بخش 5

1. حزب‌الله 2. اخوان‌المسلمین 3. القاعده تفکرات ایدئولوژیک القاعده الف. میراث وهابیت از خوارج: ب. میراث وهابیت از مذهب حنبلی: ج. میراث وهابیت از کلام اشعری: د. میراث از ابن تیمّیه: وهابیت جدید (القاعده) و طرح سؤالی برای جمهوری اسلامی ایران راهکارهای ایران در قبال چگونگی برخورد با القاعده دلایل لزوم توجه بیشتر ایران به ماهیت فکری و فرهنگی القاعده 1. القاعده به عنوان یک جریان فکری 2. الهام‌بخشی القاعده 3. ماهیت ضد شیعی جریان القاعده 4. توجه به نفوذ تفکر القاعده به مناطق سنی‌نشین ایران خلاصه درس خودآزمایی بخش دوم: آشنایی با کشورهای اسلامی درس سوم: عربستان سعودی مشخصات و شرایط عمومی عربستان سعودی موقعیت جغرافیایی جمعیت پیش زمینه تاریخی ساختار اجتماعی ـ فرهنگی


51


عنوان بدعت به شدت مخالفت مي‌كردند، و ديگري موج تمدن جديد بود كه نظام حكومت، به بسياري از آن‌ها نياز داشت. دولت سعودي كوشيد تا ايدة وهابيت را متناسب با ضرورت‌هاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي جديد تعديل نمايد. اگر چه در اين كار توفيق نسبي به دست آورد، اما راه چارة بهتر را در تفكيك دو حوزة سياسي و مذهبي ديده و بدين جهت حوزة سياسي، اقتصادي و... حكومتي را در انحصار آل سعود نگاه داشت و حوزة ديني را به خاندان آل شيخ (نسل محمدبن عبدالوهاب) سپرد.

به هر حال مقتضيات زمان، جامعة متعصب عربستان را به برخي تعديل‌ها نسبت به واپس‌گرايي و تعصبات وهابي واداشت، به طوري كه اينك وهابيت در عربستان، شكل تلطيف شده و تركيبي از وهابيت عبدالعزيز و رهبران مذهبي آن همراه با فرهنگ مصرفي طبقه متوسط سعودي است. اين دو حوزه در ارتباط با يكديگر و با بهره‌گيري از دلارهاي نفتي، به گسترش حوزة وهابيت فراتر از سرزمين عربستان همت گماشتند و سراسر ممالك اسلامي را هدف قرار دادند. در اين ميان نسل جوان و جديد وهابي كه به يمن رشد اقتصادي، از اواخر دهة 60 ميلادي به اين سو، در داخل و خارج عربستان ـ خصوصاً اروپا و آمريكا ـ تحصيل كرده بودند، با واقعيت‌هاي جديدي آشنا شدند، كه امكان انطباق آن‌ها با نظام حكومتي سعودي و يا حوزه‌هاي علمية بسيط و متعصب وهابي نجد و مدينه وجود نداشت. اين نسل حتي تلفيق مذهب



52


وهابي را با برخي از اشكال مدرنيسم كه توسط آل سعود براي ايجاد هماهنگي ميان سنت و مدرنيسم ايجاد شده بود نمي‌پسنديدند و راه چاره را مدرنيزه كردن و انجام اصلاحات هر دو بخش فوق در جامعة سعودي مي‌دانستند، تا ضمن نوسازي نظام سياسي، انديشة خالص وهابي را نيز منطبق با مقتضيات زمان گسترش دهند.

از آن‌جا كه جامعة عربستان امكان برآورده شدن مسالمت‌آميز اين خواسته‌ها را فراهم نمي‌كرد، به تدريج رويكرد مبارزة مسلحانه تحت عنوان "جهاد" در ميان آنان تقويت شد و تشكل‌هايي در اين زمينه شكل گرفت. دولت سعودي كه خطر را احساس كرده بود با استفاده از موقعيت تجاوز نظامي شوروي سابق به افغانستان، اين گروه‌هاي جوان، پرشور و عملگرا را تحت عنوان جهاد با كفار و دفاع از دارالاسلام ـ البته با همكاري و حمايت‌هاي نظامي و اطلاعاتي آمريكا و سازمان سيا ـ با پول و امكانات فراوان راهي افغانستان نمود. حضور برخي جوانان داوطلب جهاد از كشورهاي عربي و ساير نقاط جهان، سبب برقراري ارتباط ميان آنان شده و بن‌لادن توانست سركردگي آنان را به دست گيرد. با شكل‌گيري هسته‌هاي اوليه "القاعده"، به تدريج دامنة آن گسترش يافت و امروزه شعبه‌ها و حتي گرايش‌هاي متفاوتي به شكل يك سازمان چند مليتي با مركزيت گروه بن‌لادن در نقاط مختلف جهان از جمله آسياي جنوب شرقي، افغانستان، پاكستان و شبه قاره، آسياي مركزي، كشورهاي عربي و حتي اروپا فعال هستند. بدين ترتيب القاعده



53


و سازمان‌هاي اقماري آن را مي‌توان دومين نسل از تجديدنظر طلبي‌هاي وهابي دانست كه به اصول زيرپاي‌بند است:

1. پاي‌بندي به تمامي آن چه كه در آغاز بحث در تعريف وهابيت بيان شده است، همراه با كمي تعديل در ضديت با خردگرايي در مسائل ديني.

2. مبارزه با آل سعود و ساير حكومت‌هاي وابسته به كفار در جهان اسلام.

3. تشديد عداوت با خاندان اهل بيت عليهم السلام و اعتقادات شيعي و جواز قتل شيعيان و هر كسي كه با وهابيان به مقابله برخيزد.

4. تشديد گرايش به سلفي‌‌گري و وجوب تبليغ آن در جهان.

5. گسترش انديشة جهاد به هر دو صحنة نظري و عملي (يعني هم وجوب مبارزه با تمامي مخالفان و هم وجوب مهيا ساختن كليه امكانات و افراد براي تحقق آن) و لزوم بهره‌گيري از مدرن‌ترين امكانات نظامي در راه اين هدف.

6. وجوب جهاد با كفار و مشركين كه امروزه آمريكا بارزترين مظهر آن به شمار مي‌رود، خصوصاً بدان دليل كه سرزمين و حكومت‌هاي اسلامي را در سيطرة خود دارد.

بدين ترتيب ملاحظه مي‌شود وهابيت كه روزي با حيله‌ها و نقشه‌هاي استعمار انگلستان و با هدف ايجاد تفرقه ميان مسلمانان توسط مسترهمفر، جاسوس معروف بريتانيا ايجاد و بعدها نيز با هدف تجزية امپراتوري



54


عثماني با كمك انگليسي‌ها در عربستان به قدرت رسيده و در مرحله سوم توسط آمريكا و سيا با هدف مقابله با شوروي در راستاي رقابت دو بلوك شرق و غرب در دوران جنگ سرد تجهيز وحمايت شده بود، و در مرحلة چهارم نيز پس از فروپاشي شوروي، وهابيت در شكل طالباني آن با حمايت همه جانبة آمريكا در افغانستان به قدرت رسيد تا به عنوان رقيب، اهرم فشار و تهديدي عليه جمهوري اسلامي ايران باشد، امروزه ظاهراً به يكي از دشمنان آنان تبديل شده است.

تاكنون اين تصور وجود داشته است كه وهابي‌گري در همان شكل سنتي خود (به عنوان انديشه‌اي متصلب كه عمدتاً گروهي از عوام اهل‌سنت را از طريق تحريك احساسات متعصبانه برمي‌انگيخته است)، چيزي است كه به دليل ناسازگاري با ترقيات فكري و فرهنگي بشري و چيره شدن رويكردهاي عقل‌گرايانه و مداراجويانه در روابط بين ملل و مذاهب در عصر جديد، به تدريج كارآيي خود را از دست خواهد داد. امّا اينك به نظر مي‌رسد بايد در مورد نوع نگاه سنتي نسبت به وهابي‌گري تجديدنظر اساسي به عمل آيد و ضرورت اين كار خصوصاً با توجه به رويكرد و اقدامات "القاعده" بيشتر مي‌شود. امروزه طرفداران و فعالان القاعده، اعراب بدوي شترسوار نجدي و روحانيون متعصّب تحصيل كرده مدارس مدينه، كه معتقد به تحريم استفاده از دستاوردهاي تكنولوژيك بشر همانند اتومبيل و تلفن يا تحريم رانندگي زنان و... بودند، نيستند؛ بلكه عمدتاً جوانان تحصيل كرده و آشنا به علوم جديد خصوصاً



55


تحصيل كرده‌هاي كشورهاي غرب هستند. به علاوه، امروزه اگر چه حكومت‌ وهابي به طور رسمي فقط در عربستان سعودي پا برجاست ولي گرايش‌هاي وهابي در ميان برخي دولت‏مردان بسياري از كشورهاي عربي ـ همانند امارات متحده ـ و غيرعربي ـ همانند پاكستان ـ وجود دارد. امروزه وهابيت به دنبال به دست‌گيري قدرت در كشورهاي اسلامي است و نمونة حكومت منسوخ طالبان در افغانستان از آن جمله است. عوامل حوادث

11 سپتامبر عمدتاً دانشجويان يا فارغ‌التحصيلان دانشگاه‏ها، خصوصاً از كشورهاي اروپايي يا آمريكا بودند كه هر يك مدتي را نيز در اين كشورها زندگي كرده و با فرهنگ، تمدن و زندگي مدرن غربي نيز آشنايي كامل داشتند. عمدة رهبران القاعده پزشك، مهندس و امثال آن هستند. خود بن‌لادن به عنوان شاخص‌ترين فرد اين تفكر، پيش از اين از نزديك‌ترين دوستان و متحدين آمريكا بود و بيشترين سرمايه‌هاي خانوادگي آنان در اروپا و آمريكا در گردش بوده و هست.

راهكارهاي ايران در قبال چگونگي برخورد با القاعده

1. ايران نبايد القاعده را صرفاً به عنوان يك جريان در حوزة

سياسي ـ امنيتي و يا صرفاً در چارچوب روابط ايران با عربستان جست‏و‏جو نمايد. حتي امروزه بايد اين سؤال مطرح شود كه اصولاً خاندان آل سعود كه به اقتضاي شرايط سياسي و حكومت، تا حدودي از برخي از اصول اوليه وهابيت عدول كرده‌اند، چه جايگاهي در ميان



56


وهابيان جديد دارند؟ به عبارت ديگر ايران بايد سياست خارجي خود را در مورد گروه‌هاي وهابي همانند القاعده و حكومت وهابي آل سعود از يكديگر تفكيك نمايد.

بنابراين، سطح بحث اختلاف و تفاوت‌ها ميان وهابيون قديمي با القاعده را نبايد صرفاً به تقابل سنت و مدرنيسم تقليل داده و بگوئيم جوانان عرب وهابي در اثر تحصيل و زندگي در غرب با مسائل سياسي جهان آشنا شده و به تقابل با غرب كشيده شده‌اند. زيرا اين همان تقليل ماهيت بحث دربارة القاعده به مباحث سياسي و امنيتي خواهد بود و ما را از هويت واقعي و فرهنگي اين تفكر جديد غافل خواهد نمود.

به نظر مي‌رسد در كشور ما پيرامون ابعاد فرهنگي وهابيت جديد ـ كه القاعده نمونة بارز آن است ـ كار نشده و عمدة مطالعات و تحقيقات در ابعاد سياسي و امنيتي متمركز بوده است. شايد يكي از دلايل عدم وجود يك راهبرد مشخص در روند سياست خارجي ايران در قبال چگونگي برخورد با القاعده، همين عدم شناخت درست در قبال آن باشد. اين مسأله سبب شده است برخي، القاعده و تفكر نو وهابي را يك فرصت براي ايران تلقي كنند كه با استفاده از توانايي‌هاي سياسي و نظامي خود، آمريكا و ديگر مخالفين اسلام را مورد حمله قرار مي‌دهد و بايد مورد حمايت و كمك قرار گيرد، يا لااقل از ايجاد موانع در قبال فعاليت‌هاي القاعده خودداري گردد و برخي ديگر با استناد به ديدگاه فكري القاعده ـ كه دشمنان خوني شيعه محسوب مي‌شوند ـ معتقدند بايد با آنان مقابله



57


صورت گيرد و عدم مقابلة جدي ايران با آنان را ناشي از اين نگراني مي‌داند كه آنان حملات تروريستي خود را عليه ايران سازماندهي كنند.

جمهوري اسلامي ايران بايد در مورد نوع فعاليت‌هاي تبليغي دستگاه‌هاي رسانه‌اي ايران در قبال اقدامات القاعده در عراق دقت زيادي مبذول دارد. جهت‌گيري‌هاي تبليغي اين رسانه‌ها به گونه‌اي است كه گويا ايران از اتفاقاتي كه در عراق توسط طرفداران القاعده ـ و البته بقاياي رژيم بعث ـ مي‌افتد، خرسند است. اين عمل بدبيني و تأثيرات سوئي را در ميان برخي از شيعيان عراق ـ كه اين اقدامات را برخلاف منافع و مصالح خود مي‌دانند ـ نسبت به ايران به وجود مي‌آورد و آنان گهگاه نگراني و نارضائي خود را از آن اعلام داشته‌اند. اين رويكرد تبليغي ايران ناشي از همان نوع نگرش نسبت به القاعده است كه صرفاً آن را يك جريان سياسي ـ نظامي و امنيتي مي‌بيند نه يك جريان فكري و فرهنگي و در نتيجه اقدامات آنان را در چارچوب مقاومت مشروع مردم عراق تعريف مي‌كند.

دلايل لزوم توجه بيشتر ايران به ماهيت فكري و فرهنگي القاعده

ايران به دلايل متعددي بايد در مورد ماهيت نو وهابيون ـ خصوصاً القاعده و سازمان‌هاي اقماري آن در كشورهاي مختلف ـ تحقيقات عميق و دقيقي انجام دهد. زيرا اين امر به دلايل چهارگانة ذيل، امروزه صرف‌نظر از ارتباطش با حوزة امنيت ملي ايران، به ماهيت سياسي، فكري



58


و فرهنگي آن نيز بستگي دارد:

1. القاعده به عنوان يك جريان فكري

القاعده، امروزه يك حركت فكري در دنياي اسلام است كه در ميان نسل جديد دنياي اسلام و اهل سنت از فيليپين تا غرب آفريقا در حال رشد كردن است و به نظر مي‌رسد به شدت تأثيرگذار شده و به همين دليل ماندگار خواهد شد. خصوصاً با توجه به اين نكته كه بخشي از مسلمانان اهل سنت گرايش بيشتري به تفكر افراطي سني پيدا كرده‌اند و اين امر خود زمينة رشد و ظهور بيشتر القاعده و پرچم‌داري آن را فراهم مي‌كند.

2. الهام‌بخشي القاعده

از آن‌جا كه القاعده نهضتي فرهنگي است كه به عنوان پديده‌اي تأثيرگذار در آيندة منطقه و جهان اسلام به راه افتاده است، يكي از مسائلي كه براي جمهوري اسلامي ايران ـ به عنوان داعيه‌دار حركت فرهنگي در جهان اسلام ـ پيش مي‌آيد اين است كه آيا با وجود اين تفكر و اقداماتي كه القاعده در پيش گرفته است، آن هدفي را كه ايران از زمان انقلاب اسلامي تاكنون مدنظر داشته و در تدوين چشم‌انداز

20 ساله نيز بر آن صحه گذارده شده است (يعني الهام‌بخشي در جهان اسلام)، قابل تحقق خواهد بود. به نظر مي‌رسد اين دو الهام‌بخشي (انقلاب اسلامي ووهابيت جديد) با يكديگر در تعارض قرار گرفته‌اند.



59


3. ماهيت ضد شيعي جريان القاعده

شكي نيست كه اين ماهيت كه از بنيادهاي فكري وهابيت سرچشمه مي‌گيرد، سبب مي‌شود اين تفكر، جمهوري اسلامي ايران را به عنوان كشور مقتدر شيعي با حكومت مذهبي به عنوان دشمن يا لااقل رقيب ايدئولوژيك خود بشناسد. به علاوه بزرگ‌ترين رسالت خود را كه همان مبارزه با شيعيان است در نخستين فرصتي كه براي آنان به دست آيد عليه ايران ـ با هر حكومتي ـ سازماندهي نمايد. القاعده نخستين بارقه‌هاي رقابت و دشمني با شيعيان و ايران را در افغانستان و حمايت مالي و سياسي براي تشكيل حكومت طالبان و كشتن ديپلمات‌هاي ايراني، و سپس در عراق در مواردي چون "تلاش براي پيشگيري از حضور و نفوذ ايران"، "جلوگيري از به قدرت‌ رسيدن شيعيان در عراق" و "تلاش براي كشتار شيعيان عراق" نشان داده است. همين هويت ضد شيعي، ضرورت بازشناسي دقيق ماهيت فكري و فرهنگي اين گروه را براي ايران دو چندان مي‌نمايد.

4. توجه به نفوذ تفكر القاعده به مناطق سني‌نشين ايران

يكي ديگر از دلايلي كه ايران بايد نسبت به شناسايي ماهيت تفكر القاعده اقدام كند، رشد اين تفكر در ميان نسل جوان اهل سنت در نواحي سني‌نشين ايران، خصوصاً در سيستان و بلوچستان، است. گزارش‌ها حاكي از تبليغات وسيع آنان و گرايش برخي از جوانان سني



60


ايران به اين تفكر است.

خلاصه درس

گروه‌ها و احزاب مهم جهان اسلام به دو دستة كلي قابل تقسيم هستند: الف. گروه‌ها و احزاب اسلام گرا (مذهبي)؛ ب. گروه‌ها و احزاب غير آن.

از سازمان‌هاي اسلامي كه داراي رابطة تعريف شده‌اي با جمهوري اسلامي ايران هستند، مي‌توان حزب الله لبنان را نام برد.

از گروه‌هايي كه چنين رابطة تعريف شده‌اي ندارند دو گروه بزرگ و با اهميت اخوان‌المسلمين و القاعده مي‌باشد.

حزب‌الله خود را يك سازمان شيعي و پيرو ولي فقيه است كه منبع فرهنگ خود را قرآن و سنت معصومين عليهم السلام و فتاواي مراجع تقليد زمان اعلام مي‌كند.

حزب‌الله معتقد به لزوم ريشه‌كني و نابودي اسرائيل و ضرورت اتحاد مسلمانان و پيروي علماي اسلام از انديشه‌هاي امام خميني است.

حزب‌الله از يك نگاه، عمق استراتژيك جمهوري اسلامي ايران در خاورميانه و يك عامل بازدارنده در مقابل اقدامات احتمالي رژيم صهيونيستي عليه ايران محسوب مي‌شود.

يكي از مهم‌ترين جنبش‌هاي اسلامي شكل گرفته در مصر، جنبش اخوان‌المسلمين است. اخوان المسلمين به دليل سابقة تاريخي، گرايشات



61


اسلامي سلفي معتدل، تشكيلات منسجم و بسيار قوي و سلسله مراتب ايدئولوژيك و روحاني، قابليت بسياري براي استمرار حيات سياسي و نيز توسعه به ساير نقاط جهان اسلام و عرب از خود نشان داده است.

القاعده گروهي سياسي، نظامي با شيوه‌هاي مبارزاتي خشونت‌آميز و تروريستي و ماهيت ظاهراً ضد آمريكايي و ضد غربي مي‌باشد.

مذهب مورد نظر القاعده وهابيت است. وهابيت تركيبي است از چهار ميراث تاريخي شامل:

1. ميراث وهابيت از خوارج، ميراث وهابيت از مذهب حنبلي؛

2. ميراث وهابيت از كلام اشعري، ميراث از ابن تيمّيه.

اصولي كه القاعده به آن پايبند است عبارتند از: مبارزه با آل سعود،تشديد عداوت با خاندان اهل بيت عليهم السلام و اعتقادات شيعي،تشديد گرايش به سلفي‌‌گري،گسترش انديشة جهاد،وجوب جهاد با كفار و مشركين.

ايران به دلايل متعددي بايد به ماهيت فكري و فرهنگي القاعده توجه بيشتري نمايد:

القاعده به عنوان يك جريان فكري، الهام‌بخشي القاعده، ماهيت ضد شيعي جريان القاعده، توجه به نفوذ تفكر القاعده به مناطق سني‌نشين ايران.

خودآزمايي

1. منشور جنبش حزب الله را توضيح دهيد.

2. دلايل گسترش ارتباط ايران با جنبش اخوان المسلمين چه مي‌باشد.

3. وهابيت تركيبي از چه ميراث‌هاي تاريخي مي‌باشد، بيان كنيد.



62


4. اصول سازمان القاعده را نام ببريد.

5. دلايل لزوم توجه ايران به ماهيت فكري و فرهنگي القاعده را توضيح دهيد.


63


بخش دوم

آشنايي

با كشورهاي اسلامي



64


بخش دوم: آشنايي با كشورهاي اسلامي



65


درس سوم

عربستان سعودي

مشخصات و شرايط عمومي عربستان سعودي

اهداف آموزشي

انتظار مي‌رود با مطالعه اين درس:

ـ پيش زمينه تاريخي سرزمين عربستان را بشناسيم.

ـ ساختار اجتماعي ـ فرهنگي جامعه عربستان را بدانيم.

ـ نظام سياسي عربستان را بشناسيم.

ـ با ساختار اقتصادي و مشكلات اقتصادي عربستان آشنا

شويم.

ـ گروه‌هاي سياسي موجود در سرزمين عربستان را بشناسيم.

ـ ‌سياست خارجي ايران در قبال عربستان سعودي را بدانيم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي عربستان، جمعيت، ساختار

اجتماعي ـ‌ فرهنگي، نظام سياسي، ساختار و شرايط اقتصادي، جريان‌ها



66


و گروه‌هاي سياسي و روابط خارجي ايران و عربستان توضيح داده مي‌شود.

موقعيت جغرافيايي

كشور عربستان سعودي از نظر طول و عرض جغرافيايي در 25 درجه شمالي و 45 درجه شرقي قرار دارد. همسايگان اين كشور شامل عراق، اردن، كويت، عمان، قطر، امارات متحده عربي، يمن و بحرين است. مساحت آن 582/960/1 كيلومتر مربع، طول مرزهاي خاكي آن 415/4 كيلومتر و طول مرزهاي آبي آن 640/2 كيلومتر مي‌باشد.

طول مرزهاي خشكي عربستان به تفكيك همسايگان عبارتنداز: عراق 814 كيلومتر، اردن 728 كيلومتر، كويت 222 كيلومتر، عمان 676 كيلومتر، قطر 60 كيلومتر، امارات متحده عربي 457 كيلومتر و يمن 1458 كيلومتر است.

جمعيت

جمعيت عربستان سعودي در جولاي سال 2006، در حدود 137/910/27 نفر برآورد شده است. حدود 85 درصد سعودي‌ها از نظر قومي عرب هستند، 12 درصد از جنوب آسيا يا نسل‌هاي جنوب آسيايي مي‏باشند كه شامل هندي‌ها، پاكستاني‌ها و بنگلادشي‌ها است. علاوه بر اين برخي شهروندان از نسل‌هاي آسيايي و آفريقاي شرقي هستند. بسياري از اعراب از كشورهاي نزديك به اين پادشاهي استخدام شده‌اند.



67


بيش از 7 ميليون مهاجر از سراسر كشورهاي جهان در عربستان وجود دارند كه شامل هندي: 4/1 ميليون، بنگلادشي: 1 ميليون، فيليپيني: 000/950، پاكستاني: 000/900، مصري: 000/900، يمني: 000/800، اندونزيايي: 000/500، سريلانكايي: 000/350، سوداني: 000/250، سوري: 000/100 و ترك: 000/80 نفر است. حدود 000/100 نفر نيز از كشورهاي غربي در عربستان سعودي ساكن مي‏باشند.

اكثر جمعيت عربستان پيرو وهابيت و سلفي‌گرايي (سني) هستند، جمعيت شيعي اين كشور حدود 15 تا 25 درصد برآورد مي‌شود كه اغلب در استان‌هاي شرقي و در حاشيه خليج فارس و سپس استان‌هاي جنوب غربي در مرز يمن، مكه و به ويژه مدينه و ساير شهرهاي بزرگ اين كشور زندگي مي‌كنند.

پيش زمينه تاريخي

سرزمين عربستان داراي پيشينه تاريخي كهني است كه به روزگار حضرت ابراهيم باز مي‌گردد. بعد از ظهور اسلام، عربستان كنوني مركز جهان اسلام بود و دو شهر مقدس مكه و مدينه در كانون آن قرار داشتند. در قرون اوليه اسلام امويان و عباسيان بر عربستان حاكم بودند. در قرون اخير عربستان تحت حاكميت امپراتوري عثماني قرار داشت و با ظهور فرقه وهابيت از قرن نوزدهم، سرنوشت سياسي اين سرزمين دچار تغيير شد.



68


بعد از جنگ جهاني اول و با همكاري وهابيون و آل سعود و حمايت انگلستان، كشور كنوني عربستان سعودي به تدريج شكل گرفت. در سال 1926، اميرعبدالعزيز بن سعود خود را پادشاه عربستان سعودي خواند و در سال 1932 ميلادي سرزمين‌هاي تحت فرمان خود را كه چهار پنجم شبه جزيره عربستان را شامل مي‌شد، رسماً عربستان سعودي ناميد. با تأسيس عربستان سعودي در سال 1932، آل سعود تاكنون با ايدئولوژي وهابيت و همچنين درآمد سرشار ناشي از فروش نفت بر اين كشور حاكميت دارد و اكنون عربستان به عنوان يكي از اصلي‌ترين كشورهاي منطقه خليج فارس محسوب مي‌شود.

ساختار اجتماعي ـ فرهنگي

جامعه عربستان بر پايه روابط قبيله‌اي استوار است. وجود تعصب و علقه نيرومند قبيله‌اي به علاوه مذهب، شكل دهنده كلي فرهنگ جامعه مي‌باشد. با اين كه دين اسلام در اين سرزمين ظهور نمود و مدت زماني اين سرزمين مركزيت جهان اسلام را به عهده داشت، اما از آن‌جا كه در سرزمين فوق قبيله‌هاي زيادي زندگي مي‌كنند و هر كدام آداب و رسوم خاص خود را به عنوان يك ميراث نگهداري مي‌كنند، نتوانستند با بهره‌گيري از آيين اسلام به تمدني بزرگ دست يابند.

جامعه عربستان يك جامعه سنتي است و از خصايص ويژه آن به

مانند ديگر جوامع جهان سوم، تبعيض شديد طبقاتي مي‌باشد. اختلاط



69


مردم بومي كشور با مهاجران يك بافت اجتماعي ناهماهنگ را

تشكيل داده است. اين طبقه به وجود آمده به همراه كسبه، كارگران

و كشاورزان در مقابل طبقه مرفه و اشرافي و وابستگان دولتي كمتر

مورد حمايت قرار مي‌گيرند. به طور كلي آداب و رسوم مردم عربستان تحت تأثير فرهنگ اسلامي قرار دارد. در كنار آداب و رسوم به جا مانده از فرهنگ اسلامي، فرهنگ قبيله‌اي و بياباني نيز در ميان مردم ديده مي‌شود.

دين در ميان مردم عربستان نفوذ زيادي داشته، در اوضاع فرهنگي، سياسي و اجتماعي آن نقش اساس ايفا مي‌كند. اين كشور براساس ظواهر شريعت اسلامي اداره مي‌شود و قوانيني چون قصاص و تعزيرات در آن اجرا مي‌شوند. هيچ ديني غير از اسلام پذيرفته نيست و اماكن مذهبي غيراسلامي همچون كليسا، كنيسه و... در آن وجود ندارد. رسانه‌هاي عمومي، احكام اسلامي را تبليغ و ترويج نموده، از نشر و پخش هرگونه سخن و برنامه خلاف شئون ديني جلوگيري مي‌شود. جناح مذهبي و سنت‌گرايان از قدرت و نقش بسيار زيادي در حكومت وجامعه عربستان برخوردار هستند.

اكثر مردم عربستان از اهل تسنن مي‌باشند و اين كشور براساس مذهب وهابيت اداره مي‌شود؛ بيشتر مردم نجد پيرو مذهب حنبلي و منطقه حجاز بيشتر مالكي مذهب‌اند و شايد به همين دليل بود كه آيين محمدبن عبدالوهاب كه بيشتر بر اصول اعتقادات و آراي فقهي حنبلي تكيه



70


مي‌كرد، ابتدا در ميان مردم نجد انتشار يافت. در شهر مدينه منوره، منطقه الشرقيه تعداد نسبتاً قابل توجهي از شيعيان اماميه زندگي مي‌كنند و در عسير و نجران نيز گروهي از اسماعيليه وجود دارند. بخشي از يمني‌هاي مقيم عربستان نيز زيدي مذهب هستند.

نظام سياسي عربستان

ماهيت رژيم سياسي عربستان پادشاهي مطلقه و موروثي بوده، قدرت به طور انحصاري در اختيار خاندان سعودي است. در اين كشور به ظاهر سه قوه مجريه، مقننه و قضائيه از يكديگر متمايز و مجزا شده‌اند، اما نوع رژيم به شيوه اختلاط قوا بوده، همه امور قائم به ذات پادشاه است. عربستان به 14 استان (ايالت) تقسيم مي‌شود كه مسؤولان هر يك از اين استان‌ها با عنوان «امير» از ميان خاندان آل سعود برگزيده مي‌شود.

در عربستان هيچ گونه حزب سياسي و انتخاباتي وجود ندارد و مي‌توان گفت كه اعمال حاكميت در اين كشور به صورت ديكتاتوري پدرسالاري است. در كشور عربستان پادشاه، رئيس حكومت، نخست‌وزير و رئيس قوه مجريه بوده، افزون بر آن، متولي خانه خدا و مسجد مدينه به حساب مي‌آيد. وي مرجع تمامي قواي سه‌گانه است و تمامي عزل و نصب‌ها با دستور او صورت مي‌گيرد.

مجلس شورا، نهاد قانون‌گذاري و تصميم‌گيري كشور است. تمامي حقوق اعضا و وظايف آنان در تمامي زمينه‌ها به دستور پادشاه تعيين



71


مي‌شود. همچنين عزل و نصب رئيس مجلس شورا و معاون و دبيركل مجلس به فرمان شاه صورت مي‌گيرد و حقوق و وظايف آن‌ها با فرمان پادشاه تعيين مي‌شود.

در بخش قوه مجريه كه شاه رياست آن را بر عهده دارد، تمامي وزراي كابينه از جانب او عزل يا نصب مي‌شوند و در برابر شاه مسؤول هستند. از سوي ديگر، چنانچه بين تصميمات مجلس شورا و رئيس مجلس وزرا اتفاق نظر به وجود نيايد، تصميم گيرنده نهايي، پادشاه خواهد بود.

در عربستان قوه قضائيه نيز مانند دو قوه ديگر به طور مستقيم زيرنظر شاه قرار دارد. اعضاي شوراي مالي قضايي از 12 قاضي ارشد تشكيل شده و به طور كلي تمامي قضات اين قوه از جانب پادشاه تعيين و يا عزل مي‌شوند. عزل و نصب وزير دادگستري نيز از سوي شاه صورت مي‌گيرد.

تصميم‌گيري‌هاي استراتژيك در عربستان عمدتاً از جانب شاه صورت مي‌گيرد، زيرا شاه از طريق هيأت وزيران در كشور حكومت مي‌كند كه رياست آن را خود بر عهده دارد و اغلب هيأت وزيران و مجلس نقش مشورتي دارند. گاه قدرت و سياستگذاري شاه به دليل رعايت قوانين اسلامي (شريعت)، سنن و آداب و رسوم آل سعود محدود مي‌شود، به اين معنا كه وي بايد موافقت خانواده سلطنتي و علما را جلب كند. در حال حاضر ملك عبدالله، پادشاه عربستان سعودي است.



72


ساختار و شرايط اقتصادي

ساختار اقتصادي عربستان سعودي براساس توليد و فروش نفت قرار دارد؛ در حدود 75 درصد درآمدهاي بودجه‌اي و 90 درصد درآمد صادراتي اين كشور از صنعت نفت است. صنعت نفت در حدود

45 درصد توليد ناخالص داخلي عربستان را تشكيل مي‌دهد. عربستان سعودي به طور رسمي 260 ميليارد بشكه منابع نفتي دارد كه 24 درصد منابع نفتي ثابت شده جهاني را تشكيل مي‌دهد.

كاهش شديد قيمت نفت در سال 1998، ضربه شديدي بر اقتصاد عربستان بود كه سبب شد محصولات عمده داخلي به ميزان 11 درصد كاهش يابد و كسري بودجه به 3/12 ميليارد دلار برسد. از توليدات عمده داخلي اين كشور، 6 درصد به بخش كشاورزي، 53 درصد به بخش صنعت و 41 درصد به بخش خدمات تعلق دارد. نيروي كار عربستان در حدود 7 ميليون نفر بوده و از اين ميزان 40 درصد در بخش دولتي، 25 درصد در بخش صنعت، ساختمان و نفت، 30 درصد در بخش خدمات و 5 درصد در بخش كشاورزي اشتغال دارند. صنايع عمده اين كشور شامل توليد نفت، پالايش نفت و پتروشيمي ابتدايي، كارخانه فولاد و سيمان ساختمان و پلاستيك مي‌باشد. محصولات كشاورزي اصلي آن نيز شامل گندم، جو، گوجه فرنگي، هندوانه، ليمو، گوسفند، مرغ، تخم‌مرغ و شير مي‌باشد.

افزايش‌هاي اخير قيمت‌ نفت‌ باعث‌ رونق ‌نفتي ‌دوم ‌اين‌كشور شده



73


است وبودجه‌عربستان سعودي را به بالاي 28 ميليارد دلار در سال 2005 رساند.

يكي از مشكلات اساسي اقتصاد عربستان سعودي، تكنولوژي و سرمايه است، زيرا اكثر صنايع موجود با سرمايه‌گذاري خارجي شكل گرفته و دليل حمايت عربستان از صنايعي كه هزينه‌هاي آن سالانه به ميلياردها دلار سوبسيد مي‌رسد و كارآيي لازم را ندارند، تنها مي‌تواند كسب پرستيژ در سطح داخلي و بين‌المللي باشد. از مشكلات ديگر، فقدان نيروي كار بومي و اتكاي به بيگانگان است. هم‌اكنون بيش از يك سوم جمعيت ساكن در عربستان خارجي هستند و تمامي امور توليدي، مديريتي و خدماتي به وسيله اين افراد انجام مي‌شود. هزينه‌هاي بسيار زياد بودجه دفاعي، گسترش سيستم‌هاي پيچيده و پرهزينه الكترونيكي و خريد سرسام‌آور و حيرت‌انگيز تسليحات نظامي نيز از ديگر مشكلات و عارضه‌اي داخلي در اقتصاد عربستان است.

جريان‌ها و گروه‌هاي سياسي عربستان سعودي

در عربستان سعودي تفاوت چنداني بين سياست و حكومت وجود ندارد، از اين‌رو خانواده سلطنتي هسته مركزي نظام حكومتي ـ سياسي سعودي را تشكيل مي‌دهد. گروه‌ها و جريان‌هاي سياسي مستقل از حاكميت در عربستان سعودي وجود ندارد و رقابت‌ها در قالب جريان‌هاي دروني آل سعود در جريان است.



74


در حال حاضر سه جناح عمده در داخل آل سعود وجود دارد كه هريك درصدد قبضه كردن قدرت است. گروه اول خاندان فهد است كه از دهه 1960، به صورت گروه غالب در خانواده سعودي بوده است و از نايف بن عبدالعزيز، سلطان بن عبدالعزيز، سلمان بن عبدالعزيز و... تشكيل شده و همگي از يك مادر بوده و به قبيله سديد وابسته‌اند. گروه دوم كه ملك عبدالله از آن خاندان در حال حاضر پادشاه عربستان است، از مادر ديگري هستند كه به قبيله شمر وابسته‌اند. سعود بن فيصل، وزير امور خارجه نيز از اين گروه است. گروه سوم، فرزندان فيصل هستند كه فاقد تشكيلات گروهي هستند و افرادي چون خالد بن فيصل و تركي فيصل به آن تعلق دارند.

در كنار اين گروه و جريان‌هاي سياسي حاكم برخي گروه‌هاي سياسي ديگر از جمله گروه‌هاي ليبرال و مذهبي نيز در عربستان

سعودي فعاليت مي‌كنند، اما هنوز به سطح قابل توجهي از تأثيرگذاري نرسيده‌اند.

سياست خارجي ايران در قبال عربستان سعودي

روابط ايران با عربستان سعودي بعد از انقلاب اسلامي داراي فراز و نشيب‌ها و مراحل مختلفي بوده است. در ابتدا روابط دو كشور عادي بود، اما به تدريج اين روابط تيره شد. مراسم حج در سال 1366 و حمله پليس سعودي به حجاج ايراني و كشتار 400 تن از حجاج به قطع كامل روابط



75


دو كشور منجر شد. در اين دوره برگزاري گردهمايي جنبش‌هاي آزاديبخش و حمايت سعودي‌ها از صدام در جنگ با ايران از عوامل ديگر تيرگي روابط بود.

با پايان جنگ ايران و عراق به تدريج روابط دو كشور بهبود يافت و در سال 1369 بار ديگر روابط بين دو كشور برقرار شد. از سال 1370 شروع مجدد روابط دو كشور تا سال 1376 كه شروع كار دولت خاتمي بود (دوره رياست جمهوري هاشمي رفنسجاني)، مرحله تنش‌زدايي و بسترسازي روابط دو كشور محسوب مي‌شود. در دوره‌هاي بعدي روابط دو كشور به صورتي مؤثرتر بهبود يافت.

روابط ايران و عربستان سعودي پس از حضور اميرعبدالله بن عبدالعزيز، وليعهد عربستان در اجلاس سران كشورهاي اسلامي در تهران و در پي آن، ديدار آقاي هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و متعاقب آن سفر وزير دفاع و ساير وزراي دو كشور رو به گسترش نهاد. سياست تنش‌زدايي آقاي خاتمي با همسايگان عربي در افزايش پيوندها و تعاملات بين ايران و عربستان سعودي مؤثر بود و بعد از آن نيز دولت ايران سياست تعامل و افزايش پيوندها و همكاري‌ها با اين كشور را دنبال مي‌كند.

ايران و عربستان سعودي در سطح منطقه به عنوان دو بازيگر اصلي، رقيب و تأثيرگذار محسوب مي‌شوند و در تعيين روند امور و تحولات


| شناسه مطلب: 77323