بخش 5

   مرحله دوم: این مرحله دربردارنده عمده بخش های دیوار، به استثنای چهار رج       الف) حفره اول:       ب) حفره دوم:       سقف کعبه       حجر اسماعیل و نوسازی آن       دکه نگهبانی    فصل اول: نگاهی اجمالی به مسجد الحرام       مسجد الحرام کدام است؟       فهرست آیات قرآنی درباره مسجد الحرام       موقعیت جغرافیایی و آب و هوایی مکه       فضایل مکه       نام های مکه فصل دوّم: نخستین های مکه       نکته ها و ناگفته هایی از مسجد الحرام       تاریخچه زمزم   


131


كاملا قوي و داراي قابليت هاي بالا در نگهداري سنگ، پر شد و سپس سنگ هاي لايه مياني و همچنين سطح نماي دروني كعبه با توجه به شماره گذاري صورت پذيرفته، در جاي قبلي خود قرار گرفت و فواصل ميان اين سنگ ها نيز با ملاط سيمان با مشخصات فني مناسب پر شد. در اين مرحله در لا به لاي سيمان قطعات فلزي مخصوصي قرار گرفت تا نگهدارندگي سيمان را دو چندان كند و سنگ هاي نماي دروني را با سنگ هاي لايه ديوار به خوبي به هم كلاف كند.

بدين ترتيب كار مرمت چهار رج بالايي ديوار انجام پذيرفت و سنگ هاي اين رج كاملا به همديگر محكم شدند تا در هنگام انجام عمليات ترميم، در رج هاي پايين تر مشكلي در اين قسمت به وجود نيايد.

همچنين براي احتياط هر چه بيشتر، كار در مراحل بعدي و در رج هاي پايين تر در مقطع هاي عمودي از بالا به پايين صورت گرفت و از كار كردن در محدوده هاي افقي خودداري شد.

مرحله دوم: اين مرحله دربردارنده عمده بخش هاي ديوار، به استثناي چهار رج بالايي و قسمت هاي كرسي چيني پايين است. در اين مرحله، ديوار به بخش هايي مستطيل شكل ـ و مستطيل هاي عمودي ـ قسمت شد و مرحله به مرحله كار در هر يك از اين نوارها يا باريكه هاي فرضي پيش رفت. عرض هر يك از اين نوارهاي عمودي بسته به ابعاد سنگ هاي موضوع مرمت ميان يك و نيم متر تا 70/1 سانتيمتر بود، و در هر يك از اين نوارها سنگ هاي لايه داخلي ديوار و همچنين سنگ هاي نماي دروني، پس از شماره گذاري برچيده و تنها سنگ هاي نماي بيروني كعبه باقي گذاشته شد.

* به منظور جلوگيري از هر گونه لغزش و از جا در رفتن سنگ هاي ديوار، در دو طرف باريكه هايي كه موضوع مرمت قرار مي گرفت تيركهاي حايلي به صورت افقي و در فاصله هاي مناسب نصب مي شد.

* در جريان مرمت ديوار، در هر يك از نوارها يا باريكه هايي كه مرمت در آنها صورت مي پذيرفت كار به صورت بخش بخش و هر بخش شامل چهار رج از بالا به پايين ادامه يافت و در هر رج درزهاي ميان سنگ ها خالي و سنگ ها تميز و سپس با



132


دستگاه هاي مخصوص خشك شد آنگاه ملاطي مناسب با درجه چسبندگي و استقامت بالا به اين درزها تزريق گرديد و پس از اطمينان نسبت به خشك شدن و استحكام يافتن آنها، بندكشي مناسبي با مواد داراي كيفيت بي نظير صورت پذيرفت.

 

 

تصوير ص129 كتاب الكعبه المعظمه

تصويري از نماي دروني ديوار كعبه در مراحل مرمّت

به هدف بالا بردن ميزان استحكام ديوارها و كلاف شدن كامل سنگ هاي نماي بيروني ديوارها با سنگ هاي درون ديوار و نيز سنگ هاي نماي دروني كعبه بتون و ملاط به كار رفته در فواصل آنها با ميله هايي از فلزهاي آزمايش شده مسلح شد.

* پس از مرمّتِ لايه دروني ديوار، در هر يك از نوارهاي عمودي اي كه موضوع مرمت قرار گرفتند، بدين ترتيب در مورد سنگ هاي نماي دروني عمل شد:

* در پايين ترين رج; يعني رجي كه موازي با كف كعبه قرار مي گيرد، حشره كش هايي با اثر دراز مدت استفاده شد تا از لانه كردن حشرات جلوگيري كند.

* سنگ ها، بر حسب شماره گذاري قبلي و پس از شست و شوي كامل و خشك كردن، از پايين به بالا در جاي خود قرار داده شدند و پس از آن



133


درزهاي ميان سنگ ها با ملاط و بتون مسلّحي با شبكه هاي عمودي ـ افقي پر  شد.

* پس از پايان كار در هر باريكه عمودي، كار نوسازي باريكه بعدي آغاز و به همين ترتيب در مورد آن عمل شد.

* سرانجام با پر كردن همه فاصله ها، درزها و شكاف هاي موجود با ملاطي قوي پايان پذيرفت.

مرحله سوم: اين مرحله شامل كندن كف كعبه و رساندن كف آن به سطحي موازي با مسجد الحرام; يعني عمق دو متر و بيست سانتيمتر و انجام تعميرات در ديوارها شده  است.

در اصل كندن كف خانه كعبه كاري نبود كه بتوان در آن شتابزده عمل كرد، همچنين مصلحت نبود مرمت كامل ديوار كعبه در اين قسمت بدون بررسي همه جانبه اي از پي  ديوار انجام پذيرد. به همين دليل نخستين گام انجام آزمايش هايي در اين خصوص بود. بدين منظور در نزديك ركن شامي قسمتي با عرض و طول كافي، تا سطح موازي مطاف حفر شد تا از وضعيت ديوار و بخشي از پي، اطلاعات دقيقي به دست آيد.

پس از انجام اين حفرِ آزمايشي، مشاهده شد وضعيت ديوارها در اين بخش بسيار مطلوب تر و سالم تر از بخش هاي فوقاني است و تنها نشانه هايي از احتمال تأثيرهاي تخريبي عوامل محيطي در آينده، البته در صورت واگذاشتن وضع، وجود دارد.

بدين ترتيب تصميم نهايي بر كندنِ كفِ كعبه و انجام تعميرات در اين بخش از كرسي چيني ديوار قرار گرفت. در مرحله بعد داخل كعبه تا سطح موازي مطاف خالي شد و سپس مرمت ديوار به همان ترتيبي كه در مرحله پيشين و در مورد ديوارهاي فوقاني صورت پذيرفته بود انجام گرفت. همچنين براي احتياط هر چه بيشتر كار ترميم تا عمقي ميان نيم متر تا سه چهارم متر پايين تر از سطح موازي مطاف نيز ادامه يافت. در پايين اين عمق سنگ هاي بزرگ و محكم شده اي وجود دارد كه هيچ نيازي به مرمت آنها نيست.

چرا مرمت تنها تا سطح پي ديوار ادامه يافت؟ در مرمت هر بناي تاريخي و اصولاً در هرگونه عمليات معماري فراگير مي بايست وضع پي و پايه بنا، به خوبي روشن و



134


ارزيابي شود. اين اصل كلي را در مورد هيچ بنايي نمي توان ناديده گرفت و تنها شيوه هاي بررسي و ارزيابي از بنايي تا بناي ديگر تفاوت دارد.

از ديگر سوي، مي دانيم كعبه بنايي مقدس است و بر پي و پايه اي كه خداوند بدان راه نموده، استوار شده و از اين روي بررسي و وارسي اين پي و پايه لزوماً مي بايست شيوه اي ويژه داشته باشد; به گونه اي كه به هيچ وجه در قداست آن مكانِ با عظمت، خللي وارد نياورد.

وضعيت پايين ترين رج هاي ديوار كعبه و وضعيت پي ديوار: براي روشن شدن وضعيت بخش هايي از ديوار كه پايين تر از سطحِ كفِ مسجد الحرام قرار گرفته است، دو حفر شناسايي صورت گرفت; يكي در فاصله دو متري ركن شامي و ميان اين ركن و ركن  يماني و ديگري در فاصله 10/2 سانتيمتر از ركن حجرالأسود و ميان اين ركن و ركن يماني.

پس از نمونه برداي ها و مشاهدات انجام گرفته، نتايجي بدين شرح به دست آمد:

الف) حفره اول:

ابعاد: 10/1 سانتيمتر به موازات ديوار كعبه، در يك متر عمود بر ديوار با عمق متوسط 40/1 سانتيمتر از سطح كف فعلي كعبه; يعني 20 سانتيمتر پايين تر از سطح كنوني  مطاف.

نتايج مشاهدات: روشن شد عمليات ترميمي كه در مورد ديوارها انجام گرفته تا عمق 70 سانتيمتر پايين تر از سطحي كه حفاري در آن انجام شده پيش رفته و پايين تر از آن تا سه يا چهار رج سنگ هايي همانند سنگ هاي بخش هاي فوقاني ديوار وجود دارد و اين سنگ ها به شيوه خشكه چين (شيوه اي كه در قديم در بناي چهار ديواري ها مرسوم بوده) روي هم قرار گرفته و از نظر عرض نيز در مقايسه با قسمت هاي بالاتر ديوار عرض بيشتري دارند.

ب) حفره دوم:

ابعاد: 10/1 سانتيمتر موازي با ديوار كعبه، در 05/1 سانتيمتر عمود بر ديوار، با عمق متوسط 25/1 سانتيمتر از سطحي كه حفاري در آن آغاز شده است; يعني عمق 10



135


سانتيمتر پايين تر از سطح فعلي مطاف.

نتيجه مشاهدات: روشن شد عمليات ترميمي كه در مورد ديوارها انجام گرفته تا عمق 45 سانتيمتر پايين تر از سطحي كه حفر در آن آغاز شده ادامه يافته و پايين تر از آن چهار يا پنج رديف سنگ همانند سنگ هاي قسمت هاي فوقاني ديوار وجود دارد و اين سنگ ها به شيوه خشكه چين روي هم قرار گرفته اند و عرض آنها از عرض ديوار بيشتر است.

ارزيابي وضع كنوني پي ديوارها: آن جا كه هر گونه عمليات شناسايي در مورد پي ديوارهاي كعبه با محدوديت نسبي مواجه است و به دلايل پيش گفته، پايين رفتن به بيش از عمقي كه انجام گرفته امكان پذير نيست، ارزيابي وضعيت پي ديوارها افزون بر مشاهدات فعلي، تا حدي نيز به مشاهدات گذشته و برخي از شرايط و اوضاع تاريخي اين خانه بستگي دارد.

روايت هاي تاريخي موجود گوياي اين امر است كه پي و پايه كعبه از روزگار ابراهيم، از سنگ هايي متداخل كه به خوبي در هم فرو رفته اند تشكيل شده و با آن كه كعبه در گذر تاريخ بارها نوسازي و مرمت شده، اما در هيچ يك از اين نوسازي ها و مرمت ها تغييري در اين پي و پايه صورت نپذيرفته است.

درباره نوسازي دوران عبدالله زبير روايت كرده اند كه چون ديوارها را تا سطح پي تخريب كرد، سنگ هاي متداخلي كه از دوران ابراهيم به صورت خشكه چين نهاده شده بود و شتراني را مي مانست كه گردن در همديگر فرو برده باشند، پديدار شد. اين نحوه از سنگ چيني به گونه اي است كه فرو نشستن يا جا به جايي آنها در اثر سنگيني ديوارهاي كعبه; يعني همان وزني كه در سده هاي طولاني آن را تحمل كرده است، امكان پذير نيست; چه، وضعيت مكانيكي چنين پشته اي سنگي، باعث مي شود هر گونه فرو نشستنِ ناشي از تحمل وزن به صورتي فوري انجام گيرد و با گذشت زماني اندك با رسيدن پشته سنگي به حالت توازن، در حالي كه كمترين فضاي خالي ميان سنگ ها وجود دارد اين فرو نشستن متوقف مي شود و امكان هر گونه جا به جايي سنگ ها در آينده و در اثر تحمل وزن پيشين از ميان مي رود.



136


* رج هاي پايين و پي ديوارهاي كعبه از چنين وضعيتي برخوردار است و مشاهدات گذشته و حال هيچ گونه نشاني از فرو نشستن يا جابه جايي خاك و سنگ رديف هاي پايين يا پي و پايه ديوارها در دوره حدوداً چهار صد ساله ميان مرمت هاي دوران حاضر و آخرين مرمت دوران عثماني و همچنين دوره افزون بر نهصد سال ميان مرمت عبدالله بن زبير تا آخرين مرمت دوران عثماني به دست نمي دهد.

گفتني است در بناهاي سنگي از اين نوع، هر گونه نشست يا جا به جايي در رديف هاي پايين و يا پي ديوار، فروپاشي ها و مشكلات سريعي را در ديوارها موجب مي شود، چنان كه مشكلاتي از اين دست در مورد برج پيزاي ايتاليا به وجود آمده است. اما در مورد كعبه تا كنون مشكلي از اين قبيل ديده نشده و اين خود دليلي ديگر است كه از وضعيت مناسب پي و پايه كعبه خبر مي دهد.

* * *

به هر حال، به ترتيبي كه ذكر شد، در بخش هايي از ديوار كعبه كه بالاتر از سطح مطاف است و ديده مي شود سنگ ها از نو با همديگر تركيب شده و با توجه به بتون هاي مسلحي كه در لابه لاي آنها به كار رفته است، ديوار حالتي يكپارچه يافته و از قدرت و استحكام فراواني برخوردار شده است و در اين ميان تسليح عمودي بتون مقصود عمود بر سطح نماي ديوار است ـ يكپارچگي و ارتباط سنگ هاي نماي بيروني و نماي دروني را حفظ كرده و تسليح افقي و موازي بتون بخش هاي مختلف ديوار را به همديگر كلاف كرده است.

همچنين تجانس كامل ديوار با ارتفاع افزون بر 13 متر منظم بودن و توازن توزيع سنگيني ديوارها را بر رديف ها و رج هاي پاييني و نيز پي و پايه تضمين مي كند و اين توازن، استحكام وقدرتي رابه بنا مي بخشد كه حتي در صورت وجود گسستگي ها يا نقاط ضعيف اندكي درپايين ديوار، همچنان سر پا بماند و وزن خود را بر پيِ بنا توزيع كند.

با عنايت به همه آنچه ياد شد، مي توان با اطمينان گفت: پي ديوارهاي كعبه در حالت بسيار مناسبي است و به هيچ گونه مرمت و نوسازيي نياز ندارد، تا آن روز كه خداوند مستضعفان را وارث زمين سازد.



137


سقف كعبه

چوب، اساسي ترين عنصر تشكيل دهنده سقف كعبه است. مناسب ترين چوبي كه مي تواند در اين سقف به كار رود، چوبي است كه داراي ويژگي هاي فني متعددي; از جمله ويژگي هاي زير باشد:

1 ـ مقاومت در برابر وزن براي طولاني ترين عمر فرضي.

2 ـ پايين بودن ميزان انقباض تا حد نزديك به صفر.

3 ـ مقاومت در برابر تغييرات آب و هوايي مناطق گرم و خشك.

4 ـ مقاومت در برابر موريانه و قارچ ها و ديگر حشرات ريز و همچنين رطوبت هوا.

5 ـ برخوردار بودن از طول، افزون بر 10 متر و داشتن قطري كه پس از آماده سازي نهايي، كمتر از يك متر نباشد.

روشن است دست يافتن به چوب هايي بااين مشخصات و آن هم برخوردار از بالاترين كيفيت، بدون رايزني بامراكزجهاني پژوهشي درصنعت چوب امكان پذير نبود.

به همين دليل با مراكزي در اروپا، استراليا و نيوزيلند تماس برقرار شد و در نتيجه مطالعات و رايزني هاي صورت پذيرفته و از ميان انواع درخت هاي مورد بررسي، چوب درخت تيك، كه پيشتر نيز در برخي از طرح هاي توسعه در عربستان از آنها استفاده شده بود و ويژگي هاي مورد نظر; از جمله طول كافي و قطر افزون بر 5/1 متر را داشت و دفع كننده موريانه بود وامكان خشك كردن آن دركوتاهترين زمان ممكن نيز وجود داشت و علاوه بر اين، پس از روغن خوردن درخشش خيره كننده اي مي يافت انتخاب شد.

انتخاب درختان مناسب: درختان تيك در جنگل هاي هند و برمه مي رويند. از اين روي ديدارهايي از جنگل هاي نيلمپور در هند و رانگون در بِرمه انجام گرفت تا درخت هاي موجود در آنها بررسي شود. در نتيجه بررسي ها مشخص شد چوب مورد نظر در جنگل هاي برمه راحت تر در دسترس قرار مي گيرد. به همين دليل دو نماينده از شركت بن لادن مأمور شدند از طريق وزارت جنگل در برمه با شركت هاي فراوري چوب هماهنگي هاي لازم را انجام دهند تا درختان مناسب انتخاب و قطع شود و چوب آنها به كارگاه هاي آماده سازي اوليه و از آنجا پس از گزينش تنه هاي مرغوب تر به



138


عربستان سعودي انتقال يابد.

جست و جوي درختان مناسب در مساحتي حدود 13000 هكتار در جنگل هاي بايو، كانا و مدييك كه با پايتخت برمه 1000 كيلومتر فاصله دارند انجام پذيرفت و سرانجام درختان مورد نياز در جنگل هايي با فاصله 250 كيلومتر از رانگون كه درختاني با كيفيت برتر داشت انتخاب شد.

در اين عمليات مجموعاً 137 اصله درخت قطع شد و پس از انتقال آنها به كارگاه فراوري 49 تنه مرغوب تر براي استفاده در سقف و ستون هاي كعبه به عربستان انتقال يافت.

انتقال و آماده سازي: چوب هاي انتخاب شده به بندر جده منتقل شد و در آن جا به منظور خشك شدن نسبي، به مدت شش ماه در هواي آزاد گذاشته شد و پس از اين مدت به كوره هاي ويژه خشك كردن انتقال داده شد و نسبت رطوبت آنها تا 15% كاهش يافت. پس از اين مرحله نوعي ماده نگهدارنده غير سمي و فاقد رنگ و بو به نام baracolبراي محافظت، بر اين چوب ها پاشيده شد.

سپس در پي برش چوب ها به اندازه هاي مناسب سر تيرك ها و نقاطي از آنها كه سنگيني را مستقيماً تحمل مي كرد با ورقه هاي فلزي مقاوم در برابر زنگ زدگي پوشش  شد.

طراحي سقف: قطعه هاي چوب به كيفيتي انتخاب شد كه اندازه هاي ستون ها و تيرك ها با آنچه از پيش وجود داشته است برابري كند. سپس ستون و تيرك ها در فاصله هاي مناسب و مساوي نصب گرديد، به گونه اي كه وزن سقف به صورت مساوي و متوازن بر آنها و سپس بر ديوارها توزيع شود.

عايق بندي: پس از نصب سقف چوبي كعبه، لايه اي از عايق رطوبتي روي آن قرار گرفت و روي اين لايه نيز با لايه اي از بتون سبك تقويت و براي جريان آب بام، شيب بندي شد. در مرحله بعد سر تا سر روي بام با سنگ مرمر سنگفرش گرديد.

ناودان: پس از پايان كار سقف و بام كعبه ناودان قديم با ناوداني نو با همان اندازه ها و ابعاد و نيز نقش ها و كتابت هاي ناودان قديم جايگزين گرديد، با اين تفاوت كه ناودان



139


جديد در مقايسه با قديم محكم تر، زيباتر و بادوام تر ساخته شد.

پايه هاي ستون ها: در اين مرمت به جاي پايه هاي سنگيِ ستون هاي داخلي كعبه، پايه هايي از بتون مسلح ساخته و اطراف آنها كاملا عايق بندي شد. همچنين براي آن كه فشار خاك ها و مصالحي كه درون كعبه را از سطح موازيِ در تا سطح موازي مطاف پر كرده است، مستقيماً به ديوار اصليِ كعبه وارد نيايد، در كنار ديوارهاي اصلي، در چهار سمت، ديوارهاي حمايتي با بتون مسلح و با عايق بندي كامل تا ارتفاع موازي در كعبه بنا گرديد.

 

 

تصوير ص129 كتاب الكعبه المعظمه

برشي از سقف و ستونهاي كعبه

شاذروان: همچنين در اين مرمت، سنگ هاي كهنه شاذروان با سنگ هاي جديد، البته با همان رنگ و كيفيتِ سنگ هاي قديم، جايگزين شد.



140


گفتني است در جريان كار، بخشي از شاذروان قديم كه در ناحيه پايين در كعبه قرار گرفته است، به دليل مرغوبيت و استحكام و همچنين زيبايي سنگ ها، واگذاشته و از تعويض سنگ هاي آن خودداري شد.

حجر اسماعيل و نوسازي آن

در اين مرمت سنگ هاي نماي ديوار حجر و نيز سنگ هاي كف آن برچيده و سنگ هاي جديدي جايگزين آنها شد. همچنين چلچراغ هاي نصب شده بر روي ديوار تنظيف گرديد و پس از آن به جاي قبلي خود برگردانده شد. افزون بر اين، براي درگاه هاي حجر از دو سوي، نرده اي مناسب از طناب هاي محكم و زيبا و سازگار با جايگاه و عظمت حجر اسماعيل فراهم گشت تا بتوان در مواقع ضرورت براي بستن حجر از آنها استفاده كرد.

دكه نگهباني

در آخرين مرمت كعبه، در كنار ركن حجرالأسود براي نگهباني و ساماندهي استلام حجرالأسود از سوي حاجيان، دكه اي بنا شد. اين دكه از سنگ مرمر ساخته شده و با عبور آب سرد از كف آن، سرد نگه داشته مي شود.



141


 

 

 

 

 

 

 

 

   بخش سوّم:

 

 

تعمير و

 

 

تاريخ مسجد الحرام



142




143


فصل اول:

 

نگاهي اجمالي به مسجد الحرام

 

 

مسجد الحرام كدام است؟

مسجد الحرام مسجدي را گويند كه كعبه در آن واقع است، چنان كه آن را مسجد الكعبه نيز گفته اند; در صحيح بخاري، كتاب التوحيد، در ذيل باب } وَكَلَّمَ اللهُ مُوسَي تَكْلِيماً{(1) آمده است: عبدالعزيز بن عبدالله براي ما حديث كرد و گفت: سليمان، از شريك بن عبدالله برايم نقل كرد كه گفته است: از ابن مالك شنيدم كه گفت: شبي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) از مسجد كعبه به معراج رفت سه نفر نزد او آمدند ... ـ تا پايان  حديث.

علامه ابن ظهيره قرشي در كتاب الجامع اللطيف في فضل مكة و اهلها و بناء البيت الشريف مي نويسد:

خداوند در كتاب خود، حدود پانزده جا از مسجد الحرام نام برده است.

اما در اين باره كه مسجد الحرام; يعني همان مسجدي كه بنا به روايت ابن زبير در حديثي نبوي پاداش نماز در آن از صد نماز در مسجد من برتر است.(2) كدام مسجد است، اختلاف شده; برخي گفته اند: مقصود از آن، همه سرزمين حرم است و برخي ديگر گفته اند مقصود از آن، كعبه و بخشي از كعبه است كه امروزه در حِجْر اسماعيل قرار دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نساء: 164، ... و خداوند با موسي آشكارا سخن گفت.

2 . آن حديث چنين است: وصلاة في المسجد الحرام افضل من مائة صلاة في مسجدي ; نماز در مسجد الحرام صد بار برتر از نماز در مسجد من است.



144


اين تفسير را روايت نسائي به نقل از ابوهريره از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) تأييد مي كند، آن جا كه بنا بر روايت فرموده است: نماز در مسجد من از هزار نماز در غير آن برتر است، مگر در كعبه. سرانجام، تفسير ديگر نيز آن است كه مقصود از مسجد الحرام كعبه و بخشي از زمين پيرامونيِ آن است كه مسجد را تشكيل مي دهد. نووي همين تفسير اخير را پذيرفته و گفته است: ظاهر از ادله همين مي باشد.

فهرست آيات قرآني درباره مسجد الحرام

به هر روي، از باب تبرك در اين آغازين فصل، فهرست آياتي از قرآن كريم را كه در آنها از مسجد الحرام نام برده شده است فرا روي مي گذاريم:

 

* } قَدْ نَرَي تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللهُ بِغَافِل عَمَّا يَعْمَلُونَ{(1).

 

* } وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَمَا اللهُ بِغَافِل عَمَّا تَعْمَلُونَ{.(2)

 

* } وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ وَلاُِتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ{.(3)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بقره: 144، به يقين گرداندن رويت را در آسمان مي بينيم. پس تو را به قبله اي كه مي پسندي مي گردانيم. اينك رويت را به سوي مسجد الحرام بگردان و هر جا كه بوديد رويتان را به جانبش بگردانيد. بي گمان كساني كه كتاب داده شدند البته مي دانند آن حقي است از جانب پروردگارشان و خدا از آنچه مي كنند بي خبر نيست.

2 . بقره: 149، و از هر جا كه برون آمدي رويت را به جانب مسجد الحرام بگردان و بي گمان آن حقي است از جانب پروردگارت و خدا از آنچه مي كنيد بي خبر نيست.

3 . بقره: 150، و از هر جا كه بيرون آمدي رويت را به جانب مسجد الحرام بگردان و هر جا كه باشيدؤ
رويتان را به جانب آن بگردانيد تا آدميان را در برابر شما بهانه اي نباشد. مگر كساني از آنان كه ستم كردند، كه از آنان نيز نترسيد و از من بترسيد و براي اين كه نعمتم را بر شما تمام كنم و تا باشد كه راه يابيد.



145


* } وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنْ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّي يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ{.(1)

 

* } وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ للهِِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنْ الْهَدْيِ وَلاَ تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّي يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذيً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَام أَوْ صَدَقَة أَوْ نُسُك فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَي الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنْ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّام فِي الْحَجِّ وَسَبْعَة إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ{.(2)

 

* } يَسْأَلُونَكَ عَنْ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَال فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنْ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّي يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنْ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالاْخِرَةِ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بقره: 191، هر جا كه آنان را يافتيد بكشيدشان، و از هر جا كه بيرونتان كردند بيرون برانيدشان و فتنه از كشتن بدتر است، و نزديك مسجد الحرام با آنان نجنگيد مگر آن كه با شما در آنجا بجنگند پس هر گاه كه با شما جنگيدند آنان را بكشيد كه چنين است جزاي كافران.

2 . بقره: 196، حج و عمره را براي خدا به پايان بريد. پس اگر بازمانده شديد هر چه از قرباني برايتان ميسر است بگذرانيد و موي سرتان را نتراشيد تا وقتي كه قرباني به جايگاهش برسد. پس كسي از شما كه بيمار بود يا زخمي بر سرش بود بايد از روزه يا صدقه يا قرباني فديه اي دهد. پس هنگامي كه ايمن شديد هر كه پس از عمره آهنگ حج كند بايد كه از قرباني آنچه ميسّر باشد بگذراند و كسي كه نيابد بايد سه روز در حج و هفت روز آنگاه كه برگشتيد روزه بدارد. آن ده روز كامل است. اين حكم براي كسي است كه خاندان وي در بر مسجد الحرام نباشند و از خدا بترسيد و بدانيد خدا سخت كيفر است.



146


وَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ{.(1)

 

* } يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلاَئِدَ وَلاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَاناً وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَ آنُ قَوْم أَنْ صَدُّوكُمْ عَنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَي الْبِرِّ وَالتَّقْوَي وَلاَ تَعَاوَنُوا عَلَي الاِْثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ{.(2)

 

* } وَمَا لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمْ اللهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ{.(3)

 

* } كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ{.(4)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بقره: 217، از تو درباره جنگيدن در ماه حرام مي پرسند. بگو: جنگيدن در آن گناهي سهمگين است و بر بستن راه خدا و كافر شدن به آن و بر بستن راه مسجد الحرام و بيرون كردن اهالي اش از آن، نزد خداوند سهمگين تر است و فتنه سهمگين تر از كشتن است. هنوز هم با شما مي جنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند و هر كس از شما كه از دينش برگردد پس در حالي كه كافر است بميرد. پس اينان در دنيا و آخرت كارهايشان بر باد رفته باشد و اينان همدم آتش باشند. آنان در آن ماندگارند.

2 . مائده: 2، هان! اي كساني كه ايمان آورده ايد، شعائر خدا را حرمت فرو منهيد و نه ماه حرام را و نه قرباني و نه گردنبندش را و نه قاصدان خانه مقدس را كه بخشايش و خشنودي از پروردگارشان مي جويند، و چون از احرام بيرون آييد شكار كنيد و مباد دشمن با قومي كه راه مسجد الحرام به رويتان بستند شما را وادارد كه تجاوز كنيد بر سر نيكي و پرهيزگاري همكاري كنيد و بر سر گناه و تجاوز همكاري مكنيد و از خدا پروا كنيد كه خداوند سخت كيفر است.

3 . انفال: 34، چرا خداوند كيفرشان ندهد در حالي كه آنان بي آن كه صاحب مسجد الحرام باشند مردم را از آن باز مي دارند. صاحبان آن تنها پرهيزگارانند، اما بيشترينشان نمي دانند.

4 . توبه: 6، چگونه براي مشركان نزد خداوند و پيامبرش پيماني باشد؟ مگر كساني كه نزديك مسجد الحرام با آنان پيمان بستيد. پس تا زماني كه با شما به پيمان استوار ماندند با آنان به پيمان استوار مانيد، كه خداوند پرهيزكاران را دوست دارد.



147


* } أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللهِ لاَ يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللهِ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ{.(1)

 

* } يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمْ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ{.(2)

 

* } سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَي بِعَبْدِهِ لَيْلا مِنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الاَْقْصَي الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّه هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ{.(3)

 

* } إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ
لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِي وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَاد بِظُلْم نُذِقْهُ مِنْ عَذَاب
  أَلِيم{.(4)

 

* } هُمْ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلاَ رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْم لِيُدْخِلَ اللهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . توبه: 19: آيا آب دادن به حاجيان و آباد كردن مسجد الحرام را مانند كار كسي شمرديد كه به خدا و روز واپسين ايمان آورد و در راه خدا جهاد كرد؟ نزد خدا يكسان نيستند و خداوند مردم ستمكار را هدايت نكند.

2 . توبه: 28، اي كساني كه ايمان آورديد، مشركان به راستي نجسند. از اين رو پس از امسال نبايد به مسجد الحرام نزديك شوند. اگر از فقر بيمناك شديد بدانيد كه به زودي خداوند اگر بخواهد شما را به فضل خويش بي نياز گرداند، كه خداوند دانايي حكيم است.

3 . اسراء: 1، منزه است آن كه شبانگاهي بنده اش را از مسجد الحرام به مسجد الاقصي، كه گرداگردش را بركت داديم، برد تا از آيت هايمان به او بنمايانيم. بي گمان اوست كه شنواي بيناست.

4 . حج: 25، آنهايي را كه كافر شدند و مردم را از راه خدا و مسجد الحرام، كه براي مردم، چه مقيم و چه غريب، يكسانش قرار داديم، باز مي دارند و نيز هر كه را كه در آنجا قصد كجروي يا ستم كاري داشته باشد عذاب دردآوري مي چشانيم.



148


كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً{.(1)

 

* } لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لاَ تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحاً قَرِيباً{.(2)

موقعيت جغرافيايي و آب و هوايي مكه

طول و عرض جغرافيايي: مكه بر روي طول 39 درجه و 49 دقيقه و 46 ثانيه شرقي و عرض 21 درجه و 25 دقيقه و 19 ثانيه شمالي واقع است.

موقعيت جغرافيايي: مكه در دامنه كوه هاي سروات قرار گرفته و محل تلاقي دشت هاي تمامه با سلسله كوه هايي است كه اين شهر را در برمي گيرد.

مكه دربردارنده مجموعه اي از وادي ها و درّه هاست كه به ويژه در سمت غرب و به طرف ساحل فزوني مي يابد و گلوگاه هاي ورود و خروج به اين منطقه به شمار مي رود.

اين شهر در گذشته اهميت فراواني داشته و دليل آن نيز قرار گرفتن شهر در ميانه راه كاروان هاي تجاري يمن و شام بوده است.

ارتفاعات: بلندي هاي مكه عمدتاً كوه هايي گرانيتي است كه خود بخشي از ديواره غربي اين منطقه را تشكيل مي دهد. لايه هاي زيرين اين ارتفاعات در دوره هاي كهن زمين ساختي پديد آمده است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فتح: 25، آنان هستند كه كافر شدند و راه مسجد الحرام را بر رويتان بستند و نگذاشتند قرباني كه محبوس مانده بود به جايگاه خويش برسد. اگر در ميان آنان مردان و زناني نبودند كه شما آنها را نمي شناسيد و اگر بيم آن نبود كه آنها را زير پاي درنورديد و نادانسته مرتكب گناه شويد خدا دست شما را بر آنان مي گشود. خدا هر كه را بخواهد مشمول رحمت خود كند. اگر آنها از يكديگر جدا مي بودند كافرانشان را به عذابي دردناك كيفر مي داديم.

2 . فتح: 27، خدا آن رؤياي پيامبرش را راست آورد كه اگر خدا بخواهد ايمن، گروهي سر تراشيده و گروهي موي كوتاه كرده، بي هيچ بيمي به مسجد الحرام درخواهيد آمد. او چيزها مي دانست كه شما نمي دانستيد، و جز آن در همين نزديك فتحي نصيب شما كرده بود.



149


در اين بلندي ها وادي هاي كهن فراواني وجود دارد و وادي ابراهيم كه مسجد الحرام در آن قرار گرفته، يكي از مهم ترين آنهاست.

آب و هوا: آب و هواي مكه تحت تأثير عواملي چند، از قبيل ارتفاع اندك از سطح دريا و نيز بلندي هايي است كه آن را در ميان مي گيرد. اين شهر تنها 300 متر از سطح دريا ارتفاع دارد و اين خود ارتفاعي پايين است كه به بالا بودن درجه حرارت مي انجامد. افزون بر اين، قرار گرفتن مكه در ميان مجموعه اي بسته از كوه ها، عامل ديگري است كه موجب تشديد گرماي هوا مي شود.

بادها: مكه در طول سال، در معرض بادهاي مختلف شمال غربي، شمال شرقي و جنوب غربي است. اين بادها معمولا خشك هستند و گاه در فصل زمستان موجب بارش مي شوند.

 

فضايل و نام هاي مكه

فضايل مكه: خداوند به حكمت ازليِ خويش، چنين خواسته است كه برخي از پديدارهاي هستي را بر برخي ديگر برتري دهد; او ميان ماه ها، روزها، دوره ها، امت ها، پيامبران، سرزمين ها، مردمان، جاي ها و آبادي ها برخي را برتري داده و در اين ميان از همه سرزمين ها و آبادي ها، مكه و مدينه و از آن پس عرفات و منا و ديگر مشاعر مقدس حج را از برترين ها قرار داده است. در اين سرزمين ها مردم به خدا پناه مي برند و از درگاه او بهره هاي قدسي و الهي معنويت را مي جويند. از هر سرزميني دور و نزديك آهنگ اين سامان مي كنند و خشنودي خدا و بخشايش او را مي جويند.

مكه، همان شهر كه امّ القري نام گرفته، فضيلت هايي بي همانند دارد و از مهم ترين آنهاست:

* مكه بهترين زمين خدا و دوست داشتني ترين آن در پيشگاه خداوند است. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) روزي بر بلنداي حزوره رو به مكه كرد و فرمود:

به خداوند سوگند، تو برترين زمين خدايي و دوست داشتني ترين سرزمين خداوند در پيشگاه اويي. اگر نبود آن كه از تو بيرون رانده شدم هرگز بيرون نمي رفتم.



150


* نماز در مسجدِ اين شهر، مسجد الحرام، به اندازه صد هزار نماز پاداش دارد.

* مكه و مدينه تنها شهري هستند كه در آنها تنها يك دين وجود دارد.

* مناسك حج و عمره در اين شهر و سرزمين مجاور آن انجام مي گيرد.

* در هر جا كه نمازي خوانده شود بايد قبله اش مكه باشد.

* درآمدن بدين شهر تنها با احرام امكان پذير است و غسل كردن نيز براي ورود به آن مستحب است.

* هم در روزگار جاهليت حرم امن بوده و هم در روزگار اسلام حرم امن است و خداوند از آن روز كه هستي را بيافريد آن را حرم امن قرار داد.

نام هاي مكه : مكه داراي نام هايي چند است كه مورخان و محدثان آنها را در نظم و نثر آورده اند. از آن جمله است:

1 ـ اسمكه، در اين نام مفهوم جذب و كشش نهفته است، چنان كه مكه خود، نيز همه را به سوي خويش مي كشاند.

2 ـ بكه، چرا كه گردن ستمكاران و سركشان را در هم مي شكند.

3 ـ بلد امين، كه در سوره بلد از آن ياد شده است.

4 ـ بلده، كه آيتي ديگر از قرآن بدين نامش خوانده است.(1)

5 ـ امّ القري، از آن روي كه نقطه آغازين پيدايش زمين بوده است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آن جا كه در سوره نمل آيه 91 مي فرمايد: }إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ{; من فقط فرمان يافته ام كه پرورگار اين شهر را بپرستم.



151


 

 

 

 

فصل دوّم:

 

نخستين هاي مكه

 

 

1 ـ نخستين كسي كه در مسجد الحرام بر او نماز ميت خوانده شد ابواهاب بن عزيز بن قيس بود.

2 ـ در روزگار قريش، كف حجر اسماعيل و مطاف خاك و شن بود و نخستين كسي كه آن را به ريگ فرش كرد عمر بن خطاب بود.(1)

3 ـ نخستين كسي كه مطاف را سنگفرش كرد عبدالله بن زبير بود كه اين كار را در شعاع حدود ده ذراع از ديوار و با سنگ هايي كه زايد بر بناي كعبه مانده بود به انجام رساند.(2)

4 ـ نخستين كسي كه در شب براي طواف كنندگان چراغي روشن ساخت عقبة بن ازرق بن عمرو غسّاني بود كه خانه اش چسبيده به مسجد الحرام و در سمت مقابل باب كعبه قرار داشت. بعدها در روزگار عبدالملك مروان، خالد بن عبدالله قسري عهده دار اين كار شد.

5 ـ براي نخستين بار در سال 1346هـ . ق. در مسجد الحرام نيروي برق به كار گرفته  شد.(3)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 5، ص 93

2 . منبع پيشين.

3 . منبع پيشين، ج 2، ص 124



152


6 ـ براي نخستين بار در سال 1366هـ . ق. در مسجد الحرام از پنكه هاي برقي استفاده شد.(1)

7 ـ نخستين به كارگيري بلندگو در مسجد الحرام، به سال 1375هـ . ق. باز مي گردد.(2)

8 ـ توسعه مسجد الحرام در دوران آل سعود، نخستين بار در سال 1375هـ . ق. آغاز گرديد.(3)

9 ـ براي نخستين بار در سال 1377هـ . ق. مطاف توسعه يافت.(4)

10 ـ براي نخستين بار در سال 1379 محل برداشتن آب از زمزم به طبقه زير زمين انتقال يافت.(5)

11 ـ در سال 1379هـ . ق. براي نخستين بار در طبقه بالاي مسجد الحرام كه در جريان توسعه سعودي ساخته شده بود، نماز گزاردند.(6)

نكته ها و ناگفته هايي از مسجد الحرام

* رسول خدا(صلي الله عليه وآله) از مسجد الحرام، به سير شبانه مسجد الأقصي و معراج رفت; آن حضرت در حطيم خفته بود كه جبرئيل نزد وي آمد و وي را به سير شبانه برد.(7)

* صبحگاهِ روزِ پس از معراج، جبرئيل در محل كعبه، پيشاپيش پيامبر(صلي الله عليه وآله) به نماز ايستاد و نمازهاي پنجگانه را بدان حضرت تعليم داد:(8)

* رسول خدا(صلي الله عليه وآله) چون در روز فتح به مكه درآمد سمت آب دادن حاجيان را از عباس بن عبدالمطلب و سمت پرده داري و كليدداري را از عثمان بن طلحه ستاند. اما

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 2، ص 124

2 . همان.

3 . همان.

4 . همان.

5 . منبع پيشين، ج 2، ص 270

6 . همان.

7 . منبع پيشين، ج 1، ص 202

8 . منبع پيشين، ج 1، ص 22



153


ديگر بار بر آستانه در كعبه اين دو سمت را بدين دو تن باز گردانيد و همان جا اعلام كرد:
هر خوني و هر امتيازي كه در روزگار جاهليت بوده، همه را زير پا مي گذارم و بي اثر اعلام مي دارم، مگر همين سقايت حاجيان و كليدداري كعبه را.(1)

* چون رسول خدا در روز فتح مكه طواف خود را سوار بر شتر به پايان برد، از مركب فرود آمد و آن را از مسجد الحرام بيرون بردند. پس دو ركعت نماز گزارد و سپس به سراغ زمزم رفت و در آن نگريست. او مي خواست با دستان خود از زمزم آب بردارد، اما به كناره اي از مسجد نزديك مقام ابراهيم رفت.

در آن روزگار مقام ابراهيم چسبيده به خانه خدا بود و پيامبر(صلي الله عليه وآله) آن را دور كرد.

همچنين رسول خدا(صلي الله عليه وآله) ظرف آبي خواست و قدري نوشيد و وضو ساخت. در اين هنگام مسلمانان قطره هاي آب وضوي او را بي درنگ برمي گرفتند و بر صورت خويش مي ريختند و مشركان نيز مي نگريستند و مي گفتند: هيچ پادشاهي نه ديده و نه شنيده ايم كه به چنين جايگاهي در ميان قوم خود رسيده باشد.

* پيامبر(صلي الله عليه وآله) پس از فتح مكه، در روز جمعه ده روز مانده از ماه رمضان، بر گرد خانه خدا طواف مي كرد كه فضالة بن عمر بن ملوح ليثي آهنگ قتل وي داشت. پيامبر(صلي الله عليه وآله) چون به او نزديك شد فرمود: اي فضاله؟ گفت: بله، اي رسول خدا. فرمود: با خويشتن در چه انديشه بودي؟ گفت: چيزي نيست، ذكر خدا مي گفتم. پيامبر خنديد و سپس فرمود: از خداوند آمرزش بخواه. آن گاه دستان خود بر روي سينه وي گذاشت و دل آن مرد آرام گرفت. وي خود بعدها گفته بود: به خداوند سوگند هنوز دست خود از روي سينه ام برنداشت كه احساس كردم خداوند هيچ چيز را براي من دوست داشتني تر از او نيافريده است.(2)

* پيامبر خدا در روز فتح مكه پس از آن كه به درون كعبه رفت، بلال را كه همراهش بود فرمود تا اذان بگويد. در همين زمان ابوسفيان بن حرب، عتاب بن اسيد و حارث بن هشام در آستانه كعبه نشسته بودند. عتاب رو به همراهانش كرد و گفت: خداوند بر اسيد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 1، ص 289

2 . منبع پيشين، ج 1، ص 291



154


منت نهاد كه در اين جا نباشد و چيزي نشنود كه او را به خشم آورد. حارث گفت: به خداوند سوگند، اگر او را به حق مي دانستم از وي پيروي مي كردم. ابوسفيان نيز گفت: من هيچ نمي گويم، كه اگر چيزي بگويم اين ريگ به او خبر مي رساند!

ديري نپاييد كه رسول خدا از كعبه بيرون آمد و به اين جمع فرمود: من همه آنچه را كه گفتيد مي دانم ـ و سپس همه آنچه را كه گذشته بود برايشان بازگو كرد. در اين هنگام حارث و عتاب هر دو گفتند: گواهي مي دهيم كه تو پيامبر خدايي. به خداوند سوگند، هيچ كس از آنچه ميان ما گذشت خبر نيافته بود تا بگوييم به تو خبر رسانده است.(1)

* در گذشته ها، در فصل تابستان مطاف را براي سرد شدن پيوسته آب پاشي مي كردند.

* در تاريخ مسجد الحرام به ده ها رخداد طبيعي; از قبيل صاعقه، لرزش هاي شبيه زلزله، خورشيد گرفتگي و همانند آن برمي خوريم كه آياتي از حكمت خداوند را نشان  داده و مايه عبرت مردمان در دوري از گناه و آمرزش طلبيدن بركرده هاي خويش بوده  است.

تاريخچه زمزم

چنان كه صاحب مرآة الحرمين آورده، چاه زمزم در مقابل ضلع حجرالأسود به فاصله هيجده متري كعبه و در كنار مقام ابراهيم قرار داشته است.

پيدايش اين چاه به روزگار ابراهيم باز مي گردد. چون ابراهيم به فرمان خداوند زن و فرزند خويش هاجر و اسماعيل را در بياباني بي كشت و ذرع رها كرد، همسرش از او پرسيد: چرا ما را وامي گذاري؟ آيا خداوند تو را چنين فرمان داده است؟ ابراهيم در پاسخ گفت: آري. همسرش آنگاه گفت: اگر چنين است تباه نخواهيم شد.

هاجر و اسماعيل در جوار خانه ماندند و چون ذخيره آبي كه همراه داشتند به پايان رسيد ميان دو كوه صفا و مروه از اين سوي بدان سوي دويد تا مگر آبي بيابد. آن گاه كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 1، ص291



155


همه تلاش خود را انجام داد و توانش به كرانه رسيد، او را از جانب پروردگار پاسخ آمد و خداوند زمزم را در زير پاي اسماعيل برجوشاند.

چون زمزم از خاك برجوشيد، هاجر از اين بيم كه مباد تا آوردن مشك، اين آب از ميان برود، برگرد آن با خاك حصار ساخت و چنين بدان خطاب كرد: زمي، زمي ; بر جاي خويش بمان . از آن روز و به سبب اين خطاب، زمزم به چنين نامي خوانده شد.

گويند: اگر هاجر بر گرد اين آب كه از زمين برمي جوشيد، حوضچه و حصار نمي ساخت چشمه اي هميشه جاري مي ماند.

* با گذشت زمان و به سبب شرايط و اوضاع جغرافيايي و سياسي كه به واگذاشته شدن مسجد الحرام و زمزم انجاميد اين چاه پر شد و آثار آن هم از ميان رفت، تا آن كه بعدها عبدالمطلب در پي رؤيايي كه ديده بود، به الهام خداوند آن را ديگر بار آشكار ساخت.

* به واسطه زمزم و در وفاي به نذري كه عبدالمطلب كرده بود، عبدالله فرزند وي و پدر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در معرض قرباني شدن قرار گرفت. اما زمزم كه چشمه آب حيات است و زندگي را به اسماعيل باز گردانده بود چگونه امكان داشت واسطه مرگ شود؟ چنين بود كه خداوند راهي ديگر در پيش عبدالمطلب گذاشت و بدين سان عبدالله از كشته شدن رهايي يافت.(1)

* به واسطه زمزم و در هنگام فديه دادن براي عبدالله و رهايي او از كشته شدن بود كه مقرر شد ديه هر مرد صد نفر شتر باشد. اسلام هم اين سنت عرب را پذيرفت و در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . در اين باره در قصة التوسعه (ص 140) به نقل از الكعبة والكسوه آمده است: شبي عبدالمطلب در خواب ديد كه بانگي غيبي از او مي خواهد زمزم را حفر كند. آن بانگ تكرار شد و جاي حفر را به او نماياند.

بدين سان عبدالمطلب كندن را آغاز كرد در حالي كه يگانه فرزندش حارث او را ياري مي داد و البته جز او فرزندي هم نداشت. هنگامي كه كار در شرف پايان يافتن بود قريش در انجام بقيه اش مدعي شدند و از او خواستند آنان را نيز در كار اين چاه كه هديه پدرشان اسماعيل است شريك كند. عبدالمطلب از پذيرفتن سر باز زد و آنان به فزوني شمار خود در برابر وي حجت آوردند.

عبدالمطلب نذر كرد كه اگر خداوند او را ده فرزند پسر دهد يكي را در راه خدا قرباني كند.



156


آيين ديه چنين مقرر كرد.

* زمزم آبي است كه هر كس از آن بخورد از نفاق رهايي يابد.

* زمزم شربت پذيرايي از ميهمانان خداست كه خانه او را زيارت كنند.

* گويند ابوذر سي روز تنها به آب زمزم گذراند و در اين مدت آن اندازه فربه شد كه چين خوردگي هاي شكمش شكافت.

* آب زمزم بر هر آب ديگري برتري دارد; چه، آن كه سبب برجوشيدنش از زمين شده، پيامبري از پيامبران الهي بوده و آنچه واسطه اين بر جوشيدن شده پاي جبرئيل بوده است، در جوار كعبه و در مقدس ترين جاي زمين برجوشيده است. آب زمزم از سه سوي يعني سمت حجرالأسود، صفا و نيز مروه مي آيد، پيامبران و برگزيدگان و پرهيزگاران از اين آب نوشيده اند، قلب رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بدان شسته شده است، و آب زمزم را به دليل گوارا بودن و تبرك براي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به مدينه مي بردند.

* پس از آن كه عبدالمطلب زمزم را ديگر بار زنده ساخت، در جوار اين چاه جايي آماده كرد و خود در اين جاي عهده دار آب دادن به مردم از زمزم مي شد. چون درگذشت فرزندش ابوطالب اين سمت را عهده دار شد. ابوطالب سالي از برادر خود عباس بن عبدالمطلب ده هزار درهم قرض طلبيد و آن را در موسم حج مصرف كرد و هيچ براي خويش نگذاشت. چون سال بعد موسم حج شد ابوطالب هيچ نداشت و از اين روي ديگر بار از برادر خود عباس چهارده هزار درهم وام خواست، بر اين شرط كه اگر نتواند آن را باز پس دهد، منصب سقايت حاجيان را به وي واگذارد.

چون سال بعد شد و ابوطالب در اين مدت نتوانسته بود بدهي برادر را باز پس دهد سقايت را به او واگذاشت. اين سمت در دست بني عباس بود و تا پايان خلافت عباسيان در اختيار آنان ماند.

ايوب صبري در مرآة جزيرة العرب در اين باره چنين آورده است:

چون عباسيان حكومت را در اختيار گرفتند، كارهاي حكومتي آنان را از پرداختن به امور سقايت باز داشت و از اين روي اين كار را به خاندان زبير كه خود عهده دار اوقات حرم بودند مي سپردند تا به نيابت از خاندان عباسي آن را به انجام رسانند.



157


 

 

تصوير ص145 قصة التوسعه يك صفحه كامل



158


بعدها خاندان زبير از عباسيان خواستند اين سمت را رسماً بديشان واگذار كنند. عباسيان هم بر اساس سندي اين كار را بدين خاندان واگذاشتند، هر چند به دليل فزوني يافتن حاجيان، كساني ديگر نيز در انجام اين مهم با آنان همكاري مي كردند. اينان را زمازمه مي ناميدند.

بعدها خلفاي عثماني نيز اين سمت را براي خاندان زبير تثبيت كردند.

امروزه اين خاندان به بيت ريس نامورند.(1)

* روزگاري بر زمزم غرفه اي و گنبدي بوده و آن جا سايباني براي سرد كردن سبوهاي آب وجود داشته است. اما اين بنا در سال 1383هـ . ق. در جريان توسعه مطاف و بر اقتضاي ضرورت برداشته شد.(2)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التاريخ القويم، ج 3، ص 80

2 . در قصة التوسعه (ص 137) درباره تاريخ زمزم چنين آمده است:

بنابر پژوهش هاي انجام گرفته از سوي كساني كه در رخدادهاي مذكور در كتب مقدس يهوديان و مسيحيان تحقيق مي كنند، اسماعيل در سال 1910 قبل از ميلاد به دنيا آمده است. اين تاريخ با آنچه برخي مورخان مسلمان; همانند مسعودي پيش از اين محققان يادآور شده اند، سازگاري و هماهنگي دارد.

از آن زمان تا سال 1995 ميلادي 3905 سال شمسي و 3987 سال قمري فاصله است.

در قصة التوسعه (ص 138) از نام هاي زمزم چنين ياد شده است: زمزم، شباعه، مرويه، نافعه، عافيه، ميمونه، بركه، مضنونه، كافيه، معذبه، شفاء سقم، طعام طعم، هزمة جبريل، و سقيا اسماعيل.

در همين كتاب درباره سرچشمه، ميزان آب دهي و نيز ابعاد و اندازه ها و مرمت هاي زمزم چنين آمده است:

سرچشمه زمزم و ميزان آب دهي آن: مطالعاتي چند به هدف شناخت سرچشمه آب زمزم صورت پذيرفته و پس از بررسي هايي علمي كه در شرايط مختلف از جمله زمان بارش باران و جاري شدن سيل انجام گرفته مشخص شده است كه سرچشمه آب زمزم با ديگر آب هاي زير زميني تفاوت دارد و بايد سرچشمه اي مستقل داشته باشد.

بر پايه همين بررسي ها، سرچشمه اصلي آب زمزم از لابه لاي صخره هاي مسطحي است كه در دوره هاي كهن زمين ساختي شكل گرفته است. اين آب از طريق سه رخنه كه در ميان سنگ ها پديد آمده، از سمت كعبه، صفا و همچنين مروه به طرف چاه زمزم مي آيد.

فشار آبي كه در زير اين صخره ها به سمت چاه سرازير مي شود به حدود ده متر آب مي رسد.

در بالاي طبقات سنگي كه آب از زير آنها جريان مي يابد طبقه اي به ضخامت حدود 16 متر از شن و ماسه وجود دارد.

طبق آخرين بررسي ها ميزان دبي آب زمزم ميان 11 تا 5/18 ليتر در ثانيه است.

اگر ما كمترين ميزان دبي زمزم را لحاظ كنيم كل دبي اين چاه در هر ساعت 600/39، در هر روز 400/950، در هر ماه سي روزه 000/512/28 و در هر سال افزون بر 000/144/342 ليتر خواهد بود.

بر اين پايه مي توان پيش بيني كرد از روزگار پيامبر(صلي الله عليه وآله) تاكنون كه افزون بر چهارده سده مي گذرد، چه اندازه از زمزم آب برداشت شده است و چه اندازه كسان از آن سيراب شده اند.

ابعاد زمزم: از دير باز مورخان به اندازه گيري ابعاد زمزم اهتمام داشته و گزارش هايي از عمق و قطر آن در آثار خويش بر جاي گذاشته اند. اخيراً نيز بررسي هايي علمي درباره اين امر صورت پذيرفته و در نتيجه آن مشخص شده كه عرض چاه حدود چهار متر است و داخل چاه تا عمق 80/14 سانتيمتر از دور چين محكمي برخوردار است. در پايين اين عمق دو دهانه تونل وجود دارد كه يكي از سمت كعبه و ديگري از سمت اجياد مي آيد، و پايين تر از آن تا عمق 20/17 سانتيمتر در داخل سنگ حفر شده است.

جالب آن كه اين اندازه ها به آنچه در اسناد تاريخي كهن نيز آمده و عمق چاه را چهل ذراع گزارش مي كند نزديك است.

قطر چاه در عمق هاي مختلف آن متفاوت و ميان يك و نيم و دو متر در نوسان است و در محل تلاقي دو بخش داراي دورچين و حفر شده در دل سنگ ها به 80/1 سانتيمتر مي رسد.

مرمت و بناي بر زمزم: در گذر روزگاران با توجه به جايگاه زمزم، اهتمام فراواني بدان شده است و خليفگان و شاهان و حكمرانان عنايتي بسيار بدان داشته و به ساختن بنا، بر آن پرداخته و آذين هايي مناسب با جايگاه و منزلت اين چاه، بدان افزوده اند و اين اهتمام تا به امروز ادامه يافته است.

از آنجا كه در روزگاران كهن منصب سقايت حاجيان از آب زمزم در اختيار عباس بوده، عباسيان علاقه و اهتمام فراواني به زمزم و ابنيه آن داشتند. منصور نخستين كسي بود كه نرده هايي بر چاه گذاشت و اطراف آن را سنگفرش كرد. عباسيان همچنين بر روي چاه گنبدي بنا كردند كه ياقوت حموي از آن ياد كرده است. ابن عبد ربه اين گنبد را كاشي كاري شده توصيف كرده و در گزارشي كه ابن جبير از آن به دست داده، گنبدي است با نماي سنگ سفيد، و گنبد خانه آن دري به سمت شرق دارد و در داخل آن دلوي است كه پر آب مي كنند و بر كنار گنبد نيز اقامتگاه موذن زمزم است. در اين گزارش، همچنين گرداگرد چاه كاملا با سنگ دورچين شده است.

در دوره هاي بعد گنبد و بنايي كه بر زمزم بوده بارها مرمت شده و در آخرين مرحله پيش از توسعه فراگير سعودي، دهانه چاه گرد بوده، بر آن قطعه سنگي مرمر به اندازه دهانه قرار داشته، سطح اطراف آن با مرمر فرش شده، بر گرد آن حصاري فلزي وجود داشته تا مانع سقوط به چاه شود و بر روي اين حصار نيز نرده هايي فلزي بوده است.

بناي گنبد خانه اي كه تا اين دوران بر زمزم بوده، بنايي چهار گوش و طول هر ضلع آن 11 ذراع برابر 5/5 متر بوده است. درِ گنبد خانه از سمت شرق گشوده مي شده، در ارتفاع نيمه ديوار و در سمت مقابل كعبه يعني ضلع غربي بنا كتيبه اي وجود داشته، بر فراز بنا سقفي چوبي و بر روي اين سقف گنبدچه اي كوهان شكل با اضلاع مسطح قرار گرفته بوده، و مجموع اين سايه بان چوبي به رييس وقت نگه داران، كه وظيفه اعلام وقت اذان در اوقات پنج گانه به مؤذنان را عهده دار بوده، اختصاص داشته است.









تا سال 1373هـ . ق. براي برداشتن آب از دلو استفاده مي شده و در اين سال پمپ آبي بدين منظور نصب شده كه آب را به منبعي فلزي در بالا مي رسانده و از آنجا آب به شيرهايي كه در اطراف چاه قرار داده شده  مي رسيده است. البته در اين زمان همچنان دلو چاه نيز براي كساني كه علاقه داشته اند باقي گذاشته شده بود.

در دومين مرحله از نخستين توسعه دوران سعودي كه در فاصله سال هاي 1381 تا 1388هـ . ق. صورت پذيرفت، بناهاي موجود بر زمزم برچيده شد و دهانه چاه نيز به طبقه زير زمين; يعني عمق دو متر و هفتاد سانتيمتر از سطح مطاف انتقال يافت و پلكانهايي براي رفتن به سالن هاي جداگانه زنان و مردان كه در هر كدام تعدادي شير نصب شده بود ساخته شد. در همين مرحله، دوران به كارگيري دلو براي برداشتن آب به كلي پايان يافت.

در مراحل بعد به وسعت و امكانات سالن زير زمين افزوده شد. همچنين آب زمزم در سر تا سر مسجد الحرام در مخزن هاي ويژه يك شكل در دسترس حاجيان قرار گرفت.

تا پيش از دوران حاضر كه آب زمزم با دستگاه هاي ويژه سرد مي شود، يخ هاي مورد استفاده براي سرد كردن آب از خود زمزم تهيه مي شده است و اكنون نيز همين شيوه در كنار استفاده از سرد كن ها استمرار دارد (بنگريد به قصة التوسعه، صص 141 ـ 127). مترجم



159




160



| شناسه مطلب: 77129