بخش 28

پیش زمینه تاریخی نظام سیاسی ساختار فرهنگی آثار تاریخی اوضاع اقتصادی خلاصه درس خودآزمایی


276


جمعيت افغانستان حدود 30 ميليون نفر برآورد مي‌شود.

بر اساس سرشماري مقدماتي كميته ملي احصائيه، جمعيت

افغانستان در سال 1385، معادل 24 ميليون نفر است. گفته مي‌شود

از اين تعداد 000/300/12 مرد و 000/700/11 نفرشان زن هستند كه7/21 درصد جمعيت كشور شهرنشين مي‌باشند. اين آمار شامل ميليون‌ها مهاجر افغاني مقيم ايران، پاكستان و كشورهاي ديگر نمي‌باشد. سازمان ملل پيش از اين جمعيت افغانستان را 29 ميليون نفر برآورد كرده بود.

آمار زير به صورت تقريبي وضعيت سني را در اين كشور نشان مي‏دهد:

تا 14 سال: 6/44 درصد؛ مرد 7095117 و زن 6763759؛

15 تا 64 سال: 53 درصد؛ مرد 8436716 و زن 8008463؛

65 به بالا: 4/2 درصد؛ مرد 366642 و زن 386300؛

متوسط سن: 43 سال.

گروه‌هاي قومي و نژادي در افغانستان عبارتند از: پشتون،

تاجيك



277


تاجيك، هزاره و ازبك، پشه?يي، ايماق، تركمن، بلوچ و.... از طرفي

99 درصد مردم افغانستان را مسلمانان تشكيل مي?دهند كه حدود

80 درصد آنان مسلمان سني و 19 درصد شيعيان مي?باشند. مذاهب ديگري چون هندو



278


هندو و سيك نيز در افغانستان پيرواني دارد. پيش از جنگ‌هاي 30 سال اخير، اقليت يهودي?اي نيز در افغانستان و به?ويژه در شهر هرات وجود داشتند، اما امروزه اغلب آنان به اسرائيل مهاجرت كرده?اند.

در مورد زبان?، در اين كشور بايد به يك پراكندگي زباني اشاره

كرد. مردم افغانستان به يكي از زبان‌هاي دري (فارسي) 50 درصد، پشتو 35 درصد، ازبكي، تركمني



279


تركمني، پشه?يي، نورستاني و بلوچي سخن مي?گويند. بر اساس قانون اساسي افغانستان، زبان?هاي دري و پشتو زبان‌هاي رسمي دولت افغانستان مي?باشند و در مناطقي كه گويش?هاي زباني ديگر

زياد باشند، آن زبان به عنوان زبان رسمي سوم تلقي مي?شود. اگر كسي

به يكي از دو زبان رسمي افغانستان تسلط داشته باشد، مي?توان گفت تقريبا در برقراري ارتباط در هيچ جاي افغانستان مشكلي ندارد. زبان



280


غالب در كابل و بيشتر شهرهاي شمال، مركز و شمال غرب افغانستان دري است. زبان غالب در شهرهاي قندهار و جلال‌آباد و بيشتر شهرهاي جنوب شرق افغانستان‌ پشتو ‌است. زبان غالب در شهرهاي شبرغان و ميمنه، ازبكي است.

ماده شانزدهم قانون اساسي افغانستان زبان?هاي فارسي



281


فارسي (در گويش رسمي و دولتي دري) و پشتو را زبان?هاي رسمي افغانستان اعلام مي‌كند و چنين مي?گويد كه: «زبان‌هاي پشتو، دري، ازبكي، تركمني، بلوچي و پشّه‏يي، نورستاني



282


نورستاني، پاميري و ساير زبان‌هاي رايج در كشور، زبان?هاي رسمي دولت مي‌باشند. در مناطقي كه اكثريت مردم به يكي از زبان‌هاي ازبكي، ?تركمني، پشه‏يي، نورستاني، بلوچي و يا پاميري تكلم مي‌نمايند، آن زبان علاوه بر پشتو و دري به حيث زبان سوم رسمي مي‌باشد و نحوه تطبيق آن توسط قانون تنظيم مي‌گردد. دولت براي تقويت و انكشاف همه زبان?هاي افغانستان برنامه?هاي موثر طرح و تطبيق مي‌نمايد. نشر مطبوعات و رسانه‌هاي گروهي به تمام زبان?هاي رايج دركشور آزاد مي?باشد.

پيش زمينه تاريخي

آغاز پادشاهي احمد شاه ابدالي در سال



283


ميلادي، آغاز

تاريخ مستقل افغانستان است. تا پيش از اين تاريخ، اين كشور تاريخ

مشتركي با برخي از كشورهاي همسايه?اش به ويژه با تاريخ كشور ايران

دارد. مهم?ترين تغييرات جغرافيايي افغانستان پس از اين تاريخ عبارت

است از:

1. پيوستن هرات به افغانستان در معاهده پاريس در سال 1863؛

2. جدايي بلوچستان در سال 1887؛

3. جدايي نيمي از پشتونستان



284


پشتونستان در معاهده ديورند در سال 1893.

از تاريخ تا زمان استقلال در سال ، افغانستان زير سلطه دو امپراتوري آن دوران يعني بريتانيا و روسيه



285


روسيه بود. يك دوره كوتاه مدت دموكراسي و آزادي خواهي كه از سال آغاز شده بود با كودتاي كمونيستي 1978 به پايان رسيد. در سال 1992، يك نيروي خودجوش و چريكي به نام مجاهدين (كه متشكل از گروه?هاي مختلف اسلامي بود)، شكل گرفت و رژيم كمونيستي 15 ساله را شكست داد. البته مجاهدين موفق به تشكيل دولت ملي نشدند و جاي آن?ها را طالبان



286


طالبان كه از حمايت مادي و معنوي پاكستان سود مي‌برد، گرفتند.

طالبان نتوانست بقاياي مجاهدين را كه عليه آن?ها مقاومت مي‌كردند به طور كامل سركوب نمايد. رژيم طالبان با حمله ائتلاف بين?المللي به رهبري آمريكا از هم پاشيد. از سال ميلادي و بعد از كنفرانس بن



287


كنفرانس بن در اثر توافق گروه‌هاي افغان، دولت موقت به رهبري حامد كرزاي روي كار آمد. حكومت در 7 دسامبر ميلادي به رياست جمهوري حامد كرزاي شكل گرفت و در دسامبر ، مجلس قانون‌گذاري



288


مجلس قانون‌گذاري آن را تكميل كرد.

آموزش و پرورش

در زمان اشغال افغانستان توسط شوروي و جنگ?هاي داخلي دهه‌90، شالوده آموزش و پرورش از هم پاشيد. در دوره قدرت طالبان دختران خانه‌نشين شده و اجازة تحصيل از آن?ها گرفته شد. در اين دوره، به جاي درس?هاي علمي مانند شيمي و فيزيك، در مدارس بيشتر بر آموزش?هاي مذهبي تأكيد مي‌شد. اكنون برآورد مي‌شود كه كمتر از نيمي از مدارس افغانستان دسترسي به آب آشاميدني داشته باشند. پس از حمله آمريكا به افغانستان در سال 2001 ميلادي و فروپاشي طالبان



289


فروپاشي طالبان، با روي كار آمدن دولت انتقالي وضعيت تحصيل اندك ‌اندك رو به بهبودي مي‌رود اما با اين وجود هنوز بيش از 60 درصد مردم افغانستان از سواد خواندن و نوشتن بي‌ بهره‌اند. در حال حاضر سيزده دانشگاه و شش مركز? تربيت معلم در سراسر افغانستان وجود دارد.

در كنكور ورود به دانشگاه سال 1385، 80 هزار نفر شركت

كرده‌اند. برآورد مسؤولان اين است كه حدود سي هزار دانشجو به

علت نبود امكانات از ورود به دانشگاه محروم شوند. البته 10 درصد بودجه سالانه افغانستان به امور آموزشي اختصاص دارد كه از اين

ميان هفت درصد آن مربوط به وزارت معارف (آموزش وپرورش)، يك درصد مربوط به نهادهاي تحقيقاتي و يك درصد مربوط به آموزش عالي است.



290


نظام قانوني

نظام حكومتي افغانستان جمهوري اسلامي است. براساس ساختار جديد در اين كشور، قوانين بر اساس تعاليم دين اسلام است. بر اساس قانون اساسي، حكومت متبوع متعهد به قانون اساسي، يك كشور مترقي و كامياب، يك نظام مبتني بر عدالت اجتماعي، محفوظ نگه داشتن حقوق و كرامت انساني مردم افغانستان، تفهيم و نهادينه كردن يك كشور دموكراتيزه، حفظ اتحاد ملي، برابري و تساوي حقوق اقوام و قبايل



291


گوناگون ساكن در كشور است. براساس قانون اساسي، افغانستان متعهد به رعايت قوانين سازمان ملل و قوانين بين?المللي در دفاع از حقوق بشر است. براساس قانون اساسي افغانستان، يك جوان با 18 سال سن تمام مي‌تواند رأي بدهد.

اقتصاد

افغانستان به لحاظ اقتصادي يكي از فقيرترين كشورهاي جهان محسوب مي‌شود كه اين امر ناشي از نابساماني‌هاي سياسي است. اقتصاد افغانستان بعد از فروپاشي حكومت طالبان در سال 2001، رو به بهبودي نهاده‌ است. نرخ آمار زير خط فقر اين كشور بسيار وحشتناك است؛ به



292


موجب اين نرخ از هر صد افغاني 55 نفر آنان زير خط فقر هستند. از ديگر نرخ‌هاي نگران كننده اين كشور فقير، نرخ 43 درصدي بيكاري است. حدود 81 درصد مردم كشاورز و بقيه شامل 11 درصد در صنعت (اغلب بافندگي) و 9 درصد در خدمات مشغول به كار هستند. به موجب آمار سال 2004، از مردم افغانستان 15 ميليون نفر كارگر هستند. نرخ تورم در سال 2005، 3/16 و در سال 2006 بنا بر پيش بيني‌ها 17 درصد است.

عمده?ترين صادرات اين كشور به سه كشور آمريكا (4/25)، پاكستان(22) و هند(5/19) درصد است كه حجم آن 500 ميليون دلار تخمين زده مي‌شود؛ و عمده?ترين واردات اين كشور عبارتند از: پاكستان (7/23)، آمريكا (2/11)، هند (9/7)، آلمان (8/6)، ?تركمنستان (9/4)، روسيه (5/4)، كنيا (3/4) و?تركيه (2/4) درصد مي‌باشد كه حجم آن به بيش از 4 ميليارد دلار مي‌رسد. بيشترين بدهي افغانستان به روسيه و بانك بين?المللي پول است كه بالغ بر 8 ميليارد دلار مي‌شود. پس از سقوط طالبان بيش از 60 كشور جهان قول كمك دادند كه به فاصله 2004 تا 2009، 9/8 ميليارد دلار



293


ميليارد دلار به افغانستان كمك بلاعوض كنند. واحد پول افغانستان، افغاني نام دارد كه از سال به بعد ارزش‌ آن نسبت به دلار رو به افزايش است. سال مالي افغانستان از اول فروردين ( مارس



294


مارس) تا اسفند ( مارس) است.

عمده?ترين محصول صادراتي مرفين يا ترياك است. از ديگر اقلام صادراتي مي‌توان به جامه پشمي بومي، فرش‌هاي دستباف



295


فرش‌هاي دستباف، پوست گاو، گوسفند، سمور، پلنگ و مار اشاره كرد. به هر حال افغانستان، كوهستاني با آب و هواي سرد مي?باشد. اين كشور داراي رشته? كوه?هاي بلند و سر به فلك كشيده زيادي مي?باشد. به دليل سه دهه جنگ و خرابي اين كشور از توسعه و پيشرفت بازمانده است. افغانستان معادن زيادي ندارد اما اگر در اين بخش سرمايه‌گذاري و تحقيقات گسترده به عمل آيد مطمئناً رشد اقتصادي سريعي را در پيش خواهد گرفت و نيز فرصت?هاي شغلي چشم?گيري ايجاد خواهد شد.

افغانستان داراي معادني چون طلا، لاجورد، زمرد، فيروزه و معدن زغال سنگ مي?باشد. معدن زغال سنگ در استان بغلان كه در نوع خود در جهان بي نظير است، حدود 13 نوع زغال سنگ از آن استخراج مي?شده و حتي در زمان جنگ نيز به فعاليت خود ادامه مي?داده است. بعضي از تجهيزات و وسائل موجود در اين معدن به حدود 45 سال پيش برمي‌گردد كه از طرف دولت اتريش به افغانستان داده شده بود. البته به دليل نبود دانش كافي و اطلاعات مفيد چند تن از كارگران اين معدن به دليل استنشاق گازهاي سمي موجود معدن جان خود را از دست دادند. در مورد صنايع نيز بايد اشاره كرد كه صنايع زيادي در افغانستان موجود



296


نمي?باشد و اگر هم باشد اطلاعات كافي در دسترس نيست. اما صنعت قالي بافي، فرش?هاي دستي، گليم، نمد و جاجيم بافي به طور خود محور موجود مي?باشد. افغانستان سالانه حدود دو و نيم ميليون متر مربع فرش صادر مي?كند.

جنبش?هاي اسلامي

جنبش?هاي اسلامي زماني در افغانستان شكل گرفت كه رشته حقوق اسلامي در دانشگاه كابل شروع به ?تربيت محققين در زمينه مسايل اسلامي در دهه?هاي 40 و 50 كرد. حكومت، بسياري از جوانان اين دانشكده را براي ادامه تحصيل در رشته حقوق اسلامي به دانشگاه الازهر فرستاد. در اوايل دهه 60 و زماني كه آن?ها به كشور برگشتند تحت تأثير ايده?هاي اسلامي و اهداف سياسي اخوان?المسلمين و مبارزات آنان عليه جمال عبدالناصر قرار گرفته بودند. اين گروه تحت تأثير تفكرات، نوشته?ها و? ترجمه?هاي حسن البنا، سيد قطب، مودودي و ديگران

قرار داشتند. حامي اين گروه در حال شكل?گيري غلام محمود نيازي

بود كه بعدها رئيس دانشگاه شريعت كابل نيز گرديد. متفكرين و انديشمندان ديني اصلاح طلبي هم?چون منهاج الدين گاهيز، مولانا خليس، مولوي فيزاني و ديگران گروه?هايي را خارج از دانشگاه تشكيل دادند.

پس از پذيرش قانون اساسي ليبرال 1964 افغانستان و ايجاد حزب



297


كمونيست خلق در 1 ژانويه 1965، فعاليت?هاي سياسي اين گروه?هاي اسلامي تشديد شد. اظهارات و بيانيه?هاي مختلف عليه حكومت و برخوردهاي خشونت‌آميز ميان اعضاي جنبش?هاي اسلامي و احزاب كمونيست، ويژگي بارز سال?هاي 1965 تا 1972 بود. شاخه دانشجويي "سازمان جوانان مسلمان" با نام مستعار "برادران" فعاليت?هايش را گسترش داد. در سال 1972، استادان دانشگاه نيز به طور رسمي اما مخفيانه در گروهي به عنوان "جماعت اسلامي افغانستان" سازمان دهي شدند و شوراي اجرايي 15 نفره‏اي را از دانشجويان و اعضاي دانشكده تشكيل دادند كه اساساً داراي ريشه?هاي شهرستاني و شهري بودند. آنان غلام محمد نيازي را به عنوان بنيان?گذار و رهبر غيررسمي خود معرفي و برهان الدين رباني را به اميري جنبش منصوب كردند.

اهداف اعلام شده جنبش، ايجاد يك نظم تماماً اسلامي بود كه با هر?گونه استثمار، نظم و?ترتيبات تبعيض‌آميز سياسي و اقتصادي، فساد، الحاد و كمونيسم مخالفت مي?كرد. استراتژي اوليه اين گروه همكاري به صورت منظم و صلح‌آميز با حكومت و كمونيست?ها بود. پس از سقوط پادشاهي در17 ژولاي 1973، محمد داد و حزب پرچم (parcham)

ـ حزب كمونيست حامي شوروي ـ نيازي و 180 عضو حكومت را زنداني و در 29 مي‌1978 اعدام كردند.

فقط تعداد كمي از رهبران موفق به فرار شدند از جمله آن?ها گلبدين حكمت يار بود كه توانست در دوران حكومت داد به پاكستان بگريزد.



298


در 1975 آن?ها نتوانستند عليه داد شورش كنند. تلاش?هاي اين گرو?ه?ها زماني موثرتر گرديد كه خود را در قالب مفهومي به نام "جهاد" عليه ائتلاف كمونيستي خلق/ پرچم كه به دنبال يك كودتا به قدرت رسيده بودند، سازمان?دهي كردند. 4 حزب از 7 حزب اصلي مجاهدين كه در مبارزات 1979 تا 1989 عليه شوروي?ها و متعاقباً جنگ داخلي پس از سقوط شوروي شركت كرده بودند، در اصل گروه?هاي كوچكي از جنبش اسلامي جماعت بودند. اهداف اين گروه?ها مشابه بود اگر چه استراتژي?ها و شيوه?هاي سازمان دهي متفاوتي داشتند. سازمان?هاي مختلف اسلامي شيعه افغان و سه تا از گروه?هاي اسلامي سنت?گرا پس از كودتاي 1978 كمونيست?ها شكل گرفت.

اپوزوسيون اسلامي به طور جدي با رژيم كمونيست مي?جنگيد و به همين دليل توانست آن?ها را در آوريل 1992 شكست دهد و قدرت را براي ايجاد يك دولت اسلامي در افغانستان به دست گيرد. اسلام?گرايان قادر به درك تفاوت نگرش?هاي سياسي مختلف نبودند و اين امر موجب جنگ?ها و آشوب?هاي بسياري در كشور گرديد. جنگ، گروه?هاي مختلف حكومت جديد ـ كه به وسيله رباني هدايت مي?شد ـ را به ستوه آورد و همين امر سقوط دولت را توسط طالبان تسهيل كرد.

جنبش اسلامي طالبان به وسيله محمد ملا عمر و ديگر طلبه‌هاي مذهبي و در پاسخ به نا?امني?هاي سياسي كه در سراسر افغانستان به خاطر حكومت رباني به وجود آمده بود، شكل گرفت. رهبران طالبان، بيشتر و



299


يا تمام تحصيلات مذهبي خود را در مدرسه?هاي جنبش محافظه?كار ديوبندي (deobandi) خوانده بودند كه در مناطق شهري پشتون افغانستان و پاكستان بسيار قوي بودند. نگرش ديوبندي به اسلام نشأت گرفته از ايده?هاي مذهبي يك هندي مسلمان يعني محمد بن عبدالوهاب است. هم‌چون پيروان وهاب در عربستان سعودي (موحدين)، اين گونه از مسلمان نيز اين گونه در مدارس دئوراني? تربيت شده بودند كه تفسير?هاي ليبرال از متون مقدس را رها كنند و صرفاً به برداشت?هاي مو به مو و دقيق كلمات قرآن تأكيد كنند. شباهت بين رويكرد?هاي موحدين و ديوبندي به اسلام، طالبان را به پذيرا شدن سعودي?هايي از قبيل اسامه بن لادن كه اقامت دائم در افغانستان در 1995 يا 1996(اطلاعات دقيقي در اين مورد در دسترس نيست) گرفته بود، علاقه?مند ساخت.

طالبان از بيشتر رهبران مجاهدين متنفر بود و به آن?ها هم?چون كساني نگاه مي?كرد كه اسلام حقيقي را به دليل منافع شخصي خود رها ساخته?اند. بنابراين در 1994، طالبان مبارزه را براي رها كردن كشور با تصرف قندهار (دومين شهر بزرگ افغانستان) آغاز كرد. تا تابستان 1996، بيشتر بخش?هاي شرقي، جنوبي و غربي افغانستان تحت كنترل طالبان قرار گرفت و پس از آن كابل اشغال شد و حكومت رباني به شمال افغانستان فرار كرد. در شمال افغانستان، رباني مقاومت عليه طالبان را سازمان دهي كرد. طالبان، حكومت را به رهبري ملا عمر تشكيل داد و در آگوست 1998، نيروهاي طالبان بيشتر بخش?هاي شمالي را تصرف



300


نموده و قسمت?هاي تحت كنترل رباني كاهش يافت. بعد از گذشت

3 سال و پس از حملات يازده سپتامبر، آمريكا با متهم كردن بن لادن و طالبان به دست داشتن در اين حملات، به افغانستان حمله كرد و قدرت را از دست آنان خارج نمود.

احزابي كه هم اكنون در افغانستان به فعاليت مي?پردازند به شرح زير مي?باشد:

احزاب اصلي در حال فعاليت

جماعت اسلامي، جبهه ملي متحد، حزب وحدت، حزب اسلامي، حزب كنگره ملي افغانستان، جنبش ملي افغانستان و جنبش اسلامي ملي افغانستان.

احزاب اقليت در حال فعاليت

حزب ليبرال دموكراتيك افغانستان، ملت افغان، حزب سياسي محلي خليل امين شينواري و فواد حبيب.

احزاب ممنوع شده

حزب دموكراتيك مردمي افغانستان طالبان، حزب كمونيست (مائوئيست) افغانستان، حزب دموكراتيك وطن افغانستان و سازمان آزادي بخش افغانستان.

در اين زمينه عمده‌ترين گروه‌هاي اسلامي فعال در افغانستان را به طور مختصر توضيح مي‌دهيم:


| شناسه مطلب: 77346