بخش 5

طواف مستحبّ یا عمرة مجدّد نمازهای مستحبّ نماز برای وسعت رزق نماز برآمدن حاجت نماز شکر نماز سفر نماز پدر و مادر دعای طواف معجزه‏ای از امام حسین داستانی دیگر ولادت خورشید کعبه

طواف مستحبّ يا عمرة مجدّد
[سوال] لطفا كمي دربارة عمرة مجدّد صحبت كنيد. اين عمره چگونه به‏جا  آورده مي‏شود؟ به چه نيّتي و از طرف چه كسي صحيح است؟ رعايت فاصله بين اين عمره با عمرة قبل لازم است يا نه؟


انجام عمرة مجدّد با وجود شرايطي به فتواي اكثر مراجع جايز مي‏باشد، ولي بر انجام آن تأكيد نشده است.
روايات فراواني داريم كه تأكيد دارند، در ايّام درنگ در مكّه تا مي‏توانيد طواف مستحبّي انجام دهيد. در روايت آمده كه به عدد روزهاي سال يعني360 بار طواف (هفت دور با دو ركعت نماز) به‏جا آوريد، اگر نتوانستيد،52 بار و اگر آن‏هم در توان شما نبود هرچقدر مي‏توانيد طواف كنيد. ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ امام صادق( عليه السلام ) مي‏فرمايند:« يستحبّ أن تطوف ثلاثمأة و ستّين اسبوعاً علي عدد أيّام السّنة فإن لم‏تستطع فثلاثمأة و ستّين شوطاً فإن لم‏تستطع فما قدرتَ عليه من الطواف. » شيخ‏حُرّ‏عاملي: وسائل‏الشّيعة، دار احياءالتراث‏العربي، بيروت، چهارم، 1391 ه ق، ج9، ابواب‏الطّواف، باب7، ح1، ص396.


120


اگر دوست داريد براي پدر و مادر، فرزندان، گذشتگان، دوستان، همسايگان، اقوام، سفارش‏كنندگان، ائمّة اطهار: به ويژه امام حسن عسكري و فرزند شريفشان امام زمان( عليه السلام ) و يا هر كس ديگر، مرده يا زنده، يك يا چند نفر، كار خيري انجام داده باشيد و ثوابي به آنان هديه نماييد، همين انجام طواف است كه مي‌توانيد از طرف آنها انجام دهيد.
در روايتي از پيامبر خدا9 نقل شده:
« اِسْتَكْثِرُوا مِنَ الطَّوَافِ فَإِنَّهُ أَقَلُّ شَيْ‏ءٍ يُوجَدُ فِي صَحَائِفِكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَة » ( 1 ) تا مي‏توانيد طواف به‏جا آوريد زيرا كمترين چيزي كه در نامه‏هاي اعمال شما در روز قيامت يافت مي‏شود، طواف است

و يا امام صادق( عليه السلام ) فرمود: « .إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي حَوْلَ الْكَعْبَةِ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ رَحْمَةٍ مِنْهَا سِتُّونَ لِلطَّائِفِينَ... ( 2 ) » خداوند مهربان صد و بيست رحمت خود را در اطراف كعبه قرار داده است كه شصت رحمت آن اختصاص به طواف‏گزاران دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ الأحسائي، محمد‏بن‏علي‏بن‏ابراهيم(ابن جمهور): عوالي اللئالي، ج3، ح59، ص165.
2ـ شيخ‏حر‏عاملي، وسائل‏الشيعة، ج9، أبواب الطواف، باب4،ح3، ص392.


121


همچنين امام صادق( عليه السلام ) به يكي از اصحاب خود مي‏فرمايند:« يَا أَبَانُ هَلْ تَدْرِي مَا ثَوَابُ مَنْ طَافَ بِهَذَا الْبَيْتِ أُسْبُوعاً فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ مَا أَدْرِي قَالَ يُكْتَبُ لَهُ سِتَّةُ آلَافِ حَسَنَةٍ وَ يُمْحَي عَنْهُ سِتَّةُ آلَافِ سَيِّئَةٍ وَ يُرْفَعُ لَهُ سِتَّةُ آلَافِ دَرَجَةٍ » ( 1 ) اي ابان؛ آيا مي‏داني ثواب كسي كه بر گرد اين خانه هفت دور طواف كند چيست ؟ ابان گفت: نه به خدا قسم، حضرت فرمود: براي او شش‏هزار حسنه نوشته شده، شش‏هزار گناه از او برداشته شده و شش‏هزار درجه بر درجاتش افزوده مي‏گردد.
طواف‌هاي مستحبّي را به چه نيّتي انجام دهيم؟
[جواب] به چند نكته در اين زمينه توجّه فرماييد:
* در موارد زير، طواف مستحبّي به‏جا نياوريد:
- قبل از تمام‏كردن اعمال عمرة مفرده.
- قبل از تمام‏كردن اعمال عمرة تمتّع.
- قبل از عرفات، در حجّ تمتّع.
- قبل از تمام‏كردن اعمال واجب در مكّه، بعد از بازگشت از منا، در حجّ تمتّع.

بنابراين، چه در عمره و چه در حجّ، ابتدا،  اعمال واجبتان را انجام دهيد، آن‏گاه هر چقدر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ شيخ‏حر‏عاملي، وسائل‏الشيعة، ج9، أبواب الطواف، باب4، ح1،ص392.


122


دوست داريد طواف مستحبّي بجا آوريد.
* در اوّل شب، سه ‏طواف؛ در آخر شب، سه ‏طواف؛ پس از دخول صبح، دو ‏طواف؛ و بعد ‏از‏ ظهر، دو طواف؛ مستحبّ است به‏جا آورده شود.


* هفت دور، گِرد خانة خدا چرخيدن با دو ركعت نماز، يك طواف است نه يك دور و دو دور، ولي مي‏شود يك طواف كامل را به نيّت چندين نفر انجام داد. ( 1 )
* مستحبّ است در حال طواف مشغول دعا و ذكر خدا و تلاوت قرآن باشد. ( 2 )
* طواف از طرف معصومين: و خويشاوندان و دوستان و همسايگان، چه مرده و چه زنده، به شرط آنكه در مكّه نباشند يا اگر در مكّه هستند معذور باشند- مستحبّ است.
* مي‏توانيم طواف مستحبّ را به نيّت چند نفر انجام دهيم يا در آخر ثواب آنرا به آن‏ها هديه نماييم.

*شرايطي كه در طواف واجب، رعايت آن لازم است، در طواف مستحبّي نيز معتبر است مگر در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مناسك حج، طبق فتاواي امام خميني با حواشي مراجع معظم تقليد، نشر مشعر، تابستان 86، مسأله 776، ص354.
2 .  همان، مسألة 64، ص 267.


123


چند چيز:
الف: موالات در آن شرط نيست.
ب: وضو لازم ندارد.
ج:  قطع آن حتّي بدون عذر جائز است.
د:  شك در عدد دورهاي آن، موجب بطلان
طواف نمي‏شود بلكه بنا را بر اقل مي‏گذاريم.
ه‍:  نماز آن واجب نيست.
و: نماز آن، لازم نيست حتماً پشت مقام
ابراهيم خوانده شود، بلكه خواندن آن در هر
جاي مسجدالحرام جائز است. ( 1 )
* بهتر است هنگام ازدحام جمعيت براي طواف واجب، به‏جاي طواف مستحب، ساير عباداتي را كه به آن‏ها سفارش شده‏ايم انجام دهيم. مثل قرائت قرآن مجيد، نماز مستحب، دعا و نيايش، نگاه به كعبه، تفكّر و خلوت با خدا

پيامبراكرم9فرمودند: پيام مرا به اهلمكّهبرسانيدكه مَطاف، مقام ابراهيم و صفوف اوّلراازدهةآخرذي‏قعدهتاروز چهاردهم ماه ذي‏حجّهبرايحاجيانوكساني‏كهطوافواجب دارند خالي نگه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ مناسك حج، مطابق فتواي حضرت امام خميني با حواشي مراجع معظم تقليد، نشر مشعر، تابستان 1382، مسألة 832، ص 381


124


دارند ( 1 ) .
هم‏چنين حضرت وليّ عصر( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) بعد از ظهور مباركشان اوّلين كاري كه در راستاي پياده نمودن عدالت انجام خواهند داد، اين است كه منادي او ندا خواهد داد: كساني‏كه طواف مستحبّي به‏ جا مي‏آورند، مطاف و حَجَر‏الأسود را براي كساني‏كه طواف ‏واجب انجام مي‏دهند خالي نگه دارند. ( 2 )
[سوال] روايات معصومين: به ترتيب اولويت، ما را به چه اعمالي در مكّه و مسجدالحرام، سفارش نموده‏اند؟
[جواب] طواف، نماز مستحبّي، قرائت قرآن، ذكر و دعا و حتّي نگاه به كعبه مورد سفارش آن بزرگواران است. توجّه شما را به چند حديث در اين زمينه، جلب مي‏نمايم:

امام صادق( عليه السلام ) مي‏فرمايند:« إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي جَعَلَ حَوْلَ الْكَعْبَةِ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ رَحْمَةٍ سِتُّونَ لِلطَّائِفِينَ وَ أَرْبَعُونَ لِلْمُصَلِّينَ وَ عِشْرُونَ لِلنَّاظِرِينَ » خداوند تبارك و تعالي صد و بيست رحمت اطراف كعبه قرار داده است؛ شصت رحمت براي طواف‏گزاران، چهل رحمت براي نمازگزاران و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ محمّدي‏ ري‏شهري، الحجّ و العمرة في الكتاب و السنّة، قم، دارالحديث، 1376، ح64، ص48.
وسائل‏الشّيع?، ج9، ابواب‏الطّواف، باب17، ح2، ص412.


125


بيست رحمت هم براي نظركنندگان به كعبه. البته با كمي دقّت شايد بشود گفت تمامي يك صد و بيست رحمت از آن طواف‏كننده است؛ زيرا او هم طواف مي‏كند، هم نماز مي‏خواند(چرا كه در روايت داريم طواف يك نوع نماز است)، و هم به كعبه مي‏نگرد. ( 1 )
امام صادق( عليه السلام ) مي‏فرمايند:« .الطَّوَافُ لِلْمُجَاوِرِينَ أَفْضَلُ وَ الصَّلَاةُ لِأَهْلِ مَكَّةَ وَ الْقَاطِنِينَ بِهَا أَفْضَلُ مِنَ الطَّوَافِ » ( 2 )براي كساني‏كه مقيم مكّه نيستند، طواف بهتر است امّا براي آن‏هايي كه در مكّه سكونت دارند، نماز مستحب، با فضيلت‏تر است.
دربارة قرائت قرآن در فصل اوّل اين كتاب تا حدودي توضيح داده شد.
ختم قرآن در مكّة مكرّمه، در روايات مورد سفارش واقع شده است، منتهي با اين شرائط:
*تدبّر و تفكّر در معاني و مفاهيم قرآن.
*رعايت حال و حوصله.
* اهمّيت بيشتر به كيفيّت تا كميّت، چه در قرائت قرآن و چه در ساير عبادات.

حضرت محمّد مصطفي(صلي الله عليه و آله ) مي‏فرمايند: « ركعتان

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ مجلّة ميقات، شمارة 7، ص30.
2ـ الحج و العمرة في الكتاب و السنّة، قم: دارالحديث، 1376، ص49، ح67


126


خفيفتان في تفكّر خير من قيام ليلة » دو ركعت نماز سبكِ همراه با تفكّر، بهتر از عبادت يك شب است.


*از خواندن نماز مستحبّي غافل نشويد. نافله‏هاي شبانه، نماز حاجت، نماز براي والدين و مخصوصاً نماز حضرت جعفر بن ابي‏طالب (جعفر طيّار)، به‏ويژه در روز جمعه.
* اگر نماز قضا به عهده داريد، گاهي اوقات نماز قضا و گاهي اوقات نماز مستحبّي بخوانيد.
* اگر مي‏دانيد نماز قضا نداريد امّاممكن است در گذشته‏هاي دور بعضي از نمازهايتان را به‏‏صورت ناقص به‏جا آورده باشيد، مي‏توانيد احتياطاً آن نمازها را قضا نماييد.


127


نمازهاي مستحبّ
[سوال] لطفاً دربارة نماز حاجت و ساير نما‏‏ز‏هاي مستحبّي توضيح دهيد.
[جواب] در منابع روايي، نمازهاي مستحبّي به صورت‏هاي مختلفي نقل شده است كه بعضي از نمازهاي مستحبّي را توضيح مي‏دهيم:
نماز براي وسعت رزق
امام محمّد باقر( عليه السلام ) مي‏فرمايند: روزي مردي خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله )رسيد و عرض كرد: اي رسول خدا! من عيال‏وار و بدهكارم و روزگار سختي را مي‏گذرانم، به من دعايي ياد بدهيد كه به واسطة خواندن آن، قرضم ادا و موجب گشايش در زندگي و راحتي زن و بچّه‏ام شود.


حضرت فرمودند: اي بندة خدا! وضوي كاملي بگير، آن‏گاه دوركعت نماز با خضوع و خشوع به‏جا بياور سپس بگو:
يَا مَاجِدُ يَا وَاحِدُ يَا كَرِيمُ أَتَوَجَّهُ


128


إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَي اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ عَلَي أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَسْأَلُكَ نَفْحَةً مِنْ نَفَحَاتِكَ وَ فَتْحاً يَسِيراً وَ رِزْقاً وَاسِعاً أَلُمُّ بِهِ شَعْثِي وَ أَقْضِي بِهِ دَيْنِي وَ أَسْتَعِينُ بِهِ عَلَي عِيَالِي« اي صاحب مجد و عظمت! اي يكتا! اي بخشنده! به وسيلة محمّد، پيامبر رحمت به‏سوي تو روي مي‏آورم. اي محمّد اي رسول خدا من به وسيلة تو به‏سوي پروردگار تو و پروردگار همه چيز روي مي‏آورم. بر محمّد و اهل بيتش درود فرست و نسيمي از رحمتت و گشايشي آسانورزقي واسع، بر من فرو فرست تا بدان گرفتاري‏هايم را درمان، قرضم را ادا و اهل و عيالم را ياري رسانم ». ( 1 )
نماز برآمدن حاجت
حضرت صادق( عليه السلام ) فرمود: هنگامي‏كه حاجتي داري، دو ركعت نماز به‏جاي آور و بر محمّد و آل محمّد درود فرست، آن‏گاه حاجتت را از خداوند مسألت نما.
نماز شكر

هر نعمتي كه به انسان مي‏رسد، به ظاهر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ علّامه طهراني، انوار الملكوت، نور ملكوت نماز، ص128.


129


كوچك يا بزرگ، با اهمّيّت يا بي‏اهمّيّت، مادّي يا غيرمادّي، هر قسمي كه باشد، مستحبّ است كه دو ركعت نماز گذارد و بدين طريق مراتب قدرداني و سپاس خويش را از ذات اقدس ربوبي به‏جا آورد.
امام صادق( عليه السلام ) مي‏فرمايند: هنگامي‏كه خداوند به تو نعمتي عطا مي‏نمايد؛ دو ركعت نماز بگزار؛ بدين صورت كه در ركعت اوّل بعد از حمد، قل هو الله احد بخوان و در ركوع و سجود آن بگو: اَلحَمدُلله شُكراً شُكراً و حَمداً و در ركعت دوّم بعد از حمد، قل يا ايّها الكافرون بخوان ودر ركوع و سجود آن بگو: اَلحَمدُ لله الَّذي استَجابَ دُعائي وأعطاني مَسئَلتي. ( 1 )
نماز سفر
نماز سفر به اين صورت است كه دو ركعت نماز مي‏خواني و بعد از سلام نماز مي‏گويي:« اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ أَمَانَتِي وَ خَوَاتِيمَ عَمَلِي » خدايا! خودم، خانواده‏ام، اموالم، و دين و دنيا و آخرتم را، و امانتم را و سرانجام امورم را، به تو مي‏سپارم.

حضرت محمّد مصطفي9 فرمودند: هيچ بنده‏اي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ علّامه طهراني، انوار الملكوت، نور ملكوت نماز، ص129.


130


اين نماز را، جانشين خود بر خانواده‏اش قرار نداد مگر اين‏كه خداوند حافظ و مهربان، خواسته‏اش را در حفظ و حمايت وي و خانواده و متعلّقاتش، برآورده نمود. ( 1 )
اگر در ابتداي مسافرتتان اين نماز را نخوانده‏ايد، هم‏اينك هم بخوانيد براي حفظ و حراست از خود و خانواده‏تان در بقيّة سفر، مفيد خواهد بود ان‏شاء‏الله.
نماز پدر و مادر
[جواب] دو ركعت است؛ در ركعت اوّل بعد از حمد، ده مرتبه مي‏گويي: رَبَّنا إغفِر لي و لِوالَدَيَّ و لِلمُؤمِنينَ يَومَ يَقومُ الحِسابُ و در ركعت دوّم بعد از حمد، ده مرتبه مي‏گويي: رَبِّ اغفِر لي و لِوالِدَيَّ و لِمَن دَخَلَ بَيتي مُؤمِناً و لِلمُؤمِنينَ و اِلمُؤمِنات و چون سلام دادي ده مرتبه بگو: رَبِّ ارحَمهُما كَما رَبَّياني صَغيراً. ( 2 )

در ضمن هر عمل و عبادتي انجام مي‏دهيد، مي‏توانيد پدر و مادرتان را هم در ثواب آن شريك نموده و حتّي همة ثواب آن‏را هديه به آنان نماييد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ علّامه طهراني، انوار الملكوت، نور ملكوت نماز، ص130.
2  . مستدرك الوسائل، ج6، ح6965/6.


131


كه البتّه خداوند به پاس اين‏همه قدرشناسي از والدين، اجر و پاداش شما را چندين برابر خواهد داد.
[سوال] در طواف آيا لازم است دعاي مخصوصي خوانده شود، اگر هيچ دعايي هنگام طواف نخوانيم، اشكال دارد؟
[جواب] اوّلا،ً خواندن دعا هنگام طواف  مستحب است.
ثانياً، اگر خواستيم مشغول خواندن دعا شويم هر دعايي بخوانيم خوب است؛ عربي يا فارسي يا به هر زبان ديگر « هر چند به زبان عربي بهتر است »، مهمّ ارتباط دل با صاحب‏خانه است كه در اين نوع ارتباط، هيچ زبان و كلامي شرط نيست! حتّي اگر تا آخر طواف، صلوات بر محمّد و آل‌محمّد: بفرستيد، ثواب زيادي برده‏ايد.
امام صادق( عليه السلام ) در جواب ابن نعيم كه گفت: مشغول طواف شدم و آن را به پايان رساندم در حالي‏كه به غير از صلوات بر محمّد و آل محمّد چيزي بر زبانم جاري نشد، فرمودند: « به هيچ سؤال‏كننده‏اي برتر و بالاتر از آن‏چه كه به تو عطا شده است، عطا نشده است. » ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ شيخ‏حر‏عاملي، وسائل‏الشّيعة، ج9، باب استحباب الصلاة علي محّمد و آله في اثناء الطواف و السعي، ابواب الطواف، ح1، ص417.


132


اولياي خدا كه به سرچشمة معارف الهي راه يافته‏اند، چون نيازهاي انسان را مي‏دانند، به همگان مي‏آموزند كه چه چيزهايي را از خدا بخواهند. بنابراين، با خواندن دعاهاي مأثوره و وارده از طرف معصومين::
الف: با معارف بلند ديني آشنا مي‏شويم.
ب: زبان گفت‏و‏گو با خدا را فرا مي‏گيريم.
ج:  به خودشناسي و خود‏يابي نايل مي‏شويم و در نتيجه دردها و درمان آن‏ها را از خداوند مهربان طلب مي‏كنيم.
آري از آن‏جا كه كعبه موازي « بيت‏‏المعمور » است و بيت‏المعمور در برابر عرش الهي است، سزاوار است كعبه را به گونه‏اي شايسته طواف نمود.
بنابر‏اين با تهيّة دعاهاي طواف و سعي، در ارتقاي كيفيّت طواف و سعي‏مان و در نهايت استفادة بهتر و بيشتر از سفرة كرم و رحمت خداوند بخشنده و بخشاينده بكوشيم.
سعي و كوشش كنيد چند چيز را دقيقاً به‏خاطر بسپاريد و ديگران را نيز به آن‏ها تشويق نماييد:

دعاي طواف

* دعاهاي طواف را با صداي آهسته و با سوز

 


133


و گداز بخوانيد.
* روحاني كاروان دعاها را طوري مي‏خواند تا شما بشنويد امّا لازم نيست شما صدايتان را بلند كنيد و با داد و فرياد جملات دعا را تكرار نماييد و احياناً ايجاد مزاحمت براي سايرين نماييد! خواندن دعا  مستحبّ است امّا مزاحمت و ناراحتي براي ديگران حرام است!
*خانم‌هاي محترم توجّه نمايند كه در خواندن دعاها طوري صداي خود را بلند نكنند كه نامحرمان بشنوند. خواندن دعا مستحبّ است، امّا بلند‏خواندن دعا نه تنها استحبابي ندارد بلكه از باب مزاحمت براي ديگران و حضور نامحرم، اشكال دارد!

خداي شنونده در عين اين‏كه در قرآن مجيد مي‏فرمايد: )وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً( ( 1 )« و خداي خود را با بيم و اميد بخوانيد »، مي‏فرمايد:)ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ( ( 2 ) « پروردگار خود را از روي تضرّع و پنهاني بخوانيد كه او متجاوزان را دوست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ اعراف، آية 56.
2ـ همان، آية 55.


134


نمي‏دارد » و نيز مي‏فرمايد: )وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الآْصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ( ( 1 )
پروردگارت را در دل  خود، از روي تضرّع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاحان و شامگاهان، ياد كن و از غافلان مباش ».
رعايت احكام محرم و نامحرم در مسجدالحرام و هنگام طواف، لازم است. هم‏چنين به هنگام رسيدن به موازات حَجَرالأسود مستحبّ است استلام حَجَر كند و اگر استلام ممكن نشد اشاره كردن كافي است، يعني دست را به طرف حَجَرالاسود گرفتن و تكبير گفتن و به سر و صورت كشيدن. بانوان محترم بايد مواظب باشند كه آستين لباس‌شان كنار نرود و موجب برهنه شدن و نمايان شدن دست و زيورآلات و مشاهدة آن توسط نامحرم نگردد.
معجزه‏اي از امام حسين( عليه السلام )

بي‏مناسبت نيست داستان آموزنده و جالبي را در اين‏زمينه كه امام صادق( عليه السلام ) حكايت كرده‏اند بازگو نماييم، و آن اين‏كه، زني در مسجد‏الحرام در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان، آية 205


135


حال طواف بود كه ناگاه پوشش دستش كنار رفت. در آن‏حال، مرد نامحرمي كه از پشت سر او در حال حركت بود، پر‏ده‏دري نمود و دستش را بر روي دست آن زن طواف‏ كننده قرار داد. ناگهان به اعجاز الهي دستش به ساعد آن زن چسبيد و باعث رسوايي و آبروريزي گرديد. به همين سبب طواف آن‏ها ناتمام ماند و آن‌ها به‏سوي حاكم برده شدند.
عدة زيادي براي كسب اطّلاع بيشتر از اين جريان عجيب در مقابل دارالحكومه گرد آمده و با كنجكاوي تمام در انتظار صدور مجازاتي كه دامن‏گير آن مرد خطاكار خواهد شد، لحظه‏شماري مي‏كردند.
حاكم مكّه، فقها و دانشمندان حاضر در مكّه را براي تعيين و صدور حكم مسأله فراخواند. نفس‌ها در سينه حبس شده بود! كسي نمي‏دانست عاقبت چه خواهد شد.

فقها همگي، حكم به قطع دست آن مرد خائن دادند. زيرا عقيدة آنان اين بود كه، در حرم امن الهي، جايي‏كه بايد از هر حيث امنيّت كامل برقرار باشد و احدي دست تعدّي به مال، جان و ناموس ديگران دراز ننمايد، مرتكب چنين عمل

 


136


ناپسند و شرم‏آوري شده است!
حاكم مكّه كمي در فكر فرو رفت و آن‏گاه گفت: ظاهراً در اين اياّم يكي از اهل بيت محمّد9 در مكّه به سر مي‏برد!
در پاسخ گفتند: آري اتّفاقاً حسين‏بن‏‏علي8 شب گذشته وارد مكّه شده است.
امير مكّه فوراً كسي را به منظور دعوت از حضرت امام حسين( عليه السلام ) نزد ايشان فرستاد.
بعد از حضور امام( عليه السلام ) در آن مجلس، حاكم مكّه عرض كرد: ببينيد چه بر سر اين دو مفلوك آمده! نظرتان در اين‏باره چيست و با آن‏ها چه بايد كرد؟
ابا عبد‏الله الحسين‏( عليه السلام ) ‏در حالي‏كه همگان بي‏صبرانه منتظر سر‏انجام كار بودند و چشمان نگران و ملتمس آن زن و مرد هم به نگاه‌هاي رئوفانة حضرت دوخته شده بود، ‏‏روي به جانب قبله نموده، دستان مباركشان را به سوي آسمان بلند كردند و به دعا مشغول شدند. سپس به طرف آن دو رفته و با دستان مسيحايي خويش دست آن مرد را از دست آن زن جدا نمودند.

امير مكّه كه متعجّبانه نظاره‏گر ماجرا بود از امام( عليه السلام ) پرسيد: آيا لازم نيست آن مرد را به‏خاطر


137


گستاخي و گناهش در حرم امن الهي مجازات نماييم ؟!
حضرت حسين‏بن‏علي ـ به‏خاطر اظهار ندامت و توبة آن مرد خطاكار ـ فرمودند: نه، لازم نيست او را مجازات نماييد. ( 1 )
داستاني ديگر
عمر به‌ حجّ رفته‌ بود، مردي‌ به‌ نزد او آمد كه‌ به‌ چشم‌ او سيلي‌ خورده‌ بود. عمر گفت‌: چه‌ كسي‌ به‌ تو سيلي‌ زده‌ است‌؟ گفت‌: عليّ‏بن‏‏أبي‌طالب‌، عمر گفت‌: لَقَد وَقَعَت‌ عَليكَ‌ عَينُ‌ الله‌! « هر آينه‌ چشم‌ خدا بر تو افتاده‌ است‌ » و ديگر از او نپرسيد كه‌ چه‌ واقعه‏اي‌ پيش‌ آمده‌ كه علي( عليه السلام ) او را سيلي‌ زده‌ است‌! تا اين‌كه علي( عليه السلام ) از راه رسيد در حالي كه آن‌ مرد نزد عمر بود. علي( عليه السلام ) فرمود‌: اين‌ مرد در حال طواف بود؛ من‌ مشاهده كردم كه‌ در حال طواف مشغول چشم‏چراني است و به‌ زن‌ها نگاه مي‏كند‌. عمر به‌ علي( عليه السلام )‌ عرض كرد: تو با نور خدا نگاه‌ ميكني‌! ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ شيخ‏حرّ‏عاملي، وسائل‏الشّيعة، ج9، ابواب مقدمات الطواف، باب14، ح6، ص338.
2ـ‌ أبوجعفر احمد محبّ‏الدّين‌ طبري‌، الرّياض‌ النَّضرة‌ في‌ مناقب‌ العشرة، ج3، ص21.


138


كعبه
[سوال] لطفاً از تاريخ پيدايش كعبه، از اركان و اجزاء و از اعمال وآداب آن خانة با عظمت و پر‏خاطره بگوييد تا استفاده كنيم.
خداي مهربان در كتابش مي‏فرمايد:« در حقيقت، نخستين خانه‏اي كه براي عبادت مردم، قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است كه پر بركت و ماية هدايت جهانيان است. » ( 1 )
هر كس كه به ديدار كعبه مي‏آيد، به ياد بندة خوب خدا ـ ابراهيم ـ مي‏افتد. پيش از آمدن ابراهيم اين‏جا خانه‏اي نبود، مكّه سرزميني خشك و بي‏حاصل در ميان كوه‏ها بود. هيچكس در اين اطراف زندگي نمي‏كرد.

خداوند حكيم به ابراهيم فرمان داد تا همسر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ آل‏عمران، 96


139


و فرزند شير‏خواره‏اش را براي زندگي به مكّه بياورد. آن‏ها راهي طولاني را پشت سر گذاشتند امّا وقتي به مكّه رسيدند نه كسي را ديدند و نه جايي را براي سكونت يافتند. با اين حال ابراهيم مي‏دانست كه فرمان خدا بيهوده نيست، پس عزيزانش را در مكّه گذاشت و به شام بازگشت. در موقع بازگشت دست به دعا برداشت و عرض كرد:


« پروردگارا ! من يكي از فرزندانم را در درّه‏اي غير قابل كشاورزي، نزد خانة محترم تو، سكونت دادم. پروردگارا ! تا نماز را به پا دارند، پس دل‏هاي برخي از مردم را به‏سوي آنان گرايش ده و آنان را از محصولات مورد نيازشان روزي ده، باشد كه سپاس‏گزاري كنند. » ( 1 )

مدتي پس از بازگشت ابراهيم آب و آذوقة همسر و فرزندش به پايان رسيد و گرسنگي و تشنگي و گرماي هوا، فرزند شيرخوارة او ـ اسماعيل ‌ـ را بي‌تاب نمود. مادرش ـ هاجر ـ هر چه به اطراف نگاه كرد، نتوانست براي كودكش آبي پيدا كند. به ناچار او را تنها گذاشت و به‏سوي كوهستان به راه افتاد. هاجر به‏خاطر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ ابراهيم، 37


140


شدّت گرما، سراب را آب مي‏ديديد، به طرف آن مي‏رفت امّا آبي نمي‏يافت فاصلة دو كوه صفا و مروه را بارها طي كرد امّا بي‏فايده بود، حتّي قطره‏اي آب در كار نبود!
سرانجام، وقتي‏كه خسته و نا‏اميد نزد اسماعيل برگشت، با تعجّب ديد كه در پايين پاي فرزندش، چشمة آب گوارايي جوشيده است.
پيدايش چشمة زمزم توجه برخي از صحرانشينان را به ‏‏سوي خود جلب كرد. آن‏ها اطراف چشمه را براي زندگي انتخاب كردند و در اطراف آن خانه ساختند. هاجر و اسماعيل نيز در كنار آن‏ها زندگي جديدي را شروع نمودند.
مدّتي بعد، ابراهيم به مكّه آمد تا با همسر و فرزندش ديدار كند. او از ديدن آن‏ها در كنار آب و آبادي خوشحال شد و از خداوند مهربان كه اميد و آرزويش را برآورده نموده است سپاسگزاري كرد.
خداوند به پيامبرش ابراهيم فرمان داد تا سنگ بر سنگ بگذارد و ديوارهاي كعبه را بالا ببرد. محلّ خانة خدا در كنار زمزم بود؛ همان جاي خالي كه مردم خانه‏هايشان را در اطرافش ساخته بودند.

ابراهيم و فرزند نوجوانش اسماعيل ديوارهاي خانه را بالا بردند، امّا هنوز نمي‏دانستند كه اين خانه چيست و براي كيست!



141


سرانجام وقت آن رسيد كه همه از اين راز باخبر شوند. پس به ابراهيم( عليه السلام ) وحي شد:
« و در ميان مردم براي اداي حجّ بانگ برآور؛ تا زائران پياده و سواره بر هر شتر لاغريـ كه از هر راه دوري مي‏آيندـ به‏سوي تو روي آورند، تا شاهد منافع خويش (در اين برنامة حيات‏بخش) باشند. » ( 1 )
ابراهيم به مردم ياد داد كه هر ‏ساله، در روزهاي معيّن، همه باهم، در مكّه گرد آيند و براي عبادت پروردگار، مراسمي را به‏جا آورند؛ مراسمي به نام « حج ». »
[سوال] پس عمر خانة كعبه و طواف بر گرد آن و انجام فريضة حجّ و عمره به زمان حضرت ابراهيم( عليه السلام ) برمي‏گردد؟
خير؛ به زمان حضرت آدم( عليه السلام ) و حتّي قبل از آمدن آدم بر روي زمين برمي‏گردد! ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حج، آيات27 و 28.
2 . دلائلي وجود دارد كه كعبة معظّمه، قبل از ابراهيم( عليه السلام ) نيز موجود بوده است، از جمله:
الف: در قرآن مجيد آمده است كه ابراهيم هنگام اسكان هاجر و اسماعيل در سرزمين مكّه، به ‏خداوند عرض كرد: « پروردگارا ! من يكي از فرزندانم را در درّه‏اي غير قابل كشاورزي، نزد خانة محترم تو، سكونت دادم. » سورة ابراهيم، آية 37
ب: ابراهيم هنگام خداحافظي در پاسخ هاجر كه عرض كرد: ما را به ‏كه مي‏سپاري؟ فرمود: به ‏پروردگار اين بنا. مجلسي، بحار‏الانوار، ج12، ص116.
ج: بر اساس روايت دَحو‏الارض، كعبه اوّلين زميني بود كه از زير آب بيرون آمد. شيخ‏حر‏عاملي، وسائل‏الشيعة، ج9، أبواب مقدمات الطواف، باب17، ح8، ص347.
د: حضرت صادق( عليه السلام ) در جواب زُراره كه عرض كرد: جانم به ‏فدايت! از چهل سال پيش مسائل حجّ را از شما مي‏پرسم و  شما پاسخم را مي‏دهيد، ولي هنوز مسائل آن پايان نيافته است، فرمودند: اي زراره! آيا مي‏خواهي خانه‏اي كه از دو هزار سال پيش از آدم به ‏سويش مي‏آمدند، در عرض چهل سال، مسائلش پايان پذيرد؟! شيخ‏حر‏عاملي، وسائل‏الشيعة، ج8، أبواب وجوب الحج، باب1، ح12، ص7.
ه: حضرت علي‏بن‏ابي‏طالب8 مي‏فرمايند:« ...سپس خداوند، آدم و فرزندانش را فرمان داد كه به ‏سوي كعبه برگردند.. ».نهج‏البلاغة، خطبة192، ص115.



143


باز در رابطه با كعبه بشنويم:
« ...سال‌ها پس از آن، مردم ابراهيم و اسماعيل را از ياد بردند، امّا كعبه هنوز در ياد همه زنده بود. هر سال، وقت حج، تعداد زيادي از مردم براي ديدار با كعبه به مكّه مي‏آمدند، چند روزي به عبادت مي‏پرداختند و دوباره به ديارشان بازمي‏گشتند.

هر‏ چه مي‏گذشت، آنچه پيامبران خدا به مردم آموخته بودند بيشتر فراموش مي‏شد. مردم خداي يگانه را اندك‏اندك رها نموده و به پرستيدن بت‏ها روي آوردند. هر گروهي از آنان براي خود بتي از چوب و سنگ ساخته و به پرستش آن‏ها پرداختند. خانه‏اي كه خداي مهربان، آن‏را براي عبادت خود بنا كرده بود پر از


144


مجسّمه‏ها و تصويرهايي شد كه هيچ قدرتي نداشتند. آن‏ها آفريدة مردم بودند، امّا مردم آن‏ها را با آفريدگار خود اشتباه گرفته بودند. آن‏ها خداي ابراهيم و حجّ ابراهيمي را از ياد برده بودند.
به‌ياد دعاي ابراهيم و اسماعيل كه گفته‌ بودند:
« پروردگارا، ما را تسليم ] فرمان  [خود قرار ده; و از نسل ما، امتي فرمانبردار خود ] پديد آر و آداب ديني ما را به ما نشان ده; و بر ما ببخشاي، كه تويي توبه پذير مهربان. پروردگارا، در ميان آنان، فرستاده اي از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزه شان كند، زيرا كه تو خود، شكست ناپذير حكيمي. » ( 1 )

خداوند چگونه مي‏خواست فرزندان بت‏پرست آن دو پيامبر را فرمان بردار خود كند. سال‌ها بعد در كنار كعبه دستي احساس و لمس شد كه با ديگر دست‏‏ها تفاوت داشت؛ دستي مهربان و صميمي كه انسان را به ياد دست ابراهيم مي‏انداخت! آن دست، دست نازنين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ بقره، آيات128 و 129.


145


محمّد بود.
خاطرات روزهاي كودكي محمّد هرگز از ياد رفتني نيست. صدايش چنان زيبا بود كه از ميان صداي هزاران نفر، قابل شناسايي بود. شنيدن مناجات او لذّت‌بخش بود. زماني‏كه به غار حرا مي‏رفت، به عبادت خداوند مشغول بود، خدايي كه بيشتر مردم مكّه با او غريبه شده بودند.
به محمّد، دل بسته و به آينده، اميدوار، كه او نيز بتواند مانند پدرانش ـ ابراهيم و اسماعيل ـ به مردم حيات و زندگي ببخشد.
ولادت خورشيد كعبه
روزي، دست زني، ديوار كعبه را لمس كرد. دردي داشت و از پروردگار كعبه كمـك مي‏خـواست. نـاله مي‏كـرد:« پروردگارا! من به تو و آنچه فرستادة تو است، ايمان دارم و نيز به تمام پيامبران تو و كتاب‏هايشان، و سخن جدّ خود ـ ابراهيم خليل ـ را، راست مي‏دانم كه او بالابرندة ديوارهاي اين خانة قديمي توست. به حقّ اين خانه و به حقّ آن‏كه بنايش كرد و نيز به حقّ اين فرزندي كه در رَحِم دارم، از تو مي‏خواهم كه ولادتش را بر من آسان كني. »

از نيايش او لحظه‏اي نگذشت كه ناگهان از جانب پروردگار، به كعبه فرمان رسيد كه او را در


146


ميان بگيرد و در خود جاي دهد. پس كعبه از لابه‌لاي ميان سنگ‏ها راهي براي عبور او باز كرد و در آغوشش گرفت. آن زن وارد كعبه شد و مهمان خانة خدا گرديد.
كساني‏كه از نزديك شاهد ماجرا بودند، فرياد زدند: ديوار كعبه شكاف برداشت و فاطمه را در خود فرو برد!
زني كه ميزبانش كعبه شده بود، عروس عبدالمطّلب بود. او را تمام مردم مكّه مي‏شناختند. اين بود كه هر‏ كس از هر جا كه خبر را شنيد به ‏سوي كعبه دويد. برخي تلاش كردند تا از شكاف سنگ‏ها بگذرند و براي نجات او كاري كنند، امّا ديگر شكافي باقي نمانده بود. سنگ‏ها به‏جاي خود بازگشته بودند و از كسي كاري ساخته نبود. حتّي قفل‏ در كعبه نيز از كار افتاده و باز نمي‏شد!
فاطمه تنها مانده بود و در انتظار حادثه‏اي بزرگ، لحظه‏شماري مي‏كرد.

آن‏چه در انتظارش بود، سرانجام به وقوع پيوست و نيمه‏شب، نوري زيباتر از نور خورشيد در فضا تابيد و عطري خوشبوتر از بوي گل‌ها در فضا پيچيد. بال فرشتگاني كه در مكّه به پرواز


147


درآمده بودند بر كعبه سايه انداخت و لحظه‏اي بعد، فرزند فاطمه به دنيا آمد.
سه روز از ورود فاطمه گذشت. روز چهارم، ناگهان ندايي آسماني به‏ گوش رسيد كه به فاطمه مي‏گفت: او را « علي » بنام كه من، او را با قدرت و شكوه و جلال خويش آفريده‏ام و به آداب خود ادبش كرده‏ام و كار خود را به او واگذاشته‏ام او در خانة من به‏دنيا آمده است و نخستين كسي است كه بت‏ها را خواهد شكست و آن‏ها را سرنگون خواهد كرد. او بعد از پيامبر گرامي و برگزيدة من، جانشين او و پيشوا خواهد بود. پس خوشا به‏حال آن‏كه وي را دوست بدارد و ياريش كند و واي بر آن‏كه دشمنش بدارد و او را واگذارد!
روزهاي تلخ با شيريني اميدي كه در دل‌ها تابيده بود سپري شد تا اين‏كه يك روز از سمت كوه صفا صدايي به گوش رسيد. صداي مردي آشنا كه فرياد مي‏زد:
« خدا را به يگانگي بپذيريد تا رستگار شويد! »
از اين به بعد، سرفصل نويني آغاز شد و تحولات و حوادث بي‏شماري پيرامون كعبه به وقوع پيوست.


148


از نماز پيامبر و خديجه و علي گرفته تا مناجات‏ جانسوز امامان معصوم، از مظلوميت و درد و رنج حضرت محمّد9 گرفته تا غربت و تنهايي امام حسين( عليه السلام )، روزي كه از ترس شكسته‏شدن حرمت حرم، به‏جاي حركت به طرف عرفات به‏سوي كربلا عازم شد، از فتح مكّه و بت‏شكني علي( عليه السلام ) و پيراسته شدن مسجد و خانه از پيكره‏هاي زشت سنگي و چوبي كه سال‌ها وجودشان بر كعبه تحميل شده بود تا سنگ باران و تخريب آن با دستان پليد يزيد و حجّاج...
و امّا هم‏اينك منتظر كسي بايد بود كه قيام كند و دوباره دين پيامبر و اسلام ناب محمدي را به مردم بشناساند. او به كعبه تكيه خواهد زد و فرياد خواهد نمود « اي جهانيان! منم بازماندة خدا! » او آخرين ذخيرة خداوند است كه پرده‏ها را از برابر حقيقت كنار خواهد زد و جهان را پر از قسط و عدل خواهد نمود.
در انتظار شنيدن ندا و دعوت اويند، همان كس كه هرسال در ايّام حجّ به ديدار كعبه مي‏آيد.


149



| شناسه مطلب: 77303