بخش 5
طواف مستحبّ یا عمرة مجدّد نمازهای مستحبّ نماز برای وسعت رزق نماز برآمدن حاجت نماز شکر نماز سفر نماز پدر و مادر دعای طواف معجزهای از امام حسین داستانی دیگر ولادت خورشید کعبه
طواف مستحبّ يا عمرة مجدّد
[سوال] لطفا كمي دربارة عمرة مجدّد صحبت كنيد. اين عمره چگونه بهجا آورده ميشود؟ به چه نيّتي و از طرف چه كسي صحيح است؟ رعايت فاصله بين اين عمره با عمرة قبل لازم است يا نه؟
انجام عمرة مجدّد با وجود شرايطي به فتواي اكثر مراجع جايز ميباشد، ولي بر انجام آن تأكيد نشده است.
روايات فراواني داريم كه تأكيد دارند، در ايّام درنگ در مكّه تا ميتوانيد طواف مستحبّي انجام دهيد. در روايت آمده كه به عدد روزهاي سال يعني360 بار طواف (هفت دور با دو ركعت نماز) بهجا آوريد، اگر نتوانستيد،52 بار و اگر آنهم در توان شما نبود هرچقدر ميتوانيد طواف كنيد. ( 1 )
1ـ امام صادق( عليه السلام ) ميفرمايند:« يستحبّ أن تطوف ثلاثمأة و ستّين اسبوعاً علي عدد أيّام السّنة فإن لمتستطع فثلاثمأة و ستّين شوطاً فإن لمتستطع فما قدرتَ عليه من الطواف. » شيخحُرّعاملي: وسائلالشّيعة، دار احياءالتراثالعربي، بيروت، چهارم، 1391 ه ق، ج9، ابوابالطّواف، باب7، ح1، ص396.
120 |
اگر دوست داريد براي پدر و مادر، فرزندان، گذشتگان، دوستان، همسايگان، اقوام، سفارشكنندگان، ائمّة اطهار: به ويژه امام حسن عسكري و فرزند شريفشان امام زمان( عليه السلام ) و يا هر كس ديگر، مرده يا زنده، يك يا چند نفر، كار خيري انجام داده باشيد و ثوابي به آنان هديه نماييد، همين انجام طواف است كه ميتوانيد از طرف آنها انجام دهيد.
در روايتي از پيامبر خدا9 نقل شده:
« اِسْتَكْثِرُوا مِنَ الطَّوَافِ فَإِنَّهُ أَقَلُّ شَيْءٍ يُوجَدُ فِي صَحَائِفِكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَة » ( 1 ) تا ميتوانيد طواف بهجا آوريد زيرا كمترين چيزي كه در نامههاي اعمال شما در روز قيامت يافت ميشود، طواف است
و يا امام صادق( عليه السلام ) فرمود: « .إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي حَوْلَ الْكَعْبَةِ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ رَحْمَةٍ مِنْهَا سِتُّونَ لِلطَّائِفِينَ... ( 2 ) » خداوند مهربان صد و بيست رحمت خود را در اطراف كعبه قرار داده است كه شصت رحمت آن اختصاص به طوافگزاران دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1ـ الأحسائي، محمدبنعليبنابراهيم(ابن جمهور): عوالي اللئالي، ج3، ح59، ص165.
2ـ شيخحرعاملي، وسائلالشيعة، ج9، أبواب الطواف، باب4،ح3، ص392.
121 |
همچنين امام صادق( عليه السلام ) به يكي از اصحاب خود ميفرمايند:« يَا أَبَانُ هَلْ تَدْرِي مَا ثَوَابُ مَنْ طَافَ بِهَذَا الْبَيْتِ أُسْبُوعاً فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ مَا أَدْرِي قَالَ يُكْتَبُ لَهُ سِتَّةُ آلَافِ حَسَنَةٍ وَ يُمْحَي عَنْهُ سِتَّةُ آلَافِ سَيِّئَةٍ وَ يُرْفَعُ لَهُ سِتَّةُ آلَافِ دَرَجَةٍ » ( 1 ) اي ابان؛ آيا ميداني ثواب كسي كه بر گرد اين خانه هفت دور طواف كند چيست ؟ ابان گفت: نه به خدا قسم، حضرت فرمود: براي او ششهزار حسنه نوشته شده، ششهزار گناه از او برداشته شده و ششهزار درجه بر درجاتش افزوده ميگردد.
طوافهاي مستحبّي را به چه نيّتي انجام دهيم؟
[جواب] به چند نكته در اين زمينه توجّه فرماييد:
* در موارد زير، طواف مستحبّي بهجا نياوريد:
- قبل از تمامكردن اعمال عمرة مفرده.
- قبل از تمامكردن اعمال عمرة تمتّع.
- قبل از عرفات، در حجّ تمتّع.
- قبل از تمامكردن اعمال واجب در مكّه، بعد از بازگشت از منا، در حجّ تمتّع.
بنابراين، چه در عمره و چه در حجّ، ابتدا، اعمال واجبتان را انجام دهيد، آنگاه هر چقدر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخحرعاملي، وسائلالشيعة، ج9، أبواب الطواف، باب4، ح1،ص392.
122 |
دوست داريد طواف مستحبّي بجا آوريد.
* در اوّل شب، سه طواف؛ در آخر شب، سه طواف؛ پس از دخول صبح، دو طواف؛ و بعد از ظهر، دو طواف؛ مستحبّ است بهجا آورده شود.
* هفت دور، گِرد خانة خدا چرخيدن با دو ركعت نماز، يك طواف است نه يك دور و دو دور، ولي ميشود يك طواف كامل را به نيّت چندين نفر انجام داد. ( 1 )
* مستحبّ است در حال طواف مشغول دعا و ذكر خدا و تلاوت قرآن باشد. ( 2 )
* طواف از طرف معصومين: و خويشاوندان و دوستان و همسايگان، چه مرده و چه زنده، به شرط آنكه در مكّه نباشند يا اگر در مكّه هستند معذور باشند- مستحبّ است.
* ميتوانيم طواف مستحبّ را به نيّت چند نفر انجام دهيم يا در آخر ثواب آنرا به آنها هديه نماييم.
*شرايطي كه در طواف واجب، رعايت آن لازم است، در طواف مستحبّي نيز معتبر است مگر در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مناسك حج، طبق فتاواي امام خميني با حواشي مراجع معظم تقليد، نشر مشعر، تابستان 86، مسأله 776، ص354.
2 . همان، مسألة 64، ص 267.
123 |
چند چيز:
الف: موالات در آن شرط نيست.
ب: وضو لازم ندارد.
ج: قطع آن حتّي بدون عذر جائز است.
د: شك در عدد دورهاي آن، موجب بطلان
طواف نميشود بلكه بنا را بر اقل ميگذاريم.
ه: نماز آن واجب نيست.
و: نماز آن، لازم نيست حتماً پشت مقام
ابراهيم خوانده شود، بلكه خواندن آن در هر
جاي مسجدالحرام جائز است. ( 1 )
* بهتر است هنگام ازدحام جمعيت براي طواف واجب، بهجاي طواف مستحب، ساير عباداتي را كه به آنها سفارش شدهايم انجام دهيم. مثل قرائت قرآن مجيد، نماز مستحب، دعا و نيايش، نگاه به كعبه، تفكّر و خلوت با خدا
پيامبراكرم9فرمودند: پيام مرا به اهلمكّهبرسانيدكه مَطاف، مقام ابراهيم و صفوف اوّلراازدهةآخرذيقعدهتاروز چهاردهم ماه ذيحجّهبرايحاجيانوكسانيكهطوافواجب دارند خالي نگه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مناسك حج، مطابق فتواي حضرت امام خميني با حواشي مراجع معظم تقليد، نشر مشعر، تابستان 1382، مسألة 832، ص 381
124 |
دارند ( 1 ) .
همچنين حضرت وليّ عصر( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) بعد از ظهور مباركشان اوّلين كاري كه در راستاي پياده نمودن عدالت انجام خواهند داد، اين است كه منادي او ندا خواهد داد: كسانيكه طواف مستحبّي به جا ميآورند، مطاف و حَجَرالأسود را براي كسانيكه طواف واجب انجام ميدهند خالي نگه دارند. ( 2 )
[سوال] روايات معصومين: به ترتيب اولويت، ما را به چه اعمالي در مكّه و مسجدالحرام، سفارش نمودهاند؟
[جواب] طواف، نماز مستحبّي، قرائت قرآن، ذكر و دعا و حتّي نگاه به كعبه مورد سفارش آن بزرگواران است. توجّه شما را به چند حديث در اين زمينه، جلب مينمايم:
امام صادق( عليه السلام ) ميفرمايند:« إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي جَعَلَ حَوْلَ الْكَعْبَةِ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ رَحْمَةٍ سِتُّونَ لِلطَّائِفِينَ وَ أَرْبَعُونَ لِلْمُصَلِّينَ وَ عِشْرُونَ لِلنَّاظِرِينَ » خداوند تبارك و تعالي صد و بيست رحمت اطراف كعبه قرار داده است؛ شصت رحمت براي طوافگزاران، چهل رحمت براي نمازگزاران و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1ـ محمّدي ريشهري، الحجّ و العمرة في الكتاب و السنّة، قم، دارالحديث، 1376، ح64، ص48.
2ـ وسائلالشّيع?، ج9، ابوابالطّواف، باب17، ح2، ص412.
125 |
بيست رحمت هم براي نظركنندگان به كعبه. البته با كمي دقّت شايد بشود گفت تمامي يك صد و بيست رحمت از آن طوافكننده است؛ زيرا او هم طواف ميكند، هم نماز ميخواند(چرا كه در روايت داريم طواف يك نوع نماز است)، و هم به كعبه مينگرد. ( 1 )
امام صادق( عليه السلام ) ميفرمايند:« .الطَّوَافُ لِلْمُجَاوِرِينَ أَفْضَلُ وَ الصَّلَاةُ لِأَهْلِ مَكَّةَ وَ الْقَاطِنِينَ بِهَا أَفْضَلُ مِنَ الطَّوَافِ » ( 2 )براي كسانيكه مقيم مكّه نيستند، طواف بهتر است امّا براي آنهايي كه در مكّه سكونت دارند، نماز مستحب، با فضيلتتر است.
دربارة قرائت قرآن در فصل اوّل اين كتاب تا حدودي توضيح داده شد.
ختم قرآن در مكّة مكرّمه، در روايات مورد سفارش واقع شده است، منتهي با اين شرائط:
*تدبّر و تفكّر در معاني و مفاهيم قرآن.
*رعايت حال و حوصله.
* اهمّيت بيشتر به كيفيّت تا كميّت، چه در قرائت قرآن و چه در ساير عبادات.
حضرت محمّد مصطفي(صلي الله عليه و آله ) ميفرمايند: « ركعتان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ مجلّة ميقات، شمارة 7، ص30.
2ـ الحج و العمرة في الكتاب و السنّة، قم: دارالحديث، 1376، ص49، ح67
126 |
خفيفتان في تفكّر خير من قيام ليلة » دو ركعت نماز سبكِ همراه با تفكّر، بهتر از عبادت يك شب است.
*از خواندن نماز مستحبّي غافل نشويد. نافلههاي شبانه، نماز حاجت، نماز براي والدين و مخصوصاً نماز حضرت جعفر بن ابيطالب (جعفر طيّار)، بهويژه در روز جمعه.
* اگر نماز قضا به عهده داريد، گاهي اوقات نماز قضا و گاهي اوقات نماز مستحبّي بخوانيد.
* اگر ميدانيد نماز قضا نداريد امّاممكن است در گذشتههاي دور بعضي از نمازهايتان را بهصورت ناقص بهجا آورده باشيد، ميتوانيد احتياطاً آن نمازها را قضا نماييد.
127 |
نمازهاي مستحبّ
[سوال] لطفاً دربارة نماز حاجت و ساير نمازهاي مستحبّي توضيح دهيد.
[جواب] در منابع روايي، نمازهاي مستحبّي به صورتهاي مختلفي نقل شده است كه بعضي از نمازهاي مستحبّي را توضيح ميدهيم:
نماز براي وسعت رزق
امام محمّد باقر( عليه السلام ) ميفرمايند: روزي مردي خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله )رسيد و عرض كرد: اي رسول خدا! من عيالوار و بدهكارم و روزگار سختي را ميگذرانم، به من دعايي ياد بدهيد كه به واسطة خواندن آن، قرضم ادا و موجب گشايش در زندگي و راحتي زن و بچّهام شود.
حضرت فرمودند: اي بندة خدا! وضوي كاملي بگير، آنگاه دوركعت نماز با خضوع و خشوع بهجا بياور سپس بگو:يَا مَاجِدُ يَا وَاحِدُ يَا كَرِيمُ أَتَوَجَّهُ
128 |
إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَي اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّ كُلِّ شَيْءٍ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ عَلَي أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَسْأَلُكَ نَفْحَةً مِنْ نَفَحَاتِكَ وَ فَتْحاً يَسِيراً وَ رِزْقاً وَاسِعاً أَلُمُّ بِهِ شَعْثِي وَ أَقْضِي بِهِ دَيْنِي وَ أَسْتَعِينُ بِهِ عَلَي عِيَالِي« اي صاحب مجد و عظمت! اي يكتا! اي بخشنده! به وسيلة محمّد، پيامبر رحمت بهسوي تو روي ميآورم. اي محمّد اي رسول خدا من به وسيلة تو بهسوي پروردگار تو و پروردگار همه چيز روي ميآورم. بر محمّد و اهل بيتش درود فرست و نسيمي از رحمتت و گشايشي آسانورزقي واسع، بر من فرو فرست تا بدان گرفتاريهايم را درمان، قرضم را ادا و اهل و عيالم را ياري رسانم ». ( 1 )
نماز برآمدن حاجت
حضرت صادق( عليه السلام ) فرمود: هنگاميكه حاجتي داري، دو ركعت نماز بهجاي آور و بر محمّد و آل محمّد درود فرست، آنگاه حاجتت را از خداوند مسألت نما.
نماز شكر
هر نعمتي كه به انسان ميرسد، به ظاهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1ـ علّامه طهراني، انوار الملكوت، نور ملكوت نماز، ص128.
129 |
كوچك يا بزرگ، با اهمّيّت يا بياهمّيّت، مادّي يا غيرمادّي، هر قسمي كه باشد، مستحبّ است كه دو ركعت نماز گذارد و بدين طريق مراتب قدرداني و سپاس خويش را از ذات اقدس ربوبي بهجا آورد.
امام صادق( عليه السلام ) ميفرمايند: هنگاميكه خداوند به تو نعمتي عطا مينمايد؛ دو ركعت نماز بگزار؛ بدين صورت كه در ركعت اوّل بعد از حمد، قل هو الله احد بخوان و در ركوع و سجود آن بگو: اَلحَمدُلله شُكراً شُكراً و حَمداً و در ركعت دوّم بعد از حمد، قل يا ايّها الكافرون بخوان ودر ركوع و سجود آن بگو: اَلحَمدُ لله الَّذي استَجابَ دُعائي وأعطاني مَسئَلتي. ( 1 )
نماز سفر
نماز سفر به اين صورت است كه دو ركعت نماز ميخواني و بعد از سلام نماز ميگويي:« اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ أَمَانَتِي وَ خَوَاتِيمَ عَمَلِي » خدايا! خودم، خانوادهام، اموالم، و دين و دنيا و آخرتم را، و امانتم را و سرانجام امورم را، به تو ميسپارم.
حضرت محمّد مصطفي9 فرمودند: هيچ بندهاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1ـ علّامه طهراني، انوار الملكوت، نور ملكوت نماز، ص129.
130 |
اين نماز را، جانشين خود بر خانوادهاش قرار نداد مگر اينكه خداوند حافظ و مهربان، خواستهاش را در حفظ و حمايت وي و خانواده و متعلّقاتش، برآورده نمود. ( 1 )
اگر در ابتداي مسافرتتان اين نماز را نخواندهايد، هماينك هم بخوانيد براي حفظ و حراست از خود و خانوادهتان در بقيّة سفر، مفيد خواهد بود انشاءالله.
نماز پدر و مادر
[جواب] دو ركعت است؛ در ركعت اوّل بعد از حمد، ده مرتبه ميگويي: رَبَّنا إغفِر لي و لِوالَدَيَّ و لِلمُؤمِنينَ يَومَ يَقومُ الحِسابُ و در ركعت دوّم بعد از حمد، ده مرتبه ميگويي: رَبِّ اغفِر لي و لِوالِدَيَّ و لِمَن دَخَلَ بَيتي مُؤمِناً و لِلمُؤمِنينَ و اِلمُؤمِنات و چون سلام دادي ده مرتبه بگو: رَبِّ ارحَمهُما كَما رَبَّياني صَغيراً. ( 2 )
در ضمن هر عمل و عبادتي انجام ميدهيد، ميتوانيد پدر و مادرتان را هم در ثواب آن شريك نموده و حتّي همة ثواب آنرا هديه به آنان نماييد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1ـ علّامه طهراني، انوار الملكوت، نور ملكوت نماز، ص130.
2 . مستدرك الوسائل، ج6، ح6965/6.
131 |
كه البتّه خداوند به پاس اينهمه قدرشناسي از والدين، اجر و پاداش شما را چندين برابر خواهد داد.
[سوال] در طواف آيا لازم است دعاي مخصوصي خوانده شود، اگر هيچ دعايي هنگام طواف نخوانيم، اشكال دارد؟
[جواب] اوّلا،ً خواندن دعا هنگام طواف مستحب است.
ثانياً، اگر خواستيم مشغول خواندن دعا شويم هر دعايي بخوانيم خوب است؛ عربي يا فارسي يا به هر زبان ديگر « هر چند به زبان عربي بهتر است »، مهمّ ارتباط دل با صاحبخانه است كه در اين نوع ارتباط، هيچ زبان و كلامي شرط نيست! حتّي اگر تا آخر طواف، صلوات بر محمّد و آلمحمّد: بفرستيد، ثواب زيادي بردهايد.
امام صادق( عليه السلام ) در جواب ابن نعيم كه گفت: مشغول طواف شدم و آن را به پايان رساندم در حاليكه به غير از صلوات بر محمّد و آل محمّد چيزي بر زبانم جاري نشد، فرمودند: « به هيچ سؤالكنندهاي برتر و بالاتر از آنچه كه به تو عطا شده است، عطا نشده است. » ( 1 )
1ـ شيخحرعاملي، وسائلالشّيعة، ج9، باب استحباب الصلاة علي محّمد و آله في اثناء الطواف و السعي، ابواب الطواف، ح1، ص417.
132 |
اولياي خدا كه به سرچشمة معارف الهي راه يافتهاند، چون نيازهاي انسان را ميدانند، به همگان ميآموزند كه چه چيزهايي را از خدا بخواهند. بنابراين، با خواندن دعاهاي مأثوره و وارده از طرف معصومين::
الف: با معارف بلند ديني آشنا ميشويم.
ب: زبان گفتوگو با خدا را فرا ميگيريم.
ج: به خودشناسي و خوديابي نايل ميشويم و در نتيجه دردها و درمان آنها را از خداوند مهربان طلب ميكنيم.
آري از آنجا كه كعبه موازي « بيتالمعمور » است و بيتالمعمور در برابر عرش الهي است، سزاوار است كعبه را به گونهاي شايسته طواف نمود.
بنابراين با تهيّة دعاهاي طواف و سعي، در ارتقاي كيفيّت طواف و سعيمان و در نهايت استفادة بهتر و بيشتر از سفرة كرم و رحمت خداوند بخشنده و بخشاينده بكوشيم.
سعي و كوشش كنيد چند چيز را دقيقاً بهخاطر بسپاريد و ديگران را نيز به آنها تشويق نماييد:
* دعاهاي طواف را با صداي آهسته و با سوز
133 |
و گداز بخوانيد.
* روحاني كاروان دعاها را طوري ميخواند تا شما بشنويد امّا لازم نيست شما صدايتان را بلند كنيد و با داد و فرياد جملات دعا را تكرار نماييد و احياناً ايجاد مزاحمت براي سايرين نماييد! خواندن دعا مستحبّ است امّا مزاحمت و ناراحتي براي ديگران حرام است!
*خانمهاي محترم توجّه نمايند كه در خواندن دعاها طوري صداي خود را بلند نكنند كه نامحرمان بشنوند. خواندن دعا مستحبّ است، امّا بلندخواندن دعا نه تنها استحبابي ندارد بلكه از باب مزاحمت براي ديگران و حضور نامحرم، اشكال دارد!
خداي شنونده در عين اينكه در قرآن مجيد ميفرمايد: )وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً( ( 1 )« و خداي خود را با بيم و اميد بخوانيد »، ميفرمايد:)ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ( ( 2 ) « پروردگار خود را از روي تضرّع و پنهاني بخوانيد كه او متجاوزان را دوست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اعراف، آية 56.
2ـ همان، آية 55.
134 |
نميدارد » و نيز ميفرمايد: )وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الآْصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ( ( 1 )
پروردگارت را در دل خود، از روي تضرّع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاحان و شامگاهان، ياد كن و از غافلان مباش ».
رعايت احكام محرم و نامحرم در مسجدالحرام و هنگام طواف، لازم است. همچنين به هنگام رسيدن به موازات حَجَرالأسود مستحبّ است استلام حَجَر كند و اگر استلام ممكن نشد اشاره كردن كافي است، يعني دست را به طرف حَجَرالاسود گرفتن و تكبير گفتن و به سر و صورت كشيدن. بانوان محترم بايد مواظب باشند كه آستين لباسشان كنار نرود و موجب برهنه شدن و نمايان شدن دست و زيورآلات و مشاهدة آن توسط نامحرم نگردد.
معجزهاي از امام حسين( عليه السلام )
بيمناسبت نيست داستان آموزنده و جالبي را در اينزمينه كه امام صادق( عليه السلام ) حكايت كردهاند بازگو نماييم، و آن اينكه، زني در مسجدالحرام در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان، آية 205
135 |
حال طواف بود كه ناگاه پوشش دستش كنار رفت. در آنحال، مرد نامحرمي كه از پشت سر او در حال حركت بود، پردهدري نمود و دستش را بر روي دست آن زن طواف كننده قرار داد. ناگهان به اعجاز الهي دستش به ساعد آن زن چسبيد و باعث رسوايي و آبروريزي گرديد. به همين سبب طواف آنها ناتمام ماند و آنها بهسوي حاكم برده شدند.
عدة زيادي براي كسب اطّلاع بيشتر از اين جريان عجيب در مقابل دارالحكومه گرد آمده و با كنجكاوي تمام در انتظار صدور مجازاتي كه دامنگير آن مرد خطاكار خواهد شد، لحظهشماري ميكردند.
حاكم مكّه، فقها و دانشمندان حاضر در مكّه را براي تعيين و صدور حكم مسأله فراخواند. نفسها در سينه حبس شده بود! كسي نميدانست عاقبت چه خواهد شد.
فقها همگي، حكم به قطع دست آن مرد خائن دادند. زيرا عقيدة آنان اين بود كه، در حرم امن الهي، جاييكه بايد از هر حيث امنيّت كامل برقرار باشد و احدي دست تعدّي به مال، جان و ناموس ديگران دراز ننمايد، مرتكب چنين عمل
136 |
ناپسند و شرمآوري شده است!
حاكم مكّه كمي در فكر فرو رفت و آنگاه گفت: ظاهراً در اين اياّم يكي از اهل بيت محمّد9 در مكّه به سر ميبرد!
در پاسخ گفتند: آري اتّفاقاً حسينبنعلي8 شب گذشته وارد مكّه شده است.
امير مكّه فوراً كسي را به منظور دعوت از حضرت امام حسين( عليه السلام ) نزد ايشان فرستاد.
بعد از حضور امام( عليه السلام ) در آن مجلس، حاكم مكّه عرض كرد: ببينيد چه بر سر اين دو مفلوك آمده! نظرتان در اينباره چيست و با آنها چه بايد كرد؟
ابا عبدالله الحسين( عليه السلام ) در حاليكه همگان بيصبرانه منتظر سرانجام كار بودند و چشمان نگران و ملتمس آن زن و مرد هم به نگاههاي رئوفانة حضرت دوخته شده بود، روي به جانب قبله نموده، دستان مباركشان را به سوي آسمان بلند كردند و به دعا مشغول شدند. سپس به طرف آن دو رفته و با دستان مسيحايي خويش دست آن مرد را از دست آن زن جدا نمودند.
امير مكّه كه متعجّبانه نظارهگر ماجرا بود از امام( عليه السلام ) پرسيد: آيا لازم نيست آن مرد را بهخاطر
137 |
گستاخي و گناهش در حرم امن الهي مجازات نماييم ؟!
حضرت حسينبنعلي ـ بهخاطر اظهار ندامت و توبة آن مرد خطاكار ـ فرمودند: نه، لازم نيست او را مجازات نماييد. ( 1 )
داستاني ديگر
عمر به حجّ رفته بود، مردي به نزد او آمد كه به چشم او سيلي خورده بود. عمر گفت: چه كسي به تو سيلي زده است؟ گفت: عليّبنأبيطالب، عمر گفت: لَقَد وَقَعَت عَليكَ عَينُ الله! « هر آينه چشم خدا بر تو افتاده است » و ديگر از او نپرسيد كه چه واقعهاي پيش آمده كه علي( عليه السلام ) او را سيلي زده است! تا اينكه علي( عليه السلام ) از راه رسيد در حالي كه آن مرد نزد عمر بود. علي( عليه السلام ) فرمود: اين مرد در حال طواف بود؛ من مشاهده كردم كه در حال طواف مشغول چشمچراني است و به زنها نگاه ميكند. عمر به علي( عليه السلام ) عرض كرد: تو با نور خدا نگاه ميكني! ( 2 )
1ـ شيخحرّعاملي، وسائلالشّيعة، ج9، ابواب مقدمات الطواف، باب14، ح6، ص338.
2ـ أبوجعفر احمد محبّالدّين طبري، الرّياض النَّضرة في مناقب العشرة، ج3، ص21.
138 |
كعبه
[سوال] لطفاً از تاريخ پيدايش كعبه، از اركان و اجزاء و از اعمال وآداب آن خانة با عظمت و پرخاطره بگوييد تا استفاده كنيم.
خداي مهربان در كتابش ميفرمايد:« در حقيقت، نخستين خانهاي كه براي عبادت مردم، قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است كه پر بركت و ماية هدايت جهانيان است. » ( 1 )
هر كس كه به ديدار كعبه ميآيد، به ياد بندة خوب خدا ـ ابراهيم ـ ميافتد. پيش از آمدن ابراهيم اينجا خانهاي نبود، مكّه سرزميني خشك و بيحاصل در ميان كوهها بود. هيچكس در اين اطراف زندگي نميكرد.
خداوند حكيم به ابراهيم فرمان داد تا همسر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آلعمران، 96
139 |
و فرزند شيرخوارهاش را براي زندگي به مكّه بياورد. آنها راهي طولاني را پشت سر گذاشتند امّا وقتي به مكّه رسيدند نه كسي را ديدند و نه جايي را براي سكونت يافتند. با اين حال ابراهيم ميدانست كه فرمان خدا بيهوده نيست، پس عزيزانش را در مكّه گذاشت و به شام بازگشت. در موقع بازگشت دست به دعا برداشت و عرض كرد:
« پروردگارا ! من يكي از فرزندانم را در درّهاي غير قابل كشاورزي، نزد خانة محترم تو، سكونت دادم. پروردگارا ! تا نماز را به پا دارند، پس دلهاي برخي از مردم را بهسوي آنان گرايش ده و آنان را از محصولات مورد نيازشان روزي ده، باشد كه سپاسگزاري كنند. » ( 1 )
مدتي پس از بازگشت ابراهيم آب و آذوقة همسر و فرزندش به پايان رسيد و گرسنگي و تشنگي و گرماي هوا، فرزند شيرخوارة او ـ اسماعيل ـ را بيتاب نمود. مادرش ـ هاجر ـ هر چه به اطراف نگاه كرد، نتوانست براي كودكش آبي پيدا كند. به ناچار او را تنها گذاشت و بهسوي كوهستان به راه افتاد. هاجر بهخاطر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ابراهيم، 37
140 |
شدّت گرما، سراب را آب ميديديد، به طرف آن ميرفت امّا آبي نمييافت فاصلة دو كوه صفا و مروه را بارها طي كرد امّا بيفايده بود، حتّي قطرهاي آب در كار نبود!
سرانجام، وقتيكه خسته و نااميد نزد اسماعيل برگشت، با تعجّب ديد كه در پايين پاي فرزندش، چشمة آب گوارايي جوشيده است.
پيدايش چشمة زمزم توجه برخي از صحرانشينان را به سوي خود جلب كرد. آنها اطراف چشمه را براي زندگي انتخاب كردند و در اطراف آن خانه ساختند. هاجر و اسماعيل نيز در كنار آنها زندگي جديدي را شروع نمودند.
مدّتي بعد، ابراهيم به مكّه آمد تا با همسر و فرزندش ديدار كند. او از ديدن آنها در كنار آب و آبادي خوشحال شد و از خداوند مهربان كه اميد و آرزويش را برآورده نموده است سپاسگزاري كرد.
خداوند به پيامبرش ابراهيم فرمان داد تا سنگ بر سنگ بگذارد و ديوارهاي كعبه را بالا ببرد. محلّ خانة خدا در كنار زمزم بود؛ همان جاي خالي كه مردم خانههايشان را در اطرافش ساخته بودند.
ابراهيم و فرزند نوجوانش اسماعيل ديوارهاي خانه را بالا بردند، امّا هنوز نميدانستند كه اين خانه چيست و براي كيست!
141 |
سرانجام وقت آن رسيد كه همه از اين راز باخبر شوند. پس به ابراهيم( عليه السلام ) وحي شد:
« و در ميان مردم براي اداي حجّ بانگ برآور؛ تا زائران پياده و سواره بر هر شتر لاغريـ كه از هر راه دوري ميآيندـ بهسوي تو روي آورند، تا شاهد منافع خويش (در اين برنامة حياتبخش) باشند. » ( 1 )
ابراهيم به مردم ياد داد كه هر ساله، در روزهاي معيّن، همه باهم، در مكّه گرد آيند و براي عبادت پروردگار، مراسمي را بهجا آورند؛ مراسمي به نام « حج ». »
[سوال] پس عمر خانة كعبه و طواف بر گرد آن و انجام فريضة حجّ و عمره به زمان حضرت ابراهيم( عليه السلام ) برميگردد؟
• خير؛ به زمان حضرت آدم( عليه السلام ) و حتّي قبل از آمدن آدم بر روي زمين برميگردد! ( 2 )
1 ـ حج، آيات27 و 28.
2 . دلائلي وجود دارد كه كعبة معظّمه، قبل از ابراهيم( عليه السلام ) نيز موجود بوده است، از جمله:
الف: در قرآن مجيد آمده است كه ابراهيم هنگام اسكان هاجر و اسماعيل در سرزمين مكّه، به خداوند عرض كرد: « پروردگارا ! من يكي از فرزندانم را در درّهاي غير قابل كشاورزي، نزد خانة محترم تو، سكونت دادم. » سورة ابراهيم، آية 37
ب: ابراهيم هنگام خداحافظي در پاسخ هاجر كه عرض كرد: ما را به كه ميسپاري؟ فرمود: به پروردگار اين بنا. مجلسي، بحارالانوار، ج12، ص116.
ج: بر اساس روايت دَحوالارض، كعبه اوّلين زميني بود كه از زير آب بيرون آمد. شيخحرعاملي، وسائلالشيعة، ج9، أبواب مقدمات الطواف، باب17، ح8، ص347.
د: حضرت صادق( عليه السلام ) در جواب زُراره كه عرض كرد: جانم به فدايت! از چهل سال پيش مسائل حجّ را از شما ميپرسم و شما پاسخم را ميدهيد، ولي هنوز مسائل آن پايان نيافته است، فرمودند: اي زراره! آيا ميخواهي خانهاي كه از دو هزار سال پيش از آدم به سويش ميآمدند، در عرض چهل سال، مسائلش پايان پذيرد؟! شيخحرعاملي، وسائلالشيعة، ج8، أبواب وجوب الحج، باب1، ح12، ص7.
ه: حضرت عليبنابيطالب8 ميفرمايند:« ...سپس خداوند، آدم و فرزندانش را فرمان داد كه به سوي كعبه برگردند.. ».نهجالبلاغة، خطبة192، ص115.
143 |
باز در رابطه با كعبه بشنويم:
« ...سالها پس از آن، مردم ابراهيم و اسماعيل را از ياد بردند، امّا كعبه هنوز در ياد همه زنده بود. هر سال، وقت حج، تعداد زيادي از مردم براي ديدار با كعبه به مكّه ميآمدند، چند روزي به عبادت ميپرداختند و دوباره به ديارشان بازميگشتند.
هر چه ميگذشت، آنچه پيامبران خدا به مردم آموخته بودند بيشتر فراموش ميشد. مردم خداي يگانه را اندكاندك رها نموده و به پرستيدن بتها روي آوردند. هر گروهي از آنان براي خود بتي از چوب و سنگ ساخته و به پرستش آنها پرداختند. خانهاي كه خداي مهربان، آنرا براي عبادت خود بنا كرده بود پر از
144 |
مجسّمهها و تصويرهايي شد كه هيچ قدرتي نداشتند. آنها آفريدة مردم بودند، امّا مردم آنها را با آفريدگار خود اشتباه گرفته بودند. آنها خداي ابراهيم و حجّ ابراهيمي را از ياد برده بودند.
بهياد دعاي ابراهيم و اسماعيل كه گفته بودند:
« پروردگارا، ما را تسليم ] فرمان [خود قرار ده; و از نسل ما، امتي فرمانبردار خود ] پديد آر و آداب ديني ما را به ما نشان ده; و بر ما ببخشاي، كه تويي توبه پذير مهربان. پروردگارا، در ميان آنان، فرستاده اي از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزه شان كند، زيرا كه تو خود، شكست ناپذير حكيمي. » ( 1 )
خداوند چگونه ميخواست فرزندان بتپرست آن دو پيامبر را فرمان بردار خود كند. سالها بعد در كنار كعبه دستي احساس و لمس شد كه با ديگر دستها تفاوت داشت؛ دستي مهربان و صميمي كه انسان را به ياد دست ابراهيم ميانداخت! آن دست، دست نازنين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1ـ بقره، آيات128 و 129.
145 |
محمّد بود.
خاطرات روزهاي كودكي محمّد هرگز از ياد رفتني نيست. صدايش چنان زيبا بود كه از ميان صداي هزاران نفر، قابل شناسايي بود. شنيدن مناجات او لذّتبخش بود. زمانيكه به غار حرا ميرفت، به عبادت خداوند مشغول بود، خدايي كه بيشتر مردم مكّه با او غريبه شده بودند.
به محمّد، دل بسته و به آينده، اميدوار، كه او نيز بتواند مانند پدرانش ـ ابراهيم و اسماعيل ـ به مردم حيات و زندگي ببخشد.
ولادت خورشيد كعبه
روزي، دست زني، ديوار كعبه را لمس كرد. دردي داشت و از پروردگار كعبه كمـك ميخـواست. نـاله ميكـرد:« پروردگارا! من به تو و آنچه فرستادة تو است، ايمان دارم و نيز به تمام پيامبران تو و كتابهايشان، و سخن جدّ خود ـ ابراهيم خليل ـ را، راست ميدانم كه او بالابرندة ديوارهاي اين خانة قديمي توست. به حقّ اين خانه و به حقّ آنكه بنايش كرد و نيز به حقّ اين فرزندي كه در رَحِم دارم، از تو ميخواهم كه ولادتش را بر من آسان كني. »
از نيايش او لحظهاي نگذشت كه ناگهان از جانب پروردگار، به كعبه فرمان رسيد كه او را در
146 |
ميان بگيرد و در خود جاي دهد. پس كعبه از لابهلاي ميان سنگها راهي براي عبور او باز كرد و در آغوشش گرفت. آن زن وارد كعبه شد و مهمان خانة خدا گرديد.
كسانيكه از نزديك شاهد ماجرا بودند، فرياد زدند: ديوار كعبه شكاف برداشت و فاطمه را در خود فرو برد!
زني كه ميزبانش كعبه شده بود، عروس عبدالمطّلب بود. او را تمام مردم مكّه ميشناختند. اين بود كه هر كس از هر جا كه خبر را شنيد به سوي كعبه دويد. برخي تلاش كردند تا از شكاف سنگها بگذرند و براي نجات او كاري كنند، امّا ديگر شكافي باقي نمانده بود. سنگها بهجاي خود بازگشته بودند و از كسي كاري ساخته نبود. حتّي قفل در كعبه نيز از كار افتاده و باز نميشد!
فاطمه تنها مانده بود و در انتظار حادثهاي بزرگ، لحظهشماري ميكرد.
آنچه در انتظارش بود، سرانجام به وقوع پيوست و نيمهشب، نوري زيباتر از نور خورشيد در فضا تابيد و عطري خوشبوتر از بوي گلها در فضا پيچيد. بال فرشتگاني كه در مكّه به پرواز
147 |
درآمده بودند بر كعبه سايه انداخت و لحظهاي بعد، فرزند فاطمه به دنيا آمد.
سه روز از ورود فاطمه گذشت. روز چهارم، ناگهان ندايي آسماني به گوش رسيد كه به فاطمه ميگفت: او را « علي » بنام كه من، او را با قدرت و شكوه و جلال خويش آفريدهام و به آداب خود ادبش كردهام و كار خود را به او واگذاشتهام او در خانة من بهدنيا آمده است و نخستين كسي است كه بتها را خواهد شكست و آنها را سرنگون خواهد كرد. او بعد از پيامبر گرامي و برگزيدة من، جانشين او و پيشوا خواهد بود. پس خوشا بهحال آنكه وي را دوست بدارد و ياريش كند و واي بر آنكه دشمنش بدارد و او را واگذارد!
روزهاي تلخ با شيريني اميدي كه در دلها تابيده بود سپري شد تا اينكه يك روز از سمت كوه صفا صدايي به گوش رسيد. صداي مردي آشنا كه فرياد ميزد:
« خدا را به يگانگي بپذيريد تا رستگار شويد! »
از اين به بعد، سرفصل نويني آغاز شد و تحولات و حوادث بيشماري پيرامون كعبه به وقوع پيوست.
148 |
از نماز پيامبر و خديجه و علي گرفته تا مناجات جانسوز امامان معصوم، از مظلوميت و درد و رنج حضرت محمّد9 گرفته تا غربت و تنهايي امام حسين( عليه السلام )، روزي كه از ترس شكستهشدن حرمت حرم، بهجاي حركت به طرف عرفات بهسوي كربلا عازم شد، از فتح مكّه و بتشكني علي( عليه السلام ) و پيراسته شدن مسجد و خانه از پيكرههاي زشت سنگي و چوبي كه سالها وجودشان بر كعبه تحميل شده بود تا سنگ باران و تخريب آن با دستان پليد يزيد و حجّاج...
و امّا هماينك منتظر كسي بايد بود كه قيام كند و دوباره دين پيامبر و اسلام ناب محمدي را به مردم بشناساند. او به كعبه تكيه خواهد زد و فرياد خواهد نمود « اي جهانيان! منم بازماندة خدا! » او آخرين ذخيرة خداوند است كه پردهها را از برابر حقيقت كنار خواهد زد و جهان را پر از قسط و عدل خواهد نمود.
در انتظار شنيدن ندا و دعوت اويند، همان كس كه هرسال در ايّام حجّ به ديدار كعبه ميآيد.
149 |