بخش 14

مساجد مدینه و حومه های آن مسجدها و جاهایی از مدینه که پیامبر (صلی الله علیه وآله) مساجدی که پیامبر (صلی الله علیه وآله)


350


حديبيّه است و امروزه اين ثنيّه (گردنه) به «فجّ الكريمي» مشهور است.

مَرّ الظهران : يكي از وادي هاي بزرگ حجاز است كه از بيست و دو كيلومتري شمال مكه مي گذرد و سيل آن در جنوب جُدّه به دريا مي ريزد. از جمله آبادي هاي آن، الجموم و بحره است. يكي از شعبه هاي آن وادي فاطمه است كه منسوب به فاطمه همسر بركات بن ابي نُميّ، يكي از اشراف حاكم مكّه، مي باشد.

مِرْبَد : (به كسر اول و سكون دوم و فتح سوم)، در لغت به معناي آغل اشتران (شترخان) است و «مربد بصره» نيز از همين معناست. نيز «مربد» به معناي محل خرمن كردن و خشك نمودن خرماست.

مربد: محلي است كه پيامبرخدا (صلي الله عليه وآله) در آن مسجدي ساخت. اين شترخان متعلق به دو بچه يتيم بود كه معاذبن عفراء از آنان سرپرستي مي كرد.

مِرْبد النَّعم : جايي است نزديك مدينه كه ابن عمر در آنجا تيمّم كرد. در حديث آمده است كه: ابن عمر از جُرْف آمد و چون به مربد رسيد تيمّم كرد و نماز عصر



را خواند. به او گفته شد: آيا تيمّم مي كني با آنكه ديوارهاي مدينه نظاره گر تو است؟ گفت: آيا (آنقدر) زنده مي مانم تا وارد مدينه شوم؟ او سپس وارد مدينه شد و با آنكه آفتاب هنوز بالا بود، نمازش را اعاده نكرد. سمهودي نقل كرده كه مربد النعم در دو ميلي مدينه قرار داشته و كسان ديگر گفته اند در يك
ميلي آن بوده است. گفته اند: علت نامگذاري آن به مربد النعم آن است كه در زمان عمربن خطاب چهارپايان را در آنجا نگه مي داشته اند.

[ مُرَبَّعة القبر : ] «استوانه مربعة القبر». ]

مَرْج الصُّفَّر : (به ضمّ صاد و فتح فاء مشدّد)، دشت پهناوري است در 37 كيلومتري جنوب دمشق و در شرق قريه شقحب (در سوريه) و برخي زمين هاي آبادي هاي زاكيه و شقحب و اَركيس و الذريفيه را دربر مي گيرد. در اين دشت جنگ هاي سرنوشت سازي بهوقوع پيوسته است; از جمله جنگي ميان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . در صورتي كه دسترسي به آب در داخل وقت ممكن است، از نظر فقهاي شيعه، خواندن نماز با تيمم صحيح نمي باشد.


351


نقشه شماره (38)

بيابان مرج الصفّر و اطراف آن


352


مسلمانان فاتح و روميان در سال
14هـ . ق. ، جنگي در زمان مروانيان، جنگي ميان مسلمانان و صليبيان در
سال 519 هـ .ق . و جنگ تاتارها و
سپاه مسلمانان در سال 702 هـ .ق.
در عهد سلطان الناصر محمدبن قلاوون ] «نقشه شماره 38».

مَرْجِح : (به فتح اول و سكون دوم و كسر جيم)، در راه هجرت پيامبر (صلي الله عليه وآله) از اين مكان نام برده شده است.

مَرْحَب : راهي است كه از مدينه به خيبر مي رود و راويان در اخبار غزوه خيبر از آن نام برده اند. دژ مرحب يكي از دژهاي خيبر بوده و اين راه منسوب به آن است. در اين غزوه راهنماي مسلمانان از سه راه «حَزن»، «شاش» و «حاطب» اسم برد، اما پيامبر (صلي الله عليه وآله) عبور از آنها را نپسنديد.

مَرَخ (ذو مَرَخ) : ياقوت مي نويسد: وادي اي است سرسبز و خرّم و پر درخت، واقع در ميان فدك و وابشيه. درباره فدك، در گذشته توضيحاتي داديم، اما وابشيه، ياقوت از آن به صورت «وابش» ياد كرده و گفته است: وادي اي است در راه شام،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مرحَب نيز نام يكي از جنگجويان يهود خيبر است كه در جنگ خيبر به دست علي بن ابي طالب (عليه السلام) كشته شد.



نزديك الحجر و روبه روي وادي القري.

مَرْدان : (به فتح اول و سكون دوم)، ياقوت مي نويسد: مسجد ثنيّه مردان، واقع در ميان مدينه و تبوك، يكي از مسجدهاي پيامبر (صلي الله عليه وآله) در غزوه تبوك است; ممكن است همان مسجد ثنيه مَدران باشد كه قبلاً درباره آن مطالبي آمد.

مرطوم : در سند تيولي كه پيامبر آن را به تميم الداري داد، از اين مكان نام برده شده است. پژوهشگران معتقدند، آن همان محلّ «رامة الخليل» مي باشد كه در يك و نيم ميلي شمال شهر الخليل واقع است.

[ مرقد پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله)  : عمربن عبدالعزيز در قرن اول هجري، به دستور وليدبن عبدالملك، خانه هاي دختر و همسران پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) را به مسجد ضميمه كرد و در اطراف مرقد، يك ديواري ضلعي ساخت وبه واسطه يك ديوار پنج ضلعيِ
ديگر، از خارج آن را احاطه كرد تا آنكه


353


از نظر مربّع بودن شبيه كعبه نباشد. اين حجره بارها با حفظ شكل نخستين آن، مورد تعمير و مرمّت قرار گرفت. در سال 548 قمري، جمال الدين اصفهاني وزير سلاطين زنگي، اطراف حجره را با ارتفاع يك قامت، بو سيله مر مر نماسازي و مرمّت كرد و تمامي ضلع هاي اطراف مقصوره را با ضريحي چوبي و مشبّك حفاظ و مزيّن نمود و اين نخستين ضريحي بود كه بنا نهاده شد.

در سال هاي 667 ـ 680 قمري ركن الدين بيبرس ـ از مماليك مصر ـ اطراف جدار مرقد و حجره را با ضريحي چوبي (دارابزين) كه داراي سه درِ جنوبي، شرقي و غربي بود محصور نمود. اين ضريحِ چوبي داراي سه متر ارتفاع بود كه به سقف مسجد نمي رسيد و پس از وي ركن الدين، ملك زين الدين در سال 694 قمري ضريح چوبي را تا سقف مسجد مرتفع ساخت.

در سال 678 ملك منصور قلاوون از مماليك مصر و يا به روايتي احمدبن برهان عبدالقوي والي شهر قوص، بالاي حجره گنبدي بنا نهاد.

در سالهاي 879 ـ 888 قمري،



ملك اشرف قايتباي، پس از تجديد بناي
حجره شريفه، گنبدي رفيع بر آن و گنبدي ديگر بر فراز حجره حضرت فاطمه (عليها السلام) بنا نهاد.

در سال 1233 قمري، سلطان محمود ثاني بن سلطان عبدالحميد (1223 ـ 1255) گنبد حجره مباركه را بنايي ديگر نمود و آن را به رنگ سبز روغني منقّش كرد.

بناي فعلي مرقد مطهر كه به نام هاي مقصوره و حجره شريفه نيز ياد مي شود، در زاويه جنوب شرقي مسجد النبي قرار گرفته است و داراي ضريحي است كه در اصطلاح به «شبّاك» معروف است. ]

مَرْو : در لغت به معناي سنگ چخماق يا آتش زنه است. شهري است در خراسان كه منسوب به آن را مَرْوزي و مَرْوي مي خوانند كه اولي بر غيرقياس و دومي قياسي است.

اما «مَرْوَروذي» و «مرّوذي» نسبت به «مروالرّوذ» مي باشند. علت آنكه در اين فرهنگنامه از اين مكان نام بردم آن است كه ياقوت روايت كرده كه
پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) به بريدة بن حُصيب اسلمي


354


فرمود:اي بريده، بعد از من لشگركشي ها
خواهد شد و اگر تو هم اعزام شدي به لشكري كه به مشرق گسيل مي شود بپيوند... و از آن ميان در لشكري باش كه به سرزميني به نام «مَرو» رهسپار مي شود.

مَرْوان : از «مرو» است به معناي سنگ چخماق. به قول ديگر، نام كوهي است و برخي گفته اند نام دژي است در اطراف ربذه كه مالك آن شَليل، جد جريربن عبدالله بجلّي، صحابي رسول الله (صلي الله عليه وآله) بوده است.

مَرّوت : (به فتح ميم و ضم و تشديد راء)، در خبر مربوط به هيأت اعزامي حصين بن مشمت به حضور رسول الله (صلي الله عليه وآله) آمده است كه آن حضرت آبهايي مانند اصيهب و ماعزه را در مرّوت به اقطاع وي داد. مرّوت : وادي اي است در العاليه، واقع در سرزمين بني تميم.

مَروه : تپه اي است سنگلاخي كه حدّ نهايي مَسعي از شمال مي باشد و سعي ميان صفا و مروه، بعد از هفت شوط، در آنجا به پايان مي رسد.

مروه (ذوالمروه) : منسوب به صخره سفيد



برجسته اي از نوع مرو (سنگ آتش زنه)
مي باشد. ذو المروه در مصبّ وادي جزل به «اِضم»، در سيصد كيلومتري شمال مدينه واقع شده و هنوز هم به اين نام مشهور است. سَبْرة بن معبد جهني، صحابي پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله)  ، در اين مكان به سر مي برده است. روايت شده كه پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) در ذو المروه فرود آمد و نماز صبح را در آنجا خواند. ذو المروه جزو وادي القري و يا بين [ذو]خُشُب و وادي القري است و يكي از منزلگاه هاي مسير رسول الله (صلي الله عليه وآله) به تبوك بوده است.

مُرّه : (ثنيّه)، در روايتي به تخفيف راء (نه تشديد) آمده است. جايي است همچنان معروف ميان غدير خم و الفُرع در راه هجرت پيامبر.

مِرَّه : روستايي بوده كه بعدها به صورت يكي از محله هاي دمشق در آمد. گفته مي شود: قبر دحيه كلبي در آنجا است.

مُرَيْح : مصغّر «مرح» است، به معناي فرح و شادي. نام اُطم يا دژي است در مدينه نزديك بُطْحان.

مُرَيْد : اُطم يا دژي بوده در مدينه، از آنِ بني خَطْمه.


355


مُرَيسيع : (به ضمّ ميم و فتح راء و سكون ياء)، ظاهراً مصغّر «مرسوع» است و آن در لغت به معناي كسي است كه پلك هاي چشمش بر اثر شب بيداري به هم چسبيده يا ترك خورده باشد.

در اخبار مربوط به غزوه بني مصطلق، از تيره قبيله خزاعه، آمده است: مريسيع شاخه اي است از وادي «حَوْره»، يكي از ريزابه هاي «ستاره» يا همان «قديد»، و با ساحل دريا نزديك به هشتاد كيلومتر فاصله دارد. ] «قديد».

مرّيَيْن : ضبط ِ بخشِ دوم اين كلمه، تقريباً اتفاقي است; يعني با دو ياء است كه ياي اوّل آن مفتوح وياي دوم ساكن مي باشد. اما درباره ضبط بخش اول آن;يعني«مر»
اختلاف است، برخي آن را مشدّد نوشته اند و به «يين» اضافه مي كنند و برخي با تخفيف آورده،آن را جزوكلمه بعد و يا هر دو را يك كلمه و به صورت تثنيه يا غير تثنيه دانسته اند. كساني كه تثنيه اش دانسته اند مي گويند مفرد آن «مري» است. نام اين مكان را در اخبار مربوط به غزوه بدر آورده اند. و آن، در
چهل و پنج كيلومتري جنوب مدينه، در



سمت راست جاده اي كه از راه بدر به مكه مي رود، واقع است. مريين دو ريزابه از ريزابه هاي وادي فُريش هستند، اما بعدها اين نام به سراسر يك دشت پهناور اطلاق شد.

مُزاحِم : نام اُطم يا دژي بوده در مدينه، متعلق به عبدالله بن اُبيّ منافق.

مُزْدَلِفه : (به ضمّ اول، سكون دوم، فتح دال و كسر لام)، درباره وجه تسميه اين كلمه اختلاف است. به بظريه برخي، از ازدلاف و به معناي اجتماع است و به قولي، ازدلاف به معناي نزديك شدن مي باشد. گروهي گفته اند: چون حاجيان بعد از كوچيدن (از مشعرالحرام) در مِنا اجتماع مي كنند و برخي گفته اند: چون حاجيان در مزدلفه اجتماع مي كنند، آن را به اين نام خوانده اند. مزدلفه يكي از مشعرها است و مردم در شب دهم ذي حجه از عرفه به طرف آن حركت مي كنند.

مِزَّه : روستايي بوده كه بعدها به صورت يكي از محله هاي دمشق در آمد. گفته مي شود كه قبر دحيه كلبي در آنجا است.


356


مُزَينه : نام يكي از قبايل عرب است كه در سيره و حديث، جاهاي بسياري به آن اضافه مي شود. اين قبيله در اماكن ميان مدينه و وادي القري مي زيسته اند; از جمله سرزمين ها و آبادي هاي آنان عبارت است از: روحاء (در راه بدر)، العَمْق (در اطراف عقيق و فُرْع و از جمله كوه هاي آنان است: آره، ميطان، ورقان، قدس و نهبان در تهامه. همچنين از وادي هاي ايشان است: ريم، لأي، يدوم و سايه. بت اين قبيله «نُهم» نام داشت. بيشتر اين اماكن و آثار را در اين فرهنگ نامه توضيح داده ام.

[ مُستجار : در روايات، از آن به «مُلَتَزَم» و «مُتَعَوَّذ» ياد شده كه پشت ديوار كعبه، اندكي قبل از ركن يماني است و مستحب است هنگامي كه طواف كننده، در دور هفتم، به آنجا مي رسد، دست هايش را بگشايد و بر ديوار مستجار بگذارد و نيز شكم و گونه خويش را بر آن نهد و اين كار را «التزام»و آن مكان را «مُلتزم» يعني جايگاه التزام گفته اند ونيز خواندن دعاها و نيز اقرار و اعتراف به گناه در آنجا، در روايات توصيه شده و ائمه (عليهم السلام) نيز خود



چنين مي كرده اند.

مستجار و مُتَعَوَّذ، به معناي جايگاه پناه بردن است كه مقصود در اينجا پناه بردن به خدا از آتش دوزخ مي باشد; چنانكه امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : «ثُمَّ تَسْتَجِيرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ...» پس از التزام و اعتراف به گناه، پناه به خدا ببر از آتش دوزخ ]

مستعجله : تنگه اي است در راه مدينه و بدر كه مسافر رهسپار به صفراء، پس از قطع النازيه، از اين تنگه، بالا مي رود.

مستوره : شهري است ساحلي كه با دريا فاصله چنداني ندارد و در ساحل شرقي درياي سرخ، در چهل كيلومتري شمال رابغ قرار گرفته و ابواء در فاصله بيست و هشت كيلومتري شرق آن واقع است و با مكه 235 كيلومتر فاصله دارد...در وجه تسميه مستوره، گفته اندكه زني از زبيد به نام مستوره در آنجا چاهي حفر كرده بود و به همين علت مستوره نام گرفت.

مسجد : مساجد نبوي كه در سيره واحاديث آمده، فراوانند. برخي از اين مساجد در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نكـ : جواهر، ج19، صص356 ـ 353

2 . الكافي، ج4، ص411


357


ذيل پاره اي اعلام ذكر شده است. مساجد منسوب به پيامبرخدا (صلي الله عليه وآله) در جاهاي زير تعيين شده اند:

1 ـ مساجد مدينه منوره و حومه ها و نواحي آن.

2 ـ مساجد واقع در ميان مدينه و مكّه.

3 ـ مساجد واقع در ميان مدينه و تبوك.

4 ـ و مساجدي ديگر. اكنون به ثبت و بيان مساجد نبوي، بر حسب اين توزيع جغرافيايي مي پردازيم:

مساجد مدينه و حومه هاي آن:

1 ـ مسجد مصلاّ ـ مسجد العيد : از اوصاف و ويژگي هايي كه براي اين مسجد ذكر شده، برمي آيد، مسجد ياد شده در محلّ مسجدي است كه امروزه به نام مسجدالغمامه شهرت دارد و نزديك مسجد علي (عليه السلام) و مسجد ابي بكر مي باشد.

2 ـ مسجد قبا : در جنوب مدينه واقع شده و حدود پنج كيلومتر با مسجدالنبي فاصله دارد.

3 ـ مسجد ضرار : اين مسجد از



مسجدهاي پيامبر (صلي الله عليه وآله) نيست بلكه منافقان آن را ساختند. گفته مي شود نزديك مسجد قبا بوده است.

4 ـ مسجد جمعه : در وادي رانوناء جاي دارد. مي گويند نخستين مسجدي است كه پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) نماز جمعه را در مدينه، در آنجا، اقامه كرد. اين مسجد در ميان قبا و مركز مدينه، در سمت راست «الخط النازل» يا «شارع قباء النازل»، واقع شده است.

5 ـ مسجد فضيخ : (به فتح فاء و كسر ضاد)، در شرق مسجد قبا بر روي يك تپه قرار دارد. در سبب نام گذاري اين مسجد اتفاق نظريه نيست. اما طبق مشهورترين اقوال در اين باره، علّت تسميه اش بدين نام آن است كه گروهي از انصار، قبل از تحريم شراب، در محل اين مسجد «فضيخ» (شراب خرما) مي نوشيدند و چون خبر تحريم خمر را شنيدند سر مشك ها را باز كردند و هرچه شراب در آنها بود بر زمين ريختند و به اين دليل آنجا را مسجد فضيخ ناميدند. زماني كه رسول الله (صلي الله عليه وآله) بني نضير را محاصره كرد، خيمه خود را نزديك مسجد فضيخ برپا كرد.


358


6 ـ مسجد بني قريظه : در شرق مسجد فضيخ، نزديك حرّه شرقي است. پيامبر (صلي الله عليه وآله) در روزهايي كه بني قريظه را محاصره كرده بود، نماز را در اين مسجد اقامه مي كرد.

7 ـ مسجد مشربه امّ ابراهيم : مشربه به معناي بُستان و امّ ابراهيم همان ماريه قبطيه است. علّت نام گذاري اين مشربه بدين نام آن است كه ابراهيم، فرزند پيامبر (صلي الله عليه وآله) ، در آنجا متولّد شد. بعضي گفته اند: مشربه به معناي بالاخانه است; بنابراين، احتمال دارد مشربه بالاخانه اي بوده در آن بستان، كه يكي از صدقات پيامبر (صلي الله عليه وآله) در منطقه عوالي مدينه بوده است.

8 ـ مسجد بني ظَفَر : در حاشيه حرّه شرقي، در شرق بقيع واقع است.

9 ـ مسجدالإجابه : مسجد بني معاوية بن مالك بن عوف از قبيله اوس بوده است. در فاصله اندكي از شمال بقيع جاي دارد. وجه تسميه آن به «مسجدالإجابه»، آنگونه كه مسلم روايت كرده، اين است كه پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) روزي از عاليه مي آمد و چون به مسجد بني معاويه رسيد،وارد آن شدو



دو ركعت نماز خواند... و مدتي طولاني به درگاه پروردگارش دعا كرد و سپس فرمود: «من از پروردگارم سه چيز تقاضا كردم كه دوتاي آن را پذيرفت و يكي را نپذيرفت: از خدا خواستم كه امّت مرا بهواسطه قحطي و خشكسالي نابود نگرداند و اين را پذيرفت; از او خواستم كه امت مرا بهواسطه غرق شدن، از بين نبرد كه اين را نيز پذيرفت; از او تقاضا كردم كه امت به جان يكديگر نيفتند و اين تقاضا را نپذيرفت». اين است علّت نام گذاري اين مسجد به مسجدالإجابه.

10 ـ مسجد فتح : اين مسجد را با مسجدهاي پيرامون آن روي هم رفته «مساجدالفتح» يا مساجد سبعه مي گويند. مسجد فتح بر بالاي قطعه اي از كوه سَلْع، در غرب اين كوه ساخته شده و وادي بطحان در بخش غربي آن واقع است. از اين مسجد به نامهاي مسجد احزاب و المسجد الأعلي نيز ياد مي شود. مسجد مذكور يكي از مساجدي است كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در روز خندق در آن نماز گزارد. علّت نامگذاري آن به «مسجد فتح» اين است كه نفرين پيامبر (صلي الله عليه وآله) در حق احزاب و گروههاي مشرك در اين


359


مسجد اجابت گرديد و سپاه اسلام پيروز شد و يا به قولي علتش آن است كه خداوند در آنجا سوره فتح را بر پيامبر نازل كرد. در اطراف مسجد فتح، چند مسجد ديگر وجود دارد كه هريك از آنها به يكي از اصحاب پيامبر (صلي الله عليه وآله) نسبت داده مي شود و به مجموع آنها «مساجد سبعه» مي گويند. به استثناي مسجد فتح، بقيه اين مسجدها، ريشه تاريخيِ مشخصي ندارند.

11 ـ مسجد بني حرام : مقصود مسجد كبير بني حرام است. اين مسجد در قريه بني حرام، واقع در شِعب (درّه) آنان بوده است. اين شعب در غرب كوه سَلْع قرار دارد; يعني اگر كسي از راه «الطريق القبليه» به سمت مساجد فتح برود، شعب مذكور در سمت راست او واقع مي شود و اگر از مساجد فتح به سمت مدينه برود در سمت چپ او قرار مي گيرد. هنگامي كه از بطن يا وادي اي كه مساجد فتح در آنجاست به سوي مدينه عبور مي كني، بعد از آن با بطن پهناوري از سلع روبه رو مي شوي. اين توصيفات در قرن هشتم صورت گرفته كه قريه بني حرام در آن واقع



شده است.

12 ـ مسجد كهف بني حرام : روايت شده كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در روزهاي جنگ احزاب، از چشمه اي در محل كهف بني حرام وضو گرفت و در آنجا نشست و به قولي، شب را در آن محل گذراند. ابن شبّه از اين غار به نام «كهف سلع» ياد كرده است و در طبراني به نام كوهي كه غار در آن است; يعني كوه «ثواب» ناميده شده است. ممكن است ثواب نام قسمتي از كوه سلع باشد.

سمهودي مي نويسد: ظاهراً اين غار همان است كه هرگاه كسي از راه الطريق القبليه، از مدينه به مساجد فتح برود، نزديك بطني كه همان شِعب يا دره بني حرام است، در سمت راست او مي افتد. در اينجا مجراي سيلي است كه از سلع به بطحان جاري مي شود. هنگامي كه انسان داخل اين مسيل شود و از سلع به جانب مشرق، اندكي بالا رود، كهف يا غار در سمت راست او قرار مي گيرد. زماني كه در سلع باران مي بارد، سيل يادشده جاري مي گردد و در آنجا نقاطي است كه آب در آنها جمع مي شود و سپس جريان مي يابد.اين


360


همان چشمه اي است كه مي گويند پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) از آن وضو گرفت.

13 ـ مسجد قبلتين : بنا به قول مشهور، علت نامگذاري اين مسجد به قبلتين، آن است كه پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) به ديدن امّ بشربن براءبن معرور در قبيله بني سلمه رفت و چون ظهر شد دو ركعت از نماز خود را به سمت بيت المقدس خواند و دو ركعت ديگر را به سوي كعبه...

اين مسجد هنوز هم باقي و معروف است و هركس به مدينة النبي مي رود، آن را نيز زيارت مي كند. مسجد مذكور در كناره وادي عقيق قرار دارد...

امروزه ـ 1408 هـ .ق. يكي از مساجد زيبا و چشم نواز است و انسان از نماز خواندن در آن لذّت مي برد.

14 ـ مسجد سقيا : روايت شده كه پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) هنگامي كه به بدر مي رفت، در سقيا، واقع در حرّه، از سپاه اسلام سان ديد و در آنجا نماز خواند. سقيا در حرّه غربيِ مدينه واقع شده و به قولي در داخل محوطه ساختمان ايستگاه راه آهن عنبريه، در جنوب شرقي آن قرار دارد.



[ سمهودي مي نويسد: به فرموده امام علي بن ابي طالب (عليه السلام)  : در آنجا وضو گرفت و براي اهل مدينه دعا كرد ] .

15 ـ مسجد ذباب : اين مسجد به مسجدالرّايه معروف است. از اوصاف آن، كه در كتابهاي تاريخي آمده، چنين برمي آيد كه اين مسجد در هنگام خارج شدن از مدينه، در سمت راست ثنيّة الوداع الشاميه، در ابتداي خيابان العيون واقع شده است.

[ پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) در آنجا نماز گزارده است ] .

16 ـ مسجد ذوالحليفه : مسجدي است كه حاجيان وقتي مدينه را ترك مي كنند، از آنجا مُحرم مي شوند. مسجد ذو الحُليفه در محلي موسوم به «آبارعلي» قرار دارد.

17 ـ مسجد واقم : واقم همان حرّه شرقيِ مدينه است. اين مسجد از آنِ بني عبدالأشهل بوده است.

[ پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) بسيار در آن نماز گزارده است ] 


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وفاء الوفا، ج3، ص 843

2 . وفاء الوفا، ج3، ص 845

3 . وفاء الوفا، ج3، ص 682


361


18 ـ مسجد قرصه : قرصه ملكي بوده است متعلق به سعدبن معاذ در حاشيه شمالي حرّه شرقي.

[سمهودي مي گويد:پيامبرخدا (صلي الله عليه وآله) در آن نماز گزارده است ] 

19 ـ مسجد شيخين : به آن مسجد بدائع نيز مي گويند. شيخان، مكاني بوده ميان مدينه و اُحد كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در راه خود به غزوه اُحد در آنجا توقف كرده است [ به گفته سمهودي، پيامبر (صلي الله عليه وآله) هنگام رفتن به جنگ اُحد در آنجا نماز به جاي آورده و شب را در آنجا خوابيده است ] .

20 ـ مسجد بني دينار: اين مسجد در مدينه در اطراف مسجدالنبي قرار داشته [ و پيامبر (صلي الله عليه وآله) بسيار در آنجا نماز گزارده است ] .

مسجدها و جاهايي از مدينه كه به روايت ابن شبّه، پيامبر (صلي الله عليه وآله)

در آنها نماز خوانده است

ـ ابوغسان از ابن ابي يحيي، از محمدبن ابراهيم، از رافع بن خُدَيج نقل كرده كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد كوچكي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وفاء الوفا، ج3، ص866

2 . وفاء الوفا، ج3، ص865

3 . وفاء الوفا، ج3، ص866



كه در شِعب الجِرار (الحِرار) و چسبيده به
كوه احد است و در سمت راستِ كسي است كه به شِعب مي رود، نماز خواند.

ـ ابوغسان از ابن ابي يحيي، از اسيدبن ابي اُسيد از مشايخشان براي ما روايت كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) روي كوهي كه مسجد فتح در آن است، دعا كرد و در مسجد كوچكي كه پاي كوه بر سر راهي كه به بالاي كوه مي رود قرار گرفته، نماز خواند.

ـ ابوغسان گويد: عبدالعزيزبن عمران از كثيربن زيد، از مطّلب بن حنطب براي من نقل كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله)
روز دوشنبه و سه شنبه در مسجد اعلي،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . در وفاءالوفا، ج2، ص39 آمده است كه مسجد فتح و مساجد پيرامون آن كه در سمت قبله اش واقع شده اند، امروزه به نام مساجد فتح معروف اند. مسجد اول (مسجد فتح) بر روي قسمتي از كوه سلع در سمت غرب آن ساخته شده و وادي بطحان در غرب آن قرار دارد. به اين مسجد. مسجدالاحزاب و المسجد الاعلي نيز مي گويند.


362


كه بر بالاي كوه قرار دارد، دعا كرد و دعاي آن حضرت در روز چهارشنبه،در فاصله ميان دو نماز، مستجاب گرديد.

ـ ابوغسان از عبدالعزيز، از سعدبن معاذ ديناري، از ابن ابي عَتيق، از جابربن عبدالله روايت كرده كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) روز دوشنبه و سه شنبه در مسجد اعلي دعا كرد و روز چهارشنبه، ميان دو نماز، دعاي آن حضرت مستجاب گرديد.

ـ ابوغسان گفت: عبدالعزيز از ابن سمعان، از سعيد مولي المهديين بر من خبر داد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) از جنگ برگشت و وقت نماز عصر شد و آن حضرت نماز را در مسجد اعلي اقامه كرد.

همو گويد: خبر داد مرا عبدالعزيز، از محمدبن موسي، از عمارة بن ابي يسر كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد اسفل نماز خواند.

ـ ابوغسان گفت: عبدالعزيز از
ابن اَبي زناد، از سالم ابي نضير برايم خبر داد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در روز
خندق دعا كرد و گفت: بارالها! اي فرو
فرستنده كتاب و پديد آورنده ابرها!
آنان را شكست دِه و ما را بر ايشان
پيروزي و نصرت عطا فرما.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . در مجمع الزوائد، ج4، ص12 و نيز در وفاءالوفا، ج2، ص39 (مسجد الفتح) از قول جابربن عبدالله آمده است كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) سه روز; يعني روزهاي دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه، در مسجد فتح دعا كرد و روز چهارشنبه، در ميان دونماز، دعايش مستجاب گرديد و نشانه هاي بشارت و خوشحالي در چهره آن حضرت آشكار شد. جابر گفت: از آن پس، هرگاه مشكل مهم و سختي برايم پيش مي آمد، در چنين روزهايي دعا مي كردم و نتيجه مي گرفتم. اين مطلب را احمد و بزار روايت كرده اند و رجال احمد همگي ثقه هستند. همان طور كه سمهودي در وفاءالوفا گفته و ما نيز در پاورقي قبلي توضيح داديم، مسجد اعلي كه روي كوه است، همان مسجدالفتح مي باشد. علت نامگذاري مسجد اعلي به مسجد فتح، يا اين است كه دعاي پيامبر (صلي الله عليه وآله) بر ضدّ احزاب در اين مسجد مستجاب گرديد و فتح و پيروزي نصيب اسلام شد و يا اينكه خداوند در اين مسجد سوره فتح را بر رسول خود نازل فرمود.



ـ از ابن ابي يحيي، از فضل بن مبشِّر، از جابربن عبدالله روايت شده است كه:
پيامبر (صلي الله عليه وآله) بر روي كوهي كه مسجد فتح در سمت غرب آن واقع شده، دعا كرد و در بيرون مسجد نماز خواند.

ابوغسان از ابن اَبي يحيي، از


363


حارث بن فضل حديث كرد ما را كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در روز جنگ احزاب، ابتدا در پايين كوه نماز خواند و سپس بالا رفت و روي كوه دعا كرد.

ـ ابوغسان از ابن اَبي يحيي، از سلمة بن ابي يزيد، از جابر براي نقل كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در محلّ مسجد فتح نشست و حمد و ستايش خداي را به جا آورد و در حق احزاب نفرين نمود و از همان محل از ياران خود سان ديد.

ـ ابوغسان از ابن ابي يحيي، از خالدبن رباح از مطّلب بن عبدالله بن حنطب براي ما حديث كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) روز دوشنبه در مسجدالفتح دعا كرد و شبانگاه چهارشنبه، ميان دو نماز، دعايش مستجاب گرديد.

ـ ابو غسان گفت: از چند نفر موثّق شنيدم كه مي گفتند: آن مكان از كوه، كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در آنجا نماز خواند، امروزه تا ستون مياني كه مشرف به صحن مسجد مي باشد، كشيده شده است.

ـ ابوغسان از واقدي، از ابن ابي ذئب، از مردي از بني سلمه، از جابربن عبدالله عنهما حديث كرد ما را كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد مرتفع دعا كرد و



دست هاي خود را به طرف آسمان بالا برد.

ـ ابو غسان از ابن ابي يحيي، از عبدالرحمن بن عتبان، از عمرو بن شرحبيل براي ما نقل كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) دو دست خود را بر روي سنگي كه در اُطم (دژ) سعدبن عباده در محل جرار است، قرار داد و در مسجد بني خداره نماز خواند.

ـ ابوغسان، از ابن ابي يحيي، از يكي از شيوخ و پيران انصار براي ما حديث كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد بني خداره نماز خواند و سر خود را در آنجا تراشيد.

ـ از ابوغسان براي ما نقل شد كه وي گفت: از ابن ابي يحيي، از محمدبن عمربن قتاده، از پدرش حديث شديم كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجدي از آنان، در بني اميه انصار نماز گزارد. اين مسجد در محل كُبا واقع در دو حرّه اي كه نزديك ملك نهيك مي باشد، واقع شده است.

ـ ابوغسان گفت: از قول ابن ابو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كُبا; به معناي مرتفع و برآمده است (المنجد).


364


يحيا، از محمدبن حصين بن عبدالرحمان بن وائل براي ما نقل شد كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در اين خرابه، كه نزديك مصلاّي آن حضرت بوده، نماز گزارده است. در آنجا اُطمي (دژي) بر روي محلي بود كه پيامبر در آن نماز خواند، البته اكنون خراب شده و اين محل به متروكه تبديل گرديده است; تا جايي كه كم كم آنجا انباشته و بر آمده از خاك شد.

ـ ابو غسان از ابن ابو يحيا، از اسحاق بن عبدالله، از معاوية بن عبدالله بن جعفر از عبدالرحمان اعرج بر ما حديث كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در بالاي ذُباب نماز خواند.

ـ ابوغسان از عبدالعزيز بن عمران، از كثيربن عبدالله مُزَني از ربيع بن عبدالرحمن بن ابي سعيد حديث كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در روز جنگ خندق، خيمه و خرگاه خود را بر فراز ذباب به پا كرد.

ـ ابوغسان گفت: عبد العزيز از عبدالله بن سمعان، از حارث بن عبدالرحمن بن ابي ذباب خبر داده، گفت: چون مروان بن حكم ذباب را كشت و جنازه او را بر بالاي ذباب به دار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ذباب كوهي است در جبانه مدينه، واقع در سمت شام (شمال) بازار مدينه. اين كوه همان است كه مسجدالرايه بر بالاي آن قرار دارد (وفاءالوفا، ج2، ص50، 51، 308، ط الآداب).

بغدادي در مراصد الإطلاع، ج2، ص583 اين كلمه را به نقل از ياقوت، با كسر ذال آورده و حازم نيز به همين صورت ذكر كرده است.

در معجم ما استعجم بكري، ص383 آمده است: ذُباب، به ضمّ اول: نام كوهي است در جبانه مدينه پايين تر از ثنيّة المدينه.



آويخت، عايشه به او پيام فرستاد كه:
مرگت باد! رسول الله بر فراز آن نماز خواند و تو آنجا را محل به دار آويختن قرار دادي!

ـ ابوغسان گفت: ذُباب مردي بود از اهالي يمن. او به مردي از انصار كه كارگزار مروان در برخي از امور يمن
بود، تعدّي كرد. آن مردِ انصاري، از مردي كه زكات يا خراجي بر وي واجب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . در وفاءالوفا، ج2، ص51، سمهودي از قول حارث بن عبدالرحمان آورده است: هنگامي كه مروان بن حكم ذباب را كشت و جنازه اش را بر فراز ذباب به دار آويخت، عايشه به او پيغام فرستاد: جايي را كه رسول الله (صلي الله عليه وآله) بر بالاي آن نماز خواند، تو محلّ چوبه دار قرار دادي؟!


365


نبود، گاوي را به زور گرفت. ذباب آن انصاري را تعقيب كرد تا اينكه وارد مدينه شد ودر مسجد در كمين او نشست و وي را به قتل رساند. مروان به آن مرد گفت: چرا او را كشتي؟ گفت: گاو مرا به ناحق از من گرفت و من ناراحت شدم و او را كشتم.پس مروان آن مرد را كشتو جنازه اش را برفراز ذباب به دار آويخت.

ـ ابوغسان گفت: يكي از مشايخ ما برايم نقل كرد كه: سلاطين افراد را بر فراز ذباب به دار مي آويختند. روزي هشام بن عروه به زيادبن عبيدالله حارثيگفت: عجبا ! افراد را در جايي به دار مي كشيد كه محلّ برپا شدن خرگاه پيامبر خدا بوده است؟ از آن پس، زياد از اين عمل خودداري كرد و حكمرانان پس از او نيز ديگر دست به اين كار نزدند.

مسجد جُهَيْنَه را براي بَليّ خط كشي كرد و به نقلي، پيامبر (صلي الله عليه وآله) در اين مسجد نماز گزارده است.

حزامي از عبدالله بن موساي تَيْمي،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . يكي از واليان مدينه در عصر بني عباس.

2 . جابربن اسامه مكنّي به ابو سعاد در مصر متوطّن شد و در همانجا درگذشت. وي از حجازيان به شمار مي آيد. معاذبن عبدالله بن خبيب جهني مدني از او روايت كرده است.

3 . بني بُلَي بن عمرو بن اَلحاف بن قضاعه، يكي از بطون يا تيره هاي قبيله جهينه هستند (جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص442).



از اُسامة بن زيد، از معاذبن عبدالله بن
خبيب، از جابربن اُسامه جهني، براي ما نقل كرد كه گفت: در بازار به پيامبرخدا (صلي الله عليه وآله) برخوردم كه با اصحابش مي رفتند. پرسيدم:با رسول الله (صلي الله عليه وآله) به كجا مي رويد؟ گفتند: مي خواهند براي قوم تو مسجدي را خط كشي كنند. من برگشتم، ديدم قومم ايستاده اند و پيامبر (صلي الله عليه وآله) طرح مسجدي را براي آنان خط كشي كرد و در سمت قبله آن، چوبي را نصب نمود.

ـ ابوغسان از ابن ابو يحيي، از سعيدبن معاوية بن عبدالله براي ما نقل كرده كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد جُهَيْنه نماز خواند.

ـ ابوغسان از ابن ابو يحيي، از معاوية بن نعمة از پدرش معاذبن
عبدالله بن ابي مريمِ جهني بر ما حديث


366


كردكه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد جُهَيْنَه نماز خواند.

ـ از ابن ابي يحيي، از سعدبن اسحاق بن كعب بر ما حديث شد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد بني ساعِده، كه در بيرون خانه هاي مدينه قرار دارد و نيز در مسجد بني بياضه و مسجد بني حبلي و مسجد بني عُضَيَّه و مسجد بني حذاره نماز خواند.

ـ از ابن ابي يحيي، از اُسيدبن سليمان، از عباس بن سَهْل براي ما روايت شد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد بني ساعده، واقع در داخل مدينه، نماز گزارد.

ـ ابوغسان براي ما روايت كرده كه: عبدالعزيزبن عمران، از عبدالسلام بن حفص، از يحيي بن سعيد خبر داد بر ما كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) به مسجد اُبيّ آمد و شد مي كرد و نه يك بار و نه دوبار، بلكه بارها در آن نماز مي خواند و فرمود: اگر بيم آن نبود كه مردم به اين مسجد اقبال كنند، هر آينه در آن زياد نماز مي خواندم.

و از ابن ابي يحيي، از ابو بكربن يحيي بن نضر انصاري، از پدرش براي ما روايت شد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در هيچ يك از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مسجد بني خداره منسوب به بني خداره است كه برادران بني خدره و از قبيله خزرج هستند (خلاصة وفاء الوفا، ص282).

2 . مسجد اُبيّ، همان مسجد اُبيّ بن كعب در محله بني جديله است كه به آن مسجد بني جديله، از قبيله بني نجار نيز گفته مي شود. منازل بني جديله در محل چاه آبي، واقع در سمت شام (شمال) حصار مدينه، بوده است (وفاءالوفا، ج2، صص56 ، 57).



مساجد داخل مدينه نماز نخواند مگر در
مسجد اُبيّ بن كعب، در محلّه بني جُدَيْله.

ابو زيدبن شبّه گويد: عبدالملك بن مروان درهمينجا به دنياآمد و در مسجد بني عمرو بن مَبْذول و مسجد جُهَيْنه و مسجد بني دينار و مسجد دارالنابغه و مسجد بني عدي، نيز آن حضرت در كهف (غار) سَلْع و هم در مسجد فتح نشست و در اين مسجد دعا كرد.

ـ از ابن ابي يحيي، از عمروبن يحيي بن عماره مازني، از پدرش براي ما روايت شده است كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد دارالنابغه نماز گزارد و در مسجد بني عديّ غسل كرد.

از ابن ابي يحيي از هشام بن عمرو
نقل شده كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد بني عمروبن مبذول، و در دارالنابغه


367


(خانه نابغه) و مسجد بني عَديّ و مسجد
بني خداره و مسجد بني عُضَيَّه و بني حبلي و بني حارث بن خَزْرَج و مسجد السُّخْ و بني خطمه و مسجد فضيخ، در صدقه زبير واقع در محله بني مُحَمَّم و در خانه صرمه در محله بني عدي و در خانه عِتْبان نماز خواند.

ابوغسان از عبد العزيزبن عمران، از عبدالله بن حارث بن فضيل براي ما روايت كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد بني خطمه نماز خواند.

ـ از ابن ابي يحيي از حارث بن سعيدبن عبيد حارثي براي ما روايت شد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد بني حارثه و بني ظفر و بني عبدالأَشهل نماز گزارد.

ـ هارون بن معروف، از محمدبن سلمه، از ابن اسحاق، از عاصم بن عمربن قتاده، از محمودبن لبيد براي ما روايت كردكه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) نماز مغرب را در مسجد بني عبدالأشهل اقامه كرد و چون نمازش را به پايان برد، فرمود: اين دو ركعت را در خانه هاي خود بخوانيد.

ـ ابوبكر بن ابي شيبه، از عبدالعزيزبن محمد، دراوردي از
اسماعيل بن ابي حبيبه، از عبدالله بن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بني حبلي فرزندان سالم بن غَنمْ بن عوف بن خزرج هستند و به علت آنكه سالم شكم گنده اي داشت لقب حُبلي به او داده بودند; بني حبلي از قوم و قبيله عبدالله بن اُبيّ بن سلول به شمار مي آيند و منزل آنان در بين قبا و خانه بني حارث بن خزرج در شرق بطحان بوده است «خلاصة وفاء الوفا، ص285 ; عمدة الاخبار، ص172 و جمهرة انساب العرب، ص354

2 . عتبان بن مالك بن عمروبن عجلان بن زيدبن غنم بن سالم بن عوف بن خزرج انصاري سالمي، يكي از نقباي انصار خزرج بوده است. او مي گويد: من پيشنماز قوم خود در (محله) بني سالم بودم اما هرگاه سيل مي آمد به سختي مي توانستم از واديي كه ميان من و مسجد بود عبور كنم. لذا خدمت پيامبر (صلي الله عليه وآله) رسيده، عرض كردم: اي پيامبر خدا، عبور از وادي برايم سخت و دشوار است، اگر صلاح بدانيد تشريف بياوريد و در جايي از خانه من نماز بخوانيد تا آنجا را مصلاّ قرار دهم. حضرت فرمود: باشد. پيامبر فرداي آن روز تشريف آورد و چون داخل شد، نشست و فرمود: دوست داري در كجاي خانه ات نماز بخوانم؟ من به جايي كه در آن نماز مي خوانم اشاره كردم. حضرت در آن محل دو ركعت نماز خواند و... (اسدالغابه، ج3، ص359).



عبدالرحمان براي ما روايت كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) آمد و نماز را با ما در مسجد


368


بني عبدالأشهل اقامه كرد و ديدم كه آن حضرت هرگاه به سجده مي رفت دست هايش را روي جامه خود قرار مي داد (و مستقيماً روي زمين نمي گذاشت).

ـ عبدالله بن نافع زبيدي، از يحيي بن زبيربن عبادبن حمزة بن عبدالله بن زبير، از ابراهيم بن اسماعيل بن ابي حبيبه، مولي بني عبدالأشهل از پدرش براي ما نقل كرد: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در حالي كه بَرْنكاني بر تن داشت، در مسجد واقم يا همان مسجد بني عبدالأشهل نماز خواند و هرگاه به سجده مي رفت دست هايش را از برنكان به زمين نمي رساند.

ـ محمدبن حاتم، از ابراهيم بن منذل، از مَعن بن عيسي، از ابن ابي حبيبه، از عبدالرحمن بن ثابت بن صامت، از پدرش، از جدّش براي ما نقل كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در حالي كه خود را در ردايي پيچيده بود، در (مسجد) بني عبدالأشهل نماز خواند و چون ريگ ها سرد بود، دستهايش را از پشت همان ردا بر زمين مي گذاشت.

ـ محمدبن يحيي، از مالك بن انس، از عبدالله بن جابربن عتيك براي ما

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . برنكان، بر وزن زعفران، نوعي كيسه است ـ پانوشت وفاءالوفا، ج2، ص64، ط الآداب. در اقرب الموارد، ص40 آمده است: البرّكان و البَرّكاني و البرنكان و البرنكاني به معناي عباي سياه (گليم سياه) است و جمع آن «برانك» مي باشد.



روايت كرد كه گفت: عبدالله بن عمر در
بني معاويه ـ كه قريه اي از قريه هاي انصار است ـ نزد ما آمد و گفت: آيا مي دانيد پيامبر (صلي الله عليه وآله) در كجاي اين مسجد شما نماز خواند؟ گفتم: آري و به گوشه اي از آن اشاره كردم. گفت: آيا مي دانيد آن سه دعايي كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) كرد چه بود؟ گفتم: آري. گفت: چه بود؟ گفتم: دعا كرد كه دشمن بيگانه بر آنان مسلّط و پيروز نشود و به واسطه قحطي و خشكسالي از بين نروند و خداوند اين دو تقاضاي او را برآورده ساخت و دعا كرد كه به جان يكديگر نيفتند اما خداوند اين را نپذيرفت. عبدالله بن عمر گفت: درست است. تا روز قيامت فتنه و آشوب (در ميان مسلمانان) برقرار خواهد بود.

ـ هارون بن معروف، از مروان بن معاويه، از عثمان بن حكيم انصاري براي
ما روايت كرد كه گفت: عامربن سعدبن


369


ابيوقّاص، از پدرش براي ما خبر دادكه: وي همراه پيامبر (صلي الله عليه وآله) بود، پس آن حضرت در سر راهش به مسجد بني معاويه رسيد و داخل آن شد و دو ركعت نماز خواند و سپس برخاست و با پروردگارش راز و نياز كرد و آنگاه به راه خود ادامه داد و رفت.

ـ سُويدبن سعيد، از علي بن مُسْهَر، از عثمان بن حكيم، از عامربن سعيد، از پدرش براي ما نقل كردكه: روزي با رسول الله (صلي الله عليه وآله) مي رفت و آن حضرت به مسجد بنو معاويه رسيد و وارد آن شد و دو ركعت نماز خواند.

ـ ابوغسان، از ابن ابي يحيي، از عبدالرحمن بن عتبان، از اَبان بن عثمان، از كعب بن عجره براي ما روايت كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) هنگامي كه به مدينه آمد، نخستين نماز جمعه را در مسجد بني سالم يا همان مسجد عاتكه برگزار كرد.

[ اين مسجد از بني عبيد از بني سلمه بوده و اقامتگاه ايشان در محل اين مسجد قرار داشت. مسجد مذكور در پشت باغ معروف به القراصه بوده و اين باغ متعلّق به جابر بود. ]



ـ ابو غسان، از محمدبن اسماعيل بن ابي فديك، از چند تن از افراد موثق و معتمد شهر براي ما نقل كرد: نخستين نماز جمعه اي را كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) پس از آمدن از قُبا به مدينه خواند، در مسجد بني سالم بود كه به آن مسجد عاتكه مي گويند.

ـ از ابن ابي يحيي، از نضربن مبشّر، از جابر روايت شده است كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد خَرِبَه و مسجد قبلتين و مسجد بني حرام واقع در قاع، نماز خواند.

ـ از ابن ابي يحيي، از محمدبن ابي عتبة بن ابي مالك روايت شده است كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در يكي از صدقات خود به نام «مَيْثِب» نماز خواند.

ـ از ابن ابي يحيي، از يحيي بن ابراهيم بن محمدبن ابي ثابت روايت شده است كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد فضيخ و در مشربه امّ ابراهيم نماز خواند.

[ مشربه امّ ابراهيم از اموال مخيريق بود كه آن را به پيامبر (صلي الله عليه وآله) بخشيد. علّت نامگذاري آن به مشربه ام ابراهيم، اين است كه ماريه مادر ابراهيم فرزند پيامبر (صلي الله عليه وآله) وي را در آنجا به دنيا آورد. مي گويند هنگامي كه درد


370


زايمان آن بانو شروع شد، به يكي از چوبهاي اين مشربه (بالاخانه) چنگ زد.

در روايت است كه امام صادق (عليه السلام) ، خطاب به جمعي از شيعيان مي فرمايد: آيا به مسجد قبا يا مسجد فضيخ و يا مشربه اُمّ ابراهيم مي رويد؟ سپس با اظهار تأسّف از اينكه آثار پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) از ميان رفته و تغيير يافته است، مي فرمايد: «أما انّه لم يبق من آثار رسول الله (صلي الله عليه وآله) شيء إلاّ و قد غيّر غير هذا»; «آگاه باشيد كه از آثار پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) جز اين، برجاي نمانده است.»

در روايت ديگر آن حضرت مي فرمايد: پس از نماز در مسجد قبا، به مشربه امّ ابراهيم برو و در آنجا نماز بگزار كه آنجا محل سكونت و نمازگاه پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) بوده است. ]

ـ ابوغسان، از عبدالعزيزبن عمران، از عبدالله بن حارث بن فضل، از پدرش، از جابربن عبدالله روايت كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) بني نضير را محاصره كرد و خرگاه خود را نزديك مسجد فضيخ برپا نمود. آن حضرت شش شب در محل فضيخ نماز مي خواند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وفاءالوفا، ج2، ص35 و 36 و خلاصة وفاءالوفا، ص269.

2 . كافي، ج4، 561/6 به نقل از الحج في السنة، ص342.

3 . كامل الزيارات، ص26 به نقل از همان منبع، ص343.



چون شراب حرام شد، خبر آن به ابويوب و تعدادي از انصار كه در مسجد فضيخ بودند، رسيد.

آنان بندهاي خيك شراب را باز كردند و هرچه را در آن بود به زمين ريختند و از اين رو آن مسجد به «مسجد فضيخ» شهرت يافت.

ـ ابن ابي يحيي، از خالدبن رباح حديث كرد ما را كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد راتج نماز خواند و از جاسوم، كه چاهي است در آنجا، آب نوشيد.

ـ ابوغسان از عبدالعزيز بن عمران، از ابراهيم بن اسماعيل، از زيدبن سعد براي ما روايت كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) به همراه ابوبكر و عمر، نزد ابوهَيْثَم بن تيهان در جاسوم آمد و از آب اين چاه نوشيد و در بوستان ابوهيثم نماز خواند.

ـ ابن ابي يحيي، از عبدالله بن عُتْبَة بن عبدالملك حديث كرد كه:


371


پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد بني دينار، كه در محل غَسّالين است بسيار نماز مي خواند.

ـ ابن ابي يحيي، از قول كسي نقل كرد كه گفت: شنيدم كبشه بنت حارث، از قول جابر مي گويد: پيامبر (صلي الله عليه وآله) روز اُحُد نماز ظهر را در عَيْنَيْنالظرب كه در اُحُد در محل قنطره (پُل) واقع است، اقامه كرد.

ـ ابن ابي يحيي، از محمدبن عُقْبَه، از ابومالك، از علي بن رافع و شيوخ و پيران قومش روايت كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در خانه زني از خضر نماز خواند، سپس آن خانه را به مسجد بني قريظه افزود. محل نماز پيامبر (صلي الله عليه وآله) در شرق مسجد بني قريظه در محل مناره اي قرار داشت كه بعدها خراب شد.

ـ ابن ابي يحيي، از سلمة بن عبيدالله خطمي نقل كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در خانه عقده در محل مسجد بنيوائل و در مسجد عجوز در محله بني خطمه، در محلّ قبه نماز خواند. مسجد عجوز در محلّ قبر براءبن مَعْرور قرار دارد. وي از كساني است كه در عقبه حاضر بود و قبل از هجرت درگذشت و ثلث دارايي خود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غسالون: به معناي مكاني است كه در آن غسل و شستشو مي شود. اين مكان تبديل به باغي شد. در آنجا محله اي است موسوم به مغسله كه در باب قباء قرار دارد.

2 . عينين; تثنيه «عَيْن» ـ به فتح عين و نون ـ است. بعضي آن را به فتح عين و كسر نون گفته اند. وفاءالوفا، ج3، ص1375، تحقيق محيي الدين.

3 . مسجد عجوز: منسوب به زني از بني سليم و سپس از بني ظفربن حارث است (وفاءالوفا، ج2، ص70، چاپ الآداب).



را براي پيامبر (صلي الله عليه وآله) وصيت كرد و دستور داد قبرش را رو به كعبه كنند.

ـ ابن ابي يحيي، از سلمه نقل مي كند كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد بني وائل، ميان دو ستون جلويي، در فاصله پنج گز يا چيزي در همين حد، با پشت سر امام (جماعت)، نماز خواند. سلمه گفت: ما در آن نقطه (كه پيامبر به نماز ايستاد) ميخي به زمين كوبيديم.

ـ قَعْنَبي از ابراهيم بن سعد، از زهري، از محمودبن ربيع، از عِتْبان بن مالك براي ما حديث كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) به منزل او آمد و قبل از آنكه بنشيند، فرمود: دوست داري در كجاي خانه ات نماز بخوانم؟ عتبان مي گويد: به محلي


372


اشاره كردم. حضرت تكبير گفت و ما در پشت سر آن حضرت به صف ايستاديم و دو ركعت خوانديم.

ـ عثمان بن عمر، از يونس، از ابن شهاب، از محمودبن ربيع، از عتبان بن مالك براي ما نقل كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) نافله ظهر را در خانه او خواند و آنان نيز پشت سر آن حضرت به نماز ايستادند.

ـ عبدالله بن نافع و ابوغسان از مالك بن انس، از ابن شهاب، از محمودبن ربيع براي ما نقل كرد كه: عتبان بن مالك كه فردي نابينا بود، به پيامبر (صلي الله عليه وآله) عرض كرد: شب ها تاريك است و بعضي شب ها هم باران و سيل مي آيد و من فردي نابينا هستم; بنابراين، اي پيامبر خدا، در محلّي از خانه من نماز بخوانيد تا از آن پس همانجا را مصلاّ (مسجد و محل برگزاري نماز جماعت) قرار دهم. عتبان مي گويد: پيامبر (صلي الله عليه وآله) تشريف آورده، فرمود: در كدام نقطه دوست داري نماز بخوانم؟ عتبان به محلّي از خانه اشاره كرد و پيامبر (صلي الله عليه وآله) در آنجا نماز گزارد.

ـ ابوغسان از عبدالعزيزبن عمران، از ابن اَبي ذِئب، از نافع مولي ابي قتاده، از



ابوهريره حديث كرد ما را كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله)
هنگامي كه عازم بدر بود، در سُقيا، واقع در حرّه، از سپاهيان اسلام سان ديد و در آنجا نماز خواند.

ـ ابن ابي يحيي از خالدبن رباح از مُطَلَّب بن عبدالله روايت كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد بني ساعده نماز خواند و در سقيفه قُصواي آنها نشست و به غاري كه در اُحُد هست وارد نشد و در مسجدي كه نزديك شيخان است نماز خواند و شب را در آنجا گذراند و نماز صبح روز جنگ احد را هم در آنجا اقامه كرد و سپس به اُحُد رفت.

ـ ابوغسان گفت: عبدالعزيزبن عمران، از اُبيّ بن عياش، از سعد بر ما خبر داد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجدي كه در بدائع، در محل شيخان بود نماز خواند و
شب را تا به صبح در آنجا گذراند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شيخان: دو اُطم يا دژ بوده اند در طرف والج كه در آستانه آن، دو مسجد بوده كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در آنجا نماز خواند. گفته مي شود وجه تسميه اين دو دژ به شيخان، آن است كه پيرمرد و پيرزني در آنجا با هم گفتگو مي كردند (وفاءالوفا، ج4، ص1249، به تحقيق محيي الدين).


373


شيخان دو دژ هستند.

ـ نيز گفت: عبدالعزيز از زبيربن موسي مخزومي، از محمدبن عبدالله بن اَبي اُميّه، از اُمّ سلمه خبر داد كه: در مسجد بدائع مقداري گوشت بريان براي پيامبر (صلي الله عليه وآله) بردم. آن حضرت گوشت را ميل كرد و شب را در آنجا به سر برد و صبح به طرف اُحد رفت.

ـ از ابن ابي يحيي، از هشام بن عُرْوه نقل شده، آن غاري كه خداوند تبارك و تعالي در قرآن از آن ياد كرده، همان غاري است كه در مكه واقع است و (از او نقل شده كه) پيامبر (صلي الله عليه وآله) بر ابو ايوب انصاري وارد شد و سپس به عُلْو مدينه رفت. (و نيز از او نقل شده كه) پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد سجده در مُعَرّس نماز خواند.

ـ ابوغسان گفت: مالك از نافع، از ابن عمر برايم نقل كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله)
در بطحا كه در ذو الحُلَيفه است توقف
كرد و در آنجا نماز خواند. او گفت: ابن
عمر نيز (به تأسي از پيامبر اين كار را
مي كرد.

ـ ابن اَبي يحيي، از قول كسي كه از ثابت بن مِسحَل شنيده بود كه او از قول ابوهريره مي گفت: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد



شجره، رو به سمت ستون وسطي نماز خواند. اين ستون در جاي درختي است
كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) رو به سمت آن نماز مي خواند.

ـ ابن ابي يحيي، از محمدبن عقبه، از سالم، از ابن عمر نقل كرده
كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در شجره معرّس نماز
خواند و مصلاّي آن حضرت در شجره
در مسجد ذو الحُلَيفه و در ذوالحليفه
بوده است.

ـ احمدبن عيسي، از عبدالله بن وهب، از يونس، از ابن شهاب براي ما نقل كرد كه:عبيدالله بن عبدالله بن عمر، از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . از مجموع اخباري كه از عبدالله بن عمر در وفاءالوفا، ج3، ص1002 روايت شده، برمي آيد كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در ابتداي سفرش، شب را در ذوالحليفه گذراند و در مسجد آن نماز خواند; نيز برمي آيد كه آن حضرت هرگاه به مكه مي رفت و در مسجد شجره نماز مي گزارد; نيز در بطحاي ذوالحليفه توقف كرده و در آنجا نماز خوانده است. همچنين آمده است كه در فاصله يك تيررس يا كمي بيشتر از سمت قبله مسجد اول ذوالحليفه، مسجد ديگري وجود دارد كه به آن مسجدالغرس مي گويند. بناي اين مسجد قديمي است و بعيد نيست كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در آن نماز خوانده باشد.


374


قول عبدالله بن عمر به او خبر داد كه: پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) در ابتداي سفرش، شب را در ذوالحليفه به سر برد و در مسجد آن نماز خواند.

ـ از ابن ابي يحيي، از ربيعة
ابن عثمان نقل است كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در
خانه اي در كنار مسجد بني خُدْره نماز
خواند.

ـ ابوغسان گويد: چند تن از علماي شهر به من گفتند: هريك از مساجد مدينه و اطراف آن، كه با خشت پخته منقوش ساخته شده، پيامبر (صلي الله عليه وآله) در آن نماز خوانده است. چرا كه عمربن عبدالعزيز هنگامي كه مسجد پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) را ساخت از مردم ـ كه در آن زمان، جمعيت زيادي را تشكيل مي دادند ـ راجع به مساجدي كه پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) در آنها نماز خوانده بود، سؤال كرد و آنگاه آن مسجدها را با خشت پخته منقوش ساخت.

ـ ابوغسان از محمدبن طلحة بن طويل تميمي، از (محمد) بن جعفر، از محمدبن سليمان بن ابي حثمه براي ما نقل كرد كه: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در خانه شِفاء، در اتاقي نماز خواندكه در سمت راست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سمهودي مي نويسد: چنين پيداست كه خانه شَفاء بنت عبدالله در نزديكي بازار مدينه واقع بوده است (وفاءالوفا، ج3، ص881).



افرادي كه وارد منزل مي شوند قرار دارد. محمد گفت: و در خانه بسره دختر صفوان و در خانه عمروبن اُميه ضَمْري، در اتاقي نماز خواند كه در سمت راست كسي است كه از در كوچك (خوخه) وارد منزل مي شود. محمد گفت: و به من خبر رسيده كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مسجد بني معاويه، در سمت راست محراب به طرف خانه عَديّ نماز خواند.

ابو زيدبن شبّه گويد: تمام مطالبي كه از ابن ابي يحيي نقل شده، وي از قول ابوغسان نقل كرده است، بدون آنكه او را ملاقات كرده باشد.

مساجدي كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در آنها نماز خوانده و به قولي فقط حضور يافته است:

ـ ابوغسان از ابن اَبي يحيي، از خالدبن رباح، از سهل از ابن ابي اُمامه، از پدرش براي ما نقل كرد: پيامبر (صلي الله عليه وآله) در اتاقي كه در سراي سعدبن خَيْثَمَه، در قُبا


| شناسه مطلب: 77288