بخش 1

پیش گفتار * حجر در لغت * حجر اسماعیل در قرآن * حجر اسماعیل در روایات 1 . حجر اسماعیل نشانه روشن الهی 2 . فضیلت نماز در حجر اسماعیل 3 . دعا در حجر اسماعیل 4 . آب میزاب ( ناودان کعبه ) و شفای بیماران


1


حجر اسماعيل

در نگاه :

قرآن ، روايات ، فقه وتاريخ

محمدامين پوراميني


3


بسم الله الرحمن الرحيم


9


پيش گفتار

در قسمت شمالي كعبه ، ديواري قوسي شكل و از سنگ مرمر سفيد ، با ارتفاع 30/1متر ديده مي شود كه از نزديكي زاويه شمالي كعبه ( ركن عراقي ) آغاز و به نزديكي ركن غربي ( شامي ) ختم مي شود ، اينجا حجر اسماعيل و خانه و مأواي فرزند خليل است و حوادثي بي شمار به خود ديده است .

حجر اسماعيل از نشانه هاي روشن الهي است كه هزاران سال يادآور خاطره فراموش ناشدني اسماعيل ( عليه السلام ) ومادرش هاجر است ، اين مكان از مصاديق بارز آيات بينات ونشانه هاي روشن پروردگار است . با ياد اسماعيل ( عليه السلام ) ، ذهن ها به ابراهيم ( عليه السلام ) سرسله جنبان پيامبران الهي ، وپدر اديان توحيدي پيوند مي خورد ، وبا اين انتقال ، كعبه به عنوان قديمي ترين واولين خانه عبادت تداعي مي كند :


10


( إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً ) (1) .

نخستين خانه اي كه براي عبادت مردم نهاده شد ، همان است كه در مكه است ، كه در آن بركت وهدايت جهانيان است ، در آن نشانه هاي روشن ، مقام ابراهيم است ، وهركه در آن در آيد ، در امان باشد .

اينجا نه تنها خانه اسماعيل ( عليه السلام ) ، بلكه خانه تمام موحدان ويكتاپرستان عالم است ، از اين رو قرارگيري آن در مسجد الحرام ، فضيلتي است دوچندان ، ونمازگزاردن در آن ، به ويژه در زير ناودان ، سفارش اولياي بزرگ دين است . اينجا جايگاه دلداده گان ودلسوختگان الهي است ، رسول خدا ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) وامامان معصوم ( عليهم السلام ) در آن به نمازها پرداخته اند . دعا وگريه وزاري ، مناجات با حضرت باري سيره هميشگي آنان بوده است ، وچه كلمات عميق ودلنشيني از آنان ، در اين مكان انشاء وصادر شده است ، گاهي با اسم اعظم خدا ، با خدا سخن گفته اند .

حجر اسماعيل ، در نگاه فقه حرمت خاصي يافته است ، وبا آنكه جزء كعبه نيست ، ليكن بايد چون كعبه مورد طواف قرار گيرد ، ومسلمانان بايد آن را بسان كعبه ، در طواف خود قرار دهند ، ودر طواف حق داخل شدن در آن وحتي حركت بر ديوار آن را ندارند ، گويا حِجْر كعبه است وهمچون كعبه بايد دل نزد آن سپرند ، وبه هنگام احرام بستن براي حج ، احرام بستن از درون آن مستحب شمرده شده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره آل عمران ، آيه 95-96 .


11


در نگاه تاريخي ، ريشه اي عميق به عمق تاريخ دارد ، اينجا نه تنها خانه اسماعيل ( عليه السلام ) ، ومدفن وي ومادرش هاجر ودخترانش است ، كه شماري از پيامبران الهي نيز در دل آن آرميده اند .

در سير تاريخي گرچه خاطرات تلخي همچنون نقشه ومكر وحيله دشمنان اسلام عليه رسول اعظم ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) در خود دارد ، اما خاطرات شيرين ودلنشين حمايتهاي بي دريغ عبد المطلب وابو طالب ، پدر بزرگ وعموي وفادار رسول خدا ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) را بر تارك خود دارد ، واز طرفي ديگر ، اينجا جايگاه پيامبر خدا ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) وائمه هدي ( عليهم السلام ) ، وعبادتگاه آنان ، ومحل تلاوت قرآن ، ومكان پخش معارف دين وپاسخ به پرسشها توسط آنان بوده است ، از طرفي ارتباطي با معجزه شق القمر ووقوع معراج دارد ، واز سويي خاطره مانور قدرت مسلمانان پس از هجرت ، وپيش از فتح مكه را در برابر خود دارد .

نوريان ، يكايك در حجر اسماعيل گرد آمده ، از خود صفحاتي زرّين به وديعت نهاده اند . گاه با معبود خود سخن گفته ودل شيدا به معشوق سپرده اند . آهي برخاسته از دلي سوخته سرداده ، اشكي ناشي از پاكي سرشت ، وحاكي از صفاي سيرت بر صورت روان ساخته اند ، وبا حضور در حجر اسماعيل وجوار بيت اِله ابراهيم ، « نور علي نور » را عيان بخشيده اند ، از اينجا برناريان تاخته وگاه با حقيقت نوري شان ، دلِ تاريك وسياهشان را شكافته ، وآنان را به خشوع وكرنش در برابر حق واداشته اند ، اينجا را مدرس خود قرار داده ، درس توحيد ومعارف گفته اند وگاه از اسرار مگو نيز سخني آورده اند .

چه زيباست كه با هم ، اين صفحات رنگين كمان را ورقي زنيم ، ونظاره گر


12


محفلشان ، در محضر نور باشيم .

اينجا تجسم عرفان ، عشق ، آگاهي وارتباط با محبوب ازلي است .

اين مطالب ونكته ها ما را بر آن داشت كه ضمن بازنگري در نوشته اي كه ساليان پيش پيرامون حجر اسماعيل نگاشته ايم ، پس از انجام تغييرات وپاره اي اصلاحات ، آن را تقديم خوانندگان محترم كنيم ، واز همگي آنان طلب دعاي خير نماييم .

محمد امين پوراميني - 10/2/1387


13


حجر در لغت

در معجم مقاييس اللغة آمده است :

( حجر ) الحاء و الجيم و الراء اصل واحد مطرد ، و هو المنع و الاِحاطة علي الشيء . . . و العقل يسمي حجراً لأنه يمنع من اتيان ما لا ينبغي . . . و الحجر حطيم مكة هو المدار بالبيت ؛ (1)

حجر به معناي منع و فراگيري و احاطه چيزي را گويند . و عقل را حجر گويند ، چون انسان را از ارتكاب آنچه سزاوار نيست باز مي دارد . و حجر حطيم مكه است كه نزد خانه خدا دور زده شده است .

فيومي در المصباح المنير مي نويسد :

حَجَر عليه حَجْراً من باب قتل منعه التصرف فهو محجور . . . و الحِجْر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . معجم مقاييس اللغة ، ج2 ، ص138 .


14


بالكسر العقل ، و الحجر حطيم مكة و هو المدار بالبيت من جهة الميزاب ؛ (1)

جمله « حجر عليه » از مصدر « حجر » از باب قتل ( فَعَلَ يَفْعُلُ ) يعني او را از تصرف بازداشت ، و فرد ممنوع از تصرف را محجور گويند . و حِجر ( باكسره حاء ) به معناي عقل ، و همچنين حطيم مكه كه عبارت است از جايي كه در طرف ناودان ، گرداگرد كعبه است .

فيروزآبادي در القاموس المحيط مي نگارد :

الحجر مثلثة المنع . . و بالكسر العقل و ما حواه الحطيم المدار بالكعبة شرفها الله تعالي من جانب الشمال ؛ (2)

« الحجر » در سه حالت ضمه و فتحه و كسره حاء به معناي منع است . . و در صورت مكسور بودن حاء ، به معناي عقل و حطيم است كه در جهت شمالي كعبه آن را دور زده است .

جوهري در الصحاح آورده است :

كل ما حجرته من حائط فهو حِجْر ؛ (3)

هر جايي كه محدوده آن را به واسطه ديوار مشخص كني عبارت از حجر است .

ابن منظور نقل كرده است :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . المصباح المنير ، ص121 ـ 122 .

2 . القاموس المحيط ، ج2 ، ص4 .

3 . الصحاح ، ج2 ، ص624 .


15


الحَجْرُ المنع ، حَجَرَ عليه يَحْجُرُ حَجْراً و حُجْراً و حِجْراً و حُجْراناً و حِجْراناً منع منه : و أنت في حِجْرتي اي مَنَعَتي ، قال الأزهري : يقال : هم في حِجْر فلان أي في كَنَفِه و مَنَعَتِه و مَنْعِه كله واحد ؛ (1)

حجر به معناي منع است و جمله « انت في حجرتي » يعني تو در امان و پناه و حمايت مني و هيچ گونه آسيبي از هيچ كس به تو نمي رسد ، ازهري مي گويد : مي گويند هُم في حجر فلان ؛ يعني آنها در حمايت اويند .

تاج العروس نقل كرده است :

الحجر مثلثه المنع و حجر عليه القاضي يحجر حجراً اذا منعه من التصرف في ماله ، الحجر بالفتح و الكسر حضن الانسان ، صرح باللغتين الزمخشري في الأساس و ابن سيده في المحكم ، جمعه حجور ، الحجر بالضم و الكسر و الفتح الحرام و الكسر افصح ، الحجر بالكسر العقل و اللب لإمساكه و منعه و احاطته بالتميز ، و الحجر حجر الكعبة . و قال ابن اثير : هو الحائط المستدير الي جانب الكعبة الغربي : و الحجر ديار ثمود ناحية الشام عند وادي القري . . و الحجر الانثي من الخيل ؛ (2)

حجر در سه حالت ضمه و فتحه و كسره حاء به معناي منع است ، گفته مي شود حجر عليه القاضي ، در وقتي كه او را از تصرف در مالش باز دارد . حجر با فتحه و كسره حاء به معناي دامن انسان است كه به هر دو لغت زمخشري در كتاب الأساس خود و ابن سيده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . لسان العرب ، ج3 ، ص57 .

2 . تاج العروس ، ج10 ، ص530 ـ 536 .


16


در المحكم تصريح دارند كه جمع آن حجور ، مي آيد . الحجر با ضمه و كسره و فتحه حاء به معناي حرام آمده و كسره با فصاحت تر است . و الحِجْر ، حجر كعبه است . ابن اثير مي گويد : آن ديواري است كه تا جانب ( ركن ) غربي كعبه دور زده است . و الحِجْر ، به ديار ثمود در ناحيه شام در وادي القري و نيز درباره اسب مؤنث به كار رفته است .

راغب اصفهاني مي نويسد :

الحجر الممنوع منه بتحريمه . (1)

حجر ، چيزي است كه به واسطه تحريم ، ممنوع ( از تصرف ) شده است .

و در معجم البلدان آمده است :

الحجر بالكسر ثم السكون و راء ، و هو في اللغة ما حجرت عليه ، اي : منعته من أن يوصل اليه ، و كل ما منعت منه فقد حجرت عليه ؛ (2)

حجردر لغت ايجاد مانع براي چيزي است كه به واسطه آن امكان دسترسي به آن چيز از بين مي رود .

از مجموع آنچه كه گفتيم به دست مي آيد كه معناي غالب آن « منع » است و كاربرد آن در « عقل » و « حرام » نيز خالي از وجود آن معنا نيست ، و با توجه به همين معناست كه در فقه بابي با عنوان « كتاب الحجر » باز شده است كه انسان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مفردات الفاظ القرآن ، ص109 .

2 . معجم البلدان ، ج2 ، ص220 .


17


به واسطه كودكي ، ديوانگي ، بندگي ، بيماري ، سفاهت ( عدم تميز ) وورشكستگي ، از تصرف مالي بازداشته مي شود ، كه تفصيل آن در كتاب هاي فقهي آمده است .

و اما ربط اين معنا با مورد بحث آن است كه اسماعيل مادر خود را پس از مرگ داخل خانه خود ( حجر ) دفن كرد و اطراف آن را سنگ چين كرد تا زير پاي مردم نباشد .

طريحي در مجمع البحرين مي نويسد :

نقل ان اسماعيل بن ابراهيم النبي عليه السلام دفن امه في الحجر ، فحجر عليها لئلأ توطأ ؛ (1)

روايت است كه اسماعيل فرزندابراهيم ( عليه السلام ) مادرش را در حجر دفن كرد و اطراف آن را سنگ چين كرد تا زير پا نباشد .

نتيجه آنكه اسماعيل با اين كار خود در واقع ايجاد مانع كرد ، و اين با معناي عمده و غالبي كه براي كلمه حجر گفته اند سازگار است ، و اگر معناي ديگر آن ، به معناي « احاطه و فراگيري » مورد نظر باشد باز قابل انطباق است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البحرين ، ج3 ، ص260 .


19


حجر اسماعيل در قرآن

در قرآن مجيد در پنج مورد كلمه « حجر » آمده است :

در سوره فرقان مي فرمايد :

( يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْري يَوْمَئِذ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً ) ؛ (1)

روزي كه فرشتگان را ببينند ، در آن روز بشارتي براي مجرمان نباشد و به آنها گفته شود محروم و ممنوع ( از رحمت الهي ) باشيد .

و نيز در آيه ديگري از همان سوره مي فرمايد :

( وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَهذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَحِجْراً مَحْجُوراً ) ؛ (2)

و اوست خدايي كه دو دريا را به هم آميخت كه اين آب گوارا و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره فرقان ، آيه 23 .

2 . سوره فرقان ، آيه 53 .


20


شيرين و آن يكي شور و تلخ است ، و بين اين دو آب واسطه و حائل و مانعي قرار داد كه از همديگر جدا باشند .

در اين دو آيه ، ظهور معناي منع ، روشن است .

در سوره فجر اين كلمه به معناي عقل آمده است :

( هَلْ فِي ذلِك قَسَمٌ لِذِي حِجْر ) ؛ (1)

آيا بر صاحب عقل و خرد ـ دراين امور ـ سوگند نيست ؟

و در سوره انعام به معناي حرام آمده است :

( وَقالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلاّ مَنْ نَشاءُ ) ؛ (2)

و گفتند اين چهارپايان و كشت حرام است ، نبايد از آن كسي بخورد جز آن كساني كه خود خواهيم .

و در سوره حجر ، اين واژه ، نظر به مكان خاصي دارد :

( وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ ) ؛ (3)

به درستي كه اصحاب حجر ، فرستادگان ما را تكذيب كردند .

اين آيه ، نظر به ديار ثمود دارد كه در ناحيه شام است .

اما موضوع بحث درباره « حجر اسماعيل » است . اين تركيب در قرآن كريم نيامده است ، ولي با توجه به يك آيه شريفه ، و با كمك يك روايت ، شمول آن بر اين مكان شريف استفاده مي شود . خداوند متعال در مقام اهميت و عظمت كعبه و خانه خود مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره فجر ، آيه 5 .

2 . سوره انعام ، آيه 138 .

3 . سوره حجر ، آيه 80 .


21


( إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ) ؛ (1)

اولين خانه اي كه براي مردم بنا شد همان خانه مكه است كه در آن بركت و هدايت خلايق است . در آن آيات و نشانه هاي روشن است و مقام ابراهيم است ، و هر كه در آنجا داخل شود در امان باشد و بر مردم حج و زيارت آن خانه واجب است ، هر كسي كه توانايي و استطاعت آن را بيابد .

نكاتي در اين آيه وجود دارد كه به بعض آنها اشاره مي كنيم :

خداوند مي فرمايد : اولين جايي كه براي مردم نهاده شد ، مكه است . نقل است كه :

موضع البيت بكة ؛ (2)

جايگاه كعبه ، بكه است .

اين معنا با موضوع « دحو الأرض » و اينكه گسترش زمين از اين نقطه آغاز شده منطبق است . شايد هم مراد آيه اين باشد كه نخستين مكاني كه براي عبادت خداوند در نظر گرفته شد اين مكان شريف است . اين تفسير با آنچه كه امين الاسلام طبرسي در تفسير مجمع البيان در شأن نزول آيه از مجاهد نقل كرده سازگار است ؛ مجاهد مي گويد : مسلمانان با يهود در مقام فخرفروشي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره آل عمران ، آيه 96 ـ 97 .

2 . نور الثقلين ، ج1 ، ص367 ، ح253 .


22


برآمدند . يهوديان گفتند : بيت المقدس برتر از كعبه است ، زيرا آنجا زمين مقدس و محل هجرت پيامبران است . مسلمانان در پاسخ گفتند : خير ، كعبه برتر است . پس از آن خداوند اين آيه را نازل كرد : ( إِنَّ أَوَّلَ بَيْت . . ) . (1)

علامه طباطبايي مي فرمايد : اولين قبله گاه كعبه بوده است ، چه آن كه كعبه به دست ابراهيم و براي عبادت بنا شد . به خلاف بيت المقدس كه به دست سليمان در چند قرن پس از ابراهيم بنا شد . (2)

پس از آن قرآن كريم در مقام ذكر ويژگي هاي اين مكان شريف برآمده ، مي فرمايد : « مباركاً » ، همراه با خير كثير است ، مانند ثواب ها ، آمرزش گناهان ، رزق فراوان و . . . ؛ « و هديً للعالمين » ، مايه هدايت خلايق است ؛ « فيه آيات بينات » ، در اين مكان با عظمت نشانه هاي روشن وجود دارد و آنگاه مي فرمايد : « مقام ابراهيم » .

سخن در رابطه مقام ابراهيم و آيات بينات است . طبق قرائت موجود ، آيات به صورت جمع است و ذكر مقام ابراهيم پس از آن ، ذكر خاص بعد از عام است ، و يا بدل بعض از كل ، نه آنكه عطف بيان باشد ؛ نتيجه آنكه مقام ابراهيم فرد شاخص و برجسته آن آيات بينات است ، ولي تنها نشانه نيست ، اينجاست كه بايد سراغ ديگر مصاديق آيات بينات رفت .

شيخ طوسي در تفسير التبيان به نقل از مجاهد موارد و مصاديق آيات و نشانه هاي روشن الهي را اين گونه مي شمارد : مقام ابراهيم ، در امان بودن خائف

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان في تفسير القرآن ، ج1 ، ص477 .

2 . الميزان في تفسير القرآن ، ج3 ، ص350 .


23


و گريزان در آن ، وجود سنگريزه ها براي رمي جمرات با فراواني رمي كنندگان ، پرواز نكردن پرندگان بر فراز كعبه ، شفاي بيماران با آشاميدن آب آن ، جلو افتادن مجازات هتك كنندگان به حرمت آن ، هلاك اصحاب فيل . (1)

شيخ طبرسي مي فرمايد : مفسران آن را شامل مقام ابراهيم ، حجرالأسود ، حطيم ، زمزم ، مشاعر ، اركان كعبه ، امنيت براي انسان ها و حتي حيوانات مي دانند . (2)

طبري در جامع البيان مي نويسد : اهل تأويل در تأويل اين فقره از آيه ( فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ ) و در مصاديق آن اختلاف كرده اند . بعضي از آنها گفته اند : عبارت از مقام ابراهيم و مشعرالحرام است . ( و پس از ذكر رواياتي اين قول را از ابن عباس نقل مي كند و بعد مي گويد : ) قتاده و مجاهد گفته اند : مقام ابراهيم از جمله آيات بينات است . و سرانجام طبري اين نظر را مي پذيرد و آن را نزديك ترين سخن به واقع مي شمارد ، پس از آن پرسشي را مطرح مي كند كه اگر مقام ابراهيم از جمله آيات باشد ، پس آن موارد ديگر را كه بتوان در حق آنها اين لفظ را به كار بست چيست ؟ و پاسخ مي دهد : مي گويند : از جمله آنها حَجَر و حطيم است . (3)

بيضاوي در ذيل ( فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ ) مواردي را بدين سان مي نگارد : انحراف پرندگان بر موازات بيت در گذر ايام ، امنيت حيوانات و درندگان ، به هلاك

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التبيان في تفسير القرآن ، ج2 ، ص536 .

2 . مجمع البيان في تفسير القرآن ، ج1 ، ص478 .

3 . جامع البيان في تفسير القرآن ، ج4 ، ص9 ـ 8 .


24


افتادن سوء قصدكنندگان مانند اصحاب فيل . (1)

قرطبي در الجامع لأحكام القرآن مواردي را چون مقام ابراهيم ، حجرالاسود ، حطيم ، زمزم و مشاعر ذكر كرده و از ابوجعفر نحاس نقل كرده است كه آيات شامل صفا ، مروه ، پرواز نكردن پرندگان بر فراز كعبه ، رابطه كيفيت نزول باران در مسجد با جاهاي ديگر زمين مي شود . (2)

سيوطي در تفسير الدر المنثور رواياتي را نقل مي كند كه براساس آنها آيات بينات شامل مقام ابراهيم ، مشعر ، امنيت ، وجوب حج بر مستطيع ، كعبه ، صفا و مروه مي شود . (3)

و در تفسير روح البيان موارد شبيه با آنچه كه بيضاوي نقل كرده آمده است . (4)

از مجموع آنچه گفتيم ، استفاده مي شود كه با تكيه بر ظهور ( فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ ) كه واژه جمع است ، اين معنا تنها در يك نشانه روشن ، كه البته از اهميت بسيار بالايي برخوردار است ، يعني مقام ابراهيم ـ كه اثر پاي آن پيامبر بزرگ را در خود حفظ كرده است ـ منحصر نمي شود و بي ترديد حجر اسماعيل يكي از مصاديق روشن آن به شمار مي آيد و اهميت حجر از برخي مواردي كه آورده اند به مراتب بيشتر است . البته با توجه به اين مطلب كه اهل سنت حجر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير البيضاوي ، ج1 ، ص171 .

2 . الجامع لأحكام القرآن ، ج1 ، ص90 .

3 . الدر المنثور ، ج2 ، ص54 .

4 . روح البيان ، ج2 ، ص67 .


25


اسماعيل را حطيم مي نامند (1) شمول آيات بر حجر اسماعيل را طبري و قرطبي آورده اند .

اما بنا بر قرائت « فيه آية بينة » كه به صورت مفرد آمده است و بيضاوي آن را قرائت اهل مكه ، ابن عباس ، مجاهد ، سعيدبن جبير مي داند ، خود بيضاوي نقل كرده است كه مجاهد ، مقام ابراهيم را كل حرم مي داند و از جمله آيات ، صفا و مروه و ركن و مقام را مي شمارد . (2) اين مفسر در واقع توسعه در معناي مقام ابراهيم مي دهد . بر طبق اين تفسير نيز خللي بر مقصود وارد نمي شود ، گرچه اين توسعه خلاف ظاهر است .

از اينها گذشته ، آنچه مهم است وجود يك روايت از معصوم ( عليه السلام ) است كه مي تواند به خوبي مورد بحث و كلام باشد ؛ چرا كه معصومان ( عليهم السلام ) بهترين آشنا به معارف و مقاصد قرآن كريم هستند . (3)

كليني در كافي با سند خود از ابن سنان نقل كرده است كه مي گويد : از امام صادق ( عليه السلام ) درباره اين سخن خداوند كه فرمود : ( فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ ) پرسيدم . حضرت فرمود : آنها عبارت اند از مقام ابراهيم كه ابراهيم بر آن ايستاد و اثر دو پاي او بر آن باقي ماند ، و حجرالاسود ، و خانه اسماعيل . (4) بر طبق اين نقل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل الشيعه ، ج9 ، ص430 ، ح10 . ( و ما بر اساس نقل ، آن را در جاي ديگر مسجد مي دانيم ) .

2 . تفسير البيضاوي ، ج1 ، ص171 .

3 . امام باقر ( عليه السلام ) به قتاده فرمود : « و يحك يا قتاده ، انما يعرف القرآن من خوطب به » ؛ واي بر تو اي قتاده ، همان قرآن را كسي مي فهمد كه مورد خطاب آن واقع شده است . ( الكافي ، ج8 ، ص311 ، ح485 ؛ بحارالانوار ، ج24 ، ص237 ) .

4 . الكافي ( الفروع ) ، ج4 ، ص223 ، ح1 ؛ بحار الأنوار ، ج12 ، ص118 ، ح57 ؛ جامع احاديث الشيعه ، ج10 ؛ ص93 ، ح214 ؛ تفسير البرهان ، ج1 ، ص299 ، ح2 ؛ نور الثقلين ، ج1 ، ص367 ، ح256 ؛ وسائل الشيعه ، ج9 ، ص349 ، ح5 ؛ وهمچنين تفسير العياشي ، ج1 ، ص187 ، ح99 ؛ البرهان في تفسير القرآن ، ج1 ، ص301 ، ح26 .


26


ديگر هيچ اشكالي در شمول آيه شريفه بر حجر اسماعيل باقي نمي ماند .

تنها پرسشي كه ممكن است مطرح شود اين است كه در روايت ابن سنان ، سخن از خانه اسماعيل است و اين ربطي به حجر اسماعيل ندارد .

در پاسخ مي گوييم : حجر اسماعيل همان خانه اسماعيل است ، و دليل آن روايتي است كه مفضل بن عمر از امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده است كه :

الحجر بيت اسماعيل ؛ (1)

حجر ، خانه اسماعيل است .

ممكن است بپرسند كه چه چيزي در حجر اسماعيل وجود دارد كه بتوان از آن به عنوان آيه بينه الهي و نشانه روشن خداوندي ياد كرد ؟

فيض كاشاني در تفسير الأصفي - كه خلاصه و چكيده تفسير معروف الصافي اوست - ، در ذيل آيه شريفه پس از ذكر روايت ابن سنان مي فرمايد : اينكه مقام ابراهيم از آيات بينات شمرده شود به آن سبب است كه گفته اند هنگامي كه ابراهيم بر روي آن سنگ قرار گرفت آن چنان بلندي يافت كه بلندتر از بعضي از كوه ها شد . و اما نشانه روشن بودن حجرالاسود به دليل سخن گفتن آن با بعضي از انبيا و اوصيا مانند حضرت آدم ( عليه السلام ) و امام سجاد ( عليه السلام ) است ، كه در برخي از روايات آمده است و همچنين به آن سبب است كه كسي غير از معصوم توانايي نصب آن را ندارد ، و اما آيه بينه بودن منزل اسماعيل ، از آن روست كه زماني اسماعيل بدان جا پاي نهاد كه هيچ آبي در آنجا نبود ، و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الكافي ( الفروع ) ، ج4 ، ص210 ، ح14 ؛ بحار الأنوار ، ج12 ، ص117 ، ح54 ؛ وسائل الشيعه ، ج9 ، ص430 ، ح3 .


27


خداوند براي او آب را از دل زمين جوشانيد ، علت آنكه از بين نشانه هاي الهي تنها مقام ابراهيم در آيه ذكر شده است و سخني از غير آن به ميان نيامده آن است كه امروز ظاهرترين نشانه براي مردم است . (1)

روايت مورد نظر فيض كاشاني در باره مقام ابراهيم همان است كه در تفسير قمي آمده است (2) و خود ايشان نيز در همان تفسير الأصفي در ذيل آيه شريفه ( وَأَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوك رِجالاً وَعَلي كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق ) (3) نقل كرده است كه خداوند وقتي ابراهيم را امر فرمود كه مردم را به حج فرا خواند بر روي مقام ايستاد ، و مقام ارتفاع پيدا كرد و آن قدر بلند شد كه به ازاي كوه ابوقبيس قرار گرفت ، و مردم را به حج فراخواند و اين ندا را به گوش همه خلايق تا زمان قيامت رساند . (4)

به نظر مي رسد كه نشانه الهي بودن مقام در خود روايت ابن سنان ذكر شده است كه عبارت از باقي ماندن اثر پاي ابراهيم خليل الرحمن بر روي سنگ است و نيازي به آن خبر ديگر نيست ؛ گرچه ارتفاع يافتن سنگ ، خود آيتي ديگر است و خود فيض هم به اين مطلب واقف است . همان گونه كه از كتاب الوافي وي پس از ذكر خبر ابن سنان (5) استفاده مي شود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الأصفي ، ج1 ، ص47 .

2 . تفسير القمي ، ج2 ، ص83 .

3 . سوره حج ، آيه 27 .

4 . الأصفي ، ج2 ، ص47 .

5 . رك : الوافي ، ج2 ، جزء 8 ، ص16 .


29


حجر اسماعيل در روايات

1 . حجر اسماعيل نشانه روشن الهي

در صفحات پيشين ، با ذكر روايت ابن سنان در اين باره ، به تفصيل سخن رانديم .

2 . فضيلت نماز در حجر اسماعيل

نماز در مسجدالحرام داراي فضيلت بسياري است تا آنجا كه دو ركعت در آن با صدهزار ركعت نماز در جاي ديگر برابري مي كند . امام صادق ( عليه السلام ) از پدران بزرگوارشان ( عليهم السلام ) نقل كرده است :

الصلاة في مسجد الاحرام تعدل مأة ألف صلاة ؛ (1)

نماز در مسجدالحرام با صدهزار نماز برابري مي كند .

و نيز نقل است كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جامع أحاديث الشيعه ، ج4 ، ص504 ، ح1601 .


30


من صلّي في المسجد الحرام صلاة واحدة قبل الله عزوجل منه كلّ صلاة صليها إلي أن يموت ، و الصلاة فيه بمأة ألف صلاة ؛ (1)

هر كس كه يك نماز در مسجدالحرام به جاي آورد خداوند نمازهاي گذشته و آينده او را تا دم مرگ خواهد پذيرفت ، و نماز در آن با صد هزار نماز برابر است .

اين دو روايت اصل فضيلت نماز در مسجدالحرام را بيان مي كند ، ولي سخن در اين است كه در خود مسجدالحرام نيز اختلاف در مرتبه فضيلت وجود دارد و بر اين اساس است كه ابوعبيده مي گويد : به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم : آيا نماز در تمامي حرم يكسان است ؟ حضرت فرمود : اي ابوعبيده ، نماز در تمامي نقاط مسجدالحرام يكسان نيست ؛ چگونه در حرم يكسان باشد ؟ (2)

از بعضي از روايات استفاده مي شود كه فضيلت نماز در حجر اسماعيل در رتبه سوم قرار دارد ، و بر اساس آنها شيخ حر عاملي در وسائل الشيعه عنواني را باز كرده است كه بر اساس آن فضيلت و استحباب نماز در حجر اسماعيل پس از حطيم ، مقام ابراهيم ، قرار دارد و پس از آن هر جايي كه نزديك تر به كعبه باشد . (3)

حسن بن جهم مي گويد : از امام رضا ( عليه السلام ) درباره بهترين جا در مسجدالحرام كه نماز در آن فضيلت دارد پرسيدم ، حضرت فرمود : حطيم كه در حد فاصل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ج 4 ، ص 7و 5 ، ج 1614 .

2 . وسائل الشيعه ، ج3 ، ص539 ، ح5 ؛ جامع احاديث الشيعه ، ج4 ، ص506 ، ح1611 .

3 . وسائل الشيعه ، ج3 ، ص538 ؛ كتاب الصلاة ، ابواب احكام المساجد ، باب 53 ، باب جواز استدبار المصلي في المسجد للمقام واستجاب اختيار الصلاة في الحطيم ثم المقام الأول ثم الحجر ثم ما دنا البيت .


31


بين حجرالاسود و در كعبه واقع است . پرسيدم : پس از آن كجاست ؟ فرمود : نزد مقام ابراهيم ؛ عرض كردم : پس از آن ؟ فرمود : در حجر ( اسماعيل ) ؛ پرسيدم : پس از آن ؟ فرمود : هر جا كه به كعبه نزديك تر باشد . (1)

اما از برخي ديگر از روايات دانسته مي شود كه اين فضيلت در رتبه دوم قرار دارد ؛ مانند روايتي كه شيخ صدوق ( رحمه الله ) از حضرت امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده است : اگر بتواني كه همه نمازهاي واجب وغير واجب را در حطيم به جاي آوري ، به جاي آور ، كه بهترين جاي روي زمين است و بين درِ كعبه و حجر الاسود واقع است و اينجاست كه خداوند توبه آدم را پذيرفت . پس از آن نماز در حجر افضل است و پس از آن در حد فاصل ركن عراقي و درِ كعبه كه جايگاه اول مقام ابراهيم بوده است ، و پس از آن نماز در پشت مقام ابراهيم ( در جايگاه فعلي آن ) و هر چه كه به كعبه نزديك باشي افضل است . (2) و بر طبق همين ترتيب در فقه رضوي مطلبي ذكر شده است . (3) علامه مجلسي از خط شيخ محمدبن علي جبعي از خط شيخ ( رحمه الله ) از امام صادق ( عليه السلام ) روايتي را بر همين اساس نقل كرده است . (4)

برطبق روايت مضمره اي كه زراره نقل مي كند ، حجراسماعيل و مقام ابراهيم در عرض هم ، در رتبه پس از حطيم قرار دارند . (5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الكافي ( الفروع ) ، ج4 ، ص525 ، ح1 ؛ وسائل الشيعه ، ج3 ، ص538 ، ح2 .

2 . من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص209 ، ح2170 ؛ وسائل الشيعه ، ج3 ، ص539 ، ح7 .

3 . الفقه المنسوب للامام الرضا ( عليه السلام ) ، ص244 .

4 . بحارالانوار ، ج99 ، ص231 ، ح7 ؛ مستدرك الوسائل ، ج9 ، ص427 ، ح4 .

5 . الكافي ( الفروع ) ، ج4 ، ص526 ، ح9 ؛ جامع احاديث الشيعه ، ج4 ، ص506 ، ح1613 .


32


علاوه بر آن ، سيره عملي معصومان ( عليهم السلام ) به خوبي روشن كننده اهميت و بيان كننده فضيلت والاي اين مكان شريف است .

گفتني است استحباب نماز در حجر اسماعيل مربوط به غير از نماز طواف واجب است ؛ چه آنكه نماز طواف واجب بايد در نزد مقام و در صورت عدم امكان در يكي از دو طرف آن بجا آورده شود . همان گونه كه فقها فرموده اند . (1)

تا اينجا امتياز حجر اسماعيل از ساير مواضع مسجد روشن شد ، پرسش آن است كه آيا نقطه خاصي از آن داراي امتيازي ويژه است يا نه ؟ پاسخ اين پرسش مثبت است . در فقه منسوب به امام رضا ( عليه السلام ) آمده است :

و صلّ في الحجر عن ذراعين من طرفه مما يلي البيت ، فإنّه موضع شبّر و شبير إبني هارون ؛ (2)

و در حجر در فاصله دو ذراع از كعبه نماز بخوان ، كه آنجا جايگاه شبر و شبير ، فرزندان هارون است .

مؤيد اين مطلب روايتي است كه شيخ كليني ( رحمه الله ) از ابوبلال مكي نقل كرده است كه مي گويد : امام صادق ( عليه السلام ) را ديدم كه داخل حجر شده و در فاصله دو ذراع از كعبه مشغول به نماز شد . عرض كردم : من تاكنون هيچ يك از اهل بيت شما را نديده ام كه در روبه روي ناودان نماز بخواند ! حضرت فرمود : اينجا محل نماز شبر و شبير فرزندان هارون است . (3) پس معلوم مي شود كه بهترين جاي حجر زير ناودان است و از همين روست كه در فقه رضوي آمده است :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تحرير الوسيله ، ج1 ، ص436 ؛ القول في صلاة الطواف ، مسئله ، ج3 .

2 . الفقه المنسوب للامام الرضا ، ص322 ؛ جامع احاديث الشيعه ، ج4 ، ص507 .

3 . الكافي ( الفروع ) ، ج4 ، ص214 ، ح9 ؛ وسائل الشيعه ، ج3 ، ص539 ، ح4 .


33


و اكثر الصلاة في الحجر و تعمّد تحت الميزاب ؛ (1)

نماز را بسيار در حجر اسماعيل به جا آور و قصد كن زير ناودان را .

3 . دعا در حجر اسماعيل

مسجدالحرام از بهترين جاها براي دعا و درخواست از خداست . در روايتي كه كاهلي از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند چنين آمده است :

أكثروا من الصلاة و الدعاء في هذا المسجد ؛ (2)

نماز و دعا را در اين مسجد ( مسجد الحرام ) ، بسيار به جاي آوريد .

ولي حجر اسماعيل از جاهاي برگزيده مسجد براي اين كار است و شاهد بر آن ، افزون بر رواياتي كه بر اين مطلب تصريح مي كند ، سيره عملي معصومان ( عليهم السلام ) است كه در فصل « حجر اسماعيل در بستر تاريخ » به آن خواهيم پرداخت .

در روايت فقه رضوي پس از تأكيد بر بجاي آوردن نماز در زير ناودان در حجر اسماعيل ، آمده است :

و ادع عنده كثيراً ؛ (3)

در اينجا بسيار دعا كن .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الفقه المنسوب للامام الرضا ( عليه السلام ) ، ص222 ؛ بحارالانوار ، ج99 ، ص230 .

2 . جامع احاديث الشيعه ، ج4 ، ص506 ، ح1610 .

3 . الفقه المنسوب للامام الرضا ( عليه السلام ) ، ص222 .


34


علامه مجلسي به نقل از يك مجموعه خطي ، پانزده مكان مناسب براي دعا در مكه را اين گونه برشمرده است : زيرناودان ، نزد مقام ابراهيم ، نزد حجرالاسود ، بين مقام ابرهيم و در كعبه ، داخل كعبه ، نزد چاه زمزم ، بر روي صفا و مروه ، در مشعر ، نزد جمرات سه گانه ، هنگام ديدن كعبه . (1)

بعض از ادعيه نيز در اين موضوع وارد شده است :

در دعوات راوندي آمده است : روزي امام صادق ( عليه السلام ) با جماعتي از مردم زير ناودان در حجر نشسته بود كه پيرمردي پريشان خاطر نزد ايشان آمد و پس از عرض سلام عرضه داشت : من دوستدار شما اهل بيت و از دشمنانتان بيزارم . به گرفتاري بزرگي مبتلا شده ام واز اين رو ، به اين خانه پناه آورده ام . پس از آن گريست و خود را بر روي حضرت انداخت و مشغول بوسيدن سروپاي آن حضرت شد ، امام خود را كنار كشيد و بسيار ناراحت شد . آنقدر كه اشك از چشمان مبارك حضرتش سرازير شد . آن گاه حضرت رو به جماعت كرد و فرمود : اين برادر شماست كه از شما ياري مي طلبد ، دست هايتان را به دعا برداريد . حضرت خود دست ها را بلند كرد و ما نيز چنان كرديم ، آن گاه حضرت چنين دعا فرمود :

اللهمّ انك خلقت هذه النفس من طينة أخلصتها و جعلت منها أوليائك و أولياء أوليائك ، و إن شئت أن تنحّي عنها الآفات فعلت ، اللهمّ و قد تعوّذنا ببيتك الحرام الذي يأمن به كلّ شيء ، وقد تعوّذنا و أنا أسألك يامن احتجب بنوره عن خلقه ، أسألك بمحمد و علي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحار الأنوار ، ج93 ، ص349 .


35


و فاطمة و الحسن و الحسين ، يا غاية كلّ محزون و ملهوف و مكروب و مضطرّ ، أن تؤمنه بأماننا ممّا يجد ، و أن تمحو من طينته ما قدّر عليها من البلاء ، و أن تفرّج كربته يا أرحم الرّاحمين ؛ (1)

خدايا ، تو اين نفس را از سرشتي كه برگزيدي آفريدي ، و از آن اوليا ودوست داران اوليائت را قرار دادي ، و اگر بخواهي كه آفت ها را از آن دورسازي خواهي كرد . خداوندا ، ما به خانه ات پناه آورديم ، خانه اي كه هر كس به آن پناهنده شود در امان است ، ما پناهنده به آن شده ايم ، من از تومي خواهم اي كسي كه به واسطه نورش ، از آفريده هايش در حجاب قرار گرفته است ( ومخلوقات از درك وي ناتوان وعاجزند ) ، از تو مي خواهم به حق محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين ، اي غايت وهدف تمام محزونان و گرفتاران و بيچارگان ، او را به واسطه پناه آوردن ما در امان وپناه خود قرار دهي ، واز آنچه دچارش شده است نجات دهي ، واز بلاي نوشته ومقدّرش دور وپاكش سازي ، وگرفتاريش را برطرف سازي ، اي مهربان ترين مهربان ها .

و در الهدايه شيخ صدوق اين دعا هنگام قرار گرفتن برابر ناودان در حين طواف آمده است :

اللهمّ أعتق رقبتي من النار ، و وسّع عليّ من رزقك الحلال ، وادرء عنّي شرّ فسقة العرب و العجم ، و شرّ فسقة الجن و الانس ؛ (2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . دعوات راوندي ، ص204 ، ح557 ؛ بحارالانوار ، ج47 ، ص122 ، ح170 و همچنين ج94 ، ص40 .

2 . الهداية ، ص226 ؛ بحار الأنوار ، ج99 ، ص190 ، ح5 .


36


خداوندا مرا از آتش جهنم نجات ده ، و روزي حلال فراوانم ده ، و شر فاسقان عرب و عجم و جن و انس را از من دور كن .

و از فقه رضوي اين دعا نقل شده است :

اللهمّ أعتق رقبتي من النّار ، و أدرء عني شرّ فسقة العرب و العجم ، و أظلّني تحت ظلّ عرشك ، واصرف عنّي شرّ كل ذي شر ، و شرّ فسقة الجن و الإنس ؛ (1)

خداوندا ، مرا از آتش جهم نجات ده ، و شر فاسقان عرب و عجم را از من دور كن ، و مرا زير سايه عرشت پناه ده ، و شر هر بدخواهي را از من دور كن ، و شر فاسقان جن و انس را از من دفع كن .

و از بعضي نسخه هاي فقه رضوي نيز اين دعا روايت شده است :

اللهمّ أظلّني تحت عرشك يوم لا ظلّ إلاّ ظلّك ، آمنّي روعة القيامة ، و اعتقني من النّار ، و أوسع عليّ رزقي من الحلال ، و أدرء عنّي شرّ فسقة العرب و العجم ، فاغفر لي ، و تب عليّ ، إنّك أنت التواب الرّحيم ؛ (2)

خدايا مرا در سايه عرشت قرار ده ، در روزي كه هيچ سايه باني جز سايبان تو نيست ، مرا از ترس قيامت در امانم ساز ، و مرا از آتش جهنم نجات ده ، و روزي حلال را بر من فراوان كن ، و شر فاسقان عرب و عجم را از من دور كن ، مرا بيامرز ، و توبه مرا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الفقه المنسوب للامام الرضا ( عليه السلام ) ، ص219 ؛ بحار الأنوار ، ج99 ؛ ص196 ، ح8 .

2 . بحار الأنوار ، ج99 ، ص343 ، ح17 .


37


بپذير ، تو آمرزنده مهربان هستي .

4 . آب ميزاب ( ناودان كعبه ) و شفاي بيماران

ناودان كعبه در جهت شمال كعبه قرار دارد و آب بارانِ بام كعبه به واسطه آن به درون حجر اسماعيل مي ريزد ، اين آب براي شفاي بيماران مؤثر است . چنانچه نقل شده است :

ماء الميزاب يشفي المريض ؛ (1)

آب ناودان كعبه ، بيمار را شفا مي دهد .

برقي ( رحمه الله ) به اسنادش از صارم نقل مي كند : يكي از برادران ما در مكه بيمار شد و آنقدر بيماري او شدت گرفت كه به حالت احتضار افتاد . امام صادق ( عليه السلام ) را در راه ديدم حضرت فرمود : صارم ، فلاني چگونه است ؟ گفتم : در حال جان دادن است . فرمود : اگر من به جاي تو مي بودم به او آب ميزاب مي خورانيدم . به جستجوي آب رفتم ، ولي فايده نداشت ؛ چون كسي آن را نداشت . در اين حال بودم كه ناگهان ابري نمايان شد و رعد و برقي زد و باران آغازيدن گرفت . به مسجد آمدم ، كسي را يافتم كه ظرفي داشت . به او يك درهم دادم و ظرف را از وي ستاندم و مقداري آب ناودان را فراهم كرده ، به سرعت سراغ او رفتم و آب ميزاب را به وي خورانيدم . چيزي نگذشت كه سلامتي خود را باز يافت . (2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ج62 ، ص286 ، ح72و66 ، ص451 ، ح19 .

2 . بحارالانوار ، ج66 ، ص457 ، ح44 .


| شناسه مطلب: 77306