بخش 2
مقام جبرئیل محراب پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) صفه و اصحاب صفه مناره های مسجدالنبی ( صلّی الله علیه وآله ) درب های مسجدالنبی ( صلّی الله علیه وآله ) آرامگاه بقیع بیت الاحزان
|
25 |
|
مأموريت را گزارش دهم ، به مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) رفته ، و با طناب ، خود را به همين ستون بستم ، و سه شبانه روز غذا نخورده و مرتب گريه مي كردم .
خبر ، به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رسيد فرمود : اگر ابولبابه مستقيماً نزد من مي آمد ، و تقاضاي عفو مي كرد ، تاكنون بخشيده شده بود ، ولي چون به خانه خدا رفته ، بايد امر الهي برسد ، و سرنوشتش معيّن گردد .
سرانجام روز سوم ، وحي نازل شد و توبه وي مورد قبول واقع گرديد .
نوشته اند ام سلمه همسر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، وقتي از جريان وحي واقف گشت ، اجازه گرفت كه اين مژده را به او برساند ، لذا به مسجد آمده و او را با خبر ساخت ، ولي ابولبابه ، حاضر نشد كه طناب هاي خويش را باز كند ! و گفت : به خدا سوگند زماني حاضر به خروج از مسجد خواهم شد كه پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) شخصاً آمده ، طناب را باز كند .
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نيز طبق درخواست او عمل نموده ، با دست خويش طناب را از او باز كرده و قبول توبه اش را اعلام فرمود ، و او را مورد محبت قرار داد . از آن تاريخ به بعد اين ستون ، مورد احترام صحابه قرار گرفت ، و به نام « استوانه ابولبابه » و يا ستون توبه معروف گرديد . ( 1 )
ستون المحرّس
ستون مدوّري است كه در امتداد شبكه يا ضريح فعلي در سمت غرب حجره پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) واقع است . كه ستون سرير در جهت قبله يا جنوب آن و ستون الوفود در جهت شامي و شمال آن قرار دارد .
سمهودي در كتابش وفاء الوفا مي نويسد : علي ( عليه السلام ) در اين محل از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) حراست مي نمود . به همين جهت آن را ستون علي ( عليه السلام ) ناميده اند . ( وفاء الوفا ، ج1 ، ص447 )
آنجا محل نماز علي ( عليه السلام ) در مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله ) بوده است به همين جهت آن را ستون علي ( عليه السلام ) يا مصلي علي ( عليه السلام ) نيز گفته اند .
در منابع اهل سنت مثل صحيح بخاري ، و نيز از انس بن مالك آمده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در اين مكان زياد نماز مي خوانده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . السيرة النبويه ـ ابن هشام ـ تفسير علي بن ابراهيم ج 1 ص 271
|
26 |
|
ستون وفود ( هيأت ها )
ستون مدوّري است كه در سمت شامي در امتداد ضريح مطهر قرار دارد .
در اين مكان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هيئت هاي مختلف و نمايندگي هاي مذهبي و سياسي . . . را براي مذاكرات به حضور مي پذيرفتند .
ستون قرعه ، مهاجرين ، عايشه
اين ستون كه به ستون عايشه مشهور شده ( البته دليل درستي براي اين نامگذاري نيافته ايم ) . سومين ستون مدوّري است كه در جهت غربي منبر قرار دارد ، محل اجتماع و نشست مهاجران بوده است لذا به آن مجلس مهاجران هم گفته اند . ( 1 )
اين ستون ها متبرك بوده و مرحوم كليني ( ره ) و ديگران ، با نقل روايتي از امام صادق ( عليه السلام ) بر عبادت زائران در كنار آنها ، تاكيد كرده اند . ( 2 )
ستون مقام جبرائيل
ستوني بوده كه در محل درب خانه فاطمه ( عليها السلام ) نصب گشته و درب خانه فاطمه ( عليها السلام ) و علي ( عليه السلام ) در اينجا بوده است ابي الحمراء مي گويد : چهل روز خدمت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بودم ، هر روز پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در خانه علي ( عليه السلام ) مي ايستاد و مي گفت : الصلوة الصلوة و اين آيه را مي خواند ( 3 ) : ( انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً . . . ) ( 4 )
ليكن به علت وجود ديوار و شبكه هاي فلزي و بسته بودن درب ضريح دسترسي به آن مقدور نمي باشد .
ستون تهجد
ستوني است كه برابر با درب حجره فاطمه ( عليها السلام ) قرار دارد و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نماز شب و تهجد خود را در اين مكان به جاي مي آورده اند . ( 5 )
ستون سرير
اولين ستون مدوّري است كه در نزديك محل دفن پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در امتداد غربي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . وفاء الوفا سمهودي ج 1 ص 440
2 . فروع كافي كتاب الحج ج 4ص 557
3 . وفاء الوفا سمهودي ج 1 ص 450
4 . آيه
5 . وفاءالوفاءج 1 ص 451 ـ 450
|
27 |
|
ضريح قرار دارد و ستون ابولبابه نيز در مغرب آن مي باشد . و گاهي پيامبر در آنجا استراحت مي كرد .
اين همان ستوني است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به آن تكيه داده و به سوالات مردم پاسخ مي گفت و به مشكلات آنها رسيدگي مي نمود . ( 1 )
ستون حنانه
داستان اين ستون را اكثر مورخان به نقل از ده نفر صحابه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اين چنين نقل كرده اند :
چون به پيشنهاد برخي از اصحاب براي پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) منبري ساختند ، نخستين روزي كه پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر عرشه منبر قرار گرفت ، آن ستون كه حضرت موقع سخنراني بدان تكيه مي داد ، مانند آواز شتري كه بچه خود را گم كرده باشد ، به حنين و ناله درآمد ( جزع الجزع ، فحنّ كما تحنّ الناقة ، حين فارقه النبي ( صلّي الله عليه وآله ) ) از اين جهت ، آن را « ستون حنّانه » گويند . ( 2 )
اين منبر پس از پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) تا زمان معاويه ، باقي بود تا اينكه مروان بن حكم ، حاكم مدينه شد ، وي دستور داد منبري كه داراي شش پله بود براي او ساختند و بر آن مي نشست ! بعدها منبرهاي گرانبهايي به اين مسجد تقديم شد .
از جمله « مظفر » ، پادشاه يمن ، از چوب صندل ، و « ظاهر ببروس » و « ظاهر برقوق » و « مويّد » هر كدام منبري فرستادند ، ولي اهل مدينه خود جمع شده منبري مطلّا ساختند و به مسجد تقديم كردند .
در آتش سوزي سال 886 هجري آنچه در اين مسجد بود نابود شد . در سال 888 ، « قايتباي » منبري از سنگ مرمر ، ارسال نمود و سپس « سلطان مراد » عثماني در سال 998 هجري ، منبر كنوني را كه از مرمر سفيد و طلاكوب است تقديم داشت و منبر قايتباي را به مسجد قبا بردند .
ستون مخلّقه
استوانه مخلقه يعني ستون خوشبو .
اين ستون چسبيده به مصلي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در جهت قبله بود . و پيامبر به آن سو نماز مي خواند .
اين استوانه در جهت راست امام بود وقتي كه به نماز مي ايستاد ، ولي امروز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اخبار المدينة ابن زبالة وفاءالوفاء ج 1 ص 447
2 . وفاء الوفا سمهودي
|
28 |
|
جلوتر از محل اصلي است .
يزيد بن عبيد مي گويد : با سلمة بن اكوع براي نماز ضحي ( ظهر ) آمديم سلمة استوانه مخلقه را انتخاب كرد و در كنار او نماز خواند به او گفتم ، در جاي ديگر مسجد نماز نمي خواني گفت : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را ديدم كه در اينجا نماز مي خواند .
مقام جبرائيل
در زاويه جنوب شرقي ، ( داخل حرم ) ، محل كوچكي است ، به شكل مربع مستطيل ، با يك در ، كه محل تلاقي دو ديوار جنوبي و شرقي مسجد ، وزير ناودان آن مي باشد ، اينجا را « مقام جبرائيل » مي گويند كه اكنون بين باب البقيع ( كه تازه باز كرده اند ) و ديوار جنوبي قرار دارد .
نقل شده كه هرگاه امين وحي ، مي خواست بر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) وارد گردد ، اينجا مي ايستاد ، و اجازه مي گرفت ، سپس بر آن حضرت وارد مي شد ، و محل نزول وحي غالباً اينجا بوده است .
محراب پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله )
در مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله ) چندين محراب است
1 ـ يكي از آنها محرابي است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آن محل مي ايستاده و محاذات روضه است و هرگاه رو به قبله بايستيد ، در طرف چپ منبر ، و طرف راست قبر مطهر ، اين محراب قرار دارد .
طبق نقل مورخين ، اين محراب ، ابتداء مجوّف و به اين صورت فعلي نبوده است . « بيهقي » در « سنن » خود مي گويد : محراب مجوّف از اختراعات عمر بن عبدالعزيز ( خليفه اموي ) است .
و بعضي محراب مجوّف را از زمان معاويه مي دانند ، وي پس از آنكه خوارج خواستند او را ترور كنند ، چنين اختراعي كرد .
هزاره اين محراب ، از سنگ مرمر است ، و ساير قسمت ها گچ كاري ، و نقاشي ، و آب طلاكاري است .
2 ـ محراب حنفي است ، كه محاذات اين محراب ، و طرف راست منبر مي باشد ، و معروف به محراب سليماني است كه در سال 974 هجري به امر
|
29 |
|
سلطان سليمان عثمان ساخته شده .
3 ـ محراب عثمان است ، كه در قسمت اضافه شده به مسجد كه وسيله وي انجام يافته ، و در ديوار جنوبي مسجد قرار دارد ، و اكنون ائمه جماعات حرم نمازهاي پنجگانه را در اين محراب مي خوانند ، و ميكروفوني كه صداي امام جماعت را پخش مي كند كنار اين محراب است و اين محراب را « محراب دكة الاقوات » نيز مي نامند .
4 ـ محراب تهجّد است ، و آن پشت حجره فاطمه ( عليها السلام ) است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آن مكان نماز شب مي خوانده ، و در آن نوشته شده است : ( و من الليل فتهجد به نافلة ) .
5 ـ محراب فاطمه ( عليها السلام ) است ، كه در جنوب محراب تهجّد ، و داخل حجره طاهره است .
6 ـ محرابي است كه در جنوب شرقي مسجد واقع است و از بناهاي قايتباي مي باشد .
صفه و اصحاب صفه
در آخر قسمت قديمي مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله ) سكويي قرار دارد كه آن را صفه يا ( ظلاّ ) مي گويند ( 1 ) كه حدود نيم متر از زمين بلندتر است . اين مكان محل مهاجران فقير مسلمان بود كه آهي در بساط نداشتند و در آن مكان سكونت مي كردند . ( 2 )
در اينجا گروهي از مسلمانان كه نه خانه و نه كاشانه اي و نه همسر و اولادي داشتند تنها به عشق خدا و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به نزد آن حضرت آمده بودند تا از الطاف ايشان بهره مند گردند . ( 3 )
مطابق حديثي در صحيح بخاري آنان ميهمانان اسلام تلقي مي شدند .
تعداد اين گروه 92 نفر بود . ( 4 )
ابو نعيم در حلية الاولياء مي گويد : اين صفه در مسجد براي ضعفاي مسلمانان بنا شد و تعدادشان بيش از صد نفر بود . ( 5 )
ابن حجر مي گويد : آنجا مكان تهجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود كه پس از تغيير قبله اين مكان را براي سكونت اصحاب صفه اختصاص داد آن را « دكة الاغوات » نيز مي گويند نويسنده « الرحلة الحجازيه » طول آن را 12 متر و عرض آن را 8 متر و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . وفاء الوفا سمهودي ص 453
2 . وفاءالوفاءص 453 ابن اثير در النهايه ج 3 ص 37
3 . مدينه شناسي ص 109
4 . مدينه شناسي ص 109
5 . وفاءالوفاء ج 1 ص 453
|
30 |
|
ارتفاعش را 40 سانتي متر نوشته است و اكنون محلي براي عبادت و زيارت جمعي از مسلمانان است .
پيامبر ، ( 1 ) زيد بن ثابت را براي آموزش سواد به اهل صفه معين ساخت و براي هر يك از آنها شبانه روزي يك چارك خرما و كمي نان مقرر فرمود .
روزي يكي از آنان عرض كرد : يا رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) از بس كه خرما خورديم گلوي ما مي سوزد ، فكري براي ما بنما حضرت فرمود : پس از من وضع شما بسيار خوب خواهد شد و خانه شما مانند كعبه با اشياء نفيس زينت مي شود ولي دل ها در آن روز به اين پاكي ( وصفا ) نخواهد بود . هر چه سطح زندگي بالا رود دلبستگي به دنيا بيشتر مي شود . . . ( 2 )
مناره هاي مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله )
در زمان پيامبر براي مسجد مناره اي نبود .
بلال اذان را بر فراز نقطه بلندي و به نقلي بر ستون مرتفعي كه در خانه اي در كنار مسجد قرار داشت مي گفت : يعقوبي مي نويسد كه بعداً غلام عباسي به نام « كلاب » مناره اي براي مسجد ساخت . ( 3 )
در زمان وليد بن عبدالملك در سال 88 تا 91 هجري چهار مناره در چهار گوشه مسجد ساخته شد . در تعميرات زمان خلفاي عثماني پنج مناره براي مسجد ساخته شد . كه در سال هاي اخير مناره اي را كه در مجاورت باب الرحمة بود ويران كرده و چهار مناره جديد احداث نمودند .
مناره ها عبارتند از :
1 ـ مناره رئيسيه در ضلع شرقي ديوار قبلي مسجد قرار دارد . كه در زمان سلطان قايتباي در سال هاي 886 تا 892 هجري ساخته شد . اين مناره داراي 60 متر ارتفاع بود و در كنار گنبد سبز پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) قرار دارد .
2 ـ مناره باب السلام : كه در ضلع غربي مسجد قرار دارد و در زمان عمر بن عبدالعزيز ساخته شد . پس از خرابي در سال 706 هجري نيز مجدداً ساخته شده است .
3 ـ مناره باب الرحمه كه قايتباي آن را در سال 888 هجري ساخت ولي در توسعه هاي اخير سعودي ها از بين رفت .
4 و 5 ـ مناره هايي است كه در توسعه مسجد توسط ملك عبدالعزيز بنا شد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الرحلة الحجازيه ص 209
2 . مدينه شناسي ص 110
3 . تاريخ يعقوبي ج 1 ص 401
|
31 |
|
يكي در ضلع شرقي و ديگري در ضلع غربي ديوار شامي مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله ) است .
هر يك از اين مناره ها 70 متر ارتفاع دارد . وپي و اساس آنها 17 متر است .
در توسعه هاي اخير مناره هاي ديگري نيز ساخته شده است . ( 1 )
درب هاي مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله )
در بناي عبدالملك طبق نوشته ابن زباله و مطري مسجد داراي بيست درب بود . هشت درب آن در ديوار شرقي مسجد .
هشت درب در ديوار غربي مسجد .
چهار درب آن در قسمت شامي يا شمالي مسجد النبي قرار داشت .
دربهاي شرقي مسجد عبارت بود از :
1 ـ باب علي ( عليه السلام ) محاذي خانه علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) ( خانه فاطمه زهرا ( عليها السلام ) ) .
2 ـ باب النبي : دري كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از آن داخل مسجد رفت و آمد مي كرد .
3 ـ باب عثمان : چون اين درب محاذي خانه عثمان بود كه در بيرون قرار داشت و داخل مسجد نبود .
4 ـ باب النساء : كه زمان عمر بن خطاب احداث شد . و دربهاي ديگر به مناسبت سكونت افراد مشخص و سرشناس در هر عصر به سوي مسجد باز مي شد و بعد با تغيير وضعيت آنان تغيير و كاهش مي يافت .
در بناي عثماني و نيز توسعه هايي كه در اين سال ها داده شده اين درب ها را مي توان بر شمرد :
1 ـ در غرب و ضلع غربي آن باب السلام و باب الرحمه قرار دارد . كه باب عاتكه منسوب به عاتكه عمه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نيز گفته مي شود .
2 ـ در شرق مسجد باب جبرائيل و باب النساء است .
3 ـ در شمال آن باب مجيدي و باب التوسل است .
در توسعه هاي اخير اين باب ها نيز اضافه شده است :
1 ـ باب ابوبكر بين باب السلام و باب الرحمه كه در غرب مسجد قرار گرفته است .
2 ـ باب ملك سعود در ديوار غربي .
3 ـ باب عمر بن خطاب در غرب ديوار شمالي مسجد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مدينه شناسي ص 122 ـ 121
|
32 |
|
4 ـ باب عبدالعزيز در ديوار شرقي .
5 ـ باب عثمان بن عفان در شرق ديوار شمالي مسجد . ( 1 )
6 ـ اخيراً بابي به بقيع محاذي باب السلام در ديوار ضلع شرقي ميان ركن جنوبي و باب جبرئيل افتتاح كرده اند .
ضلع جنوبي مسجد كه قبله است بابي ندارد و كلاً مسدود است .
درب ها و پنجره هايي از خانه هاي اطراف به مسجد باز بود . اين خانه ها متعلق به شخصيت هاي معروف اسلام بود و از آن ها به داخل مسجد رفت و آمد مي شد . وصاحبان خانه هايي كه روزنه يا پنجره ( خوخه ) اي به طرف مسجد داشتند به درون آن مي نگريستند و اين موضوع موجب تفاخر برخي شده بود .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به دستور وحي همه درب هايي كه به مسجد باز مي شد بست و تنها يك درب غير از درب خانه اش به مسجد باز گذاشت و آن درب خانه علي ( عليه السلام ) بود . ( 2 )
گر چه همان روز برخي سر و صدا كردند و گفتند : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نه تنها درب هاي صحابه پير و مسن را بسته است ، بلكه درب خانه عمويش عباس را هم بسته و فقط درب خانه علي ( عليه السلام ) را باز گذارده است ؟ ! ولي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در پاسخ اين حرف ها فرمود : فاني امرت بسّد هذه الابواب غير باب علي ( عليه السلام ) فقال فيه قائكم . ( 3 )
من از طرف خدا مامور شدم به بستن تمامي درها جز در خانه علي ( عليه السلام ) ولي مي بينم كه برخي حرف هايي مي زنند .
والله ما سددت شيئاً و لا فتحته ولكنّي امرت بشيء فاتبعت . ( 4 )
سوگند به خداوندي كه من چيزي را نبستم و باز نگذاشتم ، مگر آنكه خداوند امر كرد و من اطاعت كردم .
حاكم نيز حديثي از عمر بن خطاب نقل مي كند كه گفت : به علي سه خصلت داده شده كه اگر يكي از آنها بمن داده مي شد برايم بهتر بود از اينكه شتران سرخ موي را بمن مي دادند . پرسيدند چه بود ؟ گفت :
1 ـ تزويج با فاطمه ( عليها السلام )
2 ـ او همانند پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مسجد سكونت داده شد و آنچه براي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) حلال بود ، براي او حلال شد .
3 ـ پرچم فرماندهي در جنگ خيبر ، به او داده شد . ( 5 )
در مسند احمد وسنن نسائي همين مطلب بدين نحو از قول ابن عمر نقل شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مدينه شناسي ص 115 ـ 114
2 . كنزالعمال ج 12 ص 618
3 . مستدرك حاكم ج 3 ص 125
4 . مستدرك حاكم ج 3 ص 125
5 . مستدرك صحيصين ج 3 ص 125
|
33 |
|
است كه گفت : سه خصلت به علي ( عليه السلام ) ( 1 ) داده شد كه اگر يكي را به من مي دادند بهتر بود از اينكه شتران سرخ موي را به من بدهند :
1 ـ تزويج با فاطمه زهرا ( عليها السلام )
2 ـ همه درها كه به مسجد باز مي شد ، بسته شد ، جز درخانه او .
3 ـ در جنگ خيبر پرچم فرماندهي به او داده شده .
مؤلف سيره حلبيه و ديگران به تفصيل در اين باره سخن گفته اند . ( 2 )
آرامگاه بقيع
اين مبارك بقعه را حاجت به نور ماه نيست
در دل هر ذره ، خورشيدي نهان دارد بقيع ( شفق )
بقيع : مقدس ترين و با فضيلت ترين مكان ها ، پس از قبر پيامبر گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه مي باشد . اين مكان مقدس كه محل دفن چهار امام معصوم ( عليهم السلام ) ، همسران و فرزندان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، جمع كثيري از صحابه و ياران آن حضرت و تعداد زيادي از علماء ، شهداء و بزرگان اسلام است از ديدگاه تاريخي و معنوي ؛ داراي ارزش فوق العاده اي است .
بقيع و معاني آن :
قبرستان بقيع را كه قديمي ترين قبرستان مدينه است جنة البقيع هم مي نامند . و از آنجا كه در اين مكان مقدس ، درختي بنام غرقد بوده ، به « بقيع الغرقد » نيز معروف است . بقيع در زبان عرب ، به جايگاه وسيع ، يا مكاني كه در آن درخت و ريشه هاي درخت باشد ، اطلاق مي شود .
در مجمع البحرين آمده است : البقيع من الارض : المكان المتّسع ( قيل ) و لا يسمّي بقيعاً الاّ فيه شجرا و اصولها ، و منه ، بقيع الغرقد .
بعضي مي گويند : بقيع به معني توتستان ، و بقعه ، و مزرعه نيز آمده ، و « غرقد » نام درختي است .
در كنار بقيع الغرقد ، قطعه ديگري ، به نام « بقيع العمّات » بوده است كه در اين اواخر ديوار بين دو بقيع را برداشته ، و هر دو قسمت را به صورت يك قبرستان در آورده اند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مسند احمد ج 4 ص 369
2 . سيرة حلبيه ج 3 ص 460
|
34 |
|
بقيع در كجا واقع شده است ؟
بقيع در سمت شرقي مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله ) ، و در حال حاضر تقريباً در وسط شهر مدينه واقع شده ، كه از شمال به شارع عبدالعزيز ، و از شرق به شارع ستين ، و از جنوب به شارع باب العوالي ، و از غرب به شارع ابي ذر ، محدود است .
در گذشته ديوارهاي بقيع ، از گل و خشت خام درست شده بود ، كه بعداً دور تا دور اين قبرستان را با بلوك هاي سيماني ديوار كشيده و روي ديوار نيز نرده ها ، و پنجره هايي ، نصب كردند .
متاسفانه تا چند سال پيش درب هاي بقيع تنها براي دفن جنازه ها باز مي شد و در غير آن ، بسته بود . وليكن از سال 1365 ه . ش و به دنبال درخواست مردم مسلمان ايران و اقدامات مسئولين ايراني ، در ساعاتي از روز درب آن به روي زائران گشوده مي شود .
فضيلت بقيع :
پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : سرزمين بقيع ، نخستين مكاني است كه در روز قيامت شكافته مي شود ، و مدفونين آن سر از خاك بيرون مي آورند ، و پس از آن زمين مكه . و در روز قيامت هفتا هزار نفر ، از بقيع ، در صحراي محشر حاضر مي گردند كه صورتشان مانند ماه شب چهارده مي درخشد ، و بدون حساب نيز داخل بهشت مي شوند .
به گواهي تاريخ ، پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) بارها و حتي در نيمه هاي شب به زيارت بقيع مي رفت و براي خفتگان در آن ، طلب مغفرت مي كرده و مي فرمود : خدايا اهل بقيع را بيامرز . و نيز مي فرمود : ماموريت دارم تا بر اهل بقيع درود بفرستم : اني بعثت الي اهل البقيع لاصلّي عليهم .
گنجينه هاي گرانقدر در خاك بقيع
چنانكه گفتيم بقيع : قبرستان قديمي مدينه است ، كه بهترين عزيزان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و سربازان فداكار اسلام ، در آنجا مدفونند كه اكنون ، به نام برخي از آنها اشاره مي كنيم :
1 ـ مرقد چهار امام معصوم ، از ائمه شيعه ( عليهم السلام ) يعني : امام مجتبي ( عليه السلام ) ، امام سجاد ( عليه السلام ) ، امام باقر ( عليه السلام ) و امام صادق ( عليه السلام ) در اين قبرستان است .
2 ـ ( بنا به نقلي ) قبر پنهان فاطمه زهرا ( عليها السلام ) ، نيز در آنجا مي باشد .
3 ـ قبور فرزندان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مانند ابراهيم ، زينب ، ام كلثوم ، و رقيه .
|
35 |
|
4 ـ قبور همسران آنحضرت .
5 ـ قبر فاطمه بنت اسد مادر علي بن ابي طالب ( عليه السلام )
6 ـ قبر عباس عموي پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) .
7 ـ قبر صفيّه و عاتكه عمه هاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) .
8 ـ قبر حليمه سعديه مادر رضاعي آن حضرت ( صلّي الله عليه وآله ) .
9 ـ قبر عقيل برادر علي ( عليه السلام ) ، و عبدالله بن جعفر ، همسر زينب كبري ( عليها السلام )
10 ـ قبر سعدبن معاذ ، و ابو سعيد الخدري .
11 ـ قبر اسماعيل فرزند امام صادق ( عليه السلام ) .
12 ـ قبر ام البنين مادر حضرت ابوالفضل ( عليه السلام ) .
13 ـ قبر عثمان بن مظعون ، و سفيان بن الحارث بن عبدالمطلب .
14 ـ قبر جمعي از شهداي احد و شهداي واقعه حرّه كه محل آنها معلوم و مشخص است .
15 ـ قبور برخي از فرزندان ائمه و بستگان پيامبر گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) و برخي از صحابه بزرگوار آن حضرت .
16 ـ قبور گروهي از راويان حديث و عده اي از علما و شهدا و قرّا و مبلغين بزرگ اسلام .
و سرانجام بسياري از شخصيت هاي برجسته و افراد والا مقام كه از صدر اسلام تاكنون ، در اين سرزمين مقدس آرميده اند و قبورشان مجهول است .
قبوري كه چنانچه ، هر يك از آنها در ديگر بلاد اسلامي قرار داشت ، آنچنان آباد و مجلل مي بود كه چهره آن شهر را عوض مي كرد .
سمهودي در وفاء الوفا از مالك روايت كرده است كه : در اين آرامگاه ده هزار نفر از صحابه گرامي و اكابر اسلام مدفونند ، لكن قبور تعدادي از آنها مخفي ، و برخي ديگر هم كه معلوم بوده به مرور زمان از بين رفته ، و متأسفانه بسياري از آنها را هم در اين قرن اخير از ميان برده اند .
« رفعت پاشا » نويسنده « مرآة الحرمين » عقيده دارد : بيش از دو هزار نفر از اصحاب و تابعين ، در اين قبرستان دفن شده اند .
از صحابه مانند :
1 ـ مقداد بن الاسود .
2 ـ مالك بن حارث .
|
36 |
|
3 ـ مالك اشتر نخعي .
4 ـ خالد بن سعيد .
5 ـ خزيمة ذوالشهادتين ، كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) شهادت و گواهي او را به جاي دو شاهد عادل مي پذيرفت .
6 ـ زيد بن حارثه ، پسرخوانده پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) .
7 ـ سعد بن عباده .
8 ـ ابو دجانه انصاري .
9 ـ جابربن عبدالله انصاري .
10 ـ مالك بن نويره .
11 ـ زيد بن ارقم .
12 ـ حسّان بن ثابت .
13 ـ قيس بن سعد بن عباده .
14 ـ اسعد بن زراره . . .
مورخين نوشته اند : نخستين كسي كه از انصار در بقيع مدفون شد ، اسعد بن زراره بود ، وي از بيعت كنندگان با پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) ، در عقبه اول و دوم ( پيش از هجرت ) در سرزمين مني بوده است .
و از مهاجرين :
عثمان بن مظعون است كه ، به حبشه و مدينه هجرت كرد و هم او بود كه ، سرپرستي گروه مهاجران اول به حبشه را عهده دار بود .
علاوه بر افراد ياد شده ، تعداد ديگري از بستگان پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) و فرزندان ائمه ( عليهم السلام ) نيز در اينجا دفن شده اند ، از جمله :
1 ـ محمد حنفيه ، فرزند علي ( عليه السلام ) .
2 ـ حسن مثني و جعفر و زيد فرزندان امام مجتبي ( عليه السلام ) .
3 ـ چهار تن از فرزندان امام سجاد ( عليه السلام ) به نام هاي عمرالاشرف ، عبدالله باهر ، حسين اكبر ، حسين اصغر ( احسين اصغر متولي موقوفات جدش علي ( عليه السلام ) بوده كه از موقعيت والائي نيز برخوردار بوده است ) .
4 ـ از فرزندان امام باقر ( عليه السلام ) . ابراهيم ، عبدالله ، زينب و ام سلمه .
5 ـ از فرزندان امام صادق ( عليه السلام ) اسماعيل و عبدالله افطع .
6 ـ عبيدالله و اسحق از فرزندان امام كاظم ( عليه السلام ) .
|
37 |
|
7 ـ فرزندان حضرت ابوالفضل ( عليه السلام ) .
امام زادگان ديگري چون عبدالله امير العارفين از فرزندان حسين اصغر ، حسن مثلث فرزند حسن مثني و . . .
بعلاوه بقيع مرقد گروهي از راويان و قرّاء و مبلغان نيز مي باشد ، مانند :
1 ـ عبدالله بن مسعود .
2 ـ معاذبن جبل .
3 ـ سالم .
4 ـ ابوالحسين يحيي النسابة العقيقي ، او نخستين كسي است كه در انساب سادات ، كتابي تدوين نموده ، و تاليفات بسياري دارد ، و در كتب رجال نيز مورد تمجيد و تقديس قرار گرفته است .
5 ـ سيد المهنا بن سنان الحسين اعرجي ، او كسي است كه سؤالاتي از مدينه منوره به حضور « علامه حلي » ( ره ) ارسال نمود ، و علامه هم به سؤالات وي جواب داد و اكنون آن جواب ها ، به صورت كتابي بنام « اجوبة المسائل المهنائية » معروف است .
لازم به يادآوري است كه در گذشته بقيع و مرقد امامان معصوم ( عليهم السلام ) عموماً داراي بقعه و گنبد و بارگاه بوده وليكن در سال هاي اخير همه آنها تخريب گرديده و هم اكنون هيچ آثاري از آن جز ، چند قطعه سنگ كه در بالا و پايين قبور گذاشته شده ، وجود ندارد .
در حاليكه اغلب اين قبور چنانكه محمد بن محمود نجار متوفاي 643 هجري ( در كتاب اخبار مدينة الرسول ) ابن جُبير متوفاي 614 هجري و ابن بطوطه متوفاي 779 آنها را مشاهده و خصوصيات آنرا شرح داده اند ، داراي كتيبه و سنگ هاي نوشته شده ، بوده است .
و نيز ميرزا حسين فراهاني در سال 1320 و 1302 هجري اين آثار را ديده و در سفرنامه خود آنها را شرح داده است .
مظلوم ترين و اندوهناك ترين صحنه بقيع :
در بقيع صحنه هاي اندوهبار و حزن انگيز فراواني است كه از همه آنها اندوهبارتر ، قبور چهار امام مظلوم و معصومي است كه چون خورشيدي ، در دل
|
38 |
|
خاك مستور مانده اند :
1 ـ پيشواي دوم امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) .
2 ـ پيشواي چهارم امام زين العابدين ( عليه السلام ) .
3 ـ پيشواي پنجم امام محمد باقر ( عليه السلام ) .
4 ـ پيشواي ششم امام جعفر صادق ( عليه السلام ) .
بديهي است شرح حال و بيان علت شهادت و دفن آن بزرگواران در بقيع و ماجراي تشييع و تدفين هر يك از آن عزيزان ، خود كتابي مستقل و مقالاتي جداگانه مي طلبد كه بايد در جاي ديگر به آن پرداخت و اين مختصر را گنجايش آن نيست .
و اينك قسمتي از بيوگرافي و شرح اجمالي زندگاني برخي از بزرگان مدفون در بقيع را ذكر مي كنيم .
1 ـ فاطمه بنت اسد :
فاطمه دختر اسد : فرزند هاشم ، همسر ابوطالب ، و مادر علي ( عليه السلام ) ، جعفر ، عقيل ، هاني و طالب است . وي كه از مهاجرين نخستين ، و بيعت كنندگان با حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) مي باشد به پاكي و پرهيزكاري مشهور است و تنها كسي است كه در خانه كعبه وضع حمل نمود و مولود كعبه علي ( عليه السلام ) را به دنيا آورده او در زمان حيات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، جهان را بدرود گفت ، آن حضرت در مرگ وي تاثر و اندوه فراوان از خود نشان داد ، و سرانجام بر جنازه اش نماز خواند ، و او را در ميان قبر نهاد .
برخي قبر او را در كنار قبر عثمان بن مظعون و ابراهيم فرزند پيامبر دانسته اند ولي مشهور اين است كه نزديك قبر چهار امام معصوم ( عليهم السلام ) قرار دارد كه اهل سنت آنرا قبر فاطمه زهرا ( عليها السلام ) مي دانند ! اين قبر قبلا قبه و بارگاه داشته است . ( 1 )
2 ـ عباس عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
عباس فرزند عبدالمطلب عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و مادرش نتيله دختر خبّاب است .
او دو تا سه سال از پيامبراسلام ( صلّي الله عليه وآله ) بزرگتر بود . ( 2 )
عباس از بزرگان و سادات قريش و بني هاشم بود كه پيش از ظهور اسلام منصب سقايت حاجيان و عمارت مسجد الحرام را به عهده داشت . او به دستور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مدينه شناسي ص 385
2 . الاصابة تمييز الصحابة ج 2 ص 271 .
|
39 |
|
پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) در مكه ماند و فعاليت هاي ضد اسلامي قريش را به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) گزارش مي كرد . ( 1 ) و نيز او بود كه خبر حمله قريش به مدينه را در جنگ احد و خندق به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اطلاع داد .
عباس ، دو ماه قبل از فتح مكه به سوي مدينه هجرت كرد . و از آن پس مستقيماً جزء ياران و صحابه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آمد و از مهاجران شمرده شد . وي مورد توجه و عنايت خاص پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود ، ( 2 ) در جنگ حنين نيز فداكاري هاي زيادي انجام داد .
عباس در سال 33 هجري در عصر خلافت عثمان دار دنيا را وداع گفت . و در قبرستان بقيع در كنار قبر فاطمه بنت اسد دفن شد . ( 3 )
3 ـ عبدالله بن جعفر
پس از مهاجرت گروهي از مسلمانان ، به سرپرستي جعفر بن ابي طالب از مكه به سوي حبشه ، و اقامت در آنجا ، خداوند به جعفر فرزندي داد كه نامش را عبدالله گذاشت . عبدالله اولين مولود مسلماني بود كه در حبشه به دنيا آمد .
پدرش جعفر ، در سال هفت هجري و در سال فتح خيبر از حبشه ، به مدينه بازگشت و در سال هشتم ، به فرماندهي سپاهي كه زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه فرمانده دوم و سوم آن بودند عازم موته شد و در آنجا شهيد گرديد . . .
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با نشان دادن عكس العمل شديد نسبت به شهادت او و همراهانش ، ايثار و فداكاري جعفر را ستود و براي تسليت به خانواده اش به منزل وي رفت و بشارت خدا را نسبت به جعفر بدينگونه اعلان كرد كه : خداوند متعال به جاي دو بازوي جدا شده او در جنگ موته ، دو بال به او داده است تا در بهشت همانند فرشتگان پرواز كند و بدين جهت او را جعفر طيّار لقب داده اند . ( 4 )
و اما عبدالله پسر جعفر هم مورد محبت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود ، او كسي است كه در كودكي با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بيعت كرد و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نيز با آنكه معمولاً بيعت كودكان را نمي پذيرفت بيعت او را پذيرا شد . ( 5 )
عبدالله همسر بانوي بزرگ اسلام حضرت زينب كبري ( عليه السلام ) است . و بهر حال او مردي سخاوتمند و جوانمرد و از حاميان علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) بود ، ( 6 ) كه در سال 80 هجري و در نود سالگي در مدينه فوت كرد و در قبرستان بقيع ، كنار قبر عمويش عقيل دفن گرديد . ( 7 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تاريخ يعقوبي ج 2 ص 406و416
2 . الاصابة ابن حجر ج 2 ص 271
3 . مدينه شناسي ص 345 ـ 342
4 . تاريخ يعقوبي ج 1 ص 427 .
5 . مستدرك حاكم ج 3 ص 566
6 . مقاتل الطالبيين ص 133
7 . وفاء الوفا جلد 3 ص 911
|
40 |
|
4 ـ ام البنين مادر ابوالفضل ( عليه السلام )
ام البنين دختر حزام بن خالد همسر علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) بود ، او مادر چهارپسر يعني حضرت عباس ، جعفر ، عثمان و عبدالله است كه تمامي اين فرزندان در كربلا شهيد شدند . ( 1 ) اين بانوي گرامي به امام حسين ( عليه السلام ) بيش از فرزندان خود علاقه داشت .
هر چند نام او فاطمه بود ، وليكن به احترام فاطمه زهرا ( عليها السلام ) كمتر به اين نام خوانده مي شد .
و فقط او را به خاطر فرزندانش ام البنين ( مادر پسران ) مي خواندند . وي در مدينه از دنيا رفت و در بقيع به خاك سپرده شد . قبر او در كنار قبر عمه هاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ( صفيه و عاتكه ) قرار دارد .
5 ـ حليمه سعديّه
وي از قبيله بني سعد بن بكر و دختر ابو ذُوَيْب ، عبدالله بن حارث است او مدتي دايه و مادر رضاعي پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) بوده است او نيز در بقيع مدفون ، و قبرش معروف است .
علي بن موسي مولف « كتاب وصف المدينة المنوره » مي نويسد : قبر او در جهت شمالي قبر عثمان قرار دارد كه در سال 1303 هجري داراي گنبد و بارگاه بوده است . . . ( 2 )
6 ـ اسماعيل فرزند امام جعفر صادق ( عليه السلام )
اسماعيل بزرگترين فرزند امام صادق ( عليه السلام ) و مورد علاقه شديد آن حضرت بود . ( 3 )
مادرش فاطمه دختر حسين بن علي ( عليه السلام ) مي باشد ( 4 ) كه در زمان امام صادق ( عليه السلام ) در سال 133 هجري فوت كرد . امام ( عليه السلام ) در فوت او شديداً گريست و بدون كفش و عبا به استقبال جنازه وي كه از منطقه عُريض به مدينه حمل مي شد ، رفت . در بين راه چندين بار جنازه را به زمين نهاد و صورتش را باز كرد و سپس او را در بقيع دفن نمود .
و اين عمل بدين جهت بود كه برخي خيال نكنند اسماعيل امام بوده و نمرده است . ( 5 )
ولي با اين حال ، عده اي از طرفدارانش او را مهدي موعود پنداشته و امامت را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اعلام الوري طبرسي ص 203
2 . مدينه شناسي ص 435
3 . اعلام الوري طبرسي ص 284
4 . مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 280
5 . تلخيص الشافي ج 4 ص 202
|
41 |
|
حق مسلم او و فرزندانش بعد از امام ششم مي دانند . شيعيان اسماعيلي از اين طايفه مي باشند .
« سمهودي » قبر او را در مقابل قبر عباس در سمت مغرب آن مي داند . . . ( 1 )
مقبره او داراي بقعه بوده است كه پس از خيابان كشي ، از قبرستان جدا و سپس تخريب شد .
7 ـ محمد بن حنفيه
اسم او محمد اكبر ، پسر علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) است وي نيز در قبرستان بقيع دفن شده است . ( 2 )
محمد با آنكه به امامت علي بن الحسين ( عليه السلام ) معتقد بود ولي پس از قيام مختار برخي او را امام و حتي مهدي موعود خوانده اند .
مورخين مرگ او را در سال 81 هجري ذكر كرده اند . ( 3 )
8 ـ قبور عمه هاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
دو تن از عمه هاي پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) به نام هاي صفيه و عاتكه در بقيع دفن شده اند و برخي معتقدند كه سه تن از عمه هاي آن حضرت در آنجا مدفونند .
شرح حال مختصر آنها :
الف ـ صفيه دختر عبدالمطلب ـ كه با حمزه سيد الشهداء از جهت پدر و مادر يكي بودند . وي همسر عوام بن خويلد برادر حضرت خديجه و مادر زبير بن عوام است . صفيه در نبرد احد حضور داشت و آنگاه كه در كنار جسد مثله شده برادرش قرار گرفت سخناني سوزناك و پرمعني ايراد كرد .
در جنگ خندق همراه حسان بن ثابت و ديگران ، در كوشك فارع ، به حراست شهر و نگهباني از خانه اي كه زنان و كودكان به دستور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آن جمع بودند ، پرداخت ، مي نويسند : او يك يهودي مهاجم را نيز با شمشير از پاي در آورد ، و بدين خاطر ، مورد تقدير پيامبرقرار گرفت .
صفيه در سال 20 هجري در مدينه از دنيا رفت و در بقيع به خاك سپرده شد .
ب ـ عاتكه دختر عبدالمطلب ـ عاتكه و دو خواهرش اميمه و برّه از مادر ديگري به نام فاطمه بنت عمروبن عايدبن عمران بودند . ( 4 ) همسر او امية بن مغيرة بن عبدالله بود .
وي از او دو پسر داشت : به نام هاي زهير و عبدالله . ظاهراً زهير اسلام نياورد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . وفاء الوفا ج 3ص 920
2 . طبقات الكبري ابن سعد ج 5 ص 91 ـ 116
3 . تهذيب التهذيب ج 6 ص 354
4 . تاريخ يعقوبي ج 1 ص 364
|
42 |
|
ولكن عبدالله با ابوسفيان بن حارث و عباس مسلمان شده و به حضور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رسيد .
به هر حال عاتكه پيش از وقوع جنگ بدر ، شكست قريش را در رويا ديده بود . و سرانجام به مدينه هجرت كرد و در آنجا از دنيا رفت و در كنار قبر خواهرش صفيه به خاك سپرده شد . ( 1 )
9 ـ ابوسفيان بن حارث
ابوسفيان نوه عبدالمطلب و پسر عموي پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) مي باشد ، او شبيه ترين افراد به پيامبر بود و پيش از فتح مكه ، مسلمان شد .
در جنگ حنين هنگامي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در تنگه حنين به محاصره در آمد ، و يارانش پا به فرار گذارده بودند ، او با اخلاص فراوان به دفاع از اسلام و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پرداخت ، حضرت او را مورد تجليل قرار داد و از اهل بهشت معرفي كرد . وي در سال 20 هجري در مدينه فوت كرد و در كنار مقبره اي در بقيع كه بعدها به مقبره عقيل شهرت يافت ، دفن گرديد . ( 2 )
10 ـ عقيل پسر ابوطالب و برادر علي ( عليه السلام )
او فرزند ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد مي باشد كه ده سال از جعفر و بيست سال از علي ( عليه السلام ) بزرگتر بود .
سه فرزند او به نام هاي مسلم ، عبدالله و عبدالرحمن در كربلا و كوفه شهيد شدند .
نسل عقيل تنها از فرزند ديگرش محمد بن عقيل ادامه يافت .
عقيل در علم انساب عرب شهرتي بسزا داشت . وي در جنگ بدر مسلمان شد ، و در جنگ حنين فداكاري هاي زيادي نمود . عقيل در نزد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) محبوب بود ، و حضرت بدو چنين فرمود : تو را به دو جهت دوست دارم .
1 ـ به خاطر قرابت و خويشاوندي با من .
2 ـ به خاطر محبت عمويم ابوطالب به تو . ( 3 )
او در آخر عمر نابينا شد و پيش از كشتار و قتل عام مدينه توسط يزيد در واقعه « حرّه » در مدينه از دنيا رفت و در دار عقيل سمت غربي قبرستان بقيع كه بعداً عبدالله جعفر و ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب نيز در آنجا دفن شدند ، به خاك سپرده شد .
اين مقبره قبلاً قبه و بارگاه داشت ، كه از بين رفته است . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مدينه شناسي ص 395
2 . عقدالفريدج 6ص 115
3 . مجمع الزوائد ابن حجر ج 9 ص 273
4 . مدينه شناسي ص 353
|
43 |
|
11 ـ همسران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
الف ـ زينب بنت جحش ـ او و برادرش عبدالله بن جحش از مسلمانان نخستين هستند ، وي به اصرار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به عقد زيد بن حارثه پسرخوانده پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه از بردگان آزاد شده بود در آمد . شايد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي خواست با اين كار ، رسم جاهلي را كه : اشراف با بردگان آزاد شده ازدواج نمي كردند ، بشكند .
مي گويند زينب در آغاز خواستگاري ، تصور كرده بود كه : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) او را براي خود خواستگاري كرده است و لذا تمايل فراوان نشان داد ، ولي بعداً كه معلوم شد حضرت او را براي زيد خواستگاري نموده است ، به احترام پيامبرپذيرفت .
اين ازدواج تا سال پنجم هجري ادامه داشت . ولكن زندگي آنان ، بي اندازه سرد و كم فروغ بود و سرانجام منجر به طلاق گرديد . از سوي ديگر طبق سنت غلط جاهلي ، ازدواج مرد با همسر پسرخوانده خود ممنوع بود .
ولي قرآن اين سنت را منسوخ كرد ، زيرا اصولاً پسرخوانده ، پسر واقعي انسان نيست و آثار حقوقي فرزند انسان را ندارد ولي شكستن اين سنت غلط ، كار آساني نبود . از اين رو بنا به دستور وحي ، اين سنت شكني به عهده پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نهاده شد .
حضرت پس از طلاق گرفتن زينب ، به امر خدا با او ازدواج كرد .
قرآن نيز در آيه 37 سوره احزاب به اين قضيه تصريح كرده است : ( فَلَمّا قَضي زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها . . . )
« هنگامي كه زيد او را طلاق داد ، ما او را به همسري تو در آورديم . . . »
زينب در سال 20 هجري در سن پنجاه سالگي از دنيا رفت و در مراسم تشييع جنازه او رجال صحابه حاضربودند و در بقيع به خاك سپرده شد . ( 1 )
ب : عايشه بنت ابي بكر ـ عايشه دختر ابوبكر در سال چهارم بعثت متولد شد مادرش ام رومان دختر عامر بود ، او در سال دوم هجرت و پس از گذشت پنج سال از وفات حضرت خديجه ، با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ازدواج كرد .
وي با آنكه طبق شواهد مسلم تاريخي مردم را به قتل عثمان تحريك مي كرد ولي پس از خلافت علي ( عليه السلام ) و بيعت عموم مردم با آن حضرت ، به تحريك بعضي از افراد به عنوان خونخواهي عثمان ، جنگ جمل را با همكاري طلحه و زبير
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كنزالعمال ج 16 ص 304
|
44 |
|
رهبري كرد و از سپاه علي ( عليه السلام ) شكست خورد .
او در سال 58 هجري ( و به نقلي در 57 ) در گذشت و ابو هريره بر جنازه اش نماز خواند و در بقيع مدفون شد . ( 1 )
ج : حفصه دختر عمر بن خطاب ـ وي 18 سال پيش از هجرت ( پنج سال قبل از بعثت ) از مادرش زينب بنت مظعون متولد شد .
او با خنيس بن حذافه ازدواج كرد و پس از مرگ وي در سال دوم يا سوم هجرت به عقد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آمد . ( 2 )
مي گويند : پيامبر او را طلاق داد و پس از مدتي ، به دلايلي كه خيلي روشن نيست رجوع كرد . ( 3 )
به نقل واقدي او در سال 45 هجري در مدينه از دنيا رفت و مروان بر جنازه اش نماز خواند ، و در بقيع در كنار مقبره همسران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دفن شد . ( 4 )
د ـ ام سلمه ـ نام او هند بنت ابي امية بن مغيرة ، و مادرش عاتكه بنت عمر كنانيه بود . او كه از مسلمانان اوليه بود ، با ابو سلمه عبدالله بن عبدالاسد كه وي نيز تازه به اسلام گرايش پيدا كرده بود ، ازدواج كرد . و هر دو جزء نخستين گروه مهاجران ، به حبشه بودند .
ام سلمه در حبشه فرزندي به دنيا آورد كه وي را « برّه » نام نهاد ولي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بعدها او را زينب ناميد .
ابو سلمه در جنگ بدر و سپس احد شركت كرد وليكن در جنگ احد بر اثر جراحات جنگ شهيد شد .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از شهادت ابوسلمه ، با ام سلمه ازدواج كرد .
ام سلمه خواهر رضاعي عمار ياسر بود . او به خاطر ايمانش ، در ميان زنان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از موقعيت ممتازي برخوردار بود . وي همواره مدافع اهل بيت ( عليهم السلام ) بود . و حتي چندين بار عايشه را از مخالفت با علي ( عليه السلام ) و حركت براي جنگ جمل بر حذر داشت ولي سودي نبخشيد .
ام سلمه تا پس از شهادت امام حسين ( عليه السلام ) زنده بود . و او اولين كسي بود كه با گريه اش بر امام حسين ( عليه السلام ) مدينه را در عزا و ماتم فرو برد . ( 5 )
وي در سال 61 هجري وفات كرد . ( 6 ) و دو فرزندش عمر و سلمه او را در بقيع و در كنار مقبره ديگر همسران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دفن كردند . ( 7 )
هـ ـ ماريه قبطيه ـ مي نويسند : « مقومس » پادشاه مصر در پاسخ نامه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مستدرك ج 4 ص 4
2 . تاريخ طبري ج 4ص 1294 ترجمه
3 . حلية الاولياء ابونعيم ج 2 ص 50
4 . مستدرك حاكم نيشابوري ج 4 ص 15
5 . مناقب خوارزمي ص 11
6 . شذرات الذهّب ج 1 ص 69
7 . وفاء الوفا ج 3 ص 912
|
45 |
|
نامه اي را در سال ششم هجري همراه با هدايايي به مدينه ارسال داشت كه از جمله هدايا ، كنيز جواني بنام ماريه ( ماري=مريم ) بود . وي دختر شمعون قبطي مصري است ، ماريه در بين راه توسط نامه رسان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) « حاطب بن ابي بلتعه » مسلمان شد .
پس از مسلمان شدن ، پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) او را به همسري خود انتخاب نمود ، كه از وي فرزندي به نام ابراهيم به دنيا آمد . و به همين جهت نيز مورد حسادت برخي از همسران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) واقع شد ، زيرا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) تنها از دو همسر داراي فرزند ذكور شد . يكي خديجه ، كه قاسم را و ديگر ماريه كه ابراهيم را به دنيا آوردند . ولي متأسفانه درمكه فوت كرد و ابراهيم نيز در سن 22 ماهگي در مدينه از دنيا رفت و در بقيع دفن شد . ( 1 )
و سرانجام ماريه در سال 61 هجري ، در عصر خلافت عمر بن خطاب در مدينه فوت كرد و در بقيع دفن گرديد .
و ـ رمله بنت ابي سفيان ( ام حبيبه ) ـ او مسلماني پاك و با اخلاص بود ، كه با همسرش عبيدالله بن جحش در يك حركت قهرآميز به حبشه مهاجرت نمودند .
همسرش در آنجا به دين نصاري گرايش يافت ، و در همانجا از دنيا رفت ولي رمله به اسلام پاي بند باقي ماند . به هر حال او كه زني مومن و از خاندان اموي بود ، در حالي كه از وطن رانده ، و در غربت مانده بود در شرايط بسيار سختي قرار داشت . پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) از راه تفقد و دلجويي توسط نجاشي ، پادشاه حبشه ، از وي خواستگاري كرد ، سرانجام با اعلان رضايت ، به عقد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آمد . اين ازدواج از لحاظ عاطفي و سياسي و مصلحتي اهميت فراواني داشت . رمله يا ام حبيبه همچنان در حبشه بود تا آنكه در سال 7 هجري همراه با آخرين گروه مهاجران ، به مدينه بازگشت .
وي در سال 44 يا 46 هجري در مدينه درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد . ( 2 )
ز ـ زينب بنت خزيمة ـ او دختر خزيمه بنت حارث مي باشد . زني مهربان و رؤوف بود كه به او ام المساكين ( مادر مسكينان ) لقب داده بودند ، او نخست همسر عبدالله بن جحش بود كه پس از شهادتش در جنگ احد به همسري پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) درآمد .
وي در حالي كه بيش از سي سال نداشت در حيات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و در ماه ربيع الاخر سال 4 هجري در گذشت . برخي نوشته اند كه بيشتر از دو تا سه ماه با
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . طبقات ابن سعد ج 8 ص 152
2 . الاستيعاب ج 4 ص 306
|
46 |
|
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) زندگي نكرد و پس از فوت در بقيع به خاك سپرده شد .
ح ـ صفيه ـ او دختر حي بن اخطب يهودي بود كه نخست با ابو عبيد سلام بن مشكم ازدواج كرده بود و سپس از او جدا شد و همسر كنانة بن ابي الحقيق گرديد . وي پس از شكست خيبر به اسارت اسلام در آمد و سپس همسر پيامبر گرديد .
ابن اسحاق و ديگران گفته اند او پيش از شكست خيبر در رؤيا ديده بود كه به همسري پيامبر آخر الزمان در آمده است و در اين انتظار بود ، تا آنكه به عقد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) درآمد . . .
وي در سال 50 يا 52 هجري در مدينه فوت كرد و در بقيع به خاك سپرده شد . ( 1 )
ط ـ سوده بنت زمعه ـ پدرش زمعة بن قيس بن عبد شمس و نام مادرش شموس بنت قيس بن زيد بود .
وي نخست با سكران بن عمرو ازدواج كرد و با همسرش به حبشه مهاجرت نمود . ولكن در فوت همسرش در حبشه يا مكه اختلاف است .
به هر حال پس از فوت همسرش پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) او را به همسري خود برگزيد .
او دومين زن پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) و اولين زني است كه آن حضرت پس از فوت خديجه ( عليها السلام ) ، با او ازدواج كرده است .
وي در سال 50 يا 54 هجري در مدينه وفات نمود و در قبرستان بقيع دفن شد .
ي ـ ريحانه بنت زيد ـ وي از قبيله بني نضير بود و قبلاً با مردي از بني قريظه به نام حكم ازدواج كرده بود ولي پس از اخراج يهوديان بني قريظه از مدينه مسلمان شد و در سال ششم هجري به عقد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آمد .
طبق نقل مورخان وي در حيات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) درگذشت ولكن به نقل ابن سعد در طبقات ، پس از مراجعت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از حجة الوداع فوت كرد و حضرت او را در بقيع دفن نمود . ( 2 )
ك ـ جويره دختر حارث ـ از بني مصطلق بود . او در جنگ مُريسع ( يا جنگ بني مصطلق ) همراه پدرش اسير شد . وي به درخواست ثابت بن قيس بن شماس ، رئيس طايفه بني مصطلق و تمايل پدرش به ازدواج پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) درآمد . و از بركت اين ازدواج اسيران بني مصطلق كه يكصد خانوار بودند آزاد شدند . او بيست ساله بود كه در سال 5 يا 6 هجرت به ازدواج پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) درآمد . و در سال 50 يا 56 هجرت ، در ايام خلافت مروان بن حكم در مدينه فوت كرد و در بقيع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مدينه شناسي ص 376
2 . طبقات ابن سعد ج 8 ص 129
|
47 |
|
مجاور قبور ديگر همسران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دفن شد .
12 ـ فرزندان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
الف : ام كلثوم ـ ام كلثوم يكي از دختران رسول خدا بود كه با يكي از دو پسر ابولهب بنام عتبه يا عتيبه ازدواج كرده بود . ( 1 )
با نزول سوره : ( تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَب . . . ) و قطع رابطه ام جميل و ابولهب با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، ابولهب فرزندش را به طلاق دادن ام كلثوم مجبور كرد ، از آن پس وي در خانه پدر ، همراه فاطمه ( عليها السلام ) بود كه تا پس از مرگ « رقيه » ( دختر ديگر پيامبر و همسر قبلي عثمان ) بنا به نقلي به همسري عثمان درآمد . ( 2 )
وي تا سال نهم هجري زنده بود ولكن فرزندي براي عثمان به دنيا نياورد و پس از آن درگذشت . اسماء بنت عميس و صفية بنت عبدالمطلب او را غسل دادند . و در بقيع ، در مقبره بنات رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) دفن شد . ( 3 )
ابن حجر در « الاصابه » مي نويسد كه : علي ( عليه السلام ) و فضل بن عباس و اسامه بن زيد وارد قبر شدند تا او را دفن كنند ، اما از حضور عثمان در دفن او خبر و سندي در دست نيست . ( 4 )
ب : زينب ـ مورخين او را بزرگترين دختر حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و خديجه ( عليها السلام ) مي دانند كه پيش از بعثت متولد شد . ( 5 )
او همسر ابوالعاص فرزند ربيع و مادر ابوالعاص نيز « هاله » خواهر خديجه بود . زينب بعد از ظهور اسلام مسلمان شد ولكن شوهرش به شرك باقي بود ، وي بعد از هجرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با شوهرش در طائف ماند .
ابوالعاص در جنگ بدر اسير شد و مقرر گرديد هر اسيري براي آزادي خود فديه اي بدهد ، و آنگاه اين خبر به گوش زينب رسيده گلوبندي را كه مادرش حضرت خديجه به او داده بود ، براي مسلمانان فرستاد ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با ديدن گلوبند خديجه متأثر و پيشنهاد آزادي او را مطرح نمود ؛ مسلمانان هم به احترام پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ابوالعاص را بدون فديه آزاد ساختند . و بنا شد كه ابوالعاص ، دختر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را طلاق دهد و به مدينه بفرستد كه او نيز موافقت كرد . ( 6 )
سرانجام زينب به مدينه هجرت كرد ، و ابوالعاص نيز بعدها به مدينه آمد و مسلمان شد ، و چون تاجر پيشه بود به مكه برگشت و اموال مردم را رد كرد و پس از تصفيه حساب ، به مردم چنين گفت : من مسلمان شدم . و سپس به مدينه آمد و مجدداً با زينب ازدواج كرد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سيره النبويه ابن اسحق ج 1 ص 302
2 . طبقات ابن سعد ج 3 .
3 . كامل ابن اثير ج 2 ص 291
4 . الاستيعاب ج 4 ص 487
5 . سيره ابن هشام
6 . حاشيه سيره حلبيه ج 2 ص 46
|
48 |
|
به هر حال زينب در سال 8 هجري از دنيا رفت و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر او نماز گذارد و در بقيع دفن شد . ( 1 )
ج : رقيه ـ رقيه دختر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه به نقلي همسرش « عتبه » پسر ابولهب بود و او ( مانند برادرش عتيبه ) با فشار پدرش ابولهب ، او را طلاق داد . و بعد از مدتي رقيه با عثمان ازدواج ، و با او به حبشه هجرت كرد ، و سپس همراه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به مدينه بازگشت و در سال دوم هجرت در مدينه فوت نمود و در بقيع دفن شد .
مي گويند : او از عثمان فرزندي در حبشه به دنيا آورد كه نامش را عبدالله نهاده بودند .
ولي در سال چهارم هجرت بر اثر بيماري فوت كرد . ( 2 )
و از آنجا كه ، عثمان بن مظعون نخستين مسلماني بود كه در مدينه در گذشت ، پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) پس از فوت رقيه خطاب به وي فرمود : « الحقي بسلفنا عثمان بن مظعون » آنگاه دستور داد او را در مجاورت قبر عثمان بن مظعون دفن كنند . ابن عباس مي گويد : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كنار قبر وي نشست ، در حاليكه فاطمه زهرا ( عليها السلام ) هم در كنارش بود و مي گريست . و پيامبر اشك چشم فاطمه ( عليها السلام ) را با لباس خود پاك مي فرمود .
« وقعد رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) علي شفير القبر و فاطمة جنبه تبكي فجعل النبي ( صلّي الله عليه وآله ) يمسح عين فاطمه بثوبه رحمة لها » . ( 3 )
لازم به يادآوري است ، چنانكه اشاره شد ، عثمان بن مظعون نخستين فرد ، از مسلمانان بود كه در بقيع دفن شد . و پس از آن قبرش نشاني براي مسلمانان گشت تا مردگان خود را در همان حوالي به خاك سپارند .
د : ابراهيم ـ او از فرزندان حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) و مادرش ، ماريه قبطيه بود ، ( 4 ) در ذي الحجه سال 8 هجري قمري ، به دنيا آمد . قابله اش سلمي ، و دايه اش ، ام برده دختر منذر بن زيد از بني نجار بود . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به وي علاقه زيادي داشت . او يك سال و ده ماه در كنار پدر بزرگوارش و مادرش بود و سپس در سال دهم هجرت فوت كرد و در بقيع دفن شد . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در فوت او بسيار ناراحت گرديد و بر حسب اتفاق ، خورشيد در آن روز گرفت ، و مردم نيز آن را معلول مرگ ابراهيم پنداشتند ، ولي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : اين چنين نيست ، هرگز خورشيد و ماه ، براي مرگ يا حيات كسي گرفته نمي شود و شما در صورت مشاهده « كسوف » يا « خسوف » بايد به نماز بايستيد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مدينه شناسي
2 . طبقات الكبري ج 3 ص 4
3 . مسند احمد حنبل ج 1 ص 335
4 . سيرة ابن هشام ج 2 ص 202 عقد الفريد ج 5 ص 5 الاصابة عسقلاني ج 4 ص 404 سيره حلبي ج 3 ص 308 مرآت الجنان ج 1ص 25
|
49 |
|
بيت الاحزان
خانه غم ها و اندوه ها ! ـ تعبيري است از مكاني كه فاطمه ( عليها السلام ) پس از رحلت پدر و هجوم مصائب فراوان در آنجا به سوگ مي نشيند و گريه و ناله سر مي دهد .
در اصل وجود چنين مكاني ترديدي وجود ندارد و شواهد تاريخي صدر اسلام و روايات فراواني از شيعه و سني آن را تاييد مي كند ولي دراينكه مكان آن كجا است ، اختلاف تاريخي وجود دارد . باز در اينكه فاطمه ( عليها السلام ) در مدت كوتاه عمرش پس از رحلت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همواره گريان و نالان بود ، شكي نيست . ابن سعد در طبقات و ابونعيم در حلية الاولياء از محمد بن علي بن الحسين ( امام باقر ( عليه السلام ) نقل مي كنند كه گفت : هرگز فاطمه زهرا ( عليها السلام ) را پس از رحلت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) خندان نديدند ! ( 1 ) ابن شهر آشوب روايت مفصلي را با قاطعيت چنين بيان مي كند :
فاطمه ( عليها السلام ) همواره پس از پدرش سر خود را بسته و با جسمي نحيف و قدي خميده ، گريان و دل سوخته بود ، ساعتي غش مي كرد و ساعتي به هوش مي آمد و به فرزندانش مي گفت : كجاست پدرتان كه شما را گرامي دارد و بارها شما را به شانه خود سوار كند ؟ !
كجاست پدرتان كه از همه مردم به شما مهربان تر بود و نمي گذاشت كه روي زمين راه برويد ( يا در بغل مي گرفت و يا بر شانه اش سوار مي كرد )
ديگر هرگز او را نمي بينيم كه در اين خانه را باز كند و شما را بر شانه اش سوار نمايد چنانكه هميشه اين كار را مي كرد . ( او سپس مريض شد و چهل شب به همين بيماري باقي ماند . . . ) ( 2 )
فاطمه ( عليها السلام ) تا پايان عمرش در رابطه با اين مصيبت و اندوه و مظالم گريان بود و با همان ناراحتي از دنيا رفت و طبق وصيت او ، شبانه و مخفيانه دفن شد و راضي نشد كسي بر جنازه او حاضر شود و قبر او هنوز هم مخفي است . ( 3 )
با مراجعه به منابع تاريخي و روايتي ، ترديدي نيست كه فاطمه ( عليها السلام ) در ايام كوتاه حياتش پس از رحلت پدر ، مكرر اين حزن و تاثر شديد را در ميان جمع اهل خانه ، و بر مزار فاطمه بنت اسد يا قبر حمزة بن عبدالمطلب ، و مرقد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، يا در خانه اي محقر در سمت شمالي قبرستان بقيع از خود بروز مي داده است .
فيروز آبادي مي گويد : آن مكان تربت زهرا ( عليها السلام ) است كه معروف به بيت الاحزان است . . . « و موضع تربته يعرف ببيت الأحزان ، يقال انه البيت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 342
2 . مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 342
3 . وفاء الوفا ج 2ص 918