بخش 6
تاریخچه مقام ابراهیم مسعی درهای مسجد الحرام فصل سوّم: توسعه ها و نوسازی های مسجد الحرام تاریخچه ای از توسعه ها از دوران پیامبر یادآوری: فصل چهارم: مسجد الحرام و توسعه های دوران سعودی توسعه های انجام شده تا دوران ملک فهد طرح جامع توسعه اخیر
161 |
تاريخچه مقام ابراهيم
* خداوند درباره مقام ابراهيم در قرآن كريم چنين فرموده است: و آن گاه كه آن خانه را پناهگاه و مأمن آدميان قرار داديم و شما از مقام ابراهيم براي خويشتن نمازگاه بگيرد. (1) ـ يعني آن كه در جوار مقام ابراهيم نماز بگزاريد.
* برخي گفته اند: مسجد الحرام همه جايش مقام ابراهيم است. برخي گفته اند: همه حرم مقام ابراهيم است. كساني گفته اند: همه مكان هاي حج از قبيل منا، عرفات و مزدلفه مقام ابراهيم است. و سرانجام كساني ديگر نيز گفته اند: مقام ابراهيم همان سنگي است كه ابراهيم به هنگام بناي كعبه بر روي آن مي ايستاد و هر اندازه ديوارهاي كعبه بالاتر مي رفت آن را نيز بالاتر مي برد.
در اين ميان، نظر اخير درست تر از بقيه مي نمايد و همين نيز از نام مقام ابراهيم به ذهن انسان تبادر مي كند.
پس مقام ابراهيم همان سنگ است كه خداوند خواسته جاي پاي او بر آن بماند تا يادماني از ايمان كامل و دلدادگي تام او به خداوند باشد.(2)
* بنا بر روايتي كه ترمذي، احمد، حاكم و ابن حِبّان نقل كرده اند، مقام ابراهيم در اصل از سنگ هاي بهشت است; از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) روايت كرده اند كه فرمود: ركن و مقام دو ياقوت از ياقوت هاي بهشت هستند كه خداوند درخشش آنها را خاموش كرده است و اگر خداوند نور آنها را خاموش نمي كرد از مشرق تا مغرب را روشن مي ساختند.
* با آن كه اعراب در روزگار جاهليت نيز حجرالأسود و مقام را در كنار كعبه احترام مي گزاردند، اما خداوند چنين مقدر داشت كه اين سه از بت شدن مصون بمانند تا اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره: 125
2 . التاريخ القويم، ج 4، ص 11
162 |
مقدسات آيين محمدي از هر گونه شائبه شرك در تاريخ خود به دور باشند.
* جاي پاهايي كه بر سنگ مقام است حالت اوليه خود را از دست داده; چرا كه جز در دوره هاي اخير، در فضاي آزاد و در زير آفتاب و ديگر عوامل طبيعي بوده و افزون بر اين، فراوان آن را لمس كرده اند و مجموع اين عوامل سبب از ميان رفتن نقش انگشتان شده است.
* آنچه از جاي پاهاي موجود بر سنگ به نظر مي رسد اين است كه ابراهيم به هنگام بناي كعبه و قرار گرفتن بر روي اين سنگ پا برهنه بوده است.
* بخاري از انس بن مالك نقل كرده است كه عمر بن خطاب گفته:
در سه چيز با خدايم بر يك خواسته شدم: يكي آن كه گفتم: اي رسول خدا، چه خوب بود مقام ابراهيم را نماز گاه مي كردي. پس اين آيه نازل شد كه } وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلّيً{(1) ....
* سنت آن است كه نماز در پشت مقام ابراهيم خوانده شود. البته حتماً نمي بايست به طور دقيق پشت مقام قرارگرفت، بلكه به همان اندازه كه عرفاً پشت مقام باشد كافي است، آن گونه كه نمازگزاران جماعت، در فاصله هاي دور ونزديك پشت سر امام قرار مي گيرند.
* در دوران جاهليت و در روزگار رسول خدا(صلي الله عليه وآله) تا روز فتح مكه، مقام ابراهيم چسبيده به خانه خدا بود، اما پيامبر(صلي الله عليه وآله) پس از نزول آيه } وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلّيً{ و براي آن كه نمازگزاران در پشت مقام ابراهيم سد راه طواف كنندگان كعبه نشوند آن را از خانه خدا فاصله داد و به جاي كنوني برد. مقام در دوران ابوبكر و عمر نيز در همين جا بود و چون در اين دوران سيل آن را از جاي خود كند و دور كرد آن را به مسجد الحرام برگرداندند و چسبيده به كعبه گذاشتند. اما عمر خود از مدينه به مكه آمد و در ماه رمضان سال 17هـ . ق. در حضور جمعي از صحابه آن را به همان موضع خويش در دوران پيامبر(صلي الله عليه وآله) برگرداند. اكنون نيز مقام در همان جا قرار دارد.
* مهدي خليفه عباسي نخستين كسي بود كه در سال 161هـ . ق. براي مقام ابراهيم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره: 125
163 |
قابي از طلا فراهم ساخت، سپس ديگر خليفگان و كليد داران كار نگهداري از مقام و ترميم قاب آن و يا فراهم ساختن قاب هاي جديد را براي آن پي گرفتند.
* مقام ابراهيم در آغاز در فضاي روباز قرار داشت، در جريان فتنه قرمطيان كه حجرالأسود را دزديدند، خواستند مقام را هم بربايند، اما يكي از كليدداران كعبه آن را پنهان ساخت و بدين سان از گزند ايمن نگه داشت. از آن پس بود كه مردم براي حفاظت از مقام، در انديشه برآمدند و بدين سان براي آن، دو قبه متحرك; يكي چوبي و ديگري آهنين فراهم گرديد. بعدهابراي مقام صندوقيويژه ساختندوآن رادراين صندوق مي گذاشتند.
در زمان هاي پسين و با پيشرفت اوضاع، براي مقام مقصوره اي ساختند و در انتهاي اين مقصوره سايه باني بود تا مردم نماز طواف را در آن انجام دهند.
گفته مي شود نخستين بار در سال 810هـ . ق. مقصوره اي بر مقام ساخته شد. بناي ساخته شده بر مقام، بعدها بارها مرمت و نوسازي شد و سرانجام در دوران سعودي و به هدف فراخ تر كردن مطاف بر حاجيان، آن را برداشتند و ضريح شيشه اي كوچكي جايگزينش كردند.
* تا سال 1385هـ . ق. مقام ابراهيم در داخل بناي مقصوره قرار داشت و پرده اي كه مقام را در ميان گرفته بود مانع دسترسي بدان مي شد. در سال 1377هـ . ق. محمد طاهر كردي فاصله ميان شاذروان كعبه تا نخستين پنجره ضريح مقام ابراهيم را اندازه گيري و آن را يازده متر گزارش كرده است.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . محمد طاهر كردي همچنين در التاريخ القويم اين طرح تقريبي را از مقام ابراهيم آورده و در مورد آن (كه در صفحه بعد آمده) چنين نوشته است:
اين طرحي است تقريبي اما نزديك به حقيقت كه ما خود، هنگامي كه در 17 شعبان 1367هـ . ق. درهاي ضريح مقام را برايمان باز كردند به دست خويش ترسيم كرده ايم; چنان كه در اين طرح به خوبي پيداست روي مقام ابراهيم و چهار ضلع جانبي آن با قاب نقره پوشيده شده و تنها جاي پاها بازمانده است. اين قاب نقره از سمت پايين به سنگي كه قاعده مقام را تشكيل مي دهد و در زير آن جاي گرفته، چسبيده است و نمي توان آن را جا به جا كرد.
كردي همچنين شعري بدين مضمون نقل مي كند:
هر اندازه بنا بالا مي رفت ابراهيم و اسماعيل مقام را بالاتر مي بردند و بدين سان به كمك آن، پايه هاي خانه را بالا بردند. بر اين سنگ جاي پايي است كه بيش از هر چيز جاي پاي آن هاشمي را مي ماند.
تصوير؟؟؟؟؟
كردي سپس مي افزايد: واقعاً نيز چنين است; چه، هم در اين باره احاديثي صحيح رسيده و هم شكل جا پاهاي موجود بر مقام اين همانندي را گواهي مي كند. ابوجهم ابن حذيفه قرشي ـ كه خود دوبار; يكي در روزگار قريش و ديگري در روزگار عبدالله زبير در بناي كعبه شركت داشته است ـ مي گويد: هيچ شباهتي به سان شباهت جاي پاي پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) با جاي پاي ابراهيم(عليه السلام) كه بر مقام مي يابيم نديده ام.
كساني از بني مدلج; يعني خانداني كه در علم شناخت كسان از طريق جاي پا و ديگر نشانه هاي بدني نامورترين خاندان عرب بوده اند، هنگامي كه عبدالمطلب پس از درگذشت آمنه مادر پيامبر(صلي الله عليه وآله) عهده دار كفالت آن حضرت شده به او گفته اند: از محمد خوب نگهداري كن كه ما هيچ جاي پايي به هماننديِ جاي پاي او با آن كه بر مقام ابراهيم است نديده ايم. نكـ : التاريخ القويم، ج 4، ص 20
164 |
تصميم به برداشتن بناي ساخته شده بر مقام ابراهيم بنابر توصيه كنگره تأسيس رابطه العالم الاسلامي (انجمن جهان اسلام) در 25/12/84هـ . ق. آغاز شد. در مقدمه آن توصيه چنين آمده بود: به منظور از ميان بردن خطر ازدحام درايام برگزاري حجّ و همچنين جلوگيري از تكرار قرباني شدن بي گناهان در زير دست و پاي طواف كنندگان يعني فاجعه اي كه همه ساله شاهد آن هستيم و با تسامح و تساهل آيين اسلام و مكلّف نكردن مردم به بيش از آنچه در توانشان است ناسازگاري دارد، اين كنگره طرح زير را
165 |
تصويب و برداشتن مقام را به نهادهاي دست اندركار عربستان سعودي واگذار مي كند...
به دنبال اين تصميم مشخصات فنّي طرح اعلام و مسؤولان بي درنگ دست به كار اجراي آن شدند و در نتيجه اقدام هاي انجام گرفته، حفاظ شيشه اي و ضريح امروزين بر روي مقام قرار داده شد.
در سال هاي اخير و در چهار چوب طرح توسعه ملك فهد فرماني از سوي وي درباره مرمت مقام ابراهيم، بي آن كه ذره اي جابه جا شود يا در آن تغييري صورت پذيرد صادر شد و در پي آن فرمان، مرمت مقام ابراهيم با ويژگي هاي زير انجام گرفت:
1 ـ ضريح فلزي كه بر مقام ساخته بودند با ضريح مسي جديد جايگزين گرديد. در اين ضريح، پنجره هاي مشبك داخل، آب طلا داده شد و بر روي اين، پنجره اي شيشه اي به قطر 10 ميليمتر و از نوع مقاوم در برابر ضربه و حرارت قرار گرفته است.
2 ـ نماي قاعده سنگي مقام از گرانيت سياه و مرمر وادي فاطمه به مرمر سفيد يكدست كرار كه با گرانيت سبز تزيين شده بود تغيير يافت تا با نماي حجر اسماعيل همانند شود.
3 ـ لبه هاي تيز قاعده سنگي مقام به شكل منحني و گرد درآمد.
4 ـ عمليات مرمت در بعد از ظهر روز چهارشنبه 21/10/1418هـ . ق. پايان پذيرفت.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . در كتاب قصة التوسعه درباره مشخصات سنگ مقام ابراهيم، تاريخچه اين سنگ، مراحل تاريخي ساخت بنا بر سنگ و همچنين وضع كنونيِ سنگ، آگاهي هايي به دست داده شده كه يادآوري آنها بر فايده اين كتاب مي افزايد. در آن كتاب چنين آمده است:
مشخصات سنگ مقام: ]باسلامه در كتاب تاريخ عمارة المسجد الحرام درباره سنگ مقام ابراهيم چنين گزارش مي كند:[ سنگي است از نوع سنگ هاي نرم، شكل كلي آن مربع و طول، عرض و ارتفاع آن هر كدام يك ذراع (50 سانتيمتر × 50 سانتيمتر × 50 سانتيمتر) است. در وسط آن جاي پاي ابراهيم به چشم مي خورد. اكنون اين جاي پا دو حفره بيضي شكل است كه البته دراثر دست كشيدن هاي فراوان بر آن در گذر تاريخ و همچنين پر كردن آن با آب زمزم و ديگر عوامل بدين صورت درآمده است.
من ]باسلامه[ در سال 1332هـ . ق. همراه با رييس كليد داران وقت، مرحوم شيخ محمد صالح بن احمد بن محمد شيبي سنگ مقام را به چشم ديديم و مشاهده كرديم كه با ورقه هاي نقره پوشانده شده و بر روي قاعده اي قرار گرفته و چنان كه يادآور شده ام مكعب شكل و به رنگي ميان سفيد، سياه و زرد است، و جاي پاهايي بر روي آن نقش بسته است.
محمد طاهر كردي تاريخ نگار ديگري است كه خود سنگ مقام را ديده و آن را چنين گزارش كرده است: مشاهده كرديم كه سنگ مقام ابراهيم خليل بر روي قاعده اي از سنگ مرمر سفيد و با طول و عرض همانند طول و عرض مقام ولي با ارتفاع 13 سانتيمتر سوار شده و قاب نقره اي كه سنگ اصلي مقام را در برگرفته اندكي از اين قاعده را هم گرفته و بدين ترتيب آنها را به همديگر محكم كرده است، به گونه اي كه سنگ اصلي مقام را نمي توان از اين قاعده جدا كرد.
سنگ اصلي و اين قاعده كوچك، با هم، بر روي قاعده بزرگتري سكو مانند قرار گرفته كه از جنس سنگ مرمر سفيد و طول و عرض آن يك متر و ارتفاعش از زمين 36 سانتيمتر است.
اين قاعده، خود در ميان صندوق يا ضريح چوبي مكعب شكلي به ارتفاع قد انسان قرار گرفته و اين ضريح داراي هيچ منفذي نيست و تنها از طريق درِ آن مي توان مقام را مشاهده كرد.
البته هم در اندازه ها و هم در مشخصاتي كه براي سنگ و مقام ذكر شده، اختلاف هايي ميان كردي و باسلامه وجود دارد. آنچه درباره ابعاد و مشخصات در آغاز اين بحث آورديم گزارش باسلامه است، اينك بنگريم كردي در اين باره چه مي نويسد. او ابعاد مقام را چنين گزارش مي كند: سنگ مقام شبيه به مكعب است، ارتفاع آن بيست سانتيمتر، طول سه ضلع از اضلاع آن، در برش افقي، 36 سانتيمتر و طول ضلع ديگر 38 سانتيمتر است. بنابراين محيط سنگ; يعني محيط شامل ضلع هاي چهار طرف جمعاً صد و چهل و شش سانتيمتر خواهد بود. اما سطح ضلع پايين مقام اندكي از سطح ضلع فوقاني بيشتر است و بدين ترتيب محيط سنگ يعني محيط شامل ضلع هاي پايين و بالا و دو ضلع جانبي جمعاً حدود صد و پنجاه سانتيمتر خواهد بود.
به نظر مي رسد در ميان اين گزارش ها گزارش محمد طاهر كردي دقيق تر است; زيرا او اين فرصت را در اختيار داشته كه با دقت و حوصله ابعاد را اندازه بگيرد و مشخصات را بررسي كند هر چند كه اختلاف ميان او و باسلامه اندك است و از چند سانتيمتر تجاوز نمي كند.
فاصله سنگ مقام تا كعبه و ديگر اماكن: شماري از عالمان اين فاصله را در آثار خود يادآور شده اند; از جمله ازرقي در اخبار مكه (ج2، ص28) آورده است: فاصله ميان ركن حجرالأسود تا مقام ابراهيم بيست و نه ذراع (حدود 5/14 متر)، فاصله ميان شاذروان كعبه و مقام بيست و شش ذراع و نصف (حدود 25/13 متر)، از ركن شامي تا مقام 28 ذراع و هفت انگشت (حدود 14 متر)، و از مقام تا كنار چاه زمزم بيست و چهار ذراع و 20 انگشت (حدود 05/12 متر) است.
مراحل تاريخي مقام: سنگ مقام همانند حجرالأسود در كانون اهتمام و توجه خليفگان، شاهان، فرمانروايان و اميران بوده است; نخستين كسي كه اين سنگ را آذين فراهم ساخت مهدي عباسي بود. او هزار دينار فرستاد و با آن براي سنگ مقام ابراهيم حفاظ ساختند. هارون در دوران خلافت خود پس از مشاهده اين كه حفاظ نقره سنگ آسيب هايي برداشته است فرمان داد آن را مرمت و نوسازي كنند. در دوران متوكل عباسي نيز بر اين حفاظ افزوده شد.
در سال 810هـ . ق. به نام ملك ناصر فرج فرمانرواي مصر و شام گنبدي بر مقام ساخته شد. در سال 900هـ . ق. اين گنبد تعويض و در سال 915 مقام ابراهيم مرمت شد. در سال 1001هـ . ق. نيز سقف بنايي كه بر مقام بود تعويض گرديد و از آن پس بارها اين بنا و نيز ضريح و قاب سنگ نوسازي يا مرمت شد.
در روزگار حكمرانان عثماني رسم بر اين بود كه هر سال به هنگام تعويض جامه كعبه، بر مقام ابراهيم نيز جامه اي سياه بپوشانند. اين جامه همانند پوشش كعبه با سيم هاي نقره و طلايي رنگ و به سبكي همانندِ سبك مورد استفاده در پرده و كمربند كعبه گلدوزي شده بود و بر روي صندوق چوبيي كه در داخل ضريح فولادي و بر روي مقام قرار داشت آويخته مي شد.
در چهار سوي اين پوشش نوشته هايي عربي و يا آيه هايي از قرآن گلدوزي شده بود. اين نوشته ها كه از سمت درِ مقام ابراهيم آغاز مي شد عبارت بودند از:
سطر اول: } بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلّيً وَعَهِدْنَا إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ{
سطر دوم: } بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتَي قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَي وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنْ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَي كُلِّ جَبَل مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً وَاعْلَمْ أَنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ{
سطر سوم: } بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُديً لِلْعَالَمِينَ * فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَللهِِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنْ الْعَالَمِينَ{
سطر چهارم: اَالله جَلَّ جَلالُهُ، مُحَمَدٌ(صلي الله عليه وآله)، ابوبكر(رضي الله عنه)، عمر(رضي الله عنه)، عثمان(رضي الله عنه)، علي(رضي الله عنه)، حسين(رضي الله عنه)
سطر پنجم: } بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَي شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَي سَبِيلا{
سطر ششم: } بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ{.
وضع كنوني مقام ابراهيم: تا پيش از سال 1387هـ . ق. / 1967 م. مقام ابراهيم در داخل ضريحي مسي و مكعب شكل قرار داشته و اين ضريح را گنبد خانه اي چهار ستوني با ابعاد سه در شش متر در ميان مي گرفته و بر فراز آن بنا گنبدي وجود داشته است.
اما افزايش روز به روز حاجيان در آن روزگار به گونه اي بود كه مطاف گنجايش آنان را نداشت و در اين ميان، بناي مقام ابراهيم، خود يكي از عوامل كندي حركت طواف كنندگان برگرد كعبه بود. اين مسأله گفت و گوهاي پردامنه اي را ميان عالمان مسلمان سبب گرديد و سرانجام انجمن جهان اسلام در كنگره
بناي مقام ابراهيم كه در جريان توسعه مطاف برچيده شد
تأسيس خود در 25/12/1384هـ . ق. مصوبه اي را درباره مقام ابراهيم صادر كرد، مبني بر اين كه همه بناهاي زايد پيرامون مقام برچيده و تنها مقام در جاي اصلي خود باقي گذارده و براي حفاظت از مقام ابراهيم حفاظ يا ضريح مخصوصي از شيشه و با ارتفاع مناسبي كه مانع بر زمين خوردن طواف كنندگان شود بر آن قرار گيرد.
بدين ترتيب ضريحي شيشه اي با حفاظي محكم ساخته شد و در رجب سال 1387هـ . ق. / 1967 م. سنگ مقام در درون اين ضريح برروي قاعده اي سنگي با ابعاد 180 × 130 سانتيمتر و ارتفاع 75 سانتيمتر نصب شد.
در روز شنبه 18/7/1387هـ . ق. طي مراسمي با حضور ملك فيصل از ضريح جديد پرده برداري شد. (قصة التوسعه، صص 151 ـ 147 به نقل از منابع ديگر). مترجم
166 |
167 |
168 |
169 |
از صفحه 185 تا 189 از كتاب كعبه المعظمه
از صفحه 185 تا 189 از كتاب كعبه المعظمه
170 |
از صفحه 185 تا 189 از كتاب كعبه المعظمه
از صفحه 185 تا 189 از كتاب كعبه المعظمه
171 |
از صفحه 185 تا 189 از كتاب كعبه المعظمه
از صفحه 185 تا 189 از كتاب كعبه المعظمه
172 |
از صفحه 185 تا 189 از كتاب كعبه المعظمه
از صفحه 185 تا 189 از كتاب كعبه المعظمه
173 |
از صفحه 185 تا 189 از كتاب كعبه المعظمه
از صفحه 185 تا 189 از كتاب كعبه المعظمه
174 |
مسعي
* خداوند در قرآن كريم درباره صفا و مروه فرموده است: بي گمان صفا و مروه از شعائر خداست ... (1)
* سعي يكي از اعمال مخصوص حج است و از كارهايي تعبدي كه آيين الهي مقرر داشته است و بايد در جاي ويژه خود; يعني ميان دو كوه صفا و مروه انجام گيرد و عدول از آن جايز نيست.
* كوه صفا در پايين كوه ابوقبيس و تقريباً در موازات حجرالأسود قرار گرفته و سعي از آن آغاز مي شود. مروه نيز در سمت مدعي و كوه آن در بيخ كوه قعيقعان قرار دارد و سعي در آن پايان مي پذيرد.
* هر چند سعي صفا و مروه از امور تعبدي است و در علت و فلسفه آن نتوان چند و چون كرد، اما ممكن است پاره اي از حكمت هاي اين عمل عبادي با تدبر در اصول و مباني تشريع به دست آيد. درباره سعي صفا و مروه، شايد يكي از حكمت ها آن باشد كه خداوند خواسته است چنين مراسمي در حج نماد ايمان والاي مادرِ اسماعيل و يادآور آن داستان و آن ايمان و يقيني باشد كه چون ابراهيم در پاسخ پرسش او گفت خداوند چنين فرموده است، اظهار داشت: اگر چنين است تباه نخواهيم شد. او اين پاسخ را در حالي داد كه همه قراين مي گفت اين بيابان بي آب و علف جاي تلف شدن است. اما او قيوم بودن خداوند را باور داشت و مي دانست خدا او را وانخواهد گذاشت .
* در روزگار رسول خدا، مسعي پر پهن بود. اما بعدها خانه هايي در دو سويش ساخته شد و عرض آن را كم كرد. مهدي عباسي به روزگار فرمانروايي اش اين خانه ها را خراب كرد، بخشي از زمين آنها را جزو مسعي و بخشي ديگر را جزو مسجد الحرام قرار داد.
* در دوره هاي قديم بر كوه هاي مروه و صفا پلكاني وجود داشته است. در دوران فرمانروايي منصور، كارگزار او در مكه، عبدالصمد بن علي بن عبدالله بن عباس، دوازده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره: 158
175 |
پله در دامنه صفا و پانزده پله در دامنه مروه بنا كرده بود.
* در دوره هاي قديم همچنين بر دو كوه صفا و مروه به نشانيِ نقطه شروع و پايان سعي، دو گنبد كوچك وجود داشته كه با پله به گنبدخانه هاي آنها مي رفته اند. تاريخ اين دو به سده سوم باز مي گشته و بر گنبد مروه آيه } إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ ...{ نقش شده بود.
* در زير گنبدها و در بالاي پله ها دو هشتي (گنبدخانه) وسيع براي توقف و دعا، دور زدن و همچنين استراحت وجود داشته است.
* در 24/10/1377هـ . ق. و در توسعه دوران ملك سعود گنبد صفا برداشته و دو پلكان سيماني يكي براي صعود به صفا و ديگري براي فرود از آن ساخته شد.
* بنا بر گزارش محمد طاهر كردي كه خود پس از توسعه مسجد الحرام در دوران سعودي فاصله ميان صفا و مروه را اندازه گرفته، از صفا تا مروه 375 متر است.(1)
* درگذشته زمين مسعي ناهموار و منطقه هروله داراي شيبي بوده است كه سعي كنندگان را به تندتر رفتن و هروله كردن وادار مي ساخته است. اما پس از هموار كردن زمين مسعي لازم آمده است براي مشخص شدن بخشي از مسعي كه هروله كنان طي مي شود نشاني هايي گذاشته شود تا اين عمل تعبدي به درستي انجام گيرد.
* دو تيرك سبز، نشان دهنده بخش هروله مسعي هستند. در جريان توسعه و بازسازي مسجدالحرام و مسعي در سال 1375 يكي از اين دو تيرك تخريب ولي تيرك ديگر واگذاشته شد تا نشان دهنده مرز اين بخش باشد. پس از بازسازي اين تيرك و به سال 1376هـ . ق. تيرك دوم برداشته و آن نيز نوسازي و به جاي خويش بازگردانده شد.
بدين سان تيرك هايي كه امروزه در دو نقطه آغاز و پايان بخش هروله مسعي وجود دارند درست در جاي تيرك هاي اوليه قرار گرفته اند.
* از بررسي روايت هاي تاريخي مي توان به دست آورد كه دو تيرك سبز، نشان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قصة التوسعه (ص197) به نقل از اخبار مكه ازرقي، فاصله صفا تا مروه را 5/766 ذراع; يعني حدود 25/383 متر گزارش كرده است. مترجم
176 |
دهنده اين بخش از مسعي خيلي جديد نيستند و از همان سده نخست هجرت براي
مشخص كردن بخش ويژه مسعي كه در آن بايد هروله كنان سعي صفا و مروه كرد نصب شده اند.
* مسعي تا سال 1341هـ . ق. بدون سقف بوده و در اين سال به فرمان شريف حسين بن علي بن محمد بن عون سقفي بر قسمت اعظم مسعي قرار داده شده و اين سقف در سال 1366 به فرمان ملك عبدالعزيز با سقفي نو به عرض بيست متر و نيم و برخوردار از كيفيت فني بالا جايگزين شده است.
* براي نخستين بار در دوران ملك عبدالعزيز (به سال 1345هـ . ق. در پي فرمان وي و به هدف جلوگيري از بلند شدن گرد و خاك در هنگام سعي صفا و مروه، سطح مسعي سنگفرش شد.
* در دوران ملك سعود كل مسعي; اعم از كف و سقف با بتون مسلح به شكلي زيبا تجديد بنا گرديد.
* هم اكنون نيز مسعي داراي وسعت كافي، امكانات تهويه و سنگفرش مناسب است.(1)
درهاي مسجد الحرام(2)
تا پيش از اسلام، حد مسجد الحرام همان دايره طواف بوده و اين مسجد داراي ديوار و بارويي نبوده و خانه هاي قريش دايره مطاف را در ميان داشته است. ميان هر دو يا سه خانه ممري وجود داشته كه مردم از طريق آن به دايره مطاف يا همان مسجد الحرام راه مي يافته اند.
عمربن خطاب در توسعه مسجد الحرام ديواري برگرد آن ساخت. بنابراين، او نخستين كسي است كه مسجد الحرام را توسعه داد و اطراف آن را ديوار كرد.
مورخان نياورده اند كه عمر براي مسجد الحرام دري قرار داده باشد، اما با توجه به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در قصة التوسعه (ص 244) مساحت فعلي مسعي 10172 متر مربع گزارش شده است. مترجم
2 . نكـ : التاريخ القويم، ج 5، ص 781
177 |
اين كه معمولا ساختن حصار و ديوار با گذاشتن در و درگاه همراه است مي توان حدس زد كه وي در يا درهايي نيز بر مسجد الحرام نصب كرده باشد.
به هر حال، در گذر زمان و با توسعه هاي مسجد الحرام درهاي آن نيز فزوني يافته و به بيست و شش مورد رسيده است.
در جدول زير نام اين درها آمده است:
رديف نام درملاحظات
1باب السلام دليل نامگذاري آن را نمي دانيم. گفتني است باب بني شيبه كه در گذشته ها در مقابل مقام ابراهيم قرار داشته پيشتر بدين نام خوانده مي شده است.
2باب قايتباي مئذنه سلطان قايتباي پادشاه مصر بر ايوان همين درگاه قرار دارد و آن را باب القواريرهم مي گفتند.
3باب النبي(صلي الله عليه وآله) آن را از اين روي باب النبي ناميده اند كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) ازخانه خود، خانه خديجه كه در توجه عطاران بود، از طريق اين در به مسجد الحرام وارد مي شد.
اين در را باب الجنائز هم گفته اند، بدان دليل كه در گذشته جنازه ها را از اين در بيرون مي بردند. باب الحرير نام ديگر اين در است، از آن روي كه دكان هاي مجاور اين درگاه حرير مي فروخته اند. سرانجام نام ديگر اين در باب النساء است.
4باب العباس اين در از آن روي به نام عباس بن عبدالمطلب نامور شده كه در مقابل خانه او كه در مسعي واقع شده قرار داشت.
5باب علي(عليه السلام) نام هاي ديگر آن باب بني هاشم و باب البطحاء است.
6باب بازان چنان كه ازرقي در اخبار مكه آورده، آن را باب بني عائذ هم گويند. امروزه آن را باب قره قول يا باب مخفر الشرطه (پاسگاه پليس) مي ناميم.
7باب البغله ازرقي از آن به نام باب بني سفيان هم نام برده است.
8باب الصفا چون در برابر صفا قرار دارد بدين نام معروف شده است. باب بني مخزوم و باب اجياد الصغير نام هاي ديگر آن است.
9باب اجياد از آن روي بدين نام خوانده شده كه خط مستقيمي آن را به اجياد وصل مي كند.
178 |
رديف نام درملاحظات
10باب الرحمه آن را باب المجاهديه نيز گويند. از آن روي كه مدرسه ملك مجاهد فرمانرواي يمن در مقابل آن بوده است. باب اجياد نام ديگر اين در است.
11باب التكيه مقصود تكيه مصريان است كه در برابر اين در قرار داشته است. اين در را باب الشريف عجلان و باب بني تيم نيز گفته اند.
12باب ام هاني نام دختر ابوطالب است. اين در را باب الحميديه ـ كه دار الحكومه بوده است ـ و نيز باب اجياد الكبير گويند.
13باب الوداع باب الحزوره ، باب الحزاميه و باب بني حكيم بن حزام نام هاي ديگر آن است.
14باب ابراهيم گويند خياطي به نام ابراهيم در جوار اين در دكاني داشته و بدين دليل در را باب ابراهيم گفته اند.
15باب صغير اين در به مدرسه شريف عبدالمطلب گشوده مي شده است.
16باب الداووديه از آن روي بدين نام خوانده شده كه به مدرسه داووديه راه داشته است.
17باب العمره آن را از اين روي باب العمره گفته اند كه عمره گزاراني كه از تنعيم محرم مي شوند.از طريق شبيكه به سمت مسجدالحرام مي آيند وازاين دربه مسجد واردمي شوند. اين در را باب بني سهم وهمچنين باب بني جمح ناميده اند.
18باب العتيق آن را باب السده و باب عمرو بن عاص هم گويند.
19باب الزماميه ميان باب العتيق و باب الباسطيه قرار دارد.
20باب الباسطيه دليل اين نامگذاري اتصال اين در به مدرسه عبدالباسط بوده است. نام ديگر آن باب العجله است، بدان علت كه ابن زبير در هنگام نوسازي كعبه در نزديك اين در سرايي داشت و با عجله، شب و روز كار نوسازي را پي مي گرفت.
21باب القطبي در كنار ميدان باب الزياده واقع است و آن را باب الزياده هم گفته اند. مقصود از اين قطبي كه نام در به او منسوب است عبدالكريم قطبي است.
22باب الزياده آن را باب السويقه نيز گويند; زيرا بدين منطقه راه دارد.
23باب المحكمه آن را بدين نام خوانده اند، چون به محكمه راه داشته است.
24باب الكتبخانه از آن راهي است به كتابخانه مسجد الحرام
25باب دريبه از آن روي بدين نام معروف شده كه دري كوچك به سمت سويقه دارد.
26باب مراد در سمت مروه قرار دارد.
179 |
فصل سوّم:
توسعه ها و نوسازي هاي مسجد الحرام
تاريخچه اي از توسعه ها از دوران پيامبر(صلي الله عليه وآله) تا نخستين توسعه سعودي
مسجد الحرام از همان آغاز با كعبه پيوندي استوار داشته است. در روزگار كهن; يعني دوران آغازين اسلام و پيش از آن، مرز مسجد الحرام همان دايره مطاف بود كه امروزه با سنگ هاي سفيد مرمر فرش شده و آن را صحن مي ناميم. بسياري از مردم، اين صحن را پيش از نخستين توسعه سعودي ديده اند. همين مساحت اندك از آغاز حد مطاف بوده و برگرد خانه كعبه خانه هاي مردم قرار داشته و ديوار اين خانه ها حد مسجدالحرام را مشخص مي كرده است. چنان كه پيشتر گذشت از ميان اين خانه ها راه هايي به مطاف گشوده مي شده است.
بعدها به دليل فزوني يافتن شمار مسلمانان، اين مساحتِ اندك بسنده نمي كرد و توسعه مسجد الحرام ضروري مي نمود. بدين سان درگذر دوره ها و سال ها، توسعه هايي چند در مسجد الحرام صورت گرفت كه مهمترين آنها عبارتند از:
1 ـ توسعه عمر بن خطاب:(1) در سال 17هـ . ق. پس از آن كه سيل امّ نهشل مقام ابراهيم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . عمر در رمضان سال 17هـ . ق. / 638 م. پس از شنيدن اين خبر كه سيل مقام ابراهيم را از جاي كنده و دور كرده است، به مكه آمد و مقام را به جاي خويش برگرداند.
او در همين سفر مشاهده كرد مساحت مسجد الحرام گنجايش نماز گزاران را ندارد و از همين روي دستور داد شماري از خانه هاي مجاور مسجد الحرام را بخرند و به مسجد ضميمه كنند. از آنجا كه اين مساحت نيز بسنده نمي كرد و نياز به توسعه بيشتر بود، عمر كوشيد با مالكان خانه هاي ديگر هم كه آنجا وجود داشت گفت و گو كند تا خانه هايشان را به منظور توسعه مسجد الحرام در اختيار گذارند. گروهي از آنان از پذيرش اين درخواست خودداري ورزيدند و از اين روي عمر به آنان گفت: اين شماييد كه در جوار كعبه منزل كرده ايد و خانه ساخته ايد، در حالي كه نه مالك اطراف كعبه هستيد و نه مي توان گفت كعبه به سراي شما درآمده و در آن جاي گرفته است. عمر سپس دستور داد خانه ها را قيمت گذاري كنند و بهاي آنها را به صندوق كعبه بسپارند.
اين نخستين توسعه مسجد الحرام بود كه در آن 1487 متر مربع، يعني حدود 70% مساحت قبلي مسجد بدان افزوده شد و جمعاً به 3616 متر مربع رسيد.
عمر همچنين دستور داد براي جلوگيري از ورود سيلاب ها به اطراف مسجد الحرام در بالاي مكه، در فاصله نيم ميلي حرم و در منطقه اي به نام مدعا سدي بسازند و آب هاي آن را به سمت وادي ابراهيم برانند. قصة التوسعه، صص 192 ـ 191. مترجم
180 |
را از جاي كند و به مناطق پايين مكه برد، عمر بن خطاب از مدينه به مكه آمد و مقام را به
جاي خود بازگردانيد. او در همين سال، شماري از خانه هاي مجاور به مسجد الحرام را خريد و پس از تخريب، زمين آنها را به مسجد ضميمه كرد و بدين سان مسجد الحرام را به گونه اي توسعه داد.
عمر همچنين ديواري به ارتفاع كمتر از قد انسان، كه داراي چند در نيز بود برگرد مسجد بنا كرد و براي روشنايي مسجد چراغ هايي بر روي اين ديوار قرار مي دادند.
بدين ترتيب مي توان گفت: عمر نخستين كسي بود كه مسجد را توسعه داد، برگرد آن ديوار ساخت و كف آن را ريگفرش كرد.
گفتني است مساحت توسعه عمربن خطاب حدود 1400مترمربع تخمين زده مي شود.
2 ـ توسعه عثمان بن عفان:(1) با توجه به اين كه مسجد الحرام گنجايش نماز گزاران را نداشت، عثمان در سال 26هـ . ق. شماري از خانه هاي اطراف مسجد را خريد و پس از تخريب، زمين آنها را به مسجد ضميمه ساخت.
همچنين از آن جا كه مسجد هيچ رواق و سايه باني نداشت عثمان در اطراف مسجد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . توسعه عثمان بن عفان در سال 26هـ . ق. / 646 م. به ميزان 869 متر مربع; يعني 24% مساحت قبلي صورت پذيرفت و مساحت مسجد الحرام پس از اين توسعه به 4482 متر مربع رسيد. قصة التوسعه، ص192. مترجم
181 |
رواق ها و سايه بان هايي بنا كرد.
مساحت توسعه دوران عثمان بن عفان حدود 1475 متر مربع تخمين زده مي شود.
3 ـ توسعه عبدالله بن زبير:(1) عبدالله بن زبير در سال 65هـ . ق. و پس از بازسازي كعبه، خانه هاي اطراف مسجدالحرام را خريد وبه مسجدضميمه كرد. يكي از اين خانه ها، قسمتي از سراي ازرقي، صاحب كتاب اخبار مكه بود كه به چند ده هزار دينار خريداري شد.
توسعه عبدالله در مقايسه با دو توسعه پيشين عمده تر بود و مجموع مساحت توسعه او 3225 متر مربع تخمين زده مي شود. اين مساحت فراوان مي طلبيد كه بخشي از آن سقف دار شود.
4 ـ توسعه وليد بن عبدالملك بن مروان:(2) در سال 91هـ . ق. وليد فرمان توسعه و بازسازي مسجد الحرام را صادر كرد. در اين دوره براي نوسازي مسجد ستون هايي سنگي از شام و مصر آوردند، بر سر اين ستون ها ورقه هايي از طلا قرار دادند و سقف بخش هايي از مسجد را به ساج آذين شده پوشاندند. همچنين بر سر ديوارها كنگره هايي ساختند و در ديوارها طاق هايي قرار دادند و بالاي اين طاق ها را كاشي كاري كردند.
توسعه وليد در سمت شرق مسجد الحرام صورت گرفت و مقدار آن 1725 متر مربع تخمين زده مي شود.
5 ـ توسعه منصور عباسي:(3) در محرم سال 137هـ . ق. منصور به زياد بن عبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بنا بر گزارش قصة التوسعه، (صص 192 و 193) حدس زده مي شود كه اين توسعه در سال 65هـ . ق. / 684 م. صورت پذيرفته باشد.
عبدالله در جريان توسعه و نوسازي خود 96/2982 متر مربع; يعني 67% مساحت قبل از توسعه به مسجد الحرام افزوده و پس از آن مساحت مسجد به 96/7464 متر مربع رسيده است. مترجم
2 . بنا به گزارش قصة التوسعه، (ص 193) توسعه وليد در سال 91هـ . ق. / 709 م. به ميزان 04/2805 متر مربع يعني 38% مساحت قبلي صورت پذيرفته و پس از آن مساحت كل مسجد به 10270 متر مربع رسيده است.
به گزارش همين كتاب، وليد كنگره هايي بر ديوارهاي اطراف مسجد الحرام ساخت و نماي آنها را كاشي كاري كرد. او همچنين كف مسجد الحرام را به سنگ هاي مرمر قرمز، سبز و سفيد فرش كرد. مترجم
3 . بنا به گزارش قصة التوسعه، (ص 193) توسعه منصور در سال 137هـ . ق. / 754 م. به ميزان 5221 مترؤ
مربع; يعني 51% مساحت قبل از توسعه صورت پذيرفته و مساحت كل مسجد الحرام پس از اين توسعه به 15491 متر مربع رسيده است.
از ديگر كارهاي منصور آن است كه صحني گرداگرد مسجد الحرام ساخت. در اين صحن ستون هايي سنگي به كار رفته بود. مترجم
182 |
حارثي كارگزار خود در مكه فرمان داد مسجد الحرام را توسعه دهد. او مسجد را از سمت
شامي; يعني سمت دار الندوه و همچنين از سمت پايين مسجد تا مناره باب العمره و از سمت غرب تا باب ابراهيم توسعه داد. او همچنين بر امكانات موجود در مسجد افزود، آن را به طلا وكاشي تزيين كرد ونماي بيروني، نماي دروني وبالاي ديوارچه حِجر اسماعيل را سنگ كرد و بدين سان نخستين كسي شد كه اين ديوار را به نماي سنگي مرمر مي آرايد.
كار توسعه سه سال به درازا انجاميد و در ذي الحجه سال 140هـ . ق. به پايان رسيد. در اين سال منصور خود حج گزارد و در جريان سفر خود اموال فراواني هديه كعبه و مسجد الحرام كرد.
گفتني است مساحت توسعه منصور 4950 متر مربع تخمين زده شده است.
6 ـ توسعه هاي مهدي عباسي:(1) در دوران مهدي عباسي و در سال هاي 160
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در توسعه دوران مهدي جمعاً 12512 متر مربع; يعني 81% به مساحت مسجد الحرام افزوده شد و كلّ مساحت آن پس از توسعه به 28003 متر مربع رسيده است.
اين توسعه در دو مرحله انجام پذيرفته است:
مرحله اول، در سال 160هـ . ق. / 776 م. صورت گرفته و شامل توسعه مسجد از سمت شمال بوده و براي بناهاي اين توسعه ستون هايي سنگي از شام به مكه آورده شده است. همچنين در اين مرحله از توسعه پنج در به درهاي كعبه افزوده اند.
مرحله دوم، فرمان آن در سال 164هـ . ق. / 780 م. صادر شده، سه سال مطالعات پيراموني آن به هدف تغيير مجراي سيل وادي ابراهيم و چهار گوش كردن مسجد به درازا انجاميده و عملا كار توسعه از سال 167هـ . ق. آغاز گرديده است. پيش از پايان عمليات توسعه، خليفه در گذشته و پس از او جانشينش هادي كار را در سال هاي 169 و 170هـ . ق. پي گرفته و به پايان برده است.
توسعه و نوسازي مهدي تا آن زمان بزرگترين توسعه به شمار رفته است; چه، بناهايي كه او در جريان توسعه ساخته است دربردارنده 484 ستون سنگي و هر كدام با ارتفاع 8/4 متر و محيط 44/1 متر بوده است. در بناهاي دوران مهدي ديوار مسجد 6/9 متر ارتفاع داشته است.
بنابر محاسبه باسلامه در تاريخ عمارة مسجد الحرام مجموع هزينه هاي اين توسعه دست كم به 750/578/4 دينار مي رسيده است. مترجم
183 |
و 164هـ . ق. دو توسعه عمده در مسجد الحرام صورت پذيرفت. اين توسعه با مجموع
همه توسعه هاي پيشين برابري مي كرد و آن اندازه بر مساحت مسجد افزود كه مي توان گفت مساحت كنوني مسجد جز بخش هايي كه در سمت باب ابراهيم و باب الزياره صورت گرفته، تقريباً همان مساحت دوران مهدي است.
نخستين توسعه مهدي به هنگامي باز مي گردد كه وي در سال 160هـ . ق. براي حج به مكه آمد و اموال فراواني كه حدود سي ميليون درهم تخمين زده مي شود، با خود به مكه آورد. او قاضي وقت مكه، محمد اقوص مخزومي را فرا خواند و به او فرمان داد خانه هايي را كه در سمت بالاي مسجد الحرام قرار گرفته است بخرد و پس از تخريب به مسجد الحرام ضميمه كند. قاضي مكه همه خانه هاي ميان مسجد الحرام و مسعي را خريد و حتي به جاي رباطها يا به تعبير مصري ها، تكيه هايي كه در اين قسمت وجود داشت و جزو اوقاف يا صدقه ها بود براي ساكنانش خانه هايي در دره هاي اطراف مكه خريداري كرد. بسياري از خانه هاي مشهور واقع در شرق مسجد الحرام و از جمله باقيمانده سراي ازرقي، كه بخشي از آن در دوره عبدالله زبير جز و مسجد شده بود، در اين دوره به مسجد ضميمه شد.
در اين دوره افزون بر توسعه عمده بخش شرقي، خانه هايي در سمت غرب، شمال و جنوب نيز خريداري و زمين آنها جزو مسجد گرديد.
مجموع توسعه نخست مهدي عباسي 8380 متر مربع تخمين زده مي شود.
دومين توسعه مهدي نيز در سال 164هـ . ق. سامان يافت. او در اين سال و در جريان سفر حج پس از مشاهده اين كه مسجد الحرام كاملا چهارگوش نيست و كعبه نيز در وسط مسجد قرارنگرفته است معماران وبنايان چيره دست را فراخواند و از آنان خواست به مسجد شكل مربع دهند، به گونه اي كه كعبه درست در وسط آن قرار گيرد. آنان در آغاز اجراي اين كار را ناشدني خواندند و از اين بابت عذر خواستند; چراكه توسعه در سمت جنوب تقريباً امكان ناپذير بود; گذرگاه سيل وادي ابراهيم در آن سمت قرار داشت و پس از آن خانه هاي مردم واقع مي شد و امكان داشت ضميمه كردن اين مسيل به مسجد دشواري هايي پديدآورد و يا بناهاي جديدي كه در اين قسمت ساخته مي شود در معرض
184 |
خطر سيل و يا لغزش قرار داشته باشد. اما خليفه براجراي فرمان خود اصرار ورزيد و اعلام داشت كه اين كار، هرچند به بهاي هزينه كردن همه بيت المال، بايد انجام پذيرد.
بنايان و معماران كه تصميم جدي خليفه را ديدند بدين كار همت گماشتند و آنچه در توان داشتند به كار گرفتند. آنان مجراي سيل وادي ابراهيم را تغيير دادند و براي اين منظور بر پشت بام خانه هاي مدخل وادي نيزه ها و تيرك هايي نصب كردند تا مانع جريان آب شود. همچنين خانه هايي راكه بايد تخريب شود و نيز محل مسعي و مجراي سيل را مشخص كردند ونقشه اي جامع براي چهارگوش كردن مسجد الحرام فراهم ساختند.
مهدي پس از اطمينان يافتن نسبت به اين طرح و اجراي آن مكه را ترك گفت و با برجاي گذاشتن اموال فراواني براي هزينه شدن در اين توسعه به عراق بازگشت.
مساحت توسعه اخير 6560 متر مربع تخمين زده مي شود و در نتيجه توسعه هاي دوران مهدي، مسجد الحرام شكل چهارگوش به خود گرفت، اين شكل در گذر تاريخ همچنان محفوظ مانده و توسعه هاي اندكي كه بعدها در مسجد انجام پذيرفته، در مقايسه با توسعه دوران مهدي اندك و بيرون از شكل مربع مسجد است.
7 ـ توسعه معتضد عباسي:(1) در سال 281هـ . ق. معتضد عباسي فرمان داد دار الندوه را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در قصة التوسعه، (ص 194) از نوسازيي ديگر، پيش از اين توسعه نيز ياد شده است: نوسازي معتمد عباسي در سال 271هـ . ق. خانه زبيده دختر جعفر بن منصور بر بام مسجد الحرام خراب شد و چوب هاي بناي مسجد الحرام را در هم شكست و همچنين موجب فرو ريختن دو ستون از ستون هاي مسجد شد. در آن روزگار كارگزار خليفه در مكه هارون بن محمد بن اسحاق بود. وي در اين باره به بغداد نامه نوشت و در پي آن، موفق، برادر خليفه به هارون فرمان داد مسجد الحرام را باز سازي كند.
وي ستون هاي خراب شده را دوباره ساخت، ايوان هاي اين ستون ها را از نو بنا كرد و براي مسجد سقفي نو از چوب ساج بر افراشت و آن را به رنگ و نقش و نگار تزيين كرد.
اين نوسازي در سال 272هـ . ق. پايان پذيرفت. مترجم
همچنين در قصة التوسعه، (ص 194) درباره توسعه معتضد آمده است: در سال 281هـ . ق. / 894 م. دو توسعه در مسجد الحرام صورت گرفت كه هر دو از مربع مسجد الحرام بيرون است. يكي از اين توسعه ها توسعه در ضلع شمالي است كه دارالندوه را خراب كردند و به صورت مسجد درآوردند. اين بخش يكي از رواق هاي مسجد الحرام شد كه شش در از درهاي مسجد الحرام را در برمي گرفت. سقف اين مسجد يا رواق از چوب و به موازات سقف مسجد الحرام بود. رواق دوازده در به سمت داخل مسجد الحرام و سه در به سمت خارج داشت. مترجم
185 |
كه در جلوي ميدان باب الزياده قرار داشت به مسجد الحرام ضميمه كنند.
اين كار به فرمان او انجام گرفت و افزون بر اين، ستون ها، طاق ها و رواق هايي داراي سقف هاي ساج آذين شده ساخته شد. دوازده در كه شش تاي آنها داراي درگاه و طاق بزرگ شش طاق كوچك در بين آنها، بود براي مسجد الحرام قرار داده شد و در آن مناره اي نيز بنا گرديد.
اين عمليات توسعه كه مساحت آن 2500 متر مربع تخمين زده مي شود سه سال به درازا انجاميد.
8 ـ توسعه مقتدر عباسي:(1) وي در سال 306هـ . ق. فرمان داد ميدانگاهي جلو باب ابراهيم ـ ابراهيم نام خياطي است كه آن جا مي نشسته است ـ و همچنين رواق مجاور را جزو مسجد كنند و بدين ترتيب مسجد را توسعه دهند، و نشانه هاي حرم را نيز نوسازي كنند.
مجموع مساحت توسعه دوران مقتدر عباسي 980 متر مربع تخمين زده مي شود.
اين بود چكيده اي از مجموع توسعه هايي كه از آغاز اسلام تا اوايل سده چهارم صورت پذيرفته است.
پس از آن به مدت هزارسال هيچ توسعه اي در مسجدالحرام صورت نپذيرفته است.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بنابر گزارش قصة التوسعه، (ص195) اين توسعه در فاصله سال هاي 306هـ . ق. / 918م. تا 307هـ . ق. / 919 م . صورت گرفته و طي آن دو خانه كه به زبيده تعلق داشته جزو مسجد الحرام شده و بر اين قسمت جديد ازمسجد كه آن را زياده باب ابراهيم گويند، دري بزرگ قرار گرفته كه به باب ابراهيم معروف است. مترجم
2 . البته در قصة التوسعه به پاره اي از نوسازي ها و مرمت هاي دوران مماليك و عثماني پرداخته شده و در اين باره چنين آمده است:
از آخرين توسعه اي كه مقتدر عباسي در سال 306هـ . ق. انجام داد تا سال 736هـ . ق. يعني هنگامي كه مماليك استوانه هاي اطراف مطاف را نوسازي كردند يا اصولاً هيچ نوسازي و توسعه اي در مسجد الحرام صورت نگرفته و يا اگر صورت گرفته در تاريخ انعكاسي نيافته است.
مماليك خوددر نوسازي مسجدالحرامومراقبت از آن جايگاهي ويژهوسهمي به سزادارند، براي نمونه:
ـ در روزگار ناصر محمد قلاوون سنگ هاي نماي ديوار حجر اسماعيل تعويض شد.
ـ در سال 801هـ . ق. برقوق ايوان بنا شده بر مروه را نوسازي و پله هاي آن را نيز مرمت كرد.
ـ در سال 803هـ . ق. در پي آتش سوزي هايي كه در بخش غربي مسجد الحرام رخ داده و به بخش شمالي نيز سرايت كرده بود، بيسق ظاهري به نمايندگي از سلطان ابوالسعادات بن ظاهر برقوق به مرمت مسجدالحرام همت گماشت. اوستون هاي چوبي مسجد را كه شمارشان به130 موردمي رسيد با ستون هاي سنگي كه از جبل كعبه فراهم آمده بود جايگزين ساخت. وي اين كار را در مدت دو سال به انجام رسانيد، اما نصب سقف در دو بخش شمالي و غربي تا سال 807هـ . ق. به تأخير افتاد تا بتوانند در اين مدت چوب هاي لازم را از سرزمين روم بياورند. او همچنين براي اين كار از چوب هاي عرعر كه از طائف آورده بودند بهره جست، برسقف نقش و نگار و آن را تزيين كرد و همچنين زنجيرهايي از سقف آويخت تا چراغ هاي مسجد الحرام را از آنها آويزان كنند و بدين ترتيب از تكرار آتش سوزي جلوگيري كرد.
ـ در سال 882هـ . ق. سلطان قايتباي مدرسه هايي ديني را كه علماي مذاهب چهارگانه در آنها تدريس مي كردند و بعدها به مسجد الحرام ضميمه شد نوسازي كرد و اوقافي ويژه براي آنها مقرر داشت تا براي مدارس مصرف شود يا در اختيار مدرسان و طلاب نيازمند قرار گيرد. او همچنين 72 حجره، و نيز مناره ساخت و كتابخانه اي براي اين مدارس فرستاد.
نوسازي هاي دوره عثماني: سلاطين عثماني اهتمام فراواني به حرم مكه داشتند و در روزگار آنان نوسازي هايي انجام گرفت كه با ساخت و سازهاي دوران مهدي عباسي برابري مي كند.
يكي از مهمترين اقدام هاي عثمانيان مرمت و نوسازي دوران سلطان سليمان است كه در سال 972هـ . ق. آغاز گرديد و در طي آن سقف كعبه ترميم شد، سنگفرش مطاف نوسازي شد، به مسجد الحرام منبري بزرگ از سنگ كه با مرمر نيز تزيين شده بود اهدا گشت و مناره اي بلند برپا گرديد.
از دوران مهدي عباسي و توسعه او تا اين زمان 810 سال گذشته و در اين مدت خرابي هاي چنداني در بنا رخ نداده بود. تا اين كه در سال 979هـ . ق. در نماي سمت مسجد الحرامِ رواق ها، شكاف ها و كج شدگي هايي مشاهده شد كه ديگر انجام تعميرهاي جزئي براي رفع آنها بسنده نمي كرد و مي طلبيد كل بناي مسجد الحرام از نو و به صورت محكم تر ساخته شود. از همين روي سلطان سليمان عثماني، احمدبك كدخدا را به نظارت اين مرمت گماشت و مرمت آغاز شد.
در اين عمليات سقف هاي چوبي قديم با گنبدهاي جديد جايگزين گرديد و ضمن استفاده از ستون هاي سنگين كه از بناي دوران مهدي مانده بود، ستون هايي نو نيز از سنگ ساخته شد. مجموع اين ستون ها تا پايان كار به 589 ستون در چهار سمت مسجد الحرام رسيد كه جمعاً 881 طاق، 152 گنبد و 232 نيم گنبد بر روي آنها قرار گرفته بود.
در اين بناي عثماني كه در سال 984هـ . ق. پايان يافت درهاي مسجد الحرام به 26 باب و مجموع مساحت به28003مترمربع رسيدكه دقيقاً بامساحت كل بناهاي ساخته شده تا دوران مهدي عباسي برابري مي كند.
از آن پس نيز در دوره عثماني مرمت هايي در مسجد الحرام صورت گرفته كه نوسازي سلطان محمد خان در سال 1005هـ . ق. و مرمت هاي سلطان عبدالعزيز (سال 1287هـ . ق.)، سلطان عبدالحميد (سال 1314هـ . ق.) و سلطان محمود رشاد (سال 1327هـ . ق.) از آن جمله است.
ستون هاي مسجد الحرام در دوره عثماني: مجموع ستون هاي سنگي در بناي مسجد الحرام پيش از نوسازي سال 984هـ . ق. در چهار سمت مسجد و با قطع نظر از ستون هاي دو بخش زياده دار الندوه و زياده باب ابراهيم 469 مورد، ستون هاي درگاه ها 27 مورد، ستون هاي بخش زياده دار الندوه 27 مورد و ستون هاي بخش زياده باب ابراهيم نيز 27 مورد بوده است.
در دوران مهدي عباسي پس از پايان عمليات توسعه، رواق هاي مسجد الحرام مجموعاً داراي 484 طاق، بخش زياده دار الندوه داراي 68 طاق و زياده باب ابراهيم نيز داراي 36 طاق بوده و شمار اين طاق ها در نوسازي سال 984 به گزارش باسلامه در تاريخ عمارة المسجد الحرام به 984 طاق رسيده است.
شمار گنبدها و نيم گنبدها (تاس وارونه ها)ي پس از نوسازي سال 984هـ . ق.، 152 گنبد و 232 نيم گنبد (تاس وارونه) و شمار كنگره هاي لب ديوارها از سمت داخل مسجد الحرام 498 و از سمت خارج 495 مورد; يعني جمعاً 993 مورد بوده كه در نوسازي سلطان سليم و فرزندش به 1380 مورد رسيده است.
درهاي دوره عثماني: به روزگار مهدي عباسي مسجد الحرام داراي 38 درگاه و 19 در بوده كه بيشترين آنها را مهدي بنا كرده است. بعدها هفت باب به اين درها افزوده شده و شمار آنها در نوسازي هاي عثماني به 26 باب رسيده است كه بدين ترتيب توزيع شده اند:
ـ در سمت شرقي مسجد الحرام پنج در به نام هاي باب السلام، باب مدرسه قايتباي، باب النبي (باب الجنائز)، باب العباس بن عبدالمطلب و باب الامام علي (كرّم الله وجهه).
ـ در سمت جنوبي هفت در به نام هاي باب بازان (باب النعوش)، باب بني سفيان، باب الصفا، باب اجياد الصغير، باب المجاهدين، باب بني تميم و باب امّ هاني.
ـ در سمت غربي شش در به نام هاي: باب الحزوره، باب ابراهيم، باب خوزي، باب مدرسة الشريف غالب، باب مدرسه الداووديه و باب العمره.
ـ در سمت شمالي هشت در به نام هاي: باب السده (العتيق)، باب مدرسة الزماميه، باب الباسطيه، باب القطبي، باب المحكمه، باب السليمانيه، باب الدريبه و باب بني شيبه.
گفتني است باب بني شيبه پشت مقام ابراهيم قرار داشته و داراي طاقي نيم دايره و آذين شده به نقش و نگارهاي بديع بوده است.
منبر مسجد الحرام تا دوره عثماني: خطباي مسجد الحرام در گذشته ها منبر را نمي شناختند; زيرا آنان در جمعه ها و عيدها ايستاده خطبه مي خواندند تا آن كه در سال 44هـ . ق. / 664 م. معاوية بن ابي سفيان براي نخستين بار و در جريان سفر حج بر منبري كه سه پله داشت و از چوب ساخته شده بود براي مردم سخن گفت و بدين سان نخستين كسي شد كه در حرم مكه بر منبر خطبه مي خواند.
اين منبر تا دوران هارون در حرم ماند و در اين دوره منبر جديدي كه نُه پله داشت به مسجد الحرام اهدا و منبر قديم به عرفات برده شد.
از آن پس در طول ساليان، منبرهايي چند به مسجد الحرام اهدا شد تا آن كه سرانجام در سال 972هـ . ق. / 1564 م. سلطان سليمان عثماني منبري جديد ساخت و به مسجد اهدا كرد. اين منبر از مرمر براق و سفيد يكدست ساخته شده، داراي سيزده پله است و در بالاي آن چهار ستون قرار دارد و بر فراز ستون ها سايه باني از چوب است كه با ورقه هاي نقره آب طلا داده شده پوشانده شده است. بر بالاي اين سقف هم هلالي به چشم مي خورد و كلّ ارتفاع منبر از زمين تا هلال به دوازده متر مي رسد.
مئذنه هاي مسجد الحرام تا دوره عثماني: چنين به نظر مي رسد كه نخستين مناره مسجد الحرام مناره اي است كه به فرمان منصور عباسي در كنار باب العمره ساخته شد، و از مشخصات فني و ارتفاع آن اطلاعي در دست نيست.
بعدها مهدي عباسي سه مناره ديگر ساخت كه يكي بر باب السلام، ديگري بر باب علي و سومين آنها بر باب الوداع بود.
سپس معتضد عباسي مناره اي پنجم در زياده دارالندوه و ميان باب الزياده و باب القطبي ساخت.
از آن پس ملك اشرف قايتباي ششمين مناره را ميان باب النبي و باب السلام ساخت، و سرانجام هفتمين مناره را به فرمان سلطان سليمان و در ميان مدارس چهارگانه علوم ديني ساختند.
اين مناره ها بعدها تا دوره آل سعود چندين نوبت نوسازي شده است ـ قصة التوسعه، صص196 ـ 195. مترجم
186 |
187 |
188 |
يادآوري:
1 ـ از مجموع توسعه هاي پيشگفته، درباره مقدار توسعه دوران عمربن خطاب و عثمان بن عفان گزارش هاي جزئي و دقيقي در دسترسي نيست و آنچه در اين فصل بيان شده تنها برآوردهايي مبتني بر اسناد تاريخي است.(1)
2 ـ مطاف، مكان پيرامونيِ كعبه را گويند كه شكلي بيضوي دارد و مساحت آن در دوران قبل از اسلام و دوره صدر اسلام 2000 متر مربع بوده است.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . التاريخ القويم، ج 5، ص 211
2 . درباره مطاف و سير تاريخي توسعه و مرمت آن، در قصة التوسعه، ص161 ـ 158 آگاهي هايي به دست داده شده كه گزيده اي از آن را فرا روي مي گذاريم:
شكل مطاف: تا پيش از نخستين توسعه مسجد الحرام در دوران عمر بن خطاب مطاف و مسجد الحرام يك چيز و آن همان فضايي بود كه در ميان خانه هاي محيط به حرم وجود داشت. مردم از آن زمان كه قصي آنان را به خانه ساختن در اطراف كعبه تشويق كرده بود، در آن پيرامون خانه ساختند و تنها فضايي محدود را بر گرد كعبه براي طواف واگذاشتند.
بعدها با افزايش روز به روز شمار مسلمانان و حاجيان توسعه هاي متعددي در مسجد الحرام صورت گرفت و در چهار چوب اين توسعه ها مطاف نيز وسعت بيشتري يافت تا بتواند شمار روز افزون مسلمانان را در خود جاي دهد. از آن جمله مي توان از نوسازي ها و توسعه هاي زير نام برد:
ـ در سال 91هـ . ق. وليد بن عبدالملك مطاف را سنگفرش كرد.
ـ در سال 284هـ . ق. معتضد عباسي پس از ضميمه كردن دار الندوه به مسجد الحرام، مطاف را از نو سنگفرش كرد.
ـ در محرم سال 881هـ . ق. درزهاي ميان سنگ هاي مطاف را با سرب گداخته پركردند.
ـ در سال 894 آسيب هايي كه سيل به مطاف وارد كرده بود بر طرف گرديد و مطاف نوسازي شد.
ـ در سال 918هـ . ق. يك بار ديگر درزهاي سنگفرش مطاف با سرب گداخته پر شد.
ـ يك بار ديگر در سال 920هـ . ق. و در روزگار سلطان غوري همين كار تكرار شد.
ـ در سال 961هـ . ق. ناظر حرم، شريف احمد جلبي به هموار كردن سنگفرش مطاف همت گماشت.
ـ سنان پاشا نيز در دوران سلطان سليم عثماني همين كار را تكرار كرد.
ـ در سال 1003هـ . ق. و به روزگار سلطان محمد بن مراد عثماني مطاف به مرمر سنگفرش شد.
ـ در سال 1279هـ . ق. نيز ديگر بار مرمتي در مطاف انجام گرفت.
توسعه مطاف: تا سال 1375هـ . ق. در دوران آل سعود، مطاف بيضوي شكل و قطرهاي بلند و كوتاه آن به ترتيب 50 و 40 متر بود، كف آن نيز با مرمر سنگفرش شده بود. در دايره بيروني آن چراغدان هايي مسين براي روشنايي مسجد الحرام وجود داشت، بر زمزم و همچنين بر مقام ابراهيم گنبد و بنايي بود و اين دو بنا از وسعت مطاف مي كاست. همين امر سبب شد در دومين مرحله از نخستين توسعه سعودي (1381 ـ 1388هـ . ق.) بناي زمزم برچيده و دهانه چاه و آبخوري ها به طبقه پايين انتقال داده شود و در مقام ابراهيم نيز ضريح شيشه اي جايگزين بناي موجود گردد.
در نتيجه آن توسعه، قطر مطاف با مركزيت كعبه به 8/64 متر رسيد.
برگرد اين مطاف دو ممر موازي و هر كدام با عرض 5/2 متر و ارتفاع 20 سانتيمتر از كف وجود داشت. همچنين در اين توسعه كف مطاف با سنگ هاي داراي ابعاد مختلف كه از ايتاليا وارد شده بود با سنگ هاي سفيد و نيز برخي از مكان هاي تاريخي براي حفاظت از آنها با سنگ هاي سياه مفروش گرديد.
در بخش داخل دايره مطاف، از آنجا كه پيوسته براي طواف مورد استفاده قرار مي گرفت هيچ گونه خط كشي و نشاني براي صف بستن وجود نداشت. اما در بخش بيرون از اين دايره هشت نوار دايره اي، هر كدام به عرض 10 سانتيمتر با سنگ هاي سياه مشخص گرديد تا نشان صف هاي نماز باشد.
در اين توسعه همچنين ممرهايي كه به مطاف مي رسيد سنگفرش شد. گويند حدود اين ممرها چندين قرن هيچ گونه تغييري نداشته و بنا بر روايت، به قبل از اسلام باز مي گشته است.
مساحت مطاف پس از اين توسعه به 3058 متر مربع رسيد كه به استثناي دو ممر محيط بر آن، به تنهايي گنجايش 8500 نفر را داشت. در ايام حج مساحت مطاف با افزوده شدن ممرها به 4154 متر مربع مي رسيد كه براي 14000 نفر در زمان واحد گنجايش داشت.
توسعه بعدي: باازديادشمارحاجيانوزائران، ضرورت اقتضامي كرد بااز ميان بردن پياده روها وقسمت هاي غير مفروش حرم ونيز جابه جاكردن منبر ومدخل چاه زمزم ونيز محل اذان، مطاف توسعه يابد.
در اجراي اين مرحله از توسعه، قطر مطاف از 8/64 متر به 2/95 متر رسيد و كل حدود حرم قديم را در برگرفت. همچنين گنجايش جمعيتي آن از 14000 نفر به 28000 نفر در زمان واحد افزايش يافت.
حركت در مطاف: به رغم همه توسعه هاي پي در پي مطاف، افزايش چشمگير حاجيان و روي آوردن روز افزون مسلمانان به انجام مناسك حج و عمره، همواره انديشه مسؤولان و دست اندركاران بخش هاي مختلف را به اين مهم معطوف ساخته است كه راه ها و شيوه هاي نويني براي افزودن بر گنجايش اين مكان هاي مقدس جستوجو شود، به ويژه آن كه در بسياري از اين مكان ها گاه به دلايل تاريخي و گاه به دلايل شرعي امكان تغيير چنداني وجود ندارد و يا اگر چنين امكاني هست با دشواري هاي فراواني همراه است; چه، مطاف به حدود حرم قديم محدود مي شود و از اين ناحيه امكاني براي توسعه فراهم نيست. با اين همه پژوهش ها و مطالعاتي انجام پذيرفته است تا راه هايي براي افزودن بر قدرت گنجايش مطاف و ديگر مكان هاي همانند يافته شود.
شايد مهم ترين دشواري موجود بر سر راه بالا بردن ميزان گنجايش مطاف و همچنين عاملي كه از قدرت مانور طرح هاي جديد و انديشه هاي نوين مي كاهد اين نكته است كه حركت مسلمانان در مطاف و برگرد كعبه حركتي متعدد و گاه متقاطع بر هم است كه به اهداف متفاوت و البته با انگيزه و عنوان ديني انجام مي گيرد وهر كس سعي دارد به آنچه شرعاًمطلوب خودمي بيندبرسد. آغازوانجام طوافو سرعت حركت هر يك از طواف كنندگان با ديگري تفاوت دارد و افزون بر اين، هر يك از طواف كنندگان در اثناي طواف ويا پس از آن، كارهايي چون دعا درجوار ملتزم، نماز درحجراسماعيل، استلام ركن يماني، استلام وبوسيدن حجرالأسود، نماز دوركعتي طواف در پشت مقام ابراهيم ونوشيدن آب زمزم را انجام مي دهند. همه اين كارها درداخل دايره مطاف و دروقت واحد صورت مي گيرد و با توجه به ناهمساني افراد در انجام اين اعمال سبب مي شود مجموعه حركت ها به رغم هماهنگي كلي در نگاهي جزئي تر حركت هايي گاه متقاطع و متنافر باشد، و بدين سان از مجموع گنجايش و توان مطاف براي پذيرش بكاهد.
در سال 1407هـ . ق. از سوي مركز مطالعات حج در دانشگاه امّ القري با همكاري كارفرماي طرح هاي توسعه حرم; يعني موسسه بن لادن پژوهش هايي ميداني درباره حركت در مطاف انجام پذيرفت. اين پژوهش ها در دو هنگام از سال; يعني در ماه رمضان (در هنگام اوج ازدحام طواف كنندگان) و ماه ذي الحجه (در اوج ازدحام حاجيان) و در دو محور زير انجام گرفت:
يك: بررسي چگونگي حركت در مطاف با تأكيد بر تراكم هاي مختلف (يعني شمار طواف كنندگان در هر متر مربع) در اوقات مختلف و نيز ميزان اين تراكم در نقاط دور يا نزديك به كعبه و اثر اين تفاوت تراكم بر سرعت طواف.
دو: بررسي عناصري كه ممكن است از روان بودن حركت در مطاف بكاهد. اين بخش از بررسي عمدتاً بر نقاطي چون مقام ابراهيم، حجرالأسود، حجراسماعيل، ركن يماني، ملتزم وخط آغاز طواف تكيه داشت.
در نتيجه اين مطالعات و بررسي ها مشخص شد شمار كساني كه تنها در پنج روز از ماه رمضان (روزهاي اوج ازدحام) به مسجد الحرام وارد شده اند 1144618 نفر بوده كه از اين شمار 380892 مورد به شب 27 ماه رمضان كه شب قدر است مربوط مي شود.
همچنين درايام حج شمار مجموعه كساني كه در ساعت هاي بررسي و شمارش در روزهاي دهم، يازدهم، دوازدهم وسيزدهم ماه ذي الحجه به مسجد الحرام واردشده بودند 3096276 نفر با توزيع زير بوده است:
ـ روز 10/12/1407هـ . ق. تعداد 738576 نفر
ـ روز 11/12/1407هـ . ق. تعداد 887952 نفر
ـ روز 12/12/1407هـ . ق. تعداد 998024 نفر
ـ و روز 13/12/1407هـ . ق. تعداد 551724 نفر
اين اعداد و ارقام مي تواند به گونه اي نشانگر دشواري هايي باشد كه پيش روي خدمات دهي به حاجيان به ويژه در ساعت ها و روزهاي اوج ازدحام وجود دارد. گفتني است در اين ساعت ها كه از پنج ساعت در طول سال تجاوز نمي كند، طواف با بيشترين فشردگي انجام مي گيرد و ميزان اين فشردگي به 807 نفر در متر مربع مي رسد.
سنگفرش مطاف: تا پيش از نخستين توسعه سعودي مطاف با سنگ هاي عادي فرش شده بود و از اين روي طواف در ساعت هاي وسط روز، به ويژه در روزهاي تابستان دشواري هايي را براي حاجيان به همراه داشت.
اما در توسعه هاي سعودي براي سنگفرش مسجد الحرام از سنگ هاي ويژه اي استفاده شده، به گونه اي كه طواف در گرم ترين ساعت هاي روز نيز در آسايش كامل صورت مي پذيرد. قصة التوسعه، صص161 ـ 158. مترجم
189 |
190 |
191 |
192 |
فصل چهارم:
مسجد الحرام و توسعه هاي دوران سعودي
توسعه هاي انجام شده تا دوران ملك فهد
اصولا تصدي حكومت در هر كشوري به معناي مسؤوليت در برابر ملت و سرزمين است. اين قاعده اي است كلي و فراگير كه در همه جا صدق مي كند. اما در سرزمين عربستان تصدّي حكومت، مسؤوليتي فراتر از اين در پي دارد; چه، عهده داري دو شهر مقدس مسلمانان; يعني مكه و مدينه مسؤوليتي فراتر از ملت عربستان سعودي مي طلبد; مسؤوليت در برابر همه امت اسلامي.
در چهار چوب اين رسالت كه بر عهده مسؤولان امر در عربستان است، خاندان سعود از همان نخستين دوره اي كه ملك عبدالعزيز به يكپارچه سازي سرزمين و متحد كردن ملت دست يازيد به گستردگي و اهميت مسؤوليتي كه متوجه آنهاست و بار امانتي كه بر دوش آنان است آگاهي و توجه داشتند و مي دانستند كه خدمت گزاردن به امت اسلامي از رهگذر فراهم آوردن وسايل و زمينه هاي لازم براي انجام اعمال و مناسك حج در فضايي آرام و برخوردار از راحت و آسايش بايسته، از لوازم اين مسؤوليت و امانت است.
عبدالعزيز در نخستين سال در اختيار گرفتن قدرت سياسي در عربستان; يعني
سال 1344هـ . ق. فرمان داد مرمت هاي فراگيري در كوتاه ترين زمان ممكن در مكه
انجام پذيرد. اين فرمان بلافاصله در همان سال و پيش از فرا رسيدن موسم حج به
193 |
اجرا درآمد.(1)
در سال 1346هـ . ق. فرمان ديگري درباره مرمت و نوسازي مسجد الحرام از داخل و خارج و همچنين كف آن و نيز احداث سايه بان هايي در اطراف مسجد از سمت دروني صادر شد.(2) و اين حركت در سال هاي بعد نيز ادامه يافت.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . در نخستين فرمان عبدالعزيز در سال 1344هـ . ق. / 1926 م. مدير سابق اوقاف شيخ محمد سعيد ابوالخير مأمور شد خرابي هاي موجود در ديوارها، كف و ستون هاي مسجد الحرام را مرمت كند و به مرمت راهروها، حاشيه مطاف و درها و همچنين روكش كردن مقام ابراهيم و ستون هاي مسين گردا گرد مطاف با روكشي سبز رنگ اقدام كند. نكـ : قصة التوسعه، ص 239. مترجم
2 . در اوايل سال 1346هـ . ق. عبدالعزيز، شيخ عبدالله دهلوي را مأمور نوسازي مسجد الحرام كرد. او در جمادي الأول همان سال بدين كار همت گماشت و اقدام هاي زير را به انجام رساند:
ـ سنگفرش رواق هاي مسجد الحرام در چهار سمت آن و همچنين دو زياده دار الندوه و باب ابراهيم و نيز راهروهاي منتهي به مطاف.
ـ تجديد سنگفرشي كه مقامات اربع را در ميان گرفته بود.
ـ مفروش كردن آستانه درهاي مسجد الحرام.
ـ تعمير نماي دروني و بيروني ديوارهاي مسجد الحرام.
ـ رنگ آميزي طاق ها و بالاي ديوارها و ستون هاي مسجد الحرام.
در همين سال ملك عبدالعزيز وزير دارايي وقت عربستان شيخ عبدالله سليمان را مأمور كرد در چهار سمت مسجد الحرام در جلوي رواق ها و پشت منطقه حصوه (منطقه داخلي مفروش به ريگ) سايه بان هايي براي برگزاري نماز در زير آنها بنا كند. او سايه بان هايي شيرواني شكل بر روي پايه هاي چوبي جاوه و با پارچه هاي پنبه اي سفيد محكم كه قلع ناميده مي شد ساخت و اين سايه بان ها را در اطراف منطقه حصوه در داخل مسجد نصب كردند.
اين نوسازي تقريباً يك سال به درازا انجاميد و از آن پس رسم بر اين شد كه همه ساله مديران اوقاف به برخي اصلاح ها و مرمت هاي جزئي در مسجد الحرام بپردازند.
درسال 1354هـ . ق. نيز ديگر بار مسجد الحرام به فرمان ملك عبدالعزيز هدف مرمت كلي قرار گرفت (قصة التوسعه، ص 239).
* گفتني است مقامات اربع چهار مقام به نام هاي مقام حنفي، مقام شافعي، مقام مالكي و مقام حنبلي بوده كه قرن ها در اطراف كعبه و در داخل صحن مسجد الحرام وجود داشته، اما پيش از توسعه نخست سعودي، براي توسعه مطاف برچيده شده است. (قصة التوسعه، ص 246). مترجم
3 . بررسي هاي همه جانبه اي كه درباره نقشه جامع توسعه انجام گرفت تا سال 1375هـ . ق. / 1955 م. به درازا كشيد.
مسجد الحرام، بنا به گزارش قصة التوسعه، (ص 240 و 241) چنين وضعيتي داشته است:
در اين سال مسجد الحرام تقريباً مستطيل شكل بوده و با مساحتي بالغ بر 12200 متر مربع عناصر زير را در خود جاي مي داده است:
الف : مطاف به صورت بيضوي شكل كه سنگفرش بوده و در گرداگرد آن چلچراغ هايي براي روشنايي بر روي تيرك ها قرار داشته است.
ب : مقام ابراهيم در جايي كه امروزه هست قرار داشته، با اين تفاوت كه در بنايي مسقف بوده و باب بني شيبه نيز در پشت آن جاي داشته است.
ج : چاه زمزم با بنايي داراي گنبد كه ساخت آن به سال 1074هـ . ق. / 1663 م. باز مي گشته و شامل دو طبقه بوده و از طبقه اول به عنوان مكبريه استفاده مي شده و در همين طبقه اقدام هايي براي دسترسي حاجيان به آب زمزم انجام شده بوده است.
د : منبر، كه در سال 966هـ . ق. / 1558 به شيوه كهن عربي و با سنگ مرمر سفيد ساخته شده و سلطان سليمان بن سليم عثماني آن را به مسجد الحرام هديه كرده بود، در جايي نزديك به مقام ابراهيم و در سمت شمال آن قرار داشت.
هـ : سايه بان ها، چهار سايه بان بوده در چهار ضلع محيط بيروني مطاف و هر كدام، از آنِ پيروان يكي از مذاهب چهارگانه بوده است.
و : حصاوي، بخشي از صحن داخلي مسجد الحرام را مي گفته اند كه ريگفرش بوده و ميان مطاف و ستون هاي مسجد واقع مي شده است و ممرهايي از ميان آن مي گذشته و مطاف را به رواق ها و سايه بان ها وصل مي كرده است.
ز : بنا (رواق ها)ي مسجد الحرام، ابعاد خارجي اين قسمت به استثناي دو جناح واقع در باب ابراهيم و باب الزياده 192 × 194 متر و ابعاد داخلي بخش مسقّف بنا حدود 163 × 106 متر بوده و كل اين مساحت گنجايش افزون بر 50000 نمازگزار را نداشته است. همچنين پشت بام هاي مكشوفي در اطراف وجود نداشته است تا در هنگام ازدحام بتوان از آنها براي برگزاري نماز استفاده كرد.
در اين دوره مسعي بازاري مسقف با سقف هايي شيرواني بوده است. مترجم
194 |
توسعه هاي انجام گرفته پس از اين مطالعات و در طول اين دوره را نخستين توسعه اين دوره (1) ناميده اند كه خود در چهار مرحله انجام يافته و فاصله سال هاي 1375
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در قصة التوسعه (صص 245 ـ 241) آگاهي هايي بدين شرح درباره اين توسعه به دست داده شده است:
اهداف نخستين توسعه دوران سعودي: اين توسعه، بازسازي مسجد و مسعي و تجديد ساختار مناطق پيراموني مسجد الحرام و نيز تهيه امكانات براي انجام بيشتر و بهتر خدمات عمومي در اين محدوده را در برمي گرفت و اهداف آن از اين قرار بود:
1 ـ افزايش چشمگير وسعت مسجد الحرام به منظور غلبه بر مشكل كمبود جا براي نماز در هنگام برگزاري حج. در اين چارچوب مي بايست مساحت مسجد افزوده و بناي آن دو طبقه شود.
2 ـ توسعه مطاف و از ميان برداشتن موانعي كه در سطح مسجد الحرام و پيرامون كعبه وجود داشت.
3 ـ بهسازي وضع سعي صفا و مروه از طريق تلفيق مسعي با بناهاي مسجد الحرام و نيز دو برابر كردن وسعت آن با ايجاد طبقه فوقاني.
4 ـ بهسازي راه هاي مواصلاتي پيرامون مسجد الحرام.
5 ـ كاستن از خطرهاي سيلاب و جلوگيري از ورود آن به مسجد الحرام.
6 ـ تغيير مجراي آب باراني كه در منطقه ميان صفا و بناي عثماني جمع مي شده است.
7 ـ بهسازي خدمات داخلي مسجد، از قبيل آب و روشنايي و همانند آن.
مراحل توسعه نخست دوران سعودي: نخستين توسعه فراگيرِ دوران سعودي در فاصله سال هاي 1375هـ . ق. / 1955 م. تا 1396هـ . ق. / 1976 م. انجام پذيرفت و شامل چهار مرحله بود:
مرحله اول (1375 تا 1381هـ . ق.): در اين مرحله بناي مسعي در دو طبقه احداث شد. طول اين بنا از داخل 5/394، عرضِ آن 20 و ارتفاع طبقه همكف 12 و ارتفاع طبقه فوقاني 9 متر است. در اين بناي دو طبقه به عنوان بخشي از مسجد الحرام صف هاي نماز جماعت بسته مي شود، كه اين خود از ازدحام جمعيت كاسته است.
در ساخت بناي مسعي در وسط راهرو، در هر دو طبقه، ديواركي به منظور تقسيم راهرو به دو مسير رفت و برگشت ساخته شد. در دو سمت مسعي; يعني در صفا و مروه در فراخنايي دايره اي شكل پلكاني احداث گرديد. براي طبقه اول مسعي هشت در به سمت شرق و به خيابان بيرون از آن گشوده شد، براي طبقه دوم نيز دو مدخل از بيرون حرم احداث شد كه يكي در صفا و ديگري در مروه است و سرانجام در دو سمت باب السلام و باب الصفا پله هايي متحرك ساخته شد.
مرحله دوم (1381 تا 1389هـ . ق.): در اين مرحله مرمّت هاي مسجد الحرام، احداث بخش بيروني ساختمان جديد، توسعه مطاف و همچنين احداث پله هاي زير زمين زمزم صورت پذيرفت.
مرحله سوم (1389 تا 1392هـ . ق.): بناي مكبريه، احداث راه هاي جديد و همچنين ميدان هاي اطراف حرم در اين مرحله انجام يافت.
مرحله چهارم (1393 ـ 1396هـ . ق.): در اين مرحله بناهاي قديم مسجد الحرام و همچنين چهار بخش مسقّف چهار سمت مسجد به منظور ايجاد درهاي سه گانه اصلي نوسازي شد.
در كل اين چهار مرحله از توسعه، جمعاً يك ميليارد ريال سعودي هزينه شد كه اين هزينه شامل پرداخت خسارت به املاك و مستغلات واقع در طرح توسعه و احداث بناها مي شد. در اين توسعه جمعاً بيش از 55000 كارگر، كارگر فني و مهندس شركت داشتند و با پايان اين توسعه، مساحت مسجد الحرام به 160168 متر مربع رسيد كه شامل فضاها و مكان هاي زير مي شد:
مساحت مسجد الحرام قبل از نخستين توسعه سعودي: 29127 متر مربع.
مساحت نخستين توسعه (طبقه هاي اول و دوم رواق هاي مسجد الحرام): 31309 متر مربع.
مساحت مسعي پس از ضميمه شدن به مسجد الحرام: 10172 متر مربع.
مساحت طبقه دوم مسجد الحرام (شامل طبقه دوم مسعي): 60560 متر مربع.
مساحت طبقه زير زمين رواق هاي توسعه: 29000 متر مربع.
جمع كل: 160168 متر مربع.
اين آمار و ارقام بدان معناست كه در چهار مرحله از نخستين توسعه دوران سعودي جمعاً 041/131 متر مربع به مساحت مسجد الحرام و بناهاي آن افزوده شده است.
درهاي مسجد الحرام: تا پايان نخستين توسعه دوران سعودي شمار درهاي مسجد الحرام به 164 باب مي رسد كه مهم ترين آنها سه دروازه اصلي و عبارتند از:
1 ـ باب الملك عبدالعزيز: اين باب در سمت جنوبي مسجد و در سمت اجياد واقع است و خود از سه در چوبي منبت كاري شده و داراي نقش و نگارهاي ممتاز تشكيل مي شود. در مدخل اين باب از بيرون مسجد ايواني بر چهار ستون بنا شده و اين ايوان داراي گچ بري است.
اين باب مشرف بر ميدان ملك عبدالعزيز است كه پاركينگ خودروهاي عمومي در آن واقع است.
دو مناره در مجاورت اين باب قرار دارد و كتابخانه جديد حرم نيز در مقابل آن واقع مي شود و در سمت چپ كساني كه از اين در به مسجد وارد مي شوند محل آب آشاميدني است.
2 ـ باب العمره: در سمت غرب مسجد الحرام واقع شده است و از آن به سمت تونلي كه به شارع الجديد و شارع باب السلام راه دارد مي رويم.
باب العمره به همان شيوه باب الملك عبدالعزيز ساخته شده و دو مناره در جوار آن واقع است.
3 ـ باب السلام: در سمت شمال مسجد الحرام و مشرف بر ميدان باب السلام و شارع السلام است.
اين باب نيز به سبك و سياق باب الملك عبدالعزيز بنا گرديده و دو مناره در جوار آن ساخته شده است.
گلدسته هاي مسجد الحرام: در نخستين توسعه دوران سعودي هفت گلدسته در اطراف مسجد الحرام ساخته شد كه طول هر كدام 89 متر است و با زيبايي در عين حال سادگي و دقتي كه در بناي آن به كار رفته هم نمادي از عظمت و شكوه هستند و هم ابعاد مسجد الحرام را نشان مي دهند.
اين هفت گلدسته همه به يك سبك و با طرحي همانند ايجاد شده اند. قاعده هر گلدسته مربع شكل و چسبيده به ديوارهاي مسجد الحرام است و ساقه گلدسته پس از بالا آمدن از محازات مسجد، ابعاد هشت ضلعي به خود مي گيرد. گلدسته ها براي حفظ هماهنگي با ديوارهاي مسجد الحرام با همان سنگ و ترتيبي كه ديوارها نما كاري شده آذين شده اند. هر گلدسته داراي دو مئذنه يا عرشه منار است و مئذنه پايين با فاصله اندكي از سقف مسجد الحرام و در ارتفاع اندكي از ساقه گلدسته واقع شده و داراي شكل و ابعاد هشت ضلعي است. بر گوشه هر ضلع نيز ستوني باريك و بلند قرار گرفته كه تا زير سقف مئذنه ادامه دارد. سقف مئذنه بر روي اين ستون هاي هشتگانه قرار گرفته و داراي پوششي سبز رنگ است. مئذنه بالايي نيز با سبك و سياقي همانند مئذنه پايين و نزديك به سر گلدسته واقع است.
بالاتر از مئذنه فوقاني، دو قطعه گچي ديگر واقع است: يكي از آنها شكلي دايره اي دارد و با گچ بري هاي ممتاز آذين شده و ديگري نيز به شكل گنبدك يا كلاه خودي است كه بر اطراف آن خطوط نيم دايره نصف النهار گونه اي با فرورفتگي ايجاد شده است. قاعده گويچه ها يا سبك هاي سه گانه اي كه بالاترين بخش گلدسته را تشكيل مي دهد بر اين قسمت سوار است و بر فراز گويچه ها نيز هلالي وجود دارد.
* اين گلدسته هاي هفتگانه بر درگاه هاي باب الصفا، باب الملك عبدالعزيز، باب العمره و باب السلام توزيع شده اند.
رهاورد اين توسعه: نخستين توسعه دوران سعودي كه بيش از بيست سال به طول انجاميد، نقطه عطفي در تاريخ مسجد الحرام و مكه است; چه، از اين زمان بود كه مجموعه بناها از نظر فن آوري، شيوه كار و ساختار عمومي دچار دگرگوني شد و منطقه حرم كه قبلا با بافت شهري به صورت زننده اي درهم آميخته شده بود از اين بافت جدا و متمايز گرديد.
همچنين گفتني است تا پيش از اين توسعه، نمازهاي جماعت هر يك از مذاهب اربعه در جاي ويژه خود و پشت يكي از مقامات اربعه انجام مي گرفت و پس از اين توسعه براي نخستين بار صف هاي نماز جماعت متحد شد. مترجم
195 |
196 |
197 |
تا 1396هـ . ق. را در بر گرفته است.
محمد بن لادن كه در آن زمان به تازگي توسعه مسجد النبي را به پايان برده بود كارفرماي بخش عمده اي از اين توسعه شد.
به جاي پرداختن به جزئيات نخستين توسعه دوران سعودي، دانستن همين نكته ما را بسنده خواهد كرد كه كل مساحت مسجد الحرام پيش از اين توسعه، گنجايش بيش از پنجاه هزار نمازگزار را نداشته و استفاده از پشت بام ها نيز براي نماز امكان پذير نبوده است، در حالي كه پس از توسعه اين ظرفيت به بيش از سيصد هزار نماز گزار در زمان واحد رسيده كه مي توانسته اند در آسايش و آرامش در مسجد الحرام نماز بگزارند.
البته در هريك از دوره هاي سه گانه اي كه بر اين طرح توسعه گذشته بخشي مشخص از توسعه در كانون اهتمام قرار داشته و از پيشرفت بيشتري برخوردار شده است:
الف ـ مشخصه دوره ملك سعود، خارج كردن بناها و اراضي مجاور حرم در سمت
198 |
مسعي و اجياد از ملكيت مردم، تخريب بناهاي موجود در اين منطقه و سامان دادن به مسعي است.
ب ـ در دوره ملك فيصل، به سال 1387هـ . ق. كنفرانسي با شركت شمار فراواني از مهندسان و معماران مسلمان در مكه برگزار شد تا طرح هاي جايگزين براي بهسازي نقشه هاي توسعه را بررسي كنند. اين كنفرانس توصيه كرد بخش بزرگي از بناي دوران عثماني برچيده شود. اما ملك فيصل با اين توصيه مخالفت كرد و بر اين اصرار ورزيد كه بناي عثماني حفظ شود و نقشه هايي براي توسعه فراهم گردد كه بيشترين قابليت تلفيق ميان بناهاي قديم و جديد را ايجاد كند، كه چنين نيز شد.
در همين دوره، در پنجم ماه صفر سال 1389هـ . ق. مرحله تازه اي از توسعه آغاز شد كه در نتيجه آن، دو جناح به بناهاي مسجد الحرام افزوده شد و بناهاي قديم نيز بازسازي گرديد. در اين مرحله راه ها و معابر مناسب و همچنين ميدان ها و بازارهايي در اطراف مسجد الحرام ايجاد شد. مجموع هزينه هاي اين مرحله در زمان خود به 000,000,800 ريال سعودي مي رسيد.
در همين دوره و در سال 1382هـ . ق. كارخانه بافت جامه كعبه نيز بازگشايي گرديد.
ـ در دوره ملك خالد رواق هاي طبقه دوم مسجد الحرام تكميل شد و در كنار انجام مستمر مرمت ها و نوسازي ها و ارائه خدمات كار ساخت آب خوري هاي زمزم به پايان رسيد.
در اين دوره اهتمام به راه ها و معابري كه مردم را به سمت حرم مي برد دو چندان شد و از جمله مجموعه اي از تونل ها در كوه هاي اطراف مسجدالحرام ايجاد گرديد.
در همين دوره و به سال 1397هـ . ق. كارخانه جديد جامه كعبه در امّ الجود تأسيس شد.
طرح جامع توسعه اخير
ويژگي هاي ساختماني و معماري طرح جامع توسعه: ويژگي هاي ساختماني و معماري اين طرح بر پايه نظامي دقيق و مطابق با اصول و استانداردهاي لازم است و در
199 |
طراحي بخش هاي گوناگون ساختمان ها، مقاومت بنا در برابر همه عوامل احتمالي; از قبيل زلزله و طوفان و ديگر عوامل طبيعي و جغرافيايي، در بالاترين سطح ممكن درنظر گرفته شده است. ساختمان اصلي توسعه (يعني بخش هايي كه در طرح توسعه به مسجد الحرام افزوده شده، شامل سه طبقه است كه به صورت بتون مسلح با ستون ها، طاق ها و پل هاي بتوني زير سقف و نيز سقف يكپارچه مسلح ساخته شده است. پل هاي زير سقف به صورت هاي طولي و عرضي نگهدارنده سقف است و رديف هاي ستوني كه در زير اين پل ها قرار دارد از پنج متر، براي راه روها، تا پانزده متر، براي مكان هاي برگزاري نماز، با همديگر فاصله دارند و در هر طبقه 530 ستون استوانه اي و چهارگوش وجود دارد.
براي آن كه كار ساخت بناهاي جديد طرح توسعه با دقت و درستي بيشتري انجام گيرد كل بنا به پانزده بخش يا كارگاه مستقل قسمت شد تا در هر بخش به طور جداگانه ميان اصول معماري و نيازهاي هر بخش، تلفيقي كامل صورت پذيرد و بناي هر بخش بر پايه مطالعات دقيق در مورد ميزان تحمل فشارهاي عمودي و افقي انجام گيرد.
نماي بناي جديد از سمت بيرون مسجد الحرام 57/22 متر ارتفاع دارد و ارتفاع و مساحت هر يك از طبقه هاي سه گانه به شرح زير است:
ـ طبقه زير زمين با ارتفاع 30/4 متر و مساحت 18000 متر مربع.
ـ طبقه همكف با ارتفاع 80/9 متر و مساحت 20000 متر مربع.
ـ طبقه اول با ارتفاع 64/9 متر و مساحت 19000 متر مربع.
در دو طرف درگاه اصلي بناهاي جديد; يعني باب الملك فهد دو گلدسته به ارتفاع 89 متر ساخته شده و ساخت اين گلدسته ها با توجه به تأثيرهاي احتمالي بر بناهاي درگاه و پي و پايه آن و همچنين مقدار مقاومت در برابر باد و ديگر عوامل طبيعي صورت پذيرفته است.
در وسط بناهاي جديد (بناهاي طرح توسعه) سه گنبد ساخته شده است كه بخشي از فضاي ميان بناهاي طرح توسعه فهد و طرح توسعه پيشين را، كه در موازات در اصلي قرار دارد مي پوشاند. هر گنبد بر فراز چهار ستون استوار است و در داخل در ساقه گنبد مقرنس هايي وجود دارد و در بالاي آنها نيز پنجره هايي از چوب ساج تعبيه شده است.
200 |
در ساخت بناهاي جديد و همچنين گنبدها، سه نوع بتون با برترين كيفيت و همچنين بتون هاي پيش ساخته به كار گرفته شده است.
نوع آجر و مقدار آنها و عايق هاي رطوبتي و مواد به كار رفته در بندكشي و آذين بندي نيز از بالاترين كيفيت ممكن و مناسب ترين مشخصه هاي استاندارد معماري برخوردار است.
دشواري هايي كه در برابر اراده به زانو درآمد: به دليل ويژگي هاي انحصاري مكان و شرايط توسعه، اجراي آن با دشوارهايي پيش بيني شده همراه بود كه البته در برابر اراده استوار و نقشه و برنامه ريزي درست به زانو درآمد. از آن جمله است:
1 ـ اراده مسؤولان بر آن بود كه جريان كار به شكلي استمرار يابد كه هيچ گونه خللي در حركت زائران و حاجيان به وجود نياورد. اين در حالي است كه مسجدالحرام خود در قلب تپنده مكه جاي گرفته و هر روزه با سيل مشتاقان روبرو است. از همين روي لازم بود دركنار كارهاي اصلي طرح، بخشي از سرمايه و نيروي انساني در كارهايي هزينه شود كه هدف از آن جلوگيري از پيش آمدن مشكل و مانع در كار و زندگي و عبادت مردم است.
2 ـ جايي كه طرح توسعه در آن عملي مي شد، زمينِ بكر و آماده بنا نبود، بلكه بناهاي قبلي غير حرم و يا ويرانه هايي بود كه در زير آنها نيز شبكه هاي قديم خدمات شهري; از قبيل آب و برق و تلفن وجود داشت و بنا بر اين لازم بود هم اين شبكه ها با شبكه هاي جديد جايگزين شوند و هم در طول انجام كار خدمات رساني، اين شبكه ها قطع نشود و در عين حال حركت روان حاجيان و در كنار آن حجم سنگين عمليات توسعه همزمان پيش رود.
3 ـ تأكيد بر آن بود كه كار طرح با بازدهي استثنايي و دقت فراوان و با كيفيت بالا پيش رود، بي آن كه اين دقت و كيفيت بر منطقه مركزي و به ويژه شبكه هاي خدمات رساني آسيب برساند و يا حركت زائران و كساني را كه هر روز در پنج نوبت براي نماز به مسجد الحرام مي آيند كند سازد.
4 ـ اصرار بر آن بود كه بناهاي ساخته شده در توسعه جديد با ديگر بناهاي