بخش 2
* حجر اسماعیل در نگاه فقه 1 . نماز در حجر اسماعیل الف . آیا حجر اسماعیل جزء کعبه بوده است ؟ ب . حکم نماز در داخل کعبه چیست ؟ ج . حکم نماز واجب در حجر اسماعیل چیست ؟ 2 . لزوم طواف در خارج حجر اسماعیل 3 . جایز نبودن حرکت روی دیوار حجر در طواف 4 . جایز نبودن خواندن نماز طواف واجب در حجر چند پرسش الف . آیا نماز طوافِ واجب ، واجب است ؟ ب . نماز طوافِ واجب را در کجا باید خواند ؟ ج . آیا نماز طواف مستحبی را باید نزد مقام خواند ؟ 5 . استحباب نماز پیش از احرام حج در حجر 6 . استحباب احرام حج در حجر اسماعیل 7 . حجر اسماعیل محل اعلام 8 . ناودان حجر و قبله مدینه
39 |
حجر اسماعيل در نگاه فقه
1 . نماز در حجر اسماعيل
به طور كلي نماز بر دو گونه است :
ـ نماز واجب ، كه از آن به صلاة مفروضه و يا مكتوبه ياد مي شود ؛
ـ نماز مستحبي .
موضوع بحث در قسم اول است كه آيا نمازهاي واجب را مي توان در حجر اسماعيل بجاي آورد يا نه ؟
پيش از هر چيز بايد محل نزاع روشن شود . ابن حمزه در كتاب الوسيله در مقام بيان شرط مكان نمازگزار مي فرمايد :
تجوز الصلاة في كل مكان و الوقوف فيه لها ما لم يمنع مانع ؛ (1)
جايز است نماز را در هر مكاني كه مانعي در آن نباشد به جاي آورد ، و همچنين است حكم توقف در جايي براي نماز .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الوسيله ، ص89 .
40 |
محقق حلي در شرائع الاسلام مي فرمايد :
« الصلاة في الأماكن كلها جائزة بشرط ان يكون مملوكاً او مأذوناً فيه » ؛ (1)
نماز را مي توان در همه جا خواند به شرط آنكه آن مكان يا ملك انسان باشد و يا آنكه اجازه خواندن نماز در آنجا داشته باشد . (2)
سلار ديلمي در المراسم ، جا ومكانها را به چهار دسته تقسيم مي كند :
1 . جاهايي كه خواندن نماز در آنها ثواب دارد ، مثل مشاهد مشرفه و مساجد ؛
2 . جاهايي كه خواندن نماز در آنها مباح است ، كه عبارت از هر زمين غيرمغصوبي است كه هيچ نهي اي در خواندن نماز در آن وارد نشده باشد ؛
3 . جاهايي كه ثواب خواندن نماز در آنها كم مي شود ، مثل كليساها و كنيسه ها ؛
4 . جاهايي كه خواندن نماز در آنها حرام است ، مثل مكان غصبي . (3)
باتوجه به اين مقدمه ممكن است در نظر ابتدايي به ذهن هر كسي چنين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شرائع الاسلام ، ج1 ، ص71 .
2 . و پس از آن مي فرمايد : اذن گاهي در برابر اخذ اجرت و شبه اجرت است و گاهي به اباحه حاصل مي شود ، و اباحه نيز خود بر سه قسم است : گاهي صريحه است ، مثل آنكه صاحب مكان بگويد : در آن مكان نماز بخوان ، يا به فحوا و اولويت است ؛ مثل آنكه اجازه دهد كسي در مكاني استقرار يابد كه به طريق اولي شامل اجازه در خواندن نماز او مي شود و گاهي به شاهد حال ثابت مي شود ؛ مثل آنكه اماره اي در كار باشد كه نشان از رضايت صاحب مكان دهد .
3 . المراسم ، ص65 .
41 |
بيايد كه اصولا چرا اين پرسش درباره حجر اسماعيل مطرح مي شود ؟ و از آنجا كه حجر جزء مسجدالحرام است ، اگر نگوييم كه دليل ويژگي خاص خود داراي استحباب فوق العاده است ، لااقل به اعتبار جزئيت براي مسجدالحرام در قسم اول اين تقسيم قرار دارد ؛ پس شكي در جواز و بلكه در استحباب آن نبايد كرد ؟ !
اما ريشه مطلب در جاي ديگر نهفته است و آن اين است كه اختلاف است كه آيا حجر اسماعيل جزء كعبه بوده است يا نه ؟ و پس از اين پرسش ، پرسش ديگري مطرح است كه آيا نمازهاي واجب را ، كه قدر مسلّمِ مورد نزاع است ، مي توان درون كعبه خواند يا نه ؟
پس از روشن ساختن مورد سخن و ربط آن به مسئله مورد بحث ، لازم است هر دو مسئله را بررسي كنيم .
الف . آيا حجر اسماعيل جزء كعبه بوده است ؟
روايات متعددي اين مسئله را نفي مي كند :
معاوية بن عمار مي گويد : از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدم : آيا حجر جزء كعبه است ؟ و آيا قسمتي از آن جزء كعبه است ؟ حضرت فرمود : خير ، حتي به اندازه سر ناخن چنين نيست ، ولي اسماعيل مادرِ خود را در آن دفن كرد و دوست نداشت كه زير پاي قرار گيرد و بنابراين اطراف آن را سنگچين كرد ، و در آن
42 |
قبور پيامبران است . (1)
زراره مي گويد : از حضرت امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدم كه آيا در حجر چيزي از كعبه وجودي دارد ؟ حضرت فرمود : خير ، حتي به اندازه سر ناخن چنين نيست . (2)
و در مستدرك الوسائل و بحارالانوار از برخي نسخه هاي فقه رضوي آمده است :
و الحجر ليس من البيت و لا فيه شيء منه ؛ (3)
حجر جزء كعبه نيست و هيچ جزئي از كعبه در حجر نيست .
و شيخ صدوق روايت كرده است :
ان فيه قبور الانبياء ، و ما في الحجر شيء من البيت و لا قلامة ظفر ؛ (4)
در حجر قبور پيامبران است و در آن هيچ جزئي از كعبه ، حتي به اندازه سرناخن وجود ندارد .
و همين تعبير را فقيهان در برخي كتاب هاي فقهي آورده اند ؛ مثل يحيي بن سعيد در كتاب الجامع للشرائع كه مي فرمايد :
و ليس في الحجر شيء من البيت . (5)
حتي جزئي از كعبه نيز در حجر نيست .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج9 ، ص429 ، ب30 ، ح1 .
2 . وسائل الشيعه ، ج3 ، ص540 ، ح2 .
3 . مستدرك الوسائل ، ج9 ، ص396 ، ب21 ، ح3 ، بحارالانوار ، ج99 ، ص352 .
4 . وسائل الشيعه ، ج9 ، ص430 ، ح6 .
5 . الجامع للشرايع ، چاپ شده در كتاب الحج از سلسله الينابيع الفقهيه ، ص728 .
43 |
فقيهان به اين روايات توجه كرده اند و از اين روست كه آيت الله حكيم در المستمسك پس از ذكر كلام صاحب عروة مبني بر داخل نبودن چيزي از حجر اسماعيل در كعبه ، گرچه بايد در طواف قرار گيرد ، مي فرمايد : اين كلام بيشتر فقيهان است ، و دليل آن صحيحه معاوية بن عمار است كه ذكر شد ، و پس از آن مي گويد : و از همين جا ضعف آنچه كه از نهاية الاحكام و تذكره و ذكري مبني بر داخل بودن حجر در كعبه نقل شده است روشن مي شود . (1)
اهل سنت در اين مسئله اختلاف نظر دارند . بر طبق آنچه در مستمسك العروة الوثقي از ذكري نقل شده است ، آنان سه دسته اند :
الف . عده اي بر آن اند كه تمامي حجر جز كعبه است ؛
ب . عده اي ديگر كه بعضي از حجر را جزء كعبه مي دانند ؛
ج . عده اي مي گويند كه هيچ جزئي از حجر جزء كعبه نيست .
و مستند ايشان چند امر مي تواند باشد ؛ از جمله :
1 . قريش هنگام بازسازي كعبه چون با كمبود اموال پاك و هدايا و نذورات مواجه شد ؛ مقداري از فضاي آن را كم كرد و اين مقدار بيرون از كعبه واقع شد ، و بدين صورت حجر اسماعيل بيرون كعبه قرار گرفت . (2) از اين رو نقل كرده اند كه پيامبر نيز قصد داشت كه حجر را داخل كعبه سازد ، و بعدها ابن زبير آن را داخل كعبه نمود كه پس از آن ، حجاج ثقفي آن را خارج ساخت . (3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مستمسك العروة الوثقي ، ج5 ، ص175 .
2 . رياض المسائل ، ج1 ، ص406 از تذكرة ؛ سنن بيهقي ، ج 5 ، ص89 .
3 . صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 145 .
44 |
2 . رواياتي در اين باب نقل شده است ؛ آنان از عايشه نقل كرده اند كه پيامبر ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) به او فرمود :
انّ من الحجر ستة أذرع متصلة بالبيت منه ؛ (1)
تا شش ذراع از حجر مربوط به كعبه است .
ب . حكم نماز در داخل كعبه چيست ؟
نماز در درون كعبه و چگونگي آن ، چه واجب و چه مستحب ، مورد توجه فقها قرار گرفته است . درباره جواز بجا آوردن نمازهاي مستحبي و نوافل در درون كعبه بر طبق آنچه كه در المستمسك از معتبر و منتهي و مدارك نقل شده ، ادعاي اجماع شده است . (2) بسياري از فقها در كتاب هايشان ، از جمله شيخ طوسي در الخلاف (3) و النهايه (4) و ابن حمزه در الوسيله (5) و ابن سعيد در الجامع للشرائع (6) و ابن ادريس در السرائر (7) و علامه حلي در نهاية الاحكام (8) بر استحباب آن تصريح كرده اند و حتي ابن ادريس تأكيد بر شدّت استحباب دارد . در بين اهل سنت تنها محمد بن جرير طبري قائل به حرمت بجا آوردن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : صحيح مسلم ، ج3 ، ص143 ، ب 69 ، ح401 .
2 . مستمسك العروة الوثقي ، ج5 ، ص485 .
3 . الخلاف ، ج1 ، ص439 ، م186 .
4 . النهايه ، ص101 .
5 . الوسيله ، ص89 .
6 . الجامع للشرائع ، ص64 .
7 . السرائر ، ج1 ، ص266و614 .
8 . نهايه الاحكام ، ج1 ، ص344 .
45 |
نوافل در كعبه است . (1)
ولي درباره نمازهاي واجب اختلاف رأي وجود دارد ، و در اين زمينه دو نظر است :
1 . عده اي حكم به حرمت داده اند ؛ مانند شيخ طوسي در خلاف (2) و تهذيب و ابن براج در مهذب (3) ، مقدس اردبيلي نيز در مجمع الفائده (4) بر اين رأي ميل دارد . از اهل سنت نيز ، مالك و محمد بن جرير طبري اين گونه حكم داده اند . (5)
شيخ طوسي در خلاف ، بر مدعاي خود سه دليل آورده است :
الف . اجماع ؛
ب . آيه شريفه :
( وَحَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ ) ؛ (6)
و شما ، مسلمانان ، هر جا كه باشيد ، هنگام نماز ، بدان سوي ( كعبه ) روي كنيد .
شطر در آيه به معناي سمت و جانب است ، و وقتي اين كار ممكن است كه انسان از كعبه خارج باشد ، و اگر كسي داخل كعبه باشد نمي تواند اين امر را امتثال كند و وقتي چنان شد ، نماز او در داخل كعبه ، در حال اختيار ، جايز نخواهد بود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الخلاف ، ج1 ، ص439 ، م186 .
2 . همان .
3 . المهذب ، ج1 ، ص76 ؛ مستمسك العروة الوثقي ، ج5 ، ص483 .
4 . مجمع الفائده و البرهان ، ج2 ، ج144 .
5 . الخلاف ، ج1 ، ص439 ، م186 .
6 . سوره بقره ، آيه 144 .
46 |
ج . روايات : از اسامة بن زيد نقل است كه پيامبر ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) داخل كعبه شد و دعا فرمود . آن گاه از كعبه خارج شد و بر جانب درِ كعبه ايستاد و دو ركعت نماز خواند و در حالي اشاره به سمت كعبه مي نمود ، فرمود : اين قبله است . پس معلوم مي شود كه كعبه قبله است و كسي كه در درون كعبه نماز مي خواند در حقيقت به آنچه كه پيامبر به عنوان قبله اشاره فرموده است نماز نگزارده است .
و محمد بن مسلم از يكي از دو امام باقر و يا صادق ( عليهما السلام ) روايت كرده است كه فرمود :
لا تصلّ المكتوبة في الكعبة ؛ (1)
نماز واجب را در درون كعبه نخوان .
2 . بسياري از فقها قائل به كراهت اند ، تا آنجا كه ابن ادريس ادعاي اجماع مي كند (2) و محق كركي ادعاي شهرت دارد . (3) از جمله كساني كه اين نظر را دارند ، شيخ طوسي در النهايه و الجمل والعقود (4) و ابن ادريس در السرائر (5) و محقق حلي در شرائع الاسلام (6) و ابن سعيد در الجامع للشرائع (7) و علامه حلي در نهاية الاحكام (8) و در ارشاد الأذهان (9) و در قواعد (10) و در تبصرة
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج3 ، ص45 ، ب17 ، ح1 .
2 . السرائر ، ج1 ، ص266 .
3 . جامع المقاصد ، ج2 ، ص136 .
4 . النهايه ، ص101 ، الجمل و العقود ( چاپ شده در الرسائل العشر ) ، 178 .
5 . السرائر ، ج1 ، ص266 .
6 . شرائع الاسلام ، ج1 ، ص65و72 .
7 . الجامع للشرائع ، ص64 .
8 . نهاية الاحكام ، ج1 ، ص343 .
9 . ارشاد الاذهان ، ج1 ، ص249 .
10 . قواعد الاحكام ، ج1 ، ص28 .
47 |
المتعلمين ، (1) و ابن حمزه در الوسيله (2) و محقق ثاني در جامع المقاصد (3) و امام خميني در حاشيه بر عروه (4) مي باشد ، و از شافعي و اهل عراق و ابوحنيفه جواز بجا آوردن نمازهاي فريضه و واجب در داخل كعبه نقل شده است . (5)
اما ادعاي اجماع شيخ طوسي در خلاف معارض است با ادعاي اجماع ابن ادريس بر خلاف ! افزون بر آنكه اجماع در خلاف ، اجماع مصطلح نيست ، كه كاشف از قول معصوم ( عليه السلام ) باشد ، و خود شيخ در دو كتاب نهايه و جمل خود بر خلاف آن نظر دارد .
اما در رواياتي كه در اين باره آمده است ، تعارض ديده مي شود :
در صحيحه محمد بن مسلم آمده است كه يكي از دو امام باقر ( عليه السلام ) و يا صادق ( عليه السلام ) فرمود :
لا تصل المكتوبة في الكعبة ؛ (6)
نماز واجب را در كعبه مخوان .
و در صحيحه معاويه بن عمار از امام صادق ( عليه السلام ) آمده است :
لا تصلّ المكتوبة في جوف الكعبة ؛ (7)
سه نماز واجب را درون كعبه مخوان .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تبصره المتعلمين ، ص24 .
2 . الوسيله ، ص89 .
3 . جامع المقاصد ، ج2 ، ص136 .
4 . العروة الوثقي ـ محشي به حاشيه چهار مرجع ، ج2 ، ص445 ، م ص30 .
5 . الخلاف ، ج1 ، ص439 ، م186 .
6 . وسائل الشيعه ج3 ، ص245 ، ابواب قبله ، ب17 ، ح1 .
7 . وسائل الشيعه ، ج3 ، ص246 ، ح3 .
48 |
مضمون اين دو روايت نهي از گزاردن نماز واجب در درون كعبه است و اين نهي در عبادت است .
ولي در برابر اينها موثقه يونس بن يعقوب است كه مي گويد :
قلت لأبي عبدالله عليه السلام : حضرت الصلاة المكتوبة و أنا في الكعبة ، أفأصلي فيه ؟ قال : صلّ ؛ (1)
به امام صادق ( عليه السلام ) گفتم : در حالي كه من درون كعبه بوده ام وقت نماز واجب فرا مي رسد . آيا مي توانم در آن نمازم را بخوانم ؟ حضرت فرمود : بخوان .
آيت الله حكيم مي نويسد : جمع عرفي اقتضا مي كند كه ما دو روايت اولي را حمل بر كراهت كنيم (2) و همين كار را محقق كركي در جامع المقاصد انجام داده است . (3)
محقق كركي استدلال شيخ به آيه شريفه را اين گونه پاسخ مي دهد كه مراد از نحو در آيه ، جهت است ، ومقصود از آن جهت ، تمامي بيت و كعبه نيست ، بلكه هر قسمت آن نيز جهت است ، پس نمازگزار در درون كعبه نيز در حقيقت در يك جهت از جهات كعبه قرار مي گيرد . (4)
با توجه به اين مقدمات نوبت به طرح اين پرسش مي رسد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ح6 .
2 . مستمسك العروة الوثقي ، ج5 ، ص483 .
3 . جامع المقاصد ، ج2 ، ص136 .
4 . همان .
49 |
ج . حكم نماز واجب در حجر اسماعيل چيست ؟
روشن شد كه بر طبق روايات ، حجر اسماعيل از كعبه خارج بوده و بنابراين نماز در آن نه تنها مانعي نداشته كه استحباب آن نيز ثابت است .
يونس بن يعقوب مي گويد : به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم : من در حجر مشغول به نماز بودم كه كسي به من گفت : نماز واجب را در اينجا مخوان ، زيرا كه قسمتي از كعبه در حجر است . حضرت فرمود : « او دروغ گفته است ، هر قدر كه بخواهي در آن نماز بخوان . » (1)
و روايت ابو بلال مكي نيز دلالت بر فعل امام مي كرد ، و ظاهر سؤال درباره نماز واجب است ، و امام نيز در پاسخ بر علت جواز گزاردن نماز در درون حجر فرمود : اينجا محل نماز شبّر و شبير ، دو فرزند هارون است . (2)
2 . لزوم طواف در خارج حجر اسماعيل
فقها در مقام شمارش واجبات طواف ، يكي از موارد را قرار دادن حجر اسماعيل در طواف شمرده اند و اين مطلب به قدري مسلّم است كه مثل شيخ طوسي در الخلاف ، (3) شهيد در ذكري ، (4) مقدس اردبيلي در مجمع الفائدة والبرهان ، (5) صاحب جواهر در جواهر الكلام (6) ادعاي اجماع كرده اند ، و مقدس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ( كذب ، صلّ فيه حيث شيئت ) وسائل الشيعه ، ج3 ، ص540 ، ح1 ، جامع احاديث الشيعه ، ج4 ، ص511 .
2 . وسائل الشيعه ، ج3 ، ص539 ، ح4 .
3 . الخلاف ، ج2 ، ص324 ، مسئله 132 .
4 . مستمسك العروه الوثقي ، ج5 ، ص175 .
5 . مجمع الفائده و البرهان ، ج7 ، ص79 .
6 . جواهر الكلام ، ج19 ، ص292 .
50 |
اردبيلي و صاحب جواهر دو نوع اجماع محصل و منقول را در مسئله حاصل مي دانند و صاحب رياض نيز اجماع در مسئله را از غنيه حكايت كرده است . (1) و سبزواري در كفاية الاحكام نفي خلاف كرده است . (2)
اصل وجوب را بسياري از فقها ، از جمله ابن ادريس در السرائر ، (3) محقق حلي در المختصر النافع (4) و شرائع الاسلام (5) و علامه حلي در قواعد الاحكام ، (6) و تحرير الاحكام (7) و تبصرة المتعلمين (8) و ارشاد الاذهان (9) و منتهي المطلب (10) و ابن براج در المهذب (11) و ابن حمزه در الوسيله (12) و ابن سعيد در الجامع للشرايع (13) و شهيداول در اللمعة الدمشقية ، (14) و شهيد ثاني در الروضة البهية (15) و مسالك الافهام ، (16) و امام خميني در تحرير الوسيله (17) ذكر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . رياض المسائل ، ج1 ، ص406 .
2 . كفاية الاحكام ، ص66 .
3 . السرائر ، ج 1 ، ص572 .
4 . المختصر النافع ، ص93 .
5 . شرائع الاسلام ، ج1 ، ص267 .
6 . قواعد الاحكام ، ج1 ، ص83 .
7 . تحرير الاحكام ، ج1 ، ص98 .
8 . تبصرة المتعلمين ، ص67 .
9 . ارشاد الاذهان ، ج1 ، ص324 .
10 . منتهي المطلب ، ج2 ، ص691 .
11 . المهذب ، ج1 ، ص233 .
12 . الوسيله ، ص173 .
13 . الجامع للشرائع ، ص197 .
14 . اللمعة الدمشقية چاپ شده در متن الروضة البهية ، ج2 ، ص249 .
15 . الروضة البهية ، ج2 ، ص249 .
16 . مسالك الافهام ، ج2 ، ص333 .
17 . تحرير الوسيله ، ج1 ، ص433 .
51 |
كرده اند ، و حتي مي توان گفت اين نظر غالب اهل سنت نيز مي باشد ؛ چه آنكه نظر شافعيه (1) و مالكيه (2) و حنابله (3) نيز همين است و تنها از ابوحنيفه نقل خلاف شده است . (4)
دليل بر مدعي چند امر است :
1 . اجماع ؛ كه نقل آن از صاحب مجمع الفائدة و جواهر گذشت ؛
2 . روايات ؛ در صحيحه حلبي آمده است كه به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم : مردي است كه در حين طواف كعبه در يك دور آن ، داخل حجر شد ، وظيفه چيست ؟ حضرت فرمود : آن دور را از سر بگيرد . (5)
در حسنه ابن البختري نيز همين مضمون با تعبيري ديگر آمده است . (6)
و در صحيحه معاوية بن عمار از امام صادق ( عليه السلام ) روايت شده است :
من اختصر في الحجر الطواف فليعد طوافه من الحجر الأسود إلي الحجر الاسود ؛ (7)
هر كس كه در حجر طواف خود را مختصر نمايد و ( از ميان حجر به طواف پردازد ) ، بايد آن طواف را از حجرالاسود از سر بگيرد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الفقه علي المذاهب الاربعة ، ج1 ، ص654 ؛ الخلاف ، ج2 ، ص324 ، م132 .
2 . همان .
3 . همان ، ج1 ، ص655 .
4 . الخلاف ، ج2 ، ص324 ؛ مسئله ، ص132 ( و قال ابوحنيفه اذا سلك الحجر اجزأه ) ؛ منتهي المطلب ، ج2 ، ص691 .
5 . وسائل الشيعه ، ج9 ، ص431 ، ب31 ، از ابواب الطواف ، ح1 .
6 . همان ، ص432 ، ح2 .
7 . همان ، ح3 .
52 |
و از دعائم الاسلام از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده است :
من وراء الحجر ، و من دخل الحجر أعاد ؛ (1)
بايد طواف از پشت حجر اسماعيل واقع شود ، و هر كس كه از ميان حجر گذرد بايد از سر گيرد .
3 . تأسّي به فعل معصوم و پيروي از روش ايشان در طواف ؛ اين دليل در واقع استناد به سيره و سنت معصوم است كه از ادله چهارگانه استنباط احكام شرعي است . اين مطلب را شهيد ثاني در الروضة البهيه و مسالك الافهام جزء ادله خويش قرار داده است . (2)
4 . احتياط ؛ بي ترديد اگر طواف كننده ، حجر را در طواف خود قرار دهد ، ذمه او بري مي شود ، و در اين مطلب خلافي نيست ؛ به خلاف آنجايي كه اين كار را نكند . اين وجه را شيخ طوسي در الخلاف آورده است . (3)
با توجه به اين مطالب روشن مي شود كه دليل بر وجوبِ قرار دادن حجر در طواف ، توقف بر جزء كعبه بودن حجر اسماعيل ـ تمامي و يا بعض آن ـ ندارد ؛ چنانچه علامه حلي يكي از ادله خود را بودن حجر از كعبه مي داند ، (4) بلكه روايات صحيحه ، سيره عملي معصومان ( عليه السلام ) و اجماع معتبر بر اين مطلب دلالت دارند ؛ چه آنكه حجر اسماعيل جزء كعبه بوده باشد يا نباشد ؛ همان گونه كه مقدس اردبيلي در مجمع الفائده ، و شهيد ثاني در مسالك الأفهام ، و صاحب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مستدرك الوسائل ، ج9 ، ص396 ، ب 21 از ابواب طواف ، ح1 .
2 . الروضه البهية ، ج2 ، ص249 ؛ مسالك الافهام ج2 ، ص333 .
3 . الخلاف ، ج2 ، ص324 ، م132 .
4 . منتهي المطلب ، ج2 ، ص691 .
53 |
جواهر در جواهرالكلام منكر اين ملازمه اند . (1)
3 . جايز نبودن حركت روي ديوار حجر در طواف
اين مسئله در واقع ريشه گرفته از مسئله قبلي است . با توجه به اينكه بايد حجر اسماعيل در طواف قرار گيرد ، اگر طواف كننده بر روي ديوار حجر حركت كند ، در حقيقت واجب را بجا نياورده است و از اين رو بيشتر فقها پس از ذكر مسئله قبلي ، اين فرع را آورده اند ؛ از جمله ابن حمزه در الوسيله و محقق حلي در شرائع الاسلام و علامه در قواعد الاحكام و تحرير الاحكام و منتهي المطلب و ابن براج در المهذب و ابن سعيد در الجامع للشرائع و صاحب جواهر در جواهر الكلام (2) و امام خميني در تحرير الوسيله ، (3) اين مسئله را ذكر كرده اند ، و لازمه كلام شيخ طوسي در الخلاف و ابن ادريس در السرائر نيز همين مطلب است . (4)
4 . جايز نبودن خواندن نماز طواف واجب در حجر
شيخ طوسي در تهذيب الاحكام به سندش از ابو عبدالله الابزاري نقل مي كند كه از حضرت امام صادق ( عليه السلام ) درباره كسي كه در اثر فراموشي ، دو ركعت نماز طوافِ واجبِ خود را در حجر اسماعيل خواند پرسيدم . حضرت فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مجمع الفائده ، ج7 ، ص79 ؛ مسالك الافهام ج2 ، ص333 ؛ جواهر الكلام ، ج19 ، ص293 .
2 . جواهر الكلام ، ج19 ، ص299 .
3 . تحرير الوسيله ، ج1 ، ص433 ـ 434 .
4 . آدرس مصادر همان است كه در فرع قبلي عنوان شد .
54 |
بايد آن دو ركعت را پشت مقام از نو بخواند ، چون خداوند مي فرمايد : ( وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّي ) (1) كه مقصود از دو ركعت ، نماز طواف واجب است . (2)
اين مسئله مبتني بر يك مسئله ديگر است ، و آن اينكه نماز طواف را در كجا بايد خواند ؟
شهيد اول ( رحمه الله ) در البيان مي فرمايد : حكم نماز در رابطه با مكان ( به انقسام احكام تكليفيه ) به پنج قسم : حرام ، مستحب ، مكروه ، مباح و واجب تقسيم مي شود ، و آن گاه قسم آخر را اين گونه تقسيم مي فرمايد : گاهي نماز در يك مكان معين بالاصالة واجب مي شود ، مثل دو ركعت نماز طواف در مقام و يا پشت آن و يا يكي از دو طرف آن ، و گاهي بالعرض واجب مي شود ، مثل آنكه به واسطه نذر بجاي آوردن نمازي را در مكاني خاص بر خود واجب نمايد . (3)
چند پرسش
الف . آيا نماز طوافِ واجب ، واجب است ؟
در پاسخ بايد گفت : بيشتر فقيهان نظر به وجوب آن دارند . ابن ادريس نسبت شاذ به بعض از فقها مي دهد كه قائل به استحباب آن هستند ، ولي خود وي حكم به وجوب داده است و دليل او ظهور امر در آيه ( وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّي ) است كه اقتضاي آن وجوب است . (4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره بقره ، آيه 125 .
2 . تهذيب الأحكام ، ج5 ، ص138 ، ح454 ؛ وسائل الشيعه ، ج9 ، ص480 ، ب72 ، از ابواب الطواف ، ح2 .
3 . البيان ، ص68 .
4 . السرائر ، ج1 ، ص576 ـ 577 .
55 |
شيخ طوسي ( رحمه الله ) در الخلاف مي فرمايد : دو ركعت طواف در نزد اكثر اصحاب ما واجب است و ابوحنيفه و مالك و اوزاعي و ثوري نيز همين نظر را دارند . (1) علامه حلي نيز در منتهي المطلب آن را به اكثر علماي ما نسبت مي دهد . (2)
از جمله كساني كه آن را واجب دانسته اند ، شيخ طوسي در النهاية ، (3) ابوصلاح حلبي در الكافي في الفقه ، (4) ابن براج در المهذب ، (5) ابن ادريس در السرائر ، (6) ابن حمزه در الوسيله ، (7) علامه حلي در قواعد الاحكام (8) و منتهي المطلب (9) و تبصرة المتعلمين ، (10) شهيد اول در اللمعة الدمشقية (11) و البيان ، (12) شهيد ثاني در الروضة البهية ، (13) مقدس اردبيلي در مجمع الفائدة و البرهان ، (14) و طباطبايي در رياض المسائل (15) هستند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الخلاف ، ج2 ، ص327 ، مسئله 138 .
2 . منتهي المطلب ، ج2 ، ص691 .
3 . النهاية ، ص242 و272 .
4 . الكافي في الفقه ، ص157 .
5 . المهذب ، ج1 ، ص128 .
6 . السرائر ، ج1 ، ص576 .
7 . الوسيله ، ص172 .
8 . قواعد الاحكام ، ج1 ، ص83 .
9 . منتهي المطلب ، ج2 ، ص691 .
10 . تبصرة المتعلمين ، ص67 .
11 . اللمعة الدمشقيه چاپ شده در متن الروضة البهية ، ج2 ، ص250 .
12 . البيان ، ص68 .
13 . الروضة البهية ، ج2 ، ص250 .
14 . مجمع الفائدة و البرهان ، ج7 ، ص87 .
15 . رياض المسائل ، ج1 ، ص460 .
56 |
ب . نماز طوافِ واجب را در كجا بايد خواند ؟
صاحب جواهر ادعاي شهرت مي كند بر اينكه بايد نماز طواف واجب را در نزد مقام ابراهيم خواند ، و بنابراين افزون بر فقيهاني كه نظرشان را درباره اصل وجوب نماز طواف بيان كرديم ، محقق حلي در شرائع الاسلام (1) و مختصر النافع ، (2) و به تبع ايشان صاحب جواهر در جواهر الكلام (3) و شهيد ثاني در مسالك الافهام (4) و همچنين امام خميني در تحرير الوسيله (5) مكان نماز طواف را نزد مقام ابراهيم دانسته اند . (6)
علامه حلي در منتهي المطلب اين نظر را به اكثر عالمان اماميه نسبت مي دهد و نيز رأي مالك و ثوري را همين مي داند . (7) شهيد ثاني در مسالك الافهام آن را قول مشهور بين اصحاب و مورد اتفاق متأخران مي داند . (8)
دليل بر اين مطلب چند امر است :
الف . آيه شريفه كه مي فرمايد : ( وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّي ) (9) و امر اقتضاي وجوب دارد ؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شرائع الاسلام ، ج1 ، ص268 .
2 . مختصر النافع ، ص93 .
3 . جواهر الكلام ، ج19 ، ص314 .
4 . مسالك الافهام ، ج2 ، ص338 .
5 . تحرير الوسيله ، ج1 ، ص436 .
6 . ناگفته نماند كه اين در صورت امكان است و در صورت ازدحام جمعيت و عدم امكان بجا آوردن آن در پشت مقام در يكي از دو طرف ، هر چه نزديك تر به مقام ، نماز طواف خوانده مي شود ، همان گونه كه فقها برآن تصريح كرده اند .
7 . منتهي المطلب ، ج2 ، ص691 .
8 . مسالك الافهام ، ج2 ، ص338 .
9 . سوره بقره ، آيه 125 .
57 |
ب . اخبار و روايات ، مثل صحيحه معاوية بن عمار از امام صادق ( عليه السلام ) كه فرمود :
إذا فرغت من طوافك فائت مقام إبراهيم فصلّ ركعتين ، واجعله إماماً ؛ (1)
وقتي كه طواف را تمام كردي ، نزد مقام ابراهيم آي ، و دو ركعت نماز بخوان ، و مقام را امام خود قرار بده ( و پشت آن نماز بخوان ) .
ج . پيروي از فعل پيامبر ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) ؛ علامه حلي در منتهي المطلب از جمهور نقل كرده است كه پيامبر اكرم ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) در آنجا دو ركعت نماز طواف خود را خواند و خود فرمود :
خذوا عنّي مناسككم ؛ (2)
مناسك حج خود را از من فرا گيريد .
در برابر اين قول ، نظر شيخ طوسي در خلاف است كه مي گويد : بجا آوردن دو ركعت نماز طواف در پشت مقام مستحب است و اگر كسي آن را در غير آن مكان بجا آورد ، مجزي است و شافعي نيز چنين گفته است . (3) و پيش از ايشان نيز ابوصلاح حلبي در الكافي في الفقه چنين آورده است : بجا آوردن دو ركعت طواف در غير مقام ، در مسجد الحرام جايز است . (4) و از شيخ صدوق و پدرشان ، موافقت با رأي و نظر حلبي درباره دو ركعت طواف نساء حكايت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج9 ، ص479 ، ب71 از ابواب طواف ، ح3 .
2 . منتهي المطلب ، ج2 ، ص691 .
3 . الخلاف ، ج2 ، ص327 ، مسئله 139 .
4 . الكافي في الفقه ، ص158 .
58 |
شده است . (1)
علامه حلي در منتهي المطلب دليل شافعي را اين گونه آورده است : اين دو ركعت نماز است . و مانند ديگر نمازها اختصاص به مكان معين ندارد ! و علامه حلي خود پاسخ مي دهد : اختصاص يافتن نماز طواف به مقام ابراهيم ، به واسطه آيه شريفه و فعل پيامبر ثابت است . (2)
ج . آيا نماز طواف مستحبي را بايد نزد مقام خواند ؟
مطالبي كه گفتيم ، درباره نماز طواف واجب است ، اما نماز طواف مستحبي را به تصريح بسياري از فقها ، از جمله شهيد ثاني در مسالك الافهام (3) و صاحب جواهر در جواهر الكلام (4) و مراجع معظم معاصر (5) در هر جاي مسجد مي توان خواند و صاحب جواهر مي افزايد : من مخالفي را از جهت نص و فتوا نيافته ام . (6)
5 . استحباب نماز پيش از احرام حج در حجر
اين مسئله از فرع بعدي روشن مي شود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : الهداية 64 ؛ المقنع ص92 ؛ مسالك الافهام ، ج2 ، ص338 .
2 . منتهي المطلب ، ج2 ، ص691 .
3 . مسالك الافهام ، ج2 ، ص338 .
4 . جواهر الكلام ، ج19 ، ص320 .
5 . آراء المراجع ، ص270 .
6 . جواهر الكلام ، ج 19 ، ص 320 .
59 |
6 . استحباب احرام حج در حجر اسماعيل
هشتم ذي الحجه را روز ترويه گويند . بيشتر حاجيان در اين روز محرم شده و آماده حركت به سوي عرفات مي شوند . بايد در مكه احرام بست ، اما فضيلت آن ، احرام بستن از مسجد الحرام از كنار مقام ابراهيم يا در ميان حجر اسماعيل است . دليل اين قول ، صحيحه معاوية بن عمار است كه از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند :
إذا كان يوم التروية إن شاء الله فاغتسل ، ثمّ البس ثوبيك و ادخل المسجد حافياً ، وعليك السكينة و الوقار ، ثمّ صلّ ركعتين عند مقام إبراهيم ( عليه السلام ) أو في الحجر ، ثم اقعد حتي تزول الشمس ، فصلّ المكتوبة ، ثم قل في دبر صلاتك كما قلت حين أحرمت من الشّجرة ، و أحرم بالحج و عليك السكينه و الوقار ؛ (1)
روز ترويه ، غُسل كن ، سپس دو لباس ( احرام ) خود را بپوش ، و با پاي برهنه داخل مسجد ( الحرام ) شو ، در حالي كه آرامش و وقار داشته باشي . سپس دو ركعت در نزد مقام ابراهيم و يا در حجر ( اسماعيل ) به جاي آور ، سپس آنجا بنشين ، به هنگام ظهر نماز واجب خود را بخوان و پس از آن ، آنچه را كه در مسجد شجره در وقت بستن احرام گفتي بگو ، و براي حج محرم شو ، در حالي كه با آرامش و وقار و سنگيني باشي . . . .
امر در روايت حمل بر استحباب شده است ؛ همان گونه كه صاحب جواهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج10 ، ص2 ، ب 1 از ابواب احرام الحج ، ح1 و ج9 ، ص71 ، ح1 ، و ج8 ، ص246 ، ح1 .
60 |
فرموده است . (1) بنابراين آنچه فهميده مي شود اين است كه كسي كه مي خواهد براي حج محرم شود انجام چند كار براي او مستحب است ، كه دو كار آن در رابطه با مورد بحث است :
1 . دو ركعت نماز در مقام ابراهيم و يا در حجر اسماعيل بجا آورد ؛ مقدس اردبيلي در مجمع الفائدة و البرهان مي گويد : ظاهر آن است كه اين دو ركعت براي احرام اوست كه پيش از بستن احرام ، دو ركعت نماز بخواند ، و بعد مي فرمايد : احتمال دارد كه براي تحيت ( مسجد ) باشد ؛ (2)
ولي از آنجا كه تحيت مسجدالحرام طواف است ، بنابر اين اين دو ركعت براي احرام اوست .
2 . بعد از انجام نماز ظهر در نزد مقام ابراهيم و يا در حجر اسماعيل براي حج محرم شود . او مخير است كه در هر كدام از اين دو مكان ، احرام بندد و بر همين اساس است كه محقق حلي در المختصر النافع (3) و ابن سعيد در الجامع للشرائع (4) و علامه حلي در قواعد الاحكام (5) و تحرير الاحكام (6) و سيد كاظم يزدي در العروة الوثقي (7) و آقاي حكيم در مستمسك (8) استحباب محرم شدن در يكي از اين دو مكان را در مسجدالحرام بيان كرده اند . علامه حلي در تبصرة
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . جواهرالكلام ، ج19 ، ص3 .
2 . مجمع الفائدة و البرهان ، ج7 ، ص186 .
3 . المختصر النافع ، ص79 .
4 . الجامع للشرائع ، ص204 .
5 . قواعد الاحكام ، ج1 ، ص85 .
6 . تحريرالاحكام ، ج1 ، ص101 .
7 . العروة الوثقي ، ج2 ، ص363 .
8 . مستمسك العروة الوثقي ، ج11 ، ص204 .
61 |
المتعلمين (1) و ارشاد الاذهان (2) تنها به استحباب احرام بستن در زير ناودان ( حجر اسماعيل ) بسنده كرده است و مقدس اردبيلي پس از ذكر صحيحه معاوية بن عمار اعتراض مي كند كه از آن تخيير بين مقام و حجر استفاده مي شود و چه بسا به واسطه تقديم مقام بر حجر در روايت ، اولويت مقام نيز فهميده شود . همچنين ظاهر آن است كه مقام ابراهيم ـ به ويژه براي انجام نمازـ از حجر اسماعيل با فضيلت تر است ، پس اينكه علامه حلي تنها زير ناودان ( حجر اسماعيل ) را ذكر كرده است جاي تأمل دارد . (3)
7 . حجر اسماعيل محل اعلام
هداياي كعبه و چگونگي مصرف آن ، يكي از مسائلي است كه در فقه مطرح است . شيخ صدوق ( رحمه الله ) روايت كرده است :
إن الكعبة لا تأكل و لا تشرب ، و ما جعل هدياً لها فهو لزوّارها ؛ (4)
كعبه نمي خورد ، و نمي آشامد هر چه كه براي آن هديه آورده شود براي زائران كعبه است .
همچنين روايت كرده است :
وروي أنّه ينادي علي الحجر : ألا من انقطعت به النفقة فليحضر ، فيدفع اليه ؛ (5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تبصرة المتعلمين ، ص70 .
2 . ارشاد الاذهان ، ج1 ، ص328 .
3 . مجمع الفائدة و البرهان ، ج7 ، ص186 .
4 . وسائل الشيعه ، ج9 ، ص356 ، ب22 از ابواب مقدمات الطواف ، ح 11 .
5 . همان ، ح12 .
62 |
بر روي حجر ندا شود : هر كس كه خرجي او تمام شده است حاضر شود ، آن گاه از هديه كعبه به او داده شود .
علي بن جعفر مي گويد : از برادرم موسي بن جعفر ( عليه السلام ) درباره ( وظيفه ) كسي كه كنيز خود را هديه به كعبه كرده است پرسيدم . فرمود : به ندا كننده اي امر كن كه بر روي حجر بايستد و ندا در دهد : هر كسي كه نفقه و خرجي او كفايتش نمي كند و يا تمام شده است ، و يا غذا ندارد ، سراغ فلان پسر فلان رود و به او امر كن كه پول جاريه را به هر كس كه به نزد او مي آيد خرده خرده بدهد ، تا تمام شود . (1)
سعيد بن عمر جعفي از مردي از اهل مصر روايت مي كند كه برادرم كنيزي آوازه خوان و زيبارو داشت كه آن را هديه به بيت الله الحرام نمود . به مكه آمدم درباره وظيفه خود و حكم مسئله پرسيدم . بعضي گفتند : او را به بني شيبه ، كه كارهاي كعبه در دست آنهاست ، بسپار و برخي چيزهايي ديگر گفتند و من در كار خود حيران گشتم . كسي از اهل مسجد به من گفت : آيا مي خواهي كسي را برايت معرفي كنم كه تو را در اين مسئله به حق هدايت نمايد ؟ گفتم : بله . با انگشت خود به مردي بزرگ كه در مسجد نشسته بود اشاره كرد و گفت : او جعفر بن محمد ( عليه السلام ) است ، نزد او برو و حكم را بپرس . خدمت او رفتم ، و ماجراي خود را گفتم و وظيفه خود را پرسيدم . فرمود : كعبه نمي خورد و نمي آشامد و هر چه كه براي او هديه شود براي زوار آن خرج مي شود . كنيز را بفروش و بر روي حجر بايست و ندا كن : آيا كسي از زائران خانه خدا هست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ج9 ، ص352 ، ح1 ، و ج13 ، ص453 ، ح1 .
63 |
كه نيازمند و محتاج باشد ؟ وقتي كه نزد تو آمدند از آنها سؤال كن ، و پول جاريه را در بين ايشان تقسيم نما . گفتم : برخي به من گفتند كه كنيز را به بني شيبه بسپارم . حضرت فرمود : همانا هنگامي كه قائم ما قيام كند ، آنان را دستگير كرده و دست ايشان را قطع خواهد نمود . و فرمود : ايشان دزدان خدايند ! (1)
از آنجا كه اين مسئله مربوط به مال كعبه و هداياي آن است ، و مستقيماً مربوط به حجر نيست از ذكر اقوال فقيهان در اين مسئله مي گذريم .
8 . ناودان حجر و قبله مدينه
در كتاب هاي فقيهي ، محراب معصوم يكي از امارات و راه هاي تشخيص قبله معرفي شده است . علامه حلي در قواعد الاحكام درباره نمازگزار در مدينه منوره مي فرمايد :
و المصلي بالمدينة ينزل محراب رسول الله صلي الله عليه و آله منزلة الكعبة ؛ (2)
نمازگزار در مدينه ، محراب رسول خدا ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) را به منزله كعبه قرار دهد . ( يعني در برابر آن بايستد ) .
محقق كركي در جامع المقاصد چنين تعليل آورده است : چون محراب پيامبر ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) ساخته خود اوست و او معصوم و مصون از خطا و اشتباه است ، پس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج9 ، ص355 ، ح9 .
2 . قواعد الأحكام ، ج 1 ، ص 26 .
64 |
اگر كسي كه آشناي به فن ـ و در رشته هيئت و نجوم ماهر ـ باشد و مطلبي را بر خلاف گويد ( و جهت قبله را در محراب پيامبر اشتباه داند ) سخن او حجيت ندارد و اجتهاد او باطل است . آن گاه به اين روايت تمسك مي جويد :
و روي أنّه لمّا أراد نصبه زويت له الأرض ، فجعله بازاء الميزاب ؛ (1)
روايت شده هنگامي كه پيامبر مي خواست محراب را قرار دهد ، زمين براي او پيچيده شد ، ( يعني كعبه را ديد ) و آن گاه محراب را به سمت ناودان كعبه قرار داد . » (2)
مقصود از جمع شدن زمين وپيجيده شدن آن ، رفع موانع و ديدن ناودان كعبه و قرار دادن محراب در مقابل آن است .
ابوالفضل شاذان بن جبرئيل قمي ، در كتاب ازاحة العلة في معرفة القبلة اين موارد را از جمله اماراتي كه موجب علم به جهت قبله مي شود شمرده است : محراب مسجد پيامبر ، محراب مسجد قبا و همچنين برخي از مساجدي كه پيامبر در بعضي از سفرها و جنگ ها ساخته است ؛ مانند مسجد فضيخ ، مسجد اعمي ، مسجد اجابه ، مسجد بغلة ، مسجد فتح و . . . و همچنين قبوري كه در محضر ايشان ساخته شده و بالا آمد ؛ مانند قبر ابراهيم فرزند رسول خدا ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) ، قبر فاطمه بنت اسد ، قبر حمزه سيد الشهدا در احد و . . . ، و يا قبله اي كه به دست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 2215 ، ح 2889 ؛ سنن ابي داود ، ج 4 ، ص 97 ، ح 4252 ؛ مسند احمد ، ج 5 ، ص 278 و 284 ؛ و نيز بحارالانوار ، ج 84 ، ص 54 .
2 . جامع المقاصد ، ج2 ، ص52 .
65 |
يكي از ائمه نصب شود ، مانند قبله كوفه ، بصره و . . . (1)
در باره محراب پيامبر دو روايت وجود دارد :
1 . روايتي كه محقق كركي آن را ذكر كرده است و نقل آن گذشت ؛
2 . از پيامبر خدا ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) نقل است كه فرمود :
محرابي علي الميزاب ؛ (2)
محراب من در مقابل ناودان ( كعبه ) است .
علامه مجلسي به واسطه نظر به محاسبه اي كه دارد ، محراب فعلي پيامبر را غير از محراب ساخته شده به دست پيامبر مي داند و دليل او چند امر است ؛ از جمله اينكه ما محراب پيامبر را موافق با خط نصف النهار يافتيم و بر طبق قواعد رياضي ، قبله مدينه حدود سي درجه (3) به سمت چپ متمايل است . پس جهت قبله محراب با قبله سازگار نيست . . . (4)
استاد حسن زاده آملي در كتاب دروس معرفة الوقت و القبلة پس از نقل سخن ابوالفضل شاذان بن جبرئيل قمي ، و نيز كلام علامه حلي در تذكرة الفقهاء مبني بر قبله قرار دادن محراب پيامبر ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) بدون نياز به اجتهاد و كوشش براي اثبات صحت جهت آن ، به واسطه عدم تصور خطا در پيامبر ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) و همچنين پس از نقل سخن سمهودي از علماي اهل سنت در وفاء الوفاء كه همانند سخن علامه حلي است ، چنين آورده است كه اين نظر در غايت استواري و نهايت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ازاحة العلة في معرفة القبلة ، چاپ شده در بحار الأنوار ، ج84 ، ص82 .
2 . بحار الأنوار ، ج100 ، ص433 ، ( ايشان اين نقل را مشهور مي داند ) .
3 . علامه مجلسي در جاي ديگر بحار ، انحراف را 37 درجه مي داند . ر . ك : بحارالانوار ، ج100 ، ص433 .
4 . بحارالانوار ، ج84 ، ص54 .
66 |
متانت است ؛ چرا كه محراب پيامبر از آن جهتي كه ايشان قرار داده بود عوض نشده است و هيچ گونه دگرگوني در آن راه نيافته است . آن گاه اشكال علامه مجلسي را اين گونه پاسخ داده است : قول ايشان مبتني بر ارصاد و آلاتي است كه بر طبق نظر پيشينيان وضع شده است و بر آشناي به فن پوشيده نيست كه براي قدما در تعيين طول و عرض بلاد حبط عظيم و اشتباه بزرگ واقع شده است ؛ ولي علامه بيروني ، طول و عرض مكه و مدينه را دقيق به دست آورده است و بر طبق آن مكه و مدينه در تحت يك دايره از نصف النهار قرار مي گيرد و تفاوت چيزي كمتر از ربع درجه است و آنچه كه بيروني به دست آورده است قول حقي است كه خدشه ناپذير است و نظر متاخران از اروپاييان نيز با آن مطابقت دارد ، و احتمال تحريف قبله از ناحيه سلاطين جور در غايت ضعف است ، و صواب آن است كه بايد محراب پيامبر را اصل قرار داد ، و ساير قواعد هيئت و آلات و رصديه و غير آن را با آن سنجيد ، نه آنكه برعكس عمل شود و در صورت يافتن اختلاف ، اشكال در كار آنها و وسايل ايشان است نه در فعل پيامبر ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) ؛ پس معلوم مي شود كه قبله مدينه معجزه فعلي باقي پيامبر ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) است كه عقل ها را حيران مي سازد ؛ چون پيامبر ( صلي اللّه عليه و آله وسلم ) در عصري بود كه در حجاز اثري از زيج و رصد نبود و كسي نيز نگفته است كه پيامبر سمت قبله مدينه را به واسطه استفاده از آلات نجومي به دست آورده باشد . (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . دروس معرفة الوقت و القبلة ، 376 ـ 380 ، ( با تلخيص ).