بخش 3

ت : بنای مسجد قبا فصل دوم: مسجد جمعه الف: نخستین نماز جمعه ب: بنای مسجد جمعه فصل سوم: مسجد نبی (صلی الله علیه وآله) الف: گزارشی کلّی از تاریخ بنای مسجد نبی 1 / الف: از آغاز تا وفات حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله)


50


أصحابه و يقول: بأبي و أمّي يا رسول الله اعطِني اكفِك، فيقول: لا. خذ مثله، حتي أسّسه».

و به روايت ابن رواحه: «أفلح من يعالج المساجدا...».

بي شك، اين كه كليني در «فروع من الكافي» از طريق «معاوية بن عمار» آورده و مي خوانيم كه: امام ابوعبدالله گفته است: «مسجد قباء، فإنّه المسجد الّذي أُسّس علي التّقوي من أوّل يوم» به جهت آن است كه اساساً معمار اين بنا، مؤمن ترين مردمان; يعني محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) بوده است;تا آنجا كه اگر بخواهيم عارف عظمت معنوي چنين بنايي در اسلام بشويم،بايد آيه هاي107 و 108 از سوره توبه را در نظر آوريم كه مي فرمايد:

} لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوَي مِنْ أَوَّلِ يَوْم أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ{ .

و در شأن مهاجرين و انصار، كه اين مسجد را بنا نهادند و در آن به عبادت ربّ العالمين پيشاني بر خاك ساييدند، مي گويد:

} فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ{ .

و به تأكيد مجدّد قرآن:

} ... أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَي تَقْوَي مِنْ اللهِ وَ رِضْوَان...{ .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . «نگاهي به پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) افكندم، هنگامي كه قدم به اين مسجد (مسجد قبا) نهاد تا آن را بنا نمايد. او را ديدم چگونه سنگ و آجر حمل مي كرد و چگونه خاك بر روي لباس و بدنش نشسته بود! مردي از صحابه نزديكش مي رود و مي گويد: اي پيامبر گرامي، پدر و مادرم فداي تو! آنچه را كه در دست داري به من بده، پاسخ مي دهد: خير، تو نيز چنين آجرهايي حمل كن تا اين مسجد را بنا كنيم.»

2 . ج 4، ص 56

3 . توبه : 108 ; «اي رسول ما، هرگز در مسجد آن ها گام مگذار كه همان مسجد (قبا) كه بنيانش از اول بر پايه تقوا، محكم بنا گرديده، سزاوارتر است بر اين كه در آن اقامه نماز كني... .»

4 . توبه : 108 ; «در آن مسجد، مردان پاكي كه مشتاق تهذيب نفوس خود هستند، در آيند و خدا مردان پاك و مهذّب را دوست مي دارد.»

5 . توبه : 109 ; «... آيا كسي كه مسجدي را به غرض تقوا و خدا پرستي تأسيس كرده و رضاي حق را طالب است... .»


51


تفسير و شأن نزول آيات يادشده، همراه با احاديثي چند در فضيلت و اهميّت مسجد قبا ـ اوّلين مسجد اسلام ـ يكي از مهمترين مسائل تاريخ سال اول هجرت محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) است كه عموم مفسّران و سيره نويسان و مورّخان، به استناد ديگر اقوال، به شرح و بررسي آن توجّه خاصّي مبذول داشته اند و اين توجه نه تنها در قلمرو حيات محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) از اهميّتي ويژه برخوردار است،بل پشتيبان عظمت معنوي مسجد قبا در عقيده ديني اسلامي است; كه آن را در ميان مسلمانان، ابديّتي روحاني بخشيده است:

1 ـ مفسّران در تفسير آيات 107 تا 109 سوره توبه، به دو نظريه اساسي، كه مبتني بر سه گروه از روايات است، اشاره كرده و آن را مورد نقد و تحليل قرار داده اند:

* گروه اوّل، رواياتي در شناخت اين كه «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوَي» كدام مسجداست؟

نووي دمشقي ذيل روايت ياد شده مي نگارد:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ج1، فصل مسجد الرّسول.

2 . جزء ثاني، ص26، حاشيه امام سندي.

ابن ابي سعيد الخدري كه ابوسعيد از او روايت مي كند، تمسّك كرده اند. روايت از اين قرار است:

«تماري رجلان في المسجد الّذي أسّس علي التّقوي من أوّل يوم، فقال رجلٌ هو مسجد قباء و قال الآخر هو مسجد رسول الله ـ صلّي الله عليه[ وآله ]وسلّم ـ فقال رسول الله ـ صلّي الله عليه[ وآله ] وسلّم ـ : هو مسجدي هذا!»

3 . «در باره مسجدي كه از روزهاي اول بر اساس تقوا و پرهيزكاري بنا گرديد، دو مرد با هم بحث و جدل مي كردند. پيامبر خدا فرمودند: اين مسجد، مسجد من است.»

4 . المنهاج في شرح صحيح مسلم، چاپ مصر، 1383هـ .ق. چاپ دارالفكر، حاشيه ارشادالساري، ج6، صص109 ـ 107


52


«هذا نصٌ بأنّه المسجد الّذي أسّس علي التّقوي المذكور في القرآن.»

* گروه دوم، مستنداتي است كه مي گويد: منظور از مسجد «أسس عَلَي التقوي»، مسجد قبا است; چنانكه يحيي بن حسن گفته عليّ بن ابي طالب (عليه السلام) را در «اخبار المدينه» چنين نگاشت:

«حدّثنا بكربن عبدالوهّاب... عيسَي بن عبدالله عن أبيه عن جدّه عن عليّ بن أبي طالب إنّ النّبيّ ـ صلّي الله عليه[ وآله ] وسلّم ـ قال: المسجد الذي أسّس عَلَي التقوي من أوّل يوم هو مسجد قباء».

و كليني در «فروع من الكافي» به نقل از ابوعبدالله نوشته است:

«مسجد قباء، فإنّه المسجد الّذي أسّس علَي التّقوي من أوّل يوم...»

بر اين اساس و با توجّه به احاديث متعدّدي كه از طريق سلسله راويان مذاهب اسلامي آورده شده است، بيان «ابن حَجر عسقلاني» در «فتح الباري بشرح صحيح البخاري» ذيل حديث 3906 / 3908، ما را اطمينان مي بخشد كه:

«فالجمهور علي أنّ المراد مسجد قباء و هو ظاهر الآية».

سهيلي نيز تأييد مي كند كه جمله: «مِن أوّل يَوم» يقتضي أنّه مسجد قباء، لأنّ تأسيسَه كان في أوّل يوم حلّ النّبيّ بدار الهجرة».


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . «بكر بن عبدالوهاب... عيسي بن عبدالله از پدرش، از جدش، از عليّ بن ابي طالب نقل مي كند كه پيامبر خدا فرموده است: مسجدي كه از اولين روز بر اساس تقوا و پرهيزكاري بنا نهاده شد، مسجد قبا است.»

2 . ج4، ص560، باب الحج.

3 . «مسجد قبا، مسجدي است كه از نخستين روز، بر اساس تقوا بنا نهاده شده است.»

4 . ج9، ص245

5 . «اكثريت بر اين عقده هستند كه منظور همان مسجد قبا است و آيه نيز بر آن دلالت دارد.»

6 . «از اولين روز، مسجد قبا بوده است; زيرا ساختمان آن همزمان با اوّلين روزي بود كه پيامبر خدا بر زمين هجرت قدم نهادند.» نكـ : فتح الباري، همان مأخذ.


53


* گروه سوم، گفته هاي مستندي است كه مي گويد: آيات ياد شده در شأن هر دو مسجد قبا و مسجدالنّبي است; زيرا به عقيده پژوهندگاني كه به اين مستندات روي آورده اند، روشن است كه هر دو مسجد در روزهاي نخستِ هجرت، بر اساس تقوا بنا شده اند و اين نظريّه، جامع هر دو گروه روايات مي باشد; اگر چه اين بخش از آيه } ...فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا{ از ديدگاه محقّقانه غالب مفسّران، قبا است و ابوداود در «سُنن» از ابوهريره و او از پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) ياد مي كند كه: «نزلت } ...فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا...{ في أهل قباء».

ابو عبدالله قرطبي در «الجامع لأحكام القرآن» ذيل آيه مذكور به كلمه «فيه» تمسّك جسته، مي گويد: «ضمير الظرف يقتضي الرجال المتطهّرين، فهو مسجد قباء».

همچنين رجوع كنيد به كلام ابن كثير در «البداية و النّهايه» و طبرسي در «مجمع البيان في تفسير القرآن».

2 ـ به استثناي قرآن، حديثي از محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) در منابع نخستين و مشهور حديث و سيره و تاريخ اسلام نوشته شده كه سند ديگري بر فضيلت معنوي مسجد قبا در عقيده اسلامي است:

در «سُنن ترمذي»، كتاب دوم و «سنن ابن ماجه»، كتاب پنجم و «الطبقات الكبري»، جزء اول (ابن سعد)، و «مسند احمدبن حنبل»، جزو سوم و ابن شبّه و ابن زباله در «اخبارالمدينه»وطبراني در «الكبير» از محمّد (صلي الله عليه وآله) به سلسله متعدّد ثبت كرده اند كه فرمود:

«الصّلاة في مسجد قباء كعدل عمرة» يا «الصلاة في قباء كعمرة» يا «مَن صلّي فيه كان كعدل عمرة» يا «من تطهّر في بيته ثمّ أتي مسجد قباء فصلّي فيه صلاة، كان له كأجر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آيه «در آن مسجد مردان پاكي كه مشتاق تهذيب نفوس خود هستند» درباره مردم قبا نازل شده است.

2 . ج8، ص258

3 . «ماهيت محل، شايسته مردان پاك و منزّه است و آن مسجد قبا است.»

4 . ج3، ص209

5 . جزء 10، صص143 و 144 ، چاپ دارالفكر 1956 م.

6 . «نماز خواندن در مسجد قبا، اجر عمره دارد.»


54


عمرة» يا«مَن توضّأ فأسبغ الوضوء ثمّ جاء مسجد قباء فصلّي فيه ركعتين، كان له عدل
عمرة» يا «مَن خرج حتّي يأتي هذا المسجد قباء فصلّي فيه كان له عدل عمرة».

پس از بناي مسجد قبا و هجرت پيامبر از قبا به مدينه و استقرار مهاجرين در كنار انصار، محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) با وجود آن كه مسجد مدني را پايگاه همه فعّاليّت هاي ديني قرار داده بود، مع ذلك از مسجد قبا بريده نشد و هميشه، در هر فرصتي كه مي يافت، به زيارت و نماز و عبادت در قبا، ميل و شوقي وافر ابراز مي فرمود و عمل به آن را سنّت شايسته و بايسته راه عرفان مسلماني مي دانست.

در «صحيح» بخاري و مسلم از ابن عمر آمده است: «كان النّبيّ ـ صلّي الله عليه[ وآله ] وسلّم ـ يأتي قُباء راكباً و ماشياً، فيُصلّي فيه ركعتين». و «نسائي» حديث را با اين لفظ آورده است كه: «كان يأتي مسجد قباء كان سبت راكباً و ماشياً».

اين حديث و ديگر آورده هايي كه چنين مضمون و منظوري را در عقايد محمّد (صلي الله عليه وآله) بيان كرده اند، در اهمّ منابع حديث سنّت، تحت عنوان «زيارة النّبيّ، و ابن عمر لمسجد قباء كلّ سبت» ثبت گرديده است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . «كسي كه در منزلش، خود را پاك و تميز نمايد، سپس به مسجد آيد و در آنجا نماز بخواند، اجر عمره نصيبش مي شود.»

2 . «كسي كه به طور كامل و صحيح وضو بگيرد سپس به سوي مسجد روي آورد و دو ركعت نماز در آن به جاي آورد، اجر عمره نصيبش مي شود.»

3 . «كسي كه قصد آمدن به اين مسجد (قبا) كند و در آن نماز بخواند، اجر عمره نصيبش مي شود.»

در منابع روايتي اهل بيت (عليهم السلام) از اين احاديث يادهاي مكرّري مي خوانيم; از آن جمله در «كامل الزّياره» از ابي محمد بن ضميري، از ابراهيم بن مهزيار، از علي، از حسن، از عبدالله، از جرير، از ابوعبدالله روايتي آمده است كه مجلسي آن را در «بحارالأنوار» مورد استناد قرار داده است.

4 . ج 2، ص 212، فصل «المزار»، باب هفتم.

5 . «پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) پياده و سواره به مسجد قبا مي آمد و دو ركعت نماز در آن به جا مي آورد.»

6 . از آن جمله در «صحيح» بخاري، كتاب 20 و «صحيح» مسلم، كتاب 15 و «سنن ابوداود»، كتاب 11 و نسائي در «سنن»، كتاب8 و«الموطأ»، مالك،كتاب9 و«الطّبقات الكبري»،ابن سعد،جزءاوّل وچهارم و«مسند» احمد، جزء 2 و «مسند» طيالسي، حديث 1840; همچنين از ابن حجر عسقلاني در «فتح الباري»، ج 3، ص 68


55


ت : بناي مسجد قبا

موقعيّت و شكل هندسي مسجد قبا در زمان حيات محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) و تغييرها و مرمّت ها و توسعه هايي كه بعدها در طول تاريخ حجاز بر آن صورت پذيرفت، از اهمّ مسائلي است كه بايد به آن توجّه كنيم:

در تعيين محلّ محراب مسجد قبا، قبل از تحوّل قبله از بيت المقدس به كعبه و محلّ محراب، بعد از تغيير جهت قبله، روايات و نظرات مختلفي در مآخذ معتبر نقل و نقد شده است; كه مجموعاً اختلاف چنداني با هم ندارند. تفاوت هايي كه ملاحظه مي شود، با توجّه به اين كه غالب نظرها مبتني بر مطالعات عيني و محلّي مسجد قبا نبوده، اشتباهاتي را موجد شده است. با اين همه، از مجموعه شناسايي ها و جمع بندي اقوال و تطبيق آنها توسّط حقير در محلّ بناي مسجد و با توجّه به نقشه هاي ادواري موجود در «اداره اوقاف مدينه» و اظهار نظر خبرگان آثار مدينه و ده ها رساله و كتاب، به اين نتيجه رسيدم كه مسجد را محمّد (صلي الله عليه وآله) در «مربد» كلثوم بن هدم بنا نهاد و آن در قسمت شمالي خانه كلثوم و مجاور غربي خانه سعدبن خيثمه بوده است.

سقف مسجد روي سه رديف ستون استوار شده بود كه هر رديف در وسط و موازي آن در جنوب و شمال قرار داشته است.

اين بنا از شمال مجاور زمين وسيع و از غرب مجاور زمين سعدبن خيثمه و «بنوعطيه» محصور شده بود.

محلّ محراب محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) قبل از تغيير جهت قبله، در منتهي اليه ديوار شمالي مسجد كه به زمين فراخ شمالي متّصل بوده، واقع بود و اين محل در وسط طول شرقي ـ غربي ديوار يا كنار ستون سوم مي باشد.

بعد از تغيير جهت قبله از بيت المقدس يا جهت شامي مسجد به كعبه، يا جهت جنوبي مسجد، محلّ محراب از ستون سوم ديوارِ سمت شمالي مسجد، به ستون سوم ديوار سمت جنوبي مسجد تغيير مكان داده است.

ابو سعيد خدري گفته است: «لما صرفت القبلة أتي رسول الله ـ صلّي الله عليه [ وآله ]


56


و سلّم ـ مسجد قباء فقدم جدار المسجد إلي موضعه اليوم و أسّسه».

با اين تجسّم و توجّه، به راحتي مي توانيم منظور و جهات روايات تاريخي ذيل را دريابيم:

ابن زباله روايت مي كند: «انّ النّبيّ ـ صلّي الله عليه[ وآله ] وسلّم ـ إلي الأسطوان الثّالثة في مسجد قباء الّتي في الرّحبة». از اين ستون سوم، كه قسمت فوقاني آن چوب كاري شده و به نقوشي مزيّن گشته بود، تحت عنوان ستون «المخلّقه» در روايات ياد شده است.

ابن شبّه از واقدي به نقل از مجمع بن يعقوب، حديثي را آورده كه: «كان المسجد في موضع الأسطوانة المخلّقة الخارجة في رحبة المسجد» و اين محل، مكاني است كه به روايت ابن رقيش، «ابن عمر» نماز خود را در آن به جاي مي آورد; زيرا «يقصد بذلك مسجد النّبيّ (صلي الله عليه وآله) الأوّل» و اين مكان به بعد از تغيير جهت قبله مربوط بوده است; چنانكه با صراحت در روايت ابن زباله، از «عبدالملك بن بكربن ابي ليلي»، به نقل از پدرش چنين مي خوانيم كه: «انّ رسول الله ـ صلّي الله عليه[ وآله ] وسلّم ـ صلّي في مسجد قباء إلي الأسطوان الثّالثة في الرّحبة إذا دخلت من الباب الّذي بفناء دار سعدبن خيثمة».

فيروز آبادي، (متوفّاي 817 ق.)، بي آن كه ترديدي داشته باشد، از محلّ نماز محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) در مسجد قبا ياد كرده، مي نگارد:

«وفي صحنه ممّا يلي القبلة شَبه محراب علي مصطبة هو أوّل موضع ركع فيه النّبيّ (صلي الله عليه وآله) ».


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . «از زماني كه قبله تغيير يافت، پيامبر گرامي، قدم به مسجد قبا نهاده، ديوار مسجد را جلو بردند كه تا به امروز موجود است و آن گاه آن را بنا كردند.»

براي توضيح بيشتر، نكـ : نويري، «نهاية الإرب»، جزء 16، ص 345

2 . «پيامبر گرامي تا ستون سومِ مسجد قبا، كه در حياط است، نماز به جاي آورد.»

3 . «پيامبرگرامي در مسجد قبا تا (كنار) ستون سوم، كه در حياط است، نماز به جاي آورد. اگر از دري كه در آستانه منزل سعدبن خيثمه است، وارد شويد.»

4 . در «المغانم المطابه في معالم طابه»، ص 324

5 . «در حياط مسجد، پس از قبله، جايي شبيه محراب است، آنجا اوّلين محلّي است كه رسول گرامي ركوع نمود.»



57


سپس به گفته ابن عمر استناد جسته كه: «إذا دخله صلّي إلي الأسطوانة المخلّقة و كان ذلك مصلّي رسول الله...»

بنابر اين، آنچه مسلّم است، محلّ سجدگاه محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) بعد از تغيير جهت قبله، در كنار ستون سوم، كه در آن ايّام حدوداً در خارج شبستان واقع شده و بعدا مخلّقه گرديد، قرار داشته است; چنانكه روايت يحيي، حديث موسي بن سلمه را به ياد ما مي آورد كه: «رأي أبا الحسن عليّ بن موسي الرّضا يصلّي إلي هذه الأسطوانة

الخارجة».

پس از رحلت پيامبر (صلي الله عليه وآله)  ، مسجد قبا از طرف خليفه سوم; عثمان بن عفّان تعمير شده و مساحت آن گسترش يافته است.

نورالدّين سمهودي در نيمه دوم قرن نهم هجري و با توجّه به موقعيّت بناي مسجد در آن ايّام، از ابن شبه نقل قول مي كند كه: «انّ ما بين الصّومعة إلي القبلة زيادة زادها عثمان بن عُفّان».

صومعه، در استنادِ ياد شده، همان محلّ مناره اي است كه در زاويه غربي مايل به جانب شام ساخته شده است. بنابر اين، قسمت هاي اضافه و افزوده شده توسّط عثمان بن عُفّان شامل قسمت شرقي و شمالي مسجد و قسمت غربي ـ شمالي جانب درِ بزرگ تا محلّ مئذنه فعلي بوده است.

پس از عثمان بن عفّان، بناي مسجد قبا، از سمت شرقيِ آن، توسّط «عُمربن عبدالعزيز» والي مدينه، در عهد «وليدبن عبدالملك اموي» (93 ـ 87 ق.) توسعه يافت و ساختمان قديمي آن، به طور كلّي دوباره سازي شد.

مورّخان گفته اند: در اين تجديد بنا، مصالح جديدي; از قبيل سنگ، آهن و گچ، جايگزين مصالح قديمي گرديد و به احداث مناره بلند و كاشي كاري ديوار و محراب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . «اگر شخصي وارد آن مسجد شد، به سوي ستون ـ گچ كاري شده ـ روي آورد نماز گزارد، آنجا محلّ نماز خواندن رسول گرامي بوده است.»

2 .«ابوالحسن علي بن موسي الرضا (عليهم السلام) را ديده است كه تا (كنار) اين ستون بيروني، نماز به جاي مي آورد.»

3 . «ميان صومعه تا قبله، فاصله اي است كه عثمان بن عفان آن را افزوده است.»


58


مسجد و به كارگرفتن چوب ساج در سقف مسجد اشاره كرده اند، كه همگي از يك تجديد بناي اساسي به همّت عُمربن عبدالعزيز در اواخر قرن اوّل هجري، حكايت مي كند.

محمّدبن ابي بكر تلمساني، در سال 348هـ .ق. از بناي مسجد قبا وصفي ارائه داده است كه نشان مي دهد در قرن چهارم، بناي مسجد، معمور و مجلّل بوده است. تلمساني آن را مربّع و مساحتش را 70×70 (= 4900) ذرع دانسته است كه سايه بان هاي اطراف و شبستان آن مجموعاً 43 ستون و مناره اش در ركن غربي، 160 پلّه داشته است.

كمّ و كيف بناي مذكور همچنان تا اواسط قرن 4 قمري پابرجا بوده است و بر اثر مرور زمان، فرسودگي و پوسيدگي هاي بناي مسجد نمايان و آن را در معرض خطر فرو ريختن و خرابي قرار داد. تا اين كه در سال 435 ق. «ابويعلي حسيني» آن را تعمير و مرمّت كرد و از خود كتيبه اي به جاي نهاد كه بعدها ضمن خاك برداري و تعميرات مجدّد به دست پژوهندگان افتاد. متن كتيبه نه تنها به نام باني آن اشاره صريح نموده، بلكه از تاريخ اتمام و نام معمار آن چنين ياد كرده بود:

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * } إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللهِ...{ . أمر بعمارة مسجد قباء الشريف، أبو يعلي أحمدبن الحسن بن أحمدبن الحسن ابتغاء ثواب الله و جزيل عطائه... علي يد الشريف حسن المسلم... ابن عبدالله بن مساك في سنة خمس و ثلاثين و أربعمائه».

نايب الصّدر شيرازي ضمن وصف مشاهدات خود از مسجد قبا، به اين كتيبه اشاره كرده و آن را در فاصله بيست ذراعي سمت چپ محراب اصلي مسجد ديده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . «وصف مكه و المدينه و بيت المقدس» تأليف محمدبن ابي بكر تلمساني. نيز نكـ : مجلّة العرب، تصحيح: حمد الجاسر، ج 5 و 6، ذوالقعده و ذوالحجّه 1392 ق، داراليمامه، رياض.

2 . «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، تعمير مساجد خدا به دست كساني است كه ...به خدا و روز قيامت ايمان آورده اند، مسجد قبا در سال 435 توسط حسن بن عبدالله بن مساك بنا و به دستور ابو علي احمدبن حسن بن احمد بن حسن رضوان الله عليه بازسازي گرديد.»

3 . تحفة الحرمين، چاپ سنگي، بمبئي، 1306 ق، ص 249


59


در سال 555 هـ . ق. جمال الدّين اصفهاني وزير و باني بناي رباط العجم مدينه، فرمان تجديد بناي آن را صادر كرد و بناي مسجد قبا ديگربار دوباره سازي شد.

نورالدّين سَمهودي در «وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفي» تصريح مي كند: از روي نقوشي كه در مسجد ديده، پي برده كه ناصربن قلاوون در سال 733ق. به تعميرات اساسي مسجد همّت گماشته است.

در سال 840هـ .ق. سقف مسجد به فرمان اشرف بُرسْباي از حكام مماليك برجي و به همّت ابن قاسم محلي تجديد و بعضي قسمت هاي آن ترميم گرديد.

در سال 877 ق. كه مقارن با اقامت نورالدّين سمهودي در مدينه بود، مناره مسجد خراب شد و آن را به فرمان «اشرف قايتباي» (متوفّاي 901هـ .ق.) از «مماليك» و به همّت جناب «خواجگي شمسي بن زمن» در سال 881 ق. تجديد بنا كرده و در بازسازي ديگر قسمت هاي مسجد كوشش نمودند.

در عصر تسلّط «عثماني ها» بر سرزمين حجاز، بناي مسجد قبا توسّط سلاطين عثماني ترك، تعمير و مرمّت گرديد كه آخرين آن، در زمان سلطان محمود عثماني و فرزندش سلطان عبدالمجيد عثماني در طول سال هاي 1240 تا 1245 هـ . ق. روي داد كه به نظر مي رسد در اين تعميرات، به مساحت قديمي مسجد افزوده نشده است.

ميرزا حسين فراهانيدر سفري كه به سال هاي 1302 تا 1303ق. صورت پذيرفت، مسجد قبا را زيارت و از بناي آن يادي كرده است كه ظاهراً مربوط به بعد از اتمام ترميم هاي انجام يافته در زمان عبدالمجيد عثماني است. از اين كلام او كه مي نويسد: «مسجد قبا مسجد كوچكي است كه سقف ندارد و سه طرف آن خراب و يك طرف آن آباد است...» معلوم مي شود كه عثماني ها تنها به بازسازي قسمت قبلي آن همّت گماشته بودند. با اين همه عقيده حقير بر آن است كه ميرزا حسين فراهاني در اين توصيف،راه صواب را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . زنگيان موصل = بني زنگي = اتابكان موصل 516 / 660هـ .ق.

2 . «دولة الأتابكة في الموصل»، سيّد جميلي، 1970، بيروت، دارالنّهضة العربيّة.

3 . «رحلة الحجازيّه»، بتنوني، ص 224.

4 . سفرنامه قفقاز ـ عثماني ـ مكه، ص292


60


طي نكرده و اشتباهاً بناي مخروبه ديگري را قبا دانسته است! زيرا امير الحاج مصري،
رفعت پاشا در سال 1318 ق. مسجد قبا را زيارت كرده و مشاهدات خود را در وصف بناي مسجد نگاشته است و اين از مآخذ نادري است كه ما را در جريان وضعيّت مسجد قبا، پس از آخرين تعميرات آن در سال1245 ق. مي گذارد.

رفعت پاشا ضمن نقل اقوال سمهودي مي نويسد:

شبستان هاي مسجد بر 29 ستون استوار است و بنايي است محكم كه براي استقامت ديوارهاي آن، از خارج جرزكاري شده است و سنگ نبشته اي مُعرّف آخرين تعمير و ترميم آن در سال 1245هـ . ق. در قسمت فوقاني درِ بزرگ كار گذارده بودند كه تا امروز (1397 هـ . ق.) در جاي خود برقرار است. اين سنگ نبشته، به خطّ نستعليق پخته و ذيل آيه: } لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوي... {قصيده اي را به تركي نقر و حك كرده كه به خطّ خطّاط مشهور ترك در قرن 13 ق. يساري زاده است:

يازُپ تاريخ تامين مسجده شكر ايلدم «پرتو» بومسجد اولدي ويران ايلدي محمودخان آباد

المذنب العاصي، يساري زاده، مصطفي عزّت ـ غفر الله ذنوبهما ـ

رفعت پاشا از بناي مسجد قبا در ميانه سال هاي 1318 ـ 1325 ق. سه تصوير تهيّه كرده كه در كتاب خود به چاپ رسانده است. در اين پيكره ها، به خوبي موقعيّت ظاهري بناي مسجد و مناره بر افراشته آن از خارج و داخل نمايانده شده است.

آخرين توسعه و ترميمي كه در بناي مسجد قبا صورت پذيرفت، در سال 1388 ق. به امر ملك فيصل بن عبدالعزيز بود.

پس از بررسي و مطالعات هيأت اجرايي توسعه مسجد قبا، كه به رياست ابن زيدان، وكيل «وزارة المواصلات» دولت تشكيل شده بود، مقرّر گرديد بر اساس پيشنهاد
«ابراهيم بن علي عياشي» كارشناس آثار مدينه، از جانب ضلع شمالي به مساحت مسجد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مرآت الحرمين، ج 1، ص 394

2 . پرتو، تخلّص شاعر بوده است.

3 . نايب الصّدر شيرازي در «تحفة الحرمين» چاپ سنگي، ص 249، بمبئي، چاپ 1306ق.


61


افزوده شود. طول اين افزايش از شرق به غربِ مسجد 36 متر و عرض آن از جنوب به
شمال 4 متر بوده است كه در نتيجه مجموع مساحت افزوده شده به بناي مسجد قبا توسّط سعودي ها، حدود 144 متر مربّع مي شود.

منظور هيأت اجرايي توسعه مسجد از انتخاب اين مقدار افزايش مساحت، آن هم در قسمت شماليِ مسجد، ايجاد فضاي مخصوصي براي نماز و رفت و آمد زنان بود. درِ قسمت زنانه مسجد (باب النّساء) هم اكنون در ضلع شرقي شمال مسجد قرار دارد. اين توسعه كه توأم با ترميم و بازسازي ديگر قسمت هاي فرسوده مسجد صورت پذيرفت، مجموعه مساحت مسجد قبا را از 1276 مترمربّع به 1420 مترمربّع توسعه داد و به تصريح يكي ازكارشناسان اوقاف مدينه، مبلغ 000 800 ريال سعودي هزينه برداشت.

محراب فعلي مسجد، كه با كمال هنرمندي گچ بري و قسمت فوقاني آن كاشي كاري شده است، از دستان چيره دست هنرمنداني كه چنين اثر بزرگي را آفريده اند، پرسش مي كند; زيرا مسلّم است كه از آنِ اهل حجاز و نجد نيست.

پژوهش ها نشان داد كه «حبيب بورقيبه» رييس جمهوري تونس، هنگام ديدار از مدينه، خواستار شد تا هنرمندان تونسي، محراب مسجد قبا را به نقوش گچ بري مزيّن سازند. پس از تصويب، تونسي ها اين شاهكار هنري را آفريدند.

در سمت راست محراب مسجد، منبري قديمي جاي دارد كه مربوط به سال 888 ق. و از هديه هاي اشرف قايتباي به مسجدالنّبي بوده است.

تحقيقات تاريخي نشان مي دهد قبل از سال 998 ق. پيش از آن كه سلطان مراد عثماني، منبري پرشكوه جهت محلّ منبر رسول (صلي الله عليه وآله) در مسجدالنّبي ارسال بدارد، منبر اهدايي قايتباي زينت بخش محلّ منبر رسول (صلي الله عليه وآله) بوده است، كه پس از ارسال منبر مراد عثماني، منبر قايتباي را به مسجد قبا فرستادند تا در كنار محراب مسجد جاي دهند.

شبستان هاي مسجد قبا، هم اكنون داراي 39 ستون مي باشد كه چهار ستون آن دو به دو به هم پيوسته اند:

12 ستون در شبستان شمالي مسجد، كه از بناهاي «سعودي» است و 8 ستون ديگر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . در فصل مستقل، در اين خصوص بررسي جامع تري صورت خواهد گرفت.


62


در شبستان هاي شرق و جنوبيِ ـ مجاور حدود واقعي مسجد قبا در عصر رسول الله (صلي الله عليه وآله) ـ كه از آثار عثمان بن عفّان و عمربن عبدالعزيز مي باشد و 3 ستون در قسمت مسقّف مدخل درِ بزرگ مسجد، كه ايضاً در محدوده توسعه مسجد توسّط خليفه سوم بوده است.

در نتيجه محل يا مساحت بناي مسجد قبا، كه به دست محمد رسول الله (صلي الله عليه وآله) بنا نهاده شد، در محدوده شبستان جنوبي (قبلي) مسجد جاي داشته است كه حدّ آن، در قسمت شمالي، حدّ صحن و شبستان، از شرق به غرب تا ستون چهارم، و از قسمت جنوبي محصور مي شود به: 5 ستون، كه در وسط و موازي ستون هاي جنوبي و شمالي يك رديف پنج ستوني ديگري قرار دارد.

نكـ : پيكره هاي 1ـ1 ; 2ـ1 ; 3ـ1 ; 4ـ1 ; 5ـ1

نقشه مسجد قبا


63


موقعيت مسجد قبا


64


فصل دوم: مسجد جمعه

الف: نخستين نماز جمعه

پژوهش در مهمترين متون تاريخ اسلام تا قرن 7هـ .ق. و مشهورترين تفاسير و جوامع و مراجع حديث مذاهب اسلامي و اهمّ تأليفات تاريخ و اخبارِ حجاز عموماً و مدينه خصوصاً، نشان مي دهد كه در مستندات تاريخي، در باره چگونگي رويداد برگزاري نماز جمعه محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) و مكان آن در مدينه، اتّفاق نظر است:

1 ـ مسعودي در «مروُج الذّهب و معادن الجوهر»، پس از شرح حركت محمد (صلي الله عليه وآله) از قبا به يثرب مي نويسد:

«حتّي أدركته الصّلاة في بني سالم فصلّي فيهم الجمعة و كانت أوّل جمعة صُلّيت في الإسلام».

2 ـ محمّدبن جرير طبري در «تاريخ الرّسل و الملوك» مي نگارد:

«السَّنة الأولي من الهجرة فمن ذلك تجميعه ـ صلّي الله عليه[ وآله ] وسلّم ـ بأصحابه الجمعة في اليوم الّذي ارتحل فيه من قباء و ذلك أنّ ارتحاله عنها كان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . «هنگامي كه در ميان قبيله بني سالم بود، وقت نماز فرا رسيد، لذا نماز جمعه را در ميان آنان به جاي آورد و اين اولين نماز جمعه اي بود كه در اسلام به جاي آورده شد.»

2 . ج3، ص1256


65


يوم الجمعة عامداً المدينة فأدركته الصّلاة صلاة الجمعة في بني سالم بن عوف ببطن واد لهم قد اتّخذ اليوم في ذلك الموضع مسجداً فيما بلغني و كانت هذه الجمعة أوّل جمعة جمعها رسول الله في الإسلام فخطب في هذه الجمعة و هي أوّل خطبة خطبها بالمدينة فيما قيل».

3 ـ مقريزي در «امتاع الأسماع بما للرّسول من الأنباء و الأموال و الحفدة و المتاع» صريحاً به اين بيان معروف تاريخ اسلام اشاره كرده كه:

«فلمّا أتي مسجد بني سالم جمَّعَ بمن كان معه من المسلمين و هم إذ ذاك مائة و قيل كانوا أربعين وخطبهم، وهي أوّل جمعة أقامها ـ صلّي الله عليه[ وآله ] وسلّم ـ في الإسلام...».

4 ـ أبواسحاق حربي در «المناسك و أماكن طرق الحجّ و معالم الجزيره» (ص402)، در قرن سوم هجري ذيل: مساجد النبي (صلي الله عليه وآله) بالمدينه، مي نويسد:

«و يقال إنّه جمع أوّل جمعة في مسجد بني سالم و في مسجد بني عاتكة».

5 ـ فيروزآبادي (متوفّاي 817 ق.) در «المغانم المطابة في معالم طابه» (ص150)، از مسجد جمعه، ذيل «رانوناء» ياد كرده، مي نگارد: «رانوناء بنونَيْن ممدوداً، مثال

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . «در سال يكم هجري، از آن جمله، پيامبرگرامي روزي كه از قبا به سوي مدينه حركت كردند. مردم را براي نماز جمعه دعوت كردند و اين روز مصادف با روز جمعه بود و نيز نماز جمعه را در ميان قبيله بني سالم بن عوف، در منطقه اي، در داخل درّه اي به جاي آوردند، كه امروز در آن محل، آن طور كه اطلاع داده اند، مسجدي بر پا نموده اند و اين جمعه، اولين جمعه اي است كه رسول گرامي به پا داشتند و در آن، خطبه اي خواندند كه اوّلين خطبه آن حضرت در مدينه بوده است.»

2 . «هنگامي كه آن حضرت وارد مسجد بني سالم شدند، مسلمانان همراه را، كه تعدادشان بالغ بر يكصد نفر و به روايتي چهل نفر بودند، جمع نمود و اين اوّلين جمعه در اسلام است كه رسول خدا به جماعت به پا داشتند.»

3 . «گفته مي شود آن حضرت اوّلين نماز جمعه را در مسجد بني سالم و مسجد بني عاتكه به پا داشتند.»


66


عاشوراء». سپس به قول ابن اسحاق استناد جسته كه:

«لمّا قدم النّبيّ ـ صلّي الله عليه[ وآله ] وسلّم ـ المدينة أقام بقباء أربعة أيّام و أسّس مسجده علي التّقوي وخرج منهايوم الجمعة فأدركت رسول الله ـ صلّي الله عليه[ وآله ] وسلّم ـ الجمعة في بني سالم بن عوف و صلاّها في المسجد».

سپس اظهار نظر مي كند كه پيامبر: «صلّي بهم في بطن الوادي في بني سالم».

6 ـ نورالدّين سمهودي در «وفاء الوفا بأخبار دار المصطفي» از ابن شبه، از كعب بن عجزه روايت مي كند:

«رسول بزرگوار وقتي عازم مدينه بود، در مسجد بني سالم، كه به آن عاتكه مي گفتند، اوّلين نماز جمعه را خواند.»

و از اسماعيل بن ابي فديك ياد مي كند كه او از عدّه اي از اهل وثوق حكايت كرده كه:

«اولين نماز جمعه اي را كه پيامبر با اصحاب در مدينه به جاي آورد، هنگامي بود كه از قبا عازم مدينه بود و در مسجد قبيله بنوسالم كه به نام مسجد عاتكه مشهور بود، فريضه جمعه را به جاي آورد.»

همچنين به روايت يحيي، كه مؤيّد روايات ياد شده است، استناد مي كند.

7 ـ مجلسي در «بحارالأنوار» ذيل شرح وجه تسميه جمعه، به بيان و رأي شيخ ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . «هنگامي كه پيامبرگرامي (صلي الله عليه وآله) به مدينه آمدند، چهار روز در قبا اقامت نمودند و مسجدي را بر اساس تقوي و پرهيزكاري بنا نهادند و روز جمعه از قبا خارج شدند و آن حضرت نماز جمعه را در مسجد ميان قبيله بني سالم بن عوف به پا داشتند.»

2 . «نماز را در پايين وادي، ميان بني سالم به جاي آوردند.»

3 . فصل 11، باب3، فصل3، باب 5

4 . ج19، ص125


67


طبرسي در تفسير آيه جمعه از ابن سيرين، به نقل از «مجمع البيان» استناد كرده و تأييد مي كند كه:

«رسول اسلام هنگامي كه هجرت كرد، وارد قبا شد و در (ميان) بنوعمروبن عوف منزل گرفت. آن روز كه وارد قبا شد، روز دوشنبه دوازده ربيع الأوّل بود. پس دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه و پنج شنبه را در قبا گذراند و مسجدي برايشان ساخت. سپس روز جمعه آنجا را ترك و به قصد مدينه حركت كرد. در (ميان) بنوسالم بن عوف، در بطن وادي، كه در آن روز محلّي را به مسجد اختصاص داده بودند، وقت نماز جمعه رسيد و رسول گرامي نماز جمعه را خواند و اين اوّلين جمعه اي بود كه رسول اسلام برگزار فرمود و خطبه خواند و آن هم اوّلين خطبه اي بود كه در مدينه خواند...».

8 ـ دشتكي مي نويسد:

«آن سرور، روز جمعه بود كه از قبا بيرون رفت تا به شهر مدينه در رود و بر شتر سوار مي رفت. چون به (قبيله) بني سالم بن عوف رسيد، وقت نماز جمعه درآمد. در بطن واديِ رانونا خطبه اي در غايت فصاحت و بلاغت بخواند و مردم را بر تقوي و پرهيزگاري و نيكويي تحريص نمود و نماز جمعه بگزارد و آن، اوّل خطبه و جمعه اي بود كه حضرت خواند و برگزارد.

9 ـ بيهقي در «دلائل النّبوّه» (ج1)، فصل «مسجد الرّسول» مي نويسد:

«آنگاه پيامبر روز جمعه سوار شدند و بر قبيله بني سالم عبور فرمودند و ميان ايشان نماز جمعه گزاردند و اين نخستين نماز جمعه بود كه در مدينه گزارده آمد و قبله ايشان همچنان بيت المقدس بود.»

و به همين سان، گفته ها و آورده هاي ابن اسحاق در «السيرة النّبويه» و ابن كثير در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جزء 28، ص 72، چاپ دارالفكر، 1954 م.

2 . الأحباب في سيرة النّبيّ.

3 . همچنين نكـ : نويري «نهاية الارب»، جزء 16، ص341، چاپ دارالكتب، مصر، 1949 م.


68


«البداية و النّهايه» و ابن سعد در «الطّبقات الكبري» و بكري در «معجم ما استعجم» و ابن اثير در «الكامل في التاريخ» و بخاري در «صحيح» كتاب 11 و مسلم در «صحيح» كتاب7 و ابن ماجه در «سنن» كتاب 5 ، در متن خطبه و اين كه اوّلين خطبه پيامبر در مدينه بوده است، اتّفاق نظريه دارند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ الرّسل و الملوك، ج 3، ص 1256

2 . مجمع البيان، جزء 28، صص72 ـ 73، چاپ دارالفكر، 1954م

ثبت كرده اند:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَحْمَدُهُ وَ أَسْتَعِينُهُ وَ أَسْتَغْفِرُهُ وَ أَسْتَهْدِيهِ وَ أُومِنُ بِهِ وَ لا أَكْفُرُهُ وَ أُعَادِي مَنْ يَكْفُرُهُ، وَ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ بِالْهُدَي وَ النُّورِ وَ الْمَوْعِظَةِ، عَلَي فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ، وَ قِلَّة مِنَ الْعِلْمِ، وَ ضَلالَة مِنَ النَّاسِ، وَ انْقِطَاع مِنَ الزَّمَانِ، وَ دُنُوّ مِنَ السَّاعَةِ، وَ قُرْب مِنَ الاَْجَلِ، مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ رَشَدَ، وَ مَنْ يَعْصِهِمَا فَقَدْ غَوَي وَ فَرَّطَ وَ ضَلَّ ضَلالا بَعِيداً.

أُوصِيكُمْ بِتَقْوَي اللَّهِ، فَإِنَّهُ خَيْرُ مَا أَوْصَي بِهِ الْمُسْلِمُ الْمُسْلِمَ، أَنْ يَحُضَّهُ عَلَي الاْخِرَةِ، وَ أَنْ يَأْمُرَهُ بِتَقْوَي اللَّهِ، فَاحْذَرُوا مَا حَذَّرَكُمُ اللَّهُ مِنْ نَفْسِهِ، وَ لا
أَفْضَلَ مِنْ ذلِكَ نَصِيحَةً، وَ لا أَفْضَلَ مِنْ ذلِكَ ذِكْراً، وَ إِنَّ تَقْوَي اللَّهِ لِمَنْ عَمِلَ بِهِ عَلَي وَجَل وَ مَخَافَة مِنْ رَبِّهِ، عَوْنٌ صِدْقٌ عَلَي مَا تَبْغُونَ مِنْ أَمْرِ الاْخِرَةِ، وَمَنْ يُصْلِحِ الَّذِي بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ مِنْ أَمْرِهِ فِي السِّرِّ وَ الْعَلانِيَةِ لا يَنْوِي بِذَلِكَ
إِلاَّ وَجْهَ اللَّهِ يَكُنْ لَهُ ذِكْراً فِي عَاجِلِ أَمْرِهِ، وَ ذُخْراً فِيمَا بَعْدَ الْمَوْتِ، حِينَ يَفْتَقِرُ الْمَرْءُ إِلَي مَا قَدَّمَ، وَ مَا كَانَ مِنْ سِوَي ذَلِكَ } يَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ{ وَ الَّذِي صَدَقَ قَوْلُهُ، وَ نَجَزَ وَعْدُهُ لا خُلْفَ لِذَلِكَ، فَإِنَّهُ يَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ } ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا
بِظَلاّم لِلْعَبِيدِ{ .

فَاتَّقُوا اللَّهَ فِي عَاجِلِ أَمْرِكُمْ، وَ آجِلِهِ فِي السِّرِّ وَ الْعَلانِيَةِ، فَإِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَ يُعَظِّمْ لَهُ أَجْراً، وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً، وَ إِنَّ تَقْوَي اللَّهِ تُوقِي مَقْتَهُ، وَ تُوقِي عُقُوبَتَهُ، وَ تُوقِي سَخَطَهُ وَ إِنَّ تَقْوَي اللَّهِ تُبَيِّضُ الْوُجُوهَ وَ تُرْضِي الرَّبَّ وَ تَرْفَعُ الدَّرَجَةَ.

خُذُوا بِحَظِّكُمْ وَ لا تُفْرِطُوا فِي جَنْبِ اللَّهِ فَقَدْ عَلَّمَكُمُ اللَّهُ كِتَابَهُ، وَ نَهَجَ لَكُمْ سَبِيلَهُ، لِيَعْلَمَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ يَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ، فَأَحْسِنُوا كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ، وَ عَادُوا أَعْدَاءَهُ، وَ جَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ، هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ، لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَة، وَ يَحْيَا مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَة، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ، فَأَكْثِرُوا ذِكْرَ اللَّهِ، وَ اعْمَلُوا لِمَا بَعْدَ الْيَوْمِ، فَإِنَّهُ مَنْ يُصْلِحْ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ يَكْفِهِ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ، ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يَقْضِي عَلَي النَّاسِ، وَ لا يَقْضُونَ عَلَيْهِ، وَ يَمْلِكُ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ، اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ».

1 . «ستايش، خاصِ خداست. او را ستايش مي كنم و از او اعانت مي جويم و آمرزش مي خواهم و هدايت مي طلبم. به او ايمان دارم و او را انكار نمي كنم و از هر كه انكار وي كند، دوري مي گزينم و شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يكتا نيست كه تنها و بي شريك است و شهادت مي دهم كه محمد بنده و پيامبر او است كه وي را با هدايت و نور و پند هنگام فترت پيامبران و كميابي علم و ضلالت مردم و پايان يافتن زمان و نزديكي رستاخيز و قرب اجل فرستاد، هركه اطاعت خدا و پيامبر كند، هدايت يافته و هر كه عصيان ايشان كند گمراه شده و تقصير كرده و به ضلالي سخت افتاده.

شما را به پرهيزكاري خدا سفارش مي كنم. نكوترين اندرزي كه مسلمان به مسلمان دهد. اين است كه وي را به كار آخرت ترغيب كند و به پرهيزكاري خدا فرمان دهد از آنچه خدايتان بيم داده، بترسيد كه اندرزي بهتر از اين نيست و تذكاري بهتر از اين نيست. اين مايه پرهيز كسي است كه با بيم و ترس بدان عمل كند و ياوري نكو براي آن چيزهاست كه از كار آخرت مي خواهد، هركه روابط نهان و آشكار خويش با خدا به صلاح آرد و از آن جز رضاي خدا نخواهد براي وي در دنيا نام نيك خواهد بود و پس از مرگ آندم كه انسان با اعمال خويش نياز دارد، ذخيره خواهد بود و هر چه جز اين باشد دوست دارد كه ميان وي و آن فاصله اي بسيار باشد.

خداوند شما را از خويش مي ترساند كه خدا به بندگان خود مهربان است. قسم به آن كه گفتار خويش راست كرد و وعده خويش انجام داد كه خلاف در اين نيست كه خداي والا گويد: «گفتار نزد من تغيير نپذيرد و من ستمگر بندگان نيستم.» در كار، حاضر و در نهان و عيان از خدا بترسيد كه هر كه از خدا بترسد گناهان وي را محو كند و به او پاداش بزرگ دهد و هر كه از خدا بترسد كاميابي بزرگ يافته است. ترس خدا از دشمني و عقوبت و خشم وي مصون مي دارد. ترس خدا چهره را سپيد و خدا را خشنود و مرتبت را بلند مي كند.

بهره خويش برگيريد و در قبال خدا تقصير مكنيد. خدا كتاب خويش را به شما تعليم داد و راه خويش را بر شما روشن كرد تا كساني كه راستگويند معلوم دارد و دروغگويان را معلوم. پس چنانكه خدا با شما نكويي كرده، نكويي كنيد و با دشمنان وي دشمني كنيد و در راه خدا، چنانكه شايسته جهاد كردن است، جهاد كنيد كه او شما را برگزيد و مسلمانتان ناميد تا هر كه هلاك شد به دليلي هلاك شود و هر كه حيات يافت به دليلي حيات يابد كه نيرويي جز به تأييد خدا نيست. پس ياد خدا را بسيار كنيد و براي پس از مرگ كار كنيد كه هر كه روابط خويش را با خدا به صلاح آرد، خدا مناسبات وي را با مردم كفايت كند كه خدا بر مردم قضا مي راند و مردم بر خدا قضا نمي راند.

او اختيار دار مردم است و مردم اختيار دار او نيستند. خدا بزرگ است و نيرويي جز تأييد خداي والاي بزرگ نيست.»


70


از اين مستندات تاريخي ـ اسلامي، مي توان مطمئن شد كه اوّلين نماز جمعه محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) در سال اوّل هجري، در ميانه راه قبا به مدينه بوده است و «بنوسالم بن عوف» در نزديكي حرّه غربي، در غرب وادي رانونا ساكن و مسجد جمعه يا عاتكه در قسمتي از وادي، كه غبيب ناميده مي شده، جاي داشته است.

وادي رانونا جزئي از قبا، در قطاع جنوبي مدينه به شمار مي رود كه در شمال آن، مجاور وادي بطحان منازل «بنو بياضه» است.

البته تعدادي از مستندات تاريخي از آن حكايت دارد كه نماز جمعه محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) در قبيله «بنوسالم» نخستين نماز جمعه در اسلام بوده است و گروهي ديگر اشعار مي دارند كه نخستين نماز جمعه در مدينه بوده است.

ابوداود در «سنن»، كتاب 2 و ابن ماجه در «سنن»، كتاب 5 حكايت مي كنند:

«اسعدبن زراره، قبل از هجرت محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) نماز جمعه را با تازه مسلمانان يثرب خوانده است.»


71


و او به استناد ابن سعد در «الطّبقات الكبري» (ج 3، ص 117)، نخستين كس از يثربي ها است كه اسلام را لبّيك گفته بود. ابن رسته در «الأعلاق النّفيسه» (ص194)، به مستندات ديگري دسترسي داشته كه:

«أوّل من جمَّع في الإسلام في يوم الجمعة مصعب بن عمير... و كان صاحب لواء رسول الله ـ صلي الله عليه [وآله] وسلم ـ جَمَّعَ المسلمين يوم الجمعة بالمدينة و كانوا اثني عشر رجلاً و ذبح لهم شاة».

ولي طبرسي در «مجمع البيان في تفسير القرآن» ذيل آيه نهم از سوره جمعه، تنها به روايتي كه اوّلين نماز جمعه را اسعدبن زراره خوانده، بسنده كرده است.

بدين لحاظ، اگر چه ميان مفسّران و صاحبان رأي فقه القرآن، در مكّي بودن حكم نماز جمعه، علي رغم مدني بودن آيه جمعه، اختلاف است; اما در اين كه اوّلين نماز جمعه را محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) در مدينه به جاي آورده، شك روا نمي دارند و مكّي بودن حكم را در تنافي با مدني بودن آيه و عملي شدن آن نمي خوانند. قبول اين روايات كه اسعدبن زراره يا مُصْعَب بن عُمَير ابتدا خود به برپايي نماز جمعه در مدينه همّت گماشته، مغايرتي با قبول اين واقعيّت كه اوّلين نماز جمعه محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) پس از نزول آيه مدني جمعه: } يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلي ذِكْرِ اللهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ{ در مدينه بوده است، ندارد.

ب: بناي مسجد جمعه

مسجد جمعه در جنوب شهر مدينه، ميان مدينه و قبا قرار گرفته است و فاصله آن تا مسجد قبا بيش از پانصد متر نيست.اين مسجد در وسط باغ «سيّد حسن شربتلي» جنب باغ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جزء 28، چاپ دارالفكر، 1954 م.

2 . جمعه : 9; «اي كساني كه ايمان آورده ايد هرگاه شما را براي نماز روز جمعه بخوانند، في الحال به ذكر خدا بشتابيد و كسب و تجارت را رها كنيد كه اين نماز جمعه از هر تجارت (اگر بدانيد) براي شما بهتر خواهد بود.»


72


«الجزع» در دره رانونا يا در نقطه اتّصال دره صلب قرار دارد، كه از سمت الحسينيّه و
وادي قاع البلويين و مسير آبي كه از حره غربي جاري مي شود، واقع شده است; ولي با توجه به ساختمان هاي نوساخته اطراف مسجد، تشخيص مسير رانونا برايم ممكن نشد.

مسجد جمعه، در سمت شرقي راه آسفالته قبا (شارع قبا) قرار دارد; به نحوي كه روبه روي آن در سمت غربي، بقاياي قلعه عثماني ها به چشم مي خورد كه فاصله آن تا مركز شهر، حدود دو و نيم كيلومتر بيش نيست.

بناي مسجد جمعه ياد كرده است. امام حربي نيز آن را به نام «مسجد بني سالم الأكبر» از زمره مساجد معتبر مدينه مي داند. فيروزآبادي هم در «المغانم المطابه»، در اواخر قرن نهم هجري قمري به آن تصريح كرده است.

نورالدّين سمهودي در نيمه دوم قرن نهم هجري/ از بناي مسجد جمعه سخن به ميان آورده، مي گويد:

«مسجد داراي دو گنبد بوده و طول آن از شمال به جنوب، يا از شام به قبله، 20 ذرع و از شرق به غرب 5/16 ذرع بوده است كه تا حدي سقف مسجد خراب شده بود.» او همچنين تصريح مي كند كه «خواجه رييس جواد المضّل شمس الدّين قاوان» آن را تعمير و ترميم كرده است.

بناي فعلي، با توصيفات سمهودي، تفاوت هاي اساسي دارد. امروزه ساختمان آن را با حدود 6 متر ارتفاع ، 8 متر طول و شش متر عرض مي نگريم كه داراي گنبدي به سبك معماري عصر عثماني است.

در قسمت چپ و راست فوقاني ديوار خارجي مقصوره، سنگ نبشته اي مستطيل شكل از مرمر سفيد نصب شده كه روي آن به خطّ متداخل، چنين حكّ و نقر كرده اند:

«أمر ببناء هذا المسجد المبارك الجمعة، مولانا أمير المؤمنين السّلطان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ج3، ص1256

2 . المناسك و اماكن طرق الحج، ص400

3 . المغانم المطابه في معالم طابه، ص 328


73


الملك المظفّر، السلطان بايزيد بتاريخ شوّال سنة...».

از اين سند معلوم مي شود كه بناي به جا مانده از مسجد، مربوط به دوران بايزيد عثماني در سال هاي 886 ـ 918هـ .ق. است.

در سال هاي 1395، 1396 و 1397 قمري و روز جمعه دوم شعبان 1398قمري، كه به زيارت و مشاهده مسجد توفيق يافتم، بناي مسجد جمعه از سمت شمال به يك قطعه زمين وسيع و خشك و از سمت جنوب به ساختماني سه طبقه و در مشرق آن، باغستاني از نخل هاي خرما محصور شده بود. متأسّفانه ياد مكانِ اولين نماز جمعه بر اثر عدم توجه و ترميم هاي لازم، متروك و نيمه مخروبه است.

نكـ : پيكره هاي: 1 ـ 2 ; 2 ـ 2 ; 3 ـ 2

نكـ : نقشه صفحه 63

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . «اين مسجد به تاريخ شوال، بنا به اراده سلطان بايزيد بنا گرديد...»


74


فصل سوم: مسجد نبي (صلي الله عليه وآله)

الف: گزارشي كلّي از تاريخ بناي مسجد نبي

1 / الف: از آغاز تا وفات حضرت محمّد (صلي الله عليه وآله)

پس از پايان بناي مسجد قبا، محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) و مهاجران مكّي، در ميان استقبال پرشور انصار و اهالي مدينه، عازم مدينه شدند.

همه قبايل مسلمان شده يثرب و حوالي آن، ضمن خوش آمدگويي به پيامبر، خانه و سلاح و مال خود را نثار قدومش كردند و از او خواستند تا در خانه و قبيله و منازلشان نزول اجلال فرمايد و آنان را به اين بركت رحماني، متبرّك و مفتخر گرداند; ولي محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) ضمن اظهار محبّت به الطاف شيفتگانِ راه و رسمش، انتخاب محلّ سكونت را به قضاي الهي سپرد; جايگاهي كه مركب او در آن مكان بايستد، زانو زند و به پيش و پس رضا ندهد.

مركب در كنار زمين فعلي مسجد، كه در آن ايام مَرْبَدي مجاور خانه ابوايّوب انصاري بود، زانو زد و محمّد رسول الله (صلي الله عليه وآله) نزول اجلال فرمود و گفت:

} رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ{ .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . «پروردگارا! مرا به منزل مبارك فرود آر، كه تو بهترين كسي هستي كه مي تواند بارها را به منزل خير و سعادت فرود آورد.» مؤمنون : 29


| شناسه مطلب: 77237