السعودي تأمين شده است.
كار ساخت اين در از هنگام آغاز در اول ذي الحجه سال 1398هـ . ق. تا پايان آن دوازده ماه به طول انجاميد.
مشخصات درِ كعبه
پيش از آن كه عمليات ساخت در آغاز شود، مطالعات كارشناسي ويژه اي در اين خصوص انجام گرفت تا دري با بهترين كيفيت و دقيق ترين جزئيات و مشخصات فني و نيز با استفاده از بهترين مواد و اصيل ترين شيوه هاي تزيين فراهم گردد.
در جريان كار نيز جديدترين شيوه هاي فني و اصول مهندسي به كار گرفته شد تا در كعبه از بالاترين كيفيت و استحكام برخوردار باشد و بتواند شرايط مختلف آب و هوايي را تحمل كند و ساليان دراز به خوبي كار خود را انجام دهد.
در جريان ساخت و در جزئيات كار، آخرين احتياط هاي فني مهندسي براي تناسب و هماهنگي ميان اجزاي در، چهار چوب و نيز درگاه مورد نظر قرار گرفت و در پايين در
زايده اي به منظور جلوگيري از ورود آب به داخل كعبه افزوده شد. همچنين در لا به لاي
1 . طبق همان فرمان، باب التوبه نيز از نو ساخته شد. باب التوبه دري است كه بر مدخل پلكان داخل كعبه قرار دارد. اين در به لحاظ ويژگي هاي فني همانند در كعبه ساخته شده. با اين تفاوت كه عرض آن 70 سانتيمتر و طول آن 30/2 سانتيمتر است. بنگريد به قصة التوسعه، ص 89 و 91. مترجم
2 . چنان كه در قصة التوسعه (ص 88) آمده عيار طلاي به كار رفته 9/999% است. مترجم
3 . التاريخ القويم، ج 5، ص 51
گفتني است در اين باره در قصة التوسعه (ص 88) آمده است: در دوران خاندان سعود دو در براي كعبه ساخته شد; نخستين در به روزگار ملك عبدالعزيز يعني در سال 1363هـ . ق. / 1944 م. ساخته شد. اين در از جنس آلومينيوم، داراي تسمه هاي تقويت كننده آهني، به قطر دو و نيم سانتيمتر و ارتفاع سه متر و ده سانتيمتر بود و سمت روي در به لوح هايي از نقره آب طلا داده شده پوشانده و به نام هاي خداوند زينت يافته بود. مترجم
96 |
در تيركي ويژه قرار داده شد تا به هنگام بسته بودن در، سنگيني آن را به صورت متوازن به
پايين منتقل كند.
در تزيين در كعبه و نوشته هاي روي آن، دقت شده است عناصري هماهنگ به كار رود و مهم ترين آنها قاب برجسته اي است كه به اندازه مساوي قفل برجستگي دارد و جايگاه و اهميت قفل در را مشخص تر به بيننده مي نماياند.
در دو گوشه بالاي در دو لچكي برجسته به چشم مي خورد و در پايين قوس هاي آن; يعني متن قسمت بالايي درها كلمه الله ]بر روي لنگه راست[ و كلمه محمد ]بر روي لنگه چپ[ در داخل دو دايره برجسته ديده مي شود.
پايين تر از اين دو دايره در هر لنگه چهار كادر برجسته وجود دارد و در آنها آيات زير ثبت شده است:(1)
* } ادْخُلُوهَا بِسَلاَم آمِنِينَ{(2)
* } رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْق وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْق وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَاناً نَصِيراً{(3)
* } كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلي نَفْسِهِ ألرَّحْمَةَ{(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . گفتني است افزون بر آنچه در اين كتاب آمده است: عبارت } بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمْ{ و همچنين آيه } جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاماً لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ{ بر روي در نقش شده است.
اما جاي هر كدام از عبارت ها بر روي لنگه ها از اين قرار است:
كادر رديف اول از بالا، لنگه راست: } بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمْ{; لنگه چپ: }ادْخُلُوهَا بِسَلاَم آمِنِينَ{ كادر رديف دوم لنگه راست: } جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ{; لنگه چپ: } قِيَاماً لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ{ كادر رديف سوم، لنگه راست: } رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْق وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْق{ لنگه چپ: } وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَاناً نَصِيراً{.
كادر رديف چهارم، لنگه راست: } كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَي نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ{; لنگه چپ: } وَقَالَ رَبُّكُمْ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ{.
2 . حجر: 46، با سلامي ايمن به آنها درآييد.
3 . اسراء: 80، ... پروردگار من، درآر مرا در آوردن راست و بيرون آر مرا بيرون آوردن راست و مرا از جانب خويش حجتي ياري كننده بده.
4 . غافر: 60، پروردگارتان گفت: مرا بخوانيد دعايتان را اجابت كنم.
97 |
* } وَقَالَ رَبُّكُمْ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ{(1)
در پايين اين كادرها دو دايره وجود دارد و داخل هر كدام دايره كوچك تري است كه در آنها به ترتيب در لنگه هاي راست و چپ، دو عبارت: لا اِله الاّ الله و محمّد رسول الله نقش بسته است.
در پايين اين دايره هاي برجسته بر سطح صاف در حلقه هاي در، بر هر لنگه يك حلقه قرار دارد و اين حلقه ها با قفل كه قدري پايين تر و در ذيل دو كادر برجسته ديگر قرار گرفته شكل هندسي متوازني را به وجود مي آورد.
در كادر برجسته اي كه ميان حلقه ها و قفل قرار گرفته، آيه زير نقش بسته است:
} قُلْ يَا عِبَادِي الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَي أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ{(2)
پايين تر از قفل در، كادري مربع كه فرو رفته تر مي نمايد، دو دايره برجسته (شبيه به پنجره چرخ فلكي) وجود دارد و در وسط هر كدام دايره كوچك تر ديگري است و در حلقه مياني اين دو دايره، سوره فاتحه نقش شده است.
در پايين اين دايره ها بر هر لنگه دو كادر مستطيل شكل وجود دارد كه بالايي كوچك تر از پاييني است و در كادر بالايي اين عبارت به خط زير نوشته است:
صنع الباب السابق في عهد خادم الحرمين الشريفين الملك عبدالعزيز بن عبدالرحمن آل سعود سنة 1363هـ . ق. (3)
و در كادر پاييني هم اين عبارت به چشم مي خورد:
صنع هذا الباب في عهد خادم الحرمين الشريفين الملك خالد بن عبدالعزيز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . انعام: 54، پروردگارتان بر خود رحمت را واجب كرده است.
2 . زمر: 53، بگو: اي بندگان من كه بر خويش اسراف كرده اند، از رحمت خداوند نوميد مشويد; كه خداوند همه گناهان را مي آمرزد و بي گمان او آمرزنده مهربان است.
3 . درِ قديم به روزگار خدمتگزار دو حرم شريف، ملك عبدالعزيز بن عبدالرحمن آل سعود، در سال 1363هـ . ق. ساخته شد.
98 |
آل سعود سنة 1399هـ . ق. .(1)
همچنين بر روي لنگه راست در، لابه لاي نقش و نگارهايي ريز اين عبارت آمده است:
تشرّف بافتتاحه بعون الله تعالي الملك خالد بن عبدالعزيز آل سعود في الثاني والعشرين من شهر ذي القعدة سنة 1399هـ . ق. .(2)
بر روي لنگه چپ نيز اين عبارت در لابه لاي نقش و نگارهايي ريز به چشم مي خورد:
صنعه احمد ابراهيم بدر بمكة المكرمة، صحّحه منير الجندي; واضع الخط عبدالرحمان امين. (3)
دماغه اي در روي لنگه چپ قرار گرفته و خود داراي نقش و نگارهايي ريز است.
همان گونه كه گذشت، درِ كعبه حدود نيم متر به طرف درون كعبه رفته و بنابراين، عمق درگاه حدود نيم متر است.
كناره هاي ديوار كه بدين ترتيب در جلو در سه سمتِ آن پيداست، با ورقي زرّين روكش شده و بر روي اين روكش لوح هاي دايره اي شكل برجسته اي قرار دارد و در آنها نام هاي خداوند نقش شده است.
درسمت بالاي درگاه سه لوح وجود داردكه درآنها آمده است: يا واسِعُ ، يا مانِعُ ، يا نافِع .
در سمت راست درگاه شش لوح وجود دارد و در آنها آمده است: يا عالِمُ ، يا عَلِيمُ ، يا حَلِيمُ ، يا عَظِيمُ ، يا حَكِيمُ و يا رَحِيم .
در سمت چپ درگاه نيز شش لوح وجود دارد كه عبارت هاي زير بر آنها نقش بسته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اين در به روزگار خادم دو حرم شريف، ملك خالد بن عبدالعزيز آل سعود در سال 1399هـ . ق. ساخته شده است.
2 . به ياري خداوند متعال ملك خالد بن عبدالعزيز آل سعود در بيست و هشتم ذي العقده سال 1399هـ . ق. در مراسم افتتاح حضور يافتند.
3 . سازنده: احمد ابراهيم بدر در مكه مكرمه; طرح: منير جندي; خطاط: عبدالرحيم امين.
99 |
است: يا غَنِيُّ ، يا مُغْني ، يا حَمِيدُ ، يا مَجِيد ، يا سُبْحان وَ يا مُسْتَعانُ .
پايين چهار چوبِ در از جنس چوب ساخته شده و به روكشي از طلاي داراي نقش و نگارهاي كنده كاري و برجسته كاري آذين گشته كه خود داراي سه لايه است و نقش و نگارها بر لايه فوقاني نقش بسته است.(1)
قفل در
قفل قديمِ در به دوران سلطان عبدالحميد (سال 1309هـ . ق.) تعلق دارد و در هنگام جايگزيني آن با قفل جديد، سعي شده است ضمن حفظ مشخصات فني و شكل و شمايل آن، ترتيبي اتخاذ شود كه قفل مطمئن تر و داراي مقاومت و ماندگاري بيشتر و همچنين با در جديد سازگارتر و هماهنگ تر باشد.
حجرالأسود
در ديوار خانه خدا سنگي ارزشمند وجود دارد كه همانندش در دنيا نيست. به آن دست راست خدا در زمين مي گويند. اين سنگ مكه را نورانيت مي دهد و بندگان با استلام آن، گويي كه با خدا دست بيعت مي دهند.
ترمذي در حديثي حسن و صحيح از ابن عباس نقل كرده است كه گويد: رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: حجرالأسود از بهشت نازل شد، در حالي كه از شير سفيدتر بود، اما گناهان آدميزادگان آن را سياه كرد. (2)
بخاري حديثي از عامر بن ربيعه نقل كرده و ترمذي نيز اين حديث را آورده و درباره اش مي نويسد: حديثي صحيح و حسن است. بر پايه اين روايت، راوي مي گويد: عمربن خطاب را ديدم كه بر حجرالأسود بوسه مي زند و مي گويد:
در حالي كه مي دانم يك سنگ هستي بر تو بوسه مي زنم. اگر نبود آن كه خود ديده ام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . عمدة الأخبار فئ مدينة المختار، عباسي، احمد عبدالحميد، صص 90 ـ 88 با تلخيص و تصرف از سوي مؤلف.
2 . سنن، ترمذي، ج 2، ص 175
100 |
رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بر تو بوسه مي زند هرگز تو را نمي بوسيدم. (1)
ترمذي حديث ديگر آورده و آن را حديثي حسن خوانده و ابن خزيمه و ابن حبان نيز در صحيح خود همين حديث را نقل كرده اند. حديث از ابن عباس است كه مي گويد: رسول خدا(صلي الله عليه وآله) درباره حجرالأسود فرمود:
به خداوند سوگند، خداوند آن را در روز قيامت مبعوث خواهد ساخت، در حالي كه چشماني خواهد داشت كه بدانها ببيند و زباني كه با آن براي هر كس كه آن را به حق استلام كرده است گواهي دهد. (2)
ابن خزيمه در صحيح خود حديثي ديگر آورده و حاكم نيز آن را از وي روايت كرده و درباره اش گفته است: بر شرط و شيوه مسلم، حديثي صحيح است. اين حديث از جابربن عبدالله است كه مي گويد: به هنگام بالا آمدن آفتاب به مكه درآمديم. پيامبر(صلي الله عليه وآله) بر در مسجد رفت و آن جا شتر خويش را خسباند و سپس به مسجد درآمد. از حجر آغاز كرد و آن را استلام فرمود و در اين حال ديدگانش پر از اشك شد ... ـ و حديث را ادامه داد تا بدان جا رسيد كه مي گويد: ـ سه شوط را هروله كنان و چهار شوط ديگر را با راه رفتن طواف كرد تا آن كه طواف را به پايان برد. چون از طواف فارغ شد بر حجر بوسه زد و دستان خود بر روي آن گذاشت و سپس به صورت خويش كشيد.
آيا سجده بر حجرالأسود صحيح است؟ ابويعلي فراء، از ابن عمر نقل مي كند كه گفته است: عمربن خطاب را ديدم كه بر حجر بوسه زد و بر آن سجده كرد.
گفتني است رجال سندِ اين حديث، همه به جز مخزومي كه او نيز ثقه است، رجال صحيح هستند و حديث را بزاز نيز به سندي خوب نقل كرده است.
به هر روي، بر خلاف برخي ادعاهاي خاورشناسان كه حجرالأسود قطعه اي از سنگي آسماني يا شهاب است، بر پايه روايت هاي اسلامي حجرالأسود ياقوتي سفيد از ياقوت هاي بهشت است كه به سبب گناهان مشركان، چهره اش سياه شده است و خداوند آن را در روز قيامت برمي انگيزد تا براي همه كساني كه آن را استلام كرده اند يا بوسه بر آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن، ترمذي، ج 2، ص 175
2 . الترغيب و الترهيب من الحديث الشريف، منذري، ج 2، ص 193