بخش 26

درس سیزدهم: مراکش


226


برتر مصر طي چند سال اخير با نقش آفريني و ابتكار عمل سعودي‌ها اندكي به حاشيه رفته است، اما مصر همچنان نقش آفرين و تأثيرگذار است.

دولت مصر همچنين نقش مهمي در اتحاديه آفريقا بازي مي‌كند و تلاش است در مناقشات مختلف در سطح قاره آفريقا نقشي ميانجي‌گرايانه داشته باشد.

طي چند سال اخير مصر نگاه و رويكرد شرقي خود را بيشتر دنبال نموده است و نسبت به افزايش ارتباطات سياسي و تجاري خود با روسيه و چين ابراز علاقه نموده است.

روابط با جمهوري اسلامي ايران

ايران و مصر به عنوان دو كشور محوري جهان اسلام در دو نقطه حساس و استراتژيك قرار گرفته‌اند. هر دو كشور وارث دو تمدن بزرگ و كهن هستند كه در طول ساليان متمادي همواره در تعاملي نزديك با هم به سر برده‌اند. ظهور اسلام و پذيرش آن از سوي دو ملّت، اين حلقه‌هاي الفت را بيشتر به هم نزديك نمود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و به تبع آن تغيير رويكرد فضاي منطقه‌اي و بين‌المللي نسبت به جمهوري اسلامي، روابط گرم و دوستانه دو كشور ايران و مصر هم رو به سردي گرائيد. اگر نگاهي اجمالي به سير تحولات سه دهه اخير در مورد روابط ايران و مصر داشته باشيم درخواهيم يافت كه موانع ارتباط بين دو كشور همگي مربوط به يك مقطع زماني خاصر، مي‌باشد. ميزباني مصر



227


از شاه مخلوع ايران، امضاي قرار داد كمپ ديويد، ادعاي مصر مبني بر حمايت ايران از اسلام‌گرايان منتقد دولت مصر و نامگذاري خياباني در تهران به نام عامل قتل سادات را مي‌توان از مهم‌ترين عوامل قطع ارتباط با مصر دانست.

جمهوري اسلامي ايران با توجه به موقعيت استراتژيك خود و باعنايت به اصل عزت، حكمت و مصلحت طي يك دهه اخير درصدد بهبود و توسعه روابط خود با دولت‌هاي منطقه و جهان اسلام برآمده است. در طي 3 دهه گذشته روابط ايران و مصر متأثر از قضاياي پيش آمده در اوايل انقلاب بود و با گذشت 3 دهه از آن مقطع، روابط ديپلماتيك بين دو كشور با توجه به تغييرات گسترده در معادلات منطقه‌اي و بين‌المللي ضرورت احياي روابط دو كشور مهم جهان اسلام بيش از گذشته رخ مي‌نمايد.

بهبود روابط بين ايران و مصر مي‌تواند در راستاي منافع ملي دو كشور و منافع ملي جهان اسلام باشد. امنيت و ثبات در دو منطقه استراتژيك سوئز و تنگه هرمز، افزايش حجم مبادلات اقتصادي و تجاري، رايزني بيشتر در برابر توسعه‌طلبي‌هاي اسرائيل و حمايت از مردم فلسطين، همكاري بيشتر در نهادهاي منطقه‌اي و بين‌المللي مانند گروه D8 و سازمان كنفرانس اسلامي، مي‌تواند از مهم‌ترين پيامدهاي تجديد روابط ايران و مصر باشد.



228


خلاصه درس

جمهوري عربي مصر در حوزه جغرافيايي شمال آفريقا و در منطقه خاورميانه قرار گرفته است. مصر يكي از پرجمعيت‌ترين كشورهاي خاورميانه و دومين كشور پرجمعيت قاره آفريقاست.

بر طبق قانون اساسي مصر هيچ كدام از قوانين كشور نبايد مغاير قوانين شريعت اسلام باشد.

بين 80 تا 90 درصد از جمعيت مصر را مسلمانان تشكيل مي‌دهند و بقيه مردم مصر غالباً مسيحي و ارتدوكس قبطي هستند.

حمله فرانسه به مصر تحت رهبري ناپلئون در 1798، تأثيرات عظيم اجتماعي و فرهنگي بر جاي گذاشت، در اين دوره مصر شاهد جنگ‌هاي داخلي با نيروهاي فرانسوي بود.

تحركات اعتراضي مردم مصر عليه انگليسي‌ها در طي سال‌هاي پس از جنگ اول جهاني ادامه داشت و در نهايت در 22 فوريه 1922، استقلال كشور مصر از سوي انگلستان اعلام گرديد و قانون اساسي مصر در سال 1923، بر مبناي سيستم پارلماني تصويب شد.

در 18 ژوئن 1953 جمهوري عربي مصر اعلام و جمال عبدالناصر (رهبر جنبش افسران آزاد) به عنوان اولين رئيس جمهور مصر برگزيده شد.

اقدام ناصر در ملي كردن كانال سوئز در سال 1956 باعث بروز بحران كانال سوئز و جنگ بين مصر و دول غربي و اسرائيل گرديد. در جنگ



229


1973، علي‌رغم موفقيت اوليه ارتش مصر، در نهايت جنگ با حمايت كامل غرب از اسرائيل، با شكست مصر و سوريه پايان يافت.

در سال 1979 صلح مصر و اسرائيل ضربه‌اي سنگين به انسجام و اتحاد جبهه عربي در قبال اسرائيل بود و به دنبال آن مصر از اتحاديه عرب اخراج شد.

مصر داراي 26 استان مي‌باشد، نوع نظام سياسي مصر جمهوري مي‌باشد و رئيس جمهور در رأس اين كشور قرار مي‌گيرد. و حزب دولتي متبوع انور سادات حزب دموكراتيك ملي، حزب حاكم بر پارلمان است.

احزاب سياسي موجود در مصر عبارتند از:

اخوان‌المسلمين، حزب دموكراتيك ملي، حزب وفد، حزب متحد پيشرو، حزب ناصريت دموكراتيك عربي، حزب ليبرال و حزب فردا.

سياست خارجي دولت مبارك طي نزديك به سه دهه گذشته اتحاد و نزديكي با آمريكا و كشورهاي غربي بوده است اگر چه مصر در سياست خارجي خود همواره حركتي زيگزاگي داشته اما مي‌توان گفت در طي سال‌هاي اخير قاهره بر تعهدات منطقه‌اي خود تأكيد بيشتري داشته است.

طي چند سال اخير مصر نگاه و رويكرد شرقي خود را بيشتر دنبال كرده و نسبت به افزايش ارتباطات سياسي و تجاري خود با روسيه و چين ابراز علاقه نموده است.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، روابط گرم و دوستانه دو كشور ايران



230


و مصر هم رو به سردي گراييد.

در نگاهي اجمالي درخواهيم يافت كه موانع ارتباط بين دو كشور همگي مربوط به يك مقطع زماني مي‌باشد كه مي‌تواند مرتفع شود.

خودآزمايي

1. تأثير مراكز علمي كشور مصر را بر دنياي اسلام بيان نماييد.

2. روند استقلال كشور مصر را شرح دهيد.

3. احزاب موجود در مصر را نام برده و هر يك را توضيح دهيد.

4. رابطه كشور مصر با ايران چگونه است، توضيح دهيد.


231



232


درس دوازدهم

الجزاير

اهداف آموزشي

انتظار مي‌رود با مطالعه اين درس:

ـ با پيش زمينه تاريخي كشور الجزاير آشنا شويم.

ـ ساختار اجتماعي ـ فرهنگي الجزاير را بدانيم.

ـ نظام سياسي حكومت الجزاير را بشناسيم.

ـ با روابط ايران و الجزاير آشنا شويم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي الجزاير، جمعيت، پيش زمينه تاريخي، ساختار اجتماعي، نظام سياسي، اقتصاد و روابط ايران و الجزاير توضيح داده مي‌شود:

موقعيت جغرافيايي

الجزاير از شمال شرق با تونس، از شرق با ليبي، از جنوب شرق با نيجر، از جنوب غرب با مالي و موريتاني، از غرب با صحراي غربي، از



233


شمال غرب با مراكش و از شمال با درياي مديترانه هم مرز مي‌باشد.

الجزاير دومين كشور بزرگ در آفريقا به لحاظ مساحت مي‌باشد. مساحت اين كشور 740/381/2 كيلومتر مربع است، قسمت اعظم مناطق ساحلي الجزاير كوهستاني است و بنادر طبيعي اندكي دارد. منطقه‌اي كه از ساحل شروع مي‌شود و تا تل اطلس امتداد مي‌يابد، حاصل‌خيز است. در جنوب تل اطلس استپ‌هايي وجود دارند كه تا اطلس صحرايي امتداد پيدا مي‌كنند، صحرا در مناطق جنوبي‌تر قرار دارد. جبال هقار منطقه‌اي مرتفع در مركز صحرا و در جنوب الجزاير است. شهرهاي مهم الجزاير، الجزيره، اوران، قسطنطنيه و عنابه مي‌باشند.

شمال الجزاير آب و هواي معتدل مديترانه‌اي دارد. در تل اطلس، درجه حرارت هوا در تابستان بين 21 تا 24 درجه سانتي‌گراد و در زمستان بين 10 تا 12 درجه سانتي‌گراد مي‌باشد و رطوبت هوا زياد است. در شرق الجزاير هوا اندكي سردتر است. از مشخصه‌هاي آب و هوايي الجزاير، بروز طوفان‌هاي شن مي‌باشد. در الجزاير تنها بخشي از صحرا كه در مدار رأس السرطان قرار مي‌گيرد بسيار گرم است. ميزان بارندگي در طول سواحل زياد بوده و سالانه بين 400 تا 670 ميلي‌متر برآورد مي‌شود. بيشترين بارندگي مربوط به بخش شمال شرق الجزاير است كه به 1000 ميلي‌متر در سال مي‌رسد.

جمعيت

جمعيت الجزاير در حال حاضر حدود 33 ميليون و 300 هزار نفر



234


مي‌باشد. نزديك 70% از مردم در مناطق شمالي و ساحلي زندگي مي‌كنند. تقريباً 5/1 ميليون نفر از جمعيت الجزاير زندگي عشايري دارند. حدود 30% از مردم الجزاير زير 15 سال سن دارند. 97% از جمعيت بربر، عرب مي‌باشند و اهل تسنن هستند. مسلمانان غيرسني عمدتاً اباضي مي‌باشند. همچنين حدود 45000 مسيحي كاتوليك، 35000 مسيحي پروتستان و حدود 500 يهودي در الجزاير زندگي مي‌كنند.

پيش زمينه تاريخي

مردم الجزاير در آغاز قرن هشتم ميلادي با آمدن اعراب به اين سرزمين به اسلام گرويدند و ابوالمهاجر دينار از سوي امويان حكومت را در سال 747 ميلادي در اين منطقه دست گرفت. با روي كار آمدن فاطميان در مصر، الجزاير در زمره خراج‌گزاران آنان درآمد، اما سلسلة زيريون كه به نيابت از آنان در الجزاير و تونس حكومت مي‌كرد بر ضد آنان شوريد و مذهب تسنن اختيار كرد. فاطميان نيز براي مقابله با آن سلسله قبيله بنوهلال را كه بسيار پرجمعيت بود، به منطقه فرستادند تا موجبات تضعيف آن سلسله را فراهم كنند و اين آغاز عربي كردن منطقه بود. پس از آن، با روي كار آمدن دو سلسله بربر مرابطون و موحدون كه از غرب برخاسته بودند، منطقه مدتي روي آرامش ديد، اما با سقوط موحدون، الجزاير به صحنه نبرد سه دولت جانشين زيانيون الجزاير، حفصيون تونس و مرينيون مراكش تبديل شد. در قرون پانزدهم و



235


شانزدهم، اسپانيا به تاخت و تازهايي در الجزاير پرداخت و در سواحل آن چند آبادي ايجاد كرد.

در سال 1517، الجزاير توسط خيرالدين و برادرش تحت سلطه امپراتوري عثماني درآمد. فعاليت دزدان دريايي در آبهاي مديترانه و در نزديكي ساحل الجزاير در اوائل قرن 19 سبب بروز دو جنگ با ايالات متحده شد. همچنين ادامة اين فعاليت‌ها باعث شد تا در سال 1816 كشتي‌هاي جنگي نيروهاي دريايي انگلستان و هلند، بندر الجزيره و ناوگان كشتي‌هاي مستقر در آن را نابود سازند و در همين اوان، اسپانيايي‌ها بنادر الجزاير را به اشغال خود درآورند.

فرانسويان به بهانه توهين به كنسول خود در سال 1830 به الجزاير حمله كردند و به مدتي طولاني آن را به تصرف خود در آوردند. فرانسويان با خشونت تمام بر الجزاير حكم مي‌راندند و در طي دوران سيطره فرانسه 5/1 ميليون الجزايري به هلاكت رسيدند. الجزايري‌ها با رهبراني مانند عبدالقادر، احمد بي و فاطمه نسومر به مقاومت در برابر اشغالگران فرانسوي برخاستند. فرانسه الجزاير را به يكي از استان‌هاي خود تبديل و بدين ترتيب آن را بخشي از خاك فرانسه اعلام كرد.

در طي دوران اشغال ده‌ها هزار نفر از فرانسه، اسپانيا، ايتاليا و مالت عمدتاً براي كار در مزارع كشاورزي به الجزاير آمدند. از آغاز قرن 20، افراد اروپايي تبار مقيم الجزاير و نيز يهوديان الجزايري تابعيت فرانسوي به دست آوردند، در حالي كه قسمت اعظم الجزايري‌هاي مسلمان (حتي



236


آنان كه در ارتش فرانسه خدمت كرده بودند) نه تابعيت فرانسه دريافت كردند و نه از حق رأي برخوردار شدند.

در سال 1954، جبهه آزاديبخش ملي (FLN) عمليات چريكي استقلال طلبانه خود را آغاز كرد. پس از 8 سال مبارزات آزادي‌بخش، ژنرال دوگل، رئيس جمهور وقت فرانسه كه درك كرده بود ديگر عصر استعمار به سر رسيده است، در سال 1962 در الجزاير رفراندم برگزار كرد و اكثريت مردم به استقلال كامل الجزاير رأي دادند. احمد بن بلا، رهبر جبهه آزاديبخش ملي، به رياست جمهوري الجزاير رسيد. وي در سال 1965 طي يك كودتا توسط وزير دفاع خود هواري بومدين از كار بر كنار شد.

پس از استقلال، الجزاير سياست‌هاي اقتصادي سوسياليستي در پيش گرفت و كشور به صورت تك حزبي اداره مي‌شد. كشاورزي اشتراكي شد و برنامه‌هاي وسيعي براي صنعتي شدن كشور به اجرا در آمد. همچنين صنايع استخراج نفت ملي شد. افزايش بهاي نفت در سال 1973 درآمد زيادي نصيب كشور ساخت، اما اقتصاد كشور را بيش از پيش به نفت وابسته نمود.

در زمينه سياست خارجي، الجزاير از اعضاي كشورهاي غير متعهد مي‌باشد. الجزاير از ابتداي استقلال با همسايه خود مراكش روابط تيره‌اي داشته است و دو كشور حتي تا مرز جنگ با يكديگر نيز پيش رفته‌اند. دو كشور داراي اختلافات ارضي هستند و مراكش الجزاير را به كمك به



237


جبهه پوليساريو متهم مي‌كند كه براي استقلال صحراي غربي از مراكش مبارزه مي‌كند.

در سال 1978 با مرگ بومدين، شاذلي بن جديد به جانشيني او برگزيده شد. با افزايش شهرنشيني و بالا رفتن سطح سواد، بافت اجتماعي كشور دستخوش دگرگوني شد و افزايش انتظارات در ميان نسل جوان نارضايتي شديدي را ايجاد كرد. جوانان ناراضي و سرخورده به هويت فراموش شده خود روي آوردند و در گروه‌هاي چپ از جمله جنبش‌هاي هويت بربر و گروه‌هاي اصول گراي اسلامي اجتماع كردند و به حكومت تك حزبي اعتراض كردند و در دانشگاه‌ها و خيابان‌ها با نيروهاي پليس درگير شدند. در پائيز 1988، بن‌جديد مجبور شد به نظام تك حزبي پايان دهد و براي نخستين بار در سال 1991، انتخابات چند حزبي در كشور برگزار شد كه در طي آن جبهه نجات اسلامي در دور اول به پيروزي رسيد. به دنبال آن، ارتش مداخله كرد و از برگزاري دور دوم انتخابات جلوگيري به عمل آورد. با مداخله ارتش، بن جديد بركنار شد و كليه احزاب سياسي مذهبي منحل اعلام شدند كه اين امر منجر به وقوع جنگ داخلي در الجزاير شد كه در فاصله 17 ژانويه 1992 تا ژوئن 2002 به كشته شدن 160000 نفر از مبارزين اسلامي، نيروهاي دولتي و غيرنظاميان انجاميد.

ساختار اجتماعي ـ فرهنگي



238


اكثر الجزايري‌ها بربر يا عرب هستند، البته عرب بودن يا بربر بودن براساس ملاحظات زباني يا هويتي مشخص مي‌شود. اما منشأ و ريشه

كليه الجزايري‌ها اقوام بربر مي‌باشند. مسأله عرب ـ بربر بيشتر جنبه

هويتي دارد ونوعي تمايز نژادي، يا قومي به حساب نمي‌آيد. اقوام بربر

به چندين گروه قومي تقسيم مي‌شوند: قبائلي در مناطق كوهستاني

شمالي ـ مركزي، شاويه در كوهستان‌هاي اطلس شرقي، مزابيه در دره مزاب و طوارق در جنوب. تعداد اندكي آفريقايي سياهپوست نيز در الجزاير زندگي مي‌كنند. الجزايري‌هاي ترك‌تبار حدود 5% جمعيت اين كشور را تشكيل مي‌دهند كه عمدتاً در شهرهاي بزرگ زندگي مي‌كنند.

اكثر الجزايري‌ها به عربي الجزايري تكلم مي‌كنند. حدود

83% جمعيت به زبان عربي با گويش «درجه» صحبت مي‌كنند. با اين حال، در رسانه‌ها و در مناسبت‌هاي رسمي به زبان عربي استاندارد تكلم مي‌شود. بربرها كه تقريباً 45% جمعيت را تشكيل مي‌دهند عمدتاً به يكي از گويش‌هاي تامازيغت صحبت مي‌كنند. اما اكثريت آنان عربي الجزايري نيز مي‌دانند. عربي تنها زبان رسمي كشور است، اما اخيراً تامازيغت نيز به عنوان يك زبان ملي به رسميت شناخته شده است. مسأله زبان به لحاظ سياسي به ويژه براي اقليت بربر حائز اهميت و حساسيت مي‌باشد. سياست زباني دولت مبني بر عربي‌سازي عمدتاً در واكنش به 130 سال استعمار فرانسه و نيز رواج ناسيوناليسم عربي بوده است. زبان فرانسه همچنان به عنوان زبان خارجي در مدارس به كودكان آموزش



239


داده مي‌شود. همچنين، در رسانه‌ها و بخش‌هاي بازرگاني اين زبان مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

آموزش در الجزاير براي كودكان 6 تا 15 ساله اجباري است. در الجزاير 10 دانشگاه، 7 كالج و 5 انستيتو آموزش عالي وجود دارد. دانشگاه الجزيره كه در سال 1909 تأسيس شده و در پايتخت واقع است، قديمي‌ترين دانشگاه كشور محسوب مي‌شود. الجزاير حدود 267000 نفر دانشجو دارد. 60% دانشجويان دانشگاه‌هاي الجزاير را زنان تشكيل مي‌دهند و روز به روز به تعداد زناني كه وارد بازار كار مي‌شوند، افزوده مي‌شود.

نويسندگان بزرگي در قرن 20 در الجزاير به دنيا آمده و در اين كشور زندگي كرده‌اند. از آن ميان مي‌توان به آلبركامو، فرانتس فانون و ژاك دريدا اشاره كرد. همچنين ابن خلدون، فيلسوف بزرگ مسلمان هر چند كه در تونس به دنيا آمد، اما كتاب معروف خود «مقدمه» را هنگام اقامت در الجزاير به رشته تحرير در آورد. محمد ديب، كاتب ياسين، آسيا جبار، مالك بنابي نيز از ديگر نويسندگان معروف الجزاير هستند. به طور كلي، فرهنگ الجزاير بسيار تحت تأثير فرهنگ اسلامي مي‌باشد.

نظام سياسي الجزاير

رئيس جمهور در الجزاير براي يك دوره پنج ساله انتخاب مي‌شود. اين دوره براي يك بار ديگر نيز قابل تمديد مي‌باشد. در الجزاير كليه



240


افراد بالاي 18 سال از حق رأي برخوردارند. رئيس جمهور رياست شوراي وزيران و شوراي عالي امنيت را بر عهده دارد. او نخست وزير را منصوب مي‌كند. پارلمان الجزاير از دو مجلس تشكيل مي‌شود: مجلس خلق ملي با 380 عضو و شوراي ملت با 144 عضو. اعضاي مجلس خلق ملي به مدت 5 سال انتخاب مي‌شوند.

به لحاظ تقسيمات كشوري، الجزاير داراي 48 ولايت، 553 شهرستان و 1541 شهر است.

اقتصاد

سوخت فسيلي ستون فقرات اقتصاد الجزاير را تشكيل مي‌دهد. تقريباً 60% بودجه، 30% توليد ناخالص داخلي و بيش از 95% درآمد ناشي از صادرات از طريق منابع سوخت فسيلي تأمين مي‌شود. به لحاظ ذخاير نفت، الجزاير با 8/11 ميليارد بشكه ذخاير نفت ثابت شده مقام چهاردهم را در جهان داراست. همچنين، الجزاير داراي 160 تريليون فوت مكعب ذخاير اثبات شده گاز طبيعي است و از اين لحاظ مقام هشتم را در جهان داراست.

در اواسط دهة 1990، شاخص‌هاي اقتصادي و مالي كشور به دنبال انجام پاره‌اي اصلاحات در نظام اقتصادي كشور بهبود يافت. افزايش بهاي نفت و اتخاذ سياست‌هاي مالي انقباضي طي سال‌هاي 2000 و 2001 سبب افزايش مازاد تجاري، افزايش ذخيره ارزي و كاهش بدهي‌هاي



241


خارجي اين كشور شد. دولت الجزاير در تلاش است تا با انجام سرمايه‌گذاري‌هاي داخلي و خارجي به اقتصاد خود تنوع ببخشد. الجزاير در سال 2001 با اتحاديه اروپا پيمان اتحاد امضا كرد كه به موجب آن تعرفه‌ها پائين‌تر آمده و حجم مبادلات بازرگاني طرفين افزايش خواهد يافت.

از ديرباز، الجزاير به داشتن خاك حاصل‌خيز معروف بوده است. 25% از جمعيت الجزاير در بخش كشاورزي به كار اشتغال دارند. پنبه، غلات، سبزيجات، ميوه‌جات از قبيل انجير، خرما و مركبات از جمله محصولات كشاورزي الجزاير مي‌باشد. روغن زيتون برتولي كه در الجزاير توليد مي‌شود و به عنوان يك مارك ايتاليايي در جهان به فروش مي‌رسد، از معروفيت خاصي برخوردارست.

روابط ايران و الجزاير

در سال‌هاي پيش از وقوع انقلاب اسلامي، روابط دو كشور ايران و الجزاير به دليل مواضع انقلابي الجزاير چندان حسنه نبود و دو كشور تنها در چارچوب سازمان كشورهاي صادر كننده نفت (اوپك) همكاري‌هاي محدودي با يكديگر داشتند. در حاشيه اجلاس سران اوپك در سال 1975 بود كه الجزاير ميان ايران و عراق به ميانجي‌گري پرداخت و قرارداد معروف 1975 در خصوص اروندرود و مسأله كردها بين دو كشور ايران و عراق به امضا رسيد.



242


به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، با توجه به مواضع انقلابي دولت الجزاير و عضويت اين كشور در گروه امتناع به همراه سوريه، ليبي، يمن و سازمان آزاديبخش فلسطين و نيز به دليل خاطرة خوبي كه تاريخ مبارزات رهايي‌بخش الجزاير در اذهان انقلابيون ايراني داشت، روابط دو كشور رو به گرمي گذاشت.

در سال 1981، الجزاير در جريان حل و فصل ماجراي گروگان‌هاي آمريكايي در تهران نقش ميانجي را ايفا كرد و از آن پس به عنوان حافظ منافع ايران در آمريكا اعلام شد. دو كشور در سال 1993، پس از آن‌كه الجزاير ايران را متهم به حمايت از جبهه نجات اسلامي كرد، روابط خود را با يكديگر قطع كردند. ايران اين اتهامات را بي‌اساس دانست.

در اوائل سپتامبر 2000، پس از ملاقات رؤساي جمهور دو كشور در حاشيه اجلاس سران هزاره سازمان ملل متحد، تصميم به از سرگيري روابط ديپلماتيك بين دو كشور گرفته شد و از آن زمان به بعد همكاري‌هاي دو كشور به ويژه در زمينه‌هاي امور قضايي، مالي، صنعتي، نظامي و حمل و نقل هوايي رو به گسترش نهاد.

خلاصه درس

الجزاير دومين كشور بزرگ در آفريقا به لحاظ مساحت مي‌باشد. مردم الجزاير در آغاز قرن هشتم ميلادي با آمدن اعراب به اين سرزمين به اسلام گرويدند. در سال 1517، الجزاير تحت سلطه امپراتوري عثماني



243


درآمد.

فرانسويان در سال 1830 به الجزاير حمله كردند و براي مدتي طولاني آن را به تصرف خود در آوردند.

در سال 1954، جبهه آزاديبخش ملي (FLN) عمليات چريكي استقلال طلبانه خود را آغاز كرد.

سرانجام در سال 1962 در الجزاير رفراندم برگزار كرد و اكثريت مردم به استقلال كامل الجزاير رأي دادند. و كشور به صورت تك حزبي اداره مي‌شود.

در زمينه سياست خارجي، الجزاير از اعضاي كشورهاي غير متعهد مي‌باشد.

اكثر الجزايري‌ها بربر يا عرب هستند، و عربي تنها زبان رسمي

كشور است.

رئيس جمهور در الجزاير براي يك دوره پنج ساله انتخاب مي‌شود كه براي يك بار ديگر قابل تمديد است.

رئيس جمهور رياست شوراي وزيران و شوراي عالي امنيت را بر عهده دارد. او نخست وزير را منصوب مي‌كند. پارلمان الجزاير از دو مجلس تشكيل مي‌شود: مجلس خلق ملي با 380 عضو و شوراي ملت با 144 عضو. اعضاي مجلس خلق ملي به مدت 5 سال انتخاب مي‌شوند.

سوخت فسيلي ستون فقرات اقتصاد الجزاير را تشكيل مي‌دهد.

در سال‌هاي پيش از وقوع انقلاب اسلامي، روابط دو كشور ايران



244


و الجزاير به دليل مواضع انقلابي الجزاير چندان حسنه نبود، به

دنبال پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، روابط دو كشور رو به گرمي گذاشت.

خودآزمايي

1. علت نزاع‌هاي داخلي كشور الجزاير را بيان نماييد.

2. ساختار اجتماعي ـ فرهنگي الجزاير را توضيح دهيد.

3. روابط ايران و كشور الجزاير چگونه است، شرح دهيد.



245


درس سيزدهم

مراكش

اهداف آموزشي

انتظار مي‌رود با مطالعه اين درس:

ـ با سير تاريخي سرزمين مراكش آشنا شويم.

ـ نظام سياسي مراكش را بشناسيم.

ـ ساختار فرهنگي مراكش را بدانيم.

ـ با آثار تاريخي مراكش آشنا شويم.

ـ وضعيت اقتصادي كشور مراكش را بدانيم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي، پيش زمينه تاريخي، نظام سياسي، ساختار فرهنگي، آثار تاريخي و اوضاع اقتصادي كشور مراكش توضيح داده مي‌شود.

موقعيت جغرافيايي و طبيعي

مَراكِش يا مغرب، كشوري در شمال غربي آفريقا است. مراكش ساحلي طولاني با اقيانوس اطلس دارد كه‌ از شمال به‌ جبل‌الطارق و



246


درياي مديترانه‌ مي‌رسد. كشور مراكش از شرق با كشور الجزاير، از غرب با اقيانوس اطلس، از جنوب با كشور موريتاني و از شمال با درياي مديترانه‌ همسايه‌ است. مراكش ادعاي مالكيت بر صحراي غربي را دارد و بخش عمده‌اي از آن را از سال 1975، اداره‌ كرده ‌است. وضعيت صحراي غربي هنوز مورد اختلاف و مناقشه‌ است. پايتخت مراكش شهر رباط است.

كشور پادشاهي مراكش كه در زبان عربي به آن «المملكة المغربية» گفته مي‌شود، نخستين كشور شكل گرفته مغرب مسلمان است. اين كشور در ايران به نام «مراكش» شناخته مي‌شود. در سازمان‏هاي بين‏المللي از جمله سازمان ملل متحد برحسب مورد زباني، به نام Maroc يا Morocco است چرا كه واژه مغرب، مفهوم گسترده «مغرب بزرگ» (شامل كشورهاي الجزاير، تونس و مراكش) را افاده مي‌كند. مراكش نزديك‌ترين كشور آفريقايي به اروپا است كه به وسيله تنگه جبل الطارق از آن جدا مي‌گردد و در واقع فاصله ميان مراكش و اسپانيا حدود

پانزده كيلومتر است. مهم‌ترين بندرهاي مراكش عبارتند از:

كازابلانكا (دارالبيضاء)، طنجه، ناضور، محمديه، آسفي و اگادير. مهم‌ترين شهرهاي مراكش نيز: رباط (پايتخت سياسي ـ اداري)، كازابلانكا (داراي مركزيت اقتصادي ـ تجاري)، فاس (داراي نوعي مركزيت مذهبي ـ فرهنگي)، مراكش (دژ فرهنگ بربر)، طنجه، اگادير (شهرهاي توريستي)، ايفرن، مكناس، وجده، تتوان، محمديه و قنيطره



247


(كنيترا) هستند.

شايان ذكر است دو شهر سبته و مليلا كه مشرف بر درياي مديترانه هستند در حاكميت 5 قرني اسپانيا قرار دارند و از نظر دولت مراكش اين دوشهر و چند جزيره كوچك ديگر متعلق به آن‌ها است اما اسپانيا اين سرزمين‏ها را اسپانيايي مي‌داند كه در اين صورت 3/6 كيلومتر به خاطر شهر سبته و 6/9 كيلومتر به خاطر شهر مليلا مرز زميني با اسپانيا وجود دارد.

به طور كلي مراكش داراي آب و هوايي معتدل و باراني است. اين كشور در مناطق شمالي تحت تأثير آب و هواي مديترانه‌اي و در مناطق غربي و شمال غرب متأثر از آّب و هواي اقيانوس اطلس است. در مناطق داخلي، داراي آب و هواي قاره‌اي بوده و در رشته كوه‏هاي اطلس بارش برف و باران بيشتر مي‌شود. مناطق جنوبي داراي آب و هواي گرم و بياباني است.

جمعيت مراكش (با احتساب صحراي غربي)، حدود 31 ميليون نفر است. از اين تعداد جمعيت 43 درصد در مناطق شهري و 57 درصد در مناطق روستايي زندگي مي‌كنند. تراكم جمعيت در هر كيلومتر مربع

41 نفر و ميانگين نفرات خانوار 4/5 درصد است. ميزان بي‌سوادي در كشور نيز حدود 50 درصد جمعيت است كه نرخ بي‌سوادي در زنان

62 درصد و در مردان حدود 38 درصد مي‌باشد. نرخ بيكاري در اين



248


كشور بالغ بر22 درصد جمعيت فعال است.

مراكش در ساحل جنوبي درياي مديترانه و جنوب تنگه جبل الطارق قرار دارد كه توسط آن ارتباط ميان درياي مديترانه و اقيانوس اطلس فراهم مي‌شود. از سويي مراكش از موقعيتي استراتژيك در ميان كشورهاي شمال آفريقا برخوردار است چرا كه علاوه بر واقع شدن در حوزه جنوبي درياي مديترانه و جنوب تنگه جبل الطارق و نزديكي به اروپا، اين كشور در مجاور اقيانوس اطلس است. ذخاير عظيم ماهيان مختلف در آب‏هاي نزديك به اين سرزمين قرار دارند. دسترسي به درياي آزاد و وجود منابع عظيم فسفات و ديگر مواد كاني بر اهميت مراكش مي‌افزايد و چنانچه صحراي غربي را به‌عنوان بخشي از اين كشور در نظر بگيريم، بر امكانات راهبردي آن افزوده مي‌گردد چرا كه صحراي غربي داراي ذخاير نفتي، فسفات و گاز است.

پيش زمينه تاريخي

قبايل بربري يا آمازيغ ساكن منطقه شمال آفريقا از ديرباز داراي روابطي گسترده با ملل و تمدن‏هاي كهن فنيقي، كارتاژي، روماني، وندالي و بيزانسي بوده‌اند. با اين وجود هيچ يك از اين تمدن‏ها توانائي تسلط كامل بر منطقه را نداشته‌اند، چرا كه قبايل ساكن آن داراي صفات متمايزي چون ايستادگي و مقاومت و همچنين آزاديخواهي و پايبندي به فرهنگ و زبان خود بودند.



249


با رسيدن دعوت اسلامي به آن منطقه در سال 50 هجري قمري (برابر سال 665 ميلادي)، ساكنان منطقه با اهداف اسلامي آشنا گشته و در نتيجه دين نوين ـ اسلام ـ را پذيرا شدند. اسلام سر انجام در سال 170 هجري قمري (برابر سال 786 ميلادي) و به طور مشخص پس از مهاجرت يكي از نوادگان پيامبر صلي الله عليه و آله ، معروف به مولا ادريس بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علي، از دست حاكمان عباسي بغداد به آن سرزمين، اسلام به صورت ريشه‌اي و بنيادين در اين منطقه گسترش يافت. مراكشيان وي را به عنوان اميرالمؤمنين برگزيده و پس از بيعت و اعلام وفاداري، با كمك ايشان نخستين دولت اسلامي مستقل از خلافت مشرق عربي را بر پا نمودند كه نام دولت ادريسيان را به خود گرفت. ساكنان و حكمرانان مراكش، گذشته از تفاوت‏هاي قبيله‌اي و ريشه‌اي خود، ضمن پايبندي عميق به ارزش‏هاي اسلامي بر نشر و تبليغ رسالت محمدي و اهداف آن نه تنها در سراسر كشور بلكه در مناطق جنوب و ديگر سرزمين‏هاي آفريقايي و همچنِين در مناطق شمال و كشورهايي همچون اسپانيا، پرتغال و جنوب فرانسه همت گماردند.

سال‌هاي1912 ـ 1873، مصادف با حكومت‏هاي حسن اول، عبدالعزيز و مولاي حفيظ است. اين دوران در پرتو رقابت قدرت‏هاي بزرگ استعماري، مراكش استقلال خود را حفظ مي‌كند. ليكن در سال 1912، پس از موافقتنامه‌هاي الجزيره (1906 م)، فرانسه بخش عظيمي از مراكش را اشغال مي‌كند و از اين سال به بعد مبارزه علني مردم تحت رهبري عبدالكريم خطاب عليه سلطه فرانسه آغاز مي‌گردد.



250


در سال 1927 ميلادي، محمدبن يوسف (محمد پنجم) به تخت سلطنت مي‌نشيند و به علت مخالفت با سلطه فرانسويان، بدون اين‌كه خواهان گسستن كامل از فرانسه باشد تبديل به يك چهره ملي مي‌گردد كه در آينده به پدر استقلال مراكش شهرت مي‌يابد.

فرانسه كه حاضر به قبول استقلال مراكش نبود سعي كرد از برخي عناصر مرتجع عليه محمد پنجم استفاده نمايد كه در رأس آن‌ها الجلاوي بود. لذا به خواسته هواداران الجلاوي كه خواستار عزل محمد پنجم بودند جواب مثبت داد و محمدپنجم را به همراه خانواده‏اش به ماداگاسكار تبعيد نمود. تبعيد محمد پنجم نقش مثبتي در تحقق استقلال اين كشور ايفا نمود و مردم خواستار بازگشت وي و اعلام استقلال كشور شدند. از طرفي قيام الجزاير عليه فرانسه عاملي در جهت تضعيف حضور فرانسه در مراكش گرديد و فرانسه به منظور جلوگيري از سرايت اين قيام بر تمامي منطقه و فشارهاي مردمي در داخل، به تدريج زمينه را براي پذيرش خواست عمومي مردم مراكش فراهم نمود.

در 16 نوامبر 1955، محمد پنجم به كشور بازگشت و در 3 مارس 1956، فرانسه استقلال كشور مراكش را به رسميت شناخت. پس از استقلال مراكش ملك محمد پنجم (تا مارس 1961) و ملك حسن دوم (تا ژوئيه 1999)، بر تخت سلطنت نشستند و از اين پس تا كنون نيز ملك محمد ششم بر اين كشور حكومت دارد.


| شناسه مطلب: 77344