بخش 17

تاریخ توسعه مسجدالحرام توسعه مسجدالحرام و عمارت آن پس از ازرقی ویژگی های این افزوده ابعاد و اندازه های مسجدالحرام ، پیش از توسعه اندازه های افزوده دارالندوه اندازه های افزوده باب ابراهیم باب نوزدهم : ستون ها ، مناره ها ، طاق ها و دروازه های مسجدالحرام


411


باب هجدهم :

ابعاد مسجدالحرام و مراحل توسعه آن

تاريخ توسعه مسجد الحرام

ازرقي در روايتي كه اسناد آن به خودش مي رسد ، نوشته است : از جدّم ، از مسلم بن خالد زنجي از ابن جُرَيج روايت شده كه گفت : مسجدالحرام ديوارهايي گرداگرد خود نداشت و از هر سو ، با خانه هاي اطراف محاصره شده بود و البته در ميان اين خانه ها درهايي براي ورود وجود داشت ؛ عمربن خطاب چندين خانه را خريد و خراب كرد و همه خانه هاي نزديك مسجد ( الحرام ) را ويران ساخت . برخي از صاحبان خانه ها از گرفتن بهاي خانه هاي خود و از فروش آن خودداري كردند و از اين رو بهاي اين خانه ها در خزانه كعبه به امانت گذارده شد تا بعدها به آنها برسد . پس از آن ديوار كوتاهي گرادگرد مسجدالحرام بنا كرد و به ايشان گفت : شما وارد كعبه شده بوديد و اين محوطه كعبه است .

ازدحام مردم در زمان عثمان ، بيشتر شد . او نيز مسجدالحرام را توسعه داد و ( خانه هاي گروهي ) از ايشان خريد . برخي از فروش خودداري كردند و خانه هايشان ويران شد . ( 1 )

ازرقي از سالي كه عمر مسجدالحرام را توسعه داد ـ كه سال هفده هجري بود ـ و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اخبار مكه ، ج2 ، صص 68 و 69


412


همچنين از سالي كه عثمان اقدام بدين كار كرد ـ كه سال 26 هجري بود ـ ذكري به ميان نياورده است . اين دو تاريخ را ( كه ياد كرديم ) ابن جرير و ابن اثير در تاريخ توسعه مسجدالحرام آورده اند . ( 1 )

ازرقي يادآور شده است كه عبدالله بن زبير مسجد را از جانب شرقي ؛ يعني قسمت بالاي آن ، در طرف ركن شامي و نيز از جانب ( ركن ) يماني توسعه داد و در جانب شرقي ، نصف خانه ازرقي ( جدّ ازرقي نويسنده اخبار مكه ) را به بهاي چندين ده هزار دينار خريداري كرد . پس از آن ابوجعفر منصور دوّمين خليفه عباسي ، مسجدالحرام را از طرف ركن شامي و نيز از جانب غربي توسعه داد و آن را به حدّي كه امروزه هست ، رساند و در طرف غربي نيز به باب بني جُمَح رسيد كه گمان مي كنم اضافه معروف به باب ابراهيم روبه روي آن قرار دارد . او در توسعه خود ، از هر دو طرف تنها يك رواق ايجاد كرد و اين كار در محرم سال 137 آغاز شد و در ذي حجه 140 به پايان رسيد .

منصور عباسي در توسعه خود ، وسعت مسجدالحرام را به دو برابر رسانيد . پس از آن ، مهدي بن ابوجعفر منصور از سمت بالا و طرف ركن يماني و از همان جايي كه پدرش در طرف غرب رسيده بود ، مسجدالحرام را توسعه داد و به همان جايي رساند كه امروزه وجود دارد . البته به استثناي دو افزوده اي كه بعد از آن رخ داد و به آنها خواهيم پرداخت .

توسعه او در دو نوبت صورت گرفت : نوبت اول در سال 161 بود كه طي آن به آنچه پدرش افزوده بود ، رواق هايي افزود و نوبت دوم در سال 167 بود كه در حج دوم خود در سال 164 دستور آن را داده بود و اين بنا در زمان پسرش موسي الهادي تكميل شد ؛ زيرا مرگ ناگهاني گريبان المهدي را گرفت .

از چيزهايي كه پس از مرگ وي ساختند ، قسمتي از سمت يماني و بخشي از سمت غربي ، از ستون هاي سنگي طرف يماني تا جايي است كه منصور در سمت غربي رسانده بود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاريخ طبري ، ج4 ، ص 251 و ابن اثير ، ج3 ، ص 87


413


مهدي براي توسعه و بناي مسجدالحرام ، اموال بسياري خرج كرد ؛ زيرا بهاي هر ذرع مربع كه جزو مسجدالحرام شد 25 دينار و بهاي هر ذرع مربع از درّه ، پانزده دينار بوده است .

ستون هاي سنگي نيز از شام آورده شد و در جدّه پياده شد و از آنجا با گاري به مكه حمل گرديد و كارهاي ديگري هم انجام شد كه هزينه هاي گزافي دربرداشت و بي نظير بود . خداوند پاداش نيكو به وي دهد ! نام او در حال حاضر در چند جاي مسجدالحرام نوشته شده است ؛ از جمله نزديك مناره معروف به مناره باب علي [ ( عليه السلام ) ] كه نشان ( ميل ) در آن قرار دارد . آنچه از وضعيت مسجد ، از آغاز تاكنون و نيز در باره توسعه و بناي آن گفتيم ـ بجز دو افزوده اي كه به عمل آمده است ـ فشرده مضمون مطلبي است كه ازرقي در اين باره آورده است . ( 1 )

در باره بناي ساده آن و بدون توسعه و گسترش ، آمده است كه : عبدالملك بن مروان ديوارها و سقف آن را ساج زد و در بالاي هرستون پنجاه مثقال طلا به كار برد و عمارت زيبايي در آن بنا كرد و پسرش وليدبن عبدالملك ساخته هاي پدر را ويران ساخت و آن را بارديگر به گونه اي محكم بنا نهاد و سقف آن را ساج زراندود زد و مسجدالحرام را از داخل سنگ مرمر كرد و براي آن بالاخانه اي درست كرد و بر بالاي ستون هاي طلا ، صفحاتي از مس قرار داد و قسمت بالايي ديوارها را كاشي كاري كرد و نخستين كسي بود كه در مسجدالحرام از كاشي استفاده كرد و نيز نخستين كسي بود كه ستون هايي از مرمر براي آن آورد . گفته اند كه در زمان متوكّل عباسي نيز مسجدالحرام مرمّت و بنا گرديد . از مطلب ازرقي در باره بنا و عمارت ساده و بدون توسعه مسجدالحرام چنين برمي آيد .

سُهيلي در باره بنا و عمارت مسجدالحرام ، مطلب شگفتي آورده كه آن را در اينجا مي آوريم و سپس نكته شگفت آن را باز مي گوييم . متن سخن سهيلي چنين است :

زمان ابن زبير ، در بنا و استحكام كعبه ( و نه وسعت آن ) كارهاي بسياري صورت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اخبار مكه ، ج2 ، ص 69 به بعد .


414


گرفت و ستون هايي از سنگ مرمر برايش ساخته شد و تعداد درهاي آن بيشتر و بهتر شد و در زمان عبدالملك بن مروان ، بر ارتفاع ديوارهاي مسجد ، افزوده شد و ستون هاي سنگي را از طريق دريا به جدّه آوردند و از جدّه با گاري به مكه منتقل كردند . ( 1 )

در اين سخن سهيلي گفته است ابن زبير مسجدالحرام را توسعه نداد ، بايد تأمل و دقت شود ؛ زيرا با آنچه در اين مورد شهرت دارد ، متناقض است ( و در ميان رجال حديث ) هركس حافظ باشد بر غير حافظ برتري دارد . و اين كه گفته است ابن زبير ستون هايي از سنگ مرمر در مسجدالحرام به كار برد واين كه عبدالملك اين ستون ها را براي مسجدالحرام آورد ، با گزارشي كه ازرقي به دست داده وگفته است : وليدبن عبدالملك نخستين كسي است كه ستون هاي مرمرين به مسجدالحرام آورد ، تعارض دارد ، ولي البته از مطلب ازرقي ، خلاف اين امر برداشت مي شود ؛ چون مي گويد : جدّم گفت سفيان بن عيينه از سعيدبن فروه از پدرش برايمان نقل كرده كه گفت : در زمان عبدالملك بن مروان ، در كار مسجد و عمارت و بناي آن بودم . بر بالاي ستون هاي ( سنگي ) ، براي هرستون پنجاه مثقال طلا كار گذاشتند ( 2 ) وجه تعارض اين سخن با آنچه پيش از اين آمد ، در اين است كه لازمه طلاكاري در سر ستون ها ، وجود آن ستون ها در زمان چنين كاري است و اگر اين ستون ها موجود بودند ( بايد قبول كرد كه ) حاصل كار عبدالله بن زبير بوده اند و در هر حال اين مسأله باگفته ازرقي در اين كه وليدبن عبدالملك نخستين كسي بود كه اين ستون ها را به مسجدالحرام آورد ، مخالفت دارد . والله اعلم .

توسعه مسجدالحرام و عمارت آن پس از ازرقي

پس از ازرقي ، چيزي به ( مساحت ) مسجدالحرام افزوده نشد ، مگر دو افزوده : يكي معروف به « افزوده دارالندوه » در قسمت شمالي و ديگري معروف به « افزوده باب ابراهيم » در قسمت غربي است . پس از مهدي عباسي ، جز اين دو افزوده ، چيزي ( بر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ الروض الأُنُف ، ج1 ، ص 224

2 ـ اخبار مكه ، ج2 ، ص 71


415


مسجدالحرام ) اضافه نشد و اما اين سخن حافظ عمادالدين بن كثير در تاريخ خود ، در اخبار سال 171 كه مي گويد : خيزران امّ الرشيد به مكه شد و در آنجا اقامت گزيد تا به مراسم حج رسيد ( 1 ) و خانه مشهور به « دارالخيزران » را در مكه خريد و به مسجدالحرام اضافه كرد ، ( 2 ) سخن درستي نيست ؛ زيرا خانه مشهور به « دار خيزران » در مكه پاي كوه صفا است و ميان آن تا مسجدالحرام ، طبق آنچه ازرقي در باره فاصله ميان درِ معروف به باب صفاي مسجدالحرام گفته ، راه همواري به طول بيش از يكصد ذرع است . صفا نيز به عنوان مبدأ سعي ، نزديك همين خانه است . بنا بر اين ضميمه شدن آن به مسجدالحرام ، غير ممكن است . همچنين گفته است : اگر چنين اتفاقي افتاده بود شهرت مي يافت ، همچنانكه خبر گسترش مسجدالحرام از سوي ديگران همه جا پخش گرديده و معروف شده است و ازرقي نيز در تاريخ خود آن را مي آورد ، همچنان كه موارد ديگري از اين قبيل را آورده است .

همچنين از نظر روايي ، اسحاق بن احمد خزاعي در خبر مربوط به اضافه كردن دارالندوه آورده است كه : متولي آن ، وزير معتضد عباسي ( 3 ) است كه بسيار به جاست باقي مانده دارالندوه را ، مسجد بسازد و خلاصه اش آن است كه متولّي از محمدبن احمد مقدّمي قاضي مكه و عجّ بن حاج ، امير مكه مي خواهد كه نامه هايي مانند نامه وي بنويسد . آنها نيز نوشتند و نوشته ها بر معتضد عرضه شد . او نيز دستور داد دارالندوه را به صورت مسجد درآورند و به مسجدالحرام متصل كنند براي اين كار هزينه فراواني نيز تهيه شد و به يوسف بن يعقوب قاضي بغداد فرستاد . او قسمتي از آن را به صورت ورقه هاي طلا و نقره درآورد و بخش ديگر را به دست پسرش عبدالله بن يوسف داد تا در زمان حج به هزينه آن كار رساند و مردي به نام ابوهياج اسدي را همراه او روانه كرد و كارها را به وي سپرد ، كارگران و دستياراني نيز همراهش كرد . آنها خاكروبه ها را از دارالندوه بيرون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ البداية والنهايه ، ج 10 ، ص 162

2 ـ اين خبر در تاريخ ابن كثير وجود ندارد .

3 ـ عبيدالله بن سليمان بن وهب كه تا سال مرگ در 288هـ . پست وزارت المعتضد را عهده دار بود .


416


ريختند و آنجا را ويران كردند و به جاي آن مسجدي همراه با ستون ها ، طاق ها و رواق ها با سقف ساج طلاكاري و كاشي كاري ، ساختند ، آنگاه در ديوار بزرگِ مسجد ، تعداد دوازده در ، شش لنگه بزرگ هركدام با ( عرض ) پنج ذرع و ارتفاع يازده ذرع و شش لنگه كوچك با ( عرض ) دو ذرع و نيم و ارتفاع هشت ذرع و دو سوم ذرع يك در ميان قرار دادند و افزون بر اينها ، سه لنگه درِ ديگر به خيابان هاي اطراف باز شد كه دوتاي آنها دو لنگه اي و يكي هم يك لنگه اي بود . ديوارها و سقف آن نيز با ديوارها و سقف مسجدالحرام هماهنگ شد و براي آن ، مناره و بالاخانه اي ساختند و اين كار طي سه سال انجام شد .

اسحاق خزاعي سال پايان گرفتن بناي اين افزوده به مسجدالحرام را ذكر نكرده است ؛ احتمالاً در سال 284 بوده است ؛ زيرا كه به گفته خود ، در سال 281 نامه مربوط به تأسيس آن را نوشته است .

ابوالحسن محمدبن نافع خزاعي برادر زاده اسحاق خزاعي مي نويسد : زماني كه قاضي محمدبن موسي امير مكه بود ، طاق هاي موجود بر روي ديوارهاي مسجد را همزمان با اين بنا تغيير داد ـ كه پيش از اين بدان اشاره شد ـ و به جاي آن ها ستون هاي سنگي مدوّري با ميله هايي از ساج و طاق هايي با آجر سفيد و گچ قرار داد و به شيوه بسيار بهتر ، آن را به مسجدالحرام متصل ساخت ؛ به طوري كه وقتي كسي در دارالندوه به نماز مي ايستد و رو به قبله مي كند ، همه آن را مي بينند ، اين كار در سال 306 صورت گرفت .

و اما در مورد افزوده اي كه در جانب غربي ، معروف به « افزوده باب ابراهيم » صورت گرفت ، ابوالحسن محمدبن نافع خزاعي مطالبي در همان جايي كه ازرقي از « باب بني جمح » سخن رانده ، ذكر كرده است و متن سخنان وي ـ بنا بر نقل ازرقي ـ از اين قرار است :

در زمان جعفرالمقتدر بالله عباسي كه محمدبن موسي متولّي حكومت در مكه بود ، اين دو در يكي معروف به « باب الحناطين » و ديگري « باب بني جُمَح » ، تغيير داده شد و ميان خانه زبيده مسجدي بنا گرديد كه به مسجد بزرگ متصل شد و رواق ها و طاق ها


417


و صحن براي آن ساختند و خياباني بر تنگه بزرگ مكه براي آن ايجاد كردند . مردم در آن نماز خواندند و از آن بهره مي بردند . اين كار در سال هاي 306 و 307 صورت گرفت .

ويژگي هاي اين افزوده

اين افزوده با آن افزوده پيشين متفاوت است ؛ زيرا رواق غربي ندارد و رواق هاي آن در جانب شرقي ، شمالي و جنوبي است و در قسمت غربي ، درهاي آن قرار دارد و در ميان رواق ها نيز يك لنگه در اضافي وجود دارد . هر رواق مستقل است و بخش اعظم رواق جنوبي در سمت شرق خانه اي با پنجره هاي چوبي را دربر گرفته است كه « حيراتي » منسوب به ملك ناصر حسن بن ملك ناصر محمدبن قلاوون صالحي است . تاريخ اين بنا طبق آگاهي كه يافته ام ، در سال هاي 760 بوده است . اين بنا داراي صحني نيز هست . اين بود فشرده اي از افزوده هايي كه بعد از ازرقي در مسجدالحرام به وجود آمد . بناهاي انجام شده بعد از ازرقي بسيار است و ما در اصل اين كتاب ، بخش هايي از آن را آورديم ، ولي در اينجا تنها به ذكر مهمترين نوسازي و ترميمي كه پس از ازرقي ( در مسجدالحرام ) صورت گرفت بسنده مي كنيم :

علت انجام اين نوسازي آن بود كه در شب بيست و هشتم شوال سال 802 از كاروانسراي « رامشت » در طرف غربي مسجدالحرام ، آتشي زبانه كشيد و بلافاصله به سقف مسجد سرايت كرد و همه قسمت غربي آن ، بخشي از دو رواق جلوي سمت شامي ( كعبه ) از جمله سقف ها و ستون هاي سنگي را فرا گرفت و همه چيز را خراب كرد و به روبه روي باب « دارالصحابه » رسيد . علّت فروكش كردن آتش نيز خالي بودن آن جا و نبودن مواد سوختني بود . در اينجا دو ستون كماني و سقفي قرار داشت كه به دليل خرابي در سيل وحشتناك همان سال ساقط شده بود . در پي اين آتش سوزي ، آنچه سوخته و خراب شده بود ، به صورت تلّي بزرگِ مانع از نماز در مسجد و مانع از ديدن كعبه شده بود . آنگاه خداوند متعال مقدر كرد كه در مدت كوتاهي و به دست امير بَيْسق ظاهري ، اين خرابي ها مرمّت گردد . او در سال 803 براي انجام حج به مكه آمد ، وقتي


418


حاجيان در اين سال به مكه رسيدند ، او نيز شروع به برداشتن تل هاي باقي مانده كرد تا آن كه همه آنجا خالي شد و شروع به بنّايي و مرمّت آن كرد و آن را به وضع پيشين باز گرداند ، با اين تفاوت كه ستون هاي طرف غربي و نيز ستون هاي طرف شامي ـ به استثناي ستون هاي اندكي از قسمت جلوي آن ـ همگي از سنگ تراش خورده ساخته شد . اين ستون هاي اندك را نيز با سنگ مرمر آهن كاري شده درست كردند . اين كار در دهه آخر ماه شعبان سال 804 صورت گرفت . مردم از سرعت انجام كار شگفت زده شدند ؛ زيرا هركس وضع آن را پيش از بازسازي ديده بود ، گمان مي برد كه مطابق معمول ، بازسازي آن سال ها به طول مي انجامد و خداي را بر نعمت هاي بيكرانش شكر كه ( در اين مدت كم ) انجام شد وتنها بناي سقف قسمت غربي آن باقي ماند . علّت كامل نشدن نيز كافي نبودن چوب ساج براي سقف آن بود كه اگر چوب به اندازه كافي در دسترس بود ، در موسم سال 804 همه بنا به طور كامل و به قدرت خداوند متعال به پايان مي رسيد .

در ماه محرّم سال 807 امير بَيْسق مجدّداً براي انجام بناي سقف و از بين بردن تَرَك هاي مسجدالحرام به مكه آمد كه اين كارها نيز به قدرت الهي ، در مدت بسيار اندكي انجام شد ؛ چرا كه امير بيسق با همّتي عالي از لحظه وصول ، در پي فراهم كردن چوب ها ( ي ساج ) و عمل آوردن آنها براي سقف و سپس سوار كردن آنها در جاي خود ، برآمد . چوبي كه در سقف به كار رفت ، چوب عرعر نام دارد و از طائف به مكه آورده شده است . امير بيسق در همين سال جاهاي آسيب ديده ، تَرَك خورده و نيازمند مرمّت در مسجدالحرام و سقف آن را مرمت و بازسازي كرد .

پس از آن و در سال 815 چند نقطه از مسجدالحرام مرمّت شد ؛ از جمله دو طاق قوسي ، يكي از ستون هاي رديف اول از رواق يماني در برابر مدرسه بنگالي ( 1 ) و نيز بخش هاي بسياري در مسجدالحرام كه زير نظر استاد ما جمال الدين محمدبن عبدالله بن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مدرسه اي كه سلطان بنگال در هند ، احمد خان بن ميرخان بن ظفرخان در سال 810 هـ . ساخت ( نكـ : « انباءالغمر » ، ج2 ، ص 388 ) .


419


ظهيره قرشي مخزومي قاضي مكه ( 1 ) و با استفاده از كمك هاي مردم انجام شد . پس از آن ، خرابي و آسيب ديدگي در مسجدالحرام زياد شد و قسمت هاي زيادي از سقف آن فرو ريخت و نيز جاهايي در طرف غربي و يك جا در طرف يماني ، روبه روي دو طاق قوسي ياد شده و سقف طرف شرقي ، در جايي نزديك به سقف دو طاق قوسي ، كه به آن « باب العباس » گويند ، روبه روي باب الجنائز و كاروانسراي مراغي و چهار ذرعي آستانه باب الجنائز ، در طرف شامي در سقف و نزديك باب الدريبه و جاي ديگري در همين طرف روبه روي كاروانسراي اُمّ خليفه ناصر عباس معروف به عطيفيه و از جمله حدود شش گره از سقف روبه روي افزوده دارالندوه ، در رواق كنار آن و نيز به اندازه يك گره از سقف روبه روي باب دارالصحابه و دو گره از سقف رواق غربي افزوده دارالندوه و بالاي يكي از دو لنگه باب الجنائز در كنار كاروانسراي مراغي معروف به قيلاني تا انتهاي ديوار مسجدالحرام از سمت كاروانسراي مراغي كه البته به شكل شايسته اي اين در و نيز ديوار مسجدالحرام واقع در كنار كاروانسراي قيلاني ( همان مراغي ) مورد مرمت قرار گرفت . ميان دو لنگه باب الجنائز ، ستوني قرار داشت كه ويران نشده بود ، ولي آن را خراب و با خاك يكسان كردند و دو ستون سنگي چسبيده به بناي ميان دو در نيز از ميان برداشته شد . در ميان دو لنگه باب الجنائز ، سنگ طلاي بزرگي است كه از بيرون و آنجا كه مردم آن را مي بينند صيقل و صاف شده ، ولي از درون ناتراشيده است و حدود چهار ذرع از زمين برآمده است و روي آن ( در محل تماس ) با ديوار مسجد كنار مدرسه افضليه و ديوار مسجد كنار كاروانسراي قيلاني دو بَسْت قرار دادند كه با سنگ تراشيده شده از كنار مسعي و نيز سنگ مرمر ساخته شده و در بالاي سقف اين دو در از داخل مسجد و بالاي پلكان نيز دو بست آجري با آهك به شكل بسيار زيبايي كنگره وار ساخته شده است . در سنگ نوشته اين عمارت آمده است كه در ذي قعده سال 825 به دستور حاكم مصر « ملك الاشرف » برسباي به دست امير زين الدين مقبل قديدي ساخته شد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ او در سال 817 هـ وفات يافت . تدريس در مدرسه بنگاليه زير نظر وي بود . نكـ : شرح حال او در « الضوء اللامع ، ج8 ، ص92 ـ 95 شماره 194 .


420


چوب هايي كه افتاده بود ، در جاي خود ؛ يعني در سمت شرقي و نيز يماني و غربي و در طرف شامي نزديك باب الدريبه و روبه روي عطيفيه كار گذاشته شد و سقف آن بر جاي خود باقي ماند و با گچ و آهك تقويت شد .

در طرف شامي ، روبه روي باب دار الصحابه ، در رواق وسط ، ستوني از سنگ مرمر بود كه با آهن و سرب بسته شده بود . اين ستون برداشته شد و به جاي آن ستوني از سنگ مرمر يكپارچه قرار داده شد كه يكي از دو استوانه اي بود كه در برابر باب الجنائز قرار داشت . در اين طرف و در رديف اول از وسط مسجد ، تعداد هفت طاقِ قوسي ساخته شد و در همين طرف در انتهاي طاق روي دكه منسوب به ابي سعودبن ظهيره فقيه نيز چندين طاق قوسي و در كنار آن به طرف باب دارالصحابه نيز طاق هاي قوسي ديگري ساخته شد و اين بناها از بالا و پايين محكم گرديد و زيباسازي شد .

ديگر از مواردي كه در اين قسمت ساخته شد ، تعداد هشت طاق قوسي در طاق دوم و سه طاق در رديف بعد از آن و پس از محكم كردن ستون هاي زير آن ، هفت طاق رديف اول از وسط و تعداد هشت طاق قوسي در رديف بعدي و سه تا در رديف آخر ساخته شد . دو طاق قوسي نيز در برابر باب الجنائز و آستانه اي براي باب المجاهديه ساخته شد و درهايي در مسجدالحرام ؛ از جمله دو در براي باب الجنائز و سه در براي باب العباس و درِ وسطي باب الصفا و باب الصحابه و باب الزيادة المفرد ، مورد بازسازي قرار گرفت و قسمت هايي از درهاي مسجد ( الحرام ) و سقف هاي آن تعمير گرديد و همه يا بيشتر آنها در سال 826 با آهك سفيد شد . و مدتي پيش از آن ، در سال 825 و به دستور امير زين الدين مقبل انجام گرفته بود .

ابعاد و اندازه هاي مسجدالحرام ، پيش از توسعه

ازرقي در روايتي كه سند آن به وي مي رسد ، مي نويسد : اندازه مسجدالحرام يكصد وبيست هزار ذرع مربع است و اندازه طول مسجدالحرام از باب بني جمح تا باب بني هاشم ـ كه عَلَم سبز روبه روي دار عباس بن عبدالمطلب در آنجا قرار دارد ـ 404


421


ذرع است ، با ديوارهايي كه از وسط حجر به ديوارهاي كعبه مي چسبند . و اندازه فاصله آن از باب دار الندوه تا ديواري كه در كنار درّه باب الصفا ، روبه روي كعبه قرار دارد ، 304 ذرع است . و اندازه عرض مسجدالحرام از مناره نزديك مسعي ( جاي سعي ) تا مناره باب بني شيبه كبير ، 278 ذرع است و اندازه عرض مسجدالحرام از مناره « باب اجياد » تا مناره « باب بني سهم » ، 278 ذرع است . ( 1 )

گفتني است در حال حاضر اثري از باب بني جمح پيدا نيست و به گمانم جاي آن همان ستون هاي پيش گفته در افزوده باب ابراهيم ، روبه روي ديوار مسجد در همين راستا است .

باب بني سهم نيز همان باب مسجدالحرام است كه امروزه آن را باب العمره مي گويند . ما خود ، طول و عرض مسجدالحرام را اندازه گرفتيم . طول آن از ديوار غربي تا ديوار شرقيِ روبه روي آن ، 356 ذرع و يك هشتم ذرع آهني بود و با ذرع دستي بالغ بر 407 ذرع مي شود كه اين فاصله از وسط ديواره غربي ـ كه همان ديوار كاروانسراي خوزي است ـ تا وسط ديواره شرقي را در باب الجنائز ـ كه از حجر و چسبيده به ديوار شامي كعبه مي گذرد ـ شامل مي شود و فاصله ديوار شامي تا ديوار يماني آن ، 266 ذرع آهني است كه با ذرع دستي بالغ بر 304 ذرع مي شود كه شامل وسط ديواره قديم ، نزديك طاق هاي قوس ورودي به افزوده دارالندوه ، تا وسط ديواره يماني در ميان باب الصفاي مسجدالحرام و باب اجياد آن ، مي شود و از مقام ابراهيم و كعبه و نزديك تر به مقام ، مي گذرد ؛ كار اندازه گيري را گروهي مورد اعتماد از دوستان برايم انجام دادند كه خداوند جزاي خيرشان دهاد ! اين اندازه گيري به تاريخ شب پنج شنبه هفدهم ربيع الأول سال 814 به عمل آمد و اندازه گيري ما با اندازه گيريِ طول و عرض مسجدالحرام ، كه ازرقي آورده ، مطابقت دارد .

ابن خرداذبه در اندازه و ابعاد مسجدالحرام مطلب مغايري دارد . او مي نويسد : طول

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اخبار مكه ، ج2 ، صص 82 ـ 81


422


مسجدالحرام 307 ذرع و عرض آن 315 ذرع است . ( 1 ) كه البته شگفت است و به همين دليل آن را ذكر كرديم . قاضي عزالدين بن جماعه در اندازه هاي مسجدالحرام وجه ديگري بيان كرده و مي گويد : « مساحت مسجدالحرام شش فدّان و سه چهارم فدان است . هر فدّان برابر با ده هزار ذرع ( در مساحت هاي مصر ) به كار رفته و ( اين ذرع ) مطابق با تقريباً سه وجب است » . اين مطلب را دايي ام از ابن جماعه برايم نقل كرد .

ازرقي نيز از مساحت مسجدالحرام در زمان ابن زبير ياد كرده ، مي نويسد : جدّم گفت : سفيان از عمروبن دينار ، از يحيي بن جعده ، از زادان بن فروخ نقل كرده كه به عقيده وي ، ( مساحت ) مسجد كوفه نُه ( 9 ) جريب و ( مساحت ) مسجد مكه ، هفت جريب و اندكي است . ابوالوليد از جدّش نقل كرده كه اين در زمان ابن زبير بوده است . ( 2 )

ما براي آگاهي از مساحت مسجدالحرام در زمان ابن زبير ، مقدار جريب را باز مي گوييم .

ماوردي در « الأحكام السلطانيه » و نووي و قلعي و صاحب « وافي » در اين باره مطالبي آورده اند ؛ ماوردي مي نويسد : ( جريب ) برابر با ده قصب در ده قصب است كه هر قصب برابر است با شش ذرع . ( 3 )

ابن رفعه پس از نقل ماوردي مي نويسد : اگر محاسبه كني عدد ، 3600 ( ذرع مربع ) حاصل مي شود . نووي و قلعي و صاحب وافي نيز گفته اند : ( جريب ) برابر با زمين مربعي است كه هر ضلع آن شصت ذرع باشد . ابن رفعه پس از آن مي گويد : اگر مساحت اين مربع را نيز محاسبه كني رقم 3600 ذرع به دست مي آيد . ابن يونس نيز مي گويد : جريب برابر با 3400 ذرع ( مربع ) است . بنابر آنچه ماوردي و موافقان وي در اندازه جريب ، آورده اند ( مساحت ) ، مسجدالحرام در زمان ابن زبير 25200 ذرع ( مربع ) بوده است ؛ چرا كه اين مقدار برابر با هفت جريب است كه بايد اضافه آن را نيز بدان افزود . و بنا به نظر ابن يونس

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ المسالك و الممالك ، ص132

2 ـ اخبار مكه ، ج2 ، ص 71

3 ـ الأحكام السلطانيه ، دارالكتب العلميه بيروت ، ص 152


423


در توضيح مقدار جريب ، ( مساحت ) مسجدالحرام در زمان ابن زبير 45 هزار ذرع ( مربع ) به اضافه دويست ذرع است ؛ زيرا ( 45 هزار ذرع مربع ) برابر با هفت جريب است كه بايد افزوده هفت جريب را نيز بدان اضافه كرد و به گمان من اين كه گفته شده مساحت مسجد مكه ، هفت جريب و خرده اي در زمان ابن زبير است . اين مقدار پس از توسعه مسجد و قبل از آن بوده است .

ازرقي درباره مرزهاي مسجدالحرام ، مطلب ديگري را نيز ذكر كرده است ؛ در روايتي كه از وي نقل شده ، مي گويد : به گفته جدم ، مسلم بن خالد از محمّدبن حارث بن سفيان ؛ و او نيز از علي الأزدي ، از ابوهريره چنين نقل كرده است : ما در كتاب خداوند ـ عزّوجلّ ـ مي يابيم كه حدّ مسجدالحرام از حَزْوَرَه تا مسعي است . محمّدبن يحيي ، از هشام بن سليمان ، از عبدالله بن عكرمه ، از پدرش ، از عبدالله بن عمروبن عاص نقل كرده كه گفت : اساس و پايه مسجدالحرام كه حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) پي ريزي كرد ، از حزوره تا مسعي يا « مسيل اجياد » است و نيز مي گفت : مهدي ( خليفه عباسي ) مسجد را بر ( پايه ) مسعي بنا كرد . ( 1 )

اندازه هاي افزوده دارالندوه

اندازه طول دارالندوه ، يك ربع كمتر از 74 ذرع آهني است كه پيشتر بدان اشاره شد و شامل فاصله ديوار بزرگ مسجدالحرام تا ديوار مقابل آن ؛ يعني ديوار شامي مي شود كه باب مناره در آن واقع است . اندازه عرض آن از وسط ديواره شرقي تا وسط ديواره غربي ، هفتاد ذرع است و نصف اندازه طول محوطه آن ، از ستون هايي كه در جلوي طرف جنوبي قرار دارند تا ستون هايي كه در جلوي طرف شمالي واقع هستند ، 37 ذرع و اندازه محوطه صحن آن نيز همان قدر يعني 37 ذرع و يك ششم است . تمامي اين اندازه ها ، به ذرع آهني محاسبه شده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اخبار مكه ، ج2 ، ص 62


424


اندازه هاي افزوده باب ابراهيم

اندازه طول باب ابراهيم يك ششم كمتر از 57 ذرع است كه شامل فاصله ستون هاي روبه روي ديوار بزرگ مسجدالحرام تا آستانه درِ اين افزوده مي شود . و اندازه عرض آن 52 ذرع و ربع ذرع است كه از ميانه ديوار كاروانسراي خوزي تا ديوار كاروانسراي رامشت و نيز از روبه روي ديوار دار زبيده تا ديوار كاروانسراي رامشت را در بر مي گيرد . هر چند اين فاصله آخري ، يك ربع ذرع كمتر است . اندازه طول محوطه آن 36 و ربع ذرع و يك هشتم ذرع است كه فاصله ستون هاي شرقي بعد از صحن آن ، تا آستانه باب القبه را در بر مي گيرد . اندازه محوطه آن تا آستانه باب القبه و نيز اندازه عرض اين محوطه ، برابر با 33 ذرع و نيم است كه تماماً به ذرع آهني است و اندازه گيري هر دوي اين افزوده ها ، در حضور خودم صورت گرفت .



| شناسه مطلب: 77209